emamian
بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه شرکتهای دانشبنیان
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز سه شنبه از نمایشگاه شرکتهای دانشبنیان و فناوریهای برتر (ایران ساخت) در حسینیه امام خمینی(ره) بازدید کردند.
در این بازدید دو ساعته، حضرت آیت الله خامنهای ضمن دیدن از 30 غرفه شرکتهای دانشبنیان و گفتوگو با فناوران و پژوهشگران، در جریان آخرین دستاوردهای علمی و فناوری و پروژههای تجاریسازی شده جوانان و متخصصان ایرانی قرار گرفتند.
سامانههای پزشکی با فناوری بالا در تشخیص سرطان، همودیالیز، جراحی با ربات و پروتز عصبی، تجهیزات آزمایشگاهی، تولید واکسنها و داروهای پیشرفته به صورت کاملاً بومی، طراحی و ساخت موتور جت و طراحی موتور هوایی، سیستمهای کنترل نیروگاهی، تولید انواع کاتالیستهای نفت و گاز، خدمات شناسایی و حفاری آبهای ژرف، ساخت مخازن و تجهیزات استیل، سامانههای پیشرفته نوری، اسکنری، اندازهگیری، بُرش، شبیهسازی و پردازشگرها، ساخت فریزدرایر صنعتی و تولید بازیهای رایانهای از جمله دستاوردهای شرکتهای دانشبنیان حاضر در این نمایشگاه بود.
در بخشی از بازدید، آقای ستاری معاون علمی و فناوری رئیسجمهور گزارشی از رویکردها و برنامههای این معاونت برای گذار از اقتصاد نفتی به اقتصاد دانشبنیان بیان کرد و گفت: با مجوز رهبر معظم انقلاب اسلامی کمک بسیار خوبی از صندوق توسعه ملی در اختیار بخش علمی کشور قرار گرفت که با این کمک پروژههای علمی و دانشبنیان در جهت مقاومسازی اقتصاد کشور و مقابله با تحریمها کیفیت و سرعت زیادی گرفته است.
معاون علمی و فناوری رئیسجمهور با اشاره به طرح ایجاد پهنههای نوآوری در کنار دانشگاهها و مراکز علمی مستعد، ایران را بزرگترین زیستبوم نوآوری در غرب آسیا دانست و افزود: اکنون بیش از 4500 شرکت دانشبنیان با درآمد 90 هزار میلیارد تومانی، زمینه اشتغال مستقیم 300 هزار نفر را فراهم کردهاند.
آقای ستاری زیستبوم تولید داروهای پیشرفته را نمونهای موفق از اعتماد به جوانان پر انگیزه کشور خواند و گفت: در اثر ارتقای این زیستبوم، مهاجرت نخبگان در بخش داروسازی تقریباً متوقف شده است و هر دارویی که وارد این چرخه شود، حداکثر تا دو سال بعد، تجاری و وارد بازار مصرف مردم میشود.
پس از سخنان آقای ستاری، رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم عبور از اقتصاد نفتی و عوارض فرهنگی آن، گفتند: یکی از گلایههای جوانان در نمایشگاه امروز این بود که بعضاً همان محصول یا تولید آنها را دستگاههای دولتی از خارج وارد میکنند که این ناشی از فرهنگ اقتصاد نفتی است و باید این نگاه غلط اصلاح شود.
حضرت آیت الله خامنهای خطاب به معاون علمی و فناوری رئیسجمهور افزودند: نباید اجازه دهید این موانع پیش پای جوانان فعال ایجاد شود، هر چه میتوانید در این خصوص تلاش کنید، من نیز هر چه بتوانم کمک خواهم کرد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با تشکر از پژوهشگران و فناوران و دستاندرکاران نمایشگاه، در لوح یادبود متنی به این شرح مرقوم کردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
جلوهی درخشان استعداد ایرانی و همّت انقلابی را در این نمایشگاه دیدیم و خدا را سپاس گفتیم. کار اساسی و بنیانی برای بهرهگیری از انگیزهها و توانهای بالا باید جداً دنبال شود. این مهمترین وظیفهی مسئولان دولتی است. به خداوند توکل کنید و با امید و شوق قدم بردارید، یقیناً خواهید توانست به مشکلات اقتصادی کشور پایان دهید، انشاءالله.
سیّدعلی خامنهای
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
السّلام علی الحسین و علی علیّبنالحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین (علیه السّلام).
خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان ما و امیدهای آیندهی کشور. خوشحالم که امسال هم خدای متعال توفیق داد و توانستیم این جلسه را تشکیل بدهیم و با شما باشیم و از شما بشنویم. مطالبی که [دوستان] گفتند بسیار خوب بود؛ یعنی ارزیابی من نسبت به این سخنرانیها این است؛ نکات قابل توجّهی در بیاناتشان بود که ممکن است بنده با بعضی از بخشهایش موافق نباشم، امّا اینکه جوان ما مینشیند در یک موضوعی که برایش مهم است فکر میکند و دربارهی آن حرف و مطلب تولید میکند و بعد با ادبیّات بسیار خوبی این مطلب را بیان میکند، برای من بسیار لذّتبخش است؛ واقعاً وقتی انسان نگاه میکند و این جوانها را با این خصوصیّات میبیند، [لذّت میبرد]. این را بدانید، اگر میشد که همهی شما -این جمعیّتی که هستید- یکییکی حرف میزدید و من گوش میکردم، من این کار را میکردم منتها خب متأسّفانه عملی نیست. حرفها، بسیار خوب بود.
خب دوستان چند مطلب گفتند که باید پیگیری بشود؛ من به دفترمان، به دوستانی که در دفتر مسئولند سفارش میکنم که اینها را پیگیری کنند. پیگیری ما هم به صورت دستور نیست که من به دستگاهها دستور بدهم؛ دستگاهها مسئولیّت دارند، مأموریّت دارند و باید کار خودشان را انجام بدهند؛ دستور دادن، کار ما نیست لکن توصیه میکنم، راهنمایی میکنم، تأکید میکنم و پیگیری میکنم تا انشاءالله این کارها انجام بگیرد. یکی دو مطلب راجع به مسائل وزارت بهداشت بود، انشاءالله دنبال کنند؛ یک مطلب مربوط به شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که دبیر محترم شورای عالی(۲) اینجا حضور دارند و مسئلهی امضا کردن آن مصوّبات را حتماً دنبال کنند؛ یکی مسئلهی امضا کردن مصوّبات شورای عالی آموزش و پرورش بود که وزیر محترم(۳) اینجا هستند، حتماً دنبال کنند؛ یک مسئله، مسئلهی واکسن هپاتیت بود که الان این جوان عزیز گفتند، این را حتماً پیگیری کنند و پیگیریهای دیگر را هم ما انشاءالله دنبال میکنیم که انجام بگیرد.
عزیزان من! آنچه مهم است این است که این پیشرفت علمی که در کشور از حدود دو دههی قبل به این طرف شروع شده، ادامه پیدا کند. ما در برخی از رشتههای علمی نوپا در رتبههای بالای جهان هستیم؛ [یعنی] رتبههای زیرِ ده، رتبهی پنجم، ششم. خب اینها خیلی افتخارآمیز است لکن این ما را به هیچ وجه قانع نمیکند. حالا در نانو، در زیستفنّاوری، در بعضی از چیزهای دیگر ما جلو هستیم [امّا] این کافی نیست؛ حرکت علمی در دنیا یک حرکت پُرشتابی است، ما هم عقبماندگیهای بسیار متراکمی از سابق داریم، لذا بایستی این شتابی که در پیشرفت علمی هست ادامه پیدا کند. البتّه تا الان خوب کار شده؛ در این شانزده، هفده سالی که در این زمینهها دنبال میکنیم و مشغول هستیم و سرگرم این کار هستیم، انسان مشاهده میکند که هم علم پیشرفت کرده، هم فنّاوریهای برخاستهی از علم پیشرفت کرده، هم آن چرخهای را که من چند بار در جلسات گفتهام(۴) -[یعنی] چرخهی تولید ثروت که تجاریسازی در آن هست- پیشرفت کرده. دیروز ما اینجا یک نمایشگاهی داشتیم،(۵) من رفتم دو ساعتی در این نمایشگاه کارهایی را که انجام دادهاند نگاه کردم. من شوق و اعتماد به نفْس و خودباوری را، هم در حرفهای [مسئولین] این شرکتهای دانشبنیانی که دیروز اینجا حضور داشتند دیدم، هم در حرکاتشان دیدم، هم در عملی که انجام داده بودند مشاهده کردم؛ این خیلی چیز مبارکی است. هم شوق دارند، هم اعتماد به نفْس دارند؛ معتقدند میتوانند، معتقدند پیش خواهند رفت و انگیزه دارند برای پیشرفت. اینها البتّه سی شرکت بودند از چند هزار شرکت دانشبنیانی که وجود دارد؛ حالا به ما آمار میدهند حدود چهار هزار و خردهای شرکت دانشبنیان [وجود دارد]؛ کم است. این چهار هزار [شرکت] در کشور در طول یک مدّت محدود و مشخّص حدّاقل باید برسد به چهارصد هزار [شرکت] یا بیشتر. البتّه شرایطی دارد، خصوصیّاتی دارد که من به بعضیاش اشاره خواهم کرد.
اوّلاً بایستی زیرساختهای قانونی این شرکتهای دانشبنیان فراهم بشود؛ الان بسیاری از زیرساختهای قانونی اینها مشخّص نیست که در بعضی از صحبتهای دوستان هم این معنا بود. این کار، کار دولت و مجلس و مسئولین ذیربط است؛ بنشینند مشخّص کنند و به تعبیر این برادری که اینجا صحبت کردند مثلاً شرکت سودمحور و شرکت وظیفهمحور را از هم تفکیک کنند، مشخّص کنند که چه کاری بنا است انجام بگیرد و حدود و ثغورش مشخّص بشود.
[ثانیاً] موانع را بر طرف کنند که بعضی از موانع را گفتند. اتّفاقاً همین موضوع «شش ماه» را که یکی از این دوستان گفتند، دیروز اینجا به من گفته شد؛ یکی از این شرکتهای دانشبنیان گفتند که ما این محصول را ــ که یک محصول خیلی برجستهی خوبی بود ــ در ظرف هشت ماه ساختهایم که بسیار مدّت کوتاهی است برای [ساخت] این محصول؛ شش ماه طول کشید که مجوّز گرفتیم! یعنی مجوّزی که مثلاً در ظرف یک هفته بایستی صادر بشود، شش ماه طول میکشد؛ اینها باید برداشته بشود. موانع کسب و کار اینها است، اصلاح فضای کسب و کار که بنده مکرّر تأکید کردهام بر روی آن، یعنی اینکه موانع کار برداشته بشود، موازیکاریهای غلط انجام نگیرد. البتّه انحصار هم بایستی برداشته بشود که در صحبتهای دوستان هم مسئلهی انحصار بود.
خب، چند نکته را من یادداشت کردهام که به شما عرض کنم: یکی این است که ما یک سند راهبردی امور نخبگان داریم که مصوّبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی است، سندی بسیار خوب و مهمّی است؛ این سند باید بجد تحقّق پیدا کند، یعنی به این سند عمل بشود. تا الان به بخشی از این سند مهم عمل شده [امّا] به همهی آن عمل نشده. اگر این سند به طور کامل مورد عمل قرار بگیرد، بسیاری از این مشکلاتی که گفته شد در زمینهی پیشرفت علم، در زمینهی تجاریسازی محصولات علمی و فنّاوری و بقیّهی مشکلات، برطرف خواهد شد. هم بایستی بنیاد نخبگان به این سند بپردازند، هم من اینجا میگویم که شورایعالی انقلاب فرهنگی باید مطالبه کند؛ شورایعالی انقلاب فرهنگی یک شورای برجسته است؛ یعنی رؤسای سه قوّه در این شورا حضور دارند، چندین وزیر و شخصیّتهای حقیقی و کارآمد در این شورا هستند؛ باید مطالبه کنند، باید بخواهند که این سند تحقّق پیدا کند. به نظر ما بسیاری از این مشکلات، بر اثر اجرائی نشدن این سند است. البتّه از این سند، چند سالی گذشته؛ باید بهروزرسانی هم بشود؛ امروز با توجّه به کسب و کارهای جدیدی که تحقّق پیدا کرده و پیشرفتهای علمیای که در دنیا به وجود آمده و در کشور ما هم تا حدود زیادی تحقّق پیدا کرده، حتماً این سند یک بهروزرسانیای لازم دارد؛ باید نوسازی و تازهسازی بشود.
نکتهی دوم؛ متأسّفانه یک جریانی در کشور وجود دارد که با پدیدهی جنبش علمی با بددلی برخورد میکند؛ این جریان هست. اینکه من به شما دارم عرض میکنم برای این است که خود شما که عناصر تشکیلدهندهی این جریان علمی هستید، توجّه داشته باشید که در مقابل شما یک جریان بددلانهای، بدخواهانهای وجود دارد؛ شما مأیوس نشوید؛ حرف من این است. یکی از کارهای آن جریانی که من تعبیر میکنم از آن به بددل یا بدخواهِ حرکت علمی، این است که اصل جنبش علمی را انکار میکند، اصلاً گویی که چنین چیزی نیست. من در یک جلسهای که چند ماه قبل بود، قضیّهی آن دانشگاه استنفورد را اینجا مطرح کردم، گفتم(۶) که تصمیم دارند، اصرار دارند که بگویند: «نخیر هیچ اتّفاقی نیفتاده»؛ در حالی که شما دارید اتّفاق را جلوی چشم خودتان میبینید، خودتان در حال حرکت علمی و پیشرفت علمی هستید؛ اینها انکار میکنند، میگویند چنین چیزی نیست. اینکه شما میگویید حلقهی واسطی بین دانشگاه و مردم به وجود بیاید -که یکی از دوستان الان اینجا گفتند- حالا ما اینجا داریم مدام اصرار میکنیم که «کار علمی، پیشرفت علمی، جهش علمی شروع شده» -که واقعیّت هم هست- یک عدّه هم میگویند: «نخیر اتّفاقی نیفتاده» که آن عدّه هم متأسّفانه از داخل دانشگاه این حرکتِ بدخواهانه را دنبال میکنند، خب مردم دچار تردید میشوند. پس بنابراین یکی از کارهای آنها انکار است.
بعد، یکی از کارهای بدشان دلّالیِ جابهجا کردن نخبههای کشور است که این کار هم دارد انجام میگیرد. نخبه را از ماندن در داخل دلسرد کنند که «چرا میمانی، بیخود خودت را معطّل میکنی، عمرت را تلف میکنی»، در حالی که او مال اینجا است، پارهی تنِ اینجا است، با رشد کشور، او رشد میکند؛ با رشد او، کشور رشد میکند؛ او وظیفهاش را انجام میدهد؛ این را از ماندن در اینجا مأیوس کنند و حالا به یک جلوهای در خارج -یا پولی یا غیر پولی یا حتّی موهوم- او را جابهجا کنند که از این دانشگاه برود به جای دیگر؛ این هم از کارهایی است که الان دارد انجام میگیرد. وظیفهی وزارت علوم و وزارت بهداشت است که از دانشگاهها مراقبت کنند، پاکسازی کنند. جوانان را ناامید میکنند، بعد که به آنها اعتراض میشود، میگویند: «خبرهایی که به فلانی و به مقامات و به سطوح مسئولین عالیِ کشور میرسد، خبرهای یکجانبه است، فقط جهات مثبت را به اینها میگویند، جهات منفی را نمیگویند»؛ جهات منفی چیست؟ مثلاً فرض کنید سرقتهای علمی یا مثلاً بیکیفیّتی بسیاری از مقالات. چرا، میگویند؛ لازم هم نیست، ما خودمان میدانیم؛ خیلی از این آسیبهای گوناگون را در سخنرانیهای با دانشجوها و با مجموعههای علمی و دانشگاهها خود من گفتهام. بحث کمبود کیفیّت، بحث همین مسئلهی سرقتهای علمی، بحث علم غیر نافع، اینها اشکالاتی است که خود ما زودتر از آنها گفتهایم، بیشتر از آنها میدانیم امّا جنبههای مثبت را وقتی انسان نگاه میکند بمراتب راجح(۷) از این جنبههای منفی میبیند. بله این جنبههای منفی هم هست، ما مشکلات داریم، الان همین جوانهای خود ما آمدند تعدادی از این مشکلات را گفتند. از این قبیل حرف خیلی به مسئولین میرسد، این جور نیست که نرسد لکن حقیقت قضیّه، واقعیّت قضیّه، جریان اصلی کشور، جریان مثبت و مطلوب و جریان خوبی است.
ما امروز در علم کجا هستیم، بیست سال پیش کجا بودیم؟ خیلی تفاوت کرده. البتّه من آمارهایی هم دارم، حالا شاید اگر رسیدم مقداری هم بگویم. این از هنرهای انقلاب است؛ انقلاب در کشور این هنر را به وجود آورد که به مرد و زن کشور، به جوان و پیر کشور جرئت داد که وارد سرزمینهای دشوار بشوند. این جرئت امروز وجود دارد، جوان ما با جرئت تمام وارد یک حوزهی علمی دشوار و پیچیده میشود، کارهای مهمّی انجام میدهد، دیگران -حتّی دشمنان- این کارهای مهم را تحسین میکنند. من یادم هست چند سال قبل از این -البتّه این اواخر هم بوده که حالا دیگر نمیخواهم این اواخر را مثال بزنم- یک نویسنده، یک دانشمند صهیونیست [دربارهی] یک موشکی که آن وقت ما آزمایش کرده بودیم، در یک نشریّهی صهیونیستی یک چیزی نوشته بود که برای من عین مقاله را آوردند؛ نوشته بود که من با ایران دشمنم امّا در مقابل این مردی که این موشک را ساخته سر تعظیم فرود میآورم؛ اینها با وجود تحریم، با وجود این همه مشکلات، بستهبودن درهای مراودات علمی، با وجود همهی اینها یک چنین شاهکاری را درست کردهاند؛ این قضاوت دشمنان ما است که انکار واضحات میکنند.
آنچه حالا من اینجا یادداشت کردهام [این است که] بیش از دویست محقّق و دانشمند ایرانی جزو یک درصد دانشمندان برتر دنیا هستند؛ اینها افتخارآمیز است. البتّه زمینه، استعداد، ظرفیّت، چندین برابر این [چیزی] است که حالا تا امروز اینجا آمده. یقیناً پنج سال دیگر خیلی بیشتر از این خواهد شد، ده سال دیگر چندین برابر این خواهد شد. ببینید! این یک آمار مهمّی است: رشد مقالات پُر ارجاع دانشمندان ایرانی -نه یک مقالهی صِرف- مقالاتی که در دنیا به آن زیاد ارجاع [داده] میشود، در سال ۲۰۱۰، ۷۸ مقاله بوده، در سال ۲۰۱۸ به ۴۶۱ مقاله رسیده؛ [یعنی] چند برابر در طول چند سال. اینها چیزهای مهمّی است که انکار میکنند. ما تقریباً یک درصد جمعیّت جهان را داریم، یک درصد جغرافیای دنیای معمور(۸) را هم داریم، امّا تولید علم ما نزدیک به دو درصد دنیا است، یعنی دو برابر آنچه انتظار میشود از کشور، تولید علمی داریم. بالاخره از ظرفیّت دانش تا امروز برای پیشبرد کشور هم استفاده شده، حالا چند مورد را من اینجا یادداشت کردهام که فقط اینها نمونه است، البتّه خیلی بیش از اینها است: بالا بردن قدرت دفاعی کشور که از علم استفاده شده؛ پزشکی پیشرفته و درمان که امروز پزشکی ما کاملاً در منطقه ممتاز است؛ کنترل بیماریها؛ در مسائل فنّی و مهندسی، [یعنی در] ساختها و کارهای بزرگ مهندسی که امروز در کشور انجام میگیرد؛ در زیستفنّاوری؛ در تولید محصولات بادوام با فنّاوری نانو؛ در فنّاوری صلحآمیز هستهای و موارد متعدّد دیگر. ما امروز توانستهایم علم را در خدمت منافع کشور و پیشرفتهای کشور، در این زمینههایی که گفتم و شاید چندده زمینهی دیگر به کار بگیریم؛ اینها همه از برکات جمهوری اسلامی است.
این هم یک نکته که خواستم عرض بکنم که این جریانِ بددل و نمیدانم به چه دلیل مخالفِ با این حرکت علمی -که البتّه انسان حدس میزند امّا نمیتوانیم ادّعای یقین بکنیم- این جور انکار میکنند، تخریب میکنند، تا بتوانند مانعتراشی میکنند، مشکلات درست میکنند. مدّتی پیش به من گزارش دادهاند که برخی از کارهای علمی مهم را که در یک مرکز حسّاسِ تصمیمگیری شروع میشود، به بهانههای مختلف متوقّف میکنند؛ اینها باید برداشته بشود. البتّه مسئولیّت به عهدهی رؤسای محترم مربوط است که امروز بعضیشان در اینجا تشریف دارند؛ و این را من به شماها میگویم برای اینکه شما حرکت خودتان را به طور پُرشوق، مضاعف، پُرقدرت در مقابل این حرکت انحرافی ادامه بدهید.
نکتهی بعدی؛ بنیاد نخبگان و همهی نهادهای نخبگانی به علوم مختلفی میپردازند، من اصرار میکنم، تأکید میکنم به علوم انسانی هم بپردازند؛ به اقتصاد بپردازند، به حقوق بپردازند، به مدیریّت بپردازند؛ ما به حضور نخبگانی در اینها احتیاج داریم. دیروز که من اینجا از نمایشگاه بازدید میکردم یک دستگاهی را ساخته بودند، سازندهی دستگاه گفت: «این دستگاه فقط در آمریکا وجود دارد و غیر از آمریکا هیچ جای دنیا این دستگاه را ندارند، این را ما خودمان ساختهایم»؛ خب اینها مهم است؛ این جوان نخبهای که میتواند در زمینههای فنّی، مهندسی، این جور کارِ برجسته انجام بدهد -کارهایی که دیدیم و میدانیم و بعضی از مردم هم کارهای بسیار مهمّی که انجام گرفته را نمیدانند- میتواند در زمینهی مسائل اجتماعی کشور، در زمینهی مسائل اقتصادی کشور [هم]، فکر کند، راه ارائه بدهد.
برخی از مسائل کشور در زمینههای اقتصادی ناشی از کمبودهای تحقیق علمی است؛ جوانهای ما باید وارد بشوند. امروز مثلاً فرض کنید در زمینهی مسائل اقتصاد، مسئلهی تورّم، مسئلهی کاهش قدرت پول ملّی، مسئلهی اشتغال، مسئلهی مسکن، در زمینهی مسائل اجتماعی، مسئلهی ازدواج، آسیبهای اجتماعی، اعتیاد و غیره، همهی این مسائل، مسائلی است که با دانشِ نخبگانی، با حرکت نخبگانی جوانهای ما میتواند راههای حلّ بسیار خوبی پیدا کند. اگر این کار شد آن وقت پرورش اندامِ علمی کشور یک پرورش مناسبی خواهد بود، یک تناسب اندامی پیدا میکند؛ یعنی کار علم این جور نمیشود که در یک بخش پیشرفت فوقالعادهای بکند، در یک بخش ضعیف و لاغر و ناتوان باشد؛ نه، یک تناسب اندام پیدا میکند کما اینکه در نقشهی علمی کشور این معنا رعایت شده. من باز هم تأکید میکنم روی مسئلهِی نقشهی علمی کشور که کار بسیار مهم و سند بسیار باارزشی است که انجام گرفته و دنبال آن باید بروند.
عزیزان من! یک نکتهی دیگر این است که علم، اگر جدای از فرهنگ صحیح بود، به خطا خواهد افتاد. یک علم پیچیدهی بسیار نافع، علم هستهای است؛ چون با فرهنگ درست، فرهنگ انساندوستی همراه نبود، [بلکه] همراه با فرهنگِ غلطِ قدرتطلبی بود، به بمب هستهای منتهی شد و امروز بمب هستهای همچنان تهدید دنیا است، تهدید بشریّت است؛کمااینکه یک روزی این تهدید عملی شد، امروز هم همهی دنیا از آن میترسند، ناامنند. ما قاطعانه، شجاعانه، با اینکه میتوانستیم در این راه قدم برداریم، طبق حکم اسلام گفتیم در این راه وارد نمیشویم؛ هم ساختنش غلط است، هم نگه داشتنش غلط است، چون به کار بردنش حرام است. انسان محصولی را بسازد که نمیتواند آن را به کار ببرد، باید همان جا بماند؛ یعنی قطعاً حرام است؛ یعنی اگر چنانچه ما یک وقتی سلاح هستهای میداشتیم، معلوم بود که هرگز امکان نداشت در هیچ جا آن را به کار ببریم، چون طبق موازین اسلامی قطعاً حرام است، خب چیزی که حرام است، چرا انسان خرج کند بسازد؟ چرا خرج کند نگه دارد؟ چون نگهداریاش هم خیلی خرج دارد؛ اینهایی که دارند، هزینهی زیادی مصرف میکنند فقط برای نگهداریاش. خب، ببینید! این علمِ بدونِ فرهنگ بود که صنعت بسیار مفید و حسّاس هستهای را که بسیار صنعت مفیدی است برای بشریّت، کشاندند در راه غیر صلحآمیز، در راه غلط که بمب هستهای از درون آن در آمد. علم این جوری است که اگر چنانچه با فرهنگِ درست، با مشی فکری درست همراه نباشد، چیز خطرناکی خواهد شد. ما به همین دلیل معتقدیم در مجموعههای نخبگانی، دین و ملّیّت -یعنی پایبندی جدّی دینی و شرف جدّی ملّی- بایستی بِجِد دنبالگیری بشود. دانشمند ایرانی وقتی با فرهنگ اسلامی و ایرانی آمیخته است، آن وقت یک جزء حیاتی از حیات ملّت است؛ در واقع به مجموعهی ملّت روح میبخشد، توان میبخشد.
ما نمیخواهیم دانشگاه ما تکرار و بازتولید فلان دانشگاه آمریکایی باشد؛ این را نمیخواهیم. علم را میخواهیم، شاگردی هم میکنیم، یاد میگیریم -یعنی از شاگردی کردن اصلاً ننگمان نمیکند- امّا نمیخواهیم دانشگاه ما تکرار و بازتولید فلان دانشگاه آمریکایی در تهران یا در فلان شهر دیگر کشور باشد؛ نمیخواهیم همان فرهنگ، اینجا تقلید بشود. فضای علمی کشور باید فضای علمیِ ایرانی و اسلامی باشد. خوشبختانه الان همین جور هم هست؛ مجموعههای علمی پیشرفتهِی برجسته را که انسان مشاهده میکند -مثل همینهایی که حالا در دهانها هست: سلولهای بنیادی، نانو، زیستفنّاوری، هستهای، غیره- غالباً [این] مجموعهها دارای انگیزههای دینی هستند. چون دین، حرکت علمی را جهاد میداند دیگر؛ یک کار جهادی در واقع دارند انجام میدهند؛ این باید بر محیط علمی دانشگاههای کشور حاکم باشد. شرایط ما با شرایط آن کشوری که او هم یک دانشگاه پیشرفتهی برجستهای دارد، متفاوت است. ما بایستی با فرهنگ خودمان، ایرانی زندگی کنیم، ایرانی باید بیندیشیم و فکر کنیم؛ و الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی را در زمینهی مسائل علم هم حتماً بایستی رعایت بکنیم که این به نظر من بسیار مهم است. این را [هم] عرض بکنم که در تقلید از فرهنگ دانشگاههای برتر دنیا -دانشگاههای آمریکا، کانادا، جاهای دیگر- اگر بخواهیم آنها را تکرار کنیم، نوزایی علمی هم از بین خواهد رفت؛ این را هم توجّه داشته باشید. این نوآوری علمی و پیشرفت علمی و ابتکار علمی هم، با دنبالکردن راه این و آن از بین خواهد رفت.
نکتهی بعدی؛ یکی از کارهای مهمّی که جامعهی نخبگانی میتواند انجام بدهد، این است که در دیپلماسی عمومی نقش ایفا کند. یکی از دوستان هم اتّفاقاً اینجا اشاره کردند در این سخنرانیشان که من هم اینجا یادداشت کردم: دیپلماسی عمومی. یعنی شما میتوانید نقش ایفا کنید در این زمینهها. [مثلاً] گردآوردن نخبگان ایران فرهنگی بزرگ؛ یعنی قلمرو وسیع فرهنگ ایرانی در قرنهای گذشته که حالا یک مقداری فرق کرده. در این مجموعهی فرهنگی که بعضی از کشورهای همسایهِی ما را هم شامل میشود، ما بتوانیم نخبگان را گردآوری بکنیم. [یا مثلاً] گردآوریِ نخبگان منطقهِی غرب آسیا؛ در کشورهای دیگر اینجا هم نخبگان زیادی هستند. [یا مثلاً] گردآوریِ نخبگان جهان اسلام؛ گردآوریِ نخبگان محورِ مقاومت. امروز یک پدیدهای در همین منطقهی ما و شمال آفریقا وجود دارد به عنوان محور مقاومت، اینها نخبگانی دارند؛ گردآوریِ اینها، ارتباط برقرار کردن با اینها؛ [یا] حتّی گردآوریِ نخبههای حقجوی عالم در هر کشوری؛ در اروپا، در خود آمریکا، در جاهای دیگر، کسانی هستند که حقطلبند، حقجوی هستند، دنبال حرف درست و حرف حق میگردند، اگر بتوانید با آنها تعامل کنید و تفاهم کنید و ارتباط برقرار کنید حرفهای شما را هم قبول دارند میتوانید با اینها ارتباط برقرار کنید، آن وقت در این ارتباط و در نهادسازیهایی که با این ارتباط صورت میگیرد، شما میتوانید دانش پاک و باشرافت را، اندیشهی درست را منتقل کنید.
ما به برکت اسلام یک راه سوّمی را به دنیا پیشنهاد کردهایم؛ نه راه سوسیالیستی در اقتصاد و تبعات اقتصاد، نه راه لیبرال ـ دموکراسیِ غرب با تبعات و خصوصیّاتی که دنبالش هست؛ یک راه سوّمی ما داریم، این راهی که امروز کشور ما دارد میرود، راه سوّمی است. البتّه ما در آرایههای گوناگونِ این راه یک قدری کندی کردهایم، کوتاهی کردهایم لکن وقت زیادی نیست. چهل سال، زمان زیادی برای حرکت یک نظام و رسیدن به یک تمدّن نیست. کشورهای غربی که امروز مثلاً یک تمدّن جاافتادهای دارند، چهار قرن، پنج قرن، با مشکلات دست و پنجه نرم کردند؛ چهل سال، زمان زیادی نیست. ما کمکاری داریم در این زمینهها، منتها میتوانیم این راه سوّم را درست معرّفی کنیم، درست مشی کنیم، درست حرکت کنیم و با عمل خودمان، با سخن منطقی خودمان، دلهایی را جذب کنیم به این سمت، به این راه -نه حالا لزوماً به خودمان یا به کشور خودمان- به این حرکت عظیم مهمّی که میتواند برای بشریّت سودمند باشد و از نفوذ فرهنگ غربی که روزبهروز دارد منحطتر میشود، نجات بدهیم کشورها را.
فرهنگ غربی از اوّل، مسیر غلطی را انتخاب کرد؛ امّا از اوّل به این انحطاط نبود، از اوّل این جوری نبود. خیلی از مفاسد و بلیّاتی که امروز در فرهنگ غربی هست، صد سال پیش بلکه پنجاه سال پیش در کشورهای غربی وجود نداشت، بتدریج اینها را دائم اضافه کردند، وارد کردند. این چیزهایی که واقعاً انسان شرمش میآید دربارهِی آنها حرف بزند، رواج منکر و تعطیلِ معروف، امروز در کشورهای غربی هست. [البتّه] این حرف ما نیست که ما مخالف آنها هستیم؛ خیلی از دانشمندان خودشان، خیلی از مصلحین خودشان، متفکّرین خودشان اینها را میگویند، مینویسند؛ لکن یک جریانِ پُرقدرتِ سرمایهداری و قدرتطلبِ مخلوطِ صهیونیستی و استعماری و استکباری دارند پیش میبرند این جریان را در آمریکا و به تبع آن در اروپا و در کشورهایی که تابع اینها هستند. ما اگر چنانچه بتوانیم درست عمل بکنیم، میتوانیم بسیاری از جوامع را از نفوذ این فرهنگ، از رسوخ این فرهنگ، از حاکمیّت این فرهنگ نجات بدهیم.
نکتهی بعدی، ایجاد امید است. من جدّاً در این زمینه اصرار میکنم؛ هم به شما، هم به اساتید، هم به پیشروان حرکت علمی که نگذارید امیدی که به وجود آمده به پیشرفت علمی در کشور، خدای نکرده اختلال پیدا کند. این جور نباشد که ما مشکلات را به صورت یکطرفه و یکجانبه طرح کنیم، موفّقیّتهای بزرگ را نبینیم. خب بله، در کشور مشکلات وجود دارد؛ بعضیها خیال میکنند ما مشکلات را نمیدانیم؛ نه، ما مشکلات را خیلی بیشتر از خیلیها میدانیم؛ مشکلات هست امّا در کنار این مشکلات، موفّقیّتهای بزرگی وجود دارد. وقتی که ما یکجانبه مشکلات را مطرح میکنیم، گاهی روی یک مشکل خاص که چندان هم مهم نیست مدام تکیه میکنیم، مدام تکرار میکنیم، مدام میگوییم، مدام مرثیهخوانی میکنیم، امید در دل جوان فرو مینشیند، امید کمفروغ میشود در دل جوانها؛ این غلط است. امروز کشور بحمدالله حرکت مهمّی را دارد ادامه میدهد. ما در قبل از پیروزی انقلاب یک کشورِ راکدِ جامدِ دنبالهرو بیتحرّکی بودیم؛ کشورهای عقب افتاده، از ما همین طور جلو زدند، دستگاههای حاکمِ فاسد و وابستهِی به آمریکا کشور را نگه داشته بودند. خب این استعدادی که امروز شما در کشور میبینید، امروز که پدید نیامده؛ این استعداد ایرانی، یک چیز طبیعی است؛ چرا این همه تولید علم پیش از انقلاب نبود؟ چرا این همه حرکت علمی پیش از انقلاب نبود؟ حالا یک آماری به من دادند، من دیگر یادداشت نکردم که بگویم، چیز عجیب و غریبی است؛ تولید علمی در دانشگاههای کشور را ــ مثل دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه شیراز ــ مشخّص کردهاند که چند درصد آن مال قبل از انقلاب است، چند درصد مال بعد از انقلاب است؛ حیرتآور است. انقلاب و حرکت عظیم انقلابی کشور و حاکمیّت تفکّر انقلابی و اسلامی بود که کشور را حرکت داد و پیش برد؛ تا اینجا رسانده، به اوج هم انشاءالله خواهد رساند، جهشهایی خواهیم داشت؛ ما هنوز اوّل راهیم. جوان با این امید باید حرکت کند؛ فرق میکند. کار علمی خب کار آسانی نیست، البتّه برای کسی که طالب علم است شوقانگیز است، امّا کار سخت و دشواری است؛ پیشبرد کارها سخت است؛ این کار سخت اگر با امید همراه باشد پیش خواهد رفت.
البتّه یکی از مایههای مهمّ امید عبارت است از توکّل به خدای متعال؛ اَلعاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(۹) وقتی شما اهل تقوا بودید، پاکدامن بودید، رعایت امر و نهی الهی را کردید، خدا با شما است. وقتی خدا با انسان است یعنی پیروزی با انسان است، موفقیّت با انسان است، شادکامی با انسان است، بهجت معنوی با انسان است. من مؤکّداً شما جوانها را -که الحمدلله شماها پاکید، شماها پیراسته هستید، هنوز گرفتار مشکلات امثال ماها نشدید- توصیه میکنم تا از این پاکی، از این صفا، از این نورانیّت هر چه میتوانید استفاده کنید؛ خدای متعال را در دل خودتان، در ذهن خودتان، در عمل خودتان همواره همراه داشته باشید. انشاءالله پیش خواهید رفت.
من چند سال پیش گفتم که باید پیشرفت ما جوری باشد که تا پنجاه سال بعد ــ که از آن پنجاه سال الان پنج شش سالش گذشته ــ اگر کسی خواست به تازههای علمی دنیا دست پیدا کند مجبور باشد فارسی یاد بگیرد؛(۱۰) ما باید به اینجا برسیم؛ کما اینکه امروز اگر شما بخواهید تازههای علمی را به دست بیاورید مثلاً فرض کنید که مجبورید زبان انگلیسی بلد باشید؛ در بعضی زمینهها مثل حقوق و مانند اینها منباب مثال باید زبان فرانسه بلد باشید؛ ما باید کار را به اینجا برسانیم، یعنی باید این قدر شما پیش بروید که به طور تقریبی تا آن مقطعی که بنده اشاره کردم، در آن مقطع هر کس در دنیا بخواهد تازههای علمی را در بخشهای مختلف به دست بیاورد، ناچار باشد زبان فارسی یاد بگیرد تا بتواند از نوشتههای شماها استفاده کند. البتّه شماها جوانهای امروز، آن روز مسئولین کشور و جاافتادههای کشورید، امّا باید شما زمینه را جوری فراهم کنید که جوانهای ۲۰ سال بعد و جوانهای ۲۵ سال بعد که بچّههای امروز شما هستند -البتّه آنهایی که بچّه دارید و ازدواج کردهاید- انشاءالله بتوانند بهترین کار را انجام بدهند. امیدوارم انشاءالله خدای متعال به همهی شما توفیق بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار آقای سورنا ستّاری (معاون علمی و فنّاوری رئیسجمهور) گزارشی ارائه کرد و دوازده تن از نخبگان و محقّقان رشتههای مختلف به بیان نقطهنظرات خود پرداختند.
۲) حجّتالاسلام سیّدسعیدرضا عاملی
۳) محسن حاجیمیرزایی
۴) از جمله، بیانات در دیدار جمعى از مهندسان و محقّقان فنّى و صنعتى کشور (۱۳۸۳/۱۲/۰۵)
۵) بازدید از نمایشگاه شرکتهای دانشبنیان و فنّاوریهای برتر (۱۳۹۸/۷/۱۶)
۶) بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها (۱۳۹۸/۰۳/۰۸)
۷) برتر
۸) آبادشده
۹) از جمله، سورهِی اعراف، آیهی ۱۲۸؛ «... فرجام [نیک] براى پرهیزکاران است.»
۱۰) از جمله، بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین همایش ملّی نخبگان جوان (۱۳۹۲/۰۷/۱۷)
بیش از ۴ هزار نفر در موکب اهل سنت کردستان اطعام شدند
حجت الاسلام کاروند از اطعام بیش از ۴ هزار نفراز زائران اربعین در اولین روز فعالیت موکب اجرای نیت موقوفات اهل سنت کردستان خبر داد.
حجتالاسلام محمد کاروند مدیرکل اوقاف و امور خیریه کردستان در سنندج اظهار داشت: فعالیت موکب اجرای امینانه نیت واقفین از روز پنجشنبه هفته گذشته در سنندج آغاز شد و تا ظهر جمعه بیش از ۴ هزار نفر از زائران اربعین در این موکب اطعام شدند.
وی افزود: خدمات موکب شامل پذیرایی صبحانه، نهار، شام، آب معدنی، چای و شیر است که به صورت ۲۴ ساعته به زائرین امام حسین(ع) ارائه میشود.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه کردستان اذعان کرد: خدمات دیگر نیز علاوه بر پذیرای از زائران امام حسین(ع)در این موکب ها ارائه می شود.
وی افزود: در این موکب ها خدمات پزشکی با همکاری اورژانش ۱۱۵، اسکان موقت زائران با همکاری هلال احمر و غرفه نمازخانه و خدمات فرهنگی با همکاری ادارهکل تبلیغات اسلامی از سایر خدمات ارائه شده به زائران در مسیر خروجی سنندج به سمت کرمانشاه است.
حجت الاسلام کاروند با اعلام اسامی متولیان موقوفات همکار در برپایی موکب اجرای نیت موقوفات اهل سنت کردستان اظهار داشت: این موکب با همکاری آقایان محمد صدیقی(متولی موقوفه امانالله خان ثانی)، احمد صدیقی(متولی موقوفه خانم بزرگ)، علیرضا وزیری(متولی موقوفه میرزا محمدرضا وزیر)، اردشیر معتمدوزیری(وکیل متولی موقوفه محمدتقی معتمدوزیری) و بهروز معتمدوزیری (وکیل متولی موقوفه ماهرخسار معتمدوزیری) برپا شده است.
وی در پایان سخنانش با بیان اینکه خدمت گزاری به زائران امام حسین توفیقی بزرگ است، خاطرنشان کرد: خدمت گزاری به زائران امام حسین(علیهالسلام) کار بسیار زیبا و ارزشمندی است که توسل به این وجود گرانقدر سبب آرامش انسان می شود.
آمده ایم تا فتنه دشمنان را نقش بر آب کنیم/ برادران دینی اهل سنت دوشادوش شیعیان در راهپیمایی اربعین حسینی
حضور اهل سنت در کنار برادران شیعی در پیادهروی اربعین حسینی فتنه دشمنان را خنثی خواهد کرد.
پیادهروی ساده و خالصانه و به قصد زیارت امام حسین (علیهالسلام) مخصوص شیعیان نیست و بسیاری از اهل سنت نیز در این مراسم شرکت میکنند، همچنان که آمارها و گزارشات نیز مؤید این مطلب است.
مراسم پیادهروی اربعین هرگز نمایش اقتدار شیعه در برابر دیگر فرق اسلامی نبوده و نیست بلکه نمایش اقتدار جبههی حق در برابر ظلم جهانی و به نوعی تبلیغ به سوی وحدت است.
همزمان با برگزاری بزرگترین راهپیمایی جهان به سمت کربلای معلی زائران حضور اهل سنت در این همایش عظیم بیشتر از سالهای گذشته به چشم میخورد و مشاهده میشود به گونهای که خواهران و برادران دینی اهل سنت دوشادوش شیعیان در راهپیمایی اربعین حسینی حضور گسترده ای دارند و میروند تا به این سیل خروشان بپیوندند.
براساس این گزارش، یکی از زائران اهل سنت که اهل سیستان و بلوچستان است و ساعتی را در موکب گچساران حضور یافته است در این خصوص میگوید: می رویم تا با وحدت در کنار هم دشمنان اسلام را نا امید کنیم.
وی ادامه داد: تلاش دشمن و فضا سازی آنها ما را باید هوشیارتر کند.
این زائر کربلای معلی گفت: دشمن تنها هدفش نفاق و تفرقه است و ما آگاهتر از آنها هستیم و با حضورمان به آنها و تمامی استکبار جهانی ثابت خواهیم کرد وحدت شیعه و سنی در راهپیمایی بزرگ اربعین به اوج خواهد رسید.
وی عنوان کرد: امروز باید گفت پیاده روی بزرگ اربعین پیامهای مختلفی در بعد سیاسی به جهانیان دارد و این حضور باشکوه اقتدار جهان اسلام را به رخ استکبار میکشد.
عالم اهل سنت: به زیارت قبر سیدنا حسین بروید
"زیارت قبور هیچ اشکالی ندارد بلکه تاکید هم شده و عادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) همیشه بر این بود که به جنت البقیع (قبرستان بقیع) می رفت و دعا می کرد."
مولوی عبدالغنی دهانی، از علمای سرشناس و مدرسین دارالعلوم زاهدان در مورد نظر اسلام درباره زیارت قبور گفت: زیارت قبور درست است که از مسایل اختلافی است اما آنچه که نزد اهل سنت معتبر هست، اینست که زیارت قبور هیچ اشکالی ندارد بلکه تاکید هم شده و عادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) همیشه بر این بود که به جنت البقیع (قبرستان بقیع) می رفت و دعا می کرد.
و اولین کسی هم که بر قبر سیدنا حسین رضی الله عنه تشریف بردند و زیارت کردند جابر ابن عبدالله صحابی بزرگوار پیامبر بود.
لذا زیارت قبور نه اینکه منع نشده بلکه تاکید هم شده است. حتی به زیارت قبر سیدنا حسین(علیه السلام) بروند؛ [زیارت قبور] صحابه بزرگوار بروند؛ همه جا فرقی نمی کند؛ چه پیاده بروند و چه سواره. اراده کردن به همچنین سفرهایی هیچ اشکالی ندارد. از نظر شرعی درست است و هیچ منعی هم ندارد.
چرا نامه اعمال انسان به دست فرشتگان نوشته میشود؟
نامه اعمال؛ نامه ای است که تمامی کارهای آدمی از کارهای خوب وی گرفته تا کارهای بد در آن ثبت شده است و در آخرت به دست وی داده می شود، اما در این بین خداوند فرشتگان را مسئول ثبت اعمال و نوشتن این نامه قرار داده است. امروز باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد به این موضوع و چرایی آن بپردازد.
نامه اعمال انسان به چه معناست؟
همگان نامه اعمال را نامهای می دانند که تمام کارهای خوب و بد انسان در آن نوشته شده و در آخرت به دست وی داده می شود. براساس روایات، دو فرشته بر شانه راست و چپ هر فردی قرار دارند که یکی از آنها کارهای خوب و دیگری کارهای بد را ثبت میکند.
بر پایه آیات قرآن، در قیامت نامه اعمال نیکوکاران را به دست راست آنان میدهند و به بهشت فرستاده میشوند و بدکاران نیز نامه خود را با دست چپ یا از پشت سر دریافت میکنند و به جهنم میروند.
قرآن کریم، با واژههای «کتاب»، «زبر»، «طائر» و «امام مبین» از «نامه اعمال» یاد کرده است و مفسران با استناد به قرآن، از سه نوع نامه اعمال، ویژه افراد، امتها و همه انسانها نام میبرند.
در اینکه جنس «نامه اعمال» چیست، چند نظریه وجود دارد. از جمله چیزی شبیه نامههای مادی، روح انسان، حقیقت اعمال یا آثار اعمال انسانها که در قیامت آشکار میشود.
انواع نامه اعمال
مفسران با استناد به آیات قرآن، معتقدند برای هر انسانی، سه نوع نامه عمل وجود دارد؛
نامه اعمال ویژه هر فرد که تمام کارهای نیک و بد و ریز و درشت او در آن ثبت میشود.
نامه اعمال ویژه امتها که مجموعه اعمال آنها در آن ثبت میشود.
نامه اعمالی که کارهای همه انسانها را در آن ثبت میکنند.
بعضی از مفسران معتقدند منظور از نامه اعمال نوع سوم، لوح محفوظ است.
نویسندگان اعمال چه کسانی هستند؟
قرآن کریم از نویسندگان نامه اعمال، با تعبیرهای مُتَلَقِیان، رقیب و عتید و کراماً کاتبین یاد کرده است و بر پایه روایات، همواره دو فرشته همراه انسان هستند.
یکی از آنان بر شانه راست او قرار دارد و اعمال نیک وی را ثبت میکند. فرشته دیگر بر شانه چپ اوست و اعمال بد او را مینویسد.
برخی از روایات، تعداد آنان را چهار عدد دانستهاند؛ بدینگونه که دو فرشته، مامور ثبت اعمال روز و دو فرشته دیگر مامور ثبت اعمال شب هستند.
از بعضی روایات استفاده میشود فرشتگان، کارهای خوب را سریع مینویسند؛ اما کارهای بد را چندین ساعت دیرتر ثبت میکنند. به این امید که فرد گناهکار توبه نماید یا کار نیکی انجام دهد که اثر آن کار بد را از بین ببرد.
در روایات آمده یکی از دلایل نوشتن نامه عمل، این است که در قیامت انسانها نتوانند کارهایی که انجام دادند را انکار کنند.
بهعلاوه اینکه در دنیا نیز از حضور فرشتگان شرم کنند و گناه انجام ندهند.
چرا فرشتگان اعمال انسان را مینویسند؟
در قرآن میخوانیم که فرشتگان حافظان اعمال انسانها هستند:
«وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ. کِراماً کاتِبینَ. یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون»؛
و البته بر شما نگهبانانى است. بزرگوارانى نویسنده (از فرشتگان)؛ که [ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص]آنچه را میکنید میدانند.
منظور از «حافظین» در این آیه شریفه، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسانها اعم از نیک و بد هستند که در آیه دیگری از قرآن تعبیر به «رقیب» و «عتید» شده است:
«هیچ سخنى را بر زبان نمیآورد جز آنکه در نزد او فرشته مراقب حاضر و آمادهاى [براى نوشتن]است» و در آیه دیگری میخوانیم: «[به یاد آر]آنگاه که آن دو (فرشته) دریافتکننده، از راست و از چپ او نشسته [افکار و اعمال او را]دریافت میکنند».
این آیات شریفه اشاره دارند به اینکه اعمال انسان غیر از طریق یادآوری خود صاحب عمل، از راه دیگری نیز محفوظ است و آن محفوظ بودن با نوشتن فرشتگان نویسنده اعمال است که در طول زندگی هر انسانی موکل بر او هستند و انسانها بر معیار آن اعمال؛ پاداش و کیفر میبینند.
همچنان که فرمود: «نامهات را بخوان؛ کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى».
درباره اینکه چرا خداوند فرشتگان را بر انسان گماشته است، دلایلی بیان شده است؛ از جمله:
تا انسان گمان نکند که خداوند از اعمال آنان بیخبر است و این یک نوع لطفی است از جانب خداوند بر انسان؛ زیرا وقتی انسان بداند که خداوند فرشتگانی را گماشته تا به صورت ویژه از اعمال او مراقبت کنند، انگیزه اش برای دوری از گناه بیشتر می شود.
شخصى از امام صادق (ع) پرسید:
علت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسانها چیست، در حالىکه میدانیم خداوند: «عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى» است؛ یعنى هر چیزى را که از آن مخفیتر نیست میداند؟!
امام (ع) در پاسخ فرمود:
«خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آنها را شهود بر بندگانش قرار داد، تا بندگان به خاطر مراقبت آنان، بیشتر مراقب اطاعت الهى باشند، و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند، و چه بسیار بندهاى که تصمیم به گناه میگیرد سپس به یاد فرشته میافتد و خوددارى میکند، میگوید: پروردگارم مرا میبیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهى میدهند. علاوه بر این، خداوند به رحمت و لطفش اینها را مأمور بندگان کرده، تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آنها دور کند و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آنها نمیبینند تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آنها فرا رسد».
از این روایت به خوبى استفاده میشود که آنها علاوه بر مأموریت ثبت اعمال، مأمور حفظ انسان از حوادث ناگوار و آفات و وسوسههاى شیاطین نیز هستند.
از آنجا که نظام عالم بر اساس اسباب و مسببات شکل گرفته است، برخی فرشتگان نیز اسبابی برای ثبت و ضبط اعمال انسانها هستند.
بنابراین، علاوه بر احاطه علمی خداوند بر ظاهر و باطن انسان دو فرشته نیز مراقب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت میکنند، پیوسته، با او هستند و لحظهای از او جدا نمیشوند.
عواقب اجتماعی سوءظن از منظر قرآن کریم
قرآن کریم سوءظن نسبت به دیگران و تجسس در احوال آنها را به دلایل مختلف از جمله بروز اضطراب در فرد همچنین عواقب اجتماعی فراوان نهی میکند.
تجسس و سوءظن؛ گناهانی که در قرآن مجید منع شدهاند
یا ایها الذین أمنوا إجتنبوا کثیرا مِن الظَّنِّ إنَّ بعض الظن إثم و لا تجسَّسوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری گمان ها دوری کنید، زیرا بعضی گمان ها گناه است و در کار دیگران تجسس نکنید. (سوره مبارکه حجرات، آیه١٢). این آیه به گناهانی اشاره می کند که می تواند صمیمیت بین مسلمانان را کمرنگ کند؛ سوء ظن و تجسس در امور دیگران.
در آیه می فرماید از گمان کردن نسبت به دیگران دوری کنید؛ زیرا بعضی از گمان ها گناه است. ذهن انسان هیچ وقت از فکر کردن راجع به موضوعات گوناگون متوقف نمی شود. دائم به موضوعاتی که دیده و اتفاقاتی که افتاده فکر و آن موضوعات را تحلیل می کند. انسان نمی تواند این خاصیت ذهن را از ذهن و فکرش بگیرد؛ اما می تواند به بعضی موضوعات فکر نکند. البته در ابتدای کار سخت است و احتیاج به مداومت دارد. ذهن انسان ها همینکه انسانی را می بیند، قضاوت هایی می کند، گاه این قضاوت ها درست و بعضی اوقات نادرست است. به همین دلیل خداوند متعال برای اینکه مؤمنان مرتکب اشتباه نشوند از ابتدا می فرماید از ظن و گمان نسبت به همدیگر دوری کنید؛ زیرا گاهی این ظن ها اشتباه است.
گمان به دو قسم خوب و بد تقسیم میشود. آیه شریفه به گمان بد اشاره دارد. گمان بد چند قسم است:
اول سوء ظن به خداوند متعال: سوء ظن به خدواند متعال شامل مواردی می شود که یک کار ناپسند را به خدای متعال نسبت داده شود. مثلا کسی فکر کند خدا صدای من را نمی شنود، خدا من را فراموش کرده یا اگر کسی از ترس مخارج زندگی ازدواج نکند در حقیقت به خدا سوء ظن دارد و در عمل نشان می دهد، خدا قادر نیست خرج خانواده من را بدهد.
دوم سوء ظن به مردم، آیه شریفه این نوع سوء ظن را نهی می کند. انسان ها نباید در فکرشان در مورد دیگران بد بیاندیشند. سوم سوء ظن به خود این نوع از سوء ظن نه تنها نهی نشده؛ بلکه سفارش شده که انسان نسبت به خودش سوء ظن داشته باشد. زیرا اگر انسان نسبت به خود حسن ظن داشته باشد و همه کارهای خود را خوب ببیند، راه ترقی خود را بسته است. سوء ظن به خود به این معناست که انسان هر کار کوچک و بزرگ خود را زیر ذرهبین بگذارد و نیت و عملش را بررسی کند که واقعا در تمام مراحل قربة الی الله انجام داده یا نه. آیا با این کار کسی را اذیت کرده، آیا می توانست بهتر انجام دهد یا نه، با این بررسی ها ذهن انسان مشغول قضاوت به کار خود می شود و از قضاوت دیگران پرهیز می کند. (تفسیر نور، قرائتی، ج ١١، ص ١٨٧-١٨٦).
پیامبر اکرم (ص) فرمود: إیّاکم الظَّنَّ، فإنّ الظّنَّ أکذبُ الحدیث و لاتَحَسسوا و لا تجسسوا؛ از گمان بپرهیزید، زیرا گمان دروغ ترین سخن است و تجسس و کنجکاوی نکنید (میزان الحکمة، ری شهری، ج ٦، ص ٥٦٩).
راه گفتوگو با همه انسان ها باز است به شرط اینکه راجع به موضوعاتی گفتوگو شود که برای دو طرف مفید باشد. وقتی از موضوعات شخصی و خصوصی سوال شود، مطمئنا یک طرف اذیت می شود و فایده ندارد. در آیه شریفه مؤمنان را از این نوع سوالات بر حذر داشته با کلمه " لاتجسسوا".
پیامبر اکرم (ص) همچنین می فرمایند: مَن أساء بأخیه الظَّنَّ فقد أساءَ بربِّه إن الله تعالی یقول: اجتنبوا کثیرا من الظَّنّ؛ هر که به انسان دیگر گمان بد برد، به پروردگارش گمان بد برده است؛ زیرا خداوند متعال می فرماید از بسیاری گمان ها بپرهیزید (همان، ص ٥٧٠).
امام علی (ع) إطرَحوا سوء الظّنِّ بینکم فإن الله عزوجل نهی عن ذلک؛ گمان بد نسبت به یکدیگر را دور افکنید؛ زیرا خداوند عزوجل از این امر نهی کرده است (همان، ص ٥٧٠).
امام علی (ع) مَن غلب علیه سوء الظّن لم یترک بینه و بین خلیل صلحا؛ هر کس سوء ظنش به دیگران زیاد شود، راه آشتی با هیچ دوستی را باز نمیگذارد (همان، ص ٥٧٣).
امام به یکی از آثار بد اجتماعی سوء ظن در این روایت اشاره می کنند. وقتی انسانی حرف اشتباهی می زند یا نادرست رفتار می کند تا طرف مقابل از آن اشتباه نگذرد و آن را نبخشد رابطه اصلاح نمی شود. در این حالت بهترین برخورد حسن ظن است؛ زیرا با سوء ظن به طرف مقابل، رابطه اصلاح نمی شود. امام هم به همین مطلب اشاره دارند که اگر به مردم با سوء ظن نگاه شود؛ همه کار آنها بد تفسیر می شود و در این حال آن فرد دوستی ندارد.
در واقع حسن ظن به مردم راحتی و اسایش را برای فرد به ارمغان می اورد.
پیامبر اکرم (ص): أُطلُب لأخیک عُذرا فإن لم تجد عذرا فالتمس له عُذرا؛ برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی و اگر عذری نیافتی، عذری بتراش. (همان، ص ٥٦٦).
هر چه انسان ها بتوانند رفتار و حرف دیگران را به خوبی توجیه کنند؛ این نشانه سلامت روان و روح آن فرد است. حتی اگر نمی شود آن کار را جوری توجیه کرد، پیامبر خدا (ص) می فرماید برای آن رفتار عذری درست کن و یک جوری توجیه کن، در این حال اضطراب و ناراحتی خود شخص کم می شود.
اولین واکنش دولت سعودی نسبت به نفتکش حادثه دیده ایرانی
سخنگوی اداره مرزبانی دولت سعودی در اولین واکنش به حادثه نفتکش ایرانی در دریای سرخ، مدعی شد که قصد کمکرسانی به این نفتکش را داشته است.
اولین واکنش دولت سعودی نسبت به نفتکش حادثه دیده ایرانی
سخنگوی اداره مرزبانی سعودی امروز (شنبه) در اولین واکنش به حادثه برای نفتکش ایرانی در دریای سرخ و در نزدیکی ساحل «جده» مدعی شدکه مرزبانی سعودی قصد کمکرسانی داشته اما نفتکش ایرانی جی پی اس خود را خاموش کرده و تماسها را بی پاسخ گذاشته است.
به گزارش خبرگزاری رسمی عربستان سعودی (واس)، در بیانیه صادر شده آمده است که در ساعت ۱۱:۴۷ دقیقه روز جمعه (به وقت محلی) ایمیلی از ایستگاه ساحلی جده دریافت شد که حاوی پیام ناخدای نفتکش (سابیتی) که پرچم ایران را حمل میکرد بود.
به ادعای مرزبانی سعودی، در پیام ناخدای نفتکش آمده بود که دماغه نفتکش دچار شکستگی شده و مواد نفتی در حال نشت کردن به داخل دریاست.
این بیانیه افزود: «هنگامی که در حال تحلیل اطلاعات از سوی مراکز هماهنگی جهت امدادرسانی بودیم، مشخص شد که نفتکش به مسیر خود ادامه داده و از مسافت ۶۷ مایل دریایی ساحل جده دور شده است و همچنین جی پی اس خود را نیز خاموش کرده و به تماسها پاسخگو نیست.»
مرزبانی دولت سعودی در ادامه مدعی شد: در ساعت ۱۵:۵۰ دقیقه، بار دیگر مکان نفتکش به روزرسانی و مشخص شد که در مسافت ۷۹ مایل دریایی در جنوب غرب ساحل جده و در ۶۴ مایل دریایی نزدیکترین ساحل قرار دارد و با سرعت ۹.۷ گره دریایی در درجه ۱۵۲ در حال حرکت است.
بامداد روز جمعه، بدنه یک فروند نفتکش ایرانی (سابیتی) متعلق به شرکت ملی نفتکش در ۶۰ مایلی بندر جده عربستان سعودی دچار انفجار شد. این نفتکش پس از مدتی به شرایط پایدار رسید و مسیر خود را به سوی خلیج فارس در پیش گرفت.
در پی این ماجرا، دیروز «سید عباس موسوی» سخنگوی وزارت امور خارجه، اعلام کرد: بررسیهای انجام شده توسط شرکت ملی نفتکش ایران نشان میدهد که کشتی ایرانی از مکانی نزدیک به کریدور عبوری این نفتکش از شرق دریای سرخ، دو بار و به فاصله حدود نیم ساعت مورد هدف قرار گرفته و آسیب دیده است.
«علی شمخانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نیز در این خصوص تاکید کرده است که اهزنی دریایی و شرارت در آبراههای بین المللی که با هدف ناامنسازی رفت و آمد شناورهای تجاری انجام میشود بدون پاسخ نخواهد ماند.
شمخانی تصریح کرده، با بررسی تصاویر ویدیویی موجود و شواهد اطلاعاتی جمعآوری شده، سرنخهای اصلی این ماجراجویی خطرناک بدست آمده است.
چگونه در راه حق ثابت قدم بمانیم؟
مطالعه تاریخ گذشتگان و سرگذشت انبیای گذشته، میتواند به ثبات قدم در راه حق کمک کند. قرآن به پیامبر (ص) میفرماید: «وَکُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ: و هر یک از سرگذشتهای پیامبران [خود] را که بر تو حکایت میکنیم، چیزی است که دلت را بدان استوار میگردانیم».
ویژگی های حضرت عباس
حضرت ابوالفضل العباس (ع)، دارای چند ویژگی خاص است که افراد معدودی در تاریخ چنین ویژگیهایی را دارند.
ویژگی اول، مدح توسط ائمه معصومین (ع) است؛ چنانکه امام صادق (ع) ایشان را با عبارت «نَافِذُ الْبَصِیرَةِ» توصیف کرده و امام سجاد (ع)، حضرت را صاحب مقام ویژه دانسته است.
ویژگی دوم، شاگرد ویژه مکتب چهار معصوم بودن است.
ویژگی سوم، مقام خاص آن حضرت است که همه شهدا روز قیامت به این مقام غبطه میخورند. امام صادق (ع) زیارتنامه خاص حضرت را با این سلام آغاز کرده است: «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ».
ویژگی چهارم حضرت، جایگاه خاص ایشان در نزد امام حسین (ع) و در میان لشکر آن حضرت است. گاهی بعضی افراد، به تنهایی یک امت هستند؛ چنانکه قرآن کریم، حضرت ابراهیم (ع) را یک امت معرفی کرده است. حضرت عباس (ع) هم به تنهایی یک لشکر برای امام حسین (ع) بود؛ زیرا وقتی همه یاران امام به شهادت رسیده بودند و حضرت عباس (ع) میخواست به میدان برود، امام به او فرمود: «لشکرم از هم میپاشد». در گذشته علم لشکر را به دست کسی میدادند که دشمن بداند تا این فرد زنده است، جرئت ندارد به لشکر نزدیک شود. حضرت عباس (ع) قوام خیمهها و لشکر امام حسین (ع) بود؛ از همین رو بود که وقتی علیاکبر (ع) و دیگر یاران به شهادت رسیدند، امام حسین (ع) با خیال آسوده خیمهها را رها کرد و بالای سر هر یک از یاران آمد.
مقام و منزلت حضرت عباس (ع) تا آنجاست که میتوان حضرت را مصداق دیگری از آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ» دانست که در شب لیلةالمبیت، در شأن امیرالمؤمنین (ع) وارد شده است. حضرت عباس (ع) نیز نه تنها جان خود را فدای امام کرد؛ بلکه صبح روز عاشورا به برادرانش فرمود: «یا بَنی اُمِّی! تَقَدَّمُوا حَتّی أَرَاکُمْ قَدْ نَصَحْتُمْ لِلّهِ وَ لِرَسولِهِ: ای پسران مادرم! به سوی میدان مبارزه بروید تا ببینم که چگونه در راه خدا و پیامبرش اخلاص میورزید و در این راه خیرخواهی میکنید». از همین روست که خداوند مقام باب الحوائجی را به ایشان عطا کرده است.
تفاوت ثبات قدم با لجاجت و تعصب
ثبات قدم، به معنای ایستادگی بر موضع حق و موضع برخاسته از عقل و منطق و دعای همیشگی مؤمنان است: «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا: پروردگارا، بر [دلهای] ما شکیبایی فرو ریز و گامهای ما را استوار دار». اولین درس واقعه جانسوز عاشورا را میتوان، ثبات قدم در دینداری و دفاع از حق دانست؛ چنانکه در زیارت عاشورا نیز همین مسئله را از خداوند در خواست میکنیم: «وَ ثَبِّت ِلی قَدَمَ صِدق». در زیارت جامعه کبیره نیز میخوانیم: «فَثَبِّتنِی اللهُ أبَداً مَا حَیِیتُ عَلَی مُوَالاتِکُمْ».
حضرت عباس (ع) و یاران امام حسین (ع)، مصداق بارز ثبات قدم و استواری در راه حق هستند؛ زیرا اگرچه میدانستند به شهادت میرسند، اما در دفاع از حق با حضرت همراه شدند. دشمن نیز گاه در جبهه کفر خود استواری میکند، سپاهیان لشکر ابنسعد که در جبهه کفر خود باقی ماندند. این پافشاری و اصرار، لجاجت، تعصب و تحجر است؛ یعنی ماندن بر موضع باطل که صفتی منفی است؛ چنانکه قرآن میفرماید: «لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ».
امام سجاد (ع) درباره این لجاجت و تحجر لشکریان ابنسعد میفرماید:
در روز عاشورا وقتی امام حسین (ع) عازم میدان شد، عمامه پیامبر (ص) را بر سر بست و شمشیر حضرت را در دست گرفت. وقتی وارد میدان شد، به لشکر ابنسعد فرمود: «این عمامه را میشناسید که عمامه پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، میشناسیم». حضرت فرمود: «این شمشیر را میشناسید که شمشیر پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، میشناسیم». حضرت فرمود: «شما را به خدا قسم میدانید مادرم، فاطمه، دختر پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، میدانیم». فرمود: «میدانید پدرم علی (ع)، پسرعموی پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، میدانیم». سپس گفتند: «غَیْرُ تَارِکِیکَ حَتَّی تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطَشاً: تا تو را به شهادت نرسانیم، از این بیابان نمیرویم».
قرآن درباره این افراد به پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی: تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی».
اهمیت ثبات قدم و جدا نشدن از دین
اهمیت ثبات قدم و استواری در دین، جهتدهندۀ مسیر زندگی است و عزت و سربلندی انسان را به دنبال خواهد داشت. در حقیقت کلید دستیابی به موفقیت و پیروزی، در همین استقامت بر اصول و اعتقادات نهفته است. خداوند درباره کسانی که از این مسیر جدا میشوند، به پیامبر (ص) فرموده است: «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ».
رسولخدا (ص) نیز این مسئله را پیشبینی کرده بود. انس بن مالک میگوید:
خدمت حضرت رسیدم، در حالی که روی حصیری خوابیده بود. حضرت از من پرسید: «فرد دیگری هم همراه توست؟». گفتم: «خیر». حضرت فرمود: بدان که اجل من نزدیک شده و اشتیاقم به دیدار پروردگارم و برادرانم، پیامبران پیش از من، به درازا کشیده است». سپس گریست. عرض کردم: «برای چه گریه میکنید؟». حضرت فرمود: «چگونه نگریم، وقتی میدانم بعد از من چه بر سر امتم میآید». عرض کردم: «یا رسولالله! بعد از شما چه بر سر امت میآید؟». حضرت فرمود: «خواستههای گوناگون و بریدن رشته خویشاوندی و عشق به مال و مقام و به وجود آمدن بدعت در دین».
تزلزل در دفاع از حق، ناشی از عجز، ضعف و سستعنصری است که موجب انحرافات بسیاری میشود. چنانکه در جنگ جمل، بسیاری از کسانی که با امیرالمؤمنین (ع) جنگیدند، یا از خویشاوندان آن حضرت بودند و ارتباط خویشاوندی خود را با امام قطع کرده بودند و یا کسانی که در جنگ با مشرکین، در کنار امیرالمؤمنین (ع) جنگیده بودند؛ اما گرفتار ریاستطلبی و پولپرستی شده بودند.
حبّ دنیا و پولپرستی، یکی از عوامل تزلزل ثبات قدم در دینداری است. تا زمانی که رسولخدا (ص) در قید حیات بود، هیچ اختلاف و دعوایی بر سر مال و پول و دنیا نبود؛ اما پس از رحلت آن حضرت، وضعیت بسیاری از افراد به گونهای تغییر کرد که مال التجاره و اموالشان قابل شمارش نبود. عبدالرحمان بن عوف، یکی از این افراد بود که هنگام وفاتش، شمشهای طلایش را با تبر تقسیم میکردند؛ در حالی که وقتی از مکه به مدینه آمد، نه غذایی برای خوردن و نه جایی برای استراحت کردن داشت. فردی او را به خانهاش برد و به او غذا و محل استراحت داد.
این اتفاق در انقلاب اسلامی ما نیز رخ داد. وقتی هواپیمای امام خمینی از پاریس در تهران بر زمین نشست، افراد بسیاری در کنار امام بودند که متأسفانه از انقلاب و آرمانهای امام برگشتند، تا جایی که بعضی با لباس زنانه از کشور فرار کردند. اگر چه افراد بسیاری نیز در میانه راه سوار قطار انقلاب شدند و در دفاع از دین و ارزشهای انقلاب، تا پای جان ایستادگی کردند.
دعایی برای ثبات قدم در دین
وقتی انسان مقصد و راه را شناخت، آن را پذیرفت و به آن ایمان آورد؛ باید در این راه، بر اساس روشی گام بردارد که پروردگار جهانیان تعیین کرده است. این، همان چیزی است که از آن به عنوان دین اسلام یاد میشود و همۀ پیامبران در قالب شیوهها و سبکهای زندگی، به آن دعوت کردهاند. در واقع، استقامتورزی در اصول دین که مأموریت پیامبر (ص) در ابلاغ رسالات الهی است، از مهمترین اصولی است که در استقامت حقیقی، لازم و ضروری قلمداد میشود؛ زیرا چنین استقامتی است که موفقیتآمیز خواهد بود و انسان را در دین و آخرت به پیروزی و فلاح و رستگاری و سعادت میرساند. اهمیت این مسئله تا آنجاست که پیامبر (ص) و ائمه (ع) همواره آن را برای اصحاب خود طلب میکردهاند.
حضرت عبدالعظیم حسنی فردی فقیه، عالم و مفسر بزرگی بود. هنگامی که خدمت امام هادی (ع) رسید، از حضرت اجازه گرفت تا عقایدش را ارائه کند تا اگر دینش مرضی و پسندیده است تا قیامت بر آن باقی بماند. پس از کسب اجازه، عقایدش را برای امام بازگو کرد. حضرت برایش چنین دعا کرد: «ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الآخِرَةِ».
ثبات قدم در شرایط سخت
یکی از مواقعی که فرد میتواند ثبات قدمش را نشان دهد، شرایط بحرانی است؛ مانند وقتی که جنگی اتفاق میافتد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون: ای کسانی که ایمان آوردهاید! چون با گروهی برخورد میکنید، پایداری ورزید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید». بسیاری از کسانی که از قطار انقلاب پیاده شدند، در حوادث و اتفاقات دچار ریزش شدند. برخی در جریان سال ۸۸ از قطار انقلاب پیاده شدند و برخی در سالهای قبلتر از آن. تا زمانی که امام خمینی در قید حیات بود، بسیاری از این افراد در کنار ایشان بودند؛ اما پس از رحلت امام، دچار ریزش شدند.
روزی فردی به امام جواد (ع) نامه نوشت و از پدرش که فردی ناصبی بود و به اهلبیت (ع) ناسزای میگفت، شکایت کرد.
امام جواد (ع) در پاسخ به سه نکته بسیار مهم اشاره کرد:
۱. «الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْمُکَاشَفَةِ: مدارا برای تو بهتر از رو در رویی و مقابله کردن با پدر است». یکی از مسائل بینالمللی اسلام، احترام به والدین اعم از کافر یا مسلمان است. احترام والدین در هر حالتی باید حفظ شود. مسئله دیگری که اهمیت بینالمللی دارد و اختصاص به مسلمانان ندارد، امانتداری و وفای به عهد است.
۲. «وَ إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرَا: شکیبایی و بردباری پیشه کن و صبور باش». روزهای سخت تمام میشود. انقلاب اسلامی موجهای بلندی مانند جنگ تحمیلی، تحریمهای سخت اقتصادی، موشکباران شدن شهرها و ... را پشت سر گذاشته است، اما اکنون هم پشتوانه مالی و هم پشتوانه قضایی دارد. برای مقابله با دشمن باید از حضرت زینب درس گرفت که در مجلس یزید به او فرمود: «فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا: هر چه میتوانی نقشه بکش و تلاش کن. به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحی ما را، نام ما را، پیام ما را نمیتوانی از میان برداری».
۳. «فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ: صبور باش که عاقبت نیک در انتظار متقّین است». اگر انسان میخواهد دنیایی با آرامش و آخرتی سعادتمند و مطمئن در انتظارش باشد، باید با ایستادگی بر انجام واجبات و ترک محرمات، خود را در برابر حربههای شیطان و جنودش بیمه کند. حضرت در انتهای نامه نوشت: «ثَبَّتَکَ اللَّهُ عَلَی وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ: خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان که دوستشان داری، ثابت قدم بدارد».
ثابت قدم و استوار بودن، بر مسیر حق ماندن، از قطار اسلام و دین پیاده نشدن و این قطار را به آخر ایستگاه رساندن، بسیار مهم است. تاریخ انسانهای بسیاری را به خاطر دارد که اگر چه ابتدا در جبهه کفر بودند، اما سعادتمند از دنیا رفتند. چنانکه حر بن یزید ریاحی، ابتدا مقابل امام حسین (ع) ایستاد و راه را بر امام (ع) بست، اما متحول شد و در رکاب امام (ع) به شهادت رسید. انسانهای بسیاری نیز بودهاند که اگر چه در جبهه حق بودند، اما دچار انحراف شده و در حال کفر از دنیا رفتند. آنچه مهم است اینکه انسان در انتها از مسیر حق جدا نشود. از همین رو بود که پیامبر (ص) سه بار فرمود: «الْعَمَلُ بِخَوَاتِیمِهِ: هر کاری به پایان آن است».
راهکارهای ثابت قدم بودن
۱. خواندن آیات و دعاها برای ثبات قدم
آیات و دعاهای بسیاری وجود دارد که در آنها از خداوند طلب ثبات قدم شده است؛ مانند این آیه شریفه که میفرماید: «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا: پروردگارا، بر [دلهای] ما شکیبایی فرو ریز و گامهای ما را استوار دار». امام صادق (ع) نیز در سختیها به خواندن این دعا سفارش کرده است: «یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ». مؤمن آلفرعون پیرو موسی (ع) بود. وقتی تهدید شد، این دعا را زیاد میخواند: «اللَّهُمَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا». در روایت دیگری امام صادق (ع) کسانی را که از مکر و خدعه میترسند، به خواندن این آیه سفارش کرده است: «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد».
دعا باعث رشد انسان میشود: «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ». خداوند در انتهای سوره فرقان میفرماید: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ: بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند». امیرمؤمنان علی (ع)، مردی را دید که از روی نوشته، دعایی طولانی میخواند. به او فرمود: «ای مرد! آن که زیاد را میشنود، اندک را هم پاسخ میدهد». مرد گفت: «سَرورم! پس چه کنم؟». حضرت فرمود: «بگو: الْحَمْدُللهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ: ستایش خدای را بر هر نعمتی، و هر خوبی را از خدا میخواهم و از هر بدی، به خدا پناه میبرم و از هر گناهی، از خدا آمرزش میطلبم».
۲. خواندن نماز شب
خداوند در سوره مزمل به پیامبر (ص) درباره سنگینی امر رسالت میفرماید: «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا» و برای ثبات قدم در این راه به او دستور میدهد که نماز شب بخواند: «قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا». اهمیت دادن به نماز و بهویژه نماز شب، در ثابت قدم ماندن در مسیر حق، بسیار مؤثر است.
در ایام ماه صفر در یکی از کشورهای اروپایی که برای تبلیغ رفته بودم، هنگام نماز در یک پارک روزنامه انداختیم و نماز خواندیم. مردم مسیحی آمدند و ما را تماشا کردند. بعد از نماز یکی از آنها پرسید: «این چه عملی بود که انجام دادید؟». گفتیم: «نماز خواندیم». پرسید: «چند وقت یکبار میخوانید؟». گفتیم: «هر روز و روزی پنج بار میخوانیم: صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء». آن فرد اندکی فکر کرد و گفت: «این کار شما صحیحتر است تا اینکه هفتهای یکبار به کلیسا برویم. کار شما مانند این است که هر روز غفلتزدایی میکنید، مثل هر روز دست شستن». آن فرد مسیحی نمیدانست حقیقت نماز چیست، اما مطلبی را بیان کرد که در روایت آمده است. در روایت آمده است: «هر کس نمازهای پنجگانه را به وقتش انجام دهد، از غافلین نخواهد بود». در واقع، نماز کارواش روح است و سبب اعتدال در زندگی میشود. قرآن، انسان را موجودی حریص و بیتاب معرفی میکند که وقتی بدی به او میرسد، نالان میشود و هر گاه خیری به او میرسد، بخیل است، اما نمازگزاران را از این صفات استثناء کرده است.
۳. عبرتگیری از سرنوشت گذشتگان
مطالعه تاریخ گذشتگان و سرگذشت انبیای گذشته، میتواند به ثبات قدم در راه حق کمک کند. قرآن به پیامبر (ص) میفرماید: «وَکُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ: و هر یک از سرگذشتهای پیامبران [خود] را که بر تو حکایت میکنیم، چیزی است که دلت را بدان استوار میگردانیم».
هست اندر صورت هر قصهای // خردهبینان را ز معنا حصهای
پیامبر (ص) را مجنون میخواندند. خداوند قصه نوح (ع) را برای حضرت بیان میکند که در طول ۹۵۰ سال مردم آن حضرت را مجنون، بیکار و پیر خطاب میکردند.
آن یکی میگفت بیکاری مگر // یا شدی فرطوت و عقلت شد ز سر
پیامبر (ص) را با سنگ میزدند، خداوند قصه حضرت نوح (ع) را بیان میکند که مردم ایشان را هم اذیت میکردند؛ همچنانکه حضرت هود (ع) را هم مورد آزار و اذیت قرار میداند. مردم به سخنان پیامبر (ص) اهمیت نمیداند و از حضرت اطاعت نمیکردند، خداوند قصه حضرت صالح (ع) را بیان میکند که مردم از او اطاعت نکردند و ناقة الله را به قتل رساندند. مطالعه سرگذشت انبیای گذشته و تاریخ گذشتگان، درس استقامت و ثابت قدم بودن در مسیر حق و تحمل سختیها میدهد.
۴. کمک به دیگران
خداوند درباره کمک به دیگران و ثبات قدم در راه حق میفرماید: «و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وتَثبیتًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ اَصابَها وابِلٌ فَاتَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَلٌّ واللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر: و مثل آنان که مالشان را در راه خشنودی خدا انفاق کنند و با کمال اطمینان خاطر، دل به لطف خدا شاد دارند، مثل بوستانی است که در زمین بلندی باشد و بر آن باران زیادی به موقع ببارد و حاصلی دو چندان (که منتظرند) دهد، و اگر باران زیاد نیاید، اندک بارد (تا باز به ثمر رسد)، و خدا (به کار شما) بیناست».
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر «تَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، ۷ تا ۸ احتمال را مطرح میکند و سپس همه این احتمالات را رد میکند و مینویسد: «افرادی که به مردم کمک میکنند و باری از دوش مردم بر میدارند و دائماً به دیگران خیر میرسانند و از کار زشت دوری میکنند، در راه حق ثابت قدم هستند».
حجتالاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی محمدی
ویژگی جامعه الهی و غیر الهی در کلام سید الشهداء (علیه السلام)
جامعه اسلامی در منابع دینی، دارای شرایطی است که اگر بخواهد به رستگاری برسد، حتماً باید آن ویژگیها را دارا باشد. جامعه دینی تحت شرایط و ویژگیهایی که قرآن و منابع دینی گفته است، تنها می توان راه نجات پیدا کند و در صورتی که جامعه که متشکل از هر فرد و هر خانواده و مسئولیت پذیری تک تک افراد جامعه است، به وظایفشان درست عمل نکنند، نمی توانند به یک جامعه ی مطلوب برسند؛
اما این جامعه مطلوب باید، خصوصیاتی داشته باشد که حتی قرآن در مورد برخی از اهل کتابی که تازه مسلمان شده در ستیز نبوده بلکه با آنان در تعامل هم بوده اند. قرآن آنان را بسیار زیبا و دلنشین توصیف می کند و می فرماید: «لَیْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ.»[1]
«آنها همه یکسان نیستند؛ از اهل کتاب، جمعیّتی هستند که (به حق و ایمان) قیام میکنند؛ و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را میخوانند؛ در حالی که سجده مینمایند.»
نکات آیه:
دو نکته در این آیه بسیار مهم است.
نکته اول: با توجه به این آیه، قرآن خود قبل از آنکه به انصاف در قضاوت دستور بدهد، با انصاف برخورد کرده و در این آیه و آیات دیگر، نسبت به همه ی اهل کتاب یکسان نظر نمی دهد.
نکته دوم: جامعه ایمانی اهل کتاب، دارای ویژگی هایی است:
- آنان، جامعه ای برپا نموده اند و یک امتند.
- آنان به حق و ایمان، پایبندند.
- پیوسته، مخصوصاً تلاوت کننده ی آیات الهی اند.
- صفت مهمشان در عبادت، سجده کردن است؛ یعنی سجده در زندگی شان بسیار نمود دارد؛ سجده نماد، احساس ذلت و توضع کامل در مقام پروردگار است؛ و بالاترین حالتی که عبد در برابر خدا دارد، سجده است.
نتیجه
با توجه به این نکات باید گفت: اگر مسلمانان بخواهند جامعه ای داشته باشند که در نظر قرآن، مورد تایید باشد، باید این ویژگی ها را در وجود خود زنده کند؛ یعنی جامعه ای که یک امت بوده و در این امت، باید به اقامه حق و بروز ایمان، پای بند باشند، و پیوسته تلاوت کننده ی آیات الهی بوده و به عبادت نماز اول وقت مخصوصاً به سجده اهمیت ویژه دهند. البته این آیه اشاره به ویژگی های فردی تک تک افراد آن جامعه دارد.
ویژگی اجتماعی امت
از طرف دیگر، قرآن کریم، به ویژگیهای اجتماعی امت ها و جامعه اسلامی تصریح دارد و می فرماید: «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَیالخَیرِ و یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِالمُنکَرِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[2]
«باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.»
نکات آیه شریفه
در این آیه، خداوند متعال، تصریح می فرماید که جامعه اسلامی باید، سه ویژگی اجتماعی مهم را در درون خود زنده کنند تا رستگار شوند؛
- دعوت به خیر:
دعوت به خیر کردن، از جمله صفاتی است که خداوند آنرا به خودش نسبت می دهد و می فرماید: «وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ.» «... و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید...» این خداست که انسانها را به سوی بهشت و آمرزش دعوت می کند؛ از کنار هم قرار دادن این دو آیه فهمیده می شود که انسان زمانی که به امر به معروف و نهی از منکر، دعوت کند هم رستگار می شود و هم خداوند همو را به بهشت و آمرزش از گناهانش دعوت می کند.
- امر به معروف:
بالاترین دعوت به خیر، امر به معروف است؛ دعوت به انجام نیکی ها بالاتر از انجام خود نیکی است؛ چون دعوت به نیکی کار عملی اجتماعی است و انجام نیکی ممکن است فردی باشد.
- نهی از منکر:
فقط امر به خوبی ها جامعه را رستگار نمی کند؛ باید جنبه سلبی و منفی را نیز در نظر گرفت؛ چنانچه در برخی از منابع دینی، به هر دو بُعد مثبت و منفی یکجا تصریح شده؛ مانند آیه ی «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا» «بنابراین، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست.» که اول باید ظرف قلبی جامعه از تبعیتِ طاغوت که شیطان است، خالی شده و تنفر ایجاد شده و سپس باید به الله ایمان بیاورد، در این صورت است که به ریسمان محکم الهی چنگ زده است. بنابراین، هم جنبه سلبی یعنی نهی از منکر هم کنار جنبه ی مثبت یعنی امربه معروف باید باشد؛ تا جامعه به رستگاری برسد.
با توجه به این دو آیه جامعه ایمانی و مسلمان باید دارای ویژگی های فردی و اجتماعی باشد.
صفات جامعه دینی
صفاتی که برای جامعه دینی در نهج البلاغه بیان گردیده به یک مورد اشاره می کنیم:
۱. تقوای فردی و اجتماعی
امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه همواره به تقوای الهی سفارش شده کرده اند.
در نظر ایشان، تقوا در هر زمان نیاز است؛ و فرمودند: «اتَّقِ اللَّهَ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ».[3] «در هر صبح و شام رعایت تقوا کن!»
تقوا در نظر ایشان داروست؛ چنانچه حضرت می فرمایند: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِکُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکُمْ وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکُمْ.»[4]
«همانا تقواى خداوند براى شما دواى درد دل ها است و چشم براى کورى دل ها و شفاى بیمارى جسدها و اصلاح فساد سینه ها و پاکى آلودگى نفوس و روشنایى پرده هاى چشمان و سبب امنیّت در برابر اضطراب ها و روشنایى تیرگی هاى شماست.»
۲. زهد:
امام سجاد علیه السلام در فرازی از یکی از دعاهای صحیفه در مورد زهد می فرماید: «وَ ارزُقْنی الرَّغْبَةَ فی العَمَلِ لَکَ لآخِرَتی... وَ حَتّی یَکُونَ الغالِبُ عَلَیَّ الزُّهدَ فی دُنْیای.»[5]
«و برای آخرتم، رغبت و مراقبت در عمل (بندگی) برای خودت را روزی ام فرما، تا اینکه بی رغبتی در دنیا بر من دست یابد.»
سخنی با زمامداران
نکته ای که در اینجا مهم است، اینکه جامعه ای که در آن، زمامداران برای بدست آوردن جایگاه و پست و مقام، چنان گوی سبقت از یکدیگر می ربایند که گویا آخرتی در کار نیست، چگونه می توان برای آنها از زهد و عدم وابستگی به دنیا، سخن گفت؛ گویا سخن از زهد گفتن در گوش جنابان، سخنی گزاف و بی معنا می نماید؛ اما حقیقت آن است که جامعه ای که وابستگی هر چه بیشتر زمامدارانش به دنیا، و بزک های شیطانی، بیشتر می شود، حقیقت حدیث سید الشهداء علیه السلام بیشتر آشکار می شود؛ آنجایی که فرمود: «لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق»[6] «رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.»
معنای خشنودی مخلوق و غضب خالق
خشنودی مخلوق یعنی بدست آوردن دنیا، و غضب خالق یعنی از دست دادن آخرت؛ که همان خریدن دنیا و فروش آخرت و دین است؛ چنانچه در زیارت اربعین میخوانیم: «کسانی که به جنگ با ایشان آمدند و بر علیه ایشان دست به دست هم دادند، کسانی بودند که فریب دنیا را خوردند و بهرهی آخرت خود و سعادت ابدی را فروختند به پستترین قیمتها و ارزش خود را اینگونه معامله کردند که به جنگ با امام آمدند آخرت خود را فروختند به ثمن اَوْکَس، پول درهم دینار بسیار قلیل و بیارزش».[7]
عاقبت خشنودی مخلوق
قرآن در مورد عاقبت فروش دین به دنیا میفرماید: «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِاْلآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذاب وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» [8] یعنی: «عدّهای هستند که زندگی دنیا را به زندگی در آخرت معامله میکنند، یعنی آخرت را میدهند و دنیا را میگیرند، دنیا را با از دست دادن آخرت میخرند. اینها کسانی هستند که عذابشان تخفیف داده نمیشود و هیچ کس آنها را یاری نمیکند.»
بنابر این، جامعه ای که زندگی دنیایشان را در عوض آخرت خریدند، به عذابشان تخفیف نمی دهند و هیچ یاری کننده ای نخواهند داشت.
پی نوشت:
[1] سوره آل عمران، آیه ۱۱۳
[2] سوره آل عمران، آیه ۱۰۴
[3] نهج البلاغه، خطبه 198
[4] نهج البلاغه، خطبه 198
[5] صحیفه سجادیه، دعاى 22، بند 8
[6] بحارالانوار،ج 44،ص383
[7] زیارت اربعین
[8] سوره بقره، آیه ٨٦































