شباهت‏های امام حسین(ع) و عیسی مسیح(ع)

مجموعه آثار ج 17، شهید مرتضی مطهری


1. قال انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمت‏حیا و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث‏حیا (1).

2.بین حضرت عیسی در امت مسیح و حضرت امام حسین در امت اسلام وجه شباهتهایی هست،از آن جمله از حیث مادر که مریم‏«سیدة النساء»است و همچنین حضرت زهرا.در باره حضرت مریم قرآن می‏فرماید: «و اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین‏» (2).

در احادیث نیز وارد شده که نظیر این خطاب برای حضرت زهرا واقع شده.

شاعر می‏گوید:

فان مریم احصنت فرجها

و جاءت بعیسی کبدر الدجی

فقد احصنت فاطم وجهها

و جاءت بسبطی نبی الهدی (3)

مریم،صدیقه آن امت است:

«ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقة کانا یاکلان الطعام‏» (4).

حضرت زهرا صدیقه طاهره این امت است.در باره هر دو«بتول عذرا»گفته شده است.

3.شباهت دیگر،در مدت حمل است.در حدیث است(نفس المهموم،ص‏6،و بحار،جلد دهم،باب 11) که مدت حمل سید الشهداء شش ماه طول کشید و هیچ کس شش ماهه متولد نشد که در عین حال بماند مگر حسین و عیسی علیهما السلام.در حدیث است که آیه

«و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین‏» (5)

اشاره است‏به سید الشهداء.عیسی برا بوالدتی بود و حسین وصینا الانسان بوالدیه احسانا،عیسی گفت:انی عبد الله،در باره حسین نازل شد:انی من المسلمین.

«عمرو بن سعید بن عاص اشدق‏»حاکم مکه نامه‏ای نوشت‏به سید الشهداء و حذره من النفاق و الشقاق (6).حضرت در جواب نامه‏اش نوشت:«لم یشاقق الله و رسوله من دعا الی الله و عمل صالحا و قال انی من المسلمین‏» (7).اشاره است‏به آیه کریمه «و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین‏» (8).

در باب حمل عیسی نه ساعت و نه روز هم گفته شده (9).رجوع شود به کتاب جلوه مسیح.

در باب حمل حضرت سید الشهداء اگر تولد آن حضرت در سوم شعبان و تولد حضرت مجتبی در نیمه رمضان باشد،ممکن نیست آنچه در بعضی از روایات رسیده که فاصله آنها شش ماه و ده روز است درست‏بیاید.شش ماه و ده روز،با روایاتی منطبق است که تولد حضرت را در آخر ربیع الاول ذکر کرده.رجوع شود به نفس المهموم.

4.شباهت دیگر آنها در عقیده‏ای است که مردم در مساله‏«تفدیه‏»پیدا کردند (10) و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شد.در باره عیسی اصل کشته شدن دروغ است و در باره سید الشهداء فلسفه کشته شدن این نبود.به قول مولوی:«زانکه از قرآن بسی گمره شدند...».شباهت دیگر در زکی و مبارک بودن است،یعنی هر دو وجود برکت‏خیز فوق العاده شدند (11).

برکت عبارت است از نمو در خیر،چنانکه از تفسیر مجمع البیان و صافی و غیره بر می‏آید.مفردات راغب می‏گوید:و لما کان الخیر الالهی یصدر من حیث لا یحس و علی وجه لا یحصی و لا یحصر قیل لکل ما یشاهد منه زیادة غیر محسوسة هو مبارک و فیه برکة (12).

همان طور که یک زمین مبارک است مثل زمین فلسطین:و بارکنا حوله...(این سالها مدعی هستند که اسرائیل به اندازه نفت ایران از مرکبات بهره برده است)،همان طور که بعضی آبها پر برکتند مثل آب باران (و نزلنا من السماء ماء مبارکا) (13) ،همان طور که بعضی حیوانها مبارک و پر برکتند مثل گوسفند،همان طور هم بعضی انسانها واقعا«وجود مبارک‏»می‏باشند و در باره آنها تعارف نیست،زمینی هستند که همه ساله محصول می‏دهند،بارانی هستند دائم.

داستان فطرس ملک،رمزی است از برکت وجود سید الشهداء که بال شکسته‏ها با تماس به او صاحب بال و پر می‏شوند (14) ،افراد و ملتها اگر به راستی خود را به گهواره حسین بمالند از جزایر دور افتاده رهایی می‏یابند و آزاد می‏شوند.

امروز همه روی زمین رشک برین شد

تا از صدف پاک خدا در ثمین شد

فرمان خداوند به جبریل امین شد

با خیل ملک از عرش تازان به زمین شد

تا عرضه دهد تهنیت‏حضرت خاتم

صبح ازل از غیب بر آورد تنفس

انوار هدی تافت‏بر آفاق و بر انفس

تا چند دلا رانده‏ای از صقع تقدس

بر خیز و فراگیر پر و بال چو فطرس

بر تهنیت مقدم مولود مکرم (15)

بدون شک مکتب حسینی راه نجات این امت است زیرا کرسی حسین کرسی امر به معروف و نهی از منکر است.آنچنانکه از سورة الشعراء بر می‏آید،ظهور پیغمبران در فترتها به علت‏شیوع مفاسد بوده است.ولی ما می‏بینیم مکتب زنده حسین،ظهور حسین است در همه اعصار،یعنی در هر سال و هر محرم امام حسین به صورت یک مصلح عالی ظهور می‏کند و این فریاد را به گوش می‏رساند:

الا ترون ان الحق لا یعمل به...

یا اینکه:

الموت اولی من رکوب العار...به امام حسین منسوب است:

سبقت العالمین الی المعالی

بحسن خلیقة و علو همة

و لاح بحکمتی نور الهدی فی

دیاجی من لیالی مدلهمة

یرید الجاحدون لیطفئوه

و یابی الله الا ان یتمه (16)

5.یک شباهت دیگر این است که مسیحیان و هم مسلمانان،ولادت و هم رفتن این دو را بزرگ می‏شمارند با این تفاوت که آنها در هر دو مرحله به شادی و پایکوبی و رقص و شرابخواری می‏پردازند (17) و مسلمانان در هر دو قسمت از این جهات منزهند.مسلمانان بزرگوارانه‏تر جشن ولادت را برگزار می‏کنند چون اسلام کار سبک مغزی را اجازه نمی‏دهد.و اما در وفات ما می‏گرییم،و آنها در روز عروج یعنی سه روز بعد از کشته شدن شادی می‏کنند.(رجوع شود به نمره 7 و 8)

شاید شباهت‏بین عیسی و سید الشهداء در یک امر دیگر هم باشد و آن عدم سابقه اسمی است،و شاید این جهت مربوط به یحیی باشد نه عیسی،و در این صورت شباهت‏بین حسین علیه السلام و یحیی است،کما اینکه ایندو در شهادت به خاطر یک مرد بسیار فاسد با هم شبیه‏اند و هر دو شهید امر به معروف و نهی از منکرند (و ان من هو ان الدنیا ان راس یحیی اهدی الی بغی من بغایا بنی اسرائیل).

6.شباهت دیگر بین آنها در انصار و حواریین است (کما قال عیسی بن مریم للحواریین من انصاری الی الله...) (18).

سید الشهداء نیز در شب عاشورا حواریین خود را انتخاب کرد.در الانوار البهیة صفحه 45 از موسی بن جعفر علیه السلام نقل می‏کند می‏گوید:و فی وصیة موسی بن جعفر علیهما السلام لهشام قال:و قال الحسین بن علی علیهما السلام:ان جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من اولیاء الله و اهل المعرفة بحق الله کفی‏ء الظلال.ثم قال علیه السلام:الا حر یدع هذه اللماظة(آنچه از طعام در بن دندان باقی می‏ماند)لاهلها،لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها بغیرها فانه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس (19).

مولوی در جلد سوم مثنوی داستان ظهور روح القدس را بر مریم به نحو عالی ذکر کرده است.

مجموع شباهتها با عیسی علیه السلام:در مادر از نظر سیدة النساء بودن،صدیقه بودن،بتول عذرا بودن،مخاطب ملائکه بودن،در مدت حمل،در کراهت‏حمل،در بر به والده و والدین،و در انی عبد الله و انی من المسلمین،در اعتقاد تفدیه،در مبارک بودن،در بزرگداشت ولادت و وفات،در عدم سابقه اسمی،و در انصار و حواریین،و با یحیی در شهادت.

7.در نمره 5 گفتیم که ما و مسیحیان ولادت و کشته شدن هر یک از حضرت سید الشهداء و مسیح را بزرگ می‏داریم با این تفاوت که آنها در هر دو مورد جشن می‏گیرند و ما تنها ولادت را جشن می‏گیریم و در شهادت امام حسین سوگواری می‏کنیم،و آنها روزی را که به عقیده خودشان مسیح در آن روز بعد از کشته شدن عروج کرده نیز جشن می‏گیرند.دیگر اینکه جشن آنها به شکل جشنهای ملی و قومی است‏یعنی خالی از روحانیت و معنویت و اخلاق است،همه رقص و شراب و مستی و پایکوبی و دست افشانی و فسق و فجور است،اما جشن ولادت حسینی مقرون است‏به شکوه معنوی و تشکیل مجالس وعظ و خطابه و اشک شوق ریختن و کسب تقرب به خداوند،و تعلیم و تربیت.

یادم هست در ایام اقامت در قم کتابی از«محمد مسعود»خواندم که در آن مقایسه‏ای کرده بود بین نوع بزرگداشت مسیحیان کشته شدن عیسی را(به زعم خودشان،و اما به عقیده ما که از قرآن متخذ است: و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم (20) و بزرگداشت ما شهادت ابا عبد الله را،و ترجیح داده بود کار آنها را از این نظر که آنها شهادت پیشوای خود را موفقیت می‏شمارند و ما شکست،لهذا آنها شادی می‏کنند و ما می‏گرییم.بعدها من این اعتراض را از دیگران هم شنیدم و یکی از رموز تقدم آنها و تاخر ما را همین مطلب ذکر می‏کردند.در جواب عرض می‏کنم:اعتراض کننده‏ها از یک نکته غافل مانده‏اند و آن اینکه اگر ما قضیه را تنها با مقیاس شخصی و اخلاق فردی بسنجیم،مطلب همان است که آن آقایان گفته‏اند.از این نظر در منطق خود اسلام هم شهادت موفقیت است نه شکست.مگر نه این است که علی علیه السلام همواره آرزوی شهادت می‏کرد و می‏گفت:«لالف ضربة بالسیف اهون علی من میته علی فراش...» (21) ،مگر نمی‏گفت:«و الله لابن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه‏» (22).مگر بلا فاصله پس از ضربت‏خوردن از ابن ملجم نگفت:«فزت و رب الکعبة‏» (23).مگر در وقتی که در بستر افتاده بود نگفت:«...و ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد» (24).مگر سید الشهداء نگفت:«و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف‏» (25).مگر نگفت:«لا اری الموت الا سعادة و لا الحیوة مع الظالمین الا برما» (26).

این مطلب را با مقیاس دیگری هم باید سنجید و آن،مقیاس اجتماعی است.در همه دستورات مسیح شاید یک دستور اجتماعی خالص پیدا نشود (27) اما اسلام یک سلسله تعلیمات اجتماعی دارد.اسلام یک سلسله حب و بغضهای منطقی دارد.دستور ائمه اطهار به اقامه عزای حسین بن علی علیه السلام-همان طور که در سخنرانیهای عاشورای 82 تحت عنوان‏«خطابه و منبر» (28) گفتیم-به خاطر تشفی قلب حضرت زهرا فی المثل نیست،حضرت زهرا اجل شانا از این امور است،برای احیاء نیت‏حضرت سید الشهداء و حضرت زهراست.از این جهت اظهار تاثر می‏شود که چرا چنین حادثه‏ای واقع شد.به منزله‏«آخ‏»است که مبادا تجدید شود.برای تقویت روح مبارزه است.البته تجلیل شهادت و جشن شهادت نیز اگر به شکل معنوی و اخلاقی باشد نه آن طور که فعلا در عید کریسمس معمول است،ممکن است تشویق به جهاد در او باشد،اما تشویق به تنهایی کافی نیست،حب و بغض باید با هم توام باشد تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود (29). احیاء روح مبارزه به این است که مظاهر ظلم و کفر همواره در برابر فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوی قطع و قمع آنها تلقین گردد،همان طور که در رمی جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض کنیم و به او سنگ پرتاب کنیم.غرض این نیست که آرزوی مردن فقط تلقین شود.آرزوی مردن فقط خوب نیست.غرض آرزوی شهادت است.آرزوی شهادت وقتی محقق می‏گردد که انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملی شدن نقشه آنها در اجتماع متاثر گردد،و توام با اشک شوق برای خوبان و سرمشقهای عالی انسانیت،آتش خشمش برای مظاهر کفر و ظلم زبانه کشد. ما در ورقه‏های‏«تعلیمات اجتماعی‏» (30) به مساله حب و بغض‏های منطقی در مقابل حب و بغض‏های عاطفی ان شاء الله اشاره خواهیم کرد.

پس شهادت را اگر به مقیاس فردی بسنجیم باید موفقیت‏بشماریم و جشن بگیریم و شادی کنیم،ولی اگر به مقیاس اجتماعی در نظر بگیریم باید از یک نظر آن را شکست جامعه بدانیم،جامعه‏ای منحط که خود سید الشهداء فرمود:«و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید» (31) و امثال این کلمات،و از نظر مصالح اجتماعی و تجدید و احیاء روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مکتب گریه و تاثر،مؤثرتر و مفیدتر است.

نظیر این بیان را ما در ذیل حدیث‏«العدل افضل ام الجود»در سخنرانی‏19 رمضان 81 ایراد کردیم (32).

8.ایضا عطف به نمره 5:روز ولادت عیسی علیه السلام به عقیده مسیحیان 25 دسامبر یعنی شش روز مانده به آخر سال مسیحی است.اول سال آنها اول ژانویه است. عید ولادت را«عید کریسمس‏»می‏گویند.در این روز پاپ طبق معمول پیامی به مردم جهان مبنی بر دعوت به صلح و محبت می‏فرستد و در خاتمه دعایی می‏کند.گاهی می‏نویسند پاپ از روی تخت طلا مردم را دعوت کرد به رسیدگی حال فقرا!!!در جشن کریسمس دو چیز نمودار است:یکی درخت کاج که مظهر و سمبل این جشن است و در خانه هر مسیحی و در هر یک از مجامع مسیحیان درختی یا لا اقل شاخه‏ای از کاج به چشم می‏خورد و این روزها درخت کاج بازاری دارد و درخت کاجهاست که از ریشه کنده می‏شود و بعضی سالها شهرداری در صدد مبارزه بر می‏آید ولی فایده ندارد.این درختها را با چراغهای الوان و کاغذها و نوارهای رنگارنگ می‏آرایند.یکی دیگر بابا نوئل است زیرا طبق یک سنت قدیمی در این شب بابا نوئل،پیرمردی که موی سر و ریش سفید انبوهی دارد،برای بچه‏ها از آسمان هدیه و اسباب بازی می‏آورد و هنگامی که کودکان در این جشن سهم بزرگی دارند.در«اطلاعات‏»3 دیماه 42،صفحه 13 می‏نویسد:«بسیاری از مراکز عمومی و باشگاهها و هتلها هم امشب به مناسبت کریسمس برنامه‏های فوق العاده دارند».

بنا بر این شب کریسمس مجموعه‏ای است از عقاید خرافی و اعمال فسق و فجور.در میان ما نه این گونه عقاید خرافی وجود دارد و نه به این مناسبت فسق و فجوری می‏شود.

9.عطف به نمره 4:گفتیم بدون شک مکتب حسینی راه نجات این امت است.زیرا علت مبقیه دین،امر به معروف و نهی از منکر است و ایندو به معنی وسیع آنها یعنی تشویق و ترویج معروف و مبارزه با منکرات بستگی پیدا کرده با حسین علیه السلام تا آنجا که به قول بعضی‏ها اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است.

10.عطف به نمره 5:داستان امام حسین یک سوژه است‏برای عالم اسلام و یک نوع تجدید حیات امر به معروف و نهی از منکر است،یک نوع ظهوری است که همه ساله سید الشهداء در مظهر خطبا و گویندگان و یا در مظهر مصلحین و انقلابیون صالح می‏کند.

11.عطف به نمره 8:در کیهان 4 دیماه 42(روز کریسمس)می‏نویسد:

«از یکی دو هفته قبل درختهای کاج فراوانی که در اطراف دیوارهای سفارت شوروی، سفارت انگلیس و سایر خیابانهای شمالی شهر چیده شده بود خبر از فرا رسیدن جشن بزرگ مسیحیان در تهران می‏داد.مسیحیان با آرایش درخت کاج و شب زنده‏داری پای این درخت،میلاد پیغمبر خود را جشن می‏گیرند.دیشب قبل از اینکه ساعت تولد که به عقیده مسیحیان نیمه شب است فرا رسد،به کلیسا رفتند و به دعا و عبادت پرداختند و سپس در خانه خود به صرف شام مخصوص شب کریسمس که در بسیاری از خانه‏ها خوراک بوقلمون بود مشغول شدند.مسیحیان کاتولیک که معتقدند حضرت عیسی در پای درخت کاج به دنیا آمده است(ولی قرآن کریم صریحا می‏فرماید که در پای نخله به دنیا آمده است) این درخت را مقدس می‏دانند و بخصوص در شب کریسمس آن را به بهترین وجهی می‏آرایند و این درخت تا پایان جشن ژانویه که نه روز بعد آغاز می‏شود همچنان زینت‏بخش خانه کاتولیکهاست.بابا نوئل بنا به قصه‏های کودکانه،نیمه شب سوار بر کالسکه زرین از سرزمینهای پر برف می‏آید تا برای کودکان هدیه آورد.دیشب کودکان مسیحی جورابهای خود را در زیر سر بخاریها یا نقاط دیگر نهادند تا بابا نوئل هدایای خود را در جوراب آنان بگذارد و صبح امروز با خرسندی فراوان این هدایا را که عموما پدران و مادران مسیحی برای کودکان خود تهیه می‏کنند دریافت داشتند(ظاهرا ساختن این جریان از ریشه اعتقاد به الوهیت مسیح آب می‏خورد و برای این بوده که در کودکان اعتقاد به الوهیت مسیح را تلقین کنند.)دیشب کافه‏ها و کاباره‏های تهران نیز مملو بود از کسانی که شب کریسمس خود را در این گونه اماکن می‏گذرانند.عده زیادی از تهرانیهای غیر مسیحی نیز به دعوت دوستان مسیحی خود و یا بدون دعوت در این مراسم شرکت کردند.»

پس در اینجا یک سلسله شباهتهای واقعی از نظر شخصیت واقعی این دو وجود مقدس است که عبارت است از:

الف.مادر:سیدة النساء،صدیقه،مخاطب ملائکه،بتول عذرا.

ب.مدت حمل

ج.کراهت‏حمل

د.مبارک بودن:[عیسی علیه السلام:]و جعلنی مبارکا.امام حسین علیه السلام:و جعل الشفاء فی تربته و الاجابة تحت قبته و الائمة فی ذریته (33).لو لا صوارمهم و قطع نبالهم لم تسمع الاذان صوت مکبر (34).

و یک سلسله شباهتها هست از نظر سوء استفاده و سوء تعبیر مردم از آنها که‏هر دو مصداق «یهدی به کثیرا و یضل به کثیرا» هستند.

رجوع شود به المیزان جلد 3 صفحه 320:«المسیح من الشفعاء عند الله و لیس بفاد» (35).

پی‏نوشت‏ها:

1) مریم/30-33[عیسی فرمود:من بنده خدایم،به من کتاب داده و پیامبرم ساخته است.و مرا هر جا که باشم مبارک گردانده،و مرا تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش فرموده است.و مرا نیکوکار به پدر و مادر قرار داده و جبار و شقی نساخته است.و درود بر من روزی که به دنیا آمدم و روزی که می‏میرم و روزی که زنده بر انگیخته می‏شوم.]

2) آل عمران/42[و آنگاه که فرشتگان گفتند:ای مریم!خداوند تو را بر گزیده و پاکیزه ساخته و بر تمام زنان جهان(زمان خودت)برتری داده است.]

3) [مریم دامن خویش را از آلودگی نگه داشت و عیسی را که ماه تابان شبهای تار است‏به دنیا آورد.و فاطمه نیز روی خود را(از غیر خدا)باز داشت و دو نواده پیامبر هدایت را به دنیا آورد.]

4) مائده/75.[مسیح بن مریم جز پیامبر نیست که پیش از او نیز پیامبرانی زیست کرده‏اند،و مادر او صدیقه(راستین)است که هر دو غذا می‏خوردند.]

5) احقاف/15[به انسان سفارش کردیم به پدر و مادرش نیکی کند که مادرش با زحمت دوران بار داری و وضع حمل او را گذراند،و دوران بار داری و شیر خوارگی وی سی ماه به طول انجامید تا اینکه به حد بلوغ و رشد خود رسید و چهل ساله شد گفت:پروردگار من! مرا الهام ده تا نعمتی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‏ای سپاس گزارم و عملی شایسته کنم که مورد پسند تو باشد،و فرزندان مرا صالح گردان،همانا من به درگاهت توبه می‏کنم و من از مسلمانان هستم.]

6) [و او را از نفاق و در گیری پرهیز داد.]

7) [کسی که به سوی خدا می‏خواند و عمل شایسته می‏کند و گوید من از مسلمانانم،با خدا و رسول نزاع نکرده است.]

8) فصلت/33[و چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که به سوی خدا می‏خواند و عمل شایسته می‏کند و گوید که من از مسلمانانم.]

9) ضمنا شباهتی هم در نحوه حمل و وضع هست که هر دو کرها بوده.اما مریم به خاطر اینکه فرشته بر او ظاهر شد و گفت: انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا و گفت: یا لیتنی مت قبل هذا ،و حضرت زهرا به واسطه اینکه پیغمبر خبر داده بود که[فرزند او] کشته خواهد شد،و چون به حضرت گفته شد که ائمه و اوصیاء از ذریه او خواهند بود،راضی شد.

10) المنجد می‏گوید:«الفادی‏»لقب سیدنا یسوع المسیح الذی افتدانا بدمه الکریم.

11) در تحف العقول ص‏496 ضمن مناجاتهای خداوند به عیسی می‏نویسد:«یا عیسی اوصیک وصیة المتحنن علیک بالرحمة حتی حقت لک الولایة بتحریک منی المسرة،فبورکت کبیرا،و بورکت صغیرا حیث ما کنت.[ای عیسی به تو سفارش کنم سفارش آنکه مهربان و دلسوز توست،تا به جهت اینکه شادی مرا بجویی سزاوار پیوست‏با من شوی،تو در بزرگی و کودکی برکت داده شدی هر جا که بودی.]

12) [و چون خیر الهی از جایی که محسوس نیست و به صورتی که به شمار و حصر در نمی‏آید صادر می‏شود،از این رو به هر افزونی غیر محسوسی که مشاهده شود گفته می‏شود مبارک است و در آن برکت است.]

13) ق/9.[و از آسمان،آبی پر برکت فرو فرستادیم.]

14) همچنین جمله‏«جعل الشفاء فی تربته و الاجابة تحت قبته و الائمة من ذریته‏»نشانه دیگر از مبارک بودن آن حضرت است.(رجوع شود به نمره‏9)

15) تمام این قصیده در جلد سوم سرمایه سخن به مناسبت ولادت سید الشهداء آمده است و از همه بهتر همین دو بند است.

16) [با خوش خلقی و بلند همتی از همه جهانیان به مقامات بلند پیشی گرفتم.و نور هدایت در شبهای دیجور با حکمت من درخشید.منکران می‏خواهند این نور را خاموش کنند و خداوند نخواسته جز اینکه آن را تمام و کامل خواهد کرد.]

17) البته مسیحیها در شب کریسمس یک سلسله مراسم دعا و حضور کشیش هم دارند.

18) صف/14[چنانکه عیسی بن مریم به حواریون گفت:چه کسانی یاور من به سوی خدا خواهند بود؟]

19) [در سفارش موسی بن جعفر علیهما السلام به هشام آمده که حضرت فرمود:حسین بن علی علیهما السلام فرمود:تمامی چیزهایی که خورشید بر آن می‏تابد در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشکی و زمین هموار و کوهها،همه و همه نزد ولی خدا و اهل عرفت‏به حق خداوند چون سایه‏ای بیش نیست.آیا آزاد مردی پیدا نمی‏شود که دست از این لقمه جویده شده بردارد؟برای شما جز بهشت‏بهایی نیست،پس خود را به غیر بهشت نفروشید،که هر کس از خدا به دنیا راضی شود به چیز پستی راضی گشته است.]

20) نساء/157[نه او را کشتند و نه به دارش آویختند و لیکن امر بر آنها مشتبه شده است.]

21) نهج البلاغه،خطبه 121.[همانا هزار ضربه شمشیر برای من از مردن در بستر آسانتر است.]

22) نهج البلاغه،خطبه 5.[به خدا سوگند انس پسر ابیطالب به مرگ از انس کودک به پستان مادرش بیشتر است.]

23) مناقب ابن شهر آشوب،ج 3/ص 312.

24) نهج البلاغه،نامه 23.[و من نیستم جز مانند جوینده آبی که بدان برسد،و یابنده‏ای که به خواسته‏اش دست‏یابد.]

25) لهوف،ص 25.

26) تحف العقول،ص 245.

27) در اواخر تحف العقول بعضی دستورات در مورد ظلم از عیسی علیه السلام نقل شده.

28) [این سخنرانیها در کتاب ده گفتار اثر استاد شهید به چاپ رسیده است.]

29) و به عبارت دیگر مکتب عزای حسینی مکتب تاثر محض نیست،مکتب ثوره و انقلاب است.در طول تاریخ اسلامی این حادثه منشا انقلابها شده و کاخهای ظلم را در اثر بر انگیختن تاثر و بغض منطقی و اجتماعی واژگون کرده است و در آینده نیز خواهد کرد.

30) [مطالب این ورقه‏ها در سلسله یاد داشتهای استاد شهید به چاپ خواهد رسید.]

31) مقتل مقرم،ص‏146.

32) [این سخنرانی در کتاب بیست گفتار،گفتار اول به چاپ رسیده است.]

33) [خداوند شفا را در تربت او،و اجابت دعا را زیر بارگاه او،و امامان را از نسل وی قرار داده است.]

34) [اگر شمشیرها و قطعات‏تیرهای آنان نبود هیچ گوشی صدای اذان مکبری را نمی‏شنید،]

35) [حضرت مسیح از شفیعیان است نه اینکه خود را فدای گناهان امت کرده باشد]