عمل حج را نمیتوان با سایر مقررات دین مقایسه نمود. چه برای بسیاری از عبادات مانند نماز و روزه و ذکر خداوند و مانند اینها از اعمال عبادتی اگرچه تأثیر و نتیجه نیکو در روحیه شخص دارد و لیکن آن اثر به هر اندازه که باشد، محدود به حد معینی است، ولی عمل حج اگر از روی التفات و دارای ارکان و شرایط مقرره باشد و به علت عدم توجه به حقیقت آن تباه نشود، در روان انسان نیرویی پدید میآورد که تا زنده است، در پنهان و آشکار نگهبان او خواهد بود و رازهای خواسته شده او را با دقت رسیدگی میکند و قاصد حج هنگامی که مهیا میشود از خانهاش خارج شود، اگر به مقصود خویش و رفعت شأن خود دانا باشد و آن را چنان که سزاوار است دریابد و به نور الهی به آن نظر افکند و خواسته باشد آن راه را بر طبق هدایت و راهنمایی حضرت پروردگار طی نماید، دل او متوجه عالم دیگری خواهد شد و از ظواهر ناپایدار به حقایقی استوار بینا میشود. و در آن هنگام است که خواهان بینیازی و توانایی خود میگردد، نه آنچه تاکنون خواهنده آن بوده است و مهیای آن میشود که همه خواهشها و تاریکیهای طبیعت را از خود پاک سازد. این نخستین اندیشه است که قاصد حج احساس میکند تأثیر آن را در شناسایی مقام نفس انسانی و برتری روح از دلبستگی به ظواهر زندگی دنیایی و هنگامی که در میقات حاضر شد و غسل کرد و جامه احرام در بر نمود، دل او از جلال آن اندیشهها و ملکاتی که در نفس او پیدا شده است، پر گشته و زندگی و همه شئون آن را از خود دور میافکند، جز این که عباداتی را که در حج از او خواسته شده به نحوی که موجب تقرب و قبول باشد انجام دهد و نمیبیند خود را مگر فردی از لشکریان خداوند متعال که آنان را خواندهاند و به اجابت موفق گشتهاند. و هنگامی که پوشش و کیفیت خود را تغییر داد و خواری موقف و بیچارگی خود را آشکار نمود، بر خود لازم میداند که دلش پاک و کردارش پاکیزه و گفتارش راست و بیآلایش باشد و کسی را از خود نرنجاند و برای خشنودی حضرت پروردگار از روی صفا و حقیقت از خود بگذرد و هستی خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به اغراض دور و متوجه حق متعال سازد. در نتیجه هنگامی که عملش را تمام نمود، نور معرفت دل او را فرا گرفته و روشن ساخته و گوشههای قلب او از همه رخنههای ریز و باریک شرک و کفر پاک شده است و فایده عملش در همه قوا و سپاهیان و دستههای مددکار آنها سرایت نموده و همه را اسلام آورنده و در راهی که خداوند متعال مقرر فرموده، پشتیبان یکدیگر و همدست و هماهنگ و یگانه و خرسند میبیند و نفس او به روح تبدیل گشته و گمان و اندیشه بی جای او را تعقل و دانشهای بی حقیقت او را حکم و برهان جایگزین گشته و صفات زشت او نیکو و پسندیده گردیده، شهوات او عفت و پاکدامنی، خشم او بردباری و عزم بر کارهای خیر، لذت شخصی او دوستی و محبت و نومیدی او از خیر و رحمت خداوندی به امیدواری و ناسپاسی او به سپاسگزاری و آز او به توکل بر خدا و توانایی او به مهربانی و حماقت او به فهم و زیرکی و بیپروایی و رسوایی او به نیکی و پرستش خداوندی و خودخواهی او به فروتنی و نرمی و بیهودهگویی او به خاموشی و برتری خواستن و گردنکشی او به تسلیم و پاکی از هر گزندی مبدل گردیده و جز اینها از فضائل دیگری نیز بهره گرفته که نتیجه و اثر حج است و چنان که آثار الکتریسیته از روشنایی و غیر آن بسیار و اطلاع بر کیفیت تأثیر آن دشوار است، حج نیز عاملی است که کلید تمام سعادتها و کامیابیها است. در عصر ما بین ملل پیشرفته جهان مادی چنین مرسوم است که همه ساله در بعضی اوقات جوانان را به تمرینهای نظامی وا میدارند و این خود اندک شباهتی به عمل حج دارد که یک مرتبه در سال، ملل مسلمان طبق برنامه مخصوص دینی انجام میدهند و روح انجام دهنده عمل حج علاوه بر آن خاصیت که در تمرینهای نظامی است، به اصول و ملکاتی که آمیخته به نیکوییها و پاکی و ایمان و فضیلت است، ورزیده میشود.