نام های مدینه منورّه (بخش اول)

امتیاز بدهید
(2 امتیاز)
نام های مدینه منورّه (بخش اول)

  مدینه میزبان بزرگترین شخصیت عالم انسانیت و خاتم انبیاء است.
      مدینه پایگاه دوّم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و محل پیدایش امامت صالحین بر روی زمین است.

      مدینه در زمان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مصدر مردانگی، تعهّد، راستی، صداقت، فضیلت و کرامت بوده است، پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برایش دعا کرد:
      «بار خدایا! برکت را بر مدینه نازل گردان…» سپس فرمود: «سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست هر راه و کوره راهی که به مدینه منتهی شود، دو ملک از آن حفاظت و پاسبانی می کنند.»۱

      شاعر فارسی زبان، با ذوق پر حلاوتش مدینه منوّره و صاحب لولاک را چنین توصیف می کند:
ای ختم رسل مدینه جسم است تو جان / نام تو گرفته قاف تا قاف جهان
در لفظ مدینه بس ز اعجاز تو چون / مه شق شده و گرفته دین را به میان

      مدینه منوره از جهت وجود پر برکت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و دربرداشتن چهره های معصوم دیگر همچون فاطمه اطهر ـ سلام الله علیها ـ و ائمه غریب بقیع ـ امام مجتبی، زین العابدین، محمد باقر و جعفر بن محمد الصادق ـ علیهم السلام ـ دارای نام های گوناگونی است که هر کدام بیانگر مفاهیمی ژرف و بلند است. کثرت نام های مدینه برگشت به عظمت و بزرگی آن شهر دارد، این نام ها براساس ارتباط و علاقه موجود این شهر و آن مفاهیم پی ریزی شده که در بعضی شدت علاقه سبب شهرت آن گردیده و در بعضی دیگر که وابستگی و ارتباط ضعیفی دارد بر زبان ها کمتر جاری شده و چه بسا غیر حقیقی تلقی شود.۲

      ما در این نوشتار برای مدینه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ۹۰ نام به ترتیب الفبا ذکر می کنیم و ذیل بعضی از آنها توضیحاتی را به همراه روایات می آوریم زیرا اکثر آنان بر اساس وحی آیات قرآن ـ و یا فرمایشات رسول خدا ـ ص ـ نام گذاری شده، جوینده برای دستیابی بیشتر می تواند به کتبی که در پاورق ها معرفی می شود مراجعه کند.

۱ ـ أثْرِب:
      نام دیگری از خانواده «یثرب»۳ است که توضیح آن خواهد آمد.

۲ ـ أَرْضُ اللّه:
      بعضی از مفسرین عامّه مانند ثعلبی، مقاتل، مجاهد و قتاده در تفسیر آیه شریفه «ألم تکن أرض اللّه واسعه فتهاجروا فیها»۴ گفته اند: مقصود از «أرض اللّه» مدینه منوّره است۵ و بعضی دیگر از علمای شیعه و سنّی آن را مطلق زمین معنا کرده اند و توضیح داده اند: توصیف «أرْض اللّه» به «وَاسِعَه» بیانگر مطلق زمین است و بر همین اساس دستور هجرت را به هر جایی که بتوانند دینشان را حفظ کنند، داده است.۶

۳ ـ أَرْضُ الهِجره:
      زمینی که در آن هجرت تحقق پیدا کرد، رسول خدا ـ ص ـ به همراه عده ای از مسلمانان از مکّه مکرمه به مدینه منوّره هجرت کردند که آنان را «مهاجرین» نامیدند و کسانی که در مدینه پناه دادند نیز « أنصار» نامیده شدند.
      بنابر نقل طبرانی پیغمبر اکرم ـ ص ـ مدینه را «أرض الهجره» نامیدند.۷

۴ ـ ۵ ـ أَکّالَهُ القُری:
      و به عبارت دیگر: أکّاله البلدان می باشد رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «أُمرتُ بقریه تأکل القُری»۸ مأمور شدم به روستا و شهری بروم که أهل آن به خاطر اسلام آوردنشان بر شهرهای دیگر چیره خواهند شد و خداوند آنان را یاری خواهد کرد.

      علمای اهل حدیث، این روایت را دو گونه تفسیر کرده اند:
       أ-  مدینه مرکز اصلی لشکریان اسلام بوده است و از آنجا به سایر شهرها و بلاد غیر مسلمان که در فکر توطئه علیه اسلام بر می آمدند، حمله می شد و بعد از پیروزی، اموال غنیمتی و اسیران به مدینه منتقل می شد.
       ب-  مخارج شهر مدینه در آن روز از طریق پرداخت مالیات شهرهای دیگری که توسط مسلمانان فتح شده بود تأمین می گردید و لذا آن را «أکّاله البلدان» و یا «أکّاله القری» نامیده اند.۹

۶ ـ الایمان:
      در تفسیر بیضاوی آمده است: مدینه را «ایمان» می گویند; زیرا مردم مدینه منورّه الگو، نمونه و مظهر ایمان بوده اند.۱۰
      عبداللّه بن جعفر بن أبی طالب گفته است: خدای سبحان برای مدینه دو نام قرار داده: ۱ ـ دار ۲ ـ ایمان۱۱

۷ ـ ۸ ـ البارَّه (البَرَّه):
      معنای دوواژه یکی است. مقصود از آن دو، زیادی برکات و فیضی است که شامل مردم مدینه منوره و همه مردم جهان می شود.

      سمهودی می گوید: از آنجا که مدینه منوره سرچشمه اسرار معنوی و محلّ درخشش أنوار الهی و برکات نبوی است «البَرَّه» نامیده شده است.۱۲

۹ ـ ۱۰ ـ ۱۱ ـ ۱۲ ـ «البَحْر»، «البَحْرَهْ»، «البَحِیرَهْ» و «البُحَیرَه»:
      چهار واژه فوق بر مدینه منوّره اطلاق گردیده است. یا قوتی می گوید: «استبحار» و «بحر» به سرزمین وسیع گفته می شود و «البحر» به روستا نیز اطلاق شده است.۱۳

      در حدیثی آمده است سعدبن عباده اَنصاری هنگامی که مریض شده بود، رسول خدا ـ ص ـ به عیادتش رفت، آن حضرت پس از احوالپرسی و عیادت او، از برخورد ناخوشایند «عبدالله بن أُبی بن سلول» گِله کرد. سعد عذر خواهی نمود و برای او درخواست بخشش کرد و گفت:

      «اعف عنه یا رسول اللّه و اصفح … و لقد اصطلح أهلُ هذه البحیره أن یتَوَّجوه فیعصِّبوه بالعصابه.»۱۴
      ای رسول خدا او را ببخشید و از او بگذرید… زیرا مردم این بحیره بر این نوع برخوردها عادت کرده اند و خوشنودند.
      سعدبن عباده مدینه را «بُحیره» نامیده که در حقیقت تصغیر «بحر» است.

۱۳ ـ البَلاط:
      معمولا به سرزمین سنگ فرش «بَلاط» گفته می شود، و همچنین بر قسمتی خاص از بین مسجد النبی ـ ص ـ و بازار مدینه منوره بلاط گفته شده است، در زمان رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ بر جنازه مسلمانان در آن موضع نماز می گزاردند که آنجا را «بَطْحاء» نیز می نامیدند.۱۵

      بَلاطه الحمراء یا حجر السماق به سنگی اطلاق شده که علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ در میان کعبه معظمه بر روی آن به دنیا آمده است و الآن آن سنگ در نزدیکی درب کعبه می باشد.۱۶

      حاکم نیشابوری از علمای بزرگ أهل سنت در مورد ولادت آن حضرت در میان کعبه مدعی تواتر اخبار است،۱۷ و صاحب وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی در اشعاری که به همین مناسبت سروده در بعضی ابیات می گوید:

مَوْلِدُه بِمَکَّه قَدْ عُرِفا / فِی داخِل الکَعْبَهِ زِیدَت شَرَفا
علی رُخامَه هُناک حَمْرا / مَعْرَوفَهٌ زادَتْ بِذاکَ قَدْراً۱۸

۱۴ ـ البَلَدْ:
      در تفسیر آیه شریفه «لا أقسم بهذا البلد»۱۹ قرطبی می گوید: خداوند قسم می خورد به شهری که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بازندگی و وفاتش به آن شهر شرف و برکت عنایت کرد و آن مدینه منوّره است.

      تفسیر فوق را قاضی عیاض بن موسی بن عیاض بن عمرون یحصبی سبتی. مورد تأیید و تأکید قرار می دهد.۲۰

۱۵ ـ بَلَدُ رسولِ اللّه:
      یکی از دیگر نام های مدینه «بَلدُ رسول اللّه» است. بزّاز عالم بزرگ حنفی از علی بن أبی طالب ـ علیه السلام ـ نقل می کند که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:

      «انَّ الشَیاطینَ قَدْ یئِستْ أنْ تَعْبدَ ببلدی هذا ـ یعْنی المدینه ـ و بِجَریرَه العَرَبِ، ولکنَّ التَحْریشَ بَینَهُم».
      همانا شیاطین مأیوس گردیدند از این که در مدینه و جریره العرب هوا خواه و عبادت کننده داشته باشند. ولیکن در میان مردم ایجاد نفاق کردند.۲۱

۱۶ ـ «بیتُ رسول اللّه»؛ خانه رسول خدا ـ ص ـ:
      مرحوم طبرسی ـ ره ـ در تفسیر آیه شریفه «کما أخرجک ربک من بیتک بالحقّ و انَّ فریفاً من المؤمنین لکارهون۲۲» می فرماید: مراد بیرون رفتنِ رسولِ خدا ـ ص ـ از مدینه منوّره به جنگ بدر است. و بر مدینه کلمه «بیتک» که خطاب به رسول خدا است ـ اطلاق شده است. و به عبارت دیگر «بیتک»؛ یعنی بیت رسول اللّه ـ ص ـ.۲۳

۱۷ ـ التّین:
      واژه «تین» بر میوه انجیر اطلاق شده است، أبی ذر ـ ره ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل می کند که فرمود: اگر گفتم در میان میوه ها میوه ای از بهشت آمده همانا آن «انجیر» است؛ زیرا میوهای بهشتی بدون هسته می باشد. پس از آنها بخورید که بواسیر را از بین می برد و ورم مفصل ها را کم خواهد کرد.۲۴ خدای سبحان ـ در سوره ۹۵ به آن قسم یاد کرده است. (والتین و الزیتون).

      امام موسی بن جعفر ـ علیهماالسلام ـ از اجـداد گـرامـش نقل می کند که رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «انّ اللّه اختار من البلدان أربعه، فقال: ـ عزّوجلّ ـ «والتّین والزّیتون و طور سینین، و هذا البلد الأمین» التّین؛ المدینه، والزیتون؛ بیت المقدس، و طور سینین؛ الکوفه، و هذا البلد الأمین؛ مکه.»۲۵

      همانا خدا برگزید از میان شهرها، چهار شهر را: أوّل تین که همان مدینه منوره است. دوّم زیتون که مراد بیت المقدس است. سوّم طور سینین که کوفه است و آخری بلد أمین که مکّه معظّمه می باشد.

۱۸ ـ ۱۹ ـ ۲۰ ـ ۲۱ ـ جُبار، جابِرَه، جَبَّاره، مَجْبُورَه:
      أوّلی از نام های چهارگانه بر وزن «جُزام» است که آن را ابن شبّه با اعتماد بر حدیث نبوی نقل کرده۲۶ و سه نام دیگر را سمهودی و ابن شبه نقل می کنند و نسبت به کتاب تورات می دهند. این چهار نام به دو جهت بر مدینه اطلاق شده:
       أ-  فقیر و ورشکسته در این شهر بی نیاز می گردید.
       ب-  مدینه منوره دیگر شهرهای غیر مسلمان را مجبور به قبول دین مبین اسلام می نمود.

۲۲ ـ ۲۳ ـ «جَزیرَه»، «جزیره العرب»:
      ابو داود از رسول خدا ـ ص ـ نقل می کند که فرمود: «أخرجوا المشرکین من جزیره العرب».۲۷

      عباس ـ ره ـ می گوید: با رسول خدا ـ ص ـ از مدینه خارج شدیم، آن حضرت رو به سوی مدینه نموده، فرمود: «انَّ اللّه ـ تعالی ـ قد بَرَأ هذه الجزیره من الشرک»۲۸

      به قرینه روایت دوّم، گفته شده که مراد از جزیره العرب در حدیث أوّل، همان مدینه منورّه است، گرچه از مالک بن انس نقل شده که مقصود «حجاز» می باشد.

۲۴ ـ جُنَّه:
      سپری که انسان را از بلاها حفظ می کند. در روایات آمده است که رسـول خــدا ـ ص ـ در غزوه أُحُد فرمود: «أَنَا فی جُنَّه حَصینه»۲۹؛ من در قلعه و حصار محافظت شده، هستم.

      همین روایت را مسند أحمد بن حنبل با تفاوت مختصری نقل می کند که جابربن عبداللّه انصاری گفت رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «رأیت أنّی فی درع حصینه و رأیت بقرا تنحر»; «خواب دیدم که در میان ذرهی محکم مصون و محفوظم و دیدم گاوی را قربانی می کنند» سپس خواب خود را تأویل نمود که درع حصینه مدینه است و گاو همان گاو است و سپس فرمود: خیر و نیکی در دست خداست.۳۰

۲۵ ـ ۲۶ ـ ۲۷ ـ ۲۸ ـ «حَبیبَه»، «مُحِبَّه»، «مُحبِّبَه»، «مَحْبُوبَه»:
      این چهار نام از مادّه واحد «حبَبَ» گرفته شده و معنای مشترکی دارند. که می توان گفت: شیء دوست داشتنی. و علّت نامگذاری روایت ذیل است.

      رسول خدا ـ ص ـ از خداوند در خواست کرد تا دوستی مدینه را در دلش جایگزین کند، فرمود: «اللهم حبّب الینا المدینه کماحّببت الینا مکّه أو أشَدّ»۳۱ بار خدایا دوستی مدینه را در قلب ما جای ده، همانگونه که مکّه را برای ما محبوب قرار دادی و یا بیشتر از آن.
      باید گفت روایات زیادی مضمون فوق را تأیید می کند.

۲۹ ـ ۳۰ ـ حَرَمْ، مُحَرَمَّه:
      جایی است که از مصونیت و تقدس خاصّی برخوردار است و انجام بعضی از اعمال در آن ممنوع می باشد همان طوری که از رسول خدا ـ ص ـ نقل شده که فرمود: «المدینه حرم فمن أحدث فیها حدثاً أو آوی محدثاً فعلیه لعنه اللّه….».

      «مدینه حرم است، پس کسی که حادثه ای بوجود آورد یا بوجود آورنده حادثه را پناه دهد نفرین خدا بر او باد.»۳۲

      جمیل بن درّاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال کرد که مقصود از «حادثه» در کلام رسول خدا ـ ص ـ چیست؟ فرمود: مراد «قتل وکشتار» است۳۳ و به همین قرینه می توان گفت که مقصود از «مُحدِث»، قاتل می باشد.

      در بعضی از روایات نیز آمده است که نبی گرامی ـ ص ـ فرمود: «انَّها حَرَمٌ آمِنٌ»; «مدینه حرمی است که از مصونیت برخوردار است.»۳۴

      از ماده «ح، ر، م» واژه دیگری به نام: «المُحرَّمَه» نیز بر مدینه اطلاق گردیده است.

۳۱ ـ حَرَمُ رَسُولِ اللّه ـ ص ـ:
      نام دیگر مدینه «حَرَم رسول اللّه ـ ص ـ» است؛ زیرا خود فرمود: «إنَّ مکّه حرم اللّه حرّمها ابراهیم ـ ع ـ و إنَّ المدینه حرمی …»؛ «همانا شهر مکّه حرم خداست که ابراهیم آنجا را حرم قرار داد و همانا مدینه حرم من است.»۳۵

      امام صادق ـ علیه السلام ـ از قول جدش امیرالمؤمنین ـ ع ـ فرمود: «مکّه حرم خدا و مدینه حرم رسول الله است و سپس فرمود کوفه حرم من است، هیچ زورگو و ستمگری دست به کشتار در این سه مکان نخواهد زد مگر اینکه خدای ـ سبحان ـ او را مغلوب می کند.»۳۶

۳۲ ـ حَسَنَه:
      در تفسیر آیه شریفه: «والذین هاجروا فی اللّه من بعد ما ظلموا لنبوّئنَّهم فی الدینا حسنه ولأجر الاخره أکبر لو کانوا یعلمون»۳۷  آمده است که خداوند در دنیا به مهاجران از مکّه ـ بعد از آنکه فشار زیادی را تحمل کردند ـ حَسَنه؛ یعنی مدینه را عنایت کرد.

      فخر رازی از قول راویانی همچون: قتاده، شعبی و حسن نقل می کند که مقصود از حسنه در آیه شریفه «مدینه» است.۳۸
      مرحوم طبرسی همین مطلب را از قول ابن عباس نقل می کند.۳۹ و گروهی دیگر از مفسرین حسنه را «بلده حسنه»که همان مدینه باشد معنا کرده اند.۴۰

۳۳ ـ ۳۴ ـ خَیره و خِیرَه:
      هر دو نام از یک ماده هستند؛ یکی با فتح خا و تشدید رای مکسوره و دیگری با کسر خا و تخفیف یای مفتوحه. از آن جهت که شهر مدینه دارای خیرات زیادی است و در روایت آمده است: «و المدینه خیر لهم لو کانوا یعلمون» مدینه برای أهلش خیر فراوان دارد. بر همین اساس مدینه را خَیره و خَیره ـ نامیده اند.۴۱

۳۵ ـ دارُ الأبْرارِ:
      جایگاه نیاکان و انسان های شایسته همچون مهاجرین و انصار بویژه در سال هفتم هجرت که «قلعه های خیبر» بدست لشکریان اسلام فتح شد در مدینه تحولی بوجود آمد و حاکمیت و کثرت جمعیت از آن مسلمانان گردید.۴۲

۳۶ ـ ۳۷ ـ دارُ المُخْتارِ:
      منزلگاه انتخاب شده. رسول خدا ـ ص ـ مدینه را منزلگاه دوّم خود اختیار نمود که مقداری از زندگی را در آنجا سپری کرد، و مرگش نیز در آنجا واقع شد.که بر این اساس مدینه را «مختاره» هم می نامند.۴۳

۳۸ ـ دارُ الایمانِ:
      در واژه «ایمان» توضیح داده شد. و در روایات دیگر با همین هیئت ترکیبی هم آمده است چنانکه می خوانیم رسول خدا ـ ص ـ فرمود:
    «المدینه قبّه الاسلام و دار الایمان و أرض الهجره و مَبْوَءُ الحلال و الحرام».
      شهر مدینه همانند گنبدی، مظهر و نمایانگر دین مبین اسلام می باشد، که «دار ایمان» و سرزمین هجرت و محلّ احکام خدا (حلال و حرام) است.۴۴

۳۹ ـ دار الّسُنَّه:
      محلّی که شریعت قانون خدا در آن جا تدوین شده و لباس عمل پوشیده.۴۵

۴۰ ـ دار الّسَلامَه:
      همان زرهی است که انسان جنگجو را به هنگام مبارزه، از گزند دشمن حفظ می کند. رسول خدا می فرماید: «در خواب خودم را در مقابل حیله های دشمنان در درع حصینه دیدم و سپس فرمود تأویل و تعبیر آن، بودنم در مدینه است.»۴۶  خدای ـ سبحان ـ رسول گرامیش را در مدینه منوّره حفظ نمود.

۴۲ ـ ذاتُ الحُجَر:۴۷
      مدینه دارای خانه های زیادی بود که از آن جهت «ذات حُجَر» نامیده شد و مفرد آن «حُجْرَه» است که جمع آن بر دو هیئت «حُجَرْ و حُجَراتْ» آمده; مانند غرفه به معنای خانه و اطاق که جمع آن «غُرَفْ و غرفات» شده است.

۴۳ ـ ذاتُ الحِرار:
      حِرار جمع «حَرَّه» است که به سنگ های سیاه اطلاق گردیده و از آن جهت که مدینه دارای سنگ سیاه فراوانی است «ذاتِ حرار» نامیده شد.

۴۴ ـ ذاتُ النَخْل:
      مدینه دارای درخت های خرمای فراوانی بوده که الآن هم نخلستان های آن گواه است و در لسان بعضی مانند ابن توأم حمیری۴۸ و عمران بن عامر از مدینه تعبیر به ذات نخل شده و در روایتی آمده است: «أُرِیتُ دار هجرتی ذات نخل و حَرَّه.»
      بر من روشن گشت که محلّ مهاجرت من دارای درخت های خرمای زیاد و سنگ های سیاه فراوانی است.۴۹

۴۵ ـ السَّلِقَه:
      این نام گرفته شده از کتاب تورات است که آن را ابوعبدالله محمد بن أحمد بن أمین اقشهری نقل نموده است. و جهت این نام دوری شهر مـدینـه از کـوه های اطراف آن است.۵۰

۴۶ ـ سیده البُلدان:
      مدینه در میان شهرها و بلاد جهان، بعد از مکّه معظّمه برترین آنهاست آنجا سید المرسلین و خاتم النبیین را در خود دارد. بنابر نقل أبونعیم اصفهانی در کتاب «حلیه الاولیاء» فرزند عمر بن خطّاب رو به مدینه کرد و گفت: «یا طیبه یا سیده البلدان».۵۱ معمولاً این بر زبان صحابه جاری شده است.

۴۷ ـ الشافِیه:
      مدینه را شافیه نامیده اند؛ زیرا که رسول خدا ـ ص ـ فرمود:
      «ترابها شفاء من کلّ داء»؛ «خاک مدینه دوای هر دردی است». ابن مُسدی۵۲ می گوید: چنانچه نام های مدینه منوره را نوشته و برگردن مریض مبتلای به تب بیاویزند، شفا می یابد.۵۳ نام های مدینه گناهان را از بین می برد و شخص مبتلی به گناه را از ناراحتی های آن شفا می بخشد.

      ابن اثیر از سعد نقل نموده، آنگاه که پیامبر به همراه یاران از غزوه «تبوک» برگشتند، فضای مدینه منوّره در اثر حرکت رزم آوران و اسبانشان غبار آلود شده بود عدّه ای از مردم مدینه به همراه بعضی از کسانی که بر اثر تنبلی، کسالت و یا أمور دیگر تخلّف کرده و در مدینه مانده بودند، به استقبال حضرت و یارانش آمده و در آن هنگام بعضی از یــاران رسول خدا ـ ص ـ که با پارچه ای جلو بینی خود را گرفته بودند. رسول خدا ـ ص ـ پرده از جلو صورت کنار زد و فرمود:

      «والّذی نفسی بیده انَّ فِی غُبارها شِفاء من کلِّ داء»؛ «سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست، همانا گرد و غبار مدینه شفای هر دردی است.»۵۴

۴۸ ـ ۴۹ ـ ۵۰ ـ ۵۱ ـ ۵۲ ـ «طابَه»، «طَیبَه»، «طَیبَه»، «طائب»، «مُطَیبَه»:
      این پنج واژه از یک ریشه و خانواده هستند که از نظر هیأت و صیغه، تفاوت مختصری دارند. دو هیأت طابَه و طَیبَه ـ در روایتی که از ابن شبّه نقل شد، گذشت. جابربن سمره نسبت به واژه اوّل (طابه) می گوید: شنیدم رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

      «انَّ اللّه ـ تعالی سَمّی المدینه طابه». ۵۵ ؛ «خداوند ـ تعالی مدینه را «طابه» نامیده است.»

      بعضی از این اسامی مانند «مُطَیبه، طائب و طَیبَه» در تورات وارد شده است. سمهودی می گوید: این اسامی پنجگانه در حقیقت بیانگر آیه شریفه «حتّی اذا کنتم فی الفلِک و جَرَینَ بهم بریح طیبه۵۶» می باشد; زیرا باد گوارا و دلنشین بعد از مناجات و استغاثه جهت نجات از کشتی بوده است و خاک مدینه همان باد گوارا را داراست.

۵۳ ـ ۵۴ ـ طِبابا، ظَبابا:
      حموی می گوید: یکی از نام های دیگر مدینه «طِبابا» است که بر سرزمین مستطیل شکل اطلاق می شود و «ظَبابا» از مادّه ـ ظَبَّ و ظبظب به معنای سرزمین گرم و داغ است،۵۷ خدای ـ سبحان ـ به برکت دعای رسول الله ـ ص ـ گرمای شدید آن را منتقل به جحفه نمود.۵۸

۵۵ ـ العاصمه:
      سمهودی می گوید: ازآن جهت که مدینه مهاجرین وانصار راحفظ کرد، رسول خدا ـ ص ـ آن را «جنّه حصینه»; «سپر نگهدارنده» نامیـد، رسـول خـدا ـ ص ـ و یارانش در آن جا در امان بودند. که آنجا را عاصمه به معنی معصومه نامیده اند.

۵۶ ـ العذراء:
      این واژه نیز از تورات نقل شده است. بر مدینه (عذراء) اطلاق گردیده; زیرا از آن سرزمین با دشمنان اسلام سخت برخورد شد تا به دست صاحب حقیقی آن، رسول خدا ـ ص ـ رسید.۵۹

۵۷ ـ العَرَاء:
      از آن جهت که ساختمان های شهر مدینه کوتاه بود و سعی می شده است تا از خانه رسول خدا ـ ص ـ مرتفع تر و بلندتر نگردد، تشبیه به شتری شده است که دارای کوهان کوچکی است و یا اصلا کوهان ندارد.

      و در حدیث آمده است: «فَکَرِهَ أن یعروا المدینه»، «دوست نداشت خانه های مدینه طوری باشد که در فضا پیدا شود.»۶۰
      أزهری می گوید: «عُری» مردانی بزرگ بودند که ضعفا به آنان پناه برده و در سایه آنان زندگی می کردند.۶۱ باید گفت: از آن جهت که بعد از رسول خدا ـ ص ـ مردم مستضعف زیادی رو به مدینه آوردند، تا در پناه آن حضرت زندگی سعادتمندی داشته باشند مدینه را «عُری» نامیده اند.

۵۸ ـ العَرُوض:
      (بر وزن صبور) به سرزمینی اطلاق می شود که دارای پستی هایی است که سیل بر آنها جاری می شود و سرزمین مدینه دنباله صحرای نجـد است و سیـل های وادی نجد گاه بر آن جاری می گردد. خلیل گفته است: مدینه را از این جهت عروض نامیده اند.۶۲

۵۹ ـ الغَرَّاء:
      این کلمه أفعل التفضیل و مؤنث «أغَرَّ» است که بر سفیدی جلو پیشانی اسب اطلاق می شود. به آن «غُرَّه» هم گفته شده و همچنین به معنای زیبایی و نجابت و بزرگواری است که این اوصاف کریمه در مدینه رسول الله ـ ص ـ جمع است و این شهر بر سایر شهرها شرافت و در مقابل آنها برجستگی و درخشندگی دارد.۶۳

۶۰ ـ غَلَبَه:
      مدینه را قبل از اسلام «غَلَبَه» می نامیدند; زیرا در دوران جاهلیت، یهود بر عمالقه غلبه پیدا کردند و سپس قبایل أوس و خزرج بر یهود غالب شدند و آنگاه بعد از ظهور اسلام مهاجرین و انصار بر آنان غالب و پیروز گردیدند.۶۴

خوانده شده 1095 مرتبه