آیا در زمان اهل‌بیت استفاده از جانماز مرسوم بوده است؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
آیا در زمان اهل‌بیت استفاده از جانماز مرسوم بوده است؟

واژه «جانماز» به معنای حصیر و هر نوع زیراندازی است که بر روی آن نماز خوانده و سر به سجده می‌گذارند، که به صورت‌های مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرد. معادل آن در زبان عربی واژه «سجّاده» و «خمره» است[1] که به حصیر و یا سجاده کوچکی که از شاخه درخت خرما بافته و دوخته شده باشد، گفته می‌شود.[2]

در برخی روایات اشاره شده است که اهل‌بیت(ع) از سجّاده بزرگ و جانماز کوچک برای خواندن نماز استفاده می‌کردند:

  1. پیامبر(ص) از همسر خود خواست که سجّاده‌ای به ایشان بدهد.[3]
  2. ابن عمر می‌گوید که رسول الله(ص) بر روی خمره نماز می‌خواند.[4]
  3. پیامبر(ص) بر روی سجاده‌ می‌نشست.[5]
  4. پیامبر(ص) به ام ‌أیمن گفتند که سجاده را از مسجد برای ایشان بیاورد.[6]
  5. امام صادق(ع) فرمود: پدرم جانماز کوچکی خواست. وقتی در آوردن آن تأخیر شد، حضرت مشتی ریگ برداشت و آن‌را روی فرشی که بر آن نماز می‌گزارد ریخت و سپس سجده نمود.[7]
  6. امام باقر و یا امام صادق(ع) فرمودند: پدرم حصیر کوچکی بر روى فرش محل نمازش می‌‏گذاشت و روى آن سجده می‌‏کرد؛ هنگامی که حصیر نبود نیز مشتى ریگ‏ برداشته و بر روى آن فرش گذاشته و سپس سجده می‌نمود.[8]
  7. مأمور متوکل می‌گوید: به دستور متوکل برای بازرسی به منزل امام هادی(ع) رفتم. دیدم آن‌حضرت، در حالی‌که پیراهن و کلاهی پشمین به سر دارد، نشسته و مقابلش جانمازی پهن است که یقین کردم مشغول نماز بوده است ....به من فرمود: این خانه من! هر جایش را می‌خواهی بازرسی و تفتیش کن. حتی تا آن‌جا فرمود: این جانماز را هم بازرسی کن.[9]
  8. امام کاظم(ع) فرمود: مؤمن نباید از پنج چیز خالى باشد: مسواک، شانه، سجاده، تسبیح سى و سه دانه‏اى و انگشتر عقیق.[10]

البته گزارشی مشاهده نکردیم که سجاده معصومان(ع) دارای نقش و نگار باشد و ظاهر روایات نیز آن است که سجاده‌ای ساده بوده است؛ از همین‌رو، برخی فقها اعلام کرده‌اند:

بهتر است سجاده، ساده و بدون نقش باشد. گذشته از این‌که این چیزها سبب به‌ هم خوردن حواس و عدم حضور قلب مى‌شود.[11]

 

پی نوشت

-----------------------------

[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 3، ص 205، بیروت،‏ دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[2]. همان، ج 4، ص 258.

[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 67، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

[4]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 1، ص 364، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.

[5]. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 8، ص 105، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1414ق.

[6]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 8، ص 361، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.

[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 331، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[8]. همان، ج 3، ص 332.

[9]. همان، ج 1، ص 499 – 500.

[10]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 735، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.

[11]. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج 1، ص 102- 103، قم، امیر قلم، چاپ یازدهم، بی‌تا.

خوانده شده 1658 مرتبه