ناراحتی از اتفاقات روزمره و سختیهای زندگی امری طبیعی است که برای همه انسانها پیش میآید. امروزه استرس و نگرانی از رویدادها روزبهروز در زندگی مدرن رو به افزایش است. از آنجایی که عواطف و احساسات در زنان قویتر است، میزان این استرسها در خانمها از آقایان بیشتر است.
زمانی که زنان با وقایع ناخوشایند و دردناک زندگی مواجه میشوند، نوع رفتار و واکنششان با مردان کاملاً متفاوت است. آنها زمانی که از کارهای روزمره خسته میشوند یا سروصدا و شلوغکاریهای بچه آنها را کلافه میکند یا احساسات منفی به آنها دست میدهد به دنبال فردی مورد اطمینان میگردند تا بتواند این مسائل را با او در میان بگذارند.
یک زن زمانی که دوست یا همراه بامحبت و صمیمی داشته باشد تا بتواند تمام درد دلهایش را بدون پرده و راحت بیان کند احساس خرسندی و نشاط میکند. زمانی که او این مشکلات را با شخص مورد علاقهاش در میان میگذارد نمیخواهند از زیر بار این مسئولیتها و مشکلات فرار کند و سختیهای کار را به دوش فرد دیگری واگذار نماید؛ بلکه با این کار میخواهد حال روحیاش بهتر شود و انگیزه و انرژی جدید را در خود ایجاد کند.
وقتی ذهن زن درگیر است، آن چیزی که میتواند حال او را خوب کند و از آشفتگی ذهنی خارج کند، صحبت کردن درباره مسائل است. در این زمان، او نمیتواند مسائل را اولویتبندی کند و موردی که از اهمیت و ارزش بیشتری برخوردار است را مطرح نماید. درواقع میتوان گفت در این زمان مسئله مهم و غیر مهمی وجود ندارد و هر آنچه بر زبان جاری میکند برای او مهم است؛ اگرچه بسیار جزئی باشد.
وقتی زن درباره مشکلات زندگی صحبت میکند، مرد به اشتباه تصور میکند همسرش میخواهد مقصر و مسئول این مشکلات را مشخص کند یا اینکه راهحلی اساسی برای برطرف شدن مشکلش میخواهد؛ چون خود مرد هر وقت درباره مشکلی صحبت میکند یا میخواهد دیگری را مقصر بداند یا اینکه میخواهد راهحلی برای آن پیدا کند. هرچه زن بیشتر مشکلات و ناراحتیها را بیان میکند احساس تقصیر و محکومشدگی در مرد بیشتر میشود.
در این هنگام هرچه مرد از خود دفاع میکند یا مطالب را بیشتر توضیح میدهد، حال زن نیز بدتر، و تمایل او برای صحبت کردن بیشتر میشود. اگر مرد فقط یک نکته را میدانست و آن را رعایت میکرد تمام مشکلات و احساسات منفی برطرف میشد و حال زن و مرد باهم خوب میشد.
نکته اصلی این است که مرد بداند همسرش فقط میخواهد درد دل کند و با این صحبت کردن و بیان احساسات حال دل او کاملاً خوب میشود. خوب گوش دادن، سخنرانی نکردن، راهحل ندادن، بهترین کاری است که مرد میتواند انجام دهد.
در مقابل زن نیز باید به این مطلب توجه داشته باشد که همسرش حوصله کلام طولانی را ندارند و سعی کند اول نتیجه و پایان مطلب را بیان، و بعد شروع به توضیح بیشتر کند. در ضمن زمانی این درد دلها را بیان نماید که خود مرد درگیری و مشکل ذهنی نداشته باشد. در این صورت انگیزه مرد برای گوش کردن به حرفهای همسرش بیشتر میشود. ضمناً زن باید بداند که هرچه بیشتر مشکلات و ناراحتیها را بیان کند، احساس تقصیر و محکومشدگی در مرد بیشتر میشود.