Print this page

شیوه علمی امام رضا (ع) برای حفظ اسلام/ برکات مهاجرت امام رضا (ع) به ایران

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
شیوه علمی امام رضا (ع) برای حفظ اسلام/ برکات مهاجرت امام رضا (ع) به ایران

هر یک از ائمه بر اساس وظیفه الهی در عصری که زندگی می‌کردند با توجه به شرایط زمانی وظایف امام و پیشوای دینی را به خوبی انجام می‌دادند. امام رضا (ع) در مدت امامتشان که از سال ۱۸۳ پس از شهادت امام کاظم (ع) آغاز شد و تا سال شهادتش ۲۱۰ امامت را عهده‌دار بود، این دوره از تاریخ اسلام به لحاظ بروز برخی از مسائل علمی، اجتماعی و سیاسی یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخی محسوب می‌شود. امام رضا (ع) تا سال ۲۰۱ در مدینه زندگی می‌کرد و به فعالیت های علمی و تربیت شاگردان مشغول بود. خلفای معاصر امام رضا (ع)؛  هارون و مأمون بودند که بیش‌تر دوران امامت آن حضرت (ع)، معاصر با مأمون خلیفه عباسی بود.

 

شیوه علمی امام رضا (ع) برای حفظ اسلام/ از مناظره با دانشمندان خارجی تا تبیین جایگاه امامت

نقش امام رضا (ع) در گسترش نهضت علمی اسلام چگونه بوده است؟ با توجه به اینکه در آن عصر شاهد رسوخ اندیشه‌های ترجمه‌ای بوده‌ایم.

با توجه به ویژگی خاص دوره امامت آن حضرت، نهضت علمی که سراسر جهان اسلام را فرا گرفته بود، نشاط خاصی بر جامعه علمی حاکم شده بود، عواملی که در نشاط جامعه علمی مؤثر بود عبارت بود از:

 

۱ـ نهضت ترجمه و ورود افکار و اندیشه‌ها و ملل مختلف به اسلام که با سؤالات و شبهات فکری مختلف به جهان اسلام وارد شده و تمام این سؤالات را از فرهنگ اسلام پاسخ می‌خواستند.

 

۲ـ وسعت قلمرو اسلامی و آزادی مسافرت در قلمرو جهان اسلام برای کسب علوم و فنون مختلف.

 

۳ـ رواج عقل‌گرایی در جهان اسلام و ظهور مکاتب فکری در مقابل مکاتب اخباری و ظاهری که مخالف عقل‌گرایی بودند.

 

۴ـ رقابت مکاتب و فرقه‌های اسلامی و انبوه دانشجویان در جهان اسلام.

 

۵ـ حمایت برخی از حاکمان عباسی از نهضت‌های علمی مثل تأسیس بیت‌الحکمه و حمایت مادی هارون و مأمون از این مرکز علمی.

 

امام رضا (ع) در این برهه فعالیت علمی خود را در موارد زیر متمرکز کرده بود:

 

۱ـ پاسخگویی به شبهات علمی، عقیدتی و حراست از عقاید مردم، خصوصاً صیانت از شیعه.

 

۲ـ شرکت در جلسات علمی و مناظرات کلامی که با حضور رهبران فرقه‌های اسلامی و ملل دیگر تشکیل می‌شد.

 

۳ـ تبیین جایگاه امامت در مقابل همه مسلمانان و فرقه‌هایی چون واقفیه که بر امامت امام کاظم (ع) باقی بوده و امامت امام رضا (ع) را قبول نمی‌کردند.

 

۴ـ تربیت شاگردان متخصص در علوم مختلف.

 

۵ـ بیان احکام اسلام.

 

۶ـ بیان صدها روایت در موضوعات مختلف کلامی، فقهی، بهداشتی، اجتماعی، اخلاقی و... .

 

نتایج این تلاش‌های علمی برای شیعه و معتقدان به امامت بسیار مغتنم بود و برای جهان اسلام افتخاراتی بزرگ داشت و در تعالی فرهنگی تأثیر مهم از آن جهت که هیچ یک از رهبران فرقه های اسلامی قادر به پاسخگویی شبهات عقلی حاصل از ورود افکار فلسفی یونان نبودند. اما در این دوره امام رضا (ع) در فرصت‌های مختلف تمام شبهات را پاسخ داد. هیچ یک از رهبران فرق اسلامی قادر به مناظره با رهبران ادیان دیگر نبودند، ولی امام رضا (ع) با تمام آن‌ها مناظره و بر آنان چیره می‌شد. این دستاوردهای بزرگ خود سبب ثبات، گسترش اسلام و مایه اقتدار مسلمانان بود.

 

ثمرات مهاجرت امام رضا (ع) به ایران/ چرا امام هشتم (ع) ولیعهد شد؟

یکی از مسائلی که درباره زندگی امام رضا (ع) مطرح می‌شود، بحث ولایتعهدی ایشان است. چرا حضرت (ع) درخواست مأمون عباسی را قبول کردند؟

 

امام رضا (ع) در کنار فعالیت‌های علمی در قبال مأمون و سایر رجال سیاسی زمان خود نیز مواضعی اتخاذ کرد که در راستای حفظ میراث امامت مهم بود. مأمون با طرح قضیه ولایتعهدی و احضار امام  (ع) از مدینه به مرو اهدافی را دنبال می‌کرد و در فکر از بین بردن و وجاهت امامت و امام رضا (ع) بود و اهداف سیاسی دیگری را نیز در این اندیشه دنبال می‌کرد. اما مواضع سیاسی امام رضا (ع) نه تنها جایگاه امامت را بسیار مهم نشان داد و حراست کرد، بلکه مأمون را نیز در دنبال‌گیری اهداف خود مأیوس کرد. امام پس از قبول ولایت‌عهدی با اصرار مأمون و با شرایط خاص، مأمون را در تنگنا قرار داد و مجبور شد شرایط امام را بپذیرد. آن حضرت (ع) به مأمون فرمود: تو اگر استحقاق خلافت را داری نمی‌توانی آن را به دیگران بدهی و اگر استحقاق نداری در منصبی که ماذون نیستی غاصبانه بر آن تکیه زدی.

 

امام رضا (ع) با این حرکت دقیق نه تنها مشروعیت حکومت مأمون و عباسیان دیگر را به زیر سؤال برد، بلکه مشروعیت حکومت خلفای پیشین را نیز که غاصبانه بر مسندی نشسته بودند که استحقاق آن را نداشتند، با سؤال و شبهه مواجه کرد و در برابر دیدگان تیزبین آیندگان تاریخ قرار داد تا در این باره به درستی به قضاوت بنشینند. مأمون قصد داشت با حضور امام در دستگاه خود، برای حکومت خود مشروعیت و مقبولیت در بین شیعه درست کند. از طرفی بسیاری از شورشیان علوی را به انقیاد حکومت خود وادار کند و از جهتی وجاهت ائمه از بین ببرد! او در این باره به صراحت اظهار داشت: این مرد (امام رضا) کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود می‌خواند، ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما خوانده و به سلطنت و خلافت ما اعتراف کند و در ضمن فریفتگانش بدانند که او آن چنان که ادعا می‌کند نیست و این امر (خلافت) شایسته ما است نه او... !

 

مقاصد مأمون دقیقاً در این بیانات روشن شده و امام از این اهداف آگاهی داشت. لذا مواضعی در برابر او اتخاذ کرد که هیچ نتیجه‌ای برای او نداشته باشد، اظهار عدم مشروعیت خلافت مأمون، مساوی بود با عدم مشروعیت تمام مدعیان خلافت پس از پیامبر، این برای شیعه دستاورد تاریخی بزرگ بود. مأمون پس از اینکه از راهش نتیجه نگرفت با خشم و کینه از امام، تصمیم به قتل امام گرفت تا شکست تلخ خود را به این وسیله جبران کند.

 

مهاجرت امام به ایران نیز دستاورد مهمی برای آینده اسلام داشت، رونق شیعه و آشنایی تمام فرقه‌های اسلامی با امامت و وقوف از جایگاه آن‌ها در اسلام با توجه به بیانات امام در حدیث سلسله الذهب و حصن توحید و شرایط آنکه هزاران و صدها راوی و نویسنده حدیث این حدیث را ضبط کردند. علاوه بر آن حضور امام در شرق ایران این منطقه را سال‌ها مرکز علمی جهان اسلام قرار داد. مرکزیت علمی که سال‌ها و تا حدود قرن ۸ استمرار داشت و بعداً نیز پس از فترت موقت در عصر مغول این رویکرد علمی دوباره زنده شد از برکات حضور امام هشتم در خراسان بود.

 

شرط اصلی تحقق توحید و ماندگاری راه رسالت از منظر امام رضا (ع)

با توجه به اینکه در زمان امام رضا (ع) بحث‌های کلامی و عقیدتی به اوج کمال و پختگی‌اش رسیده بود، امام چگونه توانست امامت را در جهان اسلام نهادینه کنند؟

 

تا روزگار امام رضا (ع) امامت در این محدوده که حضرت (ع) تبیین فرمود نشده بود، چون زمینه مناسب فراهم نبود. در میان فرقه‌های اهل سنت این نظریه رواج داشت که خلیفه توسط اجماع امت یا شوری و... از میان قریش یا... انتخاب می‌شود و فرقه‌هایی از شیعه نیز قائل به امامت مفضول با وجود فاضل بودند. شیعه از دیرباز با استناد به قرآن کریم و آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ ... اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً...» معتقد است که پیامبر (ص) در واقعه غدیر این دستور خدا را به اجرا گذاشت.

 

از جمله مسائلی که امام رضا (ع) درباره آن مباحثی مطرح فرمود، تأکید بر واقعه غدیر، امامت و فضایل امیرمؤمنان (ع) است که درباره علوم آن حضرت که در این دوره نیاز به مطرح کردن و تأکید بود. از آن جهت فرصت مناسبی برای امام رضا (ع) در میان مردم فضای مناسبی به وجود آمد تا این مسائل مطرح شود. بنابراین حضرت در این زمینه مباحثی فراوان مطرح می‌کرد و به اثبات حقانیت خلافت علی (ع) در مقابل نظریه تقدم مفضول بر فاضل می‌پرداخت. چنان که نقل شده مأمون نیز این بحث را با علمای اهل سنت مطرح و آن‌ها را در این زمینه با اقامه ادله محکم ساکت و نظر آن‌ها را باطل کرد و برتری و امامت امیرمؤمنان (ع) را بر آنان ثابت کرد.

 

امام رضا (ع) در مقابل ناصبین، واقفیه، زیدیه و فرقه‌های منحرف از شیعه و فرقه‌های کلامی اهل سنت مثل اهل حدیث و معتزله اکثر روایاتی را که از پیامبر (ص) درباره دوستی، ولایت، امامت، برتری و وجوب اطاعت امیرمؤمنان (ع) بود، مطرح و تشریح می‌کردند و بیشتر این مباحث فرصت استثنایی در مرو به وجود آمد که حضرت (ع) توانست اصل امامت را مطرح و امامت خود و حجت بودن خود بر اهل زمان را به صراحت بیان کرد. چنان که در حدیث سلسلة الذهب پس از بیان توحید مسأله امامت خویش را مطرح و خود را از شرایط ورود به حصن الهی دانست که مردم گمان می‌کردند پس از توحید نبوت و بعد از آن خلافت راه درستی است که انتخاب کرده‌اند. امام این گمان را باطل کرد و امامت را شرط اصلی تحقق توحید و ماندگاری راه رسالت بیان کرد.

 

از امام رضا (ع) در زمینه اثبات اساس امامت که از علی آغاز می‌شود ۷۳ روایت نقل شده که علاوه بر آن در مناظرات و پاسخ به سؤال‌ها این مسأله را مطرح و در هر فرصت این اصل را بیان می‌فرمود. امام (ع) در احادیث خود به ترتیب از امامت عامه و اصل امامت شروع و به امامت خاص و ویژگی‌های امیرمؤمنان و سایر ائمه از خود می‌پرداخت و آشکارا خود را امام معرفی می‌کرد، در حالی که زمینه در دوره‌های قبل به این صراحت روشن نشده بود و لقب رضا به آن حضرت به این مناسبت از طرف پیامبر اکرم (ص) داده شده است، چون همه امت راضی شدند و ولایتش حتی مخالف بزرگی چون مأمون به فضلش اعتراف کرد.

 

تلاش‌های رضوی برای استمرار امامت/ شاعری که اشک امام هشتم را درآورد

درباره امام موسی بن جعفر(ع) که عده‌ای گمان می‌کردند آن حضرت زنده است، امام رضا (ع) برای اینکه شبهه آن‌ها را پاسخ دهد فرمود: رسول خدا (ص) از دنیا رحلت فرمود، پدرم نیز رحلت فرموده است. واقفیه به همین بهانه از قبول امامت امام کاظم طفره می‌رفتند تا امامت امام رضا (ع) را انکار و بدین وسیله به آرزوی مادی خود نائل شوند. لذا امام در مقابل آن‌ها جبهه‌گیری کرد و به صراحت فرمود که امام بعد از او من هستم، چنان که امام پیش از او وفات کرد و خود او نیز وفات کرد. عده‌­ای از واقفیه به امامت امام قائل شدند و به عقیده خود برگشتند.

 

روایات مهم آن حضرت درباره غیبت امام دوازدهم نیز از جمله روایات کلامی نقل شده در منابع مهم شیعه است. این مساله نیز که از طرف حضرت برجسته شد. به نظر می‌رسد به خاطر رفع این شبهه بود که عده‌ای از شیعه قائل به غیبت و زنده بودن امام کاظم (ع) شدند. امام رضا (ع) جهت دفع این شبهه و پاسخگویی به سؤالاتی که در این زمینه بود، اقدام می‌فرمود تا بدین وسیله هم غیبت امام زمان(عج) را یادآوری و آن را مهم نشان دهد و هم مدعیان دروغین مهدویت و پیروی امام مهدی (عج) را رسوا کند.

 

در سروده­، دعبل خزاعی شاعر اهل بیت نیز این مساله مطرح شد که حضرت (ع) به شدت گریست و فرمود: ای دعبل این بیت شعر را روح القدس به تو الهام کرده است. «خروج امام لامحاله خارج ـ یقوم علی اسم الله و البرکات،» پس از آن امام شروع کرد، نام ائمه بعد از خودش را تا حضرت مهدی (عج) ذکر کرده و به حدیث پیامبر اکرم (ص) در این مورد اشاره و مشخص کردن وقت توقیت (تعیین وقت ظهور) آن را نیز بر اساس حدیث نبوی نهی کرد.

 

روایتی دیگر در پایان ذکر شده که کسی از امام سؤال کرد تو صاحب این امر هستی، حضرت فرمود: من صاحب این امرم، ولی کسی که جهان را پر از عدل و داد کند، فردی است که دارای خصوصیات برجسته از جمله خصوصیات ظاهری که امام به برخی اشاره فرمود: در سن پیران با سیمای جوانان ظهور کند، دارای هیکلی قوی و قدرتمند است... عصای موسی و انگشتر سلیمان با اوست. چهارمین نسل از فرزندان من است. غیبت او را خداوند تا هر وقت که اراده فرماید طولانی خواهد کرد.

 

روایاتی که درباره امام زمان (عج) از امام رضا (ع) وارد شده ناظر به موضوعاتی نظیر پنهانی ولادت آن حضرت، نسب او روشن و پدر و مادرش کاملاً معلوم، حضرت فرمود به اسم خود معروف نباشد و اسم او برای اکثر مردم مخفی است، اشاره به وضع اجتماعی و فرهنگی عصر غیبت و آشوب‌های عراق و تقیه شیعه تا عصر ظهور و نامعلوم بودن وقت ظهور است. این دستاورد مهم در زمان ائمه بعدی استمرار یافت، تکمیل شد و زمینه‌سازی دوره غیبت فراهم شد.

خوانده شده 1312 مرتبه