شباهتهای امام حسین(ع) و عیسی مسیح(ع)
مجموعه آثار ج 17، شهید مرتضی مطهری
1. قال انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمتحیا و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعثحیا (1).
2.بین حضرت عیسی در امت مسیح و حضرت امام حسین در امت اسلام وجه شباهتهایی هست،از آن جمله از حیث مادر که مریم«سیدة النساء»است و همچنین حضرت زهرا.در باره حضرت مریم قرآن میفرماید: «و اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین» (2).
در احادیث نیز وارد شده که نظیر این خطاب برای حضرت زهرا واقع شده.
شاعر میگوید:
فان مریم احصنت فرجها
و جاءت بعیسی کبدر الدجی
فقد احصنت فاطم وجهها
و جاءت بسبطی نبی الهدی (3)
مریم،صدیقه آن امت است:
«ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقة کانا یاکلان الطعام» (4).
حضرت زهرا صدیقه طاهره این امت است.در باره هر دو«بتول عذرا»گفته شده است.
3.شباهت دیگر،در مدت حمل است.در حدیث است(نفس المهموم،ص6،و بحار،جلد دهم،باب 11) که مدت حمل سید الشهداء شش ماه طول کشید و هیچ کس شش ماهه متولد نشد که در عین حال بماند مگر حسین و عیسی علیهما السلام.در حدیث است که آیه
«و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین» (5)
اشاره استبه سید الشهداء.عیسی برا بوالدتی بود و حسین وصینا الانسان بوالدیه احسانا،عیسی گفت:انی عبد الله،در باره حسین نازل شد:انی من المسلمین.
«عمرو بن سعید بن عاص اشدق»حاکم مکه نامهای نوشتبه سید الشهداء و حذره من النفاق و الشقاق (6).حضرت در جواب نامهاش نوشت:«لم یشاقق الله و رسوله من دعا الی الله و عمل صالحا و قال انی من المسلمین» (7).اشاره استبه آیه کریمه «و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین» (8).
در باب حمل عیسی نه ساعت و نه روز هم گفته شده (9).رجوع شود به کتاب جلوه مسیح.
در باب حمل حضرت سید الشهداء اگر تولد آن حضرت در سوم شعبان و تولد حضرت مجتبی در نیمه رمضان باشد،ممکن نیست آنچه در بعضی از روایات رسیده که فاصله آنها شش ماه و ده روز است درستبیاید.شش ماه و ده روز،با روایاتی منطبق است که تولد حضرت را در آخر ربیع الاول ذکر کرده.رجوع شود به نفس المهموم.
4.شباهت دیگر آنها در عقیدهای است که مردم در مساله«تفدیه»پیدا کردند (10) و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شد.در باره عیسی اصل کشته شدن دروغ است و در باره سید الشهداء فلسفه کشته شدن این نبود.به قول مولوی:«زانکه از قرآن بسی گمره شدند...».شباهت دیگر در زکی و مبارک بودن است،یعنی هر دو وجود برکتخیز فوق العاده شدند (11).
برکت عبارت است از نمو در خیر،چنانکه از تفسیر مجمع البیان و صافی و غیره بر میآید.مفردات راغب میگوید:و لما کان الخیر الالهی یصدر من حیث لا یحس و علی وجه لا یحصی و لا یحصر قیل لکل ما یشاهد منه زیادة غیر محسوسة هو مبارک و فیه برکة (12).
همان طور که یک زمین مبارک است مثل زمین فلسطین:و بارکنا حوله...(این سالها مدعی هستند که اسرائیل به اندازه نفت ایران از مرکبات بهره برده است)،همان طور که بعضی آبها پر برکتند مثل آب باران (و نزلنا من السماء ماء مبارکا) (13) ،همان طور که بعضی حیوانها مبارک و پر برکتند مثل گوسفند،همان طور هم بعضی انسانها واقعا«وجود مبارک»میباشند و در باره آنها تعارف نیست،زمینی هستند که همه ساله محصول میدهند،بارانی هستند دائم.
داستان فطرس ملک،رمزی است از برکت وجود سید الشهداء که بال شکستهها با تماس به او صاحب بال و پر میشوند (14) ،افراد و ملتها اگر به راستی خود را به گهواره حسین بمالند از جزایر دور افتاده رهایی مییابند و آزاد میشوند.
امروز همه روی زمین رشک برین شد
تا از صدف پاک خدا در ثمین شد
فرمان خداوند به جبریل امین شد
با خیل ملک از عرش تازان به زمین شد
تا عرضه دهد تهنیتحضرت خاتم
صبح ازل از غیب بر آورد تنفس
انوار هدی تافتبر آفاق و بر انفس
تا چند دلا راندهای از صقع تقدس
بر خیز و فراگیر پر و بال چو فطرس
بر تهنیت مقدم مولود مکرم (15)
بدون شک مکتب حسینی راه نجات این امت است زیرا کرسی حسین کرسی امر به معروف و نهی از منکر است.آنچنانکه از سورة الشعراء بر میآید،ظهور پیغمبران در فترتها به علتشیوع مفاسد بوده است.ولی ما میبینیم مکتب زنده حسین،ظهور حسین است در همه اعصار،یعنی در هر سال و هر محرم امام حسین به صورت یک مصلح عالی ظهور میکند و این فریاد را به گوش میرساند:
الا ترون ان الحق لا یعمل به...
یا اینکه:
الموت اولی من رکوب العار...به امام حسین منسوب است:
سبقت العالمین الی المعالی
بحسن خلیقة و علو همة
و لاح بحکمتی نور الهدی فی
دیاجی من لیالی مدلهمة
یرید الجاحدون لیطفئوه
و یابی الله الا ان یتمه (16)
5.یک شباهت دیگر این است که مسیحیان و هم مسلمانان،ولادت و هم رفتن این دو را بزرگ میشمارند با این تفاوت که آنها در هر دو مرحله به شادی و پایکوبی و رقص و شرابخواری میپردازند (17) و مسلمانان در هر دو قسمت از این جهات منزهند.مسلمانان بزرگوارانهتر جشن ولادت را برگزار میکنند چون اسلام کار سبک مغزی را اجازه نمیدهد.و اما در وفات ما میگرییم،و آنها در روز عروج یعنی سه روز بعد از کشته شدن شادی میکنند.(رجوع شود به نمره 7 و 8)
شاید شباهتبین عیسی و سید الشهداء در یک امر دیگر هم باشد و آن عدم سابقه اسمی است،و شاید این جهت مربوط به یحیی باشد نه عیسی،و در این صورت شباهتبین حسین علیه السلام و یحیی است،کما اینکه ایندو در شهادت به خاطر یک مرد بسیار فاسد با هم شبیهاند و هر دو شهید امر به معروف و نهی از منکرند (و ان من هو ان الدنیا ان راس یحیی اهدی الی بغی من بغایا بنی اسرائیل).
6.شباهت دیگر بین آنها در انصار و حواریین است (کما قال عیسی بن مریم للحواریین من انصاری الی الله...) (18).
سید الشهداء نیز در شب عاشورا حواریین خود را انتخاب کرد.در الانوار البهیة صفحه 45 از موسی بن جعفر علیه السلام نقل میکند میگوید:و فی وصیة موسی بن جعفر علیهما السلام لهشام قال:و قال الحسین بن علی علیهما السلام:ان جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من اولیاء الله و اهل المعرفة بحق الله کفیء الظلال.ثم قال علیه السلام:الا حر یدع هذه اللماظة(آنچه از طعام در بن دندان باقی میماند)لاهلها،لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها بغیرها فانه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس (19).
مولوی در جلد سوم مثنوی داستان ظهور روح القدس را بر مریم به نحو عالی ذکر کرده است.
مجموع شباهتها با عیسی علیه السلام:در مادر از نظر سیدة النساء بودن،صدیقه بودن،بتول عذرا بودن،مخاطب ملائکه بودن،در مدت حمل،در کراهتحمل،در بر به والده و والدین،و در انی عبد الله و انی من المسلمین،در اعتقاد تفدیه،در مبارک بودن،در بزرگداشت ولادت و وفات،در عدم سابقه اسمی،و در انصار و حواریین،و با یحیی در شهادت.
7.در نمره 5 گفتیم که ما و مسیحیان ولادت و کشته شدن هر یک از حضرت سید الشهداء و مسیح را بزرگ میداریم با این تفاوت که آنها در هر دو مورد جشن میگیرند و ما تنها ولادت را جشن میگیریم و در شهادت امام حسین سوگواری میکنیم،و آنها روزی را که به عقیده خودشان مسیح در آن روز بعد از کشته شدن عروج کرده نیز جشن میگیرند.دیگر اینکه جشن آنها به شکل جشنهای ملی و قومی استیعنی خالی از روحانیت و معنویت و اخلاق است،همه رقص و شراب و مستی و پایکوبی و دست افشانی و فسق و فجور است،اما جشن ولادت حسینی مقرون استبه شکوه معنوی و تشکیل مجالس وعظ و خطابه و اشک شوق ریختن و کسب تقرب به خداوند،و تعلیم و تربیت.
یادم هست در ایام اقامت در قم کتابی از«محمد مسعود»خواندم که در آن مقایسهای کرده بود بین نوع بزرگداشت مسیحیان کشته شدن عیسی را(به زعم خودشان،و اما به عقیده ما که از قرآن متخذ است: و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم (20) و بزرگداشت ما شهادت ابا عبد الله را،و ترجیح داده بود کار آنها را از این نظر که آنها شهادت پیشوای خود را موفقیت میشمارند و ما شکست،لهذا آنها شادی میکنند و ما میگرییم.بعدها من این اعتراض را از دیگران هم شنیدم و یکی از رموز تقدم آنها و تاخر ما را همین مطلب ذکر میکردند.در جواب عرض میکنم:اعتراض کنندهها از یک نکته غافل ماندهاند و آن اینکه اگر ما قضیه را تنها با مقیاس شخصی و اخلاق فردی بسنجیم،مطلب همان است که آن آقایان گفتهاند.از این نظر در منطق خود اسلام هم شهادت موفقیت است نه شکست.مگر نه این است که علی علیه السلام همواره آرزوی شهادت میکرد و میگفت:«لالف ضربة بالسیف اهون علی من میته علی فراش...» (21) ،مگر نمیگفت:«و الله لابن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه» (22).مگر بلا فاصله پس از ضربتخوردن از ابن ملجم نگفت:«فزت و رب الکعبة» (23).مگر در وقتی که در بستر افتاده بود نگفت:«...و ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد» (24).مگر سید الشهداء نگفت:«و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف» (25).مگر نگفت:«لا اری الموت الا سعادة و لا الحیوة مع الظالمین الا برما» (26).
این مطلب را با مقیاس دیگری هم باید سنجید و آن،مقیاس اجتماعی است.در همه دستورات مسیح شاید یک دستور اجتماعی خالص پیدا نشود (27) اما اسلام یک سلسله تعلیمات اجتماعی دارد.اسلام یک سلسله حب و بغضهای منطقی دارد.دستور ائمه اطهار به اقامه عزای حسین بن علی علیه السلام-همان طور که در سخنرانیهای عاشورای 82 تحت عنوان«خطابه و منبر» (28) گفتیم-به خاطر تشفی قلب حضرت زهرا فی المثل نیست،حضرت زهرا اجل شانا از این امور است،برای احیاء نیتحضرت سید الشهداء و حضرت زهراست.از این جهت اظهار تاثر میشود که چرا چنین حادثهای واقع شد.به منزله«آخ»است که مبادا تجدید شود.برای تقویت روح مبارزه است.البته تجلیل شهادت و جشن شهادت نیز اگر به شکل معنوی و اخلاقی باشد نه آن طور که فعلا در عید کریسمس معمول است،ممکن است تشویق به جهاد در او باشد،اما تشویق به تنهایی کافی نیست،حب و بغض باید با هم توام باشد تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود (29). احیاء روح مبارزه به این است که مظاهر ظلم و کفر همواره در برابر فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوی قطع و قمع آنها تلقین گردد،همان طور که در رمی جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض کنیم و به او سنگ پرتاب کنیم.غرض این نیست که آرزوی مردن فقط تلقین شود.آرزوی مردن فقط خوب نیست.غرض آرزوی شهادت است.آرزوی شهادت وقتی محقق میگردد که انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملی شدن نقشه آنها در اجتماع متاثر گردد،و توام با اشک شوق برای خوبان و سرمشقهای عالی انسانیت،آتش خشمش برای مظاهر کفر و ظلم زبانه کشد. ما در ورقههای«تعلیمات اجتماعی» (30) به مساله حب و بغضهای منطقی در مقابل حب و بغضهای عاطفی ان شاء الله اشاره خواهیم کرد.
پس شهادت را اگر به مقیاس فردی بسنجیم باید موفقیتبشماریم و جشن بگیریم و شادی کنیم،ولی اگر به مقیاس اجتماعی در نظر بگیریم باید از یک نظر آن را شکست جامعه بدانیم،جامعهای منحط که خود سید الشهداء فرمود:«و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید» (31) و امثال این کلمات،و از نظر مصالح اجتماعی و تجدید و احیاء روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مکتب گریه و تاثر،مؤثرتر و مفیدتر است.
نظیر این بیان را ما در ذیل حدیث«العدل افضل ام الجود»در سخنرانی19 رمضان 81 ایراد کردیم (32).
8.ایضا عطف به نمره 5:روز ولادت عیسی علیه السلام به عقیده مسیحیان 25 دسامبر یعنی شش روز مانده به آخر سال مسیحی است.اول سال آنها اول ژانویه است. عید ولادت را«عید کریسمس»میگویند.در این روز پاپ طبق معمول پیامی به مردم جهان مبنی بر دعوت به صلح و محبت میفرستد و در خاتمه دعایی میکند.گاهی مینویسند پاپ از روی تخت طلا مردم را دعوت کرد به رسیدگی حال فقرا!!!در جشن کریسمس دو چیز نمودار است:یکی درخت کاج که مظهر و سمبل این جشن است و در خانه هر مسیحی و در هر یک از مجامع مسیحیان درختی یا لا اقل شاخهای از کاج به چشم میخورد و این روزها درخت کاج بازاری دارد و درخت کاجهاست که از ریشه کنده میشود و بعضی سالها شهرداری در صدد مبارزه بر میآید ولی فایده ندارد.این درختها را با چراغهای الوان و کاغذها و نوارهای رنگارنگ میآرایند.یکی دیگر بابا نوئل است زیرا طبق یک سنت قدیمی در این شب بابا نوئل،پیرمردی که موی سر و ریش سفید انبوهی دارد،برای بچهها از آسمان هدیه و اسباب بازی میآورد و هنگامی که کودکان در این جشن سهم بزرگی دارند.در«اطلاعات»3 دیماه 42،صفحه 13 مینویسد:«بسیاری از مراکز عمومی و باشگاهها و هتلها هم امشب به مناسبت کریسمس برنامههای فوق العاده دارند».
بنا بر این شب کریسمس مجموعهای است از عقاید خرافی و اعمال فسق و فجور.در میان ما نه این گونه عقاید خرافی وجود دارد و نه به این مناسبت فسق و فجوری میشود.
9.عطف به نمره 4:گفتیم بدون شک مکتب حسینی راه نجات این امت است.زیرا علت مبقیه دین،امر به معروف و نهی از منکر است و ایندو به معنی وسیع آنها یعنی تشویق و ترویج معروف و مبارزه با منکرات بستگی پیدا کرده با حسین علیه السلام تا آنجا که به قول بعضیها اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است.
10.عطف به نمره 5:داستان امام حسین یک سوژه استبرای عالم اسلام و یک نوع تجدید حیات امر به معروف و نهی از منکر است،یک نوع ظهوری است که همه ساله سید الشهداء در مظهر خطبا و گویندگان و یا در مظهر مصلحین و انقلابیون صالح میکند.
11.عطف به نمره 8:در کیهان 4 دیماه 42(روز کریسمس)مینویسد:
«از یکی دو هفته قبل درختهای کاج فراوانی که در اطراف دیوارهای سفارت شوروی، سفارت انگلیس و سایر خیابانهای شمالی شهر چیده شده بود خبر از فرا رسیدن جشن بزرگ مسیحیان در تهران میداد.مسیحیان با آرایش درخت کاج و شب زندهداری پای این درخت،میلاد پیغمبر خود را جشن میگیرند.دیشب قبل از اینکه ساعت تولد که به عقیده مسیحیان نیمه شب است فرا رسد،به کلیسا رفتند و به دعا و عبادت پرداختند و سپس در خانه خود به صرف شام مخصوص شب کریسمس که در بسیاری از خانهها خوراک بوقلمون بود مشغول شدند.مسیحیان کاتولیک که معتقدند حضرت عیسی در پای درخت کاج به دنیا آمده است(ولی قرآن کریم صریحا میفرماید که در پای نخله به دنیا آمده است) این درخت را مقدس میدانند و بخصوص در شب کریسمس آن را به بهترین وجهی میآرایند و این درخت تا پایان جشن ژانویه که نه روز بعد آغاز میشود همچنان زینتبخش خانه کاتولیکهاست.بابا نوئل بنا به قصههای کودکانه،نیمه شب سوار بر کالسکه زرین از سرزمینهای پر برف میآید تا برای کودکان هدیه آورد.دیشب کودکان مسیحی جورابهای خود را در زیر سر بخاریها یا نقاط دیگر نهادند تا بابا نوئل هدایای خود را در جوراب آنان بگذارد و صبح امروز با خرسندی فراوان این هدایا را که عموما پدران و مادران مسیحی برای کودکان خود تهیه میکنند دریافت داشتند(ظاهرا ساختن این جریان از ریشه اعتقاد به الوهیت مسیح آب میخورد و برای این بوده که در کودکان اعتقاد به الوهیت مسیح را تلقین کنند.)دیشب کافهها و کابارههای تهران نیز مملو بود از کسانی که شب کریسمس خود را در این گونه اماکن میگذرانند.عده زیادی از تهرانیهای غیر مسیحی نیز به دعوت دوستان مسیحی خود و یا بدون دعوت در این مراسم شرکت کردند.»
پس در اینجا یک سلسله شباهتهای واقعی از نظر شخصیت واقعی این دو وجود مقدس است که عبارت است از:
الف.مادر:سیدة النساء،صدیقه،مخاطب ملائکه،بتول عذرا.
ب.مدت حمل
ج.کراهتحمل
د.مبارک بودن:[عیسی علیه السلام:]و جعلنی مبارکا.امام حسین علیه السلام:و جعل الشفاء فی تربته و الاجابة تحت قبته و الائمة فی ذریته (33).لو لا صوارمهم و قطع نبالهم لم تسمع الاذان صوت مکبر (34).
و یک سلسله شباهتها هست از نظر سوء استفاده و سوء تعبیر مردم از آنها کههر دو مصداق «یهدی به کثیرا و یضل به کثیرا» هستند.
رجوع شود به المیزان جلد 3 صفحه 320:«المسیح من الشفعاء عند الله و لیس بفاد» (35).
پینوشتها:
1) مریم/30-33[عیسی فرمود:من بنده خدایم،به من کتاب داده و پیامبرم ساخته است.و مرا هر جا که باشم مبارک گردانده،و مرا تا زندهام به نماز و زکات سفارش فرموده است.و مرا نیکوکار به پدر و مادر قرار داده و جبار و شقی نساخته است.و درود بر من روزی که به دنیا آمدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده بر انگیخته میشوم.]
2) آل عمران/42[و آنگاه که فرشتگان گفتند:ای مریم!خداوند تو را بر گزیده و پاکیزه ساخته و بر تمام زنان جهان(زمان خودت)برتری داده است.]
3) [مریم دامن خویش را از آلودگی نگه داشت و عیسی را که ماه تابان شبهای تار استبه دنیا آورد.و فاطمه نیز روی خود را(از غیر خدا)باز داشت و دو نواده پیامبر هدایت را به دنیا آورد.]
4) مائده/75.[مسیح بن مریم جز پیامبر نیست که پیش از او نیز پیامبرانی زیست کردهاند،و مادر او صدیقه(راستین)است که هر دو غذا میخوردند.]
5) احقاف/15[به انسان سفارش کردیم به پدر و مادرش نیکی کند که مادرش با زحمت دوران بار داری و وضع حمل او را گذراند،و دوران بار داری و شیر خوارگی وی سی ماه به طول انجامید تا اینکه به حد بلوغ و رشد خود رسید و چهل ساله شد گفت:پروردگار من! مرا الهام ده تا نعمتی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاس گزارم و عملی شایسته کنم که مورد پسند تو باشد،و فرزندان مرا صالح گردان،همانا من به درگاهت توبه میکنم و من از مسلمانان هستم.]
6) [و او را از نفاق و در گیری پرهیز داد.]
7) [کسی که به سوی خدا میخواند و عمل شایسته میکند و گوید من از مسلمانانم،با خدا و رسول نزاع نکرده است.]
8) فصلت/33[و چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که به سوی خدا میخواند و عمل شایسته میکند و گوید که من از مسلمانانم.]
9) ضمنا شباهتی هم در نحوه حمل و وضع هست که هر دو کرها بوده.اما مریم به خاطر اینکه فرشته بر او ظاهر شد و گفت: انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا و گفت: یا لیتنی مت قبل هذا ،و حضرت زهرا به واسطه اینکه پیغمبر خبر داده بود که[فرزند او] کشته خواهد شد،و چون به حضرت گفته شد که ائمه و اوصیاء از ذریه او خواهند بود،راضی شد.
10) المنجد میگوید:«الفادی»لقب سیدنا یسوع المسیح الذی افتدانا بدمه الکریم.
11) در تحف العقول ص496 ضمن مناجاتهای خداوند به عیسی مینویسد:«یا عیسی اوصیک وصیة المتحنن علیک بالرحمة حتی حقت لک الولایة بتحریک منی المسرة،فبورکت کبیرا،و بورکت صغیرا حیث ما کنت.[ای عیسی به تو سفارش کنم سفارش آنکه مهربان و دلسوز توست،تا به جهت اینکه شادی مرا بجویی سزاوار پیوستبا من شوی،تو در بزرگی و کودکی برکت داده شدی هر جا که بودی.]
12) [و چون خیر الهی از جایی که محسوس نیست و به صورتی که به شمار و حصر در نمیآید صادر میشود،از این رو به هر افزونی غیر محسوسی که مشاهده شود گفته میشود مبارک است و در آن برکت است.]
13) ق/9.[و از آسمان،آبی پر برکت فرو فرستادیم.]
14) همچنین جمله«جعل الشفاء فی تربته و الاجابة تحت قبته و الائمة من ذریته»نشانه دیگر از مبارک بودن آن حضرت است.(رجوع شود به نمره9)
15) تمام این قصیده در جلد سوم سرمایه سخن به مناسبت ولادت سید الشهداء آمده است و از همه بهتر همین دو بند است.
16) [با خوش خلقی و بلند همتی از همه جهانیان به مقامات بلند پیشی گرفتم.و نور هدایت در شبهای دیجور با حکمت من درخشید.منکران میخواهند این نور را خاموش کنند و خداوند نخواسته جز اینکه آن را تمام و کامل خواهد کرد.]
17) البته مسیحیها در شب کریسمس یک سلسله مراسم دعا و حضور کشیش هم دارند.
18) صف/14[چنانکه عیسی بن مریم به حواریون گفت:چه کسانی یاور من به سوی خدا خواهند بود؟]
19) [در سفارش موسی بن جعفر علیهما السلام به هشام آمده که حضرت فرمود:حسین بن علی علیهما السلام فرمود:تمامی چیزهایی که خورشید بر آن میتابد در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشکی و زمین هموار و کوهها،همه و همه نزد ولی خدا و اهل عرفتبه حق خداوند چون سایهای بیش نیست.آیا آزاد مردی پیدا نمیشود که دست از این لقمه جویده شده بردارد؟برای شما جز بهشتبهایی نیست،پس خود را به غیر بهشت نفروشید،که هر کس از خدا به دنیا راضی شود به چیز پستی راضی گشته است.]
20) نساء/157[نه او را کشتند و نه به دارش آویختند و لیکن امر بر آنها مشتبه شده است.]
21) نهج البلاغه،خطبه 121.[همانا هزار ضربه شمشیر برای من از مردن در بستر آسانتر است.]
22) نهج البلاغه،خطبه 5.[به خدا سوگند انس پسر ابیطالب به مرگ از انس کودک به پستان مادرش بیشتر است.]
23) مناقب ابن شهر آشوب،ج 3/ص 312.
24) نهج البلاغه،نامه 23.[و من نیستم جز مانند جوینده آبی که بدان برسد،و یابندهای که به خواستهاش دستیابد.]
25) لهوف،ص 25.
26) تحف العقول،ص 245.
27) در اواخر تحف العقول بعضی دستورات در مورد ظلم از عیسی علیه السلام نقل شده.
28) [این سخنرانیها در کتاب ده گفتار اثر استاد شهید به چاپ رسیده است.]
29) و به عبارت دیگر مکتب عزای حسینی مکتب تاثر محض نیست،مکتب ثوره و انقلاب است.در طول تاریخ اسلامی این حادثه منشا انقلابها شده و کاخهای ظلم را در اثر بر انگیختن تاثر و بغض منطقی و اجتماعی واژگون کرده است و در آینده نیز خواهد کرد.
30) [مطالب این ورقهها در سلسله یاد داشتهای استاد شهید به چاپ خواهد رسید.]
31) مقتل مقرم،ص146.
32) [این سخنرانی در کتاب بیست گفتار،گفتار اول به چاپ رسیده است.]
33) [خداوند شفا را در تربت او،و اجابت دعا را زیر بارگاه او،و امامان را از نسل وی قرار داده است.]
34) [اگر شمشیرها و قطعاتتیرهای آنان نبود هیچ گوشی صدای اذان مکبری را نمیشنید،]
35) [حضرت مسیح از شفیعیان است نه اینکه خود را فدای گناهان امت کرده باشد]