نام های مدینه منورّه (بخش دوم)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
نام های مدینه منورّه (بخش دوم)

 

۶۱ ـ فاضحه:
      دیگر نام از نام های مدینه «فاضحه» است. کُراع می گوید: از آن جهت که افراد فاسد العقیده با پوشش نفاق نمی توانند در آنجا به زندگی خود ادامه دهند بلکه رسوا و مفتضح می گردند، فاضحه نامیده می شود و چه بسا این مفاد و معنای جمله معروف «تنفی خبثها» ۶۵ می باشد.

۶۲ ـ القاصمه:
      این واژه از کتاب تورات نقل گردیده و از آن جهت به مدینه قاصمه گفته شده که دشمنان ستمگری که بدانجا تجاوز کردند، خود شکست خوردند و نابود گردیدند.

۶۳ ـ قَبَّهُ الاسلام:
      این واژه برگرفته از حدیث شریف معروفی است که به نقل از مجمع الزوائد ذکر گردید (المدینه قبّه الاسلام…) ۶۶

۶۴ ـ ۶۵ ـ القریه، قریه الأنصار:
      قریه (با فتح قاف و کسر آن) بر شهری اطلاق گردیده که مردمش را جمع کرده و نیازمندی های آنان را برمی آورد. و به تعبیر أهل لغت: «المصر الجامع».

      ابو هلال عسکری گفته است: عرب به هر شهر کوچک و بزرگی ـ قریه ـ اطلاق می کند.۶۷شاهد بر گفته او ۵۴ مورد از آیات قرآنی است که بر شهرهای بزرگ و کوچک اطلاق «قریه» نموده و در آیه شریفه «لو لا نزّل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم» ۶۸ مقصود از قریتین «دو شهر» مکّه معظّمه و طائف است.۶۹

      و لغوی ها بر مدینه منورّه «قریه الانصار» گفته اند.، جمع آن قُری و قِری است.۷۰ و در حدیث منقول از عباس ـ ره ـ «انّ اللّه قد طهّر هذه القریه من الشرک» بر مدینه قریه اطلاق گردیده است.۷۰

۶۶ ـ قریه رسول اللّه ـ ص ـ :
      نسبت دادن قریه و یا مدینه به رسول خدا ـ ص ـ امری است طبیعی و عادی و بر زبان راویانی همچون طبرانی جاری گشته است.

      أحمد بن حنبل و طبرانی نقل می کنند: که دجّال سیر می کند تا می رسد به مدینه منوره و در آنجا جلوش گرفته شده و اجازه ورود داده نمی شود، و سپس می گوید: «هذه قریه ذاک الرجل» که در اینجا قریه یعنی همان مدینه، به رسول خدا ـ ص ـ نسبت داده شده است.۷۲

۶۷ ـ قلب الایمان:
      ابن جوزی در حدیث «المدینه قبّه الاسلام»، «قلب الایمان» را نیز اضافه نموده است.۷۳

۶۸ ـ مؤمنه:
      ابن زباله روایتی نقل می کند که رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «والّذی نفسی بیده انَّ تربتها لمؤمنه»؛ «قسم به کسی که جان و روان من در دست اوست، همانا خاک مدینه محلّ أمن و أمان و آرامش است.» آنگاه می گوید: در کتاب تورات نیز بر مدینه «مؤمنه» گفته شده است.۷۴

۶۹ ـ مُبارکه:
      انس می گوید: رسول خدا ـ ص ـ آنگاه که به مدینه منوره داخل شد و در جلو منزل أبو ایوّب انصاری ـ ره ـ نزول اجلال فرمود۷۵ این آیه شریفه را بر زبان جاری و قرائت نمود: «رَبّ أنزلنی منزلا مبارکاً و أنت خیر المنزلین» گویا فرمود: مدینه جایگاه پر برکت و مبارکی است.۷۶ و همچنین برای این شهر دعا کرد و درخواست برکت نمود، که «مبارک» و «مبارکه» نامیده شد. در آغاز این نوشتار، دعای گرامی آن حضرت را با سندهای مختلف ذکر کردیم.۷۷

۷۰ ـ مَحْبُورَهْ:
      از مادّه «حَبَرَ» گرفته شده که معنای آن، شادی و سرور زیاد به همراه نعمت می باشد. «محِبارْ» به زمینی گفته می شود که گیاهانش سریع رشد می کند و باعث برکت و خیر بسیار است.۷۸ و در آیه کریمه قرآن آمده: «و هم فی روضه یحْبَرُونَ».۷۹

      در تفسیر مجمع البیان آمده: مؤمنین و صالحان در بهشت متنعمند و در سرور و خوشنودی کامل بسر می برند.۸۰ پس وجه نامگذاری به مَحبْوره با نعمت های فراوان در این شهر روشن و آشکار است.

      و بعضی گفته اند: نام گذاری مدینه به محبوره از جهت «علاقه حال و محلّ» است; زیرا بر اساس روایت حسنه ای، سلمان فارسی از فاطمه زهرا ـ س ـ نقل می کند که رسول خدا ـ ص ـ ملقب به «محبور» گردیده بود. سلمان می گوید: فاطمه اطهر ـ س ـ فرمود: به من تعلیم داد پدر بزرگوارم این دعا را:

      «بسم اللّه النور الذی یقول للشی کن فیکون… بسم اللّه الذّی أنزل النور علی الطور بقدر مقدور فی کتاب مسطور علی نَبی مَحْبور». ۸۱
      محبور در اینجا به معنای مسؤولیت پذیری که تمام جهات حسنه را داراست، می باشد.

۷۱ ـ مَحْرُوسَه:
      جَنَدی در کتاب «فضائل المدینه» می گوید: یکی دیگر از نام های مدینه «محروسه» می باشد که در حدیث از رسول خدا ـ ص ـ وارد شده که فرمود: «المدینه مشتبکهٌ بالملائکه علی کلّ نقب منها ملک یحرسها».

      مدینه حفاظت و پاسداری می شود به واسطه فرشتگانی که بر سر هر یک از راه های منتهی به آن، نگهبانی می دهند۸۲ و لذا آن را «محروُسَه» نامیده اند.

۷۲ ـ محفوفه:
      از آن جهت که مدینه را برکات الهی و ملائکه رحمتش احاطه نموده اند، محفوفه نامیده شده، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «المدینه و مکّه محفوفتان بالملائکه علی کلِّ نقب منها ملک لاید خلها الرجال و لاالطاعون». ۸۳

      «گرداگرد شهر مدینه و مکّه را فرشتگان فرا گرفته اند و او را از شّر دجّال و امراض گوناگونی همچون طاعون حفظ خواهند نمود.»

۷۳ ـ محفوظه:
      خدای سبحان ـ مدینه را مصون و محفوظش داشته و آرامگاه حبیبش محمد مصطفی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را در آنجا قرار داده است. رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «القری المحفوظه أربع: المدینه و مکّه و ایلیا و نجران» شهرهای حراست شده چهار تا است: مدینه، مکّه، ایلیا و نجران. گویا حفاظت و امنیت این چهار شهر تضمین شده است.۸۴

۷۴ ـ مُدْخَل صِدقْ:
      از دیگر نام های مدینه «مُدْخَل صِدْق» است. ( در آیه شریفه «ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخر جنی مخرج صدق…»۸۵) تفسیر مجمع البیان برای این کلمه چهار توجیه ذکر می کند; در وجه دوم می گوید: مُدْخَل صدق مدینه منوره است که خدای سبحان رسول گرامیش را با عزت و شوکت داخل مدینه نمود و سپس به مکه معظّمه با فتح و سر بلندی باز گرداند. این وجه را نسبت به ابن عباس، حسن بصری، قتاده و سعید بن جبیر داده است.۸۶

۷۵ ـ ۷۶ ـ المدینه، مدینه رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ:
      واژه مدینه بر مجتمعی اطلاق می شود که تعداد خانه های آن از روستا بیشتر باشد و همچنین به شهری که در برگیرنده حوائج خود باشد (المصر الجامع) مدینه گفته می شود.۸۷

      این واژه در قرآن کریم ۱۴ مرتبه تکرار شده که تقریباً در ۴ مورد آن «یثرب»; مدینه رسول الله ـ ص ـ قصد شده است. در کتاب های لغت مدینه برای ده ها شهر علم گشته است و لکن یثرب را «مدینه منوّره» معرفی نموده اند.۸۸

      هر کسی را به مدینه منوره نسبت دهند «مدنی» می نامند و چنانچه به شهرهای دیگری همچون بغداد که «المدینه» معروف است نسبت دهند «مدینی» گفته می شود.۸۹  واژه مدینه (یثرب) بارها بر زبان رسول خدا و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ جاری گشته است; همان گونه که فرمود: «اللّهّم حبّب الینا المدینه کما حببت الینا مکّه…» ۹۰

      امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «لمّا دخل النبی المدینه خُطَّ دورها برجله ثم قال: اللهم من باع رباعه فلا تبارک له.»
      پیغمبر اکرم ـ ص ـ آنگاه که وارد مدینه شد، خانه های اطراف آن را شناسائی کرده، فرمود، خدایا! هر کس خانه های مدینه را از جهت بی اعتنایی به این شهر بفروشد بر او مبارک مگردان.۹۱

      باید گفت چه بسا نام مدینه برای این شهر قبل از ورود رسول خدا ـ ص ـ بر سر زبان مردم این شهر جاری بوده است; زیرا آنگاه که رسول گرامی اسلام ـ ص ـ بر مدینه وارد شد مردم ضمن خواندن اشعار ذیل او را استقبال می نمودند:

طلع البدر علینا من ثنّیات الوداع / وجب الشکر علینا ما دعا لله داع
جئت شرّفت المدینه / مرحبا یا خیر داع۹۲

و شاید این نام (مدینه) را خود رسول خدا ـ ص ـ قبل از ورودش بر این شهر «یثرب» گذارده است.۹۳ و همچنین «مدینه» در کلام خود رسول خدا ـ ص ـ به حضرتش نسبت داده شد، همانطوری که در نام های شماره ۱۵ و ۳۳ و ۶۸ گذشت.

۷۷ ـ ۷۸ ـ مَرْحوُمَه، مَرْزُوقَه:
      از کتاب تورات نقل شده که مدینه را مرحومه نامیده اند; زیرا جایگاه مبعوث و فرستاده پروردگار به همراه رحمت می باشد و برکات الهی به واسطه این سرزمین بر دیگر زمین ها فرود می آید. و نیز «مرزوقه» نامیده شده; زیرا بهره و حظّ اهل آن، به برکت رسول خدا ـ ص ـ زیاد گردیده است.۹۴

۷۹ ـ مسکینه:
      این نام از نامهایی است که رسول خدا ـ ص ـ بر مدینه نهاد ـ و همچنین از تورات نقل شده که مدینه را مسکینه نامیده اند. و از آن جهت مسکینه نامیده شده که مساکین و نیازمندان به حضرت حق، در آن می زیسته اند.۹۵

۸۰ ـ مسلمه:
      از دیگر نام های آن مسلمه است که صاحب معجم بلاذری آن را نقل کرده اسـت.۹۶ زیرا مردم مدینه در مقابل خدا و رسولش مطیع بودند و آنها در یاری رسول خدا ـ ص ـ کوتاهی نکردند.

۸۱ ـ مضجع رسول اللّه ـ ص ـ:
      در حدیث از رسول خدا ـ ص ـ نقل شده: فرمود: «المدینه مهاجری و مضجعی فی الأرض» مدینه محلّ هجرت و خوابگاه من در روی زمین است.۹۷

۸۲ ـ مقدّسه:
      مدینه رسول الله ـ ص ـ چون از شرک و آلودگی ها پاک شد و بودن در آن سرزمین در جوار رسول اللّه، سبب می شود که گناهان معصیت کار ریخته گردد از این رو «مقدسه» نامیده شد.۹۸

۸۳ ـ مَقَرّ:
      این اسم بر وزن «ممرّ» است و از «قرار» اشتقاق پیدا کرده است.

      انس بن مالک نقل می کند: هر گاه رسول خدا ـ ص ـ از سفری به مدینه منورّه باز می گشت چون وارد شهر می شد برای خود و دیگران چنین دعا می فرمود:
      «الَّلهُمَّ اجْعَل لَنا بِها قَرارً او رِزْقا حَسَنا».
      «بار خدایا مدینه را برای ما مقر و پایگاه ثابت قرار ده و در آن روزی نیکو عنایت فرما».۹۹

۸۴ ـ مُوَفِّیه:
      مدینه را «مُوَفیه» نامیده اند; زیرا حقوق میهمانان را ادا می کند، و با آب شیرین و گوارا و هوای مناسب و نعمت های فراوان و معنویت از واردین پذیرایی می نماید و همان طوری که در روایات آمده بود، خاکش دردها را شفا می بخشد و غبارش جذام را از بین می برد.۱۰۰

۸۵ ـ نَحْر:
      (با فتح نون و سکون حاء) عَلَم برای سرزمین مدینه منوره است و همچنین عَلَم برای مکّه معظمه می باشد و جمع نحر «نَحار» است؛ یعنی رنگ های مختلف و گوناگون که به بازار پر متاع و رنگارنگ اطلاق می شود که مدینه و بازارش چنین بوده است. و گفته شده اطلاق این اسم به جهتِ شدّت حرارت در مکه و مدینه است.۱۰۱

۸۶ ـ هذراء:
      ابن نجّار به نقل از تورات بدل از «عذراء»، «هذراء» را ذکر کرده او می گوید: این سرزمین به جهت زیادی شدت گرمایش «هذراء» نامیده شده است، همانطوری که گفته می شود: «یوم هاذِرٌ»; «روز بسیار گرم»، یا به جهت زیادی آب های آن، این نام بر آن نهاده شده.

     أرض هاذره؛ یعنی زمینی که دارای گیاهان و درخت فراوان است که سرزمین مدینه در حجاز از این جهت ممتاز است.۱۰۲

۸۷ ـ یثْرِب:
      از نام های قدیمی مدینه، «یثرب» است. ابوالقاسم زجاجی می گوید: اوّلین کسی که در این سرزمین سکونت گزید. یثرب بن قانیه بن مهلاییل بن ارم بن عبیل بن عوض بن ارم بن نوح ـ علیه السلام ـ بود که به نام او این سرزمین «یثرب» شد ولیکن چون رسول خدا ـ ص ـ بر این شهر فرود آمدنامش را ـ طیبه و طابه ـ گذاشت.۱۰۳ ابوعبیده گفته است: مدینه رسول خدا در گوشه ای از یثرب واقع شد.۱۰۴

      در هر صورت «یثرب» از نظر لغوی از ماده «ثَرَبَ» به معنای فساد یا از تثریب گرفته شده به معنای جبران و مؤاخذه بواسطه گناهی که انجام شده. و یا بر می گردد به کسی که این شهر را بنا کرد و او انسانی غیر موحد بود۱۰۵ که رسول خدا ـ ص ـ آن اسم را دوست نداشت لذا آن را طابه و یا طیـبَه نـامـید.۱۰۶

۸۸ ـ ۸۹ ـ ینْدَذْ، ینْدَر (تَنْدَدْ، تَنْدَرْ):
      اولین اسم «ینْدَدْ» از نام های فوق در روایت زید بن أسلم ذکر گردیده; زیرا رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «للمدینه عشره أسماء; هی المدینه، طیبَه، طابه، مسکینه، جبار، مجبوره، یندد، و یثرب.» ۱۰۷

      و فیروز آبادی در کتاب خود می گوید: «ینْدَد» از نَدَد» می باشد که مدینه منورّه است و در ماده: «نَدَرَ» می گویند ینْدَرَ مانند هیئت حیدر است که بر مدینه منوره نیز اطلاق می شود.۱۰۸ و در بعضی از کتب تاریخی نقل شده که این دو نام «تندد» و «تندر» می باشد.۱۰۹

 و در پایان نام های مدینه، کلام سید مرتضی علم الهدی ـ قدس اللّه روحه ـ را ذکر می کنم که فرمود: از نام های مدینه منورّه است نام های ذیل:
      یثْرِب، طَیبَه، دار، مِسکینَه، جایزَه، مَحْبُورَه، مَحَبَّه، مَحْبوُبَه، عَذْراء، مَرْحُومَه، قاصِمَه، ینْدَد. ۱۱۰

۹۰ ـ که او هم نام دیگری بر نام ها؛ یعنی «جایزه» اضافه می کند.

      این مجموعه نام های حقیقی و مجازی بود که از کتب روایی و تاریخی شیعه و اهل سنت و همچنین قرآن کریم و دیگر کتب آسمانی استفاده شد و در کنار هر یک مقداری از لطافتها و دقایقی که مضامین احادیث و یا اظهار نظر اهل لغت بوده، ذکر کردیم بطور مسلّم این آخرین بحث و بررسی نیست; زیرا مدینه منوره و وجود رسول گرامی اسلام و چهره های تابناک آسمان امامت و ولایت، آن قدر بلند مرتبه هستند که فردی همچون من نمی تواند رفعت و جلالت و اوصاف آن سرزمین را بیان کند.

   در پایان با قلبی آکنده از حب از راهی دور درود خالصانه خود را به خاتم پیامبران ـ ص ـ و فاطمه اطهر ـ سلام الله علیها ـ و ائمه معصومین ـ ع ـ در بقیع اهداء می کنیم و آرزوی استشمام آن غبار طیبه را در زیارت های متعدد مدینه داریم. باشد تا ذخیره ای برای روز فقر و تنگدستیمان (قیامت) گردد.

     پی نوشت ها:
۱- وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج ۱، ص۶۲ ;وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۷۳; صحیح مسلم، ج ۲، کتاب الحج، باب ترغیب فی السکنی، ص ۱۰۰۱٫
۲- در شرح مختصر، تفتازانی، علم البیان، ص ۱۵۶; انواع علاقه را در نام گذاری وجه تسمیه ـ بیان می کند.
۳- لسان العرب، ج ۱، ص ۲۳۴، مادّه: ثرب.
۴- نساء: ۹۷٫ به مستضعفین در مکّه گفته می شد: چرا مهاجرت نکردید تا در حفظ دین در وسعت باشید.
۵- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۰٫
۶- المیزان، ج ۵، ص ۵۰٫
۷- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۲۹۸٫
۸- صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۰۰۶، ح ۱۳۸۲٫
۹- صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۰۰۶، باب المدینه تنفی شرارها ـ لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۳ ماده: أکل.
۱۰- انوار التنزیل و أسرار التأویل، بیضاوی، ج ۲، ص ۴۸۱، سوره: حشر: ۸٫
۱۱- تاریخ المدینه المنوّره، ابن شبه، ج ۱، ص ۱۶۲٫
۱۲- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۲٫
۱۳- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۲٫
۱۴- صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر، ج ۳، ص ۱۴۲۳، ح ۱۷۹۸ ـ صحیح بخاری، کتاب التفسیر، ۴۵۶ ـ بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۲۳۹، ح ۳، باب ۱۷٫
۱۵- قاموس محیط، فیروز آبادی، ج ۲، ماده: بَلَطَ.
۱۶- مجمع البحرین، طریحی، ج ۱، مادّه: بلط.
۱۷- مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۴۸۳٫
۱۸- علی ولید الکعبه، محمد علی الاردوبادی، ص ۵۵٫ ترجمعه اشعار:
ولادت علی بن أبی طالب ـ علیه السلام ـ در مکه معظّمه معروف است، در میان کعبه سبب ازدیاد عزت و شرف کعبه شد. ولادتش بر روی سنگ مرمر قرمزی بود که الآن آنجاست این سبب زیادی ارزش و قیمت آن سنگ گردید.
۱۹- بلد: ۱٫
۲۰- الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج ۲، ص ۴۰٫
۲۱- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۲۹۹٫
۲۲- انفال: ۵٫
۲۳- مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۲۰ ـ تفیسر سوره انفال، آیه ۵٫
۲۴- مجمع البیان، طبرسی، ج ۱، ص ۵۱۰ ـ نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۰۷٫
۲۵- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۸۳، حدیث ۴ ـ نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۰۶ ـ النحصال، شیخ صدوق، ص ۲۱۲٫
۲۶- تاریخ المدینه المنوره، ج ۱، ص ۳ و ۱۶۲٫
۲۷- سنن أبی داود، کتاب الخراج و لاماره باب: اخراج الیهود من جزیره العرب، ۳۰۲۹٫
۲۸- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۲۹۹٫
۲۹- وفاء الفوفا، ج ۱، ص ۱۳٫
۳۰- المسند، ج ۶، ص ۳۵۱٫
۳۱- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۷۳، ح ۵٫ ـ صحیح مسلم، ج ۲، ح ۱۳۷۶٫ ـ صحیح بخاری، ج ۳، ص ۶۱، ح ۱۴۸٫
۳۲- صحیح مسلم، ج ۲، ح ۱۳۷۱، باب فضل المدینه.
۳۳- وسائل الشیعه، ج ۱، باب وجوب احترام مکّه و المدینه… ح ۱۹۳۹۰ ـ فروع کافی، ج ۴، ص ۵۶۵، ح ۶٫
۳۴- صحیح مسلم، باب فضل المدینه، ح ۱۳۷۵٫
۳۵- فروع کافی، ج ۴، باب تحریم المدینه، ص ۵۶۴، ح ۵٫
۳۶- فروع کافی، ج ۴، باب تحریم المدینه، ص ۵۶۳، ح ۱٫
۳۷- النحل: ۴۱٫
۳۸- تفسیر کبیر، فخر رازی، ج ۲۰، ص ۳۴٫
۳۹- مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۶۱٫
۴۰- تفسیر القران الکریم، سید عبدالله شُبَّر ـ تفسیر الجلالین، ذیل آیه شریفه ۴۱ سوره نحل.
۴۱- صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۰۰۸، ح ۱۳۸۸٫
۴۲- کامل ابن اثیر، ج ۲، سال هفتم.
۴۳- صالحی شامی، فضائل المدینه المنوره، ص ۴۷٫
۴۴- مجمع الزوائد،هیثمی، ج ۳، ص ۲۸۹، باب فضل مدینه سیدنا رسول الله ـ ص ـ.
۴۵- عمده الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص ۶۹٫
۴۶- مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۳۵۱٫
۴۷- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۵٫
۴۸- ابن توأم حمیری معروف به «خُنافِر» از ساحران مشهور و با جنّیان در ارتباط بود که جنیان برای او بعضی از کارها را باز می کردند.
۴۹- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۵ ـ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۱، ص ۴۶۴٫
۵۰- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۶٫
۵۱- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۶٫
۵۲- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۶ ـ الوفاء، ابن جوزی، ج ۱، ص ۳۹۹٫
۵۳- ابن مُسدی عالم و حافظ قرآن و دارای سفرهای طولانی بود. او در أواخر عمرش مجاور بیت اللّه الحرام (جاراللّه) گشت و مشهور شد که شیعه شده و در سال ۶۶۳ هـ . او را ناجوانمردانه کشتند. نامش «حافظ أبوبکر بن محمد بن یوسف أزدی غرناطی اندلسی مهلبی» بود. شذرات الذهب، ج ۵، ص ۳۱۳٫
۵۴- جامع الأصول، ابن اثیر، ج ۹، ص ۳۳۴٫
۵۵- صحیح مسلم، کتاب الحجّ، باب: المدینه تنفی شرارها، ح ۱۳۸۵٫ معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج ۵، ص ۲۴۳٫
۵۶- یونس: ۲۲٫
۵۷- لسان العرب، ابن منظور، ج ۱، ص ۵۵۶ ـ معجم البلدان، یاقوت حموی، ج ۵، ص ۸۳: طول مدینه ۵/۶۰ درجه و عرض مدینه ۲۰ درجه است.
۵۸- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۷۳، ح ۵٫
۵۹- فضائل مدینه منوّره، الصّالحی الشامی، ص ۵۲٫
۶۰- لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۴۹ ـ ۴۶، ماده: «ع، ر، ی».
۶۱- لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۴۹ ـ ۴۶، ماده: «ع، ر، ی».
۶۲- وفاءالوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۱۸٫
۶۳- فضائل المدینه المنوره. الصالحی الشامی، ص ۵۳٫
۶۴- عمده الأخبار فی مدینه المختار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص ۷۵٫
۶۵- اشاره به حدیثی است که رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «انّما المدینه کالکیر تنفی خَبَثَها و ینصع طیبها»; «همانا مدینه مثل کوره آهنگر از بین می برد آلودگی ها را و آشکار و ظاهر می سازد پاکی ها و فضیلت ها را.» کتاب الجامع، موطأ، ج ۲، ص۸۸۶ ـ صحیح مسلم، ج ۲، کتاب الحج، ح ۱۳۸۳٫
۶۶- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۲۹۸٫
۶۷- فضائل مدینه منوّره، محمد بن یوسف الصالحی الشامی، ص ۵۴ ـ المنجد، ماده «ق، ر، ی».
۶۸- زخرف: ۳۱٫
۶۹- مجمع البیان، طبرسی، ج ۹، ص ۴۶٫
۷۰- المنجد، ماده «ق، ر، ی».
۷۱- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۲۹۹٫
۷۲- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۷، ص ۳۴۰; مسند، أحمد بن حنبل، ج ۵، ص ۲۲۰٫
۷۳- الوفا بأحوال المصطفی، ابن جوزی، ج ۱، ص ۳۹۹٫
۷۴- وفاء الوفا، ج ۱، ص ۲۰٫
۷۵- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۴۰; سنن أبی داود، ج ۱، ص ۱۲۳٫
۷۶- مؤمنون: ۳۱٫
۷۷- مسند احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۲۲۰٫
۷۸- لسان العرب، ابن منظور، ج ۴، ص ۱۶۰ ـ ۱۵۸٫
۷۹- زمر: ۱۶٫
۸۰- مجمع البیان، طبرسی، ج ۷، ص ۲۹۸٫
۸۱- دلائل الامامه، ابو جعفر طبری امامی، ص ۲۸ و ۲۹٫
۸۲- فضائل المدینه، الجندی، ح ۱۳; مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۳۰۹٫
۸۳- مسند، احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۴۸۳٫
۸۴- وفاء الوفاء، سمهودی، ج ۱، ص ۲۲، عمده الأخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص ۷۸٫
۸۵- اسراء: ۸۰٫
۸۶- مجمع البیان، طبرسی، ج ۶، ص ۴۳۵٫
۸۷- المنجد، ج ۱، ماده: م، د، ن.
۸۸- المنجد، اعلام، ج ۲، ص ۶۴۸٫
۸۹- عمده الاخبار، ص ۷۸٫
۹۰- بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۹، حدیث ۱۵، باب ۶٫
۹۱- بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۹، ص ۱۱۹، ح ۴، باب ۷٫
۹۲- ترجمه اشعار: آشکار گردید بر ما ماه شب چهارده از کوه های ورودی شهر «ثنیه الوداع» واجب است بر ما حمد و ثنای الهی، مادامی که ثنا گویی دارد، آمدی تو ای رسول خدا ـ ص ـ و شرف و عزّت دادی شهر «مدینه» را، و خوش آمدی ای بهترین میهمان دعوت شده.
۹۳- معجم معالم حجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج ۸، ص ۷۰٫
۹۴- عمده الأخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص ۷۴، ۷۹٫
۹۵- روایت مربوط به آن در نام های شماره ۱۸ و ۱۷ ـ در ضمن حدیثی گذشت.
۹۶- عده الاخبار، ص ۸۰٫
۹۷- مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۳۱۰٫
۹۸- فضائل المدینه المنوره، ص ۵۹٫
۹۹- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۵۳٫
۱۰۰- عمده الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص۸۱ ; فضائل مدینه منوره، صالحی شامی، ص۶۰٫
۱۰۱- عمده الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص ۸۲٫
۱۰۲- أقرب الموارد، سعید شرتونی، ج ۲، ص ۱۳۸۱ ـ فضائل مدینه منوّره، صالحی شامی ص ۶۰٫
۱۰۳- معجم معالم حجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج ۱۰، ص ۱۳ ـ مجمع البحرین، طریحی، ج ۲، مادّه: ثَرَبَ.
۱۰۴- تفسیر تبیان، شیخ طوسی، ج ۸، ص۳۲۳٫
۱۰۵- تاریخ مدینه منوّره، ابن شبه، ج ۱، ص ۱۶۲٫
۱۰۶- الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۸۸; تفسیر ابی السعود، محمد بن محمد عمادی، ج ۷، ص ۹۴٫
۱۰۷- تاریخ مدینه منوّره، ابن شبّه، ج ۱، ص ۱۶۲٫
۱۰۸- قاموس المحیط، فیروزآبادی، مادّه: نَدَدَ و نَدَر.
۱۰۹- وفاء الوفا، سمهودی، ج ۱، ص ۲۷٫
۱۱۰- مجمع البیان، طبرسی، ج ۸، ص۳۶۴٫

خوانده شده 926 مرتبه