
emamian
چرا پیکر مطهر امام حسن مجتبی(ع) در کنار پیامبر(ص) دفن نشد؟
یکی از امامان معصوم و نوه ی بزرگ پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت امام حسن مجتبی است که مورد ظلم بنی امیه و دیگر دشمنان واقع شده و با زهر کینه به شهادت رسیده و بعد از شهادت نیز، جنازه مطهر آن حضرت مورد حمله و تیرباران واقع شد.[۱]
این دشمنان چه کسانی بودند؟ و چرا با امام حسن مجتبی که به گفته پیامبر سید جوانان اهل بهشت بود این گونه برخورد کردند؟ و هدفشان چه بود؟
به گفته مورخین یکی از افرادی که در آزار و اذیت امام حسن ـ علیه السلام ـ ، چه در حال حیات و چه بعد از شهادت آن حضرت نقش مؤثری داشت، معاویه پسر ابی سفیان است. او از طرف امام حسن برای آینده ی بنی امیه احساس خطر میکرد و سرانجام با دروغ و تزویر جَعده- که همسر امام حسن بود- را وادار کرد که آن حضرت را به شهادت برساند.[۲]
فرد دیگری که عداوت بسیاری با امام حسن داشت و حتی در جلوگیری از دفن جنازه ی ایشان در کنار مرقد پیامبر نقش مؤثری داشت؛ مروان پسر حکم بود. همان کسی که پیامبر او و پدرش را به خاطر کارهای خلاف و دشمنیهایشان نسبت به اسلام از مدینه بیرون کرده بود،و عمر و ابوبکر از رفع تبعید آنها امتناع کرده بودند اما عثمان در زمان خلافتش آنها را به شهر آورد و مروان را داماد خود کرد. مروان نسبت به خاندان پیامبر بغض و کینه ی شدیدی داشت و هیچ زمانی از آزار و اذیت اهل بیت دریغ نمیکرد.
چنانکه می دانید مسلمان شدن بنی امیه و آل ابیسفیان از روی ناچاری بودوآنها زمانی مسلمان شدند که اسلام قدرت حاکم شده بود و آنها برای حفظ جان خود اسلام آوردند.از این رو آنها هیچ وقت با خلوص نیّت مسلمان نشدند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکردند. آنها به گفتههای پیامبر و دستورات حضرت اعتنایی نداشتند. در جریان دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ وقتی که ابوسعید خدری (از اصحاب پیامبر) به مروان گفت: آیا از دفن حسن در کنار جدش ممانعت میکنی در حالی که رسول خدا او را سید جوانان اهل بهشت نامید؛ مروان با تمسخر به او گفت: اگر امثال تو حدیث پیامبر را روایت نمیکردند ضایع شده و از بین میرفت.[۳]
با توجه به روایت میفهمیم که مروان و امثال او چقدر به اسلام پای بند بودند! و حتی سعی داشتند احادیث و سفارشات پیامبر گفته نشود و مردم آنها را فراموش کنند. بنی امیه از اسلام بعنوان سپری برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکردند.
دلیل دیگری که در رابطه با جلوگیری مروان از دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ گفته شده این است که چون مروان آن زمان از حکومت مدینه عزل شده بود با این اقدام میخواست معاویه را از خودش راضی کند و به این وسیله، خوش خدمتی خود را به معاویه نشان دهد و دوباره به حکومت مدینه برسد و به همین خاطر بعد از اینکه از دفن امام جلوگیری کرد آنرا با آب و تاب برای معاویه گزارش کرد.[۴]
فرد دیگری که در جلوگیری از دفن امام در کنار مرقد پیامبر نقش داشت عایشه دختر ابی بکر و همسر پیامبر بود که به تحریک مروان[۵] و همچنین به خاطر عداوتی که از امام علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان آن حضرت داشت از دفن امام در روضه ی پیامبر جلوگیری کرد. مروان به عنوان سردمدار این فتنه میگفت که چرا عثمان باید بیرون مدینه دفن شود و حسن ـ علیه السلام ـ در کنار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ . در این میان نیز آل امیه و آل ابیسفیان و فرزندان عثمان با او همصدا شدند و از این کار جلوگیری کردند. عایشه نیز به فرزندان امام علی ـ علیه السلام ـ مخصوصاً به امام حسن ـ علیه السلام ـ بدبین بود و نسبت به او کینه داشت.
عایشه در جریان دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ گفت: میخواهید کسی را که من دوست ندارم به خانه ی من داخل کنید.[۶] البته ادعای عایشه هم مانند ادعای سایرین بهانه بود؛ چون عایشه از خانه پیامبر سهم کمی داشت و نمیتوانست ادعا کند که خانه همهاش مال اوست اما چون از حضرت علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان آن حضرت به خاطر وقایعی که پیش از این جریان اتفاق افتاده بود کینه و عداوت داشت با این بهانه از دفن امام جلوگیری کرد.
هدف دیگری که مخالفین از این اقدام خود داشتند همانا دور کردن خاندان پیامبر از ایشان و جایگزینی وابستگان خود به عنوان نزدیکان پیامبر بود که البته در رسیدن به این هدف توفیق چندانی نیافتند.
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ زندگانی امام حسن مجتبی، سیدهاشم رسولی محلاتی.
۲ـ حیات امام حسن، باقر شریف قرشی.
۳ـ علی و فرزندانش، محمدعلی خلیلی (مترجم).
۴ـ حسن کیست؟ فضل الله کمپانی.
پی نوشت ها:
[۱] . قرشی، سید علی اکبر، شخصیت امام مجتبی، چاپ میهن، ۱۳۸۰ هـ ، ص ۳۷۲، نوبت چاپ اول.
[۲] . اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابفروشی صدوق، ۱۳۴۹، ص ۶۵.
[۳] . جعفریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان،چاپ پنجم، ۸۱، ص۱۶۸.
[۴] . همان، ص۱۶۹، به نقل از انساب الاشراف، ج۳، ص۶۵.
[۵] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه وفاء، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ ، ج۴۴، ص۱۵۷.
[۶] . قائمی، علی، در مکتب کریم اهلبیت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ ، انتشارات امیری، چاپ اول، ۷۴، ص ۴۴۲، و قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، انتشارات هجرت چاپ هشتم، ۷۳، قم، ص۴۴۰.
از علل «خانوادگی» تا «اجتماعی و سیاسی» بدحجابی
علل و عوامل بدحجابی
مسئله حجاب، عفت و حیای بانوان یک مسئله فطری است که خدای متعال در سرشت بانوان قرار داده و به صورت طبیعی زن متمایل به آن است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: خدای متعال حیا را ده قسمت قرار داده است که ۹ قسمت آن را به زنان و یک قسمت آن را به مردان داده است. الخصال، ج٣، ص ۴٣٨
اکثریت قریب به اتفاق بانوان جامعه اسلامی ایران متمایل به حجاب و دارای عفت و حیاء هستند که این مسئله مهم در تجمعات مذهبی گسترده و میلیونی کاملاً هویدا و مشخص است.
اما در عین حال برخی زنان و دختران در جامعه اسلامی با پوشش و آرایش نامناسب در سطح جامعه ظاهر می شوند که این مسئله زیبنده نظام اسلامی نیست.
شناخت علل و عوامل بد پوششی و حجاب نامناسب و انجام اقدامات متناسب با آن در رفع این معضل فرهنگی لازم و کارگشا خواهد بود ان شاء الله.
ریشه های بد حجابی و ترک عفت و حیاء در سه بخش فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بحث است.
* علل و عوامل فردی بدحجابی
١. ضعف حیا و ایمان که ناشی از سستی در اعتقاد به مبدأ و معاد است.
٢. عدم آگاهی از احکام و مسائل شرعی مربوط به حجاب و حدود پوشش و مسائل مربوط به محرم و نامحرم.
٣. تجمل گرایی و مد پرستی که در اثر تبلیغات گسترده رسانههای معاند و شبکه مجازی در بین بانوان ترویج می شود.
۴. عقده های روانی و کمبود شخصیت یا کمبود محبت در بین برخی بانوان.
چنین دخترانی تلاش می کنند نواقص روحی و روانی خود را با دیده شدن و جلب توجه دیگران جبران کنند.
۵. دوستان ناباب و تقلید کورکورانه از فرهنگ غربی.
۶. هوسرانی و ارضای تمایلات شخصی و غرایز جنسی.
تمامی موارد فوق و علل و عوامل دیگری که باعث تبرج و خود آرایی و بدپوششی زنان میشود راه حل های شرعی و قانونی و فرهنگی دارد.
* علل و عوامل خانوادگی بدحجابی
١. بی غیرتی مرد خانواده
در روایات نسبت به غیرت تأکید فراوان شده و نسبت به کسانی که غیرت ندارند به شدت مذمت شده است.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: خدا لعنت کند مردی که نسبت به ناموس خود غیرت ندارد.
وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷۴.
٢. شوهریابی
برخی خانواده ها گمان میکنند که آرایش نامناسب و پوشش بد دختران آن میتواند پلی باشد برای دستیابی به شوهر مناسب که این تفکر غلط و شیطانی است و معمولاً کسانی که به دلیل گریم و آرایش نامناسب دختران به خواستگاری آنان می آیند، افراد هوس ران و لا ابالی هستند و برای شریک زندگی مناسب نیستند.
خانواده ها باید بدانند که راه ازدواج صحیح دختران آنها عمل به فرهنگ اصیل و سنتی ایرانی اسلامی است و روش هایی که شرع مقدس اسلام مطرح نموده برای زندگی با ثبات، مناسب تر است تا خیابان گردی.
ضمن آنکه توسل خانواده ها به خدا و توسل به ائمه معصومین علیهم السلام جهت همسریابی مناسب بسیار مجرب و کارگشاست.
٣. بی توجهی به آموزش مسائل شرعی
برخی خانواده ها نسبت به آموزش مسائل متفرقه و بعضاً غیر لازم به فرزندان خود از جمله شرکت در کلاس های زبان خارجی، خیاطی، گلدوزی، طراحی و... تلاش فراوانی دارند، اما نسبت به آموزش معارف دین و احکام شرع مقدس اسلام کمترین تلاش و توجهی ندارند، در نتیجه فرزندان آنان در تربیت دینی بی سواد هستند.
امید است خانواده های عزیز توجه به سبک زندگی اسلامی و ایرانی را در برنامه های آموزشی و تربیتی خود قرار دهند.
* علل و عوامل اجتماعی و سیاسی بدحجابی
١. تهاجم گسترده فرهنگی
امروزه دشمن با تمام ابزار و امکانات رسانهای و شبکه های مجازی و اجتماعی تهاجم گسترده ای را بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و در جهت استحاله فرهنگی و آندلسی کردن جامعه ایران آغاز نموده است.
نکته قابل توجه اینکه جنگ فرهنگی و تهاجم رسانه ای غرب بر علیه حجابِ زنان ایرانی است و نه حجاب زنان عربستانی یا دیگر کشورهای اسلامی.
٢. کوتاهی و سهل انگاری مسئولین
حدود ۲۶ دستگاه، نهاد، وزارت خانه، مانند: صدا و سیما، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و… متولی امر حجاب و عفاف در جامعه هستند که هیچ کدام به درستی به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل نمی کنند و معضل بد پوششی و بدحجابی از ساختار شکنی و کشف حجاب، در برخی موارد به مقابله جدی با حجاب منجر شده است.
با کمال تاسف کوتاهی برخی مسئولین نظام و رهاسازی جامعه در دامن فضای بی در و پیکر مجازی کار را به جایی رسانده که سفارت خانههای غربی و دشمنان نظام به راحتی برای زنان و دختران جامعه اسلامی تصمیم سازی می نمایند و بی حجابی و بی عفتی را در جامعه اسلامی نهادینه می سازند که به طور قطع عواقب این کوتاهی دامان مسئولین مربوطه را در دنیا و آخرت خواهد کرد و هیچ عذر و بهانه ای در این زمینه نمی توانند داشته باشند.
٣. الگودهی نامناسب
برخی از بازیگران و هنرپیشه ها و یا عده قلیلی از افراد دست آموز سفارت خانه های غربی و رسانه های معاند، اقلیت های بهایی، سلطنت طلب، بخشی از عوامل نفوذ و غرب زده هستند که به راحتی و با خیال آسوده به معضل بدحجابی و کشف حجاب دامن می زنند.
امید است جامعه اسلامی ما و مسئولین نظام با دوری از غفلت و سهل انگاری به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل نمایند.
ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی نیست/امروز جهان به "ایران قوی" نیازمند است
حجت الاسلام والمسلمین رئیسی در سخنرانی خود در هفتاد و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل با بیان اینکه ملت ایران بر این باور است که عدالت، وحدتآفرین است و ظلم، جنگ افروز، تاکید کرد: اینکه کشوری در داخل خود مدعی عدالت باشد، اما در خارج، انواع تروریستها را تربیت کند و به جان ملتها بیاندازد، یا با تحمیل فشارهای مختلف، ملتها را به تسلیم وادار کند، باید هم از بشریت شرم کند، هم از آزادی، و هم از عدالت.
رییس جمهور کشورمان به منظور شرکت در هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و در راستای تلاش برای تحقق «نظم عادلانه بینالمللی از طریق چندجانبه گرایی اقتصادی» در نیویورک حضور دارد.
متن کامل سخنرانی رئیس جمهور در ۷۷ مین اجلاس سران ملل متحد (۱۴۰۱) به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین و صحبه المنتجبین
لَقَدْ أرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل برخیزند. (حدید- ۲۵)
پروردگارا درود و تحیات ما را به روان پاک پیامبران بزرگ، «ابراهیم، موسی، عیسی و محمد» صلوات الله علیهم بفرست که پیامِ «عقلانیت، عدالت، معنویت و اخلاق» را به جهانیان رساندند و بنیانهای جهل و ظلم را فرو ریختند، تا انسانها جهانی بهتر برای خود بسازند.
جناب آقای رئیس
خانمها و آقایان
معیار اساسی برای ساخت جهانی بهتر، عدالت است. همه آرمانهای بشری، نهایتا با عدالت سنجیده میشوند. «عقلانیتِ مبتنی بر وحی» قائل به چارچوبی وسیع برای عدالت است؛ عدالت یعنی نفی ظلم. ما پرچمدار عدالتی هستیم که همه سطوح ظلم، اعم از «ظلم به خود، خدا، جامعه، و جهان هستی» را نفی میکند. میل به برقراری عدالت، ودیعهای الهی در وجود همگان است و انباشت بیعدالتی، موجب حرکت ملتها در قالب انقلابهای مردمی میشود.
اگرچه بسیاری از حرکتها به بلوغ انقلاب نرسیدند و بسیاری از انقلابها از مسیر اصیل خود منحرف شدند، اما موفقیت برخی از ملتها مانند ملت ایران در تداوم ماهیت انقلاب خود، امید به برقراری عدالت را همچنان در دلهای مردم جهان، زنده و پابرجا نگه داشته است.
انقلاب اسلامی ایران، تبلور حرکت ملت ایران به سمت عدالت بود که با وجود فتنههای مختلف، توانسته است از کرامت و اصالت آرمانهای خود صیانت نماید. ملت ایران در گام نخست، بنای یک نظم مدنی- سیاسی پیشرفته بر اساس «عقلانیتِ منبعث از وحی» را به نام جمهوری اسلامی بنا نهاد و در گام دوم، به دنبال شکل دهی به «نظم و نظام عادلانه بینالمللی» است. عناصر کلیدی در این مسیر، «خداخواهی، آگاهیبخشی، نوع دوستی، و چندجانبهگرایی» است.
خانم ها و آقایان
من مفتخرم که نماینده ملتی هستم که میراثدار تمدنی بزرگ است. ملتی که همیشه آزاد بوده و قرنها تلاش سلطهگران برای اسارتِ سرنوشت خود را ناکام گذاشته است. ملتی که همواره ظلم را مایه تباهی دانسته و در طول تاریخِ خود با اسارت دیگر ملتها نیز مبارزه کرده است؛ از «اسارت بابِلی» تا «اسارت فلسطینی».
ما قائل به سرنوشتِ مشترک برای بشریت هستیم و از جهانی شدن عدالت حمایت میکنیم. ما آنچه را برای خود میپسندیم برای دیگران آرزو میکنیم و آنچه را برای خود نمیپسندیم، به دیگران تحمیل نمیکنیم. ملت ایران بر این باور است که عدالت، وحدتآفرین است و ظلم، جنگ افروز.
اینکه کشوری در داخل خود مدعی عدالت باشد اما در خارج، انواع تروریستها را تربیت کند و به جان ملتها بیاندازد، یا با تحمیل فشارهای مختلف، ملتها را به تسلیم وادار کند، باید هم از بشریت شرم کند، هم از آزادی، و هم از عدالت.
انسانیت، منحصر به بخشی از انسانها نیست و حقوق بشر جز با تامین حقوق همه بشر متصور نیست. جمهوری اسلامی ایران با الهام از باورهای دینی و بر مبنای روح و نص قانون اساسی خود، یکی از کارآمدترین سازوکارها را در صیانت از حقوق بشر در اختیار داشته و با موثرترین ابزارها، استیفای حقوق نقض شده هر فرد را رسالت انسانی، مسئولیت حاکمیتی و وظیفه الهی و یک ماموریت تفویض شده از سوی مردم میداند. جمهوری اسلامی، استانداردهای دوگانه برخی از دولتها در زمینه حقوق بشر را مهمترین عامل نهادینه شدنِ نقضِ حقوق انسان دانسته که پیامد آن، موضع گیریهای متنوع و متعدد در قبال یک رخداد در حال بررسی در جمهوری اسلامی ایران و سکوت مرگبار درباره قتل دهها زن بی پناه در مدت کوتاهی در یکی از کشورهای غربی است. تا زمانی که این دوگانگی پابرجا باشد، حقوق بشر از گزند نقض های مکرر در امان نخواهد بود.
بالاتر از حقوق بشر، حقوق ملتهاست که به راحتی توسط قدرتهای ظالم پایمال میشود. حقِ جوامعِ بومیِ کانادا که فرزندانشان بجای کلاسهای مدرسه در گورهای دسته جمعیِ حیاط مدرسه دفن شدند؛ حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، حق توسعهی ملتهای تحت تحریم، حق حیات ملتهای تحت اشغال یا قربانی تروریسم، حق زندگی آوارگان بیپناهی که کودکان را در قفسهایی جداگانه از مادران و پدران خود محبوس میکنند؛ همگی نشان میدهند که جایگاه مدعی و متهم در مساله حقوق بشر نباید جابجا شود و اینکه ناقضان واقعی حقوق بشر، شایستگی اخلاقی لازم را برای اظهار نظر درباره حقوق بشر ندارند. نقش بینظیر ایران در نابودی داعش، که فقط یک مورد از جنایاتش این بود که زنان کُرد و ایزدی و مسیحی را به بردگی میگرفت، کفایت میکند که نشان دهد ما در جایگاه مدعی و مدافع حقوق بشر هستیم و حامیان داعش در جایگاه متهم قرار دارند.
حضار محترم
اینک در شرایطی گرد هم آمدهایم که با یک واقعیت مهم یعنی «چرخش و تغییر جهان» و ورود به «دوران و نظمی جدید» مواجه هستیم. جهانِ کهنه، جهانِ «یکجانبهگرایی»، «سلطهطلبی»، «غلبه سرمایه بر اخلاق و عدالت و فضیلت»، «توسعه دهنده فقر و تبعیض و نابرابری»، «بکارگیری خشونت، تحریم و نقض حقوق ملتها» و «استفاده از سازمانها و نهادهای بینالمللی به عنوان ابزار فشار بر کشورهای مستقل» بوده و در یک کلام، جهانی از هر نظر ناعادلانه است. این نظم ناعادلانه، مشروعیتش را در افکار عمومی دنیا از دست داده و ارادههای جدی برای تغییر آن شکل گرفته است. زوال این نظم کهنه، تردیدناپذیر است. منطقه ما یعنی غرب آسیا از افغانستان تا عراق، لبنان، فلسطین و ایرانِ سربلند، موزه بزرگ زوال این نظم کهنه است.
علاوه بر آن، تهدید فزاینده تروریسم و افراط گرایی، انحطاط فرهنگی و زوال اخلاق سیاسی، تضعیف بیسابقه چندجانبه گرایی و رشد بیمارگونه اقداماتِ نامشروعِ یکجانبه، چالشهای بزرگی بر سرِ راه پیشرفتِ همهجانبه و تعالی بشر پدید آوردهاند.
ما بر این باوریم که برای مقابله با تهدیدهای دیرین و معضلات نوین جهانی، گزینهای جز همبستگی و همکاری در چارچوب چندجانبهگراییِ مبتنی بر عدالت، و بر اساس اصول و ارزشهای متعالیِ انسانیِ منبعث از آموزههای انبیای الهی وجود ندارد.
حضار محترم
همه ملتهای آزاده، دل در گرو این ارزشهای والا دارند اما همین سلسله باورها، دلیل همهی دشمنیِ ظالمان جهان با ماست. آنچه ما میخواهیم حقوق ملت ایران است و رابطه مبتنی بر ظلم را برنمیتابیم. ما پای حقوق ملت خود ایستادهایم. ما بر این باوریم که هرگونه رابطهی ستمگری به ضرر صلح و امنیت جهانی است و مهمترین تهدید برای جامعه جهانی، "عادیانگاری ظلم" است. دست یافتن به امنیت جهانی از هر طریقی غیر از عدالت، پایدار نخواهد ماند و این همان چیزی است که ما از سازمان ملل انتظار داریم انجام دهد.
آری، اجرای عدالت سخت است و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از مدعیان صلح از عدالت گریزانند. سوال ما از دولتهای مدعی آن است که اگر ارادهای برای اجرای عدالت ندارید، آیا تمایلی برای مقابله با ظلم هم ندارید؟
منطق ما ریشه در همان فرهنگ قرآنی دارد که فرمود که "نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید." سرنوشت بسیاری از ملتها با همین عبارت رقم میخورد. کسانی که از "قدرتِ منطق" بیبهرهاند به "منطق زور" متوسل میشوند. منطقی که بر پایه عدالت باشد، قدرتساز است و بر دلها حکومت میکند. کشوری که منطق ندارد، متوسل به کودتا، اشغالگری، مداخله نظامی، لشگرکشی، برخورد گزینشی با تروریسم و چه بسیار ظلمها و بیعدالتیهای دیگر میشود. آیا توسل به سلاح اتمی، جهان را به سوی عدالت سوق داد یا زمینه سلطهگری شد؟ کشته شدن صدها هزار کودک عراقی، یمنی، سوری و افغان در خدمت کدام آرمان بشری بوده است؟ آیا اینها جلوه های ظلم و بی عدالتی در جهان نیستند؟
راستی ایران چه چیزی غیر از مطالبهی حقوق قانونی و عادلانه خود خواسته است که زورمداران عالم، برآشفته شدهاند؟
همکاران محترم
امروز هژمونیطلبی و روحیهی جنگ سرد، دنیا را آزار میدهد و دوران جدیدی از ناآرامی، جهانِ ما را تهدید میکند. خواستِ ملتهای جهان برای تحقق عدالت، شدیدتر و اراده آنها برای پیشرفت، استقلال و برخورداری از امنیت، جدیتر شده است. بارور شدن دکترین مقاومت، جلوه بارز عزم ملتها برای تحقق عدالت است.
اما در مقابل، یکجانبهگرایی به دنبال عقب نگه داشتن کشورها از مسیر توسعه مستقل خود است. آمریکا نمیتواند بپذیرد که کشورها روی پای خود بایستند و خاماندیشانه، نظامیگری را مایه امنیت تصور میکند.
دوستان آمریکا نیز وضع بهتری ندارند. آنچه امروز در اروپا رخ میدهد آینهای است از آنچه در دهههای گذشته در آسیای غربی اتفاق افتاده است. ماهیت لشکرکشی به غرب آسیا و گسترش ناتو به شرق اروپا تفاوتی با یکدیگر ندارند چراکه در هر دو، سرنوشت کشورها توسط آمریکایی تعریف میشود که منافع خود را با هزینهی دیگران دنبال میکند.
آقای رئیس، حضار محترم
انقلاب اسلامی آغازِ حرکتِ ملت ایران برای رسیدن به جایگاه شایسته خود بود و در این دوران، بحرانهای مختلفی را همچون کودتا، تروریسم داخلی، تجزیه طلبی، جنگ، آشوب و تحریم را پشت سر گذاشت که هیچ یک از آنها به تنهایی، برای بسیاری از کشورها قابل تحمل نبود.
از زمانی که رئیس جمهور وقت ایران محمدعلی رجایی پای خود را که آثار شکنجهی رژیم تحت حمایت آمریکا در آن نمایان بود، روی این تریبون گذاشت، بیش از چهل سال میگذرد. او مدتی پس از آن سخنرانی، به دست گروهک تروریستی مورد حمایت آمریکا به شهادت رسید.
چهار دهه پیش، ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) با بیرون کردن بیگانگان از مملکت خود، بر سرنوشت خویش مسلط شد و اکنون ملت های منطقه با الگوبرداری از آن تجربه، به دنبال بدست گرفتن سرنوشت خود هستند.
ملت ایران که خود قربانی تروریسم بوده است، امروز به تکیهگاه امنیت در منطقه و پیشتاز راستین مبارزه با تروریسم در جهان تبدیل شده است.
ملت ایران برای رسیدن به اهداف متعالی عادلانه خود، هزینه داده است: چه آن زمان که صدام قرارداد الجزایر را پاره کرد و جنگِ تمام عیار نظامی را علیه ما آغاز کرد، و چه زمانی که رئیسجمهور سابق آمریکا توافق هستهای را زیر پا گذاشت و جنگِ تمام عیارِ اقتصادی راه انداخت و از جلوه جدیدی از جنایت علیه بشریت پردهبرداری کرد.
مدتی پیش رئیس جمهور سابق آمریکا اعلام کرد که داعش را آمریکا ایجاد کرده است؛ برای ما فرقی نمیکند که داعش، ساختهی دستِ کدامیک از دولتهای آمریکا باشد. مساله این است که دولتی از آن طرف کره زمین، تصمیم گرفت که جغرافیای منطقهی ما را به قیمت ریختن خون صدها هزار زن و کودک، دوباره خطکشی کند اما جمهوری اسلامی، این پروژه را متوقف کرد و سپس به عقب راند. فرماندهی و قهرمان این جنگ علیه تروریسم و نابودکننده داعش کسی نبود جز سردار سپهبد قاسم سلیمانی. کسی که در راه آزادی ملتهای منطقه به شهادت رسید و رئیس جمهور سابق آمریکا سند این جنایت را به اسم خود زد.
رسیدگی عادلانه قضایی به جنایتی که رئیس جمهور سابق آمریکا به آن اعتراف کرده، خدمت به انسانیت است؛ تا از این پس ظلمی که به ملت های منطقه شده است، به نحوی دلهای داغدیده از این ظلم تسلی پیدا کند و از این پس ظلم، زبون گردد و عدالت، سربلند باشد. ما اجرای عدالت و محاکمه آمر و مباشر شهادت سپهبد قاسم سلیمانی را از طریق یک دادگاه عادلانه، حصول نتیجه را دنبال خواهیم کرد.
خانم ها و آقایان
داستان ملت ایران، داستان ملتیست که آموخته است روی پای خود بایستد و به دیگری تکیه نکند؛ این تجربه را زمانی آموخت که در هر دو جنگ جهانی، اعلام بیطرفی کرد اما در هر دو بار اشغال نظامی شد؛ یا آنجایی که در پی ملی کردن صنعت نفت برای نجات از دست استعمار انگلیس، به آمریکا متوسل شد ولی همانها علیه دولت وقت ایران کودتا کردند؛ و آنجایی که در یک توافق چندجانبهی بینالمللی که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته بود، وعدهی رفع تحریم گرفت ولی خود را در برابر بیرحمانهترین نظام تحریمها یافت.
حضار محترم
ملت ایران با داشتن همین نگرش و آن تجارب، سیاست ایستادگی و پیشرفت را دنبال کرده است. دقیقا بخاطر نظم سیاسی و مدنی پیشرفته و مستحکم و عقلانی، ایران اسلامی علیرغم تحریم و تهدید، امروز یک کشور قوی، با دستاوردهای عظیم علمی و فنی و استقلال بی نظیر در سطح منطقه و جهان است. ما معتقدیم که امروز جهان به "ایران قوی" نیازمند است.
امروز ما در عین صادرات نفت و گاز، شبکه گسترده توزیع برق و گاز را در سراسر کشور ایجاد کردهایم؛ در دانش و علوم پیشرفته از جمله سلولهای بنیادین، صنایع فضایی، بایو و نانوتکنولوژی و علوم هستهای پیشتاز هستیم؛ رشد ایران در شاخصهای توسعهی انسانی، چشمگیر است. زیرساختهای رفاه اجتماعی از جمله پوشش بیمه بهطور گسترده برای جمعیت ۸۵ میلیونی ایران ایجاد شده است و مردمسالاری بصورت فراگیر در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی نهادینه و به رویهی اساسی نظام تبدیل شده است. در حالی که ما در دوران جنگ، حتی برای خرید سیم خاردار نیز تحریم بودیم، اکنون با دستیابی به دانش فنیِ پیشرفتهترین تجهیزات نظامی، به نقطهی بازدارندگی رسیدهایم. این در حالی است که در همهی این دوران، شاهد دشمنی فزاینده آمریکا در مقابله با پیشرفت ملت ایران بودیم.
مردم جهان
این دشمنانِ ما نبودند که کوتاه آمدند، بلکه این ملت ما بود که هر دشمنی را از میدان بیرون کرد. ملت ایران با حضور مؤثر و مشارکت فراگیر در نظم سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی، توانست ضمن پایبندی به ارزشها و الهامبخشی به ملتها، مرحله اول انقلاب اسلامی را با قدرت و موفقیت طی کند، و اینک در گام دوم، «سیاست همسایگی» و «تعمیق چندجانبهگرایی اقتصادی» را در اولویت دستور کار سیاست خارجی خود قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران خواستار تعامل حداکثری با همهی کشورهای جهان بخصوص کشورهای همسایه و دوست خود است. جنگ راه حل بحرانها نیست بلکه مسیر حل بحران، گفتگو و تفاهم است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری قدرتمند در منطقه، دارای اراده و توانایی برای کمک به حل بحرانها است. در یک سال گذشته پیوندهای اقتصادیِ ایران تقویت شده، و تجارت منطقهایِ آن بهصورت چشمگیری رشد کرده است، و با گسترش زیرساختهای همکاریِ اقتصادیِ پایدار، فصل نوینی از دوستی و اعتماد متقابل پدید آمده است. این سیاست همسایگی، سیاستی امنیتساز و ثبات آفرین است. ما در دورانِ سختیِ همسایگان، اثبات کردهایم که یار همسایگان خود هستیم.
در همهی گفتگوهای پرشماری که با روسا و سران منطقه داشتهام یکی از مهمترین نکات مشترک این بوده که امنیت منطقه باید بصورت «درونزا و بدون مداخلهی خارجی» تأمین شود و راه آن، همکاری است نه بلوکبندی. دوران پیشِ رو، دورانِ «همکاریهای پایدار، رفاه، ثبات و برادری» است، اگر سرنوشت منطقه به دست خود کشورهای منطقه رقم بخورد. اشغالگران و غاصبان، رفتنی هستند و همسایگان برای یکدیگر باقی میمانند.
روزگاری، جنگی بین دو ملت ایران و عراق با تحریک بیگانگان و دشمنان ایران و عراق پدید آمده بود ولی امروز، بزرگترین نماد برادری و رویداد فرهنگی جهان یعنی راهپیمایی اربعین، با مجاهدت بینظیر مردم عراق و ایران و دیگر ملتهای جهان برگزار میشود تا از یاد و راه حسین بن علی فرزند محمد رسول خدا تجلیل کنند که جان خود و خانوادهاش را برای رهایی مردم از جهالت و رهایی آنها از ظلم، فدا کرد.
حضار محترم
تمایل دارم توجه شما را به یکی از جلوههای غم انگیز بیعدالتی که سر منشاء همه بحرانهای منطقه است جلب کنم. تاریخ معاصر، ملتی مظلومتر از فلسطین و ظالم تر از رژیم اشغالگر قدس به خود ندیده است. رژیم صهیونیستی که بیش از هفتاد سال آپارتاید، تجاوزگری و کشتار زنان و کودکان منطقه را در کارنامهی سیاه خود دارد، بزرگترین زندان روی زمین را در غزه برپا کرده است و استمرار شهرکسازی و تصاویر شیون و گریه مظلومان فلسطینی در اثر غصب اراضی، منازل و مزارع آنان، و کشتار فرزندانشان، به همه نشان میدهد هفت دهه ظلم و اشغالگریِ اسرائیل گویا پایان ندارد.
دولتهای مدعی آزادی و دموکراسی باید پاسخ بدهند که چرا از فرمول روشن و عادلانه جمهوری اسلامی برای حل مسئله فلسطین فرار میکنند؟ در فلسطین مظلوم، ما به سیاست فلسطینِ واحد معتقدیم. همه سرزمین فلسطین «از بحر تا نهر» متعلق به ساکنان اصلی این سرزمینِ تاریخی و مقدس است. راه حل مساله فلسطین فقط مراجعه به آراء همه فلسطینیها اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در قالب برگزاری یک همه پرسی فراگیر است.
رژیم اشغالگر قدس که همچنان سرزمینهای دیگر کشورهای منطقه را در اشغال دارد، نمیتواند شریک صلح و امنیت باشد.
حضار ارجمند
اجازه دهید توجه شما را به یکی دیگر از جلوههای بیعدالتی، یعنی برخورد دوگانه غرب با فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران جلب کنم. در حالیکه رکن اساسیِ امنیتِ جهانی، «خلعِ سلاحِ جهانی» است اما برخی قدرتها تلاش دارند با مسئلهسازی از فعالیتهای صلحآمیز ایران، مساله اصلی یعنی خلع سلاح جهانی، به فراموشی سپرده شود.
من به عنوان نمایندهی ملت بزرگ ایران صریحا اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی نیست و این سلاح جایی در دکترین دفاعی ما ندارد. این حکم حکومتی، در فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنهای حفظهالله اعلام شده است و برای دولت و ملت ایران، فتوای شرعی معظمله از هر نظارت بینالمللی نافذتر است.
این در حالی است که دولتهای مدعی، خودشان هم تولید سلاحهای هستهای را ادامه داده و هم به کار بردهاند و هم این تسلیحات را به رژیم یاغی صهیونیستی هدیه دادهاند. کشورهایی که باید خلع سلاح شوند، جایزه می گیرند و کشورهایی که به تعهدات خود پایبند بودهاند، حتی از حقوق مندرج در ان.پی.تی نیز محروم می شوند. در حالیکه برنامه صلح آمیز هستهای ایران تنها دو درصدِ برنامه های هستهای جهان را شامل میشود، ۳۵ درصد بازرسیها از تاسیسات ماست.
اکنون از حضار محترم میخواهم به دقت به چند نکته توجه کنند:
جمهوری اسلامی با حسن نیت و با قصدی متین، توافقنامهای را در سال ۲۰۱۵ پذیرفت و در همان وهلهی اول تمام تعهدات خود را انجام داد اما نتیجهی آن، عهدشکنی آمریکا و اِعمال تحریمهایی بود که به اذعان خودشان بیسابقهترین تحریمهای تاریخ بود. تحریم، مجازات عدالتخواهی و استقلال ملت ایران است. تحریم، سلاح کشتار جمعی است و همراهی یا سکوت در مقابل آن نیز کمک و رضایت دادن به ظلم است.
این امریکا بود که از توافق خارج شد نه ایران. آژانس بینالمللی انرژی اتمی ۱۵ بار در گزارشهای خود اعلام کرد که ایران به مفاد توافق کاملاً پایبند بوده است.
ایران در عین حال که هزینهی التزام به تعهدات خود را پرداخته، اما به علت نقضعهد طرف آمریکایی و ناپایبندی طرف اروپایی، از منافع این توافق برخوردار نشده است.
ما بر اساس ظرفیتهای دیده شده در توافق، اقداماتی قانونی انجام دادیم تا طرفِ ناقض به تعهدات خود برگردد. ایران با پایبندی به تعهدات خود، محور اصلی بقای برجام بوده و اگر ابتکارها و انعطافهای جمهوری اسلامی ایران نبود، مذاکرات در همان روزهای نخست متوقف میشد.
منطق مذاکراتی ایران بر مبنای تحلیل عادلانه از تحولات فقط یک جمله است: «پایبندی به تعهدات». موضوع تضمینهای اطمینانبخش صرفاً آمادگی برای یک اتفاق احتمالی نیست. ما از یک تجربه صحبت میکنیم. ما تجربهی خروج آمریکا از برجام و بیش از یک سال و نیم تعلل دولت کنونیِ آمریکا در بازگشت به تعهداتِ خود را پیش چشم داریم. همین امروز که دولت آمریکا از قصد خود برای بازگشت به تعهدات خود سخن میگوید، صدای دیگری از داخل آن کشور به گوش میرسد که تعهدپذیر بودن آمریکا را زیر سوال میبرد. آیا با آن تجربه و این چشمانداز، میتوانیم در موضوع مهمِ تضمینِ پایداریِ توافق، با مسامحه عمل کنیم؟
البته جمهوری اسلامی با امکانات وسیع و ارتباطات گسترده با جهان، آثار تحریمها را یکی پس از دیگری خنثی و فرصتهای جدیدی را خلق کرده است. به اذعان رسمی دولت آمریکا، سیاست فشار حداکثری علیه ایران شکست مفتضحانه خورده است.
ما مسیر خود را فارغ از هرگونه توافق، پیدا کرده و با قدرت ادامه میدهیم. ضمن اینکه ما در مذاکرات جدی که داشتهایم، نشان دادهایم که اگر منافع ملت ایران تضمین شود، ارادهای قوی برای حل عادلانه این موضوع داریم. معتقدیم گره توافق هستهای از همان جایی باید باز شود که گره خورده است.
دوستان و همکاران
آخرین فراز از سخنان من درباره ضرورتِ عدالتِ جهانی است. همه ما و تک تک انسانهای جهان باید در ساخت جهان جدید مشارکت و حضور فعالانه و متعهدانه داشته باشیم. جهان جدید اگر بخواهد جهانی اخلاقی مشروع و از نظر مردم جهان، مقبول، و از نظر توانایی در حل و فصل مشکلات جهانی، موفق و پیروزمند باشد راهی ندارد جز اینکه بر محور عدالت جهانی شکل بگیرد. این مهم نیازمند توجه به اصولی مانند «احساس مسئولیت مشترک جهانی در مقابل ظلم و بی عدالتی»، «احترام به خواست و اراده ملتها و عدم مداخله در مسیر مستقل رشد آنها»، «نفی استانداردهای دوگانه»، «مخالفت با جنگ و خشونت»، «استقلال و عادلانه عمل کردن نهادهای بین المللی»، و مهمتر از همه «نقشآفرینی انسانهای صالح و عادل در شکلدهی به این نظم جدید» است.
نگاه ما به آینده بسار امیدوارانه است. مومنانه باور داریم که بر مبنای مشیّت و ارادهی الهی، همانطور که پیامبران الهی بشارت دادهاند، عدالت، جهانی خواهد شد و حکومت بندگان صالحِ پروردگار در زمین حکمفرما و بشریت با ظهور آخرین منجی رستگار میشود.
از توجه شما سپاسگزارم. السلام علیکم و رحمه الله.
دفاع مقدس نشان داد صیانت از کشور با مقاومت به دست می آید نه با تسلیم
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در آیین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس، جنگ تحمیلی را، نتیجه سیاست راهبردی امپراطوری نظام سلطه در دشمنی با جمهوری اسلامی و ملت ایران خواندند و افزودند: با وجود حمایت همه جانبه قدرتهای جهانی از صدامِ جاهطلب و دیوانهی قدرت، جنگ در پرتو سه عنصر «قدرت جوشان انقلاب، رهبری بسیار مؤثر امام و خصوصیات فاخر و برجسته ملت ایران» از یک تهدید قطعی و بزرگ به یک فرصت بزرگ تبدیل شد که روایت صحیح و دقیق این فصل شورانگیز و هیجانآور از تاریخ ایران به نسل جوان و نوجوان، استمرار موفقیتهای انقلاب را تضمین خواهد کرد.
فرمانده کل قوا، دفاع مقدس را حادثهای پرهیجان، پرمعنا و پر فایده برای امروز و فردای کشور خواندند و با عرض مراتب احترام و ارادت به پیشکسوتان دفاع مقدس افزودند: پیشکسوتان زودتر از دیگران نیاز حیاتی آن مقطع را شناختند و برای تأمین این نیاز به میدان پرحادثه جنگ و جهاد و ایثار شتافتند، بنابراین تمجید و احترام به آنها وظیفه ای قطعی و همگانی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه با گذشت زمان، ابعاد و حقایقِ حوادثی نظیر دفاع مقدس، بیشتر و بهتر قابل درک میشود، افزودند: باید به گونهای عمل کرد که معرفت و آگاهی به «حقایق دفاع مقدس به عنوان برههای درخشان و تأثیرگذار»، بطور مستمر افزایش یابد و نسل کنونی از واقعیات و حقایق آن دوران آگاه شود که تلاش در این زمینه توقعی جدی از پیشکسوتان دفاع مقدس و متولیان اینگونه مسائل است.
ایشان با اشاره به اسناد و مدارک منتشر شده از جنگ تحمیلی از سوی غرب افزودند: این اعترافات، حقانیت حرفهای ما را که زمانی ادعا و تصور میشد، ثابت میکند.
فرمانده کل قوا، تحمیل جنگ به ایران را واکنش طبیعی سلطهگران جهانی به پیروزی انقلاب اسلامی خواندند و گفتند: انقلاب ملت ایران، صرفاً شکست یک نظام وابسته و فاسد و یک ضربه مقطعی به آمریکا و استکبار نبود بلکه تهدید امپراطوری نظام سلطه بود و مستکبران غرب و شرق با درک عمق این تهدید، جنگ را با تشویق و تحریک صدام بر ملت ایران تحمیل کردند.
ایشان هدف از جنگ تحمیلی را جلوگیری از انتقال پیام و حرفهای نو ملت ایران به دیگر ملتها از جمله نهراسیدن از امریکا و ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم و تبعیض جهانی دانستند و افزودند: ظهور نظام سیاسی مستقل و الهامبخش، آن هم در کشوری که نقطهی امید، اتکاء و طمعورزی امریکا به شمار میرفت برای امریکا و سلطه گران، اصلاً قابل تحمل نبود، بنابراین بعد از تحرکاتِ ناکامی همچون کودتا، حمله به طبس و تحریک قومیتها، جنگی تمام عیار را به ملت ایران تحمیل کردند.
فرمانده کل قوا افزودند: این حملهی سراسری البته در ذهن انقلابیون، پیشبینی نمیشد اما برای عناصری از نیروهای مسلح که مجرب بودند و برای شخصیتهای برجسته و مستقل جهان غیرمنتظره نبود.
رهبر انقلاب در همین زمینه به سخنان احمد سکوتره رئیس جمهور فقید گینه در دیداری خصوصی با ایشان اشاره کردند و گفتند: آقای سکوتره معتقد بود وقوع جنگ تحمیلی ناگزیر بوده است، چون امپریالیزم اگر نتواند انقلابی را تضعیف یا مهار کند حتماً جنگی سنگین را به آن تحمیل خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنهای با انتقاد از سخنان کسانی که غیر مسئولانه ایران را مسئول جنگ تحمیلی میدانند و میگویند دفاع مقدس باید بعد از آزادسازی خرمشهر پایان مییافت گفتند: حادثهی پایان جنگ یعنی حمله و پیشروی صدام بعد از پذیرش قطعانه ۵۹۸ از جانب ایران و بعد از آن، حملهی مرصاد، نشان داد که اگر در مقطع آزادی خرمشهر، دفاع پایان مییافت صدام حتماً مجدداً پیشروی میکرد به خصوص اینکه بخشهای زیادی از ایران عزیز، در آن مقطع هنوز در اشغال متجاوزان بود.
ایشان تجزیهی ایران و جدا کردن خوزستان به عنوان بخشی مهم از کشور، به زانو در آوردن ملت، براندازی جمهوری اسلامی و در دست گرفتن سرنوشت ملت ایران را اهداف اصلی امپراطوری کینهتوز سلطه از تحمیل جنگ به ایران برشمردند و گفتند نباید این حقایق آشکار را فراموش کرد.
حضرت آیت الله خامنهای، تبدیل جنگ ۸ ساله از تهدیدی بزرگ به فرصتی بزرگ را دومین حقیقت دفاع مقدس دانستند و گفتند: «جوشش انقلاب، رهبری تعیین کننده امام خمینی و خصوصیات برجسته و تاریخی ملت ایران»، سه عنصر و عامل مهمی بودند که این حقیقت شورانگیز را رقم زدند که باید در تبیین آن بخوبی کار شود به خصوص اینکه فرصتهای بوجود آمده از دل تهدید سهمگین جنگ، هنوز برای اکثر مردم ناشناخته است.
فرمانده کل قوا، دادن درس عبرت به ملتهای دیگر را از جمله اهداف زیادهخواهان جهانی از به راه انداختن جنگ تحمیلی برشمردند و افزودند: آنها میخواستند با سرکوب ملت ایران، باب گشوده شدهی مقاومت را کاملاً ببندند اما ملت، همه اهداف جبهه استکبار را خنثی کرد و برخلاف تصور دشمنان، خود را بالا کشید و فرصتهای بسیار آفرید.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از دستاوردهای دفاع مقدس را ایستادگی مردم بویژه مردم خوزستان و عرب زبانها و بیتوجهی آنها به وسوسههای دشمن برای تجزیه کشور دانستند و گفتند: دفاع مقدس همچنین زمینهساز بروز باورهای دینی و برترین سجایای اخلاقی ملت ایران شد.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به بروز گذشت، فداکاری و دین باوری در دوران دفاع مقدس بویژه گذشت خانوادههای رزمندگان و شهدا افزودند: در دوران دفاع مقدس، همهی کشور به عمق دفاعی جبههها تبدیل شد و شهر و روستا، مسجد و هیأت، حوزه و دانشگاه، همه در خدمت دفاع و انقلاب قرار گرفتند.
ایشان اتحاد و انسجام ملت را از دیگر دستاوردهای دوران دفاع مقدس برشمردند و خاطرنشان کردند: در سالهای ابتدایی انقلاب به دلیل اختلافات سیاسی در سطوح بالای کشور و اقدامات تفرقه افکنانه گروهکها، مردم دسته دسته شده بودند اما دفاع مقدس همه آحاد مردم را یکپارچه کرد.
رهبر انقلاب اسلامی یکی دیگر از دستاوردهای دفاع مقدس را که زمینهساز تبدیل تهدید به فرصت شد، مسئله اقتدار نظامی کشور دانستند و گفتند: در شروع جنگ تحمیلی وضع کشور از لحاظ نظامی خوب نبود اما دفاع مقدس از یک طرف تبدیل به آزمون وفاداری ارتش به نظام مقدس جمهوری اسلامی شد و از طرف دیگر زمینهساز سربرآوردن سپاه به عنوان یک حقیقت درخشنده شد.
فرمانده کل قوا با تأکید بر اینکه اقتدار نیروهای مسلح موجب محبوبیت آنها نزد مردم و ایجاد احساس امنیت برای کشور شد، افزودند: البته این نکته باید مد نظر فرماندهان محترم ارتش و سپاه باشد که این محبوبیت و اقتدار تا زمانی است که حرکت پیشرونده نیروهای مسلح با همان شتاب قبلی ادامه داشته باشد و دستخوش توقف و عقب گرد نشود زیرا هرگونه توقف در مقابل حرکت رو به جلوی دشمن، به معنای عقبگرد است و بر همین اساس مسئولان نظامی و کشوری، پشتیبانی از نیروهای مسلح را از کارهای واجب خود بدانند.
ایشان تأکید کردند: به لطف الهی امروز کشور از لحاظ دفاعی به مرحله بازدارندگی رسیده است و از لحاظ تهدید خارجی نگرانی وجود ندارد و دشمنان نیز این موضوع را به خوبی میدانند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به یک نکته مهم اشاره کردند و گفتند: برخی اوقات در مورد دفاع مقدس تعابیری همچون استفاده از موج انسانی بکار برده میشود در حالیکه محور تمام حرکات و اقدامات و عملیات در ۸ سال جنگ، تدبیر و عقلانیت بود و روشها و راهکنشهای ابتکاری در عملیات مختلف قابل تدریس در دانشگاههای نظامی است.
حضرت آیت الله خامنهای از جمله دستاوردهای دفاع مقدس را ثابت شدن یک اصل مهم برای ملت ایران دانستند و تأکید کردند: در دوران دفاع مقدس ثابت شد که صیانت کشور و بازدارندگی در مقابل تهدیدهای دشمن، تنها از راه مقاومت بدست میآید و نه تسلیم.
ایشان افزودند: در همان اوایل جنگ افرادی معتقد به تسلیم بودند و غیر مستقیم این موضوع را مطرح میکردند اما امام محکم ایستاد و در نهایت برای ملت ایران نیز ثابت شد که پیروزی و پیشرفت و صیانت کشور با مقاومت حاصل میشود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استفاده از اصل مقاومت در مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خاطرنشان کردند: این مقاومت هوشمندانه موجب شد اولاً یک اطمینان و اعتماد به نفس داخلی در فعالین سیاسی و فرهنگی بوجود آید، ثانیاً به دشمن آموخت در محاسبات خود، همواره قدرت داخلی ایران را به حساب بیاورد چرا که ما با همین روحیه توانستیم در بسیاری از موارد همچون فشار حداکثری یا طرح خاورمیانه جدید و یا تعرض به مرزهای هوایی و دریایی از جمله ساقط کردن پرنده متجاوز دشمن یا توقیف شناورهای خاطی آنان، دشمن را ناکام بگذاریم.
ایشان به تأکید مکرر خود بر لزوم روایتگری درست، اشاره کردند و گفتند: فعالیتهایی که تاکنون در این زمینه انجام شده خوب است اما همه آنها زیرساخت هستند و باید خروجی کارها مشاهده شوند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: هنگامی میتوانید از نتیجهی کار خود در روایتگری دفاع مقدس احساس رضایت کنید که نوجوان دبیرستانی و جوان دانشگاهی با همان چشمی که شما به دفاع مقدس نگاه میکنید، به مسائل آن بنگرد و همان برداشت را داشته باشد.
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر اینکه اگر این مهم اتفاق بیفتد موفقیت در میدانهای گوناگون آینده، حتمی خواهد بود، افزودند: حضور جوانهایی که برای دفاع از حرم به میدان رفتند و برخی هم به شهادت رسیدند از تأثیرات روایت درست بود زیرا این جوانها دفاع مقدس را ندیده بودند.
فرمانده کل قوا با اشاره به تلاش دشمن برای انکار فرازها و اوجهای دفاع مقدس و بزرگنمایی برخی نقاط ضعف احتمالی گفتند، آنها با کار «فرهنگی، تبلیغاتی و رسانهای» پرحجم تلاش میکنند زرق و برق دروغین استکبار را به رخ جوانان بکشند و تلخیها و تاریکیهای خود را پنهان کنند و در مقابل، با پنهان کردن نقاط قوت و دستاوردهای دفاع مقدس، زمینهساز ترس مردم از قدرت و هیبت ظاهری استکبار شوند که نتیجهی آن، ترس از دشمن در میدان سیاسی و خود کم بینی در مقابل دشمن در میدان فرهنگی است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان پاسخگویی به روایتهای دروغ و مخدوش از دفاع مقدس و اصل انقلاب اسلامی را ضروری خواندند و افزودند: امریکاییها و صهیونیستها با نگارش کتاب و تولید فیلم در این زمینه مشغول هستند که باید با استفاده از افراد اهل فکر و هنر در مقابل آنها تلاش و اقدامات مناسب انجام داد.
در این دیدار، سردار سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به برگزاری «سومین آیین تجلیل و تکریم سراسری از یک میلیون پیشکسوت دفاع مقدس و مقاومت»، گزارشی از برنامهها و فعالیتهای انجامگرفته در زمینه حفظ و ترویج فرهنگ و ارزشهای دفاع مقدس بیان کرد.
در آغاز این مراسم که با ارتباط تصویری با مراکز ۳۱ استان همراه بود آقای صادق آهنگران دقایقی به نوحهسرایی پرداخت.
در محضر خدا بودن را جدی بگیریم!
"عالم محضر خداست؛ در محضر خدا معصیت نکنید". این جمله آشنایی از امام خمینی (ره) است و خیلیها این جمله را شنیدهاند.این عبارت نکتهای کلیدی است و ریشه در آموزههای دینی دارد.
خداوند متعال در قرآن کریم(سوره علق) میفرماید: «اَلَم یَعْلَم بانّ الله یَری؛ آیا (انسان) نمیداند که خدا میبیند؟!»
همچنین درسوره توبه می فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ بگو: عمل کنید! خداوند و فرستادهی او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و بهزودی، بهسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد!»
امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید: «اِتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِی الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ؛ از عصیان خداوند در خلوتها بپرهیزید، چرا که شاهد، همان حاکم و دادرس است.»
این دو آیه و این حدیث شریف، نمونهای از آموزههای دینی است که هر کدامشان به تنهایی گویای این است که عالم محضرخداست و باید از گناه کردن در محضر خدا پرهیز کرد. انسان مؤمن اگر هر یک از این موارد را در پیش چشم خود قرار دهد و این نکات را فراموش نکند، زمینه و انگیزه بسیار مناسبی برای دوری از گناه را برای خود فراهم کرده است. به نوعی این آموزهها نوعی تلنگر و زنگ خطری برای انسان است و یه یاد این مطالب بودن، باعث دوری از معصیت میشود.
نکته دیگر که در این باره جا دارد به آن اشاره شود این است که طبیعتا وسوسه شیطان است که انسان را به گناه کردن تشویق میکند و ارتکاب گناه در واقع پیروی از شیطان است.
نکته قابل تأمل اینجاست که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَقالَ الشَّیطانُ لَمّا قُضِیَ الأَمرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَأَخلَفتُکُم وَ ما کانَ لِیَ عَلَیکُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُکُم فَاستَجَبتُم لی فَلا تَلومونی وَلوموا أَنفُسَکُم ما أَنا بِمُصرِخِکُم وَما أَنتُم بِمُصرِخِیَّ إِنّی کَفَرتُ بِما أَشرَکتُمونِ مِن قَبلُ إِنَّ الظّالِمینَ لَهُم عَذابٌ أَلیمٌ ؛ و شیطان، هنگامی که کار تمام میشود، میگوید: خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابراین، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، بیزار و کافرم! مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!»(سوره ابراهیم)
در این آیه شریفه به صراحت بیان شده که شیطان در روز قیامت به گنهکاران میگوید من را سرزنش نکنید؛ خدا به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده دادم و خُلف وعده کردم. من بر شما تسلطی نداشتم و فقط شما را دعوت کردم و شما هم دعوت مرا پذیرفتید. این سخن شیطان مانند آب سردی است که بر پیکر انسان گنهکار ریخته میشود و از صد فحش و ناسزا برای انسان سنگینتر است. این چه بد عاقبتی است که انسان عمری را در اطاعت شیطان باشد و سرانجام هم این ملعون خبیث بگوید مرا ملامت نکنید و به قول معروف بگوید چشمتان کور و دندتان نرم، میخواستید حرف مرا گوش ندهید! معاذالله از چنین عاقبتی !
به هر حال چه خوب است که انسان با نصب العین قرار دادن این آموزهها و هشدارها، راه پیروی از خدا را در پیش بگیرد و اسیر وسوسههای شیطانی نگردد؛ چرا که در نهایت علاوه بر عذاب الهی، از شیطان هم زخم زبان میشنود که این هم خودش میتواند عذابی دیگر باشد.
آیا سحر و جادو واقعیت دارد؟ + شش راهکار برای باطل کردن جادو
سحر و جادو و طلسم از اموری است که واقعیت دارد؛ البته یادگیری و یاد دادن آن حرام است.
شایان ذکر است که نباید به ادعاهای هرکسی در این زمینه توجه کرد چون به قصد اخاذی و شیادی میباشد. مسئله سحر و جادو در دین اسلام تایید شده است؛ در قرآن مکررا به این موضوع اشاره شده است، به طوری که واژه سحر و مشتقات آن حدود ۶۰ بار در کلام الله مجید آمده است.
نمونهای روشن از این مسئله، در داستان حضرت موسی(ع) در مواجهه با ساحرانی که توسط فرعون استخدام شده بودند، دیده می شود که در داستان مذکور، ساحران در صدد خنثی کردن فعالیت حضرت موسی(ع) بودند.
در بعضی موارد سحر و جادو تأثیر عینی و بیرونی دارد طبق آنچه که از آیات و روایات دریافت میشود، بروز و ظهور مسئله سحر و جادو به دوگونه است؛ به طوری که ساحران گاهی سعی میکنند با تصرف در تخیل و ذهن مخاطب، واقعیت را آنگونه که وجود ندارد برای مخاطب نمایش دهند، همچون حرکت طنابها در داستان حضرت موسی(ع) که ساحران آن را به گونهای نمایش دادند که گویی آن طنابها همچون مار در حال حرکت هستند و در واقع این امر را به مخاطب القا می کنند.
گونه دیگری از سحر، اثر بیرونی و عینی دارد و تنها به واسطه تصرف خیال مخاطب نیست، همچون داستان هاروت و ماروت که به وسیله سحر و جادو بین زن وشوهر تفرقه و اختلاف ایجاد میکردند، همان گونه که در قرآن ذکر شده است: « فیتعلمون منهما ما یفرّقون به بین المرء و زوجه»،
بنابراین، وجود مسئلهی سحر و جادو مورد تایید آیات قرآن است. انسان موجودی مختار است که توانایی انجام بسیاری از کارها اعم از مثبت و منفی را دارد، اما این مسئله که افرادی این قدرت را در طریقی بهره میگیرند که موجب ایجاد فتنه و تفرقه میشود، امری است که افراد براساس اختیار خود انجام میدهند و صرف داشتن قدرت انجام امور توسط انسان، مجوزی بر انجام کارهای منفی و یا گناه نیست.
سحر و جادو سرنوشت انسان را تغییر نمی دهد اکثر افراد از روی جهالت، مشکلاتی از قبیل تاخیر ازدواج را با بسته شدن بخت توسط سحر و جادو توجیه می کنند، در صورتی که ریشه مشکل چیز دیگری است، اما درصد کمی از افراد که طلسمی در زندگی شان ایجاد میشود، مسیر زندگیشان تغییر میکند، اما باز هم این امر، منافاتی با سرنوشت انسان ندارد.
در مثالی ساده میتوان گفت هنگامی که شخص در اثر یک تصادف عمد و یا غیر عمد دچارنقص عضو و یا ناتوانی جسمی میشود، درواقع در آینده روند سرنوشت این فرد در اثر یک حادثه آن طور که باید طی نمی شود، این مساله نیز همچون مسئلهی سحر و جادو است که در روند زندگی شخص تاثیر گذار است، اما سرنوشت یک انسان را تغییر نمیدهد؛ اما از آنجا که دریک حادثه و یا تصادف، عامل دخیل، دیده میشود و یک امر بیرونی و عینی است، مسائلی از این قبیل به چشم نمی آید اما هنگامی که فردی بدخواه، پنهانی تاثیری منفی درروند سرنوشت فرد میگذارد، پذیرش این مسئله برای انسان دشوارتر است.
بنابراین اموری از این قبیل می تواند در روند زندگی و سرنوشت انسان تاثیر داشته باشد اما این باور که سحر و جادو سرنوشت انسان را به طور کلی تغییر میدهد، صحیح نیست؛ همچنین موارد دیگری چون محل تولد، جنسیت و والدین که در زندگی یک فرد موثراند، همگی از اموری است که بدون اختیار انسان انتخاب شده است؛ در نتیجه همهی عوامل موثر در سرنوشت و زندگی آدمی به اختیار و اراده انسان نیست.
برای در امان ماندن از سحر و جادو و خنثی شدن آنها، در روایات راههایی ذکر شده است:
۱. استعاذه و خواندن سوره های چهار قل:کافرون، اخلاص، ناس، فلق و آیة الکرسی و سوره یس و آیه: وان یکاد...
۲. خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس.
۳. درخواست دعا از اولیا واقعی خداوند.
۴. صدقه دادن.
۵. خواندن ذکر لاحول ولا قوة الا بالله
۶- همراه داشتن انگشترعقیق یمنی وحرز امام جواد علیه السلام
با مردم چگونه معاشرت کنیم؟
امام علی علیه السلام:
خَالِطُوا اَلنَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ
با مردم آنچنان معاشرت کنید که چون از دنیا رفتید بر شما بِگِریند و اگر زنده ماندید، به شما میل نمایند.
نهج البلاغه، حکمت ۱۰
دانستنیهایی جالب از خانه کعبه
خطبه قاصِعَه، طولانیترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش میکند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.
- متن بخش هشتم خطبه
أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ، فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ [اللَّهُ] لِلنَّاسِ قِیَاماً، ثُمَ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ قُطْراً، بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ، لَا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ، ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (علیه السلام) وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ، حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ، ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ.
وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَی مُتَّصِلَ الْقُرَی بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْیَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ [زُرُوعٍ] رِیَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ، وَ لَوْ کَانَ [الْأَسَاسُ] الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ [مِنْ] زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ، لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ.
- ترجمه بخش هشتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
آیا نمی بینید خداوند انسانهای نخستین را از زمان آدم تا آخرین آنها را در این عالم با سنگهایی (منظور خانه کعبه است) آزمایش نموده که نه زیان می رساند نه سودی می بخشد، نه می بیند و نه می شنود، و این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم ساخته است. سپس آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین ریگزارهای زمین و تنگ ترین درّه ها، در میان کوههای خشن و شنهای نرم و روان و چشمه های کم آب و آبادیهای پراکنده قرار داد که نه شتر به آسانی در آن پرورش می یابد و نه اسب و گاو و گوسفند. (نه بنای قابل ملاحظه ای دارد و نه سرزمین پرباری).
سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی آن رخت سفر بربندند، آنجا را مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که میوه دلها از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون درّه های عمیق و جزایر از هم پراکنده دریاها به سوی آن سرازیر می شود تا شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گویان گرد این خانه طواف کنند و با موهای آشفته و بدنهای پر گرد و غبار هروله نمایند، در حالی که لباسها را به کناری افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زیباییهای خود را دگرگون ساخته اند. این آزمایشی است بزرگ و امتحانی است شدید و آشکار و پاکسازی مؤثری که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است.
اگر خداوند سبحان می خواست می توانست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و آرام و پر درخت که میوه هایش در دسترس باشد دارای بناهای فراوان و آبادیهای به هم پیوسته در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه و روستاهای سرسبز و زمینهای پر آب و گلزارهای پر طراوت و جاده های آباد قرار دهد؛ امّا در این صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نیز کوچک تر می شد و اگر پی و بنیانی که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهایی که بنای آن را بالا برده از زمرد سبز و یاقوت سرخ و درخشنده بود، شک و تردید در سینه ها کمتر رخنه می کرد و نیازی برای تلاش ابلیس جهت سیطره بر قلوب نبود و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می شد؛ ولی خداوند، بندگانش را با انواع شدائد می آزماید و با انواع مشکلات، متعبّد می سازد و با اشکال گوناگون گرفتاریها امتحان می کند تا تکبر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنی را در نفوسشان جای دهد تا درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب آسان عفوش را در اختیارشان قرار دهد.
- شرح بخش هشتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
درس عجیب دیگری از خانه خدا
امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه هدف نهایی خود را که نفی تکبّر و دعوت به ساده زیستی است از طریق دیگری دنبال می کند و با تعبیرات بسیار زیبا، گویا و رسا آن را شرح می دهد، به گونه ای که هیچ گوینده ای هر چند فصیح و بلیغ باشد به گرد او نمی رسد، می فرماید: «آیا نمی بینید که خداوند انسانهای نخستین را از زمان آدم تا آخرین آنها در این عالم با سنگهایی که نه زیان می رساند نه سودی می بخشد، نه می بیند و نه می شنود، آزمایش نمود و این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم ساخته است»؛ (أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللّهَ، سُبْحَانَهُ، اخْتَبَرَ الاَْوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْهِ، إِلَی الاْخِرِینَ مِنْ هذَا الْعَالَمِ؛ بِأَحْجَار لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ، وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ. فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ «الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیاماً»).
از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که خانه کعبه ـ قدیمی ترین معبد جهان ـ نخست به دست آدم ساخته شد (سپس در زمان ابراهیم تجدید بنا گردید) و نیز از آن استفاده می شود که سادگی فوق العاده این خانه و مصالح ظاهراً کم ارزش آن همه برای این بوده است که مردم در جنبه مادّی آن خیره نشوند، بلکه یکپارچه به مسائل معنوی آن بیندیشند.
نیز می فرماید: «خانه کعبه چنان مرکزیّتی دارد که توجه به آن و مراسمی که هر سال گرداگرد آن انجام می شود، سبب پایداری مسلمین و قوّت و عزّت و اتحاد و پیشرفت و تعالی آنان در جهات مختلف است».
این جمله در کلام امام(علیه السلام) برگرفته از آیه شریفه ۹۷ سوره مائده است که می فرماید: «(جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِّلنَّاسِ)؛ خداوند کعبه، بیت الحرام را وسیله ای برای سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است».
«قیام» در اینجا مصدری است که به معنای اسم فاعل آمده؛ یعنی زندگی مردم را از جهت مادّی و معنوی بر پا می دارد، همان گونه که ستونهای قوّی، خیمه و خانه برپا می دارد.
«بیت الله» از یک سو، رمز وحدت و اتحاد مسلمانان و سربلندی و عظمت آنهاست و از سوی دیگر مراسمی دارد که دلها را از زنگار گناه پاک می کند و نور معنویت بر آنها می پاشد.
آن گاه امام (علیه السلام) بعد از ذکر سادگی خانه کعبه به ذکر ویژگیهای سرزمین مکّه که این خانه در آن قرار گرفته است، پرداخته، چنین می فرماید: «سپس خداوند آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین ریگزارهای زمین و تنگ ترین درّه ها در میان کوههای خشن و شنهای نرم و روان و چشمه های کم آب و آبادیهای پراکنده قرار داد که نه شتر به آسانی در آن پرورش می یابد و نه اسب و گاو و گوسفند. (نه بنای قابل ملاحظه ای دارد و نه سرزمین زراعی و دامداری)»؛ (ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ(۱) بِقَاعِ الاَْرْضِ حَجَراً، وَ أَقَلِّ نَتَائِق(۲) الدُّنْیَا مَدَراً(۳). وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الاَْوْدِیَةِ قُطْراً(۴) بَیْنَ جِبَال خَشِنَة، وَ رِمَال دَمِثَة(۵)، وَ عُیُون وَشِلَة(۶)، وَ قُرًی مُنْقَطِعَة؛ لاَ یَزْکُو(۷) بِهَا خُفٌّ،(۸) وَ لاَ حَافِرٌ(۹) وَ لاَ ظِلْفٌ(۱۰)).
امام(علیه السلام) در این اوصاف هشتگانه ای که برای سرزمین مکّه بیان فرموده، داد سخن را درباره محرومیت این سرزمین از جهات مختلف سر داده است؛ نخست از سنگلاخ بودن آن سخن می گوید که هر کس به این سرزمین مشرّف شود می بیند خانه خدا در درّه تنگی میان کوههای خشک و خشن و صعب العبور قرار گرفته که امروز با زحمت زیاد به وسیله حفر تونلهای فراوان توانسته اند جادّه ها و خیابانهای مناسبی از درون این کوهها برای عابران سواره و پیاده بسازند.
سپس به کمبود خاک برای زراعت اشاره می کند که راستی چنین است؛ امروز مجبورند برای پرورش مقداری درخت، خاکهایی از نقاط دور و نزدیک به آنجا حمل کنند و سپس به تنگ بودن دره های آن اشاره می کند، می دانیم دره های وسیع که دارای سرزمین زراعی خوب است یکی از بهترین نقاط برای زندگی بشر است و بسیاری از شهرهای بزرگ نیز در چنین درّه ها واقع شده است، ولی دره های تنگ به هیچ وجه قابل زندگی نیست.
آن گاه به کوههای خشن مکّه که کمترین گیاهی بر آن می روید و شنهای نرمی که عبور و مرور بر آن بسیار مشکل است و طوفانها آن را جابه جا می کند و چشمه های کم آب آن و آبادیهای پراکنده ای که بیابانهایی خشکی در میان آنها قرار گرفته، اشاره می کند و سرانجام آماده نبودن این سرزمین برای پرورش حیوانات اهلی همچون شتر و گاو و گوسفند را از ویژگیهای آن می شمارد.
به راستی اگر خانه خدا در میان این کوهها قرار نداشت هرگز کسی فکر نمی کرد که مکّه را محلّ زندگی خود قرار دهد؛ ولی خداوند برای تربیت نفوس و زدودن آثار کبر و غرور چنین منطقه ای را به عنوان برترین معبد روی زمین برگزیده و همه مستطیعان را برای انجام مناسک حج به آنجا فرا خوانده است.
ابراهیم خلیل اللّه که مأمور تجدید بنای کعبه بود نیز طبق آنچه قرآن بیان کرده، به همین حقیقت اعتراف کرد و عرضه داشت: «(رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ)؛ پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی در کنار خانه ای که حرم توست ساکن ساختم».(۱۱)
سپس امام(علیه السلام) بعد از ذکر موقعیت خانه کعبه و ویژگیهای سرزمین مکّه به مسئله حجّ و زیارت خانه خدا می پردازد که از زمان آفرینش آدم آغاز شده است و تا پایان جهان ادامه دارد، می فرماید: «آن گاه آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی آن رخت سفر بربندند و آنجا مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که میوه دلها از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون درّه های عمیق و جزائر از هم پراکنده دریاها با سرعت به آن جا روی می آورد»؛ (ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا(۱۲) أَعْطَافَهُمْ(۱۳) نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً(۱۴) لِمُنْتَجَعِ(۱۵) أَسْفَارِهِمْ، وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ(۱۶). تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الاَْفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ(۱۷) قِفَار(۱۸) سَحِیقَة(۱۹) وَ مَهَاوِی(۲۰) فِجَاج(۲۱) عَمِیقَة، وَ جَزَائِرِ بِحَار مُنْقَطِعَة).
این تعبیرات زیبای امام برگرفته از آیات شریفه قرآن مجید است؛ امام(علیه السلام) مکّه را به عنوان «مثابه» (جایگاه، پناهگاه و مرکز اجتماع) شمرده، همان گونه که قرآن مجید می فرماید: «(وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً)؛ به خاطر بیاورید هنگامی خانه کعبه را محلّ اجتماع و مرکز امن و امان قرار دادیم».(۲۲)
از آن تعبیر به «منتجع» (محلّی که برای سود به آنجا می روند) کرده، همان گونه که در قرآن مجید آمده است: «(لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ)؛ مردم به زیارت خانه خدا می روند تا بهره های فراوان از آن گیرند».(۲۳)
جمله «تهوی الیه ثمار الافئده» بر گرفته از آیه شریفه «(فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ)؛ خداوندا دلهای مردم را به آنها متوجه ساز» می باشد.(۲۴)
تعبیر «من مفاوز قفار» هماهنگ است با آیه شریفه «(وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالا وَعَلَی کُلِّ ضَامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق)؛ و مردم را دعوت عام به حج کن تا پیاده ها و سواره ها بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند».(۲۵)
به این ترتیب حرکت اقوام مختلف از مناطق جهان را به سوی مکّه منعکس می کند و به دنبال آن اشاره ای به اعمال و مناسک آموزنده حج نموده، می فرماید: «این حرکت برای آن است که: «(هنگام سعی) شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گویان گِرد خانه کعبه طواف کنند و با موهای آشفته و بدنهای پر گرد و غبار هروله نمایند، در حالی که لباسها را به کناری افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زیباییهای خود را دگرگون ساخته اند»؛ (حَتَّی یَهُزُّوا(۲۶) مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً یُهَلِّلُونَ لِلّهِ حَوْلَهُ، وَ یَرْمُلُونَ(۲۷) عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً(۲۸) غُبْراً(۲۹) لَهُ. قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ(۳۰) وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ، وَ شَوَّهُوا(۳۱) بِإِعْفَاءِ(۳۲) الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمْ).
امام(علیه السلام) در این عبارت کوتاه به بخش مهمی از مناسک حج اشاره فرموده از جمله پوشیدن لباس احرام و ترک کردن آنچه به محرم حرام است از زیباییها و همچنین طواف گرد خانه خدا و سعی میان صفا و مروه با آداب خاص که هر یک از برنامه و آموزه ای از آموزه های حج است و به راستی تا انسان در این مراسم شرکت نکند و از نزدیک این برنامه خود سازی را نبیند نمی تواند به عمق تأثیر این تعلیمات آشنا شود. در ادامه این سخن می افزاید: «این آزمایشی بزرگ و امتحانی شدید و آزمونی آشکار و پاکسازی است مؤثر که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است»؛ (ابْتِلاَءً عَظِیماً، وَ امْتِحَاناً شَدِیداً، وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً، وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ، وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ).
تعبیر به ابتلا، امتحان و اختبار هر سه تعبیر دلالت بر آزمودن دارد؛ ولی در یکی با وصف عظیم و دیگری شدید و دیگری مبین ذکر شده و مقصود امتحانی بسیار مهم است که هم بزرگ باشد هم شدید و هم آشکار و آزمون حج دارای این اوصاف سه گانه است و جمله (تَمْحِیصاً بَلِیغاً) اشاره به نتیجه این آزمون است که تأثیر عمیقی در خالص گردانیدن دلها و نیّات دارد، آن گونه که در روایات وارد شده است که زوّار خانه خدا هنگامی که از این مراسم بزرگ بر می گردند، چون انسانی هستند که از نو تولد یافته اند. همان گونه که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: پدرم می فرمود: «مَنْ أَمَّ هذَا الْبَیْتَ حاجّاً أوْ مُعْتَمِراً مِبْرِأً مِنَ الْکِبْرِ، رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهیئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ کسی که قصد این خانه به عنوان حج یا عمره کند در حالی که دور از کبر و غرور باشد، از گناهان خود پاک می شود آن گونه که از مادر متولد شده بود».(۳۳)
تمام این بیانات در راستای هدف خطبه است که همان مبارزه با کبر و غرور و خودخواهی و خودبینی است، زیرا حج لباس غرور و خودبینی را از تن انسان بیرون می آورد و درس تواضع و اخلاص و فروتنی را به او می آموزد.
چرا کعبه در میان باغهای سرسبز نیست؟
امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه در تکمیل آنچه در بخش پیشین گذشت به این نکته اشاره می فرماید که خداوند می توانست خانه کعبه را در خوش آب و هواترین مناطق زمین قرار دهد و بنایش را با سنگهای گرانبهای زینتی بسازد؛ ولی چنین نکرد مبادا مردم متوجه جهات مادی شوند و اجر و پاداششان کم گردد و در بیان این معنا چنان داد سخن داده که از آن زیباتر و گویاتر تصور نمی شود، می فرماید: «اگر خداوند سبحان می خواست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و آرام و پر درخت که میوه هایش در دسترس باشد دارای بناهای فراوان و آبادیهای به هم پیوسته در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه و روستاهای سرسبز و زمین های پر آب و گلزارهای پر طراوت و جاده های آباد قرار دهد، می توانست امّا در این صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نیز کوچک تر می شد»؛ (وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ، وَ مَشَاعِرَهُ(۳۴) الْعِظَامَ، بَیْنَ جَنَّات وَ أَنْهَار، وَ سَهْل وَ قَرَار، جَمَّ(۳۵) الاَْشْجَارِ، دَانِیَ الِّثمَارِ، مُلْتَفَّ(۳۶) الْبُنَی،(۳۷) مُتَّصِلَ الْقُرَی، بَیْنَ بُرَّة(۳۸) سَمْرَاءَ،(۳۹) وَ رَوْضَة خَضْرَاءَ، وَ أَرْیَاف(۴۰) مُحْدِقَة(۴۱)، وَ عِرَاص(۴۲) مُغْدِقَة(۴۳)، وَ رِیَاض نَاضِرَة(۴۴)، وَ طُرُق عَامِرَة، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاَءِ).
امام(علیه السلام) با ترسیم دقیق و زیبایی که برای یک منطقه خرم و سرسبز با ذکر دوازده وصف مختلف بیان فرموده، همه گفتنیها را در این زمینه گفته و به تمام زیباییها که برای یک سرزمین خرم و آباد است با دقت هر چه تمام تر، اشاره کرده و فصاحت و بلاغت را به اوج رسانده است.
به یقین اگر خانه خدا در سرزمین بسیار خوش آب و هوایی که امام اوصاف آن را بیان فرموده قرار می داد، به گردشگاه مهمی تبدیل می شود که گروهی برای خوشگذرانی به آنجا می آمدند و درس های تربیتی و اخلاقی حج به فراموشی سپرده می شد.
آن گاه درباره ساختمان خانه کعبه می فرماید: «و اگر پی و بنیانی که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهایی که بنای آن را بالا برده از زمرد سبز و یاقوت سرخ همراه با نور و درخشش بود، سبب می شد شک و تردید در سینه ها کمتر رخنه می کرد و نیازی برای تلاش ابلیس جهت سیطره بر قلوب نبود و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می شد»؛ (وَ لَوْ کَانَ الاِْسَاسُ(۴۵) الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا، وَ الاَْحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا، بَیْنَ زُمُرُّدَة خَضْرَاءَ، وَ یَاقُوتَة حَمْرَاءَ، وَ نُور وَ ضِیَاء، لَخَفَّفَ ذلِکَ مُصَارَعَةَ(۴۶) الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ، وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ، وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ(۴۷) الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ).
به یقین برنامه ای همچون حج برای این تنظیم شده که انسان در پرتو آن با هوای نفس و وسوسه های شیطانی مبارزه کند و هرگاه این مراسم، منظره جالبی داشته باشد این مبارزه کم رنگ خواهد شد؛ ولی هنگامی که با زحمت و مشقّت و در محیطی خشک و ساده برگزار گردد وسوسه های شیاطین و هوای نفس، فعّال می شود و اینجاست که بازار مبارزه، داغ و بندگان با ایمان، نیرومند و قوی می شوند و آثار تربیتی حج در آنها آشکار می گردد. منظور از «مُصَارَعَةَ الشَّکِّ» مبارزه وسوسه ها و شک و تردیدها از درون با قلب مؤمن است و منظور از «مجاهده ابلیس» وسوسه های او از برون است و مفهوم «مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ» تلاطم امواج تردیدهاست که در تکالیف شاقّ مذهبی، گاهی مؤمنان را تکان می دهد. و «شکّ» و «ریب» را گرچه به یک معنا تفسیر کرده اند؛ ولی به گفته بعضی از ارباب لغت، «ریب» به معنای شکّ و تردیدی است که بعداً پرده از روی آن برداشته می شود، در حالی که شک ممکن است همچنان باقی بماند.
آنگاه امام در یک نتیجه گیری کلّی چنین می فرماید: «ولی خداوند، بندگانش را با انواع شداید می آزماید و با انواع مشکلات، متعبّد می سازد و با اقسام گوناگون گرفتاریها امتحان می کند تا تکبّر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنی را در نفوسشان جایگزین نماید و درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب عفوش را به آسانی در اختیارشان قرار دهد»؛ (وَ لکِنَّ اللّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ، وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ، وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ، وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً(۴۸) إِلَی فَضْلِهِ، وَ أَسْبَاباً ذُلُلاً(۴۹) لِعَفْوِهِ).
اشاره به اینکه واجبات شرعی مانند نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و خمس و همچنین منهیات و ترک انواع هوا و هوسها، اموری هستند غالباً سنگین و پر زحمت تا صفوف مطیعان و متواضعان در برابر فرمان حق را از هواپرستان خودخواه جدا سازد و اگر غیر از این می بود هرگز این جدایی صفوف صورت نمی گرفت.
واژه «شدائد» و «مجاهد» و «مکاره» گرچه مفاهیمی نزدیک به هم دارد و همه اشاره به کارهای سخت و دشوار است؛ ولی از سه زاویه به آن نگاه شده، شدّتی که شکیبایی می طلبد و مشقّتی که تحمل و بردباری می خواهد و کراهتی که صبر و استقامت طلب می کند.
قابل توجه است که امام(علیه السلام) چهار نتیجه که لازم و ملزوم یکدیگرند، برای این امر بیان فرموده است:
۱. بیرون راندن تکبّر از دلها.
۲. جانشین کردن فروتنی به جای آن که هدف اصلی خطبه را تشکیل می دهد.
۳. گشودن درهای بهشت.
۴. شمول عفو و رحمت الهی.
نکته:
«أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها»
آنچه در بالا در کلام امام(علیه السلام) آمده، همان چیزی است که در روایات اسلامی تحت عنوان «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها» دیده می شود(۵۰)؛ این حدیث که از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده است نشان می دهد طاعات و اعمال خیر هر قدر انجام آن از نظر جسمانی یا روحی سنگین تر باشد فضیلت و ثواب آن بیشتر است.
«اَحْمَزَ» از ریشه «حَمْز» در لغت به معنای گزندگی و تندی و تیزی و سختی و سوزندگی چیزی است و این تعبیر نشان می دهد که اعمال پر زحمت و گزنده و سخت در پیشگاه خدا ارزش بیشتری دارد. دلیل آن هم روشن است، زیرا نیروی بیشتری از نظر جسم و روح برای انجام آن لازم است و می دانیم پاداش اعمال به اندازه نیروهایی است که برای انجام آن به کار گرفته می شود.
این نیرو همیشه جنبه جسمانی ندارد (مانند پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتن در شرایطی که دلیل بر عظمت این برنامه می شود) در بسیاری از اوقات جنبه روحی دارد؛ مثلا «اخلاص نیّت» به گونه ای که کمترین شائبه غیر خدا در آن نباشد کار آسانی نیست یا تواضع و خضوع در آنجا که با روح سرکش آدمی نمی سازد کار بسیار سختی است و همین امر سبب شد که ابلیس آن را تحمل نکند و رشته بندگی خدا را برای همیشه بگسلد.
هر کدام از این سختیها از یک سو سبب پاداش عظیم الهی می گردد و از سوی دیگر نفوس انسانی را تربیت و تقویت می کند و اینکه ریاضتها سبب صفای نفس و قوّت و قدرت آن است از همین جا سرچشمه می گیرد.
مبارزه با کبر و تعصّب که موضوع اصلی این خطبه است از روشن ترین مصادیق «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها» است و نیز زیارت خانه خدا در آن سرزمین خشک و سوزان؛ با برنامه هایی خاص بر نفس آدمی شاقّ و سنگین است؛ از تروک احرام گرفته تا سعی صفا و مروه و طواف خانه خدا و وقوف در بیابان عرفات و مشعر و منا و حلق رأس، مصداق روشن دیگری از آن است.
پی نوشت ها:
۱. «اوعر» از «وعر» بر وزن «قعر» به معنای زمین سفت و سخت است.
۲. «نتائق» جمع «نتیقة» به معنای مرتفع از ریشه «نتق»، بر وزن «فتق» به معنای کندن و بلند کردن گرفته شده است.
۳. «مدر» به معنای خاکهای خشکیده به هم چسبیده است و به ملاتهایی که فاصله میان سنگها و آجرها را به هنگام بنا می پوشاند، مدر می گویند.
۴. «قطر» به معنای ناحیه و منطقه است.
۵. «دمثة» از ریشه «دماثه» به معنای نرم بودن گرفته شده است.
۶. «وشلة» به معنای کمی آب از «وَشْل» بر وزن «حشر» به معنای جریان خفیف آب گرفته شده است.
۷. «یزکو» از «زکاة» به معنای نموّ و رویش گرفته شده است.
۸. «خف» در اصل به معنای کفش و در اینجا کنایه از شتر است، زیرا قسمت پایین پای او گویی در کفشی قرار دارد.
۹. «حافر» به معنای حفر کننده و در اینجا کنایه از اسب است، زیرا سم او زمین را حفر می کند.
۱۰. «ظلف» به معنای سمهای شکافدار و کنایه از گاو و گوسفند است.
۱۱. ابراهیم، آیه ۳۷.
۱۲. «یثنوا» از ریشه «ثنی» به معنای تا کردن و چیزی را به چیزی نزدیک کردن گرفته شده است.
۱۳. «اعطاف» جمع «عطف» بر وزن «کتف» به معنای شانه (انسان) است.
۱۴. «مثابة» به معنای محل بازگشت از ریشه «ثوب» بر وزن «فوق» به معنای بازگشتن گرفته شده است.
۱۵. «منتجع» یعنی محل فایده از «نجوع» به معنای مفید بودن گرفته شده است و لذا به چراگاه و آسایشگاه و محل تفریح نیز منتجع گفته می شود.
۱۶. «ملقی رحالهم» یعنی بارانداز آنها، از ریشه «القاء» و «رحال» جمع «رحل» گرفته شده است.
۱۷. «مفاوز» جمع «مفازه» به معنای بیابان است.
۱۸. «قفار» جمع «قفر» به معنای خالی بودن از سکنه است.
۱۹. «سحیقة» به معنای دور دست از «سحق» بر وزن «سقف» به معنای کوفتن و نرم کردن و دور ساختن گرفته شده است.
۲۰. «مهاوی» جمع «مهوای» به معنای گرداب و پرتگاه است از «هُوِیّ» بر وزن «حُلِیّ» باضم «ح» و تشدید «ی») به معنای سقوط کردن و پایین افتادن گرفته شده است.
۲۱. «فجاج» جمع «فج» به معنای گردنه و گذرگاه میان دو کوه است از «فج» بر وزن «حجّ» به معنای پاها را از هم گشادن و دور کردن گرفته شده است.
۲۲. بقره، آیه ۱۲۵.
۲۳. حج، آیه ۲۸.
۲۴. ابراهیم، آیه ۳۷.
۲۵. حج، آیه ۲۷.
۲۶. «یهزوا» از ریشه «هزّ» بر وزن «حظ» به معنای تکان دادن است.
۲۷. «یرملون» از ریشه «رمل» بر وزن «عمل» به معنای راه رفتن سریع (هروله کردن) گرفته شده است.
۲۸. «شعث» جمع «اشعث» یعنی ژولیده مو.
۲۹. «غبر» جمع «اغبر» به معنای غبار آلود است.
۳۰. «سرابیل» جمع «سربال» به معنای پیراهن است و گاه به هر گونه لباسی اطلاق شده و در خطبه بالا همین معنا مراد است.
۳۱. «شوهوا» از ریشه «شوه» بر وزن «قول» به معنای بد نما و بد منظر شدن است.
۳۲. «اعفاء» به معنای رها ساختن است و «اعفاء الشعور» یعنی رها ساختن موها تا بلند شدن آن.
۳۳. الکافی، جلد ۴، صفحه ۲۵۲، حدیث ۲ باب فضل الحج و العمرة.
۳۴. «مشاعر» جمع «مشعر» به معنای محلی است که بعضی از اعمال حج در آنجا انجام می شود و به جهت آن «مشعر» می گویند که شعارهای اسلامی در آنجا اجرا می گردد و نیز فکر و شعور و اندیشه را به کار می اندازد.
۳۵. «جم» به معنای فراوان و انبوه است.
۳۶. «ملتف» به معنای مجتمع و تراکم از ریشه «لفّ» بر وزن «کف» به معنای پیچیدن گرفته شده است.
۳۷. «بنی» جمع «بنیه» یعنی بنا.
۳۸. «برّه» و «بُرّ» به معنای گندم.
۳۹. «سمراء» یعنی گندمگون.
۴۰. «اریاف» جمع «ریف» زمینی است که در آن زراعت می شود و آباد است و به معنای روستا نیز آمده است.
۴۱. «محدقه» یعنی محلی که باغ و بوستان دارد.
۴۲. «عراص» جمع «عرصة» حیاط خانه است.
۴۳. «مغدقة» یعنی فراوان و زیاد و در اصل از «غدق» بر وزن «شفق» به معنای آب فراوان گرفته شده است.
۴۴. «ناضرة» به معنای شاداب و سرسبز از ریشه «نضرة» به معنای شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت حاصل می شود.
۴۵. «اساس» به کسر همزه جمع «اَُِس» (به فتح همزه یا به کسر یا به ضم) به معنای پایه و شالوده است.
۴۶. «مصارعة» به معنای کشتی گرفتن و مبارزه، از «صرع» بر وزن «فرع» به معنای به زمین افکندن گرفته شده است و بیماری «صرع» را از این جهت «صرع» گفته اند که انسان، غش می کند و او را به زمین می افکند.
۴۷. «معتلج» به معنای «تلاطم» از ریشه «اعتلاج» یعنی نزاع کردن با یکدیگر و برآشفتن و به تلاطم افتادن.
۴۸. «فتح» به معنای مفتوح و گشاده است.
۴۹. «ذلل» جمع «ذلول» به معنای رام و تسلیم است.
۵۰. بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۱۹۱.
اروپا باید در عمل نشان دهد که سیاستهای آن مستقل است و تابع خواست آمریکا نیست
حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی در دیدار آقای امانوئل ماکرون رئیسجمهوری فرانسه با تأکید بر اینکه ایران آماده دستیابی به یک توافق عادلانه و پایدار است، لازمه حصول این توافق را تضمینهای اطمینانبخش و بسته شدن پروندههای پادمانی ایران خواند و گفت: سطح همکاریها و روابط ایران و فرانسه قابل ارتقاء است، ضمن اینکه اروپا باید در عمل نشان دهد که سیاستهای آن مستقل است و تابع خواست و سیاست آمریکا نیست.
رئیس جمهور در این دیدار با اشاره به خروج آمریکا از برجام و نقض تعهدات آن، و همچنین عمل نکردن اروپاییها به تعهدات خود به منظور انتفاع اقتصادی ایران از توافق، افزود: با وجود خروج یکجانبه آمریکا از توافق و خسارات ناشی از آن، خواسته جمهوری اسلامی برای دریافت تضمینهای اطمینانبخش یک خواسته کاملاً معقول و منطقی است.
دکتر رئیسی، مفتوح ماندن پروندههای ایران در آژانس را مانع جدی دستیابی به توافق برشمرد و گفت: رویکرد آژانس به مسائل باید فنی و به دور از فشارها و القائات دیگران باشد و ما معتقدیم بدون مختومه شدن پروندههای ایران، دستیابی به توافق امکانپذیر نیست.
رئیسی با انتقاد از درخواست قطعنامه شورای حکام علیه ایران بوسیله سه کشور اروپایی همزمان با مذاکرات هستهای، این رویکردها را غیرسازنده و موجب پیچیدهتر شدن مسائل دانست و افزود: آژانس انرژی اتمی با نظارت و بازرسیهای خود ۱۵ بار به طور رسمی به اینکه فعالیتهای ایران بر اساس تعهدات و به دور از انحراف است، اذعان کرده است.
رئیسجمهور کشورمان رویکرد دوگانه آژانس به فعالیتهای مخرّب هستهای رژیم صهیونیستی را نشانهای از سیاستزدگی برشمرد.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود، فعالیتهای منطقهای ایران را صلحآفرین و عامل جلوگیری از سرایت تروریسم به اروپا خواند و گفت: اینکه امروز در فرانسه با آرامش انتخابات برگزار میکنید به علت تلاشهای جمهوری اسلامی برای نابودی تروریسم در منطقه است.
در این دیدار امانوئل ماکرون پیشنهادهایی برای مذاکرات جاری مطرح کرد و اذعان کرد: این یک واقعیت است که در شرایطی که آژانس، عمل به تعهدات از طرف ایران را به طور کامل اعلام کرد، آمریکا در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و طرفهای اروپایی نیز نتوانستند به تعهدات خود مبنی بر استفاده ایران از منافع اقتصادی توافق عمل کنند.
رئیسجمهور فرانسه استمرار کار برای پیشرفت در توافق هستهای را لازم دانست و گفت: ایران و آژانس با همکاری یکدیگر قادر به حل پروندههای موجود هستند و ما در این زمینه فشار سیاسی به آژانس وارد نخواهیم کرد.
ماکرون با دعوت از رئیسجمهور کشورمان برای سفر به فرانسه، افزود: میتوانیم بر روی گسترش روابط دوجانبه و مسائل اقتصادی و منطقه همکاریهای خود را افزایش دهیم.
رهبر انقلاب اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را منصوب کردند
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی اعضای دورهی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را منصوب کردند.
متن حکم مقام معظم رهبری به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با هدایت و عنایت الهی دورهی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام آغاز میشود. این مجمع از مهمترین نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی و متعهد به دو مسئولیت اساسی است: اوّل تشخیص مصلحت در هنگام مواجههی مجلس با شورای نگهبان، که مستلزم نگاه ژرف و مصلحتشناس و احاطه به حقائق کشور است، و دوم نقش ویژه و مؤثر در تعیین سیاستهای کلی نظام که متضمن راهبردیترین تصمیمها در ادارهی امور کشور است. ارائهی راهحل برای معضلات و نیز نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی که به آن مجمع محترم احاله شده است، بر اهمیت این نهاد قانونی افزوده است.
حضور جمعی از نخبگان مجرب و دارای سوابق اجرائی در این مجمع و تجربیات متراکم از دورههای گذشته، جایگاه این نهاد را برتر و انتظارات از آن را افزونتر میسازد.
در بیانیهی آغاز دورهی قبل خواستههایی مطرح شده که اکنون نیز به علّت برآورده نشدن کامل، باید تکرار شود. از جمله: سامان بخشیدن به مسأله نظارت بر اجرای سیاستها و نیز پیشنهاد سازوکار برای ارزیابی کارآمدی و اثربخشی سیاستها.
افزون بر آن، اتقان در تشخیص مصلحت، تنقیح سیاستهای ابلاغ شده و بازنگری در آن در صورت لزوم، ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی و نخبگانی کشور و حضور منظم اعضاء محترم در جلسات مجمع، مورد تأکید است.
اکنون با تشکر از اعضاء محترم در دوره قبل و تقدیر از تلاشهای آنان، و با طلب رحمت و مغفرت برای درگذشتگان ایشان، اعضاء دورهی پنجسالهی نهم را به این شرح منصوب میکنم:
رییس مجمع: آیة الله آقای حاج شیخ صادق آملی
اشخاص حقوقی: رؤسای محترم قوای سهگانه، فقهای محترم شورای نگهبان(در موارد بحث تشخیص مصلحت)، رئیس ستادکل نیروهای مسلّح، دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزیر یا رئیس دستگاهی که موضوع مورد بحث به آن دستگاه مربوط است، رئیس کمیسیون مرتبط با موضوع بحث در مجلس شورای اسلامی.
اعضای حقیقی:
حجج اسلام: آقای حاج شیخ حسن صانعی، آقای قربانعلی دری نجفآبادی، آقای محمود محمدی عراقی، آقای مجید انصاری، آقای غلامرضا مصباحی مقدم و آقای محسن اراکی.
حضرات: آقای غلامرضا آقازاده، آقای علی آقامحمدی، آقای علیاکبر احمدیان، آقای محمود احمدینژاد، آقای محمدجواد ایروانی، آقای محمدرضا باهنر، آقای احمد توکلی، آقای سعید جلیلی، آقای غلامعلی حداد عادل، آقای سید کمال خرازی، آقای داود دانش جعفری، آقای پرویز داودی، آقای محمدباقر ذوالقدر، آقای محسن رضایی، آقای سیدمحمد صدر، آقای محمدحسین صفار هرندی، آقای محمدرضا عارف، آقای محمد فروزنده، آقای عباسعلی کدخدایی، آقای علی لاریجانی، آقای حسین محمدی، آقای محمد مخبر، آقای حسین مظفر، آقای سید مصطفی میرسلیم، آقای سید مرتضی نبوی، آقای علی اکبر ولایتی، آقای صادق واعظزاده و آقای احمد وحیدی.
از خداوند متعال توفیق حضرات محترم را مسألت میکنم.
سیّد علی خامنهای
29 شهریور 1401