در دنیای پر از تکاپو و دگرگونی، هیچ شکی در نزدیکی بیکران خداوند به بندگانش وجود ندارد. او همیشه در کنار ماست، در هر لحظه و در هر پنهانی از دلها و ذهنها. اما گناهان و تعلقات دنیوی، همچون پردههای ضخیم و تاریک، این حقیقت ناب و لایتناهی را از چشم دل ما میپوشانند. در حقیقت، خودخواهیها و خطاهای انسانی هستند که این نزدیکی را مخفی میسازند و در اعماق دل، آگاهی از این حقیقت را به چالش میکشند.
برای رهیدن از این حصار، باید همچون گفته حافظ، «تو خود حجب خویش حافظ از میان برخیز»، از خویشتن فاصله گرفت. این دعوتی عمیق است که به انسان هشدار میدهد تنها در صورتی میتواند به حقیقت برسد که از هر آنچه که خود را از آن میداند عبور کند. هجرت، نه فقط به معنای ترک مکان، بلکه به معنای ترک افکار، تعلقات، و حتی هویتهای دروغین است. در این سفر روحانی، انسان باید از خواستههای مادی و دنیوی عبور کند، باید از خودخواهیها و توهماتش رها شود و خود را در نور بیپایان خداوند غرق کند.
هجرت به سوی خداوند؛ درک حقیقت در خانه کعبه
اسلام، با به تصویر کشیدن هجرت به سوی خدا در قالب سفر به خانه خدا، این معنا را به شکلی بسیار روشن در مقابل چشمان ما قرار میدهد. کعبه، تنها یک بنای سنگی نیست، بلکه نمادی است از سفر جمعی انسانها به سوی حقیقتی که در تمام وجودشان نهفته است. در موسم حج، انسان نه فقط به مکانی خاص میرود، بلکه به سفری درونی گام مینهد که در آن میتواند به آرامش، حقیقت و رهایی دست یابد.
در این مسیر، حج همچون دریچهای است که به انسان امکان میدهد «پلهپله تا ملاقات خدا» نزدیک شود. سفر به سوی خدا، همانطور که در قرآن آمده، فرار از غیر خدا به سوی اوست. فرار به سوی خدا یعنی رها شدن از تمام چیزهایی که ما را از حقیقت جدا میسازد. خدا در هر جا و در هر لحظه حاضر است، و این سفر، انسان را از بندهای درونی خود و از دنیاهای مادی رها میکند و به سوی نور جاویدان سوق میدهد.
ایام حج، همچون دورهای از تطهیر است که در آن انسان از تمامی زنگارهای گناه و پلیدیهای درونی پاک میشود. حج، تولدی دوباره است، تولدی که انسان را از عالم ماده به عالم معنا انتقال میدهد. در این سفر، هر گامی که برداشته میشود، انسان را از خودبینی و تعلقات دنیوی دور میکند و به نزدیکترین حالت به حقیقت میرساند.
گویی انسان در این مسیر به سوی نور الهی حرکت میکند، نوری که از دل کعبه و از هر گوشهای از عالم وجود میتابد. این نور، تمام زشتیها و پلیدیهای درونی انسان را پاک میکند و او را به جایی میبرد که گویی تازه از مادر متولد شده است.
حج، فرصتی برای رهایی از گناهان: نور الهی و بازگشت به اصل وجود
به همین دلیل است که گفته شده است: «مردم موظفند به زیارت خانه خدا بروند، پیش از آنکه با آلوده شدن به گناه، آن نور الهی حج از ایشان رخت بربندد.» حج، فرصتی است که نباید از دست برود. در این زمان خاص، انسان میتواند از تمام پلیدیها و گناهان رها شود و به نورانیترین حالت خود برسد. اما اگر این فرصت گرانبها نادیده گرفته شود، نور الهی که از این سفر بر دل انسان میتابد، ممکن است خاموش شود و انسان مجدداً در لایههای تاریک نفس گرفتار بماند.
حج، بیشتر از یک سفر ظاهری، یک سفر درونی است. این سفر، مسیر تحول و تکامل روحانی است، جایی که انسان باید از هر آنچه که او را از خداوند دور میکند، جدا شود و تنها در جستجوی او باشد. در این سفر، هر گام به سوی خداوند، انسان را از تمامی زوایای تاریک نفس آزاد میکند و به حقیقتی متعالی میرساند. این سفر، نه تنها رهایی از گناهان است، بلکه رسیدن به حقیقتی است که در وجود هر انسان نهفته است: نزدیکی به خداوند، یگانه حقیقت که هر جستجویی به سوی او باز میگردد