emamian

emamian

روزنامه هاآرتص با استناد به گزارش‌های برخی رسانه‌های غربی درباره استقرار نیروهای روسیه در نزدیکی مرزهای اوکراین اذعان کرده که به طور قطع نمی‌توان گفت که مسکو قصد حمله به اوکراین را دارد اما روسیه، حتی بدون انجام چنین حمله‌ای موفق شده نقاط ضعف دولت اوکراین و ائتلاف ناتو را در معرض دید همگان قرار داده و به اهداف قابل توجهی دست پیدا کند.

روزنامه صهیونیستی در ادامه نوشته صرفنظر از اینکه روسیه قصد حمله به اوکراین را دارد یا ندارد می‌خواهد کاری کند که همسایگان روسیه و دیگر کشورهای جهان شاهد باشند که او قادر است چنین کاری را انجام دهد.

مطابق این گزارش اقدامات ولادیمیر پوتین در استقرار نیروها در مرز اوکراین موجب شد این تصور که ناتو برای نجات اوکراین دست به مداخله نظامی بزند را به هم ریخت. هاآرتص نوشته این اقدام پوتین ضربه‌ای دیگر به «نظم قانون‌محور» بود. 

منظور از «نظم قانون‌محور»، نظم جهانی است که بعد از پایان جنگ جهانی دوم بر دنیا حاکم شد.اتحاد جماهیر شوروی دو سال بعد از به قدرت رسیدن «جورج هربرت واکر بوش» (بوش پدر) به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، در سال 1991 دچار فروپاشی شد. بوش پدر در آن زمان، تنها کسی نبود که از پایان نظم جهانی دو قطبی به عنوان میراث جنگ جهانی دوم سخن می‌راند. او به همراه کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران سیاسی، آغاز عصر هژمونی آمریکا و آغاز قرن آمریکایی را نوید داده و می‌گفتند که از این پس، سبک زندگی، ارزش‌ها و فرهنگ آمریکایی بر دنیا حاکم خواهد بود.

جورج دبلیو بوش (بوش پسر) هم سیاق پدرش را به گونه‌ای دیگر پیش گرفت. او برنامه‌های دولتش را بر نظریه‌های «پایان تاریخ» از «فرانسیس فوکویاما» و «برخورد تمدن‌ها» از «ساموئل هانتینگتون» استوار کرد. بوش، تروریسم سازمان‌یافته را دشمن جدید آمریکا بعد از شوروی قرار داد و به عراق و افغانستان حمله کرد.

پس از آن بود که نخستین نشانه‌های افول هژمونی آمریکا آشکار شدند. «نوام چامسکی»، اندیشمند و نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی در همان زمان گقت که افول آمریکا آغاز شده و تبختر مقام‌های آمریکایی درباره اینکه این کشور قدرت بلامنازع دنیا خواهد ماند جز «خیال خوش» نبوده است. 

در سال‌های گذشته، روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیس‌جمهور سابق آمریکا، تحلیل‌گران بیشتری را به سخن گفتن از نشانه‌های این زوال واداشت. ترامپ، در سال 2016 به عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت به از دست رفتن نشانه‌های قدرت آمریکا اعتراف کرد و با بیان اینکه آمریکا دیگر با عظمت نیست، محور شعار تبلیغاتی‌اش را «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم» قرار داد.

دولت ترامپ علاوه بر این در نخستین سند راهبرد امنیت ملی خود (سال 2017) رسماً افول قدرت آمریکا را به رسمیت شناخت و محور برنامه‌هایش را تلاش برای جلوگیری یا موخر کردن آن قرار داد.

«هنری کیسینجر»، نظریه‌پرداز راهبردی و سیاستمدار شناخته‌شده آمریکایی در همین باره گفته است: «به نظرم، ترامپ شاید یکی از همان چهره‌هایی در تاریخ باشد که گاه گاه برای اعلام پایان یک عصر سر برمی‌آورند.»

روزنامه هاآرتص نیز به این موضوع اشاره کرده که بعد از روی کار آمدن دونالد ترام‍پ آمریکا ظاهرسازی‌ها درباره «پایبندی به قوانین» را رها کرد و اکنون با آمدن «جو بایدن» به کاخ سفید نیز کماکان همان رویه را در پیش گرفته است.

هاآرتص در ادامه با بیان اینکه این تنها روسیه نیست که قوانین مطلوب آمریکا را به چالش می‌کشد، به درگیری‌های میان چین و تایوان به عنوان نمونه دیگری از به چالش کشیده شدن نظم آمریکایی اشاره کرده است.

این روزنامه در ادامه به سیاست‌های ایران اشاره کرده و نوشته ایران بعد از خروج آمریکا از برجام سیاست فشار حداکثری را پشت سر گذاشته و توانسته ثابت کند می‌تواند همزمان با مقاومت در برابر این فشارها توان هسته‌ای خود را توسعه دهد.

در ادامه یادداشت این روزنامه صهیونیستی آمده است: «ایران نیازی ندارد تمام مسیر را طی کرده و از آستانه هسته‌ای گذر کند. این کشور نیازی ندارد ذخایر اورانیوم خود را در مسیر کاربرد نظامی ادامه دهد. این کشور همین حالا ثابت کرده علی‌رغم تحریم‌ها و همچنین خرابکاری‌ها و ترورهای منتسب به اسرائیل، قادر است به نقطه‌ای برسد که ظرف چند ماه تا چنین قابلیتی فاصله داشته باشد. [ایران] می‌تواند بر روی این آستانه مانور داده و زمان‌بندی آن را تعیین کند. آمریکا قرار نیست آن را متوقف کند و اسرائیل برخلاف ادعاهای متکبرانه برخی رهبران و فرماندهانش احتمالاً ظرفیت کاملی علیه آن ندارد».

هاآرتص در پایان می‌نویسد، اگر هر کسی این توهم را داشت که با ورود رئیس جمهوری به‌جز ترامپ به کاخ سفید، این قوانین (نظم جهانی آمریکا) احیا خواهد شد، سال 2021، سالی بود که غیاب هرگونه قانون دیکته شده از سوی غربی‌ها کاملاً واضح و روشن شد و روسیه، چین و ایران بر این واقعیت اتفاق نظر دارند.

 این تحلیل روزنامه هاآرتص همراستا با تحلیل‌هایی است که نشان می‌دهند مسائل آمریکا عمیق تر از شخص ترامپ است و با رفتن او میراث او که افول آمریکا است ادامه خواهد یافت. مرکز نظرسنجی «پیو» سال پیش نتایج تحقیقاتی را منتشر کرد که نشان می‌داد تصورات و نگرش‌های مطلوب نسبت به آمریکا با افت شدید همراه شده و به سطوح «غیرقابل‌تصوری» رسیده است: نتایج این پیمایش که در 13 کشور دنیا انجام شده نشان می‌دهد تنها 26 درصد مردم آلمان، 30 درصد مردم هلند، 31 درصد فرانسوی‌ها، 33درصد استرالیایی‌ها و 35 درصد کانادایی‌ها نظر مطلوبی نسبت به آمریکا دارند.

این البته تنها شاخص قدرت آمریکا نیست که در عصر ترامپ رو به نزول گذاشت. حمایت‌گرایی نظامی-اقتصادی برآمده از دکترین «اول آمریکا» که هسته مرکزی سیاست‌های ترامپ را تشکیل می‌دهد شالوده‌های دیگری را که قدرت آمریکا و بالتبع، نظم بین‌المللی تحت رهبری این کشور در سال‌های پس از جنگ سرد بر روی آن ایستاده بودند را نیز تضعیف کرده است.

ترامپ در لوای این سیاست، آمریکا را از پیمان‌های چندجانبه جهانی و سازمان‌های بین‌المللی خارج کرده، علیه متحدانش در فراسوی آتلانتیک جنگ‌ تجاری به راه انداخت، از محکوم کردن جنایت‌های حاکمان خودکامه تا زمانی که شریک تجاری آمریکا باشند خودداری کرد، سیاست «مدارای صفر» علیه مهاجران به کار گرفته و در صحنه داخلی، با سیاست‌هایی مانند حمایت از شکنجه و سرکوب معترضان، صدور حکم عفو برای متهمان جنایت‌های جنگی، دامن زدن به تفرقه‌های نژادی و سیاسی و حمایت از خشونت پلیس، مشروعیت آمریکا برای دفاع از آرمان‌های حقوق بشر و دموکراسی را عریان‌تر از هر زمان دیگر خدشه‌دار کرد.

با این وجود نشانه‌های افول آمریکا با او نیامده بودند که با رفتن او و آمدن بایدن محو شوند.

نقل مشهور در میان نظریه‌پردازان قائل به سیر افولی آمریکا این است که ترامپ را باید بارزترین «نشانه» افول آمریکا دانست نه «عامل» آن. مهم‌ترین پیام انتخابات 2016  هنوز هم از نگاه کارشناسان «نه» به هیئت حاکمه آمریکا و  ناامیدی از حل نقائص ساختاری و بی‌عدالتی‌های نهادینه شده در اقتصاد سیاسی نئولیبرال آمریکا قلمداد می‌شود. 

بسیاری از آثار منفی سیاست خارجی ترامپ، بر خلاف وعده‌هایی که جو بایدن برای خنثی کردن آنها داد کماکان ماندگارند و این چیزی است که بسیاری از کشورها هم‌اکنون به آن اذعان می‌کنند.

هیئت هماهنگی گروه‌های مقاومت عراق امروز سه‌شنبه درباره خروج نظامیان خارجی از این کشور بیانیه‌ای منتشر کرد.

این هیئت در کانال تلگرامی خود نوشت: «هر روز برای ما قطعی می‌شود که نیروهای اشغالگر آمریکا در اجرای مطالبات ملت عزیز ما مبنی بر اجرای مصوبه پارلمان عراق در زمینه خروج آنان، جدی نیستند».

در این بیانیه آمده است، مقاومت عراق، در راستای تمایل برخی از گروههای سیاسی که با دولت همکاری می‌کنند، به نظامیان آمریکا فرصت داد تا این مصوبه برای تحقق اراده ملت عراق و استقلال و بازپسگیری حاکمیت کامل این کشور اجرایی شود.

بر اساس این بیانیه، مقاومت عراق در فرصت داده شده، بیشترین خویشتنداری را از خود نشان داد تا شاید «دولت به وظیفه خود در اخراج اشغالگران از عراق، عمل کند... ولی ظاهرا دولت شرور [آمریکا] اصرار دارد که نیروهای اشغالگر خود را در کشور [عراق] حفظ کند».

مقاومت عراق خاطر نشان کرد، آمریکا قصد دارد، نیروهای خود را در پایگاههای کنونی، حفظ کند و همچنین کنترل حریم هوایی عراق را در دست داشته باشد و از مناطقی جاسوسی کند که عاری از وجود عناصر داعش است.

در این بیانیه تأکید شد، آمریکا در تلاش است که بتواند تصمیم سیاسی و اقتصادی عراق را در دست داشته باشد و مداخله آشکاری در این کشور صورت دهد، ولی «رؤیای آمریکا که سربازان اشغالگر آن، احساس آرامش کنند و پایگاههای آن در صلح و ثبات در عراق باشند، یک توهم است که هرگز محقق نخواهد شد».

مقاومت عراق با بیان اینکه دفاع از میهن، حقی است که تمامی قوانین به آن اذعان دارد، خاطر نشان کرد، این دفاع، وظیفه شرعی، اخلاقی و ملی است و مقاومت عراق پس از پایان این دوره، این نیروهای متکبر را مجبور خواهد کرد که با خواری و خفّت از عراق خارج شوند؛ زیرا در سرزمین شهدا و مقدسات، هیچ جایی برای اشغالگر وجود ندارد.

ناظران می‌گویند که خروج نظامیان آمریکا از عراق، صوری است و نیروهای این کشور از عراق خارج نخواهند شد؛ مسئله‌ای که گروههای مقاومت عراق، هشدار داده‌اند که در صورت باقی ماندن نیروهای آمریکایی، با آنان برخورد خواهند کرد و این مسئله را نقض حاکمیت عراق می‌دانند.

بر اساس بیانیه پایانی که پس از چهارمین دور گفتگوی راهبردی بین بغداد و واشنگتن صادر شد، عراق و آمریکا در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۱ توافق کردند که تمامی نیروهای رزمی آمریکا تا پایان سال جاری از عراق خارج شوند.

قرآن با ذکر القابی مثل «روح الله»، «کلمه‌الله» و «قول الحق»، شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) ارائه کرده است. از دید قرآن آفرینش او مانند حضرت آدم(علیه السلام) بوده و امری عجیب نیست. قرآن در آیات متعدد مسیح را فرزند حضرت مریم(سلام اله علیه) معرفى کرده تا پاسخى به مدعیان الوهیت حضرت عیسى(علیه السلام) باشد؛ زیرا کسى که از مادر متولد مى‌شود، چگونه مى‏‌تواند خدا باشد؟ در این کتاب الهی، عیسی(علیه السلام) هیچ‏‌گونه ادعایى جز بندگى خدا و نبوت نداشت و آنچه از معجزات انجام مى‏‌داد، همگى به اذن و فرمان خدا بود.


تعدادی از سوره‌ها و آیات قرآن به زندگی، شخصیت، ویژگی‌ها و برخی از اوصاف حضرت عیسی(علیه السلام) پرداخته است. در برخی از این آیات شیوه خلقت، داستان زندگی مادر و حیات پر ماجرای خودشان و در برخی دیگر، مقامات معنوی و خصلت‌های اخلاقی او مطرح شده است. در مواردی نیز ادعاها و نسبت‌های مسیحیان، مثل الوهیت و تثلیث طرح و رد شده است. در این مقاله نگاهی کوتاه به برخی از این آیات تحت عناوین ذیل می‌اندازیم.


 

مادر مسیح(علیه السلام)

داستان حضرت مسیح(علیه السلام) به نام مادر گرامی‌شان گره خورده است؛ چرا که نوع خلقت ایشان باعث شده که حضرت عیسی با عناوینی چون «ابن مریم»، «عیسى ابن مریم» و «المسیحُ ابنُ مریم» به مادر بزرگوارشان نسبت داده شود. قرآن حضرت مریم(سلام اله علیه) را به عنوان یک شخصیت برجسته و ویژه معرفی می‌کند و از آن حضرت با عنوان «بانوی برگزیده»، «پاک و مطهر»، «بهترین زنان» عصر خود، مظهر عفاف، الگوی مؤمنان، دختری عابد، بسیار راستگو و هم‌سخن با فرشتگان یاد شده است.

در آیات ۴۲ و ۴۳ ‌آل‌عمران به برخی از این فضائل اشاره شده است: «و اذ قالت الملائکهُ یا مریمُ انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک على نساء العالمین. یا مریمُ اقنُتی لربّک و اسجُدی و ارکعی مع الرّاکعین: [به یاد آورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى بخشیده است. اى مریم [به شکرانة این نعمت] براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور؛ و با رکوع‌کنندگان، رکوع‌کن.»

همچنین در آیه۱۲ سوره تحریم حضرت مریم(سلام اله علیه) را در زمره مطیعان و الگوی پاکدامنی قرار داده است: «و مریم ابنت عمران الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدّقت بکلمات ربّها و کُتُبه و کانت من القانتین: همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار خویش و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از مطیعان بود.» به جهت همین ویژگی‌هاست که یکی از برجسته‌ترین کارهای مسیح، احترام به مقام والای مادر است که در سوره مریم، آیه۳۲ به آن اشاره شده است: «و برّا بوالدتی و لم یجعلنی جبّاراً شقیّا: مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و عصیانگر قرار نداده است.»
 

خلقت مسیح(علیه السلام)

قرآن خلقت عیسی(علیه السلام) را در سوره آل‌عمران، آیه۵۹ مورد بررسی قرار داده است: «انّ مثل عیسى‏ عند الله کمثل آدم خلقهُ من تُراب...‏». آدم به عنوان اولین انسان روی زمین، بدون دخالت پدر و مادر خلق شد؛ خلقت عیسی سخت‌تر از آفرینش آدم نبود. او پدر و مادر نداشت و همان خدایى که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، قادر خواهد بود که عیسى بن مریم را بدون پدر خلق کند. از این جهت آفرینش حضرت عیسى مانند آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) است. اگر عیسى بدون پدر از مادر متولد شد، حضرت آدم بدون ‏آنکه پدر و مادرى داشته باشد، به دنیا آمد.

این استدلال به ادعاى کسانی پاسخ مى‏‌دهد که به خلقت مسیح ایراد وارد می‌کنند؛ یعنی اگر مسیح(علیه السلام) بدون پدر به دنیا آمد، جاى تعجب نیست، و دلیل بر فرزند خدا یا عین خدابودن نمى‏‌باشد؛ چون خلقت آدم(علیه السلام)، از این هم شگفت‏‌انگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد و این‌گونه کارها برای خدا دشوار نیست.

به همین دلیل زمانی که مریم بیان می‌کند که چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که نه هیچ بشرى با من ازدواج کرده است و نه بدکاره بوده‌ام‏؛ قرآن در سوره مریم، آیه۲۱ می‌فرماید: «قال کذلک قال ربُّک هو علیّ هیّنٌ و لنجعلهُ آیه للنّاس و رحمه منّا و کان امرا مقضیّا: گفت: چنین است [که گفتى، ولى] پروردگارت فرموده است: این کار بر من آسان است و [فرزندى بدون ازدواج به او بخشیدن] براى این [است] که او را نشانه‏اى [از قدرت خود] براى مردم و رحمتى از سوى خود قرار دهیم؛ و این کار شدنى است.»

در سوره یس، آیه۸۲ هم به این مطلب اشاره شده که آفرینش موجودات برای خدا مشکل نیست: «قال لهُ کُن فیکون: فرمود باش! بى‌درنگ شد.» مضمون این آیه، در چندین سوره تکرار شده است.۱ کسی که قدرت نامحدود دارد، تقسیم کارها به مشکل و آسان، برایش مفهومى نخواهد داشت و براى او آفرینش یک برگ، یا خلقت یک جنگل در هزاران کیلومتر یکسان است و آفرینش یک ذره خاک با منظومه شمسى، مساوى می‌باشد.۲

خداوند در سوره مؤمنون، آیه۵۰ خلقت حضرت عیسی را یکی از نشانه‌های قدرت خود بیان کرده و می‌فرماید: «و جعلنا ابن مریم و اُمّهُ آیه: ما پسر مریم و مادرش را نشانه‏‌اى [از عظمت و قدرت خود] قرار دادیم.» تعبیر به «ابن مریم» به جاى «عیسى‏» براى توجه دادن به این حقیقت است که او تنها از مادر و بدون دخالت پدرى به فرمان پروردگار متولد شد، و این تولد خود از آیات بزرگ قدرت پروردگار بود و از آنجا که این تولد استثنایى رابطه‏‌اى با عیسى و رابطه‏‌اى با مادرش مریم دارد، هر دو را به عنوان یک آیه و نشانه مى‏‌شمرد؛ چرا که این دو (تولد فرزندى بدون دخالت پدر و باردار شدن مادرى بدون تماس با مرد) در واقع یک حقیقت بودند با دو نسبت متفاوت.۳
 

مقامات معنوی مسیح(علیه السلام)

قرآن با ذکر القابی پر معنی مقام و شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) ارائه کرده است. برخی از این القاب عبارتند از: «زکی»، «مبارک»، «قولُ الحق»،۴ «وجیها فی الدنیا و الاخره»، «من المُقربین»، «کلمه الله»،۵ «روحٌ من الله»، «رسول الله».۶ همچنین در آیه۸۵ سوره انعام وی را در زمره صالحان قرار داده است: «و زکریّا و یحیى و عیسى و الیاس کُل من الصالحین». این توصیف‌ها نشان از عظمت و بزرگی آن حضرت دارد.

اولین اعجاز و کرامات مسیح در همان لحظات اولیه تولد نمایان شد و حضرت در حالی که در گهواره بود، خود را عبد و بندة خدا معرفی کرد که از طرف خدا به عنوان پیامبر انتخاب، و به او کتاب (انجیل) داده شده و او را مایه برکت، تسکین و آرامش قرار داده است. آیات ۲۹ و ۳۰ سوره مریم به این موضوع اختصاص دارد: «فاشارت الیه قالوا کیف نُکلّمُ من کان فی المهد صبیّا. قال انّی عبدُ الله آتانی الکتاب و جعلنی‏ نبیّا: مریم به نوزاد اشاره کرد [که از او بپرسید.] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است، سخن بگوییم؟ نوزاد گفت: همانا من بنده خدا هستم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است.»

نحوه گفتگوی آن حضرت با پروردگار در سوره مائده، آیه۱۱۶، گویای اخلاق عملی آن حضرت است. زمانی که خداوند به عیسی(علیه السلام) مى‏‌گوید: «آیا تو به مردم‏ گفتى که من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خویش قرار دهید، و پرستش کنید: و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ءانت قُلت للنّاس اتّخذونی و اُمّی الهین من دون الله»؟ مسیح با نهایت احترام در برابر این سوال، نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و مى‌گوید: «خداوندا! پاک و منزهى از هر گونه شریک: قال سُبحانک». سپس در ادامه می‌گوید: «چگونه ممکن است چیزى را که شایسته من نیست، بگویم: ما یکونُ لی ‏ان اقول ما لیس لی بحقّ».

در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفى مى‏‌کند، بلکه مى‏‌گوید اساسا من چنین حقى را ندارم و چنین گفتارى با مقام و موقعیت من هرگز سازگار نیست.۷
 

مواهب الهی بر مسیح(علیه السلام)

قرآن بخشی از سرگذشت حضرت مسیح‏ و مواهبی که به او و امتش ارزانى شده در سوره مائده، آیه۱۱۰ به این صورت بیان می‌کند: خداوند خطاب به مسیح(علیه السلام) می‌فرماید: «به یاد بیاور هنگامى را که خدا به عیسى بن مریم فرمود: نعمتى را که بر تو و بر مادرت ارزانى داشتم، متذکر باش: اذ قال الله یا عیسى ابن مریم اذکُر نعمتی علیک و على‏ والدتک‏».
 

۱. تقویت با روح‌القدس

«اذ ایّدتُک بروح‌القدس: تو را با روح‌القدس تقویت کردم.»

مراد از روح‌القدس، فرشته وحى جبرئیل و یا همان نیروى غیبى است که عیسى را براى انجام معجزات و تحقق بخشیدن به رسالت مهمش تقویت مى‏‌کرد، این معنى در غیر انبیا نیز به درجه ضعیف‌تر وجود دارد.
 

۲. سخن گفتن در گهواره

«تُکلّمُ النّاس فی المهد و کهلا: به تأیید روح‌القدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگى و پختگى سخن مى‏‌گفتى.» اشاره به این که سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگى، پخته و حساب‌شده بود، نه سخنان کودکانه و بى‌ارزش.
 

۳. تعلیم حکمت، تورات و انجیل

«و اذ علّمتُک الکتاب و الحکمه و التّوراة و الانجیل‏: کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو تعلیم دادم.» ذکر تورات و انجیل بعد از ذکر کتاب با اینکه از کتب آسمانى است، در حقیقت از قبیل تفصیل بعد از اجمال است.
 

۴. زنده‌کردن پرندگان به اذن خدا

«و اذ تخلُقُ من الطّین کهیئه الطّیر باذنی فتنفُخُ فیها فتکونُ طیراً باذنی: از گل به فرمان من چیزى شبیه پرنده مى‏ساختى، سپس در آن مى‏‌دمیدى و به اذن من پرنده زنده‌‏اى مى‌شد.»
 

۵. شفای بیماران خاص

«و تُبرئُ الاکمه و الابرص باذنی: کور مادرزاد و کسى را که مبتلا به بیمارى پیسى بود، به اذن من شفا مى‏‌دادى.»
 

۶. زنده‌کردن مردگان

«و اذ تُخرجُ الموتى‏ باذنی: مردگان را به اذن من زنده مى‏‌کردى.»
 

۷ـ حمایت در برابر بنی‌اسرائیل

خداوند در ادامه آیه می‌فرماید: من در برابر این همه هیاهو و دشمنان سرسخت و لجوج تو را حفظ کردم تا دعوت خود را پیش ببرى: «و اذ کففتُ بنی‌اسرائیل عنک اذ جئتهُم بالبیّنات فقال الّذین کفروا منهُم ان هذا الّا سحرٌ مُبینٌ‏: به یاد آور هنگامى را که بنى‌ اسرائیل را از آسیب‌رساندن به تو بازداشتم. در آن زمان که دلایل روشن برایشان آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!»

در این آیه چهار بار کلمه «باذنى» (به فرمان من) تکرار شده است تا جایى براى غلو و ادعاى الوهیت در مورد حضرت مسیح(علیه السلام) باقى نماند؛ یعنى آنچه او انجام مى‏‌داد، گرچه بسیار عجیب و شگفت‌انگیز بود و به کارهاى خدایى شباهت داشت، ولى هیچ‌یک از ناحیه او نبود، بلکه همه از ناحیه خدا انجام مى‏‌گرفت. او بنده‌‏اى بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت، از طریق استمداد از نیروى لایزال الهى بود.۸
 

نفی الوهیت و تثلیث

یکى از مهمترین انحرافات مسیحیت، مسأله «تثلیث و خدایان سه‏‌گانه» است و قرآن کریم با جمله‌‏هاى کوتاه و مستدل آنها را از این انحراف بزرگ برحذر می‌دارد.

نخست در سوره نساء، آیه۱۷۱به آنان اخطار مى‏‌کند که در دین خود راه غلو را نپویند و در باره خدا جز حق نگویند: «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا على الله الا الحق‏: اى اهل کتاب! در دین خود افراط مورزید و نسبت به خدا جز حق مگویید.» سپس در ادامه به چند نکته که هر کدام در حکم دلیلى بر ابطال تثلیث و الوهیت مسیح(علیه السلام) است اشاره مى‏‌کند:
 

۱. عیسى(علیه السلام) فقط فرزند مریم(علیه السلام) بود

«انّما المسیحُ عیسى ابنُ مریم‏». این تعبیر (ذکر نام مادر عیسى در کنار نام او) که در شانزده مورد از قرآن مجید آمده است، خاطرنشان می‌سازد که مسیح(علیه السلام) همچون سایر افراد انسان در زهدان مادر قرار داشت و دوران جنینى را گذراند و همانند سایر افراد بشر متولد شد، شیر خورد و در آغوش مادر پرورش یافت؛ یعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممکن است چنین کسى که مشمول و محکوم قوانین طبیعت و تغییرات جهان ماده است، خداوندى ازلى و ابدى باشد؟! مخصوصا کلمه «انّما» که در آیه مورد بحث آمده است، به این توهم نیز پاسخ مى‏‌گوید که اگر عیسى(علیه السلام) پدر نداشت، مفهومش این نیست که فرزند خدا بود، بلکه فقط فرزند مریم بود.
 

۲. عیسى(علیه السلام) فرستاده خدا بود

«رسولُ الله‏»؛ و این موقعیت نیز تناسبى با الوهیت او ندارد.
 

۳- عیسى(علیه السلام) «کلمه» خدابود که به مریم القا شد

«و کلمتُهُ القاها الى‏ مریم‏». در چند آیه قرآن از عیسى(علیه السلام) تعبیر به «کلمه» شده است و این تعبیر به خاطر آن است که اشاره به مخلوق‌بودن مسیح(علیه السلام) کند: همان‌طور که کلمات مخلوق ماست، موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند، و نیز همان‌طور که کلمات اسرار درون ما را بیان مى‏‌کند و نشانه‌‏اى از صفات و روحیات ماست، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند؛ به همین جهت در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات اطلاق «کلمه» شده است.۹

البته این کلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتا ساده و کوچک هستند، و عیسى(علیه السلام) مخصوصا از نظر آفرینش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت؛ زیرا بدون پدر آفریده شد.
 

۴. عیسى روحى است که از طرف خدا آفریده شد

«و روحٌ منهُ‏»؛ این تعبیر که در مورد آفرینش آدم و به یک معنى آفرینش تمام بشر نیز در قرآن آمده است، اشاره به عظمت آن روحى است که خدا آفرید و در وجود انسان‌ها عموماً و مسیح و پیامبران خصوصاً قرار داد.۱۰ قرآن در این آیه و آیات متعدد دیگر صریحاً عیسى را فرزند مریم معرفى کرده تا پاسخى به مدعیان الوهیت حضرت عیسى(علیه السلام) باشد؛ زیرا کسى که از مادر متولد مى‌شود و مشمول تمام تغییرات دوران جنین و تغییرات و تحولات جهان ماده است، چگونه مى‏‌تواند خدا باشد؟ خدایى که از تمام تغییرات و دگرگونی‌ها بر کنار است.۱۱

عالمان مسیحى چون نتوانستند خلقت عجیب حضرت عیسی را تبیین کنند، مدعی شدند که وی پسر خداست و برای این مدعای خود ناگزیر درصدد توجیه و تأویل برآمدند. آنان پسربودن عیسى را به یکى از معانى زیر گرفته‌‏اند:

۱. از آنجا که آفرینش عیسى برخلاف روش معمولى و بدون داشتن پدر صورت گرفته و کارهاى دوران زندگى او آمیخته با انواع معجزات و حوادث خارق‌العاده بوده، از این جهت مى‏‌توان گفت عیسى مظهر و آینه تمام‌نماى خداست و به همین جهت خداوند از او تعبیر به «پسر» نموده است و یا چون خداوند عیسى را فوق‏‌العاده دوست مى‏‌داشت، از این جهت او را پسر خود خوانده است.

۲. توجیه دیگر این که مى‌گویند: منظور از این که عیسى پسر خداست، این است که خداوند در پیکر عیسى حلول کرده، همان‌سان که حرارت در آب حلول مى‏‌کند.

البته این توجیه‌ها نه تنها فرار از اصل اشکال نیست، بلکه از چاله به درّه سقوط‌کردن است؛ زیرا خداوند نه مى‏‌تواند جسم باشد و نه محدود به زمان و مکان؛ خداوندى که صرف وجود و غیرمحدود به زمان و مکان است، چگونه مى‏‌تواند در بدن انسانى مانند عیسى که مانند همه افراد بشر غذا مى‏‌خورد و مى‏‌خوابد و راه مى‏رفت و از لحاظ زمان و مکان محدود بود، حلول کرده و محدود شده باشد؟۱۲

قرآن کریم از زبان حضرت مسیح(علیه السلام) نیز او را از هر گونه ادعاى ناروا در زمینه الوهیت پاک مى‌شمرد؛ خداوند در سوره مائده آیات ۱۱۶ و۱۱۷ می‌فرماید: «و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ءانت قُلت للنّاس اتّخذونى و اُمّى الهین من دون الله...: به خاطر بیاور هنگامى را که خداوند [در قیامت] به عیسى بن مریم(علیه السلام) مى‏‌گوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را غیر از خدا، معبود قرار دهید؟»

عیسى مى‏‌گوید: «خداوندا! منزهى، من هرگز حق ندارم آنچه شایسته‌ام نیست، بگویم. اگر چنین گفته بودم، تو مى‏‌دانستى. آنچه در دل من است، مى‏‌دانى و من آنچه در ذات توست، نمى‏‌دانم و تو داناى اسرار پنهانى. من به آنها چیزى نگفتم جز آنچه به من امر فرمودى که [تنها] خدا را بپرستید که پروردگار من و شماست. تا زمانى که من در میان آنها بودم، گواه ایشان بودم [تا از مسیر توحید منحرف نشوند]؛ اما هنگامى که مرا بازگرفتى، تو مراقب آنان بودى، و تو بر هر چیزى گواهى.»

طبق مفاد این آیات، حضرت عیسی(علیه السلام) هیچ‌گونه ادعایى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبودیت و تسلیم در برابر فرمان خدا نیز بسیار خاضع بود. در آیات دیگر نیز مى‏‌گوید: آنچه عیسی از معجزات انجام مى‏‌داد، همگى به اذن و فرمان خدا بود.۱۳ همچنین آن حضرت برخلاف باور و اعتقاد پیروانش که مقام الوهیت و خدایی را برای آن حضرت اتخاذ کردند، انسان‌ها را به عبودیت و بندگی خدا دعوت می کند:

«و انّ الله ربّی و ربُّکُم فاعبُدوهُ هذا صراطٌ مُستقیم:۱۴ [عیسى گفت:] خداوند، پروردگار من و پروردگار شماست؛ او را بپرستید؛ این است راه راست.»

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره بقره، آیه۱۱۷؛ سوره آل‌عمران، آیات۴۷، ۴۹، ۵۹؛ سوره انعام، آیه ۷۳؛ سوره نحل، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۳۵؛ سوره فرقان، آیه ۷؛ سوره غافر، آیه ۶۸.
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب‌الاسلامیه،‏ تهران، ‏۱۳۷۴ش، چاپ سى و دوم، ج‏۲، ص۵۷۵.
۳. تفسیر نمونه، همان، ج‏۱۴، ص۲۵۱.
۴. سوره مریم، آیات ۱۹ و ۳۱ و ۳۴.
۵. سوره آل‌عمران، آیات ۴۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۶. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۷. برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حجت‌الاسلام احمد، على بابایى،‏ دارالکتب الاسلامیه‏، تهران، ‏۱۳۸۲،‏ چاپ سیزدهم، ج‏۱، ص۵۷۰.
۸. تفسیر نمونه، همان، ج‏۲، ص ۵۴۸.
۹. مانند: سوره کهف، آیه ۱۰۹ و سوره لقمان، آیه ۲۹.
۱۰. تفسیر نمونه، همان، ج‏۴ ، ص۲۲۰.
۱۱. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۱۲. شرح دلایل این قسمت را در کتاب «چگونه خدا را بشناسم، مکارم شیرازی، ناصر، کانون انتشارات محمدى،‏ تهران، ‏۱۳۶۲ش، چاپ اول‏» مطالعه بفرمایید.
۱۳). پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶، چاپ نهم‏‏، ج‏۸، ص۲۶۰.
۱۴. سوه مریم، آیه ۳۶.

«سعید خطیب‌زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز (دوشنبه) در نشست هفتگی با خبرنگاران با بیان این‌که به سالگرد شهادت سردار سلیمانی نزدیک می‌شویم، گفت: اقدام آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی مصداق حمله تروریستی و تروریسم دولتی بود که به شکل سازمان دهی شده توسط دولت آمریکا و به دست ترامپ طراحی و اجرا شد.

خطیب زاده افزود: دولت آمریکا در قبال این اقدام سبعانه مسئولیت بین‌المللی دارد و ایران از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کند که مسببان، آمران  و عاملان و مشاوران این اقدام تروریستی را به پیشگاه عدالت بیاورد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین به آغاز دور جدید گفت‌وگوها در وین که از امروز آغاز شده است، اشاره کرد و درباره نقش غیرسازنده برخی کشورهای اروپایی گفت: در گفت‌وگوهای وین نگاهمان همواره رو به جلو بوده است. توصیه این است که طرف‌ها با عزم رسیدن به توافق خوب به وین بیایند.

وی با بیان ایکنه اگر همگی در وین با این دستورکار بیایند که گفت‌وگوها به نتیجه برسد نتایج را خواهیم دید، افزود: ایران از سه کشور اروپایی انتظار دارد به بی عملی پایان دهند و برنامه جدی خود را برای بازگشت به تعهداتشان در ذیل برجام ادامه دهند.

ظهور منجی در آخر الزمان، یکی از مباحث مشترک بین تمام ادیان است. آن چه که بین آن‌ها تفاوت دارد، اختلاف در مصداق آن است.

برخی مانند مسیحیان، منجی را حضرت مسیح می‌دانند؛ زیرا آن‌ها معتقدند که حضرت مسیح در آخر الزمان بر می‌گردد. اما از ویژگی‌ها و خصوصیاتی که در کتاب‌های مسیحیان در خصوص حضرت مسیح مطرح شده است، چنین بر می‌آید که مراد از منجی، شخصی غیر از حضرت مسیح است .[۱]

نقش هدایت گری حضرت مسیح در زمان ظهور

قرآن کریم حضرت مسیح را به عنوان پیامبری معرفی می‌کند که قبل از رحلتش همه اهل کتاب به او ایمان می‌آورند. «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ‏ مَوْتِهِ‏ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهیداً ؛[۲] و هیچیک از اهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگش به او [حضرت مسیح‏] ایمان می‌‏آورد و روز قیامت، بر آن‌ها گواه خواهد بود.» این در حالی است که بسیاری از اهل کتاب «یهود» در زمان پیامبری حضرت مسیح به او ایمان نیاوردند؛ پس باید مراد زمانی دیگر باشد!

از طرفی قرآن کریم به زنده بودن حضرت مسیح علیه السلام تصریح می‌کند. «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی‏ شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقینا ؛[۳] در حالی که نه او را کشتند و نه بر صلیب آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد؛ و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‏‌کنند؛ و قطعاً او را نکشتند!»

با توجه به این دو آیه، به خوبی روشن می‌شود که بعد از نزول حضرت مسیح از آسمان، که در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام است، دو اتفاق جهانی رخ می‌دهد:

یک. تمام یهودیان به حضرت مسیح علیه السلام ایمان می‌آورند.
دو. مسیحیان نیز دست از الوهیت او برداشته و به او ایمان می‌آورند .[۴]

قبل از رحلت حضرت مسیح علیه السلام، در دوران ظهور امام زمان علیه السلام، تمام یهودیان و مسیحیان به او ایمان می‌آورند .[۵]

اقامه نماز به امامت حضرت مهدی (ع)

یکی از اتفاقات زیبای زمان ظهور، اقتدا کردن حضرت مسیح علیه السلام به حضرت مهدی علیه السلام است و همین اتفاق، باعث می‌شود تمام کسانی که به حضرت عیسی علیه السلام ایمان آورده‌اند، به امام زمان علیه السلام نیز ایمان بیاورند و نتیجه آن، فراگیری حکومت حضرت از مشرق تا مغرب خواهد بود .[۶]

مسئولیت حضرت مسیح در دولت حضرت مهدی (ع)
حضرت عیسی علیه السلام در دوران حکومت مهدوی دارای دو مسئولیت مهم می‌باشند:

۱. مقام وزارت
بعد از این که حکومت حضرت برپا شد، حضرت مسیح علیه السلام به عنوان وزیر حضرت، برخی از امور را به دست گرفته و هموارکننده حرکت حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود .[۷]

از جمله اقدامات مهم حضرت مسیح علیه السلام در آن دوران، کشتن دجال خواهد بود؛ و آن زمانی است که حضرت عیسی علیه‌السلام، با سپاه هفتاد هزار نفری یهود به رهبری دجّال روبرو می‌شود و حضرت عیسی خود را به او رسانده و با ضربتی او را به هلاکت می‌رساند .[۸]

هر چند برخی از روایات کشته شدن دجال را به امام زمان علیه السلام نسبت داده‌اند ؛[۹] ولی شاید جمع آن به این است که کشته شدن دجال به دستور حضرت مهدی علیه السلام و با دست حضرت مسیح خواهد بود.

۲. مقام قضاوت
سرانجام حضرت مسیح مقام قضاوت در بین مردم را به عهده خواهد گرفت و به دست اوست که صلیب‌ها از بین می‌رود .[۱۰]

بنابراین، حضرت مسیح علیه السلام در ظهور حضرت مهدی علیه السلام، جایگاه رفیعی دارد.

پی نوشت
[۱]. مجله انتظار، ش ۳۴، مقاله «مقایسه گونه شناسی موعود مسیحیت با موعود شیعه»، ص ۱۱۹.
[۲]. سوره نساء، آیه ۱۵۹.
[۳]. سوره نساء، آیه ۱۵۷.
[۴]. تفسیر نمونه، مکارم، ج ۴، ص ۲۰۴.
[۵]. تفسیرقمی، ج ۱، ص ۱۵۸.
[۶]. کمال الدین، صدوق، ج ۱، ص ۲۸۰.
[۷]. التشریف بالمنن، ابن طاووس، ص ۱۷۴.
[۸]. تفسیرقمی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ التفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج ۷، ص ۱۳۶.
[۹]. کمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۵۲۷.
[۱۰]. بشارة المصطفی، طبری عاملی، ص ۲۵۸؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج ۳، ص ۳۵۷.

روز دوشنبه ۶ دی، ایران و ۱+۴ بار دیگر دور میز مذاکرات وین می‌نشینند تا ادامه دهنده گفتگوها برای رفع تحریم‌هایی باشند که کلید بازگشت آمریکا به توافق برجام است.

در عین حال، دور هشتم گفتگوهای وین به منزله دومین رویارویی مذاکره کنندگان دولت جدید ایران با تروئیکای اروپایی است که با کنار گذاشتن موضع منفعلانه دوره ترامپ، نقش به ظاهر پیچیده‌ای را برای خود انتخاب کرده اند که تا حد زیادی به اهرم تهدید متکی است.

نقش E۳ (انگلیس، فرانسه و آلمان) در مواجهه با آنچه که روزنامه «هاآرتض» از قول «عاموس هرئیل» تحلیلگر نظامی صهیونیست، از آن به عنوان «شگفتی از مواضع محکم طرف ایرانی» تعبیر می‌کند؛ چند وجهی و تا حدی مایه سردرگمی است.

اول آنکه تروئیکا می کوشد از قالب سه کشور اروپایی فراتر رود و ۱+۴ را که شامل چین و روسیه هم می‌شود، یک کل منسجم در مقابل ایران جلوه دهد.

دوم آنکه وقتی «انریکه مورا» به نمایندگی از اتحادیه اروپا برای مذاکره با ایران پیشرفتی نسبی قائل می‌شود، E۳ در اقدامی متضاد با مورد اول، دم از عدم پیشرفت می‌زند.

سوم آنکه تروئیکا وانمود می‌کند که در روند بازگرداندن برجام به مسیر اصلی، حتی بیشتر از آمریکا به حفظ منافع رژیم صهیونیستی متعهد است.

در ادامه به هر یک از جنبه‌های نقش تروئیکا خواهیم پرداخت حال آنکه بازی E۳ فقط زمانی قابل درک است که نقش آمریکا را به عنوان حقیقت موازی که بیرون اتاق مذاکره پرسه می‌زند؛ موشکافی کنیم.

سالیوان در تل آویو / تحلیل یک سفر

سفر هفته گذشته «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید به فلسطین اشغالی، شاید بهترین سرنخ برای باز کردن کلاف پیچیدگی‌های عامدانه ای باشد که تروئیکا و آمریکا در مسیر بازگشت به اصل برجام ایجاد می‌کنند.

پیش درآمد انجام این سفر، انتشار خبری بود مبنی بر اینکه «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا سه هفته‌ای است که از پاسخ دادن به تماس تلفنی «نفتالی بنت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی خودداری می‌کند-خبری که قرار بود خروجی آن القای اختلاف واشنگتن-تل آویو در قبال به سرانجام رساندن مذاکرات وین باشد.

پیش از آن هم، ادعاهایی مطرح بود مبنی بر اینکه «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران، با حضور در «لیورپول» که محل برگزاری اجلاس وزاری خارجه گروه ۷ بود؛ مانع از صدور بیانیه‌ای شدید اللحن علیه ایران شد تا مبادا مذاکرات وین از مسیر اصلی خارج شود.

اولین استنباط از این جریان سازی آن است که «آمریکا مشتاق ورود به اتاق مذاکرات وین است». اما آنچه در پس این استنباط القا می‌شود؛ همان خطی است که تروئیکا دنبال می‌کند و به اتهام «طرح شروط غیر منطقی از سوی ایران» به عنوان مانعی برای حسن نیت ادعایی واشنگتن منتهی می‌شود.

اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره مذاکرات وین با یکدیگر به اختلاف برخورده اند می‌تواند از برخی جهات صحت داشته باشد اما این را نباید به منزله یک اختلاف بنیادی تلقی کرد. آنچه واشنگتن را دلخور کرده رجزخوانی‌های تل آویو درباره استقلال عمل در توسل به گزینه نظامی علیه ایران است چرا که کوچک‌ترین اشتباه در این زمینه با پاسخ دندان شکن تهران مواجه می‌شود. بایدن در لحظه راهبردی «چرخش تمام عیار به ایندوپاسیفیک» که مستلزم تمرکز نیرو و تجهیزات برای مهار چین است؛ توانایی آن را ندارد که خود را درگیر جنگ جدیدی در خاورمیانه کند.

تروئیکا و آمریکا / نقش‌های مکمل

در واقع، سفر سالیوان به فلسطین اشغالی با این هدف انجام شد که تل آویو از مانور دادن روی گزینه نظامی دست بردارد چرا که تکرار این موضع آن هم وقتی قصد واقعی برای انجام آن وجود ندارد، از کارایی این تهدید که هدف اصلی اش ایجاد ترس در ایران است می کاهد.

این می‌تواند محتمل‌ترین تصویر از پشت پرده دیدارهای سالیوان با مقامات صهیونیست باشد چرا که خروجی آن مانور دادن روی سه طرح تکراری «حصول توافق نهایی در مذاکرات وین»، «حصول توافق موقت» و در نهایت «عدم توافق و افزایش کارزار فشار و تحریم» بود که در آن هیچ اشاره‌ای به گزینه نظامی نشده است.

ادعاهای وزیر خارجه و رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی مبنی بر ارائه «گزینه نظامی باورپذیر» علیه ایران یا «افزایش آمادگی نظامی برای حمله احتمالی» هم در حد رجزخوانی است و برنامه‌های آتی تل آویو نهایتاً به ادامه خرابکاری‌های بزدلانه قبلی ختم می‌شود.

اما، در گوشه دیگر این سناریو، E۳ باید همچنان با جانبداری گاه و بیگاه خود از تل آویو و تکرار نگرانی‌های این رژیم درباره برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، به دنبال تأمین منافع حداکثری غرب پای میز مذاکره با ایران باشد.

برای رسیدن به این هدف است که E۳ نقش سنتی‌تر یعنی واسطه گری میان ایران و آمریکا را به اتحادیه اروپا محول می‌کند و مواضع متفاوت و مبتنی بر خوشبینی مورا هم از همین جا ناشی می‌شود.

اما تروئیکا در خصوص وجه سوم نقش خود که القای اتحاد میان ۴+۱ است قطعاً با کامیابی همراه نخواهد بود. این را می‌توان به خوبی در موضع وزارت خارجه چین که می‌گوید «آمریکا به عنوان مقصر بحران هسته‌ای ایران باید سیاست اشتباه خود مبنی بر فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را بازنگری و تمامی تحریم‌های غیرقانونی علیه ایران و اشخاص ثالث را لغو کند»، مشاهده کرد. «میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در مذاکرات وین هم در واکنش به این ادعا که «ایالات متحده و سه کشور اروپایی در برابر نقض تعهدات ایران و سرعت پیشرفت هسته‌ای آن با روسیه و چین در یک جبهه مشترک قرار دارند»، در حساب کاربری خود نوشت: «نه. شما راه حل ساده انگارانه ای ارائه می‌کنید که روسیه (و من معتقدم چین) نمی‌تواند با آن موافق باشد. ما از پیشرفت سریع برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران خوشحال نیستیم اما این پاسخی است به ادامه سیاست فشار حداکثری ایالات متحده».

در اینکه آمریکا خروج از برجام را «اشتباهی بزرگ» تلقی می‌کند شکی نیست اما با بازی درآوردن در برابر رسانه‌ها یا اعطای نقش جدید به تروئیکا نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. واقعیت این است که برای دولت بایدن راه میانبری وجود ندارد چرا که تنها کلید بازگشت به توافق، رفع تحریم‌ها است.

وزیر راه و شهرسازی اعلام کرد: تفاهمنامه اجرای خط ریلی بصره-شلمچه امضا شد و ظرف یک ماه آینده عملیات اجرایی این طرح آغاز خواهد شد.

 

رستم قاسمی درخصوص اهمیت طرح اتصال راه آهن ۳۲ کیلومتری شلمچه به بصره و اینکه برای تکمیل آن چه تصمیماتی گرفته شد، افزود: روز یکشنبه(5 دی ماه) مذاکرات با وزیر حمل و نقل عراق درخصوص امضای این توافقنامه شروع شد.


وی ادامه داد: در مورد اهمیت توافق‌نامه باید بگویم که تقریبا ۲۰ سال است با عراق برای اجرایی شدن بحث راه‌آهن شلمچه به بصره مذاکرات متعددی داشتیم و حتی تفاهم‌های بسیار زیادی در ادوار مختلف شد، اما هیچ‌گاه به نتیجه مطلوب نرسید.


وزیر راه و شهرسازی ادامه داد: من با وزیر حمل و نقل، نخست وزیر و رئیس جمهوری عراق روز یکشنبه ملاقات داشتم و خوشبختانه با بحث‌هایی که پیش آمد و مذاکراتی که انجام شد، این توافق‌نامه حدود ۲ ساعت پیش امضاء شد.


وی افزود: حسن این توافق‌نامه این است که دارای یک زمان‌بندی مشخصی است  و یکی از بندها این است که ما ظرف یک ماه آینده عملاً در برنامه پل بین عراق با ایران مستقر و عملیات اجرایی شروع خواهد شد.


قاسمی گفت: توافق کلی ما این است است که شرکت راه‌آهن جمهوری اسلامی و شرکت راه آهن عراق مشترک این پروژه را اجرا کنند و ظرف۲ ماه شرکت مشترک تشکیل خواهد شد، اما حتی ما برای تا ۲ ماه آینده که این شرکت تشکیل خواهد شد منتظر نماندیم و توافق کردیم که ظرف یک ماه آینده عملا ما در کنار پل مستقر می‌شویم و عملیات اجرایی مطالعات و اجرای این طرح را شروع کنیم.

 

 
از امام علي (عليه‌السلام) روايت شده است: وقتي كه بسم الله الرحمن الرحيم بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شد، آن حضرت فرمود: اولين بار كه اين آيه بر حضرت آدم نازل شد فرمود: تا زماني كه فرزندان من اين آيه را قرائت كنند از عذاب (الهي) در امان خواهند بود.[1]
 
 

نور دل‌ها

در کشف الاسرار میبدی آمده است: بسم الله نور دل دوستان است، آيينه جان عارفان است، چراغ سينه موحدان است، آسايش رنجوران و مرهم خستگان است، شفاي درد و طبيب بيمار دلان است.[2]
 

سوگند مقدس

جابر بن عبد الله انصاري مي‌گويد: هنگامي كه بسم الله الرحمن الرحيم نازل شد، ابر به سوي مشرق گريخت و باد آرام گرفت و دريا طوفاني شد و حيوانات گوش فرا دادند و شيطان‌ها از آسمان رانده شدند و خداي متعال به عزت و جلالش سوگند ياد كرد كه بسم الله بر هر چه خوانده شد خداوند آن را با بركت گرداند.[3]
 

درس اول

امام باقر (عليه‌السلام) فرمود: چون حضرت عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) متولد شد به سرعت رشد كرد تا آن جا كه در هفت ماهگي، مادرش دست او را گرفت و نزد معلم برد. در ابتداي تعليم، معلم گفت: بسم الله الرحمن الرحيم و عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) آن را تكرار كرد... .[4]
 

نامي شگفت

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم از مفاتيح الغيب نقل شده است كه: يكي از خواص اسم الله جل جلاله اين است كه چون الف آن را حذف كنند لله باقي بماند و اين هم مختص خداي سبحان است لله الامر من قبل و من بعد[5] اگر لام اول لله را بيفكنند، له مي‌ماند، آن نيز مخصوص حق تعالي است، زيرا غير خدا مالكيت حقيقي ندارند له الملك و له الحمد[6] و اگر لام له را حذف كنند، آن نيز بر ذات او دلالت دارد، مانند هو در قل هو الله احد[7].[8]
 

شهر رحمت

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: در بهشت شهري است به نام مدينة الرحمه كه بي نهايت زيباست، هر كه به آن رسيد از زحمت رست و به رحمت پيوست. در آن شهر خانه‌اي است به نام بيت الجلال كه درهاي بسيار دارد و كليد درهاي آن بسم الله الرحمن الرحيم است. چون بنده مؤمن بسم الله را با اخلاص بر زبان راند درها باز شود و از سوي خداوند ندا شود كه مُلك اين خانه و ولايت اين شهر را به تو سپرديم.[9]
 

سه هزار نام در سه نام

بعضي گفته‌اند: خداي متعال سه هزار نام دارد، هزار نام مخصوص فرشتگان مقرب است كه آنان مي‌دانند؛ هزار نام مخصوص پيامبران و نهصد و نود و نه نام مربوط به امت‌هاست. خداي سبحان از آن سه هزار نام يك نام را براي خود برگزيده و هيچ ملك مقرب و نبي مرسلي از آن خبر ندارد و اين اسم را مخزون سر مكنون گويند.
از آن نهصد و نود و نه اسم كه سهم امت‌هاست سيصد اسم در تورات ذكر شده است و سيصد اسم در زبور و سيصد نام در انجيل و نود و نه اسم در قرآن و چون امت محمد (صلي الله عليه و آله) بهترين امت‌هاست خداوند مجموع معاني آن سه هزار نام را در سه اسم خود كه در بسم الله الرحمن الرحيم (= الله، رحمن، رحيم) وجود دارد به وديعت نهاده و هر يك را به معناي هزار اسم خود قرار داده و به امت اسلام ارزاني داشته تا هر بنده‌اي كه اين اسم و معناي آن‌ها را بداند چنان باشد كه تمامي نام‌هاي خداوند را خوانده و دانسته است.
دهندش ز هر خرمني خوشه‌اي
بيابد ز هر گوشه‌اي توشه‌اي[10]
 

بزرگ‌ ترين آيه

شخصي به امام كاظم (عليه‌السلام) عرض كرد: كدام آيه در كتاب خداوند بزرگ تر است؟ حضرت فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم[11]
 

وصيت عارف

عارفي وصيت كرد بسم الله الرحمن الرحيم را بر كفن او بنويسند پرسيدند: اين كار چه سودي دارد؟ گفت: چون قيامت بر پا شود و همه مردم از قبر برخيزند، گويم: پروردگارا! براي ما كتابي فرستادي و در عنوان و آغاز آن بسم الله الرحمن الرحيم ثبت كردي، امروز با عنوان كتاب خود با ما رفتار كن.[12]
 

آثار رحمت الهي

خداوند صفات متعددي دارد ولي در تمام مواقع در كنار عبارت بسم الله ؛ الرحمن الرحيم را مي‌آورد و خود را با اين صفات ياد مي‌كند. و حال آن كه ممكن بود بگويد بسم الله العليم الحكيم، بسم الله الجبار المنتقم و همچنين ساير صفات.
نكته مطلب، در جلب قلوب مردم از راه رحمت است. براي جمع آوري مردم هيچ نيرويي بهتر از رحمت ـ كه موجد اميد است ـ نيست. مردم وقتي اميد پيدا كردند حركت مي‌كنند و اميد از راه رحمت و بشارت ميسر است. پيغمبري كه مي‌خواهد تمام طبقات مردم را جمع و آنان را اميدوار كند. بايد قدرتي در اختيار داشته باشد كه به وسيله آن در مردم روح اميد ايجاد كند. بشارت و رحمت بهترين ابزار براي ايجاد اميد است. از اين رو مي‌گويد: سبقت رحمته غضبه[13] فضل و رحمتش بر غضبش سبقت دارد.
آوردن رحمن و رحيم در بسم الله باعث اميدواري و تجمع مردم بر گرد پيغمبر است، از اين رو تمام مظاهر مختلف اسلام رحمت معرفي شده است، قرآن را هدي و رحمة للمؤمنين[14] رسول را و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين[15] واشداء علي الكفار رحماءبينهم[16]برمي‌شمرد.[17]
 

جاذبه آيه رحمت

يكي از مردم ژاپن كه به اسلام گرويد در بخشي از نامه‌اش مي‌نويسد: بسياري از مردم ما در ژاپن در واقعه هيروشيما و نابودي و مجروح و مقتول شدن هزاران انسان، حتي اديان خود را از دست دادند زيرا اين حمله وحشيانه از سوي كشوري به ما صورت گرفت كه از خدا و از مسيح و مذهب دم مي‌زد ـ يعني آمريكا ـ جمعي از در گذشتگان آن فاجعه از نزديكان خود من بودند لذا من از جنگ و خشونت نفرت دارم و به رحم و عدالت و احسان و ايمان به خداي رحيم و عادل كشش دارم... براي من بيان شد كه نخستين آيه‌اي كه بر پيغمبر (صلي الله عليه و آله) نازل شد، بسم الله الرحمن الرحيم است كه در آن دو بار از رحمت خداوند سخن به ميان آمده است و يكصد و چهارده بار در قرآن تكرار گرديده و هر مسلماني علاوه بر ضرورت قرائت آن در نمازهايش قبل از شروع هر كار بايد بسم الله الرحمن الرحيم بگويد... و من براي همين امور حياتي مسلمان شده‌ام.[18]
 

زيان غفلت

عبد الله بن يحيي مي‌گويد: به محضر امام علي (عليه‌السلام) مشرف شدم و هنگامي كه خواستم بر روي تخت بنشينم پايه آن شكست و بر زمين افتادم و سرم آسيب ديد.
حضرت امام علي (عليه‌السلام) فرمود: شكر خداوندي را كه كفاره گناهان شيعيان ما را در دنيا قرار داد تا همين جا پاك شوند. عبد الله مي‌‌گويد: عرض كردم: چه گناهي كرده‌ام كه شكسته شدن سرم كفاره آن باشد؟ حضرت فرمود: وقتي كه نشستي بسم الله نگفتي.[19]
 

جامع ترين نام

در كتاب آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي آمده است: محققان و مفسران علوم قرآني براي اثبات اين نكته كه كلمه جلاله الله همانا جامع ترين نام براي ذات احديت است، به دلايلي استناد كرده‌اند كه به چند نمونه آن اكتفا مي‌شود:
1ـ اسماي ديگر الهي غالبا به عنوان صفت براي كلمه جلاله الله به كار مي‌رود بدون آن كه كلمه جلاله الله به عنوان صفت براي ديگر اسماي الهي واقع شود به عنوان مثال صحيح است گفته شود: الله العالم ولي نمي‌توان گفت: العالم الله لذا در قرآن مي‌خوانيم
ان الله سميع عليم و نمي‌خوانيم: ان سميعا عليما الله و....
2ـ توصيف قدرت مطلقه حاكم بر نظام هستي با عنوان الله مخصوص مسلمانان جهان است و مذاهب ديگر از معبود حقيقي مسلمانان با همين نام ياد مي‌كنند نه اسماي ديگر الهي.
3ـ در مقام ابراز شهادتين و قبول اسلام و بيان توحيد و يگانه پرستي بايد گفت: اشهد ان لا اله الا الله و نمي‌توان گفت: اشهد ان لا اله الا العليم يا الا الخالق، الا الرازق و....
4ـ تبادر ذهني. آدمي اصولا با شنيدن لفظ جلاله بدون قرينه شدن لفظ ديگري به ياد معبود و معشوق حقيقي مي‌افتد. پس يك مسلمان با ذكر لفظ جلاله الله گويي تمامي اسما و صفات حضرت حق (جل و جلاله) را بيان نموده است چون كه صد آمد نود هم پيش ماست.[20]
 

بركات نام او

بسم الله الرحمن الرحيم: به نام او كه زبان‌ها گويا شده به نام او، جان‌‌ها شيدا شده به نام او، بيگانه آشنا شده به نام او، زشت‌ها زيبا شده به نام او، كارهاهويدا شده به نام او، راه‌ها پيدا شده به نام او. به نام او كه چشم‌ها گريان به نام او، دل‌هاي عارفان سوزان به نام او، سرهاي والهان خروشان به نام او، تن‌هاي عاشقان پيچان به نام او.[21]
 

دستور العمل

يكي از عارفان گفته است: هر كه مشكلي دارد و از تدبير و حل آن عاجز است در روز جمعه پس از اداي نماز عصر هيچ ذكري نخواند و با حضور قلب كامل دو نام رحمن و رحيم را ـ كه مخصوص خداي سبحان است ـ به صورت ندا تا غروب آفتاب تكرار كند و پس از ان سر به سجده بگذارد و حاجتي كه دارد از خداوند بخواهد، البته بر آورده شود.[22]
 

شفاي قيصر

قيصر روم به سر دردي شديد مبتلا شده بود كه تمام پزشكان از درمان او عاجز ماندند. نامه‌اي به محضر اميرمؤمنان علي (عليه‌السلام) نوشت و گزارش حال خود را به آن حضرت عرض كرد.
امام علي (عليه‌السلام) كلاهي را نزد وي فرستاد و فرمود: آن را بر سر نهد تا شفا يابد. قيصر چون آن را بر سر گذاشت فورا شفا يافت و بسيار تعجب كرد. دستور دارد آن كلاه را بشكافند و ببينند داخلش چيست.
وقتي كه آن را شكافتند كاغذي در آن يافتند كه نوشته بود بسم الله الرحمن الرحيم قيصر روم دريافت كه شفاي او از بركت بسم الله بود و براي همين مسلمان شد.[23]
 

آغاز نامه‌ها

امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: پيش از اسلام، مردم در آغاز نامه‌هاي خود مي‌نوشتند بسمك اللهم ـ پروردگارا! به نام تو ـ و چون آيه شريفه انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم [24] نازل شد، از آن پس در ابتداي نامه مي‌نوشتند: بسم الله الرحمن الرحيم.[25]
* مرحوم علامه مامقاني رحمت الله عليه (متوفاي 1351ق) در كتاب سراج الشيعه في آداب الشريعه (ص 179 ـ 180) از نوشتن بسم الله به بهترين خط ممكن در صدر نامه‌ها به عنوان يك امر مستحبي ياد كرده است.[26]
 

سرچشمه مهرباني‌ها

درباره تفسير الرحمن الرحيم مي‌خوانيم كه: در آن اشاره‌اي است كه نعت‌‌هاي سرشار و پراكنده ـ در دو جهان ـ تماما از خداوند است و براي اوست رحمت همگاني دنيا و رحمت ويژه عالم آخرت.
در روايت آمده است كه: الرحمن همان (كسي) است كه به روزي بندگانش شديدا متمايل است و مواد روزيش را از آنان نبرد اگر چه آنان فرمانش نبرند. و علي (عليه‌السلام) فرمود (خداوند) رحيم است به بندگان مؤمن. و از رحمت اوست كه صد رحمت آفريد و از آن، رحمت واحدي در همه آفريدگان قرار داد و با آن رحمت واحد، مردم به يكديگر مهربان و دلسوزند.[27]
 

سيره مشترك

ادب ديني شروع كار با نام خدا، تنها ره آورد پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله) نيست، بلكه از طليعه نامه حضرت سليمان (علي نبينا و آله و عليه السلام) به ملكه سبأ بر مي‌آيد كه ساير پيامبران نيز كارها و مكتوبات خود را با كلمه طيبه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آغاز مي‌كردند: قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلؤا إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ * إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ [28] و از روايات اهل بيت (عليهم السلام) استفاده مي‌شود كه همه كتب آسماني با مضمون اين كريمه آغاز شده است[29] و اين سيره مشترك همه پيامبران الهي بوده است و در نامه كريمانه حضرت سليمان (علي نبينا و آله و عليه السلام) نيز پس از نام خدا، دعوت به پذيرش توحيد مطرح شده است: أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ [30] و نبايد پنداشت كه در اين نامه توحيدي، سليمان پيامبر نام خود را بر نام خدا مقدم داشته است: إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ ؛ زيرا جمله نَّهُ مِن سُلَيْمَانَ ادامه سخن گزارشگر (ملكه سبأ) است، نه طليعه نامه حضرت سليمان.[31]،[32]
 

بسم الله در قرائت قرآن

الف: اول سوره‌ها: چون بسم الله در ابتداي همه سوره‌ها يكي از آيات قرآن است، هنگام تلاوت از اول سوره‌ها، گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ واحب است. به جز سوره توبه (=برائت) كه بدون بسم الله نازل شده است و نبايد آن را در اول سوره برائت بخوانند.
ب: وسط سوره‌ها: در صورت شروع قرائت از وسط سوره‌ها، مي‌توان بدون بسم الله يا با بسم الله شروع كرد. هر چند خواندن بسم الله الرحمن الرحيم فضيلت و ثواب زيادي دارد، ولي در وسط سوره برائت بهتر است بدون بسم الله و تنها با اعوذ بالله خوانده شود تا نشانه‌اي باشد از اين كه در ابتداي سوره برائت بسم الله وجود ندارد.[33]
* كسي كه قرآن مي‌خواند از هر جاي قرآن باشد، (اول، وسط و يا آخر سوره) قبل از گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مستحب است بگويد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
ـ پناه مي‌برم به خداوند از شيطان رانده شده ـ[34]
خداوند متعال در سوره نحل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌فرمايد: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ [35] هنگامي كه قرآن مي‌خواني، از شر شيطان مطرود به خدا پناه بر
 

علت تقدم اعوذ بالله بر بسم الله

سؤال: چرا اعوذ بالله را بر بسم الله مقدم داشتند؟
پاسخ: اعوذ بالله مثل صابوني است كه با آن جامه‌هاي آلوده و چركين را پاك مي‌سازند؛ چون بنده عازم تلاوت‌ قرآن شود، دهان آلوده به نامشروعات باشد، چون اعوذ بالله گويد دهان و زبان او پاك شود و شايسته آن گردد كه كلام احدي را بر زبان گذراند.[36]
 

هنگام درماندگي

حضرت علي (عليه‌السلام) فرمود: من از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شنيدم كه فرمود: هر گاه به شدت در تنگنا قرار گرفتي و درمانده شدي بگو بسم الله الرحمن الرحيم و لاحول ولا قوة الا بالله العلي العظيم كه به بركت اين كلمات، بلاها و آفت‌ها از تو دور گردد و از آن‌ها مصون و محفوظ بماني.[37]
 

آمرزش الهي

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ و آمرزش الهي و مهرباني او آمده است: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: روز قيامت بنده‌اي از اهل ايمان را حاضر كنند، به او خطاب شود اي بنده من! از نعمت من در معصيت استفاده كردي، هر چه نعمتم را بيشتر كردم تو بيش‌تر به گناه آلوده شدي.
بنده از خجالت معصيت سر به زير مي‌افكند. خطاب شود كه اي بنده من! سر بردار كه همان ساعت كه معصيت كردي تو را آمرزيدم.[38]
بنده‌اي ديگر را حاضر كنند كه به خاطر زيادي گناهانش سرافكنده است و از خجلت گناه در درگاه الهي مي‌گريد. به او خطاب شود: اي بنده من! آن روز كه گناه مي‌كردي و مي‌خنديدي تو را (رسوا و) شرمسار نساختم، امروز كه خجالت مي‌كشي و گناه نمي‌كني و زاري مي‌كني چگونه تو را عذاب كنم، گناهانت را بخشيدم و به تو رخصت ورود به بهشت دادم.[39]
 

درسي از پيامبر (صلي الله عليه و آله)

روايت شده است: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آيه شريفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قرائت كرد و آن را بيست بار تكرار نمود تا در معناهاي آن انديشه كند، و ابوذر مي‌گويد: رسول خدا يك شب اين آيه شريفه را تلاوت نمود و تكرار كرد: إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [40]،[41] (گر آن‌ها را مجازات كني، بندگان تواند ـ و قادر به فرار از مجازات تو نيستند ـ؛ و اگر آنان را ببخشي، توانا و حكيمي.)
 

راه درمان يأس

برخي از بزرگان گفته‌اند: افتتاح سوره‌هاي قرآن با بسم الله و آغاز شدن كتاب خداوند با سوره فاتحه و قرار گرفتن بسم الله در ابتداي اين سوره، دليل قاطع است بر وسعت رحمت خداوند. دقت در همين امر بهترين و مؤثرترين درمان درد نااميدي است. توجه به اين مسأله كه منشأ نزول قرآن همانا رحمت واسعه الهي است، مستلزم آن است كه رهروان حقيقت در قبول امتثال امر الهي تعجيل كنند و از اكراه و سستي بپرهيزند تا اميدشان قوي‌تر گردد و ايمان و يقين داشته باشند كه خداوند با قرار دادن بسم الله در آغاز قرآن و سوره فاتحه و توصيف ذات خود با رحمن و رحيم چگونه مي‌شود كه بر بندگان خود رحم نفرمايد.
آورده‌اند كه: سائلي بر در عمارتي با شكوه رسيد و چيزي خواست، بر خلاف انتظارش چيز كمي به او دادند. تبري آورد و خواست آن بارگاه را خراب كند. پرسيدند: چرا چنين مي‌كني؟ به صاحب عمارت گفت: يا خانه مطابق عطايت بساز و يا اين كه فراخور عمارت و درگاهت عطا كن. اين بخشش اندك با اين در بزرگ نمي‌سازد.[42]
 

وصيت پير

پيري مريد را وصيت مي‌كرد كه اگر همه ملك موجودات به نام تو باز كنند، نگر تا بي توقيع[43] بسم الله بدان ننگري كه آن را وزني نيست، و اگر جبرئيل و حمله عرش به چاكري تو كمر بندند تا سلطان اين نام داغي از خود بر جانت ننهد بدان كه آن را محلي نيست؛ هر جاني كه عاشق‌تر بود او را اسيرتر گيرد، هر دل كخه سوخته‌تر بود رختش زودتر به غارت برد.[44]
 

تمرين توحيد

الف: كسي كه مي‌خواهد قومي را از آداب و عقايد غلطي نجات دهد بايد جاي هر يك از آداب و اخلاق باطل، عمل خوبي را ارايه كند. قبل از اسلام (برخي از) عرب‌هاي مشرك كارها را به نام بت‌ها شروع مي‌كردند ـ باسم اللات و العزي ـ مكتب اسلام آمد تا بت را بردارد، براي اشباع حس عادت بايد چيزي به جاي آن بگذارد. بسم الله را گذارد كه در تمام مواقع آن را بگويند.
ب: اسلام دين توحيد است و تبليغ توحيد هنگامي به نتيجه كامل مي‌رسد كه همواره نام خداوند برده شود و دل‌هاي مردم رنگ توحيد بگيرد. يكي از راه‌هاي حصول اين نتيجه تكرار لسان است. از اين رو اسلام بر بسم الله الرحمن الرحيم تأكيد كرده و هر امري كه شأني دارد بايد به نام خدا شروع شود. اثر اين دستور، تمرين هميشگي توحيد و روح خداپرستي در اجتماع است.[45]
 

فرمان نجات

روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از قبرستان بقيع عبور مي‌كرد، وقتي نزديك قبري رسيد به اصحابش فرمود: از اين جا با عجله بگذريد. در وقت مراجعت چون به همان جا رسيدند، همراهان حضرت خواستند با عجله رد شوند اما رسول خدا فرمود: تعجيل مكنيد.
اصحاب پرسيدند: مگر شما در وقت رفتن دستور نداديد از اين جا به سرعت عبور كنيم؟ پيامبر فرمود: چرا؛ هنگام رفتن ما شخصي را در قبر عذاب مي‌كردند و من طاقت نداشتم ناله و فرياد او را بشنوم، اكنون خداي متعال بر او رحمت فرستاد.
گفتند: يا رسول الله! دليل عقوبت و رحمت او چيست؟ فرمود: او مردي فاسق و به دليل فسق عذاب مي‌شد. كودكي از وي باقي مانده بود و اكنون او را به مكتب فرستادند. معلم بسم الله الرحمن الرحيم را به آن كودك تعليم داد و حودك آن را بر زبان آورد. خداي سبحان به فرشتگاني كه پدر آن كودك را عذاب مي‌كردند فرمود: از او دست برداريد، روا نيست كه پدر را عذاب كنيم و پسرش در ياد ما باشد.[46]
 

روزي شیطان

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: شيطان به پيشگاه خداوند عرض كرد:
پروردگارا! براي تمامي مخلوقاتت روزي و وسيله زندگاني (خوردني و آشاميدني) قرار داده‌اي و هيچ يك از آنان را فروگذار نكرده‌اي، پس روزي من چيست؟ خداي متعال فرمود: آن چه نام من بر آن برده نشود (روزي توست).[47]
 

شرط تأثير

سر اين كه عبد كامل با بسم الله از امواج آتش گلستاني مي‌آفريند و يا كشتي عظيمي را در طوفان سهمگين و بر روي امواجي كوه مانند سير و سكون مي‌دهد، آن است كه خواسته‌ها و اراده‌هايش در مشيت حكيمانه الهي فاني شده است و نشانه اين فنا آن است كه جز خواست خداي حكيم، هيچ خواسته‌اي ندارد. البته چنين كاري از عهده بندگان و اولياي خاص خدا بر مي‌آيد، نه هر گوينده بسم الله.
بسم الله اگر از قلب موحدي كامل نشأت گرفت به اذن آفريدگار هستي مي‌تواند بر عالم عيني تأثير بگذارد... اگر كسي همانند پيامبران و امامان (عليهم السلام) به پايگاه رفيع ولايت بار يافت و در كارهاي خير نام خدا را بر زبان آورد و در عين رعايت نظام علت و معلول، هرگز به قدرت خويش و ساير اسباب و علل تكيه نكرد، بلكه تنها مؤثر مطلق در جهان را خداي سبحان ديد، آن گاه آثار اسم اعظم در كنار بسم الله او ظهور مي‌كند؛ چنان كه عصا بادست موسي و انگشتر با انگشت سليماني مؤثر بود:
گر انگشت سليماني نباشد
چه خاصيت دهد نقش نگيني[48]
 

تفسير ادبي و عرفاني

در كتاب تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد ذيل آيه شريفه بسم الله الرحمن ا لرحيم آمده است:
نزد اهل عرفان: ب، بهاء خدا و سين سناي خدا و ميم ملك خدا.
نزد اهل معرفت: ب، بهاء احديت. سين سناي صمديت، ميم ملك الوهيت. بهاء او قديم، سناي او كريم، ملك او عظيم، بهاء او با جلال، سناي او با جمال و ملك او بي زوال. بهاء او دلربا، سناي او مهر فزا، ملك او بي فنا.
نزد اهل ذوق: ب، برّ با اوليا، سين سر با اصفيا، ميم منت بر اهل ولاء. ب، برّ او با بندگان، سين، سر او با دوستان، ميم، منت او بر مشتاقان.
دنيا به نام خدا خوش است و عقبي به عفو او و بهشت به ديدار او. در دنيا اگرنه پيغام و نام خدا بودي، بنده را چه جاي منزل بودي، و در عقبي اگر نه عفو و كرمش بودي، كار بنده مشكل بودي، در بهشت اگر نه ديدار دل افروز او بودي شادي درويش به چه بودي؟
خدايا! به نشان تو ببنندگانيم، به شناخت تو زندگانيم، به نام تو آبادانيم، به ياد تو شادانيم، به يافت تو نازانيم، مست از جام مهر تو ماييم، صيد عشق در دام تو ماييم.
آغاز كتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحيم از آن جهت است كه همه معاني در آن سه نام جمع است و آن معاني سه قسم است: قسمي جلال و هيبت و آن در نام الله است، قسمي نعمت و تربيت و آن در نام رحمن است، قسمي رحمت و مغفرت و آن در نام رحيم است.
معني ديگر آن است كه در آن زمان كه خداوند پيغمبر (صلي الله عليه و آله) را به خلق فرستاد مردم سه گروه بودند: بت پرستان، جهودان، ترسايان. گروه نخست نام آفريننده را الله مي‌دانستند و اين نام در ميان آنان مشهور بود، و اين نام در ميان آنان مشهور بود، گروه دوم نام او را رحمن مي‌دانستند و در تورات مذكور، گروه سوم نام او را رحيم مي‌دانستند و نزد آنان در انجيل معروف است.
اين كه آغاز به نام الله و بعد الرحمن و سپس رحيم شده جهت آن است كه سر آغاز همه، آفرينش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش، يعني كه به قدرت بيافريدم و به نعمت بپروريدم و به رحمت بيامرزيدم.
پير طريقت گفت: خداوندا! نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عيان. خداوندا! ضعيفان را پناهي، قاصدان را بر سر راهي و مؤمنان را گواهي، چه عزيز است آن كس را كه تو مي‌خواهي.[49]
 

سيد آيات

حضرت آيت الله جوادي آملي در تفسير تسنيم مي‌فرمايند: در ميان اسماي لفظي خداي سبحان، اسم مبارك الله، اسم جامع و اعظم است و ساير اسماي الهي با واسطه يا بي واسطه، زير پوشش اين نام مقدس است؛ مثلا اسم شافي كه از اسماي جزئيه است زير پوشش رازق و رازق تحت پوشش خالق و خالق زير پوشش قادر و قادر زير پوشش اسم جامع و اعظم الله است. بنابراين، اسم الله نسبت به نام‌هاي ديگر خداوند (كه زير پوشش آن است) اسم اعظم است و اگر آيه‌اي مشتمل بر اسم اعظم حق بود، سيد آيات به شمار مي‌رود و از اين رو در برخي روايات، آيه كريمه بسم الله الرحمن الرحيم به گرامي‌ترين و بزرگ‌ترين آيه قرآن وصف شده است.[50]
 

دشمني تا كجا

فخر رازي از علماي بزرگ اهل سنت مي‌گويد: حضرت علي (عليه‌السلام) بسم الله الرحمن الرحيم را با صداي بلند قرائت مي‌كرد و چون حكومت و قدرت به بني اميه رسيد، آنان براي از بين بردن (روش و) آثار علي (عليه‌السلام) قرائت بسم الله الرحمن الرحيم را با صداي بلند منع كردند.
آن‌گاه فخر رازي مي‌افزايد: من اتخذ عليا اماما لدينه فقد استمسك بالعروة الوثقي في دينه و نفسه كسي كه علي (عليه‌السلام) را امام و پيشواي دين و خود قرار دهد، در مورد انتخاب دينش و (هدايت) خودش به دستگيره محكمي چنگ زده است.[51]
 

نقش عقيده

سيد مرتضي (رحمه الله) در بغداد بود، از وسط بغداد رودخانه‌اي مي‌گذشت و يكي از شاگردان او منزلش آن سوي رودخانه بود و چون مي‌خواست به درس سيد مرتضي بيايد بايد صبر مي‌كرد تا موقع صبح پل سياري را بر روي رودخانه قرار دهند، هنگامي كه پل را مي‌انداختند و اين شخص مي‌آمد يا درس تمام مي‌شد و يا مقداري از وقت آن مي‌گذشت. اين شاگرد به سيد پيشنهاد كرد درس را ديرتر شروع كند.
سيد مرتضي دعايي نوشت و گفت: اين دعا را همراه خود داشته باش و هر وقت كه پل بر روي رودخانه نبود از روي آب بيا، غرق نخواهي شد؛ اما اين دعا را باز مكن و داخل آن را نگاه نكن. آن شاگرد چند روزي با همان دعا از روي آب رد مي‌شد تا اين كه روزي با خود گفت: اين دعا را باز كنم و ببينم در آن چه نوشته است. چون دعا را باز كرد ديد نوشته: بسم الله الرحمن الرحيم، دوباره آن را پيچيد و در جيب خود قرار داد (اما بسم الله در نظرش چيز مهمي نيامد و عقيده قبلي او سست شد) روز بعد همين كه خواست از روي آب عبور كند به محض اين كه پا بر روي آب گذاشت پايش در آب فرو رفت و متوجه شد كه ديگر نمي‌تواند از روي آب عبور كند.[52]
 

بسمله

بسمله مصدر جعلي و مخفف بسم الله الرحمن الرحيم است. بسم اشاره به بسم از عبارت بسم الله الرحمن الرحيم است و له اشاره است به الله. در زبان عربي، بسمل يعني بسم الله الرحمن الرحيم گفت. و بسمله بسم اللهالرحمن الرحيم گفتن است.[53]
 

بهترين پناهگاه

حضرت علي (عليه‌السلام) در پاسخ سؤال پادشاه روم درباره تفسير فاتحة الكتاب فرمود: اما سؤال تو از نام الله تعالي؛ در واقع، آن نامي است كه در آن شفاي هر دردي است و يار هر درمان.
و اما الرحمن همان پناه و پناهندگي است براي تمام كساني كه به او ايمان آوردند، و آن نامي است كه غير (خداي) رحمن، احدي به اين اسم ناميده نشده است.
و اما الرحيم كسي كه نافرماني كرد و بازگشت و ايمان آورد و عمل صالحي به جاي آورد، از رحمت و مهرباني او بهره‌ مند شد.[54]
 

پيامبران و بسم الله

اول كسي كه بسم الله الرحمن الرحيم بر او نازل شد حضرت آدم (علي نبينا و آله و عليه السلام) بود. آن‌گاه كه بسم الله بر ابراهيم خليل (علي نبينا و آله و عليه السلام) نازل شد به بركت آن، آتش نمرود بر ابراهيم سرد و سالم شد و او بر دشمن خويش پيروز گرديد.
موسي به بركت اين آيه لشكر فرعون و هامان را مقهور كرد و به پيروزي دست يافت.
آن‌گاه كه بسم الله الرحمن الرحيم بر حضرت سليمان نازل شد، همه مردم را حاضر كرد و اين آيه را براي آنان خواند؛ همه شنيدند و شادي كردند و گفتند: ما شهادت مي‌دهيم كه تو به حق فرستاده خدايي.[55]
 

درس‌هاي بسم الله

1ـ بسم الله نشانگر رنگ و صبغه الهي و بيانگر جهت گيري توحيدي ماست.
2ـ بسم الله رمز توحيد، نام ديگران رمز كفر و نام خدا و ديگران نشانه شرك است.[56] نه در كنار نام خدا نام ديگري را ببرند و نه به جاي نام او نام ديگري را قرار دهيد. معناي سبح اسم ربك اين است كه نام پروردگار نيز بايد منزه باشد.
3ـ بسم الله رمز بقا و دوام است و هر چه كه رنگ خدايي نداشته باشد فاني است.[57]
4ـ بسم الله رمز آن است كه مطالب سوره(هاي قرآن)، از مبدأ حق و مظهر رحمت نازل شده است.
5ـ بسم الله رمز عشق به خدا و توكل به اوست.
6ـ بسم الله رمز خروج از تكبر و اظهار عجز به درگاه خداست.
7ـ بسم الله گام اول بندگي و عبوديت است.
8ـ بسم الله رمز فراري دادن شيطان است. كسي كه خدا را همراه داشت، شيطان در او مؤثر نمي‌افتد.
9ـ بسم الله عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آن هاست.
10ـ بسم الله گفتن، نشان آن است كه خدايا! من تو را فراموش نكرده‌ام.
11ـ بسم الله گفتن، نشان آن است كه خدايا انگيزه و هدفم تويي نه مردم، نه طاغوت‌ها و نه جلوه‌ها و نه هوس‌ها.
12ـ بسم الله يعني: تنها نام خدا؛ و استمداد من فقط از اوست و شايد معناي اين كه مي‌گويند: تمام قرآن در سوره حمد، و تمام سوره‌ حمد در بسم الله و تمام بسم الله در حرف باء خلاصه مي‌شود، اين باشد كه آفرينش هستي و هدايت و بازگشت آن، همه با استمداد از اوست. (والله العالم)[58]
 

راه‌هاي نجات

در مفاتيح الغيب آمده است: عوامل وسوسه‌هاي شيطان در نفس انسان سه چيز است: شهوت، غضب و هوا. شهوت عامل حرص و بخل است. غضب منشأ تكبر و عجب است، و نتيجه هواپرستي، كفر و بدعت است.
خداي سبحان اين سه اسم الله، الرحمن و الرحيم را ـ كه در بسم الله الرحمن الرحيم است ـ فرستاده تا راه نفوذ اين سه عامل وسوسه‌هاي شيطان (يعني شهوت، غضب و هوا) را سد كند و آدمي را از گمراهي برهاند.
هر كه بشناسد الله اوست، از فرمان هواي نفس سرپيچي كند و هر كه بداند الرحمن اوست و ملك (و عظمت) از اوست، از غضب كه منشأ عجب و تكبر است دوري كند و هر كه بشناسد خداوند رحيم است از شهوت‌ها بپرهيزد و بر نفس خود ستم روا ندارد.[59]
 

پندي از پيامبر (صلي الله عليه و آله)

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نوشته‌اي را كه بر روي زمين افتاده بود ديدند و از جواني كه همراه آن حضرت بود پرسيدند: در اين نوشته چيست؟ جوان عرض كرد: بسم الله.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: كسي كه چنين كند (و به عمد و از روي بي احترامي بسم الله را بر زمين افكند) نفرين مي‌شود؛ بسم الله را جز در جايگاه (مناسب) خودش قرار ندهيد.[60]
 

رمز شايستگي

روزي جمعي از فرشتگان به صورت غلاماني زيبا خدمت ابراهيم (علي نبينا و آله و عليه السلام) رسيدند. حضرت پنداشت كه آن‌ها به مهماني آمده‌اند، گوساله‌اي چاق بريان كرد و نزد آنان آورد و فرمود: بخوريد به دو شرط: يكي آن كه چون دست به طعام بريد‌بسم الله گوييد و ديگر: چون از خوردن فارغ شويد بگوييد الحمدلله.
جبرئيل امين كه در جمع آن فرشتگان حاضر بود گفت: يا ابراهيم! شايسته‌اي كه خداوند تو را دوست خود گيرد و خليل خود خواند.[61]
 

حديث قدسي

در حديث شريف قدسي آمده است كه خداوند متعال فرمود: من نماز را بين خود و بنده‌ام تقسيم كرده‌ام؛ نيمي از آن من است و نيمش از آن بنده‌ام. پس چون بنده گفت: بسم الله الرحمن الرحيم خدا گويد: بنده‌ام مرا ياد كرد. و چون بنده گفت: الحمد لله خداوند فرمايد: بنده‌ام مرا سپاس گزارد و ستايش گفت. و اين است معني سمع الله لمن حمده. و چون گفت: الرحمن الرحيم خداوند گويد: بنده‌ام مرا تعظيم كرد. و چون گفت: مالك يوم الدين خداي گويد: بنده‌ام مرا تمجيد كرد. و چون گفت: اياك نعبده و اياك نستعين خدا فرمايد: اين بين من و بنده من است. و چون گفت: اهدنا الصراط المستقيم خداوند مي‌فرمايد: اين از آن بنده من است و بنده‌ام آن چه بخواهد از آن اوست.[62]
 

الله

در تفسير تسنيم در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم ذيل لفظ جلاله الله آمده است: الله برترين نام از نام‌هاي ذات مقدسي است كه هستي صرف و جامع و مبدأ همه كمالات وجودي و منزه از هر نقصي است و چون آن ذات اقدس جامع همه اسماي حسني و صفات نيكوست، گفته مي‌شود: الله اسم ذاتي است كه جامع همه كمالات است.
اين نام مبارك كه از آن به لفظ جلاله ياد مي‌شود در اصل اله بوده و همزه آن بر اثر كثرت استعمال حذف شده است و با پيوستن الف و لام به آن به صورت الله در آمده است...
اله به معناي مألوه يعني معبود يا متحير فيه است. مألوه بودن خداي سبحان از آن روست كه همه عقل‌ها و دل‌ها درباره آن ذات اقدس متحير و سرگردانند.
امام سجاد (عليه‌السلام) در زيارت امين الله به خداي سبحان عرض مي‌كند: با خدايا! دل‌هاي خاشعان و خداترسان واله و حيران توست: اللهم إن قلوب المخبتين اليك و الهة.[63] تحير در ذات حق تعالي، تحيري ممدوح و زيباست. تحير و سرگشتگي براي انسان راه نپيموده، رنج آور و براي سالك به مقصد رسيده شيرين و لذت بخش است.
تحير انسان به مقصد نرسيده مانند تحير رهگذر تشنه‌اي است كه در دامنه كوه سرگردان است و به چشمه‌هاي آب كوهستان دسترسي ندارد، اما تحير سالك و اصل همانند تحير رهپويي است كه با راهنمايي راه بلدي آشنا، چشمه‌ساران كوهستان را يافته، با مشاهده چشمه‌هاي فراوان، اكنون متحير است از كدامين چشمه بنوشد و تن تب زده از عطش خود را به كدامين چشمه بسپارد.
اين تحير شورانگيز، ويژه ره يافتگان و واصلان است و از اين رو رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در مناجات خود با خداي سبحان عرضه مي‌داشت:
بار خدايا! تحيرم را درباره ذات خودت افزون كن: رب زدني فيك تحيرا و اين همان تحير ره يافتگان و واصلان است كه در حيرتند كه از كدام نام خداي سبحان تبرك جويند و از كدامين چشمه‌سار زلال فيض الهي بنوشند.[64]
 

رحمن و رحيم

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم آمده است: رحمت رحمن به معناي روزي دادن است به نيك و بد و مؤمن و كافر كه عمومي است، و رحمت رحيم به معناي آمرزش است كه به اهل ايمان اختصاص دارد و در هر دو رحمت، معناي عافيت وجود دارد، يكي عافيت دنيوي و ديگري عافيت اخروي.
يكي از عارفان گفته است: خداوند، رحمان است به روزي دادن جانوران و رحيم است به آمرزش گناه مؤمنان. در روزي، به رحماني او اعتماد كن نه بر كسب خود، اما كسب را رها مكن تا كاهل نشوي، و در مغفرت گناهان بر رحيمي او اعتماد كن نه بر عمل خود، اما عمل را ترك مكن تا غافل نشوي.[65]
 

خطر خودبيني

امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: در يكي از سفرهاي عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) مردي كه از اصحاب آن حضرت بود با او همسفر شد. در بين راه به دريايي رسيدند و خواستند از آن عبور كنند؛ حضرت عيسي با حالت يقين فرمود: بسم الله و بر روي آب راه رفت. همين كه آن مرد ديد عيسي بر روي آب راه مي‌رود او نيز با يقين گفت:
بسم الله و بر روي آب راه افتاد تا به عيسي رسيد، اين جا بود كه دچار خودبيني شد و گفت: اين عيسي روح الله است كه بر روي آب راه مي‌رود من هم روي آب راه مي‌روم، پس عيسي چه فضيلتي بر من دارد؟
عجب و خودبيني او سبب شد تا در آب فرو رود و از عيسي ياري بخواهد. حضرت دست او را گرفت و نجاتش داد. آن‌گاه پرسيد: چه گفتي (كه در آب فرو رفتي)؟ آن مرد سخنش را تكرار كرد و عرض كرد: خود بيني مرا گرفته بود. عيسي (علي نبينا او آله و عليه السلام) فرمود: خود را در جايي قرار دادي (و مقامي براي خود در نظر گرفتي) كه خداوند تو را در آن جا نگذاشته است، به اين دليل خداوند بر تو غضب كرد، از آن چه گفتي توبه كن.
امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: آن مرد توبه كرد و به همان رتبه‌اي كه قبلا خداوند برايش قرار داده بود بازگشت. شما نيز تقوا داشته باشيد و به يكديگر حسد نورزيد.[66]
 

راه هدايت

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: كسي كه هنگام بيرون رفتن از خانهبسم الله بگويد، دو فرشته رقيب و عتيد ـ كه اعمال او را مي‌نويسند ـ به او مي‌گويند: هدايت شدي. در روايت ديگري آمده است كه آن حضرت فرمود: فرشتگان به او گويند؛ به سلامت ماندي.[67]
 

غذاي كامل

غذايي كه چهار خصوصيت داشته باشد كامل خواهد بود:
1‌ـ حلال باشد.
2ـ خورندگان آن زياد باشند.
3ـ بسم الله و نام خداي متعال در اول غذا ذكر شود.
4ـ در پايان غذا الحمدلله گفته شود.[68] پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)
 

به نام او

بسم الله الرحمن الرحيم. به نام او كه زينت زبان‌ها و يادگار جان‌ها نام او، به نام او كه آسايش دل‌ها و آرايش كارها به نام او، به نام او كه رَوح[69] روح‌ها و مفتاح فتوح[70]‌ها نام او، به نام او كه فرمان‌ها روان و حال‌ها بر نظام[71] از نام او.
بس قفل‌ها كه به اين نام از دل‌ها برداشته، بس رقم‌هاي محبت كه به اين نام در سينه‌ها نگاشته، بس بيگانگان كه به وي آشنا گشته، بس غافلان كه به وي هشيار شده، بس مشتاقان كه به اين نام دوست را يافته، هم ياد است و هم يادگار، به نازش مي‌دار تا وقت ديدار.
گِل را اثر روي تو گُل پوش كند
آتش كه شراب وصل تو نوش كند
جان را سخن خوب تو مدهوش كند
از لطف تو سوختن فراموش كند[72]
 

نشانه‌هاي مؤمن

امام حسن عسگري (عليه‌السلام) فرمود: نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است:
1‌‌ـ خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر شبانه روز (هفده ركعت نمازهاي واجب، سي و چهار ركعت نافله‌هاي شبانه روز).
2ـ خواندن زيارت اربعين امام حسين (عليه‌السلام).
3ـ قرار دادن انگشتر در دست راست.
4ـ پيشاني بر خاك نهادن.
5ـ بسم الله الرحمن الرحيم را بلند خواندن.[73]
 

رحمن و رحيم

الله برترين نام خدايي است كه داراي همه كمالات وجودي است و الرحمن و الرحيم از صفات اوست كه نشانه رحمت آن هستي بي پايان است؛ با اين فرق كه رحمان بر كثرت رحمت دلالت مي‌كند و رحيم بر ثبات و دوام آن. پس رحمان خدايي است كه رحمت فراگيرش همه چيز و همه كس را شامل مي‌شود (مؤمن، كافر، دنيا و آخرت) و چنين رحمتي در برابر غضب نيست، بلكه غضب نيز از مصاديق آن است و اما رحيم خدايي است كه رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد و اين رحمت در برابر غضب اوست. خداي سبحان، قرآن و نيز سوره را با نام خود مي‌گشايد و بدين گونه، ادب شروع كار با نام خدا را به انسان‌ها، مي‌آموزد.[74]
 

احكام فقهي

قداست و بركت نام خدا منشأ اعتبار احكامي فقهي براي اسماي لفظي خداي سبحان شده است. برخي از اين احكام عبارت است از:
1ـ حرمت تنجيس و آلوده كردن آن.
2ـ وجوب تطهير، در صورت آلوده شدن.
3ـ حرمت هتك آن، به هر نحو.
4ـ حرمت مس آن بدون طهارت.
5ـ ممنوع بودن جدال با آن (سوگند به صورت لا والله و بلي والله) در احرام عمره و حج.
6ـ لزوم ذكر و تسبيح آن در ركوع و سجود نماز.
7ـ اشتراط ذبح و تزكيه حيوان به ذكر آن.
8ـ مشروط بودن حليت صيد به آن.
9ـ احكام سوگند.
10‌‌ـ استحباب شروع كار با ذكر آن.
برخي از اين احكام از سنت معصومان (عليهم السلام) و برخي از قرآن كريم استفاده مي‌شود؛ مثلا قرآن كريم هم ذكر نام خدا به هنگام ذبح حيوان را توصيه مي‌كند: فاذكروا اسم الله عليها[75]و هم از خوردن گوشت حيواني كه بدون ذكر نام خدا صيد يا ذبح يا نحر شده است، منع مي‌كند: وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ [76] اثر اسماي لفظي خداي سبحان به پايه‌اي است كه حيوان پاك و حلال، اگر بدون ذكر نام آن كشته شود، مردار، حرام و آلوده مي‌شود. پس نام خدا با نام‌هاي ديگر يكسان نيست تا ذكر و عدم ذكرش تفاوتي نداشته باشد و يا تنها نيت و خطور ذهني آن كافي و سازگار باشد.[77]
 

بسم الله و گذر از سختی های پس از مرگ

اگر بنده مؤمن در حال احتضار بگويد بسم الله سختي‌هاي مرگ بر او آسان شود. اگر در قبر بگويد، خاك بر او روضه رضوان شود. در قيامت و رستاخيز بگويد، روشن چون ماه دو هفته تابان شود. قدم بر پل صراط نهد بگويد بسم الله آتش دوزخ از وي گريزان شود.[78]

هنگام مشكلات

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: كسي كه مشكل و اندوهي برايش پيش آيد و گرفتار شود و با اخلاص بسم الله الرحمن الرحيم گويد و به خداوند متعال توجه قلبي پيدا كند، يكي از دو چيز برايش حتمي است؛ يا در دنيا به حاجتش مي‌رسد و مشكلش حل مي‌شود و يا (پاداش او) نزد پروردگارش براي او آماده و ذخيره مي‌شود و آن چه نزد خداست برتر و براي اهل ايمان ماندگارتر است.[79]
 

بسم الله در همه حال

خداي متعال به حضرت عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) وحي كرد: اي عيسي! من آيه امان را بر تو نازل كردم و آن بسم الله الرحمن الرحيم است، پس در شب و روز و در پنهان و آشكار و در نشستن و برخاستن و در خوردن و آشاميدن و در همه حالت‌هايت آن را قرائت كن و اين كار را بر خود لازم بدان.[80]
 

درسي از امام علي (عليه‌السلام)

امير مؤمنان حضرت علي (عليه‌السلام) فرمود: من هرگز به تُخَمَه (دردي كه بر اثر خوراك سنگين ناگوار به انسان روي مي‌آورد) گرفتار نشده‌ام. پرسيدند: چرا؟ حضرت فرمود:
لقمه‌اي به سوي دهانم نبردم مگر آن‌كه نام خدا را بردم.[81]
 

لزوم دو حُسن

آيت الله جوادي آملي در تفسير تسنيم در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم مي‌فرمايد: آغاز كردن كار با نام خدا و ابتداي به اسم الله اشارتي لطيف و رمزگونه به لزوم حق بودن فعل و پاك بودن فاعل، يعني جمع بين حسن فعلي و حسن فاعلي دارد.
بنابراين، كاري را مي‌توان با نام خدا آغاز كرد كه هم حسن فعلي داشته باشد و هم حسن فاعلي؛ يعني، هم حق باشد و هم از قلب پاك و نيت خالص فاعل برخاسته باشد و اگر عملي فاقد هر دو حسن يا يكي از آن دو باشد، قابل شروع با نام خدا نيست و به مقصد نيز نمي‌رسد؛ زيرا كار باطل به باطل ختم مي‌شود.
پس براي منتهي شدن كار به مقصد اصيل خود كه حق است و مصونيت از نافرجامي كه آفت فعل است، بايد كار را با نام خدا و به حق آغاز كرد؛ از اين رو خداي سبحان مسئلت ورود صادقانه به كار و خروج پيروزمندانه از آن را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌آموزد: أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ [82] انساني كه با نام خدا وارد كاري شد و در حدوث و بقاي آن نام را حفظ كرد، هرگز در بين راه نمي‌ماند: وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ[83].[84]
 

تفسير اميرمؤمنان (عليه‌السلام)

مردي از اميرمؤمنان، علي (عليه‌السلام) پرسيد: مرا از معناي بسم اللهالرحمن الرحيم آگاه كن! حضرت فرمود: براستي وقتي كه كلمه الله را بر زبان آوردي، بزرگ‌ ترين نام (از نام‌هاي خدا) را گفته‌اي و آن اسمي است كه غير خدا شايسته نيست به آن ناميده شود و هيچ آفريده‌اي به اين نام خوانده نشده است.
شخص ديگري پرسيد: تفسير الله چيست؟ علي (عليه‌السلام) فرمود: الله همان كسي است كه همه آفريدگان، هنگام شدايد و نيازمندي‌ها و نااميدي‌ها و انقطاع از جميع مخلوقات، به سوي او واله و شيدايند. سپس فرمود: در آغاز هر مطلب كوچك و بزرگي بگوييد:
بسم الله الرحمن الرحيم كه در واقع چنين گفته‌ايد: بر اين كار از خداوند استعانت و ياري مي‌طلبم. خدايي كه پرستش غير او جايز نيست، خدايي كه دادرس است رحمن است، چون با توسعه روزي بر ما رحمت آورد، رحيم است بر ما (در دنيا و آخرت).[85]
 

كرامت استاد

يكي از شاگرادان شيخ مرتضي انصاري (رحمه الله) مي‌گويد: چون از مقدمات علوم فارغ شدم براي تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفتم. در آن جا در مجلس درس شيخ حاضر شدم اما از مطالب درس هيچ نمي‌فهميدم. بسيار متأثر بودم و به حضرت علي (عليه‌السلام) متوسل شدم. شبي در خواب خدمت آن حضرت رسيدم و امام (عليه‌السلام) بسم الله الرحمن الرحيم را در گوشم قرائت كرد.
صبح چون در مجلس درس حاضر شدم، درس را فهميدم. كم كم جلو رفتم، پس از چند روز به جايي رسيدم كه در مجلس درس اظهار نظر مي‌كردم. روزي با استاد بزرگ، شيخ انصاري بسيار صحبت كردم و به بيانات او اشكال نمودم. آن روز پس از درس خدمت شيخ رسيدم. وي آهسته در گوشم فرمود: آن كس كه بسم الله را در گوش تو خوانده است تا ولاالضالين را در گوش من خوانده اين جمله را گفت و رفت. من از اين قضيه بسيار تعجب كردم و فهميدم كه شيخ داراي كرامت است، زيرا تا آن وقت به كسي اين مطلب (توسل به حضرت امير (عليه‌السلام) و ماجراي بسم الله) را نگفته بودم.[86]
 

آشناترين نام

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم آمده است: در قرآن كريم هيچ يك از اسماي حسناي الهي به تعداد اسم جلاله الله تكرار نشده است. در مجموع آيات قرآن با آن چه در بسم الله الرحمن الرحيم است لفظ جلاله الله دو هزار و هشتصد و هفت بار[87] تكرار شده است. الله نام مقدسي است كه در همه زبان‌ها وجود دارد و در ميان همه طايفه‌ها مشهور است. كافر و مؤمن همه اين نام را مي‌دانند، ملحد اين اسم را مي‌شناسند، موافق و منافق آن را بر زبان مي‌آورند، صالح و فاسق، حق تعالي را بدين نام مي‌خوانند، وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ [88] (= و اگر از آنان بپرسي چه كسي آن‌ها را آفريده، قطعا مي‌گويند: خدا) هؤلاء شفعاؤنا عندالله[89](= مشركان مي‌گويند: اين‌ها شفيعان ما نزد خدا هستند) و مؤمنان معتقدند كرامتي كه به آنان مي‌رسد از الله است عند الله ثواب الدنيا و الآخرة[90] (= پاداش دنيا و آخرت نزد خداست) لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ [91](= براي آنان درجاتي (مهم) نزد پروردگارشان است؛ و براي آن‌ها آمرزش و روزي بي نقص و عيب است).
 

قصرهاي ناقص

يكي از اهل توفيق هر روز هزار بار سوره اخلاص قل هو الله احد مي‌خواند اما بدون بسم الله الرحمن الرحيم. پس از مرگش او را در خواب ديدند و پرسيدند: خداوند با تو چه كرد؟ حالت چگونه است و كارت به كجا رسيد؟ گفت: هر يك بار كه سوره قل هو الله احد خوانده بودم ثواب آن را در بهشت برايم قصري بنا كرده بودند. اكنون كه قصرها را ديدم نمي‌پسندم چون ناقص است.
پرسيدند: چرا قصرها ناقص است؟ گفت: به اين دليل كه من در دنيا بسم الله الرحمن الرحيم را در آغاز سوره‌ها نمي‌خواندم.[92]
 

راه نجات

حضرت نوح (علي نبينا و آله و عليه السلام) در آن طوفان شديد و عجيب كه همه جا را آب فرا گرفته بود به خاطر استمداد از خداوند متعال و رسيدن به نجات، به يارانش دستور داد هنگام سوار شدن بر كشتي و در ساعت توقف آن نام خدا را بر زبان جاري كنند و در دل به ياد او باشند وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ [93] سر انجام، آنان از خطر در امان ماندند و به سلامت از كشتي پياده شدند و خداوند متعال لطف و بركاتش را بر آنان نازل فرمود: قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ [94]
*حضرت نوح (علي نبينا و آله و عليه السلام) هنگام سوار شدن بر كشتي گفت: بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا و با نصف كلمه بسم الله الرحمن الرحيم نجات يافت، پس چگونه ممكن است كسي در تمام عمر خود بگويد بسم الله الرحمن الرحيم و از رحمت خداوند محروم شود.[95]
 

پاك شدن گناهان

روايت شده است روز قيامت بنده را در پيشگاه الهي حاضر كنند و نامه عمل وي را كه پر از گناه است به دست چپش دهند، هنگام گرفتن نامه طبق عادتي كه در دنيا در وقت انجام كارها داشته است بسم الله مي‌گويد و نامه را مي‌گيرد و چون آن را مي‌گشايد مي‌بيند سفيد است و از گناهانش چيزي در آن نوشته نشده است.
مي‌گويد: در اين جا چيزي نوشته نيست تا بخوانم. فرشتگان گويند: در تمام اين نامه گناهان و اعمال زشت تو نوشته بود اما به بركت آن بسم الله الرحمن الرحيم كه بر زبان جاري كردي گناهانت از بين رفت و خداي مهربان تو را عفو نمود.[96]
 

سه پيام

بزرگان گفته‌اند: بنده سه حالت دارد:
1ـ نيست بود و به هستي احتياج داشت.
2ـ هست شد و به اسباب بقا محتاج است.
3ـ در قيامت به مغفرت نيازمند است. اين سه مطلب در سه اسم الله، رحمن و رحيم ـ بسم الله الرحمن الرحيم ـ آمده است.
اي فرزند آدم! الله اوست، انديشه كن كه چگونه تو را از عدم به وجود آورد. رحمن اوست، بنگر كه چگونه وسايل زندگاني تو را مهيا كرد. رحيم اوست، منتظر باش تا فرداي قيامت ببيني كه چگونه تو را در پناه عنايت خود در آورَد و پرده مغفرت بر گناهانت نهد.
اي فرزند آدم! به سه چيز محتاجي: به آفرينش و پرورش و آمرزش. معني الله اشارت است بر آفرينش در ابتدا به قدرت الله خالق كل شيء[97] مفهوم رحمن دليل است بر پرورش به دوام نعمت و ان ربكم الرحمن[98] مضمون رحيم خبر مي‌دهد از آمرزش در پايان با مژده رحمت نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [99].[100]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - اسرار الصلوة (ملكي تبريزي)، ص 226.
[2] - كشف الاسرار، ج 4، ص 9.
[3] - جامع الاخبار و الآثار (كتاب القرآن): ج 2، ص 75.
[4] - امالي صدوق (رحمه الله): ص 316، مجلس 52 ـ سفينة البحار، ج 1، ص 58 (بجد).
[5] - روم (30) آيه 4.
[6] - تغابن: (64) آيه 1.
[7] - اخلاص (112) آيه 1.
[8] - تفسير فاتحه الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني) ص 54 ـ 55. نيز بنگريد به: منهاج النجاة في تفسير الصلوة، ج 1،ص 249 ـ 250.
[9] - كشف الاسرار و عدة الابرار، ج 9، ص 216.
[10] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني) ص 66 ـ 67.
[11] - رمز و راز بسم الله الرحمن الرحيم، ص 107، (البرهان، ج 1، ص 42).
[12] - منهج الصادقين، ج 1، ص 37.
[13] - دعاي جوشن كبير، مفاتيح الجنان، ص 148.
[14] - نمل (27) آيه 77.
[15] - انبياء (21) آيه 107.
[16] - فتح (48) آيه 29.
[17] - پيام حوزه، ش 23، ص 55 ـ 56 (تفسر سوره حمد، محمد تقي فلسفي).
[18] - آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي، ص 122.
[19] - فاتحة الكتاب (تفسير سوره حمد)، ص 47 ـ 48، البرهان في تفسير القرآن، ج 1، ص 45، (با توضيحات بيشتر).
[20] - آيه شريفه بسمله، در فرهنگ اسلامي، ص 64 ـ 65.
[21] - كشف الاسرار و عدة الابرار: ج 5، ص 298.
[22] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني): ص 76.
[23] - منهج الصادقين: ج 1، ص 38 ـ تفسير ابوالفتح، ج 1، ص 24.
[24] - نمل (27)، آيه 30.
[25] - سفينة البحار: ج 1، ص 663.
[26] - آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي، ص 20.
[27] - ر.ك: تفسير فاتحة الكتاب، ص 33 (علامه اميني رحمه الله).
[28] - نمل (27)، آيه 29 ـ 30 (ملكه سبا) گفت: اي اشرف! نامه پر ارزشي به سوي من افكنده شده * اين نامه از سليمان است و (آغاز آن) چنين مي‌باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان.
[29] - بنگريد به: نور الثقلين، ج 1، ص 6.
[30] - نمل (27)، آيه 31، (توصيه من اين است كه نسبت به من برتري جويي نكنيد و به سوي من آييد در حالي كه تسليم حق هستيد).
[31] -شايسته است در مكاتبات رسمي حكومتي نيز ذكر مبدأ و مقصد (از...به...) پس از آيه كريمه بسم الله قرار گيرد.
[32] - تسنيم، ج 1، ص 298 ـ 299.
[33] - آشنايي با آداب تلاوت قرآن، ص 36.
[34] - همان، ص 30 ـ 31.
[35] - نحل (16)، آيه 98.
[36] - سيماي نماز در آثار آيت الله حسن زاده آملي، ص 131.
[37] - منهاج النجاة في تفسير الصلوة، ج 1، ص 236.
[38] - گفتني است كه اميد به مغفرت و رحمت الهي و شفاعت معصومان (عليهم السلام) نبايد سبب شد كه تا كسي به سوي گناه رود يا ترك گناهان را به تأخير اندازد. در اين جا ذكر داستاني است و آن اين كه عالم رباني مرحوم ياسري از علماي محترم تهران مي‌گفت: شاعري به نام حاجب شعري به اين مضمون سرود كه:
حاجب اگر معامله حشر با علي است
من ضامنم كه هر چه بخواهي گناه كن(!)
شب هنگام امير مؤمنان علي (عليه‌السلام) را در خواب ديد در حالي كه حضرت عصباني و خشمگين بود به او فرمود: شعر خوبي نگفتي! حاجب عرض كرد: چه بگويم؟ حضرت فرمود: شعرت را اين چنين اصلاح كن:
حاجب اگر معامله حشر با علي است
شرم از علي كن و كمتر گناه كن
تفسير نمونه، ج 13، ص 305
[39] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني) ص 70 ـ 71.
[40] - مائده (5) آيه 118.
[41] - محجة البيضاء، ج 2، ص 237 ـ 238.
[42] - منهاج النجاة في تفسير الصلوة، ج 1، ص 237.
[43] - توقيع: نامه‌ها را به مهر شاهي يا بزرگان آراستن. (فرهنگ اشتقاقي).
[44] - كشف الاسرار، ج 5، ص 164.
[45] - پيام حوزه، ش 23، ص 55، (تفسير سوره حمد، محمد تقي فلسفي).
[46] - منهج الصادقين: ج 1، ص 36 ـ تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 23.
[47] - كنز العمال: ج 1، ص 444، ح 1917.
[48] - تسنيم: ج 1، ص 303 ـ 304، (با تلخيص).
[49] - تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد: ص 1 ـ 2.
[50] - تسنيم: ج 1، ص 307.
[51] - هزار و يك نكته (آيت الله حسن زاده آملي): ص 172 به نقل از: تفسير كبير فخر رازي، ج 1، ص 160، چاپ استانبول.
[52] - داستان‌هايي از زندگي علما، ج 1، ص 15 ـ 16.
[53] - شنايي با آداب تلاوت قرآن: ص 34 ـ معارف و معاريف، ج 3، ص 180، فرهنگ معين، (بسمله).
[54] - تفسير فاتحة الكتاب: (علامه اميني)، ص 145.
[55] - كشف الاسرار، ج 2، ص 403.
[56] - حتي روع كردن كار به نام خدا و محمد (صلي الله عليه و آله) ممنوع است. (اثبات الهداة، ج 7، ص 482).
[57] - كل شيء هالك إلا وجهه (قصص (28) آيه 88).
[58] - تفسير نور: ج 1، ص 15 ـ 17.
[59] - تفسير فاتحة الكتاب: (با تعليق و تصحيح آشتياني)، ص 68 ـ 69.
[60] - رمز و راز بسم الله الرحمن الرحيم: ص 43، (جامع الأخبار و الآثار، كتاب القرآن، ج 2، ص 89).
[61] - كشف الاسرار: ج 2، ص 711 ـ البصائر: ج 1، ص 231.
[62] - آداب الصلوة: ص 214.
[63] - مفاتيح الجنان: زيارت امين الله، ص 636.
[64] - تسنيم: ج 1، ص 279 و 309.
[65] - تفسير فاتحة الكتاب: (با تعليق و تصحيح آشتياني)، ص 60 ـ 61.
[66] - اصول كافي: ج 1، ص 416 ـ 417.
[67] - آثار الصادقين: ج 6، ص 160 و 162.
[68] - خصال شيخ صدوق: ص 205 ـ تفسير البصائر: ج 1، ص 231.
[69] - رَوح: راحت، آسايش، شادماني.
[70] - فتوح: حاصل شدن چيزي بي توقع آن.
[71] - بر نظام: منظم.
[72] - لطايفي از قرآن: (برگزيده از كشف الاسرار و عدة الابرار)، ص 154.
[73] - المواعظ العدديه: ص 166.
[74] - تسنيم: (تفسير قرآن كريم)، ج 1، ص 277.
[75] - حج (22): آيه 36.
[76] - انعام (6): آيه 121.
[77] - تسنيم: ج 1، ص 313 ـ 314.
[78] - كشف الاسرار و عدة الابرار: ج 9، ص 215.
[79] - بحارالانوار: ج 92، ص 245.
[80] - جامع الاخبار و الآثار (كتاب القرآن): ج 2، ص 634.
[81] - الثقلان في تفسير القرآن: ص 48.
[82] - اسراء (17) آيه 80.
[83] - طلاق: (65): آيه 2 ـ 3.
[84] - تسنيم: ج 1، ص 297.
[85] - تفسير فاتحة الكتاب: از امام حسن عسگري (عليه‌السلام) و پژوهشي پيرامون آن: ص 21 ـ 23.
[86] - داستان‌هايي از زندگي علما: ج 1، ص 116 ـ 117.
[87] - اين تعداد با آن چه برخي ديگر شمرده‌اند تفاوت دارد. طبق آن چه محمد فؤاد عبدالباقي در كتاب المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم آورده است، لفظ جلاله الله 2697 بار در قرآن تكرار شده است و دكتر رشاد خليفه مصري مي‌گويند: نام مقدس الله 2698 مرتبه در قرآن آمده است، اما دكتر محمود روحاني صاحب اثر المعجم الاحصايي يا فرهنگ آماري كلمات قرآن مي‌گويد: با چندين بار شمارش مستقيم دريافتيم كه لفظ جلاله الله 2699 بار در قرآن تكرار شده است، براي بار دوم و سوم با شمارش صفحه به صفحه دو مصحفي كه لفظ جلاله الله را با رنگ قرمز و به طور كاملا مشخص چاپ كرده‌اند (كه يكي از آن‌ها طبع استانبول بود) و بالأخره بار چهارم با شمارش لفظ جلاله الله در دو قرآن خطي (موجود در كتابخانه آستان قدس رضوي) كه لفظ جلاله الله را با طلا نوشته‌اند به همان عدد 2699 دست يافتيم. (بنگريد به آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي ص 74 ـ 77).
[88] - زخرف (43): آيه 87.
[89] - يونس (10): آيه 18.
[90] - نساء (4): آيه 134.
[91] - انفال (8): آيه 4.
[92] - كشف الاسرار و عدة الابرار: ج 10، ص 78.
[93] - هود (11): آيه 41.
[94] - همان: آيه 48.
[95] - منهاج النجاة: ج 1، ص 236.
[96] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني): ص 74.
[97] - رعد (13): آيه 16.
[98] - طه (20): آيه 90.
[99] - حجر (15): آيه 49.
[100] - منهاج النجاة في تفسير الصلوة: ج 1، ص 234.

پدر و مادر مسئول سلامت و رشد جسمی و روحی و مهم ترین عامل سعادت و یا شقاوت فرزندان خود هستند، هر چه آنها در این زمینه سرمایه گذاری و تلاش بیشتری کنند نتیجه و ثمر آن را در آینده بیشتر خواهند دید.
حساس ترین وظیفه پدر و مادر در برابر فرزندانشان، تربیت صحیح آنان است.
اسلام شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر می داند و برای تمام لحظات زندگی و دوران عمر افراد، دستورات خاص و مقررات ویژه ای دارد.
یکی از مسائل مطرح شده در اسلام، مسئله وظایف والدین در تربیت فرزندان است که در نظر قرآن و اهل بیت(ع) جایگاه ویژه ای دارد.
در این مقاله به بررسی برخی از وظایف تربیتی والدین در برابر فرزندان از دیدگاه قرآن و روایات پرداخته شده است:

● اهمیت تربیت خانواده در قرآن و حدیث
خداوند متعال در سوره فرقان یکی از ویژگی های بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش می داند تا آن جا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوق العاده ای می کنند چنان که می فرماید: «آنها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و می گویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد»
مسلما چنین افرادی آنچه در توان دارند در تربیت فرزندان و همسران و آشنایی آنها به اصول و فروع اسلام و راه های حق و عدالت، فروگذار نمی کنند و در آنجا که دستشان نمی رسد دست به دامن لطف پروردگار می زنند و دعا می کنند.
همچنین در آیه شش سوره التحریم خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی بایسته برعهده مومنان دانسته، روی سخن را به همه مومنان کرده و دستوراتی درباره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها می دهد و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها هستند نگاهدارید.»
نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است، و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است.
این برنامه ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تأمین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنهاحاصل نمی شود، مهم تر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
از آیه فوق، و روایاتی که درباره حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده، به خوبی استفاده می شود که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگین تری نسبت به دیگران دارد، و موظف است تا آنجا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکی ها دعوت کند، نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند.
در حدیثی می خوانیم: هنگامی که آیه فوق نازل شد، کسی از یاران پیامبر(ص) سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنم؟ حضرت(ص) فرمود: آن ها را امر به معروف و نهی از منکر می کنی، اگر از تو پذیرفتند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای، و اگر نپذیرفتند وظیفه خود را انجام دا ده ای»
امیر مومنان علی(ع) نیز در تفسیر آیه فوق فرمود: «منظور این است که خود و خانواده خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید.»
همچنین امام سجاد(ع) در رساله حقوق خود با اشاره به این موضوع، تربیت نیکو و کمک برای ایجاد رفتار صحیح در فرزندان را از وظایف والدین برشمرده و فرموده است: «و اما حق فرزندت آن است که بدانی او از توست و خیر و شر او در همین دنیا به تو نسبت داده می شود و تو نسبت به تربیت شایسته او و راهنمایی اش به سمت و سوی خدا و کمک به خداپرستی اش، مسئولی و در این مورد، پاداش یاکیفر داده خواهی شد. پس در کار تربیت فرزند، چنان رفتار کن که اگر در این دنیا آثار خوب داشت، مایه آراستگی و زینت تو باشد و با رسیدگی شایسته ای که نسبت به او داشته ای، نزد پروردگارت عذر و حجت داشته باشی!»
● وظایف تربیتی والدین انتخاب نام شایسته
انتخاب نام خوب برای کودک امری بسیار مهم وحساس است که تأثیر زیادی بر شخصیت و روح و روان او دارد، نام زیبا و شایسته، نماد هویت و شخصیت آینده هر فرد و مایه افتخار و مباهات وی خواهد بود.
رسول خدا(ص) انتخاب نام نیک را از حقوق فرزند بر گردن پدر می دانست و می فرماید: «فرزندانتان را به نام انبیا اسم گذاری کنید.»

● مهر و محبت
محبت اساس موفقیت خانواده و از مؤثرترین روش های تربیتی است که در فرهنگ اسلامی به آن توجه خاصی شده.
اسلام دستور داده که پدر و مادر باید براساس محبت فرزندان را تربیت کنند. چنان که پیامبرگرامی اسلام(ص) نیز می فرماید: کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید.»
کودک بیش از هر کس تشنه محبت والدین خود می باشد. کودکی که در کانون مهر و محبت والدین خود پرورش یافته است دارای آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین، الگوگیری در مهرورزی به دیگران و پیشگیری از انحرافات است، و بهتر می تواند با مشکلات و حوادث سهمگین دوران بلوغ و تغییرات جسمی و روانی روبه رو گردد و با آرامش و اطمینان قدم به عرصه اجتماع گذارد.
ارتباط عاطفی با فرزند موجب می شود که وی با والدین خویش صمیمی باشد، به آنان اعتماد کند و آنان را پناهگاه خویش در بحران های زندگی بداند. خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبرش می فرماید: «به خاطر رحمت خدا بود که تو با آنان ارتباط صمیمی و مهرآمیزی پیدا کردی، اگر خشن بودی، هیچ کس دور تو جمع نمی شد.»
در این میان والدین بسیاری هستند که به فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند. محبت وقتی سازنده و تأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد؛ این نیاز، را می توان به شکل های گوناگون از جمله بوسیدن کودک، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زیبا و محبت آمیز، خریدن هدیه و اسباب بازی و... برآورده کرد.
از نکات بسیار مهمی که والدین باید در این زمینه به آن توجه داشته باشند این است که از زیاده روی و افراط در محبت بپرهیزند که این خود نیز مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت.
خداوند در سوره منافقون مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که باعث غفلت از یاد خدا می شود، برحذر می دارد و می فرماید:«ای کسانی که ایمان آورده اید مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است.»
محبت زیاد و بی جا، موجب نازپروردگی، لوس بار آمدن و از خود راضی شدن کودک می شود و به سبب وابستگی شدید کودک به والدین، فرزندان را از کسب استقلال باز می دارد و در حقیقت زمینه ضعف و سستی کودک و عدم شکیبایی و پایداری او در مقابل مشکلات را فراهم می کند.
امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «بدترین پدر کسی است که در نیکی از حد اعتدال خارج شود و به زیاده روی بگراید و بدترین فرزندان فرزندی است که در اثر کوتاهی، به عاق والدین دچار شود.»

● سالم سازی محیط رشد فرزندان
پرورش صحیح فرزندان بدون توجه به ایجاد فضای سالم و مناسب و آرام میسر نمی شود.
قرآن کریم با تأکید بر ایجاد خانواده سالم و آرام، براین نکته تأکید کرده، می فرماید: «و از نشانه های او این است که همسرانی از (جنس) خودتان برای شما آفرید، تا بدان ها آرامش یابید، و در بین شما دوستی و رحمت قرار داد؛ قطعاً در آن ها نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.»
نابسامانی خانواده، اختلاف و درگیری بین والدین، عدم رابطه صمیمی میان اعضای خانواده به ویژه والدین، در نتیجه فقدان امنیت و آرامش در خانواده، تربیت صحیح فرزند را تهدید و به مخاطره می اندازد.
در روایات زیادی به موضوع حسن خلق در خانواده اشاره شده است و این دلیل بر آن است که خوش رفتاری اعضای خانواده با یکدیگر تأثیرات مثبتی بر زندگی فرزندان می گذارد. امام باقر(ع) در زمینه اهمیت خوش رفتاری در کانون خانواده می فرماید: «هرکس احسان و نیکی به خانواده اش کند، عمرش طولانی می شود.»
وجود رابطه صمیمی بین والدین باعث به وجود آمدن آرامش در زندگی می گردد و موجب می شود تا کودک در محیط خانواده احساس امنیت داشته باشد.
از دیگر اموری که در سالم سازی محیط رشد فرزندان تأثیر فراوان دارد، آموزش بسیاری از مسائل ضروری برای زندگی کودک از وظایف و حقوق و حدود، معاشرت با افراد و آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی متناسب با رشد و سن او است. این موضوع تأثیر فراوانی بر تغییر روحیه دینی و بینش معنوی کودکان خواهد گذاشت.
حضرت لقمان در آیات ۱۸ و ۱۹ سوره لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد کرده، به فرزند خود نخست تواضع و فروتنی و خوشرویی را توصیه کرده می گوید: «با بی اعتنایی از مردم روی مگردان و مغرورانه برروی زمین راه مرو در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن و در سخن گفتنت نیز رعایت اعتدال نما و از صدای خود بکاه و فریاد مزن.»
بیان این نکات از طرف حضرت لقمان و انعکاس آن ها در قرآن خود ضرورت آموزش نکات اخلاقی و اجتماعی را می رساند.

● بازی و همراهی با کودکان
بازی از مهم ترین فعالیت های کودک به شمار می رود که تأثیر مثبتی در روحیه و شخصیت او می گذارد و موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت در وی می شود. والدین باید به بازی کودکان اهمیت دهند و شرایط سالم برای بازی آنها فراهم سازند و خود به عنوان همبازی در آن شرکت داشته باشند. آنان باید کاری کنند که بازی به صورت تجربه ای لذت بخش در ذهن کودک باقی بماند زیرا زندگی او در بازی، شکل واقعی به خود می گیرد.
در بازی با کودک، والدین نباید خواست و اراده خود را به کودک تحمیل کنند. آنان باید همپا و هم ردیف او قرار بگیرند. در شیوه تربیت دینی نیز بر این مسأله تأکید فراوان شده است تا جایی که رسول خدا(ص) می فرمایند: «هرکس کودکی پیش اوست، باید برای او کودکی کند.»

● تکریم و احترام به کودک
احترام و تکریم شخصیت انسان یکی از شیوه های تربیتی آیین حیات بخش اسلام است و آموزه های قرآنی برپایه و اصول احترام به انسان و کرامت انسانی بنا نهاده شده است.
خداوند متعال در قرآن کریم انسان را مورد تکریم و ستایش خود قرارداده، می فرماید: مافرزندان آدمی را گرامی داشتیم و آن ها را در خشکی و دریا بر مرکب های راهوار سوار کردیم و از انواع غذاهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیدیم.»
از نظر اسلام کودکان و نوجوانان هم شایسته کرامت و احترام هستند و باید به احساسات آنان احترام گذاشت. والدین در این خصوص وظیفه مهم و خطیری برعهده دارند آنان باید شخصیت کودک را مورد توجه قرار داده، براساس اصل کرامت و حرمت انسان با او رفتار کنند.
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: «با بچه هایتان به گونه ای برخورد کنید که آن ها خودشان را کریم و با شخصیت بدانند.»
تکریم کودک باعث به وجود آمدن احساس شخصیت و عزت نفس، پذیرش سخنان و آموزش های والدین؛ جلوگیری از سقوط در ورطه بزهکاری و گناه، جلوگیری از احساس خودکم بینی و جلوگیری از نفاق و دورویی در وی می شود.
سلام کردن به کودکان از سنن پیامبر اکرم (ص) و یکی از مصادیق تکریم فرزندان است که باعث به وجود آمدن شخصیت و ایجاد استقلال در آنان می شود. کودکی که بزرگسالان به او سلام کنند و بدین وسیله به او احترام گذارند. لیاقت و شایستگی خود را باور می کند.
امام رضا (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل فرمودند: «پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم، یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است و در انجام این عمل مراقبت می کنم.»
کودکانی که از همان کودکی با تربیتی اسلامی و با ایمان به خدا تربیت می شوند، دارای ایمانی قوی و روحیه و اراده ای نیرومند خواهند شد. آگاهی جوان از دین در تربیت او نقشی مهم دارد.
اما علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمود: قلب کودک نورس مانند زمین خالی و آماده کشت است. هر تخمی که در آن کاشته شود قبول نموده و پرورش می دهد، فرزند عزیزم! من از دوران کودکی تو استفاده کردم و قبل از آنکه دل تربیت پذیر تو، سخت شود و عقلت را مسائل دیگری به خود مشغول نماید به تربیت و تعلیم تو اقدام نمودم.»
طبق این فرمایش، بهترین دوران تربیت و عالی ترین فرصت برای فراگرفتن راه صحیح زندگی همان ایام طفولیت می باشد؛ زیرا قدرت تقلید و مقایسه و حس قبول آموزش زندگی در کودکان و نوجوانان خیلی بیشتر از بزرگ ترها است. والدین باید در این زمینه به گونه ای عمل کنند که فرزندانشان احساس آزادی کنند.
والدین اگر می خواهند که فرزندان معتقد و دینداری تربیت نمایند؛ ابتدا باید خود الگویی شایسته و خوب در این زمینه برای آنها باشند. به دستورات و تعالیم دینی عمل کنند. در دوران کودکی، فرزندان شان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مأنوس سازند و سعی کنند که خاطرات خوشی را در ذهن آنان به وجود آورند و از سخت گیری با آنها بپرهیزند و با تذکر روش های صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار سازند و آن ها را به طرف پذیرش دین سوق دهند.
وظیفه دیگر والدین ایجاد عشق و محبت به رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) در فرزندان است که در روایات توجه خاصی به آن شده است.
کودک از زمان کودکی باید با سیره و روش رسول حق و امامان معصوم (ع) آشنا شود، محبت آنها را در دل بپروراند و در کنار شناخت آنان و عشق به آن بزرگواران رشد کند. و آنان را الگو و سرمشق خود قرار دهد، که بهترین خیر برای انسان عشق به رسول خدا (ص) و امامان (ع) و اقتداری به آن اولیاء الهی است.


● رعایت عدالت و مساوات بین فرزندان
از جمله وظایف تربیتی والدین اجرای عدالت میان فرزندان است. کودک انتظار دارد که پدر و مادر در زندگی با وی به عدالت رفتار کنند و از هرگونه تبعیض و تفاوت نا به جا در مورد فرزندان پرهیز کنند. عدم توجه به عدالت و تبعیض و مقایسه کودکان با یکدیگر، تأثیر فراوانی بر سلامت روانی کودکان می گذارد و موجب ناآرامی، انحراف اخلاقی، احساس بدبینی و حسادت و انتقام در کودک می شود. در آموزه های اسلامی بر رعایت عدالت و مساوات در برخورد عاطفی با فرزندان تأکید و سفارش فراوان شده است.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: میان فرزندانتان عدالت را رعایت کنید، چنان که دوست دارید آنان در احسان و لطف به شما به عدالت رفتار کنند.»
● ازدواج به موقع
ازدواج گامی محکم و مقدس برای تشکیل نهاد خانواده است که مایه آرامش زن و مرد می باشد و سبب کرامت و شرافت انسان می شود.
نقش والدین در این زمینه و برای پیشگیری از انحرافات اخلاقی جوانان، نقش مهم و اساسی است. آنها می توانند با اقدام به موقع برای ازدواج فرزندانشان زمینه مناسب و لازم را فراهم کرده و به مسئولیت دینی و اخلاقی خود در برابر فرزندان، عمل کنند

به نقل از خبرگزاری «تاس»، روسای ستادهای هماهنگی بین دولتی روسیه و سوریه در خصوص بازگشت پناهندگان در پایان نشست روز پنج‌شنبه خود بیانیه مشترکی را تصویب کردند. در این سند از آمریکا خواسته شده تا اعمال تحریم‌های غیرقانونی علیه سوریه را متوقف کرده و نظامیان خود را از این کشور خارج کند.

در بیانیه مشترک روسیه و سوریه آمده است: «اعمال فشارهای تحریمی بی‌سابقه آمریکا و متحدان اروپایی این کشور و همچنین حضور غیرقانونی واحدهای نظامی کشورهای غربی در خاک جمهوری عربی سوریه تأثیر بسیار منفی بر وضعیت اقتصادی-اجتماعی و انسانی این کشور دارد. شرایط سیاسی بوجود آمده در نتیجه این اعمال فشارهای خارجی، مانعی جدی برای گسترش همکاری‌های انسان دوستانه و توسعه فعالیت‌های مربوط به بازسازی سوریه بعد از پایان جنگ داخلی چندین ساله و همچنین مانع از بازگشت مردم سوریه به روند زندگی عادی در کشورشان شده است. ضمن اینکه این اقدامات آمریکا و متحدانش مغایر با قطعنامه شماره 2585 شورای امنیت سازمان ملل است.»

در این بیانیه آمده است: «ما بر این عقیده هستیم که تنها تلاش‌های هماهنگ جامعه جهانی می‌تواند به بهبود وضعیت انسانی در سوریه کمک کند و در این راستا، لغو تحریم‌های غیرقانونی علیه مردم این کشور می‌تواند انگیزه جدیدی به پیشرفت در روند حل و فصل مشکلات داخلی و اوضاع سیاسی در این کشور شده و به بازسازی هرچه سریعتر سوریه کمک کند.»

علاوه بر این، در بیانیه مشترک ستادهای هماهنگی بین دولتی روسیه و سوریه تأکید شده که برخی کشورهای غربی تمایل دارند که مسائل انسان دوستانه در سوریه، از جمله ارسال کمکهای بین المللی صرفاً از طریق کریدورهای انسان دوستانه فرامرزی را سیاسی کنند که این برخورد ناقض مفاد قطعنامه شورای امنیت در این خصوص است. ما خواستار پایان دادن به این قبیل برخوردهای سیاسی با مسائل انسانی در سوریه هستیم که اهمیت حل و فصل سریع مشکلات مردم سوریه را نادیده می‌گیرد.

روز پنج‌شنبه در دمشق نشست مشترک ستادهای هماهنگی بین دولتی روسیه و سوریه در زمینه بازگشت پناهندگان به محل اقامت دائمی خود در کشورشان برگزار شد. این نشست به صورت کنفرانس ویدئویی بین مسکو و دمشق انجام گرفت و در آن نمایندگان سازمان ملل، کمیته بین المللی صلیب سرخ و دیگر سازمانهای فعال انسان دوستانه که وظایفی را در سوریه برعهده گرفته‌اند، شرکت داشتند.