غلبه بعد سیاسی بر عبادی
در نگاه امام خمینی(ره) حج فریضهای با اهمیت خاص در میان سایر فرایض دینی است و برهمین اساس است که ایشان میفرمایند: «فریضه حج در میان فرایض، از ویژگی خاصی برخوردار است و شاید جنبه سیاسی و اجتماعی آن بر جنبههای دیگرش غلبه داشته باشد، با آن که جنبه عبادی اش نیز ویژگی خاصی دارد.»
اهمیت این فریضه را میتوان از این کلام امام علی(ع) دریافت که فرمودند: «والحج تقویه للدین؛ خداوند متعال حج را مایه تقویت دین قرار داد» یا در جای دیگری فرمودند: «جعله الله سبحانه و تعالی للاسلام علما؛ خداوند پاک و بلندمرتبه حج را پرچم اسلام قرار داده است.»
به واسطه همین نقش حج به عنوان نماد عزت مسلمانان است که امام خمینی(ره) حج را فریضه تکبعدی عبادی و فردی ندانسته و بر بعد سیاسی و اجتماعی آن هم تأکید میکنند؛ «حج بی روح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست.»
عوامل مهجور ماندن بعد سیاسی حج
امام(ره) در این راستا به انتقاد از عدم فهم فلسفه این عبادت مهم در جوامع اسلامی پرداخته و میفرمایند: «بزرگ ترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی را درک نکرده و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد، هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بیثمر باقی مانده است.»
ایشان در این باره به نقش حکومتهای مرتجع در بروز این انحراف اشاره کرده و میفرمایند: «مع الأسف ابعاد مختلف این فریضۀ عظیم سرنوشتساز به واسطۀ انحرافهای حکومتهای جور در کشورهای اسلامی و آخوندهای فرومایۀ درباری و کجفهمیهای بعضی از معممین و مقدسنماها در تمام کشورهای اسلامی در پردۀ ابهام باقی مانده است. کج فهمانی که حتی با تشکیل حکومت اسلامی مخالف، و آن را از حکومت طاغوت بدتر میدانند! کجفکرانی که فریضۀ بزرگ حج را محدود به یک ظاهر بیمحتوا کرده، و ذکر گرفتاریهای مسلمانان و کشورهای اسلامی را بر خلاف شرع و تا سرحد کفر میشمارند. وابستگان به حکومتهای جابر انحرافی که فریاد مظلومانی را که از گوشه و کنار جهان در این مرکزِ فریاد جمع گردیدهاند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود میکنند. بازیگرانی که برای عقب نگه داشتن مسلمانان و باز کردن راه برای غارتگران و سلطه جویان، اسلام را در کنج مساجد و معابد محصور نمودهاند و اهتمام به امر مسلمین را بر خلاف اسلام و وظایف مسلمانان و علمای اسلام معرفی میکنند».
امام خمینی(ره) فراموشی بعد سیاسی حج را نیز ریشه در حاکمان و علمای دینی وابسته به استکبار در جهان اسلام دانسته و آن را از آسیبهای جدی این فریضه بیان کرده و میفرمایند: «از همۀ ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلتتر، بُعد سیاسی این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران برای مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود و مسلمانان امروز و در این عصر ـ که عصر جنگل است ـ بیشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند؛ زیرا بازیگران بینالمللی با اغفال مسلمین و عقب نگه داشتن آنان از یک سو، و عمال سودجوی آنان از سوی دیگر و غفلتزدگان نادان از طرفی و آخوندهای درباری یا کجفهم از سوی دیگر و متنسکان جاهل از یک طرف، دانسته یا ندانسته پشت در پشت هم ایستاده و در محو این بُعد سرنوشتساز و نجات دهندۀ مظلومان در فعالیت هستند و لازم است متعهدان و بیداران و دلسوزان برای غربت اسلام و مهجوریت این بعد در احکام اسلام، بویژه حج که این بعد در آن ظاهرتر و مؤثرتر است، با قلم و بیان و گفتار و نوشتار به کوشش برخیزند؛ خصوصاً در ایام مراسم حج، که پس از این مراسم عظیم انسانها میتوانند در شهر و دیار خود با توجه به این بُعد عظیم مسلمانان و مظلومان جهان را بیدار و برای خروج مظلومان جهان از تحت فشارهای روز افزون ستمگران مدعی حمایت از صلح به حرکت وادارند. و پر واضح است که اگر در این کنگرۀ عظیم جهانی، که همۀ اقشار ملتهای مظلوم اسلامی از هر مذهب و ملت و دارای هر زبان و مسلک و هر رنگ و قشر، ولی با زیّ واحد و لباس مشابه، دور از هر آلایش و آرایش، اجتماع نمودهاند مسائل اساسی اسلام و مسلمین و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حکومتهای مستکبر و زورگو سرجایشان ننشینند، از اجتماعات کوچک منطقهای و محلی کاری برنخواهد آمد و راه حل فراگیری به دست نخواهیم آورد».
امام خمینی(ره) روح و ماهیت واقعی را با استناد به آیه «أَجَعَلْتُم سِقَایَةَالحَاجِّ وَ عِمَارَةَ المَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَ جَاهَدَ فِی سَبیِلِ اللّهِ لایَسْتَوُونَ عِنْدَاللّهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالمینَ» تبیین کرده و میفرمایند: «گویی آیۀ شریفه در عصر ما نازل شده و گویای حال ماست. در عصر حاضر سرگرمی به سقایت و معیشت حجاج و به عمارت و تزئین مسجد الحرام، و غفلت از ایمان به خدا و روز جزا و کنارهگیری از جهاد فیسبیل اللّه را ظلم، و کسانی که چنین کنند را ظالم محسوب داشته است. ایمان به خدای تعالی و روز جزا انسانها را به جهاد فی سبیل اللّه و قیام برای حق و عدل سوق میدهد و خداوند قومی را که چنین نباشند هدایت نمیفرماید، که اینان ظالمانند.»
برائت و وحدت؛ دو پایه اصلی بعد سیاسی
برهمین مبناست که «برائت از مشرکین» و «وحدت اسلامی» به عنوان دو شاخص اصلی بعد سیاسی حج در کلام امام(ره) برجستگی خاصی پیدا میکند. لذا امام(ره) در یکی از پیامهای تاریخیشان درباره برائت از مشرکین اینگونه بیان میدارند که «حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود و کدام خانهای سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت و «الناس» که در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دونصفتی و نامردمی است عملا و قولا پشت شود و درتجدید میثاق «الست بربکم» بت الههها و اربابان متفرق شکسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر در «و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر» زنده بماند، چراکه سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اعلان برائت کهنهشدنی نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود که باید مسلمانان فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردیدآفرینان و متحجرین و منحرفین گوش فرا ندهند و لحظهای از این آهنگ مقدس توحیدی و جهان شمول اسلام غفلت نکنند.»
و در ادامه میفرمایند: «فریاد برائت ما فریاد برائت امتی است که کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشستهاند و همه تیرها و کمانها و نیزهها به طرف قرآن و عترت عظیمالشأن رفتهاند و هیهات که امت محمد(صلی الله علیه و آله) سیرابشدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلتبار و به اسارت غرب و شرق تن دهند و هیهات که خمینی دربرابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن و عترت رسول خدا و امت محمد(صلی الله علیه و آله) و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظارهگر صحنههای ذلتبار و حقارت مسلمانان باشد.»
اگر برائت از مشرکین به منزله یک راهکار سلبی و مبارزه منفی برای نجات امت اسلامی در اندیشه امام(ره) در نظر گرفته شود، وحدت امت اسلامی راهکار ایجابی و مبارزه مثبت برای رشد و تعالی مسلمانان و تبدیل شدن امت اسلامی به یک قطب قدرت مهم و اثرگذار در عرصه بینالمللی است و چه موسم و مکانی بهتر از حج و مکه میتواند زمینه وحدت اسلامی را فراهم کند. به همین دلیل است که امام خمینی(ره) بر توجه به تقویت وحدت مسلمانان و تمرین این مسئله در موسم حج و پرهیز از اختلافافکنی و تفرقه تأکید کرده و میفرمایند: «حج تجلی و تکرار همه صحنههای عشقآفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیا است و مناسک حج مناسک زندگی است، و از آن جا که امت اسلامی از هر نژاد و ملتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد(صلی الله علیه و آله) پیوند بخورد و یکی گردد و یدواحد شد، حج تنظیم و تمرین و تشکیل این زندگانی توحیدی است.»
لذا به همه مسلمانان توصیه میکنند بر مبنای وحدت با دیگری از هر قوم و نژاد و مذهب اسلامی فریضه حج را به جا بیاورند؛ «یکی از فلسفههای مهم اجتماعی عظیم، در سراسر جهان در این مقام مقدس و مهبط وحی، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت بین پیروان پیامبر اسلام و پیروان قرآن کریم در مقابل طاغوتهای جهان است.»
از سوی دیگر ایشان نقشههای دشمنان برای برهم زدن وحدت و ایجاد تفرقه را به مسلمانان هشدار داده و میفرمایند: «مسلمانان حاضر در مواقف کریمه، از هر ملت و مذهب که هستند، باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشأن ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ ابر قدرتها، خصوصاً امریکا و ولیدۀ فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیرزمینی و روی زمینی این کشورها از هیچ جنایت و توطئهای دستبردار نیستند. و رمز موفقیت آنان در این توطئۀ شیطانی تفرقه انداختن بین مسلمانان، به هر شکل که بتوانند، میباشد. در مراسم حج ممکن است اشخاصی، از قبیل ملاّهای وابسته به خود، را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند؛ و آنقدر به این پدیدۀ شیطانی دامن زنند که بعض سادهدلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه باید هوشیار باشند. و بدانند که این کوردلان جیره خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنت پیامبر میخواهند اسلام و قرآن و سنت را از بین مسلمین برچینند؛ یا لااقل به انحراف کشانند.»
لذا در جمعبندی میتوان گفت که حج ابراهیمی در تفکر امام(ره) فریضهای چندبعدی است نه تکبعدی، که حتی بعد سیاسی آن بر بعد عبادی آن غلبه دارد. از طرفی بعد سیاسی بر دو پایه و مؤلفه اساسی استوار است که از هم قابل تفکیک نیستند و نمیتوان یک شاخص را بدون دیگری در نظر گرفت که عبارتند از: برائت از مشرکین و وحدت اسلامی، لذا تعطیلی این فریضه مهم را نباید به مثابه از یادبردن فلسفه اصلی آن و تعطیل شدن بازخوانی و تبیین این دو پایه اساسی در جوامع و به ویژه دول اسلامی دانست.