emamian

emamian

«حضرت معصومه سلام الله علیها یکی از بانوان بافضیلت و باشخصیت خاندان اهل بیت علیهم السلام می‌باشد محل تولد و رشد حضرت معصومه سلام الله علیها خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت روبه‌رو ساخت. ولی بیش از 10 بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا علیه السّلام بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نمود.

حضرت معصومه سلام الله علیها که بعد از پدرش تنها امیدش یعنی برادرش را از خود دور می‌دید بسیار آزرده خاطر و افسرده بود و نمی‌توانست دوری برادرش را تحمل کند تا اینکه بعد از یک سال به سوی ایران حرکت کرده اما اینکه علت سفر آن حضرت به ایران چه بوده دقیقاً مشخص نیست اما طبق اقوال و گزارشات موجود تاریخی علت سفر به ایران را اینگونه می‌توان بیان کرد.

1 . طبق برخی از گزارشات علت سفر حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران جهت دیدار با برادر خودش بوده چون همانطور که اشاره شد حضرت معصومه بعد از شهادت پدر بزرگوارش علاقه و محبت و وابستگی خاصی به برادر خودش امام رضا علیه السّلام داشت و از محضر علمی و معنوی آن حضرت سود می‌برد حال که امام و برادرش را از خود دور می‌دید نمی‌توانست این دوری را تحمل بکند از این رو تصمیم گرفت برای زیارت برادرش از مدینه به مقصد خراسان حرکت بکند و در سال 201 هجری وارد ایران گردید.1

2 . طبق نقل دیگر امام رضا علیه السّلام بعد از ورودش به خراسان نامه‌ای خطاب به خواهر گرامی‌اش فاطمه معصومه مرقوم فرمود و آن را توسط یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال فرمود. امام به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. و حضرت معصومه به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود.2 البته جریان این نامه در کتاب‌های دست اول و قدیمی نیست. برخی محققین از لابلای مطالب کتاب‌های گذشته وجود چنین نامه‌ای را اثبات می‌کنند.3

از این دو نقل استفاده می‌شود که حضرت معصومه سلام الله علیها به خاطر وابستگی که به برادر بزرگوار خود داشته و اوضاع مساعد برادرش در خراسان آن حضرت را بر آن داشت تا به حضور برادر خود در خراسان برسد. لذا محقق بزرگوار آقای جعفریان می‌نویسد: پس از آمدن علی بن موسی علیه السّلام به ایران گروه‌هایی از «سادات» راهی ایران شدند. تسامح مأمون در مقابل سخت‌گیری پدرش نسبت به سادات، در رشد و سربلندی علویان، تأثیر بسزایی داشت و آمدن حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران از جمله مهاجرت‌هایی بوده که در رابطه با آمدن امام رضا علیه السّلام به ایران صورت گرفته است.4

مرعشی هم در این باره می‌نویسد: سادات از آوازه ولایت امام رضا علیه السّلام و پناهی که مأمون به آن حضرت داده بود،‌ روی به طرف ایران نهادند و مجموع برادران و بنواعمام که به بیش از 20 نفر می‌رسید به ایران آمده و در قم مورد تکریم واقع شدند.5

دلایل تاریخی

سفر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و سایر امام‌زادگان و همراهان از روی غفلت نبوده است. بنا به دلایل تاریخی این سفر با علم و آگاهی از اوضاع صورت گرفته است. این دلایل عبارتند از:

1 . در کتاب کریمه اهل بیت علیهم السّلام سخن از نامه امام رضا علیه السلام به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که امام علیه السلام خواستار سفر خواهرش شده است. نویسنده کتاب که سند این نامه را از کتاب «من لایحضره الفقیه» نقل می‌کند آورده است که حضرت امام رضا علیه السلام به یکی از غلامانشان دستور دادند که نوشته‌ای را به خدمت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برسانند و حضرت به مجرد رسیدن نامه آماده سفر شدند.6

2 . سیاست مأمون که خلیفه مسلمین بود ابتدا جلب نظر علویان به سوی خود بود و سیاست خوبی با علویان داشته ولی بعداً این سیاست تبدیل به شکنجه و آزار و اذیت علویان گشت. شاید به همان خاطر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و سایر امام‌زادگان دست به سفر زدند.

«مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام به سال 202 قمری طی نامه‌ای به بنی عباس و موالی آنها در بغداد، از آنها استمالت نمود و پایان سیاست گرایش به علویان را اعلام کرد. و سیاست سابق دولت عباسی در قتل عام شیعیان و سرکوب طالبیان را به رویه‌ی ثابت خود قرار داد.»7

3 . اکثر منابع علت سفر حضرت معصومه سلام الله علیها را زیارت برادرش ذکر کردند. در هیچ یک از منابع در مورد غفلت آن بانو حرفی نزدند.

از منابع مهم می‌توان به کتب ذیل اشاره کرد:

کتاب «تاریخ قم»، نوشته حسن بن محمد بن حسن،8 کتاب «حیاة الست» «تألیف مهدی منصوری»،9 «ریاحین الشریعة» تألیف ذبیح الله محلاتی،10 «منتهی الآمال»، تألیف شیخ عباس قمی11 و ...

4. مسیرهایی که حضرت معصومه سلام الله علیها جهت سفر انتخاب کردند آن مسیرهایی بود که امام رضا علیه السلام از آنها ممنوع شده بودند. این یعنی دقت و آگاهی و یعنی اینکه ایشان می‌خواستند هدف از سفر برادرشان را تبلیغ و تبیین کنند و فرهنگ ناب و اصیل اسلامی را بیان کنند.

مأمون امام علیه السلام را از مسیرهایی که شیعه‌نشین بودند مانع شد تا مبادا شورش و طغیان علیه حکومت و دولت صورت گیرد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با دقت و زیرکی خاص از این مسیرهای ممنوع شده سفر کردند تا توطئه مأمون را خنثی کنند و همچنین ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم که مرکز تجمع مخالفان دولت عباسی بود دلیل بر انتخاب و اراده آن حضرت در این سفر است.12

5 . یک مطلب مهم که بالاتر و مهمتر از همه موارد یاد شده است، فشار و اختناق حاکم بر عراق بود که منجر به هجرت امامزادگان و همراهان و حتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از مدینه به سوی ایران گردیده است:

«در دوران خلفای اموی و عباسی، یکی از جریان‌های معارض و ستیزه‌گر با ایشان، علویان بودند. در دوره حکومت ظالمانه حجاج بن یوسف (75 95 ه ) بر عراق، علویان در معرض آماج حملات وی قرار گرفتند. این امر موجب گردید تا علویان به منظور پناه‌جویی متوجه سرزمین‌های شرق قلمرو خلافت گردند. علویان که به عنوان جریان معارض، مورد ضرب و شتم و تعقیب عمال خلفا قرار می‌گرفتند، در جستجوی پناهگاه، مناسب‌ترین منطقه را در ایران، مناطق هموار جنوب، سلسله کوه‌های البرز، یعنی شهرهایی چون قزوین، ری، قم، ساوه و آوه تشخیص دادند. این نواحی بیشتر بدین علت مورد توجه بود که در مواقع خطر، دستیابی به مناطق کوهستانی مشرف به این شهرها به سهولت امکان‌پذیر می‌گشت.

بعد از این (قیام یحیی بن عبدالله) نیز مهاجرت علویان ادامه یافت و به هنگام طرح مسأله ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام شماری از علویان به همراه آن حضرت به خراسان آمدند. وقتی آوازه این حرکت در جهان اسلام پیچید، علویان دیگری از نقاط مختلف، بویژه مدینه، عازم خراسان گشتند. حضرت رضا علیه السلام 21 برادر داشت که همه آنها به همراهی بنی اعمام خود از سادات حسینی و حسنی به سوی خراسان حرکت کردند.

آنان وقتی به نواحی ری رسیدند، بر خبر شهادت آن حضرت وقوف یافتند و مورد تهدید و تعقیب مأموران قرار گرفتند. برخی از این سادات در همین نواحی به شهادت رسیدند، ولی اکثر آنها به کوه‌های طبرستان پناه برده، در آن دیار سکونت گزیدند.

عده‌ای از علویان نیز که به همراه برادر حضرت رضا علیه السلام مشهور به «سید جمال‌الدین اشرف» تا شهر قم آمده بودند، به محض وصول خبر شهادت آن حضرت، از راه قزوین به دیلمان پناه بردند... مهاجرت علویان در دوره‌های بعد نیز ادامه یافت...»13

نتیجه‌گیری:

با دلایل تاریخی که گفته شد، مشخص می‌شود حضرت معصومه سلام الله علیها و سایر امام‌زادگان و همراهان از روی غفلت دست به سفر به سوی ایران نمی‌زدند، نامه‌ امام رضا (ع)، سیاست مأمون، دیدار امام رضا (ع)، تبلیغ امامت و مذهب تشیع، انتخاب مسیر و از همه مهمتر جوّ اختناق و فشار حاکم بر عراق از جمله دلایل تاریخی است که حضرت معصومه (س) برای دیدن برادرش به سمت ایران حرکت کرد و در این راه از تبلیغ امامت و مذهب تشیع فرو گذار نکرد.14

لذا با توجه به این توضیحات، می توان گفت که دو عامل مهم باعث شد حضرت معصومه (س) به ایران سفر کنند:

1. علاقه بسیار شدید بین امام رضا علیه السّلام و حضرت معصومه سلام الله علیها که فوق العاده زیاد بود و حضرت معصومه (س) از جهات گوناگونی وابستگی خاصی به برادرش داشت.

2. موقعیت عالی امام رضا علیه السّلام در دستگاه خلافت مأمون که فرصتی بود برای فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سادات برای تبلیغ تشیع که از هر سو به طرف ایران مهاجرت کردند و مورد محبت مردم قرار گرفتند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1 . اصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبین، چاپ دوم، قاهره: دارالاحیاء الکتب العربیه، 1368 ه / 1949 م.

2 . زرین‌کوب‌، عبدالحسین؛ تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ج 2، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1367.

3 . قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم؛ ترجمه حسن بن علی بن حسن قمی، تصحیح سید جلال الدین طهرانی، تهران: انتشارات توس، 1361.

4 . مستوفی، حمدالله؛ تاریخ گزیده؛ به اهتمام عبدالحسین نوایی، چاپ دوم، تهران؛ انتشارات امیر کبیر، 1362.

5. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلّاتی.

6. حضرت معصومه و شهر قم، محمد حکیمی.

7. حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدمحمدی اشتهاردی.

8. کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور.

پی نوشت‌ها:

1 . میرعظیمی، بارگاه فاطمه معصومه، چاپ نهضت، ص 24.

2 . فقیه محمدی، محمدمهدی‌، انوار پراکنده، انتشارات جمکران، ج 6، ص 123.

3 . همان.

4 . جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، انتشارات سازمان تبلیغات، ص 162، الاصفهان، مقاتل‌الطالبین، ص 319.

5 . مرعشی، تاریخ طبرستان، تهران، انتشارات گسترده، ص 277.

6 . مهدی‌پور، علی اکبر، کریمه اهل بیت علیهم السّلام چ نهضت، نشر حاذق، اول ذیقعده 1415 ه . ق، قم، ص 493.

7 . پاک، محمدرضا، قم در دو قرن نخست هجری، فصلنامه تخصصی تاریخ اسلام، تابستان، 82، مؤسسه باقرالعلوم، شماره 14، ص 35.

8 . قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، تصحیح و تحشیه جلال الدین طهرانی، تهران، توس 61، مترجم: حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، ص 213.

9 . منصوری، مهدی، حیاة الست، انتشارات صحفی، قم، 39 ش، موضوع چهارم، ص 9.

10 . محلاتی، ذبیح الله ریاحین الشریعة در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، ناشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 5، ص 30.

11 . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، چاپ احمدی، چ 9، 77، نشر مطبوعاتی حسینی، تهران، ج 2، باب 9، فصل 6، ص 843.

12 . پاک، محمدرضا، پیشین.

13 . پرگاری، صالح، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفاریان و علویان، چ اول، تابستان 78، چاپ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ناشر سمت، تهران، 78، بخش دوم، فصل دوم، 126.

14 . کریمان، قصران، انتشارات انجمن آثار ملی، ج 1، ص 171.

گوشه ای از فضائل حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ

حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ دختر امام موسي بن جعفر الکاظم و خواهر امام علي بن موسي الرضا و عمه امام محمد تقي الجواد ـ عليهم آلاف تحيه و السلام ـ است.

مادر امام رضا ـ عليه السلام ـ و حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ نجمه خاتون است، اين بانو فقط اين دو فرزند بزرگوار را داشته است و هر دوي آنها با حضور خود در سرزمين اهلبيت (ايران) سبب پيشرفت و تعالي معنوي و فرهنگي شده اند.

فضايل حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ وقتي روشن مي شود که پيوند آن بزرگوار با علم معلوم گردد. علم و دانش اين بانوي گرامي اسلام بيش از آن است که در معرض شناخت ما قرار گرفته است. جايگاه علم در دين مبين اسلام بسيار خطير است. خداوند متعال علم و دانش را از الطاف خاص و ويژه خود به پيامبران و دانشمندان قرار داده درک و دريافت وحي و ابلاغ آن را با علم عجين کرده است. براي پي بردن به فضيلت و مقام والاي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ و اينکه چرا و چگونه بوده است که آن بانوي کريمه در بين ديگر امامزادگان از برتري و جلالت شأن ويژه برخوردار بوده است در اين خصوص کافي است به فضايل و ويژگي هاي علمي آن بانوي گرامي پي ببريم. پيوند بين علم و معنويت است که به انسان جاودانگي مي بخشد چون علم از صفات الهي است و از تجليات بزرگ خداوند است و همين تجلي بزرگ است که آدم را مسجود ملائکه قرار داده.[1]

درباره امتيازات و ويژگي هاي همه پيامبران علم برجستگي خاص و يک مأموريت ويژه است، پيامبران به همان ميزان که مأمور به انذار بوده اند، مأمور به تعليم نيز بوده اند، انذار و تزکيه مقدمه علم است. تعليم مردم و علم محوري و حمايت از دانش يکي از ماموريت هاي بزرگ انبياي الهي است. هر جا علم و دانش رونق داشته فرهنگ و تمدن در دامن آن جوانه زده است اگر گذشته تاريخ بشريت و تمدن ها را مورد بازشناسي قرار دهيم. مهد تمدن هاي بزرگ انساني در نقطه اي از جهان قرار دارد که پيامبران بزرگ الهي از آن برخاسته اند. علم و تمدن از محل زيستن انبياء به جاهاي ديگر رسيده است.

در دين اسلام علم و عالم از جايگاه بي نظير برخوردار است. نگاه قرآن و سيره معصومان به علم نيز مؤيد جايگاه رفيع علم است. امتياز و ويژگي بزرگ حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ پيوند آن حضرت با علم است. تأکيد ائمه به زيارت و پاداش بزرگ زيارت آن حضرت،[2] همه از اين جهت است که مکانت علمي حضرت براي ديگران روشن شود.

پيوند آن بانوي گرامي با علم و فضيلت است که مدفن آن حضرت سبب پيدايش يک شهر بزرگ معنوي در مرکز ايران گرديده و پس از حضور آن حضرت در اين شهر و واقع شدن مزارش، علم اهل بيت در اين شهر جوانه زده و روز به روز رشد يافته است. محدثان بزرگ در اين شهر برخاسته و علوم اهلبيت را رواج داده اند، و آثار علمي بزرگ پديد آورده و تمدن اسلامي را رونق بخشيده اند.

پس از حضور حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ در شهر قم به عنوان يک شهر بزرگ علمي مورد توجه قرار گرفت، و به تدريج اين شهر تبديل به مرکزي در علم گرديد که براي خود سبک خاص داشت.

برخورداري حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ از برجستگي علمي و نيز با حضورش در قم، روح بزرگ علمي از مدينه به ايران مهاجرت کرد همان سان که با حضور برادرش در خراسان علم از مدينه غروب کرد و در ايران طلوع نموده، امام رضا ـ عليه السلام ـ به منزله خورشيد از مدينه غروب و در شرق ايران طلوع کرد، علم الهي نيز با آن حضرت در خراسان طلوع کرد، که پس از حضور آن حضرت خراسان هم از جهت تمدني روز به روز در پيشرفت بود هم از لحاظ علمي و رويش عالمان کم نظير تاريخ، که در بلاغت و هنر نوشتن سرآمدان تمام روزگار در جهان اسلام شده اند، بسياري از دانشمندان بليغ و زبردست در اين منطقه پرورش يافته اند، نفس قدسي امام و جلسات علمي و مناظرات با دانشمندان فضاي خراسان را علمي کرد و عالمان و فقيهان بزرگ اسلام از اهل سنت و شيعه از اين ديار برخاستند، همين پيوند و قرابت علمي در حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ نيز وجود داشت چنان که نقل شده جمعي از شيعيان به مدينه آمدند تا به محضر امام برسند و سئوالات خود را جواب بگيرند، حضرت حضور نداشت، مراجعه کنندگان که سئوال علمي داشتند مي خواستند از در خانه حضرت با يأس و نااميدي و اندوه برگردند اما حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ که هنوز به سن بلوغ نرسيده بودند آنها را از اندوه رها کرد و تمام سئوال هاي آنان را پاسخ داد. شيعيان مدينه را ترک و در بيرون شهر با امام روبرو شدند و پاسخ هاي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ را به آن حضرت نشان دادند و امام با ديدن دستخط و پاسخ هاي دخترش اظهار شعف و شادي نمود و فرمود «فداها ابوها» پدرش فداي چنين دختري باد.[3]

اين پيوند با علم و دانش، با روح ملکوتي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ به شهر قم منتقل شد و فقاهت را در شهر قم به اوج رشد خود رسانيد، حکمت و سرّ برتري حضرت معصومه به ساير امامزادگان را بايد با ادراک شهودي و باطني تفسير کرد. حيات انسانيت با علم است و علم حياتي مرگ ناپذير است، علم هميشه زنده است و مايه حيات جوامع انساني است از اين رو شهرهايي که مدفن و مزار اهلبيت در آن قرار گرفت چون شمع هميشه روشن، مرکزيت علمي را مختص خود کرده اند، در حالي که قبرستان هاي فراواني در دنيا وجود دارد که هرگز بوي علم از آنها به مشام نمي رسد بلکه بوي ويراني و اندوه از آنها مشام انسان را از حيات نااميد مي کند، اما مزار اهلبيت، مرکز نشر علوم شده است، تفاوت قبر آنها با ديگران در اين است چنان که در زيارت جامعه مي خوانيم «قبورکم في القبور» قبرهاي شما در ميان قبرهاست اما با اين تفاوت که از آنها زندگي رضايت و معنويت به جامعه الهام مي شود اين ويژگي از پيوند علم با اين خاندان حکايت دارد. برتري حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ از اين قرابت و پيوند حکايت دارد که مدفنش مرکز نشر علوم گرديده و علم از کوفه و نجف و مدينه غروب کرده و در شهر مقدس قم سر برآورده است. اين مرکزيت علمي در اخبار اهلبيت نيز منعکس شده[4] که حکمت آن بعدها روشن شده و روند تاريخ علمي به خوبي نشان مي دهد که پس از رحلت حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ در قم اين شهر مرکز ثقل علمي شد بي حکمت نيست که بزرگترين فلاسفه و حکماي جهان افرادي چون ملاصدراي شيرازي بهترين آثار علمي خود را در مجاورت و با استعانت از اين بانوي بزرگ مي نويسد.[5] حال و هواي شهر قم مملو از رويش علمي است و اين فرصت بي نظير در هيچ نقطه جهان با اين امنيت ميسر نبوده است، چون معصومه بانوي علم و فضايل است.

يکي ديگر از علل برتري بانوي فضيلت و کريمه اهلبيت نسبت به ساير امامزادگان تقوي زهرا گونه آن حضرت است، بانوي فضيلت ها چونان مادرش در تقوي و پاکدامني در عصر خود در ميان بانوان نظير نداشته، اگر چه اطلاعات زيادي از زندگي آن حضرت در مدينه در منابع ديرين وجود ندارد اما با اينکه آن حضرت در جواني در شهر قم رحلت نموده و در مدت کمي که در شهر قم، اقامت کرد محل عبادت مخصوصي داشت، که اکنون مزار عابدان و مؤمنان در شهر قم و محلي است که الهام بخش و منعکس کننده اوصاف و سيره عبادي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ است.

اين دو ويژگي مهم حضرت معصومه از شهر قم يک شهر مهم مذهبي و علمي بي نظير در دنيا ساخته است که مردم از تمام کشورها و ملت هاي جهان براي تحصيل در اين شهر حضور دارند و به کسب علوم آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با عشق وافر و زايد الوصف اشتغال دارند.

در پرتو توجهات و فيوضات حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ علوم اسلامي در اين شهر رشد و گسترش بي نظير در طول تاريخ يافته و عالمان بزرگي در دامن معنويت اين بقعه مطهر و آسماني تربيت شده[6] هر يک از عالمان تربيت شده در فضاي معنوي شهر قم در هر نقطه از ايران و جهان استقرار يافته اند. نور علم و معنويت را در آن منتشر کرده و بذر علم و تقوي را در دل شيفتگان علم و تقوي نهاده اند. به نحوي که شعاع نورشان تا قيامت درخشش خواهد داشت.

حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ با فضايل و کرامات محسوس مشتاقان علم و علماي بزرگ را مورد لطف و توجه قرار داده و هيچ حاجتمندي از لطف آن حضرت محروم نبوده است. باب کرامت و بخشش امامت از سوي آن بانوي الهي نيز پيوسته در حال تربيت نفوس کريم است. هر يک از ابعاد شخصيتي آن بانوي مقدس براي دانشمندان يک ويژگي و برتري بخشيده است. درباره کرامات آن بانوي گرامي مراجع عظام و طلاب علوم ديني خاطرات و تجارب ذي قيمتي دارند که اگر تمام آنها به دقت ثبت شود هزاران اوراق را طلايي خواهد کرد.

از ديگر علل برتري حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ و توجه و علاقه عمومي و اقبال مردم به زيارت آن حضرت، که از توجه ائمه ـ عليهم السلام ـ به آن حضرت برآمده به نحوي که رواياتي از امام صادق و ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ درباره فضايل و امتيازات شهر قم وارد شده که رويکرد آنها به وجود مرقد حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ در شهر قم است،[7] اين روايات در بين مردم توسط علما رواج يافته و توجهات عمومي را به اين شهر معطوف داشته است.

امام رضا ـ عليه السلام ـ که در ايران حضور داشت بر اساس برخي از روايات در قم حضور يافته و قبر خواهر کريمه اش را زيارت و نحوه زيارت و آثار و برکات آن را به مردم تبيين فرموده، نظير روايتي که سعد قمي از امام نقل کرده که هر کس او را (معصومه) با شناخت و معرفت زيارت کند، پاداش معنوي آن معادل بهشت است.[8] زيارتنامه اي که حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ دارد مأثور است، چون امام رضا ـ عليه السلام ـ آن را به مردم تعليم و آموزش داد، که شايد بيشتر امامزادگان چنين متن زيارتي معتبر نداشته باشند. از اين روي شهر قم همواره امتيازات و ويژگي خاص داشته و دارد و تمام امتيازات معنوي و فرهنگي که در اين شهر وجود دارد مرهون وجود اين بانوي بسيار کريم است.

جایگاه حضرت معصومه و رفعت منزلت حضرت

در ميان امام زادگان ايران و شهرقم وفرزندان حضرت امام موسی (عليه السلام) كه نورافشاني مي‌كنند، ماه تاباني كه همه آنها را تحت‌الشعاع انوار درخشان خود قرار داده ، تربت پاك شفيعه محشر، كريمه اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دخت گرامي موسي بن جعفر، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ مي‌باشد.

حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ از جهت شخصيت فردي و كمالات روحي در بين فرزندان موسي بن جعفر ـ سلام الله عليها ـ بعد از برادرش، علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ در والاترين رتبه‌ جاي دارد. اين در حالي است كه شيخ مفيد و ديگران فرزندان دختر امام كاظم ـ عليه السّلام ـ حداقل هجده تن بوده‌اند و فاطمه در بين اين همه بانوي مكرمه سرآمد بوده است.[9]

حاج شيخ عباس قمي درباره دختران موسي بن جعفر مي‌نويسد: «برحسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي ـ عليه السّلام ـ معروف به حضرت معصومه است».[10]

اما شيخ محمد تقي تستري در «قاموسي الرجال» فضيلت وي را نه تنها در بين دختران،‌ بلكه پسران حضرت غير از امام رضا ـ عليه السّلام ـ بي‌نظير مي‌داند و مي‌نويسد: «در ميان فرزندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ با آن همه كثرتشان، بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ كسي هم‌شأن حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ نيست.»[11]

بي‌گمان اين نحوه اظهار نظرها و نگرش به شخصيت فاطمه دختر موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ بر برداشتهايي استوار است كه از متن روايات وارده از ائمه به دست آمده است. رواياتي كه مقامهايي را براي فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ برشمرده‌اند مقامي كه نظير آن را براي ديگر برادران و خواهران وي ذكر نكرده‌اند و به اين ترتيب نام فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ را در شمار زنان برتر جهان قرار داده‌اند. حال به طور اختصار به بررسي بعضي از خصوصياتي كه آن حضرت را از ديگر امام‌زادگان جدا مي‌كند مي‌پردازيم.

1 . شرافت خانوادگي:

تأثير شخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمي‌توان انكار كرد. اين تأثيرپذيري در وجود فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ از برجستگي خاصي برخوردار است. اواز هر دو طرف (پدر و مادر) فضايلي را به ارث برد كه تنها برادرش علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ آنها را به صورت كامل در خود جمع كرده بود و به نظر مي‌رسد بتوان سربرتري شخصيت والاي فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ بر ديگر فرزندان حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ را در همين نكته يافت كه فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ مانند برادرش از هر دو طرف پاكيزه‌ترين خصال و ويژگيها را به ارث برد با وجود بانوان ديگري در خاندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ گويي «نجمه» ستاره پر نور بانوان امام كاظم است كه به سان پرفروغ‌ترين ستاره‌ها مي‌درخشد و به راستي كه تمام فروغش را به دو پاكيزه گوهرش، علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ و فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ منتقل كرد.[12]

مطالعه سيره ائمه گواهي مي‌دهد كه طهارت و پاكي مادر شرط اساسي براي گزينش مادران امامان بوده است و سعادتي كه نصيب فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ شده اين بود كه مادرش، مادر امام رضا ـ عليه السّلام ـ نيز بود. لذا از هر آلودگي در هر اندازه‌اش به دور ماند.[13]

2 . شفاعت گسترده:

بالاترين جايگاه شفاعت از آن رسول گرامي اسلام است،[14] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مكرم شفاعت گسترده‌اي دارند كه بسيار وسيع و جهان شمول است و مي‌تواند همه اهالي محشر را فرا گيرد: 1 . خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ   2 . شفيعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ

در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ طبق احاديث منقول از اهل سنت و شيعه هيچ شكي نيست. اما در مورد حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ از جهت گستردگي شفاعت، هيچ‌كس ـ حداقل هيچ بانويي ـ به شفيعه محشر معصومه نمي‌رسد،‌كه امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ در اين رابطه مي‌فرمايد: «تدخل بشفاعتها شيعتنا الجنه باجمعهم» با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مي‌شوند.[15]

3 . و ده‌ها ويژگي ديگر:

مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زيارتنامه مخصوص، و ... باعث شده كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ از ديگر امام‌‌زادگان پيشي گيرد.[16] و همچون ستاره‌اي درخشان در اين آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصي بشود همان‌طوري كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ در فقره‌اي از زيارتنامه آن حضرت مي‌فرمايد:‌ «فان للك عند الله شانا من الشان»[17] يعني تو در محضر الهي شأن و منزلت وصف‌ناپذيري داري، كه بر خاك‌نشينان اين عالم قابل تصور نيست و تنها خدا و پيامبر و اوصياء طاهرينش بر آن واقفند.

 

[1] . سوره بقره.

[2] . شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج2، ص376، ماده قم.

[3] . مهدي پور، علي اکبر، زندگاني کريمه اهلبيت، قم، نشر حاذق، چاپ اول، 1380ش، ص135 به نقل از کشف اللئالي.

[4] . حسن بن محمد بن حسن قمي، تاريخ قم، قم، آستانه مقدسه، چاپ اول، 1385ش، ص140.

[5] . خواجوي، محمد، ترجمه مفاتيح الغيب، تهران، نشر مولي، چاپ اول، 1363ش، ص122.

[6] . حکيمي، محمد، حضرت معصومه و شهر قم، قم، نشر دفتر تبليغات، چاپ دوم، 1376ش، ص47.

[7] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج99، ص267.

[8] . حرعاملي، وسائل الشيعه، ج14، ص576؛ بحارالانوار، همان، ج48، ص316 به نقل از شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا.

[9]  . صدوق، عيون‌الاخبار، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، ج 1، ص 14؛ شيخ مفيد، الارشاد، دارالمفيد، ج 2،‌ص 244.

[10]  . شيخ عباس قمي، منتهي‌الامال، انتشارات هجرت، ج 2، ص 273.

[11]  . ر.ك: مجله كوثر، شماره 33،‌ شخصيت‌حضرت معصومه.

[12]  . كليني، اصول كافي، چاپ مكتبة الصدوق، تهران، ج 1، ص 477.

[13]  . طبرسي، اعلام الوري، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ص 302.

[14]  . سوره بقره، آيه 256.

[15]  . سفينة البحار، شيخ عباس قمي، كتابخانه سنائي، تهران، ج 2، ص 376.

[16]  . طبق حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و اين دلالت بر عصمت و پاكي آن حضرت دارد. طبق نقل علامه اميني در الغدير، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ناقل حديث از اجداد خود بوده است از اين روي به وي محدثه مي‌گويند. (علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196).

[17]  . علامه مجلسي، بحارالانوار،‌مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 102، ص 266.

یکشنبه, 23 آبان 1400 16:48

حقیقت عبادت

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
 
لَیْسَتِ العِبادةُ کثرةُ الصّیامِ و الصّلاهِ، و اِنَّما العبادةُ کثرَةُ التّفکُّرِ فی امرِ الله؛
 
بحارالانوار، ج75، ص 373
 

 

عبادت، روزه و نماز بسیار نیست؛ بلکه عبادت، تفکر بسیار در امر خداوند است.

 

شرح حدیث:

تفکر، از ارزنده ترین عبادتهاست. در حدیث است که «هیچ عبادتی همچون تفکّر نیست.»(1)
ولی فکر در چه؟ این مهم است. قرآن کریم، آن جا که از شگفتی های خلقت و عجایب آفرینش سخن می گوید، در پایان آیه های متعدد می فرماید: «لعلهم یتفکّرون»؛ «باشد که فکر و اندیشه کنند».
قدرت خداوند، بی نهایت است و آفریده هایش شگفت. در ذرّه ذرّه ی اجزای آفرینش، نظم و تدبیر دیده می شود.
هرچه در این جهان است، یک «نشانه» است؛ نشانه ای که ما را به خدا راهنمایی می کند. برگ برگ درختان، کتاب معرفت است.
دل هر ذرّه را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
درست است که عبادتهایی مثل نماز و روزه، از واجبات دینی اند و بسیار بااهمیت و سازنده، ولی وقتی ارزشمندند که با معرفت و شناخت و تفکر همراه باشند. از سخنان امام علی علیه السلام است که: «لا خیرَ فی عبادةٍ لیس فیها تفقّةٌ»(2) «عبادتی که در آن ژرف نگری و عمق بینش نباشد، خیری در آن نیست.»
آنچه عبادت راستین است، تأمّل و تفکّر در امر خدا، در خلقت و تدبیر او، در حکمت و اراده ی او، در شگفتیهای آفرینش و قدرت نماییهای اوست. وقتی این نگاه در انسان باشد، عبادتهایش هم عارفانه و عاشقانه خواهد بود و عبادت کننده خواهد دید که:
یار، بی پرده از در و دیوار
در تجلّی است، یا اولی الابصار

پی نوشت:
1.لا عبادة کالتفکّر (غررالحکم، ج6، ص 348).
2.تحف العقول، ص 204.
منبع: حکمت های عسکری (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391).

متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله والصلاة علی رسوله‌المصطفی و آله الاطهار. سلام‌الله علیهم اجمعین.
ورود در دومین چهلواره‌ی انقلاب اسلامی که با آغاز سده‌ی جدید هجری شمسی همزمان شده است، نگاهی نو، آسیب‌شناسانه و روزآمدساز، به مجموعه‌ئی از زیرساختهای تمدنی را ضروری میسازد. در رأس این مجموعه، مقوله‌ی فرهنگ است. فرهنگ، جهت دهند‌ه‌ی همه‌ی اقدامهای اساسی و زیر بنائی جوامع بشری و شتاب‌دهنده یا کُندکننده‌ی آن است.
این رویکرد در مقطع کنونی، عمدتاً ناظر به ارتقاء نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی و نخبگان و فعالان عرصه‌های گوناگون کشور به مقوله‌ی فرهنگ و پدیدآمدن این باور عمیق است که فرهنگ‌سازی در هریک از اجزاء تمدّنی جامعه، برترین وسیله‌ی پیشرفت و موفقیت آن و بی‌نیازکننده از ابزارهای الزام‌آور و تحکّمی است.
همچنین ناظر به این نکته‌ی حیاتی است که شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همه‌ی بخشهای گسترده‌ی آن، نیازمند نظم و محتوای انقلابی است. این یگانه وسیله‌ی مصون‌سازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانه‌ئی برنامه‌ریزی شده‌ی بیگانگان بدخواه است.
مأموریت شورای عالی انقلاب فرهنگی، از آغاز، ساماندهی به وضعیت فرهنگ و دانش در کشور، و سیاست‌گذاری در این دو مقوله، و هدایت دستگاههای متصدی آن به سمت ارزشها و هدفهای انقلاب، و برآوردن نیازهای فکری این دستگاهها و ظاهر شدن در نقش قرارگاه فرهنگی کشور بوده است.
شورای عالی خدمات با ارزشی در این زمینه‌ها ارائه داده است و اینجانب بر خود فرض میدانم از همه‌ی اعضاء محترم که در دوره‌های مختلف نقش آفریده‌اند، بویژه از دانشمندان و اساتیدی که در دوره‌ی جدید در شورای عالی حضور نخواهند داشت صمیمانه سپاسگزاری کنم و ادامه‌ی کمکهای مشاوره‌ئی آنان را به این شورا درخواست نمایم.
اینک برای دوره‌ی جدید -که از ابلاغ این نوشته آغاز خواهد شد- اشخاص حقوقی و حقیقی نامبرده در ذیل را برای چهار سال به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب میکنم.
اشخاص حقوقی: فعلاً رؤسای سه قوه و دستگاههائی که تاکنون عضو شورای عالی بوده‌اند.
و اشخاص حقیقی: جناب آقای اعرافی، جناب آقای ایمان افتخاری، جناب آقای امیرحسین بانکی پور فرد، جناب آقای حمید پارسانیا، جناب آقای عادل پیغامی، جناب آقای غلامعلی حدادعادل، جناب آقای حسن رحیم‌پور ازغدی، جناب آقای علی‌اکبر رشاد، جناب آقای حسین ساعی، جناب آقای ابراهیم سوزنچی، جناب آقای سعیدرضا عاملی، جناب آقای منصور کبکانیان، جناب آقای علی لاریجانی، جناب آقای محمود محمدی‌عراقی، جناب آقای محمدرضا مخبر دزفولی، جناب آقای مرتضی میرباقری، جناب آقای صادق واعظ زاده، جناب آقای احمد واعظی.
نکات حائز اهمیتی در پیوست این حکم به نظر حضرات اعضای محترم خواهد رسید. توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

«نورالدین عزیزی» وزیر تجارت افغانستان که به همراه هیاتی بلندپایه به اسلام‌آباد رفته بود در بازگشت از این سفر سه روزه گفت: در دیدار با مقامات پاکستان در مواردی همچون استفاده از سامانه تی آی آر (TIR) در نقل و انتقال کالاها، توسعه اتصال منطقه‌ای،  ادامه موافقتنامه اپتا و آغاز دوباره مذاکرات اپتا 2021 به توافق رسیدیم.

وی صدور مجوز بری تردد خودروهای باربری افغانستان در خاک پاکستان، لغو و کاهش تعرفه بر واردات ومالیات بر فروش کالاهای مختلف افغانستان، همکاری برای رفع مشکلات در مناطق مرزی و گذرگاه ها، افزایش تسهیلات گمرکی، انتقال کالاهای ترانزیتی افغانستان از طریق فرودگاه بین‌المللی اسلام‌آباد و همکاری در زمینه توسعه سرمایه‌گذاری‌ها را از دیگر توافقات مقامات پاکستان و افغانستان عنوان کرد.

به گفته وزیر تجارت افغانستان دو طرف همچنین بر سر همکاری افغانستان برای ترانزیت گاز و مواد نفتی از آسیای مرکزی به پاکستان، فعال شدن دوباره سامانه نقل و انتقال مسافر، افزایش ساعات فعالیت خدمات گمرکی و صدور ویزای 5 ساله برای تاجران افغان به توافق رسیدند.

کمیته چهارم مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب این 6 قطعنامه، اقدامات رژیم صهیونیستی در نقض سیستماتیک حقوق بشر مردم فلسطین و کاربرد زور علیه شهروندان فلسطینی به ویژه ساکنان باریکه غزه  و نیز شهرک سازی در سرزمین‌های اشغالی از جمله در قدس شرقی و جولان اشغالی را محکوم کرد.

در این قطعنامه‌ها همچنین بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانه و کاشانه خود، تاکید شده است.

در قطعنامه مربوط به "جولان اشغالی" هم از رژیم صهیونیستی خواسته شد تا به قطعنامه های مصوب سازمان ملل درخصوص جولان عمل کرده و به اشغال این منطقه پایان دهد.

رژیم صهیونیستی در سال 1967، حدود هزار و 200 کیلومتر مربع از خاک سوریه در بلندی‌های جولان را اشغال و پس از مدتی این منطقه را به سرزمین های اشغالی الحاق کرد. جامعه بین‌الملل هرگز این الحاق را به‌رسمیت نشناخته است.

"محمدرضا صحرایی" رایزن نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، در سخنانی در نشست این کمیته ضمن تشریح مواضع ایران درخصوص مسئله فلسطین اظهار داشت: با تصویب قطعنامه های ارائه شده به کمیته، جامعه جهانی بار دیگر حمایت قاطع خود از مردم فلسطین و حق تعیین سرنوشت آنها را اعلام و خواستار پاسخگویی رژیم صهیونیستی بدلیل جنایاتی که علیه مردم فلسطین از جمله زنان و کودکان مرتکب شده، گردیده است.

"صحرایی" با تاکید بر اینکه تجربه های تاریخی و تحولات سال های اخیر ثابت کرده است که فلسطینیان هیچ گزینه ای به جز مقاومت علیه اشغالگری و تجاوز ندارند، افزود: جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که حمایت از مرم فلسطین تا دستیابی کامل آنان به حقوق اساسی خود، بویژه حق تعیین سرنوشت و تاسیس دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس باید ادامه داشته باشد.

سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه از اقدام اخیر آمریکا برای سرقت محموله نفت ایران انتقاد کرد.

به گزارش رادیو دری، «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه روز چهارشنبه با انتقاد از اقدام اخیر آمریکا برای سرقت محموله نفت ایران، سیاست‌های غیرمسوولانه آمریکا را عامل افزایش تنش در منطقه خلیج فارس و دریای عمان توصیف کرد.  

زاخارووا تحقیق درباره اقدام اخیر آمریکا برای سرقت محموله نفت ایران را خواستار شد.

دوازدهم عقرب  دلاورمردان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با اقدام به موقع و مقتدرانه در آبهای دریای عمان، عملیات ناو آمریکایی برای سرقت نفت ایران از یک فروند نفتکش را ناکام گذاشتند.

نیروی دریایی سپاه با اجرای عملیات هلی برن  روی عرشه نفتکش، آن را به تصرف خود درآوردند و به سوی آب های سرزمینی ایران هدایت کردند. 

شيرين مزاری، وزير حقوق بشر پاكستان گفت: کشورهایی مانند پاکستان و ترکیه می‌توانند برای موضعی متحد علیه آزار و اذیت مسلمانان در سراسر جهان تلاش کنند.

وی افزود: کشورهای اسلامی باید اختلافات را دفن کنند و در جبهه دیپلماسی برای حفظ حقوق مسلمانان فعال‌تر باشند.

وزير حقوق بشر پاكستان، اختلافات در جهان اسلام را مايه تأسف توصيف كرد و خواستار موضع يكپارچه اسلامی برای مقابله با آزار و اذيت مسلمانان توسط بسياری از حکومت‌ها از جمله هند شد.

مزاری در مورد افغانستان از جامعه بین‌المللی خواست تا با طالبان مشارکت و همکاری و به حل بحران فزاینده انسانی در این کشور کمک کند.

او گفت: ماه‌های آینده شاهد دیپلماسی تهاجمی‌تر (پاکستان) در مورد کشمیر اشغالی خواهیم بود، جایی که هند مرتکب جنایات جنگی و نسل‌کشی تدریجی می‌شود.

مزاری گفت که پاکستان و ترکیه در مورد مسایل عمده در تماس دائمی هستند و رایزنی‌های مستمر در مورد موضوعاتی مانند اسلام‌هراسی و وضعیت بشردوستانه در افغانستان وجود دارد.

وی افزود: مایه تأسف است که سازمان همکاری اسلامی در مورد مسائلی که عمیقاً جهان اسلام را تحت تأثیر قرار می‌دهد کاری انجام نمی‌دهد. مسلمانان در سراسر جهان تحت ظلم قرار می‌گیرند و این دولت‌ها هستند که باید در برابر نقض حقوق آنها واکنش نشان دهند. 

مزاری با انتقاد از آنچه نفاق غربی توصیف کرد، گفت: اتحادیه اروپا و آمریکایی‌ها همچنان در مورد حقوق بشر و آزادی‌های شخصی و مذهبی در کشورهای اسلامی سخنرانی می‌کنند. بنابراین ما حق داریم که درباره آزادی دینی در کشورهای غربی صحبت کنیم. ما حق داریم از آنها سؤال کنیم.

امام حسن عسكری يازدهمين امام شيعه اثني عشري و سيزدهمين معصوم ـ عليه السّلام ـ فرزند امام هادي ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوار امام مهدي صاحب الزمان (عج) مي‌ باشد ؛ نام مادربزرگوار «حديث» بود؛[1]:

بنابر مشهور ولادت حضرت ربيع الثاني سال 232 هـ .ق در مدينه روی داده است.[2]

دوران كودكي امام ـ عليه السّلام ـ در خاندان وحي، خاستگاه امامت، سرچشمه هدايت ، سپري شد و در چنين خانواده‎اي پرورش يافته و از هر آلودگي و پليدي به دور بوده، از تفضلات الهي اين بود كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ در خانه نبوت و معدن امامت با بهترين و شايسته‎ترين شيوه پرورش يافت و از اولين ساعات تولد در مسيري قرار گرفت كه رهبري آينده امت به او واگذار شود.

حضرت در كودكي به اجبار همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل و با ظلم و بيدادگري طاغوتيان آشنا شد و در سامرا در منطقه‎اي به نام (عسكر) سكونت یافت ؛  ازاینرو به (عسكري) معروف بود .[3] و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند.[4]

بی گمان حفظ اصل دین اسلام برعهده امامت است ؛ اگر امامت نبود از دین وازکتاب خدا چیزی نمی ماند ؛ حکمت اینکه خداوند برای پیامبرش مزد وپاداش رسالت اطاعت ودوستداری اهل القربی واهل بیت که همان امامت است را تعیین کرد درتامل به این مسئله روشن می شود .

هیچ یک از افرادی که به خلیفه مسلمین شهرت دارند جز امیر مومنان (ع) نتوانستند درحفظ وپاسداری ازدین نقشی که مد نظر قرآن است را ایفا کنند ازطرفی آنچه قرآن به  مردم دستور می دهد« اطیعوالله واطیعوالرسول واولی الامر» اولوالامری است که مانند پیامبر (ص) باشند وو یژگی های حضرت را داشته باشند ؛ عصمت یکی از ویژگی هاست ؛ اوصافی که برای حاکمان اموی و عباسی ودیگران نوشته شده درتاریخ موجود است، این اوصاف نشان می دهد جانشینان واقعی پیامبر وپاسداران دین اینان نیستند ؛ قرآن وپیامبر شراب را حرام کرده وسفاکی درشان نبوت نیست ؛ بیشتر این حاکمان عباسی شراب خوار بودند وعمری درمستی وسرگرم بازی با معشوقه ها بودند وخون فرزندان ومنسوبین پیامبر(ص) را مباح می دانستند؛[5] با این اوصاف تاریخ هم راه درست اسلام را به ما نمایان می کند وهم پاسداران دین را نمایان می کند که راه اهل بیت راه واقعی وحافظان دین اهل بیت وامامان معصوم (ع) هستند ؛

یکی از امامان معصوم حافظ دین امام حسن عسگری ـ علیه السلام ـ است ؛ امام در دوره ای زندگی می کرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی و علوم مختلف رواج داشت وجهان اسلام رودر رو با افکار مادی گرایان وشبهات مختلف فکری وعقیدتی بود ؛ همین جریانات فکری معاصر وشبهات برعلیه معارف دین وانکار قرآن ووحی نیز دراین زمان بود ؛ چنانکه برخی همین اۀن دراین باره درسایتها ورسانه ها علیه قرآن واصل دین شبهه سازی می کنند ؛ کدام خلیفه عباسی می توانست این شبهات را پاسخ دهد واز ساحت قرآن دفاع نماید ؛ چنانکه مامون درمانده شد وبه دامن امام رضا (ع) چنگ زد ؛ درزمان امام علی سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند وبه سایه علی پناه می بردند وفریاد لولا علی سر می دادند ؛ دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود ؛ فیلسوفی در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسگری از نوشته خود پشیمان شد وآنرا به آتش سوزاند ؛

امام ـ علیه السلام ـ در شهر سامرا که محل استقرار نیروهای نظامی و لشکرگاه و پادگان نظامی سلاطین عباسی بود درحصر زندگی می کرد،خود این نوع زندگی تحمیلی که برائمه از طرف عباسیان تحمیل شد دلیل حقانیت ائمه بر حکومت وولایت است ! چرا عباسیان دیگران را تحت نظر نداشتند ؟ چون براساس روایات نبوی که درمنابع اهل سنت نیز به وفور هست حضرت جانشینان بعد از خود را به اسم ولقب معرفی کرده بود ، به همین جهت عباسیان به دنبال دزدی القاب اهل بیت نیز بودند تا با این روایات خود را تطبیق دهند ومردم را به اشتباه بیندازند ؛ لذا لقب مهدی ،هادی ، امین و...که القاب ائمه است ، اینها نیز به این القاب معروفند ؛  

در زمان امام عسگری قلمرو کشور اسلامی از آفریقا تا مرزهای اروپا از مشرق و غرب به نهایت درجه وسعت خود رسیده بود. و تردد تمام مردم در این قلمرو آزاد بود، جهان اسلام با جهان مسیحیت و سایر پیروان ادیان رابطه نزدیک داشت، تعامل علمی و تمدنی و سیاسی با وجود مخاصمات برقرار بود؛ یکی از پیامدهای تبادل فرهنگی جهان اسلام با مسیحیت این بود که شبهات الحادی که به دین مسیحیت به  عقاید اسلامی نیز رسوخ کند ؛

امام عسگری ـ علیه السلام ـ با وجود حصر و تحت نظر ماموران نظامی و جاسوسان عباسی زندگی داشت مدت امامت حسن عسگری ـ علیه السلام ـ شش سال بود. در مدت کم امامت تلاشهای علمی وسیاسی فراوان از یک جهت درمقابل افکار خارجی وشبهات آنها از سویی در مقابل سخت گیری عباسیان که پیروان اهل بیت را از هرجهت درفشار داشتند وخود را به نام جانشین واقعی جا می زدند  برای حفظ دین تلاش می کرد :

تلاشهای امام را برای پاسداری از دین می توان دسته بندی کرد ؛ تدابیر رفتاری وسیره ، تدابیر سیاسی ، تدابیر علمی وفرهنگی : نمونه هایی اشاره  می شود: 

1ـ وقتی امام در حبس بود ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمني با اهل بیت را داشت زندان بان حضرت بود، به او دستور دادند تا می توانی بر او سخت گیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.[6]

2ـ ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل می کند، روزی مردی تنومند و قوی هیکل از یمن اجازه ورود به محضر امام را خواست پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم ای کاش می دانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من مهر امامت بر آن زده اند، تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت مهرش را در آورد و بر آن زد. نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد، آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.[7]

3ـ ابوهاشم جعفري گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه) در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت می خواني و از زندان خلاص می شوی به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم وقتی یادی از تنگي معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامه ای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد ،برگشتم به منزلم نامه ای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، انشاء الله بر آورده می شود.[8]

4ـ برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن می گفتند ؛ مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سوالاتی را بدون این که با مرکب بنویسم از او سوال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است ... ناصبی چنین کرد نامه ها را فرستادیم، حضرت پاسخ های سوالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد ناصبی چون آن را خواند از هوش رفت و چون، هوش آمد و امام را تصدیق کرد و هدایت شد.[9] این رویداد ها ضمن اینکه پیروان اهل بیت را زیاد می کرد از انسجام وپایداری عقاید آنان نیز پاسداری می نمود .

نمونه ای از رفتار دفاعی امام در مقابل مسیحیان وتعرض آنان به دین :

سالی در سامرا قحطی شد، حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد، روز چهارم جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت، و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا می کرد، باران فرو می ریخت ، روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشک سالی رفع گردید، این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آن که مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمین های خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بر دارند امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه به خوبی می دانست که تنها راه نجات از این وضع مراجعه به ابو محمد ـ علیه السلام ـ است از زندانیان امام درخواست کرد که امام را به پیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب می کنند.

امام ـ علیه السلام ـ به خلیفه فرمود: فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند. خلیفه گفت مردم دیگر نیاز به باران ندارند، امام فرمود برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد روی آور شده.

معتمد دستور داد روز سه شنبه همه آن ها بیرون بروند، امام ـ علیه السلام ـ خود نیز همراه جماعتی کثیر با آن ها بیرون شد. آن گاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است، که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او استخوان سیاه رنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچه ای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه!

آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفت زده شدند معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟

امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آن ها برداشته اند هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمی شود مگر آن که باران ببارد، معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همان طور محقق شد آن چه امام فرمود، خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود.[10] پس از آن احترام امام در افکار با لذت و مردم به سوی امام جذب شدند امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شيعه و یاران امام را آزاد کند.[11]

آري امام وجانشین راستین پیامبر کسی است که درچنین موقیعیت ها بتواند از دین اسلام دفاع کند واگر نبود دفاع امام در مقابل کشیش های مسیحی مردم بغداد و خود خلیفه عباسیب نیز مسحی  می شدند ؛ آنهايي که ادعاي حکومت وخلافت دارند درجایگاهی نبودند که توان مقابله با این رویدادها را داشته باشند لذا دست به دامن رهبران واقعی بشر می شدند ائمه رهبران واقعی، و خليفه الهی در زمین اند منحصراً آن هایند که مشکلات معنوی و مادی انسان ها را حل مي کنند.

تدابیر سیاسی درپاسداری از دین :

همه ائمه دارای تدابیر ومواضع سیاسی برای حفظ دین بودند ؛ مواضع امام علی(ع)  ، مواضع امام حسن(ع) ، مواضع امام حسین(ع) در مقابل معاویه و قیام امام(ع) در مقابل یزید ومواضع امام سجاد(ع)وهمه ائمه ...تا امام هادی(ع)مواضع وتدابیر هوشمندانه داشتند که درجای خود قابل بحث وتحلیل است ؛ امام هادي تدابیری برای شرایط زمان خود داشت که امام عسگری با ادامه همان شرایط روش وتدبیر امام عسگری را ادامه واین برنامه را بغایت رساند و براي آماده كردن شيعه به پذیرش وتحمل دوره غيبت حضرت صاحب (عج) آماده کرد؛

امام عسكري (ع) که به ابن الرضا نیز معروف بود با وجود همه اين فشارها و كنترلها و مراقبتهاي بي‎وقفه حكومت عباسي، رابطه خود را با شيعيان و نقاط شيعه‎، با روشها وتدابیر مختلف برقرار ساخت:

1. توسعه ونهادینه کردن شبکه های نمایندگی:

آغاز این کار از زمان ائمه قبل از جمله امام کاظم (ع) بود ؛ امام هادی مراحلی پیش برد ودرنهایت امام عسگری تمام کرد وبرای شیعه ودوران غیبت میراث بی مانند برجای گذاشت شیوه مدیریت وارتباط واداره جامعه وحفظ پیروان مکتب وروحیه آنان و انسجام وبه روز کردن باورها وآنلاین نمودن درهرشرایط سخت در زمان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـانجام گرفت  .[12]

2. استفاده ازابزارمختلف برای ارسال پیام وپیک پنهان :

امروزه با گسترش شبکه های برقراری ارتباط مسئله ارتباط مشکلی جز کنترل سیستماتیک توسط متولیان شبکه وجود ندارد ؛ درزمان امام عسگری (ع) امام برای حفظ پیروان از لو رفتن در دستگاه مخوف عباسیان ونظامیان عباسی درگستره قلمرو وسیع شگردهای بی مانندی داشت ، ارسال پيكها وپیامکها استتار شده در لابه لای ابزاری چون چوب[13] ودر لفاف دست فروشی با و پيروان خود ارتباط برقرار مي‌ ساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف مي‌ كرد. در اين زمينه به عنوان نمونه مي‌ توان از فعاليت هاي «ابو الاديان»، يكي از نزديكترين ياران امام ياد كرد. او نامه ها و پيامهاي امام را به پيروان آن حضرت مي‌ رساند و متقابلا نامه ها، سؤالها، مشكلات، خمس، و ديگر وجوه ارسالي شيعيان را دريافت نموده و در سامرا به محضر امام عسكري مي‌ رساند.[14] گذشته از پيك ها، امام از طريق مكاتبه نيز با شيعيان ارتباط برقرار مي‌ ساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار مي‌ داد. نامه‎اي كه امام حسن عسكري به «ابن بابويه» نوشته نمونه از اين نامه ها است.[15]

3. تاسیس نمایندگی درمرکز مختلف:

امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نوع ديگر ارتباط خود ر با شيعيان از طريق فعاليتهاي مخفي نزديكترين ياران خود برقرار مي‌ كرد؛ برای این منظور از افراد مورد اعتماد نمایندگای در نقاطی چون بغداد ومرکز مهم جمعیتی که آنها نیز به افرادی در مناطق ومراکز متصل بودند مرتبط می شد  از جمله «عثمان بن سعيد عمري» كه از نزديكترين و صميمي‎ترين ياران امام بود، زير پوشش روغن‎فروشي فعاليت مي‌ كرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكري اموال و وجوهي را كه مي‌ خواستند به امام تحويل دهند به او مي‌ رساندند و او آنها را در ظرفها و مشكهاي روغن قرار داده و به حضور امام مي‌ رساند.[16]

4. ارتباط از طريق نمايندگانی از  مردم

تماس مستقيم با امام، با فرستادن افرادي از طرف شيعيان به محضر آن حضرت، نوع ديگري از وجود ارتباط ميان امام و دوستانش بود.[17] از جعفر بن شريف جرجاني نقل شده است كه گفت: به زيارت خانه خدا مشرف شدم و در سامرا به خدمت امام حسن عسكري رسيدم، خواستم اموالي را كه دوستان به وسيله من فرستاده بودند به آن حضرت بدهم، پيش از آنكه بپرسم، به چه كسي بدهم امام فرمود: آنچه را همراه آورده‎اي به مبارك، خادم من بسپار.[18]

انعکاس تلاشهای امام عسگری وشناخت ابعاد ونتایج آن وسیعتر از یک مقاله محدود است؛ به هرصورت امام که دائم تحت نظر ومورد حسادت عباسیان بود وهرچه پایه های حکومت ضعیف تر می شد فشار براهل بیت فزون تر می گردید ؛ امام مجبور بود با آن مقام شامخ معنوی در دربار حضور یافته واعلام حضور نماید وسرانجام حسادت وحصر به آنجا منجر گردید  که امام حسن عسكري در يكم ربيع الاول سال 260 هـ.ق مسموم و مريض شد و در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن 28 سالگي شهيد و در خانه خود در سامرا مدفون گرديد.[19]

 

[1] . شيخ مفيد، الارشاد، قم، آل البيت، 1413 هـ.ق، ج 2، ص 313.

[2] . همان.

[3] . شيخ صدوق، علل الشرايع، قم: مكتبة طباطبائي (بي تا) ج 1، ص 176 و 230.

[4] . عاملي، محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 40.

[5] . رک تاریخ الخلفا ، سیوطی واکامل ابن اثیر

[6] . شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، ال البیت، 1413، ج2، ص 330.

[7] . شیخ حرّ، اثبات الهداه، تهران، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه، 1366، ج6، ص 280.

[8] . شیخ مفید، پیشین، ج2، ص 330.

[9] . مناقب، ابن شهر آشوب، چاپ قم، مصطفوی، ج4، ص 44.

[10] . شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مکتبه الحسيني، ص 167.

[11] . همان، ص 168 ـ 167.

[12] . شيخ محمد جواد طبسي، حياة الامام العسكري، طبقة الاولي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1371 هـ.ش، ص 223ـ226. شيخ طوسي، اختيار معرفة الرجال، مشهد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي، 1348 ش، ص 532.

[13] . ابن شهرآشوب،المناقب،ج2،ص158

[14] . مهدي پيشوايي، پيشين، ص 636.

[15] . ابن شهر آشوب، پيشين، ج 4، ص 425.

[16] . شيخ طوسي، الغيبه، تهران، مكتبة نينوي الحديثه، ص 214.

[17] . رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انصاريان، چاپ هفتم، 1383 ش، ص 551.

[18] . اربلي، كشف الغمه، تحقيق: سيد هاشم رسولي، تبريز، ج 2، ص 427.

[19] . شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص 336.

تفسير نمونه، «بقيةاللَّه» را چنين معنا کرده است:
هر موجود نافعي از طرف خداوند که براي بشر باقي مانده و مايه خير و سعادت او گردد، «بقيةاللَّه» محسوب مي‏ شود.

نمونه کامل و تام این باقی مانده از طرف خدا وجود مقدس آقا امام زمان است.
در روایتی آمده که:
«هنگامي که (مهدي) قيام کند، بر کعبه تکيه زند و ۳۱۳ تن از پيروانش نزد او گرد آيند. پس اولين چيزي که مي‏گويد، اين آيه است: «بقيةاللَّه خير لکم ان کنتم مؤمنين».
سپس مي‏ فرمايد:
منم «بقيةاللَّه» و خليفه او و حجت خدا بر شما. پس از آن، کسي بر آن حضرت سلام نمي‏کند، مگر اين که مي‏گويد: «السلام عليک يا بقية اللَّه في ارضه»؛ سلام بر تو اي باقي گذارده خدا در زمينش.

پی نوشت:
۱. تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۰۴
۲. آيه ۸۶ سوره هود
۳. ملامحسن فيض کاشاني، تفسير صافي، ج ۲، ص ۴۶۸