مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمين عبدالكريم بي آزار شيرازي درحج سال 1370 شمسی

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمين عبدالكريم بي آزار شيرازي درحج سال 1370 شمسی

س- درآستانه ايام تشريق لطفا در مورد روح اين مناسك و فلسفه  انجام آن توضيح بفرمائيد

ج- مراسم حج يك برنامه نمايشي است كه حضرت آدم ابتدا و بعد حضرت ابراهيم و بعد پيامبر اكرم ص به ما آموختند كه اين مراسم در واقع مراسم توبه و بازگشت آدم به سوي خداست آدم به ما آموخت كه اگر در زندگي دچار اشتباه و لغزشي شدي چگونه عملا توبه و بازگشت كني فلسفه حج و اين مراسمي كه هرسال انجام مي دهيم اين چنين است كه وقتي آدم و حوا مرتكب خطا شدند و هبوط كردند در روايات آمده است كه آدم بر روي كوه صفا هبوط كرد و حوا بر روي كوه مروه آن كوه به خاطر هبوط آدم صفي الله به صفا خوانده شد و اين يكي به خاطر هبوط حوا كه مراه است به مروه معروف گرديد .

در اينجا آدم و حوا مدت ها  از مفارقت بهشت و جدا شدن از خدا گريان بودند تا اين كه جبرئيل به آدم مي گويد چرا اينقدر گريه مي كني ؟ و آدم پاسخ مي دهد چگونه گريه نكنم در صور تي كه از خدا دور شدم  و از آن بهشت الهي هبوط كردم آنگاه جبرائيل به آدم (ع)  مي آموزد كه چگونه به سوي خدا و به سوي بهشت الهي توبه و بازگشت كند . او آدم و حوا را در روز نهم ذي حجه به صحراي عرفات مي برد. از ظهر تا غروب اين روز آدم و حوا در اين صحرا به سوي خدا توبه مي كنند و از آنجا شب به مشعر مي آيند و بعد هم به سوي مني وقتي به مكاني كه الان به آن مني مي گوئيم مي رسند آدم مي گويد كه من به آرزويم رسيدم ( مني به معني آرزوست) آرزوي او بازگشت به بهشت و به سوي خدا بوده است شايد در همين مكان بوده كه توبه آدم پذيرفته شده است .

در زمان حضرت ابراهيم اين مراسم بطور گسترده تري به تمامي فرزندان و پيروان آن حضرت آموخته مي شود او با همان برنامه هايي كه در سرزمين بابل با ستاره پرستان ، ماه پرستان و خورشيد پرستان داشت ،  تلاش كرد مردم را از توجه به اين آثار و آيات پروردگار باز دارد و متوجه به سوي خدا كند .

وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً

 

لذا  ما مي بينيم كه همان چند برنامه در اين مراسم گنجانده شده است . مثلا حضرت ابراهيم (ع)  مدتي با ستاره پرستان سير كرد و بعد گفت : من اين غروب كنندگان را دوست ندارم و شما مي بينيد كه يكي از مراسم حج شب ماندن حجاج در صحراي مشعر و نظاره كردن آسمان پر ستاره اين دشت عظيم است . حجاج از اين آثار خدا  بايد درس هائي بياموزند به شعور برسند و آن خدائي را كه آفريننده ستارگان است دريابند . همانطور كه حضرت ابراهيم همراه ستاره پرستان و ماه پرستان رفت تا آنها را از اين آيات به سوي خدا متوجه سازد حجاج هم بايد با مشاهده اين آيات درس هائي بياموزند.

همچنين در هنگام طلوع آفتاب حجاج بايد در وادي مشعر بايستند  و نظاره گر طلوع آفتاب باشند. همانطوري كه حضرت ابراهيم ، همراه خورشيد پرستان مي ايستادند و نظاره گر خورشيد مي شدند و مي گفتند " هذا ربي ، هذا اكبر"  اين پرورش دهنده ماست چون بزرگتر است .

اما وقتي كه خورشيد غروب كرد گفت خورشيدي كه غروب مي كند و روز هست و شب نيست چطور مي تواند خدا باشد؟ بيشتر حوادث و سوانح شب اتفاق مي افتد . اگر حادثه اي در شب برای من اتفاق بيافتد من به كدام خدا مراجعه كنم؟

ملاحظه مي كنيد كه يكجا نظاره گر طلوع خورشيديم و جاي ديگر نظاره گر غروب خورشيد . توجه به اين آيات بايد ما را به معرفت و شعور و آگاهي برساند . ما در اين صحرا بايد سعي كنيم خداي خانه را مشاهده كنيم . اين بعضي از آثاري است كه مراسم حج مي تواند دشته باشد .

س- حج را يك مراسم سمبليك دانستيد ، در اين مورد بيشتر توضيح دهيد ؟

ج- برنامه سمبليك اين مراسم را اگر ما به عنوان زاد و توشه همراه خودمان به كشورهاي مان ببريم مي توانيم همانطوري كه آدم (ع)  به بهشت بازگشت ما هم به بهشت بازگرديم .

ما در اين دنيا  مواجه با جنگ و جدال و خونريزي فراوان هستيم كه يكي از گرفتاري هاي بزرگ ما هم در اين دنيا همين ناامني ها و دشمني هاست . اما علت اين خصومت ها خود بيني و تكبر است . لباس هاي رنگارنگ ، تفاخر ، از بين بردن طبيعت و بهشت الهي ، از بين بردن آثار و آيات خداوند همه اينها علت آن نا امني ها و دشمني هاست اما وقتي كه محرم مي شويم 24 چيز بر ما حرام مي شود كه يكي از آنها پوشيدن لباس هاي دوخته است و در عوض از لباس سفيد (لباس التقوي) استفاده مي كنيم . لباسي كه بجاي لباس هاي رنگارنگ و دوخته مي پوشيم ما را از حالت تكبر ، تفاخر و امتيازات در مي آورد و هم ما را به سوي بهشت ، نزديك مي كنند و در همين برنامه احرام است كه نبايد در آينه نگاه كنيم .

انسان در حج مي فهمد كه اينجا دريايي است از جمعيت  براي همين ، خودخواهي را بايد كنار بگذارد. اگر همه اينطور باشند. جامعه ما يكي از خصوصيت هاي بهشت را پيدا مي كند . اين زندگي جهنم گونه در دنيا به اين خاطر است كه هركس مي گويد من ، هركسي هرچيزي را مي گويد مال من ، ديگران ندارند ؟ بروند بميرند ؟

در مراسم حج به ما مي آموزند كه انسان بايد خودبيني را فراموش كند ، خود خواهي را كنار بگذارد ، ساير بندگان خدا را هم بشناسد . بايستي اگر نعمتي هست ، همه با هم برخوردار باشيم.

اگر چنين چيزي به وجود آمد ، واقعا خيلي دنيا عوض مي شود .

همچنين در اين مراسم ، مساله حفظ محيط زيست را مي بينيد ، از چيزهائي كه بر حجاج حرام مي شود ، كندن علف، از بين بردن حيوان و شكار حيوانات است .

اين مراسم براي اينكه ما را به سوي بهشت برگرداند ، به ما مي آموزد كه از فساد و خونريزي پرهيز كنيم .

از يك طرف ، مراسم را انجام مي دهيم و از طرف ديگر در عرفات معرفت مان و در مشعر ، شعورمان را افزايش  مي دهيم و از سوي ديگر شياطين را هم با رمي جمرات از خودمان دور مي كنيم . شيطان هاي بزرگ و كوچك و ميانه اي كه براي آدم و حوا و حضرت ابراهيم و همه انسان ها پيدا شدند .

ما در كنار اين برنامه هائي كه به  صورت مثبت عمل مي كنيم ، بايستي در جهت نفي طاغوت و برائت از مشركين هم قدم برداريم كه اگر اين توام با آن باشد ، يعني از يك سو كمالات را كسب كنيم و از سوي ديگر هم شياطين را از خودمان دور كنيم ، بطور قطع به بهشت الهي خواهيم رسيد.

وقتي كه ما اين مراسم را انجام داديم، يعني آمديم با احرام ، بدون تكبر و خودخواهي و دوري از تخريب طبيعت و آثار خدا ،  از طواغيت و شياطين هم برائت جستيم به يك آرامش و امنيت و اطمينان مي رسيم و اينجاست كه به آن خطاب خداوند خواهيم رسيد كه در قرآن مي فرمايد:

یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷) ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً (۲۸) فَادْخُلِى فِى عِبَادِى (۲۹) وَادْخُلِى جَنَّتِى‏ (۳۰)

حج ، سمبل همه آن چيزهائي است كه خداوند به بني آدم آموخته است تا بدينوسيله بازگشت كند . با همان اوجي كه شايسته اوست. ما خودمان كاري كرديم كه از بهشت رانده شديم و مي توانيم توسط برنامه هائي كه در حج به ما آموزش داده مي شود  به همان بهشت بازگرديم .

 

  • کتاب حج سال 1372 بعثه مقام رهبری و سازمان حج و زیارت
خوانده شده 1784 مرتبه