* آداب همسایه داری
حـقوقی را که اسلام برای همسایه مقرّر داشته و آدابی که مؤمنان را در این خصوص به رعایت آن ملزم ساخته، بسیارند.
ما در این درس به بیان خلاصه ای از آنها بسنده می کنیم.
روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و اله از یاران خود پرسید: (آیا می دانید حق همسایه چیست؟) حاضران پاسخ منفی دادند. آن حضرت فرمود:
حـق هـمـسـایـه آن اسـت کـه اگـر در کـاری از شما درخواست کمک کرد به او کمک نمایید، اگر وام خواست به او بپردازید، هرگاه تهیدست شد از او دستگیری کنید، چنانچه خیری به او رسید به او تـبـریک بگویید، هنگام بیماری به عیادتش بروید، در مصیبتها به او تسلیت بگویید، اگر مـُرد در تـشـییع جنازه اش حاضر شوید، بر ارتفاع خانه خود بدون موافقت او نیفزایید تا مانع وزش نـسـیـم و جـریـان هـوا نـشـود، هـرگـاه مـیـوه ای خـریـدیـد، مـقداری به او هدیه کنید و اگر مـایـل بـه ایـن کـار نـبـودید، آن را مخفیانه به منزل ببرید و دقّت کنید که فرزندتان آن را از خـانه بیرون نبرد که فرزند او ببیند و به خاطر آن بهانه گیری کند و با بوی غذای مطبوع خود او را میازارید، مگر آنکه مقداری برایش بفرستید. (۳۱۶)
گـرامـی داشـتـن و احـتـرام نـمـودن هـمـسـایـه نـیـز از سـفـارشـهـای اکـیـد اسـلام اسـت.
رسول خدا(ص) فرمود:
(حُرْمَةُ الْجارِ عَلَی الاِْنْسانِ کَحُرْمَةِ اُمِّهِ) (۳۱۷)
احترام همسایه بر انسان، مانند احترام مادر بر او لازم است.
زیـسـتـن طـولانـی افـراد در یـک مـحـلّ، بـتـدریج موجب می شود که، همسایگان بر اسرار زندگی یـکدیگر آگاه شوند. این در حالی است که علنی ساختن اسرار مردم و فاش کردن عیوب آنان در نـزد ایـن و آن کـار نـادرسـتـی اسـت و مـؤ مـن نـبـایـد در کـار دیـگـران تـجـسـّس کـنـد و دنبال یافتن عیب آنان باشد و اگر بر حسب اتّفاق بر رازی آگاه شد، باید آن را مخفی دارد و مصداق این مثل که : (خدا می بیند و می پوشد، همسایه ندیده می خروشد) نباشد. از این رو، امام سجاد علیه السلام، یکی از حقوق همسایگان را بر یکدیگر، راز داری دانسته و می فرماید:
(فَاِنْ عَلِمْتَ عَلَیْهِ سُوءً، سَتَرْتَهُ عَلَیْهِ) (۳۱۸) چنانچه بر عیب همسایه ات آگاه شدی، باید آن را مخفی داری.
تـضـادّ و تـزاحـم نـیـز از پـیـامـدهـای زنـدگی اجتماعی است و وقتی گروهی با هم در یک محیط زندگی می کنند، ممکن است بی مبالاتی و کم توجّهی بعضی به آداب اسلامی سبب سلب آسایش دیـگران گردد و موجب آزردگی آنان شود و این خود زمینه ساز کدورتها و نزاعهای بعدی شود. در ایـن صـورت شایسته است، طرفی که مورد کم لطفی همسایه خود واقع شده، تا می تواند آزار همسایه را برای رضای خدا تحمّل کند و چنانچه ناچار به نشان دادن واکنش شد، با رویی گشاده و زبانی نرم به وی تذکّر دهد، بطوری که این تذکّر موجب اصلاح وی شده و در ضمن، رنجش خاطر او را هم در پی نداشته باشد. امام کاظم علیه السلام در این باره فرمود:
(لَیْسَ حُسْنُ الْجَوارِ کَفَّ الاَْذی وَ لکِنَّ حُسْنَ الْجَوارِ الصَّبْرُ عَلَی الاَْذی) (۳۱۹)
هـمسایه داری نیکو به آزار نرساندن نیست، بلکه همسایه داری نیکو در صبر بر آزار همسایه است.
آثار رعایت حقوق همسایه
رفـتـار نـیک همسایگان با یکدیگر می تواند، سرچشمه برکات فراوانی باشد. تقویت روحیّه همکاری و تعاون در جهت پاکیزه و آباد نگه داشتن محیط زندگی یکی از این برکات است که خود آرامش روانی و طول عمر انسان را در پی دارد. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
(حُسْنُ الْجَوارِ یُعَمِّرُ الدِّیارَ وَ یَزیدُ فِی الاَْعْمارِ) (۳۲۰)
همسایه داری نیکو، شهرها را آباد و عمرها را طولانی می کند.
در جای دیگر خوشرفتاری با همسایه را موجب ازدیاد روزی دانسته، می فرماید:
(حُسْنُ الْجَوارِ یَزیدُ فِی الرِّزْقِ) (۳۲۱)
همسایه داری نیکو، روزی را زیاد می کند.
آمـرزش گـنـاهـان نـیـز پـاداشـی اسـت کـه خداوند به کسانی می دهد که همسایه از آنان راضی باشد. پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
(مَنْ ماتَ وَ لَهُ جیرانٌ ثَلاثَةٌ کُلُّهُمْ راضُونَ عَنْهُ غُفِرَلَهُ) (۳۲۲)
هـر کـس بـمیرد، در حالی که سه همسایه داشته باشد و همگی از او راضی باشند، آمرزیده می شود.
بی توجّهی به حقوق همسایه
غفلت از حال همسایگان و بی توجّهی به حقوق آنان از اموری است که در اسلام مورد نکوهش قرار گـرفـتـه و از آن بـه زشـتـی یـاد شـده است.
پیامبر بزرگوار اسلام کسی را که خود سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، مؤمن نمی داند:
(ما امَنَ بی مَنْ باتَ شَبْعانَ وَ جارُهُ جائِعٌ) (۳۲۳)
به من ایمان نیاورده، کسی که با شکم سیر بخوابد، در حالی که همسایه اش گرسنه باشد.
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده که پس از جدایی حضرت یعقوب از فرزندش یوسف، فـرزنـد دیـگـرش (بـنـیـامـیـن) نـیـز از وی جـدا شـد. ایـن پـیـامـبـر بـزرگ، روزی در حال مناجات به درگاه خداوند عرض کرد:
بـار الهـا! دوری از یـوسـف و نـابـینایی، مرا کم بود که بنیامین را نیز از من گرفتی؟ به او وحـی شـد: ای یـعـقوب! من اگر فرزندانت را میرانده باشم، برایت زنده می کنم و به تو بر می گردانم، ولی، آیا به یادداری که در فلان روز، گوسفندی کشتی و آن را کباب نموده با اهـلت خـوردی و بـه فـلانـی و فـلانـی کـه هـمـسـایـه تـو و روزه دار بـودنـد، چـیـزی نـدادی؟ (۳۲۴)
کنایه از اینکه این بلا به سبب بی توجّهی تو به آن همسایه است.
ای که بر مرکب رهوار سواری هشدار // خر هیزم کش همسایه تپیده، به گل است
آتش از خانه همسایه درویش مخواه // کانچه بر روزن او می گذرد، دودِ دل است
آزار همسایه
آزار رسـانـدن بـه دیـگـران (اعـمّ از همسایه ها و غیر آنان و حتّی آزار رساندن به حیوانات) از امـوری اسـت کـه قـبـل از هـر چـیـز بـا فـطـرت آدمـی نـاسـازگـار اسـت و هـیـچ عـقـل سـلیـمـی آن را نـمـی پـسـنـدد.
وقـتـی خـداونـد، بـی تـوجـّهـی بـه حال همسایگان را نوعی جرم تلقّی می کند و چنان که ذکر شد، پیغمبری بزرگ را به خاطر آن مـورد تـنـبـیـه قـرار مـی دهـد، روشـن است که در پیشگاه او آزار به همسایه تا چه اندازه زشت و نابخشودنی است.
بـه رسـول خـدا صـلی اللّه عـلیـه وآله عرض شد: فلان زن، روزها روزه می گیرد و شبها به نماز می ایستد و صدقه می دهد، ولی همسایه خود را نیز با زبانش می آزارد. حضرت فرمود:
(لا خَیْرَ فیها، هِیَ مِنْ اَهْلِ النّارِ) (۳۲۵)
خیری در او نیست، او از اهل آتش است.
امام صادق علیه السلام نیز آزار دهنده به همسایه را از رحمت خدا دور می داند:
(مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اذی جارَهُ)
از رحمت خدای دور است! از رحمت خدای دور است آن که همسایه اش را بیازارد.
اسـلام نـه تـنـهـا پـیروان خود را از همسایه آزاری بازداشته، بلکه برای همسایه آزار، ارج و حرمتی قائل نشده و دستور داده با وی برخورد کنید و او را بیدار کنید.
امام باقر علیه السلام فرمود:
شـخـصـی از آزار همسایه اش نزد رسول خدا(ص) شکایت کرد. حضرت او را امر به صبر نمود. بـار دیـگر نیز به شکایت آمد، حضرت باز هم او را به خویشتنداری دعوت کرد. بار سوّم آمد و شکایت خود را تکرار نمود؛ پیامبر فرمود: چون روز جمعه شود، زمانی که مردم برای نماز جمعه مـی رونـد، اثـاثیّه ات را از منزل خارج کن و بر سر راه مردم بیاور. چون از تو علّت این کار را جـویـا شـدنـد، مـاجـرای خـود را بـرای آنـان بـازگـو کـن. آن شـخـص بـه دسـتور پیامبر(ص) عـمل کرد. چون ساعتی گذشت همسایه ای که آزارش می داد، سراسیمه نزد او آمده، از او خواست، اثـاثـیـه اش را بـه منزل بازگرداند و گفت : (با خداوند عهد می کنم که دیگر تو را نیازارم.)(۳۲۶)
پی نوشت ها:
۳۱۶- بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۹۳ .
۳۱۷- همان، ج ۷۶، ص ۱۵۴ .
۳۱۸- همان، ج ۷۴، ص ۷ .
۳۱۹- بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۲۰ .
۳۲۰- اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۷ .
۳۲۱- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۳ .
۳۲۲- مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۲ .
۳۲۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۸ .
۳۲۴- مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۹ .
۳۲۵- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۳ .
۳۲۶- اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۸ .