
emamian
از تضمین امنیت حجاج تا وجود اصل تقصیر در قرآن
آیه 27 سوره فتح :
«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا».
ترجمه
البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمیدانستید میدانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت.
معانی کلمات آیه
«الرُّؤْیَا»: خواب. مراد خوابی است که پیغمبر در مدینه دیده بود. و آن این که پیغمبر قبل از عزیمت به حدیبیه، در خواب دید که او و اصحاب داخل مکه شدهاند و کعبه را طواف میکنند، سپس سرها را تراشیده و موها را کوتاه نمودهاند. «آمِنِینَ»: جمع آمِن، در امن و امان. «مُحَلِّقِینَ»: سرتراشیدگان. «مُقَصِّرِینَ»: مو کوتاهکردگان. حاجیان پس از فراغت از انجام مناسک حج، با تراشیدن موی سر یا کوتاه کردن موی سر، از احرام بدر میآیند. «مَا»: مراد مصلحت نهفته در صلح حدیبیه که ورود به مکه است. «مِن دُونِ ذلِکَ»: پیش از آن، یعنی قبل از ورود شما به مکه. «فَتْحاً قَرِیباً»: مراد فتح خیبر، یا صلح حدیبیه، و یا هردوی آنها است. (نگا: صفوة البیان، لمعانی القرآن).
نزول
مجاهد گوید: که پیامبر اسلام مادامى که در حدیبیه بود، در خواب دید که خود و لشکریان و یارانش داخل در مکه خواهند شد در حالتى که در امن و امان بوده و سرهاى خود را تراشیده و با تقصیر و احرام مى باشند ولى وقتى که از اثر ممانعت کفار قریش قربانى خود را در حدیبیه انجام دادند. اصحاب به پیامبر گفتند: یا رسول الله پس خواب شما چگونه تعبیر مى گردد؟ سپس این آیه نازل گردید(۱) و نیز گویند: رسول خدا صلى الله علیه و آله پیش از رفتن به حدیبیه در مدینه در خواب دید که شهر مکه را فتح کرده است ولى وقت روز آن معین نشده بود. بعد از ذکر این خواب اصحاب شاد خاطر شدند و گمان بردند که در همان سال مکه فتح خواهد شد ولى وقتى که در حدیبیه معاهده صلح انجام گرفت و پیامبر با اصحاب بدون رفتن به مکه مراجعت به مدینه نمودند.
اصحاب مخصوصاً عمر بن الخطاب گفتند: یا رسول الله بنابراین خوابى را که به ما گفته بودید، چطور شد؟ و چرا فتح مکه عملى نگردید؟ پیامبر گفت: بلى خواب دیده بودم و به شما هم گفتم ولى نگفتم که امسال مکه را فتح خواهیم نمود یا سال بعد، گفتند: راست گفتى یا رسول الله سپس این آیه نازل شد.(۲)
نکته ها
در سال ششم هجرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در خواب دیدند که مسلمانان، آسوده خاطر وارد مسجد الحرام شده، در حالى که سرهاى خود را تراشیده و موى و ناخن کوتاه کردهاند، مراسم عمره انجام دادند. مسلمانان پس از شنیدن این خواب بسیار خوشحال وامیدوار شدند. پس از مدتى پیامبر همراه مسلمانان به قصد انجام مراسم حج حرکت کرده و تا پشت دروازههاى مکّه در حدیبیّه رفتند. کفّار از ماجرا آگاه شده و راه را بر آنان بستند و تصمیم بر کشتار مسلمانان گرفتند. پیامبر صلى الله علیه و آله از مسلمانان همراه خود بیعت و پیمان وفادارى گرفتند، اما سرانجام به امر خداوند با دشمنان صلح و صلحنامهاى را امضاکردند، زیرا در این هجوم، بعضى از مسلمانان مقیم مکّه که ناشناخته بودند، به ناحق کشته مىشدند و مسلمانان ناخواسته گرفتار پرداخت دیه و زخم زبان کفّار شده و بسیارى در آتش فتنه مىسوختند، در این صلح برکاتى بود و در این مدت گروه زیادى به اسلام ملحق شدند.
امّا بعضى مسلمانان نگران بودند که چرا خواب پیامبر صلى الله علیه و آله تعبیر نشد؟ حضرت صلى الله علیه و آله فرمود:
لازم نیست این خواب در این سال تعبیر و محقّق شود. به هر حال پیامبر و همراهان به مدینه بازگشتند و طبق قرارداد صلحنامه، در سال بعد سه روز مکّه را خالى کردند و مسلمانان با آسودگى خاطر اعمال عمره را با شکوه فراوان انجام دادند. البتّه پس از مدتى کفّار پیمان شکستند و مسلمانان در سال هشتم هجرى مکّه را بدون خونریزى فتح کردند.
آیات 11، 15، 16 با جملات «سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ» و «سَتُدْعَوْنَ» از آینده خبر داد، همان گونه که این خواب نیز از آینده خبر مىدهد.
«فَتْحٌ قَرِیبٌ»، مىتواند فتح خیبر یا مکّه باشد و مىتواند صلح حدیبیّه باشد که در حقیقت براى مسلمانان یک پیروزى به حساب مىآمد.
در حدیث مىخوانیم که حضرت على(ع) فرمود: خداوند تراشیدن سر را مقدّم بر کوتاه کردن مو ذکر کرد، بنابراین تراشیدن از کوتاه کردن بهتر است. «1»
پیام ها
1- خواب انبیا، از خوابهایى است که حتماً محقّق مىشود. «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ» «1». بحار، ج 96، ص 302.
2- ورود حتمى مسلمانان به مسجد الحرام در حال آرامش، یک پیشگویى بود که به تحقّق پیوست و از جلوههاى اعجاز قرآن بوده است. «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»
3- با اینکه رؤیا از پیامبر است، امّا در خبر دادن از هر امرى که در آینده واقع مىشود، گفتن «إِنْ شاءَ اللَّهُ» لازم است.
4- تراشیدن سر و کوتاه کردن مو و ناخن، از اعمال حج و عمره است. مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ ...
5- امنیّت ظاهرى کافى نیست، آرامش درونى نیز لازم است. «آمِنِینَ- لا تَخافُونَ»
6- انسان، از تمام آثار و برکات، یا خطرات و عوارض تصمیمهاى خود آگاه نیست و باید مطیع فرمان خدا باشد. مسلمانان به فکر ورود به مکّه بودند ولى خداوند مىداند آثار و برکات صلح، بیشتر و بهتر است. «فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا»
7- چه بسا صلحى که مقدّمه پیروزى باشد. «فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً»
پانویس
[1]. تفاسیر فریابى و عبد بن حمید و کتاب دلائل از بیهقى.
[2]. تفسیر کشف الاسرار.
[3]. بحار، ج 96، ص 302.
حضرت معصومه (س) چگونه ناجی اسیر عراقی شد؟
امام رضا (ع) فرموده اند: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.» همین جمله به خوبی مقام والای این بانوی کریمه را نشان می دهد.
بانویی که بارها به ایشان متوسل شده و حاجاتمان را از او خواسته ایم. باعث افتخار ما ایرانیان است که حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم و برادر بزرگوارشان امام رضا (ع) در مشهد است و پناهگاهی برای ما و درد دل های ما شده است.
در ادامه، روایتی از آزاد شدن اسیر عراقی در حرم حضرت معصومه (س) را بخوانید:
آزاد شدن اسیری پس از سالها اسارت در حرم حضرت معصومه (س)
بر اساس روایتی از حجت الاسلام و المسلمین ابن الرضا منقول از حاج آقای کشفی از خدمتگزاران بلند پایه حرم حضرت معصومه (س)؛ در ایام جنگ، شبی از شبها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهر کریمه اهل بیت (ع) آوردند.
ناگهان در میان زائران، زنی فریاد زد و بلافاصله یکی از اسرا نیز فریاد کشید. این اسیر از شیعیان عراقی بوده و به خدمت سربازی رفته بود و توسط ارتش عراق به اجبار به جبهه برده شده بود. او در جبهه های نبرد، به اسارت نیروهای ایرانی درآمد.
مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده بود. او به ایران آمده و در قم اسکان داده شد و به کلی از سرنوشت پسرش بی خبر بود.
مادر این اسیر، هر شب به حرم مطهر حضرت معصومه (ع) مشرّف میشد و خدمت بی بی عرض میکرد: بی بی جان من پسرم را از تو میخواهم.
آن شب نیز مانند شبهای دیگر به حرم مشرّف شده بود و برای پسرش دعا کرده و به حضرت معصومه (س) متوسل شده است. ناگهان پسرش را در میان اسیران دیده و بی اختیار فریاد زده است؛ پسرش نیز متوجّه مادر شده و متقابلاً فریاد کشید. اینگونه با عنایت حضرت معصومه (س) پس از سالها جدایی، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن شد.
پس از این اتفاق ترتیبی داده شد که این اسیر عراقی زودتر به آغوش خانواده اش برگردد.
آیت الله سیدمحمدباقر صدر: دفاع و حمایت از هر پیامی که موجب وحدت مسلمانان گردد
«من تمام عمرم را در راه وحدت و برادری شیعه و سنی صرف کرده ام و از هر پیامی که موجب وحدت آنان گردد و هر عقیده ای که آنان را در آغوش گیرد، دفاع و حمایت کرده ام. من برادر و فرزند اهل تسنن هستم، همان اندازه که برادر و فرزند شیعه هستم.»
تقریب و وحدت مذاهب اسلامی و هماهنگی صفوف مسلمانان در برابر دشمنان اسلام، آرزوی دیرینه شخصیت های دلسوز جهان اسلام و یکی از بزرگترین هدف های نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
البته عده ای نابخردانه گمان کرده اند که هدف از وحدت مذاهب اسلامی، ترویج اباحه گری اعتقادی ، علمی و چشم پوشی از حقایق تاریخی است در حالی که هدف اصلی دعوت تقریب، ایجاد اتحاد بین جوامع و فرق اسلامی است.
این هدف مقدس، متکی به ریشه های استوار در کتاب و سنت است و با ممانعت از ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان، مانع کنار رفتن عنایت الهی وسست شدن ایمان ها و ذلت و شکست مسلمانان و تسلط اجانب بر کشورهای اسلامی می شود.
در این خصوص آیت الله سیدمحمدباقر صدر با استقبال از مسأله وحدت می گوید:
«من تمام عمرم را در راه وحدت و برادری شیعه و سنی صرف کرده ام و از هر پیامی که موجب وحدت آنان گردد و هر عقیده ای که آنان را در آغوش گیرد، دفاع و حمایت کرده ام. من برادر و فرزند اهل تسنن هستم، همان اندازه که برادر و فرزند شیعه هستم.»
یاداوری گفتار شخصیت های مهم علمی جهان تشیع و تسنن بعنوان رهبران معنوی این گروه عظیم درباره اهمیت مساله وحدت اسلامی برای تنویر ضرورت انسجام و اتحاد برای مسلمین موضوعی حیاتی است.
امید است با معرفی و سرمشق قرار دادن این گفتارها بتوانیم گامی مهم و موثر در ایجاد وحدت اسلامی برداشته باشیم.
بیانات در دیدار کارگزاران حج
در آستانهی اعزام کاروانهای حجاج بیتالله الحرام به سرزمین وحی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
از خداوند متعال با همهی وجود شاکریم به خاطر توفیق و تفضّلی که فرموده است و امسال هم مثل سالهای قبل ملّت عزیز ایران، جمعی را برای گزاردن فریضهی حج اعزام خواهد کرد و در این اجتماع عظیم امّت اسلامی شرکت خواهد نمود.
شما کارگزاران امر حج و به تعبیر درست و خوب آقایان، خدمتگزاران ضیوفالرّحمان، قدر کاری را که انجام میدهید باید بدانید، کار بسیار مهمّی است؛ چون حج یک فریضهی استثنائی است. در حج مجموعهای از ارزشهای اسلامی جمع شده است که در هیچ واجب دیگری، در هیچ فریضهی دیگری این همه خصوصیّت از خصوصیّات مورد تمجید اسلام و مورد تعریض اسلام وجود ندارد. در واقع حج یک نمودار کوچکی از جامعهی اسلامی برتر و در واقع یک نمونهای از آن چیزی است که ما در تمدّن اسلامی، مورد نظر داریم؛ تمدّن اسلامی، این را باید به بشریّت اهدا کند. در تمدّن نوین اسلامی، معنویّت در کنار مادّیّت، عروج اخلاقی و معنوی و روحی و تضرّع و خشوع، در کنار پیشرفت زندگی مادّی [است]؛ حج مظهر یک چنین تمدّنی است.
همین طور که شما به طور واضح مشاهده میکنید، در حج، هم نمایش بندگی و خشوع وجود دارد -از اوّل تا آخر اَعمال حج خشوع است، بندگی است، تضرّع است- هم در عین حال در کنار این عاملِ صددرصد معنوی، یک عامل اجتماعی وجود دارد و آن وحدت است، برادری است، یکرنگی است؛ فقیر و غنی، اقوام گوناگون، ملّتهای گوناگون، نژادهای گوناگون، در کنار هم، با یک انگیزه، با یک هدف، یک عمل را انجام میدهند؛ ما دیگر کجا چنین چیزی را سراغ داریم؟ چه در بین فرایض اسلامی و چه در آنچه ما از ادیان گوناگون اطّلاع داریم، چنین چیزی وجود ندارد. در عین حال خود حج حامل عنصر تحرّک است؛ عبادت است امّا در این عبادت انسان مشاهده میکند حرکت هست، طواف هست، سعی هست، رفت و آمد هست؛ در عین حال نمایش تجمّع است. این تجمّعات عجیب مردمی در کنار هم که در عرفات یا در مشعرالحرام یا در ایّام منیٰ انجام میگیرد هم یکی از مظاهر حیات اجتماعی اسلام است؛ همهی اینها در حج وجود دارد. [حج] نمایش اخلاق است: فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِی الحَجّ؛ آنجا جای برادری است، جای اخلاق است، جای گذشت است، جای دعوا کردن با یکدیگر نیست، جای جدال کردن نیست. میبینید همهی این عناصر عجیب و سازنده و درسآموز در حج جمع شده است؛ فریضهی حج یک چنین فریضهای است.
از جملهی خطاهای بزرگی که همیشه میشنفتیم، حالا هم گاهی از بعضی از زبانهای بیمبالات نسبت به حقایق اسلامی صادر میشود این است که «حج را سیاسی نکنید»؛ یعنی چه سیاسی نکنید؟ آنچه ما در حج لازم داریم از امور سیاسی، عین تعالیم اسلام است؛ ایجاد وحدت یک امر سیاسی است، این امر اسلام است، این عبادت است؛ وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا. ما اگر در حج از ملّت فلسطین یا مظلومین دنیای اسلام مثل مظلومین یمن و دیگران دفاع میکنیم و حمایت میکنیم، این البتّه یک کار سیاسی است امّا سیاستی است عین تعالیم اسلامی؛ دفاع از مظلوم خودش یک فریضه است، یک واجب است؛ این [واجب] اتّفاق میافتد. یا برائت از مشرکین؛ اگر چنانچه روی مسئلهی برائت تکیه میکنیم و اصرار میورزیم و آن را انجام میدهیم -که باید به بهترین وجهی انشاءالله همهساله انجام بگیرد- این به خاطر این است که یک فریضهی اسلامی است؛ أَنَّ اللَّهَ بَریءٌ مِنَ المُشرِکینَ وَ رَسولُه؛ مؤمنین هم «بُرَآءِ» از مشرکینند؛ إِنَّا بُرَآؤُا مِنکُم وَ مِمَّا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤمِنُوا بِاللَّهِ وَحدَهُ؛ همهی اینها مال دین است. بله، سیاست است، در عملِ حج کار سیاسی هست، امّا این کار سیاسی عیناً همان تکلیف دینی است، عیناً همان عبادت است؛ ببینید که اینها جزو نکات مهمّی است. بله، اینکه بیایند منع کنند از این حرکات سیاسیِ این جوری، آن هم یک عمل سیاسی است، منتها سیاست غیر دینی، سیاست ضدّدینی؛ اینکه بگویند در حج حق ندارید به آمریکا بگویید بالای چشمت ابرو است، این [هم] یک حرکت سیاسی است، منتها حرکت سیاسی شیطانی است، حرکت سیاسی غیر اسلامی است. امّا اینکه شما آنجا ابراز برائت کنید از هر مشرکی، از هر ضدّاسلامی، این هم حرکت سیاسی است، منتها سیاستی که عین دین است؛ این سیاستِ دینی است. اینها نکاتی است که باید ما در مورد حج بدانیم.
یکی از چیزهایی که در حج خیلی مهم است، همین مسئلهی الفت و برادری است. در روایات صادرهی از ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) تأکید شده است، تحریض شده است که در مسجدالحرام، یا مسجدالنّبی با کسانی که شیعه نیستند نماز بخوانید، در نماز آنها شرکت کنید، به آنها اقتدا کنید؛ [اینها] روایات ما است؛ این الفت است، این ایجاد الفت بین برادران مسلمان است. اینکه من شنیدهام حالا بعضی اصرار دارند که در محلّ کاروانها و هتلها و غیره نماز جماعت برگزار کنند، سیاست درستی نیست، روش درستی نیست؛ بروند داخل مردم، با بقیّهی مسلمانها در مسجدالحرام، در صفوف منظّم نماز در مسجدالنّبی شرکت کنند. تشکیل امّت اسلامی در اجتماعات بزرگ مسلمین، جزو آن چیزهایی است که در حج وجود دارد.
یکی از چیزهای مهمّی که حجّاج ایرانی باید به آن توجّه کنند، این است که حاجی ایرانی باید به ملّیّت ایرانی و هویّت ایرانی و جمهوری اسلامی ایران آبرو ببخشد؛ کونوا لَنا زَینا. رفتار حاجی ایرانی -چه رفتاری که با دوستانش دارد، در سلوک طبیعی زندگیاش دارد، با وقار، با متانت، با رفتار عاقلانه، خردمندانه؛ چه رفتاری که با بقیّهی فرقهها و ملّتها و مانند اینها دارد، محبّت، منطق، استدلال، رفتار محترمانه؛ در همهی اینها- باید نشان بدهد برجستگی خُلقیّات اجتماعی ملّت ایران را؛ این واقعاً یک چیز مهمّی است. باز در روایات ما از طرف ائمّه (علیهم السّلام) به شیعیان تأکید زیادی شده است که رفتارتان را، گفتارتان را، برخوردتان را، مُداراتتان را با بقیّهی مسلمانها جوری کنید که مایهی آبرو باشید، مایهی عزّت باشید.
آن کسانی هم که متصدّی امور این مناطق حج، مکّه و مدینه و امثال اینها هستند -[یعنی] دولت سعودی- وظایف سنگینی به عهده دارند؛ جزو وظایف اینها هم هست که امنیّت حجّاج را تأمین کنند، حرمت و کرامت حجّاج را تأمین بکنند. کرامت حاجی [مهم است]؛ ضیوفالرّحمان هستند، اینها مهمانان خدای متعالند؛ باید احترام اینها محفوظ باشد. رفتارهایی که به کرامت اینها صدمه میزند و به معنای اهانت به حاجی است حتماً باید برداشته بشود. البتّه محیط را نباید امنیّتی کنند؛ امنیّت حجّاج را رعایت کنند امّا محیط را یک محیط امنیّتی نکنند؛ محیطِ آرام، محیطِ زندگی خوب. در این مدّتی که حجّاج در مکّه و مدینه و بقیّهی مناطق و مراکز هستند -حالا یک ماه کمتر، بیشتر- باید رفتارِ آنها یک رفتار مناسبی باشد.
و به دعا و نماز و خشوع و توسّل خیلی اهمّیّت بدهید؛ واقعاً فرصت حضور در مسجدالحرام و مسجدالنّبی یک فرصت مغتنمی است که برای انسان عادی بهآسانی به دست نمیآید؛ حالا برای شما، برای آن حجّاج محترم ایرانی حاصل شده، توانستهاند، توفیق پیدا کردهاند به اینجا رسیدهاند. دعای در مسجدیْن، نماز در مسجدیْن، طواف در مسجدالحرام، تضرّع، توجّه، اینها را از دست نباید داد. اینکه بیفتند داخل بازارها و از اینجا به آنجا و خرید و مانند اینها، خلاف شأن یک مؤمن قدردان حجّ ابراهیمی است.
حاصل مطلب این است که حج یک فریضهی استثنائی و ممتاز است و آیاتی که در باب حج هست و روایاتی که در باب حج هست، همه نشاندهندهی این است که بایستی این فریضه درسهای گوناگون فردی و اجتماعی بدهد به آن کسی که موفّق شده است این فریضه را انجام بدهد. اگر بخواهیم که به معنای واقعی کلمه این امر را، این فریضهی بزرگ را اطاعت کنیم و بهجا بیاوریم، باید این نکات را توجّه کنیم و رعایت کنیم.
و برائت از مشرکین یکی از کارهای مهم و لازم است، همچنان که نمازهای جماعت در مسجدَیْن شریفیْن -که عرض کردیم- و همچنین دعا [لازم است.] دعای ندبهی خوبی را، دعای کمیل خوبی را حجّاج ایرانی معمولاً اقامه میکردند و میکنند؛ بسیار کار خوبی است؛ تلاش بشود تا انجام بگیرد انشاءالله؛ [چون] این یک تضرّع دستهجمعی است در بهترین مکانها و توجّه به خدای متعال است. از خدای متعال بخواهید که مشکلات و گرفتاریهای امّت اسلامی را، گرفتاریهای جوامع اسلامی را برطرف کند، شرّ دشمنان را از سر دنیای اسلام کم کند.
امروز همین معارف اسلامی، همین حقایق اسلامی، مورد دشمنی شدید دشمنان اسلام است. دشمنی واقعی همین مستکبرین، همین آمریکا که ملاحظه میکنید این جور وحشیانه به فضای اسلامی و محیط اسلامی و مردم مسلمان در زمینههای مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و امنیّتی و غیره، تهاجم میکنند، با همین حقایق اسلامی است؛ اگر مسلمانها این حقایق اسلامی را کنار بگذارند و به رنگ آنها دربیایند و به شکل آنها زندگی بکنند، این دشمنیها برداشته میشود. با این حقایق دشمنند، چون این حقایق اسلامی بر ضدّ منش ظالمانهی آنها است. وقتی شما با تضرّع و خشوع نماز میخوانید، میگویید: اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین، در مقابل خدا خضوع و خشوع میکنید و معنایش این است که در مقابل غیر خدا، قدرتهای مادّی، خضوع و خشوعی ندارید، تسلیم آنها نمیشوید؛ و همین مایهی دشمنی آنها است و همین مایهی پیروزی و پیشرفت و صلاح و نجات امّت اسلامی است. پابندی به مبانی اسلام، پابندی به شریعت اسلام، آن چیزی است که ملّت اسلام را نجات خواهد داد.
آنچه در جامعهی خود ما محسوس است، این است که ما هر چه و در هر جایی که پایبندی خودمان را به مبانی اسلامی و حدود اسلامی بیشتر نشان دادیم، خدای متعال کمکش را بیشتر شامل حال ما کرد و توانستیم بر مشکلات فائق بیاییم؛ آنجایی که غفلت کردیم، چوب غفلت خودمان را خوردیم. و من آنچه برای آیندهی این کشور و حتّی آیندهی امّت اسلامی احساس میکنم و مشاهده میکنم، این است که دشمنان وحشی و درندهخو و ظالمِ عالمِ اسلام و ملّت ایران و امّت اسلامی، بالاخره مجبور خواهند شد در مقابل اسلام زانو بزنند؛ و آنچه در آینده به توفیق الهی پیش خواهد آمد، عزّت اسلام و مسلمین و پیشرفت جوامع اسلامی است. این آیندهی حتمی است، منتها تلاش لازم دارد؛ هیچ مقصودی و هیچ محصولی بدون تلاش، بدون مجاهدت، بدون گذشت، بدون همکاری به دست نخواهد آمد.
امیدواریم که انشاءالله خدای متعال به همهی ما، به همهی ملّت ایران، به همهی مسلمانان جهان این توفیق را عنایت بفرماید که در این راه، با همهی وجود وارد بشویم و توفیقات الهی را نصیب خودمان کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
دخترانی که سپر پدر در برابر آتش هستند
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کلامی گران بها نشانهها و شرایط دختری که پوشش و سپر پدر در برابر آتش دوزخ هست را بیان فرمودهاند.
متن حدیث:
مَن کانتْ لَه ابنةٌ فأدّبَها وأحْسَنَ أدَبها ، وعلّمَها فأحْسَنَ تعلیمَها ؛ فأوسَعَ علَیها مِن نِعمِ اللّه ِ الّتی أسبَغَ علَیهِ ، کانَتْ لَه مَنَعةً و سِتْرا مِن النّارِ .
رسول اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله:
هر که دختری داشته باشد و خوب تربیتش کند و او را به خوبی دانش بیاموزد و از نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.
"میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۷"
حج، حرکت به سوی خداست
قرآن کریم میفرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ» (الذاریات/۵۰) مفسرین گفته اند که مقصود در این آیه همان حج است، که توجه به دوری از نفسانیات دنیا و توجه به حق دارد. ظاهر حج همان رفتن به سوی خانه خدا و باطن آن دیدن خداست.
حجت الاسلام و المسلمین علی محمد امرالهی بیوکی از روحانیون کاروانهای حج و عمره، ضمن بیان مطلب فوق اظهار کرد: حج یک عمل عبادی است که از نظر فروع دین بودن با دیگر اعمال تفاوتی نمیکند، اما از آن حجت که جامع دیگر اعمال عبادی است، با دیگر فرائض تفاوت دارد، در حج؛ نماز، امساک، جهاد، انفاق و… هست؛ لذا جامع همه عبادات است و همچون دیگر عبادات از یک پوسته (ظاهر) و مغز (باطن) تشکیل شده است.
وی در تشریح ظاهر و باطن اعمال گفت: در هنگام اقامه نماز دست به یک سری حرکات ظاهری مانند وضو، قرائت، سجده، رکوع، قنوت و… میزنیم که در واقع اینها ظاهر عمل است یا همان پوسته که اشاره به یک باطن دارد که معنای باطنی آن همان «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/۴۵) است، روزه نیز از این قاعده مستثنی نیست باطن روزه رسیدن به مقام تقوای الهی است آنجا که میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» (البقره/۱۸۳) این مسئله در حج نیز ساری و جاری است.
این روحانی کاروانهای حج و عمره در پاسخ به این سؤال که باطن حج چیست؟ تصریح کرد: تعابیر مختلفی درباره حج در قرآن کریم بیان شده است اما محور سخنان را در این آیه شریفه قرار میدهم که میفرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ» (الذاریات/۵۰) مفسرین گفته اند که مقصود در این آیه همان حج است، ظاهر حج همان رفتن به سوی خانه خدا و باطن آن دیدن خداست.
حجت الاسلام بیوکی افزود: این باطن در همه اعمال حج مشهود است و باطن تمامی این مناسک، سیر الی الله است، ظاهرش رفتن به میقات و محرم شدن است اما باطن آن سیر الی الله است، طواف، نماز طواف، سعی، قربانی، همه و همه سیر الی الله و به عبارتی رفتن به سوی خدا و در همه حال او را دیدن است.
وی با طرح این مسئله که چرا احرام از میقات است؟ تبیین کرد: میقات جایگاهی است که خدا وعده کرده تا بنده در این مکان جهت حرکت ظاهری و باطنی دست در دست خدا بگذارد و با خدا همراه شود، میقات همان میعاد با خداست، اینکه میگویند: «حج را نه قسمت است و نه همت، بلکه دعوت است.» سخن درستی است، خداوند متعال از قبل (پیش از رسیدن به بیت الله الحرام) در میقات به پیشواز بنده میآید تا بنده احساس کند که دستش در دست خداست.
این متخصص در حوزه حج و زیارت با تأکید بر این نکته که برای درک حقیقت حج باید به ظواهر نیز توجه داست، عنوان کرد: در احرام بستن مییابید که انسان باید همه لباسها را رها کرده و تنها لباسی سفید و پاک بر تن کند که در واقع این نشان از آن است که از این مکان به بعد باید لباسی را که در آن گناه کردی از تن کنده و لباس دعوت به سوی خدا را که پاک و بی آلایش است بر تن کنی، جالب این است که در همه اعمال عبادی انسان وارد در اعمال میشود اما در مسئله حج انسان منفعل بوده و به دعوت پاسخ میگوید؛ چرا که لبیک؛ یعنی پاسخ به یک دعوت قبلی.
حجت الاسلام امرالهی افزود: از میقات که همراه شدید در واقع اعلام میکنید که خدایا نه تنها دست در دست تو گذاشتم بلکه آمده ام دور تو بگردم؛ نه دور سنگ بلکه دور تو کعبه نشانی است که ره گم نشود همسو با فرشتگان که در بیت معمور به دور تو میگردند من نیز در زمین دور تو خواهم گشت که در واقع همه اینها در باطن همان سیر الی الله است؛ زیرا دور چیزی گشتن به معنای قربان و فدای آن شدن است حال که دور خدا میگردی باید دور بندگان برگزیده او نیز بگردی؛ زیرا حجر اسماعیل نیز جزو مطاف است.
وی با بیان اینکه بعد از طواف باید نهایت عبودیت که همان سجده در نماز است را به نمایش بگذاری، گفت: به همین هم اکتفا نمیکنیم بلکه بعد از نماز باید سعی نمود؛ زیرا که سیر الی الله بدون سعی معنا ندارد و برای اینکه نشان دهیم که از خود بی خود شدیم، مقداری از موی سر که نشان از زیبایی انسان است را تقصیر میکنیم، اینها نیز همه اش به معنای رسیدن به حقیقت خداست.
روحانی کاروانهای حج و عمره، عرفات را نیز محل عرفان دانست و به عبارات ادعیه این مکان توجه داد و عنوان کرد: در عرفات نهایت بندگی را انجام میدهیم و خدا را با عالیترین صفاتش ثنا گفته و اعتراف به ضعیفترین موجود بودن خود داریم و در پی آن در مشعر آنچه را از این حقیقت یافتیم فهمیده و وصل به این حقیقت میشویم و در واقع شعار عرفات را به شعور در مشعر تبدیل میکنیم و پس از آنکه این حاصل شد پا به عرصه آرزوها در منا گذاشته، آن هم آرزوهایی که جدای از این معرفت نیست آرزویی که توجه به همان کمال وجودی انسان دارد و سبب خدایی شدن انسان میشود.
وی افزود: بنده وقتی ذوب در الله شد، خدایی شده و به دریا وصل میشود و آن عظمت در وجودش متجلی میشود، قطره به خودی خود دیده نشده و گم میشود ولی وقتی حقیقتش دریایی شد، شاید قطره پیدا نباشد اما آن حقیقت الهی پیداست، در اعمال منا حاجی تولی و تبری را نیز به نمایش میگذارد، با سنگ زدن به شیطان تبری از دشمن جسته و با رو سوی خدا آوردن تولی را به نمایش میگذارد، قربانی نیز نمادی است که بیان کنیم از همه علایق دنیایی خود گذشتیم و بعد حلق یا تقصیر و باز میگردیم به همان اعمالی که در ابتدای راه انجام دادیم تا عنوان کنیم آنچه در شروع هست در خاتمه نیز همان است و آن سیر الی الله است.
وی در پایان عنوان کرد: پس در آیه ففروا، فرار کردن از نفسانیات دنیا و رو به سوی خدا نمودن مطرح شده است و فرار نیز به همین معناست که از چیزی دور شده و به چیز دیگری نزدیک شوی.
روحانیون حج تمتع 98 با امام خمینی(ره) تجدید پیمان کردند
نماینده ولی فقیه در امور حج وزیارت و جمعی از روحانیون، معین و معینههای کاروانهای حج تمتع 98 امروز با امام خمینی (ره) و آرمانهای احیاگر حج تجدید پیمان کردند.
حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالفتاح نواب و هیأت همراه در این مراسم، با نثار گل و قرائت فاتحه، صلوات و زیارتنامه امام خمینی (ره)، به معمار کبیر انقلاب اسلامی ادای احترام کردند.
این مراسم تحت عنوان «تجدید میثاق روحانیون حج تمتع سال ۱۴۴۰ - ۱۳۹۸ با احیاگر حج ابراهیمی» برگزار شد.
شرکت کنندگان، پیش از این مراسم، نماز جماعت ظهر و عصر را به امامت حجتالاسلام نواب در حرم امام ( قدس سره) اقامه کردند.
پس از مراسم تجدید بیعت با آرمانهای امام (قدس سره) همایش روحانیون، معین و معینههای کاروانهای حجاج ایرانی در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی برگزار شد.
مسوولان و خادمان ضیوف الرحمان (حج تمتع ۹۸ ) صبح امروز در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیت الله العظمی خامنهای رهبر فرزانه انقلاب دیدار کردند و از رهنمودهای ایشان درباره مراسم حج بهره مند شدند.
نخستین پرواز عوامل اجرایی حج ۹۸ فردا پنجشنبه با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به سوی مدینه منوره پرواز می کند.
اولین کاروان حجاج ایرانی نیز روز دوشنبه ۱۷ تیرماه راهی سرزمین وحی میشوند.
عملیات انتقال ۸۶ هزار و ۵۰۰ زائر خانه خدا در سال جاری به مدت دو ماه و تا ۱۷ شهریور طول خواهد کشید.
آیا خدا انسان با گناه كبیره را می بخشد؟
آیا خدا انسان با گناه كبیره را می بخشد؟ آیا طلب مغفرت و آمرزش و خواندن نماز بعداز ارتكاب گناه فایده ای دارد؟
توبه واقعی و طلب مغفرت قطعا فائده دارد و مورد قبول خداوند قرار می گیرد. در توبه مهم عزم بر ترك گناه و ندامت و پشیمانی درونی است .توبه هر گاه حقیقي و واقعي باشد و از اعماق جان برخیزد و جامع شرایط باشد و واقعاً از گناهي كه مرتكب شده احساس خجلت و ندامت كند و خود را در پیشگاه خدا شرمنده ببیند و در صدد كسب رضاي حق تعالي باشد, مقبول درگاه احدیت واقع شده و آثار و بركاتش نمایان مي گردد. هر چند گناه بزرگ یا بسیار باشد. قرآن كریم مي فرماید:
ای بندگان كه بر خود اسراف و ستم كردید ، از رحمت خدا مأیوس نشوید كه خدا همه گناهان را مي آمرزد, زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است .(1)
توبه حقیقی نه تنها آثار وضعی و تكلیفی گناه را محو می كند و گناهكار را از گناهان پاك می نماید، بلكه گناهكار توبه كننده را محبوب خدا می سازد. قرآن كریم می فرماید:
«اِنّ الله یحبّ التوابین؛(2) خداوند توبه كنندگان را دوست می دارد».كسی كه دوست و محبوب خدا شد، خدا عزیزش می كند؛ همه گناهان كبیره و صغیره او را می بخشد، چنان كه پیامبر فرمود:
«التائب من الذنب كمَن لا ذنب له؛(3) كسی كه از گناه توبه كند (خداوند همه گناهان او را می آمرزد و) همانند كسی می شود كه هیچ گناهی نكرده است».
پی نوشت ها:
- زمر(39) آیه 53.
- بقره(2) آیه 222.
3.كلینی ،اصول كافی، ج 3، ص 109.
چگونه می توان اثبات كرد قرآن وحی از جانب خداوند است؟
وجود قران خودش دلالت مي كند كه وحی و از جانب خداست و غير خدا حتي پيامبر را توان ایجاد چنین كتابی ندارد. با صراحت تمام هم اعلام كرده كه از جانب خداست و پيامبر و غير پيامبر را در ايجاد آن دخالتي نيست . خود را آيت خدايي شمرده و اعلام كرده اگر در خدايي بودن قرآن شك داريد و مرا ساخته بشر از جمله پيامبر مي دانيد ، و معتقديد و مدعي هستيد كه بشر را توان انشاي چنين كتابي هست ، پس يك سوره مثل سوره هاي من بياوريد و به جامعه عرضه كنيد و در معرض قضاوت سخن شناسان قرار دهيد.
با وجود آن كه دشمنان از صدر اسلام در صدد بودند كه آسماني بودن قرآن را انكار كنند و آن را ساخته ذهن پيامبر يا ديگران معرفي كنند ولي نتوانستند به مبارزه طلبي قرآن پاسخ دهند و تا ابد هم نخواهندتوانست . الان سرسخت ترين دشمن اسلام ، يهوديان صهيونيست هستند كه از تمام امكاناتشان براي نابودي اسلام استفاده مي كنند، ليكن تاكنون نتوانستهاند حتي يك سوره مثل قرآن را بنويسند.
قرآن مجيد از جهات گوناگون خدايي بودن خود را فرياد مي زند.
چند نمونه را ذكر ميكنيم :
1- از جنبه هاي اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است.
قرآن از فصاحت و بلاغتي برخوردار است كه از عهده بشر خارج است. از اين رو عرب جاهلي كه در فصاحت و بلاغت و شعر و ادب تخصص بلكه نبوغ داشت، وقتي در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت آن دقت كرد، به معجزه بودن آن پي برد و اظهار عجز و ناتواني نمود. به سبب اعجاز فصاحتي قرآن ، عدهاي از آنان وحي بودن قرآن را پذيرفته و نبوت پيامبر اسلام را تصديق نمودند .بقيه نيز گر چه ايمان نياوردند ولي هماوردي نكردند و عجز خود را از آوردن حتي سوره اي كوچك فرياد زدند و اين خود بزرگ ترين دليل بر آسماني بودن قرآن است و ثابت ميكند كه آوردن كتابي مثل قرآن از دايره قدرت بشر بيرون است . بنا بر اين قرآن بهترين گواه بر آسماني بودن خويش است.
2- امی بودن پیامبر
همه قبول دارند كه رسول خدا (ص) امي يعني درس نخوانده بود ، ولي با وجود اين، كتابي آورد كه پر است از معارف عقلي و دقايق علمي و فلسفي ، به طوري كه اين كتاب افكار فلاسفه و دانشمندان را به خود جلب كرده و متفكران شرق و غرب عالم را مبهوت و متحير ساخته است.
امي و درس ناخوانده بودن پيامبر و بيگانه بودن ايشان و محيط زندگي شان از دانش روز و ناتواني او از مراحل ابتدايي خواندن و نوشتن كه معلوم همگان بود ، بهترين دليل بر اين است كه قران محصول فكر و فهم ايشان يا تعليم گرفته از ديگران نبوده است . پيامبر پيش هيچ كسي زانوي شاگردي نزده است و از هيچ كس تعليم نگرفته و قبل از بعثت هيچ سخن و كلامي شبيه قرآن از او شنيده نشده و اين معارف و آيات به ناگاه بر زبان او جاري شد .
قرآن بر اين موضوع تكيه كرده و آن را يكي از نشانه هاي آسماني بودن خود شمرده است:
و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لا تخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون(1)
تو پيش از نزول قرآن هيچ نوشته اي را نمي خواندي و با دست راست خود (كه وسيله نوشتن است)نمي نوشتي . اگر قبلا مي خواندي و مي نوشتي ، ياوه گويان شك و تهمت به وجود مي آوردند.
و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدري ما الكتاب و لا الايمان (2)
ما قرآن را كه روح و حيات است ،از امر خود بر تو وحي كرديم .تو قبلا نمي دانستي نوشته و ايمان چيست.
اين آيات صراحت دارد كه پيامبر قبل از نزول قرآن با خواندن و نوشتن و معارف بلند قرآن بيگانه بوده ، اينها نه تراوش ذهن او بلكه نازل شده از جانب خداوند حكيم است.
3- صداقت، ایمان و خداترس بودن پیامبر
دليل محكم ديگر بر وحي بودن و آسماني بودن قرآن و اين كه حتي آيه اي از آن از جانب شخص پيامبر نمي باشد ، اين است كه پيامبر مومن و خدا ترس و راستگو بود . در اين ايمان و خداترسي و راستگويي هيچ شكي نيست. چنين كسي هيچ گاه به خود اجازه نمي دهد تراوش فكر و ذهن خود را به خدا و آسمان نسبت دهد زيرا يقين دارد كه نسبت دادن مطلبي به خدا، افترا به خدا و بزرگ ترين گناه است و با قهر خدا مواجه خواهد شد و هيچ قدرتي نيست تا او را از قهر خدا برهاند.
اگر افرادي غير از پيامبر بودند، ممكن بود به خود اين جرات را بدهند كه مطالب ساخته ذهن و روح خود را به خدا نسبت دهند تا بهتر مقبول خلق گردد ولي از مومن بي نظيري چون پيامبر با آن مرحله خداترسي چنين كاري محال است .
قرآن افترا و نسبت دادن چيزي را به خدا بزرگ ترين گناهان مي شمارد :
و من اظلم ممن افتري علي الله كذبا (3)
و چه كي ستمكارتر از كسي است كه به دروغ چيزي به خدا ببندد؟!
از زبان پيامبر اعلام مي كند كه از خدا چنان ترسي دارد كه هيچ گاه چيزي بر خدا نمي بندد زيرا مي داند كسي نمي تواند نگهدار او از قهر خدا باشد:
قل ان افتريته فلا تملكون لي من الله شيئا (4)
بگو اگر آن را به خدا بسته باشم ، نمي توانيد در قبال خدا مالك و نگهدار من باشيد.
بارها بود كه مساله اي پيش مي آمد يا سوالي مطرح مي گرديد و پيامبر جواب و حكم آن را نمي دانست و منتظر نزول وحي مي نشست تا جواب و حكم آن را بگيرد. در مكه كه پيامبر زير ذره بين قريش بود، تعدادي از يهود آمدند و سوال هايي از رسول خدا مطرح كردند و پيامبر به پشت گرمي وحي وعده جواب در فردا را به آنان داد و خدا براي تاديب پيامبرش و تعليم پيروان ايشان چندين روز نزول وحي را به تاخير انداخت به نحوي كه مشركان شايعه كردند كه خداي محمد با او قهر كرده و او را واگذارده است. طبيعي است كه اگر قرآن جوشش روح و روان پيامبر بود، حضرت جواب آنان را به تاخير نمي انداخت تا دشمنان شادكام گردند و دوستان اندوهگين شوند و...
با توجه به دلايلي كه گذشت نمي توان گمان كرد قرآن جوشش روح پيامبر يا تعليم ديگران به او بوده و قطعا اين آيات و سوره ها از عالم غيب بر قلب ايشان نقش بسته و ايشان مامور به ابلاغ آنها بوده است.
پی نوشت ها:
1.عنكبوت آيه 48
2.شوري آيه 52
3.انعام آيه 21
4.احقاف آيه8
مقام و منزلت حضرت معصومه(س) از منظر آیت الله جوادی آملی
آیت الله جوادی آملی در تبیین عظمت مقام کریمهٴ اهلبیت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) فرمود: از آنجا که حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که از دودمان نبوت و ولایت است به جایی میرسد که امام هشتم و امام نهم(سلام الله علیهما) دربارهٴ زیارت او هم توصیه و سفارش و هم دستور و برنامه دارند، لذا از وجود مبارک امام هشتم علی بن موسی الرضا (سلام الله علیهما) رسیده است که، خواهر ما فاطمهٴ معصومه در قم مدفون است [و] هر کس این بانو را زیارت کند بهشت برای او است[1]، و از وجود مبارک امام نهم امام محمد تقی(سلام الله علیه) روایت شده است که عمّهٴ من فاطمهٴ معصومه(س) در قم مدفون است و هر کس آن حضرت را زیارت کند بهشت برای او است[2].
بنابراین و با این تفاسیر از آیت الله جوادی آملی ضرورت تعمّق هر چه بیشتر در شاخصه های وجودی حضرت معصومه(س) باید مورد اهتمام همۀ شیعیان واقع گردد، زیرا تأکیدات ائمۀ معصومین(ع) همگی لزوم واکاوی شأن و منزلت بالای آن حضرت را دو چندان می کند.
بهشت؛ پاداش زائر حضرت فاطمهٴ معصومه(س)
آیت الله جوادی آملی با تشریح آثار و نتایج بی بدیل زیارت آن حضرت، به شاخصه هائی از قبیل استحقاق ورود به بهشت برای زائران آن حضرت و نیز برخورداری از مقام شفاعت حضرت معصومه (س) اذعان نموده، و با ذکر روایتی مهم از امام رضا(ع) معرفت و شناخت نسبت به حق کریمۀ اهل بیت و نیز چیستی مراتب این شناخت را برای تشنگان به آموزه های ناب تشیع بازگو می کند.
وی در سخنانی عنوان می کند: «اعمالی که باعث ورود در بهشت است یکسان نیست؛ بعضی از عمل های خیر باعث میشود انسان به بهشت راه پیدا کند، بعضی از اعمال خیر سبب میشود که بهشت در اختیار او قرار بگیرد، نه او در اختیار بهشت، لذا سرّ اینکه وجود مبارک امام هشتم و امام نهم(سلام الله علیهما) فرمودند، هر کس کریمهٴ اهلبیت فاطمهٴ معصومه (سلام الله علیها) را زیارت کند بهشت برای او است، بدین خاطر است که او اهل ولایت است، اگر کسی پیوند ولایی با دودمان عصمت و طهارت داشته باشد، میکوشد که رایحهٴ ولایت و طعم ولایت در هستی او پدید آید و خود جزء اولیای الهی بشود، اگر کسی جزء اولیای خدا شد، «ولیّالله» شد، در آن صورت بهشت مشتاق او است.
در برخی از روایات آمده است که بهشت مشتاق سلمان است و اشتیاق بهشت به سلمان بیش از علاقهٴ سلمان به بهشت است[3]. سّرش آن است که بهشت محصول عقیده صحیح و اخلاق صحیح و عمل صالح است و عقیده و اخلاق و اعمال جزء شئون ادراکی و عملی انسان است، اگر بهشت در اثر عقیده و خُلق و عمل است و اگر عقیده و خلق و عمل جزء شئون ادراکی و عملی روح آدم است؛ پس روح انسان والاست که در اثر تحصیل عقیده و اخلاق و اعمال بهشت را میسازد، بهشت مملوک انسانی است که «ولیّ الله» است در جریان دوزخ هم ـ معاذالله ـ اینچنین است؛ بنابراین وجود مبارک امام هشتم و امام نهم(سلام الله علیهما) اثر زیارت فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) را استحقاق بهشت دانستند که بهشت برای او است.»
معرفت به حق کریمۀ اهل بیت(س)؛ شرط ورود به بهشت
آیت الله جوادی آملی در تبیین چگونگی دریافت ثواب کامل از زیارت حضرت فاطمۀ معصومه(س) به مولّفۀ شناخت و معرفت حقیقی نسبت به آن حضرت اشاره کرده و می گوید: از وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) روایتی به ما رسیده است که فرمود؛ اگر کسی خواهرم کریمه اهلبیت فاطمهٴ معصومه را «عارفاً بحقّها»[4] زیارت کند بهشت برای او ثابت است، معلوم میشود کریمهٴ اهلبیت فاطمهٴ معصومه(س) حقّی دارد که بعضی از زائران به حقّش عارف هستند، برخی عارف نیستند و آن حضرت را تنها به عنوان خواهر امام و دختر امام و عمه امام میشناسند و زیارت میکنند که اینها بخشی از فضیلت و ثواب را دریافت می دارند، اما به ثواب کامل راه نمی یابند. لیکن برخی دیگر از زائرین آن حضرت حقّ این کریمه را میشناسند که امام هشتم فرمود هر کس خواهرم را «عارفاً بحقّها» زیارت کند بهشت برای او است.
زیرا معمولاً در مستحبّات، مطلوب متعدد است؛ یعنی اگر کسی عارف به حق وجود مبارک فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) نبود و یک زیارت عادی و عامی انجام داد، اینچنین نیست که از فضیلت محروم باشد، بلکه به اندازهٴ کار خود و درک خود ثواب میبرد، ولی آن ثواب کامل برای کسی است که عارف به حقّ کریمه اهلبیت باشد و او را زیارت کند.
تبیین چیستی «عارفاً بحقّها» در پرتو زیارتنامۀ آن حضرت
آیت الله جوادی آملی با تشریح روایت وارد شده از امام رضا(ع) مبنی زیارت حضرت فاطمۀ معصومه(س) به نحو «عارفاً بحقّها» می گوید: حال این پرسش مطرح می گردد که حقّ او چیست تا انسان آن حقّ را بشناسد و آن حضرت را با معرفت به حق زیارت کند؟ حقّی که میتوان برای کریمهٴ اهلبیت (سلام الله علیها) ثابت کرد از راه های متعدّد و گوناگون قابل اثبات است؛ ولی روشنترین و سادهترین راه همان تحلیل عمیق زیارتنامهٴ آن حضرت است.
آیت الله جوادی آملی در تبیین ریشۀ تاریخی متن زیارت حضرت معصومه (س) عنوان می کند: برخلاف برخی از زیارت نامه هایی که توسط علما و بزرگان دینی برای معصومزادگان و امامزادگان انشاء گردید، لیکن دربارهٴ فاطمهٴ معصومه (سلام الله علیها) زیارتش از امام رضا(ع) نقل شده است، از یکی از محدّثین بزرگ قم به نام سعد اشعری که توفیق تشرّف به محضر امام زمانش یعنی وجود مبارک امام رضا(ع) را پیدا نمود، نقل شده است که وجود مبارک امام رضا (ع) به من فرمود: یا سعد! قبری از ما در خاک شماست. عرض کردم: منظور قبر کریمهٴ اهلبیت فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) است؟ فرمود: آری. سپس فرمود: شما آن بزرگوار را با این وضع زیارت بکنید[5]. لذا این زیارتنامهای که در کُتب زیارات و ادعیه آمده است جزء مُنشئات وجود مبارک امام هشتم(سلام الله علیه) است که امام رضا(علیه السلام) فرمود وقتی خواستید فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) را زیارت کنید اینچنین بگویید.
مقام شفاعت کریمهٴ اهلبیت
آیت الله جوادی آملی در تبیین این بخش از زیارت حضرت فاطمۀ معصومه(س)که می خوانیم؛«یا فاطمة إشفَعی لیّ فی الجنة فإن لَکِ عِندَ الله شأناً من الشأن»[6]، می گوید: کسی حق شفاعت دارد که در کنار عدالت الهی از مظاهر اسمای حسنای خدا باشد. خداوند اگر با عدل خودش با ما رفتار بکند بسیاری از انسان ها آسیب خواهند دید، ولی اگر رحمت او ضمیمهٴ عدل او گردد در این صورت به این کار «شفاعت» می گویند.
لذا اگر حضرت فاطمه معصومه (س)به این مقام رسیده است که همه بزرگان، همه علما، همه مراجع، در کنار بارگاه ملکوتی او عرض میکنند: «یا فاطمة إشفَعی لیّ فی الجنة..» معلوم میشود که حقّ شفاعت دارد، شما میبینید همهٴ مراجع بزرگ در کنار قبر کریمۀ اهل بیت(س)میگویند از ما شفاعت نما، زیرا در قیامت همگان به شفاعت خاندان پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام) نیازمندند.
آنها که اهل بهشتاند به برکت شفاعت درجاتشان رفیع میشود، همه شیعیان و کسانی که دینشان مورد رضایت خداوند است نیازمند به شفاعتاند، یا در نجات از جهنّم یا در تخفیف از عذاب و ورود به بهشت یا ترفیع درجات بهشت، به هر تقدیر در همهٴ این مراحل و درجات به شفاعت نیازمندند. اینکه همه بزرگان در پیشگاه این کریمه عرض میکنند «..إشفَعی لیّ فی الجنة فإن لَکِ عِندَ الله شأناً من الشأن»[7]، معلوم میشود که وجود مبارک این کریمه از ولایت الهی برخوردار است و با قرآن همراه است و از قرآن جدا نمیشود، چنین مقامی را اگر کسی بشناسد و آن حضرت را با این معرفت زیارت کند استحقاق بهشت را خواهد داشت.
همۀ این امور نشان میدهد که حضرت فاطمه معصومه(س) به چه جایگاهی رسیده است که امام هشتم و امام نهم(سلام الله علیهما) هم ترغیب کردهاند که آن حضرت را زیارت کنید به نحوی که وجود مبارک امام رضا امام هشتم(سلام الله علیه) زیارتنامه خاصی مقرر کرده است، و هم در این زیارتنامه جملههایی را تعبیه نمودند که نشانهٴ مقام و منزلت والای حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] ـ وسائل الشیعه، ج14، ص576 ؛ «فاطمه بنت موسی بن جعفر (ع) بقم فقال من زارها فله الجنة».
[2] ـ وسائل الشیعه، ج14، ص576 ؛ «من زار قبر عمتی بقم فله الجنة».
[3] ـ بحارالانوار، ج22، ص342؛ «ان الجنة لا شوق الی سلمان من سلمان الی الجنة وان الجنة لا عشق لسلمان من سلمان للجنة».
[4] ـ بحارالانوار، ج48، ص317؛ «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة».
[5] ـ بحار الأنوار، ج99، ص266.
[6] ـ مفاتیج الجنان، زیارت حضرت فاطمهٴ معصومه (سلام الله علیها).
[7] ـ مفاتیج الجنان، زیارت حضرت فاطمهٴ معصومه (سلام الله علیها).