emamian

emamian

هزاران تن از مسافران در روزهای گذشته در فرودگاههای سراسر آمریکا در صف‌های بسیار طولانی برای ساعت‌ها معطل ماندند تا چمدان‌های خود را دریافت کنند و توسط مأموران گمرک مورد بررسی و غربالگری برای ویروس کرونا قرار گیرند.

بنا بر گزارش شبکه روسی «راشاتودی»، هرج و مرج در فرودگاههای آمریکا از افزایش کنترل‌ها و بررسی‌ها برای ویروس کرونا در پی ممنوعیت سفرهای اروپایی به آمریکا نشأت می‌گیرد.

طبق این گزارش، فرودگاه «اوهر» شیکاگو در ایالت ایلینوی که یکی از شلوغ‌ترین فرودگاههای جهان از نظر ترافیک مسافر محسوب می‌شود، با سیل عظیمی از مسافران روبرو شده بود به طوریکه تصاویر و کلیپ‌های ویدئویی منتشر شده از این صحنه، مسافران سرگردان را در صف‌های طولانی دریافت چمدان و مأموران گمرک نشان می‌دهد.

طبق گزارش راشاتودی، میانگین زمان معطلی مسافران در این صف‌های طولانی بین 6 تا 10 ساعت گزارش شده است.

 

این هرج و مرج به وجود آمده در فرودگاههای آمریکا ظاهراً در نتیجه سیاست‌های اعلام شده اخیر «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا بود که در نخستین سخنرانی خود در مورد شیوع ویروس جدید کرونا اعلام کرد که از بامداد جمعه ۲۴ اسفند (۱۴ مارس) سفر شهروندان ۲۶ کشور اروپایی به آمریکا برای مدت ۳۰ روز ممنوع خواهد بود.

طبق قوانین جدید اعلام شده، این ممنوعیت شامل اتباع آمریکایی، همسران و اقوام آنها و شهروندان دائمی آمریکا نمی‌شود و آنها اجازه بازگشت به خانه خود را دارند اما آندسته از شهروندان آمریکایی که قصد بازگشت به آمریکا را دارند، تنها می‌توانند از طریق ۱۳ فرودگاه اعلام شده به آمریکا بازگردند و پس از  بازگشت در معرض شدیدترین غربالگری برای ویروس کرونا قرار خواهند گرفت.

به دنبال هرج و مرج در فرودگاههای آمریکا، ظاهراً نیروهای پلیس آمریکا شروع به توزیع دستمال‌های مرطوب و مواد ضدعفونی کننده و بطری‌های آب در میان مسافران کردند.

مقام‌های ایالتی مستقیماً دولت «دونالد ترامپ» را مقصر این آشفتگی‌ها می‌داند به طوریکه «جی.بی پریزکر» فرماندار ایلینوی در پیامی در صفحه توییتر خود با مقصر دانستن ترامپ تصریح کرد که این هرج و مرج به وجود آمده ارتباطی به مقام‌های ایلینوی ندارد زیرا اداره گمرک «تحت اختیار دولت فدرال است».

مسئولان فرودگاه نیز که به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌اند، اعلام کردند که به دلیل کمبود نیرو، نمی‌توانند به موقع تمامی مسافران را تحت بررسی و غربالگری برای ویروس کرونا قرار دهند.

صحنه‌هایی مشابه فرودگاه اوهر روز شنبه هفته جاری در فرودگاه بین‌المللی «دالاس-فورت ورث» مشاهده شد. فرایند غربالگری در ابتدا شامل پرکردن پرسشنامه‌هایی توسط مسافران می‌شد که این امر تقریباً به مختل شدن کار فرودگاه منجر شده بود.

 

فرودگاه بین‌المللی «جان اف کندی» نیز از این هرج و مرج مستثنی نشده بود و مسافران برای مدت‌های طولانی در صف‌های طولانی سرگردان و معطل ماندند تا مورد غربالگری قرار گیرند.

«چاد ولف» سرپرست موقت وزارت امنیت داخلی آمریکا در واکنش به این آشفتگی‌ها در فرودگاههای ایالات متحده گفت که دولت در تلاش است تا ظرفیت غربالگری را افزایش دهد.

وی از مسافران خواست تا صبوری کنند و تصریح رد که کادر پزشکی تنها به 60 ثانیه برای غربالگری و بررسی مسافران نیاز دارد.

بحران کرونا در ایالات متحده آمریکا روز به روز رو به وخامت می‌گذارد و طبق جدیدترین آمار و ارقام، تاکنون تمامی ایالات این کشور به جز یک ایالت درگیر این ویروس ناشناخته شده است و تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در آمریکا به ۳۰۴۵ نفر و آمار فوتی‌ها به ۶۰ نفر افزایش یافته است.

 


 

حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تقدیر از خدمات نیروهای مسلّح به مردم در زمینه مقابله با ویروس کرونا، بر لزوم سازماندهی این خدمات در قالب یک «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری تأکید و خاطرنشان کردند: این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.

متن فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسمه‌تعالی

سردار سرلشکر باقری

با تقدیر از خدماتی که نیروهای مسلّح تاکنون در زمینه‌ی کرونا به مردم عزیز تقدیم کرده‌اند و با تاکید بر ادامه و گسترش هرچه بیشتر آن، لازم است سازماندهی این خدمات به شکل یک قرارگاه بهداشتی و درمانی بوده و علاوه بر درمان و ایجاد مراکز درمانی مانند بیمارستان صحرایی و نقاهتگاه و غیره، به پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری با شیوه‌های لازم نیز بپردازد. تقسیم وظایف و مأموریتهای سازمانها و بخشهای نیروهای مسلّح از وظایف این قرارگاه است. این قرارگاه باید در هماهنگی کامل با دولت و وزارت بهداشت و درمان عمل کند.

این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.

امید است با هدایت الهی و پشتیبانی ویژه‌ی حضرت بقیه الله ارواحنا فداه ملت ایران همواره پیروز و برخوردار از امنیت و سلامت باشند.

جنگنده‌های آمریکایی بامداد روز جمعه اقدام به بمباران پایگاه حزب‌الله عراق در شهر «جرف الصخر» در استان بابل کردند.

خبرگزاری رویترز نیز به نقل از دو مقام آمریکایی خبر داد که حملات تلافی جویانه آمریکا در عراق در پی حمله به نیروهای آمریکایی و انگلیسی در حال انجام است.

شبکه خبری المیادین نیز گزارش داد که دست کم سه حمله هوایی به «جرف الصخر» و «السعیدات» انجام شده است.

منابع المیادین خبر دادند که جنگنده‌های آمریکایی در حمله به منطقه السعیدات در بخش جرف الصخر» یک بخش درمانی و یک پایگاه نگهداری از تجهیزات نظامی را بمباران کردند.

منابع خبری نیز خبر دادند که جنگنده‌های آمریکایی به طور گسترده در حال پرواز بر فراز استان بابل هستند.

 

شبکه خبری الجزیره نیز مدعی شد که پایگاه‌های وابسته به الحشد الشعبی به استان‌های صلاح‌الدین، بابل، بصره و کربلا مورد هدف قرار گرفته‌اند.

این منابع همچنین اعلام کردند که جنگنده‌های آمریکایی فرودگاه در حال ساخت کربلا را بمباران کرده و بر فراز منطقه «خان النص» در این استان در حال پرواز هستند.

منابع عراقی اعلام کردند که در حمله جنگنده‌ها به فرودگاه در حال ساخت کربلا،‌ یکی از کارمندان فرودگاه کشته شد.

منابع خبری الجزیره همچنین خبر دادند که جنگنده‌های آمریکایی پایگاه‌های وابسته به الحشد الشعبی در شهر «بوکمال» سوریه در نزدیکی مرز عراق را نیز بمباران کردند.

شبکه خبری اسکای نیوز نیز مدعی شد که پایگاه‌های وابسته به الحشد الشعبی در استان واسط نیز هدف حمله جنگنده‌ها قرار گرفته است.

این شبکه خبری همچنین به نقل از یک مقام در وزارت دفاع آمریکا خبر داد که در این حملات هوایی که توسط جنگنده و نه پهپاد صورت گرفته، 5 نقطه که اکثر آنها مخازن تسلیحات بوده هدف قرار گرفتند.

رسانه‌های عراقی شب گذشته از شلیک بیش از ده فروند راکت کاتیوشا به پایگاه نظامیان آمریکا در التاجی (شمال بغداد) خبر دادند. آمریکا با طرح این ادعا که این حمله کار حزب‌الله عراق بوده، از کشته شدن سه نظامی و زخمی شدن ۱۲ نفر خبر داد.

مهدی پورصفا: نام «مهاتما گاندی» رهبر برجسته استقلال هند برای بخش بزرگی از مردم دنیا آشناست. شخصیتی سیاسی که همواره از عدم خشنونت و برقراری صلح دفاع می‌کرده است. با این حال این شخصیت بزرگ نیز در نهایت قربانی یک ترور سیاسی شد. تروری که عامل آن «ناتورام گودسه» یک طرفدار افراطی هندو بود و جرم گاندی را تضعیف پیکره یکپارچه هندوستان می‌دانست.

سرنوشت تراژیک گاندی و متهم کردن وی به تضعیف سرزمین مادری خود، بازتابی از فاجعه بزرگ‌تری است که امروز در بطن جامعه هند قرار دارد و خود را به شکل تبعیض دینی رسمی علیه مسلمانان و حمله به محله‌های آنان نشان می‌دهد. نوعی ملی‌گرایی افراطی که با نهاد هندوئیسم در بزرگترین دمکراسی دنیا ادغام شده و می‌رود تا یکی از بزرگترین نبردهای فرقه‌ای دنیا را شکل دهد.

*پایان نهروئیسم و آغاز افراطی‌گری ملی

هندوستان به عنوان دومین کشور پرجمعیت دنیا از زمان استقلال خود تا ابتدای دهه 90 میلادی تحت تأثیر عقاید «جواهر لعل نهرو» اولین نخست وزیر این کشور اداره می‌شد. نگاهی که امروز از آن به عنوان «نهروئیسم» از آن یاد می‌شود.

اساس مکتب «نهروئیسم» بر مبنای آرمان‌های جنبش‌های استقلال طلبانه در نیمه اول قرن بیستم تدوین شده بود. در بعد داخلی هند به دنبال خودکفایی کامل بر مبنای نگاه سوسیالیستی به اقتصاد و ایجاد یک جامعه برابر بود. همچنین بر این اساس کشور هند بدون خط کشی‌های مرسوم این کشور از جمله نظام مرسوم طبقه بندی «کاستی» در مذهب هندوئیسم اداره می‌شد.

در بعد خارجی نیز هندوستان سیاست عدم تعهد را به منظور ایجاد توازن بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی دنبال می‌کرد. هندوستان در این دوران در تلاش بود تا با همکاری‌های گسترده با سایر کشورهای خارج از این دو بلوک جهانی نظم بین المللی مستقر در دنیا را به عنوان یک نظام ظالمانه زیر سئوال ببرد. حمایت از جنبش‌های ضد استعماری و استقلال‌طلبانه نیز بخش دیگری از سیاست هندوستان بود. بر همین اساس هندوستان از حلقه اول کشورهای در نبرد با رژیم صهیونیستی حمایت کرده و جنبش آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده رسمی مناطق اشغالی فلسطین به رسمیت می‌شناخت.

با این حال از دهه هشتاد میلادی و به تدریج نشانه‌های اضمحلال مکتب نهروئیسم آشکار شد. دلایل فراوانی در این باره ذکر شده است که از آن جمله می‌توان به رشد پایین اقتصاد هند و فساد گسترده در بین دولتمردان این کشور اشاره کرد.

رشد اقتصادی هند در طول دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی به قدری پایین بود که برخی اقتصادانان به تمسخر از آن به عنوان مدل رشد هندی نام می‌بردند. بسیاری از شهرهای هند نیز دیگر توانایی تحمل جمعیت این کشور که ناشی از بالارفتن استانداردهای بهداشتی و درمانی بود را نداشتند. منابع ارزی بانک مرکزی هند در اواخر دهه هشتاد میلادی به قدری پایین بود که تنها توانمندی تأمین چهار روز از نیازهای ارزی کشور را داشت.

در بعد بین المللی نیز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نظام دو قطبی عملاً نشان داد که بنیان‌های نهروئیسم در سیاست خارجی هند دیگر وجود خارجی ندارند. به این ترتیب شرایط برای یک تحول جدی در این کشور فراهم شد. بسیاری از کارشناسان شکست دولت «راجیو گاندی» در انتخابات سراسری سال 1989 را نقطه پایان نهروئیسم در هند می‌دانند.

* مکتب «هیندوتوه» چه می‌گوید؟

در دهه 90 میلادی و با پایان تاریخی مکتب نهروئیسم این بار مکاتب ملی‌گرای هندی بر پایه مذهب هندوئیسم در فضای سیاسی این کشور اوج گرفتند.

 قلب تمام این جنبش‌های سیاسی، مکتب «هیندوتوه» است. نوعی ایدئولوژی دینی که تلاش می‌کند تمام فرهنگ و تاریخ هند را در قالب هویت هندو از نوع تعریف کند. این نوع نگرش به جامعه هند برای اولین بار توسط یک شخصیت مذهبی هندو با نام «بانکیم چاندارا» در سال 1870 میلادی مطرح شد و بعدها در سال 1923 میلادی در قالب یک تشکل منسجم موجودیت پیدا کرد. در حقیقت ظهور این جنبش واکنشی به اشغال هند توسط بریتانیا و سقوط اقتصادی و سیاسی این کشور بود. در نگاه این مکتب حضور مسلمانان در هندوستان هم ردیف اشغالگران انگلیسی دانسته می‌شود و باید به تمام نشانه‌های آن پایان داده شود.

شاید ذکر این نکته جالب باشد که در اکتبر سال 2017 مسجد «تاج محل» به عنوان یکی از مهم‌ترین مکان‌های توریستی هند در دنیا توسط دولت محلی ایالت «اوتارپرادش» از لیست نقشه‌های توریستی حذف شد. این کار حتی با اعتراض سازمان یونسکو روبه رو شد چرا که این محل در لیست اماکن محافظت شده بین المللی قرار دارد.

این اقدام با دستور مستقیم «یوگی آدیتیانات» سروزیر اعظم این ایالت انجام شد. آدیتیانات پیش از این یک برهمن هندو بود که در سال 2014 و طی همایشی سیاسی گفت: اگر مسلمانان یک هندو را بکشند، هندوها صد مسلمان را خواهند کشت.

آدیتیانات شخصیتی جنجالی است که در دهه 90 گروه شبه نظامی «هندو یووه وهینی» را تأسیس کرد که تاکنون مظنون به ده‌ها حمله به مساجد و اماکن مسلمانان است. هیندوتوه در قرن 21 به دنبال این است که هندوستان را از شر تمام ادیان پاکسازی کرده و یک جامعه یکپارچه را ایجاد کند.

هم اکنون نیز رهبران حزب مردم هند یا به اختصار بی‌جِی‌پی از جمله «ناندرا مودی» نخست وزیر این کشور نیز به صورت رسمی پیروی از این آیین را مورد تاکید قرار داده‌اند.

*نگاهی به بزرگترین آشوب‌های نژادی سال‌های اخیر هند

از زمانی اوج گیری احزاب ملی‌گرای هندو تنش‌های سیاسی و قومیتی نیز در کشور هند اوج گرفته است. از آنجا که مسلمانان بزرگترین اقلیت این کشور هستند و نزدیک به 15 درصد جمعیت هندوستان را تشکیل می‌کنند، نوک پیکان حملات هندوهای افراطی به سمت اماکن اسلامی بوده است.

به عنوان مثال ماجرای مسجد «بابری» در منطقه «ایدویا» نمونه از اوج‌گیری این شکاف است. هندوهای متعصب معتقدند که این مسجد بر روی ویرانه یک معبد هندی توسط بابور شاه گورکانی در قرن شانزدهم ساخته شده است. در 6 مارس سال 1992 رهبران حزب مردم هند به همراه پیروان گروه‌های ملی‌گرای هندو «ویشوه هندو پرَشد» و «رَشتریه اِسوایَمسِوَک سنگه» برای انجام مراسم دینی در مقابل این مسجد جمع شدند که ناگهان هندوهای افراطی با حمله به این مسجد آن را نابود کردند.

این اقدام تنش‌های گسترده مذهبی در اطراف و اکناف هند ایجاد کرد که به کشته شدن دو هزار نفر انجامید. تلاش برای ساختن یک معبد بر روی خرابه‌های این مسجد منجر به یک حمله انتحاری توسط طرفداران القاعده در سال 2005 شد. با وجود این که در نهایت دادگاه عالی هند حکم به تقسیم این منطقه بین مسلمانان و هندوها داد ولی هنوز منطقه جغرافیایی این مسجد توسط ارتش هند محاصره شده و اجازه هیچ ساخت و سازی به طرفین داده نمی‌شود.

در سال 2002 میلادی نیز زمانی که «ناندرا مودی» سروزیر ایالت گجرات هند بود، یک آشوب گسترده بر سر حمله به یک مسجد مسلمانان منجر به کشته شدن 800 مسلمان شد.

*رازهای حمیات رژیم صهیونیستی و آمریکا از دولت نژادپرست مودی

این موارد به خوبی نشان‌دهنده عمق مسلمان‌ستیزی دولت فعلی مودی در شرایط فعلی است. لغو شرایط ویژه منطقه کشمیر در قانون اساسی هند و تلاش برای اسکان اجباری هندوها در این منطقه و همچنین محروم کردن مهاجران مسلمان از شهروندی بخشی از یک پازل گسترده‌تر محسوب می‌شود.

حملات گروه‌های ملی‌گرای افراطی به مناطق مسلمان‌نشین دهلی به بهانه تظاهرات مسلمانان در اعتراض به قانون جدید شهروندی این کشور و همراهی نسبی پلیس دهلی با این اقدام نشان می‌دهد که باید انتظار گسترده شدن دامنه این حملات را در آینده نزدیک داشت.

شرایط فعلی بین المللی نیز سبب شده تا خیال دولت مودی از هر گونه واکنش بین المللی به این مساله راحت باشد. تقابل تاریخی چین و آمریکا و این حقیقت که دهلی هم اکنون رقیبی در حوزه‌های اقتصادی و ژئوپلتیک پکن است، سبب شده تا واشنگتن جلوی هر گونه واکنش بین المللی مؤثر را در مقابل اتفاقات فوق بگیرد.

در کنار این رژیم صهیونیستی یه عنوان یکی از متحدان راهبردی دولت هند نیز پشتیبان دولت مودی در اقدامات اسلام ستیزانه است.  روابط هند و رژیم صهونیستی که در دهه 90 و با کنارگذاشته شدن نهروئیسم از سیاست خارجی این کشور پا گرفته بود، با سفر مودی به تل‌آویو و دیدار با نتانیاهو وارد عرصه تازه‌ای شده است. هند هم اکنون بازار بزرگ تسلیحاتی شرکت‌های نظامی رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود. ارتش هند بزرگترین مشتری پهپادها و موشک‌های هدایت شونده اسراییلی است و سازمان فضایی این کشور نیز یک ماهواره نظامی متعلق به تل‌آویو را در سال 2015 به فضا پرتاب کرد.

علاوه بر این رژیم صهیونیستی به شدت علاقمند است تا تحرکات هسته‌ای پاکستان از طریق هندوستان تحت نظر قرار بگیرد. مقامات پاکستان معتقدند که اطلاعات جاسوسی سیگنالی هند در اختیار ارتش رژیم صهونیستی قرار گرفته و پروازهای شناسایی به صورت مداوم نیز توسط هواپیماهای اسراییلی بر روی مراکز اتمی پاکستان نیز از خاک هند صورت انجام می‌شود. برخی از شایعات حتی حاکی است که در جریان یکی از این پروازهای شناسایی دو هواپیمای اسراییلی بر فراز «کاهونا» اصلی‌ترین آزمایشگاه اتمی پاکستان سرنگون شده‌اند.

*کشورهای مسلمان چه می‌توانند بکنند؟

با در نظر گرفتن موارد فوق می‌توان گفت به‌نظر می‌رسد که دولت فعلی هندوستان از پشتیبانی داخلی و خارجی کافی برای ادامه اقدامات اسلام‌ستیزانه خود برخوردار است.

به نظر می‌رسد تنها راه مقابله جدی با گسترش اقدامات فوق حمایت گسترده کشورهای اسلامی از مسلمانان هند باشد. هم اکنون کشورهای اسلامی از جمله شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج فارس از مهم‌ترین سرمایه گذاران خارجی در هند محسوب می‌شود.

«محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی در سفر چندی پیش خود به هندوستان یک قرارداد چندین میلیارد دلاری برای سرمایه‌گذاری در تاسیسات پالایشی این کشور به امضا رسانده است. امارات و کویت نیز هر کدام از مهم‌ترین بازارهای کالاهای صادراتی هند محسوب می‌شوند و قطر نیز بزرگترین صادرکننده LNG به هند است.

با توجه به رکود موجود در اقتصاد هند دولت مودی به شدت در مقابل هر گونه فشار مالی از سوی کشورهای مسلمان آسیب‌پذیر است. البته این مساله در گرو یک انسجام ساختاری در بین کشورهای اسلامی است که موقعیت مطلوبی در شرایط فعلی ندارد. شاید دولت هند نیز با درک همین شرایط است که فشارها را بر روی مسلمانان هند چندین برابر کرده است.

خبرگزاری فرانسه از تصویب نهایی قطعنامه‌ای در مجلس نمایندگان آمریکا خبر داد که بر اساس آن اختیارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران محدود می‌شود.

بر اساس این گزارش، مجلس نمایندگان آمریکا با 227 رای موافق در برابر 186 رای مخالف این قطعنامه را که هدف از آن ممانعت از تشدید اوضاع با ایران بدون اجازه کنگره است، تصویب کرده است.

ترامپ پیش از این تهدید کرده که طرح مزبور را وتو خواهد کرد. از آنجا که این قطعنامه فاقد دو سوم آرای نمایندگان مجلسین است، وتوی آن برای ترامپ میسر است.

مجلس سنا نیز پیش از این به قطعنامه مزبور رای مثبت داده بود.

ساعتی قبل، مجلس نمایندگان به پیشبرد این قطعنامه رای مثبت داده بود. در این قطعنامه رئیس‌جمهور ملزم شده به استفاده از نیروهای مسلح آمریکا برای دامن زدن به تنش‌ها با ایران یا بخش‌های حکومت و ارتش این کشور پایان دهد. 

مجلس نمایندگان آمریکا ماه ژانویه هم قطعنامه مشابهی به تصویب رسانده بود، اما آن قطعنامه الزام‌آور نبود و موازی طرح مجلس سنا به شمار نمی‌رفت. 

علی‌رغم تلاش‌های «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا برای مخفی‌کاری درباره آمار مبتلایان به ویروس «کووید۱۹» و کوچک‌نمایی شیوع این ویروس در ایالات متحده، مسئولان بهداشتی و درمانی این کشور در حال شفاف‌سازی و ارائه اخبار واقعی از داخل آمریکا هستند.

به نوشته وبگاه شبکه رادیو ملی آمریکا، «آشیش جآ» رئیس مؤسسه بهداشت جهانی در دانشگاه هاروارد با بیان اینکه واکنش‌ها به طغیان ویروس کرونا در جهان بسیار متفاوت بوده، گفت: «برخی کشورها بسیار تهاجمی عمل کرده و واقعا کار خوبی انجام دادند. برخی کشورها هم بی‌خیال بودند و شدیداً از آن ضربه خوردند».

جآ در پاسخ به سوالی درباره اینکه واکنش آمریکا چگونه بوده، توضیح داد: «واکنش ما بسیار بسیار بدتر تقریبا هر کشور دیگری بوده که به [کرونا] مبتلا شد».

وی با به کار بردن واژه‌هایی مانند «بهت‌آور»، «مفتضحانه» و «دیوانه‌کننده» برای توصیف واکنش بد آمریکا به شیوع این ویروس، اظهار داشت: «واقعا آن را درک نمی‌کنم. من هنوز نمی‌فهمم که ما چرا آزمایش گسترده [ابتلا به کرونا] نداریم. ویتنام! همین ویتنام تعداد بیشتری از مردمش را در مقایسه با آمریکا آزمایش کرده است».

رئیس مؤسسه بهداشت جهانی دانشگاه هاروارد ضمن بیان اینکه تأخیر دولت در انجام آزمایش‌های ابتلا به کرونا کاملاً واکنش آمریکا به این بحران را مختل کرده، افزود: «بدون آزمایش، شما نمی‌دانید که این عفونت چقدر گسترده است. شما نمی‌توانید مردم را قرنطینه کنید. هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید».

جآ ادامه داد: «آنگاه، با انتخاب‌های متفاوتی مواجه شدیم. مجبور شدیم مدارس، مراسم‌ها و همه چیز را تعطیل کنیم... واکنش بد [دولت] فدرال برای من بهت‌آور بود».

وی تلویحاً آمار ارائه شده از سوی دولت آمریکا درباره تعداد مبتلایان و فوتی‌ها بر اثر کرونا را رد کرده و گفت موارد واقعی احتمالا پنج یا ده برابر چیزی است که تشخیص داده شده و شیوع این ویروس در آمریکا به گسترش ادامه خواهد داد.

پیش از این «ایمی اکتون» رئیس مرکز بهداشت و درمان ایالت «اوهایو» اعتراف کرده بود تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در این ایالت احتمالا از ۱۰۰ هزار نفر هم بیشتر است که این خود ۱ در صد از کل ساکنین این ایالت را تشکیل می‌دهد.

در حال حاضر بر اساس آمارهای رسمی، تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در آمریکا به ۱۶۳۶ نفر رسیده که از این تعداد ۴۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند.

شامگاه پنجشنبه نیز کاخ سفید به مقام‌های زیر مجموعه وزارت بهداشت آمریکا دستور داده جلساتی که درباره ویروس کووید۱۹ برگزار می‌شود را محرمانه تلقی کنند. 

امام حسین علیه السلام برای احیای اسلام و تشیع قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنی امیه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند و لذا تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیع مرهون شهادت امام حسین علیه السلام است. باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، نوبت به امام سجاد علیه السلام، حضرت زینب (سلام الله علیها) و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود، موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. در واقع، اگر قضیه اسارت رخ نمیداد، موج کربلا در جهان منتشر نمیشد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالمگیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با شهادت و اسارت و سپس با عزاداری شیعیان جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو می توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) قافله سالار اسرای کربلا

حضرت زینب (سلام الله علیها) با تلاش و فداکاری فراوان، سفر اسارت را بسیار خوب اداره کرده، به ثمر رسانیدند. از این جهت، تشیع، مرهون زحمات آن بانوی بزرگوار است.

البته در این میان نباید از نقش اساسی امام سجاد علیه السلام در بقای تشیع غافل شد؛ چرا که آن حضرت در مدت سی و چهار سال بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، برای احیا و ترویج حرکت حسینی تلاش کردند و در آن دوران، تشیع را در بین مردم جا انداختند و باعث شدند که شجره طیبه قرآن، به بار بنشیند؛ اما در روز عاشورا مصلحت تشیع، در بیماری امام سجاد علیه السلام بود؛ زیرا بیماری، مانع شهادت ایشان و عامل باقی ماندن امامت شد.به هر حال، حضرت زینب (سلام الله علیها) در دوران اسارت، قافله سالار کاروان اسرا بودند و زیر نظر ولایت امام سجاد علیه السلام، اهداف اسارت را دنبال کردند. در حقیقت، اگر زینب نبود، اهداف اصلی قیام امام حسین علیه السلام محقق نمی شد.

شایستگی حضرت زینب (سلام الله علیها) برای به ثمر نشاندن قیام عاشورا

قافله سالاری کاروان اهلبیت (علیهم السلام) و به ثمر نشاندن خون شهدای مظلوم کربلا، لیاقت خاصی میطلبید که حضرت زینب (سلام الله علیها) از آن برخوردار بود. در حقیقت، شخصیتی که وظیفه خطیر و عظیمی که بر عهده دارد باید به صفاتی همچون صبر، گذشت، وفا، اخلاص، ایثار و از جمله شجاعت، متصف باشد و حضرت زینب (سلام الله علیها) چنین بود. ایشان، قضیه کربلا و وظایف خویش را از مادر گرامی خویش حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دوران طفولیت، آموخته بود. مثلاً طبق آنچه در برخی مقاتل آمده است، حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیراهنی که با دست مبارک خود، بافته و دوخته بودند، به زینب دادند تا وقت وداع، به برادر بدهد و از طرف مادر، زیر گلوی او را نیز ببوسد. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز دختر خویش را از واقعه کربلا آگاه ساخته بودند. پس، حضرت زینب (سلام الله علیها) از کودکی برای این حرکت سرنوشت ساز تربیت و برای سربلندی در این میدان، آماده و تربیت شده بود.

تبلور مراتب شجاعت در شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها)

شجاعت، سه مرتبه یا سه معنا دارد؛ مرتبۀ اول شجاعت، نترسیدن از دیگران به خصوص نترسیدن از افراد زورگو و قدرتمند است. مرتبه دوم شجاعت که بالاتر از معنای اول است، تسلط بر هوی و هوس و نفس اماره است. اما بالاترین مرتبه، شجاعت این است؛ که انسان در جزر و مد روزگار خودش را نبازد و حضرت زینب مظلومه (سلام الله علیها) از هر سه مرتبه شجاعت، در حد اعلای آن برخوردار بودند.

عزت و اقتدار حضرت زینب (سلام الله علیها)

مرتبه اول شجاعت، به خوبی در شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) ظهور و بروز داشت؛ به گونه ای که در دوران اسارت و پس از آن، هیچگاه از افراد زورگویی چون یزید و ابن زیاد نترسید و در برابر سخنان ناحق و بی منطق آنان با عزت و اقتدار تمام ایستادگی کرد.

در مجلس ابن زیاد، وقتی اسرا وارد مجلس شدند، حضرت زینب (سلام الله علیها) در گوشه ای از قصر نشستند که در دید نامحرم نباشند. ابن زیاد رو به سوی ایشان کرد و گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) برخاست و با شدت فراوان فرمود: «ما رأیت إلا جمیلًا هؤلاء قوم کتب الله علیهم القتل فبرزوا إلی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتحاجّ و تخاصم فانظر لمن الفلج یومئذ ثکلتک أمک یا ابن مرجانة» (بحارالانوار/45/116)

ایشان به بیان ساده فرمود: تو نمیفهمی! ما در این مسافرت، چیزی جز خوبی ندیدیم؛ زیرا شهادت و اسارت، سرنوشت ما بود و ریشه شما را خواهد سوزاند، تشیع برای همیشه احیاء خواهد شد و اما تو به زودی خواهی مرد. پس، منتظر باش و ببین چه کسی رسوا میشود؟ مادرت به عزایت بنشیند!

ابن زیاد از کلمات شجاعانه حضرت زینب (سلام الله علیها) به اندازه ای عصبانی شد که دستور قتل حضرت زینب(سلام الله علیها) را داد، اما مشیت الهی اقتضا نکرد و نیت شوم او عملی نشد.

در مجلس یزید هم حضرت زینب (سلام الله علیها) با شجاعت تمام، خطبۀ بسیار کوبنده ای خواند. او در ابتدای سخنان خود بعد از حمد الهی، خطاب به یزید فرمود: تو فکر میکنی که خداوند ما را ذلیل و تو را عزیز کرده است؟ هرگز چنین نیست؛ زیرا خدا به تو مهلت داده است که هرچه میخواهی ظلم کنی تا عذاب خود را زیاد کنی. پس، صبر کن و عاقبت خود را ببین. سپس آیه شریفه «و لا یحسبنّ الذین کفروا أنّما نملی لهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثماً و لهم عذاب مهین» (آلعمران/178) را قرائت کرد. در بخش دیگری از خطبه نیز میفرماید: ای یزید! تو دشمن پیامبری و به زودی تو و کسانی که تو را بر حکومت نشاندند، خواهید فهمید که ظالمان چه جایگاه بدی دارند. هرچند مجبورم با تو سخن بگویم، اما تو در نزد من خوار و کوچکی! (بحارالانوار/ 45/134)

حضرت زینب (سلام الله علیها)، مظهر وظیفه شناسی

برخورداری از شجاعت، حتی در مرتبه اول آن، این توان را به انسان میدهد که پس از تشخیص وظیفه، به آن عمل نماید و هراسی از موانع انجام وظیفه نداشته باشد. حضرت زینب (سلام الله علیها) چنین بود؛ یعنی شناخت وظیفه و عمل به آن در سیره ایشان، به خصوص در مدت اسارت به خوبی مشهود بود. به عنوان مثال، وقتی وظیفه ایشان اقتضا میکرد که سخنرانی کند به افشاگری بنی امیه پرداخت و از هیچ کس ترس و واهمه نداشت. خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها) در بازار کوفه، مجلس ابن زیاد، بازار شام و مجلس یزید بسیار عالی و کوبنده بود و در تاریخ ثبت است. ایشان چنان خطبه میخواند که به تعبیر راوی، گویا امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه میخواند، حتی در همان روزهای اول اسارت در کوفه، نزدیک بود مردم با افشاگری حضرت زینب(سلام الله علیها)، علیه بنی امیه قیام کنند، اما چون شورش آنان در آن موقعیت، منجر به سرکوب میشد و نتیجه مطلوب، یعنی انتشار سراسری موج کربلا را در بر نداشت، امام سجاد علیه السلام مانع آن شده، فرمودند: «یا عمة اسکتی... أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة فهمة غیر مفهمة» (الاحتجاج/2/305)

عمه جان صبر کن؛ شما عالم و زن فهمیده ای هستید که بدون معلم به این درجه رسیده اید. حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز بر حسب وظیفه شناسی سکوت اختیار کرد.

تقوای حضرت زینب (سلام الله علیها)

مرتبه دوم شجاعت، یعنی غلبه بر هوای نفس نیز در شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) تجلی بارزی داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: شجاعترین مردم کسی است که متقی باشد: «أشجع الناس من غلب هواه» (امالی الصدوق/21)

به تعبیر نبی گرامی، شجاعترین مردم کسی است که بر نفس خود مسلط باشد، و تسلط بر نفس یعنی به همه واجبات مخصوصاً به نماز اهمیت دهد و در عمل به مستحبات به خصوص نماز شب، انس با قرآن و خدمت به خلق خدا کوشا باشد و از گناهان و حتی مکروهات اجتناب ورزد، بیشک چنین کسی با مداومت بر عبادت، به مقام عبودیت نائل خواهد شد.حضرت زینب (سلام الله علیها) در مقام عبودیت چنان پیش رفته بود که امام حسین علیه السلام هنگام خداحافظی از او خواستند که در نماز شبها آن حضرت را دعا کند. حضرت زینب (سلام الله علیها)، با ریاضت های دینی به مقام عبودیت رسیده بود و در آن مقام، از نماز لذت میبرد؛ زیرا بهترین لذت در مقام عبودیت، نماز به خصوص نماز شب است. به تعبیر قرآن در سوره اسراء نماز شب انسان را به مقام محمود می رساند.

اهتمام حضرت زینب (سلام الله علیها) به نماز شب

نماز شب حضرت زینب (سلام الله علیها) هیچگاه، حتی در این مسافرت و در شام عاشورا، ترک نشد. شام عاشورا، برای حضرت زینب (سلام الله علیها) شب سختی بود، ایشان علاوه بر مصیبت از دست دادن شش برادر، با لشکری درنده خو مواجه شده بود که می بایست کودکان و اهل حرم را نیز سرپرستی نماید. همین زینب (سلام الله علیها)، بعد از نماز مغرب و عشا، با کمک ام کلثوم خیمه نیم سوخته ای را برپا کردند، و امام سجاد علیه السلام را در آن خیمه آوردند و به دنبال جمع کردن بچه ها به بیابان رفتند؛ بالاخره تا نیمه های شب، همه زنان و کودکان را جمع کردند و سپس کسی را فرستادند و از عمر سعد، مشک آبی گرفتند و بچه ها را سیراب کردند. وقتی از سر و سامان دادن امور کودکان و زنان فارغ شدند، نزد امام سجاد علیه السلام آمدند و نشسته، نماز شب خواندند. امام سجاد علیه السلام که از شدت بیماری قادر به نشستن نبودند. پس از نماز، به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: عمه جان! ندیده بودم که نماز شب را نشسته بخوانید!

همه این وقایع برای ما پیام دارد؛ امام سجاد علیه السلام از نماز شب عمه خود در آن شرایط بحرانی تعجب نکردند، بلکه فرمودند: چرا نماز شب را نشسته خواندید؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز پاسخ داد: میخواستم بایستم، اما زانوهایم تاب و توان ایستادن نداشت. دو شب پس از عاشورا کاروان اسرا در نیمه های شب، به پشت دروازه کوفه رسید. طبق برنامه قبلی، آنها را نگه داشتند تا فردا با حضور مردم و همزمان با جشن پیروزی، وارد کوفه شوند. زینب مظلومه (سلام الله علیها) در آن موقعیت و در پشت دروازه کوفه نیز نماز شب خواند. در خرابه شام و در طول مسیر مسافرت هم نماز شب حضرت زینب (سلام الله علیها) ترک نشد.

امنیت دل و آرامش درونی حضرت زینب (سلام الله علیها)

انسان در سایه تقوا، به امنیت دل و آرامش درونی دست می یابد. قرآن شریف در سوره انعام، با طرح یک سؤال و ارائه پاسخ روشن آن، نکته دقیقی را به بشریت میآموزد. ابتدا میپرسد: چه کسی استحقاق دارد که امنیت دل پیدا کند؟ سپس پاسخ میدهد: کسی که ایمان را زیربنا و تقوا را روبنای ساختمان دین خود قرار دهد. به تعبیر دیگر، کسی که با اعتقاد راسخ، تقید به ظواهر شرع مقید باشد؛ یعنی به انجام واجبات و مستحبات اهمیت میدهد و از محرمات و مکروهات اجتناب میورزد، به اطمینان قلبی خواهد رسید و هدایت الهی نصیب او می گردد: «فأی الفریقین أحق بالأمن إن کنتم تعلمون، الذین آمنوا و لم یلبسوا إیمانهم بظلم أولئک لهم الأمن و هم مهتدون» (انعام/81 و 82)

حضرت زینب (سلام الله علیها) از مصادیق این آیه شریفه به شمار میرود، چرا که ایشان با ایمان قوی و تقوای مثال زدنی، مشمول هدایت خاص الهی بود و از این جهت، در آن بحران سخت، پیروز میدان شد.

استقامت حضرت زینب (سلام الله علیها)

مرتبه سوم شجاعت نیز به خوبی در حضرت زینب ظهور نمود، ایشان در دوره اسارت که برای ایشان یک دریای پر تلاطم و مواج بود، به اعتراف دوست و دشمن، از عهده وظیفه و مسئولیت خود برآمد و هجوم مصایب و بلایا او را منزوی و منفعل نکرد. ایشان در شام عاشورا و پس از دیدن داغ شش برادر و دو فرزند و تحمل مصایب فراوان، منفعل نشد و گریه نکرد، بلکه با صلابت و استواری، زنان و کودکان را که در بیابان متفرق شده بودند، جمع کرده، از آنان محافظت کرد. ایشان در آن شرایط سخت و حتی با مشاهده صحنه ای که در آن دوتن از بچه ها دست به گردن یکدیگر، از فرط تشنگی از دنیا رفته بودند، مانند یک شیرمرد به خوبی ایفای نقش کرد.

خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها) و سخنرانی افشاگرانه ایشان در کوفه و شام، در حالی که چند روزی از عاشورا میگذشت، ناشی از استقامت و استواری آن حضرت بود.

حیا، عفت و غیرت حضرت زینب (سلام الله علیها)

آنچه به خصوص در زمان حاضر توجه جدی میطلبد، این است که خاندان وحی، از ابتدای مسافرت تا رسیدن به کربلا و پس از آن در دوران اسارت، هیچگاه در حفظ حجاب خود کوتاهی نکردند و همواره پوشش مورد نظر اسلام را مراعات کردند. آنان در رعایت حیا نیز بسیار کوشا بودند و حتی در شرایط بحرانی اجازه ندادند که نامحرم به آنها خیره شود. زینب (سلام الله علیها) در این زمینه نیز قافله سالار بود و همواره با غیرت خاصی از حجاب، حیا و عفت زنان کاروان مراقبت میکرد. در مجلس یزید که قبلاً به برخی خصوصیات آن اشاره شد، وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) احساس کرد که زنان و دختران اهل بیت در معرض دید افراد نامحرم قرار دارند، با تندی فرمود: «أمن العدل یا ابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و إماک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و أبدیت وجوههن تحدو بهن الأعداء من بلد إلی بلد» (الاحتجاج/2/308) ای فرزند رهاشدگان [اشاره به فتح مکه و بخشیده شدن ابوسفیان و معاویه توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم]، آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را در امنیت و پشت پرده بنشانی و دختران پیامبر خدا را در بند اسارت و در برابر دید دشمنان، در این شهر و آن شهر بگردانی؟

در روز یازدهم محرم هم وقتی افراد لشکر دشمن برای سوار کردن زنان و کودکان و بردن آنها، به کوفه آمدند، حضرت زینب (سلام الله علیها) به آنها تشر زد و اجازه نداد نزدیک زنان و دختران شوند. سپس، گرچه مشقت داشت، اما برای رعایت حیا و عفت، خود ایشان با کمک ام کلثوم، زنان و کودکان را سوار بر مرکب کردند، و برای تحریک عواطف و بیدار شدن کوفیان، نحوه قرار گرفتن آنها در مرکب را طوری طراحی و برنامه ریزی کردند که هر کودک یتیم در دامن یکی از زنان بنشیند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) سرمشق زندگی

همه باید حضرت زینب (سلام الله علیها) را سرمشق خود قرار دهند و با رعایت تقوا و مداومت بر عبادت، به مقام عبودیت برسند. اهتمام حضرت زینب به نماز شب، باید الگوی جوانان باشد تا موفق شوند. شجاعت شگفت آور حضرت زینب (سلام الله علیها) باید در زندگی شیعیان جاری شود و همه در شناخت وظیفه و عمل به وظیفه از همدیگر سبقت بگیرند.

«علی الحسینی» از فرماندهان سازمان «الحشد الشعبی» (بسیج مردمی) عراق از نقش مخرب ایالات متحده آمریکا در حمایت از داعش انتقاد کرد.

الحسینی به خبرگزاری العهد گفت که «عناصر تروریستی داعش در مناطقی حضور دارند که نیروهای آمریکایی در آن حاضر هستند».

وی تصریح کرد، مناطق «کرکوک» به ویژه در «الحویجة»، «حمرین»، مناطق جنوب «الطوز» و «امرلی»  از نظر امنیتی، شاهد ثبات خوبی است.

این فرمانده الحشد در عین حال گفت که عناصر تروریستی داعش در برخی از مناطق، به صورت فردی، دست به تحرکاتی می‌زنند.

الحسینی همچنین خبر داد که نیروهای الحشد در جریان عملیات اخیر خود پی بردند که عناصر داعش به صورت مخفیانه، حمایت می‌شوند و کمکهایی دریافت می‌کنند.

وی در پایان بار دیگر گفت که «هر جا آمریکا حضور داشته باشد، داعش در آنجاست».

روزنامه «افغانستان ما» در سر مقاله امروز خود درباره مراسم تحلیف همزمان غنی و عبدالله نوشت: روز گذشته برای افغانستان روز مهمی بود. مهم از این جهت که چشم بینای مردم افغانستان و جامعه جهانی به کابل خیره بود تا ببینند اگر دو نامزد پیشتاز انتخابات آقایان اشرف غنی و عبدالله عبدالله باهم به توافق برسند.

این روزنامه ادامه داد: مردم افغانستان از این جهت این موضوع را با نگرانی دنبال می‌کردند که بعد از 19 سال خون دل خوردن و تحمل رنج و مشقت و فقر و ناامنی بالاخره سیاسیون این کشور به توافق می‌رسند یا خیر. توافقی که می‌توانست افغانستان را از هرج و مرج داخلی دور نگهدارد و مالک جبهه قدرتمند برای دفاع از آزادی و ارزش‌های جدید در برابر طالبان بگرداند اما آنچه انتظار می‌رفت، اتفاق نیافتاد. دو کاندید پیشتاز هرکدام با ادعای پیروزی خواسته‌هایی داشتند که برای طرف مقابل نه تنها قابل پذیریش نبود بلکه مطرح کردن این خواسته‌ها به خودی خود زمینه توافق دو طرف دعوا را زدود و در نهایت هر دو طرف اعلام پیروزی کردند و سوگندوفاداری به نظام و قانون اساسی کشور یاد کردند.

به نوشته این روزنامه، اینگونه شد که امروز یک کشور و دو رئیس جمهور داریم، یک نظام دو فرماندهی، یک بام و دو هوا و در نهایت یک سرزمین با دو پادشاه. مطمئنا طرف‌ها به این فکر نکردند که در فردای روز تحلیف چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. آنچه که از قرائن پیداست را یکی یکی می‌شماریم:

یکم: به نظر می‌رسد که اولین پیامد این رویداد، هرج و مرج داخلی است. جامعه افغانستان به صورت کل جامعه بدون نظم است و اگر نظم را به معنای قانونگرایی و سلطه قانون بر رفتار و کردار مردم در نظر بگیریم، جامعه افغانستان جامعه نظم پذیر نبوده و نیست و بسیار طول می‌کشد تا مردم از زندگی قبیله‌ای و نظم عرفی بیرون شوند و به نظم عمومی تن بدهند.

یکی از دلایل که بهترین قوانین افغانستان را بدون اجرا باقی می‌گذارد، نظم ناپذیری است. این ریشه در خوی و خاصیت مردم افغانستان دارد. سال‌های جنگ و تعدد گروه‌ها و تسلط آن‌ها بر سرنوشت مردم به روند نظم‌گریزی تاثیر گذاشته و در واقع کمک کرده است. از امروز مردم افغانستان که نمی‌دانند از کدام رئیس جمهور فرمان بگیرند و به کدام قانون تن بدهند و یا این که در قلمرو کدام نظم و قانون زندگی و کار می‌کنند، در نهایت به یک چیز منجر می‌شود، هرج و مرج داخلی و آنارشیک شدن وضعیت عمومی جامعه. این مساله تنها در سطح جامعه باقی نمی‌ماند، از امروز شاهد بی‌نظمی در دیوان سالاری کشور نیز خواهیم بود.

وقتی کارمندان دولت نمی‌دانند، رئیس آن‌ها کیست، از چه کسی دستور بگیرند و به چه کسی گزارش دهند، در سطح بیوروکراسی کشور و یا همان دیوان سالاری نیز بی‌نظمی حاکم می‌شود. بی‌نظمی در اداره و پاسخگو نبودن کارمندان یک اداره منجر به فساد و چپاول‌ اموال عمومی می‌شود که در وضعیت کنونی قابل مهار نیست. در نهایت این مساله برای اداره نوپای افغانستان خطرناک به شمار می‌رود، بدون آن نیز اداره افغانستان فاسد است و در سال‌های گذشته فساداداری به اوج خود رسیده است.

دوم: از هرج و مرج داخلی که بگذریم دومین پیامد داشتن دو رئیس جمهور سردرگمی در نهادهای امنیتی و تضعیف روحیه سربازان و مسئولان این نهادها است. ریزیش نیرو در سال‌های گذشته نیز از نهادهای امنیتی و مخصوصا اردوی ملی کم نبوده است. به نقل از اشرف غنی و مسئولان نهادهای امنیتی تنها در دوره پنج ساله حکومت وحدت ملی، 45هزار تن از نیروهای امنیتی افغانستان کشته شده‌اند.

آماری وجود ندارد که چه تعداد از نیروها وظیفه خود را ترک می‌کنند و افزون بر این‌ها به دلایل شکست‌های اقتصادی دولت، سربازان ماه‌ها معاش و حقوق خود را دریافت نکرده‌اند و یا در جنگ‌ها گیر مانده‌اند و خود را بدون پشتوانه احساس کرده‌اند. سربازانی که جان خود را از دست داده‌اند، با خانواده‌های آنان رفتار درست و مناسب صورت نگرفته است و یا دولت نتوانسته که به بازماندگان سربازان رسیدگی کند و آنان را تحت پوشش و حمایت دولت قرار بدهد.

همه‌ این ضعف‌ها در نهادهای امنیتی وجود دارد. با این حال گرهی در کار آنان افزوده شد و آن این که بعد از این نمی‌دانند برای چه کسی بجنگند؟ از عبدالله دستور بگیرند ویا از اشرف غنی؟ در اینجا یک مساله دیگر نیز قابل ذکر است: در یک سو مجاهدین و ایتلاف شمال قرار دارد که زدوبندهای سیاسی با کشورهای منطقه دارند، در سوی دیگر اشرف غنی که متهم به قوم گرایی در سطوح مختلف و از جمله در نهادهای امنیتی است و نیز متهم به اخراج چهره‌های شاخص نظامی اقوام دیگر است. با این حال فضا به جزو از تعدد مسئولین، تا اندازه‌ای قومی نیز شده است.

قومی شدن فضای سیاسی کشور در جامعه به شدت قومی افغانستان روی روحیه سربازان تاثیر می‌گذارد و احتمال این که سربازان هر قوم به دامن احزاب قومی و یا رهبران قومی پناه ببرند، دور نیست. این مساله به خودی خود ارتش ملی را در معرض فروپاشی قرار میدهد. حکومت مرکزی نیز با نمایش نفاق و شقاق و دو تحلیف اقتدار خود را از دست داده است و سربازان نیز شاهد ناکامی و عجز آنان در حل کردن مسایل داخلی است.

سوم: در مرحله سوم از هرج و مرج داخلی و ضعف روحی نیروهای امنیتی و دفاعی که بگذریم، پیامد منفی رویداد دیروز در مورد صلح و گفتگوهای بین‌الافغانی است. پس از توافق صلح میان ایالات متحده آمریکا و گروه طالبان قرار بود که امروز گفتگوهای بین‌الافغانی آغاز شود و دولت افغانستان یک هیات با صلاحیت و کوچک به نمایندگی از مردم افغانستان در این گفتگوها بفرستد.

افغانستان ما در ادامه افزود: تلاش‌های خلیلزاد برای پا درمیانی میان طرفین درگیر در مساله انتخابات، یک هدف را دنبال می‌کرد و آن این که اختلاف‌ها کنار گذاشته شود و جریان‌ها و گروه‌های سیاسی همگام با دولت افغانستان از موضع واحد در برابر طالبان صحبت کنند. البته برای امریکایی‌ها و نیروهای بین المللی زیاد اهمیت ندارد که افغانستان به کدام سو حرکت می‌کند، بلکه برای آن‌ها خروج آبرومندانه از افغانستان در درجه اهمیت بالاتری قرار دارد. با آن هم تلاش‌های ناکام خلیلزاد برای حل کردن تنش‌های داخلی و زمینه‌سازی یک توافق و مشارکت در قدرت را نمی‌شود نادیده گرفت.

این روزنامه ادامه دا: در نهایت شکست در توافق داخلی و انسجام داخلی پیامدهای بی‌شمار دارد و از جمله این که پروژه خلیلزاد ممکن است به شکست بیانجامد و یا حداقل طبق زمان‌بندی آن به پیش نرود. با این وجود، افغانستان اکنون دچار پراکندگی داخلی است و در سوی دیگر قرار است که با طالبان وارد گفتگوهای صلح شود. طالبان که از آغاز گفتگوهای صلح از موضع بالا حرف می‌زدند، اکنون با وضعیت پیش آمده از موضع قوی‌تر گفتگو خواهند کرد. 

این رسانه افغان در پایان یادآور شد: شکست داخلی و هرج و مرج داخلی به صورت مستقیم به نفع طالبان می‌انجامد. آنان پنج هزار زندانی خود را آزاد می‌کنند، دولت افغانستان را نیز اداره کابل گفته تمسخر می‌کنند، تعداد قابل ملاحظه‌ای از سیاستمداران و رهبران سیاسی را نیز با خود همسو کرده‌اند و خطر این که تیم عبدالله برای تحت فشار قرار دادن اشرف غنی با طالبان یکدست شود نیز بعید به نظر نمی‌رسد. بالاخره از تمام این‌ها می‌شود یک نتیجه را گرفت و آن این که در این بازی تاج و تخت، افغانستان باخته است و طالبان نفع برده است.

احادیث