emamian

emamian

"آیت الله عباسعلی سلیمانی" عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی  با اشاره به انجام اعمال معنوی و روحانی مناسک حج (روز عرفه و عید قربان)، اذعان داشت: اعیاد بزرگ اسلام به عنوان نمادی برای وحدت و تقریب امت اسلام به حساب می آید و در واقع در این ایام مشترکات مسلمانان بیشتر نمایان شده و از دوری و فاصله بین صفوف مسلمین جلوگیری می کند.

نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری در ارتباط با شناخت روز عرفه و همچنین تاثیرات مادی و معنوی این روز بزرگ بر مومنان، تصریح کرد: روز عرفه از ایام مهم در اسلام می باشد؛ مسلمانان باید در این روز به خود رجوع کنند تا شناخت بهتری از خود بدست آورند.

وی روز عید سعید قربان را روز کشتن هواهای نفسانی و روز عرفه را روز بازیابی نفس دانست و عنوان کرد: مسلمانان باید خود برای این ایام مبارک آماده کنند و به استقبال این ایام مبارک بروند تا بتوانند درک صحیحی از روزهای بزرگ اسلام داشته باشند.
 
"آیت الله حیدری آل کثیری" نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری نیز در گفتگو با تقریب  با اشاره به ایام ذی الحجه ، روز عرفه و عید سعید قربان بیان نمود: مناسک حج در این ایام به عنوان نماد نورانی وحدت به اوج خود خواهد رسید و به دنبال خود روز عرفه روز شناخت را رقم خواهد زد؛ حجاج در فضایی محدود گردهم می آیند و از ظهر تا غروب آفتاب تجمعی معنوی را به نمایش می گذارند؛ فضایی برای نزدیکی قلب ها ، افکار و معرفت شکل می گیرد که وحدت و تقریب را عمق می بخشد.

آیت الله حیدری پیرامون تاثیرات عید سعید قربان بر جهان اسلام و جهت دهی به تفکرات امت اسلام، اظهار داشت: ححاج بعد از انجام رمی جمره که به عنوان نماد شیطان صفتان و استکبار از آن می توان نام برد، این آمادگی را کسب می کنند تا از همه متعلقات خود بگذرند و در میدان مبارزه تن به تن قرار گیرند و با انجام قربانی یاد از خودگذشتی اسماعیل را تداعی کنند.

وی تمام این اعمال را درس و نقشه راهی برای امت اسلام دانست و گفت: مسلمانان باید این مسئله را بدانند که برای حیات اسلام و تقویت آن از آبرو ، جان و مال خود باید گذشت تا بتوان به وحدت و تقریب نزدیک شد؛ امیدواریم امت اسلام با عملکرد صحیح و هوشیار خود در اعتلای عزت اسلام حرکت کند و عوامل تفرقه ، اختلاف و شکاف بین امت اسلام را دور سازد.

رئیس جمهور در پیام های جداگانه به سران کشورهای اسلامی ضمن تبریک فرارسیدن عید سعید قربان، ابراز امیدواری کرد که سران کشورهای اسلامی در پرتو اراده و مساعی مشترک بتوانند موجبات وحدت و یکپارچگی روزافزون جهان اسلام را فراهم آورند.

حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی در این پیام تبریک تاکید کرد: عید سعید قربان، جلوه‌گاه سرسپردن در برابر فرمان معبود و تجلی فضل و رحمت واسعه پروردگار و بالاترین و خالص‌ترین حد طاعت و بندگی در برابر خالق و شکوه ایثار و ایمان مخلوق است.

رئیس جمهور همچنین در ادامه این پیام اظهار امیدواری کرد که همه مسلمانان جهان به یمن و برکت این عید فرخنده و با تمسک به آموزه‌های رفیع دین مبین اسلام بتوانند در مسیر قرب الهی گام بردارند.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 موسم حج که همواره موسم احساس عزّت و عظمت و شکفتگی جهان اسلام بود، امسال دستخوش اندوه و حسرت مؤمنان و مبتلا به احساس فراق و ناکامی مشتاقان است. دلها از غربت کعبه احساس غربت میکند و لبّیکِ جداماندگان با اشک و آه در هم می‌آمیزد. این محرومیّت، کوته‌مدّت است و بحول و قوّه‌ی الهی دیر نخواهد پایید، لکن درس آن، که قدردانستن نعمت بزرگ حج است، باید ماندگار شود و ما را از غفلت برهاند. رمز عظمت و قدرت امّت اسلام در جمع فراگیر و متنوّع مؤمنان در حریم کعبه و حرم پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و ائمّه‌ی بقیع (علیهم‌السّلام) را امسال باید بیش از همیشه حس کنیم و در آن بیندیشیم.

 حج، فریضه‌ای بی‌مانند است؛ گل صد برگ در میان فرائض اسلامی است؛ گویی همه‌ی جوانب مهمّ فردی و اجتماعی، و زمینی و آسمانی، و تاریخی و جهانیِ دین، قرار است در آن مرور شود. معنویّت در آن هست، ولی بدون انزوا و گوشه‌نشینی و خلوت‌گزینی. اجتماع در آن هست، ولی به دور از درگیری و بدگویی و بدخواهی. از سویی حظّ روحی از مناجات و ابتهال و ذکر الهی، و از سویِ دیگر پیوند اُنس و ارتباط مردمی. حاجی با یک چشم، پیوند دیرین خود با تاریخ -با ابراهیم و اسماعیل و هاجر، با رسول خدا در هنگام ورود پیروزمندانه به مسجدالحرام، و با خیل مؤمنان صدر اوّل- را مینگرد و با چشمی دیگر، انبوه مؤمنان هم‌روزگار خود را که هر کدام میتوانند دستی برای همیاری و اعتصام جمعی به حبل‌الله باشند.

 تدبّر و اندیشیدن در پدیده‌ی حج، حج‌گزار را به این باور قطعی میرساند که بسیاری از آرمانها و آرزوهای دین برای بشریّت، بدون هم‌افزایی و همدلی و همکاری مجموعه‌ی دین‌داران، به بار نمی‌نشیند، و با پیدایش این همدلی و همکاری، کید معاندان و دشمنان، مشکل مهمّی بر سر این راه پدید نمی‌آورد.

 حج، رزمایش قدرت در برابر مستکبرانی است که کانون فساد و ظلم و ضعیف‌کُشی و غارتگری‌اند و امروز جسم و جان امّت اسلامی از ستمگری و خباثت آنان آزرده و خون‌آلود است. حج، نمایش توانایی‌های سخت و نرم امّت است. این، طبیعت حج و روح حج و بخشی از مهم‌ترین هدفهای حج است؛ این همان است که امام راحل خمینی کبیر، آن را حجّ ابراهیمی نامید؛ و این همان است که اگر متولّیان امر حج که خود را خادم حرمین مینامند، صادقانه به آن گردن نهند و به جای خشنودی دولت آمریکا، رضای الهی را برگزینند، میتواند مشکلات بزرگی از جهان اسلام را حل کند.

 امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنی‌ها پدید ‌آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیری‌اش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگویی‌ها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا.(۱) قرآن حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(۲) معرّفی میکند، و از او وظیفه‌ی «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»،(۳) «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»،(۴) «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر»(۵) و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»(۶) را میطلبد، و برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم»(۷) صادر میفرماید. این فرمانهای مهم و سرنوشت‌ساز، هرگز نباید از منظومه‌ی فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و به‌دست فراموشی سپرده شود.

 امروز بیش از همیشه زمینه‌ی این تحوّل اساسی در دسترس امّت و نخبگان دلسوز و صلاح‌اندیش آن است. امروز بیداری اسلامی به معنی توجّه نخبگان و جوانان مسلمان به دارایی‌های معرفتی و معنوی خود، یک حقیقت انکار نشدنی است. امروز لیبرالیسم و کمونیسم که در صد سال پیش و پنجاه سال پیش برجسته‌ترین ارمغانهای تمدّن غرب شمرده میشد، بکلّی از جلوه افتاده و عیوب درمان‌ناپذیر آنها آشکار شده است؛ نظام مبتنی بر آن یک، فروپاشید، و نظام مبتنی بر این دیگری هم درگیر بحرانهای عمیق و در شُرُف فروپاشی است.

 امروز نه فقط الگوی فرهنگی غرب -که از آغاز هم با وقاحت و رسوایی پا به میدان گذاشت- بلکه حتّی الگوی سیاسی و اقتصادی آن یعنی دموکراسی پول‌محور و سرمایه‌داری طبقاتی و تبعیض‌آمیز هم ناکارآمدی و فسادانگیزی خود را نشان داده است.

 امروز کم نیستند نخبگانی در جهان اسلام که با گردن برافراشته و باافتخار و سربلندی، همه‌ی ادّعاهای معرفتی و تمدّنی غرب را به چالش میکشند و جایگزینهای اسلامی را با صراحت نشان میدهند. امروز حتّی برخی متفکّران غربی که پیش از این، لیبرالیسم را مغرورانه، پایان تاریخ معرفی میکردند، بناچار آن ادّعا را پس گرفته و به سرگردانی نظری و عملی خود اعتراف میکنند. نگاهی به خیابانهای آمریکا، به رفتار دولتمردان آمریکا با مردم خود، به درّه‌ی عمیق فاصله‌ی طبقاتی در آن کشور، به حقارت و بلاهتِ کسانی که برای مدیریّت آن کشور انتخاب شده‌اند، به تبعیض‌نژادی هولناک در آن، به قساوت مأمور موظّف آن که یک غیرمجرم را در خیابان با خونسردی و در برابر چشم رهگذران با شکنجه به قتل میرساند، عمق بحران اخلاقی و اجتماعی تمدّن غربی و اعوجاج و بطلان فلسفه‌ی سیاسی و اقتصادی آن را آشکار میکند. رفتار آمریکا با ملّتهای ضعیف، نسخه‌ی بزرگ‌شده‌ی رفتار آن پلیس است که زانوی خود را بر گردن یک سیاه‌پوست بی‌دفاع گذاشت و آن قدر فشرد تا جان داد. دولتهای دیگر غربی هم هر یک به اندازه‌ی وُسع و امکان خود نمونه‌های دیگر از این وضعیّت فاجعه‌بارند.

 حجّ ابراهیمی، پدیده‌ی شکوهمند اسلام در برابر این جاهلیّت مدرن است؛ دعوت به اسلام و نمایش نمادین زیست جامعه‌ی اسلامی است. جامعه‌ای که در آن همزیستی مؤمنان، در حرکتی پیوسته بر گرد محور توحید، برترین نشانه است؛ دوری از تنازع و تعارض، دوری از تبعیض و امتیازات اشرافی، دوری از فساد و آلودگی، شرط لازم است؛ رمی شیطان و برائت از مشرکان و آمیختگی با فرودستان و کمک به مستمندان و برافراشتن شعائر اهل ایمان، در شمار وظایف اصلی است؛ و دست یافتن به منافع و مصالح عمومی همراه با یاد خدا و شکر او و بندگی او، هدفهای میانی و نهایی است. این تصویر اجمالی از جامعه‌ی اسلامی در آئینه‌ی حجّ ابراهیمی است؛ و مقایسه‌ی آن با واقعیّت جوامع غربی پر ادّعا، دل هر مسلمان با همّت را لبریز از شوق به تلاش و مبارزه برای رسیدن به چنین جامعه‌ای میسازد.

 ما مردم ایران به هدایت و رهبری امام خمینی کبیر، با چنین شوقی قدم در راه گذاشتیم و موفّق شدیم. ادعا نمیکنیم که توانسته‌ایم آنچه را که می‌شناسیم و دوست میداریم یکسره تحقّق بخشیم، ولی ادّعا میکنیم که در این راه بسی پیش رفته و موانع بسیاری را از سرِ راه برداشته‌ایم. به برکت اعتماد به وعده‌های قرآنی، گام ما استوار مانده است. بزرگ‌ترین شیطان راهزن و غدّار این زمان یعنی رژیم آمریکا، نتوانسته است ما را بترساند یا مغلوب مکر و فریب خود کند یا جلو پیشرفت مادّی و معنوی ما را بگیرد.

 ما همه‌ی ملّتهای مسلمان را برادران خود میدانیم، و با غیر مسلمانانی که در جبهه‌ی معارض وارد نشده‌اند با نیکی و عدالت رفتار میکنیم. غم و گرفتاری جوامع مسلمان را گرفتاری خود به شمار می‌آ‌وریم و برای علاج آن تلاش میکنیم. کمک به فلسطین مظلوم، دلسوزی برای پیکر مجروح یمن و دغدغه‌ی مسلمانان زیر ستم در هر نقطه‌ی جهان را اهتمام همیشگی خود قرار میدهیم. نصیحت به سران برخی کشورهای مسلمان را وظیفه میدانیم؛ دولتمردانی که به جای تکیه به برادر مسلمان خود، به آغوش دشمن پناه میبرند و برای سود شخصی چند روزه، تحقیر و زورگویی دشمن را تحمّل میکنند و چوب حراج به عزّت و استقلال ملّت خود میزنند -آنان که بقاء رژیم غاصب و ظالم صهیونیست را میپذیرند و پنهان و آشکار دست دوستی به آنان میدهند- اینان را نصیحت میکنیم و از پیامدهای تلخ این رفتار بر حذر میداریم. حضور آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا را به زیان ملّتهای این منطقه و موجب ناامنی و ویرانی و عقب‌ماندگی کشورها میدانیم. در قضایای کنونیِ آمریکا و حرکت ضدّ تبعیض نژادی در آن هم، موضع قاطع ما جا‌نب‌داری از مردم و محکوم کردن رفتار قساوت‌آمیز دولت نژادپرست آن کشور است.

 در پایان با سلام و صلوات به حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه)، یاد امام راحل را گرامی میدارم و به ارواح طیّبه‌ی شهیدان درود میفرستم و حجّ ایمن و مقبول و مبارک را در آینده‌ی نزدیک برای امّت اسلامی از خداوند متعال مسئلت میکنم.
 
والسّلام علی عبادالله الصّالحین
سیّد‌علی خامنه‌ای        
۷ مرداد ۱۳۹۹           
 

۱) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۰۳
۲) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹
۳) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۳
۴) سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی ۱۴۱
۵) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۲
۶) سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۱
۷) سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۸

شناخت دین یکی از وظایفی است که بر عهده هر مسلمانی بوده که این راستا در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی از مباحث دینی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* قیامت و تجسم اعمال

مسأله تجسم اعمال از مسائل مربوط به جهان پس از مرگ است. اين مسأله، گرچه شاخه اي از كيفر و پاداش اخروي است، ولي در بحث شهود و گواهان قيامت نيز مي تواند راهگشا باشد؛ زيرا هرگاه كردار انسان گناهكار در سراي ديگر تجسم يابد، خود بهترين شاهد و گواه بر جرم بوده و راه هرگونه انكار را بر او ميبندد. به همين دليل، اين بحث را پس از بحثهاي گوناگون قيامت يادآور ميشويم.

مقصود از تجسم اعمال چيست؟

مقصود از «تجسم» ‌يا «تمثل» اين است كه آنچه انسان در اين جهان انجام داده است، در جهان ديگر به صورتي متناسب با آن جهان نمودار گردد. و به عبارت ديگر: پاداشها و كيفرها، نعمتها و نقمتها، شادماني و سرور، درد و شكنجههاي اخروي، همه و همه همان حقايق اعمال دنيوي انسانها است كه در حيات اخروي خود را نشان ميدهند.

و به ديگر سخن: هر كرداري كه انسان انجام ميدهد، خواه خوب باشد و خواه بد، يك صورت دنيوي دارد كه ما آن را مشاهد ميكنيم، و يك صورت اخروي كه هماكنون در دل و نهاد عمل نهفته است، و روز رستاخيز پس از تحولات و تطوراتي كه در آن رخ ميدهد، شكل كنوني و دنيوي خود را از دست داده و با واقعيت اخروي خود جلوه ميكند، و موجب لذات و شادماني، و يا عامل آزار و اندوهي ميگردد.

بنابراين، اعمال نيك اين جهان در روزگار رستاخيز تغيير شكل داده و به صورت نعمتهاي بهشتي درخواهد آمد، چنانكه اعمال به صورت آتش و زنجير و انواع عذاب نمودار خواهند شد.

در كنار بحث «تجسم اعمال» كه غالباً ناظر به كردارهاي مربوط به اعضاي انسان است، مسألة ديگري مطرح ميشود كه از آن به تبلور يا تجسم نيتها و ملكات نفساني تعبير ميشود، و مقصود اين است كه صورت حقيقي انسان بستگي به همان نيتها، خصلتها و ملكات نفساني او دارد، و براين اساس، اگر چه انسانها از نظر صورت ظاهري يكسانند، ولي از نظر صورت باطني يعني خصلتها و ملكات، ‌انواع يا اصناف گوناگوني دارد.

حكيم سبزواري(ره) در اينباره ميگويد:

«انسان به اعتبار اخلاق و ملكاتش يا فرشته است، يا حيوان، يا درنده، و يا شيطان. بنابراين، اگر چه انسان از نظر صورت دنيوي يك نوع بيش نيست، ولي از نظر صورت اخروي چهار نوع خواهد بود؛ زيرا اگر شهوت و غضب بر او غلبه كند و كارهاي او پيوسته از اين دو غريزه صادر گردد، صورت اخروي او حيوان و درنده خواهد بود، و اگر اخلاق پسنديده در نفس او رسوخ كرده باشد، به صورتهاي زيباي بهشتي تمثل خواهد يافت.»[1]

تجسم اعمال در آيات قرآن

تجسم اعمال يك حقيقت قرآني است كه در آيات متعدد نمونههايي از اين آيات را يادآور ميشويم:

1. «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً».[2]

ـ روزي كه هر انساني هر كار نيكي كه انجام داده است، نزد خود حاضر مييابد، و هر كار بدي را كه انجام داده است نيز حاضر و آماده مييابد، و آرزو ميكند كه ميان او و آن عمل ناروا فاصله مكاني يا زماني بسياري وجود ميداشت (و او آن عمل ناروا را كه در دنيا انجام داده است در قيامت مشاهده نميكرد).[3]

2. «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ...»[4].

ـ كساني كه به خاطر به دست آوردن مالي اندك، آيات الهي را كتمان ميكنند، چيزي جز آتش در شكم خود جاي نميدهند.

3. «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً».[5]

ـ آنان كه از روي ستم اموال يتيمان را ميخورند، در حقيقت آتش ميخورند، و در آينده وارد دوزخ خواهند شد.

اين دو آية شريفه آشكار بيانگر آن است كه آنچه افراد از راه كتمان حقايق الهي و يا از راه ستم بر يتيمان به دست ميآورند، در حقيقت آتش درون خود جاي ميدهند. شكي نيست كه صورت ظاهري و دنيوي اموال ياد شده آتش نيست، بلكه به صورت انواع لذتهاي دنيوي نمايان ميشوند بنابراين، بايد بگوييم: اينگونه اموال صورت ديگري دارد كه اكنون از چشم ظاهربين انسان پوشيده است، ولي در سراي ديگر كه پردهها بالا ميرود و حقايق پنهان آشكار ميگردد، چنانكه قرآن كريم در جاي ديگر ميفرمايد: «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» چهرة واقعي اين اعمال نمايان ميگردد، و آن چيزي جز آتش و عذاب خداوندي نيست.

4. «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ».[6]

ـ روزي كه مردان و زنان با ايمان را ميبيني كه نور وجود آنان در پيشاپيش و جانب راست آنان در حركت است.

آنچه از ظاهر اين آية شريفه استفاده ميشود اين است كه در قيامت، وجود انسانهاي با ايمان به صورت منبع نوري در ميآيد و اين نور، پيش رو و اطراف آنان را روشن ميسازد. اكنون بايد ديد آنان، ‌اين نور را از كجا آوردهاند؟ پاسخ اين سؤال را ميتوان از گفتار خود آنان به دست آورد؛ زيرا آنگاه كه منافقان از آنان درخواست ميكنند كه اندكي درنگ نمايند، تا اين گروه نيز در پرتو نور آنان حركت نمايند، به منافقان ميگويند:

«ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالَْتمِسُوا نُوراً».[7]

ـ به عقب (دنيا) باز گرديد و براي خود نور به دست آوريد.

يعني، ما اين نور را در دنيا كسب كردهايم، و شما اگر ميتوانيد (كه نميتوانيد) به دنيا باز گرديد، و براي خود تحصيل نور نماييد. اما در اينكه اين نور چگونه نور از دنيا نشأت گرفته است؟ دو احتمال وجود دارد:

الف. شخصيت والاي آنان در پرتو اطاعت و عبادت، به صورت كانون ملكات زيبا درآمده و در جهان ديگر به صورت نور تجلي ميكند.

ب. چهرة واقعي اعمال صالح و صفات نيك آنان نمايان گرديده و به صورت نور تجسم يافته مييابد.

5. قرآن كريم به مستكبراني كه طلاها و نقرهها را از راههاي غير مشروع به دست آورده و به صورت گنجهايي پنهان ساخته، و از مسير توليد و مصرف خارج ميسازند، هشدار ميدهد كه همين اندوختهها در سراي ديگر سرخ گرديده و بر پيشاني و پشت و پهلوي آنان نهاده ميشود، آنجا كه ميفرمايد:

«وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ».[8]

ـ كساني را كه طلا و نقره را مياندوزند و در راه خدا انفاق نميكنند به عذاب دردناكي بشارت بده، روزي كه آن طلاها و نقرهها در آتش دوزخ سرخ گرديده و بر پيشاني و پهلو و پشت آنان نهاده ميشود، و به آنان گفته ميشود: اين همان چيزي است كه از قبل براي خودتان اندوختهايد، پس آنچه را انداختهايد، بچشيد.

نكتة قابل دقت در اين آيه آن است كه ميفرمايد: «هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ»؛ يعني، اين آتش و عذاب همان است كه شما براي خود اندوختهايد، و به عبارت ديگر: اينگونه يعني طلاها و نقرهها در دو نشأة (دنيا و آخرت) به دو صورت مجسم ميگردد: در اين جهان به صورت فلز خيره كننده چشمها، و در جهان آخرت به صورت عذاب دردناك خداوندي.

6. «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ...».[9]

ـ كساني كه به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطاء كرده است، بخل ميورزند، گمان ميكنند كه اين بخل و امساك براي آنان بهتر است، بلكه اين كار براي آنان بدتر ميباشد (زيرا) به زودي آنچه را به آن بخل ورزيدهاند، به صورت طوقي به گردن آنان خواهد افتاد.

اين آية شريفه نيز بسان آية قبل ميرساند: اموالي كه انسان برخلاف حكم الهي روي هم انباشته كند، در قيامت به صورت طوقي آزاردهنده تجسم يافته و ماية عذاب بخل ورزان خواهد شد.

7. لقمان حكيم در نصايح خود به فرزندش ميگويد:

«يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ».[10]

ـ فرزندم (هر كاري كه از انسان سر زند) هر چند به اندازه سنگيني خردلي در ميان صخرهها و يا آسمانها و زمين باشد، خداوند آن را در روز رستاخيز ميآورد.

از ظاهر اين آية شريفه نيز برميآيد كه: خداوند در روز قيامت خود عمل انسان را ميآورد و آن را ملاك پاداش و يا كيفر قرار ميدهد.

8. قرآن كريم در آية ديگر، همين واقعيت را به گونهاي ديگر يادآور شده و ميفرمايد:

«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ».[11]

ـ هر كس به اندازه سنگيني ذرهاي كار نيك انجام دهد آن را ميبيند، و هر كس به اندازه سنگيني ذرهاي كار بد انجام دهد، آن را ميبيند.

نكتة قابل توجه در اين آية شريفه، كلمة «يَره» است، زيرا ضمير مفعولي موجود در آن به خود عمل كه از كلمة يعمل استفاده ميشود، و يا به كلمه «خيراً و شراً» بر ميگردد.[1] . فـباعتبـار خـلقه الانسان ملك او اعـجبم او شـيطان

فهو و ان وحد دنـيا وزعا اربـعة عقـبي فـكان سبعاً

بهيمة مع كون شهوة غضب شيمتة و إن عليه قد غلب

مكر فـشيطان و إذ سـجية سـنـة فـصور بـهيـة.

[2] . آل عمران/ 30.

[3] . نظير اين آيه است آية «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً» (كهف/ 42)، و آية «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ» (تكوير/ 14).

[4] . بقره/ 174.

[5] . نساء، 10.

[6] . حديد/ 13.

[7] . حديد/ 13.

[8] . توبه/ 35ـ34.

[9] . آل عمران/ 80.

[10] . لقمان/ 16.

[11] . زلزله/ 8ـ7.

اين حكم كلي، اعمال انسان را نيز شامل ميشود.

اما اينكه وجود عرض در اين جهان متكي به وجود جوهر است، دليل بر آن نيست كه در سراي ديگر نيز چنين باشد؛ زيرا احكام آخرت با احكام دنيا متفاوت است، مگر در محالات ذاتي كه تبدل در آنها محال است. قرآن كريم با صراحت بيان نموده است كه در قيامت زمين و آسمان و آنچه در آنهاست تبدل مييابند.[1]

بنابراين، از نظر عقلي تجسم اعمال كاملاً امكانپذير است، و دلايل نقلي نيز بر تحقق آن دلالت دارند، و هيچگونه ضرورتي براي تأويل آنها وجود ندارد.

فقيه و عارف نامي شيخ بهاءالدينعاملي(ره) دربارة تجسم اعمال گفته است: «مسئلة تجسم اعمال در روايات بسياري از شيعه و اهل سنت وارد شده است. اهل سنت در اينباره گفتهاند: مارها و عقربها و آتشهايي كه در قبر و قيامت ظاهر ميشوند. در حقيقت همان كارهاي زشت و ناپسند عقايد باطل است كه در نشأه برزخ و قيامت به صورتهاي ياد شده ظاهر ميشوند؛ چنانكه روح و ريحان، و نعمتهاي لذتبخش ديگر، در حقيقت همان اخلاق پسنديده و اعمال شايسته و عقايد حقه است كه در جهان برزخ و قيامت بدان صورت نمايان گرديدهاند؛ زيرا حقيقت يك چيز است كه در نشأههاي مختلف آثار گوناگوني دارد.» شيخ بهايي(ره) سپس برخي از آيات و رواياتي را كه پيش از اين نقل كرده است، به عنوان شاهد بر مدعاي خود يادآور شده است.[2]

علم و تجسم اعمال

اگر چه تجسم اعمال بسي فراتر و عميقتر از تبدلها و تحولهاي عالم طبيعت است، اما براي تقريب به ذهن ميتوان از قانون تبدل ماده به انرژي، و تبدل انرژي به ماده كه يكي از قوانين مسلم علمي است، در اينباره كمك گرفت؛ زيرا طبق اين قانون، و با توجه به اين كه حقيقت كار و عمل انسان از نظر علمي چيزي جز تبدل ذخاير مادي به انرژي نيست، ميتوان چنين نتيجه گرفت:

1. حقيقت كار در انسان عبارت است از تبدل ماده به انرژي.

2. مقدار انرژي از نظر علم هميشه ثابت است، و فقط صورتهاي آن تغيير مييابد.

3. ماده و انرژي دو چهرة يك واقعيت ميباشند.

4. همانگونه كه ماده به انرژي تبديل ميشود، انرژي نيز در شرايط خاصي به ماده مبدل ميگردد.

بنابراين، از نظر علم جديد، تبدل يافتن اعمال انسان در جهان ديگر به مادة ديگر امري ممكن و قابل قبول است، در نتيجه علم تجربي نيز به گونهاي تجسم اعمال را تأييد ميكند.[3]

در پايان، يادآور ميشويم كه اعتقاد به تجسم اعمال با وجود پارهاي پاداشها يا كيفرهاي قراردادي كه متناسب با نوع اعمال و بر اساس علم و حكمت الهي مقرر گرديده است، منافات ندارد؛ زيرا اگر از هرگونه پيشداوري بپرهيزيم و صرفاً با استناد به آيات قرآن و روايات در اينباره داوري كنيم، بايد هر دو گونه پاداش و كيفر را پذيرا باشيم.

چنانكه اعتقاد به تجسم اعمال با مسئله شفاعت كه از ضروريات شريعت اسلام است نيز منافات ندارد؛ زيرا همانگونه كه در اين جهان قوانين الهي از طريق اسباب و علل ويژه عمل ميكنند، در سراي آخرت نيز چنين است و هيچ اشكالي ندارد كه شفاعت به عنوان يك علت و سبب قويتر،‌ در موارد خاص تجسم اعمال غلبه نمايد، همانگونه كه اسباب و علل طبيعي نيز گاهي يكديگر را خنثي ميسازند.

به عبارت ديگر: همانگونه كه توبه قبل از فرا رسيدن مرگ، مانع از تجسم و تمثل گناه در سراي ديگر ميشود، شفاعت نيز در جهان ديگر از موانع تجسم عمل به شمار ميرود.[4]

[1] . «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ». (ابراهيم/ 48)

[2] . بحار الانوار، ج 7، ص 228

[3] . منشور جاويد، ج 8، ص 423ـ422

[4] . همان،‌ص 435ـ434

روز اول ماه ذی الحجّه روز ولادت حضرت ابراهیم(ع) است؛ همچنین بنا بر نقل شیخ طوسی، این روز، روز اردواج امیرمومنان(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) در سال دوم هجری است.

همچنین روز هفتم این ماه، وفات امام محمد باقر(ع) در سال ۱۱۴ هجری قمری می باشد.

روز هشتم ماه ذی الحجه را «ترویه» می نامند که در لغت به معنای سیراب کردن و آب ذخیره نمودن است. در سابق، که در عرفات آب نبود، حجّاج روز هشتم، آب برای وقوف در عرفات در روز نهم از مکّه با خود می بردند.

روز دهم ماه ذی الحجّه نیز روز عید بزرگ قربان است که از اعیاد مهم اسلامی است.

در برخی روایات آمده است، شب های دهگانه ای که قرآن در سوره «فجر» به آن سوگند یاد کرده است، شب های دهه اوّل این ماه شریف است، و این سوگند بخاطر عظمت آن است.

خداوند در سوره حج(آیه ۲۸) ضمن بیان فریضه بزرگ حج، سخن از «ایام معلومات» به میان می آورد که مومنان باید در آن به یاد خدا باشند.

یکی از تفسیرهای معروف «ایام معلومات» که در روایات هم آمده است، ده روز اول ماه ذی الحجّه است. بنابراین هم شب های آن عزیز است و هم روزهای آن.

در حدیثی از رسول خدا(ص) می خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایامی به اندازه این ایام(ده روز اول ماه ذی الحجه) فضیلت ندارد.

افزون بر اینها، همصداشدن با زوّار خانه خدا در این ماه، و یاد و خاطره مراسم باشکوه حج و معنویت و برکات آن، حال و هوای دیگری به انسان می دهد؛ مخصوصا برای کسانی که در سلک زوّار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند یا با یاد و خاطره آنها همراهند.

وجود دو عید مهم اسلامی قربان(عید اضحی) و غدیر(عید ولایت) و روز عرفه و خاطره دعای عجیب و گرانبهای امام حسن(ع) در عرفات، شکوه و عظمت خاصی به این ماه بخشیده و سزاوار است همه مومنان(مخصوصا جوانان) از فضای آکنده از معنویت این ماه غافل نشوند و در خودسازی و تهذیب نفس بکوشند که به پیشرفت های مهمی نائل می شوند.

اعمال مشترک دهه اول ذی الحجه

اول: خواندن دو رکعت نماز میان نماز مغرب و عشاء در هر رکعت پس از سوره «حمد» «یک مرتبه» سوره «توحید» و آیه(۱۴۲ سوره اعراف):

﴿وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِیهِ هٰارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ﴾ تا در ثواب حاجیان و اعمال حجّ آنها شریک شوی.

دوم: روزه گرفتن

سوم: خواندن دعایی از روز اول تا عصر روز عرفه به دنبال نماز صبح و پیش از مغرب که ابوحمزه ثمالی از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده‌اند.

چهارم: پنج دعایی که حضرت جبرییل برای حضرت عیسی از جانب خدا هدیه آورد تا در این ایام بخواند.

حضرت عیسی برای «صد مرتبه» خواندن هر کدام از این دعاها، ثواب بسیاری بیان کرده است و این امر بعید به نظر نمی‌رسد، چنان‌که علامه مجلسی فرموده: اگر کسی هر روز هریک از این دعاها را «ده مرتبه» بخواند به روایت عمل کرده، ولی اگر هر روز هریک را «صد مرتبه» بخواند بهتر است.

پنجم: در هر روز این دهه این تهلیلات(مفاتیح نوین ص ۸۴۰) را که از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) با ثواب بسیار روایت شده بخواند؛ و اگر روزی «ده مرتبه» بخواند بهتر است.

اعمال مخصوص روز اول ماه ذی الحجه

اول: روزه گرفتن. در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده است که هرکس روز اول ماه ذی الحجه را روزه بگیرد، خداوند برای وی پاداش عظیمی را می نویسد.

دوم: خواندن نماز حضرت زهرا(س) به همان کیفیتی که در مفاتیح الجنان ذکر شده است.

سوم:دو رکعت نماز نیم ساعت پیش از رسیدن آفتاب به هنگام ظهر بخواند، در هر رکعت سوره «حمد» «یک مرتبه» و هر یک از سوره‌های «توحید» و «آیت‌الکرسی» و «قدر» را «ده مرتبه» بخواند.

چهارم: هرکس از ظالمی خوف داشته باشد، در این روز بگوید: «حَسْبِی حَسْبِی حَسْبِی مِنْ سُؤالِی عِلْمُکَ بِحالِی». تا خداوند او را از شرّ آن ظالم حفظ کند.

برخی از قانونگذاران عراقی در ارزیابی سفر «مصطفی الکاظمی» نخست‌وزیر این کشور به ایران تأکید کردند که ایران در ترسیم روابط مبتنی بر منافع مشترک، اصل حسن هم‌جواری و عدم دخالت در امور داخلی، مهره مهمی به شمار می‌رود.

ائتلاف «الوطنیه»

به گزارش خبرگزاری رسمی کشور عراق «واع»، «کاظم الشمری» نماینده ائتلاف «الوطنیه» در این خصوص به خبرگزاری عراق گفت: «عراق موقعیت جغرافیایی مهمی دارد؛ از این رو ما باید در ارتباط با تمام کشورها بویژه کشورهای همسایه نقش متوازنی ایفا کنیم».

او در ادامه گفت: «سفر الکاظمی به  ایران برای ترسیم روابط بر پایه منافع مشترک، اصل حسن هم‌جواری و عدم دخالت در امور داخلی حلقه مهمی به شمار می‌رود».

فراکسیون «صادقون»

«احمد الکنانی» نماینده فراکسیون صادقون نیز در این خصوص گفت: «فعال کردن بعد اقتصادی با جهان باعث ثبات روابط با این کشورها خواهد شد. اهمیت برقراری روابط با کشورهای همسایه به‌شرط احترام به حاکمیت عراق و عدم دخالت در امور داخلی از اهمیت برخوردار است؛ بر این اساس، سفر الکاظمی به ایران گامی خوب در راستای توسعه روابط دو کشور است».

عضو پارلمان عراق

«مازن الفیلی» عضو پارلمان عراق نیز در این ارتباط گفت: «سفر الکاظمی به تهران در این شرایط سختی که کشور با آن دست و پنجه نرم می‌کند، بسیار حائز اهمیت است به خاطر بحث و تبادل نظر درباره چندین پرونده که در رأس آنها دادوستدهای تجاری قرار دارد. عراق و ایران از ارتباطات تاریخی و جغرافیایی برخوردارند؛ از این رو دو طرف حتما باید در مسائل اقتصادی، امنیتی و بهداشتی با یکدیگر همکاری داشته باشند».

نخست‌وزیر عراق روز گذشته در صدر هیأتی دولتی وارد تهران شد و پس از دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی، رئیس جمهور، دبیر شورای عالی امنیت ملی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران سفر؛ امروز (چهارشنبه) سفر خود را به پایان رساند.

چهارشنبه, 01 مرداد 1399 16:15

خانه خدا لباس احرام بر تن کرد+عکس

هر ساله قبل از آغاز عملیات حج تمتع، پرده خانه خدا مقداری بالا کشیده می‌شود و پارچه‌ای سفید رنگ از جنس کتان دورتا دور کعبه نصب می‌شود.

شب گذشته نیز همزمان با شب اول ماه ذی‌الحجه، پرده خانه خدا از چهار طرف حدود سه متر از پایین جمع شد و پارچه سفیدرنگ در چهار طرف کعبه کشیده شد و به نوعی خانه خدا نیز همزمان با آغاز ماه ذی‌الحجه احرام بست.

این اقدام که هر ساله در چنین ایامی انجام می‌شود، به گفته برخی کارشناسان به منظور جلوگیری از آسیب احتمالی پرده کعبه است و برخی نیز معتقدند این اقدام برای همرنگ شدن با زائران حج تمتع که لباس سفید احرام به تن می‌کنند، صورت می‌گیرد.

همچین در روز عرفه که حجاج در صحرای عرفات هستند، پرده جدید کعبه جایگزین پرده فعلی می‌شود.

در ادامه تصاویری از احرام بستن خانه خدا در شب اول ذی‌الحجه ۱۴۴۱ را که توسط متولیان مسجدالحرام انجام شد، مشاهده می‌کنید:













مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق، دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی را سعادتی بزرگ دانست و با قدردانی از مواضع و حمایت‌های ایران در مقاطع مختلف به‌ویژه در دوران جنگ با داعش و تکفیری‌ها گفت: مردم عراق هیچگاه حمایت های ایران را فراموش نخواهند کرد و واقعیت این است که خون عراقی‌ها و ایرانی‌ها در جنگ با تکفیری‌ ها در هم آمیخته است.

نخست وزیر عراق تأکید کرد: روابط ایران و عراق یک رابطه عمیق و طولانی تاریخی و فرهنگی و مذهبی با پشتوانه عشق و ارادت به اهل‌بیت علیهم‌السلام است.

الکاظمی همچنین خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: ارشادات و نصایح جنابعالی همچون کلید حل مشکلات است و من بابت این راهنمایی‌ها تشکر و قدردانی می‌کنم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه شنبه) در دیدار آقای مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق، روابط ایران و عراق را به پشتوانه اشتراکات فراوان تاریخی، مذهبی، فرهنگی و عادات و سنن به معنی واقعی کلمه برادرانه خواندند و تأکید کردند: آنچه در روابط دو جانبه برای جمهوری اسلامی ایران بسیار حائز اهمیت است منافع، مصالح، امنیت، عزت، اقتدار منطقه‌ای و بهبود شرایط در عراق است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ایران هیچگاه بنای دخالت در امور عراق را نداشته و نخواهد داشت، گفتند: ایران، خواهان عراقِ عزتمند، مستقل و با حفظ تمامیت ارضی و وحدت و انسجام داخلی است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: ایران قطعاً با هر آنچه موجب تضعیف دولت عراق شود، مخالف است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: البته دیدگاه آمریکایی‌ها درباره عراق درست در نقطه مقابل ما است زیرا آمریکا به معنی واقعی کلمه دشمن است و موافق عراق مستقل، قوی و دارای حکومتی با رأی اکثریت نیست.
ایشان تأکید کردند: برای آمریکایی‌ها اینکه چه فردی نخست وزیر عراق باشد مهم نیست آنها به‌دنبال حکومتی همچون حکومت «پل برمر» حاکم آمریکایی عراق در اوایل سقوط صدام هستند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ایران در خصوص روابط عراق با آمریکا دخالتی نمی‌کند اما انتظار دارد که دوستان عراقی، آمریکا را بشناسند و بدانند که حضور آمریکا در هر کشوری منشأ فساد، خرابی و ویرانی است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد تصمیمِ دولت، ملت و مجلس عراق برای اخراج آمریکایی‌ها پیگیری شود زیرا وجود آنها موجب ناامنی است.
ایشان جنایت آمریکا در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را یک نمونه از نتیجه حضور آمریکایی‌ها برشمردند و خطاب به نخست وزیر عراق افزودند: آنها میهمان شما را در خانه شما کشتند و صریحاً به این جنایت اعتراف کردند که این موضوع کوچکی نیست.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران هرگز این موضوع را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربه متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، اجماع گروهها و جریانهای سیاسی عراق برای انتخاب دولت آقای کاظمی را اقدامی پسندیده خواندند و گفتند: آمریکایی‌ها و عوامل آنها همواره به‌دنبال خلأ قدرت در کشورهای منطقه هستند تا از آن طریق هرج و مرج ایجاد و زمینه را برای دخالت خود فراهم کنند، همان کاری که در یمن انجام دادند و اکنون اوضاع تأسف‌بار یمن را همه شاهد هستند.
ایشان با تأکید بر حمایت ایران از دولت آقای کاظمی خاطرنشان کردند: عقل، دین و تجربه اقتضاء می‌کند که روابط ایران و عراق در همه زمینه‌ها بیش از پیش ارتقاء یابد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته گسترش روابط ایران و عراق مخالفینی دارد که در رأس آنها آمریکا است ولی به هیچ وجه نباید از آمریکا ترسید زیرا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: آمریکایی‌ها زحمت و اذیت ایجاد می‌کنند اما دولت عراق باید بدون اعتنا به این مزاحمت‌ها به مسیر خود با قدرت ادامه دهد و مردم را به‌عنوان پشتوانه خود حفظ کند.
ایشان مرجعیت و شخص آیت الله سیستانی را یک نعمت بزرگ برای عراق خواندند و خاطرنشان کردند: حشدالشعبی یک نعمت بزرگ دیگر در عراق است که باید آن را حفظ کرد.
در این دیدار که آقای جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور نیز حضور داشت، آقای مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق، دیدار با رهبر انقلاب اسلامی را سعادتی بزرگ دانست و با قدردانی از مواضع و حمایتهای ایران در مقاطع مختلف به‌ویژه در دوران جنگ با داعش و تکفیری‌ها گفت: مردم عراق هیچگاه حمایتهای ایران را فراموش نخواهند کرد و واقعیت این است که خون عراقی‌ها و ایرانی‌ها در جنگ با تکفیری‌ها در هم آمیخته است.
نخست وزیر عراق تأکید کرد: روابط ایران و عراق یک رابطه عمیق و طولانی تاریخی و فرهنگی و مذهبی با پشتوانه عشق و ارادت به اهل‌بیت علیهم‌السلام است.
آقای کاظمی همچنین خطاب به رهبر انقلاب اسلامی گفت: ارشادات و نصایح جنابعالی همچون کلید حل مشکلات است و من بابت این راهنمایی‌ها تشکر و قدردانی می‌کنم.

حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

  

حدیث بیست و ششم: پاداش خاص خداوند برای عفو و گذشت

  

بِسْمِ‌ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‌

«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری‌ وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»

  

روایتی از امام هفتم، حضرت موسی‌بن‌جعفر «سلام‌الله‌علیه» در تحف العقول آمده است که می‌فرمایند:

«یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلَا مَنْ‌ کَانَ‌ لَهُ‌ عَلَی‌ اللَّهِ‌ أَجْرٌ فَلْیَقُمْ فَلَا یَقُومُ إِلَّا مَنْ‌ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّه» [۱]

 

در روز قیامت منادی ندا می‌دهد که: هرکس اجر و ثوابش بر عهدۀ خداست برخیزد! در این هنگام تنها کسانی که دیگران را بخشیده‌اند و درصدد اصلاح بین مردم بوده‌اند از جا بر می‌خیزند که اجر آنها بر عهدۀ خداوند است.

 

در واقع کسانی که بر خدای تعالی حق دارند، آنجا به ندای منادی برمی‌خیزند. خیلی مهم است افرادی حق بر خدا داشته باشند. آنها چه کسانی هستند؟ دسته‌ای بلند می‌شوند و می‌گویند: ما حقّ بر خدا داریم، حق بر خدای ما از این بابت است که در دنیا اهل عفو بودیم و به واسطۀ عفومان اصلاح ذات‌البین می‌کردیم. پروردگار عالم حقّشان را ادا می‌کند و پاداش خاصی به آنها عنایت می‌فرماید.

  

روایت، روایت عجیبی است؛ زیرا در قیامت که همه باید با عفو و چشم پوشی خداوند متعال بهشتی شوند، طبق این روایت، گروهی به‌واسطۀ عمل خودشان به بهشت می‌روند و پاداش خاصّی نیز به ایشان تعلّق می‌گیرد.  

 

قرآن کریم، یکی از صفات متّقین که استحقاق برخورداری از بهشت و مغفرت خداوند را دارند، همین «عفو» می‌داند: «الْعافینَ عَنِ‌ النَّاس» [۲].

  

خداوند تعالی در قرآن خطاب به پیامبر «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین» [۳].

 

فضیلت عفو و گذشت، اوّل باید در خانه، در زندگی و بین اعضای خانواده حاکم گردد. باید توجه شود که توافق اخلاقی صددرصد در میان زن و شوهر محال است.

ظاهراً فقط امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» و حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» چنین توافق اخلاقی داشته‌اند، آن هم برای اینکه آن دو بزرگوار نور واحدند و یکی هستند، توافق اخلاقی صددرصد دارند. [۴] وگرنه، زن و شوهر هرکه باشند، ممکن نیست توافق اخلاقی کامل بین آنها برقرار شود. اگر پنجاه درصد توافق اخلاقی داشته باشند، خیلی خوب است، ولی برای برخورداری از یک زندگی موفق و نمونه، باید آن پنجاه درصد باقیمانده را با عفو، گذشت و ندیده گرفتن جبران کنند. اگر نتوانند عفو را در زندگی حاکم کنند، توافق اخلاقی نیست و در اثر آن، جرّ و بحث شروع می‌شود، بی‌مهری‌ها وارد خانه شده، موجب بروز اختلاف خواهد شد. بعضی اوقات جدل‌ها، منجر به سوختن و ساختن می‌شود که یک عمر، مرگ تدریجی است. به همین خاطر است که برخی زن و شوهرها، همدیگر را دوست ندارند. دسته‌ای از آنان با بی‌باکی به سمت طلاق می‌روند، که مبغوض‌ترینِ حلال‌ها است. امام صادق «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «مَا مِنْ شَیْ‌ءٍ مِمَّا أَحَلَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَبْغَضَ‌ إِلَیْهِ مِنَ الطَّلَاقِ» [۵].

  

دستۀ دیگری نیز مجبورند بسوزند و با هم بسازند. وقتی عفو و گذشت نباشد، وقتی ایثار و فداکاری نباشد، به واسطۀ فقدان توافق اخلاقی، به واسطۀ جرّ و بحث‌ها، به محبّت آنها ضربه می‌خورد، شیشۀ محبّت می‌شکند و پیوند کردن شیشۀ شکسته، بسیار مشکل است. در حالی‌که اگر اهل عفو باشند، به آن میزان توافقی که دارند، قناعت‌ می‌کنند و با گذشت و چشم پوشی، زندگی را اصلاح می‌کنند.

به‌عبارت دیگر، گذشت آنها جای آن پنجاه درصد توافق را می‌گیرد و توافق اخلاقی آنها صددرصد می‌شود. یعنی پنجاه درصد که ندارند را نمی‌بینند و آن پنجاه درصد که دارند را می‌بینند. این افراد مثبت بین هستند و خوبی‌ها و نیکی‌ها را می‌بینند، از این جهت چرخ زندگی‌شان می‌چرخد.

  

مثبت دیدن و پرهیز از منفی‌بافی و منفی‌نگری، خود یک عامل مستقل برای بهبود روابط خانوادگی و برخورداری از زندگی سالم است.

 

اساساً لازم است همه در زندگی مثبت‌نگر باشند. منفی‌نگری و دنبال کردن بدی‌ها و نواقص، شیوۀ مگس است. وقتی مگس وارد یک باغ می‌شود، به‌جای دیدن گل و گیاه و استفاده از زیبایی‌ها، اشیاء کثیف را پیدا می‌کند و روی زباله‌ها می‌نشیند.

در روایات می‌خوانیم که انسان‌های بد، مثل مگس، محاسن دیگران را رها می‌کنند و به دنبال عیوب و پلیدی‌ها هستند. [۶] انسان باید مانند زنبور عسل، با مثبت‌نگری، به‌دنبال خوبی‌ها و زیبایی‌ها باشد و عیوب و نواقص را نبیند.

از پیامبر «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» روایت شده است که مؤمن، مانند زنبور عسل، دنبال خوبی‌ها و پاکیزگی‌ها است. [۷]

 

 هر زن و مردی، نواقصی دارند. همسر آن زن یا مرد، باید به جای تمرکز روی نواقص و دیدن عیب‌ها، خوبی‌ها و صفات نیک او را ببیند و از او قدردانی کند. بخشیدن و ندیدن بدی‌ها و دیدن امتیازها و خوبی‌ها، بسیار سفارش شده و بنابر روایت امام هفتم، اجر و پاداش آن بر عهدۀ خداوند متعال است.

  

قرآن کریم معمولاً به دنبال «عفو»، کلمۀ «صفح» را بیان می‌فرماید. عفو، مرتبۀ اوّل است و مرتبۀ بالاتر آن که قرآن از ما می‌خواهد، صفح است. معنای صفح این است که انسان علاوه بر گذشت، باید ندیده بگیرد، باید به دل نگیرد و کینه‌توزی نداشته باشد: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا» [۸].

 

به‌عبارت روشن‌تر، توصیۀ اکید قرآن کریم این است که عفو کنید، از همدیگر بگذرید، ولو از حقّ خودتان بگذرید، امّا در این گذشت، کینه‌توزی نباشد و به دل نگیرید و فراموش کنید.  

  

به دنبال آن می‌فرماید: «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ‌ لَکُمْ» [۹]؛ یعنی آیا دوست ندارید که خدا از شما بگذرد؟ اگر می‌خواهید که مشمول عفو پروردگار گردید، خودتان همدیگر را عفو کنید و از هم بگذرید.

 

اگر «عفو» و «صفح»، در زندگی‌ جایگاه داشته باشد و حاکم شود، زن و شوهر با هم رفیق هستند، زندگی برای آنها لذت‌بخش است و فرزندان سالم به جامعه تحویل می‌دهند؛ ولی اگر «عفو» و «صفح» در یک خانه نباشد، زندگی اهل آن خانه زندگی نیست، مردگی است، مرگ تدریجی است. وای به آن زن و شوهری که محبّت ندارند، عفو و گذشت و صفح ندارند! چه مصائبی در خانه به آنها تحمیل می‌گردد و بچه‌های آنها نیز معمولاً عقده‌ای هستند و سلامت روحی ندارند.

 

مرتبۀ بعدی عفو، که خداوند از همه، به‌خصوص از زن و شوهر می‌خواهد، «غفران» است. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» [۱۰]

  

یعنی بعد از گذشت و بعد از به دل نگرفتن، در برابر بدی طرف مقابل، به او نیکی کنید. در ادامۀ آن نیز با تأکید می‌فرماید: خداوند تعالی، «غَفُورٌ» و «رَحیمٌ» است.   پس همانطور که ذات باری تعالی برای ما عفو و صفح و غفران دارد، ما نیز باید این صفات حسنه و فضائل اخلاقی را در وجود خویش بارور سازیم و مثل خدا، هم ببخشیم، هم به دل نگیریم و هم نیکی کنیم.

   

غفران از ریشۀ غفر، بر ستر و پوشش دلالت دارد و در اصطلاح به این معناست که روی خطا، ستم یا گناه با چیزی اضافه‌تر از آن پوشانده شود؛ یعنی علاوه بر عفو که گذشتن ظاهری است و افزون بر صفح که بخشش باطنی شمرده می‌شود، در مرتبۀ سوّم، انسان قادر می‌شود به شخص خطاکار، احسان کند و بدی او را با نیکی پاسخ گوید.

  

قرآن‌ کریم بر این مرتبه از عفو تأکید دارد. چنان‌که می‌فرماید: «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» [۱۱]، همچنین در آیۀ دیگری می‌فرماید: «ادْفَعْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَة» [۱۲].

 

این صفات باید بین زن و شوهر و در کانون خانواده نهادینه شود. اگر مرد یا زن از همدیگر خطا یا اشتباهی دیدند یا اگر یکی به دیگری بدی کرد، طرف مقابل باید عفو کند. عفو تنها کافی است؟ خیر، عفو تنها بغض و کینه جلو می‌آورد و خطرناک است. علاوه بر آن، صفح می‌کند، یعنی نادیده می‌گیرد، یعنی به دل نمی‌گیرد، یعنی کینه‌توزی در کار نیست، یعنی درصدد انتقام بر نمی‌آید و رفتار او مثل وقتی است که اساساً اتفاقی نیفتاده و چیزی واقع نشده است. امّا قرآن کریم یک فضیلت بالاتر هم می‌خواهد و آن غفران است. یعنی اگر او بدی می‌کند، در پاسخ به او خوبی کند. حرف‌های او نیش دارد، این به جای حرف نیش‌دار، حرف‌های شیرین و محبّت‌آمیز بزند. او حقوق همسرش را مراعات نمی‌کند، این بهتر ادا ‌کند. اگر این‌گونه فضائل و صفات انسانی در خانه‌ای حکمفرما گردد، رحمت خداوند متعال در آن خانه نازل خواهد شد: «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ». زندگی دنیوی اهل چنین خانه‌ای شیرین و لذت‌بخش است، حیات اخروی آنها نیز معلوم است که حیات بهشتی است.

  

اساساً جایگاه «عفو» و جایگاه افرادی که اهل عفو بوده‌اند، در قیامت جایگاه والایی است، در بهشت همسایۀ چهارده معصوم «سلام‌الله‌علیهم» هستند، چون در دنیا از نظر فضیلت عفو، به آن بزرگواران شباهت داشته‌اند.

امام صادق «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنَا» [۱۳].

  

بعضی از بزرگان، به‌واسطۀ عفو و گذشت، به مقام‌های والایی رسیده‌اند، برای خاطر اینکه مثلاً همسرشان تندخو و پرخاش‌گر بوده، امّا با عفو، با صفح و با غفران، زندگی را اصلاح کرده‌اند و از خداوند تعالی پاداش دنیوی و اخروی عمل خویش را گرفته‌اند. هرکه بخواهد خانه‌اش آباد باشد، باید عفو و صفح و غفران را در خانه حاکم کند.

  

این فضائل فقط مربوط به خانه و بین اعضای خانواده نیست، بلکه برای همه و در هر شأن و جایگاهی، رمز موفقیّت و سربلندی است.

مرحوم کاشف الغطاء «رحمت‌الله‌علیه» از مراجع تقلید بزرگ شیعیان است. نقل می‌کنند روزی در صف نماز یک فقیر خدمت ایشان رسیده و چیزی خواسته است. مرحوم کاشف الغطاء  عذری می‌آورد، چون ظاهراً مبلغی برای پرداختن به آن فقیر همراه نداشته است. ناگهان آن فقیر آب دهان به صورت ایشان می‌اندازد. کاشف الغطاء احساس می‌کند که الان مردم او را کتک می‌زنند، لذا برمی‌خیزد و خودش برای او از مردم پول جمع می‌کند و مبالغ جمع شده را به فقیر می‌دهد.  

  

قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها» [۱۴]؛ بیشتر مفسّرین این آیه را با آیۀ قصاص مرتبط دانسته‌اند و چنین معنا کرده‌اند که جزای هر ضربه‌ای، به اندازۀ همان ضربه است و تجاوز از آن جایز نیست. چنانکه می‌فرماید: «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ» [۱۵].

 

امّا این آیه، معنای دیگری نیز می‌تواند داشته باشد که مربوط به اهل معرفت است. طبق آن معنا، کسی که در مقابل بدی دیگران، مثل آنها بدی کند و بدکاری و اشتباه را مثل خودش جزا بدهد، او هم مرتکب یک بدکاری شده ‌است. در واقع، جزای بدکاری، یک بدی مثل آن است.

 

مسلمان واقعی کسی است که طبق نظر قرآن کریم، در مقابل بدی دیگران، خوبی کند. این طرز رفتار کم پیدا می‌شود، زیرا دل پاک می‌خواهد، دلی که بتواند کینه در خود راه ندهد. دل بعضی ‌انسان‌ها به اندازه‌ای پاک و صاف است که نه تنها کینه در آن راه نمی‌یابد، بلکه عفو و صفح و غفران، در آن ملکه شده، به یک حالت مبدّل گشته و در اثر آن، اصلاً نمی‌توانند عفو و صفح نکنند.

  

پسر آیت‌الله العظمی آقای مدیسه‌ای «رحمت‌الله‌علیه» عصای زندگیش بود، خیلی عزیز بود. آن پسر را کشتند و سر بریدند. ایشان گفت: با علی آمدم، بدون علی می‌روم. همان وقت دستور داد که به قاتل کاری نداشته باشند و رهایش کنند؛ زیرا عفو برای او ملکه شده و نمی‌تواند نبخشد، نمی‌تواند صفح نکند.

 

اگر طلبه‌ها و روحانیّون، مرحوم آقای مدیسه‌ای را سرمشق خود قرار دهند و نه برای کشته شدن فرزندشان، بلکه در ناملایماتی که در معاشرت با مردم پیش می‌آید، طبق نظر قرآن کریم: «إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا» [۱۶]، برای مردم عفو عمومی داشته باشند، رفتارهای غلط را ندیده بگیرند و به همه، حتی کسانی که به آنها بدی می‌کنند، خوبی کنند، در تبلیغ و ترویج دین تأثیرش را می‌بینند و خیلی می‌توانند مؤثر واقع شوند.

  

راجع به همین مرحوم آقای مدیسه‌ای نقل می‌کنند که ایشان نامه‌ها و استفتاء‌ها را خودش پاسخ می‌داده است. گاهی نامه‌ها حاوی اهانت و تهمت بوده است. ‌ آقای مدیسه‌ای آن نامه‌ها را جمع می‌کرده و در یک فرصت مناسب، در آب روان فرات می‌ریخته است که هیچ کس نبیند. بزرگان همیشه  عفو و صفح داشته‌اند.

بنابراین هرکس می‌خواهد وارد جامعه شود و با هر مسئولیّتی با مردم سروکار داشته باشد، به‌خصوص روحانیّون و مبلّغ‌ها باید بتوانند بدی‌ها، اهانت‌ها، غیبت‌ها، تهمت‌ها و سرزنش‌ها که فراوان است را ببخشند و ندیده بگیرند تا در رسیدن به اهداف خود موفق شوند.

  

پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در حالی‌که خیلی مجهّز بودند، بدون خون‌ریزی مکه را فتح کردند. در اولین اقدام، بت‌ها را به دست امیرالمؤمنین‌ علی «سلام‌الله‌علیه» شکستند. سپس حلقۀ در خانۀ خدا را گرفتند و دعای وحدت را خواندند. مسجدالحرام مملو از دشمنان ایشان بود. کدام دشمنان؟ آن کسانی که صدمات و لطمات فراوانی به دوش پیامبر ‌اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» گذاشته بودند و ۸۴ جنگ طاقت‌فرسا به ایشان و مسلمین تحمیل کرده بودند. اکنون پیامبر ‌اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» بر آنها مسلط شده‌اند. با این اوصاف، فرمودند: با شما چکار کنم؟ همۀ آنها از زن و مرد و کوچک و بزرگ، فریاد زدند: هر عقوبتی دربارۀ ما به‌کار بگیرید، به‌جا است؛ برای اینکه ما از هیچ کاری دربارۀ شما و علیه اسلام و مسلمان‌ها فروگذار نکردیم. آنها گمان می‌کردند که پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» همه را گردن می‌زنند، امّا آن حضرت فرمودند: من مانند برادرم یوسف به شما می‌گویم: «لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ‌ الْیَوْمَ‌ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ» [۱۷]. امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست. بعد هم فرمودند: بروید که شما آزاد شدگان هستید. و بدین ترتیب عفو عمومی اعلام کردند و همه را آزاد ساختند. [۱۸]  در اثر همان عفو عمومی بود که همه فوج فوج مسلمان شدند و شرّ بت و بت‌پرستی از حجاز زدوده شد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‌ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ، وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‌ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» [۱۹]

  

حضرت یوسف «سلام‌الله‌علیه» وقتی در اوج قدرت بود، برادران خود را بخشید. برادرانی که از هیچ اذیّتی دربارۀ او فروگذار نکرده بودند؛ او را زنده در چاه انداختند. بعد هم که خدا از چاه نجاتش داد، آمدند و او را به قول قرآن، به قیمت کمی فروختند: «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ‌ بَخْسٍ‌ دَراهِمَ مَعْدُودَة» [۲۰]. در روایت می‌خوانیم ‌به هیجده درهم فروختند. [۲۱] حضرت یوسف رفت و به آن مقام و منزلت رسید و بالأخره عزیز مصر شد.    

 

در نهایت برادرها رسوا شدند و در مقابل عزیز مصر که برادرشان بود سرافکنده شدند. آنگاه حضرت یوسف برای اینکه آنها شرمنده نباشند، گفت: «لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ‌ الْیَوْمَ‌ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ» [۲۲]؛ امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست، خداوند ارحم الراحمین شما را می‌بخشد.

  

پس از آن نیز برای اینکه حضرت یعقوب «سلام‌الله‌علیه» فرزندان خویش را برای آزار و اذیّت یوسف، سرزنش و توبیخ نکند، گفت: «نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی‌ وَ بَیْنَ إِخْوَتی» [۲۳]؛ این کار زشت را برادرهایم نکردند، شیطان آنان را فریب داد. یعنی تقصیر را گردن شیطان انداخت و برادران را تبرئه کرد. بعد هم هرچه توانست به آنها نیکی و خدمت کرد.    

   

سیرۀ پیامبران و اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» و نیز روش زندگی علما و بزرگان باید سرمشق زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی همه قرار گیرد و با الگوگیری از ایشان، عفو، صفح و غفران را در سرلوحۀ زندگی قرار دهند تا مشمول روایت امام هفتم «سلام‌الله‌علیه» شده، در قیامت سربلند گردند.

  

پی نوشت ها:

[۱]. تحف العقول، ص ۴۱۲.

[۲]. آل عمران، ۱۳۴: «از مردم در می‌گذرند.»

[۳]. اعراف، ۱۹۹:‌ «گذشت پیشه کن، و به [کار] پسندیده فرمان ده، و از نادانان رُخ برتاب.»

[۴]. ر. ک: اندیشه‌های ناب، دفتر اوّل: سیره و فضائل حضرت زهرا «س»، ص ۴۸.

[۵] . الکافی، ج‌۶، ص۵۴.

[۶]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‌۲۰، ص: ۲۶۹.

[۷]. بحار الانوار، ج ۶۱، ص ۲۳۸.

[۸]. نور، ۲۲: «و باید عفو کنند و گذشت نمایند.»

[۹]. نور، ۲۲: «مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟»

[۱۰]. تغابن، ۱۴ : «و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید، به راستی خدا آمرزنده مهربان است.»

[۱۱]. قصص، ۵۴: «و [برای آنکه] بدی را با نیکی دفع می‌نمایند.»

[۱۲]. مؤمنون، ۹۶:‌ «بدی را به شیوه‌ای نیکو دفع کن.»

[۱۳] . الأمالی(للصدوق)، ص۲۸۹.

[۱۴]. شوری، ۴۰: «و جزای بدی، مانند آن، بدی است.»

[۱۵]. مائده، ۴۵: «جان در مقابل جان، و چشم در برابر چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان»

[۱۶]. تغابن، ۱۴: «و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید.»

[۱۷]. یوسف، ۹۲: «امروز بر شما سرزنشی نیست. خدا شما را می‌آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است.»

[۱۸]. بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۱۳۱.

[۱۹]. نصر، ۱-۳: «به نام خداوند رحمتگر مهربان، چون یاریِ خدا و پیروزی فرا رَسَد، و ببینی که مردم دسته‌دسته در دین خدا درآیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه، که وی همواره توبه‌پذیر است.»

[۲۰]. یوسف، ۲۰: «او را به بهای ناچیزی-چند درهم- فروختند.»

[۲۱]. تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۱۷۲.

[۲۲]. یوسف، ۹۲: «امروز بر شما سرزنشی نیست. خدا شما را می‌آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است.»

[۲۳]. یوسف، ۱۰۰: «شیطان میان من و برادرانم را به هم زد».