آسيب شناسي محتوايي و شکلي در عزاداري
حجت الاسلام سيداحمد خاتمي
پیش گفتار
متني که ملاحظه ميفرماييد، متن سخنراني اينجانب در مجلس خبرگان رهبري است که به پيشنهاد کميسيون سياسي ـ اجتماعي مجلس خبرگان و تصويب هيأترئيسه آن مجلس ايراد شده است. اين سخنراني از چند ويژگي برخوردار بود:
1. علاوه بر مطالعات قبلي، براي اين سخنراني حدود چهل ساعت مطالعه نمودم.
2. با چهار تن از مراجع عظام تقليد و نيز هيأترئيسه محترم خبرگان و برخي از خبرگان در رابطه با مباحثمطروحه مشورت و رايزني کردم.
3. سخنراني تماماً مستند بود هم آيات و روايات و هم فتاوي مراجع عظام.
4. در اين سخنراني تنها به بيان مشکل اکتفاء نشده، در حد توان راهکار هم ارائه شده است.
5. در جمع فرهيختگان برجسته، دين شناسان بزرگ کشور اعضاي محترم خبرگان رهبري ايراد شد.
6. به شدت مورد استقبال اعضاء محترم آن مجلس قرار گرفت هم در جلسه و هم بعد از آن اينجانب را مورد لطف قرار دادند و برخي اين سخنراني را مصاديق بارز احياء امر اهلبيت(ع) ناميدند.
7. هيأت رئيسه مجلس خبرگان رهبري اين سخنراني را غيرمحرمانه اعلام کرد و دستور انتشار آن را داد.
با اين همه به صراحت ميگويم اين سخنراني کاستيهاي فراواني دارد که بايد برطرف گردد اين در حقيقت گاميدر مسير آسيب زدائي در مراسم ديني است. بايد همه دست به دست هم دهيم تا اين مجالس و محافل ديني تريبونگسترده اسلام ناب شده و از اين کانال حقايق ديني منتشر شود.(آن چنان که بحمدالله بسياري از مجالس ما اين چنيناست.) پيش از آنکه به مطالعه اين سخنراني بپردازيد تذکر چند نکته را لازم ميدانم:
1. درست است محور اين سخنراني مراسم عزاداري است ليکن آسيبها عام است، آسيبهايي است مربوط بههمه مجالس ديني چه عزاداريها چه مراسم جشن و چه مراسم ديگر.
2. روي سخن در اين سخنراني آسيبها است، قشر خاصي به عنوان آسيب رسان معرفي نشدهاند ممکن استاين آسيبها توسط برخي از خطباء يا برخي از مداحان يا برخي از برنامه سازان صدا و سيما باشند. اين را بدينجهتمتذکر شدم که مطمئنم کساني فرداي انتشار اين سخنراني، آنرا سخنراني عليه مداحان تلقي کنند(آنچنانکه بدنبالگزارش سخنراني خبرگان برخي از روزنامهها چنين تيتر زدند که البته با تذکر اينجانب روز بعد اصلاح کردند).
اين برداشت را از سخنرانيام غلط و نادرست ميدانم، گرچه در جاي جاي اين سخنراني تلاش کردهام حسابمداحان مخلص و ارزشي را از غير آنها جدا کنم ولي در اين مقدمه هم تأکيد ميکنم بهيچوجه محور نقد در اينسخنراني فقط مداحان نيستند، اگر نقدي هست عام است و اگر ستايش هم هست عام است. اينجانب از نزديک بسياري از مداحان ارزشي را ميشناسم و تلاش مخلصانه آنها را در جهت احياء مکتب سيدالشهداء ـ ع ـ و احياءارزشهاي انقلاب ارج مينهم و بر اين باورم که بيش از همگان مداحان مخلص ارزشي از اين آسيبها رنج برده و به شدت از حضور نااهلان در اين کسوت محترم ناراحتند.
3. در پايان بار ديگر تأکيد ميکنم که محافل و مجالس ديني تريبونهاي گسترده مذهب است که بايد هر روز بيشاز گذشته با نشاطتر و با کيفيت بالاتر برگزار گردد و بخصوص مراسمي که مربوط به اهلبيت عليهم السلام است چهعزاداريها، چه شاديها، در اين سخنراني بر اين نکته تکيه داشتم که نبايد بگونهاي انتقاد کنيم که خداي ناکرده اصلعزاداري زير سؤال رفته يا خطباي ارزشي و مداحان مخلص زير سؤال روند. و از اين عزيزان نيز ميخواهم که اينآسيبها را جدي بگيرند و کمک کننده تا آسيب زدائي شده و اين مجالس نوراني آنچنان که براي آسمانياندرخشندگي دارد براي زمينيان نيز روشنگر باشد انشاءالله.
اينک اين شما و اين متن سخنراني.والسلام عليکم و رحمة الله
سيد احمد خاتمي 21/6/84
7 شعبان 1426
الف. جايگاه مراسم عزاداري
عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است که ريشه در قران و سيره نبوي(ص) وسيره امامان(ع) دارد. اين عزاداريها مصداق مودت اهل بيت(ع) است.(1)مصداق تعظيم شعائر الهي است.(2) مصداق فرياد مظلوم عليه ظالم است(3) و در سيره نبي اکرم(ص) داريم که حضرت در سوگ شهداي احد و بويژه حمزه سيدالشهداء عزا گرفت وترغيب به عزاداري بر حضرت کرد نيز درسوگ شهادت حضرت جعفر بن ابي طالب و زيد بن حارثه و عبدالله بنرواحه عزا گرفت. برپائي مجلس عزا را عيب نميدانست و با آن برخورد نميکرد راوي گويد: يکي از بستگان پيامبراکرم (ص) از دنيا رفت، زنها جمع شدند و مجلس عزا براي او برپا کردند عمر برخاست آنها را از اينکار نهي کرد و آنها را طرد نمود پيامر(ص) فرمود: عمر، رهايشان کن که چشمگريان و قلب مصيبت ديده و داغ تازهاست.(4) شنيدني است که پيامبر اکرم(ص) براي امام حسين(ع) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت.(5) در منزل ام سلمه در دوره کودکي براي امام حسين مجلس عزا گرفت.(6) در منزل عائشه براي حضرت امام حسين(ع) مجلس عزا گرفت.(7) در خانه امام علي(ع) براي حضرت عزا گرفت.(8) بنابراين اگر بگوئيم بنيانگذار عزاداري بر سيد و سالار شهيدان حضرت نبي اکرم(ص) امامان(ع) بوده استسخني بگزاف نگفتهايم.(9)
در سيره امامان(ع) هم برنامهاي که هرگز در هيچ شرائطي ترک نشد برپائي عزا بر سالار شهيدان امام حسين(ع)بود. امام سجاد(ع) پس از امام حسين(ع) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسين ميگفت و در حقيقت مجلس عزا برپاميکرد. امام باقر(ع) هم در شرائط سخت و خفقاني دستور ميداد روز عاشورا عزاي امام حسين را بر پا کند. مالک جهني ميگويد امام باقر(ع) در روز عاشورا فرمود: همه براي امام حسين گريه کنند و اهل خانه را دستور بهگريه بر حضرت ميکرد.(10) همين سيره را حضرت امام صادق(ع) و امامان ديگر(ع) داشتند آنها بر اين امر اصرار داشتند که از رهگذرعزاداري و برپائي عزاي سالار شهيدان چراغ پرفروز نهضت حسيني روشن بماند که ماند.
مجالس عزاي حسيني نه تنها نام سيدالشهداء(ع) را پرآوازه نگهداشته بلکه سبب ماندگاري پيام اسلام عزيز شدند.بر اين اساس است که احيا گر مکتب نجات بخش عاشورا در عصر حاضر حضرت امام خميني_ ره _ بيشترين تأکيدها رابر برپائي عزاداري سيد و سالار شهيدان داشتند: ملت ما قدر اين مجالس را بدانند مجالسي است که زنده نگه ميداردملتها را (11) ملت ما را اين مجالس حفظ کرده بيخود نبود که رضاخان مأمورين ساواک رضا خان تمام مجالس عزا را قدغنکردند.(12) مجالس عزا را با همان شکوهي که پيشتر انجام ميگرفت و بيشتر از او حفظ کنيد.(13) مجالس سوگواري ائمه اطهار(ع) را بايد حفظ کنيد اينها را بايد حفظ کنيد. اينها شعائر مذهبي ماست که بايدحفظ شود.
باتوجه به جايگاه رفيع عزاداري و گوهر ارزشمندي که در آن نهفته است بديهي است که دشمنان تلاش گسترده در جهت تخريب و تحريف آن داشته باشند. در برههاي از زمان که عباسيها قدرتمند بودند در پي تخريب عزايسالار شهيدان بودند که عزاداران را دستگير ميکردند، شکنجه و اعدام ميکردند و در برههاي که قدرت مقابله نداشتند، در پي تحريف آن بودند تا جلوي تأثير گذاري اين سنت مبارک را بگيرند. با توجه به تأثير ژرف فرهنگ عاشورا در پيروزي و تدام انقلاب اسلامي، دشمنان قسم خورده اسلام اين بار در پي تحريف اين فرهنگ برآمدند تاتأثير آفريني آنرا کمرنگ کنند. گزارش ذيل هشداري است براي همه آنان که در اين رابطه تأثير گذارند هم بانيان محترمهم خطباء محترم و هم مداحان محترم:نقشه سيا در رابطه با فرهنگ عاشورا
اخيراً کتابي به نام نقشهاي براي جدائي مکاتب الهي در آمريکا انتشار يافته که در آن گفتگوي مفصلي با دکترمايکل برانت يکي از معاونان سابق سيا سازمان اطلاعاتي مرکزي آمريکا انجام شده است او در اين زمينه ميگويد بعد از مدتها تحقيق به اين نتيجه رسيديم که قدرت رهبر مذهبي ايران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ايران تأثيرگذار بوده است ما همچنين به اين نتيجه دست يافتيم که شيعيان بيشتر از ديگر مذاهب اسلامي فعال و پويا هستند دراين گردهم آئي تصويب شد که بر روي مذهب شيعه تحقيقات بيشتري صورت گيرد و طبق اين تحقيقات برنامهريزيهايي داشته باشيم به همين منظور چهل ميليون دلار بودجه براي آن اختصاص داديم و اين پروژه درسه مرحله بهترتيب زير انجام شد... پس از نظر سنجيها وجمع آوري اطلاعات از سراسر جهان به نتايج مهمي دست يافتيم متوجهشديم که قدرت مذهب شيعه در دست مراجع و روحانيت ميباشد... اين تحقيقات ما را به اين نتيجه رساند که بطورمستقيم نميتوان با مذهب شيعه رودر رو شد و امکان پيروزي بر آن بسيار سخت است و بايد پشت پرده کار کنيم ما بجاي ضرب المثل انگليسي اختلاف بيانداز حکومت کن از سياست اختلاف بياندازد نابود کن استفاده کرديم و درهمين راستا برنامه ريزيهاي گستردهاي را براي سياستهاي بلند مدت خود طرح کرديم حمايت از افرادي که بامذهبشيعه اختلاف نظر دارند و ترويج کافر بودن شيعيان به گونهاي که در زمان مناسب عليه آنها توسط ديگر مذاهب اعلامجهاد شود. همچنين بايد تبليغات گستردهاي راعليه مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند.
يکي ديگر از مواردي که بايد روي آن کار ميکرديم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادتطلبي بود که هر سالهشيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگهمي دارند ما تصميم گرفتيم با حمايتهاي مالي از برخي سخنرانان ومداحان و برگزارکنندگان اصلي اينگونه مراسم که افراد سودجو و شهرت طلب هستند عقايد و بنيانهاي شيعه وفرهنگ شهادتطلبي را سست و متزلزل کنيم و مسائل انحرافي در آن به وجود آوريم به گونهاي که شيعه يک گروهجاهل و خرافاتي در نظر آيد. در مرحله بعد بايد مطالب فراواني عليه مراجع شيعه جمع آوري شده و بوسيله مداحانو نويسندگان سودجو انتشار دهيم و تا سال 1389 مرجعيت را که سد راه اصلي اهداف ما ميباشند تضعيف کرده وآنان رابه دست خود شيعيان وديگر مذاهب اسلامي نابود کنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب بزنيم.(14)امام راحل پيشگام آسيب زدايي
لذاست که آسيبشناسي اين مجالس و آسيب زدائي از آنها بزرگ ترين خدمت به نهاد مقدس عزاداري است. ازکلمات امام راحل عظيمالشأن استفاده ميشود که آن امام عزيز با فراستي که در مؤمن است از حدود 60 سال پيش بهاين نکته هم توجه داشتهاند: بايد بدانيد که اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنتها را حفظ کنيد البتهاگر چنانچه ناروائي بوده است سابق ودست اشخاصي بي اطلاع از مسائل اسلام بوده آنها يکقدري تصفيه شود لکنعزاداري به همان قوت خودش باقي بماند.(15)
در اينجا بايد يک سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي که به نام حسين بن علي(ع) برپا ميشود بگوئيم. ما و هيچيک از دينداران نميگوئيم که با اين اسم هر کسي هر کاري ميکند خوب است چه بسا علماي بزرگ ودانشمندان بسياري از اين کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود ازآن جلوگيري کردند چنانچه همه ميدانيم که در بيستچند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالکريم که از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شبيهخواني را منع کرد و يکي از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خواني کرد و روحانيين و دانشمندان ديگر هم چيزهاييراکه بر خلاف دستور ديني بوده منع کرده و ميکنند.(16) بنابراين خدمت بزرگ درمقطع کنوني به عزاداري سالار شهيدان شناسايي آسيبها و تلاش در جهت آسيبزدايي است روز چهارشنبه 9/6/84 گذشته در محضر آيتالله العظمي فاضل لنکراني بودم صريح عبارت ايشان اينبود که اگر اين آسيبهايي که در برخي مجالس عزاداري هست ادامه يابد من بر اصل کيان تشيع احساس خطر ميکنم.شبيه اين اظهار نظر را آيتالله العظمي مکارم داشتند و فرمودند اگر اين روند ادامه يابد بيم آن ميرود که روند مجالسعزاداري بدست کساني بيفتد که اصلاً اهليت ندارند.افراط و تفريط در عرصه آسيبها
پيش از آنکه در عرصه بحث از آسيبها شويم تذکر يک نکته را ضروري ميدانم و آن اينکه: در عرصه مقابله با آسيبها دو نظريه وجود دارد که بنده معتقدم در دو طرف افراط و تفريط است و نظريه معتدل حد وسط است. اين دونظريه عبارتند از:
يک نظريه آن است که عزاداري امر مقدسي است اصلاً نبايد در اين عرصه وارد شد بگذاريم مردم هر کاري ميکنند بکنند به هر شکلي که ميخواهند عزاداري کنند اگر بخواهيم در اين ميدان وارد شويم و نقد کنيم چه بسا اصلعزاداري آسيب ميبيند پس چرا دست به ابروي عزاداري بزنيم که در نتيجه چشم کور شود! صاحبان اين نظريه بايد توجه کنند که اگر از عزاداري آسيب زدائي نشود چه بسا اصل عزاداري آسيب ديده وشاهد آن باشيم که چند سال آينده در عزاداري همه چيز باشد جز احياء مکتب سالار شهيدان(ع) ما نميتوانيم در اينعرصه بي تفاوت باشيم و اجازه دهيم در پوشش عزاداري گناه و معصيت صورت پذيرد.
نظريه دوم که نظريه تفريطي ميدانيم اين است که به گونهاي از عزاداريها انتقاد کنيم که خداي ناکرده مردم ازاصل برپايي آن دلسرد شوند. بگونهاي از مداحها انتقاد کنيم که خوبان آنها نيز زيرسؤال روند. بحمدالله در جمعمداحان کشور کساني هستند که هم مخلصانه ميخوانند هم با مطالعه و هم مراقباند از حدود شرع خارج نشوند منارج و ارزش اينگونه مداحان را از دعبل و کميت ديروز کمتر نميدانم. نبايد بگونهاي از خطبا انتقاد کنيم کهتر وخشکش همه با هم بسوزد! خطباي ارزشي که زبان گوياي اسلاماند نيز آسيب ببينند. اينهم نادرست است، ما معتقديم بايد در اين عرصه جانب اعتدال را گرفت. بر برپايي عزاي حسيني واهل بيت(ع) تأکيد داشته باشيم از خطبا و مداحان مخلص تجليل و تکريم کنيم در عين حال رسالت روشنگري خود رادر عرصه عزاداريها همانند ديگر عرصهها داشته باشيم بنابراين اگر در اين مجلس عظيم سخن از آسيبها داريم. هرگزدر صدد تخريب عزاداريها، خطبا و مداحان مخلص نيستيم بلکه در پي آنيم که اين نهاد مقدس با نشاط و شادابي بماند و همانند گذشته الهام بخش باشد.ب. آسيبها
آسيبهايي که در اين عرصه قابل ذکر است بر دو قسم است يکي آسيب محتوائي است وديگر آسيب شکلياست اما آسيبهاي محتوايي عبارتند از:
آسيبهاي محتوايي
1. طرح يکجانبه سيماي معصومين
طرح يکجانبه سيماي پيامبر (ص) و معصومين(ع) در مجالس عزا و شادي اهل بيت(ع) و تنها جنبه قداست وملکوتي امامان را مطرح کردن و بس توضيح آنکه پيامبر و امامان دو جنبه دارند يکي جنبه ملکوتي که در اين نگاهمعصوماند، علم غيب دارند، ولايت تکويني دارند و... و ديگر جنبه مُلکي و زميني قل انما انا بشر مثلکم ما بايددر مجالس اهل بيت هر دو بعد را مطرح کنيم و تأکيد بر بعد دوم داشته باشيم آنها الگوي زندگياند جنبههايي الگوئيزندگي اهل بيت مطرح شود اينست که سازنده است از مناقب اهل بيت بگوئيم از انس آنها با خداوند، ارتباط صميميبامردم گره گشايي از کار مردم، زهد، شجاعت و... و دهها بعد ديگر. قرآن و روايات حتي ابراز محبت به اهل بيت(ع) رامقدمه براي عمل ميدانند. در آيهاي ميخوانيم: قل لا اسئلکم عليه اجراً الا الموده في القربي. بگو بر اين رسالت از شما اجري نميخواهم جز مودتقربي_ خمسه طيبه طاهره _ (17) در آيه ديگر ميخوانيم: قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجري الا علي الله. اجري که خواستم به نفع شماستاجرم بر خداست.(18) در آيه سوم ميخوانيم: قل ما اسئلکم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا. بگو اجري بر رسالت ازشما نميخواهم مگر کسي که بخواهد راه به سوي خداوند بيايد.(19) از مجموع سه آيه استفاده ميشود مودت همجهت راهيابي به سوي خداوند است. اين از قرآن در روايات هم فراوان بر الگو بودن اهل بيت(ع) تأکيد شده است. پيامبر اکرم (ص) فرمود اهل بيت من فارق بين حق و باطلند اينها امامانياند که بايد به آنها اقتدا کرد.(20)
عن مولينا اميرالمؤمنين(ع) انظروا اهل بيت نبيکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم فلن يخرجوکم من هدي و لنيعيدوکم في ردي فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلوا ولاتتاخروا عنهم فتهلکوا.(21) مولي علي(ع) فرمود به اهل بيت پيامبرتان بنگريد از آن سو که گام بر ميدارند برويد قدم جاي قدمشانبگذاريد آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نميبرند و به پستي و هلاکت باز نميگردانند اگر سکوت کردند سکوتکنيد اگر قيام کردند قيام کنيد از آنها پيشي نگيريد. که گمراه ميشويد و از آنان عقب نمانيد که نابود ميگرديد.
عن رسول الله (ص) اجعلوا اهل بيتي منکم مکان الرأس من الجسد و مکان العينين من الرأس فان الجسد لايهتدي الا بالرأس و لا يهتدي الرأس الا بالعينين.(22) پيامبر اسلام (ص) فرمود اهل بيتم را همانند سر در پيکره زندگي قرار دهيد و همانند دو چشم از سر همانا جسد جز باسر راه بجائي نميبرد هدايت سر هم با چشمها است.
آنچه که بسي مايه تأسف است آن است که اخيراً در برخي از مجالس حتي از بعد ملکوتي امامان و مناقبمعنوي آنان گفته نميشود و صرفاً سخن از توصيف چشم و ابروي اهل بيت است همان که مورد نقد مقام معظمرهبري هم قرار گرفت: چيزديگري که بنده در بعضي از خوانندگان جلسات مداحي اطلاع پيدا کردم استفاده از مدحها و تمجيدهايبي معناست که گاهي هم مضر است فرض کنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت ميشود بنا کنند از چشم و ابرويآن بزرگوار تعريف کردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ دردنيا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهايقشنگش بوده... اينها سطح معارف ديني ما را پايين ميآورد معارف شيعه در اوج اعتلاست...ارزش اباالفضلالعباس به جهاد و فداکاري و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست به آب نخوردناوست در عين تشنگي و بر لب آب بدون اينکه شرعاً و عرفاً هيچ مانعي وجود داشته باشد.(23) بنگريد به نمونههايي از اين سست مطرح کردنها:
همه هستيم و مديون چشماتم ميدوني
ازهمان روز ازل مست نگاتم ميدوني
کار چشماش دلبريه
قد و بالاي قشنگش عجب محشريه
سياهه چشات جزيره دله
هر کس از نسل تواه چه خوشگله
از نگاه تو محبت ميباره
مردي از مردونگيت کم مياره
با اينکه من خوب ميدونم آدمي بي اصل و نسبم
بده اجازهاي خدا عشقمو نقاشي کنم
خوب ميشه قلب عاشقم يه طرح خوشگل ميزنم
نقش يه مرد پهلوون طرح شمايل ميزنم
به روي صفحه ميکشم پيشاني بلند شو
ابروهاي کموني شو صورت آسمونيشو
تا که به چشماش ميرسم کشيدنش چه مشکله
آخر چشاي يار من سياهه خيلي خوشگله
آيا اينها مناقب اهل بيت است آيا داشتن چشمهاي آنچناني ارزش است يا فداکاريها و از جان گذشتگيها؟و...
امامان که اين همه تأکيد برعزاداري داشتند بر اين نکته هم تأکيد داشتند که عزاداريها بايد جهت روشنگرانهافشاگرانه هدايتگرانه داشته باشد براي اين کار عملاً از شعراي متعهد و ارزش آنروز که نقش مداحها و مرثيه خوانهايامروز را داشتند تجليلها و تکريمها ميکردند.
چرا امامان از کميت اينهمه تجليل کردند؟ چراامام سجاد(ع) به کميت ميگويد که ما از پاداش کار تو و اشعار تو عاجريم خدا خودش به تو پاداش دهد.(24) امام صادق(ع) ميفرمايد: خدايا گناهان گذشته و آينده کميت و گناهاني که پنهان و آشکار انجام داده ببخش وآنقدر به او بده تا راضي شود. اين بدان دليل است که شاعر متعهد و ارزشي است قصيدههاشميات 578 بيتي او تماممعرفي اهل بيت، فجايع بني اميه حکومت عدل اسلامي است.در پايان شعرش ميگويد:
اليکم ذوي آل النبي تطلعت
توازع من قلبي ظماء و البب
فاني عن الامر الذي تکرهونه
بقولي و فعلي مااستطعت لا جنب
اعضاي تشنه از قلب و عقل و وجودم همواره به سوي شما خاندان پاک پيغمبر نظاره گر است.
پس من نسبت به آنچه شما دوست نداريد ما گفتار و رفتار خويش تا آنجا که در توان من است از آندوريميجويم. او آنچنان شيفته اهل بيت است که فرزندش ميگويدبه هنگام شهادت سه بار اللهم آل محمد(ص) گفت و بهديدار خدا رفت.(25) و نيز تجليلي که از ديگر شاعران اهل بيت همانند فرزدق دعبل، حميري ومانند آن داشتهاند همگي در اين راستا بوداهل بيت مجلس عزائي رامي پسندند که در آن احياء امر اهل بيت و مکتبشان باشد. مجالس عزاي اين چنيني بود که انقلاب آفرين و مبدء قيام پانزدهم خرداد شد که مبدء انقلاب بزرگ اسلامياست. عاشوراي سال 1342 که دو روز بعد امام دستگير شد و حوادث پانزدهم خرداد پيش آمد نوحه اين بود.
گفت عزيز فاطمه
نيست ز مرگز واهمه
تا به تنم توان بود
زير ستم نميروم
ننگ حيات و ذلتش
عزت مرگ و لذتش
من ز يزيد بي پدر
ظلم و ستم نميکشم
شعر رائج عزاي انقلابي اين بود که
بزرگ فلسفه قتل شاه دين حسين اين است
که مرگز سرخ به از زندگي ننگين است
نه ظلم کن به کسي نه بزير ظلم رو
که اين مرام حسين است و منطق دين است
يا شعر زنده و حماسي شاعر معاصر آقاي بهجتي
اندر آنجا که باطل امير است
اندر آنجا که حق سر بزير است
اندر آنجا که دين و مروت
پايمال و زبون واسير است
راستي زندگي ناگوار است
مرگ بالاترين افتخار است
اندر آنجا که از فرط بيداد
نيست مظلوم را تاب فرياد
اندر آنجا که ظالم بمستي
برسر خلق ميتازد آزاد
مهر بر لب نهادن گناه است
خامشي بدترين اشتباه است
اين اساس مرام حسيناست
روح و رمز قيام حسين است
يا که آزادگي يا شهادت
حاصلي از پيام حسين است
شيعه او هم اينسان غيور است
تا ابد از زبوني بدور است
شيعه و تن به بيداد دادن؟
شيعه و مهر بر لب نهادن؟
شيعه و خفتن و آرميدن؟
شيعه و در مذلت فتادن؟
شيوه شيعه هرگز نه اينست
شيعه نبود هر آنکس چنين است
زان شهيد سرازدست داده
زان فداکار در خون فتاده
جاودان آيد اين بانگ پرشور
لا اري الموت الا سعاده
آري آزاد مردان بکوشند
برستمگر چو طوفان خروشند
شور عالم ز نام حسين است
مستي جان ز جام حسين است
هر کجا نهضتي حق پسند است
ريشهاش از قيام حسين است
او بخون اين سخن کرد ترسيم
پيش ظالم نگرديد تسليم
هم اکنون هم اگر بخواهيم احيا گر عزاداري راستين و عاشورايي باشيم بايد در مجالس عزاداري هم از مقاماتملکوتي امامان بگوئيم وهم از مقامات مُلکي آنان! بايد از جنبه الگوئي و اسوه بودن آنها بگوئيم و نبايد به صرف ابرازعشق اکتفاء نمائيم.
2. غلو
آسيب ديگر طرح مسائل غلوآميز در عزاداريهاست حسين اللهي شدن! زينب اللهي شدن! و از اين رهگذر خودرا مقدس جلوه دادن . قرآن کريم از غلو نهي ميکند. يا اهل الکتاب لا تغلوا في دينکم و لا تقولوا علي الله الا الحق.(26) اي اهل کتاب غلو در دين نکنيد و بر خدا جزحق نگوئيد. قل يااهل الکتاب لا تغلوا في دينکم.(27) اي اهل کتاب در دينتان غلو نکنيد. پيامبر (ص) فرمود: اياکم و الغلو في الدين فانما هلک من کان قبلکم بالغلو في الدين.(28) از غلو در دين بپرهيزيدگذشتگان شما با غلو در دين هلاک شدند. امامان ما شديدترين برخورد را با غلات داشتند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اللهم اني بريء من الغلاه کبراءه عيسي بن مريم من النصاري اللهم اخذلهم ابداً و لاتنتصر منهم احداً.(29) خدايا من از غلات بيزارم همانند بيزاري حضرت عيسي از نصاري خدايا آنها را تا هميشه خوار کن و هيچکداماز آنها را ياري مکن. و برخي از غلاتي را که مدعي ربوبيت مولي علي(ع) بودند سوزاند.(30) امام صادق(ع) فرمود: احذروا علي شبابکم الغلاه لا يفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله يصغرون عظمه الله ويدع ون الربوبيه لعبادالله والله ان الغلاه اشر من اليهود و النصاري و المجوس و الذين اشرکوا.(31) از جوانان خود از شر غلات برحذر باشيد مباد آنها را فاسد کنند همانند غلات بدترين بندگان خدا هستندعظمت خداوند را تحقير کرد و ادعاي خدائي براي بندگان خدا دارند بخدا قسم غلات بدتر از يهود و نصاري ومجوس و مشرکان هستند. امام رضا(ع) فرمود: لعن الله الغلاه... لا تقاعدوهم و لا تصادقوهم و ابرأء منهم برئ الله منهم.(32) خدا غلات را لعنت کند... همنشين اينها نشويد طرح دوستي با آنها نريزيد همانگونه که خداوند از آنها برائتجسته شما هم برائت بجوئيد.
در رابطه با غلات چهار کتاب زيرخواندني است.
1. الجذور التاريخيه و النفسيه للغلو و الغلاه تأليف سامي العزيزي؛
2. شبهه الغلو عنه الشيعه تأليف دکتر عبدالرسول غفار؛
3. پژوهشي در باره طوايف غلاه تا پايان غيبت صغري و موضع ائمه در اين باره تأليف اسکندر اسفندياري؛
4. غاليان کاوشي در جريانها و بر آيندها تأليف نعمت الله صفري فروشاني.
با اين همه انزجاري که ما از اهل بيت(ع) از غلات ميبينيم متأسفانه ميبينيم که همچنان در برخي از عزاداريها بازنمونههايي از غلو مطرح ميشود که تأثير فراواني در تخريب چهره ائمه(ع) داشته ودارد و سبب ميشود چهره شيعهکه پيوسته چهرهاي دين مدار منطقي بوده، چهرهاي تحريف شده و نادرست معرفي گردد.
3. دروغ
عرضه دروغ در اين عرصهها آفت ديگر اين مجالس است ما معتقد نيستيم که هدف وسيله راتوجه کنندچون هدف مقدس است پس از دروغ استفاده شود. اين دردي است که صد سال قبل مرحوم محدث نوري در لؤلؤومرجان از آن ناليده و به نحو مبسوط در نکوهش دروغ و دروغگويي در عزاها سخن گفتهاند و نمونههايي هم آوردهاندشهيد مطهري در باره اين کتاب ميگويد که من خيال نميکنم در هيچ کتابي در باره دروغ به طور کلي به اندازهاي که دراين کتاب بحث شده است بحث شده باشد چنين کتابي شايد در دنبا وجود نداشته باشد.(33)
نقل چند نکته در اينجا گفتني است:
1. برخي مطالبي که در رابطه با سالار شهيدان گفته ميشود دروغ بودنش بين است مثل آنکه گفته ميشود طولنيزه سنان 60 ذراع بوده و از بهشت آمده و يا عدد کساني که با امام حسين جنگيدند 000/600 نفر سواره بودند، يکميليون پياده! و يا 000/800 نفر امام حسين 000/300 نفر آنها را کشت! حضرت عباس 000/ 25 نفر آنها را در حاليکه نص تاريخي مورد اعتماد ميگويد عدد لشکر يزيد 000/30 يا 000/80 يا 000/100 بيشتر نبوده است و عدد کساني که سيد الشهدا کشته 1800 نفر بودهاند... برخي مطالب است که دروغ بودنش بين نيست ما بايد در برابرمطالب دروغ بين موضع داشته باشيم اما دروغ غير بين را بايد تأمل کرد.
2. بايد توجه داشت پرورش روضه يعني متن را محور قراردادن و همان را توضيح دادن دروغ نيست آنچنانکهزبان حال هم اگر وهنآميز نباشد دروغ نيست.
3. ملاک صحت و سقم و راست و دروغ بودن هم تنها منابع معروف نيست چه بسا مطلبي که در منابع دستدوم هست و صادق است و چه بسا مطلبي که در منابع دست دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبي که درمنابعدست اول هست و دروغ است بهر حال دروغ از آفات هميشه مجالس عزا بوده است ليکن حرف اين است فراوانندکسانيکه ميخواهند روضه درست بخوانند وليکن منبع مورد اعتماد ندارد منابعي مثل نفس المهموم، لهوف و...بخشي از روضههاي راست است نه همه آنها.
در اينجا، جا دارد که از حوزههاي علميه گله کنيم که آيا اين همه که از روضههاي دروغ ميناليد آيا گامي درجهت تدوين روضههاي درست برداشتهايد؟ سوگوارانه بايدگفت نه فراوانند جوانهاي متدين ميگويند ما ميخواهيم روضه درست و صحيح بخوانيم شما کتاب به ما معرفي کنيد ولي متأسفانه کار نشده است. به هر حال دروغ هميشه حرام است بويژه آنجا که با آن مقدسات هتک شود. مسوغات کذب در فقه ما روشناست: يکي در مقام ضرورت است الدين اکره و قلبه مطمئن بالايمان و ديگر جهت اصلاح بين مردم المصلح ليسبکذاب. هيچ نداريم که گرياندن مردم براي اهل بيت(ع) هم از مسوغات کذب است!
4. مطالب ذلت آميز
طرح مطالب ذلتآميز، تعبيرهايي همچون زينب مضطرو... امام زين العابدين بيمار و... که ذلت از ساحتمقدس اهل بيت(ع) بدور است. که: و لله العزه و لرسوله و للمؤمنين(34) حسيني که نه تنها خودش نماد عزت است حتي به بازماندگان خويش هم تأکيد بر حفظ عزت دارد: يا اخيه انياقسمت عليک فابرئ قسمي لا تشفّي علي حبيبا و لا تخمشي علي وجهاً و لا تدعي علي بالويل و الثبور اذا اناهلکت.(35) خواهرم ترا قسم ميدهم که پس از من گريبان چاک مزن سيلي بر صورت مزن و بر من واژههاي واي ونابودي را به کار مبر.آنوقت با اينهمه تأکيد کسي بيايد بگويد:پس ازآنکه عبيدالله بن زياد عمر بن سعد را به سوي امام حسين فرستاد تا باآن حضرت بجنگد _ چون انبوهسپاهيان عمر سعد را ديد و فهميد که با ياران اندکش توان مقابله با آنها را ندارد _ به عمربن سعد گفت يکي از سهپيشنهاد مرا بپذير:
1. رهايم کن از همان راهي که آمدم برگردم!
2. يا بگذار بروم به مرز و سر حدات ترک و با آنها بجنگم!
3. و يا مرا پيش يزيد ببر تا دستم را در دست او بگذارم و با او بيعت کنم تا او خودش در باره من حکم کند!
عمر بن سعد اين سه پيشنهاد را از طرف حسين(ع) به ابن زياد گزارش داد اما ابن زياد هيچکدام را قبول نکرد وبه عمر سعد نوشت حسين بيش از اين دو راه ندارد يا بايد زير فرمان من در آيد و به حکم من تسليم شود و يا کشتهشود! اين قطعاً دروغ است ذلت است و با ساحت مقدس سيد الشهدا(ع) سازگاري ندارد گرچه آن را ابن قتيبه دينوري، ابوالفرج اصفهاني، ابن عساکر دمشقي ابن اثير جزري ومانند آنها نقل کردهاند.
5. طرح سست معارف اسلامي
مطرح کردن سست معارف اسلامي و ورود خواب در عرصه معارف و يا ملاقاتهاي دروغين. اعتقادي که باخواب درست شود با خواب هم ميرود. در کجاي معارف اسلامي داريم که اهل بيت(ع) کسي را با خواب و رؤياهدايت کرده باشند، در کجاي سيره اهل بيت ملاقات با ولي الله الاعظم به اين ابتذالي درآمده است که هم اينک درکتابها نوشته و در جلسات گفته ميشود. آقائي در کتابش مينويسد: عيال اينجانب مکرر شرفياب حضور امام زمانرسيده! و يا آدرس امام زمان_ عج _ اين است!! اينها نه تنها خدمت به امام زمان_ عج _ نيست بلکه ضربه به اين اعتقادمقدس است که بيش از 350 آيه قرآن تأويل به آن شده و دهها دليل محکم و متقن دارد. مرحوم علامه سيد مهديبحرالعلوم که ازاعاظم علماي اماميه است ميگويد در زمان غيبت کبري براي بعضي از حاملين اسرار و علماي ابرارتوفيق تشرف حاصل و به ديدار امام نائل ميشوند ولي چون مأمور به کتمان ديدارند حکم خدا را در پوشش اجماعابراز ميدارند.(36) شيخ انصاري اين نظر را پذيرفته و فرموده، در غايت ندرت است(37) حصول آن را براي او حدي من العلما قبولکرده است.(38) آيتالله العظمي وحيد خراساني بارها فرمودند ملاقات در غيبت کبري به دو صورت واقع ميشود؛ 1. ملاقاتدر حال اختيار؛ 2. ملاقات در حال اضطرار. ملاقات در حال اختيار منحصر به افرادي نظير سيد بن طاووس است کهاحياناً امام را ديده و شناخته و از او کسب فيض کردهاند اما ملاقات در حال اضطرار مربوط به افرادي است که در حالگرفتاري شديد به ذيل عنايت امام توسل ميشوند و امام خود يا توسط افرادي که دارند از او دستگيري مينمايند و نيزفرمودند آنها که در اثر لياقت و شايستگي به فيض ديدار موفق ميشوند به کسي نميگويند.
اين مدعيان در طلبش بي خبرانند
آن را که خبر شد خبري باز نيامد
از مراجع عظام تقليد چنين سؤال شده است:برخي از افراد در جلسات يا عزاداري ادعاي ارتباط با معصومين خصوصاً امام زمان(عج) کرده و بدينوسيلهضمن استفادههاي مادي از احساسات ديني مردم سوء استفاده مينمايند و اينگونه مسائل در جلسات مختلفخصوصاً مجالس زنانه رو به ازدياد است با توجه به ادعاي ارتباط با معصومين و واسطه بودن آنان و برخي تبعاتاخلاقي که موجب سست شدن اعتقادات مردم به مسائل ديني ميشود مستدعي است نظر مبارک را در باره شرکت دراين جلسات و هرگونه تقويت وترويج اين افراد بيان فرماييد؟
آيتالله العظمي صافي چنين پاسخ دادهاند: ادعاي ارتباط خاص با حضرت حجت عجل الله تعالي فرجهالشريف در زمان غيبت دروغ است و شرکت در مجالسي که چنين ادعاها ميشود حرام است و مؤمنين بايد بي اساسبودن چنين ادعا را براي مردم بيان کنند که گمراه نشوند.
آيتالله العظمي سيستاني: اين افراد دروغگو و دجالند و در صورتيکه امکان هدايت آنها نباشد بايد مردم رامتوجه نموده تااز آنان دوري کنند.
آيتالله العظمي تبريزي: اين مطالب اساس ندارد و تقويت و ترويج اين امور موجب وهن مذهب و جايز نيستمؤمنين بايد با شرکت نکردن در اين مجالس و تذکر دادن به افراد کاري کنند که اين مجالس از بي رونقي تعطيل شود.(39)
6- خواب و مکاشفه
خواب و مکاشفه براي خود بيننده حجت نيست تا چه رسد ديگران و از خواب بدتر مکاشفاتي است کهبعضيها مدعي آنند مرحوم ملا احمد نراقي که از اساتيد شيخ انصاري است ميفرمايد بعضي از علماي اماميه قول وفعل معصوم که در خواب صادر شود حجت دانستهاند اما اکثريت قريب به اتفاق علماء بر خلاف اين قول مشينمودهاند. درروايت حسنه ابراهيم بنهاشم وارد شده که امام صادق(ع) در جواب سائلي که افسانه خواب ابي بن کعبسؤال نموده فرمود ان دين الله اعز ان يري في النوم. دين خدا عزيزتر از آن است که در خواب ديده شود. سرانجام ميفرمايد آنچه مسلم است حجيت کلام معصوم در بيداري است و وضع عادي نه در خواب و رؤيا وروايات ديگر را هم توجيه کرده و سرانجام قول مشهور _ عدم حجيت _ را پذيرفته است. اينجانب بر اين باورم خوابشخص معصوم حجت است نيازي نيست که معصوم شاهدي در بيداري بر آن بيابد زيرا که شيطان را راهي برمعصومين نيست. مرحوم ميرزاي قمي نيز در کتاب قوانين مسئله را طرح و حجيت آنرا مردود دانسته است. ممکن است رؤيا صادقه باشد ولي حجت شرعي ندارد. به هر حال ورود خواب، مکاشفات در عرصه معارف اسلامي به عنوان يک مبنا موجب طرح سست معارفاسلامي شده و اگر خواب مقدس شد چون راهي براي اثبات و نفي آن نيست حربهاي ميشود بدست شيادان که از اينرهگذر دروغهاي خود را جابياندازند. در پايان عرض ميکنم من منکر برخي از ملاقاتهاي راستين که از ناحيه بزرگانبيان ميشود و نيز مکاشفات صادقانه نيستم لکن معتقدم که اينها نبايد مبنا قرار گيرد.
7- جدايي دين از سياست
جدايي دين از سياست برخي ميخواهند چنين وا نمود کنند که آنها ولايتيتر از مسئولان نظامند. درمجالس عزاداري ميگويند ما ميخواهيم گريه کنيم کاري به سياست نداريم. در حالي که خود معصومين را ما ساسهالعباد سياستمداران خلق ميخوانيم کان في بني اسرائيل يسوسهم انبياءهم انبياء سياستمداران بنياسرائيل بودند.در يک سو لائيکها، سکولارها دم از جدائي دين از سياست ميزنند و از يک سو متحجرين در پي جدائي دين ازسياستاند. و اين دو گروه در حقيقت دو تيغه يک قيچي هستند که اسلام ناب محمدي(ص) را قيچي ميکنند.
لازم به ذکر است نميگوئيم مجالس مذهبي ما همانند کانونهاي حزبي محل جار و جنجالهاي سياسي باشد، امااينکه در رابطه با اصل نظام اسلامي بي تفاوت باشند اين آسيب جدي است. نظامي که با رنجهاي بسيار بدست آمدهاست. جلسات عزاداري اهل بيت کاملاً سياسي بود هم تولّي داشت و هم تبري. در شرايط آنچناني ديدند تبري کارسختي بود اما داشتند.
7. اظهار مطالب موهن
اظهار مطالب موهن و تحقير غير مطلوب اهل بيت تحقيري که تنها در دربار پادشاهان ظالم پاداش دارد دربارگاه امامان معصوم چيزي جز خواري نيست بعنوان نمونه.
هر کي ميخواد هر چي بگه
من سگ کوي زينبم
بهشت جاودان ز تو
کران و بيکران ز تو
سلطنت جهان ز تو
من سگ کوي زينبم
اهل بيت ذلت را براي پيروانشان نميپسندند: لا ينبغي للمؤمن ان يذل نفسه. سزاوار نيست مؤمن خود را ذليلکند البته تواضع و ابراز محبت به اهل بيت ذلت نيست.
از مراجع عظام تقليد سؤال شده است: برخي مداحان شعراي نامناسب خوانده مانند من حسين اللهيام ياقلاده سگ به گردن انداخته يا صداي سگ در ميآورند وظيفه ما در برخورد با اين افراد چيست آيتالله العظميتبريزي فرمودند: مداحي و خواندن اشعار در مجالس اهل بيت(ع) بايد طوري باشد که موجب وهن شيعه نباشد و بهانهبه دست دشمنان شيعه ندهد در مجالس اهل بيت(ع) بايد اشعاري خوانده شود که فضايل آن بزرگواران بيان شود ومصائب و مظلوميت آنها براي مردم گفته شود ائمه از ما نخواستهاند که خود را به صورت حيوان در آوريم آنچه که از ماخواستهاند اين است که مؤمن صالح باشيم و اخلاق ما اخلاقي باشد که از آن بزرگواران رسيده است.(40)
اينها برخي آسيبهاي محتوايي عزاداريها و اينک ميپردازيم به آسيبهاي شکلي:آسيبهاي شکلي
1. استفاده از موسيقي مبتذل
از آسيبهاي شکلي عزاداريها، استفاده از موسيقيهاي لهوي و حرام در عزاداريهاست. برخي مداحانترانههاي طاغوتي ديروز و يا ترانههاي لس آنجلسي امروز را گوش ميدهند آهنگ همان آهنگ است محتوا را عوضميکنند اين قطعاً حرام است نميتوان به بهانه انجام مستحبي مرتکب حرام شد مرحوم شيخ اعظم انصاري ميفرمايدالاتري انه لايجوز ادخال السرور في قلب المؤمن و اجابته بالمحرمات آيا نميبيني که جايز نيست شاد کردن مؤمن واجابت دعوت او با محرمات باشد. اسلامي که ميگويد قرآن را حق نداريد با لحن ا هل فسق بخوانيد قطعاً اين اسلاماجازه نميدهد که از آهنگهاي حرام در عزاداريها استفاده شود. نبي اکرم (ص) فرمود: اقرأ و القرآن بالحان العرب و اصواتها و اياکم و لحون اهل الفسق و اهل الکبائر. (41) قرآن رابا لحن عربي بخوانيد و از لحنهاي اهل فسق و گناهان کبيره بپرهيزيد. و يا در بعضي عزاداريها ديده ميشود بجاي آنکهنوحه خواني شود تنها آهنگ مينوازند و زنجير ميزنند اينها بيترديد تحريف عزاداري است و مورد رضاي سالارشهيدان نيست. از مراجع عظام تقليد پرسيده شده است که: استفاده از آلات موسيقي مانند ارگ در مراسم عزاداريچطور است؟
مقام معظم رهبري آيتالله العظمي خامنهاي فرمودهاند: استفاده از آلات موسيقي مناسب با عزاداري سالارشهيدان نيست و شايسته است مراسم عزاداري به همان صورت متعارفي که از قديم متداول بوده برگزار شود.
آيتالله العظمي بهجت فرمودهاند آنچه موجب وهن عزاداري است بايد اجتناب شود. استعمال آلات موسيقيدر عزاداري خالي از اشکال نيست.
آيتالله العظمي تبريزي : استفاده از آلات موسيقي در عزاداري حرام است.(42)
2- اکتفا به مداحي
اکتفا به مداحي و سينهزني ديگر آسيب مجالس عزاداري است. درست است که اين شورها و عشقها وسينهزنيها و حالها در نهايت تقويت دين است، ما به سهم خودمان خوشحاليم از اينکه ببينيم بجاي اينکه جوانان درمجالس گناه باشند در اين مجالس حضور يابند. ليکن سخن اين است که اگر اين شورها با شعور گره نخورد، ماندگارنخواهد بود. ليکن متأسفانه در برخي مجالس تنها اکتفا، به مداحي است و اين آسيب پذيري آنگاه عمق بيشتري پيداميکند که ملاحظه کنيم کم کم مجالس فاتحه هم باين سمت و سو ميرود که تنها مداح دعوت ميکند در حالي که اينمجالس از فرصتهاي مناسب توجه دادن مردم به دين و قيامت است اهل بيت(ع) ميپسنديدند که مجالسي که بنام آنهاشکل ميگيرد مجالس محتوائي باشد. حضرت امام صادق(ع) به عبدالله بن حماد بصري فرمود: بلغني ان قوماً يأتونه يعني الحسين من نواحي الکوفه و ناساً غيرهم و نساء، يندبنه و ذلک في النصف من شعبانفمن بين قارء يقرء. _ محتمل است يعني قرآن ميخوانند و محتمل است که کتاب ميخوانند _ اخبار مناقب _ و قاصيقص و نادب يندب و قائل يقول المراثي فقلت له نعم جعلت فداک قد شهدت بعض ما تصف فقال الحمد الله الذيجعل في الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثي علينا و جعل عدونا من يطعن عليهم من قرابتنا او من غيرهم يهددونهم ويقبحون ما يصنعون.(43) به من گزارش دادند که زن و مرد نيمه شعبان به زيارت امام حسين(ع) ميآيند قرآن ميخوانند _ کتاب مناقبميخوانند قصههاي اهل بيت را ميگويند، روضه خواني و مرثيه سرائي دارند گفتند آري فدايت شوم در برخي از اينمراسم من بودهام حضرت فرمود سپاس خداي را که در بين مردم کساني را قرار داد که ما را مدح ميکند براي ما مرثيهميخوانند و از دشمنان ما کساني از نزديکان و غير نزديکان ما کساني را قرار داد که تهديد کنند آنها را و رفتار زشتشان راتضييع نمايند. شهيد مطهري گويد: معلوم ميشود فلسفه اين کار گريستن به تهديد دشمن و تقبيح کار آنهاست. مجالس عزاداري در طول تاريخ منشأ روشنگري رهيابي به حقيقت بوده است خطيبان خطابه ميخواندند ومرثيه سرايان مرثيه سرائي حداکثر ثوابش ثواب ذکر است پيامبر حلقه علم را بر حلقه ذکر ترجيح داد. در روايتي آمدهاست: و خرج رسول الله(ص) فاذا في ا لمسجد مجلسان مجلس يتفقهون و مجلس يدعون الله تعالي و يسألونه فقالکلا المجلسين الي خير امّا هؤلاء فيدعون الله و اما هؤلاء فيتعلمون و يفقهون الجاهل هؤلاء افضل بالتعليم ارسلت ثمقعد معهم.(44) پيامبر گرامي (ص) از منزل خارج شد به طرف مسجد آمد ديد در مسجد دو مجلس است يک مجلس مجلس آموزشدين است و مجلس ديگر مجلس دعا فرمود هر دو مجلس خوب است اينان دعا ميکنند و اينان آموزش ميبينند وآموزش ميدهند اينان افضلند که من براي تعليم مبعوث شدم آنگاه حضرت در مجلس آموزش دين نشست.
مجالسي که در آن تعليم و تعلم معارف ديني است بوستانهاي بهشت است: عن رسول الله(ص) اذا امررتم برياض الجنه فارتعوا قالوا يا رسول الله و ما رياض الجنه قال حلق الذکر فان للهسيارات من الملائکه يطلبون حلق الذکر فاذا اتوا عليهم حفّوا بهم. (45) پيامبر اکرم(ص) فرمود آنگاه که گذر به بوستانهاي بهشت کرديد بهرهمند شويد گفتند اي رسول خدا بوستانهايبهشت کجاست حضرت فرمود حلقههاي ياد خدا همانند خداوند را فرشتگان بسياري است که به دنبال حلقههاي ذکرخدا ميگردند وقتي حلقه ذکر يافتند آنها را احاطه ميکنند.
قال بعض العلماء حلق الذکر هي مجالس الحلال و الحرام کيف تشتري و تبيع و تصلي و تصوم و تنکح و تطلق وتحج و اشباه ذلک.(46) بعضي از علماء گفتهاند حلقههاي ذکر مجالس حلال و حرام است چگونه بخري چگونه بفروشي نماز بخواني، روزه بگيري، نکاح و طلاق داشته باشيم، حج انجام دهي.
اکثر مشتريان مجالس با حال مذهبي را جوانان تشکيل ميدهد، مطلوب ائمه از جوانان تفقه در دين بوده امامباقر(ع) فرمود: لو اتيت بشاب من شباب الشيعه لايتنفقه في الدين لادبته.(47) اگر جواني از جوانان شيعه را نزدم بياورندکه آموزش ديني ندارد تحقيقاً تأديبش ميکنم. سخن اين نيست که مداحي نباشد سخن اينست مانند گذشته هر کسي کار خودش را که خطيب براي مردمقرآن، حديث، فقه بگويد مداح هم مرثيه سرائي که در اين صورت که شور و شعور توأم شده نقش آفريني ميکند ومهمتر از اينها مسئله رهبري انديشه جوانان است که بايد قطعاً به دست عالمان دين شناس تحصيلکرده حوزههايعلميه باشد.
3- برخورد کاسبکارانه
ديگر آسيب عزاداريها برخورد کاسبکارانه با اين مقوله است که از مصاديق بارز استئکال به اهل بيت(ع) است.که در روايات مورد نکوهش قرار گرفته است و هر چه هم تورم بالا ميرود با قيمتهاي نجومي بالا ميبرند قيمت را! امام صادق(ع) فرمود: من اراد الحديث لمنفعه الدنيا لم يکن له في الاخره نصيب و من اراد به الاخره اعطاه اللهخير الدنيا و الاخره.(48)آن کس که حديث را براي منفعت دنيا بخواهد در آخرت بهرهاي ندارد و آنکس که حديث را براي خدا و آخرتبخواهد خداوند خير دنيا و آخرت را به او عطا خواهد کرد. حضرت امام(ع) فرمود: از راه ما _ حديث ما، محبت ما ومانند آن _ ارتزاق نکن.(49) يا اباالنعمان لا تستأکل بنا الناس فلا يزيدک الله بذلک الافقراً. از راه ما ارتزاق نکن که خداوند بر فقرت خواهدافزود.(50) اين مربوط به آنان است که برخورد کاسبکارانه با معارف، مدايح، مراثي اهل بيت(ع) دارند و همانند کالا با آنبرخورد ميکنند. حساب آنان که تنها براي خدا در عرصه نشر معارف و گسترش فضايل و مناقب اهل بيت تلاشميکنند و مردم از سر عشق به خاندان عصمت و طهارت به آنها هديه ميدهند طبق تصريح روايات معصومين از اينانجداست و اينان مورد نکوهش نيستند.
ج. راهکارها
براي مقابله با اين آسيبها توجه به چند نکته ضروري است و به دنبال آن طرح خود را در اين زمينه تقديم ميکنم. 1. آنکه پيوسته در بيان و نقد اين آسيبها توجه داشته باشيم که اصل عزاداري آسيب نبيند. نبايد بگونهايانتقاد کرد که برپا کننده مجلس مداح، خطيب و مانند آن به کلي دلسرد شوند.
2. بايد در رابطه با اين آسيبها همان شيوهاي را که در فقه آمده آرام و به تدريج مقابله صورت گيرد بسياري ازاين نابسامانيها با نصيحت موعظه و منطق قابل حل است نبايد به گونهاي برخورد شود که موجب لجبازي بيشتر گردد.
3. بايد اين آسيبها آنقدر از سوي بزرگان مطرح شود که ناهنجاري و ضد ارزش بودن اينها به صورت يکگفتمان و فرهنگ در آيد اين هم نياز به شجاعت دارد هم آبرو دادن براي دين نبايد از جوسازيها هراسيد و بايد بهتکليف عمل کرد.
در ديداري که هفته قبل با برخي از مراجع عظام تقليد داشتم نکات آموزندهاي از برخورد صريح بزرگان با غلو شنيدم که عبرتآموز است: آيتالله العظمي صافي فرمودند: ذاکري نزد آيتالله العظمي بروجردي خواند:
هذه فاطمه بنت الاسد
اقبلت تحمل لاهوت الابد
يعني: اين فاطمه بنت اسد است که خداي ابدي را با خود حمل ميکند. آن مرحوم برخورد کرد و ديگر اجازه ادامه مداحي را باو نداد و وقتي يکي از بزرگان در اين رابطه وساطت کردآقاي بروجردي فرمود ما نبايد از کنار غلو سطحي بگذريم بعد آن مرحوم فرمود شنيدم مداحي ميخواند:
تو باين جمال و خوبي چه به طور جلوه آئي
ارني بگو به آن کس که بگفت لن تراني
اين غلو است چرا اين گونه اشعار در مداحيها خوانده ميشود. از شاگردان امام شنيدم امام در مجالس روضه خواني بر درست خواندن مقتل و رعايت موازين بسيار مصربودند.
علماء دين پاسدار مکتبند نبايد بگذارند از هيچ ناحيهاي مکتب آسيب ببيند، بزرگاني که سر سلسله جنبان ديندر بلددند بر اين مطلب حساس باشند اگر ديدند خطيبي غلو ميگويد، مداحي غلو ميگويند ملاحظات را کناربگذارند و نهي از منکر کنند، ممکن است برخي جوسازي کرده حتي آبروريزي کنند اما قطعاً خداوند جبران خواهدکرد که ان الله يدافع عن الذين آمنوا... خداوند از مؤمنان دفاع خواهد کرد.
4. بايد در عرصه انتقاد هم از افراط و تفريط خودداري کنيم نميتوان هر روايتي که منقبتي بلند از مناقباهل بيت(ع) را گفته است و در حد فهم ما نيست بلافاصله رمي به غلو کنيم. که فرمودند: نزلونا عن الربوبيته و قولوا فيناما شئتم. ما را از خدائي پايين بياوريد آنگاه هر چه در فضلمان خواستيد بگوييد. يا هر مطلبي که به گوشمان خورد و مادر کتابها آن را نديده بوديم آنرا رمي به کذب کنيم که اين عکس مطلوب را نتيجه ميدهد و يا در جانب تفريط ازجوسازيها بهراسيم در مقابل غلو صريح موضع نگيريم در مقابل دروغ صريح موضع نگيريم که مبادا ما را رمي به ضدولايت کنند که ما بايد مصداق الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احداً الا الله. آنان که رسالت الهي خودرا انجام داده و تنها از او خشيت_ خوف همراه با تعظيم _ داشته و جز از خدا از کسي ديگر خشيت ندارند، باشيم.
5. دراين رابطه طرحي در سال1368 خدمت مقام معظم رهبري ارسال کردهام که خلاصه آن اين است که بايدجريان مداحي در کشور سامان يابد اين سامان بايد از سوي خود مداحها باشد نه دولتي که قطعاً نتيجه نميدهد به اينترتيب که مداحان هر استان مثلاً از هر پنجاه مداح يک نفر نماينده تعيين کنند، اينها در تهران جمع شوند مثلاً تعداد حدود پنجاه مداحي که منتخب مداحان کشورند مجمع عمومي باشند از بين خود 7 يا 9 نفر را به عنوان مجمع مرکزيمداحان برگزينند اين مجمع عهده دار ساماندهي امر مداحي در امورذيل گردد:
1. از علما مجتهد تاريخ در حوزه بخواهند در ابواب مقتل همه معصومين درست از نادرست مشخص کنند، بهاين ترتيب که از کل مداحها بخواهند که آنچه مثلاً در رابطه با حضرت اباالفضل(ع) ميخوانند ارسال کنند و اينها درجمع عالمان مجتهد تاريخ در حوزه ارزيابي گردد آنچه دروغ صريح است اعلام شود وآنچه پرورش روضه است و ياقطع به کذب آن نيست اعلام شود به اين ترتيب به تدريج چه بسا به تهيه مقتل عصري ميرسيم.
2. آموزش مداحي در کشور سامان دهند و اين عرصه مقدس را از ابتذال موسيقي لهوي حفظ کنند.
3. تخلفات حرفهاي را معرفي کرده و خود شيوه برخورد را تبيين کنند.
4. در مناسبتهاي ويژه هم شعر و هم سبک جديد مناسب را به مداحها عرضه کنند.
5. مداحان شايسته را تشويق و به رسانهها اعلام کنند و به مداحان خاطي ابتدا تذکر کتبي دهند و در ادامهبرخورد قانوني کنند. _ برخورد قانوني که خود مجمع مرکزي مداحان مشخص ميکند _ و برخي وظائف ديگر.
جهت ساماندهي اين تشکيلات براي دوره اول اين انتخاب نمايندهاي از سوي مقام معظم رهبري مدظلّهنظارت کنند تا افراد صالح گزينش شوند براي ادوار بعدي خود همين مجمع آيين نامه نوشته و جهت سلامت جرياننماينده مقام معظم رهبري فيلتر نهايي باشد.
اين پيش نويس آنچيزي است که در رابطه با مداحي به نظر ميرسد. روشن است که نظرات عزيزان ميتوانداين پيش نويس را کامل و قابل عرضه کند.
پی نوشت ها
1. شورا، آيه 23.
2. حج/32.
3. نساء/48
4. سنن ابن ماجه، ج481/ 1.
5. مقتل خوارزمي، ج1، ص88.
6. مجمع الزوائد هيثمي، ج9، ص189.
7. مقتل خوارزمي، ج1، ص159.
8. مقتل خوارزمي، ج2، ص167.
9. در اين زمينه ر.ک: سيرتنا و سنتنا سيره نبينا از مرحوم علامه اميني و کتاب اقناع اللائم از مرحوم سيد محسن امين. 10. کامل الزيارات، ص174.
11. قيام عاشورا در کلام و بيان امام خميني..
12. همان.
13. همان.
14. روزنامه جمهوري اسلامي 5/3/83.
15. کشف الاسرار، ص173.
16. کشف الاسرار، ص141.
17. سوره شوري، 23.
18. سوره سبأ، 47.
19. سوره فرقان، 57.
20. اهل البيت في الکتاب و السنه.
21. نهج البلاغه، خطبه 97.
22. اهل البيت في الکتاب و السنه، ص101 به نقل از کشف الغمه، ج2، ص35. امالي طوسي، 482، کفايه الاثر، ص111.
23. مجله هيأت ماهنامه تخصصي هيأت رزمندگان اسلام شماره 9، ص5 و ص6.
24. الغدير، ج2، ص295.
25. الغدير، ج2، ص307، الانماني، ج17، ص43.
26. سوره نساء، آيه 171.
27. سوره مائده، آيه 77.
28. مسند احمد بن حنبل.
29. بحارالانوار، ج25، ص284.
30. بحارالانوار، ج18، ص552 مستدرک الوسائل، ج18، ص17.
31. بحارالانوار، ج25، ص266.
32. اهل البيت في الکتاب و السنه.
33. مجموعه آثار، ج17، ص613.
34. سوره منافقون، آيه 8.
35. ارشاد مفيد 260. 259. تاريخ طبري، ج4، ص318 و ص319.
36. عوائد الايام، ص700.
37. رسائل شيخ انصاري.
38. کفايه الاصول، ج2، ص70.
39. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد.
40. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج4، ص111 و ص112.
41. وسائل الشيعه، ج4، باب 24 ابواب قراءه القرآن، ص858، ح1.
42. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد.
43. کامل الزيارات، باب 108، ح1، با تصحيح علامه اميني.
44. منيه المريد، ص106.
45. همان.
46. همان.
47. المحاسن، ج1، ص357. ميزان الحکمه، ج4، ص1401_ کلمه شباب _.
48. اصول کافي، ج1، ص46.
49. اصول کافي، ج2، ص338.
50. امالي شيخ مفيد، ص182.