
emamian
سید حسن نصرالله: جمهوری اسلامی ایران به قدرت منطقهای تبدیل شده است
«سید حسن نصرالله» دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت روز شهادت فرمانده مقاومت شهید «عماد مغنیه»، فرمانده میدانی نیروهای حزبالله سخنرانی کرد.
سید حسن نصرالله در ابتدای سخنرانی، به سالروز آغاز انقلاب بحرین اشاره کرد و گفت که این انقلاب مردم این کشور درحالی وارد دهمین سالگرد خود میشود که حکام این کشور، آن را به پایگاهی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تبدیل کردهاند.
وی گفت که مردم بحرین تلاش دارند کشورشان را به جایگاه طبیعی خود بازگردانند و از مسئله فلسطین حمایت کنند.
سید حسن نصرالله به سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز اشاره کرد و گفت که ۴۲ سال از این پیروزی میگذرد و جمهوری اسلامی ایران طی این مدت مقاومت کرد و در همه زمینهها پیشرفت کرد تا اینکه الان به یک قدرت منطقهای بزرگی تبدیل شده است که برای آن هزاران حساب میشود.
دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت این روز اشاره کرد و گفت که از مهمترین ویژگیهای شخصیتی مشترک فرماندهان شهید مقاومت این است که آنها در مقاومت ذوب شده بودند و همه سختیها را تحمل کرده و به جان خریدند تا مقاومت در منطقه پا بگیرد و توسعه پیدا کند.
سید حسن نصرالله گفت که ما هم اکنون برای توسعه طرح مقاومت در منطقه و لبنان به روحیه شهید عماد مغنیه نیاز داریم.
او ادامه داد: «سید عباس الموسوی [دبیر کل شهید حزبالله] ساده زیست بود. معروف بود که خانه سید عباس، خودرو اوست. امروز وضعیت و امکانات ما در مقاومت بسیار بهتر از گذشته است و در بخشی از امور بسیار خوب است».
سید حسن نصرالله به زندگی شهید شیخ راغب اشاره کرد و گفت که «شیخ راغب حرب [از سران شهید مقاومت لبنان] هنگام که لبنان مملو بود از نظامیان اسرائیلی، هنگامی که نظامی اسرائیل دستش را دراز کرد تا با او دست بدهد، حاضر نشد با او مصافحه کند».
دبیرکل حزبالله ادامه داد: «امروز ما که برخی اقدام به عادیسازی روابط [با دشمن اسرائیلی] میکنند، به مواضعی مثل شیخ راغب حرب نیاز داریم».
اوضاع لبنان و تلاشها برای کشاندن پای خارجیها به این کشور
سید حسن نصرالله در مورد تحولات لبنان نیز از رویکرد برخی در بینالمللی کردن مسائل آن انتقاد کرد و گفت: «دعوت برخی در لبنان درباره قطعنامهای تحت بند هفتم [منشور سازمان ملل] درباره دولت لبنان، دعوت به جنگ است و این درخواست، مسائل لبنان را پیچیدهتر میکند».
او با بیان اینکه بینالمللی کردن قضیه، باز کردن باب مداخله در لبنان است، اظهار داشت که تکیه اصلی باید بر تلاش خود لبنانیها باشد تا خودشان مشکلاتشان را حل کند.
سید حسن نصرالله ادامه داد: «ما احساس میکنیم که طرح این ایده برای این است که گروهی با کمک از نیروی خارجی، علیه دیگری قدرتنمایی کند و دعوت به این موضوع، اشغالگری جدید است و با حاکمیت کشور در تضاد است».
او از اینکه در لبنان هر اتفاقی رخ میدهد، حزب الله را متهم میکنند انتقاد کرد و گفت که برخی به گونه ای رفتار می کنند که هر مشکل و حادثه باشد این مقاومت است که باید جواب بدهد کما اینکه در حادثه انفجار بندر بیروت گفتند حزبالله متهم هستی مگر اینکه شواهد ودلایل بیگناهی خود را ارائه کنی!
دبیر کل حزب الله گفت که اتهامها علیه حزب الله که پای اسرائیل و موساد را به لبنان را باز کرده، بیدلیل و غیرمنطقی است و این رژیم صهیونیستی است که شهروندان خود را در راستای نقشههای خود میکشد همانگونه که پیشتر در عراق وسایر کشورها یهودیانی را که حاضر به ترک خانههای خود و مهاجرت به فلسطین نبودند را قتلعام میکرد.
او گفت: «درباره اتهامهایی که در این چند هفته علیه حزب الله مطرح شده، در بخش اول اهانت بدون هیچ مدرک و دلیل مواجهیم و در بخش دوم شاهد اتهام با توجیه اتهام هستیم».
سید حسن نصرالله گفت که حملات علیه حزب الله با هدف تخریب این حزب در مناطق نفوذ و بین طرفدارانش شکست خورده است. او از مردم حامی مقاومت که در مقابل این اتهامات میایستند و از مقاومت حمایت میکنند، قدردانی کرد.
انفجار بندر بیروت
دبیرکل حزب الله گفت که از حق و حقوق مردم لبنان این است که بعد از این همه جار و جنجال و اتهامها، علت انفجار بندر بیروت را بدانند به ویژه خانوادههای شهدا و قربانیان این انفجار که هزینه زیادی به مردم و دولت تحمیل کرده است.
سید حسن نصرالله از دستگاه قضایی و دستگاههای مربوط خواست که نتایج تحقیقات خود در این حادثه را به مردم اعلام کنند.
پرونده تشکیل دولت لبنان
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه به موضوع تشکیل دولت در این کشور اشاره کرد و گفت که همه احزاب و جناحهای سیاسی به اتفاق، به دنبال تشکیل دولت هستند و اینکه گفته میشود برخی به دنبال عدم تشکیل دولت به نخستوزیر سعد الحریری هستند، صحت ندارد.
او با بیان تشکیل دولت به نفع همهاست، گفت که لبنانیها نباید این موضوع را به ایران و توافق این کشور و آمریکا در پرونده توافق هستهای مرتبط کنند و بهتر است همه به مسئولیت خود در این ارتباط عمل کنند. سید مقاومت تأکید کرد: «کمک گرفتن از دوستان به شرط آن که واقعا دوست باشند، برای تشکیل دولت مقبول است».
سید حسن نصرالله از عملکرد رئیس جمهور این کشور در جریان تلاش برای تشکیل دولت جدید حمایت کرد و گفت که میشل عون به وظایف و مسئولیتهای خود عمل کرده و منصفانه نیست که او را به بیمسئولیتی متهم کنیم.
دبیرکل حزب الله لبنان افزود: «برخی رئیس جمهور [میشل عون] و حزبالله را متهم میکنند که دنبال تشکیل دولت جدید [لبنان] نیستند. این حرف و اتهام که ما منتظر این مذاکرات هستیم، غلط و نادرست است».
ارتشهای آمریکا و اسرائیل در شبکههای اجتماعی
سید حسن نصرالله در ادامه به تحولات در شبکههای اجتماعی اشاره کرد و از طرفداران مقاومت خواست که در این شبکهها حضور پررنگ و قوی داشته باشند و با اخلاق اسلامی و بدون اسائه ادب به فعالیت بپردازند.
او گفت که آمریکا و رژیم صهیونیستی و متحدان آن در داخل و خارج لبنان ارتشهای الکترونیک تشکیل دادهاند تا فتنه و آشوب ایجاد کنند و صراحتاً آن را به زبان می آوردند.
سید حسن نصرالله گفت که برخی تلاش دارند با استفاده از فضای مجازی و شبکههای ارتباط جمعی لبنان را به سمت انفجار سوق دهند که نیازمند هشیاری است.
سیاست آمریکا در منطقه پس از ترامپ
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه به تحولات منطقهای اشاره کرد و گفت که با رفتن «دونالد ترامپ»، دولت جدیدی در کاخ سفید روی کار آمده و تحولات بزرگی رخ داده است و لبنان نیز به عنوان جزئی از این منطقه از این تغییرات و تحولات به دور نیست و متأثر خواهد شد.
سید حسن نصرالله در این باره گفت: «تحولات مهمی رخ داده بخصوص پس از رفتن ترامپ و آمدن دولت جدید آمریکا که ممکن است اولویتهایش تفاوت کند اما سیاست اصلی آمریکا یکی است».
او گفت که با تغییرات در کاخ سفید صهیونیستها و سعودیها از موضوع پرونده هستهای ایران نگران هستند و همزمان نیز دولت جدید در آمریکا گفته است که به حمایتهایش از جنگ یمن پایان داده و این گام مثبتی است که با مقاومت یمنیها حاصل شده است.
سید مقاومت با بیان این که موضوع هستهای ایران مهمترین موضوع منطقه است، اظهار داشت که تماسها و مواضع بین طرفین متفاوت است ولی تهران و رهبر انقلاب اسلامی موضع جمهوری اسلامی ایران را صراحتاً اعلام کردهاند.
ترامپ با حسرت دریافت تماس از سوی ایران رفت
دبیرکل حزب الله مقاومت ایران در برابر اقدامات و تحریمهای سخت دولت دونالد ترامپ تمجید کرد و گفت که «جمهوری اسلامی ایران [در این مدت] سربلندی و استقامت نشان داد و ترامپ هم همچنان منتظر تماس تلفنی ایران ماند! ایران دوره سختی را [با مقاومت] پشت سر گذاشت».
سعودی ها و اسرائیلیها از یمن نیز نگران هستند
سید حسن نصرالله با توجه به اظهارات و اقدامات آمریکا در مورد پرونده جنگ علیه یمن گفت که تلآویو و ریاض در این پرونده نیز نگران هستند؛ چرا که با مقاومت یمنیها نقشههای آنها بر آب شده است.
او گفت که هرگونه دعوت به آتشبس در یمن اقدام مثبتی است و جنبش انصار الله و دولت نجات ملی این کشور در این ارتباط هشیار هستند و این مسئله طبیعی و موردپسند است.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت که دولت جدید آمریکا تعامل با چین را اولویت جدید خود قرار داده است؛ چرا که این کشور در سطح اقتصادی، به تهدیدی بزرگ علیه آمریکا بدل شده است.
سید حسن نصرالله به فعالیت مجدد داعش و عناصر آن در سوریه و عراق اشاره کرد و گفت که دولت جدید آمریکا به ریاست جو بایدن درصدد است از این گروه تروریستی برای توجیه حضور خود در این دو کشور عربی استفاده کند و این اقدام آنها بعد از آن آغاز شد که درخواست های رسمی و مردمی مبنی بر اخراج نیروهای آمریکایی از عراق بیشتر شد؛ لذا واشنگتن داعش را به حرکت درآورد.
دبیرکل حزب الله درباره انتقام شهید خود از رژیم صهیونیستی گفت که این جنبش هرگز اجازه نخواهد داد خود نیروهایش پایمال شود و در صورتی که جنگی بر این حزب تحمیل شود و شهرها و مناطق و روستاهای لبنان هدف قرار گیرد، مقاومت در این کشور شهرکهای صهیونیستنشین را هدف قرار خواهد داد.
او به صهیونیستها هشدار داد که با «دم شیر بازی نکنند»؛ چرا که شرایط داخلی فلسطین اشغالی در سایه شیوع کرونا و اوضاع اقتصادی مساعد نیست و مقاومت هرگز معادلهای را که ترسیم کرده کنار نخواهد گذاشت.
سید حسن نصرالله افزود: «در هر جنگ آتی، جبهه داخلی اسرائیل، با آنچه که این رژیم از زمان تأسیسش ندیده، مواجه خواهد شد». سید مقاومت رئیس ستاد کل ارتش این رژیم را که این اواخر مقاومت را تهدید کرده بود، خطاب قرار داد و گفت: «اگر شهرهای ما را زدید ما مقابله به مثل خواهیم کرد».
دبیرکل حزب الله به موضوع عادیسازی روابط کشورهای بحرین، امارات و سودان و مغرب با رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت که اسرائیلیها این موضوع را بیش از حد بزرگ کردهاند ولی آنچه در این مسئله برای مقاومت مهم است، موضع مردم این کشورهاست نه حکومتها؛ چرا بحرینیها، سودانیها و کشورهای منطقه موضعشان در این ارتباط برخلاف آن چیزی است که حکام این کشورها میخواهند در فضای مجازی نشان دهند.
صلوات رمز محبت و وفادارى به پيامبر اکرم(ص) و خاندانش
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
يکى از اذکار مهمى که انسان را به خدا نزديک مىکند و در مسير حق ثابت قدم نگاه مىدارد، صلوات بر پيامبر اکرم و آل اوست.درود و صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله موجب علوّ درجات و ثواب براى فرستندگان آن خواهد بود و ديگر اين که فرستادن صلوات سبب مىشود نام و ياد پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله براى هميشه زنده و جاويد بماند.
به همين دليل آفريدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبير اين جهان به فرمان حضرت حق بر عهده آنها گذارده شده است، بر او درود مىفرستند. اکنون که چنين است تمام انسانها بايد با اين پيام جهان هستى هماهنگ شوند و بر او درود بفرستند:
«اِنَّ اللهَ وَ ملائکَتَهُ يُصَلُّونَ على النّبىَّ يا ايّها الّذين آمنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تسليماً» (1)؛
خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مىفرستند؛ اى کسانى که ايمان آورده ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملاً تسليم (فرمان او) باشيد.»
پيامبر صلى الله عليه و آله جواب دادند: جبرئيل عليهالسلام به من گفت: اگر شخصى بر من صلوات بفرستد و پس از آن بر اهلبيت من نيز صلوات فرستد، درهاى آسمان براى او گشوده شده و فرشتگان هفتاد صلوات براى او مىفرستند و اين عمل باعث ريختن گناهان مىشود. آنگاه همانگونه که برگ از درخت مىريزد، گناهان نيز از او مىريزند و خداوند متعال مىفرمايد: خواسته تو را اجابت نمودم و کامروا و سعادتمند هستى. آنگاه خطاب به فرشتگان مىفرمايد: فرشتگانم! شما هفتاد صلوات بر او مىفرستيد و من هفتصد صلوات. پيامبر اضافه کرد: اما هنگامى که بر من صلوات مىفرستد، پس از آن بر اهلبيتم صلوات نفرستد، بين آن صلوات و آسمان، هفتاد حجاب است
درباره کيفيت صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله، در روايات بىشمارى که از طرق اهل سنت و اهلبيت عليهمالسلام رسيده، صريحاً آمده است که «آل محمد» را به هنگام صلوات بر «محمد» بايد افزود در غير اين صورت صلوات، ابتر و ناتمام خواهد بود. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بر من درود ناقص نفرستيد. گفتند: اى رسول خدا! درود ناقص چيست؟ حضرت فرمودند: اين که بگوييد: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ.
بلکه بگوييد: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ.
پيامبر صلى الله عليه و آله، گوهر گرانقدر در عالم آفرينش است و اگر به لطف الهى در دسترس انسانها قرار گرفته، نبايد ارزانش بشمارند و ارج و مقام او را در پيشگاه پروردگار و نزد فرشتگان فراموش کنند. او انسانى است که از ميان انسانها برخاسته، ولى نه يک انسان عادى، بلکه انسانى که يک جهان در وجودش خلاصه شده است.(2)
ابوحمزه ثمالى از يکى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله به نام "کعب ابن عجوه" چنين نقل مىکند:
هنگامى که آيه 56 سوره احزاب نازل شد، عرض کرديم "يا رسول الله! سلام بر تو را مىدانيم، ولى صلوات بر تو چگونه است؟" فرمود، بگوييد:
«خدايا! صلوات و برکات خود را بر محمد و آل محمد قرار بده همچنان که بر ابراهيم و آل ابراهيم(ع) قرار دادى. همانا تو ستوده و بخشندهاى و بر محمد صلى الله عليه و آله و آل محمد عليهم السلام برکت ببخش چنان که بر ابراهيم عليه السلام و آل ابراهيم بخشيدى که تو ستوده و بزرگوارى.» (3)
رسول خدا فرمودند: «اِنَّ اولىَ النّاسَ بى يَوْمَ القيامةِ أَکْثَرُهُمْ عَلىَّ صَلاةً»؛ سزاوارترين مردم در روز قيامت به من آن کسى است که بيشتر بر من درود فرستد.»
کيفيت صلوات
درباره کيفيت صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله، در روايات بىشمارى که از طرق اهل سنت و اهلبيت عليهمالسلام رسيده، صريحاً آمده است که «آل محمد» را به هنگام صلوات بر «محمد» بايد افزود در غير اين صورت صلوات ابتر و ناتمام خواهد بود. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بر من درود ناقص نفرستيد. گفتند: اى رسول خدا! درود ناقص چيست؟ حضرت فرمودند: اين که بگوييد: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ.
بلکه بگوييد: اللّهُمَّ صَلَّ على محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ.(4)
امام صادق عليه السلام نقل مىکند که روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله از اميرالمؤمنين عليهالسلام پرسيدند: آيا نمىخواهى مژدهاى به تو بدهم؟ آن حضرت جواب داد: چرا، پدر و مادرم فداى تو که هميشه مژده دهنده به همه خيرها هستى. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: چند لحظه پيش جبرئيل عليه السلام چيز عجيبى به من گفت: اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: چه گفت: اى رسول خدا!،
پيامبر صلى الله عليه و آله جواب دادند: جبرئيل عليهالسلام به من گفت: اگر شخصى بر من صلوات بفرستد و پس از آن بر اهلبيت من نيز صلوات فرستد، درهاى آسمان براى او گشوده شده و فرشتگان هفتاد صلوات براى او مىفرستند و اين عمل باعث ريختن گناهان مىشود. آنگاه همانگونه که برگ از درخت مىريزد، گناهان نيز از او مىريزند و خداوند متعال مىفرمايد: خواسته تو را اجابت نمودم و کامروا و سعادتمند هستى. آنگاه خطاب به فرشتگان مىفرمايد: فرشتگانم! شما هفتاد صلوات بر او مىفرستيد و من هفتصد صلوات. پيامبر اضافه کرد: اما هنگامى که بر من صلوات مىفرستد، پس از آن بر اهلبيتم صلوات نفرستد، بين آن صلوات و آسمان، هفتاد حجاب است
و خداى بزرگ مىفرمايد:
خواسته تو را نپذيرفتم و سعادتمند و کامروا نگشتى. فرشتگانم! دعاى او را بالا نبريد مگر زمانى که عترت پيامبر صلى الله عليه و آله را به صلوات بر پيامبر ملحق سازد و همچنان اين دعا بالا نمىرود تا زمانى که عترت من در صلوات به من ملحق شوند.(5)
همچنين در روايات سخت تأکيد شده است که در هر روز جمعه بر محمد و اهلبيت او هزار مرتبه صلوات بفرستيد و در روزهاى ديگر صد مرتبه و نيز امام محمد باقر عليه السلام فرمود: هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوبتر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.
«اِنَّ اللهَ وَ ملائکَتَهُ يُصَلُّونَ على النّبىَّ يا ايّها الّذين آمنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تسليماً» (1)؛ خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مىفرستند؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملاً تسليم (فرمان او) باشيد.»
زمان و مکان صلوات
صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله محدوديت زمانى و مکانى ندارد اما در احاديث و روايات تأکيد شده است که مناسبترين زمان براى درود و صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله روز جمعه و شب جمعه است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند:
«اذا کانَ يَوْمُ الجُمُعَةِ وَ لَيْلَةُ الجُمُعَةِ فَاَکْثِروُا الصَّلاةَ عَلىَّ»(6)؛ چون روز جمعه و شب جمعه شود، بسيار بر من صلوات و درود بفرستيد.
همچنين در روايات سخت تأکيد شده است که در هر روز جمعه بر محمد و اهلبيت او هزار مرتبه صلوات بفرستيد و در روزهاى ديگر صد مرتبه(7) و نيز امام محمد باقر عليه السلام فرمود:
«ما مِنْ شَىءٍ يُعْبَدُ اللهُ بِهِ يَوْمَ الجُمُعَةِ اَحَبُّ اِلىَّ مِنَ الصّلاةِ عَلى مُحمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ»(8)؛
هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوبتر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.
همچنين در احاديث و روايات تأکيد شده است که در تمام مکانها (جز موارد محدود) زبان مىتواند به ذکر صلوات مشغول باشد. باز پيامبر صلى الله عليه و آله در اين زمينه فرمودهاند:
«حيثُما کُنْتُمْ فَصَلُّوا عَلىَّ فَاِنَّ صلاتَکُمْ تَبْلُغُنى»(9)؛ هر کجا باشيد بر من صلوات بفرستيد؛ زيرا صلوات شما در هر مکانى به من مىرسد.
همچنين در روايات سخت تأکيد شده است که در هر روز جمعه بر محمد و اهلبيت او هزار مرتبه صلوات بفرستيد و در روزهاى ديگر صد مرتبه و نيز امام محمد باقر عليه السلام فرمود: هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوبتر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.
مهمترين زمان ها و مکانهايى که به فرستادن صلوات در آنها تأکيده شده به شرح زير است:
1. در هر مکانى که نام پيامبر صلى الله عليه و آله ذکر شود.
2. در ابتداى هر کلامى که داراى قدر و ارزش است؛ مثل خطبهها، سخنرانىها و ... که بهتر است با صلوات آغاز شود.
3. در ابتدا و انتهاى وضو.
4. هنگام ورود يا عبور از کنار مسجد.
5. در تعقيب نمازها، مخصوصاً نمازهاى صبح و مغرب.
6. قبل و بعد از دعا.
7. در خطبه هاى نماز جمعه، عيدين و روز عيد غدير.
8. در هر شبانهروز.
9. در ماه مبارک رجب، مخصوصاً روز عيد مبعث.
10. در ماههاى شعبان و رمضان.
11. هنگام بوييدن گل و ريحان.
12. بعد از عطسه کردن خود يا ديگرى.
13. هنگام ذکر و به يادآوردن نام خداوند.
14. هنگام اراده سفر.
15. هنگام سوارشدن بر مرکب.
16. هنگام طى مسيرى که به صورت سرازيرى است.
17. بعد از گفتن «اللّهم لبيک» در احرام حج.
18. هنگام داخل شدن در مسجدالحرام.
19. هنگام استلام حجر اسماعيل.
20. هنگام انجام طواف و سعى بين صفا و مروه.
21. هنگام وداع در ميان رکن و باب در روز عرفه.
22. هنگام وقوف در مشعر.
23. هنگام ذکر و به يادآوردن نام خداوند متعال.
24. هنگام ذبح قربانى و بريدن سر حيوانات.
25. هنگام طى مسافت راه مدينه.
26. هنگام مشاهده مدينه منوّره و حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله.
27. هنگام توجه به قبر مقدس رسول خدا در بين قبر و منبر.
28. در ابتداى درس حديث.
29. در ابتداى موعظه، هدايت و راهنمايى ديگران.
30. هنگام برخاستن از مجلس.
31. هنگام مصافحه با برادر مسلمان.
هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوبتر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.
________________________________
1- احزاب، 56.
2- تفسير نمونه، ج17، ص 418.
3- آثار الصادقين، آية الله احسانبخش، ج11، ص210.
4- نقل روايت از مرحوم فيضالإسلام در ترجمه صحيفه سجاديه.
5- ثواب الاعمال، شيخ صدوق، ص377.
6- آثارالصادقين، ج11، ص211.
7- اصول کافى، کلينى، ج3، ص416.
8- همان، ص213.
9- کنزالعمال، ج1، ص 489.
زیارت قبور در روایات اهل سنت
از احادیثی که صحاح و سنن آنها را نقل کرده اند، استفاده میشود که پیامبر خدا به علّتی، بطور موقّت از زیارت قبور نهی کرده بود سپس اجازه داد که مردم راهيِ زیارت آنها شوند.
شاید علت نهی این بوده که اموات گذشته آنان، غالباً مشرک و بت پرست بوده اند و اسلام علاقه و پیوند آنان را با جهان شرک قطع کرده بود. ممکن است علت نهی چیز دیگری بوده باشد و آن این که گروه تازه مسلمان، بر سر خاک مردگان به باطل نوحه سرایی می کردند و سخنان خارج از ادبِ اسلامی به زبان می راندند. ولی پس از گسترش اسلام و پا برجایی نهال ایمان در دل افراد، این نهی برداشته شد و پیامبر گرامی به خاطر منافع تربیتی که در زیارت قبور هست اجازه داد تا مردم به زیارت قبور بشتابند. نویسندگان سنن و صحاح در این زمینه چنین نقل میکنند:
1 - «زُورُوا القبورَ فإنها تُذَکِّرُکم الآخِرَةَ...»(1).
«قبرها را زیارت کنید؛ زیرا زیارت آنها، مایه یادآوری سرای دیگر میگردد.»
2 - «کُنْتُ نَهَيْتُکُمْ عَنْ زِيارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوا، فَاِنَّها تُزَهِّدُ فِي الدُّنْيا وَتُذَکِّرُ الآخِرَةَ»(2).
«من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این به بعد زیارت کنید؛ زیرا زیارت قبور، شما را نسبت به دنیا بی اعتنا میسازد و آخرت را به یاد میآورد.»
روی همین اساس است که پیامبر گرامی، قبر مادر خود را زیارت میکرد و مردم را به زیارت قبور سفارش میفرمود؛ زیرا زیارت قبور مایه یادآوری آخرت است.
3 - «زارَ النّبيّ قَبْرَ اُمِّهِ فَبَکي واَبْکي مَنْ حَولَه... إستأْذَنْتُ رَبِّي في اَنْ أَزُورَ قَبرها، فَاَذِنَ لِي، فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَکِّرُکُمُ الْمَوْتَ»(3).
«پیامبر (صلی الله علیه وآله) قبر مادر خود را زیارت کرد و در کنار قبر او گریست و کسانی را که دورش گرد آمده بودند گریاند، آنگاه فرمود: از خدایم اجازه گرفته ام که قبر مادرم را زیارت کنم، شما نیز قبرها را زیارت کنید، زیرا زیارت آنها مرگ را به یاد میآورد.»
4 - عایشه میگوید:
«أنَّ رَسُولَ اللَّهِ رَخَّصَ في زِيارَةِ الْقُبُورِ»(4).
«پیامبر خدا بر زیارت قبور اجازه داد.»
5 - عایشه همچنین می گوید: پیامبر کیفیت زیارت قبور را این چنین برایم آموخت:
«فَأمَرَني رَبِّي آتي الْبقِيعَ فَأَسْتَغْفِرَلَهُمْ، قُلْتُ کَيفَ أقُولُ: يا رسول اللَّهَ، قالَ: قُولي: السلامُ علي أهل الدِّيارِ مِنَ الْمُؤمنينَ والمُسْلِمينَ يَرْحمُ اللَّه المُسْتَقْدِمينَ مِنّا وَالمُسْتأخِرينَ وإنَّا إنْ شاءاللَّه بِکُمْ لاحِقونَ»(5).
«پروردگارم دستور داد که به بقیع بیایم و بر خفتگان در آن طلب آمرزش کنم، (عایشه) می گوید: گفتم ای رسول خدا چگونه بگویم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل این دیار؛ از مؤمنان و مسلمانان. خداوند پیشینیان از ما و آنان که به دنبال ما می آیند را رحمت کند، ما به همین زودی به شما ملحق میشویم.»
6 - در احادیث وارد شده که پیامبر با چه جمله هایی به زیارت قبور میپرداخت، مانند:
«السَّلامُ عَلَيْکُم دارَ قَوْمٍ مُؤمنينَ وإنّا واِيَّاکُمْ مُتواعِدونَ غَداً ومُواکِلُونَ، واِنَّا اِنْ شاءاللَّهُ بِکُم لاحِقُونَ، أللّهمَّ اغْفِر لأِهْلِ بقيع الغَرْقَدِ»(6).
در حديث ديگر، چنين آمده:
«السَّلامُ عَلَيْکُمْ أهْلَ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإنَّا اِنْ شاءاللَّهُ بِکُمْ لاحِقونَ، اَنتُم لنا فَرَطٌ ونَحْنُ لَکُم تَبَعٌ أسْئَلُ اللَّه الْعافِيةَ لَنا وَلَکُمْ»(7).
از حدیث عایشه استفاده میشود که هرگاه آخر شب فرا میرسید، پیامبر به سوی بقیع می رفت و میگفت:
«السَّلامُ عَلَيْکُمْ دارقَوْمٍ مُؤْمِنينَ وَاَتاکُمْ ما تُوعَدُونَ، غَداً مُؤَجِّلُونَ، وَاِنَّا اِنْ شاءَاللَّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأهْلِ بَقِيعِ الْغَرْقَدِ»(8).
ازحدیث دیگری استفاده می شود که پیامبر گرامی بطور دسته جمعی به زیارت قبور میشتافت و به آنان تعلیم می کرد که اهل قبور را چگونه زیارت کنند.
«کانَ رسوُلُ اللَّهَ يُعَلِّمُهُمْ اِذا خَرَجوا اِلَي الْمَقابِرِ فَکانَ قائِلُهُمْ يَقُول: السَّلامُ عَلَي أهلِ الدِّيارِ (يا) السَّلامُ عَلَيْکُمُ أهْلَ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وإنّا إنْ شاءَاللَّهُ لاحِقُونَ أَسْئَلُ اللَّهَ لَنا وَلَکُم الْعافِيَةَ...»(9).
پی نوشت:
(1) صحیح ابن ماجه 1 :113.
(2) سنن ترمذی 3 :274.
(3) صحیح مسلم 3 :65.
(4) سنن ابن ماجه 1 :113.
(5) صحیح مسلم 3 :64 وسنن نسایی 3: 76.
(6) سنن نسایی 4 :76.
(7) همان.
(8) صحیح مسلم 3 : 63.
(9) صحیح مسلم 3 :11
تمسخر از منظر آموزههای دینی/ لایَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ
خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید.(حجرات، آیه 11)
فرق تمسخر و مزاح
برخیها شوخی و مزاح را با تمسخر و استهزاء به افراد و اقوام و فرهنگها اشتباه گرفتهاند. از نظر اسلام شوخی اگر با دروغ همراه نباشد و به غیبت منجر نشود مجاز دانسته شده است؛ هر چند که فرهیختگان و خردمندان گرایش به شوخی و مزاح کمتر دارند؛ زیرا آن را جزو لهو و لغو میشمارند و اگر سخنی به مطایبه و شوخی میگویند با توجه به سطوح متفاوت مخاطبان در راستای بیان حقایق است؛ علامه مجلسی در کتاب جواهر العقول معروف به موش و گربه مینویسد: چون اکثر مردم عالم به خوشطبعی و مجاز راغبند، بنابراین به لفظ خوشطبعان و شمه ظریفان بیان خواهد شد.(موش و گربه، محمدباقر مجلسی، ص 10) خداوند متعال در وصف قرآن کریم میفرماید: «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ، قرآن گفتاری متین و قاطع است و هزل نیست.(طارق، آیات 13 و 14)
با این همه پیامبر(ص) که سنت و سیره عملیاش براساس ارزشهای قرآنی است میفرماید: «اِنّی لاَمزح و لا اقولُ الا حقّا، من مزاح میکنم، اما از محدوده حق هم خارج نمیشوم.(بحارالانوار، ج 76، ص60؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج6، ص330) امام صادق(ع) نیز میفرماید: كانَ رَسولُ الله يُداعِبُ وَ لا يَقولُ اِلاّ حَقّـا؛ رسول اكرم(ص) شوخى مىكردند ولى جز حقّ چيزى نمىگفتند. (مستدركالوسائل ج 8، ص 408، ح 9818)
پس براساس این روایات باید گفت: اگر شوخی و مزاح بر محور حق باشد و از آن تجاوز نکند ممدوح است و از مصادیق هزل نیست.
امام صادق(ع) میفرماید: اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ المُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.(تحف العقول، ص 49)
امام صادق(ع) نیز میزان مطلوب در مطایبه و شوخ طبعی را حدی میدانند که در آن اهانتی به کسی نشود و خروجی از محور حق انجام نگیرد. ایشان حدود دُعابه را این گونه تعریف میکند:«ما مِن مؤمنٍ الا و فیه دعابهٌ. قیل له: و ما الدُّعابه. فقالَ المِزاح، از علامات مؤمن این است که در او دعابه است. عرض شد دعابه چیست؟ فرمودند: مزاح».(بحارالانوار، ج 76، ص 58) از همین رو در اسلام، مطایبه و ممازحه و مداعبه، حد ممدوح و پسندیده مزاح است که از حد معقول خارج نشود و در آن اهانتی به کسی نباشد. دانشوران اسلامی، بویژه آنان که متعبدتر بودهاند، همواره همین حدود متعارف یعنی حد مداعبه را در آثار خویش حفظ کردهاند.
در سنت و سیره رسول اكرم (ص) آمده است: پيرزنى نزد پيامبر(ص)آمد. حضرت به او فرمودند: پير به بهشت نمىرود. پيرزن گريست. حضرت فرمودند: تو در آن روز پير نخواهى بود. خداى متعال مىفرمايد: «ما آنان را آفرينش نوينى بخشيديم و همه را دوشيزه قرار داديم».(تنبيه الخواطر ج1، ص112)
امام كاظم (ع) میفرماید: باديهنشينى بود كه نزد رسول خدا مىآمد و براى آن حضرت هديه مىآورد و همان جا مىگفت: پول هديه ما را بده و رسول خدا مىخنديدند. آن حضرت هرگاه اندوهگين مىشدند، مى فرمودند: آن باديهنشين چه شد؟ كاش نزد ما مىآمد.(كافى، الاسلامیه، ج2، ص663، ح1)
امام على (ع) نیز میفرماید: هرگاه رسول اكرم يكى از اصحاب خود را غمگين مىديدند، با شوخى او را خوشحال مىكردند و مىفرمودند: خداوند، كسى را كه با برادران (دينى) اش با ترشرويى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مىدارد. (کشف الریبه ص 83)
باید توجه داشت که شوخی کردن بیش از حد و خارج از عرف معقول نیز تبعات منفی دارد که باید آن را مد نظر قرار داد. امام على (ع) میفرماید: كَثرَهًُْ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ؛ شوخى زياد، ارج و احترام را مىبرد و موجب دشمنى مىشود.(عیون الحکم و المواعظ، ص 390، ح 6611)
باید متوجه بود که شوخی به جای حساس نیز کشیده میشود؛ از اینرو، آن حضرت(ع) هشدار میدهد و میفرماید : رُبَّ هَزلٍ عادَ جِدّا؛ چه بسا شوخىاى كه جدّى مىشود.(تحفالعقول، ص85)
همچنین امام صادق (ع) هشدار میدهد که با هر کسی شوخی و مزاح نباید کرد. آن حضرت میفرماید: إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَ لا تُمارِهِ؛ هر گاه كسى را دوست داشتى، با او نه شوخى كن نه مجادله. (كافى، الاسلامیه، ج 2، ص 664 ، ح9)
پيامبر (ص) میفرماید: من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانهاى در حومه بهشت و خانهاى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مىكنم.(خصال، ص 144، ح170)
امام حسن عسکری(ع) میفرماید: لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک؛ جدال مکن که ارزشت میرود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند.(کافی، ج 2 ، ص 665 ، ح 17؛ تحف العقول، ص 486)
امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:«مَن کَثُرَ مزاحُهُ، قلَّ وقارُه، هر که مزاحش بسیار شود وقارش کم میشود».(میزان الحکمه، ج 4، ص 2898)
در روایات آثاری برای شوخی بیان شده که انسان احساس میکند از شوخی پرهیز کند بهتر است؛ زیرا ضررش کمی بیشتر از سودش است.
اگر شوخی و مزاح با همه محدودیتهای آن جایز و روا دانسته شده باشد؛ اما هیچ شکی نیست که استهزاء و تمسخر این گونه نیست و چنان که گفته شد، با مزاح فرق دارد و باید از آن به عنوان نابهنجار و ضد ارزش و بلکه گناه اجتناب کرد. از این رو امام هادی (ع) در بیان تفاوت مزاح و استهزاء میفرماید: الهُزءُ فُكاهَهًُْ السُّفَهاءِ، و صِناعَهًُْ الجُهّالِ؛ مسخره کردن، شوخى كمخردان و كار نادانان است.(الدرهًْ الباهرهًْ، ص 43؛ بحارالانوار، بیروت، ج 72، ص 147 ، ح 20)
آثار ناهنجاری استهزاء و تمسخر
ناهنجاری استهزاء آثار و پیامدهای زیانبار فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی دارد که باید به آنها توجه داشت. خداوند در قرآن به این آثار و پیامدها اشاره دارد. از جمله مهمترین آنها عبارتند از:
1. اندوه و دلتنگی:
از مهمترین آثار زیانبار تمسخر نسبت به دیگری، آسیب روانی است که بر شخص مسخرهشونده وارد میشود. اصولا وقتی کسی از سوی دیگران مورد استهزا قرار میگیرد، از نظر روانی دچار آسیب شدیدی میشود که افسردگی و اندوه و احساس دلتنگی از نمونههای آن است. تمسخر دیگران احساسی در آدمی ایجاد میکند که گویی سینهاش در دلش به تنگ آمده است و میخواهد تحت فشار سهمگین آن له شود. این گونه است که آثار اندوه بر دل و جان و تن و روان شخص نمایان میشود و جهان با همه فراخیاش بر او تنگ میآید و احساس نگرانی و دلتنگی میکند.(حجر، آیات 95 و 97)
2. غفلت از یاد خدا:
از آثار روانشناسی تمسخر آن است که دلهای مسخرهکنندگان گرفتار غفلت از یاد خدا میشود(یوسف، آیه 110) و با تداوم در این امر به مشکلاتی دیگر نیز گرفتار میشوند.
3. محرومیت از هدایت:
کسی که گرفتار استهزا شود، از هدایت خاص الهی نیز محروم میشود.(توبه، آیات 79 و 80)
4. محرومیت از آمرزش خدا:
استهزاءگران مؤمنان، محروم از آمرزش خدا هستند و باید بدانند که این کارشان، بازتابی از اعمال زشت و نابهنجار آنان است.(همان)
5. ارتداد و خروج از اسلام:
استهزاى خدا، آيات و رسول او، سبب ارتداد انسان و خروج از اسلام میشود. بنابراین، باید توجه داشت که آثار زیانبار اعتقادی بر این نابهنجاری بار میشود. البته بر اساس آموزههای اسلام کسانی که واجبات قطعی اسلام را به تمسخر بگیرند و یا درباره معصومان(ع) به استهزا بپردازند، از اسلام خارج میشوند و احکام ارتداد بر آنان بار میشود که از جمله آن قتل در صورت عدم توبه است.(توبه، آیات 65 و 66) بنابراین، نباید به استهزا کردن آغاز یا عادت کرد که گاه به استهزای اموری میرسد که قتل و کشته شدن از نتایج زیانبار آن است؛ برخی از مردم عادت کردهاند که برای همه چیز جوک و لطیفه بسازند و در این امر چنان افراط میکنند که برای امام معصوم(ع) نیز لطیفه و جوک میسازند. اگر این عمل از روی عمد و قصد باشد، حکم مرتد بر او بار میشود و اگر توبه نکند باید خود را برای قتل آماده کند و اگر کسی اقدام به قتل او نکند و توبه هم نکند باید در قیامت خود را برای آتش دوزخ آماده سازد.
6. ظلم و ستم:
تمسخر دیگران در حکم ستم به آنان است و تمسخرکنندگان جزو گروه ظالمان محسوب میشوند. خداوند به دلیل آنکه استهزاء مومنان و امت اسلام موجب میشود تا انسجام اجتماعی به هم بریزد و حرمت و احترام مومنان حفظ و صیانت نشود، استهزاى مؤمنان را سبب قرار گرفتن در شمار ستمگران و ظالمان دانسته که حکم آن دوزخ است.(حجرات، آیه 11) اصولا تعدی به حقوق دیگران در هر شکل و شمایلی حرام و گناه است و تمسخر به سبب آنکه ظلم به شخصیت و تعرض به آن است، از ظلمهای زشت و نابهنجاری است که باید ترک کرد.
7. فسق:
فسق، دریدگی است و کسی که دیگران را به تمسخر میگیرد، پوشش و آرایههای زیبا را کنار میزند و زشتیها و عیوب دیگران را آشکار میکند. البته ممکن است شخص بگوید من حقیقت و واقعیتی را بیان کردهام؛ ولی باید توجه داشته باشد که غیبت بیان هر حقیقت و واقعیتی است که دیگران از شنیدن آن کراهت دارند و دوست نمیدارند کسی درباره آن چیزی بگوید و بشنود. همچنین باید توجه داشت که اگر آن موضوع، واقعیت نداشته باشد که جزو تهمت و بهتان حساب میشود و وضعیت بدتری پیدا میکند؛ زیرا در این صورت مجازات قانونی و کیفری برای تهمت و بهتان زننده است. به هر حال، از نظر قرآن، کسی که به تمسخر دیگران میپردازد خود جزو گروه فاسقانی است که خداوند ایشان را انسانهای نادرست میداند. خداوند میفرماید استهزاى مؤمنان، سبب قرار گرفتن استهزاکننده در زمره فاسقان است.(توبه، آیات 79 و 80)
8. تهدید خدا:
از آنجا که استهزا، شخصیت اجتماعی افراد را مورد هدف قرار میدهد و کرامت و شرافت ایشان را مخدوش میسازد، خداوند تمسخرکنندگان را تهدید به عذاب خود میکند تا مردمان دست از این رویه و رفتار بردارند و کارهای نابهنجار و ضد ارزشی را انجام ندهند.(همزه، آیه 1)
9. حسرت در قیامت:
کسی که به تمسخر دیگران در دنیا مشغول است باید بداند که در قیامت حسرت میخورد که ای کاش به جای این رفتار نابهنجار به کرامت مردم توجه میکرد و آنان را تکریم و تعظیم مینمود. از نظر قرآن، افسوس خوردن در قيامت، ثمره كوتاهى انسانها در انجام اعمال دینی و تمسخر وعدههاى الهى است(زمر، آیه 56).
10. سرزنشهای الهی:
از نظر قرآن استهزای دیگران بویژه خدا و پیامبران کاری بسیار زشت و حرام و گناهی عظیم است و باید ترک شود. از این رو استهزاگران از سوى خداوند سرزنش میشوند(یس، آیه 30؛ لمزه، آیه 1) و خداوند وعده دوزخ را به آنان میدهد و در آیات 64 و 65 سوره توبه به همین دلیل منافقان از سوى خدا توبیخ و سرزنش میشوند. البته این گونه نیست که همواره در بر یک لنگه بچرخد، بلکه استهزا کنندگان باید بدانند که روزی خود ایشان در قیامت مسخره شدن خواهند شد و توبیخ و مسخره شدن در آن روز چیزی جز كيفر استهزاى ارزشهاى دينى از سوى آنان در دنیا نیست.(مومنون، آیات 104 تا 109)
روشهای تمسخر
در تمسخر روشهایی به کار گرفته میشود که در آیات قرآن به آن توجه داده شده است. از جمله روشهاى استهزای دیگران میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. اشاره:
استهزاى افراد از سوى استهزاگران با اشاره چشم به همديگر از جمله روشهایی است که در این امور به کار گرفته میشود.(مطففین، آیات 29 و 30)
2. تكذيب:
تكذيب و دروغ خواندن سخنان دیگری شيوهاى براى تمسخر از سوى استهزاگران است که در آیاتی از قرآن بیان شده است.(انعام، آیات 4 و 5؛ شعراء، آیات 5 و6)
3. حركت سر:
تكان دادن سر از شيوههاى استهزاگران براى تمسخر دیگران و افکار و عقاید است که به کار گرفته میشود.(اسراء، آیه 51)
4. درخواست نامعقول:
درخواست بیخردانه همچون نزول فرشته به صورت محسوس از سوى كافران، شيوه استهزاى آنان بوده است که امروز نیز به کار گرفته میشود.(انعام، آیات 8-10؛ نحل، آیات 33و34)
5. سوت زدن:
استهزاى دیگران، با گذاشتن دست بر دهان و سوت كشيدن که شیوهای بسیار متداول حتی در برخی از مجالس رسمی است.(ابراهیم، آیه 9) البته این رویه نباید در مجالس اسلامی و شوراها به کار گرفته شود که متاسفانه در قالب هو کردن و دو دو کردن خودنمایی و بروز میکند.
6. عيبجويى:
عيبجويى از ديگران، از شيوههاى استهزاگران است. در حقیقت بیان خصوصیات بدنی و رفتاری و گفتاری دیگران که واقعیت است، کاری بسیار نادرست است که از سوی تمسخرکنندگان به کار گرفته میشود.(توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11؛ همزه، آیه 1)
7. كنايه:
استفاده از كنايههاى تمسخرآميز، از روشهاى استهزاءگران است. باید توجه داشت که کنایات، تاثیر بیشتر از کلام مستقیم دارد.(نساء، آیه 46؛ هود، آیه 38)
8. لقبگذارى:
نامگذارى زشت و كفرآلود، از شيوههاى تمسخركنندگان است.(حجرات، آیه 11).
مسجد جامع «العمری» بیروت
بر اساس این گزارش، دو روایت درباره ساخت مسجد العمری وجود دارد، روایت اول حاکی از آن است که این مسجد سال 14 هجری – 635 میلادی در دوره خلیفه دوم عمر بن الخطاب روی ویرانه های معبد بت پرستان ساخته شد.

این مسجد نام های بسیاری دارد که در زمان های مختلف در میان مردم به شهرت رسیده است. جامع «فتوح الاسلام»، جامع« التوبة»، جامع «النبی یحیی»، جامع «العمری»، جامع «البحر» و «الجامع الکبیر» از جمله نام های این مسجد معروف است.

ورودی مسجد جامع و گلدسته آن به سبک دوره مملوکی در سال 1350 میلادی ساخته شد. نقش و نگارهای دوره بیزانس و عربی در دیوارها و درهای آن باعث تمایز آن نسبت به سایر مساجد شده است. در این مسجد منبری از سنگ مرمر وجود دارد که دو طرف آن مزین به آیه های قرآن کریم است.
ساختمان این مسجد از ماسه سنگی پوشیده شده است و دیوارهای آن یک متر ضخامت دارد و برای همین در تابستان سرد و در زمستان گرم است.

اعزام زمینی حجاج از طریق عراق در صورت موافقت سعودیها
مسئولان حج جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق در یک نشست ویدئو کنفرانس درباره حج آینده به رایزنی و تبادل نظر پرداختند.
دراین نشست مجازی، حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالفتاح نواب، نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی و علیرضا رشیدیان، رئیس سازمان حج و زیارت و حجج اسلام سامی مسعودی و سید راضی الحسینی، رئیس و معاون شورای عالی حج و عمره عراق ضمن بیان نقطه نظرات خود درباره حج آینده، بر آمادگی برای مشورت و تبادل نظر برای هماهنگی، تعامل و هم افزایی بین خادمان ضیوف الرحمان در دو کشور تأکید کردند.
نماینده ولیفقیه در امور حج و زیارت آمادگی کامل جمهوری اسلامی ایران را برای همکاری و تبادل تجربیات درمسایل مختلف حوزههای حج و عمره با سایر کشورها به ویژه کشور دوست و همسایه عراق خاطرنشان و ابراز امیدواری کرد: این همکاریها به فعالیتهای منظم و امضای تفاهم نامه بین دو کشور منجر شود.
حجتالاسلام نواب تصریح کرد: ما برای برگزاری همایشهای مختلف در حوزههای حج، عمره و عتبات در فضای مجازی با حضور اندیشمندان و علمای کشورهای اسلامی آمادگی داریم.
وی با توجه به شرایطی که شیوع ویروس کرونا ایجاد کرده است، داشتن اطلاعات درباره برنامههای حج آینده را بسیار مهم دانست و با اشاره به اینکه عربستان در این زمینه تاکنون اطلاعرسانی نکرده است، افزود: تعاون و همکاری بین کشورهای اسلامی ثمرات ارزشمندی در پی دارد و در صورتی که دولت عربستان ابراز آمادگی کند، ما میتوانیم ضمن ارتباط و گفتگو با متفکران و شخصیتهای جهان اسلام، نکات مورد نظر آن را به کشور میزبان زائران سرزمین وحی منتقل کنیم.
در این نشست، رئیس شورای عالی حج و عمره عراق نیز برگزاری اینگونه نشستها را درآگاهی از افکار و ایدههاییکه میتواند به وحدتبخشی و افزایش اطلاعات مسئولان و زائران حج منجر شود، مفید ارزیابی کرد و گفت: باید کنگره عظیم حج را به یک تجمع هدفمند و مردمی تبدیل کنیم تا امت اسلامی به سمت یک امت یکپارچه سوق یابد.
حجت الاسلام والمسلمین سامی مسعودی از تبادل تجربیات دو کشور در حوزههای حج و عمره استقبال کرد و لزوم ارتباط با دیگر کشورهای اسلامی را درمورد حج آینده یادآور شد و فضای مجازی را بستر مناسبی در این ارتباط دانست.
رئیس سازمان حج و زیارت کشورمان نیز در این نشست مجازی، با اشاره به اینکه بلا تکلیفی در خصوص حج آینده برای برنامههای اجرایی حج مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد، اظهار داشت: تعیین تکلیف موضوع حج در زمان مناسب یک ضرورت انکارناپذیر است.
رشیدیان افزود: جمهوری اسلامی ایران دستورالعملهای بهداشتی را برای حوزههای مختلف از جمله اسکان، تغذیه، حمل و نقل و ... تهیه کرده و آمادگی دارد آنها را به طرف عراقی نیز ارائه کند.
وی همچنین به مشکلاتی که در خصوص محدودیتهای پروازی در فرودگاههای عربستان وجود دارد اشاره کرد و علاقه ایرانیان را برای سفر زمینی به سرزمین وحی از طریق عراق و همراه با زیارت عتبات عالیات یادآور شد که رئیس شورای عالی حج و عمره عراق از آن استقبال کرد و گفت: در صورت موافقت عربستان، ما آمادهایم که زمینههای این سفر را در عراق پیگیری کنیم.
معاون رئیس شورای عالی حج و عمره عراق هم ادامه داد: ما آمادگی داریم که با شما در ارتباط با نحوه ارائه خدمات بهتر به زائران سرزمین وحی همکاری کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین سید راضی الحسینی استمرار رایزنیها و برگزاری همایشها میان مجموعههای حج دو کشور و همچنین با مشارکت دیگر کشورها را در راستای گسترش آگاهیها درخصوص برگزاری حج خواستار شد و گفت: با توجه به شرایط کنونی باید برای برگزاری درست این فریضه الهی برنامهریزی مناسب انجام شود.
نماینده ولی فقیه در امور حج وزیارت درپایان این ارتباط تصویری پیشنهاد کرد که کمیسیون مشترکی از خبرگان و کارشناسان حج دو کشور تشکیل شود و ازتجربیات طرفین برای برگزاری بهترحج آینده و ارائه خدمات مطلوب به زائران استفاده شود.
در این ارتباط تصویری طرفین از خدمات آیت الله محمد محمدی ری شهری و حجت الاسلام والمسلمین قاضی عسکر نمایندگان سابق ولی فقیه در امور حج و زیارت تقدیر کردند و با قرائت فاتحه یاد و خاطره حجج الاسلام والمسلمین سید جواد مظلومی معاون فقید امور بین الملل و نجف نجفی روحانی مسئول سابق دفتر نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری در مدینه و عتبات عالیات را گرامی داشتند.
دلایل نزول بلا و روشهای استقامت در برابر آن از نگاه امام هادی(ع)
ما هر چه رابطهمان را با خداوند محکمتر کنیم و فقط رضایت ایشان برای ما مهم باشد گرفتاریهای دنیا بر ما آسانتر خواهد شد چنانکه امام هادی علیه السلام فرمودند: «مَن کانَ عَلی بَینة مِن رَبِّهِ هانَتْ عَلیهِ مَصائِبُ الدنیا وَ لوْ قرِضَ وَ نشِرَ/ و هر که بر طریق خدا پرستی، محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، اگر چه مقراض (قیچی) شود و ریز ریز گردد.»
همه ما در زندگی خود مشکلات و گرفتاریهایی داریم که گاهی اوقات چنان ما را خسته میکند که نسبت به دنیا و زندگی بدبین میشویم. واقعا دلایل این همه مشکل و گرفتاریها در دنیا چیست؟
دنیا از منظر روایات اهل بیت علیهم السلام
با نگاهی به روایات متوجه خواهیم شد که اهل بیت علیهم السلام دنیا را دار بلا و آزمایش و پلی برای رسیدن به آخرت میدانند. این دنیا مقصد و هدف اصلی نیست بلکه راهی است که در صورت استفاده درست از آن، ما را مقصد اصلی مان خواهد رساند. پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در مورد دنیا فرمودند: «الدُّنْیَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة؛ [۱] دنیا کشتزار آخرت است.» در دنیا هرچه بکاریم در آخرت درو خواهیم کرد به این معنا که نتیجه اعمال خوب یا بد ما در سرای آخرت مشخص خواهد شد. چه خوب است که نامه اعمالمان در آخرت پر از کارهای خوب و ثوابی باشد که در دنیا برای خود ذخیره کردهایم.
امام هادی علیه السلام دنیا را به مانند بازاری تشبیه کردند که بعضی در آن سود میکنند و بعضی ضرر میبینند، ایشان فرمودند: «أَلدنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ؛ [۲] دنیا بازاری است که گروهی در آن سود میبرند و دستهای زیان میبینند.» اختیار با خود ما است که در این بازار دنیا، با برادشتن توشه مناسب برای آخرت سود کنیم یا در صورت خالی بودن نامه اعمالمان از کاراهی نیک، جزء زیانکاران باشیم.
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم پر از سختی و بلا و ازمایشات الهی است که متوجه همه ما است چنانکه امام علی علیه السلام فرمودند: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ؛ [۳] دنیایی که شما در آن زندگی میکنید، خانهای پیچیده به سختیها و رنجها است.» مسأله مهم نحوه برخورد با این مشکلات و گرفتاریهایی است که در دنیا بر ما عارض میشود. در اینجا به دو شیوه برخورد با بلاها و مصیبتهای دنیا از نگاه امام هادی عالیه السلام اشاره خواهیم داشت.
رابطه استوار با خدواند؛ باعث آرامش در زمان بلاها
ما هر چه رابطهمان را با خداوند محکمتر کنیم و فقط رضایت ایشان برای ما مهم باشد گرفتاریهای دنیا بر ما آسانتر خواهد شد چنانکه امام هادی علیه السلام فرمودند: «مَن کانَ عَلی بَینة مِن رَبِّهِ هانَتْ عَلیهِ مَصائِبُ الدنیا وَ لوْ قرِضَ وَ نشِرَ؛ [۴] و هر که بر طریق خدا پرستی، محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، اگر چه مقراض (قیچی) شود و ریز ریز گردد.» اگر رابطه ما با خدای خود قوی و فقط رضایت او مد نظرمان باشد بلاها را نعمتی از جانب خداوند خواهیم دید و دیگر از هیچی ترس نداشتیم و شاید هم به استقبال بلاها میرفتیم زیرا باعث ترفیع درجه ما پیش خداوند متعال خواهد شد چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ؛[۵] اگر مؤمن می دانست که در برابر مصائب چه پاداشی دارد، آرزو می کرد بدنش با قیچی قطعه قطعه شود!»
نیمه پر لیوان را ببینیم
تاثیر مشکلات و گرفتاریها تنها منحصر در جسم آدمی نیست و گاهی بر روح و روان فرد هم اثر خواهد گذاشت و شاید تاثیرات منفی آن بر روان فرد دو چندان باشد. تغییر دید از منفی به مثبت یکی از مهمترین راهکارهای دور کردن افکار منفی است. در مسأله مشکلات و سختی های دنیا هم تغییر نگاه، میتواند خیلی به ما کمک کند تا مصائب و دشواریها، ما را از پای در نیاورد، به این صورت که ما دنیا را هدف ندانیم، و گرفتاریها و بلاهای آن را مایه رسیدنمان به ثواب و اجر اخروی ببینیم، اگر با این نگاه به دنیا بنگریم دیگر هیچ مشکل و بلایی نمیتواند ما را ناامید کند. امام هادی علیه السلام در مورد اجر در برابر بلاها اینگونه فرمودند: «اِنَّ اللّه َ جَعَلَ الدُّنیا دارَ بَلْوی وَالاْخِرَةَ دارَ عُقْبی وَجَـعَلَ بَـلوَی الدُّنیا لِثَـوابِ الاْخِـرَةِ سَبَبَا وَثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بَلوَی الدُّنیا عِوَضا؛ [۶] خداوند، دنیا را جای گرفتاری قرار داده و آخــرت را سـرای پـاداش، گرفتاری دنیا را سبب ثواب آخرت قرار داده و ثـواب آخـرت را عـوض گرفتـاری دنـیا.» پس در واقع ما با تغییر نگاه نسبت به بلاها، نیمه پر لیوان را دیده ایم که همان اجر و ثواب اخروی است. این روش خیلی میتواند در زمان گرفتاریها و بلاها به ما کمک کند.
پی نوشت:
[۱] عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۷، ح ۶۶.
[۲] تحف العقول، ص ۷۷۴.
[۳] نهج البلاغه، خ ۲۲۶.
[۴] تحف العقول، ص ۴۸۳.
[۵] اصول کافی، ج ۳، ص ۳۵۴.
[۶] تحف العقول، ص ۴۸۳.
توصیههای خواندنی و شنیدنی خدای متعال به رسول خدا (ص)
یکی از مباحث مطرح شده در کتاب ارشادالقلوب، روایتی است از أمیرالمؤمنین علی (ع) که همانا رسول خدا(ص) در شب معراج از خدای تعالی پرسید پروردگارا کدامیک از اعمال برتر و افضل است؟ که متن زیر، پاسخ خداوند متعال در قالب حدیث قدسی است :
متن فارسی:
روایت شده از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که همانا رسول خدا شب معراج از خدای تعالی پرسید:
پروردگارا کدامیک از اعمال برتر و افضل است؟
خدای تبارک و تعالی فرمود: در پیش من عملی بهتر از توکل بر من و رضای بقضای من بهتر نیست.
ای محمّد دوستی خودم را بر دوستانم واجب کردم و نیز محبتم را واجب کردم بر آنان که بسوی من توجه میکنند و دوستیم را واجب کردم بر آنان که به من متصل می شوند و بر کسانی که بر من توکل دارند و برای محبت من حدی نیست و دوستی خود را برای دوستانم زیاد کردم و نشانه ای قرار میدهم.
اینان کسانی باشند که با توجه من به آفریدگانم توجه می کنند و حاجتهای خود را بمردم نمی گویند. شکم های آنان خالیست از حرام؛ نعمتشان در دنیا ذکر و محبت من و رضای من از ایشان است.
ای احمد اگر دوست داری که باورعترین مردم باشی، پارسائی کن در دنیا و میل به آخرت داشته باش.
عرض کرد بارالها؛
چگونه در دنیا پارسائی کنم؟
فرمود: از غذا و آشامیدنی لباس دنیا اندکی بگیر و برای فردایت پس انداز مکن و ذکر مرا ادامه بده.
عرض کرد بارالها؛
چطور ذکر ترا ادامه بدهم؟
فرمود: به دوری از مردم و توجه نداشتن به تلخ و شیرین دنیا و خالی کردن خانه دلت را از دنیا.
ای حمد بترس از اینکه مانند کودک باشی که هرگاه نگاه به سبز و زردی کند و هر گاه ترش و شیرینی به او داده شود فریب بدهند او را.
عرض کرد پروردگارا؛ مرا بکاری دلالت کن بوسیله آن به تو نزدیک شوم. فرمود: شبت را روز و روزت را شب کن عرض کرد پروردگارا؛ چطور شب را روز و روز را شب قرار دهم؟ فرمود: خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار ده.
ای احمد بعزت و جلال خودم هر بندهای که با چهار خصلت با من پیمان بندد او را وارد بهشت می کنم.
زبانش را باز نکند مگر بچیزی که او را یاری کند و دلش را از وسواس نگهدارد و علم مرا حفظ کند و به گرسنگی بسر برد.
ای احمد اگر شیرینی گرسنگی و سکوت و خاموشی و گوشهنشینی و نتیجهی آنها را بچشی، از اینها دست بر نداری. عرض کردند
پروردگارا بهرهی گرسنگی چیست؟
فرمود حکمت و نگهداری دل، نزدیکی به من، خاطر افسرده، خرج کم و زندگی ساده در میان مردم گفتن سخن حق باک نداشتن از سختی و سستی زندگی.
ای احمد میدانی در چه وقتی بنده مقرب درگاه من میشود؟ عرض کرد نه پروردگارا؛ فرمود هر گاه در حال گرسنگی و حال سجود باشد.
ای احمد من از سه طایفهی از بندگانم در شگفتم؛
بندهای که مشغول نماز میشود و می داند که دستهایش را بسوی کی بلند می کند و در برابر کی ایستاده؟ با این حال چرت و پینکی می زند و در شگفتم از بندهای که روزی امروزش را دارد و همت برای بدست آوردن روزی فردایش گمارده و در شگفتم از بندهای که نمی داند که من از او راضیم یا بر او خشمگین ولی میخندد.
ای احمد در بهشت کاخی است از لؤلؤ بالای لؤلؤ و در بالای دژ در آنجا نابودی نیست و در آن قصرها جای بندگان خاص من باشد که به آنان نظر و توجه میکنم در هر روزی هفتاد مرتبه پس با آنان سخن میگویم هر مرتبهای که به آنان توجه کنم، کاخهای آنان را هفتاد برابر کنم و هر گاه اهل بهشت به غذا و آشامیدنی لذت برند ایشان بذکر من و سخن گفتن با من لذت برند.
پیغمبر عرض کرد پروردگارا نشانه اینان چیست؟
فرمود ایشان همیشه زندانی باشند زبانهایشان حبس باشد از سخن گفتن بیهوده و شکمهایشان خالیست از غذای حرام.
ای احمد دوستی خدا دوستی با فقیرانست و نزدیک شدن به آنان و از فقیران کسانی باشند که به اندک راضی هستند و بر گرسنگی شکیبا و صابرند و سپاسگزارند بر زندگی گوارا و از گرسنگی و تشنگی شکایت نمیکنند با زبانشان دروغ نگویند و بر پروردگارشان خشمناک نباشند و بر آنچه از دست دادهاند افسرده خاطر نمیشوند و به آنچه که بدست آرند شادمان نمیباشند.
ای احمد دوستی من دوستی فقیرانست؛ به فقیران و مجلسشان نزدیک شو که ترا بخودم نزدیک می کنم و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو زیرا که فقیران دوستان منند.
یا احمد لباس های نرم مپوش و غذاهای رنگارنگ مخور و بالای فرشهای نرم منشین زیرا که نفس سرچشمه تمام شرور و رفیق تمام بدیهاست؛ تو او را بطرف بندگی خدا می کشانی، او ترا بسوی نافرمانی خدا میبرد و در اطاعت خدا با تو مخالف میکند و پیروی ترا در آنچه که خوش نداری میکند و هر گاه سیر شدی سرکشی میکند و زمانی که گرسنه شدی شکایت مینماید و خشمگین میشود هر گاه که تهی دست شوی گردنکشی میکند هر گاه بینیاز شوی فراموش میکند هر گاه بزرگ شوی غافل میشود و ایمن باشد و این نفس رفیق شیطان است و مثل نفس مانند شتر مرغ است زیاد میخورد و پرواز نمیکند و مانند خرزهره است که رنگ خوب و مزهی تلخ دارد.
یا احمد دنیا و اهلش را دشمن بدار آخرت و اهلش را دوست بدارعرض کرد
اهل دنیا و آخرت کیست؟
فرمود اهل دنیا کسی است که خندهاش زیاد و خواب و خشمش فراوان باشد ولی راضی بقضای الهی نیست بکسی که بدی میکند از او پوزش طلب نمیکند و اگر کسی هم از او پوزش طلبد نمیپذیرد هنگام اطاعت خدا کسل است و هنگام نافرمانی خدا قهرمانست آرزویش دور و دراز، مرگش نزدیک. نفسش را بازجوئی نمی کند، بهرهاش اندک و سخن گفتنش زیاد، ترس و بیمش کم سرورش زیاد است و همانا مردم دنیا سپاسگزار نیستند، بر گرفتاری ها شکیبا نباشند مردم زیاد در پیش آنان ناچیزند.
خودستائی می کنند بکاری که انجام ندادهاند؛ مردم را دعوت میکنند بکرداری که خودشان انجام نمیدهند؛ سخنی را میگویند که خود تمام نمیکنند و ذکر مرا باندازهی سایر مردم می گویند.
یا احمد همانا در میان اهل دنیا نادانی فراوانست برای آموزگاران کوچکی و فروتنی نمیکنند آنان پیش خودشان دانشمندانند و در پیش عارفان احمقانند.
یا احمد همانا اهل خیر و آخرت صورتهایشان لاغر و شرمشان زیاد، حمقشان اندک، نفعشان بسیار، نیرنگشان اندک، مردم از آنان در آسایش و نفسشان در اذیت و زحمت، سخنانشان با ادب و متانت نفسهایشان را بازجوئی کنند نفس خود را بزحمت اندازند چشمشان بخوابد ولی دلهایشان بیدار باشد، چشمشان گریان دلشان بذکر خدا سرگرم باشد هر گاه مردم در شمار بیخبران نوشته شوند آنان در زمرهی ذاکرین نوشته شوند در آغاز هر نعمتی ستایش خدا کنند و در پایان آن سپاسگزاری میکنند دعای آنان مستجاب و به سخنانشان توجه میشود، فرشتگان بوجود آنان شاد میشوند و دعایشان در زیر حجابهاست.
دوست دارد پروردگار که سخنانشان را بشنود آنچنان که مادر سخن گفتن فرزندش را دوست دارد آنی از یاد خدا غافل نیستند، بفکر غذای زیاد یا سخن گفتن بسیار یا لباسهای فراوان نیستند مردم در نظرشان مانند مردگانند و خدا در پیش آنان زنده و کریم است که دور اندیشان او را بکرمش میخوانند و هر کس بآنان رو بیاورد با وی مهربانی میکنند دنیا و آخرت در نظر آنان یکسان است.
یا احمد میدانی پارسایان در پیش من چه مقامی دارند؟
عرض کرد نه پروردگارا؛ فرمود مردم برانگیخته میشوند که بحسابشان رسیدگی شود ولی پارسایان از حساب در امانند همانا کمتر چیزی که به پارسایان داده میشود در آخرت آنست که تمام کلیدهای بهشت بآن داده میشود تا هر دری از درهای بهشت را بخواهند باز کنند و من نظر مرحمت خود را از آنان نمیپوشم که نعمتهای رنگارنگ بهشت را بآنان ارزانی دارم و آنان را در بهترین جاهای بهشت جا دهم و کارهای نیک و پسندیدهی آنان را که در دنیا انجام دادند و رنج کشیدند خاطر نشان آنان کنم. و چهار در از درهای بهشت بروی آنان بگشایم یکدر که از آن ارمغانها و هدایای بهشت صبح و شام بر آنان از طرف من وارد میشود، دری که از آن بسوی من نگاه کنند هر جور که بخواهند بدون زحمت، دری که از آن بآتش جهنم نگاه کنند و تماشا نمایند که چگونه ستمگران عذاب میشوند. دری که از آن خدمتگزاران و حوریان بهشت بر آنان وارد شوند.
پیامبر عرض کرد پروردگارا؛
این پارسایان که تعریف فرمودی کیستند؟
فرمود پارسا آن کسی است که خانهای ندارد که خراب شود تا افسرده خاطر گردد بواسطهی خرابی آن و نه فرزندی دارد که بمیرد و در مرگش غمگین گردد و نه مالی دارد از دست او برود تا برای از دست دادنش غصه بخورد و هیچ انسانی او را نمیشناسد که او را از خدا باز دارد یک چشم بهم زدن، غذای زیادی هم ندارد که روز قیامت از او بازجوئی کنند و نه هم برای او لباس نرمی است که بپوشد. یا احمد صورت پارسایان از شبزندهداری و روزه گرفتن زرد است و از بسیاری ذکر خدا زبانهایشان ناتوان شده دلهایشان در سینه از بسیاری ذکر خدا زبانهایشان ناتوان شده دلهایشان در سینه از بسیاری روزه گرفتن میطپد کوشش زیاد در اطاعت پروردگار کردند ولی نه از ترس آتش دوزخ و نه از اشتیاق بهشت ولی آنان نگاه در آسمانها و زمینها میکنند سپس میدانند که همانا خدای سبحان سزاوار عبادت است.
یا احمد این است درجهی پیامبران و راستگویان از امت تو و امت پیامبران غیر از تو و گروهی از شهیدان. عرض کرد پروردگارا کدام طایفه از پارسایان از همه پارساترند پارسایان امت من یا پارسایان بنی اسرائیل فرمود پارسایان بنی اسرائیل نسبت بامت تو مانند یک موی سیاهست در بدن گاوی سفید.
عرض کرد پروردگارا؛ چگونه چنین می باشد؟ در صورتی که شماره بنی اسرائیل از امت من بیشترند فرمود زیرا که آنان بعد از یقین انکار کردند و بعد از اقرار انکار کردند پیغمبر اکرم فرمود سپس حمد کردم خدای تعالی را و سپاسگزاری کردم و برای امت دعا کردم که خدا آنان را نگهداری کند و مشمول رحمت خدا و سایر خیرات الهی گردد.
یا احمد بر تو باد باجتناب و دوری از محرمات زیرا اول و وسط و آخر دین است همانا دوری از محرمات وسیلهی قرب و نزدیکی بخدای تعالی است ای احمد ورع زینت مؤمن و ستون دین است مثل ورع مانند کشتی است همان طور که از دریا کسی نجات پیدا نمیکند مگر بوسیلهی کشتیهمچنین پارسایان نجات پیدا نمیکنند مگر بوسیلۀ ورع یا احمد هر کس مرا شناخت و در برابر من فروتنی و کوچکی کرد تمام موجودات برای او کوچکی کنند.
یا احمد ورع درهای عبادت را بروی بنده باز کند پس بنده بواسطهی ورع در پیش خلق گرامی باشد و بواسطه ورع بخدا برسد یا احمد بر تو باد بر سکوت که همانا آبادترین مکانها دلهای مردان شایستهی ساکت باشد و خرابترین مکانها دلهای آنانست که سخنهای بیفایده گویند.
یا احمد عبادت ده جزء است نه جزء آن در طلب حلال است
اگر خوردنی و آشامیدنی تو حلال بود پس تو در نگهداری و پناه منی. عرض کرد پروردگارا اول عبادت چیست؟ فرمود اول عبادت سکوت است و روزه گرفتن؛ پرسید بهرهی روزه چیست؟ فرمود: حکمت است و بهرهی حکمت معرفت است و نتیجه معرفت یقین است پس هر گاه بنده یقین پیدا کرد باکش نیست که خوب زندگانی کند یا بد و هر گاه بنده در حالت مرگ و مردن باشد بر فراز سرش فرشتگانی میایستند بدست هر فرشتهای جامی از آب کوثر است و جامی از شراب طهور و بروح او میچشانند تا تلخی جان کندن از او برود و او را مژدهی بزرگی دهند و بگویند خوشا بحالت که جایت خوب است همانا تو بر پروردگار عزیز کریم وارد میشوی. پس روح از دست فرشتگان پرواز میکند بسوی خدای تعالی به فاصله یک چشم بهم زدن بالا رود و پرده و مانعی بین او و خدای تعالی باقی نماند و خدای عز و جل هم مشتاق اوست و در عرش کنار چشمهای بنشیند بعد باو گویند چطور دنیا را واگذاشتی سپس بگوید خدایا بعزت و جلالت سوگند من از دنیا خبری ندارم از آن روزی که مرا آفریدی از تو بیمناک و ترسان بودم. خدا میفرماید راست میگوئی بندهی من بدن تو در دنیا بود و روح تو با من، تو پیش نظر من در نهان و آشکارا بودی بخواه هر چه میخواهی از من تا بتو عنایت کنم این بهشت من است که برای تو مباح است و در جوار رحمت من قرار گیر. پس روح عرض کند که خدایا خودت را بمن شناساندی بشناسائی تو از آفریدگانت بینیاز شدم بعزت و جلالت سوگند اگر خوشنودی تو درین باشد که پاره پاره شوم و هفتاد مرتبه کشته شوم سخت ترین کشتنی که مردم کشته می شوند بآن حالت، رضا و خوشنودی تو برای من دوستتر است. بار الها چگونه من خودپسندی کنم و حال اینکه اگر تو مرا اکرام نکنی ذلیل و پست باشم و شکست خوردهام اگر مرا یاری نکنی ناتوانم اگر توانائی بمن ندهی، مردهام اگر تو مرا زنده نکنی بیاد خودت و اگر پرده پوشی تو نبود مسلم رسوا میشدم همان مرتبهی اول که نافرمانی و معصیت ترا کردم بارالها چطور من رضای ترا نجویم و حال اینکه تو مرا خردمند کردی تا اینکه ترا شناختم و حق را از باطل و امر را از نهی و علم را از جهل و نور را از ظلمت شناختم سپس خدای عز و جل فرماید بعزت و جلالم سوگند هیچ گاه بین خودم با تو حجاب و مانع قرار نمی دهم.
یا احمد میدانی چه زندگی گواراتر و چه زنده بودنی بادوامتر است؟
عرض کرد بار الها نه. فرمود اما زندگی گوارا آنست که صاحبش در ذکر من سستی نکند و نعمت مرا از خاطر نبرد و جاهل بحق من نباشد؛ رضا و خوشنودی مرا شب و روز بجوید و اما زنده بودن همیشگی آنست آنچنان نفسش را تربیت کند که دنیا در نظرش پست و در چشمش کوچک و آخرت در نظرش بزرگ گردد و خواسته مرا بر خواستهی خودش مقدم دارد و رضا و خوشنودی مرا اختیار کند و حق مرا بزرگ شمرد و دانش مرا نسبت بخودش بخاطر سپارد و مرا در شب و روز هنگام انجام دادن هر گناه و نافرمانی فراموش نکند و دلش را از آنچه که من خوش ندارم دور کند و شیطان و وسوسه او را دشمن دارد و برای شیطان بر دلش راهی قرار ندهد. اگر چنین کرد دوستی خود را در دلش جایگزین کنم تا اینکه دلش را در اختیار خود قرار دهم و از دنیا باز دارم و سرگرم آخرتش کنم و از نعمتهای تازهای که دوستانم را برخوردار کردهام او را برخوردار کنم و چشم و گوش دلش را باز کنم تا اینکه بوسیله دلش بشنود و نگاه کند بجلال و بزرگی من و دنیا بر او تنگ و لذتهای دنیا را دشمن دارد و او را از دنیا و هر چه که در اوست بترسانم همان طور که چوپان را از چراگاه های خطرناک و نابودکننده میترسانم هر گاه چنین شد از مردم فرار میکند و از سرای فانی بسرای جاویدان منتقل میشود از خانهی شیطان قدم بخانهی رحمان میگذارد ای احمد او را به هیبت خودم زینت بدهم پس این است زندگانی گوارا و حیاة جاویدان و این است مقام آنان که از خدا راضی باشند. هر کس رضای مرا بدست آورد او را ملازم سه خصلت گردانم معرفتی که با آن نادانی آمیخته نباشد، ذکری که با آن فراموشی آمیخته نباشد، دوستی که با آن دوستی محبت آفریدگانم را اختیار نکند، پس هر گاه مرا دوستی که با آن دوستی محبت آفریدگانم را اختیار نکند، پس هر گاه مرا دوست دارد منهم او را دوست دارم و چشم دلش را بجلال و بزرگیم باز کنم آفریدگان خاصّم را از او پوشیده ندارم. و در تاریکی شب و روشنائی روز با او سخن گویم بطوری که سخن گفتن او با آفریدگانم قطع شود و با آنان همنشینی نکند و سخنان خود و فرشتگانم را بشنود و او را برازهائی که از مردم پنهان داشتم آگاه کنم و لباس شرم بر اندامش بپوشانم تا اینکه تمام مردم از او شرم کنند و بر زمین راه رود و آمرزیده باشد و دل او را شنوا و بینا قرار دهم و چیزی بر او پوشیده نماند از بهشت و دوزخ. و او را از آنچه که بر مردم میگذرد روز قیامت از هول و شدت عذاب آگاه کنم و او را بر حساب بینوایان و ثروتمندان و دانایان و نادانان با خبر کنم و گور او را روشن کنم تا اینکه نکیر و منکر بروی فرود آیند و از او پرسش کنند او غصهی مرگ و تاریکی قبر و لحد و بیم روز قیامت را نه بیند تا اینکه برایش میزان را نصب کنم و نامۀ عملش را بگشایم نامهی او را بدست راستش بگذارم نوشتهاش را بخواند بعد بین خود و او ترجمهکنندهای قرار ندهم بیواسطه با او سخن گویم. پس اینها که گفته شد نشانههای دوستان است.
یا احمد همت خود را یکی قرار ده و یک زبان داشته باش بدن خود را زنده قرار ده که هیچ گاه غافل و بیخبر نباشی هر کس از من غافل شد باکی ندارد بهر کجا که بخواهم او را نابود میکنم یا احمد عقلت را بکار انداز از پیش از آنکه از دست تو برود پس هر کس که خرد و عقلش را بکار انداخت نه خطا میکند و نه سرکشی.
یا احمد آیا میدانی چرا ترا بر سایر پیامبران برتری دادم؟
عرض کرد نه بار الها؛ فرمود به صفت یقین و خوی نیک و سخاوت و مهربانی بخلق و هم چنین پارسایان و مردمان شایسته پارسا نمی شوند مگر با پیدایش این صفات در آنها. یا احمد هر گاه بنده شکمش را گرسنه نگهداشت و زبانش را حفظ کرد او را حکمت بیاموزم اگر چه او کافر باشد تا حکمت او بر او حجتی باشد ولی اگر مؤمن بود حکمتش برایش نور و برهان و شفا و رحمت است پس میداند چیزی را که نمیدانسته و میبیند چیزی را که نمیدیده پس اول چیزی که او میبیند عیبهای خودش میباشد تا اینکه از عیب های مردم سرگرم عیب های خودش گردد و او را بر ریزهکاریهای علم بینا گردانم تا اینکه شیطان بر او وارد نشود.
یا احمد عبادتی پیش من دوستتر از سکوت و روزه گرفتن نیست پس هر کس روزه بگیرد و زبانش را حفظ نکند مانند کسی باشد بنماز ایستاده و حمد و سوره را نخوانده پاداش ایستادن باو میدهم ولی پاداش عبادتکنندگان باو نمیدهم.
یا احمد آیا میدانی چه وقت بنده عابد می باشد
عرض کرد نه پروردگارا؛ فرمود هر گاه هفت خصلت در او جمع شود پرهیزکاری که او را از کارهای حرام مانع شود، سکوتی که او را از حرفهای بیهوده نگهدارد، بیمی که هر روز گریه او را زیاد کند. شرمی که هر روز در خلوت از من شرم دارد، خوردن غذائی که از خوردنش ناچار است، دشمن دارد دنیا را بواسطه اینکه من آن را دشمن دارم، خوبان را دوست دارد بجهت اینکه من آنان را دوست دارم. یا احمد هر که ادعا کند و بگوید خدا را دوست دارم درست نیست مگر اینکه اکتفا بقوت روزانهاش کند، لباس ساده بپوشد، در حال سجود بخوابد، قیامش را طول بدهد، ساکت و خاموش باشد بر من توکل کند، زیاد گریه کند کم خنده نماید، مخالفت هوای نفسش را کند، مسجد را خانه خویش قرار دهد، پارسائی را همنشین خود کند، دانشمندان را دوستان خود قرار دهد، فقیران و تهیدستان را رفیقان خود بداند، رضا و خوشنودی مرا بخواهد، از گناهکاران فرار کند، بذکر من سرگرم و مشغول باشد، همیشه تسبیح مرا بگوید سست پیمان نباشد، بوعدهاش وفا کند، دلش پاک باشد در نماز پاکیزه باشد، در واجبات سعی و کوشش داشته باشد، در آنچه که پیش من است از پاداش مایل باشد، از عذاب من ترسان باشد، نزدیک و همنشین دوستان من باشد.
یا احمد اگر بنده به اندازهی اهل آسمان و زمین نماز بخواند و روزه بگیرد و مانند فرشتگان غذا نخورد و مانند برهنهگان بیلباس باشد بعد در دل او ذرهای دوستی دنیا را یا شهرت بین مردم یا حب ریاست یا زینت دنیا را بینم او را وارد بهشت نخواهم کرد و دوستی خود را از دل او بر کنم و بر تو ای محمّد سلام و رحمت من باد.
متن عربی:
رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَیْلَةَ اَلْمِعْرَاجِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَیُّ اَلْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لَیْسَ شَیْءٌ أَفْضَلَ عِنْدِی مِنَ اَلتَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَ اَلرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ یَا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحَابِّینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَعَاطِفِینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَاصِلِینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیَّ وَ لَیْسَ لِمَحَبَّتِی عِلْمٌ وَ لاَ غَایَةٌ وَ لاَ نِهَایَةٌ وَ کُلَّمَا رَفَعْتُ لَهُمْ عِلْماً وَضَعْتُ لَهُمْ عِلْماً أُولَئِکَ اَلَّذِینَ نَظَرُوا إِلَی اَلْمَخْلُوقِینَ بِنَظَرِی إِلَیْهِمْ وَ لَمْ یَرْفَعُوا اَلْحَوَائِجَ إِلَی اَلْخَلْقِ بُطُونُهُمْ خَفِیفَةٌ مِنْ أَکْلِ اَلْحَرَامِ نَعِیمُهُمْ فِی اَلدُّنْیَا ذِکْرِی وَ مَحَبَّتِی وَ رِضَائِی عَنْهُمْ یَا أَحْمَدُ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکُونَ أَوْرَعَ اَلنَّاسِ فَازْهَدْ فِی اَلدُّنْیَا وَ اِرْغَبْ فِی اَلْآخِرَةِ فَقَالَ إِلَهِی کَیْفَ أَزْهَدُ فِی اَلدُّنْیَا فَقَالَ خُذْ مِنَ اَلدُّنْیَا حَفْناً مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ وَ اَللِّبَاسِ وَ لاَ تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَی ذِکْرِی فَقَالَ یَا رَبِّ کَیْفَ أَدُومُ عَلَی ذِکْرِکَ فَقَالَ بِالْخَلْوَةِ عَنِ اَلنَّاسِ وَ بُغْضِکَ اَلْحُلْوَ وَ اَلْحَامِضَ وَ فَرَاغِ بَطْنِکَ وَ بَیْتِکَ مِنَ اَلدُّنْیَا یَا أَحْمَدُ اِحْذَرْ أَنْ تَکُونَ مِثْلَ اَلصَّبِیِّ إِذَا نَظَرَ إِلَی اَلْأَخْضَرِ وَ اَلْأَصْفَرِ وَ إِذَا أُعْطِیَ شَیْئاً مِنَ اَلْحُلْوِ وَ اَلْحَامِضِ اِغْتَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ دُلَّنِی عَلَی عَمَلٍ أَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیْکَ قَالَ اِجْعَلْ لَیْلَکَ نَهَاراً وَ نَهَارَکَ لَیْلاً قَالَ یَا رَبِّ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ اِجْعَلْ نَوْمَکَ صَلاَةً وَ طَعَامَکَ اَلْجُوعَ - یَا أَحْمَدُ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی مَا مِنْ عَبْدٍ ضَمِنَ لِی بِأَرْبَعِ خِصَالٍ إِلاَّ أَدْخَلْتُهُ اَلْجَنَّةَ یَطْوِی لِسَانَهُ فَلاَ یَفْتَحُهُ إِلاَّ بِمَا یَعْنِیهِ وَ یَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ اَلْوَسْوَاسِ وَ یَحْفَظُ عِلْمِی وَ نَظَرِی إِلَیْهِ وَ یَکُونُ قُرَّةُ عَیْنَیْهِ اَلْجُوعَ یَا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلاَوَةَ اَلْجُوعِ وَ اَلصَّمْتِ وَ اَلْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا قَالَ یَا رَبِّ مَا مِیرَاثُ اَلْجُوعِ قَالَ اَلحِکْمَةُ وَ حِفْظُ اَلْقَلْبِ وَ اَلتَّقَرُّبُ إِلَیَّ وَ اَلْحُزْنُ اَلدَّائِمُ وَ خِفَّةُ اَلْمَئُونَةِ بَیْنَ اَلنَّاسِ وَ قَوْلُ اَلْحَقِّ وَ لاَ یُبَالِی عَاشَ بِیُسْرٍ أَمْ بِعُسْرٍ یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ اَلْعَبْدُ إِلَیَّ قَالَ [لاَ یَا رَبِّ قَالَ] إِذَا کَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً یَا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلاَثَةِ عَبِیدٍ عَبْدٍ دَخَلَ فِی اَلصَّلاَةِ وَ هُوَ یَعْلَمُ إِلَی مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ یَنْعُسُ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یَوْمٍ مِنَ اَلْحَشِیشِ أَوْ غَیْرِهِ وَ هُوَ یَهْتَمُّ لِغَدٍ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لاَ یَدْرِی أَنِّی رَاضٍ عَنْهُ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَضْحَکُ یَا أَحْمَدُ إِنَّ فِی اَلْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤٍ فَوْقَ لُؤْلُؤٍ وَ دُرَّةٍ فَوْقَ دُرَّةٍ لَیْسَ فِیهَا قَصْمٌ وَ لاَ وَصْلٌ فِیهَا اَلْخَوَاصُّ أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً فَأُکَلِّمُهُمْ کُلَّمَا نَظَرْتُ إِلَیْهِمْ وَ أَزِیدُ فِی مِلْکِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَ إِذَا تَلَذَّذَ أَهْلُ اَلْجَنَّةِ بِالطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ تَلَذَّذُوا أُولَئِکَ بِذِکْرِی وَ کَلاَمِی وَ حَدِیثِی قَالَ یَا رَبِّ مَا عَلاَمَةُ أُولَئِکَ قَالَ مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا أَلْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ اَلْکَلاَمِ وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ اَلطَّعَامِ یَا أَحْمَدُ إِنَّ اَلْمَحَبَّةَ لِلَّهِ هِیَ اَلْمَحَبَّةُ لِلْفُقَرَاءِ وَ اَلتَّقَرُّبُ إِلَیْهِمْ قَالَ وَ مَنِ اَلْفُقَرَاءُ قَالَ اَلَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَ صَبَرُوا عَلَی اَلْجُوعِ وَ شَکَرُوا عَلَی اَلرَّخَاءِ وَ لَمْ یَشْکُوا جُوعَهُمْ وَ لاَ ظَمَأَهُمْ وَ لَمْ یَکْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ یَغْضَبُوا عَلَی رَبِّهِمْ وَ لَمْ یَغْتَمُّوا عَلَی مَا فَاتَهُمْ وَ لَمْ یَفْرَحُوا بِمَا آتَاهُمْ یَا أَحْمَدُ مَحَبَّتِی مَحَبَّةُ اَلْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ اَلْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْکَ وَ أَبْعِدِ اَلْأَغْنِیَاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْکَ فَإِنَّ اَلْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِی یَا أَحْمَدُ لاَ تَزَیَّنْ بِلَیِّنِ اَللِّبَاسِ وَ طَیِّبِ اَلطَّعَامِ وَ لَیِّنِ اَلْوِطَاءِ فَإِنَّ اَلنَّفْسَ مَأْوَی کُلِّ شَرٍّ وَ رَفِیقُ کُلِّ سُوءٍ تَجُرُّهَا إِلَی طَاعَةِ اَللَّهِ وَ تَجُرُّکَ إِلَی مَعْصِیَتِهِ وَ تُخَالِفُکَ فِی طَاعَتِهِ وَ تُطِیعُکَ فِیمَا تکره [یَکْرَهُ] وَ تَطْغَی إِذَا شَبِعَتْ وَ تَشْکُو إِذَا جَاعَتْ وَ تَغْضَبُ إِذَا اِفْتَقَرَتْ وَ تَتَکَبَّرُ إِذَا اِسْتَغْنَتْ وَ تَنْسَی إِذَا کَبِرَتْ وَ تَغْفُلُ إِذَا آمَنَتْ وَ هِیَ قَرِینَةُ اَلشَّیْطَانِ وَ مَثَلُ اَلنَّفْسِ کَمَثَلِ اَلنَّعَامَةِ تَأْکُلُ اَلْکَثِیرَ وَ إِذَا حُمِلَ عَلَیْهَا لاَ تَطِیرُ وَ کَمَثَلِ اَلدِّفْلَی لَوْنُهُ حَسَنٌ وَ طَعْمُهُ مُرٌّ یَا أَحْمَدُ أَبْغِضِ اَلدُّنْیَا وَ أَهْلَهَا وَ أَحِبَّ اَلْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا قَالَ یَا رَبِّ وَ مَنْ أَهْلُ اَلدُّنْیَا وَ مَنْ أَهْلُ اَلْآخِرَةِ قَالَ أَهْلُ اَلدُّنْیَا مَنْ کَثُرَ أَکْلُهُ وَ ضَحِکُهُ وَ نَوْمُهُ وَ غَضَبُهُ قَلِیلُ اَلرِّضَا لاَ یَعْتَذِرُ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیْهِ وَ لاَ یَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اِعْتَذَرَ إِلَیْهِ کَسْلاَنُ عِنْدَ اَلطَّاعَةِ شُجَاعٌ عِنْدَ اَلْمَعْصِیَةِ أَمَلُهُ بَعِیدٌ وَ أَجَلُهُ قَرِیبٌ لاَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ قَلِیلُ اَلْمَنْفَعَةِ کَثِیرُ اَلْکَلاَمِ قَلِیلُ اَلْخَوْفِ کَثِیرُ اَلْفَرَحِ عِنْدَ اَلطَّعَامِ وَ إِنَّ أَهْلَ اَلدُّنْیَا لاَ یَشْکُرُونَ عِنْدَ اَلرَّخَاءِ وَ لاَ یَصْبِرُونَ عِنْدَ اَلْبَلاَءِ کَثِیرُ اَلنَّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِیلٌ یَحْمَدُونَ أَنْفُسَهُمْ بِمَا لاَ یَفْعَلُونَ وَ یَدَّعُونَ بِمَا لَیْسَ لَهُمْ وَ یَتَکَلَّمُونَ بِمَا یَتَمَنَّوْنَ وَ یَذْکُرُونَ مَسَاوِئَ اَلنَّاسِ وَ یُخْفُونَ حَسَنَاتِهِمْ فَقَالَ یَا رَبِّ کُلُّ هَذَا اَلْعَیْبِ فِی أَهْلِ اَلدُّنْیَا قَالَ یَا أَحْمَدُ إِنَّ عَیْبَ أَهْلِ اَلدُّنْیَا کَثِیرٌ فِیهِمُ اَلْجَهْلُ وَ اَلْحُمْقُ لاَ یَتَوَاضَعُونَ لِمَنْ یَتَعَلَّمُونَ مِنْهُ وَ هُمْ عِنْدَ أَنْفُسِهِمْ عُقَلاَءُ وَ عِنْدَ اَلْعَارِفِینَ حُمَقَاءُ یَا أَحْمَدُ إِنَّ أَهْلَ اَلْخَیْرِ وَ أَهْلَ اَلْآخِرَةِ رَقِیقَةٌ وُجُوهُهُمْ کَثِیرٌ حَیَاؤُهُمْ قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ کَثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکْرُهُمْ اَلنَّاسُ مِنْهُمْ فِی رَاحَةٍ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَبٍ کَلاَمُهُمْ مَوْزُونٌ مُحَاسِبِینَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَعَیِّبِینَ لَهَا تَنَامُ أَعْیُنُهُمْ وَ لاَ تَنَامُ قُلُوبُهُمْ أَعْیُنُهُمْ بَاکِیَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ ذَاکِرَةٌ إِذَا کُتِبَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْغَافِلِینَ کُتِبُوا مِنَ اَلذَّاکِرِینَ فِی أَوَّلِ اَلنِّعْمَةِ یَحْمَدُونَ وَ فِی آخِرِهَا یَشْکُرُونَ دُعَاؤُهُمْ عِنْدَ اَللَّهِ مَرْفُوعٌ وَ کَلاَمُهُمْ مَسْمُوعٌ تَفْرَحُ بِهِمُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ یَدُورُ دُعَاؤُهُمْ تَحْتَ اَلْحُجُبِ یُحِبُّ اَلرَّبُّ أَنْ یَسْمَعَ کَلاَمَهُمْ کَمَا تُحِبُّ اَلْوَالِدَةُ اَلْوَلَدَ وَ لاَ یُشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ لاَ یُرِیدُونَ کَثْرَةَ اَلطَّعَامِ وَ لاَ کَثْرَةَ اَلْکَلاَمِ وَ لاَ کَثْرَةَ اَللِّبَاسِ اَلنَّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتَی وَ اَللَّهُ عِنْدَهُمْ حَیٌّ کَرِیمٌ یَدَعُونَ اَلْمُدْبِرِینَ کَرَماً وَ یَزِیدُونَ اَلْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً قَدْ صَارَتِ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةُ عِنْدَهُمْ وَاحِدَةً یَا أَحْمَدُ هَلْ تَعْرِفُ مَا لِلزَّاهِدِینَ عِنْدِی قَالَ لاَ یَا رَبِّ قَالَ یُبْعَثُ اَلْخَلْقُ وَ یُنَاقَشُونَ اَلْحِسَابَ وَ هُمْ مِنْ ذَلِکَ آمِنُونَ إِنَّ أَدْنَی مَا أُعْطِی اَلزَّاهِدِینَ فِی اَلْآخِرَةِ أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَفَاتِیحَ اَلْجِنَانِ کُلِّهَا حَتَّی یَفْتَحُوا أَیَّ بَابٍ شَاءُوا وَ لاَ أَحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَ لَأُنْعِمَنَّهُمْ بِأَلْوَانِ اَلتَّلَذُّذِ مِنْ کَلاَمِی وَ لَأُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ وَ أُذَکِّرُهُمْ مَا صَنَعُوا وَ تَعِبُوا فِی دَارِ اَلدُّنْیَا وَ أَفْتَحُ لَهُمْ أَرْبَعَةَ أَبْوَابٍ بَابٍ یَدْخُلُ عَلَیْهِمُ اَلْهَدَایَا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا مِنْ عِنْدِی وَ بَابٍ یَنْظُرُونَ مِنْهُ إِلَیَّ کَیْفَ شَاءُوا بِلاَ صُعُوبَةٍ وَ بَابٍ یَطَّلِعُونَ مِنْهُ إِلَی اَلنَّارِ فَیَنْظُرُونَ إِلَی اَلظَّالِمِینَ کَیْفَ یُعَذَّبُونَ وَ بَابٍ یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهُ اَلْوَصَائِفُ وَ اَلْحُورُ اَلْعِینُ قَالَ یَا رَبِّ مَنْ هَؤُلاَءِ اَلزَّاهِدُونَ اَلَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ قَالَ اَلزَّاهِدُ هُوَ اَلَّذِی لَیْسَ لَهُ بَیْتٌ یَخْرَبُ فَیَغْتَمَّ لِخَرَابِهِ وَ لاَ لَهُ وَلَدٌ یَمُوتُ فَیَحْزَنَ لِمَوْتِهِ وَ لاَ لَهُ شَیْءٌ یَذْهَبُ فَیَحْزَنَ لِذَهَابِهِ وَ لاَ یَعْرِفُهُ إِنْسَانٌ لِیَشْغَلَهُ عَنِ اَللَّهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ لاَ لَهُ فَضْلُ طَعَامٍ یُسْأَلُ عَنْهُ وَ لاَ لَهُ ثَوْبٌ لَیِّنٌ یَا أَحْمَدُ وُجُوهُ اَلزَّاهِدِینَ مُصْفَرَّةٌ مِنْ تَعَبِ اَللَّیْلِ وَ صَوْمِ اَلنَّهَارِ وَ أَلْسِنَتُهُمْ کِلاَلٌ إِلاَّ مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ تَعَالَی قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَةٌ مِنْ کَثْرَةِ صَمْتِهِمْ قَدْ أَعْطَوُا اَلْمَجْهُودَ فِی أَنْفُسِهِمْ لاَ مِنْ خَوْفِ نَارٍ وَ لاَ مِنْ شَوْقِ جَنَّةٍ وَ لَکِنْ یَنْظُرُونَ فِی مَلَکُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ فَیَعْلَمُونَ أَنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَهْلٌ لِلْعِبَادَةِ یَا أَحْمَدُ هَذِهِ دَرَجَةُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلصِّدِّیقِینَ مِنْ أُمَّتِکَ وَ أُمَّةِ غَیْرِکَ وَ أَقْوَامٍ مِنَ اَلشُّهَدَاءِ قَالَ یَا رَبِّ أَیُّ اَلزُّهَّادِ أَکْثَرُ زُهَّادُ أُمَّتِی أَمْ زُهَّادُ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ إِنَّ زُهَّادَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی زُهَّادِ أُمَّتِکَ کَشَعْرَةٍ سَوْدَاءَ فِی بَقَرَةٍ بَیْضَاءَ فَقَالَ یَا رَبِّ وَ کَیْفَ ذَلِکَ وَ عَدَدُ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرُ قَالَ لِأَنَّهُمْ شَکُّوا بَعْدَ اَلْیَقِینِ وَ جَحَدُوا بَعْدَ اَلْإِقْرَارِ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَحَمِدْتُ اَللَّهَ تَعَالَی وَ شَکَرْتُهُ وَ دَعَوْتُ لَهُمْ بِالْحِفْظِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ سَائِرِ اَلْخَیْرَاتِ - یَا أَحْمَدُ عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإِنَّ اَلْوَرَعَ رَأْسُ اَلدِّینِ وَ وَسَطُ اَلدِّینِ وَ آخِرُ اَلدِّینِ إِنَّ اَلْوَرَعَ بِهِ یُتَقَرَّبُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی یَا أَحْمَدُ إِنَّ اَلْوَرَعَ زَیْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ عِمَادُ اَلدِّینِ إِنَّ اَلْوَرَعَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلسَّفِینَةِ کَمَا أَنَّ اَلْبَحْرَ لاَ یَنْجُو إِلاَّ مَنْ کَانَ فِیهَا کَذَلِکَ لاَ یَنْجُو اَلزَّاهِدُونَ إِلاَّ بِالْوَرَعِ یَا أَحْمَدُ مَا عَرَفَنِی عَبْدٌ وَ خَشَعَ لِی إِلاَّ خَشَعَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ یَا أَحْمَدُ اَلْوَرَعُ یَفْتَحُ عَلَی اَلْعَبْدِ أَبْوَابَ اَلْعِبَادَةِ فَیُکْرَمُ بِهِ اَلْعَبْدُ عِنْدَ اَلْخَلْقِ وَ یَصِلُ بِهِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا أَحْمَدُ عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ فَإِنَّ أَعْمَرَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ اَلصَّالِحِینَ وَ الصَّامِتِینَ وَ إِنَّ أَخْرَبَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ اَلْمُتَکَلِّمِینَ بِمَا لاَ یَعْنِیهِمْ یَا أَحْمَدُ إِنَّ اَلْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ اَلْحَلاَلِ فَإِنْ أُطِیبَ مَطْعَمُکَ وَ مَشْرَبُکَ فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَ کَنَفِی قَالَ یَا رَبِّ مَا أَوَّلُ اَلْعِبَادَةِ قَالَ أَوَّلُ اَلْعِبَادَةِ اَلصَّمْتُ وَ اَلصَّوْمُ قَالَ یَا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ اَلصَّوْمِ قَالَ اَلصَّوْمُ یُورِثُ اَلحِکْمَةَ وَ اَلحِکْمَةُ تُورِثُ اَلْمَعْرِفَةَ وَ اَلْمَعْرِفَةُ تُورِثُ اَلْیَقِینَ فَإِذَا اِسْتَیْقَنَ اَلْعَبْدُ لاَ یُبَالِی کَیْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیُسْرٍ وَ إِذَا کَانَ اَلْعَبْدُ فِی حَالَةِ اَلْمَوْتِ یَقُومُ عَلَی رَأْسِهِ مَلاَئِکَةٌ بِیَدِ کُلِّ مَلَکٍ کَأْسٌ مِنْ مَاءِ اَلْکَوْثَرِ وَ کَأْسٌ مِنَ اَلْخَمْرِ یَسْقُونَ رُوحَهُ حَتَّی تَذْهَبَ سَکْرَتُهُ وَ مَرَارَتُهُ وَ یُبَشِّرُونَهُ بِالْبِشَارَةِ اَلْعُظْمَی وَ یَقُولُونَ لَهُ طِبْتَ وَ طَابَ مَثْوَاکَ إِنَّکَ تَقْدَمُ عَلَی اَلْعَزِیزِ اَلْکَرِیمِ اَلْحَبِیبِ اَلْقَرِیبِ فَتَطِیرُ اَلرُّوحُ مِنْ أَیْدِی اَلْمَلاَئِکَةِ فَتَصْعَدُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ لاَ یَبْقَی حِجَابٌ وَ لاَ سِتْرٌ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ اَللَّهِ تَعَالَی وَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا مُشْتَاقٌ وَ یَجْلِسُ عَلَی عَیْنٍ عِنْدَ اَلْعَرْشِ ثُمَّ یُقَالُ لَهَا کَیْفَ تَرَکْتِ اَلدُّنْیَا فَیَقُولُ إِلَهِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ لاَ عِلْمَ لِی بِالدُّنْیَا أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی خَائِفٌ مِنْکَ فَیَقُولُ اَللَّهُ صَدَقْتَ عَبْدِی کُنْتَ بِجَسَدِکَ فِی اَلدُّنْیَا وَ رُوحُکَ مَعِی فَأَنْتَ بِعَیْنِی سِرُّکَ وَ عَلاَنِیَتُکَ سَلْ أُعْطِکَ وَ تَمَنَّ عَلَیَّ فَأُکْرِمَکَ هَذِهِ جَنَّتِی مُبَاحٌ فَتَبَحْبَحْ فِیهَا وَ هَذَا جِوَارِی فَاسْکُنْهُ فَیَقُولُ اَلرُّوحُ إِلَهِی عَرَّفْتَنِی نَفْسَکَ فَاسْتَغْنَیْتُ بِهَا عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ لَوْ کَانَ رِضَاکَ فِی أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً وَ أُقْتَلَ سَبْعِینَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ مَا یُقْتَلُ بِهِ اَلنَّاسُ لَکَانَ رِضَاکَ أَحَبَّ إِلَهِی کَیْفَ أُعْجَبُ بِنَفْسِی وَ أَنَا ذَلِیلٌ إِنْ لَمْ تُکْرِمْنِی وَ أَنَا مَغْلُوبٌ إِنْ لَمْ تَنْصُرْنِی وَ أَنَا ضَعِیفٌ إِنْ لَمْ تُقَوِّنِی وَ أَنَا مَیِّتٌ إِنْ لَمْ تُحْیِنِی بِذِکْرِکَ وَ لَوْ لاَ سَتْرُکَ لاَفْتَضَحْتُ أَوَّلَ مَرَّةٍ عَصَیْتُکَ إِلَهِی کَیْفَ لاَ أَطْلُبُ رِضَاکَ وَ قَدْ أَکْمَلْتَ عَقْلِی حَتَّی عَرَفْتُکَ وَ عَرَفْتُ اَلْحَقَّ مِنَ اَلْبَاطِلِ وَ اَلْأَمْرَ مِنَ اَلنَّهْیِ وَ اَلْعِلْمَ مِنَ اَلْجَهْلِ وَ اَلنُّورَ مِنَ اَلظُّلْمَةِ فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أَحْجُبُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فِی وَقْتٍ مِنَ اَلْأَوْقَاتِ کَذَلِکَ أَفْعَلُ بِأَحِبَّائِی یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی أَیُّ عَیْشٍ أَهْنَی وَ أَیُّ حَیَاةٍ أَبْقَی قَالَ اَللَّهُمَّ لاَ قَالَ أَمَّا اَلْعَیْشُ اَلْهَنِیءُ فَهُوَ اَلَّذِی لاَ یَفْتُرُ صَاحِبُهُ عَنْ ذِکْرِی وَ لاَ یَنْسَی نِعْمَتِی وَ لاَ یَجْهَلُ حَقِّی یَطْلُبُ رِضَایَ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ أَمَّا اَلْحَیَاةُ اَلْبَاقِیَةُ فَهِیَ اَلَّتِی یَعْمَلُ لِنَفْسِهِ حَتَّی تَهُونَ عَلَیْهِ اَلدُّنْیَا وَ تَصْغُرَ فِی عَیْنَیْهِ وَ تَعْظُمَ اَلْآخِرَةُ عِنْدَهُ وَ یُؤْثِرَ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ وَ یَبْتَغِیَ مَرْضَاتِی وَ یُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتِی وَ یَذْکُرَ عِلْمِی بِهِ وَ یُرَاقِبَنِی بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ عِنْدَ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ وَ یَنْفِیَ قَلْبَهُ عَنْ کُلِّ مَا أَکْرَهُ وَ یُبْغِضَ اَلشَّیْطَانَ وَ وَسَاوِسَهُ لاَ یَجْعَلُ لِإِبْلِیسَ عَلَی قَلْبِهِ سُلْطَاناً وَ سَبِیلاً فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ أَسْکَنْتُ فِی قَلْبِهِ حُبّاً حَتَّی أَجْعَلَ قَلْبَهُ لِی وَ فَرَاغَهُ وَ اِشْتِغَالَهُ وَ هَمَّهُ وَ حَدِیثَهُ مِنَ اَلنِّعْمَةِ اَلَّتِی أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَی أَهْلِ مَحَبَّتِی مِنْ خَلْقِی وَ أَفْتَحَ عَیْنَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّی یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ یَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَی جَلاَلِی وَ عَظَمَتِی وَ أُضَیِّقَ عَلَیْهِ اَلدُّنْیَا وَ أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اَللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا کَمَا یُحَذِّرُ اَلرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ اَلْهَلْکَةِ فَإِذَا کَانَ هَکَذَا یَفِرُّ مِنَ اَلنَّاسِ فِرَاراً وَ یُنْقَلُ مِنْ دَارِ اَلْفَنَاءِ إِلَی دَارِ اَلْبَقَاءِ وَ مِنْ دَارِ اَلشَّیْطَانِ إِلَی دَارِ اَلرَّحْمَنِ یَا أَحْمَدُ لَأُزَیِّنَنَّهُ بِالْهَیْبَةِ وَ اَلْعَظَمَةِ فَهَذَا هُوَ اَلْعَیْشُ اَلْهَنِیءُ وَ اَلْحَیَاةُ اَلْبَاقِیَةُ وَ هَذَا مَقَامُ اَلرَّاضِینَ فَمَنْ عَمِلَ بِرِضَائِی أُلْزِمُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ أُعَرِّفُهُ شُکْراً لاَ یُخَالِطُهُ اَلْجَهْلُ وَ ذِکْراً لاَ یُخَالِطُهُ اَلنِّسْیَانُ وَ مَحَبَّةً لاَ یُؤْثِرُ عَلَی مَحَبَّتِی مَحَبَّةَ اَلْمَخْلُوقِینَ فَإِذَا أَحَبَّنِی أَحْبَبْتُهُ وَ أَفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ إِلَی جَلاَلِی فَلاَ أُخْفِی عَلَیْهِ خَاصَّةَ خَلْقِی فَأُنَاجِیهِ فِی ظُلَمِ اَللَّیْلِ وَ نُورِ اَلنَّهَارِ حَتَّی یَنْقَطِعَ حَدِیثُهُ مِنَ اَلْمَخْلُوقِینَ وَ مُجَالَسَتُهُ مَعَهُمْ وَ أُسْمِعُهُ کَلاَمِی وَ کَلاَمَ مَلاَئِکَتِی وَ أُعَرِّفُهُ اَلسِّرَّ اَلَّذِی سَتَرْتُهُ عَنْ خَلْقِی وَ أُلْبِسُهُ اَلْحَیَاءَ حَتَّی یَسْتَحِیَ مِنْهُ اَلْخَلْقُ کُلُّهُمْ وَ یَمْشِیَ عَلَی اَلْأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ وَ أَجْعَلَ قَلْبَهُ وَاعِیاً وَ بَصِیراً وَ لاَ أُخْفِی عَلَیْهِ شیء [شَیْئَاً] مِنْ جَنَّةٍ وَ لاَ نَارٍ وَ أُعَرِّفَهُ بِمَا یَمُرُّ عَلَی اَلنَّاسِ فِی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ مِنَ اَلْهَوْلِ وَ اَلشِدَّةِ وَ مَا أُحَاسِبُ بِهِ اَلْأَغْنِیَاءَ وَ اَلْفُقَرَاءَ وَ اَلْجُهَّالَ وَ اَلْعُلَمَاءَ وَ أُنَوِّرُ لَهُ فِی قَبْرِهِ وَ أُنْزِلُ عَلَیْهِ مُنْکَراً یَسْأَلُهُ وَ لاَ یَرَی غَمَّ اَلْمَوْتِ وَ ظُلْمَةَ اَلْقَبْرِ وَ اَللَّحْدِ وَ هَوْلَ اَلْمُطَّلَعِ حَتَّی أَنْصِبَ لَهُ مِیزَانَهُ وَ أَنْشُرَ لَهُ دِیوَانَهُ ثُمَّ أَضَعُ کِتَابَهُ فِی یَمِینِهِ فَیَقْرَأُ مَنْشُوراً ثُمَّ لاَ أَجْعَلُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ تَرْجُمَاناً فَهَذِهِ صِفَاتُ اَلْمُحِبِّینَ یَا أَحْمَدُ اِجْعَلْ هَمَّکَ هَمّاً وَاحِداً فَاجْعَلْ لِسَانَکَ وَاحِداً وَ اِجْعَلْ بَدَنَکَ حَیّاً لاَ تَغْفُلْ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لاَ أُبَالِی بِأَیِّ وَادٍ هَلَکَ یَا أَحْمَدُ اِسْتَعْمِلْ عَقْلَکَ قَبْلَ أَنْ یَذْهَبَ فَمَنِ اِسْتَعْمَلَ عَقْلَهُ لاَ یُخْطِئُ وَ لاَ یَطْغَی یَا أَحْمَدُ أَنْتَ لاَ تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لاَ أُبَالِی بِأَیِّ وَادٍ هَلَکَ یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی لِأَیِّ شَیْءٍ فَضَّلْتُکَ عَلَی سَائِرِ اَلْأَنْبِیَاءِ قَالَ اَللَّهُمَّ لاَ قَالَ بِالْیَقِینِ وَ حُسْنِ اَلْخُلُقِ وَ سَخَاوَةِ اَلنَّفْسِ وَ رَحْمَةٍ بِالْخَلْقِ وَ کَذَلِکَ أَوْتَادُ اَلْأَرْضِ لَمْ یَکُونُوا أَوْتَاداً إِلاَّ بِهَذَا یَا أَحْمَدُ إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا جَاعَ بَطْنُهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ اَلحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانَ کَافِراً تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیْهِ وَ وَبَالاً وَ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً تَکُونُ حِکْمَتُهُ لَهُ نُوراً وَ بُرْهَاناً وَ شِفَاءً وَ رَحْمَةً فَیَعْلَمُ مَا لَمْ یَکُنْ یَعْلَمُ وَ یُبْصِرُ مَا لَمْ یَکُنْ یُبْصِرُ فَأَوَّلُ مَا أُبَصِّرُهُ عُیُوبُ نَفْسِهِ حَتَّی یُشْغَلَ بِهَا عَنْ عُیُوبِ غَیْرِهِ وَ أُبَصِّرُهُ دَقَائِقَ اَلْعِلْمِ حَتَّی لاَ یَدْخُلَ عَلَیْهِ اَلشَّیْطَانُ یَا أَحْمَدُ لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ اَلْعِبَادَةِ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنَ اَلصَّمْتِ وَ اَلصَّوْمِ فَمَنْ صَامَ وَ لَمْ یَحْفَظْ لِسَانَهُ کَانَ کَمَنْ قَامَ وَ لَمْ یَقْرَأْ فِی صَلاَتِهِ فَأُعْطِیهِ أَجْرَ اَلْقِیَامِ وَ لَمْ أُعْطِهِ أَجْرَ اَلْعَابِدِینَ یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی مَتَی یَکُونُ لِیَ اَلْعَبْدُ عَابِداً قَالَ لاَ یَا رَبِّ قَالَ إِذَا اِجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصَالٍ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنِ اَلْمَحَارِمِ وَ صَمْتٌ یَکُفُّهُ عَمَّا لاَ یَعْنِیهِ وَ خَوْفٌ یَزْدَادُ کُلَّ یَوْمٍ مِنْ بُکَائِهِ وَ حَیَاءٌ یَسْتَحِی مِنِّی فِی اَلْخَلاَءِ وَ أَکْلُ مَا لاَ بُدَّ مِنْهُ وَ یُبْغِضُ اَلدُّنْیَا لِبُغْضِی لَهَا وَ یُحِبُّ اَلْأَخْیَارَ لِحُبِّی إِیَّاهُمْ یَا أَحْمَدُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اَللَّهَ أَحَبَّنِی حَتَّی یَأْخُذَ قُوتاً وَ یَلْبَسَ دُوناً وَ یَنَامَ سُجُوداً وَ یُطِیلَ قِیَاماً وَ یَلْزَمَ صَمْتاً وَ یَتَوَکَّلَ عَلَیَّ وَ یَبْکِیَ کَثِیراً وَ یُقِلَّ ضَحِکاً وَ یُخَالِفَ هَوَاهُ وَ یَتَّخِذَ اَلْمَسْجِدَ بَیْتاً وَ اَلْعِلْمَ صَاحِباً وَ اَلزُّهْدَ جَلِیساً وَ اَلْعُلَمَاءَ أَحِبَّاءَ وَ اَلْفُقَرَاءَ رُفَقَاءَ وَ یَطْلُبَ رِضَایَ وَ یَفِرَّ مِنَ اَلْعَاصِینَ فِرَاراً وَ یَشْغَلَ بِذِکْرِی اِشْتِغَالاً وَ یُکْثِرَ اَلتَّسْبِیحَ دَائِماً وَ یَکُونَ بِالْعَهْدِ صَادِقاً وَ بِالْوَعْدِ وَافِیاً وَ یَکُونَ قَلْبُهُ طَاهِراً وَ فِی اَلصَّلاَةِ ذَاکِیاً وَ فِی اَلْفَرَائِضِ مُجْتَهِداً وَ قَیِّماً عِنْدِی مِنَ اَلثَّوَابِ رَاغِباً وَ مِنْ عَذَابِی رَاهِباً وَ لِأَحِبَّائِی قَرِیباً وَ جَلِیساً یَا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی اَلْعَبْدُ صَلاَةَ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ صَامَ صِیَامَ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ طَوَی مِنَ اَلطَّعَامِ مِثْلَ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ اَلْعَارِی ثُمَّ أَرَی فِی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ اَلدُّنْیَا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ حُلْیَتِهَا أَوْ زِینَتِهَا لاَ یُجَاوِرُنِی فِی دَارِی وَ لَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَ عَلَیْکَ سَلاَمِی وَ مَحَبَّتِی.
بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید؛ خرسندم و خدا را شاکرم که یک بار دیگر توفیق پیدا شد که در یک چنین روز مهمّی که تحقیقاً از ایّامالله است، شما برادران عزیز و زحمتکش و پیشرو را در اینجا زیارت کنم.
حادثهی نوزدهم بهمن؛ یکی از شگفتیسازیهای انقلاب اسلامی
حادثهی نوزدهم بهمن ۵۷، یکی از شگفتیسازیهای انقلاب اسلامی است که این شگفتیسازیها، یکی دو مورد و صد مورد نیست؛ هزاران شگفتیسازی در طول این سالها دیده شده؛ [لکن] جزو اوّلین و مهمترینهایش، یکی روز نوزدهم بهمن است. اینکه یک بخش مهمّی از ارتش طاغوت، خودش را از بدنهی ارتش جدا کند و بیاید اظهار تبعیّت از امام و پیوستن به مردم بکند، حادثهی خیلی مهمّی بود؛ این [حادثه] موجب شد که کلّ بدنهی ارتش به پیوستن به جمهوری اسلامی تشویق بشوند. و سرانِ آن روزِ ارتش هم، وقتی واقعیّت را مشاهده کردند، ناچار در قبال انقلاب اظهار بیطرفی کردند؛ در حالی که بیطرفی آنها معنی نداشت؛ ارتشِ نظام طاغوت چطور میتواند در دفاع از نظام طاغوت بیطرف باشد؟ امّا اظهار بیطرفی کردند؛ چارهای نداشتند [چون] دیدند بدنهی ارتش تقریباً به طور مجموع به مردم پیوسته است؛ این شبیه معجزه بود، واقعاً یک کار معجزهآسا بود. تکیهی اصلی رژیم طاغوت به ارتش و ساواک بود؛ آنها با مردم که ارتباطی نداشتند، به مردم که متکّی نبودند؛ تکیهی اصلی [آنها] در خارج به آمریکا و در داخل به ارتش و ساواک [بود]؛ و همین تکیهگاه و همین نقطهی امیدِ شیاطین به یک عامل مهمّی در زمین زدن شیاطین تبدیل شد؛ این معجزه است دیگر. واقعاً یکی از عوامل قدرتمند پیروزی انقلاب، همین پیوستن ارتش به مردم بود؛ اگر این [طور] نمیشد و میان مردم و ارتش درگیری به وجود میآمد، فجایعی رخ میداد. خود این پیوستن ارتش که با پیشقراولی نیروی هوایی اتّفاق افتاد، موجب این شد که انقلاب بدون آن مشکلات عجیب و سنگین و غیر قابل محاسبه، بتواند پیروز بشود.
ناکامی کودتای آمریکاییها در ابتدای انقلاب
البتّه آمریکاییها تا لحظهی آخر به ارتش امیدوار بودند؛ تصوّر آنها این بود که ارتش میتواند بِایستد و یک کودتایی را طرّاحی کرده بودند -که شاید اینها را در بعضی از منابع دیده باشید، ولی این حرف، حرف قطعی و دقیقی است- که در ماه بهمن باید اتّفاق میافتاد؛ این کودتا بایستی سران و پیشروان انقلاب را دستگیر میکرد و با مردم با خشونتی دهها برابرِ [کودتای] بیستوهشتم مرداد برخورد میکرد و همهی موانع انسانیای را که در مقابلش بود از سر راه برمیداشت؛ این طرح آمریکا بود. ژنرال هایزر معروف که آن روز جزو برجستگان آمریکاییِ مأمور در ناتو بود و مکرّر به ایران میآمد و میرفت، در خاطراتش این جور میگوید که ژنرال بِراون که وزیر دفاع آمریکا در دولت دموکراتِ آن روز بود -آن روز هم اتّفاقاً دولت حاکم بر آمریکا مال حزب دموکرات بود- به این آقای هایزر مجوّز داده بود که حتّی به قیمت کشتار دهها هزار نفر از مردم، مانع سقوط رژیم شاه بشود؛ یک چنین کودتایی بنا بود آنجا انجام بگیرد. خب یکی از چیزهایی که این نقشهی شیطانی را باطل کرد، همین حرکت نیروی هوایی بود؛ یعنی این آمدن. شاید خود آن جوانهایی که آمدند و با امام بیعت کردند -که بنده آنجا شاهد بودم و از نزدیک آنها را دیدم- هیچ تصوّر هم نمیکردند که کار اینها این قدر حائز اهمّیّت است.
خطای محاسباتی آمریکا در ارزیابی وضع کشور، مردم، و ارتش
خب یک نکتهی قابل توجّهی در این قضیّه وجود دارد که برای امروز ما و برای فردای ما درسآموز است؛ و آن این است که آمریکاییها در قضیّهی ارزیابی وضع کشور ما و مسئلهی ارتش و مسئلهی مردم، دچار خطای محاسباتی بزرگی شدند؛ این نکتهی مهمّی است؛ خطای محاسباتی داشتند. امیدی که آنها به ارتش بسته بودند، ناشی از همین خطای محاسباتی بود که غافلگیر شدند؛ به خاطر همین اشتباهِ محاسبات، غافلگیر شدند. در همین اسنادی که بعد از سالها منتشر شده، اعتراف کردند که تا اندکی قبل از ماه بهمن ۵۷ هیچ برآوردی از سقوط شاه و سلسلهی پهلوی نداشتند؛ هیچ! بالاتر از این، پنتاگون تا چند روز قبل از بیستودوّم بهمن اعلام میکرد که امکان ندارد رژیم پهلوی سقوط کند؛ یعنی اینها این قدر در اشتباه بودند، در خطای عجیب محاسباتی بودند؛ میگفتند ارتش تسلّط کامل دارد و امکان ندارد. البتّه ارتش ایران، برای آمریکاییها از شخص شاه هم مهمتر بود؛ میگفتند شاه یک نفر است، حالا بمیرد، برود، بیاید، یک نفر دیگر را جایش میگذاریم لکن سازمان ارتش برایشان خیلی مهم بود و روی آن خیلی حساب کرده بودند؛ و همین ارتشی که برای آمریکاییها این قدر مهم بود و روی آن کار کرده بودند و چهل هزار مستشار آمریکایی در همان روزها در ایران، در ارتش حضور داشتند، شد عامل شکست رژیم طاغوت و موجب نابودی امیدهای آمریکا در ایران که خدا در قرآن میفرماید: فَاَتیٰهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا؛(۲) از آنجایی که خیال نمیکردند ضربه خوردند و سیلی خوردند.
ادامهی خطای محاسباتی آمریکا در فتنهی سال ۸۸ و قضیّهی تحریم
البتّه این خطای محاسباتی هنوز ادامه دارد، یعنی تا امروز هم آمریکاییها در زمینهی مسائل ایران دچار خطای محاسباتیاند و واقعاً دستگاه محاسباتیِ سیاسیشان کار نمیکند؛ نمیفهمند، مسائل ما را درک نمیکنند و ملّت ما را نمیشناسند؛ ملّت ایران را هنوز نمیشناسند و لذا پیدرپی خطا میکنند. آمریکاییها در قضیّهی فتنهی ۸۸ خطا کردند، رئیسجمهور دموکراتِ آن روز آمریکا(۳) رسماً پشت سر فتنهی ۸۸ ایستاد و از آن دفاع کرد، به خیال اینکه همه چیز را تمام خواهد کرد که خب خطای محاسباتی بود.
در قضیّهی تحریم هم همین جور است؛ با این تحریمهای شدید و به اصطلاح بیسابقه و همهجانبه که خودشان میگفتند در تاریخ چنین تحریمی وجود ندارد و راست هم میگفتند، خیال میکردند ایران را از پا درمیآورند؛ خب محاسبات غلط بود دیگر؛ خطای محاسباتی بود و امید بیهودهای داشتند. یکی از همان احمقهای درجهی اوّلی که یک وقتی در اینجا به آنها اشاره کردم،(۴) دو سه سال پیش گفته بود(۵) که «ما عید ژانویهی ۲۰۱۹ را در تهران جشن خواهیم گرفت»؛ امیدشان این بود که در عید ژانویهی ۲۰۱۹ بساط [جمهوری اسلامی] جمع شده و آنها میآیند اینجا جشن میگیرند. حالا خود آن شخص که به زبالهدان تاریخ رفت، رئیسش(۶) هم با لگد و با افتضاح از کاخ سفید اخراج شد و هر دو به زبالهدان تاریخ رفتند [امّا] جمهوری اسلامی بحمدالله سربلند ایستاده است.
عوامل موفّقیّت ما در مواجهه با دشمنان: حضور مردم در صحنه، اعتماد به وعدهی الهی، افزایش مؤلّفههای قدرت ملّی
خب، سادهانگاری نباید کرد. بله، دشمن در محاسبات خودش خطا میکند لکن ما باید مراقب باشیم که صرفاً معیوب بودن دستگاه محاسباتی دشمن نیست که ما را موفّق میکند؛ باید کار کرد، باید تلاش کرد. حضور مردم در صحنه، ایمان مردم به لزوم حضورشان در صحنه، اعتماد به وعدهی الهی از سوی مردم و مسئولین، طرّاحیهای متقابل، همه مؤثّر است و مؤثّر بوده. اگر امام بزرگوار هم در همان روزهای بیستویکم بهمن و بیستودوّم بهمن، فرمان شکستن حکومت نظامی را نمیدادند، وضع جور دیگری میشد. با نشستن و تماشا کردن و به امید خطای دشمن ماندن کار پیش نمیرود؛ بایستی تلاش کرد، باید در میدان عمل حضور داشت، باید کار کرد، باید به خدا اعتماد کرد، باید مجاهدت کرد، باید به طور دائم طرّاحیِ متقابل کرد؛ این وظیفهی مسئولین است. مؤلّفههای قدرت ملّی را باید افزایش داد که یکی از آنها همین نیروهای مسلّح است و باید تولید قدرت کرد و این قدرت را در عمل هم بایستی نشان داد. لذاست بنده همواره تأکید کردهام که باید نیروهای مسلّح مؤمن و مردمیمان را -که بحمدالله نیروهای مسلّح ما، [اعمّ از] ارتش، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، هم مؤمنند، هم مردمیاند- تقویت کرد؛ این یکی از وظایف مسئولین کشور است که البتّه این تقویت بایستی با نگاه به اقتضائات منطقه و بینالملل و پیدا کردن اولویّتها و تمرکز بر روی اولویّتها باشد که این حرفِ همیشهی من با مسئولین نیروهای نظامی و مسئولین کشور بوده و هست.
لزوم تقویت نیروهای مسلّح به عنوان حافظان امنیّت ملّی کشور در همه ی ابعاد مادّی و معنوی
خب خوشبختانه در این یکی دو ماه اخیر، هم ارتش، هم سپاه، هم وزارت دفاع تواناییهای برجستهای را در برابر چشم همه قرار دادند: هم مردم خودمان این رزمایشهایی را که انجام گرفت دیدند -شاید حدود ده رزمایش انجام گرفت- هم دنیا دید؛ چشمهای نگران ماهوارهها دیدند و تحسین کردند و بعضیها اظهار تعجّب کردند که واقعاً تحسینبرانگیز هم بود؛ بخصوص در شرایط تحریم. دسترسی ما به اطّلاعات، دسترسی ما به مواد، دسترسی ما به امکانات و تجهیزات خارج از کشور، کاملاً محدود است دیگر؛ در یک چنین محدودیّتی نیروهای مسلّح ما -چه وزارت دفاعمان، چه ارتشمان، چه سپاهمان- توانستند یک چنین کارهای بزرگی را انجام بدهند و به ظهور برسانند. و این در واقع، عمل به دستور امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که ایشان در فرمان معروف به مالک اشتر فرمود: فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعِیَّة؛ بعد، در چند جملهی دیگر: وَ سُبُل الاَمن؛(۷) نیروهای مسلّح مایهی امنیّت ملّی کشور هستند و چقدر افتخارآمیز است که یک کشوری بتواند امنیّت ملّی خودش را به وسیلهی عناصر خودش، فرزندان خودش، نیروهای مسلّح خودش تأمین کند و منتظر دیگران نباشد. البتّه توجّه داشته باشید که تقویت نیروهای مسلّح صرفاً با تجهیزات هم نیست؛ تجهیزات بخشی از کار است، سازماندهی بخشی از کار است؛ بخش مهمّی از کار، روحیه و ایمان و قدرت معنوی در دلها است؛ تقویت نیروهای مسلّح یعنی همهی اینها؛ [حتّی] جنبههای معنوی.
خطای بزرگ برخی از کشورها؛ درخواست کمک از آمریکا برای تأمین امنیّت ملّی
مرعوبِ دشمن شدن یا امید به بیگانه؛ جزو خطاهای بزرگ
این خطای محاسباتی در زمینهی مسائل اقتصادی و در زمینهی سایر امور هم وجود دارد؛ به این باید توجّه داشته باشیم و از آن استفاده کنیم. ما باید مراقب خطای خودمان هم باشیم، خودمان هم بایستی مواظب اشتباهاتمان باشیم. من به یکی از اشتباهاتی که ممکن است کسانی در بین ماها بکنند، اشاره میکنم و آن، این است که ما مرعوب قدرت دشمن بشویم؛ این خطای بزرگی است، این جزو خطاهای ما است؛ یا امید به او ببندیم؛ با همین وضعی که داریم، در یک بخشی از کارهایمان -چه مسائل اقتصادی، چه مسائل سیاسی و بینالمللی- چشم امید به بیگانه داشته باشیم؛ آن بیگانهای که بنایش بر تجاوز است، بنایش بر غارتگری است، بنایش بر دخالت کردن است؛ این خطای بزرگی خواهد بود. البتّه من به هیچ وجه نمیخواهم توصیه کنم که به نیروی درونی خودمان با چشم مبالغه نگاه کنیم؛ نه، واقعیّت را ببینیم، سعی کنیم آن را ارتقاء بدهیم؛ امّا بشدّت توصیه میکنم که با هر توانی که داریم، نباید مرعوب دشمن بشویم. اگر مرعوب شدیم، از کار میافتیم.
افول آمریکا از لحاظ آبرو، قدرت و انتظام اجتماعی
و این کسانی که تصوّر غیر واقعی از تواناییهای آمریکا و بعضی از قدرتهای دیگر دارند، بایستی به واقعیّات درست توجّه کنند. هیاهوی قدرتهای جهانی زیاد است و با همین هیاهو بزرگنمایی میکنند [امّا] واقع قضیّه این نیست. حالا در همین قضایای اخیری که در آمریکا اتّفاق افتاد، [یعنی] این مسئلهی سقوط ترامپ با این وضع مفتضح و حوادثی که حول و حوش این قضیّه اتّفاق افتاد(۸) -که چیزهای کوچکی نیست- این افول یک رئیسجمهور ناباب نبود؛ افول آبروی آمریکا بود، افول قدرت آمریکا بود، افول انتظام اجتماعی آمریکا بود؛ این را من نمیگویم، این را خودهایشان گفتند؛ صاحبنظران برجستهی سیاسیشان اعلام کردند که نظام آمریکا از درون پوسیده است؛ این را خود آمریکاییها در این قضایای اخیر گفتند؛ گفتند نظام اجتماعی آمریکا از درون پوسیده است؛ خیلی حرف بزرگی است؛ بعضیهای دیگر گفتند که دوران پساآمریکا آغاز شده است؛ اینها حرفهای آنها است. خب، واقعیّت قضیّه این است. البتّه از لحاظ اقتصادی هم مشکل دارند امّا مشکل عمدهی آنها از لحاظ انتظام نظام اجتماعی و نظام سیاسی آنها است که نشاندهندهی این است که بکلّی متزلزلند.
مستور نگه داشتن افول آمریکا، به کمک امپراتوری خبری
اگر این حادثهای که در آمریکا اتّفاق افتاد، در هر نقطهی دیگر دنیا، بخصوص در کشورهایی که با آمریکا خیلی میانهای ندارند اتّفاق میافتاد، مگر به این زودی رها میکردند؟ لکن حالا امپراتوری خبری دنیا بیشتر در اختیار خود آنها است، سعی میکنند قضیّه را مستور نگه دارند و تمام کنند و سر و تهش را به هم بیاورند؛ امّا قضیّه تمامشده نیست؛ قضیّه، خیلی قضیّهی مهم و دنبالهداری است. آمریکا واقعاً افول کرد و برای همین است که دولتهای وابستهی به آمریکا در منطقه دستپاچهاند، سراسیمهاند؛ بخصوص رژیم صهیونیستی. این یاوهگوییهایی که اخیراً میشنوید سران رژیم صهیونیستی میگویند، بیشتر ناشی از ترسشان است، ناشی از سراسیمگی و اضطرابشان است به خاطر آنچه در آمریکا اتّفاق افتاده. البتّه آنها درست هم فهمیدند؛ دنیا در این زمینه شاهد و ناظر است که آمریکا، هم در محیط داخلی خود و هم در محیط بینالمللی افول کرده.
اجازه نداشتن آمریکا و سه کشور اروپایی برای شرط گذاشتن برای ادامهی برجام
و امّا در قضیّهِی تحریمها؛ خب، امروز در دنیا حرف و حدیثهایی هست؛ هم اروپاییها یک چیزهایی میگویند، [هم] آمریکاییها یک چیزی میگویند. اوّلاً در جمهوری اسلامی هیچ کس گوشش بدهکار مُهملگوییهای مدّعیان بدون استحقاق -حالا چه در اروپا، چه در آمریکا- نیست؛ حرفهای مُهملی میزنند؛ کسی گوشش بدهکار حرفهای آنها نیست. ثانیاً اگر بخواهیم منطقی و مستدل صحبت بکنیم، آمریکا و سه کشور اروپایی که همهی تعهّدات برجامی را زیر پا گذاشتند، دیگر حق ندارند برای برجام شرط و شروط تعیین کنند. آنها به تعهّدات برجامیشان هیچ عمل نکردند؛ یک برههی بسیار کوتاهی در اوّل کار بعضی از تحریمها را -نه همهی تحریمها را- موقّتاً تعطیل کردند، دوباره برگشتند و بعد تحریمها را افزایش هم دادند؛ شاید دو برابر، سه برابر تحریمها را زیاد هم کردند. بنابراین آنها حق ندارند در این زمینه شرط و شروط معیّن کنند.
سیاست قطعی جمهوری اسلامی در مورد برجام: لغو همهی تحریمها توسّط آمریکا و راستیآزمایی آن توسّط ایران؛ و آنگاه برگشت ایران به تعهّدات برجامی
آن طرفی که حق دارد برای ادامهی کار برجام شرط معیّن کند ایران است. علّت هم این است که ایران از اوّل به تمام تعهّدات برجامی خودش عمل کرد، جمهوری اسلامی به تمامی تعهّدات برجامی عمل کرد؛ آنها نقض کردند. ما حق داریم برای ادامهی برجام شرط بگذاریم و این شرط را هم گذاشتیم و گفتیم و هیچ کس هم از آن عدول نخواهد کرد؛ و آن این است که اگر میخواهند ایران به تعهّدات برجامی -که چند تعهّد آن را لغو کرده- برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلّاً لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستیآزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریمها لغو شده، آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتّفاق مسئولان کشور هم هست و از این سیاست بر نخواهیم گشت.
اتّحاد کلمهی مسئولین و ملّت؛ عامل از بین رفتن بسیاری از مشکلات
توصیهی مؤکّد اینجانب اتّحاد کلمه است؛ مسئولین کشور و دستاندرکاران مسائل عمدهی کشور اتّحاد کلمه داشته باشند؛ ملّت عزیزمان، اتحاد کلمهشان را حفظ کنند. بحمدالله همین اتّحاد کلمهی ملّت ایران توانسته است بسیاری از مشکلات را از پیش پا بردارد؛ بعد از این هم بایستی این اتّحاد کلمه وجود داشته باشد، مسئولین هم هماهنگ و همصدا با هم حرکت بکنند، نیروهای مسلّح هم به وظایف مهمّی که دارند و میدانند [عمل کنند] و به معنای واقعی کلمه انشاءالله به تولید قدرت ادامه بدهند. مطمئنّاً به لطف پروردگار و به دعای ولیّ عصر (ارواحنا فداه)، فردای ملّت ایران و کشور ایران از امروز بمراتب بهتر و بالاتر است. امیدواریم خداوند برکات خون شهدا را همواره شامل حال این ملّت بدارد و روح مطهّر امام بزرگوار را از ما راضی و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
شهادت امام هادی علیه السلام
سوم رجب مصادف است با سالروز شهادت امام هادی (ع)، پیشوای دهم شیعیان در ماه ذی الحجه سال 212 ه.ق در شهر صریا (نزدیک مدینه) دیده به جهان گشود. پدر ایشان حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام و مادرشان بانویی فاضله و عفیفه به نام سمانه است.
نام مبارک ایشان علی از القابشان نقی، هادی و نجیب؛ و کنیهشان ابوالحسن است.
امام علیالنقی الهادی علیه السلام در سال 220 ه.ق به امامت رسیدند. در این زمان ایشان در مدینه بودند و در آنجا به مدت 13 سال وظایف امامت خود را انجام میدادند؛ مردم از این سرچشمه حیات معنوی و علمی و فکری سیراب میشدند و ایشان نیز به همه امور شیعیان رسیدگی میکردند تا این که متوکل (خلیفه وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار(ع) مشهور بود؛ به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام علیه السلام در جامعه داشت ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند زیرا احساس میکرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود اما «متوکل» منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر میکرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل میشد.
او جو بسیار خفقان آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال میکرد: علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی میداد تا در اشعار خود به ائمه علیه السلام بی احترامی کنند. او اکثر سادات جلیل القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین علیه السلام بود. اوضاع معیشتی مردم و خصوصا علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی علیه السلام، بسیار دشوار بود زیرا آنان بیت المال مسلمین را صرف خوشگذرانیهایی میکردند که به گواهی تاریخ، هزینههای مربوط به آنها بیسابقه بوده است.

برخی از اقدامات امام هادی علیه السلام در زمان امامت
امام هادی علیه السلام با این که شدیدا تحت نظر بود، اما از پای ننشست و فعالیتهای خود را به شیوهای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد. از مهمترین فعالیتهای ایشان این بود که به مردم از راههای گوناگون آگاهی داده و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخهای علمی، آشکار کرده و تثبیت کنند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین میکردند. یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر میفرمودند.
از دیگر اقدامات این امام بزرگوار؛ مبارزه با انحرافات، تربیت نیرو و افراد شایسته، تقویت سازمان وکالت، تبیین مقام شامخ امامت از طریق زیارت غدیریه و زیارت جامعه است.
اهمیت شناخت امام معصوم (ع)
یکی از مهمترین و اساسی ترین مبانی فکری و اعتقادی جامعه اسلامی بحث امام شناسی است؛ موضوع بسیار مهم و استراتژی که بنیادی ترین مباحث فکری، اخلاقی، اعتقادی، فقهی و اجتماعی در گرو شناخت و آشنایی آن است. در اهمیت و جایگاه ممتاز امام شناسی در فرهنگ اسلامی همین بس که در منابع روایی شیعه و سنی نقل شده است هر گونه سهل انگاری و بی توجهی به این موضوع راهبردی موجب می شود مرگ انسان مصادف با مرگ جاهلیت قلمداد شود. «حارث بن مغیره گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: پیغمبر فرموده است: هر که بمیرد و پیشوایش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمود: آرى. عرض کردم: جاهلیت کامل یا جاهلیتى که امامش را نشناسد فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهى».[1] از این رو بسیار لازم و ضروری است که انسان به این اصل مهم اعتقادی اهتمام جدی داشته باشد و برای تحصیل معارف مرتبط با امام شناسی وقت بیشتری را صرف نماید. به همین منظور در این نوشتار تلاش داریم به مناسبت شهادت امام هادی(علیه السلام) که از مهمترین اسناد امام شناسی یعنی زیارت جامعه کبیره را در اختیار جامعه بشری قرار دادند، خوشه ای از خرمن پر بار مباحث امام شناسی در اندیشه امام هادی(علیه السلام) برچینیم .

جامع ترین دانشگاه امام شناسی به روایت امام هادی(ع)
در متون و منابع روایی و دینی هیچ آیه و روایتی در شأن و منزلت امام هادی (علیه السلام) و شناخت زوایای وجودی حضرت بالاتر از زیارت جامعه کبیره برای درک و فهم این مقام قدسی نمی توان یافت. برای درک بهتر و اهمیت معارفی که در زیارت جامعه کبیره بدان اشاره شده باید این چنین یادآور شویم که اگر کسی بخواهد تحقیق جامع ای در خصوص امام شناسی داشته باشد باید کتاب ها و روایات فراوانی را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد تا اینکه خوشه ای از دریای معارف اهل بیت(علیهم السلام) را کسب نماید، ولی به اذعان منابع روایی امام هادی(علیه السلام) در عباراتی رسا و ارزشمند کار محبان و شیعیان خاندان عمصت و طهار(علیهم السلام)، بلکه تمام اسلام شناسان را راحت نموده اند و در مجموعه ای به یاد ماندنی و ارزشمند گوهر های نابی از معارف امام شناسی را در اختیار همه قرار داده است.
جرعه ای از دریای بیکران امام شناسی در اندیشه امام هادی(ع)
1-تلنگری بر جایگاه فراموش شده اهل بیت (ع)
در فرازهای ابتدایی زیارت ارزشمند جامعه کبیره بعد از اقرار و شهادت به وحدانیت خدای متعال و حقانیت رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) با عبارتی دقیق و معنا دار زیارت آغاز می شود. عبارت بسیار زیبا و ارزشمندی که تداعی گر جایگاه فراموش شده اهل بیت(علیهم السلام) در جامعه اسلامی است.«السَّلامُ عَلَیکمْ یا أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ؛[2]سلام بر شما ای اهل بیت نبوّت، و جایگاه رسالت» هر چند آیات روشنی از قرآن کریم به خوبی دلالت بر جایگاه اهل بیت پیامبر(صلی اله علیه و اله) در فرهنگ اسلامی دارد، ولی گویی مردم بسیاری از آیات وحیانی را به فراموشی سپرده و نسبت و قرابت و نزدیکی خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) را با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) به فراموشی سپرده بودند. جایگاه ممتازی که دوستی و ارتباط و عشق به آنها اجر و مزد رسالت به شمار آمده بود. «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی؛[3] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]؛» در واقع اگر جامعه اسلامی جایگاه اهل بیت(علیهم السلام) را به فراموشی نمی سپرد، واقعه تلخ سقیفه، واقعه دردناک حمله به خانه دختر پیامبر، واقع وحشتناک سال 61 هجری، به وقوع نمی پیوست و عصر حضور اهل بیت(علیهم السلام) مصادف با عصر خفقان و تحت فشار قرار گرفتن پیروان ایشان نمی شد.
هیچ انسانی تحمل کمترین مصیبت هایی که به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) وارد شد، را ندارد و عنان صبر خود را از دست خواهد داد. جلوه ای از مصیبت هایی که به این خاندان کرامت وارد شده را می توان در سال 61 هجری در صحرای سوزان کربلا مشاهده کرد که در یک نیم روز چه بلاها و مصیبت هایی بر اهل بیت(علیهم السلام) وارد شد.
2-امام معدن رحمت الهی
در یکی از فرازهای زیارت جامعه کبیره، امامان به عنوان معدن رحمت الهی معرفی می شوند.«وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ؛و معدن رحمت» اگر بخواهیم برای معنای رحمت نمونه عینی و مصداق دنیایی ذکر کنیم، امامان معصوم(علیهم السلام) نمونه عینی و بارز آن به شمار می روند؛ چرا که ایشان در تمام ابعاد مادی و معنوی تلاش داشته اند جلوه های ناب رحمانی را در ارتباط با مردم به منصه ظهور برسانند. چه در مباحث دنیوی و خلق حماسه های انسان دوستی و مهرورزی و چه در مباحث معنوی و اخروی و هدایت جامعه انسانی به سوی قله های سعادت و شادکامی اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) مصداق بارز رحمت الهی به شمار می آیند. در منابع روایی امام علی(علیه السلام) در جلوه ای از عبارات رحمانی خطاب به کارگزاران و آحاد مردم این چنین بیان می فرماید: «أشعِر قَلبَکَ الرَّحمَةَ لِجَمیعِ النّاسِ وَ الإحسانِ إلَیهِم وَ لا تُنِلهُم حَیفا وَ لا تَکُن عَلَیهِم سَیفا؛[4]مهربانى با همه مردم و نیکى به ایشان را شعار دل خویش ساز و به آنها ستمى مرسان و شمشیرى بر آنان مباش».
3-امام گنجینه ای از علم و معرفت الهی
امام در فرازهایی از زیارت جامعه کبیره اشاره ای معنا دار به کنه و اقیانوس علوم و معارف اهل بیت(علیهم السلام) می نمایند: «وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ؛خزانهداران دانش.» علما و دانشمندان کلام اسلامی کتب و مقالات فراوانی در خصوص عظمت و دریای وجودی علم امام به رشته تحریر در آورده اند که پرداختن به آن خود حوصله و زمان مجزایی را می طلبد، ولی در این مقاله تلاش می کنیم به طور تیتر وار به برخی از ابعاد وجودی علم امام اشاره نماییم.
جلوه هایی ناب از اقیانوس بی کران علم اهل بیت(ع)
آشنایی کامل به معارف وحیانی و قرآنی
اگر از جامعه بشری، قرآن کریم و وجود بابرکت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله) را بگیریم در واقع آنها را از منبع اصلی شناخت و معرفت جدا کرده ایم و بشریت راهی به سوی عالم قدس پیدا نخواهد کرد و دستان او از دریای علوم و معارف وحیانی و آسمانی کوتاه خواهد شد. از این رو باید به این مطلب توجه داشت که یکی از جلوه های ناب علو معارف اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله) اشراف کامل و دقیق ایشان به معارف وحیانی است. در واقع ایشان واسطه عالم غیب و حیات خاکی و مادی به شمار می آیند که پرده های غیب و معارف آسمانی را بر روی مردم می گشایند. اشراف کامل و دقیق ایشان به آموزه های قرآنی مصداق روشن این توانایی و قدرت علمی است که در منابع روایی اشارات فراوانی به آن شده است: «عَنْ جَابِرٍعَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنّهُ قَالَ مَا یسْتَطِیعُ أَحَدٌ أَنْ یدّعِی أَنّ عِنْدَهُ جَمِیعَ الْقُرْآنِ کُلّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَیرُ الْأَوْصِیاءِ؛[5]و فرمود: جز او صیاء پیغمبر کسی را نرسد که ادعا کند ظاهر و باطن تمام قرآن نزد اوست.»
آشنایی کامل به کتب انبیاء
جلوه ای دیگر از دریای علوم و معارف اهل بیت(علیه السلام) بر اساس شواهد و قرائن روایی و اجتماعی تسلط و اشراف ایشان به آموزه های وحیانی سایر ادیان و انبیاء گذشته است. بر اساس این تسلط علمی است که بسیاری از اربابان و رهبران سایر ادیان در مقابله و مناظره با اهل بیت(علیهم السلام) یارای ایستادگی و مقاومت نداشته اند و همواره در برابر ایشان شکست را قبول کرده اند. اگر این چنین توانایی علمی و معرفتی وجود نداشت به طور قطع و یقین پیروان ادیانی همچون مسیحیت و یهودیت تلاش می کردند که از نقطه ضعف موجود به نفع خود استفاده نمایند. در خصوص این تسلط و اشراف علمی اهل بیت(علیهم السلام) در منابع روایی نقل شده است: عَبدُ اللّه ِ بنُ سِنانٍ عَن أبی عَبدِاللّه ِ علیه السلام أنَّهُ سَأَلَهُ عَن قَولِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ: «ولَقَد کَتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ حدیث » مَا الزَّبورُ ومَا الذِّکرُ؟ قال: الذِّکرُ عِندَ اللّه ِ حدیث ، والزَّبورُ الَّذی اُنزِلَ عَلى داودَ ، وکُلُّ کِتابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِندَ أهلِ العِلمِ ، ونَحنُ هُم؛[6]عبداللّه بن سنان به نقل از امام صادق (علیه السلام) مى آورد که از حضرت (علیه السلام)درباره آیه شریفه «و پس از ذکر در زبور نوشتیم» و این که «زبور» و «ذکر» چیست پرسش کرد. حضرت (علیه السلام) فرمود: ذکر، نزد خداست و زبور، همان کتابى است که بر داود نازل شد و هر کتابى که نازل شود نزد اهل علم است که ماییم.»
4-امام آخرین درجه حلم و بردباری
یکی دیگر از ابعاد وجودی و خصوصیاتی که در زیارت جامعه کبیره در خصوص امام بیان شده موضوع بردباری و صبر ایشان است. در عبارت کلیدی و پر مغز در این خصوص این چنین بیان شده است: «وَ مُنْتَهَی الْحِلْمِ؛ و نهایت بردباری،» هیچ انسان عادی نه تنها توانایی و استقامت آن را ندارد سختی های گوناگون و مختلفی که از سوی مردم به اهل بیت(علیهم السلام) وارد شد، تحمل نماید، بلکه یارای تجسم جایگاه کمترین مصیبت هایی که به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) وارد شد، را ندارد و عنان صبر خود را از دست خواهد داد. جلوه ای از مصیبت هایی که به این خاندان کرامت وارد شد را می توان در سال 61 هجری در صحرای سوزان کربلا مشاهده کرد که در یک نیم روز چه بلاها و مصیبت هایی بر اهل بیت(علیهم السلام) وارد شد. در واقع اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نمونه عینی حلم و صبر قرآنی به شمار می آیند که خدای متعال در برابر جامعه بشری قرار داده است: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛[7] و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
5-امام اسوه و الگوی تمام نمای بخشش و سخاوتمندی
یکی دیگر از ویژگی های ممتاز امام شناسی در زیارت جامعه کبیره ،شاخص و عنصر سخاوت و گشاده دستی است که مورد توجه و بیان قرار گرفته است.«وَ أُصُولَ الْکرَمِ؛ و ریشههای کرم،» جلوه های ناب گشاده دستی و سخاوتمندی را به خوبی می توان در صفحات زندگی اهل بیت(علیهم السلام) مشاهده کرد. موضوع بسیار مهمی که خدای متعال نیز به مدح و ستایش آن پرداخته و این چنین از آن یادکرده است: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً؛[8] و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مىدهند!(و مىگویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم.» آیه ای که بنابر نظر بسیاری از مفسران شیعه[9]و همچنین برخی از مفسرین اهل سنت[10]در شأن و منزلت اهل بیت(علیهم السلام) نازل شده است.
پی نوشت ها:
[1]. الکافی، ج1، ص377، ح3. ر.ک: ینابیع الموده، ج3، ص 372.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص610، ح3213.
[3]. سوره مبارکه شوری، آیه 23.
[4]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص67، ح896.
[5].کلینی، الکافی، ج1، ص 228، ح2.
[6]. کلینی، الکافی، ج1، ص226، ح6.
[7]. سوره مبارکه نور، آیه 22.
[8]. سوره مبارکه انسان، آیات8و9.
[9]. به عنوان نمونه نگاه کنید به: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، داراحیاءالتراث العربی، ج۱۰، ص۲۱۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۶۱۱و۶۱۲.
[10]. به عنوان نمونه نگاه کنید به: حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۰، ص۷۴۶.