انجام مراسم حج به گونهای که امروز در قالب و بافت همین مناسک متداول و مرسوم، برگزار میشود، از سابقه و پیشینهای طولانی برخوردار است. شیوه و ترتیب حجِّ مسلمانان، با مناسکی از قبیل: «طواف» ، «سعی» ، «قربانی» و «رمی جمرات» به زمان سرسلسله پیامبران، حضرت ابراهیم(علیهالسلام) باز میگردد. همانگونه که به طور قطع، بینانگذار اصل حج نیز، آن حضرت بوده و خدای تعالی به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانهی خود، فرا بخواند. در این مورد قرآن کریم میفرماید: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلي کُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَميق [حج/27] و مردم را براى انجام مناسک حج دعوت کن، تا پیاده و سواره بر هر شتر باریک اندام [چابک و چالاک] که از هر راه دوری مىآیند، به سوى تو آیند».
حجِّ مورد قبول و توصیه اسلام، سنّتی ابراهیمی است و شریعت مقدّس اسلام نیز، همان شکل حج را، بر مسلمانان تکلیف کرده؛ مناسک، اجزا، شرایط و ارکان آن را به ما آموخته است. البته در منابع روایی نقل شده است که حج، از سابقهای بس طولانی برخوردار است؛ سابقه و قدمتی که امتداد آن، به سالها قبل از خلقت حضرت آدم، ابوالبشر(علیهالسلام) میرسد.
چنانکه بر اساس روایتی از امام صادق(علیهالسلام) سابقه حج، به سه هزار سال قبل از آدم میرسد: امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «پس از آن که حج آدم(علیهالسلام) به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود: گوارا باد بر تو، ای آدم، بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کردهام».[1] در روایتی دیگر، امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «پس از آن که آدم از منی بازگشت [و حجش به پایان رسید] فرشتگان ملاقاتش کرده، به او گفتند: ای آدم، حَجّت نیکو! ما این خانه را دو هزار سال قبل از تو، طواف کردیم».[2]
بنابراین، جبرئیل سه هزار سال قبل از آدم، حج گزارده است و هزار سال پس از جبرئیل؛ یعنی دو هزار سال قبل از آدم، دیگر فرشتگان حج گزاردهاند. مردی از امیرالمومنین(علیهالسلام) پرسید: «از اهل آسمان نخستین کسی که حج گزارد، چه نام داشت؟ حضرت فرمود: جبرئیل نخستین حجگزار از آسمانیان بود».[3]
بعد از فرشتگان، نخستین کسی از زمینیان که حج به جا آورد، حضرت آدم ابوالبشر(علیهالسلام) است که جبرئیل شیوه و آیین حج را به او آموخت و او نیز به همان صورت حج را به جا آورد.
در روایات صادره از طریق ائمّه(علیهمالسلام) آمده است: آدم(علیهالسلام) هفتصد حج و سیصد عمره انجام داده است. امام باقر(علیهالسلام) در این باره فرمود: «آدم هزار بار با پای پیاده خانهی خدا را زیارت نمود، که از این میان هفتصد مورد «حج»» و سیصد مورد دیگر «عمره» بود».[4] گر چه در میان اخبار و احادیث، در تعداد حجهای آدم، اختلاف دیده میشود، اما در بسیاری از روایات، عدد «هفتصد حج» آمده است؛ روایاتی که کمتر از هفتصد را ذکر کردهاند، قابل توجیه هستند.
به هر تقدیر، پس از آدم، شیث و دیگر فرزندان او، تا زمان نوح(علیهالسلام) حج میگزاردند، چنانکه نقل شده است: بعد از آدم و فرزندان او، نوبت به حج نوح میرسد؛ امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمود: «آدم و نوح حج گزاردند».[5]
پس از طوفان نوح(علیهالسلام) محل دقیق کعبه نامعلوم بود و در فاصله زمانی بین نوح و ابراهیم(علیهالسلام) محل خانه تپهای سرخ رنگ بود که سیل آن را فرا نمیگرفت، مردم هم اگر چه محل دقیق خانهی خدا را نمیدانستند ولی با محل تقریبی آن آشنا بودند. مظلومان و پناه جویان، از سراسر جهان به این محل میشتافتند، نزد این خانه دعا میکردند و هر کس در آنجا دعا میکرد، دعایش مستجاب و قبول میشد.
در زمانِ حضرت ابراهیم(علیهالسلام) به ایشان فرمان داده شد به اتّفاق همسرش به مکه بیاید تا آن خانه را تجدید بنا کرده، اعلام حجّ عمومی کند و خود نیز حج گزارد. ابراهیم خلیل(علیهالسلام) چنین کرد و خانه را ساخت.
آوردهاند که جبرئیل مکان خانه را به او نشان داد، مناسک حج را به او آموخت و ابراهیم همراه اسماعیل(علیهماالسلام) و دیگر ساکنان حرم، به انجام مناسک پرداخته و حج گزارد. پس از ابراهیم و اسماعیل(علیهماالسلام) سنت حج به طور مدام رایج بوده و تقدیس، تکریم و زیارت بیت، امتداد داشته است. «ازرقی» به نقل از «ابن اسحاق» آورده است که: «اسحاق و ساره نیز از جمله زائران بیت اللَّه و حاجیان خانه بودهاند».[6]
پس از این تاریخ نیز پیامبران و اصحاب آنان همواره حج را گرامی و به جا آوردهاند. از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است: «هفتاد پیامبر از تنگه نزدیک مدینه عبور کردند و تلبیه گفتند. یونس(علیهالسلام) هم از آن جمله بود و چنین تلبیه میگفت: «لبیک فراج الکرب لبیک» و موسی(علیهالسلام) در تلبیه میگفت: «لبیک انا عبدک لبیک» و عیسی(علیهالسلام) در مقام تلبیه میگفت: «لبیک انا عبدک، ابن امتک، بنت عبدیک لبیک».
ابوبصیر از امام باقر(علیهالسلام) روایت کرده است: «موسی بن عمران(علیهالسلام) همراه با هفتاد پیامبر از فجاج روحاء [تنگه ای نزدیک مدینه] عبور کردند در حالی که میگفتند: «لبیک عبدک ابن عبدک».[7]
از روایات برمیآید که فرزندان هارون، شبر و شبیر نیز حج را به جا آوردهاند. ابی بلال مکی میگوید: امام صادق(علیهالسلام) را دیدم که از طرف درب خانه داخل حجر شد و در دو ذرعی خانه نماز گزارد، به ایشان عرض کردم هیچ یک از اهل بیت(علیهمالسلام) را ندیدم که این جا نماز بگزارد، فرمود: این جا محل نماز شبر و شبیر فرزندان هارون است».[8]
سلیمان پیامبر، فرزند داود(علیهماالسلام) نیز همراه با آدمیان، جنّیان و پرندگان حج گزاردند. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «… به تحقیق حضرت سلیمان همراه جنیان و انسان ها و پرندگان و باد حج به جا آورد».[9]
به هر رو، آنچه از روایات برمیآید این است که همه یا عمده پیامبران حجّ گزاردهاند. به گواهی روایات، حج، پس از ابراهیم(علیهالسلام) در میان انبیا و امتهایشان رایج بوده است، چنانکه ازرقی از ابن اسحاق نقل میکند: «هرسال حضرت ابراهیم(علیهالسلام) سوار بر بُراق، حج به جا میآورد و پیامبران و امتهایشان نیز پس از ایشان حج گزاردند».[10] در این باب روایات دیگری است که پیامبران بسیار دیگری را در جمله حجّ گزاران آوردهاند.[11]
________________________
پینوشت:
[1]. صدوق، علل الشرائع، ج ۲، ص ۴۰۷ .
[2]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۰٫
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۷۸٫
[4]. فاضل مقداد، جمال الدین مقداد، کنزالعرفان فى فقه القرآن، محقق، قاضی، سید محمد، ج۱، ص ۳۳۸٫
[5]. عیاشى، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، محقق، رسولى محلاتی، سید هاشم، ج۱، ص ۶۰٫
6]. قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ۲، ص ۱۳۰٫
[7]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۸، ص ۷۹٫
[8]. همان، ج ۴، ص ۲۱۴٫
[9]. عیاشى، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج۱، ص ۶۰، سلیمان بن داود قد حجّ البیت بالجن و الانس و الطیر و الریح.
[10]. الجامع لأحکام القرآن، ج ۲، ص ۱۳۰٫
[11]. جهت مطالعه بیشتر به سایت حوزه نت مراجعه شود.