خشونت کلامی والدین و اسیب روانی در کودکان

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
خشونت کلامی والدین و اسیب روانی در کودکان

عادت هایی که موجب آسیب روانی در کودکان میشود

رابطه امن والد ـ فرزندی یک عشق بی‌قید و شرط برای مراقبت و نگهداری است. در رابطه عاطفی سالم با کودک، شما پیوندی عمیق و مثبت با کودک ایجاد می‌کنید. والدینی که واقعا فرزندشان را دوست دارند اشتباه کودک را با ارائه یک الگوی رفتاری درست اصلاح می‌کنند. آنها کودک را بخاطر اشتباه، تحقیر نمی‌کنند و او را نادیده نمی‌گیرند. پیام آنها به فرزندشان این است: «رفتارت را نمی‌پسندم اما همچنان دوستت دارم».‏

آیا تا به حال کودکتان را مورد تحقیر و تمسخر قرار داده‌اید؟ آیا می‌دانید آسیب‌های روانی آزارهای عاطفی و کلامی همواره با فرزندتان باقی خواهند ماند؟

آزارهای کلامی بیش از هر چیز هویت و اعتماد به نفس کودک را ویران می‌کند. پس از یک دوره طولانی قرار گرفتن در معرض خشونت‌‌های کلامی، کودک توانایی برقراری ارتباط سالم با دیگران را از دست می‌دهد.

او دچار بی‌اعتمادی می‌شود و در توسعه مهارت‌های اجتماعی و تحصیلی ضعیف می‌شود. آزارهای کلامی و عاطفی به اندازه خشونت‌های فیزیکی و بی‌توجهی به تغذیه سالم کودک را در معرض خطر قرار می‌دهد.‏

خشونت کلامی والدین و اسیب روانی در کودکان

چگونه کودک در معرض آزارهای کلامی قرار می‌گیرد؟

شما ممکن است کودک را با چنین رفتارهایی مورد آزار و خشونت کلامی قرار بدهید‎:‎

ـ کودک را تحقیر کنید و اسامی و عناوین تحقیرکننده‌ای را به او نسبت بدهید؛ مثلاً کودک را احمق، بی‌عرضه، زشت، لاغرمردنی یا چاق بنامید.‏

ـ پشت‌سر کودک بدگویی کنید؛ مثلا به والد دیگرش از رفتارهای او با لحن و کلام آزاردهنده انتقاد کنید؛ در حالی‌که او صدای شما را می‌شنود.‏

ـ وجود و هویت او را با نفرین یا آرزوهای بد زیر سوال ببرید. مثلاً بگویید «کاش اصلا تو را به دنیا نمی‌آوردم» یا «باید بچه دیگران می‌شدی»، چنین گفته‌هایی در کودک این احساس را ایجاد می‌کند که کسی او را نمی‌خواهد.‏

ـ تهدید به کتک‌زدن یکی از بدترین روش‌های خشونت و آزار کلامی است. گفتن جمله‌های تهدیدآمیزی مثل «الان حسابت را می‌رسم» یا «صبر کن پدرت بیاید» و قرار دادن کودک در موقعیت ناامنی و ترس خشونت‌آمیز است.‏

ـ ایجاد احساس گناه و متهم کردن کودک با گفتن جمله‌هایی مثل «اگر تو را نداشتم زندگی‌ام بهتر بود» و یا «وجود تو دردسر است» یا «اگر بهتر رفتار می‌کردی خواهرت را هم دچار مشکل نمی‌کردی» همگی تهدیدآمیز و نشانه آزارهای کلامی هستند.‏

ـ متلک انداختن به کودک با گفتن جمله‌ای مثل «چقدر باعرضه‌ای» در موقعیتی که کودک نتوانسته کاری را به درستی انجام بدهد یا کودک را باهوش خطاب کردن وقتی او نمره‌های خوبی نگرفته خشونت کلامی به حساب می‌آید. کودک به راحتی معنای ضمنی حرف شما را می‌فهمد.‏

ـ والدینی که به یکدیگر به راحتی توهین، تحقیر و فحاشی می‌کنند در واقع کودک را نیز مورد خشونت کلامی خود قرار می‌دهند. در یک مطالعه در دانشگاه مریلند مشخص شده است کودکانی که شاهد خشونت‌های کلامی والدین خود نسبت به یکدیگر هستند بیشتر دچار افسردگی، اضطراب و مشکلات شخصیتی می‌شوند.‏
 

کودکی که در معرض خشونت کلامی است را شناسایی کنید

آزارهای کلامی به سرعت اثر خود را در رفتار کودک نمایان می‌کنند. کودکی که در معرض این نوع خشونت است معمولا تصویر اشتباهی از خودش دارد.

او همه آنچه از والدینش می‌شنود را تکرار می‌کند. مثلاً خودش را احمق، بی‌عرضه خطاب می‌کند و یا می‌گوید «کسی دوستم ندارد». کودکی که دچار افسردگی، پریشان‌حالی و ناامیدی است نیز در واقع تصویر اشتباهی ازخودش دارد.‏

همچنین او خود را در معرض آسیب‌های فیزیکی خود خواسته قرار می‌دهد. او ممکن است به خودش صدمه بزند و یا رفتارهای پرخطری نشان بدهد تا بار تحقیر و فشار عصبی را کم کند.‏

کودکانی که در معرض خشونت‌های کلامی قرار می‌گیرند معمولاً رفتارهایی ضد اجتماع دارند. این کودکان بیشتر پرخاشگری می‌کنند، دیگران را آزار می‌دهند و بدرفتاری‌های بیشتری نسبت به کودکان در سن و سال خود دارند.

علاوه براین آنها در رشد و توسعه مهارت‌ها تاخیر دارند. این کودکان در مهارت‌های فردی، تحصیلی، اجتماعی و رفتاری بسیار ضعیف عمل می‌کنند و همگام با گروه سنی خود پیش نمی‌روند. آنها معمولاً خشم ناشی از تحقیر را با رفتارهای عصبی، شب‌ادراری، کابوس‌های شبانه و مقابله به مثل نشان‎ ‎می‌دهند.‏

خشونت کلامی والدین و اسیب روانی در کودکان

تاثیر ماندگار خشونت کلامی

فراموش نکنید که خشونت‌های کلامی شما هرگز فراموش نمی‌شوند. صدای شما برای همیشه باقی می‌ماند. یک لحظه چیزی را می‌گویید و به نظرتان می‌آید که تمام شده است اما واقعاَ اینطور نیست. آنچه که می‌گویید می‌تواند تبدیل به اندوهی ناتمام شود. کودک شما با کلام‌های تحقیر‌آمیز دچار کمبود اعتماد به نفس، ترس و اضطراب، افسردگی، احساس بی‌کفایتی و ناامیدی می‌شود.‏

پیش می‌آید که والدی از فرزندش عصبانی بشود و حرفی بزند که نباید. اما اگر شما نسبت به چیزی که به فرزندتان در موقع خشم گفته‌اید احساس پشیمانی نمی‌کنید، آن را عادی می‌دانید و فحاشی کردن و کوچک شمردن او برایتان آسان است باید متوجه رفتارتان و آسیب‌های روانی کاری که می‌کنید باشید.
اگر نمی‌توانید خشم‌تان را کنترل کنید. بهتر است با رفتار درمانی و استفاده از روش‌های کنترل خشم خود را اصلاح کنید.‏
 

بهتر است بفهمید که چه چیزی باعث می‌شود فرزند کوچک خود را در معرض این نوع آزار قرار بدهید:

آیا فکر می‌کنید آزار کلامی یک شیوه موثر تربیتی است؟

آیا این یک راه برای تخلیه فشارهای عصبی خودتان است؟

آیا دچار استرس هستید؟

آیا نمی‌توانید احساسات قوی و شدید خود را کنترل کنید؟

آیا خودتان در معرض خشونت کلامی قرارگرفته‌اید؟

دلیل مشکلات خود را بفهمید و به فکر راه حلی برای آن باشید. به احتمال زیاد شما نیاز به یک رفتار درمان یا روان‌شناس و روانپزشک خواهید داشت.
این بسیار ارزشمند است که این مشکل را در خودتان بپذیرید و بخاطر خود و فرزندتان قدمی برای اصلاح آن بردارید. زندگی آینده فرزندتان چیزی است که شما می‌سازید. او را دچار اندوه ناتمام نکنید.‏

هر پدر و مادری این حق را دارد تا آن طور که فکر می‌کند، فرزندش را بزرگ و تربیت کند؛ اما تمام والدین درک و شناخت کافی از چگونگی تربیت کودک خود ندارند. خیلی از والدین به طور ناخواسته، به دلایل مختلف تربیت خشن و رفتارهای پرخاش‌گرانه با کودک خود نشان می‌دهند. این پرخاش‌گری در بیشتر وقت‌ها‌ ادامه می‌یابد؛ چرا که بسیاری از والدین از الگوی رفتاری پرخاش‌گرانه یا نامطلوب خود آگاه نیستند. خیلی از آن‌ها عواقب سوء رفتار با کودک خود را نمی‌دانند. بسیاری دیگر از مشکلات ارتباط با کودک خود آگاه اند؛ اما راه‌های مناسب برای بهبود ارتباط را به خوبی نمی‌شناسد. آگاهی از فرزندپروری مناسب، شناخت تربیت پرخاش‌گرانه و یادگیری بهبود رفتار با کودک، برای رشد، تحول و سلامت روان کودک بسیار مفید است.

والدینی که از مهارت‌های تربیتی آگاهی کافی ندارند، از خشونت و پرخاش‌گری بیشتر استفاده می‌کنند. پرخاش‌گری، معمولا الگویی از رفتارها و اعمال است که در ایجاد ارتباط مؤثر بین کودک و والدین لطمه می‌زند. والدین پرخاش‌گر، مسائل را در کوتاه‌مدت ممکن است حل کنند؛ اما بر چگونگی رشد و تطبیق با مشکلات در بزرگ‌سالی کودکان، اثر مخربی می‌گذارد.
 

آثار مخرب خشونت کلامی روی کودک

بهتر است بدانید آسیب‌هایی که خشونت کلامی در دوران کودکی بر فرد بر جا می‌گذارد، می‌تواند پیامدهای جدی در زندگی کودک داشته باشد. در ادامه این مقاله از کودکت به آثار خشونت کلامی روی کودکان اشاره می‌کنیم.
 

تغییر در رشد مغز

محیطی که کودک در آن زندگی می‌کند، چگونگی رشد مغز او را تعیین می‌کند. وقتی کودک در یک محیط امن رشد کند و مورد توجه باشد، از لحاظ احساسی پایدار  پرورش می‌یابد. همچنین اگر یک کودک در محیط پرتنش، خشونت آمیز و ناخوشایند رشد کند همواره تحت فشار و استرس خواهد بود که همین امر روی رشد و پیشرفت مغز تاثیر منفی خواهد گذاشت.

تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۱ انجام شد تایید می‌کند که بدرفتاری با کودکان موجب کوچک‌تر شدن ساختار هیپوکمپ و کاهش چین خوردگی‌های سطح مغز می‌شود.

براساس این مطالعه، استرس ناشی از خشونت کلامی در دوران کودکی می‌تواند تعداد نورون‌ها در هیپوکامپ (بخشی از مغز که با تنظیم عواطف و احساسات مرتبط است)  را کاهش دهد. این موضوع نشان می‌دهد که آسیب های ناشی از خشونت کلامی باعث تغییر ساختار مغز کودک می‌شود.
 

کاهش اعتماد به نفس

سرزنش کردن مکرر، فریاد زدن و تحقیر کردن می‌تواند اعتماد به نفس کودک را کاهش دهد. اگر دائما به کودک بگویید که «در هیچ چیزی خوب نیست» می‌تواند باعث شود کودک کم کم به این باور برسد که واقعا در هیچ چیزی موفق نیست. این امر باعث می‌شود اعتماد به نفس خود در برابر توانایی‌هایش را از دست بدهد و در انجام کارهای جدید تردید کند.

به عنوان مثال، اگر به فرزند خود دائما بگوید که او خنگ و دست و پا چلفتی است، او کم کم  به این باور می‌رسد که این موضوع درست است و در همه جنبه‌های زندگی ضعیف عمل می‌کند. اما، اگر والدین حتی زمانی که کودک اشتباه می‌کند، از او حمایت کنند، عملکرد او با گذشت زمان بهبود خواهد یافت.
 

خود کم بینی

کودکان در سال‌های اول زندگی به دنبال درک این موضوع هستند که او چه کسی است و جایگاه او در این جهان کجا است. آموختن امکان نخواد داشت مگر با آزمون و خطا. بنابراین، بسیار مهم است که او اجازه کشف کردن و امتحان کردن داشته باشد.
اگر کودک همواره مورد شماتت و سرزش بزرگترها قرار بگیرد، به این باور می‌رسد که تنها دلیلی که بزرگتر‌ها با آن‌ها بدرفتاری می‌کنند این است که به اندازه کافی خوب نیستند. این طرز فکر به مرور زمان باعث به وجود آمدن تفکر خود کم بینی و حقارت شده و کودک خود را در برابر همسن و سال‌های خودش حقیرتر و کم ارزش‌تر تصور می‌کند.
 

ویژگی‌های تربیت پرخاش‌گرانه

تربیت پرخاش‌گرانه می‌تواند به شکل‌های مختلف باشد. پرخاش‌گری شامل کلامی (تحقیر کردن، مسخره کردن، فحش دادن، داد زدن) و جسمی (لت‌وکوب، کنترل بیش از حد جسمی و …) است. بر اساس مطالعات، کودکانی که در معرض پرخاش‌گری والدین قرار گرفته اند، بیشتر احتمال دارد که پرخاش‌گری در کودکی و بزرگ‌سالی نشان دهند. برخی ویژگی‌های رفتاری والدین پرخاش‌گر عبارت است از:

• اجرای اعمال تربیتی بیش از حد خشن.
• به کار بردن تنبیه‌هایی که کودک را تحقیر می‌کند.
• ایجاد ترس برای کنترل کودک.
• جیغ و داد کردن بر سر کودک.
• بدرفتاری یا تنبیه بدنی مثل لت‌وکوب کردن.
 

دلایل پرخاش‌گری والدین

والدین در برخی شرایط، بیشتر احتمال دارد کنترل خود را از دست بدهند. اطلاع از روش‌های کنترل خشم در مقابل کودکان و شناسایی موقعیت‌های تنش‌زا، به شما کمک می‌کند تا از تشدید و بدتر شدن اوضاع جلوگیری کنید.

• جدایی والدین یا مشکلات ارتباطی و تنش زیاد بین والدین.
• شرایط بد اقتصادی و محیطی.
• سبک شخصیتی یا مشکلات والدین، مثل عصبی و تحریک‌پذیر بودن.
• مشکلات رفتاری یا روانی کودک مثل ابتلا به بیش‌فعالی.
• والدینی که خود در کودکی مورد سوء رفتار تربیت خشن قرار گرفته اند.

خشونت کلامی والدین و اسیب روانی در کودکان

 تأثیرات پرخاش‌گری والدین بر کودک

پرخاش‌گری و دعواهای والدین می‌تواند تأثیرات منفی کوتاه‌مدت و درازمدت زیادی بر کودک بگذارد. برخی از اثرهای منفی پرخاش‌گری والدین شامل موارد زیر است:

• افزایش مشکلات رفتاری در کودکان.
• مشکلات تحصیلی و افت تحصیلی.
• گوشه‌گیری و کناره‌گیری اجتماعی.
• کاهش اعتماد به نفس کودک و افزایش احساس بی‌ارزشی و احساس گناه.
• افزایش احتمال ایجاد اختلال‌هایی مثل اضطراب، افسردگی در کودکان و مشکلات رفتاری
• ایجاد مشکل در روابط اجتماعی، سازگاری و تأثیر منفی بر روابط در بزرگ‌سالی.
• یادگیری پرخاش‌گری و ایجاد رفتارهای پرخاش‌گرانه در کودکی و در روابط بزرگ‌سالی.
• افزایش احتمال سوء رفتار و تربیت پرخا‌ش‌گرانه با کودک خود در بزرگ‌سالی.
 

راه‌های مقابله با پرخاش‌گری در والدین

برخی والدین به دلیل شرایط محیطی یا ویژگی‌های فردی، ممکن است تربیت خشن یا رفتارهای پرخاش‌گرانه‌ی بیشتری نسبت به کودک خود داشته باشند. به کارگیری نکات تربیتی فرزندان و استفاده از برخی راه‌ها برای مقابله با پرخاش‌گری والدین که در ادامه شرح داده ایم، مفید خواهد بود.

• یادگیری تنظیم هیجان و مدیریت خشم، با روش‌هایی مثل خواندن کتاب، تمرین مدیریت و مشاوره گرفتن.
• افزایش آرامش و روحیه‌ی مثبت با روش‌هایی مثل ورزش، یوگا و موسیقی آرام‌بخش.
• افزایش ارتباط مثبت با کودک، وقت‌گذرانی با کودک و انجام فعالیت‌هایی مثل بازی‌های تعاملی، قصه‌گویی، بیرون رفتن با کودک، نشان دادن محبت با رفتارهایی مثل در آغوش گرفتن کودک، نوازش کردن و تشویق کردن کودک، احترام به کودک و گوش دادن به او.
• شناخت ویژگی‌ها و توان‌مندی کودک و تعدیل کردن انتظارات از کودک.
• شناخت علت پرخاش‌گری مثل مشکلات ارتباطی با همسر یا خانواده، فشارهای روانی، اختلال‌های اضطرابی، الگوهای رفتاری آموخته شده یا ویژگی عصبی بودن، تحریک‌پذیری و… سپس تلاش برای حل علت زیربنایی، با گرفتن کمک تخصصی.

با توجه به مواردی که در بالا به آن اشاره کردم، بهتر است که والدین از پرخاش‌گری با کودکان خودداری کنند و با بالا بردن سطح آگاهی شان نسبت به امور تربیتی فرزندان، از روش‌های مؤثرتر بهره بگیرند تا کودکان سالم از لحاظ روانی و جسمی داشته باشند.

خوانده شده 1484 مرتبه