emamian

emamian

سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همایش یادها و نام‌ها که صبح امروز در سالن 5 آذر سازمان بسیج مستضعفین برگزار شد، از قرار گرفتن سومین ماهواره ساخت سپاه در مدار زمین خبر داد.

این ماهواره با نام نور3 توسط ماهواره بر ایرانی قاصد پرتاب شده و در مدار 450 کیلومتری زمینی قرار گرفته است.

عیسی زارع پور وزیر ارتباطات نیز با انتشار پیامی در صفحه شخصی خود، پرتاب موفقیت آمیز ماهواره تصویربرداری نور 3 را تبریک گفته و نوشته است:

با تلاش متخصصان نیروی هوافضای سپاه، لحظاتی پیش ماهواره تصویربرداری نور 3 با ماهواربر ایرانی قاصد با موفقیت در مدار 450 کلیومتری زمین قرار گرفت. این موفقیت را به همه مردم تلاشگران صنعت فضایی کشور و متخصصین فضایی سپاه پاسداران تبریک می‌گویم. 

ان‌شا‌الله امسال سال پرباری برای صنعت فضایی کشور خواهد بود.

به گزارش تسنیم، پیش از این، نیروی هوافضای سپاه، ماهواره نور 1 را در تاریخ 3 اردیبهشت 1399 در مدار 425 کیلومتری و ماهواره نور2 را در تاریخ 8 اسفند 1400 در مدار 500 کیلومتری قرار داده بود.

هر سه این پرتاب‌ها توسط ماهواره بر قاصد که توسط متخصصان نیروی هوافضای سپاه ساخته شده، به فضا پرتاب شدند.

نیازهای یک نیروی نظامی به فضا امروزه بسیار گسترده است و به‌گفته سردار حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در گذشته، سایر کارها بدون دستیابی به فضا ناقص می‌ماند. به‌طور خلاصه تصویربرداری در طیفهای مختلف نوری با کیفیت و تفکیک بالا، خدمات رله مخابرات، ارسال فرامین و دریافت داده در مسافتهای بسیار دور به‌صورت بی‌درنگ (Real time) مثلاً برای پهپادها و شناورهای دریایی و در نهایت خدمات مکانیابی جهانی برای سامانه‌های هدایت و ناوبری موشکها و ادوات نظامی و نفرات از جمله مهمترین نیازهای یک نیروی نظامی به خدمات ماهواره‌ای است.

در نتیجه سپاه با محوریت فرماندهی فضایی نیروی هوافضای سپاه نقشه راهی برای رسیدن به ماهواره‌های نظامی لازم را بر اساس تمامی تجربیات کسب‌شده در بخش‌های مختلف کشور در عرصه طراحی و ساخت ماهواره در دستور کار قرار داد که محموله آزمایشی نبأ با پرتاب در فروردین سال 1398، ماهواره سنجشی نور1 با پرتاب در اردیبهشت 1399 و نور2 با پرتاب در 17 اسفند 1400 و امروز ماهواره نور 3 اولین نتایج مسیر فضایی شدن سپاه هستند.

چهارشنبه, 05 مهر 1402 13:43

سه توصیه از امام هشتم شیعیان

امام رضا (ع):

 

وَقِّرُوا کِبارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغارَکُمْ وَ صِـلُـوا اَرْحـامَـکُمْ.

 

به بزرگترهایتان احترام بگذارید و با کوچکترها مهربان باشید و صله رحم نمایید.

 

عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۵

باید زمینه ی استفاده از رحمت و مغفرت و افاضات معنوی الهی را آماده کرد و آن، با ترک گناه است. لذا شما در دعای کمیل میبینید که امیرالمؤمنين (عليه الصلاة والسّلام) می فرماید: «اللهم اغفر لي الذنوب التي تحبس الدعاء.»(1)

یعنی !خدایا آن گناهانی که دعای مرا حبس خواهد کرد آنها را بیامرز.

 گناهان، مانع از اجابت دعا میشود. در همین شبها و سحرها، در دعای شریف ابوحمزه میخوانید:

فرّق بینی و بین ذنبی المانع لى من لزوم طاعتک»(2) خدایا میان من و گناهم فاصله بینداز؛ آن گناهی که مانع از انجام وظایفم میشود و باعث میگردد که نتوانم خودم را به تو نزدیک کنم اصل قضیه، مسأله ی ترک گناه است. (1) مصباح المتهجد، شیخ طوسى، ص 844 إقبال

الاعمال، سید بن طاووس، ص 706 مصباح الكفعمي ، شیخ کفعمی، ص555

(2 مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 590؛ إقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 73 ؛ مصباح الکفعمی، شیخ کفعمی، ص 597 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 89

چهارشنبه, 05 مهر 1402 13:38

حجاب فاطمی در برابر نابینا

حجاب یکی از آموزه‌های زیبای اسلام است که از سویی جنبه اجتماعی دارد. این مقوله مهم در آیات قرآن، روایات و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام از اهمیت خاصی برخوردار است؛ علاوه بر اینکه این امر برای استحکام نظام خانواده برای هر دو رکن خانواده؛ یعنی زن و مرد، واجب شده است.[1]

حجاب فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از نابینا 
دقت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در رعایت حجاب به اندازه‌ای بود که حتی نسبت به شخص نابینا نیز حجاب را رعایت کردند. امام سجاد علیه‌السلام فرمود: «اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ سلام‌الله‌علیها فَحَجَبَتْهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله لَهَا لِمَ حَجَبْتِيهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ؟ فَقَالَتْ سلام‌الله‌علیها إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي»؛[2] «مرد نابینایی از فاطمه سلام‌الله‌علیها اجازه خواست که به خانه آن حضرت وارد شود، حضرت خود را از وی پوشانید، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با دیدن این منظره فرمود: چرا خود را از او پوشاندی و حال آن ‌که او تو را نمی‌بیند؟ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها پاسخ داد: اگر او من ‌را نمی‌بیند، من او را می‌بینم، به‌ علاوه او بوی من‌ را استشمام می‌کند. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: شهادت می‌دهم که تو پاره تن من هستی».  

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله این حرکت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را ستود و وی را پاره تن خود خواند.

چند نکته در مورد این روایت
یک. از آنجا که هرگونه گناه، خطا و پلیدی از ساحت مقدس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به دور است، پس این رفتار حضرت به دلیل ترس از ابتلای به گناه نبوده است؛ بلکه با این کارش، الگوی رفتاری زیبایی را برای زنان و دختران به یادگار گذاشتند.

دو. آنچه از این روایت استفاده می‌شود این است که بوی نامحرم نیز می‌تواند منشأ گناه شود؛ بنابراین حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خود را پوشاند تا نامحرم متوجه بوی حضرت نشود.

سه. بی‌شک این نوع رفتار حضرت، مورد رضایت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله واقع شد.

بنابراین حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، بهترین الگوی رفتاری برای مردان و زنان ایمانی هستند.

پی‌نوشت:
[1]. نور: 30و31.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج43، ص91.

در فصل پاییز و زمستان بیماری‌هایی با طبع سرد همچون سرما خوردگی، بیماری‌های مفصلی، بیماری‌های عصبی، استرس و افسردگی بیشتر می‌شود و ادویه در پیشگیری و درمان برخی از این بیماری‌ها و اختلال‌ها موثر است.

به طور کلی ادویه در مقایسه با میوه و سبزی، آنتی اکسیدان بیشتری دارد که با بیماری‌های مختلف فصلی مقابله می‌کند حتی بعضی ادویه‌های باعث کاهش وزن می‌شوند. طبیعی است که در فصل سرما همه دوست دارند بدنی گرم داشته باشند. در ادامه با ما همراه باشید تا با این ادویه آشنا شوید.

اگر چه بسیاری از کارشناسان طب سنتی و گیاهان دارویی معتقدند هـل با خاصیت خلط آور، سـیر با تاثیر آنتی بیوتیک که دارد، چـوب میخک با ویژگی ضدویروس.

گشنیز بعنوان تقویت دستگاه ایمنی، زردچوبه با تاثیر ضدالتهابی و زنجبیل با خاصیت ضدتهوعی ادویه‌های مناسب فصول سرد سال هستند، اما دارچین تاثیر شگفت انگیزی در پیشگیری و حتی درمان عوارض احتمالی بدنی و روحی در این فصول را دارد .

تاثیر دارچین در کاهش افسردگی فصلی

یکی از خواص مهم دارچین کاهش افسردگی است. حتمالا می‌دانید که برخی از افراد در فضل پاییز دچار افسردگی می‌شوند و در نتیجه دارچین می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای کنترل این مشکل باشد.

کنترل گردش خون

کنترل گردش خون و مبارزه با سرد شدن دست‌ها و پاها در فصل سرما از دیگر خواص بی نظیر دارچین است که حس نامطبوع یخ زدگی دست و پا را به سرعت از بین می‌برد.

کاهنده سر درد

اگر سرما خورده و دچار سردرد هستید بهتر است دارچین مصرف کنید تا نبض شقیقه‌ها و سردردتان کم شود، البته اگر معده شما تحریک شده و حالت تهوع دارید بهتر است زنجبیل را جایگزین دارچین کنید.

درمان سینوزیت

اگرچه درمان قطعی سینوزیت حاد با مراجعه به پزشک متخصص امکان پذیر است، اما دارچین به درمان نسبی سینوزیت مزمن کمک می‌کند.

دارچین، رمز جوانی است و مصرف روزانه آن انسان را سلامت و جوان نگه می‌دارد. خواص دارچین به همین جا ختم نمی‌شود. دارچین معجزه‌ای برای دردهای عضلانی است و به جز درمان اختلال‌های گوارشی، خاصیت آرامش بخشی دارد.

دارچین قند و کلسترول خون را کنترل می‌کند و از آن برای درمان سوء هاضمه، درد و نفخ معده و اسهال استفاده می‌شود.

این ادویه خود به تنهایی داروخانه‌ای برای بدن شما در فصل سرماست، پس از مصرف آن غافل نشوید.

تخم مرغ منبع غنی از کلسترول غذایی است، اما حاوی انواع مواد مغذی ضروری هم است. شواهد متناقضی در مورد اینکه آیا مصرف تخم مرغ برای سلامت قلب مفید است یا مضر، وجود دارد.

نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ شامل تقریباً نیم میلیون بزرگسال در چین، نشان داد افرادی که روزانه تخم مرغ می‌خورند (حدود یک تخم‌مرغ در روز) نسبت به افرادی که کمتر تخم‌مرغ می‌خورند، به طور قابل‌توجهی کمتر در معرض خطر ابتلاء به بیماری قلبی و سکته هستند.

اکنون، برای درک بهتر این رابطه، محققان این کار یک مطالعه انجام داده‌اند که چگونه مصرف تخم‌مرغ بر نشانگرهای سلامت قلب و عروق در خون تأثیر می‌گذارد.

«لانگ پان»، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه پکن چین، می‌گوید: «مطالعات کمی به نقش متابولیسم کلسترول پلاسما در ارتباط بین مصرف تخم مرغ و خطر بیماری‌های قلبی عروقی پرداخته اند، بنابراین ما می‌خواستیم به رفع این شکاف کمک کنیم.»

تجزیه و تحلیل آنها نشان داد افرادی که مقدار متوسط تخم مرغ می‌خوردند دارای سطوح بالاتر پروتئینی به نام آپولیپوپروتئین A۱ در خون خود بودند که یک واحد سازنده از کلسترول خوب HDL است. این افراد به خصوص مولکول‌های HDL بزرگ‌تری در خون خود داشتند که به پاکسازی کلسترول از رگ‌های خونی کمک می‌کند و در نتیجه از انسدادهایی که می‌تواند منجر به حملات قلبی و سکته شود، محافظت می‌نماید.

محققان همچنین ۱۴ متابولیت را شناسایی کردند که با بیماری قلبی مرتبط هستند. آنها دریافتند شرکت‌کنندگانی که تخم‌مرغ کمتری می‌خوردند، در مقایسه با افرادی که تخم‌مرغ می‌خوردند، سطوح پایین‌تری از متابولیت‌های مفید و سطوح بالاتری از متابولیت‌های مضر در خونشان داشتند.

به گفته محققان، مطالعات بیشتری برای تأیید نقش علّی متابولیت های لیپید در ارتباط بین مصرف تخم مرغ و خطر ابتلاء به بیماری‌های قلبی عروقی مورد نیاز است.

مصرف روزانه داروهای جایگزین هورمون تیروئید، یک درمان استاندارد برای رفع کم‌کاری تیروئید است. جدا از اینکه داروها اغلب با عوارض جانبی همراه هستند، در برخی شرایط هم ممکن است شما مصرف یک قرص را فراموش کنید که همین فراموشی، منجر به علائم بیشتر می‌شود. در برخی موارد، درمان‌های طبیعی عوارض جانبی کمتری دارند و با سبک زندگی شما سازگارتر هستند. هدف از درمان‌های طبیعی یا طب جایگزین، رفع علت اصلی مشکل تیروئید است. مشکلات تیروئید گاهی اوقات به دلیل داشتن یک رژیم غذایی ضعیف یا کمبود مواد مغذی در بدن شروع می‌شوند. تغییر رژیم غذایی و مصرف مکمل‌های گیاهی دو راه برای بهبود وضعیت تیروئید هستند. این دو راه معمولاً عوارض جانبی کمتری نسبت به مصرف داروهای تیروئید دارند. هم‌چنین مصرف مکمل طبیعی در افرادی که بدنشان به داروهای شیمیایی واکنش خوبی نشان نمی‌دهند، برای کمک به رفع کم‌کاری تیروئید مفید است.

 

۱) مصرف سلنیوم

سلنیوم یک عنصر کمیاب است که در متابولیسم هورمون تیروئید نقش دارد. بسیاری از مواد غذایی حاوی سلنیوم هستند، از جمله: ماهی تن، بوقلمون، آجیل و گوشت گاو. این ماده معدنی به حفاظت از تیروئید در مقابل آسیب اکسیداتیو کمک می‌کند و نقشی حیاتی در تولید هورمون‌های تیروئید دارد. سلامت غده تیروئید از آن جهت که عهده‌دار تنظیم متابولیسم و کنترل رشد و نمو است، اهمیت زیادی دارد.

 

 

۲) حذف قند از رژیم غذایی

قند و غذاهای فرآوری‌شده منجر به افزایش التهاب در بدن می‌شوند و این ممکن است منجر به تشدید بیماری‌های تیروئیدی شود. هم‌چنین، قند فقط در کوتاه مدت سطح انرژی شما را افزایش می‌دهد و حذف آن از رژیم غذایی می‌تواند به تنظیم سطح انرژی شما کمک کند. علاوه بر این، حذف قند از رژیم غذایی ممکن است به کاهش سطح استرس و بهبود سلامت پوست شما کمک کند. اتخاذ یک رژیم غذایی بدون قند شاید آسان نباشد، اما بهره‌مندی از مزایای آن برای سلامت تیروئید حتماً ارزشمند است.

تیروئید کم‌کار را در خانه درمان کنید/  ۵ درمان طبیعی برای کم‌کاری تیروئید

 

۳) دریافت ویتامین B

مصرف مکمل ویتامین B-۱۲ ممکن است در ترمیم برخی از آسیب‌های ناشی از کم‌کاری تیروئید کمک‌کننده باشد. هم‌چنین این ویتامین می‌تواند به رفع خستگی ناشی از بیماری تیروئید کمک کند.

با مصرف این غذاها می‌توانید ویتامین B بیشتری به رژیم غذایی خود اضافه کنید: نخود و لوبیا، مارچوبه، دانه کنجد، ماهی تن، پنیر، شیر و تخم مرغ.

تیروئید کم‌کار را در خانه درمان کنید/  ۵ درمان طبیعی برای کم‌کاری تیروئید

 

۴) مصرف پروبیوتیک‌ها

مکمل‌های پروبیوتیک حاوی باکتری‌های مفید زنده هستند که به سلامت معده و روده کمک می‌کنند. بر اساس تحقیقات صورت‌گرفته در سال ۲۰۱۴، ممکن است بین کم‌کاری تیروئید و مشکلات روده کوچک ارتباطی وجود داشته باشد. این تحقیق نشان داد که رشد بیش از حد باکتری‌ها می تواند به دلیل کم‌تحرکی دستگاه گوارش (GI)، در کم‌کاری تیروئید نقش داشته باشد.

مکمل‌های پروبیوتیک حاوی باکتری‌های زنده هستند که می‌توانند با افزایش تنوع باکتریایی میکروبیوم، از سلامت روده و معده فرد محافظت کنند. علاوه بر مکمل‌ها، غذاها و نوشیدنی‌های تخمیری مانند کفیر، برخی پنیرها و ماست، حاوی پروبیوتیک‌های مفیدی هستند.

تیروئید کم‌کار را در خانه درمان کنید/  ۵ درمان طبیعی برای کم‌کاری تیروئید

 

۵) پیروی از رژیم غذایی فاقد گلوتن

افراد مبتلا به کم‌کاری تیروئید باید از رژیم غذایی فاقد گلوتن پیروی کنند. گلوتن پروتئینی است که در گندم، جو و به طور کلی غلات یافت می‌شود. بر اساس تحقیقات، تعداد قابل توجهی از افراد مبتلا به بیماری تیروئید، به بیماری سلیاک هم مبتلا هستند. اگر فرد مبتلا به کم‌کاری تیروئید دچار بیماری سلیاک شود، مصرف گلوتن باعث تحریک روده کوچک در او شده و فرایند جذب داروهای جایگزین هورمون تیروئید را دچار اختلال می‌کند. بیماری سلیاک یک اختلال گوارشی است که در آن گلوتن باعث ایجاد واکنش ایمنی در روده کوچک می‌شود. طبق تحقیقات، بسیاری از افراد مبتلا به کم‌کاری تیروئید، پس از حذف گندم و سایر غذاهای حاوی گلوتن از رژیم غذایی خود احساس بهتری داشته‌اند.

نتایج منتشر شده از یک مطالعه کوهورت آینده‌نگر در سایت SpringerLink با بررسی بیش از ۶۰ هزار نفر در یک جمعیت چینی و در بازه زمانی ۶ ساله نشان می‌دهد که نخوردن صبحانه به طور معمول با خطر بیشتر سرطان‌های دستگاه گوارش از جمله سرطان مری، معده، روده، کبد، کیسه صفرا و سرطان مجرای صفراوی و کبدی مرتبط است. این مطالعه طولی همچنان در حال انجام و هدف آن کشف عوامل خطر برای بیماری‌های مزمن از جمله سرطان است.

سرطان‌های دستگاه گوارش پرهزینه و کشنده هستند و بر اساس آمار جهانی سرطان در سال ۲۰۲۰، از ۵ نوع سرطانی که منجر به مرگ می‌شود، سه نوع آن سرطان‌های دستگاه گوارش از جمله روده بزرگ (۹.۴%)، کبد (۸.۳%) و معده (۷.۷%) بودند. در کشور چین هم سرطان معده دومین عامل مرگ و میر ناشی از سرطان است و پس از آن سرطان‌های کبد، مری و روده قرار دارد.

سلول‌های دستگاه گوارش به عنوان یکی از تکثیرپذیرترین بافت‌های بدن، عمر کوتاهی دارند. آسیب‌های فیزیکی، بیولوژیکی و شیمیایی به طور مداوم بر سیستم گوارشی تأثیر می‌گذارد و احتمال تغییرات انکوژنیک را افزایش می‌دهد. حتی اگر عوامل خطر برای بدخیمی‌های دستگاه گوارش بسته به مکان متفاوت باشد، هنوز هم عوامل خطر مشترک خاصی مانند نوشیدن الکل، سیگار، چاقی، عوامل عفونی، و التهاب مزمن وجود دارد. این در حالی است که بررسی عوامل خطر رایج برای سرطان‌های دستگاه گوارش و انجام غربالگری‌های جمعیتی پرخطر هم می‌تواند به پیشگیری از سرطان‌های دستگاه گوارش کمک کند.

در این میان صبحانه به عنوان ضروری‌ترین وعده غذایی در روز مطرح است و مواد مغذی را برای بدن پس یک بازه زمانی طولانی ناشتا فراهم می‌کند. شواهد قابل توجهی هم از فواید صبحانه بر سلامتی به جای نتایج تغذیه‌ای وجود دارد و در سال‌های اخیر هم ثابت شده که نخوردن صبحانه با چاقی، اختلال در متابولیسم گلوکز، بیماری‌های قلبی عروقی، اختلال در عملکرد شناختی و حتی سرطان ارتباط دارد. این در حالی است که به دلیل ارتباط نزدیک بین التهاب و سرطان دستگاه گوارش، حذف صبحانه به صورت روتین در مقایسه با کسانی که مصرف مرتب صبحانه دارند، می‌تواند منجر به شروع و پیشرفت تومورهای بدخیم در سیستم دستگاه گوارش شود.

در بخشی از نتایج این مطالعه آمده است؛ ما برای اولین بار متوجه شدیم شرکت‌کنندگانی که یک تا ۲ صبحانه در هفته می‌خوردند یا صبحانه نمی‌خوردند، نسبت به کسانی که هر روز صبحانه می‌خورند در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به سرطان‌های دستگاه گوارش، از جمله سرطان مری، معده، روده، کبد، کیسه صفرا و سرطان مجرای صفراوی خارج کبدی بودند. همچنین شرکت‌کنندگانی که صبحانه را حذف کردند، بیشتر در معرض ابتلا به سرطان معده قرار داشتند و حذف صبحانه با افزایش خطر مرگ و میر ناشی از سرطان مرتبط بوده است.

محققان این پژوهش همچنین تاکید کرده‌اند این مطالعه باید گامی برای تحقیقات بیشتر در مورد مصرف صبحانه و خطر ابتلا به سرطان دستگاه گوارش باشد. تحقیقات آینده باید مکانیسم‌های بالقوه حذف صبحانه برای سرطان‌زایی را بهتر روشن کند و مهمتر از همه، تلاش‌های پیشگیری خاص می‌تواند بر روی جمعیتی متمرکز شود که عادت به حذف صبحانه دارند.

سال گذشته هم نتایج یک متاآنالیز انجام شده از سوی محققان ایرانی نشان داد بین نخوردن صبحانه و شانس ابتلا به افسردگی، استرس و پریشانی روان‌شناختی در تمام گروه‌های سنی و اضطراب در نوجوانی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. این مقاله بر تأثیر صبحانه بر سلامت روان تأکید داشت. پیش از این هم چندین مطالعه آینده‌نگر نشان دادند که بین مصرف صبحانه و کاهش خطر چاقی و تناسب وزن ارتباط وجود دارد.

چهارشنبه, 05 مهر 1402 13:19

دمنوش عالی برای سم‌زدایی کبد

دمنوش لیمو و عناب نوعی دمنوش گرم و پرخاصیت است که  می‌توان با روشی بسیار آسان آن را در منزل تهیه کنید .

دمنوش لیمو و عناب برای افرادی که کبد چرب دارند بسیار پرخاصیت است و موجب پاکسازی کبد می‌شود.

این دمنوش همچنین برای رغع عطش و گرمازدگی، رفع اضطراب، درمان ورم و زخم معده بسیار مفید است و موجب تقویت حافظه و قلب می‌شود و خواص آرام بخشی قوی دارد. اگر دوست دارید این دمنوش خوشمزه و پرخاصیت را با روشی بسیار آسان در منزل تهیه کنید، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.

مواد لازم

لیمو ترش تازه: ۲ عدد

عناب: ۱ فنجان

زرشک: نصف فنجان

آب جوش: به میزان لازم

طرز تهیه

لیموترش‌ها را بعد از شستن به صورت حلقه‌ای برش بزنید و داخل یک قوری بزرگ بریزید؛ سپس عناب و زرشک را که از قبل خیس کرده‌اید، به قوری اضافه کنید و در آخر آب جوش را داخل قوری بریزید.

حالا قوری را روی حرارت غیر مستقیم اجاق گاز یا روی سماور و کتری درحال جوش به مدت ۳۰ تا ۴۵ دقیقه بگذارید تا خوب دم بکشد و رنگ بیاندازد.

بعد از اینکه دمنوش آماده شد، با چایی صاف کن داخل فنجان بریزید و میل کنید.

در آستانه هفته دفاع مقدس(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خداوند متعال را خیلی شاکرم که به بنده توفیق داد در این جلسه‌ی باشکوه و جامع و پُرمعنا حضور پیدا کنم و تشکّر میکنم از کسانی که ترتیب این جلسه را دادند. همچنین تشکّر میکنم از برادران و خواهرانی که در آغاز جلسه، در این یک ساعت و خرده‌ای برنامه اجرا کردند؛ تلاوت قرآن خوب، سرودها عالی ــ هم شعر، هم آهنگ ــ برنامه‌ی مدّاحی خیلی خوب؛ سخنرانها مطالب بسیار خوبی را بیان کردند. تقریباً همه‌ی آن چیزهایی که در دل ما و در ذهن ما در حول و حوش مسائل دفاع مقدّس و ارتباطش با مردم است، در بیانات این خانمها و آقایان بود؛ منتها خب احتیاج دارد تأمّل بشود، تفکّر بشود، راهکار پیدا بشود ان‌شاءالله.

آنچه بنده میخواهم عرض بکنم، این است که واقعه‌ی دفاع مقدّس یک برهه‌ی برجسته و مهمّی از تاریخ کشور ما است. این مقطع را، این واقعه‌ی مهم را باید درست بشناسیم و آن را به اذهان نسلهای بعدی معرّفی کنیم. عقیده‌ی راسخ بنده این است که اگر نسلهای پی‌درپی ما، جوانب مهم و معنادار دفاع مقدّس را بشناسند و بدانند که در این واقعه‌ی مهم چگونه ملّت ایران توانست خود را به سکّوی پیروزی برساند و در آنجا با قدرت و با سربلندی بِایستد، برای آنها در این شناخت درسهای بزرگی وجود خواهد داشت؛ و کارهای بزرگی پیش خواهد رفت؛ این عقیده‌ی راسخ بنده است. عظمت این واقعه را باید شناخت. خیلی کار شده؛ کتاب نوشته شده، فیلم ساخته شده، خاطرات‌گویی شده، لکن به نظر من جا برای کار هنوز بسیار زیاد است. ما تا کنون نتوانستیم جزئیّات این تابلوی عظیم و پُرنقش‌و‌نگار را بشناسیم و بشناسانیم؛ از دور داریم می‌بینیم، [امّا] اگر نزدیک برویم، در هر تکّه‌ی آن، آن‌قدر زیبایی، آن‌قدر ظرافت، آن‌قدر کارهای پُرمغز و پُرمعنا وجود دارد که انسان حیرت میکند؛ هر تکّه‌اش این‌جور است و اینها باید معرّفی بشود.

حالا البتّه بدیهی است که من قصد ندارم در این جلسه این هدف را عملی کنم؛ ممکن هم نیست؛ کار بزرگ گسترده‌ی همه‌جانبه‌ای است، لکن یک جنبه‌هایی را میخواهم عرض کنم. ما میخواهیم عظمت این حادثه معلوم بشود؛ عظمت این حادثه را از چند زاویه، از چند دیدگاه میشود مشاهده کرد: یکی از زاویه‌ی آن چیزی است که از آن دفاع میشد؛ چون بحث دفاع مقدّس است؛ [یعنی] ما از چه دفاع میکردیم؛ این یک. [اگر] از این زاویه نگاه کنیم، بخش مهمّی از عظمت این واقعه روشن خواهد شد. یکی از این زاویه است که این دفاع در مقابل چه کسی انجام میگرفت؛ چه کسی هجوم کرده بود که لازم بود دفاع صورت بگیرد؛ این هم یک زاویه‌ی دیگری است که به نظر من مهم است. دیدگاه و زاویه‌ی سوّم این است که این دفاع به وسیله‌ی چه کسی انجام گرفت، دفاع‌کنندگان چه کسانی‌ بودند؛ این هم یک چیز بدیع و مهمّی است که من حالا بعداً دو سه جمله‌ای درباره‌ی هر کدام عرض خواهم کرد. زاویه‌ی چهارم این است که آثار و دستاوردهای این دفاع چه بود. حالا من این چهار جهت را ذکر کردم که البتّه از جهات دیگر هم میشود نگاه کرد. پس یکی اینکه بحث کنیم یعنی فکر کنیم، مطالعه کنیم که دفاع از چه انجام میگرفت؛ دوّم اینکه دفاع در مقابل چه کسی انجام میگرفت؛ سوّم اینکه دفاع به وسیله‌ی چه کسانی انجام میگرفت؛ چهارم اینکه نتیجه‌ی این دفاع چه شد. هر کدام از اینها به نظر من خیلی مهم است؛ [درباره‌‌‌‌‌ی] هر کدام فکر کنیم، مطالعه کنیم خیلی مهم است.

امّا اینکه «از چه چیزی دفاع میشد». در دفاع مقدّس از انقلاب اسلامی، از جمهوری اسلامی که محصول دفاع انقلاب اسلامی بود، و از تمامیّت ارضی کشور دفاع میشد؛ این سه عنوان مهمّی بودند که دفاع از اینها انجام میگرفت. طرف مقابل به این سه چیز حمله کرده بود. البتّه هدف جبهه‌ی اساسی و مهمّ دشمن که حالا بعداً در آن بخش دوّم شرح میدهم، مسئله‌ی تمامیّت ارضی نبود ــ این هدف صدّام بود ــ هدف آنها انقلاب بود؛ آنها میخواستند این انقلابِ بی‌نظیر و کبیر و مهمّی را که به برکت جانفشانی مردم در ایران اتّفاق افتاده بود سرکوب کنند. چرا میگوییم بی‌نظیر؟ برای خاطر اینکه یک پدیده‌ای بود که نظیر آن پیش از این در انقلابهای بزرگ اتّفاق نیفتاده بود؛ مردمی بود، دینی بود، اصیل و غیر وابسته بود، مربوط به یک ملّت بود، عمومی بود؛ مثل کودتاها و مثل انقلابهای احزاب و مانند آنها نبود. این انقلاب توانسته بود نظام وابسته و فاسد حاکم بر کشور را برطرف کند، برکنار کند و یک نظام جدید، یک سخن نو را در این کشور حاکم کند؛ [یعنی] جمهوری اسلامی؛ جمهوری یعنی مردم‌سالاری، اسلامی یعنی دین: مردم‌سالاری دینی؛ حرف نویی بود در دنیا. در تاریخ، حکومتهای دینی داشته‌ایم، [ولی] بحث مردم‌سالاری در آن نبود؛ حکومتهای مردم‌سالار ــ یا واقعی، یا صوری و اسمی ــ داشته‌ایم، [امّا] بحثی از دین در آن نبود. حکومتی و نظامی که در آن، دین و دنیا، دنیا و آخرت، مردم و خدا دخالت دارند و سازنده‌ی آن هستند، یک چنین چیزی بی‌سابقه بود؛ این اتّفاق افتاده بود، میخواستند این را منکوب کنند، مقهور کنند و جمهوری اسلامی را از بین ببرند؛ هدفشان این بود. تا الان هم هدف همین است؛ تا الان هم [به] بهانه‌های مختلفی وجود پیدا میکند، امّا آنهایی که با جمهوری اسلامی طرفند، مقابلند، دشمنی میکنند، مسئله‌شان «جمهوری اسلامی» است، مسائل فرعی و حاشیه‌ای در درجه‌ی بعد قرار دارند؛ مسئله‌ی اصلی این است؛ آن روز هم این بود.

البتّه در این بین، یک آدم خبیث، زیاده‌خواه و دور از همه‌ی اصالتهای بشری و انسانی مثل صدّام یک هدف دیگر هم داشت و آن اینکه در کنار نابود کردن جمهوری اسلامی، تمامیّت ارضی کشور را هم مورد تعرّض و چپاول قرار بدهد و بخشهای نفت‌خیز و ثروتمند کشور را بردارد و کشور را تجزیه کند؛ این هم بود، منتها اطرافِ دیگرِ قضیّه به این خیلی اهمّیّت نمیدادند؛ مسئله‌ی اصلی‌شان آن بود. خب خیلی فرق میکند که یک جنگی برای جابه‌جایی یک بخشی از مرزِ بین دو کشور اتّفاق بیفتد، یا یک جنگی برای نابود کردن آن چیزی که هویّت یک ملّت را تشکیل میدهد اتّفاق بیفتد. جنگ در دنیا خیلی اتّفاق می‌افتد، که جنگهای مرزی است، برای تصرّف سرزمین است، امّا آن جنگی که بخواهد هویّت یک ملّت را، هستی یک کشور را، دستاورد جان‌فشانیِ یک ملّت را ــ که انقلاب اسلامی است ــ هدف قرار بدهد، با آن جنگها فرق دارد؛ این واقعه با آن وقایع فرق دارد. بنابراین آن چیزی که از آن دفاع میشد، این نقطه‌های اساسی و مهم بود؛ مسئله فقط این نبود که حالا یک قسمتی از مرز، عقب میرود یا جلو می‌آید و مرزهای جغرافیایی تغییر پیدا میکند؛ البتّه اگر آن هم بود مهم بود، امّا اهمّیّت این قابل مقایسهی با آن نیست. این از زاویه‌ی آن چیزی که از آن دفاع میشد؛ موضوع دفاع.

امّا آن زاویه‌ی دوّم؛ یعنی «مهاجمها چه کسی بودند»؛ اگر با این نگاه هم به قضیّه نگاه کنیم، عظمت و اهمّیّت دفاع مقدّس روشن خواهد شد. یک وقتی یک کشوری به یک کشور دیگری حمله میکند ــ یک اتّحادی دو نفری، سه نفری، دو دولت، دو قدرت به یک جایی حمله میکنند ــ یک وقت همه‌ی دنیا به یک کشور حمله میکنند؛ قضیّه این بود. اینکه عرض میکنم مبالغه نیست؛ «همه‌ی دنیا» هم که میگوییم، منظور مثلاً فلان کشور دورافتاده‌ی بی‌تأثیر در اوضاع عالم نیست؛ همه‌ی قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند یک جبهه و در این حمله‌ی به ما، حمله‌ی به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سهیم شدند.

آمریکا یک جور، کشورهای مختلف اروپا، هر کدام یک جور، بلوک شرقِ آن روز به سرکردگی شوروی یک جور.  گفته میشد مشوّق اصلی حمله‌ی به ایران هم آمریکایی‌ها هستند ــ که حالا البتّه در این زمینه‌ها اسنادی منتشر شده، [ولی] بنده در این زمینه تحقیقی نکردم یا ندیدم، امّا گفته میشد، رایج و شایع بود که مشوّق اصلی حمله‌ی صدّام به ایران آمریکایی‌ها بودند ــ بعد هم در طول جنگ مهم‌ترین کمک را که کمک اطّلاعاتی است آمریکایی‌ها میکردند. آن روز مثل امروز نبود، اینقدر امکانات وجود نداشت، نقشه‌های هوایی بهآسانی در اختیار آمریکایی‌ها بود؛ جایگاه و آرایش نیروهای ما را نقشه‌برداری میکردند به طور مداوم و پی‌در‌پی در اختیار آنها میگذاشتند؛ این مسلّم است که آمریکایی‌ها یک چنین کمکی میکردند؛ و شیوه‌های جنگ و ــ به تعبیر رایج دوستان که اخیراً به جای تاکتیک «راه‌کنش» را استعمال میکنند ــ شیوه‌های راه‌کنشی را، یعنی تاکتیکی را، در اختیار صدّام قرار میدادند. یا اروپایی‌ها؛ فرانسوی‌ها پیشرفته‌ترین تجهیزات هوایی را در اختیار عراق قرار دادند؛ جنگنده‌های میراژ، [هواپیماهای] سوپر اتاندارد، موشکهای اگزوسه؛ اینها پیشرفته‌ترین تجهیزات آن روز دنیا بود که در اختیار صدّام قرار دادند.

آلمانی‌ها امکانات تهیّه‌ی تسلیحات شیمیایی را که اینهمه فاجعه در ایران و حتّی در خود عراق، در حلبچه و مانند اینها به وجود آورد، در اختیار صدّام قرار دادند و کمک کردند. حالا همینهایی که امروز مدّعی همه‌ی دنیا هستند، یک چنین جنایاتی از اینها سر زد. بلوک شرق، شوروی سابق و کشورهایی که در اروپای شرقی بودند، از امکانات زمینی و هوایی، هرچه میخواستند در اختیار او گذاشتند؛ هرچه لازم داشت به او دادند. [چون] موشک گران بود، به این نتیجه رسیدند که توپخانه‌ی قابل دسترسی به تهران به او بدهند و دادند؛ یعنی توپخانه‌اش را جوری تجهیز کردند که بتواند با توپخانه تهران را بزند که خرجش زیاد نباشد و ایجاد اختلال بکند. هر کاری توانستند برایش کردند. عربهای منطقه‌ی خودمان، کشورهای عربی، پول بی‌حساب در اختیارش گذاشتند. تمام این چیزهایی را که اینها از [کشورهای] اروپایی‌ وارد کردند و خریدند، با پول دوستان عرب ما بود که در اختیارش گذاشتند؛ هم پول دادند، هم مسیر رفت‌و‌آمد. این منطقه‌ی مرزِ قسمت جنوبی خلیج فارس به طور دائم محلّ رفت‌و‌آمد کامیونها و ماشین‌های سنگینی بود که ابزارها را می‌آوردند وارد عراق میکردند؛ یعنی همه کمک کردند؛ همه. مهاجم اینها بودند؛ ما چه؟ ما کمک‌کننده‌ای نداشتیم؛ حتّی امکانات و تسلیحاتی که حاضر بودیم پول بدهیم بخریم، فراهم نمیشد مگر بندرت؛ چند مورد خیلی جزئی اتّفاق افتاد که با پول زیادتر از متعارف و معمول و با زحمت زیاد یک جنسی را از یک جایی توانستیم با مشکلات فراوانی بخریم و وارد کنیم که مطلقاً تأثیری در نابرابری جنگ نداشت که حالا مثلاً یک مقداری این نابرابری را کم کند؛ این‌جوری نبود.

خب در یک چنین نبردی، در یک چنین رویارویی‌ای ملّت ایران توانست روی سکّوی پیروزی بِایستد و با شکوه خودش را به دنیا نشان بدهد؛ عظمت این است.

در جهت سوّم یعنی «دفاع‌کنندگان چه کسانی بودند»؛ این هم جزو چیزهای استثنائی است. خب ارتش بود، سپاه بود، نیروهای بسیج مردمی در قالب یگانهای سپاه حضور داشتند؛ اینها کمابیش شبیه همان چیزی است که در دنیا هست، یعنی ظاهرش یگانهای مسلّحی هستند که حضور دارند؛ لکن مسئله فقط این نبود؛ مسئله این نبود. بله، ظاهر دفاع‌کننده‌ها، ظاهر ارتش و ظاهر سپاه، یا به شکل همین تنظیمات متعارف دنیا بود امّا باطنش یک چیز دیگری بود؛ باطنش اصلاً شباهت به لشکرکشی‌های دنیا نداشت.

اوّلاً فرمانده این مجموعه ــ امام بزرگوار ــ یک مرد الهی بود؛ یک عنصر الهیِ بی‌نظیر؛ که در کنار دانش و فکر و تجربه و پختگی از جهات مختلف ــ در کنار همه‌ی اینها ــ [دارای] آن روح زلال و صفای معنوی بود؛ لذا نفَسش تأثیر داشت. [مثلاً وقتی گفت] پاوه باید نجات پیدا کند،(۲) بنده از خود مرحوم چمران شنیدم که گفت «به مجرّد اینکه ساعت دو بعدازظهر پیام امام در رادیو منتشر شد ــ اینها در پاوه در محاصره بودند دیگر؛ اطرافشان را گرفته بودند ــ دفعتاً و همان به مجرّد اینکه این پیام منتشر شد، [درحالی‌که] هنوز هیچ نیرویی نرسیده، شاید هنوز حرکت هم نکرده، ما دیدیم که اطرافمان باز شد.»؛ نفْس این پیام، نفوذ این کلام [اثر داشت]؛ این را بنده از خود چمران شنیدم؛ آن شهید عزیز. [یا وقتی گفت] حصر آبادان باید شکسته بشود،(۳) بروبرگرد ندارد، شکسته شد. در قضایای مختلف، [مثلاً] در قضیّه‌ی سوسنگرد، و آن کشمکشی که در باب حمله‌ی به سوسنگرد [وجود داشت]، که برویم دفاع بکنیم یا نکنیم، مشکلاتی که وجود داشت، وقتی پیغام امام ــ به واسطه ــ رسید، مسئله حل شد. فرمانده‌ای مثل او [با آن] نفوذ کلمه، با استفاده‌ی از معنویّت و صفا، با نفَس گرم.

بعد، صبغه‌ی دینی دفاع مقدّس؛ صبغه‌ی دینی. وقتی صبغه‌ی دینی هست، نتیجه این میشود که این جوان با شوق شهادت حرکت میکند ــ این زندگی‌[نامه]هایی، شرح‌حال‌هایی که نوشته شده‌اند را بخوانید ــ با شوق شهادت و آرزوی شهادت راه می‌افتد؛ گریه میکرد برای اینکه برود جبهه، به امید اینکه بتواند شهید بشود؛ نتیجه‌ی صبغه‌ی دینی این است. خانواده‌ها، پدرها، مادرها، همسرها راضی میشدند به اینکه این جوان برود جبهه، برای خدا. بنده مکرّر مادران شهیدی را از نزدیک زیارت کردم که مثلاً یک فرزند یا دو فرزندشان شهید شده بود، میگفتند اگر ده فرزند هم داشتیم، حاضر بودیم اینها شهید بشوند؛ راست میگفتند، واقعاً میگفتند. حالا در همین نمایشگاهِ اینجا مواردی را به ما نشان دادند که [خانمی] مادر نُه شهید [بود]؛ شوخی است؟ مادر نُه شهید، مادر هشت شهید؛ اصلاً این قابل تصوّر است؟ امّا این اتّفاق افتاد. خود من در کردستان دیدم خانواده‌ای را که از یک خانواده هفت نفر  ــ آنچه الان به ذهنم می‌آید هفت نفر ــ [شهید شدند.] دفعه‌ی اوّلی که اینها را دیدم مادرشان هم زنده بود، پدرشان هم زنده بود؛ بعد البتّه پدر از دنیا رفته بود. هفت شهید از یک خانواده؛ این جز عامل دینی چه میتواند باشد؟ عامل «دین». مدافعین اینها بودند.

خطوط مقدّم جبهه‌ی ما، محراب عبادت بود. اینکه نیمه‌ی شب یک جوانی، یک فرمانده ــ یا غیر فرمانده ــ یک گروهان یا یک گردانی بنشیند اشک بریزد، گریه کند، عبادت بکند، این نقلش یکی دو مورد یا ده مورد نیست؛ در همه‌ی بخشهای این جبهه، این وجود داشته. اصلاً [شما در] کجای دنیا، کدام جنگ، کدام درگیری نظامی یک چنین وضعیّتی را داشتید؟ شوق شهادت، توسّل، توجّه به خدای متعال، آرزوی شهادت و مانند اینها. بعد هم حضور عمومی ملّت؛ یعنی جبهه‌ی جنگ فقط منطقه‌ی زدوخورد نبود، پشت جبهه هم جبهه‌ی جنگ بود. [مثلاً] محلّ تأمین نیرو؛ خب در دنیا پادگانها محلّ تأمین نیرویند؛ اینجا پادگانها هم بودند، مسجدها هم بودند، هیئتها هم بودند، دانشگاه هم بود، حوزه هم بود، مدارس و دبیرستان‌ها هم بود؛ معلّمِ سر کلاس جبهه میرفت، بچّه‌ها دنبالش راه می‌افتادند و به جبهه میرفتند. چقدر شهید دانش‌آموز داریم، چقدر شهید دانشجو داریم، چقدر شهید طلبه داریم! مساجد ما، منابر ما، گویندگان ما، همه در خدمت این حرکت عظیم قرار داشتند؛ یعنی جمع کثیری از اینها در خدمت این حرکت عظیم بودند. مدافعین اینها بودند.

در بخشهای گوناگون پشتیبانی، خانواده‌ها، زنان خانه‌دار و دیگران [هم بودند]؛ در قسمت پشتیبانی از رزمندگان، شست‌وشوی لباسهای خونی رزمندگان ــ حوض خون که کتابش نوشته شد(۴) و بنده هم یک وقتی اسم بردم(۵) ــ و از این قبیل، اصلاً همه‌ی ملّت درگیر بودند. نمیگویم همه‌ی آحاد ملّت بودند امّا در سطح عموم مردم و لایه‌های گوناگون اجتماعی این حرکت حضور داشت؛ مخصوص یک جمعی نبود که از پادگانها راه بیفتند بروند بجنگند و برگردند. عظمت یک حادثه را از این ناحیه خوب میشود فهمید؛ و از این قبیل. به نظر من در این بخش، بخصوص در این بخش سوّم ده‌ها کار تبیینی و هنری میشود انجام داد؛ صرف [نوشتن] کتاب نیست. حالا البتّه اینجا به من گفتند که ظاهراً بر اساس این کتاب حوض خون دارند یک فیلمی میسازند؛ از این قبیل صدها کار هنریِ جذّاب میشود انجام داد و ان‌شاءالله باید انجام بگیرد؛ تا حالا هم کارهایی انجام شده، باید اضافه بشود.

و امّا از ناحیه‌ی دستاوردها؛ دستاوردها دیگر یکی دو مورد نیست؛ حالا [اگر] انسان بخواهد وارد این مقوله بشود که دستاوردهای دفاع مقدّس چه بود، یک کتاب ده‌ها جلدی خواهد شد. من دو سه نکته را فقط در این زمینه عرض میکنم. اوّل اینکه تمامیّت ارضی کشور حفظ شد که خب کار مهمّی است، یعنی همه‌ی دنیا پشت سر صدّام جمع شدند برای اینکه این مرز را بشکنند، هشت سال هم زور زدند، آخرش هم یک وجب از خاک این کشور نرفت؛ این چیز آسانی نیست، چیز کوچکی نیست؛ خیلی مهم است. خب این حالا یک دستاورد، لکن دستاوردهای دیگر از این مهم‌تر است.

یک دستاورد این بود که ملّت ایران عظمت توانایی‌های خودش را کشف کرد. شما الان ملاحظه کنید این خانمها و آقایان جوانی که آمدند اینجا صحبت کردند، دائم میگویند که ما در اداره‌ی کشور، در مدیریّت کشور، در اقتصاد و مانند اینها، شیوه‌های جنگ تحمیلی را و دفاع مقدّس را به کار ببریم و استفاده کنیم؛ این معنایش چیست؟ معنایش این است که آن‌قدر در دفاع مقدّس توانایی‌های ملّت ایران در همان بخش آشکار شده که همه میخواهند در همه‌ی بخشهای مدیریّت یک کشور و پیشرفت یک کشور و اعتلای یک کشور از آن برنامه‌ها تبعیّت کنند و پیروی کنند؛ یعنی دفاع مقدّس یک تصویری در مقابل ملّت ایران قرار داد که ملّت ایران خودش را شناخت. آنچه به ما گفته شده بود در طول تاریخ و آنچه با ما عمل شده بود، ضدّ این بود؛ در دوران قاجار، در دوران پهلوی همیشه به ما تلقین شده بود که ما نمیتوانیم، ما کسی نیستیم، ما قابل نیستیم و قدرتهای جهانی میتوانند با یک اشاره‌ ما را از روی زمین محو کنند؛ این‌جوری به ما یاد داده بودند. همیشه این‌جور به ما گفته بودند که باید از آنها یاد بگیریم، باید دنبال آنها راه بیفتیم، باید از آنها بخواهیم. دفاع مقدّس نشان داد که نه، همان کسانی که رشته‌ی حیات و امید بعضی‌ها به آنها وصل است، همانها همه‌ همدست میشوند، می‌آیند علیه یک ملّت حرکت میکنند و هیچ غلطی نمیتوانند بکنند؛ این را به ملّت ایران نشان داد. یعنی ما ظرفیّت خودمان را کشف کردیم. ما فهمیدیم یک جوانی مثل شهید حسن باقری مثلاً ــ حالا از زنده‌ها اسم نمیخواهم بیاورم؛ در بین زنده‌ها هم از این قبیل زیاد داریم ــ بلند میشود می‌آید در میدان جنگ، در طول مدّت کوتاهی تبدیل میشود به یک راهبردساز؛ به تعبیر رایج، استراتژیست دفاع و جنگ. این استعداد شوخی است؟ این استعداد کجا بود؟ شهید حسن باقری یک جوانی بود، خبرنگار یک روزنامه‌ای بود؛ در [روزنامه‌ی] جمهوری اسلامی مقاله مینوشت. این استعداد بُروز پیدا کرد. هزاران مورد از این قبیل استعدادها را ما سراغ داریم؛ [مثلاً] استعداد سازندگی. روی شطّ خروشان وحشی اروندرود، پل زدن و چندین لشکر را زیر بمباران دشمن از روی آن عبور دادن، این کار کوچکی است؟ این کار شدنی‌ای بود؟ دشمن اصلاً باور نمیکرد چنین چیزی اتّفاق بیفتد، امّا اتّفاق افتاد. این یک ظرفیّت بود، این یک استعداد بود؛ این پنهان بود، آشکار شد. این یکی از دستاوردهای مهم است. ما الان با اتّکاء به آن کارهایی که جوانهای ما آن روز در دفاع مقدّس انجام دادند، میتوانیم با اطمینان بگوییم امروز جوانهای ما میتوانند همه‌ی مشکلات این کشور را حل کنند. اینکه گفته‌اند: «فی‌ تَقَلُّبِ‌ الاَحوالِ‌ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجال»(۶) ــ در دگرگونی‌های بزرگ گوهر انسانها شناخته میشود ــ این [فقط] مخصوص افراد نیست، جامعه هم همین‌جور است؛ یک جامعه را در حوادث سخت و سنگین میشود شناخت. ما خودمان را نمی‌شناختیم، دیگران هم ما را نمی‌شناختند، دنیا هم ما را نمی‌شناخت؛ در دفاع مقدّس، هم ما خودمان، خودمان را شناختیم و هم دیگران ما را شناختند؛ آنهایی که در دنیا صاحب ادّعا بودند فهمیدند.

یکی دیگر از دستاوردهای دفاع مقدّس همین ایمن‌سازی کشور است؛ ایمن‌سازی کشور. یعنی دفاع مقدّس، کشور را از تهاجمهای نظامیِ محتمل تا حدود زیادی ایمن کرد. مدام گفتند حرکت نظامی هم روی میز است امّا از روی میز تکان نخورد؛ چون میدانستند که اگر چنانچه وارد این میدان بشوند، شروعش با آنها است، پایانش با آنها نیست؛ این را دفاع مقدّس نشان داد. این هم یکی از دستاوردها است. ایمانهای عمیق و صادق، عزمهای قوی و راسخ، هوشمندی جوانان ایرانی، قدرت ابتکار و نوآوری‌ها از سوی عناصر نظامی و غیر نظامی، ظرفیّت غلبهی بر قلدرهای جهانی، اینها چیزهایی بود که در این دفاع مقدّس از ملّت ما و از رزمندگان ما آشکار شد و دیده شد. خب، خود ملّت هم اینها را شناختند و طبعاً وقتی ما شناختیم و فهمیدیم که این توانایی‌ها را داریم، امید ما زیاد خواهد شد، نشاط ما زیاد خواهد شد و بیشتر در صدد استفاده از این توانایی‌ها برخواهیم آمد. در میدانهای دیگر هم میتوانیم از اینها [استفاده کنیم].  این یکی از دستاوردهای مهمّ دفاع مقدّس است.

یک دستاورد دیگر در دفاع مقدّس این بود: دفاع مقدّس مرزهای ما را گسترش داد. منظورم مرزهای جغرافیایی نیست؛ ما دنبال آن هم نبودیم که مرزهای جغرافیایی را گسترش بدهیم؛ نه آن روز، و نه امروز، دنبال گسترش مرز جغرافیایی نیستیم؛ مرزهای دیگر ما را گسترش داد. مثلاً مرز «مقاومت» را گسترش داد؛ این یک نمونه است. امروز مفهوم مقاومت و عنصر مقاومت، یک عنصر جاافتاده است؛ در فلسطین مقاومت است، در منطقه‌ی غرب آسیا، در کشورهای گوناگون مقاومت است، در عراق مقاومت است، در ایران و در جاهای مختلف مقاومت است؛ این عنوان مقاومت را دفاع مقدّس در دنیا مطرح کرد و پیش برد و در خیلی از جاهای دنیا جا انداخت. شاید خود ماها هم به‌آسانی باور نکنیم  که کارهای ملّت ایران در کشورهای دوردست تأثیر گذاشته؛ لکن تأثیر گذاشته، ما اطّلاع داریم. بنده نمیخواهم اسم کشورها را بیاورم؛ هم در منطقه‌ی شرق [یعنی] منطقه‌ی آسیا، هم در آفریقا، هم در آمریکای لاتین، خیلی از کارهای ملّت ایران برای افراد زیادی از آنها الگو شد؛ این گسترش مرزها است. مرز فکری ما و مرز معرفتی ما گسترش پیدا کرد. این مهم‌ترین موفّقیّت یک ملّت است که بتواند فرهنگ خودش را، معارف خودش را، دانسته‌ها و خواسته‌های خودش را در دنیا گسترش بدهد؛ این اتّفاق عمدتاً به وسیله‌ی دفاع مقدّس افتاد؛ این هشت سال دفاع مقدّس در این مورد معجزه کرد.

فرهنگ اتّکاء به نفس را گسترش داد. خب، میخواهیم ببینیم مقاومت که میگوییم، [یعنی] مقاومت در مقابل چه کسی. منطقه‌ی ما، این منطقه‌ی غرب آسیا، به دلایل مختلف جزو مناطقی است که چشمهای قدرت‌طلبان دنیا به آنجا دوخته است؛ به خاطر منابعش، به خاطر موقعیّت جغرافیایی‌ا‌ش، به دلیل مرکز اسلام بودنش، به دلایل مختلف مورد توجّه قدرتهای بزرگ دنیا بوده و میخواستند دخالت کنند؛ الان هم می‌بینید، قدرتها هر جا بتوانند ناخنشان را بند میکنند و دخالت میکنند؛ مقاومت در مقابل اینها. فرهنگ مقاومت در مقابل حضور قلدرانه‌ی قدرتهایی که هیچ حقّی برای حضور در این منطقه ندارند، گسترش پیدا کرده. اینکه شما می‌بینید مسئله‌ی حضور ایران در منطقه فریاد آمریکا و بعضی کشورهای دیگر را درمی‌آورد به خاطر این است، معنایش این است: حضور ایران، دخالت ایران؛ در حالی که ما دخالتی نداریم. بله حضور داریم، [ولی] حضور معنوی. دیگران در خیلی از این کشورهای منطقه به طور رسمی پایگاه دارند؛ ما نداریم امّا حضور معنوی داریم. حضور معنوی ما بیشتر از آنها است؛ فریاد آنها از این بلند است؛ این را دفاع مقدّس به ما داد.

یکی از آثار دفاع مقدّس، رشد و استحکام فکر مقاومت در داخل خود کشور است. عزیزان من! سی و چند سال از جنگ میگذرد، ما در این سی و چند سال خیلی تهاجم داشتیم، خیلی فتنه‌انگیزی داشتیم؛ در بخشهای مختلف. خیلی‌هایش را آحاد مختلف مردم توجّه نکردند لکن داشتیم؛ بعضی‌هایشان هم جلوی چشم همه بوده که شما در سالهای مختلف مشاهده کردید. همه‌ی این فتنه‌ها در مقابل ملّت ایران ناکام ماند؛ چرا؟ چون ملّت ایران فرهنگ مقاومت را در خود نهادینه کرده. این سی و چند سال نهادینه شدنِ فرهنگ مقاومت در کشور ناشی از مقاومت هشت‌ساله‌ی دفاع مقدّس است. دفاع مقدّس به گردن کشور ما حقّ حیات دارد. یک عدّه‌ای خدشه میکنند، یک عدّه‌ای شبهه میکنند، یک عدّه‌ای تحریف میکنند، یک عدّه‌ای درباره‌ی مسائل مختلف دفاع مقدّس دروغ صریح میگویند؛ در مقابل اینها کسانی که میتوانند تبیین کنند باید تبیین کنند. عظمت جهاد مقدّس و دفاع مقدّس را بایستی ما روزبه‌روز بیشتر بیان کنیم، بگوییم، تبیین کنیم؛ این جزو وظایف است.

این کارهای جاری‌ای که دارد انجام میگیرد ــ که حالا گزارش بعضی‌هایش را دادند ــ خوب است، [ولی] اینها باید صد برابر بشود؛ ما توانش را داریم، آدمش را داریم، استعدادش را داریم. میتوانیم کار هنری بکنیم، میتوانیم فیلمهای خوب بسازیم، میتوانیم کتابهای خوب بنویسیم، میتوانیم رمان‌های حاکی از حوادث بسازیم؛ میتوانیم؛ [منتها] در این کارهای هنری هدف را فراموش نکنیم، هدف را گم نکنیم. گاهی اوقات کار هنری انجام میگیرد و نیّت، کمک به این راه است، امّا آنچه اتّفاق می‌افتد این نیست؛ این به خاطر آن است که در اثنای راه، تحیّر و اضطراب فکری به وجود می‌آید و هدف فراموش میشود، گم میشود؛ باید مراقب این باشید. کارهای فراوان هنری باید انجام بگیرد؛ هر کسی به نحوی که توانایی دارد. این عرض امروز ما در مورد بحث دفاع مقدّس بود.

منتها من یک جمله‌ای راجع به نیروهای مسلّح میخواهم عرض بکنم که آن هم متناسب با همین امروز است. نیروهای مسلّحِ ما در دوران جنگ خیلی زحمت کشیدند، خیلی تلاش کردند و واقعاً فداکاری‌های بزرگی در بخشهای مختلف انجام گرفت. یک چند کلمه‌ای درباره‌ی نیروهای مسلّح [عرض میکنم].

اوّلاً نیروهای مسلّح جزو نوامیس حتمی هر جامعهای هستند؛ حضورشان، وجودشان جزو آن عناصر اصلی است که بدون آن، یک جامعه سرپا نمیماند. اینکه کسی مثل امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میگوید: اَلجُنودُ حُصونُ الرَّعِیَّة،(۷) حصن رعیّتند ــ این را امیرالمؤمنین میگوید؛ شوخی نیست ــ اَلجُنودُ حُصونُ الرَّعِیَّة، یعنی نیروهای مسلّح ایمنسازند. قدر نیروهای مسلّح را باید دانست. عزّت و شرف نیروهای مسلّح را بایستی جزو مسائل ضروری و لازم به حساب آورد. تکریم نیروهای مسلّح را باید بر خودمان لازم بدانیم. نیروهای مسلّح اینجورند: ایمنسازند. امنیّت همه‌چیز است. اگر امنیّت نباشد، علم هم نیست، اقتصاد هم نیست، آرامش خاطر خانوادگی هم نیست، راحتی نیست. امنیّت همه‌چیز یک کشور است. نیروهای مسلّح امنیّتسازند. باید به نیروهای مسلّح از جهات مختلف رسیدگی کرد، حضورشان را مغتنم دانست، تلاششان را ارج نهاد؛ چه آن کسانی که این ایمنی را در مرزها به وجود میآورند، چه آنهایی که در داخل به وجود می‌آورند. بعضی، مرزها را نگه داشته‌اند که ناایمنی از بیرون مرزها نیاید؛ بعضی اینها را که در داخل ناایمنی ایجاد میکنند، نگه داشته‌اند؛ اینها هم ارزشمندند. بایستی اینها را مورد توجّه قرار داد. خب، دشمن روی این نقطه هم تکیه میکند. یکی از چیزهایی که دشمنانِ ما روی آن تکیه میکنند، خدشه‌ی در ارزشهای نیروهای مسلّح است، یا خدشه‌ی در شرافت و کرامت نیروهای مسلّح است؛ با انواع و اقسام شیوه‌هایی که دارند، در این زمینه‌ها کار میکنند؛ باید مراقب بود.

بنده یک نکتهای خطاب به خود نیروهای مسلّح دارم که این هم به نظر من خیلی مهم است؛ و آن، این است که منطق قدرت در اسلام، منطق «استعلاء» نیست. در نظامهای مادّی چرا، قدرت به معنای استعلاء است. استعلاء یعنی علوّ بر دیگران، خود را از دیگران برتر دانستن، خود را بر دیگران تحمیل کردن، تنه‌ی خود را بر دوش دیگران انداختن، دیگران را تحقیر کردن؛ [در نظامهای مادّی] قدرت این است؛ کسی که قدرت پیدا کرد، استعلاء پیدا میکند. یکی از مفاهیم منفی در قرآن کریم همین مسئله‌ی استعلاء است: اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرض؛(۸) این استعلاء است. منطق قدرت در اسلام، استعلاء نیست؛ یعنی هرچه قدرت شما بیشتر بشود، هرچه توانایی‌هایتان ــ چه توانایی‌های ذاتی خودتان، چه توانایی‌های قانونی‌تان ــ بالاتر برود، باید تواضعتان بیشتر باشد، انعطافتان بیشتر باشد، توجّهتان به خدا بیشتر باشد.

قضیّه‌ی مالک اشتر را شاید اغلب شما شنیده‌اید؛ مالک اشتر، شجاع، قدرتمند، رشید، فرمانده لشکر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، دست قدرتمند امیرالمؤمنین ــ مالک اشتر یک چنین کسی است ــ در کوفه میرفت ــ ظاهراً این قضیّه در کوفه بوده ــ یک پسر جوان یا نوجوانی او را نشناخت و شروع کرد مسخره کردن. حالا مثلاً لابد پیراهنی، عمامه‌ای داشته جوری که مایه‌ی مسخره‌ی آن پسر قرار گرفته. یک خرده مسخره‌اش کرد، خندید؛ او چیزی نگفت و رفت. بعد که عبور کرد و رفت، یک نفری به این پسر گفت فهمیدی او که بود که تو مسخره‌اش کردی؟ گفت نه؛ گفت: او مالک اشتر است. پسر ترسید، گفت حالا این مالک اشتر که من این‌جور با او برخورد کردم، با من یا با خانواده‌ی من چه خواهد کرد؟ گفت چه کار کنم؟ گفت برو از او عذرخواهی کن. پسر دنبال او راه افتاد که از او عذرخواهی کند؛ دید مالک اشتر رفت در مسجد و مشغول نماز شد؛ این [پسر] صبر کرد، نمازش که تمام شد، رفت جلو گفت که آقا ببخشید، من شما را نشناختم، من بی‌احترامی کردم و مانند اینها و شما از من بگذرید. مالک اشتر گفت من آمدم مسجد، این دو رکعت نماز را خواندم برای اینکه برای تو دعا کنم. بالاخره کسی یا جوانی که یک چنین کار بی‌ادبانه‌ای میکند، احتیاج به دعا دارد، باید دعائش کرد. [گفت:] آمدم تا دعا کنم. این مالک اشتر [است]؛ ببینید.

هرچه جایگاه نظامی شما و قدرتتان بالاتر باشد، بیشتر باشد، باید بیشتر تواضع کنید، بیشتر ترحّم کنید. اقتدار با زبان خوش منافاتی ندارد؛ اقتدار با رفتار مهربانانه هیچ منافاتی ندارد. شنفتید این آقا(۹) گفت یک پسر جوانی در فتنه شرکت میکند، بعد زندان میرود، بعد مورد عفو قرار میگیرد، بعد [از زندان] بیرون می‌آید. راهیان نور راه می‌افتد، او می‌آید جزو راهیان نور، نه برای خاطر [دیدن] جبهه، برای خاطر گردش و میگوید میرویم یک دُوری میزنیم، بعد آنجا این راوی چهار کلمه حرف میزند، او اشک میریزد، هِقهِق میکند، می‌آید میگوید این [نیامدن شما در جمع ما] نامردی بود؛ یعنی خودش میگوید. اقتدار منافات ندارد با زبان نرم؛ با زبان نرم گاهی بیشتر و بهتر میشود خیلی از موفّقیّتها را به دست آورد. البتّه یک جاهایی لازم است انسان جور دیگری عمل کند؛ هر جایی یک اقتضائی دارد. نیروهای مسلّح کار خودشان را قدر بدانند، ارج بنهند، اهمّیّت بدهند، افتخار کنند به کاری که انجام میدهند؛ مردم هم بایستی قدر اینها را بدانند.

و همه‌ی ما بدانیم که تا در راه خدا و برای خدا کار میکنیم، حرکت میکنیم، حرف میزنیم، خدا به ما کمک خواهد کرد؛ این وعده‌ی الهی است: اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم؛(۱۰) وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه.(۱۱) اگر نیّت شما نصرت خدا است، بلاشک خدای متعال به شما کمک خواهد کرد؛ گاهی طریقه‌ی کمک را خودمان میفهمیم، تشخیص میدهیم، گاهی هم نمیفهمیم، می‌بینیم کمک شدیم، می‌بینیم کار راه افتاد، کار پیش رفت؛ این کمک الهی است. نیّتها را خدایی کنیم. نیّت خدایی هم به این معنا نیست که هر وقت بخواهیم یک حرکتی انجام بدهیم، همان جا مثلاً فرض کنید بگوییم این کار را انجام میدهم برای رضای خدا؛ نه، همین که شما به مردم رحم میکنید، این نیّت خدایی است؛ همین که شما به کشور میخواهید خدمت کنید، این یک نیّت خدایی است؛ همین که شما میخواهید یک کار هنری خلق کنید که چهار نفر را هدایت کند، این نیّت خدایی است. با نیّت خدایی که وارد بشویم، خدای متعال هم کمک خواهد کرد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، خانم زهرا برزگر، آقای میثم صالحی، خانم سمیّه بروجردی، آقای سعید علّامیان، آقای حمید پارسا (از فعّالان حوزه‌ی ایثار و جهاد و شهادت و مقاومت) مطالبی بیان کردند؛ همچنین سرتیپ بهمن کارگر (رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدّس) گزارشی ارائه کرد.  
صحیفه‌ی امام خمینی، ج ۹، ص ۲۸۵؛ پیام به نیروهای ارتشی و مردم (۱۳۵۸/۵/۲۷)
صحیفه‌ی امام خمینی، ج ۱۳، ص ۳۱۷؛ سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی در آستانه‌ی ماه محرّم (۱۳۵۹/۸/۱۴)
کتاب «حوض خون» نوشته‌ی فاطمه‌سادات میرعالی
بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره‌ی شهدای استان زنجان (۱۴۰۰/۷/۲۴)
بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۶۳
نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۵۳
سوره‌ی قصص، بخشی از آیه‌ی ۴؛ «فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت ...»
اشاره به آقای حمید پارسا (راوی کاروانهای دانشجویی راهیان نور) و خاطره‌ای که ایشان پیش از سخنان معظّمٌ‌له در مورد یکی از دانشجویان شرکت‌کننده در اردوی راهیان نور تعریف کردند.
(۱۰ سوره‌ی محمّد، بخشی از آیه‌ی ۷؛ «... اگر خدا را یاری کنید یاریتان میکند ...»
(۱۱ سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «... و قطعاً خدا به کسی که [دین‌] او را یاری میکند، یاری میدهد ...»