اسرار «سعی» از مناسک حج

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
اسرار «سعی» از مناسک حج

هرکس به اندازه فهم خود از دریای بی‌نهایت مفاهیم و اسرار حج بهره می‌برد، این واقعیتی است که همه اندیشمندان اسلامی در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، یک فرد کم‌سواد هم از حج بهره می‌برد و بی‌نصیب باز نمی‌گردد، یک اندیشمند و متفکر دینی هم بهره خاص خود را از حج می‌برد.

می‌توان از این واقعیت دو برداشت متفاوت داشت؛ یکی اینکه اجازه دهیم هر کسی به اندازه فهم خود از حقیقت حج بهره ببرد و یک برداشت دیگر هم این است که آموزه‌هایی را در این راستا ترویج دهیم تا معرفت مخاطب نسبت به مناسک حجّ بالا رفته و بتوانند هر چه بیشتر از واقعیت حجّ بهره‌مند شوند.

به همین جهت فرصت را غنیمت شمرده و طیّ نوشته‌های کوتاه به گوشه‌ای از اسرار حجّ از دیگاه ائمه معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین و سخنان بزرگان‌دین اشاره می‌کنیم، در نوشتار‌ قبلی اسرار احرام و واجبات آن، و اسرار طواف را بیان کردیم[1] در این نوشتار به اسرار سعی بین صفا و مروه اشاره‌ی کوتاه و مختصری خواهیم داشت:

سعی، به معنی تلاش و راه رفتن سریع است و در اصطلاح فقه، پیمودن هفت مرتبه، تمام مسافت میان صفا و مروه می‌باشد.
«صفا» و «مروه» دو کوه کوچک در مکّه می‌باشند که در کنار مسجدالحرام و مقابل هم قرار دارند. این مکان، اکنون به صورت یک سالن، ساخته شده است. فاصله بین صفا و مروه، 420 متر است و حرکت در این مکان را «سعی» می‌نامند. سعی، یکی از واجبات رکنی است که از صفا شروع می‌شود و در مروه پایان می‌یابد.

در احادیث حکایت شده که حضرت ابراهیم(علیه السلام) به دستور الهی همسرش هاجر و حضرت اسماعیل(علیه‌السلام) را در سرزمین خشک مکه رها کرد و رفت، اسماعیل تشنه شد و هاجر در پی آب برآمد و نخست به سمت صفا رفت و صدا زد: «آیا در این سرزمین مونس و هم‌دمی هست؟». سپس به سمت مروه رفت و این حرکت را هفت بار انجام داد... سپس به سراغ کودک آمد و دید زیر پای او چشمه زمزم جوشیده است.[2] هاجر به دنبال مونس و دوست و رفع تشنگی بود، پس چشمه‌ای جوشید که هزاران سال است می‌جوشد.

این حکایت، به گوشه‌ای از اسرار «سعی» اشاره دارد و آن این است که هنگام رفت و آمد و هروله بین صفا و مروه انسان باید هاجر‌وار دنبال مونس و رفیق خود باشد. «سعی» نمادی از سعی و تلاش در دنیاست که انسان برای رسیدن به محبوب خویش علی رغم وجود مشکلات فراوان از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند و تا زمانی که به محبوب خود نرسیده، دست از سعی و کوشش بر نمی‌دارد در حقیقت سعی بین صفا و مروه تلاش برای رسیدن به محبوب است.

به تعبیر بزرگان، سعی بین صفا و مروه برنامه‌ی شروع سیر عملی و سلوک و مجاهدت است. «بندگی خالص، نهایت کمال مومن و مقامات سالک و منتهای مقصد عارف است، و در این برنامه، نشانه تلاش و تعهد، سیر است، که همان سعی بین دو کوه سخت است. که باطن آن‌ها صفا و نورانیت است. و این اقدام عملی و شروع در مجاهدت و سلوک و سیر بین دو مرحله عظیم و شدید است، اگر چه با هر موضوع سخت و امر مشکلی روبرو شود».[3]

در حقیقت سعی کننده با عمل خویش سیر و سلوک عملی را آغاز کرده و سختی راه را به دیده‌ی منّت می‌نهد و از هیچ مانعی نمی‌هراسد و با خوف و رجا به دنبال گمشده خویش می‌گردد، چنین کسی اگر تلاش کافی داشته و امیدوار به عنایات الهی باشد به مقامی می‌رسد که چشمه حکمت از درونش جوشیده و این چشمه تا ابد خواهد جوشید نه تنها خود فرد، بلکه دیگران را نیز سیراب خواهد کرد.

سعی صفا و مروه به ما می‌آموزد که در نومیدی‌ها بسی امید است، هاجر در جایی که آبی به چشم نمی‌خورد، تلاش کرد؛ خدا هم از راهی که تصور نمی‌کرد، او را سیراب نمود.[4] سعی بین صفا و مروه، حرکت بین خوف و رجاست. یعنی انسان سعی کننده از طرفی امید به رحمت و آمرزش الهی در این مکان دارد، و از طرف دیگر از عمل‌کرد گذشته و حساب‌رسی و عذاب الهی هراس‌ناک است.
در حدیث شبلی از امام سجاد(علیه‌السلام) حکایت شده که حضرا به او فرمودند: «آیا (در صفا و مروه) نیّت کردی که تو بین خوف و رجا هستی؟
گفت: نه.
حضرت فرمود: «پس سعی صفا و مروه نکرده‌ای».[5]

آیت الله جوادی در این مورد می‌گوید: «مومن همواره بین خوف و رجا به سر می‌برد، گر چه شدت و ضعف آن دو در مقاطع مختلف زندگی او، متفاوت است و این سرّ در سعی بین صفا و مروه جلوه‌گر است».[6]

این مهم است که ما محاسبه کنیم و به این نکته برسیم که ما در امور خودمان چه قدر اهل تلاش هستیم و در امری که به دین ما و به ملت ما مربوط مشود، چه قدر سعی و کوششی می‌کنیم؟ و آیا در این تلاش مخلص هستیم.

 

.....................................................................................
پی‌نوشت
[1]. به این مطلب و این مطلب  و این مطلب مراجعه کنید.
[2]. علل الشرایع، ص ۴۳۲ و بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۳۳ ـ ۲۳۴.
[3]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۱۱، ص ۸۱.
[4]. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۴۳.
[5]. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۶۶.
[6]. صهبای حج، ص ۴۰۱.

خوانده شده 734 مرتبه