نزدیک بیست آیه از قرآن کریم در ارتباط با تسبیح موجودات آمده است که همه نشانگر این هستند که هر آنچه در عالم وجود دارد «سیر الی الله» دارند، به طور مثال میفرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَه [اسراء/44] هفت آسمان و زمين و هر چه در آنهاست تسبيحش مىكنند و هيچ موجودى نيست جز آنكه او را به پاكى مىستايد، ولى شما ذكر تسبيحشان را نمىفهمید».
یکی از بارزترین مصادیق «سیر الی الله» همین جریان حج است؛ انسانی که حج میرود سفر الهی دارد. گر چه در همه جا میتواند خداوند متعال را عبادت کرد و «ضیف الرحمن» بود؛ ولی خداوند سبحان بعضی از مکانها و بعضی از زمانها را برای ضیافت و پذیرایی مشخص کرده است.
حجگزار، بايد بداند اگر میخواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات نفسانی دوری کند، از لذتهای حیوانی منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبی از دنيا برگيرد. سزاوار است در تمامی حركات و سكنات، خود را برای خدا خالص كند، سلوكی خالصانه در پيش گيرد، انس بيشتری با خدا بگيرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد.
منقطع شدن از دنیا و خالص شدن برای خدا مستلزم ایناست که حاجی به اسرار باطنی حج آگاه باشد، اینطور نباشد که بهرهاش از طواف (مثلا) چرخیدن ظاهری به دور خانه خدا باشد. ما در این نوشتار به برخی از اسرار احرام اشاره کردیم؛ در این نوشتار به برخی از اسرار طواف نیز اشارهای کوتاه خواهیم کرد:
خدای سبحان برای اينكه انسان فرشتهخو شده و آثار فرشتگان در او ظاهر شود، همانطور كه با دستور روزه گرفتن از انسانها میخواهد تا همانند فرشتگان از كارهای حيوانی دوری كنند، همچنين با قرار دادن كعبه در زمين، به انسانها امر كرد، تا بر گِرد آن طواف كرده و نام حق را زمزمه كنند و برای خود و ديگران از خدا آمرزش بخواهند و اينگونه به ملائكه عرش الهی اقتدا كرده و به آنها شباهت پيدا كنند، زيرا فرشتگان بهويژه پس از آزمونی كه برای آنان در صحنه خلقت حضرت آدم(علیهالسلام) و سجده او پيش آمد، بر گِرد عرش حق تعالی میچرخند و خداوند را تسبيح گفته و براي مومنان طلب آمرزش میكنند.[1]
حقیقت طواف
طواف، صرف چرخيدن به دور كعبه نيست. زيرا بتپرستان و مشركان نيز چنين میكردند. آنچه طواف يكتاپرستان را از طواف ديگران ممتاز میسازد، توجه به حقيقت طواف است. از اين رو نبايد به ظاهر بسنده كرد و از اسرار و حكم نهفته در مناسك غفلت نمود. حج ابراهيمی به اين معناست كه پيوسته توحيد و ولايت حق مورد التفات و التزام باشد و با نفی شرك و سلطهی طاغوت، بستر مناسب برای رشد و تعالی بشر فراهم آيد.
کعبه نمادی از خداوند متعال در عالم ملک و شهادت است. طواف انسان به دور کعبه ملکی، همان طواف ملائکه به دور عرش الهی است و انسان باید به هنگام طواف تا آسمانها و فرشتگان بالا برود. امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی به این نکته بلند عرفانی اشاره کرده و میفرمایند: «همانگونه که با بدنت همراه مسلمانان بر گِرد کعبه طواف میکنی، با قلبت همراه فرشتگان بر گِرد عرش طواف کن».[2]
طواف برگرد کعبه، چرخیدن است و به دیدار معشوق شتافتن؛ طواف، چرخش عاشق گرداگرد معشوق است تا خود را با آتش عشق او بسوزاند. طواف آن است که عارف پروانهوار بر گرد شمع بچرخد تا عاقبت با بال و پری سوخته خویش را به پای شمع افکند. زائر، آتش عشقی در ضمیر خود دارد و بار سفر را بسته است. از خانه، کاشانه، زن، فرزند و وطن بریده و لبّیک گویان خود را تا پای خانه دوست رسانده است. او آماده چرخیدن است تا پروانه وار گِرد شمع فروزان خانه عشق و بیت محبوب بچرخد.
بنابراین سرّ طواف تشبّه به فرشتگان و همانندی با توبه[3] ملائکه است، دریافت رحمت و مغفرت الهی است، تولدی دوباره است؛ این طواف است که بسیار ارزشمند است. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در مورد چنین طوافی فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یُبَاهِی بِالطَّائِفِینَ: خداوند به طواف کنندگان مباهات میکند».[4]
............................................................
پینوشت
[1] جرعهای ازصهبای حج، ص190.
[2] مستدرک الوسائل ،ج10،ص172.
[3] امام صادق (ع) در این خصوص می فرمایند: «آنگاه که خداوند عزّوجلّ ملائک را امر به سجده نمود آنان در ابتدا سئوال کردند و گفتند: «أتجعل فیها من یُفسِد فیها و یَسفِک الدّماء و نحن نسبّحُ بحمدکَ و نقدّسُ لک...» خداوند بر آنان غضب کرد، فرشتگان الهی درخواست بخشش نمودند، خداوند آنان را امر کرد تا طواف بیت المعمور کنند، آنان هفت سال طواف کردند، تا خداوند آنان را بخشید، و سپس کعبه را به حِذای (امتداد) آن روی زمین مستقر کرد و طواف آن را توبه و طهارت بنی آدم قرار داد. خداوند می خواهد آدمیان مانند فرشتگان دور خانه اش در زمین بگردند تا از این طریق گناهان آنها را بریزد...» (فروع کافی، ج 4،ص 411)
[4] تاریخ الکعبه ص363.