عرفان در حج

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
عرفان در حج

در مسیر تکامل، انسان از نفحات رحمانی، برکات ربانی و توفیقات عرفانی مستفیض می‌شود. زمان و مکان، دو فعل مربوط و مؤثر در ارتقاء سطح معرفت شناختی انسان است. ذی حجه، ایام الله است و برای اقامه حج در این ماه حسنات بسیاری برشمرده‌اند. مکه، سرزمین وحی و نزول قرآن است و حضور در این مکان مقدس، در ماه ذیحجه و برای انجام حج ابراهیمی، از الطاف الهی است.

 

پیامبر (ص) می‌فرماید:

 

در ایام روزگارتان، نفحه‌ها و وزش‌هایی از نسیم لطف الهی است. آگاه باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید.

 

ان فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها...

 

در عرفان، هدف هدایت انسان به سوی خداست، از اوییم و به سوی او می‌رویم. پیامبران خدا، انسان را به عشق و عرفان اندرز می‌دهند و مقام ذکر را بهترین راه رسیدن به خدا می‌دانند. زمان ذیحجه مکان، مکه و ترجمان آن حج ابراهیمی و...

 

از دریای تا بی‌نهایت وسیع عرفان در حج، باید جرعه‌ای نوشید و لبی تر کرد.

 

آب دریا را اگر نتوان کشید

 

هم به قدر تشنگی باید چشید

 

عرفان، انسان را از ایستایی به حرکت در می‌آورد. از کرانه غدیر فیض عارفان، می‌توان چگونه زیستن و چگونه مردن را آموخت.

 

در بحث عرفان و معرفت‌شناختی، علم فلسفه و علوم کلام جای خود را به عقل عاشقی و مقام عرفانی می‌دهد.

 

پیوند با خدا چه از راه عشق معنوی و چه از راه عشق مجازی، آدمی را به مراد می‌رساند، زیرا مراد از معشوق مطلق خدا است و عشق به خدا سوزنده و سازنده است.

 

حب الله نارا لاتمر علی شیئی الا احتراق و نورالله لایطلع علی شیئی الا رضاء.

 

محبت خدا آتشی است سوزان و نور خدا فروغی است روشنگر. (امام علی، میزان الحکمه، ج 2 ص 226)

 

عرفان راهنمای انسان برای بالا رفتن از نردبان عشق و رسیدن به معشوق است.

 

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

 

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

 

عرفان در حج تجلی می‌یابد و حج عرفان مجسم است و زائر بیت‌الله الحرام، از منظر معرفت الله در حج و در خانه خدا، در پی خدا است.

 

برای عارفان مناجات با خدا احساس شوق و ترجمان تعلق و وابستگی است. عارف در پرتو عرفان خانه خدا را طواف و در و دیوار دیار یار را زیارت می‌کند. حجرالاسود را می‌بوسد، دست نیاز به سوی بی‌نیاز می‌برد و حوایج خود را از خدا می‌طلبد. عارف‌، در سفر حج خاک ره دوست را سرمه چشم می‌کند، چه می‌داند زیارت موجب محبت، و شناخت می‌شود. شناخت، باب دوستی را می‌گشاید و محبت به دیدار می‌انجامد. موسم حج وقت ملاقات با خدا است. در سفر به خانه خدا، می‌توان محبت صاحبخانه را نسبت به صاحبان معرفت دید. چه بسا پیوند خلق با خالق که در سفر حج منعقد می‌شود، دیدار یار را مقرر گرداند.

 

عرفان در حج منتهی به اتصال عابد به معبود می‌شود و شاید الطاف خفیه الهی که لزوماً جزء مشاهد معلومه نیستند، مشاهده شوند. البته این همه به لطف حق، توفیق زیارت و چشم بصیرت ممکن می‌نماید.

 

در مدار عشق و عرفان و در حیطه و قلمرو محبت پروردگار و اولیاء الهی اصلی‌ترین امتیاز، ساختن انسان ممتاز است. در عالم عرفان و حج عارفان محبت دو طرفه است.

 

خداوند به بندگان خود چنین وعده داده است:

 

فاذکرونی اذکرکم، مرا یاد کنید تا من هم به یاد شما باشم.

 

کسی که از سر معرفت دینی به خداوند روی می‌آورد، خداوند هم به او عنایت دارد. کسی که خدا را یاد می‌کند، خدا نیز او را فراموش نخواهد کرد.

 

یاد خدا دل را آرام، قلب را مطمئن و ضمیر را امیدوار می‌سازد و زیارت خانه خدا و عشق به اولیاءالله زمینه‌ساز چنین ارتقاء روحانی است.

 

طواف خانه خدا و زیارت مرقد محمد رسول خدا و قبور ائمه بقیع، هم بهای عشق و هم بهانه عاشقی است. همچنین عرفان در حج نشانه جهت‌گیری انسان عارف است انسانی که از سر معرفت و تجربت اندیشی، مفتخر به مقام عرفان و روح الهی می‌شود.

 

خداوند به داود پیامبر خود می‌فرماید:

 

ای داود! به اهل زمین برسان که من دوست کسی هستم که مرا دوست بدارد. همنشین کسی هستم که همنشین من باشد. مونس کسی هستم که با یاد من انس گیرد. هر که مرا برگزیند، من او را برمی‌گزینم. هر که مطیع من باشد، من هم مطیع او می‌شوم. هر که را صاحب محبتی از صمیم قلب بیابم، من او را برای خودم می‌پذیرم و چنان دوستش می‌دارم که پیش از آن، کسی از بندگانم آنگونه دوستش نداشته باشد. هر که به حق مرا بطلبد، مرا می‌یابد... پس ای زمینیان غرورها را رها کرده و به کرامت و مصاحبت و انس با من روی آورید تا من هم با شما انس گرفته و به محبت شما بشتابم... (میزان الحکمه، ج 2 ص 222)

 

کیمیای محبت، آدمی را به سوی کوی دوست رهنمون می‌سازد. خداوند، مقام دوستی را در عالی‌ترین سطح ممکن مطرح کرده است و به تبع این مقام، مقامات عالی‌تر به بندگان می‌دهد. بنده خدا، عجاب را به نیت مستجاب می‌خواند و هم حاجات خود را از او می‌خواهد. در سفر حج و خانه خدا محبت خدا را از خدا خواستن، عین عرفان و عشق است. محبت خدا نزد محبین، باید محبوبترین حوایج باشد.

 

پیامبر در تبیین محبت و در مقام نیایش عارفانه می‌فرماید: خدایا من محبت تو را می‌خواهم و نیز محبت کسی که تو را دوست دارد و هر کاری که مرا به محبت برساند.

 

خدایا! عشق خودت را در نظرم از جان و اهلم و از آب گوارای سرد، محبوبتر گردان...

 

عرفان، سیر و سلوک روحی و معنوی در حج است. حج، سفری است نیک فرجام و زائر، مسافر صراط عرفان در مهد قرآن و مهبط وحی است. حج کوششی است برای کسب و پرورش دو مقوله مهم، یکی عشق و دیگری عرفان. در حج و در جد و جهد حج و حج‌گزار، عشق و عرفان مطرح می‌شود. عشق طریق عبادت و تعبد است که با ریاضت و شب‌زنده‌داری و دعا و نیایش حاصل می‌شود و عرفان از معنویت، روحانیت، معنا و معرفت‌شناختی سخن می‌گوید. اگر کسی جمع عبادات و معارف را توامان به دست آورد، بی‌گمان در عرصه ایمان قلل مرتفعی را فتح می‌کند.

 

در اسلام و معرفت دینی، هدف ارتقاء مقام انسان، به سوی کمال است. انسان کامل، از هر فرصتی برای بر کشیدن و بالا رفتن سود می‌جوید. عرفانی که به دنبالش طاعت و عبادت و عبودیت باشد، برای عاشق شایق، نه تنها حکمت است، بلکه عین عقلانیت و رهبانیت است.

 

یا تو گو آنچه که عقلت یافته است

 

یا بگویم آنچه بر من تافته است

 

جوهر جود و جواهر وجود، در پرتو نفحات الهی و عرفان حج موجب می‌شود که انسان دل خود را خانه حب پروردگار قرار دهد و در اعمال حج، از جمله حوایج حج‌گزار معتکف و متکدی رضایت خداوند است.

 

عارفی را پرسیدند، بدین درآمده‌ای چه آورده‌ای؟ گفت: گدایی که بر در خانه سلطان آمد، از او نمی‌پرسند چه آورده‌ای، بلکه می‌گویند: ای بی‌نوا چه می‌خواهی؟

 

فقیرم از تو خواهم هر چه خواهم

 

دل کوهی خراش از برگ کاهم

 

مرا درس حکیمان درد سر داد

 

که من پرورده فیض نگاهم

خوانده شده 624 مرتبه