
emamian
خدمت به خلق بهتر است یا عبادت؟
روایت مشهور «الصَّلاةُ عَمودُ الدِّین» از جمله احادیثی است که زیاد شنیده ایم و پیرامون این دستور الهی، سؤالاتی وجود دارد که در شماره های مختلف به انتشار این پرسش ها و پاسخ آنها خواهیم پرداخت.
* آیا خدمت به خلق بهتر است یا عبادت؟
آیت الله مطهری : شخصی از «باند کسرویها» کتابی نوشته و آموزه های شیعه را تحقیر کرده بود از جمله گفته بود «آیا این که یک پاسبان در دل شب خانههای مردم را پاسبانی کند بهتر است و خدا راضی تر است یا بنشیند یکجا و هی لبهایش را تکان بدهد بگوید من ذکر میگویم؟»
مرد عالمی جواب خوبی داد و گفت: شقّ سوّمی دارد و آن این که پاسبان در همان حالی که تفنگش را روی دوشش گرفته و در خیابانها پاس میدهد، ذکر خدا میگوید.
اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو؛ اسلام میگوید «هر کاری که میکنی ذکر خدا بگو» آنوقت کارت را بهتر انجام میدهی و روحیه ات قوی تر میشود.
یاد خدا سبب قوت قلب انسان است. مخصوصاً وقتی که انسان در شرایط سختی قرار میگیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی میکند.
«یا اَیُّها الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ» [سوره بقره، آیه ۱۵۴] نماز ذکر خداست. قرآن میگوید از نماز مدد و نیرو بگیرید.
خروش ملت غیور ایران در پاسخ به هنجار شکنان
در پی هتک حرمت به قرآن و مقدسات اسلامی توسط آشوبگران در چند روز اخیر و به دنبال فراخوان هیئات مذهبی جهت تجمع و راهپیمایی در محکومیت این اقدام با نام اجتماع بزرگ امت رسول الله این مراسم در چند استان کشور برگزار شد.
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در بیانیه ای ضمن قدردانی از خویشتنداری ملت شریف ایران در شناخت به موقع توطئه اخیر دشمنان، از مردم انقلابی و متدین ایران اسلامی، دعوت کرد در اجتماع امروز امت محمد (صل الله علیه وآبه وسلم)، که با حضور هیئات مذهبی، مجامع قرآنی و اقشار مختلف مردم برگزار خواهد شد شرکت و با سد بصیرت، بیداری و هوشمندی شکست عبرت آموز دیگری بر فهرست ناکامیهای جبهه متحد ضدانقلاب و دشمنان ایران اسلامی بیافزاید.
اجتماع بزرگ مردم تهران در محکومیت آشوبگران
اجتماع بزرگ امت رسول الله(ص) در محکومیت اقدامات هنجارشکنانه اخیر، همزمان با سالروز رحلت حضرت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) برگزار شد.
مردم تهران با سر دادن شعار «از فتنه گر بیزارم، کشورم را دوست دارم»،« ما لشکر امامیم، آماده قیامیم»، «کوه اراده هستیم، آمریکا را شکستیم»، «از پشه ها چه واهمه، ایران پر از حاج قاسمه»،« سلبریتی حیا کن، جوون ها رو رها کن»، «مرگ بر منافق» در این راهپیمایی حضور یافتند.
مردم تهران با در دست داشتن پرچم ایران و با سر دادن شعارهایی در بیزاری از فتنه گران و حمایت از نیروی انتظامی در این راهپیمایی شرکت کردند.
مردم تهران با اهدای گل از نیروی انتظامی تشکر کردند
مردم تهران همچنین با در دست گرفتن قرآن، اهانت آشوبگران به قرآن کریم را به شدت محکوم کردند.
علاوه بر این مردم به صورت خودجوش با اهدای گل به سربازان و فرماندهان نیروی انتظامی که درصدد حفظ نظم و امنیت این مراسم بودند، از آنان تشکر کرده و شعار«نیروی انتظامی، تشکر ، تشکر» سردادند.
بهادری جهرمی، سخنگوی دولت در تجمع بزرگ مردم تهران در محکومیت اغتشاشات اخیر در کشور حضور یافت.
راهپیمایان از چهار مسیر کارگر شمالی، کارگر جنوبی، خیابان آزادی و خیابان انقلاب در این مراسم حضور یافتند. این مسیرها پر از جمعیت بود.
وداع با شهید «حسین تقیپور» در میدان انقلاب
دیشب «حسین تقیپور» از بسیجیان تهران بر اثر حمله آشوبگران دچار جراحت شدید شد و ساعاتی بعد در بیمارستان بقیهالله به شهادت رسید.
گزارش دیدار نماینده ولی فقیه در سپاه تهران با خانواده شهید امنیت، حسین تقی پور در میدان انقلاب قرائت شد.
حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی نیز در میان راهپیمایان تهرانی حضور یافت.
مروری بر اخلاقیات ممتاز امام رضا علیه السلام
اخلاق یکی از عناصر مهم شخصیت انسان و کاشف ماهیت ذات و درون اوست.
امام رضا علیهالسلام به اخلاق عالی و ممتاز، آراسته بودند و بدین سبب دوستی عام و خاص را به خود جلب کردند که در ذیل به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود:
* نرم خویی
از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است: من ابوالحسن الرضا علیه السلام را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کنند.
* مراعات دیگران در گفتار و نشستن
من ابوالحسن الرضا علیه السلام را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن قطع کند. هرگز درخواست کسی را که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمودند. هرگز پاهای خود را جلو همنشین دراز نمیکردند. هرگز در برابر همنشین تکیه نمیکردند. هرگز او را ندیدم که غلامان و بردگان خود را بد گویند.
هرگز او را ندیدم که آب دهان بیندازند. هرگز او را ندیدم، که قهقهه بزند، بلکه خندهاش تبسم بود. تا آنجاکه میگوید: هر که بگوید در فضیلت، کسی را مانند او دیده، از او باور نکنید. نقل شده زمانی که امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرفتن ولایت عهدی شدند، چون روز عید فرا رسید مامون برای خواندن نماز از امام علیه السلام دعوت به عمل آورده ایشان با سادهترین پوشش و با لباسی که مخصوص نماز عید بود حاضر شدند، این لباس عبارت بود از دو قطیفه روی لباس و عمامه سفیدی از کتان که به سربسته بود که یک طرف آن را به سینه و طرف دیگرش را میان دو شانه انداخته بودند عصایی به دست داشتند، در حالی که کفش برپا نداشتند چون همراهان ایشان این وضعیت را دیدند آنان هم چون امام راه افتادند.
* زهد
ویژگی امام رضا علیه السلام قسمتی از صفات جدش، بزرگترین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود که از میان پیامبران ممتاز بودند. ایشان درباره زهد به نقل از پدرانشان میفرمودند زاهد آن است که حلال دنیا را از ترس حساب و کتاب و حرام دنیا را از ترس عقاب ترک میکند.
* تواضع در زندگی همسان با مردم
جهت همدردی با مردم به حمام عمومی شهر میرفتند و از نزدیک با مردم معاشرت داشتند.
* عبادت
عبادت، فروتنی در مقابل خداوند است. انسان کامل به هر اندازه به خدا نزدیکتر باشد به همان اندازه خشوع و بندگیاش در مقابل خدا بیشتر میگردد، چنین کسانی هدفشان در عبادت فقط سپاس نعمتهای خداوند و نظرشان به قرب پیشگاه ابدیت میباشد این بزرگترین امتیازات مردان الهی در ارتباط با خداست، محور اصلی زندگی آنها خدای تعالی و عشق به خداست، شدت توجه به خدا موجب شده بود که آنها لحظهای از حق غافل نشوند، به طوری که اگر گاهی حالت غفلت در خواب یا بیداری به آنها دست میداد آن را برای خود گناه به حساب میآوردند. دائماً در حال عبادت بودند و به عبادت عشق میورزیدند و برای عبادت خداوند انواع رنجها را تحمل میکردند.
امام رضا علیه السلام همچون پدر و اجداد پاکشان همواره قبل از هر چیز بنده خالص خداوند بودند، و همه چیز را در بندگی خدا دنبال میکردند در پرتو همین بندگی بود که به ارزشهای والای انسانی و مقامهای بلند معنوی دست یافتند.
عبادت، راز و نیاز، مناجات و سجدههای طولانیشان نشان میدهد که ایشان دلداده خداست رابطه تنگاتنگ عاشقانه با ذات پاک خداوند داشتند.
یکی از همراهان این بزرگوار در سفر خراسان میگوید: به روستایی رسیدیم، آن حضرت به نماز ایستادند، و سجدههای طولانی به جای آوردند، او میگوید: شنیدم امام در سجده میگفتند: «خدایا اگر تو را اطاعت کنم حمد و سپاس مخصوص تو است و اگر نافرمانی کنم حجت و عذری برایم نخواهد بود، من و دیگران در احساس تو شریکی نداریم اگر نیکی به من رسد از جانب تو است. ای خدای بزرگوار! مردان و زنان با ایمان را در مشرق و مغرب در هر کجا هستند بیامرز.»
با توجه به مضمون دعاهای ائمه میبینیم دعای امامان ابتدا برای دیگران به خصوص مومنان بود بعداً برای خودشان دعا میکردند این نشاندهنده آن است که آنها چقدر به فکر دیگران بودند و در حق مردم مهربانی میکردند. کسی را با تقواتر نسبت به خدای متعال مثل او ندیده بودم، ذکر خدا همیشه بر لبانشان جاری بود، همیشه خداترس و پارسا بود، موقعی که وقت نماز میشد در سجدهگاه خود مینشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذکرهای دیگر میگفتند و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت میکردند. در مورد امام رضا علیه السلام باید گفت ایشان، اسوه کامل عبودیت بودند و در این راه به حدی رسیده بودند که ایشان را عاشق عبادت میدانستند. آن حضرت بسیاری از روزها را روزه داشتند و بسیاری از شبها بیدار بودند.
از دیگر ویژگیهای آن حضرت این بود که هر دعایی را که شروع میکردند صلوات بر محمد و آل او میفرستادند در نماز یا غیر نماز بسیار صلوات میفرستادند، شبها موقعی که میخواستند بخوابند قرآن تلاوت میکردند، موقعی که به آیهای میرسیدند که در آن از بهشت و دوزخ سخن میگفتند گریه میکردند و میفرمودند: «پناه میبرم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکردند.
* سفر حج
امام رضا علیه السلام را پرهیزگاری میدانند که مکرر به زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج و عمره میرفتند، ایشان به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه فراوانی داشتند، بالای قبر پیامبر صلی الله علیه و آله میرفتند و خودشان را به قبر شریف میچسبانیدند، در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله شش یا هشت رکعت نماز میخواندند در رکوع یا سجده سبحان الله سه بار یا بیشتر میگفتند، زمانی که نمازشان تمام میشد به سجده میرفتند آن قدر سجده را طولانی میکردند که عرق ایشان روی ریگهای مسجد میریخت، صورت مبارکشان را روی زمین یا خاک مسجد میگذاشتند.
به طوری که در زمان ایشان و نه بعد از آن، کسی به این درجه نرسید حتی زاهدترین افراد. نکته مهم دیگر این که امام رضا علیه السلام بسیاری از اوقات شبانه روز به درس و بحث مشغول بودند، فقه و علوم محمدی را به شاگردانشان درس میدادند زیرا ایشان درس را نمونهای از ذکر و عبادت میدانستند و زمانی که از درس دادن فارغ میشدند به ذکر گفتن خدا میپرداختند.
اباصلت میگوید: من در سرخس به خانهای که حضرت را تحت نظر گرفته بودند رفتم، از نگهبان اجازه گرفتم او گفت: حالا موقع رسیدن به حضور ایشان نیست. گفتم: چرا؟ گفت: امام (علیه السلام) در هر شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند و از نماز، یک ساعت پیش از ظهر و نزدیک غروب فارغ میشوند و همه اوقاتشان در جای نماز نشسته و مشغول مناجات خدا میشود. اباصلت به نگهبان میگوید در همین موقع اجازه بگیر.
اتفاقا اجازه گرفتند من در همان حال که ایشان انتظار نماز را داشتند به حضورش شرفیاب شدم. اهمیت امام به نماز در سیره عملی ایشان کاملا مشهود است. نقل شده است روزی ایشان با بزرگان ادیان مختلف مناظره داشتند و سخنان زیادی بین امام (علیه السلام) و حاضران رد و بدل میشد، جمعیت زیادی در آن مجلس حاضر بودند. زمانی که ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. یکی از حاضران که عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نکن که دلم آزرده میشود شاید اگر سخنانتان را ادامه دهی مسلمان شوم
ایشان فرمودند نماز میخوانیم و برمیگردیم امام برخاستند و نماز خواندند.
از دیگر ویژگیهای آن حضرت این بود که هر دعایی را که شروع میکردند صلوات بر محمد و آل او میفرستادند در نماز یا غیر نماز بسیار صلوات میفرستادند، شبها موقعی که میخواستند بخوابند قرآن تلاوت میکردند، موقعی که به آیهای میرسیدند که در آن از بهشت و دوزخ سخن میگفتند گریه میکردند و میفرمودند: «پناه میبرم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکردند و میفرمودند: «اگر خواسته باشم قرآن را در کمتر از سه روز تمام کنم میتوانم ولی هیچ آیه را نخواندم مگر این که در معنی آن آیه فکر کنم، و درباره این که آن آیه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده، از این رو هر سه روز قرآن را تلاوت میکنم.»
* سخاوت
سخاوت از اصول اخلاقی که در زندگی همهی امامان فراوان دیده شده است جود و سخاوت است.
سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش وجود دارد فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمتهایی که خداوند به او داده، چه نعمت مادی و چه نعمتهای معنوی مانند علم برخوردار کند. سخاوت از «سخاء» گرفته شده است و «سخا النار و یسخوها»، یعنی این که اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنیم، بهتر میسوزد و روشناییاش بیشتر میشود، بنابراین تعریف سخاوت که از همین ریشه است موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانوادههای بینوایان میشود.
شاید بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا علیه السلام باشد که فرمودند: «السخی یاکل من طعام الناس لیاکلوا من طعامه و البخیل لایاکل من طعام الناس لئلا یاکلوا من طعامه»؛ انسان سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا از غذای او بخورند، ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمیخورد تا از غذای او نخورند.» در بررسی سیره امام رضا علیه السلام ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم میخورد.
ایشان بسیار صدقه پنهانی میدادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم مینمودند. روایت شده که ایشان یک سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند. فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش، ضرر است.
حضرت فرمودند: این گونه بخشش ضرر و زیان نیست بلکه غنیمت است، هرگز چیزی را که به وسیله آن طلب اجر و کرامت میکنید، غرامت و ضرر به شما نیاور. نقل شده که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام کرد و گفت: من مردی از دوستان پدران و نیاکان شما هستم. از حج برمیگشتم که خرجی خود را گم کردم، اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من میدهی، از طرفتان صدقه خواهم داد.
حضرت فرمودند: بنشین. بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عدهی کمی باقی نماندند امام به اتاقشان میروند و بعد از مدت کمی بازگشتند و دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن، لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا ترا نبینم و تو نیز مرا نبینی.
بعد از رفتن آن مرد، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام عرض کرد: شما نسبت به این شخص احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید تا شما او را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ ایشان فرمودند: از ترس این که مبادا شرمندگی در صورت او ببینم آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله) شنیدهاید که فرمودند: حسنه مخفیانه با هزار حج برابر است. ایشان فرمودند: این اندازه برای من مقدور نخواهد شد. او گفت: پس به اندازه مروت من عطا کن. حضرت فرمودند: این مقدار ممکن میشود پس از این جریان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ ۲۰۰ اشرفی به او بدهند. علاوه بر نیازمندان، سخاوت امام رضا علیه السلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زیاد بود که زمانی که برای آن حضرت غذا میآوردند.
نقل شده است که روزی ایشان وارد حمامی میشوند مردی آن جا بود که ایشان را نمیشناخت به امام میگوید بیا مرا مشت و مال بده. حضرت شروع به مالیدن دست و پای او کردند زمانی که ایشان را شناخت عذر خواهی کرد ولی امام او را دلداری دادند.
* ادب و تواضع
ادب و تواضع امام رضا علیه السلام نسبت به دیگران به اندازهای بود که اگر فردی بر امام وارد میشد ایشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جایشان برمیخاستند و او را در مناسبتترین مکانها جا میدادند.
* صبر و مقاومت
صبر و مقاومت یکی از اصول مشترک در زندگانی امامان که همواره در زندگی آنها مشاهده گردیده صبر و مقاومت است. این بزرگواران الگوی بزرگ صبر و قهرمان مقاومت بودند. در بررسی زندگی امام رضا علیه السلام میبینیم که ایشان نیز همچون دیگر امامان نمونه کامل این صفت اخلاقی بودند.
شاید بتوان از موقعیتهای دشواری که ایشان با آن رو به رو شدند زمانی که مأمون این بزرگوار را به خراسان دعوت کرد نام برد. ایشان برای وداع خانه خدا به مکه رفتند لحظه جدایی آن حضرت از فرزندش ابی جعفر محمد بن علی جواد (علیه السلام) بود که ایشان با دلی استوار و مطمئن به قضا و قدر الهی این مصیبت را تحمل کردند شکیبایی و بردباری آن حضرت در دوره خلافت مامون در برابر سیاستها مرموز و پشت پرده او به ویژه جریان ولایتعهدی درجه صبر و تحمل آن حضرت را برای ما آشکار میکند. امام رضا علیه السلام در دوران زندگیشان و زندانی بودن پدر بزرگوارشان مکرر سعه صدر از خود نشان میدادند و مراقب اهل و عیال پدر ارجمندشان بودند. ایشان اهل حلم و شکیبایی بودند.
تقریب مذاهب با وجود بارگاه ملکوتی امام رضا(ع)در ایران تقویت شد
ماموستا مصطفی محمودی، با تسلیت شهادت امام رضا(ع) اظهار داشت: وجود امام رضا(ع) چه در زمان حیات و چه در زمان شهادت، وسیله وحدت مسلمانان بوده است و در این زمینه فرقی میان شیعه و سنی نیست.
وی تصریح کرد: امام رضا(ع) از اولیای الهی و از خانواده پیامبر(ص) بود که در این رابطه احادیث فراوانی در کتابهای اهل سنت وجود دارد که خانواده رسول خدا(ص) برای همه مسلمانان یکسان است و همه مسلمانان باید محبت آنها را داشته باشند به ویژه امام رضا که بارگاه ایشان در کشورمان قرار دارد.
امام جمعه پیرانشهر گفت: وجود بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) به واقع برکتی برای ایران اسلامی و قدرت معنوی برای انسان بوده و روحیه مسلمانان را تقویت کرده است و ایشان همانگونه که در دوران حیاتش درجه امامت و درجه بزرگی داشت، پس از شهادت نیز همین است چون حیات و ممات برای کسانی که در راه خدا گام برمیدارند فرقی ندارد.
وی بیان کرد: ائمه اطهار(ع) به ویژه امام رضا(ع) برای راهنمای بشر آمده بودند و وجودشان برکت و غنیمت بود و از سوی دیگر ایشان یکی از عالمان بزرگ دوران خود بود تا جایی که پیش از تولید آن حضرت، امام صادق(ع) فرمود، عالم اهلبیت در راه است.
ماموستا محمودی اظهار داشت: امام رضا(ع) به واقع عالم بود و علمای اسلامی و مسیحی نشست و برخاست داشت و هیچ کس نمیتوانست در برابر ایشان موفق شود و حتی در تمامی مناظراتی که با مسلمانان و مسیحیان، داشت به تمامی سؤالات پاسخ میداد و از لحاظ معنوی نیز تأثیر بسیاری در تقویت روحیه مسلمانان داشته است.
وی تأکید کرد: پس از شهادت ایشان نیز زائرانی که به زیارت میروند روحیه آنها قویتر شده و ایمانشان افزونتر میشود.
امام جمعه پیرانشهر در ادامه نیز تصریح کرد: وجود بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در مشهد مقدس، سبب تقویت تقریب مذاهب شده و سبب شد که مسلمانان به یکدیگر نزدیک شوند و در این زمینه نیز کتابهایی نوشته شده که مذاهب بیش از پیش به هم نزدیک شوند.
امام رضا(ع) همواره به دنبال وحدت و مخالف تفرق و جدایی مسلمانان بود
ماموستا احمد خضری، با تسلیت شهادت امام رضا(ع) اظهار داشت: امام رضا(ع) یکی از خاندان و اهلبیت پیامبر مکرم اسلام(ص) بوده است.
وی تصریح کرد: امام رضا(ع) در طول حیات پربرکت خویش همواره به دنبال وحدت شیعه و سنی و مخالف تفرق و جدایی بود و حتی پس از شهادت ایشان نیز منشأ وحدت و اتحاد جهان اسلام بودند که بارگاه ملکوتی ایشان، همه را دور خود جمع میکند.
عضو شورای روحانیت سردشت گفت: بیتردید با توجه به سیره ائمه اطهار(ع) مانند امام رضا اگر خواهان وحدت و اتحاد بین مسلمانان باشیم باید از تفرقه و اختلاف بین آنها پرهیز کرد.
وی تصریح کرد: همچنین اگر پیروان مذاهب اسلامی از یکدیگر متفرق شوند، هم در دنیا و هم در آخرت ضرر و زیان میبینند بنابراین باید تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از اختلافافکنی میان مسلمانان انجام دهند.
امام رئوف؛ محور وحدت شیعه و سنی
آنچنان که از روایات و احادیث برداشت می شود، مهرورزی و عطوفت امام هشتم شامل خانواده، دوستان، فقرا و بردگان بوده اما مهمتر از اینها امام مهربانی ها در برخورد و رفتار با غیرمسلمانان هم بسیار مهربان بود و هرگز به دنبال تحقیر آنها نبود و آنچنان که خود ایشان می فرمایند: " بسا دشمن پر کینهای که با او صلح و سازش کردم و بر وی غالب آمدم. پس او را زیر بار عفو و بخشش برده و بزرگوار نمودهام و هر شخصی که بدی ها و اعمال زشت دشمن خویش را با احسان و نیکی از خود دفع نکند به روش بزرگواران و برتران عمل نکرده است. "
عشق و ارادت مردم به این امام همام تنها به شیعیان خلاصه نمی شود و امامان معصوم (ع)، به عنوان فرزندان رسول مکرم اسلام در دل و جان مسلمانان اهل سنت نیز جایگاهی ویژه و والا دارند و از آن میان توجه و علاقه هموطنان سنی مذهب به امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا خود حکایتی دگر است؛ اهل سنت ارادت و محبت ویژه ای برای خاندان پیامبر (ص) قائل هستند بطوریکه هر ساله و در آستانه شهادت امام رضا (ع) کاروانهای پیاده اهل سنت در دهه آخر ماه صفر از اقصی نقاط کشور خود را به مشهد و حرم مطهر می رسانند.
امام رضا (ع) در سال ۱۴۸ هجری قمری یعنی حدود ۱۲۵۰ سال پیش در شهر مدینه به دنیا آمد و روز آخر صفر ۲۰۳ هجری قمری به شهادت رسید؛ از آنجاییکه امام هشتم دری از درهای علم و دانش بودند و به دلیل این مقام والا و تسلط بر علوم مختلف با دانشمندان بزرگ مناظره های علمی بسیاری داشتند، به لقب «عالم آل محمد» رسیدند و این در حالی است که شمس الشموس، انیس النفوس، امام الرئوف و ثامن الحجج هم از دیگر القاب ایشان بود.
" دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست "، " عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:۱ـ از او امید خیر باشد. ۲ـ از بدی او در امان باشند. ۳ـ خیر اندک دیگری را بسیار شمارد. ۴ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. ۵ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. ۶ـ در عمر خود از دانش طلبی خسته نشود. ۷ـ فقر در راه خدایش از توانگری محبوبتر باشد. ۸ـ خواری در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. ۹ـ گمنامی را از پرنامی خواهانتر باشد. ۱۰ـ احدی را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است "، ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است " و "اطعام و میهمانی کردن برای ازدواج از سنّت است " برخی از احادیث مطرح امام هشتم است.
و همچنین ایشان در احادیث دیگری فرمودند : " پیوند خویشاوندی را برقرار کنید گرچه با جرعه آبی باشد، و بهترین پیوند خویشاوندی، خودداری از آزار خویشاوندان است "، " به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر که به رزق و روزی اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هر که به اندک از روزی حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند "، " ایمان چهار رکن دارد: ۱ـ توکّل بر خدا ۲ـ رضا به قضای خدا ۳ـ تسلیم به امر خدا ۴ـ واگذاشتن کار به خدا " و " آنان که هر گاه نیکی کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر کنند، و هر گاه خشم کنند درگذرند از بهترین بندگان خداوند هستند ".
عزت ایران به برکت امام رضا(ع) است
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه کرمانشاه در گفت و گو با ایرنا با تسلیت سالروز شهادت حضت امام رضا (ع)، عزت و سربلندی جمهوری اسلامی ایران را به برکت امام رضا (ع) و معصومین (علیه السلام) دانست و گفت: شناخت بیشتر ابعاد معنوی امام هشتم(ع) باید مورد توجه جدی مسوولان دستگاه های متولی باشد.
آیت الله «مصطفی علما» افزود: همه ما افتخار می کنیم که زیر سایه امام رضا علیه السلام هستیم و عزت امروز ایران مرهون توجه و عنایات حضرات معصومین(ع) می باشد.
وی با اشاره به عظمت معصومین (ع) تأکید کرد: پیرامون معصومین(ع) باید از زبان خود معصومین(ع) سخن گفت، زیرا ابعاد شخصیتی آن بزرگواران را نمی توانیم درک نماییم در همین راستا روایات مختلفی در باره امام رضا علیه السلام هست که به رغم اینکه ولیعهد بود با خدمتگزاران غذا می خورد، لذا می بینیم هیچ امامی به اندازه امام رضا(ع) پیرامون ولایت و شناخت امام سخن ندارد.
آیت الله علما همچنین با اشاره به ارادت اهل تسنن استان کرمانشاه به معصومین و خصوصاً امام رضا(ع) خاطر نشان ساخت: باید اهل سنت استان را در برنامه های امام رضا(ع) دخیل داد، زیرا آن ها ارادت خاصی به امام رضا (ع) دارند.
برکات امام رضا (ع) در تمام کشور جاری است
امام جمعه کرمانشاه در ادامه گفت: عظمت امام رضا(ع) به گونه ای است که برکات آن همه جا حضور دارد و از درآمد های حضرت برای برنامه های عظیم فرهنگی و معنوی و رفع تنگناها استفاده فراوان شده است.
وی افزود: موقوفات امام هشتم(ع) علاوه بر ایران در برخی از نقاط دنیا هم وجود دارد و این عظمت امام رئوف را می رساند که باید همگان به این موهبت بی بدیل واقف باشیم.
امام رضا (ع) امروز محور وحدت است
مدیر ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمانشاه روز سهشنبه در گفت و گو با ایرنا با اشاره به اینکه امام هشتم وقتی وارد هر محفلی می شدند همه گرداگرد ایشان جمع می شدند گفت: مهربانی ایشان زبانزد خاص و عام بود و ایشان نسبت به کودکان، یتیمان و کسانی که پناهی نداشتند مهربان بوده و آنها را زیر چتر حمایتی خود قرار می دادند.
حجت الاسلام «افشین کلات پور» دامنه مهربانی و رئوفیت امام رضا را بسیار گسترده توصیف کرد و افزود: همه مردم اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان از مهربانی حضرت بهره می بردند و امام در جلسات مختلف بحث و گفت و گو و همچنین مناظره های مختلفی با آنها شرکت کرده و به سوالات آنها با صعه صدر پاسخ می داد که این حسن خلق و علم و دانش موجب حیرت حاضران می شد.
وی با اشاره به اینکه امام رضا همه مردم و دانشمندان سایر ادیان را جذب خود کرده و در قالب اسلام کمک و راهنمایی های بسیاری را در اختیار آنها قرار می داد، گفت امروز کسانی که حتی به امامت هم اعتقادی ندارند، احترام بسیاری برای ائمه شیعیان قائل اند بطوریکه در کشور ما هم مردم اهل سنت و اهل حق هم ارادت خاصی به امام هشتم دارند و هر ساله برای زیارت ایشان راهی مشهد مقدس میشوند.
حجت الاسلام کلاتپور امام رضا را محور وحدت و همدلی در کشور توصیف کرد و گفت: امروز همه مردم خصوصا اهل سنت برای جنبه های علمی، فقهی و مهربانی امام رضا احترام خاصی قائل هستند و اینکه در کشورهای عربی امام رضا را منسوب به ما می دادند و ما را با اماممان می شناسند بسیار جای خوشحالی دارد.
مدیر ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمانشاه با اشاره به روایتی که هرکس کلمه توحید را بر زبان بیاورد از غذاب خداوند به دور است، افزود: امام رضا شرط این موضوع را پذیرش ولایت ائمه قرار داد چراکه این موضوع قبلا توسط سایر ائمه مطرح شده بود اما جا نیافتاده بود که در زمان امام هشتم این موضوع به صورت کامل تبیین شد.
اهل سنت محب اهلبیت رسولالله (ص) هستند
امام جمعه پاوه نیز با تسلیت سالروز شهادت حضرت امام رضا (ع)، گفت: ما اهل سنت و جماعت بخصوص پیروان امام شافعی (علیهالرحمه) که خود از اهلبیت و هاشمی بوده، محبت و احترام به اهلبیت را جزو لاینفک دین میدانیم و اسامی اهلبیت را در خانوادههای خود جزو برکات تلقی کردهایم و میکنیم.
ماموستا مُلا «قادر قادری» افزود: پیامبر بزرگوار اسلام (ص) میفرمایند: «أُخلُفونی فی اهلبیتی» بعد از من اهلبیتم را بهعنوان جانشینان من احترام و تکریم و از آنان دفاع کنید.
وی در ادامه گفت: امام بزرگوار ما شافعی میفرماید: «یا اهلبیت رسولالله حبکمُ فرضٌ من اللهِ فی القُرآنِ انزلَ یَکفیکُم مِنْ عظیم الفخر أنَّکمُ من لم یُصلِّ عَلیکم لا صلاةَ لَهُ» ای اهلبیت رسول خدا (ص) محبت شما بر گردن امت رسولالله (ص) فرض است همچنان که قرآن کریم براین اصل تصریح فرموده است. اگر کسی که پیرو مذهب امام شافعی است در نمازش نگوید اللهم صل علی محمد و علی آله یعنی بعد از محمد (ص) آل بیت را ذکر نکند و آله نگوید نماز وی باطل است.
این روحانی برجسته اهل سنت ادامه داد: اضافه بر این اصل؛ مرد عارف و بزرگوار پرچمدار طریقت عرفانی نقشبندیه به نام مولانا خالد کورد شهرزوری در سال ۱۲۲۲ هجری قمری، ۲۲۱ سال پیش از سلیمانیۀ عراق قصد زیارت شیخ عبدالله دهلی را در هندوستان کرده و یک سال در راه بوده تا به دهلی رسیده و یک سال هم در خدمت شیخ عبدالله تلمذ کرده و یک سال برگشته مجموعاً ۳ سال از سلیمانیه دور بوده است. این بزرگوار درراه حرکت به دهلی از طریق بوکان و زنجان و قزوین و ری به مشهد میرسد و به زیارت امام هشتم (ع) میرود وقتی بارگاه را میبیند دچار حالات عرفانی میشود و حدود ۶۰ بیت شعر میسراید و با این بیت شروع میکند: این بارگاه کیست و سپس ادامه میدهد
این بارگاه قافلهسالار اولیاست ...این خوابگاه نور دو چشم پیامبر است
این روضه رضاست که «فرزند کاظم است» ... سیراب نوگلی زگلستان «جعفر است»
مولانا خالد زمانی که بعد از زیارت مشهد قصد ادامۀ سفر را نمود، با خودش میگوید:
خالد بیا عزم سفر زین مقام کن... به روضۀ رضا به دلوجان سلام کن.
اینها نمونههایی از محبت اهل سنت نسبت به اهلبیت است.
امام جمعه پاوه در ادامه گفت: قطعاً مردم ما محب اهلبیت هستند؛ ما ایستادهایم و در خدمت اسلام و قرآن و انقلاب هستیم و خواهیم ایستاد، دیگران هر چه میگویند، بگویند، آزادند.
تشکیل ائتلاف "اداره الدوله" در عراق؛ آیا دولت جدید تشکیل میشود؟
طی روزهای گذشته اخباری درخصوص تشکیل ائتلافی متشکل از الاطار التنسیقی (چارچوب هماهنگی شیعیان) و ائتلاف عزم و اتحاد میهنی و ائتلاف السیاده و حزب دموکرات، منتشر شد.
این ائتلاف بیشتر از این که یک ائتلاف سیاسی و استراتژیک باشد، یک ائتلاف پارلمانی یعنی صرفا برای تشکیل دولت و اعلام موجودیت در پارلمان است. به عبارتی دیگر این ائتلاف شبیه تجمع چند حزب و ائتلاف به مانند الاطار التنسیقی نیست بلکه تا حدودی شبیه ائتلاف البناء (ائتلاف سازندگی) در سال 2018 می باشد که صرفا فقط در جهت تشکیل دولت، انجام شد و اندکی بعد از تحقق این هدف نیز عملا وجود خارجی نداشت. حال در این یادداشت به بررسی جوانب مختلف مربوط به ائتلاف اداره الدوله (ائتلاف اداره حکومت) خواهیم پرداخت.
تشکیل این ائتلاف ایده چه نیروی سیاسی بود؟
در واقع ایده تشکیل این ائتلاف از طرف الاطار التنسیقی در جهت تسریع هرچه بیشتر برای از سرگیری جلسات پارلمان و نیز تشکیل دولت بوده است. به طور دقیق تر همان بخش از الاطار التنسیقی که همیشه خواهان تعاملی قاطعانه با معترضین پارلمان در عراق بود، این گام را در این جهت برداشته است. اما اگر بیشتر بخواهیم درخصوص این موضوع تعمق داشته باشیم، شاید بتوان گفت، اولین بار این «عادل المانع» از ائتلاف دولت قانون (به رهبری نوری المالکی) بود که خبر از تشکیل چنین ائتلافی داد و شاید از همین جهت بتوان گفت که تشکیل این ائتلاف، ایده دولت قانون به رهبری نوری المالکی بوده است.
اعضای این ائتلاف نو ظهور در چه سطحی حضور داشتند؟
در واقع سطح حضور اعضای این ائتلاف در جلسه توافق برای تشکیل آن هم قابل توجه بوده است. طبق اخبار به غیر از ائتلاف عزم که با رئیس خود یعنی مثنی السامرائی حاضر شده بود، بقیه ائتلاف ها صرفا نماینده ای را برای حضور فرستاده بودند. حتی الاطار التنسیقی نیز از رهبران قوی خود مثل نوری المالکی یا شیخ قیس الخزعلی یا هادی العامری را مکلف به حضور نکرده بود بلکه از طرف آنان نیز فالح الفیاض حاضر شده بود. همچنین هادی العامری و حیدر العبادی هم ظاهرا موافقت خود را مشروط به رضایت جریان صدر به تشکیل دولت کرده اند. تمامی این ها نشان می دهد که این ائتلاف صرفا برای تحقق اهدافی مشخص و کوتاه مدت است و به هیچ وجه یک ائتلافی بلند مدت و استراتژیک نیست.
اما خارج از این ائتلاف موضع رهبران جریان صدر نیز قابل توجه بوده است. تا لحظه نوشتن این یادداشت و با وجود این که تقریبا دو روز از داستان تشکیل این ائتلاف گذشته است اما این جریان در تأیید یا انتقاد تشکیل این ائتلاف که عملا بر پایه نظام سهمبندی حزبی است و به شدت این جریان هم منتقد این نظام است، هیچ موضعی نگرفته است. اما این موضوع این جا جالب توجه می شود که قبل از تشکیل این ائتلاف، خمیس الخنجر رهبر ائتلاف السیاده، ظاهرا تماسی تلفنی با مقتدی صدر داشته است که طی این تماس تأکید کرده است که پیوستن ائتلاف السیاده به ائتلاف اداره الدوله به معنای ملحق شدن به چارچوب هماهنگی و ایستادن در مقابل صدر نیست و ائتلاف او قصد دارد با حضور در این این ائتلاف نو ظهور، مطالبات جریان صدر را پیگیری کند. همچنین طرفین توافق کردند که به زودی دیداری سه جانبه به همراه هیئتی از حزب دموکرات داشته باشند.
اما ضلع سوم داستان موضع جریان صدر را باید در پیشنهاد شیخ قیس الخزعلی در گفتگوی اخیر وی جست و جو کنیم؛ وی در این گفتگو صراحتا اعلام کرده است که الاطار التنسیقی آمادگی دارد در صورت اصرار جریان صدر، گزینه محمد شیاع السودانی را تغییر دهد و نیز با جریان صدر با فرض این که 73 نماینده در مجلس دارد به تعامل بپردازد و مناصبی را در دولت جدید به این جریان دهد که طبق چنین فرضی از 12 وزارتخانه ای که حق شیعیان است، نصف آن برای جریان صدر خواهد بود. اما فقط به این شرط که جریان صدر تشکیل دولت جدید را تأیید کند و مانند بقیه مسئولیت خود را در مقابل این تأییدیه بپذیرد. حال با توجه به سکوت جریان صدر تا بدین لحظه، این احتمال مطرح می شود که چه بسا تشکیل این ائتلاف و نیز از سرگیری جلسات مجلس ازچهارشنبه فردا با چراغ سبز این جریان هم بوده باشد و در نتیجه به چنین سهمبندی حزبی نیز که شیخ قیس الخزعلی مطرح کرده بود، راضی شود. هرچند که این صرفا یک احتمال است و احتمال دیگر که استمرار عدم موافقت این جریان است هم ممکن است همچنان وجود داشته باشد.
محتوای توافق میان احزاب شیعی و کرد و اهل سنت برای تشکیل ائتلاف اداره الدوله چیست؟
همانطور که گفتیم الاطار التنسیقی با هدف از سرگیری هرچه سریع تر جلسات مجلس و پس از آن انتخاب رئیس جمهور و نخست وزیر دست به چنین ائتلافی زد. زیرا الاطار التنسیقی برای از سرگیری جلسات مجلس برای انتخاب رئیس جمهور به حضور 220 نماینده نیاز دارد اما نهایت توان چارچوب هماهنگی جمع کردن 180 نماینده است. البته برنامه کاری جلسه روز چهارشنبه مجلس بدون موضوع انتخاب رئیس جمهور خواهد بود اما همین که جلسات از سر گرفته شود هم یک پیشرفت محسوب می گردد.
حال به دلایلی که در سطر پیش بیان شد، الاطار التنسیقی خود را ناچار دید که امتیازاتی را به حزب دموکرات و ائتلاف السیاده و نیز مستقلین بدهد. طبق تفاهمات صورت گرفته، الاطار التنسیقی برای نیروهای سیاسی اهل سنت متعهد شده است که الحشد الشعبی را از مناطق مسکونی نا آرام آنان خارج کند و سازمان بازخواست و عدالت (سازمانی برای پاکسازی ساختار دولت از اعضای حزب بعث بوده است) را منحل کند و قانون عفو عمومی را برای مجرمان اهل سنت عراق صادر کند. همچنین برای نیروهای سیاسی کرد هم الاطار التنسیقی متعهد شده است که قانون نفت و گاز را هرچه سریع تر تنظیم و تصویب کند و به اقلیم درخصوص موضوع منع صادرات نفت کمک کند و احزاب کرد را دوباره به کرکوک باز گرداند.
برای مستقلین هم الاطار التنسیقی متعهد شده است که منصب نائب اول رئیس پارلمان را به آنان بدهد که باسم خشّان و محسن المندلاوی دو گزینه این منصب هستند و هر دو نیز نماینده مستقل.
حال با توجه به امتیازات داده شده باید گفت که برخی از آن ها -البته در صورت تحقق و اجرا شدن- امتیازات بسیار مهمی هستند که اعطای آن ها و اجرایشان به مرور زمان ممکن است باعث انتقاد روز افزون جامعه شیعی از سیاستمداران خود شود. مثلا موضوع صادرات نفت اقلیم و مبالغ حاصل از آن، از حقوق مهم دولت مرکزی است و نمی شود مثلا پول صادرات نفت اقلیم به جیب خود اقلیم رود اما بصره از این حق محروم باشد و این انتقاد همیشه در جامعه شیعی وجود داشته است. یا مثلا موضوع حضور الحشد الشعبی در مناطق مسکونی اهل سنت برای عدم تکرار حوادثی مثل سقوط موصل است. و تمامی این امتیازات در مقابل صرفا از سرگیری جلسات مجلس بوده و موضوع تشکیل دولت هم یک امتیاز نسیه است که احزاب اهل سنت و کرد هم در کابینه آن مشارکت دارند!
در پایان باید گفت که این ائتلاف اگرچه باعث شد که اصل موضوع از سرگیری جلسات مجلس تحقق یابد اما موضوع تشکیل دولت و کابینه آن و پیش از آن انتخاب رئیس جمهور همچنان به عوامل دیگری من جمله توافق یا عدم توافق بین احزاب کردی و ایضا موضوع رضایت کامل صدر بستگی خواهد داشت.
نویسنده: شهاب نورانی فر، کارشناس حوزه عراق
حمله توپخانهای سپاه به مقرهای گروهک تروریستی کومله در اقلیم کردستان
در پی ورود تیمهای مسلح و حجم بالای سلاح توسط گروهکهای تروریستی کومله و دموکرات به شهرهای مرزی کشور برای ایجاد اغتشاش و آشوب، نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دقایقی پیش مقرهای این گروهکها در اقلیم کردستان عراق را مورد حمله قرار داد.
در این عملیات مقرهای تجمع این گروهکهای تروریستی زیر ضربات سنگین یگانهای توپخانهای نیروی زمینی سپاه قرار گرفته است.
آمار حجم دقیق تلفات و خسارات وارده به گروهکهای تروریستی متعاقباً اعلام خواهد شد.
اطلاعیه سپاه
نیروی زمینی سپاه در اطلاعیهای از آغاز عملیات یگانهای قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) این نیرو برای انهدام مواضع گروهکهای تروریستی و ضد ایرانی وابسته به استکبار جهانی در اقلیم شمال عراق که در روزهای اخیر با عبور از مرزهای جمهوری اسلامی ایران در شمال غرب کشور برخی پایگاههای مرزی کشورمان را مورد حمله قرار دادهاند، خبر داد.
حمله توپخانهای سپاه به مقرهای گروهک تروریستی کومله در اقلیم کردستان + اطلاعیه سپاه
متن اطلاعیه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی تعرضات روزهای گذشته عوامل گروهکهای تروریستی و ضد انقلاب وابسته به استکبار جهانی و لانه کرده در اقلیم شمال عراق مبنی بر عبور از مرزهای جمهوری اسلامی ایران و مورد حمله قرار دادن برخی پایگاههای مرزی کشورمان که با پاسخ قاطع رزمندگان اسلام همراه و با برجا گذاردن تلفات، منجر به فرار تروریستهای مهاجم شده است، به استحضار ملت شریف، انقلابی و بیدار ایران اسلامی میرساند:
به رغم تذکرات و هشدارهای متعدد به مقامات اقلیم در خصوص جلوگیری از استقرار و فعالیت گروهکها و تروریستهای مزدور و اجیر شده ضد انقلاب علیه جمهوری اسلامی و قصور و بی توجهی آنان نسبت به اقدامات درخور و پیشگیرانه، نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بهکارگیری یگانهای عملیاتی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) امروز (شنبه) انهدام مقرها و مراکز استقرار، طراحی و توطئهچینی گروهکهای متجاوز تروریستی و ضد انقلاب در آن سوی مرزهای کشور در اقلیم شمال عراق را با عملیات آتشباری و حملات توپخانهای آغاز کردند.
عملیات رزمندگان اسلام در راستای تضمین امنیت پایدار مرزی و تنبیه تروریستهای جنایتکار متجاوز و مسئولیتپذیر کردن مقامات اقلیم در قبال مقررات بینالمللی و وظایف قانونی خود ادامه خواهد داشت.
همچنین از مردم و ساکنین محلی عزیز اقلیم شمال عراق نیز درخواست میکنیم از نزدیک شدن به مقرها و مراکز مربوط به گروهکهای تروریستی ضد ایرانی در منطقه خودداری و از محل استقرار تروریستها فاصله بگیرند.
اطلاعات تکمیلی متعاقباً به آگاهی رسانده خواهد شد.
روابط عمومی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بیانات در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
این جلسه یکی از بهترین، لازمترین و انشاءالله مفیدترین جلساتی است که در این حسینیّهی منتسب به امام بزرگوار تشکیل میشود. تمجید از پیشکسوتان وظیفهی همه است؛ پیشکسوتِ در هر رشتهای برای علاقهمندان آن رشته محترم و مکرّم است. دفاع مقدّس ــ آن دوران پُرهیجان، پُرحادثه، پُرمعنا و پُرفایده ــ از جملهی حوادثی است که برای دیروز ما و امروز ما و فردای ما دارای اثر است؛ بنابراین پیشکسوتان در این حادثه، در این واقعهی مهم، قطعاً مورد توجّه و اهتمام و احترام باید قرار بگیرند. بنده مراتب احترامات خودم و ارادت خودم را به شما پیشکسوتان عزیز در دفاع مقدّس ــ چه کسانی که در اینجا حضور دارید، چه کسانی که در شهرهای گوناگون عرایض ما را میشنوند و در جلسات حضور دارند و چه دهها هزار نیروهای دیگری که در جلسات هم نیستند لکن جزو پیشکسوتها هستند ــ عرض میکنم.
در واقع پیشکسوتان، مصداق «اَلسّابِقونَ الاَوَّلون»(۲) هستند؛ مصداق «وَ السّابِقونَ السّابِقون»(۳) هستند؛ یعنی کسانی که زودتر از دیگران نیاز را شناختند و دانستند، برای برآوردن آن نیاز شتافتند؛ آن هم در میدان سختی مثل میدان جنگ، میدان جهاد، میدان فداکاری؛ [سابقون] اینها هستند؛ بنابراین تمجید از اینها و احترام به اینها وظیفهی همهی ما است.
خب سی و چند سال از پایان دفاع مقدّس گذشته. در واقع جمعبندیِ حوادث را از راه دور میشود انجام داد؛ وقتی که در وسط حادثه هستیم، درست نمیشود ابعاد حادثه را دید؛ یعنی شما وقتی در بحبوحهی دفاع مقدّس مشغول تلاش بودید، قطعاً نمیتوانستید مثل امروز ابعاد این حادثه را ببینید و خصوصیّاتش، عرض و طولش، عمقش، تأثیراتش را مشاهده کنید؛ امروز میشود. امروز میشود دفاع مقدّس را آنچنان که اتّفاق افتاده دید و من خیال میکنم هر چه بگذرد، اگر این کارهایی که آقای سردار باقری اینجا گفتند، خوب و کامل انجام بگیرد و توجّه به خروجیهای آن هم باشد، باز این معرفت و آگاهی بیشتر خواهد شد و دفاع مقدّس بیشتر شناخته خواهد شد و طبعاً در تاریخِ ما این برههی از زمان به عنوان یک برههی درخشان و تأثیرگذار، درست شناخته خواهد شد، و این کار لازم است و بایستی انجام بگیرد. من در مورد کارهایی که در زمینهی دفاع مقدّس باید انجام بگیرد ــ یعنی در مورد روایت این واقعهی مهم ــ در گذشته عرایض مفصّلی را گفتهام، امروز هم دو سه کلمه در آخرِ صحبتم عرض خواهم کرد، ولی باید توجّه بشود که این مسئله یک مسئلهی اساسی است. شما خیلی از مسائل دفاع مقدّس را میدانید، نسل جدید نه؛ نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیداند. عرض من این است؛ من میگویم همان جوری که شما که خودتان در حادثه بودید قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم تا نسل امروز آن حادثه را همین جور بشناسد و ببیند و بداند؛ این، آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم.
خب حالا من چند مورد حقایقی از دفاع مقدّس را عرض میکنم و هدفم هم این است که این حرفها به گوش جوانهای ما برسد، به گوش نوجوانهای ما برسد. بنده با جوانها تا حدودی مرتبطم؛ گاهی سؤال میشود، گاهی حرفی زده میشود، میبینم که خیلی از چیزها را نمیدانند، واقعاً اطّلاع ندارند. من میخواهم این حقایق، حقایق دفاع مقدّس، به گوش آنها برسد. البتّه ما حالا در این جلسهی محدود چند کلمه بیشتر عرض نمیکنیم، امّا کار عمده بر عهدهی متولّیان این امر است که بعضی هم در این جلسه تشریف دارید. حقایقی که ما دربارهی جنگ و دربارهی دفاع مقدّس به آن توجّه داریم ــ که بارها هم گفتهایم ــ امروز دیگر فقط ادّعا نیست. مثلاً یک روزی ما ادّعا میکردیم که همهی قدرتهای جهانی با ما میجنگیدند، جنگ ما یک جنگ بینالمللی بود؛ این را میگفتیم؛ شرق، غرب، ناتو، غیره و غیره. خب این، ادّعای آن روز ما بود، و ممکن بود کسی بگوید خب شما ادّعا میکنید؛ امروز خود آنها دارند میگویند این حرفها را؛ امروز اسناد و مدارک را خود آنها دارند منتشر میکنند و انسان میبیند اعترافها را، سندهای آنها را؛ [لذا] همان حرفها و ادّعاهای ما دارد ثابت میشود. این حقایقی که عرض میکنیم، از این قبیل است.
بله، حمله را صدّام کرد ــ که دیوانهی قدرت [بود] ــ امّا پشت سرِ صدّام، استکبار جهانی قرار داشت؛ بیشتر، غرب و کفّهی دیگر هم رژیم شوروی و کشورهای شرقی تابع شوروی سابق؛ اینها پشت صدّام بودند؛ هم او را تشویق کردند که این کار را بکند ــ البتّه خود او قدرتطلب بود، زمینهی او آماده بود برای این کار، [لکن] اینها هم تشویقش کردند، و به قول معروف، چراغ سبز به او نشان دادند ــ هم قول دادند که از تو پشتیبانی میکنیم و پشتیبانی هم کردند؛ یعنی به قولشان برای صدّام عمل کردند. پس طرفِ جنگ صرفاً صدّام و [رژیم] بعث عراق نبود بلکه استکبار جهانی بود، نظام سلطه بود.
یک حقیقتی که بنده میخواهم روی آن تکیه کنم، این است که حملهی نظامی به کشور بعد از انقلاب، غیر منتظره نبود؛ حملهی اینها به نظام انقلابی یک امر طبیعی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از انقلاب بشدّت عصبانی بودند، و این، واکنش آنها بود به این انقلاب بزرگ. این انقلاب کارهایی را انجام داد که شاید خود ماها خیلی ملتفت ابعادش نبودیم؛ آنها آن روز بیشتر از خود ما میفهمیدند که چه اتّفاقی در دنیا افتاد با این انقلاب. صرفاً این [مسئله] نبود که انقلاب اسلامی ایران یک شکست سیاسیِ مقطعی به آمریکا یا به استکبار یا به مجموعهی نظام سلطه وارد کند؛ فقط این نبود؛ این انقلاب، تهدیدِ امپراتوریِ نظام سلطه بود. حالا غالباً سنّ شماها اقتضا نمیکند که حوادث آن روزها را در اسناد و مدارک و مطبوعاتِ آن روزها دیده باشید، امّا واقع قضیّه این بود. آن روز در دنیا دولتها و ملّتها، یا وابستهی به این جناح بودند یا وابستهی به آن جناح بودند. البتّه وابستگی در انواع مختلف بود امّا وابستگی عمومی بود؛ یعنی کسی که متّکی به نظام غربی بود، به اعتماد آن نظام میتوانست دو کلمه علیه نظام شرقی حرف بزند؛ و عکسش هم همین جور. اینکه یک ملّتی، یک کشوری بِایستد و مستقلّ از این مجموعهی امپراتوریِ نظام سلطه سینه سپر کند، حرف خودش را بزند، پیام نویی بدهد، این اصلاً قابل تحمّل نبود. اینکه یک ملّتی از آمریکا نترسد، از قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادیِ حاکم بر دنیای آن روز بیمناک نباشد، واهمه نداشته باشد، برایشان اصلاً قابل تحمّل نبود؛ آن هم نظام سیاسیای که در یک جایی برپا شده که نقطهی امید و اتّکاء و طمعورزی کاملِ یکی از دو قدرت یعنی آمریکا بوده؛ در ایران.
نمیدانم این کتابها را، این نوشتهها را شماها میبینید، میخوانید، وقت میکنید یا نمیکنید؛ نگاهی که آن روز غربیها و آمریکاییها و بخصوص همین قدرتمندانِ غربی ــ آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی ــ به ایران داشتند، نگاهی بود کاملاً همراه با خاطرجمعی و اطمینان به سلطه و به اینکه میتوانند از منافع سرشار اینجا استفاده کنند بدون هیچ واهمهای، بدون هیچ نگرانیای. در یک چنین جایی، حالا ناگهان یک انقلابی به وقوع بپیوندد، یک شخصیّتی مثل امام بزرگوار سر بلند کند، ملّت را بسیج کند، به صف کند و یک ملّتِ سی و چند میلیونیِ آن روز با تمام قدرت بِایستند؛ این اصلاً برای آنها قابل تحمّل نبود، لذا باید انتقام میکشیدند، انتقام میگرفتند، باید ضربهی متقابل میزدند، ضربههایی هم زدند، مؤثّر واقع نشد؛ هم کودتا راه انداختند، هم حملهی نظامیِ هوایی کردند در طبس، هم اقوام ایرانی را تحریک کردند؛ خیلی از این کارها کردند، [امّا] نشد، به جایی نرسید؛ [لذا] جنگ نظامی باید تحمیل میشد. جنگ نظامی هم قاعدتاً از طرف یک همسایه باید میشد؛ جنگ نظامی تمامعیار به وسیلهی یک همسایه باید انجام میشد. این همسایه را خیلی راحت پیدا کردند؛ یک دیوانهی قدرت، جاهطلب، در همسایگی ایران؛ سوابقی هم داشتند، وادارش کردند، تحریکش کردند، وارد شد. بنابراین، این حرکت نظامی یک چیزی نبود که خلاف انتظار باشد؛ این باید قاعدتاً اتّفاق میافتاد.
من آن وقتها در وزارت دفاع بودم، رفت و آمدم زیاد بود، [وقتی] مینشستیم با مسئولین بالای نظامیمان صحبت میکردیم، آنها البتّه حدسهایی میزدند لکن مجموعهی انقلابیّون واقعاً باور نمیکردند که یک حملهی جدّیِ این جوری اتّفاق بیفتد؛ بله، درگیریهای مرزی بود، امّا یک حملهی همهجانبهی کاملِ این جوری را ماها خیلی ملتفت نمیشدیم، امّا آدمهای سابقهدار و مجرّبتر از ما ــ که ما آن وقت بیتجربه بودیم ــ آن کسانی که تجربهشان از ما بیشتر بود، میفهمیدند که یک چنین چیزی اتّفاق میافتد. احمد سکوتوره، رئیسجمهور گینه که جزو شخصیّتهای سیاسی برجستهی آفریقا بود و آدم مستقلّی هم بود، چند بار آمد ایران؛ اوایل ریاست جمهوری بنده بود که او با یک هیئتی آمده بودند برای اینکه از ما درخواست کنند که ما با عراق آتشبس بدهیم؛ تازه یکی دو سالی بود که جنگ شروع شده بود، آمده بودند برای اینکه بلکه آتشبس ایجاد کنند، امّا او خصوصی به من گفت که این را شما بدانید که این جنگ ناگزیر بود برای شما ــ مضمون حرفش این بود ــ برای خاطر اینکه هر انقلابی که نتوانند آن را ساقط کنند و ملّت انقلابی را به زانو دربیاورند، نهایتش یک چنین جنگی است؛ یک چنین جنگی حتماً تحمیل میشود و نمونههایی را ذکر میکرد که این [طور] شده و این کار هم کار قدرتهای استکباری است. او مرد مسنّی بود، پیرمردی بود آن وقت که این حرف را به بنده میگفت؛ میگفت امپریالیسم ــ به تعبیر او «امپریالیسم»، به تعبیر ما «استکبار» ــ دست برنمیدارد، دنبال میکند و این جنگ را تحمیل میکند.
خب، این یک حقیقت است. حالا یک عدّهای شروع کنند به تبلیغات که «آقا، چرا جنگ کردید با عراق؟»؛ انگاری ما لشکرکشی کردیم رفتیم عراق را فتح کنیم! چنین چیزی نبود. یا «چرا بعد از فتح خرّمشهر جنگ را ادامه دادید؟ میخواستید جنگ را تعطیل کنید»؛ خب خوشبختانه ــ یعنی حالا از یک نظر خوشبختانه ــ حادثهی تلخی در حملهی آخر جنگ اتّفاق افتاد، [بعد از آنکه] ما قبول کردیم، امام قبول کردند قطعنامه را؛ بنده هم به عنوان رئیسجمهور اعلام کردم و به سازمان ملل گفتم. بعد از آن، عراق به ما حمله کرد؛ بعد از آنکه ما قطعنامهی ۵۹۸ را قبول کردیم عراق که تقریباً پشت مرز رفته بود، یعنی بخصوص از منطقهی خوزستان و از همهی منطقهی اشغالی خارج شده بود دومرتبه آمد تا پادگان حمید(۴) که یکی از مناطق مهم و حسّاس است، و دوباره داخل کشور آمد. بعد که نیروهای ما هجوم کردند، از همهی جای کشور حرکت کردند و رفتند تو دهن آن مهاجمین زدند و بیرونشان کردند، قضیّهی مرصاد در غرب کشور شروع شد.
آنها خیال میکنند که اگر بعد از قضیّهی خرّمشهر ما دستمان را روی هم میگذاشتیم و کنار مینشستیم، قضیّه تمام میشد؛ تمام نمیشد، تازه شروع میکرد. آن روزی که خرّمشهر در عملیّات بیتالمقدّس فتح شد، بخش مهمّی از سرزمینهای ما هنوز زیر پای لشکر دشمن بود؛ یعنی بیحساب حرف زدن، بیمسئولیّت اظهار نظر کردن، یکی از ابتلائاتی است که واقعاً وجود دارد. مسئله این نبود که ما بخواهیم جنگ را شروع کنیم، ما بخواهیم حمله بکنیم، ما بخواهیم [ادامه بدهیم]؛ نه، مسئلهی یک سیاست راهبردی دشمن و نظام سلطه و امپراتوری نظام سلطه بود؛ مسئله این بود. آنها بایستی ملّت ایران را به زانو در میآوردند، دنبال این بودند؛ باید نظام جمهوری اسلامی را که در مقابل آنها سینه سپر کرده بود به خاک سیاه مینشاندند؛ خواستهی آنها این بود، دنبال این بودند. یکی از حقایق مهمّ دفاع مقدّس این است که بدانیم طرف ما در دفاع مقدّس چه کسی بود، انگیزهی او چه بود و چرا حمله کرد؛ این یکی از مسائل مهم است که اشارهای کردم. خب، این حقیقت اوّل.
حقیقت دوّم که آن هم بسیار حقیقت مهمّی است، این است که این سه عنصرِ قدرت انقلاب [یعنی] آن اقتدار عظیم انقلاب و آن قدرت جوشان انقلاب، و رهبری امام که عنصر بسیار مهم و مؤثّری بود، و خصوصیّات برجستهی ملّت ایران ــ که حالا [در مورد] آن خصوصیّات برجسته ممکن است اگر یادم بماند و وقت باشد، مختصری عرض کنم ــ موجب شد که این تهدید تبدیل بشود به فرصت. جنگ حادثهی تلخی است، یک تهدید قطعی است امّا فوَران انقلاب و قدرت انقلاب و رهبری امام و خصوصیّات ملّت ایران توانست این تهدید بزرگ را تبدیل کند به فرصت بزرگ که این یکی از آن فصلهای شورانگیز دفاع مقدّس است؛ در این زمینه خیلی باید کار بشود؛ خیلی باید کار بشود. فرصتهایی که در اثر دفاع مقدّس برای کشور پیش آمد، برای اکثر مردم ناشناخته است؛ اتّفاقاتی افتاد که حالا من یک اشارهی کوتاهی به بعضی از اینها میکنم لکن همهی قضیّه، اینهایی نیست که من عرض میکنم؛ خیلی بیش از اینها است.
خب، ما ببینیم هدفهای جنگ چه بود، چرا به ما حمله شد، چرا صدّام به ما حمله کرد. هدف او در مرحلهی اوّل، تجزیهی کشور و جدا کردن یک بخش مهمّ کشور یعنی خوزستان بود؛ در مرحلهی اوّل، هدف این بود که اینجا را جدا کنند؛ که خب مردم خوزستان و [مردم] عربِ خوزستان علیرغم دشمن، یکی از بهترین دفاعها را خودشان انجام دادند. بله از همهی کشور به خوزستان رفتند امّا در خود خوزستان، یک مجاهد و مبارزی مثلاً مثل شهید علی هاشمی(۵) ــ که از اهواز است؛ عربِ اهوازی است ــ جزو شخصیّتهای برجستهی درجهی یک دفاع قرار میگیرد؛ یعنی خوزستانیها این جوری حرکت کردند در مقابل دشمن؛ خب این هدفِ مرحلهی اوّل بود.
لکن در مراحل بعدی ــ همین طوری که گفتیم ــ بحث به زانو درآوردن ملّت ایران بود. آنها میخواستند جمهوری اسلامی را براندازی کنند، میخواستند سرنوشت ایران را تغییر بدهند؛ هدف این بود. میخواستند سرنوشتی را که به وسیلهی انقلاب ترسیم میشد، تغییر بدهند و سرنوشت ایران را عوض کنند؛ هدف این بود. میخواستند صدای ملّت ایران را در گلو خفه کنند. ملّت ایران یک پیام جدیدی داشت، یک حرف نویی به دنیا عرضه کرد. «جمهوری اسلامی» یک حرف نو است. «مردمسالاری دینی» یک حرف جدید است، یک ترتیب تازه برای زندگی است، یک سبْک جدید برای زندگی ملّتها است؛ خواستند این پیام که پیامِ مقاومت است، پیامِ ایستادگی است، پیامِ عدم تسلیم در مقابل زورگویی است، پیامِ مقابلهی با ظلم است، پیامِ مقابلهی با تبعیضِ بینالمللی است نرسد؛ خواستند این پیام را خفه کنند؛ هدف این بود.
خب این ملّت توانسته بود به یک رژیم فاسدِ وابسته پایان بدهد؛ علاوه بر این توانسته بود یک قدرت بزرگی مثل آمریکا را تحقیر کند. میخواستند کاری بکنند که ملّتهای دیگر عبرت بگیرند؛ بفهمند که اگر کسی علیه آمریکا قیام کرد و کارهایی از این قبیل کرد، مثل ملّت ایران که سرکوب شد، سرکوب خواهد شد؛ ملّتهای دیگر [این را] بفهمند و باب مقاومت بسته بشود؛ هدف نهایی و اساسی این بود.
خب حالا پاسخ ملّت ایران چه بود؟ ملّت ایران همهی این هدفها را خنثی کرد و خودش را بالا کشید، و درست نقطهی مقابل آن کاری که آنها میخواستند اتّفاق بیفتد، اتّفاق افتاد. اینکه گفتم این یک فصل بسیار شورانگیز است و فصل هیجانآوری است، از این جهت است. ملّت درست عکس آنچه آنها دنبالش بودند و آرزویش را داشتند و برایش این همه خرج کردند، و نقطهی مقابل آن را به تحقّق رساند.
اوّلاً همان طور که اشاره کردم، همان بخشهایی که میخواستند جدا کنند از کشور، مردمِ آن بخشها خودشان پُرانگیزه ایستادند؛ به وسوسهی عرب بودن و همزبان بودن و این قبیل حرفها اعتنائی نکردند، ایستادند. خود من در اطراف اهواز در یک روستایی، خانوادهی عربی را دیدم که وقتی نیروهای دشمن، نیروهای بعثی، از آنجا خارج شدند و ماها وارد شدیم، با دیدن ما مثل اینکه جشن باید بگیرند، این جور خوشحالی میکردند. یک خانوادهی عرب بودند؛ [افراد] عربی که فارسی هم نمیفهمیدند؛ این را ما دیدیم به چشم خودمان. با آنها همدل نشدند، با آنها همراهی نکردند، علیه آنها ایستادند و قیام کردند و مبارزه کردند و شهید دادند. خب، وسوسههای آنها که دائم وسوسه میکردند، نتوانست اینها را سست کند. عناصری هم در داخل مجموعهی ایرانی داشتند که برای آنها کار میکردند؛ این هم بود، امّا هیچ کدام از اینها نتوانستند کاری را که میخواستند انجام بدهند.
ثانیاً دفاع مقدّس میدان بُروز باورهای دینی و سجایای اخلاقی ملّت ایران شد. یک خصوصیّاتی در ملّتها هست که حالا [ناشی از] آثار(۶) تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی یا اقلیمی است ــ هر چه هست ــ ملّتها خصوصیّاتی دارند که گاهی این خصوصیّات بُروز نمیکند؛ یعنی عرصهای برای بُروز پیدا نمیکند. دفاع مقدّس عرصهای شد برای بُروز برترین سجایای ملّت ایران؛ این گذشتها، این مجاهدتها، این دینباوریها؛ چه کسی باور میکرد؟ چه کسی تصوّر میکرد؟ از سراسر کشور خانوادههایی فرزندان خودشان را با طوع و رغبت فرستادند به عرصهی دفاع مقدّس؛ احتمال هم میدادند کشته بشوند امّا در عین حال با طوع و رغبت فرستادند؛ پدرها و مادرهای پُرگذشت، همسران فداکار. همهی کشور در واقع شد عمق دفاعی جبههها. صف اوّل جبههها جنوب کشور و غرب کشور بود امّا همهی کشور شد عمق دفاعی این صف اوّل؛ چه آنهایی که رفتند جنگ، چه آنهایی که پشتیبانی کردند، چه آنهایی که همراهی فکری کردند، چه آنهایی که تشویق و تحریص کردند، همراهی زبانی کردند، چه آنهایی که نشستند مبنای دینی جنگ را مشخّص کردند؛ اینها همه پشتیبانی کردند؛ اینها خصوصیّات برجستهی ملّت ایران بود؛ اینها ظاهر شد، بُروز کرد. پشتیبانیها، هدایای مردمی؛ شهر و روستا، مسجد و هیئت، حوزه و دانشگاه، همهوهمه در خدمت جنگ قرار گرفتند؛ در خدمت دفاع، در خدمت انقلاب قرار گرفتند؛ این [دستاورد]، بُروز خصوصیّات ملّت ایران بود.
یک دستاورد دیگر، اتّحاد ملّت بود. آنهایی که آن زمان را یادشان است میدانند، در سطوح بالای سیاسی کشور ایجاد اختلاف صورت میگرفت؛ در هنگامی که جنگ شروع شد، یکی از مشکلات ما آن وقت همین بود: اختلافات بین رئیسجمهور و نخستوزیر به خاطر بداخلاقیها و کجرفتاریهای رئیسجمهور که مردم را به دو قسمت تقسیم کرده بودند و در واقع داخل خانوادهها حتّی دودستگی و دوفرقگی و اختلاف به وجود آورده بودند. گروهکها هم به نفع خودشان همین طور مشغول ایجاد تفرقه بودند؛ مردم را گروهگروه میکردند. دفاع مقدّس آمد و مردم را یکپارچه کرد، دفاع مقدّس مردم را متّحد کرد؛ همهی کشور پشت [سر] دفاع مقدّس یکپارچه شد. البتّه همیشه استثناهایی وجود دارد امّا آحاد مردم، بدنهی مردم یکپارچه شدند و همه در خدمت دفاع مقدّس قرار گرفتند.
یک دستاورد دیگر، یکی از موارد تبدیل تهدید به فرصت، مسئلهی اقتدار نظامی کشور بود. هنگامی که جنگ شروع شد، وضع ما از لحاظ نظامی خوب نبود: ارتش ضربه خورده بود؛ از قبل از انقلاب ضربه خورده بود، در جریان انقلاب و بعد از انقلاب ضربههایی خورده بود؛ سپاه هنوز ریشهدار نشده بود، جانی پیدا نکرده بود. دفاع مقدّس توانست از طرفی، آزمون وفاداری ارتش جمهوری اسلامی به نظام مقدّس اسلامی بشود که تواناییهای خودش را به میدان آورد و شخصیّتهای برجستهای از آن، کارهای بزرگی انجام دادند؛ از یک طرف، سپاه به عنوان یک حقیقت درخشنده سر برآورد و طلوع کرد. اگر دفاع مقدّس نبود، ممکن بود حتّی جسم سپاه و پیکرهی سپاه هم باقی نمانَد؛ مثلاً سرنوشتی مثل کمیتهها پیدا کند. دفاع مقدّس بود که توانست سپاه را با این نظم، با این انتظام، با این تدبیر بیاورد وسط میدان.
محبوبیّت نیروهای مسلّح افزایش پیدا کرد. وقتی که در یک کشوری مردم به نیروهای مسلّح علاقه پیدا میکنند، محبّت پیدا میکنند، احساس امنیّت در آن کشور به وجود میآید؛ وقتی مردم خاطرشان از ارتش و سپاه جمع است، طبعاً یک احساس امنیّتی در مردم به وجود میآید. خیلی مهم است این احساس امنیّت، و این اتّفاق افتاد؛ دفاع مقدّس این احساس امنیّت را به آنها داد. و البتّه این را همین جا که مسئولین محترم ارتش و سپاه حضور دارند عرض بکنم که این محبوبیّت و این اقتدار تا وقتی است که نیروهای مسلّح، حرکت پیشروندهی خودشان را با همان شتابی که دارند حفظ کنند؛ یعنی بایستی از دشمن عقب نمانند. البتّه ما تا امروز خیلی خوب حرکت کردهایم؛ نیروهای ما در بخشهای مختلف، در سازمانهای مختلف پیشرفتشان خیلی خوب بوده، یعنی داوری بنده در این زمینه این است که این پیشرفت، پیشرفت خوبی بوده لکن بایستی خطرِ توقّف را همیشه در نظر داشت. توقّف یک خطر است و هر آن، ممکن است پیش بیاید. توقّف هم یعنی عقبگرد؛ توقّف به معنای در یک جا ماندن نیست؛ وقتی که یک لحظه ایستادید، عقب رفتهاید؛ چون دشمن در حال حرکت کردن به جلو است. باید مواظب باشید. این را، هم مسئولان نظامی باید توجّه کنند، هم مسئولان کشوری؛ دولت و مجلس باید بدانند که پشتیبانی از نیروهای مسلّح یکی از کارهای واجب است.
خب، امروز خوشبختانه کشور به مرحلهی بازدارندگی رسیده؛ یعنی وضع نظامی کشور و امنیّتی که از این ناحیه به وجود میآید، به جایی رسیده که کشور از لحاظ تهدید خارجی در حال بازدارندگی است؛ یعنی نگران نیست، احساس قدرت میکند، دیگران هم میدانند این را، مخالفین و دشمنان هم این را میدانند. این هم یک نکته.
آن وقت در بحث نیروهای مسلّح، من این را هم عرض بکنم ــ البتّه شماها که خودتان بودهاید و میدانید؛ آنهایی که نبودند یا نسلِ جوانِ امروز که حوادث جنگ را از نزدیک ندیدند [هم بدانند] ــ گاهی مثلاً گفته میشود موج انسانی و جوانها و مانند اینها [جنگ را پیش برد]؛ قضیّه این جوری نبود؛ در مجموعهی حرکات نظامی هشتساله، تدبیر و عقلانیّت به طور محسوسی وجود داشت. حالا در گزارش سردار باقری بود که بعضی از این راهها و روشها و به تعبیر صحیح، راهکنشها ــ ترجمهی تاکتیک ــ که در دفاع مقدّس به کار برده شد، ابتکاری بود و بنا است که اینها در کتابهای درسی برود یا رفته یا خواهد رفت. واقع قضیّه این است؛ یعنی انسان وقتی نگاه میکند، فرض کنید آن حرکتی یا آن راهکنشی که مثلاً در عملیّات فتحالمبین اتّفاق افتاد، قابل تدریس است، قابل نشان دادن به دنیا است؛ طرّاحیاش کار کوچکی نبود؛ حالا عملش یک بحث دیگر است؛ نفْس طرّاحی. یا در عملیّات بیتالمقدّس که دشمن طرف غرب ما است و منطقهی جنوب اهواز را، مثلاً فرض کنید که آن صحرای عظیم را و مناطق آنجا را گرفته، ما قاعدتاً باید از شمال بیاییم طرف جنوب و با این برخورد کنیم؛ طبیعت قضیّه و ظاهر قضیّه این است؛ امّا طرّاحان در ستادهای عملیّاتی و در قرارگاههای اصلی به راه جدیدی دست پیدا میکنند: به جای اینکه از شمال بیایند روبهرو بشوند، از طرف شرق میآیند به طرف غرب، کارون را قطع میکنند، و دشمن را محاصره میکنند که خود دشمن وقتی که احساس میکند این جور مورد تهاجم قرار گرفته، از ترس محاصره شدن، بخش عظیمی از دشمن از این منطقه خارج میشوند و میروند. اینها تدبیر است، اینها عقلانیّت است، اینها چیزهایی نیست که بشود آسان از نظر دور کرد، اینها بسیار مسائل مهمّی است؛ تدبیر و عقلانیّت. در بسیاری از مناطق عملیّاتی ما نظایر این را میشود دید؛ هم در غرب وجود داشت، هم در جنوب به تکرار و تعدّد وجود داشت. یا آن مسئلهی والفجر هشت و عبور از اروند، مسئلهی کربلای پنج، عملیّات بسیار مهمّ خیبر، و قضایای دیگر؛ که این کارهایی که آنجا انجام گرفت، طرّاحیهایی که آنجا انجام گرفت، اینها طرّاحیهایی بود که کمتر نظایر آن را انسان مشاهده میکند؛ عقلانیّت بود. این هم یک نکته.
یک مسئلهی دیگر که این هم جزو همین مصادیق تبدیل تهدید به فرصت است، این است که دفاع مقدّس یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دستاندازی دشمن با مقاومت به دست میآید نه با تسلیم؛ این شد یک اصل. همان روز، همان اوایل هم کسانی بودند که معتقد به تسلیم بودند، منتها با شکلهای مختلفی؛ حالا صریحاً ممکن بود اسمش تسلیم نباشد امّا معنا و باطنش تسلیم بود که امام [در مقابل آنها] در بخشهای مختلف و مراحل مختلف محکم ایستاد. در مجموعِ جهاد دفاع مقدّس، ملّت ایران فهمید که پیروزی، پیشرفت، عقب ماندن دشمن، صیانت کشور، با مقاومت به دست میآید نه با تسلیم؛ این را فهمیدیم؛ این را ملّت ایران به دست آوردند؛ این شد یک اصل برای ما. ما از این اصل در بسیاری از مسائل گوناگون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره استفاده کردیم و استفاده میکنیم. موضع کشور در بسیاری از این مسائل و سرفصلها موضع ایستادگی است، موضع اقدام است، موضع پیشرفت است، نه موضع تسلیم و عقبنشینی. این احساس که باید مقاومت کرد، موجب شد که هم اطمینان و اعتماد به نفْس داخلی به وجود بیاید ــ یعنی در داخل سیاسیّون کشور، عناصر فعّال کشور، فعّالان فرهنگی کشور، یک اعتماد به نفسی پیدا کنند در همهی قضایای گوناگونی که برای یک کشور پیش میآید و یک اطمینانی پیدا کنند ــ و هم به دشمن یاد داد که در محاسبات خودش قدرت داخلی ایران را به حساب بیاورد، مقاومت ایران را به حساب بیاورد. ما خوشبختانه با همین روحیه توانستیم تعدادی از نقشههای مهمّ دشمن را به شکست بکشانیم. نیروهای سیاسی ما، نیروهای نظامی ما توانستند در بسیاری جاها دشمن را ناکام بگذارند؛ دشمن فشار حدّاکثری را تحمیل کرد، ناکام شد؛ دشمن طرح خاورمیانهی جدید(۷) را به میدان آورد، ناکام ماند؛ دشمن تعرّض به مرزهای ما را از هوا و دریا به نحوی شروع کرد، ناکام ماند؛ پرندهی هواییاش را زدند،(۸) متجاوز دریاییاش را تصرّف کردند؛(۹) اعتماد به نفْس ملّی یعنی همین؛ این ناشی از همان اصل آموختهشدهی در دفاع مقدّس است که مقاومت، راه صیانت کشور است.
حالا در این زمینهها عرض کردم، بحث خیلی زیاد است؛ نه وقت هست، نه حالا اقتضا هست که بیش از این در این زمینه صحبت کنیم لکن از جملهی نکات مهمّی که من در این زمینه روی آن اصرار دارم که تکرار بشود، مسئلهی روایت درست جنگ است که من بارها تأکید کردهام.(۱۰) این فعّالیّتهایی که تا حالا شده فعّالیّتهای خوبی بوده؛ یعنی فعّالیّتها، فعّالیّتهای خوبی است. من به دوستان هم بیرون [از حسینیّه] که این نمایشگاه را نگاه کردیم گفتم؛ آنچه تا حالا اتّفاق افتاده زیرساخت است؛ اینها زیرساختهایی است که برای فعّالیّت فرهنگی، فعّالیّت فکری، فعّالیّت سیاسی، فعّالیّت تاریخی، از این زیرساختها میشود استفاده کرد؛ امّا این فعّالیّتها لازم است؛ باید خروجی کارها را مشاهده کنید. آن وقتی احساس رضایت کنید که ببینید نوجوان دبیرستانی شما، جوان دانشجوی شما با همان چشم به دفاع مقدّس نگاه میکند که شما نگاه میکنید و همان برداشت را از دفاع مقدّس و از حوادثی که در پی دفاع مقدّس پیش آمده دارد. اگر چنانچه این [طور] شد، موفّقیّت در آینده در میدانهای گوناگون حتمی است؛ کما اینکه ما تا حالا هم موارد مختلفِ روایتهای درست و تأثیر آن را دیدهایم. همین جوانهایی که رفتند در دفاع از حرم و به شهادت رسیدند، کسانی هستند که سالها بعد از پایان جنگ به دنیا آمده بودند. [درک] ماجراهای مهمّ شهدای بزرگِ دوران دفاع مقدّس، فرض کنید یک جوانی مثلاً مثل شهید حججی[۱۱) را یا آن جوان دُرچهای(۱۲) را یا دیگری را وارد میدان میکند، و با آن شهامت و شجاعت و مثل همان دوران دفاع مقدّس، میروند و مجاهدت میکنند و به شهادت میرسند.
البتّه سعی دشمن این است که در همین مسئلهی روایت، نقطهی مقابلِ حقیقت عمل بکند. دشمن، فرازها و اوجها را انکار میکند؛ اگر یک مورد یک حضیضی(۱۳) وجود داشته، آن را بزرگ میکند؛ بدون شک این کار دشمن است. آنها کار فرهنگی را، کار تبلیغی را، کار رسانهای را با شدّت و حدّت دارند انجام میدهند؛ آنها سعی میکنند با تبلیغات، با فعّالیّتهای رسانهای، هیبت و شوکت استکبار را به رخ جوانها بکشند؛ زرق و برق آنها را در چشم اینها جلوه بدهند؛ تلخیها و تاریکی آنها را پنهان کنند و در نقطهی مقابل، اوج و اهمّیّت و فیض ناشی از دفاع مقدّس و مسائل حول و حوش آن را پنهان کنند؛ میخواهند مردم را بترسانند از آنها. وقتی که زرق و برق دشمن در چشم مخاطبینِ ملّتهای دیگر مثل ملّت ما [در سابق]، جلوه میکند، وقتی هیبت و شوکت دروغین دشمن به رخ چشمها کشیده میشود، نتیجهاش در میدان سیاسی، ترس از دشمن است؛ در میدان فرهنگی، خضوع در مقابل دشمن و خودکمبینی در مقابل دشمن است؛ لذاست که این کار روایت، کار بسیار مهمّی است.
سعی بشود روایتهای مخدوش و غلط و دروغ در مورد دفاع مقدّس پاسخ داده بشود، و همچنین این [گونه] روایتها در مورد اصل انقلاب پاسخ داده بشود. الان هم مشغولند؛ من میبینم بعضی از کتابها را که صهیونیستها یا آمریکاییها یا اروپاییها مینویسند. فیلم میسازند، کتاب مینویسند برای اینکه بدروغ یک نقطهی تاریکی را در انقلاب و در حرکت ملّت ایران و در ارکان انقلاب وانمود بکنند؛ در مقابل اینها باید تلاش کرد. کسانی که اهل کارند، اهل فکرند، اهل هنرند، باید بتوانند انشاءالله کارهایی را انجام بدهند.
به هر حال حرف در این زمینه باز هم هست و زیاد است. امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد تا بتوانید آنچه را بر عهدهی یکایک ما است، انشاءالله انجام بدهید. و مجدّداً نسبت به پیشکسوتهای دفاع مقدّس و سابقهدارها و همان واقعاً السّابقون الاوّلون، ارادت و احترام خودمان را عرض میکنیم، و امیدواریم که خدای متعال بر درجات امام راحل بزرگوار که او این راه را به روی همهی ما باز کرد بیفزاید، و ارواح مطهّر شهدای عزیز ما را عالی کند و آنها را از ما راضی کند انشاءالله.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی
خیلی خرسندم، و خدای متعال را شاکرم که این جلسهی نورانی و بابرکت را یک بار دیگر در این حسینیّه دیدیم و از آن فیض بردیم. دلهای پاک و صاف شما، دلهای روشن شما کیفیّت میدهد به دعا و به نصیحت و به موعظه و به مرثیهخوانی و همه چیز. اصل قضیّه دل است؛ دلِ روشن و پاک که بحمدالله منشأ و منبعش شماها هستید. این قاری محترم خوشسلیقگی به خرج دادند، این آیه را برایمان خواندند: اِنَّهُم فِتیَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدًى.(۱) انشاءالله شماها مصداق این آیهی شریفه باشید: جوانهایی که ایمان آوردند، ایمان در دل آنها راسخ شد و به همین جهت هم خدای متعال هدایتش را بر آنها افزایش داد. سعی کنیم این جوری باشیم.
اربعین، پرچم سربلند حسینبنعلی (علیه السّلام) است. [مراسم] اربعین امسال از همه سال، از همهی سالها، از همهی دوران تاریخ، باشکوهتر و معظّمتر انجام گرفت. حقّاً و انصافاً باید گفت حادثهی اربعین، این پیادهروی، این حضور همگانی مردم مسلمان، یک پدیدهی معجزهگون و معجزهآسا است. این یک چیز طبیعی نیست. با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی، با هیچ سیاستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثهای پیش بیاید؛ این فقط دست خدا است.
خب، این مژده است. این برای من و شما مژده و بشارت است. پیدا است که دست خدای متعال در حال اقدام برای پیشرفت داعیهی اسلامخواهی و اسلامگرایی است و پرچم اسلامِ اهلبیت را روزبهروز خدای متعال دارد بلندتر میکند. این نشانهی آن است که راه پیش روی ما راه روشنی است، انشاءالله راه پیمودنی است.
من به شما جوانهای عزیز توصیه میکنم قدر هیئتهایتان را بدانید. من همیشه به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید؛ این امروز هم هست. قدر جوانی را بدانید، امّا قدر این هیئتها را بدانید. این هیئتها گنجینه است؛ حقیقتاً گنجینهی معتبر و باارزشی است. هیئت حسینی به معنای یاد و تبیین است. هم یاد است، هم تبیین است. یعنی هیئت باید این جور باشد: هم یاد را زنده کند، هم پایگاه و مرکز تبیین باشد. این برای امروز ما لازم است. شما میدانید؛ رهزنانی هستند که نمیپسندند امثال حرکتِ شما جوانها را؛ رهزنانی هستند که نمیپسندند حادثهای مثل حادثهی اربعینِ بین نجف و کربلا را؛ نمیپسندند این حضور پُرشور و شورانگیز مردم را؛ [لذا] مشغول تلاشند، مشغول کارند.
باید دلها آماده باشد و همهی ما پای کار باشیم. هر کسی وظیفهای دارد، من هم وظیفهای دارم، شما هم وظیفهای دارید، مسئولین محترم کشور هم وظایفی دارند؛ هر کس وظیفهای دارد. سعی کنید جای خودتان را، وظیفهی خودتان را مشخّص کنید برای خودتان؛ بدانید که چه کار باید بکنید.
به نظر من، این دو جملهی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن که «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»،(۲) برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی به حق یادتان نرود؛ تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خسته نشدن، یعنی خود را در بنبست ندیدن؛ این معنای صبر است. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید. کوشش کنید؛ بچّههای مؤمن، مسلمان، علاقهمند، هیئتی و به معنای واقعی کلمه قرآنی و اسلامی سعی کنند در محیط دانشگاه، در محیطهای گوناگون تأثیر بگذارند، محیط را به همان رنگی که خودشان به آن معتقد هستند ــ به راه خدا ــ منوّر کنند و ملوّن(۳) کنند. و این تواصی بر شما لازم است، برای ما لازم است. امروز، هم به حق تواصی کنید، هم به صبر. نگذارید محیط، محیط خستهای بشود، محیط ازکارافتادهای بشود.
از خداوند متعال برای همهی شما توفیق طلب میکنم. از برادران و خواهرانی که به خاطر وضعیّت بیماری و کرونا و امثال اینها و محدودیّتهایی که وجود دارد، نتوانستیم بیشتر از جمع حاضر در این حسینیّه اجتماع آماده کنیم معذرت میخواهم و به همهی آنها سلام میرسانم و به همهی کسانی که به من اظهار لطف کردند و از دور سلام رساندند، من هم به آنها سلام میکنم و توفیقاتشان را از خدا مسئلت میکنم.
انشاءالله روح مطهّر امام از من و شما راضی باشد؛ ارواح مطهّر شهدا از ما راضی باشند؛ روح مطهّر اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه و سلام الله علیه) از ما راضی باشد و قلب مقدّس امام زمانمان از ما راضی باشد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته