
emamian
حمایت علمای اهل سنت خراسان شمالی از بیانات رهبر انقلاب / استفاده از واکس آمریکایی کرونا را جایز نمیدانیم
علمای اهل تسنن خراسان شمالی در بیانیهای با حمایت از فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی اظهار داشتند: اهل تسنن مطیع ولی فقیه است و حمایت از ولی فقیه و اولی الامر مسلمین در مقابل دشمنان بر همه واجب است.
علماء و روحانیون اهل تسنن خراسان شمالی ضمن حمایت و اطاعت از سخنان اخیر ولایت فقیه در سالروز قیام 19 دی در بیانیه ای افزودند: باید گوش به فرمان فرامین مقام معظم رهبری باشیم، اهل سنت نقش مهمی را در همبستگی و اطاعت از ولی امر مسلمین جهان به اثبات رسانده اند و امروز با بینش و آگاهی که بین علمای اهل سنت و تشیع حکمفرما است، هرگز به دشمنان اجازه رسیدن به اهداف شومشان را نخواهیم داد.
در ادامه بیانیه مذکور آمده است: همانطوری که رهبر عزیزمان در سخنرانی های اخیرشان فرمودند٬ در واقع قیام نوزدهم دی را می توان اوّلین ضربهی تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ به حساب آورد. این اوّلین "ضربه" تبری بود که به وسیلهی مردم قم به بت بزرگ آمریکا زده شد و این به خاطر خشم و شدّت اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّ دین، اشرافی و طبقاتی بود.
علمای اهل سنت استان تاکید کردند: ما هیچ گونه نیازی به واکسن آمریکایی و انگلیسی نداریم و همانگونه پدر عزیزمان فرمودند، دانشمندان و داروسازان کشور خودمان توانستهاند به گامهای موفقیت آمیزی در تولید واکسن کرونای ایرانی برسند و ما نیز به دشمنان اعلام می داریم که تابع رهنمودهای رهبری بوده و استفاده از واکسن آمریکایی و انگلیسی راجایز نمیدانیم.
در ادامه این بیانیه آمده است: ملت ایران هرگز تن به خواسته های استکبارجهانی نخواهند داد و طبق فرمایشات ولی فقیه، جبههی غرب و دشمنان ما موظّفند که این حرکت خباثتآمیز یعنی تحریم ملّت ایران را خاتمه بدهند و آن را فوراً متوقّف کنند؛ این وظیفهی آنها است که باید همهی تحریم ها را بردارند؛ این یک حرکت خائنانه است، وظیفه آنها این است که سریعاً این تحریم ها را بردارند.
همچنین در بخشی دیگر از بیانیه مزبور علمای اهل سنت استان آوردهاند: باید اشارهای هم در خصوص برکات پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم پلید شاهنشاهی یادآور شویم که از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی برای جامعه اهل سنت ایران آزادی دینی و مذهبی است. در خصوص گسترش فعالیتهای دینی و مذهبی اهل سنت باید عرض کنیم که چنان رونقی بعد از انقلاب به ویژه در ایران به وجود آمد که قابل قیاس با دوران پهلوی فاسد نیست چرا که در زمان پهلوی تعداد علماء اهل سنت اندک بود اما در حال حاضر تعداد علماء، روحانیون، مساجد و حوزههای علمیه پیشرفت چشمگیری داشته و برادران اهل سنت ایران آزادانه در حال فعالیت هستند.
علمای اهل سنت استان تاکید کردند: امروزه اهل سنت ایران برابر قانون، اهل سنت در مجلس شورای اسلامی مانند شیعیان به تناسب تعداد آراء خودشان نماینده دارند. درحالی که در پیش از انقلاب اسلامی تعداد نمایندگان اهل سنت کمتر از تعداد انگشتان یک دست بود و همچنین در مجلس خبرگان رهبری که وظیفه نظارت بر عملکرد عالیترین مقام رسمی کشور را دارد، اهل تسنن دارای نمایندگانی میباشند که توسط مردم هر منطقه انتخاب میشود که اینها همه از برکات اقدامات خداپسندانه و انقلاب امام خمینی وعنایت ولایت فقیه به ما در مدیریت کشور است.
در ادامه این بیانیه آمده است: ما باید خداوند را شاکر باشیم که در سایه الطاف نظام جمهوری اسلامی و اوج شرافت و سربلندی زندگی میکنیم و امروزه تمامی مذاهب اسلامی به ویژه برادران اهل سنت در کشور از نعمت و امنیت برخوردار بوده و مشغول عبادت و ترویج مذاهب و معتقدات خود هستند و در این مورد مورد هیچگونه مشکل و مانعی وجود ندارد در حالی که در رژیم پهلوی تبلیغ و اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی جرم محسوب می شد و بسیاری از رهبران دینی و مذهب در اسارت و در زندان های پهلوی بودند.
درپایان بیانیه مذکور ائمه جمعه، جماعت مساجد، مدیران مدارس و مدرسین مدارس علمیه اهل تینن خراسان شمالی تصریح کردند: رهبر معظم انقلاب بعد از انقلاب توانسته است با مدیریت بینظیر میراث امام را از توطئههای دشمنان محفوظ بدارد و امروز همه ما مردم ایران به خصوص اهل سنت در برابر انقلاب و خون شهداءمسئول هستیم و وظیفه داریم که از آن حفاظت و حراست کنیم و پشتیبان مقام معظم رهبری در مقابله با مستکبرین باشیم.
رهبر انقلاب: قیام ۱۹ دی اولین ضربه تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ بود
رهبر انقلاب اسلامی قبل از بیان مباحث اصلی خود درباره حماسه ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم قم و برخی مسائل روز، از حضور حماسی و خودجوش مردم در تجلیل از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی قدردانی و تأکید کردند: این فعالیت خودجوش و حماسهگونه، ناشی از عواطف، بصیرت و انگیزههای عالی مردم بود و روح تازهای در کالبد کشور و ملت دمید.
ایشان همچنین از تجمع بزرگ و شگفتانگیز مردم عراق در بغداد و چند شهر دیگر در سالگرد این دوشهید بزرگ تجلیل کردند و یاد همراهان سردار سلیمانی و ابومهدی (شهیدان پورجعفری، مظفرینیا، طارمی، زمانینیا) و نیز شهدای عراقی همراه را گرامی داشتند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با بزرگداشت یاد شهدای جانباخته کرمان در مراسم تشییع سردار سلیمانی و نیز شهیدان جانباخته در حادثه بسیار تلخ و ناگوار سانحه هواپیمایی در آسمان تهران، از خداوند متعال برای آن عزیزان لطف و رحمت و برای بازماندگان صبر و تسلّا و آرامش مسألت کردند.
رهبر انقلاب افزودند: مسئولان نیز در این زمینه وظایفی دارند که به آنها تذکر داده شده است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به چهلمین روز شهادت دانشمند بزرگ کشور شهید فخریزاده افزودند: دو شخصیت بزرگ علمی که این اواخر از دست دادیم یعنی شهید فخریزاده و آیتالله مصباح یزدی، هر دو در عرصه های کاری خویش، چهرههای برجستهای بودند که باید از میراث ارزشمند آنها مراقبت شود و راه آنان به بهترین وجه ادامه یابد.
رهبر انقلاب در بخش اصلی سخنانشان با تأکید بر تأثیر تعیینکننده قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم قم، نگهبانی و حراست از یاد این حادثه و نیز مضمون عمیق آن را ضروری برشمردند.
ایشان افزودند: قیام ۱۹ دی از نقاط اوج حیات ملت ایران است چرا که عزم، اراده و بصیرت ملت را نشان میدهد. بنابراین باید یاد آن زنده و پُر نشاط بماند و راه آینده را روشن کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش دستهای خائن و تحلیلگران مغرض برای تغییر مضمون و محتوای حوادث بزرگ ملتها در جهت منافع قدرتهای بزرگ گفتند: با گسترش وسایل ارتباط جمعی، امکان تغییر مضمون اینگونه حوادث بیشترشده است.
ایشان تحریف واقعیت رویدادهای مهم کشورها و جهان، آن هم با زبان و قلم اشخاص و نویسندگان معروف را از کارهای مهم دستگاههای جاسوسی و امنیتی برشمردند و با اشاره به کتابی که در زمینه اینگونه فعالیتهای سازمان سیا منتشر شده است، افزودند: این کتاب نشان میدهد که سیا چگونه با تسلط بر مطبوعات و رسانههای بزرگ آمریکایی و حتی اروپایی، حوادث را تحریف و تفسیرهای تأمین کننده منافع آمریکا را به افکار عمومی القا میکند.
رهبر انقلاب در تبیین ضرورت نگهبانی از مضمون قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم قم افزودند: حادثه قم به این شهر منحصر نماند و با الگوسازی و گسترش به دیگر شهرها، زمینهساز پیروزی انقلاب عظیم مردم ایران شد، بنابراین باید از مضمون آن بهخوبی مراقبت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای، خشم متراکمشدهی مردم نسبت به رژیم دیکتاتور، فاسد و وابسته پهلوی را یکی از دو مضمون اصلی قیام ۱۹ دی دانستند و افزودند: این حرکت تعیینکننده، اساساً دینی بود چرا که بر رهبری، بیانیهها، سخنان و درسهای امام خمینی(ره) به عنوان مرجع تقلید متکی بود و ایشان هم از روز اول قیام در سال ۱۳۴۱، مردم را بر اساس مبانی دینی رهبری و هدایت میکرد.
رهبر انقلاب اسلامی، مضمون دوم قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ را «ضدّ آمریکایی و ضدّ استکباری» خواندند و یادآوری کردند: چند روز قبل از آن قیام، رییسجمهور وقت آمریکا در تهران حمایت صد در صدی خود را از رژیم منحط، مستبد و وابسته پهلوی اعلام کرده بود، بنابراین حرکت مردم قم علیه رژیم پهلوی یک حرکت ضد آمریکایی هم بود.
ایشان در جمع بندی این بخش از سخنانشان گفتند: قیام دینی و ضد آمریکایی ۱۹ دی در واقع اولین ضربه تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ به حساب میآید، ضرباتی که تا امروز ادامه یافته است.
رهبر انقلاب با اشاره به اوضاع در هم ریخته بت بزرگ استکبار افزودند: «افتضاح انتخاباتی»، «حقوق بشری که هر چند روز یک سیاهپوست قربانی آن میشود»، «بر ملا شدن ماهیت ارزشهای ادعایی آمریکا که موجب تمسخر دنیا حتی دوستان آمریکا شده»، «اقتصاد فلج»، و «دهها میلیون بیکار و گرسنه و بیخانمان» نشان دهنده اوضاع نابسامان آمریکا است که البته عجیب نیست، اما عجیب این است که عدهای هنوز آرزو و قبلهشان آمریکا است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: عدهای خیال میکنند که اگر با آمریکا آشتی کردیم، کشور بهشت بَرین می شود. این افراد باید به ایران قبل از انقلاب نگاه کنند که چگونه حمایت آمریکا باعث جلوگیری از پیشرفت کشور، گسترش فقر اقتصادی و علمی و رواج فساد و بی بند و باری فرهنگی شد. ضمن اینکه امروز هم اوضاع رژیمهایی که در منطقه قربانصدقه آمریکا میروند، بر همه روشن است.
رهبر انقلاب، بازگشت به سلطه جهنمی قبل از انقلاب را هدف اصلی آمریکاییها در فشارهای ۴۲ ساله بر ایران دانستند و افزودند: فرق آمریکا با برخی اروپاییها در این است که آمریکاییها به علت سابقه سلطه قبلی خود بر ایران و منطقه، دنبال تکرار آن وضع هستند و باید همه در مقابل این هدف شوم هوشیار باشند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره سخنان صریح یک کارشناس معروف آمریکایی گفتند: آمریکاییها تا هنگامی که بر منطقه سلطه نیابند، منافع خود را در ایجاد بیثباتی در ایران، عراق، سوریه، لبنان و دیگر کشورهای منطقه جستجو میکنند که این هدف را گاهی با کارهایی شبیه فتنه ۸۸ در ایران و گاهی با تشکیل داعش پیگیر میشوند.
ایشان با اشاره به حوادث روزهای اخیر در آمریکا مانند حمله به کنگره و فرار نمایندگان از تونلهای مخفی افزودند: آنها در فتنه ۸۸ به دنبال نا امنی و ایجاد آشوب و جنگ داخلی در ایران بودند که موفق نشدند و خداوند همین مساله را در سال ۹۹ بر سر خودشان آورد.
حضرت آیتالله خامنهای بخش دیگری از سخنانشان را به پاسخ قطعی و پایانی نظام اسلامی به ادعاهای جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا علیه جمهوری اسلامی در ۳ موضوع «تحریم»، «حضور منطقهای ایران» و «توان دفاعی و قدرت موشکی کشور» اختصاص دادند.
ایشان در خصوص مسئله تحریم تأکید کردند: جبهه غرب و دشمنان موظفند حرکت خباثتآمیز تحریم علیه ملت ایران را که واقعاً یک خیانت، جنایت و دشمنی بیجهت علیه مردم است، فوراً متوقف کنند و همه تحریمها را بردارند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته بارها تأکید کردهایم که باید اقتصاد را با فرض برداشتهنشدن تحریمها جوری برنامهریزی کنیم تا کشور به خوبی اداره شود و با رفتن و آمدن تحریم و با بازیگریهای دشمن دچار مشکل نشود که این کار با اتکا به ظرفیتهای داخلی و اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی ممکن است. اگرچه تحریمها نیز به تدریج در حال بیاثر شدن هستند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: بنابراین این حرف طرف مقابل که فلان کار را بکنید یا نکنید، بیخود است و تحریمها که خیانت و جنایت در حق ملت است، باید برداشته شود.
رهبر انقلاب اسلامی، معنا و منطق حضور منطقهای ایران را تقویت دوستان و طرفداران جمهوری اسلامی خواندند و گفتند: حضور جمهوری اسلامی در منطقه «ثباتآفرین» و موجب رفع بیثباتی است همچنانکه در سوریه و عراق این واقعیت را همه دیدند. بنابراین، این حضور، قطعی است و باید وجود داشته باشد و خواهد داشت.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری تجربه تلخ ناتوانی کشور درمقابل حملات هوایی صدام، خاطرنشان کردند: ایران آن روزها در مقابل موشکباران و بمباران تهران و شهرهای مختلف ناتوان و بیدفاع بود و جمهوری اسلامی حق نداشت کشور را در آن شرایط نگه دارد.
ایشان با یادآوری نمونههایی از قدرت دفاعی امروز ایران مثل ساقط کردن پرنده متجاوز آمریکایی در آسمان ایران و یا در هم کوبیدن پایگاه عینالاسد، گفتند: دشمن در مقابل این واقعیتها ناگزیراست قدرت و تواناییهای دفاعی ایران را در محاسبات و تصمیمات خود در نظر بگیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان به مسئله پر تکرار دیگری در افکار عمومی یعنی برجام، و کنار گذاشتن بخشی دیگر از تعهدات و آغاز غنیسازی ۲۰ درصد اشاره کردند و گفتند: این بحث را مطرح میکنند که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد؟ جمهوری اسلامی هیچ اصرار و عجلهای برای بازگشت آمریکا به برجام ندارد، بلکه مطالبه منطقی ما رفع تحریمها و بازگرداندن حق غصبشده ملت است که این وظیفه آمریکا و اروپاییهای دنبالهرو آن است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اگر تحریمها برداشته شد بازگشت آمریکا به برجام معنا میدهد البته مسئله خسارتها که جزو مطالبات ما است در مراحل بعدی دنبال خواهد شد، اما بدون رفع تحریمها بازگشت آمریکا به برجام حتی ممکن است به ضرر کشور هم باشد.
ایشان خاطرنشان کردند: در این موارد به مسئولان در قوای مجریه و مقننه گفته شده که با دقت و رعایت کامل ضوابط پیش بروند.
رهبر انقلاب اسلامی تصمیم مجلس و اقدام دولت برای کاهش بخش دیگری از تعهدات برجام را کاملاً درست و عقلانی دانستند و گفتند: عمل کردن جمهوری اسلامی به همه تعهدات خود در شرایطی که طرف مقابل به همه تعهدات خود عمل نمیکند، بیمعنی است.
ایشان افزودند: البته اگر آنها به تعهدات خود بازگردند ما نیز برمیگردیم، همچنانکه بنده از ابتدای برجام گفتم اقدامات باید به صورت متناظر و «کار و تعهد آنها در مقابل کار و تعهد ما» باشد که البته این، اولِ کار انجام نگرفت اما اکنون باید انجام شود.
موضوع دیگری که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند، منافات نداشتن بکارگیری جوانان با انگیزه و کاربلد، با استفاده از افراد کارکشته و با تجربه بود.
ایشان به پخش بخشی از سخنانشان در یک برنامه تلویزیونی که در صدر آن بر روی کار آمدن «دولت جوان حزباللهی» و در ادامه بر استفاده از افراد با تجربه تأکید شده بود، اشاره کردند و گفتند: این دو مورد با هم منافاتی ندارد، بنده از قدیم به تکیه به نیروهای جوان اعتقاد راسخ داشتهام به این معنی که به آنها اعتماد و در برخی مدیریتهای مهم کشور از آنها استفاده، و از ابتکار، انگیزه و نشاط آنها استقبال شود.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: باید از کار، روحیه و خلاقیت جوانان و بچههای کشور حداکثر استفاده بشود اما این به معنای حذف و کنار گذاشتن نسل قبل نیست، بلکه بر حسب اقتضاء، یکجا مدیریتِ جوان و یکجا مدیریت فرد مجرّب و کارکشته لازم است همچنانکه در زمان امام بزرگوار نیز همینطور بود. البته در خصوص دولت جوان حزباللهی در ایام نزدیک انتخابات سخن خواهیم گفت.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شهید سرافراز سردار سلیمانی افزودند: البته بعضی از افراد میانسال هم مثل جوانان هستند. شهید سلیمانی در حدود ۶۰ سالگی از هیچ چیز نمیترسید و تحرّک، تلاش و فعالیتهای متراکم او اعجابآور بود.
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب به مسئله کرونا اختصاص داشت.
ایشان با تشکر از وزارت بهداشت و دستاندرکاران تولید واکسن آزمایششده برای مقابله با کرونا، این واکسن را مایه افتخار و عزت کشور خواندند و با انتقاد از افرادی که هر کار بزرگ در کشور را انکار میکنند، به سوابقی از این انکارها در مقابل پیشرفتهای علمی اشاره و خاطرنشان کردند: سالها قبل وقتی جوانان کشور دستگاههای سانتریفیوژ را درست کرده بودند، عدهای نامه نوشتند که مبادا فریب این ادعاها را بخورید، همچنین پس از موفقیت مرحوم کاظمی و جوانان همکار او در سلولهای بنیادی پیغامهای مشابهی داده شد اما آن پیشرفتها واقعاً قابل باور بود و پس از آن نیز پیشرفتها ۱۰ برابر شد.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه، ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور را ممنوع اعلام کردند و گفتند: آمریکاییها اگر توانسته بودند واکسن تولید کنند این افتضاح کرونایی در کشورشان بهوجود نمیآمد که در یک روز حدود ۴ هزار نفر تلفات داشته باشند. ضمن اینکه اساساً به آنها اعتمادی نیست و گاهی این واکسنها برای آزمایش بر روی ملتها است.
ایشان افزودند: البته با سابقهای که فرانسویها در قضیه خونهای آلوده دارند، به آنها هم خوشبین نیستم، اما تهیه واکسن از کشورهای دیگر هیچ مشکلی ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم استمرار مراقبتهای بهداشتی مردم و انجام وظایف مسئولان برای مقابله با کرونا، گفتند: برخی تجربههای خوب، موفق و امتحانپس داده دارویی در زمینه کروناوجود دارد که مسئولان هم آنها را تصدیق میکنند، این موارد نباید انکار شود بلکه باید مورد بررسی قرار بگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان خطاب به ملت ایران، مردم قم و حوزه علمیه معظّم خاطرنشان کردند: دیروز ملت ایران در سایه اتحاد، عزم راسخ، دینداری، حضور بهنگام و مجاهدت توانست با رقم زدن این انقلاب عظیم، مسیر تاریخ دنیا و بشر را تغییر دهد و امروز نیز ملت با تواناییها و تجارب و امکانات بیشتر میتواند بر همه موانع در زمینه مسائل اقتصادی مثل تولید و ارزش پول ملی و در زمینه مسائل فرهنگی، سیاسی و نظامی فائق آید.
فاطمه (س) چه زنانی را در قیامت شفاعت میکند؟
بر اساس روایتی در «امالی» شیخ صدوق، ابن عباس گفت یک روز پیامبر(ص) نشسته بود و على و فاطمه و حسنین نزد او بودند. فرمود:
خدایا تو میدانى اینان اهلبیت منند و گرامىترین مردم نزد من؛ دوستشان را دوست دار، دشمنشان را دشمن دار. مهربانى کن با مهربانان به آنها و بد دار بدخواه آنها را، کمک کن کمککار آنها را و آنها را از پلیدى پاک کن و معصوم دار از هر گناهى و به روح القدس مؤید دار.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ أَکْرَمُ النَّاسِ عَلَیَّ فَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَ وَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِینَ مِنْ کُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِینَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ أَیِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْک
اى على تو امام امت منى و پس از من بر آنها خلیفهاى. تو پیشروی اهل بهشتى. گویا من مینگرم دخترم فاطمه را که روز قیامت بر اسبى از نور سوار است و از طرف راستش هفتاد هزار فرشته و از چپش هفتاد هزار و جلو رو و دنبالش هر کدام هفتاد هزار فرشته باشد و زنان امتم را به بهشت رهبرى کند.
یَا عَلِیُّ أَنْتَ إِمَامُ أُمَّتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْهَا بَعْدِی وَ أَنْتَ قَائِدُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى ابْنَتِی فَاطِمَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى نَجِیبٍ مِنْ نُورٍ عَنْ یَمِینِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ عَنْ یَسَارِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ بَیْنَ یَدَیْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ خَلْفَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ تَقُودُ مُؤْمِنَاتِ أُمَّتِی إِلَى الْجَنَّة
هر زنى در شبانهروز پنج نماز بخواند و ماه رمضان را روزه دارد و حج خانه خدا کند و زکات مالش را بپردازد و شوهرش را اطاعت کند و پس از من پیرو على باشد، به شفاعت دخترم فاطمه به بهشت رود و او سیده زنان عالمیان است.
فَأَیُّمَا امْرَأَةٍ صَلَّتْ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَ صَامَتْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ حَجَّتْ بَیْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ وَ زَکَّتْ مَالَهَا وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ وَالَتْ عَلِیّاً بَعْدِی دَخَلَتِ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَةِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ إِنَّهَا لَسَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِین
عرض شد یا رسول الله او سیده زنان عالم خود است؟ فرمود او مریم دختر عمران بود، اما دخترم فاطمه بانوى زنان عالم است از اولین و آخرین و او است که چون در محرابش بایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام دهند و ندایى که به مریم کردند به او کنند و گویند «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمِین؛ (اى فاطمه) به راستى خدا تو را برگزید و پاک کرد و برگزید بر زنان جهانیان»
ذَاکَ لِمَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَهِیَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِی مِحْرَابِهَا فَیُسَلِّمُ عَلَیْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ یُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ الْمَلَائِکَةُ مَرْیَمَ فَیَقُولُونَ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمِین
سپس رو به على کرد و فرمود اى على فاطمه پاره تن من است و نور دیده من و میوۀ دلم. بد آیدم آنچه او را بد آید و شادم از شادی او و وی اول فرد است از خاندانم که به من رسد، پس از من با او خوبى کن. حسن و حسین دو پسر من و دو ریحان منند و هر دو سید جوانان اهل بهشتند باید پیش تو چون گوش و چشمت عزیز باشند. سپس دست به آسمان برداشت و گفت بار خدایا گواه باش که من دوستدار دوست آنها و دشمن دشمن آنها و سازش کار سازشکننده آنها و نبرد کن با نبردکننده آنهایم و دشمنم با هر که بدخواه آنها است و دوستم با هر که آنها را دوست دارد.
یَا عَلِیُّ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی یَسُوؤُنِی مَا سَاءَهَا وَ یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا وَ إِنَّهَا أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَأَحْسِنْ إِلَیْهَا بَعْدِی وَ أَمَّا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَهُمَا ابْنَایَ وَ رَیْحَانَتَایَ وَ هُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیُکْرَمَا عَلَیْکَ کَسَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ ثُمَّ رَفَعَ ص یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی مُحِبٌّ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ وَ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُمُ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُمْ.
بشارت به ظهور منجی در انجیلهای چهارگانه
طبق برخی آیات قرآن و احادیث اسلامی، هر پیامبری که به نبوت مبعوث میشد، از دورانی به نام آخرالزمان و فتنههای فراگیر آن، سپس ظهور فردی مقدس خبر میداد که بشریت را از لابلای شدائد آخرالزمانی و فتنۀ شیاطین به بهشتی موعود یا همان سرزمین ظهور سوق میدهد و در نقطه نقطۀ آن سرزمین مقدس، افراد صالحی را میگمارد تا به آبادانی آن و رشد و ارتقای انسانها یاری رسانند. همچنان که در آیۀ 128 سورۀ اعراف خداوند از زبان موسای نبی به یکی از بشارتهای ایشان اشاره کرده، میفرماید «قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقین؛ موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مىدهد؛ و فرجام [نیک] براى پرهیزگاران است.»
امام باقر (ع) در تأویل این آیه فرمود: در کتاب على علیه السلام دیدیم که (دربارۀ آیه) «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقین» نوشته است من و خاندانم، کسانى هستیم که خدا زمین را به ما واگذار کرده و ماییم متقین و همه زمین از آن ما است. أَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِیَ الَّذِینَ أَوْرَثَنَا اللَّهُ الْأَرْضَ وَ نَحْنُ الْمُتَّقُونَ وَ الْأَرْضُ کُلُّهَا لَنَا ... و هر چه از آن زمین استفاده کند حق اوست، تا زمانى که قائم از خاندان من با شمشیر ظاهر شود، آنگاه او زمینها را تصرف و از متصرفین جلوگیرى و آنها را از آنجا اخراج کند- همچنان که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله زمینها را تصرف و از متصرفین جلوگیری کرد ــ مگر زمینهایى که در دست شیعیان ما باشد که حضرت قائم علیه السلام نسبت به آنچه دست ایشان است با خود آنها مقاطعه بندد و زمین را در دست ایشان باقى گذارد.» (الکافی، ج1، ص407) همچنین خداوند در آیۀ 105 سورۀ انبیاء سخن از وعدۀ ارث رساندن زمین به بندگان صالح خود در کتاب زبور داده، میفرماید «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
از این جهت است که با مطالعۀ متن بر جا مانده از کتب مقدس رسولان الهی (هرچند تحریفشده) به جزئیاتی از وقایع آینده میرسیم؛ مثلاً انجیل یوحنا مشهور به مکاشفات عیسی (ع) است که آخرین کتاب از کتب عهد جدید مسیحیان شمرده میشود. در این کتاب از زبان عیسی (ع) به ذکر وقایعی از آینده از جمله ظهور پیامبر اسلام (ص) و حوادث آخرالزمان پرداخته شده است.
در سایر انجیلها نیز علاوه بر اینها به ظهور فردی منجی در آخرالزمان به نام «پسر انسان» پس از دورانی از محنتها و شداید بشارت داده شده است. این عبارت تقریباً بیشترین مفهوم از مفاهیم انجیل را به خود اختصاص داده به گونهای که در مجموعِ اناجیل چهارگانه، 104 بار به وجود مقدسی به نام «پسر انسان» اشاره شده است. مطابق نوشته مستر هاکس آمریکایی در کتاب " قاموس کتاب مقدس" این واژه 80 بار در انجیل آمده است که تنها 30 مورد آن به حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق است. (هاکس/ 1377: ص 219) اما 50 مورد دیگر آن از یک منجی سخن میگوید که در پایان روزگار یعنی آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد و او را جلال و عظمت خواهد داد
در ادامه، به بخشهایی از آیات انجیل دربارۀ وقایع آخرالزمان و بشارت منجی (پسر انسان) اشاره میشود:
1ـ «و چون او بر کوه زیتون مقابل هیکل نشسته بود ... از وى پرسیدند: ما را خبر ده که این امور کى واقع مى شود؟ و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟ آنگاه عیسى در جواب ایشان سخن آغاز کرد که: زنهار کسى شما را گمراه نکند. زیرا که بسیارى به نام من آمده خواهند گفت که: من هستم، و بسیارى را گمراه خواهند کرد، اما چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید مضطرب نشوید; زیرا که وقوع این حوادث ضرورى است. لیکن انتها هنوز نیست، زیرا که اُمتى بر اُمتى و مملکتى بر مملکتى خواهند بر خاست، و زلزلهها در جایها حادث خواهد شد و قحطىها و اغتشاشها پدید مىآید و اینها ابتداى دردهاى زه است. لیکن شما از براى خود احتیاط کنید ... اما از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید، زیرا نمىدانید که آن وقت کى مى شود. مثل کسى که عازم سفر شده خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر یکى را به شغلى خاصّ مقرر کند و دربان را امر فرماید که بیدار بماند. پس بیدار باشید، زیرا نمىدانید که در چه وقت صاحب خانه مىآید. اما آنچه به شما مىگویم به همه مىگویم بیدار باشید» (انجیل مرقس ، باب 13 ، ص 77)
2ـ امّا از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتّى ملائکه آسمان جز پدر من و بس; لیکن چنان که ایّام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود .... پس شما حاضر باشید، زیرا در ساعتى که گمان نبرید پسر انسان مى آید.» (انجیل متی ، باب 24 ، ص 41)
3ـ «اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدّس خویش آید آنگاه بر کرسى جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا مىکند .آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید: بیایید اى برکتیافتگان از پدر من و ملکوتى را که از ابتداى عالم براى شما آماده شده است، به میراث گیرید.» (همان ، باب 25 ، ص44)
4ـ «کمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مىکشند، که چه وقت از عروسى مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بى درنگ براى او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد ... پس شما نیز مستعد باشید; زیرا در ساعتى که گمان نمىبرید پسر انسان مىآید.» (انجیل لوقا ، باب 12، ص 116)
5ـ «و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین، تنگى و حیرت از براى اُمّتها روى خواهد کرد، به سبب شوریدن دریا و امواجش. و دلهاى مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعى که بر ربع مسکون ظاهر مىشود، زیرا قوت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر، ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظیم مىآید.» (همان ، باب 21)
6ـ «و به او قدرت بخشیده است که داورى هم بکند; زیرا که پسر انسان است. و از این تعجّب نکنید، زیرا ساعتى مىآید که در آن جمیع کسانى که در قبورند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد براى قیامت حیات، و هر که اعمال بد کرد به جهت قیامت داورى.» (انجیل یوحنا ، باب 5، ص 152)
عملی که پیامبر (ص) آن را دری از درهای بهشت معرفی کرد
فطرت پاک انسان، طالب برترین و نیکوترین رفتارها و عملکردها است. راستگویی و صداقت یکی از بهترین ویژگیهای اخلاقی انسان است که همه مردم طالب آن هستند و از آن خوششان میآید. انسان راستگو دل و زبانش یکسو و هماهنگ است و آنچه را که باور دارد بر زبان جاری میکند.
راستگویی ضامن سعادتمندی و خوشبختی در دنیا و آخرت
صداقت، از برترین فضائل اخلاقی است که در دین مبین اسلام از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است به گونهای که امیرمؤمنان علی علیه السلام راستگویی را قویترین پایه ایمان، دانسته و فرموده است: «اَلصدقُ اقوی دَعائِمِ الایمانِ [۱] راستی، محکمترین ستون ایمان است.»
راستگویی یکی از صفاتی است که باعث سعادتمندی انسان در دنیا و آخرت خواهد شد. چنانکه امام علی علیه السلام میفرماید: «أَربَعٌ مَن أُعطیَهُنَّ فَقَد أُعطىَ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ صِدقُ حَدیثٍ و َأَداءُ أَمانَةٍ وَ عِفَّةُ بَطنٍ وَ حُسنُ خُلقٍ [۲] چهار چیز است که به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستگویى، اداء امانت، حلال خورى و خوش اخلاقى.» صداقت و راستگویی منجر به ورود انسان به بهشت خواهد شد پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «علَیکُم بالصِّدقِ ؛فإنّهُ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ [۳] بر شما باد راستى؛ که آن درى از درهاى بهشت است. صداقت در همه ابعاد و مراتب آن زمینه رسیدن به خوشبختی و سعادت را ایجاد میکند.
رابطه راستگویی در گفتار و نجات
اولین مرتبه از صداقت، راستگویی زبانی است، به این معنا که افراد سعی کنند راستگفتار باشند و سخن خلاف واقع به زبان نیاورند. صداقت بازتاب درون ما است فرد صادق به همه اعلام میدارد که باطنی نیکو و آیینه صفت دارد کم کم مردم این گفته او را باور میکنند و برای آگاهی از حقیقت به او رجوع میکنند. مردم به گفته او اعتماد میکنند، او را دوست می دارند در مشکلات همراه و یار او میشوند و بدین صورت او را از هر گرفتاری و پیش آمدی نجات میدهند و تنهایش نمیگذارند و این ترجمان کلام گهربار امیر بیان است که فرمودند: «عاقبَةُ الصدق نجاةٌ و سلامة [۴] سرانجام صدق و راستی نجات و سلامت است.» بنابراین هماهنگی گفتار با واقعیت باعث جلب اعتماد و احترام مردم میشود.
صداقت در اعمال، هماهنگی گفتار با کردار
دومین مرتبه راستگویی، صداقت در کردار انسان است. گاهی آدمی سخنی را به زبان میآورد که راست و مطابق با واقع است، امّا عمل و رفتار او برخلاف آن است؛ یعنی عملی که از او صادر میشود، غیر از سخنی است که به زبان میآورد. قرآن کریم کسانی که گفتارشان با کردارشان هماهنگ نبوده را نکوهش کرده و فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّه ِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ؛ [۵] ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمیکنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید و عمل نکنید.» انسانهای راستگوی واقعی، آهنگ گفتارشان با آهنگ کردارشان هماهنگ است.
صداقت در نیت، ارزشمند و ماندگار
سومین مرتبه صداقت، راستگویی در انگیزه و اندیشه اعمال انسان است. اساس یک کار را نیّت آدمی میسازد و درواقع اعمال و رفتار ما برآمده از نیتها است. چنانکه امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلْأَعْمَالُ ثِمَارُ اَلنِّیَّاتِ؛ [۶] کارها، میوههاى نیّتها هستند.» میزان ارزشمندی عمل انسان به اندیشه و فکر او بستگی دارد همانگونه که امام علی علیه السلام میفرماید: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ عَمَلِهِ عَلَی قَدْرِ نِیَّتِهِ؛ [۷] ارزش آدمی به اندازه همّت اوست و عملش به مقدار نیتش» پس هر کار خوب خواه در قالب عبادی ترین اعمال و خواه به صورت خدمات اجتماعی در صورتی که از انگیزه و قصد خوبی برخوردار نباشد فاقد ارزش است. در طرف مقابل عمل آدمی اگرچه به ظاهر کوچک هم باشد، زمانیکه انگیزه و نیت درستی پشت آن باشد ماندگار و ارزشمند است.
بنابراین، صداقت و راستی باید در تمام مراحل وجودى و زندگى انسان تحقق پیدا کند. صداقت در گفتار و بیان، اعمال و نیات، سرمایهای است که زمینه سعادت و خوشبختی انسان را هموار میسازد.
پی نوشت:
[۱] غررالحکم و دررالکلم، ج ۱، ص ۸۴.
[۲] عیون الحکم و المواعظ، ج ۱، ص ۷۴.
[۳] نهج الفصاحه، حدیث ۴۱۹.
[۴] بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام، ج ۷۵، ص ۱۰.
[۵] سوره صف، آیه ۲الی۳.
[۶] غررالحکم و دررالکلم، ج ۱، ص ۵۱.
[۷] غرر الحکم و دررالکلم، ج ۱، ص ۱۲۲.
جلوههای تربیتی حضرت زهرا(س)/ اهمیت جایگاه خانواده در تربیت فرزند
نقش با اهمیتی در سرنوشت و آینده فرزندان دارد. اگر تفکر، اندیشه و رفتار برپایه تعالیم دینی باشد زندگی سمت و سوی الهی پیدا میکند. به همین خاطر، دین اسلام طرحهای جامع و کاملی در قالب تربیت دینی داشته و آن را از جمله وظایـف والدین و در شـمار حقـوق فرزندان میداند.
حضرت زهرا (س) الگوی مادر مسلمان
در تعالیم اسـلام، بـر تربیـت فرزند از زمـان کودکی تأکید شده است و کودک همانند آینهای شفاف معرفی شده است. حضرت زهرا (س) از آغازین لحظات زندگی فرزندانش، آنها را بزرگ و گرامی داشت و درصدد تربیت آنها برآمد.
بیشک توفیق بیمانندی که این بزرگواران و به ویژه حضرت زهرا (س) به عنوان الگوی مادر مسلمان، در تربیت کودکان داشتند، ناشی از معرفت عمیق و صحیح ایشان از دستوراتی بود که اسلام درباره انسان ارائه کرده است و روش تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه علیهاالسلام بهترین شیوه و تجربه برای ساختن نسلی پاک و سعادتمند است.
تربیت درست پاکی و تربیت نادرست آلودگی به همراه دارد
پدر و مادر با تربیت صحیح کودک، میتوانند این پاکی را فـزون و دوام بخشـند یـا بـا تربیـت نادرسـت، آن را غبار آلـود سازند. آشنایی بـا فرایـض دینی و حلال و حرام الهی، جزو آموزشهای ضروری برای تمامی مسلمانان است و آموزش این فرایض و تکالیف بـه فرزندان، در زمره وظایف پدران آمده است [۱].
برایـن اساس یکی از دلایل مهم آسیبهای فردی و اجتماعی که در آینده در افـراد بـه وجود میآید، بیتوجهی و غفلت در تربیت دینی در دوره کودکی و نوجوانی است [۲]. روح انسان بسان خمیری است که اگر آن را در هر قالبی بریزند، به همان شکل در میآید. هر چه انسان رشد کند، بـه مرور زمان، انعطاف پذیریاش کمتـر میشود. لزوم تربیت دینی کودک و ارائه راهکارهای عملی برای خانواده کودکی که در دوره پیش دبستانی اسـت، از کسی که در دبسـتان، دبیرسـتان و دانشگاه است، تربیت پذیـری بیشتری دارد. بـا رشـد فیزیکـی، حـالت روحـی کم کـم تثبیـت میشـود و اصـلاح آن بسـیار دشـوار میشـود [۳].
وظایف والدین
نخسـتین وظیفه والدین در مسیر تربیت دینی فرزندان، انتخاب نام مناسـب بـرای فرزندان اسـت؛ همانگونـه کـه امـام علـی (ع) فرمـوده اسـت: «حـق فرزنـد بـر پـدر سـه چیـز اسـت؛ نـام نیکـو بـرای او انتخاب کند، او را به نیکی ادب کنـد و به او قـرآن بیاموزد»[۴]. در جایـی دیگـر چنیـن آمده کـه امام صـادق (ع) در سـخنی فراگیـر و کامـل در پاسـخ ابـن حمیـد کـه بـرای مشـورت در مـورد انتخـاب نامـی بـرای فرزنـدش شـرفیاب شـده بـود، فرمـود: «از نامهایـی کـه بندگـی خـدای را میرسـاند، بـر او بگـذار» [۵].
دورههای تربیتی از منظر امام صادق (ع)
تربیـت دینـی کـودک در دوران قبـل از دبستان محدود بـه ایجاد انس نسـبت به مسـائل دینی اســت؛ بــه ایــن معنــی کــه کــودک نســبت بــه آنچــه بــه طــور منظــم در محیــط خانــواده میبینــد، انـس پیـدا میکنـد و همیـن انـس اولیـه، زمینـه را بـرای پیدایـش عـادت و انجـام فرایـض دینـی در مراحـل بعـدی فراهـم مـیآورد. آنچـه در تربیـت دینـی دارای اهمیت اسـت، این اسـت کـه کودک بایـد آرام آرام و به تدریـج بـا مسـائل دینـی آشـنا شـود. امـام صـادق (ع) دوره تربیـت فرزنـدان را بـه سـه دوره هفـت سـاله تقسـیم کـرده و میفرمایـد: «کـودک در هفت سـال اول بـازی کنـد، در هفت سـال دوم خوانـدن و نوشـتن بیامـوزد و در هفـت سـال سـوم (مقـررات زندگـی از) حلال و حـرام را یـاد بگیـرد»[۶].
ضرورت رعایت اعتدال و تعادل در آموزشها
امـا نکته مهـم رعایت اعتدال و تعادل در آموزشهاست. بایـد بـا کودکان و نوجوانـان در آموزشهـا به رفـق و ملاطفت رفتـار کرد. ســختگیری و افــراط در آموزشهــا باعــث دلزدگــی و حتــی بیــزاری آنــان میشــود. اولیــای دیــن از سـختگیری در عبـادات، نـه تنهـا بـرای دیگـران حتـی بـرای خـود شـخص نیـز نهـی کردهانـد؛ چـه آنکـه اسـلام دیـن سـهله و سـمحه، یعنـی دیـن آسـان و همـراه بـا وسـعت و فراخـی در عمـل اسـت [۷]. امـام باقـر (ع) از قـول رسـول خـدا (ص) میفرمایـد: «اسـلام، دیـن سـهل و خالـی از مشـقت اسـت. بـا مـدارا در آن قـدم برداریـد و عبـادت خـدا را بـر بنـدگان او تحمیـل نکنیـد و همانند سـواری نباشـید که مرکـب خود را خسته و فرسوده میکند و در نتیجه نه راه سفر را پیموده، نـه مرکبش سـالم مانده است» [۸]
مادری که امامانی چون حسن و حسین (ع) و شیر زنانی چون زینب و ام کلثوم را تربیت کرد
حضرت زهرا (س) میدانست که باید امامانی چون حسن و حسین (ع) و شیر زنانی چون زینب و ام کلثوم را تربیت کند و نمونههایی را به جامعه تحویل دهد که آیینه و معرف حقیقت روح اسلام باشند و حقایق و معارف قرآن در وجودشان جلوهگر باشد و انسانهای کمال یافتهای که از این مکتب اعجازآمیز بیرون میآیند، به خوبی میتوانند روح پرعظمت و نیروی وصفناپذیر وجودی حضرت زهرا (س) را نشان دهند. وجود مطهر و روح بی آلایشی که نسلی پاک را به تاریخ هدیه کرد و در حقیقت، روزگار همچو او را به خود ندیده و نخواهد دید و بر ماست که با به کار بستن شیوههای تربیتی آن حضرت، در تربیت و پرورش نسلی پاک همت گماریم تا از این رهگذر، سعادت جاودان خود و فرزندانمان را تأمین کنیم.
والدین باید بدانند که چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار آنها و دیگر اعضای آن، فیلمبرداری میکند. اگر پدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر میگذارد.
مهمتریـن عوامـل رشـد شـخصیتی کودکان
در نهایت بر این نکته تأکید میشود که هدف، تربیت و به سـرانجام رسـاندن فرزندی صالح اسـت. از ایـن رو، شـیوه فرزندپـروری، روشهای ارتباطی والدیـن با کودکان، شـیوههای آموزش رسمی و آموزههای دینی، از مهمتریـن عوامـل رشـد شـخصیتی کودکان محسوب میشود کـه دین اسـلام اهمیت فراوانی برای آن قائل اسـت.
در پایان بر این مطلب خوب است تأکید داشته باشیم که در اسـلام، آموزشهای دینداری از دوران کودکـی آغـاز شـده است تا نهاد کودک رنگ و بوی دینی بگیردو رفتار او در دورههای دیگر زندگی مبتنی بر دینداری باشد.
مجتبی یعقوبی
پینوشتها:
[۱] حقـوق متقابل کـودک و ولی در اسـلام و موارد تطبیقی آن، ص ۲۰۱
[۲] روشهـای اثربخشـی در تربیـت کـودکان و نوجوانان قم، ص ۳۳۶
[۳] تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۷۸
[۴] نهج البلاغه، حکمت ۳۴۱
[۵] اصول کافی، ج ۲، ص۸۶
[۶] همان، ج۶، ص۴۷
[۷] حقـوق متقابل کودک و ولی در اسـلام و موارد تطبیقی آن، ص ۲۰۲
[۸] اصول کافی، ج ۲، ص ۸۶
پنج فضیلت از فضائل حضرت فاطمه زهرا (س)
١. اصل و ریشه درخت پاکی ها
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَآءِ. (۱)
ترجمه: آیا ندانستی که خدا چگونه مثلی زده است؟ کلمه پاک مانند درخت پاک است، ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است.
امام باقر(ع) در تفسیر و توضیح آیه فوق فرمود: مقصود از این شجره رسول خدا (ص) است که ریشه و اصل آن فاطمه زهرا (س) است. (۲) منظور از عنصر الشجرة که در روایت آمده است همان ریشه و اصل میباشد. (۳)
۲. صاحب صحیفه آسمانی
یکی از امور بسیاری مهمی که اهل بیت علیهم السلام از آن یاد میکردند مصحف و نوشته ای بوده است که از فاطمه زهرا س برای آنها باقی مانده است.
امام صادق (ع) فرموند: حضرت فاطمه (س) ۷۵ روز بعد از پدرشان زنده بودند. در این مدت حزن و ناراحتی زیادی در فراق رسول خدا (ص) داشتند. جبرئیل بارها نزد او آمد و و در عزای رسول خدا به او دلداری می داد و از حال رسول خدا و جایگاه او در بهشت آگاهی میکرد و از آنچه در آینده برای فرزندان او اتفاق می افتاد خبر می داد. این اخبار را امام علی (ع) با دست مبارکش می نوشت. این نوشته ها همان مصحف فاطمه (س) است. (۴) دراین مصحف علم مربوط به آینده به طور کامل آمده است. (۵)
۳. خشم او خشم خدا و خشنودی اش خشنودی خدا
امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل میکند که خدا با ناراحتی و خشم فاطمه، غضبناک و با خشنودی و رضایت فاطمه خشنود میشود. (۶) یعنی هر کسی و هر چیزی که فاطمه از آن خشنودنباشد؛ قطعا خدا هم از آن خشنود نخواهد بود. این نکته حاکی از مقام بسیار بزرگ فاطمه زهرا می باشد که هیچ گونه اندیشه و علاقه و انگیزه غیر الهی در وجود او راه ندارد.
۴. برترین زنان دنیا و آخرت
برترین و با فضیلت ترین زنان در دنیا و آخرت فاطمه زهرا می باشد. در قرآن در فضیلت حضرت مریم آمده است که او بهترین زنان عالم است و خداوند او را از میان زنان جهان برگزیده است. (۷)
امام صادق (ع) فرمودند: خداوند مریم (س) را بر زنان زمان خودش برتری داده است اما فاطمه برترین زنان دنیا و آخرت است. (۸)
٥. محبوب قلب رسول خدا (ص)
قطعا یکی از شخصیت های مورد علاقه رسول خدا ص دخترش فاطمه زهرا س بوده است بلکه بر اساس روایات می توان ادعا کرد که محبوب ترین شخصیت نزد رسول خدا ص دخترش فاطمه س بوده است. هنگامی که از رسول خدا سوال شد از فاطمه و امیرالمومنین کدام یک نزد شما محبوب تر است؟ حضرت فرمود: فاطمه محبوب تر و علی عزیزتر است. (۹) از رسول خدا ص نقل شده است که فاطمه بخشی از وجود من است. هر کسی که فاطمه را ناراحت کند من را ناراحت کرده است. (۱۰)
پی نوشت ها:
۱. قرآن کریم، ابراهیم ۲۴
۲. بصایر الدرجات، ج۱، ص ۱۳۳
۳. مقاییس اللغة، ابن فارس و فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، أحمد رحمانی همدانی، ص ٤٩
۴. بصایر الدرجات - مجلد ۱، ص ۳۱۱
۵. الکافی ج۱، ص ۲۴۰
۶. بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار، ج ۴۳، ص ۱۹
۷. قرآن کریم، آل عمران ۴۳
۸. معانی الأخبار، الشیخ الصدوق، ص ٢٠١
۹. بحارالانوار الجامعه لدرر الاخبار، ص ۳۸
۱۰. بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار، ص ۳۹
نکته ای که حضرت زهرا (س) را نزد پیامبر ممتاز کرد
رابطه ویژه و شاخص پدر و فرزندی در میان پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س) یکی از نمونههای بسیار مهم در سبک زندگی اسلامی به شمار میرود که میتواند آموزههای بسیار مهمی برای زندگی مسلمانان و مردم آزاده به همراه داشته باشد. این رابطه عاطفی عمیق ریشهها و دلایل گوناگونی دارد که یکی از مهمترین آنها شأن و منزلت ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها در نزد خدای متعال است که چون نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه از آن آگاه بودند، دختر خود را بسیار گرامی و محترم میداشتند. از سوی دیگر محبت بیمانند و بیدریغ بانوی گرامی اسلام نسبت به پدر بزرگوارشان دلیل دیگری بوده این محبت را عمیق و پندآموز برای ما کرده است.
در گفتوگویی که با دکتر معصومه علیزاده، استاد حوزه و محقق دینی، انجام دادیم به بررسی گوشههایی از رابطه عاطفی پدر و فرزندی عمیق و درسآموز میان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و حضرت زهرا سلام الله علیها پرداختیم. آن طور که این محقق اسلامی توضیح میدهد، حضرت زهرا سلام الله علیها کوچکترین دختر پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله هستند و زمانی که خواهران بزرگتر از ایشان ازدواج کرده و به خانه همسران خود رفته بودند، حضرت زهرا سلام الله علیها در کنار نبی مکرم اسلام زندگی میکرد. در این شرایط به نوعی به تنها دختر آن حضرت تبدیل شده بود و چون نسبت به رسول خدا صلوات الله علیه بسیار با محبت بودند، آن حضرت لقب «امابیها» یعنی «مادر پدرش» را به او داده بودند. این مطلب نشان میدهد که رابطه عاطفی عمیقی میان این دو بزرگوار وجود داشته که بسیار با یکدیگر صمیمی و مهربان بودند و هر قدر زمان میگذشت این رابطه پدر و فرزندی عمیقتر و دوستانهتر میشد. زمانی که حضرت خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفتند، گفته شده که حضرت زهرا سلام الله علیها تنها دو سال داشتند و در همان سن کم دوست و همدم پدر بودند. از آن به بعد هر قدر ایشان بزرگتر شده و رشد میکردند، حامی جدیتر و دلسوزتری برای پدر گرامی خود بودند و به این صورت رابطه ایشان رنگ و عطر تازهتری به خود میگرفت.
ریشههای محبت مثالزدنی میان پیغمبر صلوات الله علیه و دختر گرامیشان
میدانیم که رسول خدا صلیالله علیه و آله فرزندان دیگری به غیر از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم داشتند. اما چرا درباره رابطه پدر و فرزندی رسول گرامی اسلام با حضرت زهرا سلام الله علیها این اندازه تأکید شده است؟
یکی از دلایلی که رابطه پدر و فرزندی میان رسول خدا صلیالله علیه و آله و حضرت زهرا سلام الله علیها مورد توجه علما و دانشمندان از مذاهب گوناگون قرار گرفته، جایگاه و منزلت ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها است که ایشان را در میان خواهران خود ممتاز کرده است. به طوری که وقتی گفته میشود حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی زنان و مردان جهان است، انسان از خود سؤال میکند که آن حضرت چگونه زندگی میکرد. درنتیجه متوجه رابطه ایشان با پدر گرامی خود میشویم و این، یکی از علتهای شاخص شدن این رابطه پدر و فرزندی است.
از طرف دیگر در تاریخ نوشته شده که هر زمان پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله به سفری میرفتند، حضرت زهرا سلام الله علیها تا آخرین لحظه سعی میکردند در کنار پدر خود باشند و آخرین نفری بودند که با ایشان وداع میکردند. حتی وقتی حضرت از سفری برمیگشتند، یا حضرت زهرا سلام الله علیها به استقبال ایشان میرفتند و یا خود نبی مکرم اسلام صلوات الله به دیدار دختر گرامیشان میرفتند.
استشمام عطر بهشت
حتی نبی مکرم اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها را پارهای از وجود خود معرفی میکردند و این مطلب را بارها در جمع مسلمانان عنوان کرده بودند تا همه بدانند حضرت زهرا سلام الله علیها تا چه حد برای ایشان عزیز و محترم هستند. حتی آن حضرت میفرمودند: هر زمان که مشتاق بهشت باشم، به دیدار دخترم زهرا سلام الله علیها میروم و او را میبوسم.
آن حضرت در روایت دیگری فرمودهاند که: «فاطمه حوراء فی صوره انسیه، فاذا اشتقت الی الجنه قبلت فاطمه فاشم منها رائحه الجنه» به این مفهوم که فاطمه سلام الله علیها حوری بهشتی است که به صورت انسان آفریده شده است. من هر زمان که مشتاق بهشت میشوم به نزد او میروم و عطر بهشت را از او استشمام میکنم.
زمینههای لقب امابیها
این مطالب و احادیث نشاندهنده عمیق بودن رابطه عاطفی میان رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه با حضرت زهرا سلام الله علیها است.
همین طور است. دقت کنید که حضرت زهرا سلام الله علیها کوچکترین دختر پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله هستند و زمانی که خواهران بزرگتر از ایشان ازدواج کرده و به خانه همسران خود رفته بودند، حضرت زهرا سلام الله علیها در کنار نبی مکرم اسلام زندگی میکرد. در این شرایط به نوعی به تنها دختر آن حضرت تبدیل شده بود و چون نسبت به رسول خدا صلوات الله علیه بسیار با محبت بودند، آن حضرت لقب «امابیها» یعنی «مادر پدرش» را به او داده بودند. این مطلب نشان میدهد که رابطه عاطفی عمیقی میان این دو بزرگوار وجود داشته که بسیار با یکدیگر صمیمی و مهربان بودند و هر قدر زمان میگذشت این رابطه پدر و فرزندی عمیقتر و دوستانهتر میشد.
زمانی که حضرت خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفتند، گفته شده که حضرت زهرا سلام الله علیها تنها دو سال داشتند و در همان سن کم دوست و همدم پدر بودند. از آن به بعد هر قدر ایشان بزرگتر شده و رشد میکردند، حامی جدیتر و دلسوزتری برای پدر گرامی خود بودند و به این صورت رابطه ایشان رنگ و عطر تازهتری به خود میگرفت.
دلسوزی مادرانه حضرت زهرا سلام الله علیها
چه نکات ویژهای در رابطه حضرت زهرا سلام الله علیها با رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه به خصوص در دوران قبل از ازدواج آن حضرت وجود داشته که باید به آن توجه کرد؟
یکی از موارد بسیار مهم در این دوران این است که در مدتی که مسلمانان در شعب ابیطالب محاصره اقتصادی شده بودند، دوران بسیار سختی بود که در آن زمان حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت ابوطالب علیه السلام، یعنی دو حامی بزرگ و مهم پیامبر صلوات الله علیه از دنیا رفتند. این واقعه به شدت برای آن حضرت سخت بود. بعد از آن دوران هم کفار به شدت آن حضرت را مورد آزار قرار میدادند.
همه این اوضاع در حالی بود که حضرت زهرا سلام الله علیها حامی و دلسوز پدر در خانه بودند و آن حضرت را به خوبی دلداری و قوت قلب میدادند. حتی در ماههای حرام هم کفار از آزار نبی مکرم اسلام دست برنمیداشتند و در این شرایط وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها تسلای خاطر نبی اسلام صلیالله علیه و آله بود که مانند دختری دلسوز دور پدر میچرخیدند و به امور آن حضرت رسیدگی میکردند و دلداری میدادند.
هدیه مسلمانان برای رفع دلتنگی حضرت زهرا سلام الله علیها
آن طور که در تاریخ نوشته شده بعد از ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، مدتی خانه آن حضرت از خانه نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه دور بود. آیا این مطلب صحت دارد؟
بله. بعد از اینکه رسول خدا صلیالله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کردند، اوضاع مالی مسلمانان چندان مناسب نبود. در آن شرایط حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ازدواج کرده بودند ولی خانه و محل سکونت ایشان از خانه رسول خدا صلیالله علیه و آله دور بود و گویا فاصله نسبتاً زیادی داشت.
در این شرایط حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از دوری راه اظهار ناراحتی میکنند اما نبی مکرم اسلام به ایشان تسلی خاطر میدهند که این اوضاع به دلیل مشکلات اقتصادی مسلمانان است و باید در این شرایط صبور بود.
در این اوضاع، مسلمانان که ارادت ویژهای نسبت به ساحت مقدس رسول خدا و حضرت زهرا علیهماالسلام داشتند، خانهای در نزدیکی خانه پیامبر برای ایشان تدارک میبینند تا حضرت زهرا و امام علی علیهماالسلام در آن ساکن شوند. به این ترتیب دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها با پدر گرامی ایشان به آسانی و سهولت مقدور شد.
این اندازه دلبستگی حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به نبی مکرم اسلام مثالزدنی است. اما ایشان در دوران جنگ چه میکردند؟ به هر حال نبی مکرم اسلام غزواتی داشتند و حتماً از شهر و خانه خود دور میشدند.
رابطه عاطفی حضرت زهرا سلام الله علیها با پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله به قدری عمیق بود که وقتی جنگها در نزدیکی شهر و محل سکونت مردم اتفاق میافتاد، حضرت زهرا سلام الله علیها گاهی به دیدار پدر گرامی خود میرفتند و در ضمن این دیدارها به امور مجروحان جنگ هم رسیدگی کرده و از آنها پرستاری و مراقبت میکردند.
مراقبت حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر بزرگوارشان
همان طور که اشاره کردید، آن حضرت را با لقب «امابیها» میشناسیم. آیا نمونهای مراقبت ایشان از پدر گرامیشان یعنی رسول خدا صلیالله علیه و آله در تاریخ اسلام و روایتها ثبت شده است؟
بله. یکی از ماجراها به دوران جنگ احد مربوط است. در طی جنگ احد صدمههای زیادی به مسلمانان وارد شد و تعداد شهدای اسلام زیاد بود. همچنین عده زیادی از امت اسلام مجروح شده و آسیب دیدند. حتی در این جنگ سنگی از سوی لشکر دشمن به سر مبارک نبی مکرم اسلام صلیالله علیه و آله اصابت کرد، به طوری که دندان آن حضرت شکست. در اثر اصابتهای جنگی، سر ایشان هم جراحت برداشت و خون بر روی مبارکشان ریخت.
وقتی خبر به حضرت زهرا سلامالله علیها رسید، ایشان همراه تعدادی از زنان مسلمان و مؤمن، خود را به میدان احد رسانده و به پرستاری از مجروحان این جنگ مشغول شدند. به طوری که حضرت زهرا سلامالله علیها با دست خود خون ناشی از جراحت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله را میشستند و امام علی علیه السلام در این کار به ایشان کمک میکردند. چون خون سر حضرت بند نمیآمد و خونریزی همچنان ادامه داشت، تکهای از حصیر را سوزانده و خاکستر آن را روی زخم گذاشتند تا خون بند بیاید.
بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام ۱۹ دی
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
سلام عرض میکنم به مردم عزیز قم و به حوزهی علمیّهی عظیمالشّأن؛ وضع دیدار سالیانهی امسالِ ما متأسّفانه به این شکل است و من از مشاهدهی چهرههای منوّر برادران عزیز قمی محرومم، ولی خب این هم یکی از اَشکال زندگی است، از فراز و نشیبها است؛ زندگی از این کوچه پسکوچهها زیاد دارد، مسیر زندگی را باید طی کرد، انشاءالله خواهد گذشت؛ این هم مثل همهی حوادث تلخ و شیرین دیگر گذرا است و انشاءالله به توفیق الهی مسیر زندگی در جادّهی آسفالته قرار خواهد گرفت.
حمد الهی و سپاسگزاری از مردم عزیز ایران و عراق بابت حرکات خودجوش سالگرد شهید سلیمانی و شهید ابومهدی
بحث امروزِ من چند کلمه در باب حادثهی مهم و حماسهی مهمّ نوزدهم دی است، و چند کلمه هم در باب برخی از مسائل روزی که در افکار عمومی مطرح است؛ ولی قبل از آنکه موضوع اصلی را شروع کنم، لازم میدانم حمد الهی را به جا بیاورم و از مردم عزیز کشورمان سپاسگزاری کنم به خاطر حرکت عظیم حماسهگونهای که در سالگرد شهید عزیزمان سلیمانی،(۱) در کشور به وجود آوردند. شهید سلیمانی و شهید ابومهدی در حرکات خودجوش مردم در سرتاسر کشور بحمدالله تجسّم عینی پیدا کردند و با این حرکت عظیم مردمی، روح تازهای به کالبد کشور و ملّت دمیده شد که با هیچ بخشنامهای، با هیچ دستوری امکان نداشت چنین حرکتی به وجود بیاید؛ این حرکت، ناشی از عواطف مردم، دلهای مردم، بصیرت مردم و انگیزههای درست مردم بود؛ همچنین تجمّع بزرگ و شگفتانگیزی که در بغداد و در بعضی از شهرهای دیگر عراق برای تکریم و بزرگداشت شهید ابومهدی، فرماندهی برجستهی عراقی و شهید سلیمانی -مهمان عزیز مردم عراق-تشکیل شد. از همهی براداران و خواهرانی که در اینجا و در عراق در این مراسم شرکت کردند، صمیمانه تشکّر میکنم.
لازم میدانم نام شهدای همراه شهید سلیمانی را هم بیاورم؛ چون عظمت شهید سلیمانی موجب شد که نام اینها کمتر آورده بشود و کمتر مطرح بشود: شهید پورجعفری،(۲) شهید مظفّرینیا،(۳) شهید طارمی،(۴) شهید زمانینیا(۵) که همهی اینها جزو شهدای عالیقدر هستند؛ و همچنین همراهان شهید ابومهدی عراقی که نام آنها را البتّه من در ذهن ندارم.
همچنین لازم میدانم گرامی بدارم یاد شهدای جانباختهی در تشییع کرمان و همچنین در حادثهی بسیار تلخ و ناگوار هواپیما در تهران(۶) که حقیقتاً حادثهی تلخی بود، حادثهی ناگواری بود، مسئولین کشور را هم داغدار کرد. و امیدواریم انشاءالله خدای متعال آن شهدا را -چه شهدای کرمان را، چه شهدای تهران را- مشمول لطف و رحمت خودش قرار بدهد و به خانوادههای آنها صبر و تسلّا و آرامش دل عنایت کند، بفضله و منّه. البتّه مسئولین هم وظایفی دارند که به آنها تذکّر داده شده.
همچنین لازم میدانم به مناسبت چهلمین روز شهادت شهید فخریزاده (رضوان الله تعالی علیه) یاد ایشان را هم گرامی بدارم؛ شهید عالیقدری بود، شخصیّت بزرگی بود. ما دو چهرهی بزرگ علمی را در این اواخر از دست دادیم: یکی شهید فخریزاده بود، یکی جناب آقای آیتالله مصباح(۸) بود؛ هر دوی اینها چهرههای علمی برجستهای بودند، هر کدام در منطقهی خودشان و کار خودشان، و از هر دو هم میراثهای ارزشمندی در دستگاهی که تحت نظرشان بود باقی مانده که بایستی با قوّت انشاءالله و به بهترین وجهی ادامه پیدا کند.
دو مطلب دربارهی قیام نوزدهم دی:
امّا دربارهی نوزدهم دی؛ دو مطلب را در باب نوزدهم دی عرض میکنم: یکی اینکه لازم است ما از یاد نوزدهم دی و حادثهی نوزدهم دی حراست کنیم و نگهبانی کنیم، یکی هم این است که باید از محتوا و مضمون حماسهی نوزدهم دی حراست و نگهبانی کنیم؛ یعنی هم حراست و نگهبانی از خود حادثه به معنای زنده نگه داشتن آن بر ما لازم و واجب است، هم حراست و نگهبانی از مضمون و محتوای این حماسهی بزرگ؛ حالا علّت آن را عرض میکنم.
۱) حراست از یاد حادثهی نوزدهم دی به عنوان یکی از نقاط اوج حیات ملّت ایران
امّا اینکه از خود آن حماسه بایستی حراست کنیم و نگهبانی کنیم، چون این یکی از نقطههای اوج حیات ملّت ایران بود. ملّتها نقاط اوج و نقاط حضیض دارند؛ نقاط اوج را بایستی زنده نگه داشت. نقاط اوج، آنهایی هستند که زنده بودن و پای کار بودن و با اراده و عزم بودن یک ملّت را و بصیرت یک ملّت را در این مواقع حسّاس نشان میدهند؛ نوزدهم دی این جوری بود. نقطهی اوج را باید زنده نگه داشت، چون هم به آیندگان روحیه میدهد، هم مایهی افتخار و عزّت ملّی است. این نقطههای اوج در تاریخ ثبت میشود و راه آینده را برای آیندگان روشن میکند. بنابراین، خود این حادثه را نباید گذاشت کهنه بشود و همین طور که تا امروز بحمدالله این حادثه زنده و پُرنشاط باقی مانده، همچنان باقی بماند.
۲) نگهبانی از محتوای حادثهی نوزدهم دی و جلوگیری از تفسیر غلط
و امّا نگهبانی از محتوای این حادثه. خب هر حادثهای یک مضمونی دارد، یک محتوایی دارد، یک معنایی دارد؛ مضمون این حادثه چه بود؟ ما بایستی این مضمون را درست بشناسیم و از آن حراست کنیم؛ چرا حراست کنیم؟ به خاطر اینکه راویان خائن و تحلیلگران مغرض سعی میکنند محتوای حوادث بزرگ را به سود خودشان و به سود قدرتهای غاصب دنیا تغییر بدهند. این کار از قدیم هم وجود داشته که راوی مغرضِ یک حادثهای که اتّفاق افتاده، آن را جوری تعریف میکند که عکس مقصودِ از آن حماسه به ذهن مخاطب تبادر کند.
امروز هم که با گسترش وسایل ارتباطجمعی و این امکانات فراوان و وسیعی که هست، این امکان در اختیار قدرتهای مغرض و دستهای خائن وجود دارد که حوادث را تغییر بدهند، محتوای حوادث را عوض کنند و غلط تفسیر کنند و افکار عمومی را منحرف کنند؛ بخصوص افکار نسلهای بعدی و کسانی را که در آن حادثه حضور نداشتند و آن را از نزدیک ندیدند یا در زمان نزدیک نشنیدند و دورند از حادثه، عوض کنند. امروز یکی از کارهای مهمّ دستگاههای جاسوسی همین است که مینشینند حوادث دنیا را رصد میکنند و بعد نه خودشان مستقیم بلکه به زبان دیگران، از قلم دیگران، با مقاله و تحلیل اشخاص معتبر و معروف، با وسایلی که خودشان دارند -با پول، با تهدید، با تطمیع- آنچه را که در تفسیر یک حادثه مورد نظر خودشان است، منعکس میکنند.
من اخیراً یک کتابی را مطالعه کردم که یک آمریکایی این کتاب را نوشته؛ در واقع جمع کرده این کتاب را، چون افراد گوناگونی در نگارش این کتاب دست دارند. این کتاب دربارهی تسلّط سازمان جاسوسی سیا(۹) بر مطبوعات و مجلّات عمدهی دنیا است؛ اصلاً این کتاب دربارهی این است. شرح میدهد که چگونه سازمان سیا در مقالات، در تحلیلها، در نوشتهها و در گفتههای نویسندگان معروف و بعضاً مجلّات معتبر دخالت کردند و تفسیر خودشان را به جای تفسیر واقعی به افکار عمومی القا کردند و آنها را کنترل کردند؛ نه فقط در مطبوعات آمریکا بلکه در سایر کشورها، در اروپا؛ یک مجلّهی معروف فرانسوی را اسم میآورد و میگوید در آنجا این کارها را کردند، این جور گفتند، این جور نوشتند؛ یعنی این کار الان در دنیا رایج است و وجود دارد. در واقع سازمان سیا با این کار تحلیل انحرافی خود و تفسیر غلط خود از مسائل و حوادث را به افکار عمومی منتقل میکند و افکار عمومی را گمراه میکند و این خطری است که همیشه وجود دارد.
حادثهی نوزدهم دی، مقدّمهای برای قیام عمومی مردم کشور
خب در مورد نوزدهم دی ما [باید] مراقب باشیم که چنین اتّفاقی نیفتد؛ حالا البتّه به اجمال من عرض میکنم که مضمون و محتوا و معنای حرکت نوزدهم دی در قم که مردم و حوزهی علمیّه مشترکاً آن حرکت عظیم را انجام دادند چه بود. اگر قضیّهی قم در همان شهر قم تمام میشد و به قم منحصر میماند، ممکن بود آدم این را حمل کند بر یک حرکت عاطفی و ناشی از هیجانات مثلاً مذهبی و زودگذر که بگویند: «مردم نترسی بودند، در یک حادثهای قیام کردند و بعد هم سرکوب شد و تمام شد»؛ ممکن است این جور بگویند لکن حادثهی قم این جور نبود. حادثهی قم در قم تمام نشد، به قم منحصر نماند؛ از قم سرایت کرد به تبریز، به یزد، به کرمان، به شیراز، به مشهد، به تهران و تدریجاً به یک قیام عمومی منتهی شد. شروع از قم بود، شروعکننده قمیها بودند، امّا حادثه در قم خاتمه نیافت؛ این حادثه در ظرف تقریباً پنج شش ماه تبدیل شد به یک قیام عمومی سراسری در همهی شهرها و تدریجاً در روستاها؛ همه قیام کردند؛ این چه حادثهای است؟ بعد هم بر اساس این قیام، یک انقلاب عظیم مردمی و کمنظیر در تاریخ -شاید از جهاتی بینظیر- به وقوع پیوست.
معنای حادثهی نوزدهم دی: خشم و اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّ دین، اشرافی و طبقاتی
خب با این نگاه دیگر نمیشود حادثهی قم را آن طور سادهنگری کرد و تفسیر کرد به یک هیجان؛ نه، این حادثه یک معنای دیگری دارد، یک عمقی دارد، معنای عمیقتری پیدا میکند. خب معنای حادثهی نوزدهم دی چیست؟ عبارت است از خشم و شدّت اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّ دین، اشرافی و طبقاتی. نارضاییهای مردم و خشمهای مردم در طول زمان متراکم شده بود و یک پشتوانهی فکری هم از درسهای امام، سخنرانیهای امام، بیانیّههای امام که از قم و از نجف منتشرمیشد پیدا کرده بود؛ این حرکت عظیم، این خشم عمومی مردم، متّکی به آن پشتوانهی فکریای که امام دائماً و پیدرپی القا میکرد و به وسیلهی جوانهای مبارز و بخصوص به وسیلهی طلّاب در سراسر کشور منعکس میشد، توانست این قیام عظیم را به وجود بیاورد.
دو نکتهی مهمّ حادثهی نوزدهم دی: جنبهی دینی و جنبهی ضدّ آمریکایی قیام مردم
دو نکتهی مهم در اینجا باید مورد توجّه قرار بگیرد و تعیینکننده است. یک نکته اینکه رهبر این حرکت عمومی یک مرجع تقلید بود؛ یک روحانی بزرگ، یک شخصیّت برجستهی مبلّغ و مروّج مبانی معرفتی دینی. این رهبر بزرگ از روز اوّلِ مبارزه هم مردم را به دین دعوت میکرد؛ از اوّل مبارزه، از سال ۴۱، دعوت امام متّکی به مبانی دینی بود و اگر اعتراض میکرد، اگر پیشنهاد میکرد، همه متّکی بود به مبانی دینی. پس حرکت مردم اساساً یک حرکت دینی بود، به خاطر اینکه با رهبری امام بود، با تعلیم و هدایت و راهنمایی امام بود و امام یک مرجع تقلید بود، یک روحانی برجسته بود و کار امام از اوّل متّکی به مبانی دینی بود؛ این یک نکته که نکتهی بسیار مهمّی است.
نکتهی دوّم این است که تقریباً یک هفته قبل از قیام مردم قم، رئیسجمهور آمریکا -که آن وقت کارتر بود- در تهران، حمایت و پشتیبانی صددرصد خودش را از رژیم پهلوی و محمّدرضا ابراز کرد؛ یک نطقی برایش تنظیم کرده بودند که در مهمانی آن نطق را بخواند، آن نطق را گذاشت داخل جیبش و خودش شروع کرد حرف زدن -بعدها مفسّرینش و همراهانش این را افشا کردند- و تعریف و تمجید و حمایت صددرصد از محمّدرضا و از رژیم پهلوی. بنابراین این حرکت قم، یک حرکت ضدّ آمریکایی بود، یک حرکت ضدّ استکباری بود؛ حرکتی بود ضدّ آن قدرتهای خبیثی که به خاطر منافع خودشان از رژیم دیکتاتور و ضدّ دین و فاسدِ پهلوی حمایت میکردند. حالا در واقع این قیام، هم جنبهی دینی داشت، هم جنبهی ضدّ آمریکایی داشت.
قیام نوزدهم دی، اوّلین ضربهی تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ آمریکا
در واقع قیام نوزدهم دی را میتوان اوّلین ضربهی تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ به حساب آورد. این اوّلین [ضربهی] تبری بود که به وسیلهی مردم قم به بت بزرگ آمریکا زده شد. بعد از آن هم ادامه پیدا کرد و شما امروز وضع آمریکا را مشاهده میکنید؛ وضع و حال بت بزرگ را امروز شما میبینید که این دموکراسیشان است؛ این افتضاح انتخاباتیشان است؛ این حقوق بشرشان است، حقوق بشری که هر چند ساعت یک بار، یا حدّاقل چند روز یک بار، یک سیاه پوست را بدون دلیل، بدون جرم در خیابان میکُشند، و کشنده و قاتل هم تعقیب نمیشود؛ این ارزشهایشان است که همین طور میگویند ارزشهای آمریکایی، ارزشهای آمریکایی، و امروز این ارزشها مایهی مسخرهی همهی دنیا شده، حتّی دوستانشان آنها را مسخره میکنند؛ این هم اقتصاد فلجشان است؛ اقتصاد آمریکا به معنای واقعی فلج است، دَهها میلیون بیکار و گرسنه و بیخانمان [وجود دارد]؛ این وضع امروزِ آمریکا است. این البتّه چیز مهمّی است لکن عجیبتر از این، این است که یک عدّهای هنوز قبلهشان آمریکا است، هنوز امید و آرزویشان به آمریکا است؛ آمریکایی که در یک چنین وضعی است.
خب گفتیم قیام عمومی مردم ضدّ آمریکایی بود؛ علّت هم فقط این نبود که حالا رئیسجمهور آمریکا آمده و صددرصد [حمایت کرده]؛ این در واقع یک سر باز کردن آن ناراحتیها و خشمهای درونی ملّت بود، وَالّا ۲۵ سال بود که آمریکا در ایران انواع فشار را بر مردم وارد میکرد و به وسیلهی رژیم مستبد و فاسد پهلوی، در واقع ایران را پایگاه اصلی خودش قرار داده بود و نتیجهاش هم برای کشور ما پیشرفت نبود؛ بلکه بعکس، نتیجهی حضور آمریکا در کشور ما فقر اقتصادی بود، فقر علمی بود، فساد و بی بند و باری فرهنگی بود؛ یک چنین وضعی را اینها به وجود آوردند. حالا یک عدّهای خیال میکنند که اگر با آمریکا تعامل کردیم و اگر آشتی کردیم و رفیق شدیم، اوضاع کشور بهشت برین خواهد شد؛ نه، به قبل از انقلاب نگاه کنید ببینید چه جوری است. به کشورهایی که الان با آمریکا قربان صدقهی هم میروند نگاه کنید ببینید وضعشان چه جوری است؛ آن وضع اقتصادیشان، آن وضع علمیشان. در همین منطقهی خودمان [هم هستند] که من دیگر اسم نمیآورم، خودتان میدانید.
البتّه بعد از آن حادثهی انقلاب بزرگ ما هم، آمریکا دست برنداشت. دنبال استمرار همان سلطهی جهنّمی بر کشور ما است؛ نه فقط بر کشور ما، [بلکه] بر ایران و بر کلّ منطقه. اینکه بعضی میپرسند که خب، فرق آمریکا و فلان کشور اروپایی چیست؟ فرق در همین است. آمریکا چون سالها اینجا منتفع بوده و استفاده کرده و جا خوش کرده بود، خودش را هم یک قدرت برتر میداند، دائم در صدد بازگشت به همان وضعیّت گذشته است؛ این، آن چیزی است که ملّت ایران را هشیار میکند و مراقب میکند. البتّه برخی از دولتهای خائن منطقه هم به او کمک میکنند.
منافع آمریکا در گرو بیثباتی و آشوب در منطقه
این را هم عرض بکنم: آمریکا نفع خودش را، منافع خودش را، در شرایط کنونی در بیثباتی این منطقه میبیند، مگر آن وقتی که به طور کامل خودش را مسلّط بر منطقه بکند؛ تا قبل از آن، نفع آمریکا در بیثباتی منطقه است؛ این را خودشان میگویند، این را خودشان بصراحت ابراز میکنند. یک کارشناس معروف یک اندیشکدهی معروف آمریکایی -اندیشکدهی اینترپرایز(۱۰)- که اگر اسم بیاورم، خیلیها که دستشان در کار سیاست است او را میشناسند، صریحاً این حرف را زد؛ گفت ما خواهان ثبات در ایران و عراق و سوریه و لبنان نیستیم. فقط هم ایران نیست؛ [میگوید] در ایران و عراق و سوریه و لبنان، ما مایل به ثبات و خواهان ثبات نیستیم. مسئلهی اصلی، لزوم یا عدم لزوم بیثباتی در این کشورها نیست -یعنی مسلّم است که باید بیثباتی در این کشورها به وجود بیاید- بلکه چگونگی ایجاد بیثباتی مورد نظر است؛ بیثباتی را چه جوری ایجاد کنند. حالا یک وقت در یک جا با داعش، یک وقت [هم] با فتنهی ۸۸ و امثال اینها، و کارهایی که شما میبینید در منطقه دارند انجام میدهند. دنبال بیثباتی منطقهاند، آن وقت یک یاوهگوی آمریکایی درمیآید میگوید ایران موجب بیثباتی در منطقه است! نه، ما موجب ثباتیم، ما در مقابل بیثباتسازی آمریکا ایستادهایم. در سال ۸۸ آمریکا میخواست ایران را بیثبات بکند؛ همان بلائی که در سال ۹۹ سر خودشان آمد. همان کاری که در واشنگتن انجام گرفت در این چند وقت، بخصوص پریروز(۱۱) که آدمهایی رفتند در کنگره اعضای کنگره را از داخل دالانهای مخفی فراری دادند و [بیرون] بردند، این کار را میخواستند در ایران بکنند؛ اینجا میخواستند ایجاد آشوب بکنند، میخواستند جنگ داخلی راه بیندازند، خداوند متعال موفّقشان نکرد. آنها سال ۸۸ در فکر [آشوب در] اینجا بودند، حالا در سال ۹۹ خدای متعال به سر خودشان آورد.
ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ هدف نهایی ما
ما البتّه وقتی مسیر حرکت کشور را و انقلاب را از نوزدهم دی تا امروز نگاه میکینم، [میبینیم] حدّاقل دهها برابر -شاید بشود گفت صدها برابر؛ حالا من نمیخواهم الفاظ خیلی بزرگ به کار ببرم- کشور ما قوام و استحکام و عمق و پختگی پیدا کرده، تجربه به دست آورده، مجهّز شده. ما آن روز مجهّز نبودیم، امروز خیلی مجهّزیم؛ هم مجهّز فکری، هم مجهّز عملی، هم مجهّز سیاسی، هم مجهّز نظامی بحمدالله؛ بر خیلی از موانع غلبه پیدا کردهایم. هدف هم ایجاد تمدّن نوین اسلامی است؛ این هدف نهایی ما است. ممکن است یک نسل به این هدف نرسد، امّا این راه ادامه خواهد داشت و انشاءالله نسلهای بعدی به این هدف خواهند رسید. و باید غلبه کنیم بر دستاندازیهایی که سلطهگران در راه ما ایجاد میکنند و سیاستهای خباثتآلودی که علیه کشورمان به وجود میآورند. مواضع ما در مقابل دولت آمریکا ناشی از این تفکّر است، ناشی از این استدلال و این فلسفه است. این راجع به نوزدهم دی.
چند چالش مهم بین ایران و جبههی استکبار:
و امّا راجع به چند مسئله از مسائل مطرح روز؛ از مسائل پُرتکرار در چالش بین جمهوری اسلامی و جبههی استکبار به سرکردگی آمریکا، یکی مسئلهی تحریم است، یکی مسئلهی حضور منطقهای ایران است، یکی هم مسئلهی توان دفاعی ایران و قدرت موشکی ایران است که دائم آنها یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک نقّی میزنند و این طرف هم یک جوابی به آنها میدهند. البتّه عناصر داخلی و مسئولین داخلی ما جواب جبههی استکبار را در هر سه مسئله دادهاند؛ هم مسئولین نظامی ما، هم وزارت خارجهی ما و هم شعارهای مردمی ما؛ جواب آنها داده شده ولی حالا من سخن قطعی و پایانی را در این زمینه عرض میکنم.
۱. مسئلهی تحریمهای خائنانه و خباثتآمیز
امّا در مورد تحریمها؛ جبههی غرب و دشمنان ما موظّفند که این حرکت خباثتآمیز -یعنی تحریم ملّت ایران را- خاتمه بدهند و آن را فوراً متوقّف کنند؛ این وظیفهی آنها است که باید همهی تحریمها را بردارند؛ این یک حرکت خائنانه است، یک حرکت خباثتآمیز است، یک دشمنی بزرگ و بیجهت است با ملّت ایران؛ نه فقط با نظام جمهوری اسلامی یا با دولت، [بلکه] با ملّت ایران دارند دشمنی میکنند؛ وظیفهی آنها این است که سریعاً این تحریمها را بردارند. البتّه بنده بارها گفتهام،(۱۲) باز هم تکرار میکنم که آنها باید تحریم را بردارند، ما [هم] باید اقتصادمان را جوری تنظیم و برنامهریزی کنیم که با وجود تحریم هم بتوانیم کشور را بخوبی اداره کنیم؛ این را من بارها تکرار کردهام، الان هم باز میگویم. ما فرض کنیم تحریم برداشته نخواهد شد -البتّه تحریم بتدریج دارد بیاثر هم میشود؛ یعنی دارد به صورت یک چیز لغوی درمیآید امّا حالا گیرم که تحریم باقی بماند- ما باید اقتصاد کشور را جوری برنامهریزی کنیم که با رفتن و آمدن تحریم و با بازیگریهای دشمن، در امر اقتصاد کشور دچار مشکل نشویم. این هم ممکن است؛ این را من نمیگویم، صاحبنظران اقتصادی میگویند، دلسوزان میگویند؛ میگویند این کار ممکن است، ظرفیّتهای داخلی خیلی فراوان است. و ما این را به صورت یک سیاست ابلاغ کردیم(۱۳) که همان سیاست «اقتصاد مقاومتی» است که این باید بشدّت و با جدّیّت دنبال بشود. بنابراین [پاسخ قطعی به] مسئلهی تحریم، این است؛ اینکه فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید، اینها حرف بیخودی است؛ تحریم یک خیانت است، یک جنایت در حقّ ملّت ایران است که باید برداشته بشود. این یک مسئله.
۲. مسئلهی حضور ثباتآفرین ایران در منطقه
در مورد حضور منطقهای ما که مدام میگویند چرا ایران در منطقه حضور پیدا میکند، نظام جمهوری اسلامی موظّف است طوری رفتار کند که دوستانش و هوادارانش در منطقه تقویت بشوند؛ این وظیفهی ما است. حضور ما به معنای تقویت دوستانمان و تقویت هوادارانمان است. ما نباید کاری کنیم که دوستان و وفاداران به جمهوری اسلامی در منطقه تضعیف بشوند؛ این حضور ما یک چنین حضوری است. و حضور ما ثباتآفرین است؛ ثابت شده که حضور جمهوری اسلامی موجب برداشته شدن موجبات بیثباتی است؛ [مانند] مسئلهی داعش در عراق، مسائل گوناگون در سوریه و امثال اینها که حالا این جزئیّات را ما نمیخواهیم عرض کنیم؛ کسانی که دستاندرکارند اینها را میدانند؛ بنابراین این حضور منطقهای قطعی است، بایستی وجود داشته باشد و وجود خواهد داشت.
۳. مسئلهی قدرت دفاعی و موشکی ایران
امّا در مورد قدرت دفاعی؛ نظام جمهوری اسلامی حق ندارد وضع دفاعی کشور را جوری قرار بدهد که یک آدم بیعُرضهای مثل صدّامحسین بتواند بیاید شهر تهران را بمباران کند، موشک بزند و هواپیمای میگ ۲۵ او بیاید روی آسمان تهران حرکت کند و کاری از دست نظام برنیاید. این اتّفاق افتاد؛ در همین شهر تهران یا موشک عراقی میآمد -که همین آقایان اروپاییها تقویت کرده بودند وضع موشکی او را که موشکهای او میتوانست از بغداد برسد به تهران؛ حالا شهرهای دیگر به جای خود- یا هواپیمای میگ ۲۵ میآمد از ارتفاع بالا بمباران میکرد، کاری هم نمیتوانستیم بکنیم، امکاناتی نداشتیم. نظام اسلامی حق ندارد کشور را به این شکل نگه دارد و ما به توفیق الهی [این جوری] نگه نداشتهایم. امروز قدرت دفاعی ما جوری است که دشمنان ما در محاسباتشان ناگزیرند تواناییهای ایران را به حساب بیاورند. وقتی که موشک جمهوری اسلامی میتواند پرندهی متجاوز آمریکایی را که آمده روی آسمان ایران ساقط کند، یا آن وقتی که موشکهای ایرانی میتوانند پایگاه عینالاسد(۱۴) را آن جور در هم بکوبند، آن وقت دشمن مجبور است در محاسبات خودش، در مورد تصمیمهای نظامی خودش، روی این قدرت کشور و روی این توانایی کشور حساب کند. ما نباید کشور را بیدفاع بگذاریم؛ این وظیفهی ما است. نبایستی کاری کنیم که دشمن جرئت کند و در مقابل دشمن از ما کاری برنیاید.
چند نکته دربارهی برجام و کاهش تعهّدات جمهوری اسلامی ایران:
یک مسئلهی دیگری که امروز زیاد تکرار میشود در زبان مسئولین و مردم و سیاسیّون و در فضای مجازی و غیر مجازی تکرار میشود، مسئلهی برجام و تعهّدات جمهوری اسلامی است که جمهوری اسلامی اعلام کرد و برخی از این تعهّدات را کنار گذاشت، اخیراً هم که [غنیسازی] بیست درصد را شروع کرد و مصوّبهی مجلس را دولت به مرحلهی عمل درآورد؛ این یکی از بحثهایی است که امروز مطرح است. من در مورد این مسئلهی برجام، دو سه نکته را عرض میکنم.
۱. برگشت آمریکا به برجام
نکتهی اوّل این است که بحث میکنند که آمریکا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئلهی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبهی منطقی ما و مطالبهی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ تحریمها باید برداشته بشود. این حقّ غصبشدهی ملّت ایران است؛ چه آمریکا، چه اروپا -که آویزان به آمریکا و دنبالهروِ آمریکا است- وظیفه دارند این حقّ ملّت ایران را اداء کنند. اگر تحریمها برداشته شد، خب آن برگشت آمریکا به برجام معنایی خواهد داشت -البتّه مسئلهی خسارتها هست که جزو مطالبات ما است و در مراحل بعدی دنبال خواهد شد- امّا اگر چنانچه تحریمها برداشته نشد، برگشت آمریکا به برجام ممکن است حتّی به ضرر ما تمام بشود؛ به نفع ما که نیست، [بلکه] به ضرر ما هم ممکن است باشد. البتّه بنده به مسئولین، هم در قوّهی مجریّه و هم در قوّهی مقنّنه، گفتهام که در این زمینهها با دقّت و رعایت کامل ضوابط پیش بروند و عمل کنند.
۲) تصمیم درست لغو تعهّدات برجامی
مطلب دوّم این [است] که تصمیم مجلس و دولت در باب لغو تعهّدات برجامی، تصمیم درستی است؛ کاملاً تصمیم منطقی و عُقلایی و قابل قبولی است. وقتی طرفِ مقابل، تقریباً به هیچ کدام از تعهّدات خودش در برجام عمل نمیکند، معنی ندارد که جمهوری اسلامی به همهی تعهّدات خودش در برجام عمل کند؛ لذا از مدّتی پیش تدریجاً بعضی از تعهّدات را لغو کردند، اخیراً هم تعهّدات دیگری را کنار گذاشتند. و البتّه اگر چنانچه آنها به تعهّداتشان برگردند، ما هم به تعهّداتمان برمیگردیم؛ بنده از اوّل هم همین را گفتم. از اوّلی که برجام مطرح شد، بنده گفتم که تعهّد در مقابل تعهّد؛ متناظر، کار آنها در مقابل کار ما؛ هر کاری که ما بنا است بکنیم، باید طرف مقابل هم متناظر با آن کار را بکند؛ خب این اوّل کار انجام نگرفت، حالا بایستی انجام بگیرد.
استفاده از ابتکار و نشاط جوانان در کنار تجربهی افراد مجرّب در مدیریّتهای کشور
یک موضوع دیگری که بد نیست مطرح بکنم و اینجا یادداشت کردهام، این است که شنیدم سؤال میشود که بنده در یک برنامهی تلویزیونی(۱۵) که ظاهراً اخیراً پخش شده، یک بار گفتهام که دولت جوان حزباللهی باید سرِ کار بیاید، یک بار هم گفتهام که صلاح نیست از مجرّبین استفاده نشود. بعضیها گفتند چطور؟ اینها با هم نمیسازد. من عرض میکنم نه، اینها با هم میسازد، اینها با همدیگر هیچ منافاتی ندارد. ببینید، من معتقد به تکیهی به نیروهای جوانم [و به این] اعتقاد راسخ دارم؛ مال امروز هم نیست، از قدیم بنده چنین اعتقادی داشتم. معنای اعتماد به نیروهای جوان این است که اوّلاً در برخی از مدیریّتهای مهم کشور از جوانها استفاده بشود و به جوانها اعتماد بشود؛ ثانیاً از ابتکارهایی که انجام میدهند و حرکت اینها و حوصله و نشاط کار اینها استقبال بشود. گاهی اوقات جوانی به همه جا مراجعه کرده، یک کار مهمّی را پیشنهاد کرده که میتواند انجام بدهد، جواب ندادهاند، مراجعه میکند به ما؛ بعد که میدهیم دست کارشناس، تصدیق میکند، میگوید درست است، این کار، کار مهمّی است و این شخص میتواند این کار را انجام بدهد. خب من معتقدم که کشور بایستی از ابتکارات جوانها، از نشاط جوانها، از روحیهی کار و پُرانگیزهی جوانها حدّاکثر استفاده را بکند؛ اینها بچّههای ما هستند، بچّههای کشورند و کشور حق دارد که از اینها استفاده کند. بنابراین، هم مسئلهی مدیریّتها است، هم این [نکته]. منتها اینکه ما میگوییم در مدیریّتها از اینها استفاده بشود، معنایش این نیست که نسل قبلی را بکلّی بشوریم بگذاریم کنار! نه، بر حسب اقتضا، یک جا مدیریّت یک جوان، یک جا مدیریّت یک فرد مجرّب و کارکشته. از اوّل انقلاب هم همین جور بوده؛ حالا بعضیها گفتند که امام در تهران یک امام جمعهی چهلساله را گذاشتند که این حقیر بودم؛ خب بله، همان وقت در کرمانشاه هم یک امام جمعهی هشتادساله را گذاشتند؛(۱۶) در یزد و در شیراز و در مشهد و در تبریز و مانند اینها، علمای بزرگ، مردانی را که در حدود هفتاد سال سنّشان بود گذاشتند؛ اقتضائات مختلف است. در اوّل انقلاب امام بزرگوار در رأس سپاه یک جوانی را گذاشتند که کمتر از سی سال داشت،(۱۷) در رأس نیروی زمینی ارتش مردی را گذاشتند که حدود شصت سال داشت؛(۱۸) اقتضائات این جوری است. یک جا اقتضا دارد که یک مدیر جوان بر سر کار بیاید، یک جا اقتضا دارد که یک مدیر مجرّب [بر سر کار بیاید]. حالا در مورد دولت جوان حزباللهی انشاءالله بعدها، نزدیک انتخابات، بنده صحبت خواهم کرد؛ یعنی حرفهایی دارم که بعد عرض میکنم؛ امّا اینکه تصوّر بشود اگر ما گفتیم از مجرّبین استفاده بشود، با استفادهی از جوانها منافات دارد، نه، این هیچ منافاتی ندارد.
و البتّه این را هم باید توجّه داشت که بعضی از افراد میانسال مثل جوانهایند؛ سنّ شهید سلیمانی حدود شصت سال بود، [امّا] دیدید در کوه و دشت و بیابان و همه جا چطور مثل جوانها حرکت میکرد، از هیچ چیز نمیترسید. حالا البتّه از فعّالیّتهای کاری او اطّلاعات کمی دست مردم هست، همینهایی است که در تلویزیون مشاهده شده؛ آنچه بنده میدانم خیلی بیش از اینها است. گاهی اوقات در ۲۴ ساعت، در یک کشوری به قدری تلاش و فعّالیّت میکرد که آدم از خواندنش احساس خستگی میکرد که چقدر تلاش و تحرّک انجام گرفته در ظرف ۲۴ ساعت یا در ظرف ۳۶ ساعت؛ بعضی هم این جور هستند دیگر.
چند نکته در مورد مسئلهی کرونا: ۱) واکسن تولید شده در ایران، مایهی افتخار و عزّت
موضوع آخر هم مسئلهی کرونا است، که این را هم مجدّداً عرض کنیم. اوّلاً واکسنی که برای کرونا آماده شد مایهی افتخار است؛ این را انکار نکنند؛ این مایهی عزّت یک کشور است، مایهی افتخار کشور است. البتّه از طرق مختلفی دارند دنبال واکسن حرکت میکنند که خب در یک موردی به آزمایش انسانی رسید و موفّق بود. سعی نکنند این را انکار کنند. بعضی هستند هر کار بزرگی را که در کشور انجام میگیرد مستبعد میدانند. وقتی این سانتریفیوژهای هستهای را جوانهای ما درست کرده بودند و بنده چند بار در سخنرانی اسم آوردم و اشاره کردم، چند نفر از این بزرگان علمی به من نامه نوشتند که آقا! نبادا شما گول اینها را بخورید، اینها نمیتوانند چنین کاری بکنند؛ انکار میکردند، میگفتند نمیشود، ولی خب دیدید چه شد و به کجا رسید. عین همین قضیّه در مورد سلّولهای بنیادی بود؛ وقتی مرحوم کاظمی(۱۹) و این جوانان عزیزی که بحمدالله امروز هم هستند، توانستند سلّولهای بنیادی را که یک کار بسیار بزرگ در مسائلِ زیستیِ انسانی است انجام بدهند، یک عدّهای باز همان وقت به ما پیغام میدادند یا نامه مینوشتند ــ حالا نامه را یادم نیست ــ که خیلی باور نکنید. بعضیها آمدند اینجا به خود من گفتند؛ گفتند اینها را خیلی باور نکنید، اینها خیلی قابل قبول نیست. نه، قابل قبول بود و باور هم کردیم و آن وقت درست بود، بعد از آن هم ده برابر پیشرفت کرد. الان هم همین جور است؛ این واکسن را درست کردند و تست انسانی شد، انشاءالله بهترش را و کاملترش را هم درست خواهند کرد -یعنی روزبهروز کاملتر خواهد شد- تا الان موفّق بوده، بعد از این هم انشاءالله موفّق خواهد بود. این نکتهی اوّل که این مایهی افتخار است. من از همهی دستاندرکاران، از وزارت بهداشت و دیگران که دستاندرکار تولید واکسن بودند، تشکّر میکنم.
۲) ممنوعیّت ورود واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی به کشور
نکتهی دوّم در مورد کرونا این است که ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولین هم گفتهام، الان هم به طور عمومی میگویم. اگر آمریکاییها توانسته بودند واکسن تولید کنند، این افتضاح کرونایی در کشور خودشان پیش نمیآمد. چند روز پیش در ظرف ۲۴ ساعت، اینها چهار هزار نفر تلفات داشتند. اینها اگر بلدند واکسن درست کنند، اگر کارخانهی فایزرشان میتواند واکسن درست کند، چرا میخواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف کنند که این قدر مرده و کشتهی زیاد نداشته باشند. انگلیس هم همین جور. بنابراین، به اینها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمیدانم، گاهی اوقات هست که اینها میخواهند واکسن را روی ملّتهای دیگر امتحان کنند، ببینند اثر میکند یا نمیکند. بنابراین، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوشبین نیستم، علّتش هم این است که سابقهی آن خونهای آلوده را اینها دارند.(۲۰) [البتّه] از جاهای دیگر اگر بخواهند واکسن تهیّه کنند -که جای مطمئنّی باشد- هیچ اشکالی ندارد.
۳) لزوم ادامهی مراقبتهای بهداشتی
نکتهی سوّم در باب کرونا اینکه مراقبتهای مردمی باید ادامه پیدا کند. حالا یک خردهای تلفات کم شد. البتّه [باز هم] زیاد است؛ صد نفر یا صد و چند نفر در شبانه روز، چیز کمی نیست، خیلی زیاد است؛ امّا حالا [چون] یک مقداری نسبت به قبل کمتر شده، مردم خیال نکنند که حالا دیگر مسئله حل شد و تمام شد؛ نخیر، مراقبتها را ادامه بدهند؛ مسئولین کشور هم که در زمینهی این کار مسئولیّت دارند، وظایفشان را دنبال کنند.
۴) ضرورت استفاده از تجربههای جدید
نکتهی چهارم در باب کرونا این است که بعضی از افراد، تجربههای خوبی در این زمینه انجام دادهاند و دارویی درست کردهاند، این دارو را یک جایی زیر نظر مسئولینی امتحان کردهاند و تصدیق شده، تأیید شده که موثّر است؛ با اینها مخالفت نشود. اطراف و اکناف، کسان زیادی هستند که ممکن است یک کار جدیدی بکنند. نه اینکه حالا هر ادّعائی را قبول کنند؛ نه، امّا همان کارهایی را که ادّعا میشود، مورد مداقّه(۲۱) قرار بدهند.
امیدواری به آینده و موفّقیّت در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی
حرف آخر به ملّت عزیزمان و مردم عزیز قم و حوزهی علمیّهی معظّم این است که دیروز، ملّت ایران در سایهی اتّحاد، در سایهی عزم راسخ، در سایهی دینداری، در سایهی حضور بهنگام، در سایهی مجاهدت توانست این انقلاب عظیم را انجام بدهد، توانست این کار بزرگ را که مسیر تاریخ دنیا و بشر را عوض کرد انجام بدهد؛ امروز همان ملّت، با همان تواناییها و با تجربههای بیشتر، با امکانات فراهمشدهی چندین برابر حضور دارد و میتواند بر همهی موانع فائق بیاید. این ملّت میتواند، هم در زمینهی اقتصادی، هم در زمینهی مسائل تولید و مسائل ارزش پول، هم در زمینهی مسائل فرهنگی، هم در زمینهی مسائل سیاسی، هم در زمینهی مسائل نظامی و امثال اینها موفّق بشود. امیدواریم انشاءالله خداوند فضل و لطف خودش را بر این ملّت روزبهروز افزایش بدهد.
سلام خدا بر ولیّ اعظم خدا بقیّةالله الاعظم حجّةبنالحسن (ارواحنا فداه) که یاری ایشان همیشه پشتیبان ما است؛ و رحمت و درود پروردگار بر روح مطهّر و مبارک امام بزرگوارمان که این راه را به روی ما باز کردند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در حملهی پهپاد آمریکایی به فرودگاه بغداد در بامداد جمعهی (۱۳۹۸/۱۰/۱۳) به همراه شهید ابومهدی المهندس (از فرماندهان حشدالشّعبی عراق) و ده نفر دیگر از همراهان به شهادت رسید.
حاجقاسم به دنبال وحدت امت اسلامی بود/ همه مشکلات امت اسلامی بهدلیل اختلاف و تفرقه است
مولوی نذیر احمد سلامی امروز در حاشیه حضور در گردهمایی تقریب مذاهب(شیعه و سنی) در مصلی کرمان به مناسبت نخستین سالگرد شهدای مقاومت اظهار داشت: سردار شهید حاجقاسم سلیمانی ابعاد زندگی و شخصیتی زیادی دارد که یکی از اهدافش که دنبال میکرد ایجاد وحدت بود نه فقط در ایران بین شیعه و سنی بلکه او هدفی را دنبال میکرد که تمام اقشار امت اسلامی را در صف واحد قرار دهد.
نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری عنوان کرد: هدف حاجقاسم این بود که اتحاد و انسجام ایجاد کند تا امت اسلامی بتواند با اتحاد در برابر دشمنان صف واحدی باشد و در این راستا ایشان در کشورهای متعددی سفرهایی انجام داد از جمله کشورهای خاورمیانه صرفا به خاطر اینکه وحدت عملی ایجاد کند.
عضو شورای عالی مجمع تقریب خاطرنشان کرد: همه مشکلات امت اسلامی بهدلیل اختلاف و تفرقه است و تنها راه برون رفت از این همه مشکلات وحدت است که سردار سلیمانی آن را دنبال میکرد و توصیه این است که همه ملتها روشنفکران، علما و روحانیون از این خط مشی تبعیت کنند تا امت به صف واحد برسد.