
emamian
ایران، روسیه و چین چگونه بر نظم آمریکایی مهر ابطال زدند؟
روزنامه هاآرتص با استناد به گزارشهای برخی رسانههای غربی درباره استقرار نیروهای روسیه در نزدیکی مرزهای اوکراین اذعان کرده که به طور قطع نمیتوان گفت که مسکو قصد حمله به اوکراین را دارد اما روسیه، حتی بدون انجام چنین حملهای موفق شده نقاط ضعف دولت اوکراین و ائتلاف ناتو را در معرض دید همگان قرار داده و به اهداف قابل توجهی دست پیدا کند.
روزنامه صهیونیستی در ادامه نوشته صرفنظر از اینکه روسیه قصد حمله به اوکراین را دارد یا ندارد میخواهد کاری کند که همسایگان روسیه و دیگر کشورهای جهان شاهد باشند که او قادر است چنین کاری را انجام دهد.
مطابق این گزارش اقدامات ولادیمیر پوتین در استقرار نیروها در مرز اوکراین موجب شد این تصور که ناتو برای نجات اوکراین دست به مداخله نظامی بزند را به هم ریخت. هاآرتص نوشته این اقدام پوتین ضربهای دیگر به «نظم قانونمحور» بود.
منظور از «نظم قانونمحور»، نظم جهانی است که بعد از پایان جنگ جهانی دوم بر دنیا حاکم شد.اتحاد جماهیر شوروی دو سال بعد از به قدرت رسیدن «جورج هربرت واکر بوش» (بوش پدر) به عنوان رئیسجمهور آمریکا، در سال 1991 دچار فروپاشی شد. بوش پدر در آن زمان، تنها کسی نبود که از پایان نظم جهانی دو قطبی به عنوان میراث جنگ جهانی دوم سخن میراند. او به همراه کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران سیاسی، آغاز عصر هژمونی آمریکا و آغاز قرن آمریکایی را نوید داده و میگفتند که از این پس، سبک زندگی، ارزشها و فرهنگ آمریکایی بر دنیا حاکم خواهد بود.
جورج دبلیو بوش (بوش پسر) هم سیاق پدرش را به گونهای دیگر پیش گرفت. او برنامههای دولتش را بر نظریههای «پایان تاریخ» از «فرانسیس فوکویاما» و «برخورد تمدنها» از «ساموئل هانتینگتون» استوار کرد. بوش، تروریسم سازمانیافته را دشمن جدید آمریکا بعد از شوروی قرار داد و به عراق و افغانستان حمله کرد.
پس از آن بود که نخستین نشانههای افول هژمونی آمریکا آشکار شدند. «نوام چامسکی»، اندیشمند و نظریهپرداز مشهور آمریکایی در همان زمان گقت که افول آمریکا آغاز شده و تبختر مقامهای آمریکایی درباره اینکه این کشور قدرت بلامنازع دنیا خواهد ماند جز «خیال خوش» نبوده است.
در سالهای گذشته، روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیسجمهور سابق آمریکا، تحلیلگران بیشتری را به سخن گفتن از نشانههای این زوال واداشت. ترامپ، در سال 2016 به عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت به از دست رفتن نشانههای قدرت آمریکا اعتراف کرد و با بیان اینکه آمریکا دیگر با عظمت نیست، محور شعار تبلیغاتیاش را «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم» قرار داد.
دولت ترامپ علاوه بر این در نخستین سند راهبرد امنیت ملی خود (سال 2017) رسماً افول قدرت آمریکا را به رسمیت شناخت و محور برنامههایش را تلاش برای جلوگیری یا موخر کردن آن قرار داد.
«هنری کیسینجر»، نظریهپرداز راهبردی و سیاستمدار شناختهشده آمریکایی در همین باره گفته است: «به نظرم، ترامپ شاید یکی از همان چهرههایی در تاریخ باشد که گاه گاه برای اعلام پایان یک عصر سر برمیآورند.»
روزنامه هاآرتص نیز به این موضوع اشاره کرده که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ آمریکا ظاهرسازیها درباره «پایبندی به قوانین» را رها کرد و اکنون با آمدن «جو بایدن» به کاخ سفید نیز کماکان همان رویه را در پیش گرفته است.
هاآرتص در ادامه با بیان اینکه این تنها روسیه نیست که قوانین مطلوب آمریکا را به چالش میکشد، به درگیریهای میان چین و تایوان به عنوان نمونه دیگری از به چالش کشیده شدن نظم آمریکایی اشاره کرده است.
این روزنامه در ادامه به سیاستهای ایران اشاره کرده و نوشته ایران بعد از خروج آمریکا از برجام سیاست فشار حداکثری را پشت سر گذاشته و توانسته ثابت کند میتواند همزمان با مقاومت در برابر این فشارها توان هستهای خود را توسعه دهد.
در ادامه یادداشت این روزنامه صهیونیستی آمده است: «ایران نیازی ندارد تمام مسیر را طی کرده و از آستانه هستهای گذر کند. این کشور نیازی ندارد ذخایر اورانیوم خود را در مسیر کاربرد نظامی ادامه دهد. این کشور همین حالا ثابت کرده علیرغم تحریمها و همچنین خرابکاریها و ترورهای منتسب به اسرائیل، قادر است به نقطهای برسد که ظرف چند ماه تا چنین قابلیتی فاصله داشته باشد. [ایران] میتواند بر روی این آستانه مانور داده و زمانبندی آن را تعیین کند. آمریکا قرار نیست آن را متوقف کند و اسرائیل برخلاف ادعاهای متکبرانه برخی رهبران و فرماندهانش احتمالاً ظرفیت کاملی علیه آن ندارد».
هاآرتص در پایان مینویسد، اگر هر کسی این توهم را داشت که با ورود رئیس جمهوری بهجز ترامپ به کاخ سفید، این قوانین (نظم جهانی آمریکا) احیا خواهد شد، سال 2021، سالی بود که غیاب هرگونه قانون دیکته شده از سوی غربیها کاملاً واضح و روشن شد و روسیه، چین و ایران بر این واقعیت اتفاق نظر دارند.
این تحلیل روزنامه هاآرتص همراستا با تحلیلهایی است که نشان میدهند مسائل آمریکا عمیق تر از شخص ترامپ است و با رفتن او میراث او که افول آمریکا است ادامه خواهد یافت. مرکز نظرسنجی «پیو» سال پیش نتایج تحقیقاتی را منتشر کرد که نشان میداد تصورات و نگرشهای مطلوب نسبت به آمریکا با افت شدید همراه شده و به سطوح «غیرقابلتصوری» رسیده است: نتایج این پیمایش که در 13 کشور دنیا انجام شده نشان میدهد تنها 26 درصد مردم آلمان، 30 درصد مردم هلند، 31 درصد فرانسویها، 33درصد استرالیاییها و 35 درصد کاناداییها نظر مطلوبی نسبت به آمریکا دارند.
این البته تنها شاخص قدرت آمریکا نیست که در عصر ترامپ رو به نزول گذاشت. حمایتگرایی نظامی-اقتصادی برآمده از دکترین «اول آمریکا» که هسته مرکزی سیاستهای ترامپ را تشکیل میدهد شالودههای دیگری را که قدرت آمریکا و بالتبع، نظم بینالمللی تحت رهبری این کشور در سالهای پس از جنگ سرد بر روی آن ایستاده بودند را نیز تضعیف کرده است.
ترامپ در لوای این سیاست، آمریکا را از پیمانهای چندجانبه جهانی و سازمانهای بینالمللی خارج کرده، علیه متحدانش در فراسوی آتلانتیک جنگ تجاری به راه انداخت، از محکوم کردن جنایتهای حاکمان خودکامه تا زمانی که شریک تجاری آمریکا باشند خودداری کرد، سیاست «مدارای صفر» علیه مهاجران به کار گرفته و در صحنه داخلی، با سیاستهایی مانند حمایت از شکنجه و سرکوب معترضان، صدور حکم عفو برای متهمان جنایتهای جنگی، دامن زدن به تفرقههای نژادی و سیاسی و حمایت از خشونت پلیس، مشروعیت آمریکا برای دفاع از آرمانهای حقوق بشر و دموکراسی را عریانتر از هر زمان دیگر خدشهدار کرد.
با این وجود نشانههای افول آمریکا با او نیامده بودند که با رفتن او و آمدن بایدن محو شوند.
نقل مشهور در میان نظریهپردازان قائل به سیر افولی آمریکا این است که ترامپ را باید بارزترین «نشانه» افول آمریکا دانست نه «عامل» آن. مهمترین پیام انتخابات 2016 هنوز هم از نگاه کارشناسان «نه» به هیئت حاکمه آمریکا و ناامیدی از حل نقائص ساختاری و بیعدالتیهای نهادینه شده در اقتصاد سیاسی نئولیبرال آمریکا قلمداد میشود.
بسیاری از آثار منفی سیاست خارجی ترامپ، بر خلاف وعدههایی که جو بایدن برای خنثی کردن آنها داد کماکان ماندگارند و این چیزی است که بسیاری از کشورها هماکنون به آن اذعان میکنند.
مقاومت عراق: نیروهای متکبر آمریکایی را با خواری از عراق اخراج خواهیم کرد
هیئت هماهنگی گروههای مقاومت عراق امروز سهشنبه درباره خروج نظامیان خارجی از این کشور بیانیهای منتشر کرد.
این هیئت در کانال تلگرامی خود نوشت: «هر روز برای ما قطعی میشود که نیروهای اشغالگر آمریکا در اجرای مطالبات ملت عزیز ما مبنی بر اجرای مصوبه پارلمان عراق در زمینه خروج آنان، جدی نیستند».
در این بیانیه آمده است، مقاومت عراق، در راستای تمایل برخی از گروههای سیاسی که با دولت همکاری میکنند، به نظامیان آمریکا فرصت داد تا این مصوبه برای تحقق اراده ملت عراق و استقلال و بازپسگیری حاکمیت کامل این کشور اجرایی شود.
بر اساس این بیانیه، مقاومت عراق در فرصت داده شده، بیشترین خویشتنداری را از خود نشان داد تا شاید «دولت به وظیفه خود در اخراج اشغالگران از عراق، عمل کند... ولی ظاهرا دولت شرور [آمریکا] اصرار دارد که نیروهای اشغالگر خود را در کشور [عراق] حفظ کند».
مقاومت عراق خاطر نشان کرد، آمریکا قصد دارد، نیروهای خود را در پایگاههای کنونی، حفظ کند و همچنین کنترل حریم هوایی عراق را در دست داشته باشد و از مناطقی جاسوسی کند که عاری از وجود عناصر داعش است.
در این بیانیه تأکید شد، آمریکا در تلاش است که بتواند تصمیم سیاسی و اقتصادی عراق را در دست داشته باشد و مداخله آشکاری در این کشور صورت دهد، ولی «رؤیای آمریکا که سربازان اشغالگر آن، احساس آرامش کنند و پایگاههای آن در صلح و ثبات در عراق باشند، یک توهم است که هرگز محقق نخواهد شد».
مقاومت عراق با بیان اینکه دفاع از میهن، حقی است که تمامی قوانین به آن اذعان دارد، خاطر نشان کرد، این دفاع، وظیفه شرعی، اخلاقی و ملی است و مقاومت عراق پس از پایان این دوره، این نیروهای متکبر را مجبور خواهد کرد که با خواری و خفّت از عراق خارج شوند؛ زیرا در سرزمین شهدا و مقدسات، هیچ جایی برای اشغالگر وجود ندارد.
ناظران میگویند که خروج نظامیان آمریکا از عراق، صوری است و نیروهای این کشور از عراق خارج نخواهند شد؛ مسئلهای که گروههای مقاومت عراق، هشدار دادهاند که در صورت باقی ماندن نیروهای آمریکایی، با آنان برخورد خواهند کرد و این مسئله را نقض حاکمیت عراق میدانند.
بر اساس بیانیه پایانی که پس از چهارمین دور گفتگوی راهبردی بین بغداد و واشنگتن صادر شد، عراق و آمریکا در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۱ توافق کردند که تمامی نیروهای رزمی آمریکا تا پایان سال جاری از عراق خارج شوند.
نگاه قرآن به شخصیت حضرت مسیح(علیه السلام)
قرآن با ذکر القابی مثل «روح الله»، «کلمهالله» و «قول الحق»، شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) ارائه کرده است. از دید قرآن آفرینش او مانند حضرت آدم(علیه السلام) بوده و امری عجیب نیست. قرآن در آیات متعدد مسیح را فرزند حضرت مریم(سلام اله علیه) معرفى کرده تا پاسخى به مدعیان الوهیت حضرت عیسى(علیه السلام) باشد؛ زیرا کسى که از مادر متولد مىشود، چگونه مىتواند خدا باشد؟ در این کتاب الهی، عیسی(علیه السلام) هیچگونه ادعایى جز بندگى خدا و نبوت نداشت و آنچه از معجزات انجام مىداد، همگى به اذن و فرمان خدا بود.
تعدادی از سورهها و آیات قرآن به زندگی، شخصیت، ویژگیها و برخی از اوصاف حضرت عیسی(علیه السلام) پرداخته است. در برخی از این آیات شیوه خلقت، داستان زندگی مادر و حیات پر ماجرای خودشان و در برخی دیگر، مقامات معنوی و خصلتهای اخلاقی او مطرح شده است. در مواردی نیز ادعاها و نسبتهای مسیحیان، مثل الوهیت و تثلیث طرح و رد شده است. در این مقاله نگاهی کوتاه به برخی از این آیات تحت عناوین ذیل میاندازیم.
مادر مسیح(علیه السلام)
داستان حضرت مسیح(علیه السلام) به نام مادر گرامیشان گره خورده است؛ چرا که نوع خلقت ایشان باعث شده که حضرت عیسی با عناوینی چون «ابن مریم»، «عیسى ابن مریم» و «المسیحُ ابنُ مریم» به مادر بزرگوارشان نسبت داده شود. قرآن حضرت مریم(سلام اله علیه) را به عنوان یک شخصیت برجسته و ویژه معرفی میکند و از آن حضرت با عنوان «بانوی برگزیده»، «پاک و مطهر»، «بهترین زنان» عصر خود، مظهر عفاف، الگوی مؤمنان، دختری عابد، بسیار راستگو و همسخن با فرشتگان یاد شده است.
در آیات ۴۲ و ۴۳ آلعمران به برخی از این فضائل اشاره شده است: «و اذ قالت الملائکهُ یا مریمُ انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک على نساء العالمین. یا مریمُ اقنُتی لربّک و اسجُدی و ارکعی مع الرّاکعین: [به یاد آورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى بخشیده است. اى مریم [به شکرانة این نعمت] براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور؛ و با رکوعکنندگان، رکوعکن.»
همچنین در آیه۱۲ سوره تحریم حضرت مریم(سلام اله علیه) را در زمره مطیعان و الگوی پاکدامنی قرار داده است: «و مریم ابنت عمران الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدّقت بکلمات ربّها و کُتُبه و کانت من القانتین: همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار خویش و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان بود.» به جهت همین ویژگیهاست که یکی از برجستهترین کارهای مسیح، احترام به مقام والای مادر است که در سوره مریم، آیه۳۲ به آن اشاره شده است: «و برّا بوالدتی و لم یجعلنی جبّاراً شقیّا: مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و عصیانگر قرار نداده است.»
خلقت مسیح(علیه السلام)
قرآن خلقت عیسی(علیه السلام) را در سوره آلعمران، آیه۵۹ مورد بررسی قرار داده است: «انّ مثل عیسى عند الله کمثل آدم خلقهُ من تُراب...». آدم به عنوان اولین انسان روی زمین، بدون دخالت پدر و مادر خلق شد؛ خلقت عیسی سختتر از آفرینش آدم نبود. او پدر و مادر نداشت و همان خدایى که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، قادر خواهد بود که عیسى بن مریم را بدون پدر خلق کند. از این جهت آفرینش حضرت عیسى مانند آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) است. اگر عیسى بدون پدر از مادر متولد شد، حضرت آدم بدون آنکه پدر و مادرى داشته باشد، به دنیا آمد.
این استدلال به ادعاى کسانی پاسخ مىدهد که به خلقت مسیح ایراد وارد میکنند؛ یعنی اگر مسیح(علیه السلام) بدون پدر به دنیا آمد، جاى تعجب نیست، و دلیل بر فرزند خدا یا عین خدابودن نمىباشد؛ چون خلقت آدم(علیه السلام)، از این هم شگفتانگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد و اینگونه کارها برای خدا دشوار نیست.
به همین دلیل زمانی که مریم بیان میکند که چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که نه هیچ بشرى با من ازدواج کرده است و نه بدکاره بودهام؛ قرآن در سوره مریم، آیه۲۱ میفرماید: «قال کذلک قال ربُّک هو علیّ هیّنٌ و لنجعلهُ آیه للنّاس و رحمه منّا و کان امرا مقضیّا: گفت: چنین است [که گفتى، ولى] پروردگارت فرموده است: این کار بر من آسان است و [فرزندى بدون ازدواج به او بخشیدن] براى این [است] که او را نشانهاى [از قدرت خود] براى مردم و رحمتى از سوى خود قرار دهیم؛ و این کار شدنى است.»
در سوره یس، آیه۸۲ هم به این مطلب اشاره شده که آفرینش موجودات برای خدا مشکل نیست: «قال لهُ کُن فیکون: فرمود باش! بىدرنگ شد.» مضمون این آیه، در چندین سوره تکرار شده است.۱ کسی که قدرت نامحدود دارد، تقسیم کارها به مشکل و آسان، برایش مفهومى نخواهد داشت و براى او آفرینش یک برگ، یا خلقت یک جنگل در هزاران کیلومتر یکسان است و آفرینش یک ذره خاک با منظومه شمسى، مساوى میباشد.۲
خداوند در سوره مؤمنون، آیه۵۰ خلقت حضرت عیسی را یکی از نشانههای قدرت خود بیان کرده و میفرماید: «و جعلنا ابن مریم و اُمّهُ آیه: ما پسر مریم و مادرش را نشانهاى [از عظمت و قدرت خود] قرار دادیم.» تعبیر به «ابن مریم» به جاى «عیسى» براى توجه دادن به این حقیقت است که او تنها از مادر و بدون دخالت پدرى به فرمان پروردگار متولد شد، و این تولد خود از آیات بزرگ قدرت پروردگار بود و از آنجا که این تولد استثنایى رابطهاى با عیسى و رابطهاى با مادرش مریم دارد، هر دو را به عنوان یک آیه و نشانه مىشمرد؛ چرا که این دو (تولد فرزندى بدون دخالت پدر و باردار شدن مادرى بدون تماس با مرد) در واقع یک حقیقت بودند با دو نسبت متفاوت.۳
مقامات معنوی مسیح(علیه السلام)
قرآن با ذکر القابی پر معنی مقام و شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) ارائه کرده است. برخی از این القاب عبارتند از: «زکی»، «مبارک»، «قولُ الحق»،۴ «وجیها فی الدنیا و الاخره»، «من المُقربین»، «کلمه الله»،۵ «روحٌ من الله»، «رسول الله».۶ همچنین در آیه۸۵ سوره انعام وی را در زمره صالحان قرار داده است: «و زکریّا و یحیى و عیسى و الیاس کُل من الصالحین». این توصیفها نشان از عظمت و بزرگی آن حضرت دارد.
اولین اعجاز و کرامات مسیح در همان لحظات اولیه تولد نمایان شد و حضرت در حالی که در گهواره بود، خود را عبد و بندة خدا معرفی کرد که از طرف خدا به عنوان پیامبر انتخاب، و به او کتاب (انجیل) داده شده و او را مایه برکت، تسکین و آرامش قرار داده است. آیات ۲۹ و ۳۰ سوره مریم به این موضوع اختصاص دارد: «فاشارت الیه قالوا کیف نُکلّمُ من کان فی المهد صبیّا. قال انّی عبدُ الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیّا: مریم به نوزاد اشاره کرد [که از او بپرسید.] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است، سخن بگوییم؟ نوزاد گفت: همانا من بنده خدا هستم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است.»
نحوه گفتگوی آن حضرت با پروردگار در سوره مائده، آیه۱۱۶، گویای اخلاق عملی آن حضرت است. زمانی که خداوند به عیسی(علیه السلام) مىگوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خویش قرار دهید، و پرستش کنید: و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ءانت قُلت للنّاس اتّخذونی و اُمّی الهین من دون الله»؟ مسیح با نهایت احترام در برابر این سوال، نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و مىگوید: «خداوندا! پاک و منزهى از هر گونه شریک: قال سُبحانک». سپس در ادامه میگوید: «چگونه ممکن است چیزى را که شایسته من نیست، بگویم: ما یکونُ لی ان اقول ما لیس لی بحقّ».
در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفى مىکند، بلکه مىگوید اساسا من چنین حقى را ندارم و چنین گفتارى با مقام و موقعیت من هرگز سازگار نیست.۷
مواهب الهی بر مسیح(علیه السلام)
قرآن بخشی از سرگذشت حضرت مسیح و مواهبی که به او و امتش ارزانى شده در سوره مائده، آیه۱۱۰ به این صورت بیان میکند: خداوند خطاب به مسیح(علیه السلام) میفرماید: «به یاد بیاور هنگامى را که خدا به عیسى بن مریم فرمود: نعمتى را که بر تو و بر مادرت ارزانى داشتم، متذکر باش: اذ قال الله یا عیسى ابن مریم اذکُر نعمتی علیک و على والدتک».
۱. تقویت با روحالقدس
«اذ ایّدتُک بروحالقدس: تو را با روحالقدس تقویت کردم.»
مراد از روحالقدس، فرشته وحى جبرئیل و یا همان نیروى غیبى است که عیسى را براى انجام معجزات و تحقق بخشیدن به رسالت مهمش تقویت مىکرد، این معنى در غیر انبیا نیز به درجه ضعیفتر وجود دارد.
۲. سخن گفتن در گهواره
«تُکلّمُ النّاس فی المهد و کهلا: به تأیید روحالقدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگى و پختگى سخن مىگفتى.» اشاره به این که سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگى، پخته و حسابشده بود، نه سخنان کودکانه و بىارزش.
۳. تعلیم حکمت، تورات و انجیل
«و اذ علّمتُک الکتاب و الحکمه و التّوراة و الانجیل: کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو تعلیم دادم.» ذکر تورات و انجیل بعد از ذکر کتاب با اینکه از کتب آسمانى است، در حقیقت از قبیل تفصیل بعد از اجمال است.
۴. زندهکردن پرندگان به اذن خدا
«و اذ تخلُقُ من الطّین کهیئه الطّیر باذنی فتنفُخُ فیها فتکونُ طیراً باذنی: از گل به فرمان من چیزى شبیه پرنده مىساختى، سپس در آن مىدمیدى و به اذن من پرنده زندهاى مىشد.»
۵. شفای بیماران خاص
«و تُبرئُ الاکمه و الابرص باذنی: کور مادرزاد و کسى را که مبتلا به بیمارى پیسى بود، به اذن من شفا مىدادى.»
۶. زندهکردن مردگان
«و اذ تُخرجُ الموتى باذنی: مردگان را به اذن من زنده مىکردى.»
۷ـ حمایت در برابر بنیاسرائیل
خداوند در ادامه آیه میفرماید: من در برابر این همه هیاهو و دشمنان سرسخت و لجوج تو را حفظ کردم تا دعوت خود را پیش ببرى: «و اذ کففتُ بنیاسرائیل عنک اذ جئتهُم بالبیّنات فقال الّذین کفروا منهُم ان هذا الّا سحرٌ مُبینٌ: به یاد آور هنگامى را که بنى اسرائیل را از آسیبرساندن به تو بازداشتم. در آن زمان که دلایل روشن برایشان آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!»
در این آیه چهار بار کلمه «باذنى» (به فرمان من) تکرار شده است تا جایى براى غلو و ادعاى الوهیت در مورد حضرت مسیح(علیه السلام) باقى نماند؛ یعنى آنچه او انجام مىداد، گرچه بسیار عجیب و شگفتانگیز بود و به کارهاى خدایى شباهت داشت، ولى هیچیک از ناحیه او نبود، بلکه همه از ناحیه خدا انجام مىگرفت. او بندهاى بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت، از طریق استمداد از نیروى لایزال الهى بود.۸
نفی الوهیت و تثلیث
یکى از مهمترین انحرافات مسیحیت، مسأله «تثلیث و خدایان سهگانه» است و قرآن کریم با جملههاى کوتاه و مستدل آنها را از این انحراف بزرگ برحذر میدارد.
نخست در سوره نساء، آیه۱۷۱به آنان اخطار مىکند که در دین خود راه غلو را نپویند و در باره خدا جز حق نگویند: «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا على الله الا الحق: اى اهل کتاب! در دین خود افراط مورزید و نسبت به خدا جز حق مگویید.» سپس در ادامه به چند نکته که هر کدام در حکم دلیلى بر ابطال تثلیث و الوهیت مسیح(علیه السلام) است اشاره مىکند:
۱. عیسى(علیه السلام) فقط فرزند مریم(علیه السلام) بود
«انّما المسیحُ عیسى ابنُ مریم». این تعبیر (ذکر نام مادر عیسى در کنار نام او) که در شانزده مورد از قرآن مجید آمده است، خاطرنشان میسازد که مسیح(علیه السلام) همچون سایر افراد انسان در زهدان مادر قرار داشت و دوران جنینى را گذراند و همانند سایر افراد بشر متولد شد، شیر خورد و در آغوش مادر پرورش یافت؛ یعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممکن است چنین کسى که مشمول و محکوم قوانین طبیعت و تغییرات جهان ماده است، خداوندى ازلى و ابدى باشد؟! مخصوصا کلمه «انّما» که در آیه مورد بحث آمده است، به این توهم نیز پاسخ مىگوید که اگر عیسى(علیه السلام) پدر نداشت، مفهومش این نیست که فرزند خدا بود، بلکه فقط فرزند مریم بود.
۲. عیسى(علیه السلام) فرستاده خدا بود
«رسولُ الله»؛ و این موقعیت نیز تناسبى با الوهیت او ندارد.
۳- عیسى(علیه السلام) «کلمه» خدابود که به مریم القا شد
«و کلمتُهُ القاها الى مریم». در چند آیه قرآن از عیسى(علیه السلام) تعبیر به «کلمه» شده است و این تعبیر به خاطر آن است که اشاره به مخلوقبودن مسیح(علیه السلام) کند: همانطور که کلمات مخلوق ماست، موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند، و نیز همانطور که کلمات اسرار درون ما را بیان مىکند و نشانهاى از صفات و روحیات ماست، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند؛ به همین جهت در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات اطلاق «کلمه» شده است.۹
البته این کلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتا ساده و کوچک هستند، و عیسى(علیه السلام) مخصوصا از نظر آفرینش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت؛ زیرا بدون پدر آفریده شد.
۴. عیسى روحى است که از طرف خدا آفریده شد
«و روحٌ منهُ»؛ این تعبیر که در مورد آفرینش آدم و به یک معنى آفرینش تمام بشر نیز در قرآن آمده است، اشاره به عظمت آن روحى است که خدا آفرید و در وجود انسانها عموماً و مسیح و پیامبران خصوصاً قرار داد.۱۰ قرآن در این آیه و آیات متعدد دیگر صریحاً عیسى را فرزند مریم معرفى کرده تا پاسخى به مدعیان الوهیت حضرت عیسى(علیه السلام) باشد؛ زیرا کسى که از مادر متولد مىشود و مشمول تمام تغییرات دوران جنین و تغییرات و تحولات جهان ماده است، چگونه مىتواند خدا باشد؟ خدایى که از تمام تغییرات و دگرگونیها بر کنار است.۱۱
عالمان مسیحى چون نتوانستند خلقت عجیب حضرت عیسی را تبیین کنند، مدعی شدند که وی پسر خداست و برای این مدعای خود ناگزیر درصدد توجیه و تأویل برآمدند. آنان پسربودن عیسى را به یکى از معانى زیر گرفتهاند:
۱. از آنجا که آفرینش عیسى برخلاف روش معمولى و بدون داشتن پدر صورت گرفته و کارهاى دوران زندگى او آمیخته با انواع معجزات و حوادث خارقالعاده بوده، از این جهت مىتوان گفت عیسى مظهر و آینه تمامنماى خداست و به همین جهت خداوند از او تعبیر به «پسر» نموده است و یا چون خداوند عیسى را فوقالعاده دوست مىداشت، از این جهت او را پسر خود خوانده است.
۲. توجیه دیگر این که مىگویند: منظور از این که عیسى پسر خداست، این است که خداوند در پیکر عیسى حلول کرده، همانسان که حرارت در آب حلول مىکند.
البته این توجیهها نه تنها فرار از اصل اشکال نیست، بلکه از چاله به درّه سقوطکردن است؛ زیرا خداوند نه مىتواند جسم باشد و نه محدود به زمان و مکان؛ خداوندى که صرف وجود و غیرمحدود به زمان و مکان است، چگونه مىتواند در بدن انسانى مانند عیسى که مانند همه افراد بشر غذا مىخورد و مىخوابد و راه مىرفت و از لحاظ زمان و مکان محدود بود، حلول کرده و محدود شده باشد؟۱۲
قرآن کریم از زبان حضرت مسیح(علیه السلام) نیز او را از هر گونه ادعاى ناروا در زمینه الوهیت پاک مىشمرد؛ خداوند در سوره مائده آیات ۱۱۶ و۱۱۷ میفرماید: «و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ءانت قُلت للنّاس اتّخذونى و اُمّى الهین من دون الله...: به خاطر بیاور هنگامى را که خداوند [در قیامت] به عیسى بن مریم(علیه السلام) مىگوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را غیر از خدا، معبود قرار دهید؟»
عیسى مىگوید: «خداوندا! منزهى، من هرگز حق ندارم آنچه شایستهام نیست، بگویم. اگر چنین گفته بودم، تو مىدانستى. آنچه در دل من است، مىدانى و من آنچه در ذات توست، نمىدانم و تو داناى اسرار پنهانى. من به آنها چیزى نگفتم جز آنچه به من امر فرمودى که [تنها] خدا را بپرستید که پروردگار من و شماست. تا زمانى که من در میان آنها بودم، گواه ایشان بودم [تا از مسیر توحید منحرف نشوند]؛ اما هنگامى که مرا بازگرفتى، تو مراقب آنان بودى، و تو بر هر چیزى گواهى.»
طبق مفاد این آیات، حضرت عیسی(علیه السلام) هیچگونه ادعایى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبودیت و تسلیم در برابر فرمان خدا نیز بسیار خاضع بود. در آیات دیگر نیز مىگوید: آنچه عیسی از معجزات انجام مىداد، همگى به اذن و فرمان خدا بود.۱۳ همچنین آن حضرت برخلاف باور و اعتقاد پیروانش که مقام الوهیت و خدایی را برای آن حضرت اتخاذ کردند، انسانها را به عبودیت و بندگی خدا دعوت می کند:
«و انّ الله ربّی و ربُّکُم فاعبُدوهُ هذا صراطٌ مُستقیم:۱۴ [عیسى گفت:] خداوند، پروردگار من و پروردگار شماست؛ او را بپرستید؛ این است راه راست.»
پینوشتها:
۱. سوره بقره، آیه۱۱۷؛ سوره آلعمران، آیات۴۷، ۴۹، ۵۹؛ سوره انعام، آیه ۷۳؛ سوره نحل، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۳۵؛ سوره فرقان، آیه ۷؛ سوره غافر، آیه ۶۸.
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتبالاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش، چاپ سى و دوم، ج۲، ص۵۷۵.
۳. تفسیر نمونه، همان، ج۱۴، ص۲۵۱.
۴. سوره مریم، آیات ۱۹ و ۳۱ و ۳۴.
۵. سوره آلعمران، آیات ۴۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۶. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۷. برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حجتالاسلام احمد، على بابایى، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۲، چاپ سیزدهم، ج۱، ص۵۷۰.
۸. تفسیر نمونه، همان، ج۲، ص ۵۴۸.
۹. مانند: سوره کهف، آیه ۱۰۹ و سوره لقمان، آیه ۲۹.
۱۰. تفسیر نمونه، همان، ج۴ ، ص۲۲۰.
۱۱. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۱۲. شرح دلایل این قسمت را در کتاب «چگونه خدا را بشناسم، مکارم شیرازی، ناصر، کانون انتشارات محمدى، تهران، ۱۳۶۲ش، چاپ اول» مطالعه بفرمایید.
۱۳). پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چاپ نهم، ج۸، ص۲۶۰.
۱۴. سوه مریم، آیه ۳۶.
خطیبزاده: ترور سردار سلیمانی مصداق تروریسم دولتی بود
«سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز (دوشنبه) در نشست هفتگی با خبرنگاران با بیان اینکه به سالگرد شهادت سردار سلیمانی نزدیک میشویم، گفت: اقدام آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی مصداق حمله تروریستی و تروریسم دولتی بود که به شکل سازمان دهی شده توسط دولت آمریکا و به دست ترامپ طراحی و اجرا شد.
خطیب زاده افزود: دولت آمریکا در قبال این اقدام سبعانه مسئولیت بینالمللی دارد و ایران از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند که مسببان، آمران و عاملان و مشاوران این اقدام تروریستی را به پیشگاه عدالت بیاورد.
سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین به آغاز دور جدید گفتوگوها در وین که از امروز آغاز شده است، اشاره کرد و درباره نقش غیرسازنده برخی کشورهای اروپایی گفت: در گفتوگوهای وین نگاهمان همواره رو به جلو بوده است. توصیه این است که طرفها با عزم رسیدن به توافق خوب به وین بیایند.
وی با بیان ایکنه اگر همگی در وین با این دستورکار بیایند که گفتوگوها به نتیجه برسد نتایج را خواهیم دید، افزود: ایران از سه کشور اروپایی انتظار دارد به بی عملی پایان دهند و برنامه جدی خود را برای بازگشت به تعهداتشان در ذیل برجام ادامه دهند.
جایگاه رفیع حضرت مسیح در عصر ظهور
ظهور منجی در آخر الزمان، یکی از مباحث مشترک بین تمام ادیان است. آن چه که بین آنها تفاوت دارد، اختلاف در مصداق آن است.
برخی مانند مسیحیان، منجی را حضرت مسیح میدانند؛ زیرا آنها معتقدند که حضرت مسیح در آخر الزمان بر میگردد. اما از ویژگیها و خصوصیاتی که در کتابهای مسیحیان در خصوص حضرت مسیح مطرح شده است، چنین بر میآید که مراد از منجی، شخصی غیر از حضرت مسیح است .[۱]
نقش هدایت گری حضرت مسیح در زمان ظهور
قرآن کریم حضرت مسیح را به عنوان پیامبری معرفی میکند که قبل از رحلتش همه اهل کتاب به او ایمان میآورند. «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهیداً ؛[۲] و هیچیک از اهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگش به او [حضرت مسیح] ایمان میآورد و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود.» این در حالی است که بسیاری از اهل کتاب «یهود» در زمان پیامبری حضرت مسیح به او ایمان نیاوردند؛ پس باید مراد زمانی دیگر باشد!
از طرفی قرآن کریم به زنده بودن حضرت مسیح علیه السلام تصریح میکند. «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقینا ؛[۳] در حالی که نه او را کشتند و نه بر صلیب آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد؛ و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند؛ و قطعاً او را نکشتند!»
با توجه به این دو آیه، به خوبی روشن میشود که بعد از نزول حضرت مسیح از آسمان، که در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام است، دو اتفاق جهانی رخ میدهد:
یک. تمام یهودیان به حضرت مسیح علیه السلام ایمان میآورند.
دو. مسیحیان نیز دست از الوهیت او برداشته و به او ایمان میآورند .[۴]
قبل از رحلت حضرت مسیح علیه السلام، در دوران ظهور امام زمان علیه السلام، تمام یهودیان و مسیحیان به او ایمان میآورند .[۵]
اقامه نماز به امامت حضرت مهدی (ع)
یکی از اتفاقات زیبای زمان ظهور، اقتدا کردن حضرت مسیح علیه السلام به حضرت مهدی علیه السلام است و همین اتفاق، باعث میشود تمام کسانی که به حضرت عیسی علیه السلام ایمان آوردهاند، به امام زمان علیه السلام نیز ایمان بیاورند و نتیجه آن، فراگیری حکومت حضرت از مشرق تا مغرب خواهد بود .[۶]
مسئولیت حضرت مسیح در دولت حضرت مهدی (ع)
حضرت عیسی علیه السلام در دوران حکومت مهدوی دارای دو مسئولیت مهم میباشند:
۱. مقام وزارت
بعد از این که حکومت حضرت برپا شد، حضرت مسیح علیه السلام به عنوان وزیر حضرت، برخی از امور را به دست گرفته و هموارکننده حرکت حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود .[۷]
از جمله اقدامات مهم حضرت مسیح علیه السلام در آن دوران، کشتن دجال خواهد بود؛ و آن زمانی است که حضرت عیسی علیهالسلام، با سپاه هفتاد هزار نفری یهود به رهبری دجّال روبرو میشود و حضرت عیسی خود را به او رسانده و با ضربتی او را به هلاکت میرساند .[۸]
هر چند برخی از روایات کشته شدن دجال را به امام زمان علیه السلام نسبت دادهاند ؛[۹] ولی شاید جمع آن به این است که کشته شدن دجال به دستور حضرت مهدی علیه السلام و با دست حضرت مسیح خواهد بود.
۲. مقام قضاوت
سرانجام حضرت مسیح مقام قضاوت در بین مردم را به عهده خواهد گرفت و به دست اوست که صلیبها از بین میرود .[۱۰]
بنابراین، حضرت مسیح علیه السلام در ظهور حضرت مهدی علیه السلام، جایگاه رفیعی دارد.
پی نوشت
[۱]. مجله انتظار، ش ۳۴، مقاله «مقایسه گونه شناسی موعود مسیحیت با موعود شیعه»، ص ۱۱۹.
[۲]. سوره نساء، آیه ۱۵۹.
[۳]. سوره نساء، آیه ۱۵۷.
[۴]. تفسیر نمونه، مکارم، ج ۴، ص ۲۰۴.
[۵]. تفسیرقمی، ج ۱، ص ۱۵۸.
[۶]. کمال الدین، صدوق، ج ۱، ص ۲۸۰.
[۷]. التشریف بالمنن، ابن طاووس، ص ۱۷۴.
[۸]. تفسیرقمی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ التفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج ۷، ص ۱۳۶.
[۹]. کمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۵۲۷.
[۱۰]. بشارة المصطفی، طبری عاملی، ص ۲۵۸؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج ۳، ص ۳۵۷.
تقلا برای ورود به اتاق مذاکره/ سالیوان در تل آویو چه می کرد؟
روز دوشنبه ۶ دی، ایران و ۱+۴ بار دیگر دور میز مذاکرات وین مینشینند تا ادامه دهنده گفتگوها برای رفع تحریمهایی باشند که کلید بازگشت آمریکا به توافق برجام است.
در عین حال، دور هشتم گفتگوهای وین به منزله دومین رویارویی مذاکره کنندگان دولت جدید ایران با تروئیکای اروپایی است که با کنار گذاشتن موضع منفعلانه دوره ترامپ، نقش به ظاهر پیچیدهای را برای خود انتخاب کرده اند که تا حد زیادی به اهرم تهدید متکی است.
نقش E۳ (انگلیس، فرانسه و آلمان) در مواجهه با آنچه که روزنامه «هاآرتض» از قول «عاموس هرئیل» تحلیلگر نظامی صهیونیست، از آن به عنوان «شگفتی از مواضع محکم طرف ایرانی» تعبیر میکند؛ چند وجهی و تا حدی مایه سردرگمی است.
اول آنکه تروئیکا می کوشد از قالب سه کشور اروپایی فراتر رود و ۱+۴ را که شامل چین و روسیه هم میشود، یک کل منسجم در مقابل ایران جلوه دهد.
دوم آنکه وقتی «انریکه مورا» به نمایندگی از اتحادیه اروپا برای مذاکره با ایران پیشرفتی نسبی قائل میشود، E۳ در اقدامی متضاد با مورد اول، دم از عدم پیشرفت میزند.
سوم آنکه تروئیکا وانمود میکند که در روند بازگرداندن برجام به مسیر اصلی، حتی بیشتر از آمریکا به حفظ منافع رژیم صهیونیستی متعهد است.
در ادامه به هر یک از جنبههای نقش تروئیکا خواهیم پرداخت حال آنکه بازی E۳ فقط زمانی قابل درک است که نقش آمریکا را به عنوان حقیقت موازی که بیرون اتاق مذاکره پرسه میزند؛ موشکافی کنیم.
سالیوان در تل آویو / تحلیل یک سفر
سفر هفته گذشته «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید به فلسطین اشغالی، شاید بهترین سرنخ برای باز کردن کلاف پیچیدگیهای عامدانه ای باشد که تروئیکا و آمریکا در مسیر بازگشت به اصل برجام ایجاد میکنند.
پیش درآمد انجام این سفر، انتشار خبری بود مبنی بر اینکه «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا سه هفتهای است که از پاسخ دادن به تماس تلفنی «نفتالی بنت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی خودداری میکند-خبری که قرار بود خروجی آن القای اختلاف واشنگتن-تل آویو در قبال به سرانجام رساندن مذاکرات وین باشد.
پیش از آن هم، ادعاهایی مطرح بود مبنی بر اینکه «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران، با حضور در «لیورپول» که محل برگزاری اجلاس وزاری خارجه گروه ۷ بود؛ مانع از صدور بیانیهای شدید اللحن علیه ایران شد تا مبادا مذاکرات وین از مسیر اصلی خارج شود.
اولین استنباط از این جریان سازی آن است که «آمریکا مشتاق ورود به اتاق مذاکرات وین است». اما آنچه در پس این استنباط القا میشود؛ همان خطی است که تروئیکا دنبال میکند و به اتهام «طرح شروط غیر منطقی از سوی ایران» به عنوان مانعی برای حسن نیت ادعایی واشنگتن منتهی میشود.
اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره مذاکرات وین با یکدیگر به اختلاف برخورده اند میتواند از برخی جهات صحت داشته باشد اما این را نباید به منزله یک اختلاف بنیادی تلقی کرد. آنچه واشنگتن را دلخور کرده رجزخوانیهای تل آویو درباره استقلال عمل در توسل به گزینه نظامی علیه ایران است چرا که کوچکترین اشتباه در این زمینه با پاسخ دندان شکن تهران مواجه میشود. بایدن در لحظه راهبردی «چرخش تمام عیار به ایندوپاسیفیک» که مستلزم تمرکز نیرو و تجهیزات برای مهار چین است؛ توانایی آن را ندارد که خود را درگیر جنگ جدیدی در خاورمیانه کند.
تروئیکا و آمریکا / نقشهای مکمل
در واقع، سفر سالیوان به فلسطین اشغالی با این هدف انجام شد که تل آویو از مانور دادن روی گزینه نظامی دست بردارد چرا که تکرار این موضع آن هم وقتی قصد واقعی برای انجام آن وجود ندارد، از کارایی این تهدید که هدف اصلی اش ایجاد ترس در ایران است می کاهد.
این میتواند محتملترین تصویر از پشت پرده دیدارهای سالیوان با مقامات صهیونیست باشد چرا که خروجی آن مانور دادن روی سه طرح تکراری «حصول توافق نهایی در مذاکرات وین»، «حصول توافق موقت» و در نهایت «عدم توافق و افزایش کارزار فشار و تحریم» بود که در آن هیچ اشارهای به گزینه نظامی نشده است.
ادعاهای وزیر خارجه و رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی مبنی بر ارائه «گزینه نظامی باورپذیر» علیه ایران یا «افزایش آمادگی نظامی برای حمله احتمالی» هم در حد رجزخوانی است و برنامههای آتی تل آویو نهایتاً به ادامه خرابکاریهای بزدلانه قبلی ختم میشود.
اما، در گوشه دیگر این سناریو، E۳ باید همچنان با جانبداری گاه و بیگاه خود از تل آویو و تکرار نگرانیهای این رژیم درباره برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران، به دنبال تأمین منافع حداکثری غرب پای میز مذاکره با ایران باشد.
برای رسیدن به این هدف است که E۳ نقش سنتیتر یعنی واسطه گری میان ایران و آمریکا را به اتحادیه اروپا محول میکند و مواضع متفاوت و مبتنی بر خوشبینی مورا هم از همین جا ناشی میشود.
اما تروئیکا در خصوص وجه سوم نقش خود که القای اتحاد میان ۴+۱ است قطعاً با کامیابی همراه نخواهد بود. این را میتوان به خوبی در موضع وزارت خارجه چین که میگوید «آمریکا به عنوان مقصر بحران هستهای ایران باید سیاست اشتباه خود مبنی بر فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را بازنگری و تمامی تحریمهای غیرقانونی علیه ایران و اشخاص ثالث را لغو کند»، مشاهده کرد. «میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در مذاکرات وین هم در واکنش به این ادعا که «ایالات متحده و سه کشور اروپایی در برابر نقض تعهدات ایران و سرعت پیشرفت هستهای آن با روسیه و چین در یک جبهه مشترک قرار دارند»، در حساب کاربری خود نوشت: «نه. شما راه حل ساده انگارانه ای ارائه میکنید که روسیه (و من معتقدم چین) نمیتواند با آن موافق باشد. ما از پیشرفت سریع برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران خوشحال نیستیم اما این پاسخی است به ادامه سیاست فشار حداکثری ایالات متحده».
در اینکه آمریکا خروج از برجام را «اشتباهی بزرگ» تلقی میکند شکی نیست اما با بازی درآوردن در برابر رسانهها یا اعطای نقش جدید به تروئیکا نمیتواند کاری از پیش ببرد. واقعیت این است که برای دولت بایدن راه میانبری وجود ندارد چرا که تنها کلید بازگشت به توافق، رفع تحریمها است.
تفاهمنامه اجرای خط ریلی بصره-شلمچه امضا شد
وزیر راه و شهرسازی اعلام کرد: تفاهمنامه اجرای خط ریلی بصره-شلمچه امضا شد و ظرف یک ماه آینده عملیات اجرایی این طرح آغاز خواهد شد.
رستم قاسمی درخصوص اهمیت طرح اتصال راه آهن ۳۲ کیلومتری شلمچه به بصره و اینکه برای تکمیل آن چه تصمیماتی گرفته شد، افزود: روز یکشنبه(5 دی ماه) مذاکرات با وزیر حمل و نقل عراق درخصوص امضای این توافقنامه شروع شد.
وی ادامه داد: در مورد اهمیت توافقنامه باید بگویم که تقریبا ۲۰ سال است با عراق برای اجرایی شدن بحث راهآهن شلمچه به بصره مذاکرات متعددی داشتیم و حتی تفاهمهای بسیار زیادی در ادوار مختلف شد، اما هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید.
وزیر راه و شهرسازی ادامه داد: من با وزیر حمل و نقل، نخست وزیر و رئیس جمهوری عراق روز یکشنبه ملاقات داشتم و خوشبختانه با بحثهایی که پیش آمد و مذاکراتی که انجام شد، این توافقنامه حدود ۲ ساعت پیش امضاء شد.
وی افزود: حسن این توافقنامه این است که دارای یک زمانبندی مشخصی است و یکی از بندها این است که ما ظرف یک ماه آینده عملاً در برنامه پل بین عراق با ایران مستقر و عملیات اجرایی شروع خواهد شد.
قاسمی گفت: توافق کلی ما این است است که شرکت راهآهن جمهوری اسلامی و شرکت راه آهن عراق مشترک این پروژه را اجرا کنند و ظرف۲ ماه شرکت مشترک تشکیل خواهد شد، اما حتی ما برای تا ۲ ماه آینده که این شرکت تشکیل خواهد شد منتظر نماندیم و توافق کردیم که ظرف یک ماه آینده عملا ما در کنار پل مستقر میشویم و عملیات اجرایی مطالعات و اجرای این طرح را شروع کنیم.
رموز و آثار بسم الله الرحمن الرحیم
نور دلها
سوگند مقدس
درس اول
نامي شگفت
شهر رحمت
سه هزار نام در سه نام
بزرگ ترين آيه
وصيت عارف
آثار رحمت الهي
جاذبه آيه رحمت
زيان غفلت
جامع ترين نام
بركات نام او
دستور العمل
شفاي قيصر
آغاز نامهها
سرچشمه مهربانيها
سيره مشترك
بسم الله در قرائت قرآن
علت تقدم اعوذ بالله بر بسم الله
هنگام درماندگي
آمرزش الهي
درسي از پيامبر (صلي الله عليه و آله)
راه درمان يأس
وصيت پير
تمرين توحيد
فرمان نجات
روزي شیطان
شرط تأثير
تفسير ادبي و عرفاني
سيد آيات
دشمني تا كجا
نقش عقيده
بسمله
بهترين پناهگاه
پيامبران و بسم الله
درسهاي بسم الله
راههاي نجات
پندي از پيامبر (صلي الله عليه و آله)
رمز شايستگي
حديث قدسي
الله
رحمن و رحيم
خطر خودبيني
راه هدايت
غذاي كامل
به نام او
نشانههاي مؤمن
رحمن و رحيم
احكام فقهي
بسم الله و گذر از سختی های پس از مرگ
هنگام مشكلات
بسم الله در همه حال
درسي از امام علي (عليهالسلام)
لزوم دو حُسن
تفسير اميرمؤمنان (عليهالسلام)
كرامت استاد
آشناترين نام
قصرهاي ناقص
راه نجات
پاك شدن گناهان
سه پيام
وظایف تربیتی والدین از دیدگاه قرآن و حدیث
پدر و مادر مسئول سلامت و رشد جسمی و روحی و مهم ترین عامل سعادت و یا شقاوت فرزندان خود هستند، هر چه آنها در این زمینه سرمایه گذاری و تلاش بیشتری کنند نتیجه و ثمر آن را در آینده بیشتر خواهند دید.
حساس ترین وظیفه پدر و مادر در برابر فرزندانشان، تربیت صحیح آنان است.
اسلام شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر می داند و برای تمام لحظات زندگی و دوران عمر افراد، دستورات خاص و مقررات ویژه ای دارد.
یکی از مسائل مطرح شده در اسلام، مسئله وظایف والدین در تربیت فرزندان است که در نظر قرآن و اهل بیت(ع) جایگاه ویژه ای دارد.
در این مقاله به بررسی برخی از وظایف تربیتی والدین در برابر فرزندان از دیدگاه قرآن و روایات پرداخته شده است:
● اهمیت تربیت خانواده در قرآن و حدیث
خداوند متعال در سوره فرقان یکی از ویژگی های بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش می داند تا آن جا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوق العاده ای می کنند چنان که می فرماید: «آنها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و می گویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد»
مسلما چنین افرادی آنچه در توان دارند در تربیت فرزندان و همسران و آشنایی آنها به اصول و فروع اسلام و راه های حق و عدالت، فروگذار نمی کنند و در آنجا که دستشان نمی رسد دست به دامن لطف پروردگار می زنند و دعا می کنند.
همچنین در آیه شش سوره التحریم خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی بایسته برعهده مومنان دانسته، روی سخن را به همه مومنان کرده و دستوراتی درباره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها می دهد و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها هستند نگاهدارید.»
نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است، و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است.
این برنامه ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تأمین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنهاحاصل نمی شود، مهم تر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
از آیه فوق، و روایاتی که درباره حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده، به خوبی استفاده می شود که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگین تری نسبت به دیگران دارد، و موظف است تا آنجا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکی ها دعوت کند، نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند.
در حدیثی می خوانیم: هنگامی که آیه فوق نازل شد، کسی از یاران پیامبر(ص) سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنم؟ حضرت(ص) فرمود: آن ها را امر به معروف و نهی از منکر می کنی، اگر از تو پذیرفتند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای، و اگر نپذیرفتند وظیفه خود را انجام دا ده ای»
امیر مومنان علی(ع) نیز در تفسیر آیه فوق فرمود: «منظور این است که خود و خانواده خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید.»
همچنین امام سجاد(ع) در رساله حقوق خود با اشاره به این موضوع، تربیت نیکو و کمک برای ایجاد رفتار صحیح در فرزندان را از وظایف والدین برشمرده و فرموده است: «و اما حق فرزندت آن است که بدانی او از توست و خیر و شر او در همین دنیا به تو نسبت داده می شود و تو نسبت به تربیت شایسته او و راهنمایی اش به سمت و سوی خدا و کمک به خداپرستی اش، مسئولی و در این مورد، پاداش یاکیفر داده خواهی شد. پس در کار تربیت فرزند، چنان رفتار کن که اگر در این دنیا آثار خوب داشت، مایه آراستگی و زینت تو باشد و با رسیدگی شایسته ای که نسبت به او داشته ای، نزد پروردگارت عذر و حجت داشته باشی!»
● وظایف تربیتی والدین انتخاب نام شایسته
انتخاب نام خوب برای کودک امری بسیار مهم وحساس است که تأثیر زیادی بر شخصیت و روح و روان او دارد، نام زیبا و شایسته، نماد هویت و شخصیت آینده هر فرد و مایه افتخار و مباهات وی خواهد بود.
رسول خدا(ص) انتخاب نام نیک را از حقوق فرزند بر گردن پدر می دانست و می فرماید: «فرزندانتان را به نام انبیا اسم گذاری کنید.»
● مهر و محبت
محبت اساس موفقیت خانواده و از مؤثرترین روش های تربیتی است که در فرهنگ اسلامی به آن توجه خاصی شده.
اسلام دستور داده که پدر و مادر باید براساس محبت فرزندان را تربیت کنند. چنان که پیامبرگرامی اسلام(ص) نیز می فرماید: کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید.»
کودک بیش از هر کس تشنه محبت والدین خود می باشد. کودکی که در کانون مهر و محبت والدین خود پرورش یافته است دارای آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین، الگوگیری در مهرورزی به دیگران و پیشگیری از انحرافات است، و بهتر می تواند با مشکلات و حوادث سهمگین دوران بلوغ و تغییرات جسمی و روانی روبه رو گردد و با آرامش و اطمینان قدم به عرصه اجتماع گذارد.
ارتباط عاطفی با فرزند موجب می شود که وی با والدین خویش صمیمی باشد، به آنان اعتماد کند و آنان را پناهگاه خویش در بحران های زندگی بداند. خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبرش می فرماید: «به خاطر رحمت خدا بود که تو با آنان ارتباط صمیمی و مهرآمیزی پیدا کردی، اگر خشن بودی، هیچ کس دور تو جمع نمی شد.»
در این میان والدین بسیاری هستند که به فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند. محبت وقتی سازنده و تأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد؛ این نیاز، را می توان به شکل های گوناگون از جمله بوسیدن کودک، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زیبا و محبت آمیز، خریدن هدیه و اسباب بازی و... برآورده کرد.
از نکات بسیار مهمی که والدین باید در این زمینه به آن توجه داشته باشند این است که از زیاده روی و افراط در محبت بپرهیزند که این خود نیز مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت.
خداوند در سوره منافقون مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که باعث غفلت از یاد خدا می شود، برحذر می دارد و می فرماید:«ای کسانی که ایمان آورده اید مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است.»
محبت زیاد و بی جا، موجب نازپروردگی، لوس بار آمدن و از خود راضی شدن کودک می شود و به سبب وابستگی شدید کودک به والدین، فرزندان را از کسب استقلال باز می دارد و در حقیقت زمینه ضعف و سستی کودک و عدم شکیبایی و پایداری او در مقابل مشکلات را فراهم می کند.
امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «بدترین پدر کسی است که در نیکی از حد اعتدال خارج شود و به زیاده روی بگراید و بدترین فرزندان فرزندی است که در اثر کوتاهی، به عاق والدین دچار شود.»
● سالم سازی محیط رشد فرزندان
پرورش صحیح فرزندان بدون توجه به ایجاد فضای سالم و مناسب و آرام میسر نمی شود.
قرآن کریم با تأکید بر ایجاد خانواده سالم و آرام، براین نکته تأکید کرده، می فرماید: «و از نشانه های او این است که همسرانی از (جنس) خودتان برای شما آفرید، تا بدان ها آرامش یابید، و در بین شما دوستی و رحمت قرار داد؛ قطعاً در آن ها نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.»
نابسامانی خانواده، اختلاف و درگیری بین والدین، عدم رابطه صمیمی میان اعضای خانواده به ویژه والدین، در نتیجه فقدان امنیت و آرامش در خانواده، تربیت صحیح فرزند را تهدید و به مخاطره می اندازد.
در روایات زیادی به موضوع حسن خلق در خانواده اشاره شده است و این دلیل بر آن است که خوش رفتاری اعضای خانواده با یکدیگر تأثیرات مثبتی بر زندگی فرزندان می گذارد. امام باقر(ع) در زمینه اهمیت خوش رفتاری در کانون خانواده می فرماید: «هرکس احسان و نیکی به خانواده اش کند، عمرش طولانی می شود.»
وجود رابطه صمیمی بین والدین باعث به وجود آمدن آرامش در زندگی می گردد و موجب می شود تا کودک در محیط خانواده احساس امنیت داشته باشد.
از دیگر اموری که در سالم سازی محیط رشد فرزندان تأثیر فراوان دارد، آموزش بسیاری از مسائل ضروری برای زندگی کودک از وظایف و حقوق و حدود، معاشرت با افراد و آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی متناسب با رشد و سن او است. این موضوع تأثیر فراوانی بر تغییر روحیه دینی و بینش معنوی کودکان خواهد گذاشت.
حضرت لقمان در آیات ۱۸ و ۱۹ سوره لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد کرده، به فرزند خود نخست تواضع و فروتنی و خوشرویی را توصیه کرده می گوید: «با بی اعتنایی از مردم روی مگردان و مغرورانه برروی زمین راه مرو در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن و در سخن گفتنت نیز رعایت اعتدال نما و از صدای خود بکاه و فریاد مزن.»
بیان این نکات از طرف حضرت لقمان و انعکاس آن ها در قرآن خود ضرورت آموزش نکات اخلاقی و اجتماعی را می رساند.
● بازی و همراهی با کودکان
بازی از مهم ترین فعالیت های کودک به شمار می رود که تأثیر مثبتی در روحیه و شخصیت او می گذارد و موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت در وی می شود. والدین باید به بازی کودکان اهمیت دهند و شرایط سالم برای بازی آنها فراهم سازند و خود به عنوان همبازی در آن شرکت داشته باشند. آنان باید کاری کنند که بازی به صورت تجربه ای لذت بخش در ذهن کودک باقی بماند زیرا زندگی او در بازی، شکل واقعی به خود می گیرد.
در بازی با کودک، والدین نباید خواست و اراده خود را به کودک تحمیل کنند. آنان باید همپا و هم ردیف او قرار بگیرند. در شیوه تربیت دینی نیز بر این مسأله تأکید فراوان شده است تا جایی که رسول خدا(ص) می فرمایند: «هرکس کودکی پیش اوست، باید برای او کودکی کند.»
● تکریم و احترام به کودک
احترام و تکریم شخصیت انسان یکی از شیوه های تربیتی آیین حیات بخش اسلام است و آموزه های قرآنی برپایه و اصول احترام به انسان و کرامت انسانی بنا نهاده شده است.
خداوند متعال در قرآن کریم انسان را مورد تکریم و ستایش خود قرارداده، می فرماید: مافرزندان آدمی را گرامی داشتیم و آن ها را در خشکی و دریا بر مرکب های راهوار سوار کردیم و از انواع غذاهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیدیم.»
از نظر اسلام کودکان و نوجوانان هم شایسته کرامت و احترام هستند و باید به احساسات آنان احترام گذاشت. والدین در این خصوص وظیفه مهم و خطیری برعهده دارند آنان باید شخصیت کودک را مورد توجه قرار داده، براساس اصل کرامت و حرمت انسان با او رفتار کنند.
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: «با بچه هایتان به گونه ای برخورد کنید که آن ها خودشان را کریم و با شخصیت بدانند.»
تکریم کودک باعث به وجود آمدن احساس شخصیت و عزت نفس، پذیرش سخنان و آموزش های والدین؛ جلوگیری از سقوط در ورطه بزهکاری و گناه، جلوگیری از احساس خودکم بینی و جلوگیری از نفاق و دورویی در وی می شود.
سلام کردن به کودکان از سنن پیامبر اکرم (ص) و یکی از مصادیق تکریم فرزندان است که باعث به وجود آمدن شخصیت و ایجاد استقلال در آنان می شود. کودکی که بزرگسالان به او سلام کنند و بدین وسیله به او احترام گذارند. لیاقت و شایستگی خود را باور می کند.
امام رضا (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل فرمودند: «پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم، یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است و در انجام این عمل مراقبت می کنم.»
کودکانی که از همان کودکی با تربیتی اسلامی و با ایمان به خدا تربیت می شوند، دارای ایمانی قوی و روحیه و اراده ای نیرومند خواهند شد. آگاهی جوان از دین در تربیت او نقشی مهم دارد.
اما علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمود: قلب کودک نورس مانند زمین خالی و آماده کشت است. هر تخمی که در آن کاشته شود قبول نموده و پرورش می دهد، فرزند عزیزم! من از دوران کودکی تو استفاده کردم و قبل از آنکه دل تربیت پذیر تو، سخت شود و عقلت را مسائل دیگری به خود مشغول نماید به تربیت و تعلیم تو اقدام نمودم.»
طبق این فرمایش، بهترین دوران تربیت و عالی ترین فرصت برای فراگرفتن راه صحیح زندگی همان ایام طفولیت می باشد؛ زیرا قدرت تقلید و مقایسه و حس قبول آموزش زندگی در کودکان و نوجوانان خیلی بیشتر از بزرگ ترها است. والدین باید در این زمینه به گونه ای عمل کنند که فرزندانشان احساس آزادی کنند.
والدین اگر می خواهند که فرزندان معتقد و دینداری تربیت نمایند؛ ابتدا باید خود الگویی شایسته و خوب در این زمینه برای آنها باشند. به دستورات و تعالیم دینی عمل کنند. در دوران کودکی، فرزندان شان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مأنوس سازند و سعی کنند که خاطرات خوشی را در ذهن آنان به وجود آورند و از سخت گیری با آنها بپرهیزند و با تذکر روش های صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار سازند و آن ها را به طرف پذیرش دین سوق دهند.
وظیفه دیگر والدین ایجاد عشق و محبت به رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) در فرزندان است که در روایات توجه خاصی به آن شده است.
کودک از زمان کودکی باید با سیره و روش رسول حق و امامان معصوم (ع) آشنا شود، محبت آنها را در دل بپروراند و در کنار شناخت آنان و عشق به آن بزرگواران رشد کند. و آنان را الگو و سرمشق خود قرار دهد، که بهترین خیر برای انسان عشق به رسول خدا (ص) و امامان (ع) و اقتداری به آن اولیاء الهی است.
● رعایت عدالت و مساوات بین فرزندان
از جمله وظایف تربیتی والدین اجرای عدالت میان فرزندان است. کودک انتظار دارد که پدر و مادر در زندگی با وی به عدالت رفتار کنند و از هرگونه تبعیض و تفاوت نا به جا در مورد فرزندان پرهیز کنند. عدم توجه به عدالت و تبعیض و مقایسه کودکان با یکدیگر، تأثیر فراوانی بر سلامت روانی کودکان می گذارد و موجب ناآرامی، انحراف اخلاقی، احساس بدبینی و حسادت و انتقام در کودک می شود. در آموزه های اسلامی بر رعایت عدالت و مساوات در برخورد عاطفی با فرزندان تأکید و سفارش فراوان شده است.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: میان فرزندانتان عدالت را رعایت کنید، چنان که دوست دارید آنان در احسان و لطف به شما به عدالت رفتار کنند.»
● ازدواج به موقع
ازدواج گامی محکم و مقدس برای تشکیل نهاد خانواده است که مایه آرامش زن و مرد می باشد و سبب کرامت و شرافت انسان می شود.
نقش والدین در این زمینه و برای پیشگیری از انحرافات اخلاقی جوانان، نقش مهم و اساسی است. آنها می توانند با اقدام به موقع برای ازدواج فرزندانشان زمینه مناسب و لازم را فراهم کرده و به مسئولیت دینی و اخلاقی خود در برابر فرزندان، عمل کنند
روسیه و سوریه: آمریکا باید تحریمهای غیرقانونی علیه دمشق را لغو کند
به نقل از خبرگزاری «تاس»، روسای ستادهای هماهنگی بین دولتی روسیه و سوریه در خصوص بازگشت پناهندگان در پایان نشست روز پنجشنبه خود بیانیه مشترکی را تصویب کردند. در این سند از آمریکا خواسته شده تا اعمال تحریمهای غیرقانونی علیه سوریه را متوقف کرده و نظامیان خود را از این کشور خارج کند.
در بیانیه مشترک روسیه و سوریه آمده است: «اعمال فشارهای تحریمی بیسابقه آمریکا و متحدان اروپایی این کشور و همچنین حضور غیرقانونی واحدهای نظامی کشورهای غربی در خاک جمهوری عربی سوریه تأثیر بسیار منفی بر وضعیت اقتصادی-اجتماعی و انسانی این کشور دارد. شرایط سیاسی بوجود آمده در نتیجه این اعمال فشارهای خارجی، مانعی جدی برای گسترش همکاریهای انسان دوستانه و توسعه فعالیتهای مربوط به بازسازی سوریه بعد از پایان جنگ داخلی چندین ساله و همچنین مانع از بازگشت مردم سوریه به روند زندگی عادی در کشورشان شده است. ضمن اینکه این اقدامات آمریکا و متحدانش مغایر با قطعنامه شماره 2585 شورای امنیت سازمان ملل است.»
در این بیانیه آمده است: «ما بر این عقیده هستیم که تنها تلاشهای هماهنگ جامعه جهانی میتواند به بهبود وضعیت انسانی در سوریه کمک کند و در این راستا، لغو تحریمهای غیرقانونی علیه مردم این کشور میتواند انگیزه جدیدی به پیشرفت در روند حل و فصل مشکلات داخلی و اوضاع سیاسی در این کشور شده و به بازسازی هرچه سریعتر سوریه کمک کند.»
علاوه بر این، در بیانیه مشترک ستادهای هماهنگی بین دولتی روسیه و سوریه تأکید شده که برخی کشورهای غربی تمایل دارند که مسائل انسان دوستانه در سوریه، از جمله ارسال کمکهای بین المللی صرفاً از طریق کریدورهای انسان دوستانه فرامرزی را سیاسی کنند که این برخورد ناقض مفاد قطعنامه شورای امنیت در این خصوص است. ما خواستار پایان دادن به این قبیل برخوردهای سیاسی با مسائل انسانی در سوریه هستیم که اهمیت حل و فصل سریع مشکلات مردم سوریه را نادیده میگیرد.
روز پنجشنبه در دمشق نشست مشترک ستادهای هماهنگی بین دولتی روسیه و سوریه در زمینه بازگشت پناهندگان به محل اقامت دائمی خود در کشورشان برگزار شد. این نشست به صورت کنفرانس ویدئویی بین مسکو و دمشق انجام گرفت و در آن نمایندگان سازمان ملل، کمیته بین المللی صلیب سرخ و دیگر سازمانهای فعال انسان دوستانه که وظایفی را در سوریه برعهده گرفتهاند، شرکت داشتند.