انسان، موجودی اجتماعی است؛ از این رو برای تأمین نیازهای روحی و مادی خویش ناگزیر از زیستن با جمع است. از سویی دیگر، نیاز به امنیت و پاسداری از سرمایههای مادی و معنوی، او را وا داشته است که عوامل وحدتآفرینی را در میان همنوعان خود جستوجو کند. به همین جهت از دیرباز، اقوام و ملتها براساس مشترکات خود دست اتحاد به سوی یکدیگر دراز کرده و وحدتهای قومی، زبانی، منطقهای، نژادی و جغرافیایی را برای تأمین اهداف خود طراحی کردهاند. البته بسیاری از این همگراییها چون مبنای معنوی محکمی نداشته، به تعصبات کور، فر قهای و نژادی بدل شده و خود عامل نفاق در جامعه بشری گردیده است.
اما اسلام که یک دین جهانی است، با «ندای لقد کرمنا بنی آدم»، نوع انسان را ستوده و مورد ستایش قرار داده است و بر محورهای معنوی و اعتقادی و باورهای وجدانی تأکید کرده و معیارها و انگیزههای نژادی، قومی و جغرافیایی را تحقیر کرده است.
اسلام، اتحاد با اهل توحید را برای همزیستی مسالمتآمیز ضروری و لازم میشمرد و دفاع از محرومان و مستضعفان عالم را نیز محور دیگری برای همراهی و همکاری به شمار میآورد و اما وحدت و همگرایی مسلمانان را برای ایجاد جامعه سالم اسلامی و پرتوان فریضهای دینی به حساب میآورد.
این اهداف نه تنها که در کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره اهل بیت بزرگوار و صحابه کبارش به صراحت تأکید شده است، بلکه یکی از آرزوها و آرمانهای بزرگ مصلحان بزرگ مسلمان بخصوص در طول این دو قرن اخیر بوده است. مرحوم سیدجمالالدین اسدآبادی همواره مسلمانان را بر ایجاد همگرایی و اتحاد ترغیب میکرد و میگفت: مسلمانان چنانچه با این شمار بسیار، هر کدام فقط یک پشه شوند و در گوش فیل تنومند استعمار همنوا فریاد بزنند، اگر نتوانند او را از پای درآورند، دستکم گوشش را کر خواهند کرد.
سید وقتی که مسلمانان را فاقد درک و عزم مناسب برای اتحاد و اتفاق میدید، دردمندانه میگفت که انگار مسلمانان پیمان بستهاند که برای از بین بردن اتحاد و ایجاد پراکندگی خود تلاش کنند!
مرحوم شیخ محمد عبده نیز بر این ایده سید جامه عمل پوشید. گامهای عملی برداشت، از این رو نهجالبلاغه مولی علی(ع) را شرح کرد و پیروان خود را از هرگونه طعن بر مذاهب دیگر برحذر داشت.
علامه محمدحسین کاشفالغطا نیز راه این دو مصلح بزرگ را ادامه داد و بر این جمله معروف تأکید کرد که اسلام بر دو پایه استوار و گسترش یافته است؛ «کلمه التوحید و توحید الکلمه» یکتایی و بیهمتایی خدا و اتحاد و همدلی مسلمانان!
راستی چرا این انبوه مسلمانان جهان برای نجات، پیشرفت و اعتلای کلمه حق با هم یکدل و یکزبان نمیشوند؟ اگر چنین نمیکنند، لااقل در برابر تهدیدات خارجی و بیگانگانی که خواهان نابودی مسلمانان هستند و هر روز نقشه تازه و توطئه جدیدی در این باره آنها طراحی میکنند، متحد شوند و روی نقاط مشترک تأکید و از طرح مسائل تفرقهانگیز پرهیز نمایند.
آیا نباید برنامههای دشمنان اسلام آنها را متنبه سازد و از خواب غفلت بیدار کند؟ این همه پیمانها، انجمنها، اتحادیههای کشورهای غربی در راه پیشبرد اهداف خویش و بویژه مقابله با توسعه ترقی و گسترش مسلمانان، چرا نبایست در مسلمین ایجاد شور و حرکت و تصلب نماید و آنها را به اتحاد، برادری و همدلی وا دارد؟ اگر درک و شور و شعور مناسب در جهان اسلام گسترده شود، نحلهها، مذاهب، زبانها و نژادهای گوناگون مانع و ژحدت و یکدلی نخواهد بود. به قول اقبال لاهوری:
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
ایام حج بهترین فرصت برای بهرهگیری از این خوان گسترده الهی است؛ اصلاً یکی از حکمتهای مهم تشریع حج، همین ایجاد وحدت و یکدلی در میان نژادها، فرقهها و ملیتهای گوناگون است.
خاتم پیامبران(ص) اساس این کعبه را بر شالوده وحدت بنیان نهاد، زیرا میدانیم که کعبه به دست توانای خاتم انبیا(ص) برای چندمین بار تجدید بنا شد تا مرکز نشر توحید باشد. هنگامی آن حضرت به چیدن دیوار بیت مشغول شد، میان قبایل عرب بر سر انتقال «حجرالاسود» به جانب دیوار اختلاف پیش آمد.
همه آنها برای حل ماجرا، پیامبر را به عنوان یک داور خردمند و بی غرض پذیرفتند.
حضرت دستور داد تا ردایی بگسترانند و حجرالاسود را درون آن بگذارند و هر قبیله، گوشهای از آن پارچه را بردارد و آن را به لبه دیوار آوردند. آن گاه پیامبر با دستان مبارکشان سنگ را در جایگاه کنونی نصب کردند. رسول خدا با این تدبیر خود، مانع از بروز اختلافات قومی و قبیلهای و نژادی که از تعصبات جاهلی مایه میگرفت، گردید.
همین مسأله به ظاهر کوچک میتوانست عامل اختلافات بزرگ شود و موجب تفاخر برای گروهی و تشاجر برای همگان شود. بن ابراین بنیان بیتالله الحرام بر وحدت و مودت قرار گرفته است. این کعبه خانه خداست، برای همه مردم است، در انحصار هیچ گروه و دسته و فرقهای نباید باشد، این «بیت العتیق» است. از همه چیز آزاد است، از همه سلطههای حزبی، قومی، قبیله و مسلکی.
شگفت اینجاست که نخبگان عالم اسلام حتی آنها که در مراسم حج حضور دارند، مبادرت به تشکیل اجتماعات علمی، فکری و فرهنگی برای حل مشکلات جهان اسلام نمیکنند؟! البته گهگاه همایشهای محدودی در این باره شکل میگیرد ولی در برابر امکانات و برکات بسیار و سیعی که در حج نهفته است، بسیار ناچیز است.
مرحوم عبدالرحمان کواکبی، کتابی نوشته است به نام «امالقری» و در آن کنگرهای بزرگ از نخبگان و فرهیختگان مسلمان را در مکه به تصویر کشیده است که با وجود همه تنوعی که در نژاد و زبان و ملیت و مذهب دارند، لکن آرمانها، دردها و اهداف مشترکی دارند. کتاب یا دشده چه واقعیت داشته باشد و چه زاییده خیال و تصور کواکبی باشد، نتیجهای واحد به دست میدهد و آن استفاده از توان و امکان موجود مراسم حج در حل مشکلات و معضلات جهان اسلام است. بویژه که امروز موضوع «جهانی شدن» فرهنگها، باورها و هویت اقوام مسلمان را تهدید میکند. جهانی شدن چه پروسه و فرایند دنیای صنعتی، انقلاب الکترونیک و انفجار اطلاعات باشد و چه پروژه و طرحی از سوی قدرتهای بزرگ و سلطهگر، بالاخره واقعیتی است که گریز از آن نیست تنها معضلات ناشی از آن را میتوان با تدبیر، همدلی، همگرایی و وحدت دنیای وسیع و متنوع مسلمان چارهجویی کرد.