
emamian
رجب فرصتی برای بخشش گناهان است
حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در سخنرانی چهارشنبه شب حرم مطهر بانوی کرامت با اشاره به اینکه شب اول ماه رجب، شب میلاد امام باقرعلیه السلام است اظهار کرد: پیامبر (ص) فرمودند ماه رجب ماه خدا است و اولین ماه حرام است که جنگ در آن حرام اعلام شده و در روایت داریم که خدا فرشتهای دارد به نام داعی که هر شب از سر شب تا صبح ندا میدهد و میگوید کجا هستند توبه کنندگان تا توبه شأن را قبول کنیم.
وی افزود: همانطور که در برخی کشورها حراج فصلی دارند و اجناس را ارزانتر به فروش میرسانند خداوند هم سه ماه را حراج فصلی زده است که عبارت از رجب، شعبان و رمضان است که در این سه ماه زودتر توبه پذیرفته و عمل در آن قبول میشود و استغفار در آن اثر میکند بنابراین فصل حراج ثواب خدا و بهشت است.
کارشناس مذهبی حرم بانوی کرامت با بیان اینکه صدقه اول رجب ثواب زیادی دارد و افرادی که توان دارند باید قربانی و از مشکلات مردم گره گشایی کنند گفت: گاهی در زندگی انسان فرصتهایی پیش میآید که انسان باید آنها را دریابد و ماه رجب فرصتی برای بخشش گناهان است، رجب از ماههایی است که در آن ذکر گفتن ثواب چند برابری دارد و خوب است که ذکر لا اله الا الله، صلوات و استغفار را زیاد بگوییم.
وی با اشاره به میلاد امام باقر علیه السلام گفت: امام باقر علیه السلام حاصل ازدواج فاطمه دختر امام حسن علیه السلام با امام سجاد علیه السلام است و مقام مادر امام باقر علیه السلام در اولاد امام حسن ویژه است و مقامی شبیه مقام حضرت معصومه سلام الله علیها دارند.
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی ادامه داد: امام باقر علیه السلام گنجینه کربلا هستند و علاوه بر اینکه خودشان در کودکی در کربلا بودند بعد از کربلا هم تمام حوادث کربلا را مدام از پدرشان شنیده اند.
وی با بیان اینکه ائمه ما مرکز مراجعات مردم بودند و مسائل علمی را پاسخ میدادند، افزود: امام باقر علیه السلام به افرادی که خدمت ایشان آمده بودند فرمودند همه جای عالم را بگردید علم صحیح را مگر نزد ما اهل بیت (ع) پیدا نخواهید کرد.
استاد حوزه علمیه گفت: پیرمردی از قبیله نخع خدمت امام باقر علیه السلام رسید که تمام عمر خود را به بنی امیه خدمت کرده بود و گفت من عمری کج رفتم و آمده ام توبه کنم؛ آیا توبه من قبول است؟ امام باقر علیه السلام به صراحت فرمودند نه قبول نیست تا زمانی که تمام حق الناسی که به گردن تو است را برگردانی.
وی ابراز کرد: شخص دیگری نزد امام باقر علیه السلام آمد و گفت من آدم ضعیف العملی هستم و خیلی اهل مستحبات نیستم ولی دو ویژگی دارم که اول مال حرام نخوردم و دوم غرایز جنسی خودم را با حرام ارضاء نمیکنم آیا بهشت میروم؟ امام باقر علیه السلام فرمودند چه جهادی بالاتر از کنترل شکم و شهوت است و خداوند به چیزی بالاتر از این عبادت نشده است.
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی افزود: امام صادق علیه السلام فرودند پدرم در هر حالی ذکر میگفت و همیشه توجهش به خدا بود؛ و در روایت دیگر است که امام باقر علیه السلام وارد مسجدالحرام شد و بلند بلند شروع به گریه کردن کرد؛ فردی کنار ایشان بود و گفت آرام تر گریه کنید مردم نگاه میکنند ایشان فرمودند وای بر تو، انشاء الله خدا به من نگاه کند؛ این یعنی هیچگاه نباید برای رضایت مردم رضایت خدا را زیر پا بگذاریم.
مشیت خداوند متعال بر پیروزی و حفظ انقلاب اسلامی ایران بود
مولوی عبدالصمد کریم زایی امام جمعه اهل سنت ایرانشهر پیرامون فرا رسیدن ایام الله دهه فجر خاطرنشان کرد: در زمانی که هیچ کسی امید نداشت و فکرش را هم نمی کرد که رژیم شاه سرنگون شود، فرد مخلصی به نام امام خمینی (ره) با کمک مردم توانست انقلاب شکوهمندی را رقم بزند و ملت ایران را از شر رژیم ستم شاهی نجات دهد.
وی اظهار داشت امام خمینی رحمة الله علیه در مقابل کل دنیا ایستاد و درست زمانی که انقلاب اسلامی نوپا بود، ۴۳ کشور در دنیا در مقابل آن وارد جنگ شدند، اما مشیت خداوند متعال این بود که صدام نابود شود و این انقلاب باقی بماند.
مولوی کریم زایی خاطر نشان کرد: امروز هم افراد زیادی در داخل و خارج از کشور در تلاش اند تا این انقلاب را نابود کنند اما مشیت خداوند متعال بر ماندن آن است.
امام جمعه اهل سنت ایرانشهر تصریح کرد: همه ما میدانیم که تا قبل از انقلاب جمع همه طلاب حوزه های علمیه اهل سنت از جنوب تا شمال استان ۲۰۰ نفر بود، اما امروزه به لطف خدا و به برکت این انقلاب حدود ۱۶ هزار نفر طلبه داریم که نعمت بسیار بزرگی است.
وی گفت: تا قبل از انقلاب در هر شهرستان حدود ۵ مسجد وجود داشت اما امروزه به برکت انقلاب در هر شهرستان حدود ۱۵۰ مسجد وجود دارد.
آزادی و استقلال، امروز کشورمان مرهون انقلاب اسلامی است
مولوی ریگیان پور، امام جمعه اهل سنت میرجاوه اظهار کرد: انقلاب ما انقلاب نور بود که خیر و برکاتی را به همراه داشت.
وی افزود: انقلاب اسلامی ایران از نظر پایداری، ماندگاری و پیروزی، از موفقترین انقلابها در دنیا است.
مولوی ریگیانپور ادامه داد: تا قبل از انقلاب اسلامی شرایط ملت ایران به صورت ارباب و برده ای بود که اربابان ملت، انگلیسی ها و آمریکایی ها بودند.
امام جمعه اهل سنت میرجاوه بیان کرد: شاه ایران از خود اختیاری نداشت و هر تصمیمی که در ایران گرفته میشد توسط آمریکاییها یا انگلیسی ها انجام می شد.
وی تصریح کرد: قبل از انقلاب، استقلال، آزادی، عدالت و وحدت به هیچ عنوان وجود نداشت و مردم در شرایط سختی بودند.
مولوی ریگیانپور به اتفاقات مثبت و تاثیرگذار بعد از وقوع انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: انقلاب باعث شد تا بسیاری از مسائل و مشکلات برطرف شود و اتفاق های خوب را یکی پس از دیگری برای این ملت رقم زد و این ملت از بی بند و باری و خواری و ذلت، رهایی یافتند.
وی ابراز داشت: آزادی و استقلال به معنای واقعی در کشور ما به واسطه انقلاب اسلامی به ارمغان آمد.
امام جمعه اهل سنت میرجاوه بیان کرد: اگر ما امروزه در خیلی از شهرها و روستاهای دور افتاده کشور شاهد نعمت آب، برق و گاز هستیم، به برکت همین انقلاب است.
وی اظهار داشت: تا قبل از انقلاب خبری از حوزه های علمیه و فعالیتهای دینی و علمای متعدد نبود و محدودیت های زیادی بود، اما بعد از انقلاب قضیه برعکس شد.
انقلاب اسلامی آرزوی وحدت ملت را عملی ساخت
«آخوند توی قلی گل چشمه» با تبریک 43 امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: وحدت و تقریب پیروان همه مذاهب اسلامی در کشور از آرزوهای دیرینه امام راحل (ره) و خود مردم بود که با به ثمر رسیدن قیام امام خمینی (ره) در بهمن ماه 1357 جامه عمل به خود پوشاند.
به گفته وی؛ انبیاء گذشته الهی در راه یکدل و یکصدا کردن پیروان خود تلاش های شبانه روزی به عمل آوردند و بسیاری از آنان در این مسیر جان خود را از دست دادند.
این روحانی برجسته اهل سنت شرق گلستان با شکرگزاری از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تصریح کرد: امام خمینی (ره) که بعد از 15 سال دوری از کشور در روز 12 بهمن ماه 1357 به میهن عزیز برگشته بود با وحدت کلمه و اتحاد ملت در روز 22 بهمن ماه به پیروزی رسید.
وی افزود: در آستانه چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم و باید شکرگزار این نعمت الهی باشیم که به ما ارزانی داشته است و شکرگزاری خداوند متعال از این بابت باعث سرازیر شدن نعمت ها می شود.
به گفته وی؛ دستاوردها و خدماتی که انقلاب اسلامی برای مردم به ویژه اهل سنت کشور رقم زده است بر کسی پوشیده نیست؛ چراکه در زمان رژیم منحوس پهلوی نارسایی ها و ناهنجاری های اجتماعی زیاد بود و آن خاندان از اتحاد مردم وحشت داشت و ترجیح می داد مردم از همدیگر فاصله داشته باشند.
آخوند گل چشمه با اذعان به وجود وحدت و تقریب در جامعه ایران اسلامی، ابراز کرد: میوه شیرین انقلاب به طور یکسان کام همه مردم چه شیعه و چه سنی را بهره مند کرده و همگان به طور مساوی از خدمات و برکات نظام استفاده می کنند.
وی، ادامه داد: اهل سنت کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در انجام عبادات و کارهای دیگر در آزادی کامل هستند و این نوع آزادی در هیچ کجای کره خاکی دیده نمی شود.
به گفته وی؛ مساجد و مصلاهای نماز جمعه اهل سنت به بهترین شکل و با حمایت دولت آباد شده و در امنیت و آرامش کامل فریضه های الهی در آنها انجام می شود.
دیدگاه علمای اهل سنت در مورد امام محمد باقر(ع)
پنجمین پرتو از انوار مقدس ولایت و امامت در اول ماه رجب سال ۵۷ هجری قمری مصادف با روز جمعه در مدینه منوره چشم به عالم ناسوت گشود و جهان را به قدوم خود درخشان ساخت.[۱]
پدرش امام سجاد(ع) زینت عبادت کنندگان عالم وجود؛ و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی(ع) است. پس، امام باقر(ع) هم از جهت پدر و هم از جهت مادر، فاطمی و علوی است.[۲]
زبان از توصیف شخصیت او لال، قلم ها از نگاشتن فضائلش شکسته و کُمیت عقل از درک جایگاه و مقام او لَنگ است. شکوه و صولت بی کرانه او، اندیشمندان اهل تسنن را ناگزیر به بیان جملاتی شگرف در ستودن آن حضرت کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
عبدالله بن عطاء
علمای اهل سنت نقل کردهاند عبدالله بن عطاء که از معاصرین امام باقر(ع) بود در توصیف حضرت، چنین بیان داشته است: دانشمندان و علماء را نزد هیچ کس کوچک تر از آنچه نزد ابو جعفر(امام باقر) بودند ندیدم. وی در ادامه می افزاید: مشاهده کردم دانشمندی همچون حکم[بن عتیبه] مانند یک شاگرد در نزد او بود و زانوی ادب میزد.[۳]
ابن ابی الحدید معتزلی:
امام باقر(ع)، بزرگ فقهای اهل حجاز بود و مردم از او فقه را آموختند. رسول خدا(ص) وی را به «باقر» ملقب گرداند و به جابر فرمود: تو فرزندم[محمد باقر] را درک خواهی کرد؛ پس سلام مرا به او برسان.[۴]
محی الدّین نووی
وی که از علمای بزرگ شافعی است در تشریح علم امام باقر(ع) می نگارد: ابوجعفر معروف به باقر بود و او را به این عنوان نامیدند چون علم را شکافت و اصل علم و علوم پنهان و مخفی را میشناخت. او شخصی با عظمت و امامی تام و کامل در فضل و فضیلت بود.[۵]
ابن خلکان
این اندیشمند نامی اهل سنت در توصیف امام باقر(ع) این گونه نگاشته است: «وی فردی عالم و آقایی بزرگ بود و به او باقر گفته می شد چرا که علم را توسعه داد.»[۶]
شمس الدین ذهبی
این عالم پرآوازه اهل تسنن در ستایش امام باقر میگوید: «او یگانه گیتی بود که علم و عمل، سیادت و شرافت، اعتماد و وقار را در خود جمع کرده بود. وی به باقر شهرت یافت چون علم را شکافت و او امامی مجتهد و تالی کتاب خدا بود.»[۷]
ابن حجر هیثمی
این عالم اهل تسنن در وصف امام باقر(ع) این گونه نگاشته است: «وی را بدین جهت باقر نامیدهاند که از گنجهای پنهان معارف و حقایق احکام آن به اندازهای آشکار ساخت که جز بر افراد بی بصیرت و دلهای ناپاک پوشیده نیست و از این جا است که او را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازندهی علم نامیدهاند. برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی، منزلتی است که وصف کنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمیدهد.[۸]
آری؛ اوست که شکافنده علوم انبیاء است و وجودش به اسلام و مسلمین عظمت بخشید و شایسته است که همه مسلمانان از این وجود نورانی فیض وافی را ببرند اما صد حیف و صد افسوس که علمای اهل تسنن خود را از این تشعشع نور محروم کرده و فقط به نقل عظمت علمی آن امام همام اکتفا کردهاند.
سلام و درود خدا بر او، در روزی که چشم به دنیا گشود و در روزی که چشم از دنیا فرو بست و در روزی که دوباره برانگیخته خواهد شد.
این امام همام در نخستین روز رجب 57 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. نام مبارک وی را محمد نهادند از القاب آن امام می توان به باقرالعلوم به معنای شکافنده علوم، شاکر، صابر و هادی اشاره کرد و کنیه ایشان ابوجعفر بود. این امام همام در هفتم ذیحجه 114هجری قمری در 57 سالگی در مدینه به دستور هشام بن عبدالملک مسموم شد و به مقام والای شهادت نایل آمد و در آرامگاه بقیع به خاک سپرده شد.
پی نوشت
[۱] مسار الشیعة، ص۵۶.
[۲] المناقب و المثالب، ص۳۲۷.
[۳] حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج ۳، ص ۱۸۶؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۴۵، ص۲۷۸.
[۴] شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۶۴.
[۵] تهذیب الاسماء و اللغات، ج۳، ص۱۰۳.
[۶] وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان، ج ۴، ص۱۷۴.
[۷] سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۱.
[۸] الصواعق المحرقه، ج۲، ص۵۸۶./
چهار پیشبینی درباره نابودی قریبالوقوع رژیم صهیونیستی
روزنامه رای الیوم در تحلیلی به قلم عبدالباری عطوان، نویسنده و تحلیلگر سرشناس جهان عرب و سردبیر این روزنامه نوشت: در سال ۱۹۹۸ و به مناسبت برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد تاسیس رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی توسط اسرائیلیها، جان سیمپسون، سردبیر سیاسی شبکه بی بی سی سه گزارش تلویزیونی میدانی تهیه کرد که در آن زمان از کانال یک پخش شدند و از موضوعیت و حرفه گری بالایی برخوردار بودند. سیمپسون در این گزارشها از طریق مصاحبه با اقشار مختلف سیاسی و نظامی، بیشتر تناقضات داخلی موجود در رژیم صهیونیستی و منابع تهدیدات وجودی برای این رژیم را برملا کرد.
نویسنده آورده است: زمانی که گزارش اخیر دوست و همکارمان زهیر آندراوس در روزنامه رای الیوم را خواندم، به یاد پیش بینی جان سیمپسون افتادم؛ شخصی که به خوبی او را میشناسم و در بسیاری از برنامههای رسانهای و تحلیلی او مشارکت داشتم. زهیر آندراوس در گزارش خود به سه پیش بینی از سه کارشناس و تحلیلگر اسرائیلی میپردازد که گزارشهای همکارمان سیمپسون را تایید و تصویر بدبینانهتری را منعکس میکنند.
پیش بینی اول برای شاول ارئیلی، ژنرال بازنشسته و خاورشناس متخصص در امور درگیریهای عربی و اسرائیلی است، او در مقالهای که در روزنامه هاآرتص منتشر شد، میگوید: جنبش صهیونیستی در تحقق رویای خود مبنی بر "برپایی کشور دموکراتیک اسرائیلی با اغلبیت یهودی" شکست خورد و اکنون زمان به سود اسرائیل نیست و این نظریه دیگر شکست خورده است.
پیش بینی دوم برای آری شاویت، تحلیلگر کهنه کار اسرائیلی است که نظرش بدبینانهتر است و در مقالهای که در همین روزنامه منتشر شد، میگوید: مقوله " از نقطه عدم بازگشت عبور کردیم" چه معنایی دارد درحالی که اسرائیل به نفسهای آخر افتاده است و دیگر انگیزهای برای زندگی کردن در آن وجود ندارد، اسرائیلیها میدانند که از زمان آمدنشان به سرزمین فلسطین قربانی یک دروغ ساختگی شدند؛ دروغی که جنبش صهیونیسم آن را ابداع کرد تا جهان را قانع کند که فلسطین یک سرزمین خالی از مردم بوده است.
وی در پایان مقالهاش میگوید که " زمان رفتن به سان فرانسیسکو و یا برلین فرا رسیده است".
پیش بینی سوم برای گدعون لیوی، نویسنده چپ گرای اسرائیلی است که در مقالهای میگوید: ما با سرسختترین ملت تاریخ مواجه هستیم و روند ویرانی موجودیتی و غده سرطان اسرائیل به مراحل نهایی خود رسیده است و راهی برای درمان این بیماری به وسیله گنبدهای آهنین و دیوارهای حائل و بمبهای هستهای وجود ندارد.
در این تحلیل آمده است: نقطه تحول اصلی که منجر به ترسیم چنین تصاویر بدبینانهای نزد شخصیتهای اسرائیلی شده است، وجود جنبشهای مقاومت فلسطینی در نوار غزه و جنبشهای دیگر در کرانه باختری است که به طور کامل از حکومتها و کشورهای عربی مستقل هستند؛ کشورهایی که پرچم تسلیم را بالا بردند و رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند و وارد روند عادی سازی روابط شدند.
تکنولوژی موشکی و محور مقاومت به رهبری ایران، سوریه، بخشی از عراق، حزب الله لبنان و انصارالله یمن مسالهای است که تمام معادلات نظامی و سیاسی را تغییر و به برتری اسرائیل پایان داد؛ اسرائیلی که تنها طی چند ساعت به جنگ با حکومتهای عربی پایان میداد.
برای میلیونمین بار میگوییم که نبرد "شمشیر قدس" در ماه مه گذشته ضربه سختی به اسرائیلیها بود زیرا به مدت بیش از ۱۱ روز آنها را از جهان منزوی کرد و منجر به فرار توام با رعب و وحشت آنها به سوی پناهگاهها شد و بمباران دو فرودگاه "اللد" در تلآویو و "رامون" در نقب برای اولین بار پس از جنگ ۱۹۴۸ تمام دروازههای فرار را به روی اسرائیلیها بست، مهمتر از این مساله این است که تصمیم شلیک موشک اول در این نبرد یک تصمیم فلسطینی بود و محمد ضیف و یحیی السنوار و ژنرالهای آنها این تصمیم را گرفتند.
دولت کنونی اسرائیل و دولت قبلی نیز از مساله "توافق ابراهیم" و عادی سازی با حکومتهای حاشیهای عربی برای سرپوش گذاشتن بر این تصاویر تاریک استفاده میکنند اما حتی این توافق نیز جعلی از آب درآمد و ما شاهد این بودیم که سفر اولین رئیس صهیونیستی به ابوظبی با استقبال موشکهای یمنی همراه بود و نمیدانیم که او شب اولش در پایتخت امارات را چگونه سپری کرد؛ زیر زمین یا روی زمین.
شرط بندی صهیونیستها برای محو کردن حافظه نسلهای فلسطینی متحمل شکست سختی شده است زیرا نسل اول، اولین گلوله مقاومت را در سال ۱۹۶۵ شلیک کرد و بعد از شکست ژوئن ۱۹۶۷ دایره خود را گسترش داد، نسل دوم دو انتفاضه را برپا کرد؛ انتفاضه اول با سنگ در سال ۱۹۸۷ و انتفاضه دوم با سلاح در سال ۲۰۰۰، اکنون نسل سوم آتش جنگ موشکی و پهپادی و تونلها را شعلهور کرده است و انتفاضه سوم نیز در کرانه باختری برپا شد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی در اظهاراتی که منسوب به وی است، تاکید میکند، "تلاش خواهم کرد که اسرائیل صدمین سالگرد تاسیس خود را جشن بگیرد زیرا تاریخ به ما میآموزد که بیشترین عمر برای یک دولت یهودی بیش از ۸۰ سال نبوده است" . نتانیاهو این رویای خود را محقق نخواهد کرد زیرا او باید باقی مانده عمر خود را پشت میلهها سپری کند و کسی که بعد از او آمده است با یک رای عربی در کنست به تعلیق درمیآید.
عطوان در ادامه گزارش خود نقل میکند:چند روز قبل از بازگشت یاسر عرفات، رئیس فقید تشکیلات خودگردان فلسطین به غزه بر اساس توافقات اسلو که من در ژوئیه ۱۹۹۴ به شدت با آن مخالفت کردم، من و عرفات در اواخر شب از ترس دستگاههای شنود در حوالی دفترش در بوغرطه تونس قدم میزدیم، او به من گفت که "اسرائیلیها وحشت زده از فلسطین فرار خواهند کرد، همانند موشهایی که از کشتی درحال غرق شدن فرار میکنند، این اتفاق در زمان من رخ نخواهد داد زیرا من زنده نخواهم بود؛ اما در زمان تو خواهد بود..."
در پایان این گزارش آمده است: کدام یک از پیش بینیها زودتر محقق میشوند؛ پیش بینی همکار انگلیسی سیمپسون، پیش بینی ژنرال ارئیلی، پیش بینی تحلیلگر کهنه کار شاویت، پیش بینی نویسنده چپ گرای اسرائیلی لیوی و یا پیش بینی شهید یاسر عرفات؟ پاسخ را به روزهای آتی میسپاریم زیرا آینده پر از اتفاقات غافلگیرکننده خواهد بود و ما در اوج خوشبینی هستیم.
جلوههایی از رهبری و مدیریت کم نظیر حضرت امام
بی تردید شخصیتی همچون امام خمینی (رضوان الله علیه) که تحول بزرگی مانند انقلاب اسلامی را در عصر حاضر رقم زده و در پرتو آن معادلات سیاسی جهان دستخوش تحولاتی شگرف شده است و توانست انقلاب اسلامی را از لابلای امواج سهمگین توطئه ها، بحران ها و حوادث مختلف به سلامت عبور داده، شخصیتی کم نظیر، تأثیر گذار، توانمند و برخوردار از ویژگی های ممتاز مدیریتی، هدایتگری و راهبری است.
تاریخ جهان شاهد ظهور افرادی است که با برخورداری از توانمندی ها و ویژگیهای خاص خود و بدون آنکه دانش مدیریتی را در محافل آکادمیک آموخته باشند، منشأ تحولاتی بزرگ شده اند، افرادی مانند گاندی، نهرو و... اما سرآمد همه آنها حضرت امام است که با الهام از تعالیم مدیریتی اسلام و بینش و منش مثال زدنی مدیریتی و سیاسی خود، بزرگترین انقلاب قرن را به وجود آورده و حرکتی آفرید که به تعبیر «نیکی کدی»، نظریهپرداز آمریکایی، «جهان را لرزاند.» عظمت و ابعاد فرا مرزی و منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، گویای بزرگی کار امام و نمایش الگوی مدیریتی کم نظیری است که افق های جدیدی را در عرصه مدیریت نمایان ساخت. آنچه اهمیت و نقش مدیریت حضرت امام را بیشتر نمایان می سازد، شکل گیری انقلابی با ماهیتی اسلامی در عصر حاکمیت سکولاریسم و یکّه تازی آن و کنار گذاشته شدن دین از عرصه زندگی اجتماعی بشر و در بحبوحه جولان اندیشه هایی بود که به ضدیت با دین پرداخته و دین را افیون توده ها تلقی می کردند، آن هم در کشوری که در یکی از راهبردی ترین مناطق جهان قرار داشته و برای قدرتهای بزرگ جهانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده تا جایی که از آن به عنوان جزیره ثبات آمریکا و حافظ منافع آنان در منطقه یاد می شد و حجم تلاشهای گسترده آنان در جلوگیری و مقابله با انقلاب اسلامی تا به امروز با استفاده از همه شیوه های سخت، از جنگ تحمیلی هشت ساله گرفته تا حمایت از تحرکات گروهها و جریان های معاند و تجزیه طلب و اقدامات نظامی و نیمه سخت در قالب تحریم ها و فشارهای اقتصادی و جنگ اقتصادی و جنگ نرم، شاهد روشنی بر این مدعاست. بدیهی است شکل دهی و هدایت انقلاب اسلامی در چنین فضا و شرایطی، هوشمندی، درایت و مدیریت فوق العاده ای را می طلبد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
گرچه پرداختن به ابعاد و شاخصه های مدیریتی حضرت امام، مجال مفصلی را می طلبد، امّا نگاهی گذرا به ابعاد و جلوه هایی از مدیریت حضرت امام در جای خود مغتنم و فرصتی برای تأمل در این بعد از ابعاد شخصیتی حضرت امام خواهد بود که در این راستا به چند محور اساسی ابعاد و جلوه های مدیریتی ایشان اشاره می کنیم.
1. ابعاد و ویژگیهای ممتاز شخصیتی حضرت امام در عرصه مدیریت
حضرت امام ویژگیهای فردی ای همچون صداقت، اعتماد به نفس، جسارت و شجاعت، قاطعیت، انعطاف پذیری، آرامش، روشن بيني و تیز بینی، بینش، دانش و شناخت لازم، مردم شناسی و زمان شناسی و... برخوردار بود که همین ویژگیها از ایشان شخصیتی جامع ساخته بود که توان اداره، راهبری و مدیریت جامعه را به سوی اهداف بلند آن داشت. حضرت امام فقیهی ژرف نگر، حکیمی خردمند، سیاستمداری شجاع و دور اندیش، عارفی کامل و در یک جمله انسانی جامع با ابعادی فرا تر از زمان و مکان بود.
میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق در مورد ایشان می گوید:« امام خمینی(ره) فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان به جای بگذارد ».[1]
یرواند آبراهامیان تاریخ نگار و استاد دانشگاه آمریکا نیز در مورد شخصیت حضرت امام چنین می گوید:«آیت الله خمینی را غالباً یک روحانی سنتی توصیف کردهاند اما ایشان در واقع، نوآور بزرگی در ایران بودند، هم بهلحاظ نظریه سیاسیشان و هم ازنظر استراتژی مردمی که وجهه مذهبی داشت. نقش تعیینکننده و محبوبیت وسیع ایشان را با دو عامل میتوان توضیح داد؛ عامل اول شخصیت ایشان بهخصوص زندگی ساده و سازشناپذیری با طاغوت بود. در کشوری که بیشتر سیاستمداران زندگی پرتجملی داشتند، او زندگی زاهدانهای چون عارفان و صوفیان و عاری از آلایشهای مادی چون مردمان عادی داشت.
در محیطی که رهبران سیاسی، کارچاقکن، اهل ساختوپاخت، و اعمالنفوذ شخصی و خانوادگی بودند، آیت الله خمینی مصرّانه از هرگونه سازشی، حتی آنگاه که ناگزیر و لازم مینمود، سر پیچیدند؛ تأکید کردند که اگر فرزندان خود ایشان مستوجب مجازات باشند، خود این کار را انجام میدهند؛ و همچون «مرد خدا»یی عمل کردند که نه بهدنبال قدرت دنیوی بلکه مرجعیت روحانی بودند. همچنین در دههای رسوا از کردار سیاستمداران خودپسند، بیتفاوت، فاسد، نومید و بیثبات، امام خمینی در عین صمیمیت، جسارت، تحرک، ثبات و بسیار مهمتر از همه، فسادناپذیری ظاهر شدند. کوتاهسخن ایشان رهبر انقلابی پرجاذبهای بودند در زمانی که چنین رهبری بسیار کمیاب و سخت موردنیاز بود.».[2]
ویژگی های برجسته حضرت امام به گونه ای است که حتی برخی از دگر اندیشان و روشنفکران غربگرا و سکولار را نیز به اعتراف وا داشته است. به عنوان نمونه یکی از این افراد، در این رابطه می گوید: « (امام) خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تا کنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچکس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید. چرا؟ برای اینکه اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای خمینی که بود؟ یک جوان 20 ساله که از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد… پادشاهان قبل از او چی؟ این رو تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. آنقدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدمهای بافکری، با علمی و باسوادی نبودند. در تاریخ ما آقای(امام) خمینی واقعاً یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری، (امام)خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود. ما آدم شجاع در تاریخ خودمان کم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یک فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است که شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود. ولی شجاعت اصلا حرف دیگری است. اختناق و خفقانی که در زمان شاه بود که کسی جرأت سخن گفتن نداشت، یک کسی از قم (امام خمینی) برمیخاست و فریاد میکشید و مقابل حکومت شاه میایستاد و میگفت من سینهام را برای سرنیزههای شاه آماده کردهام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟!»[3]
2. خدا محوری و ارزش مداری در مدیریت
دین و دینگرایی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان یک متغیر مغفول شناخته میشد، متغیری که توسط ابرقدرتها آگاهانه و توسط کشورهای تابع ناآگاهانه از هندسه معرفتی خود کنار گذاشتهشده بود. مهمترین کار حضرت امام بازگرداندن حضور فعال دین در عرصه زندگی اجتماعی بود. حضرت امام، معنویت(خدا محوری) و دین را به عرصه مدیریت آن هم در گستره مدیریت کلان و اداره یک نظام سیاسی وارد نمود و اسلام را به عرصه اجتماعی زندگی بشر بازگرداند و حاکمیت و مدیریت سکولار را به چالش کشید از این رو در حقیقت ایشان را باید احیاگر اسلام ناب در عصر حاضر برشمرد.
به تعبیر جامع میشل فوکو اندیشمند مشهور فرانسوی:«امام خمینی(ره) منادى معنویت و روحى جدید براى جهان بى روح در عصر حاضر گردید».[4]
3. قدرت کم نظیر سازماندهی و بسیج مردم
حضرت امام در فضایی که گروهها و جریان های سیاسی مارکسیستی، ملی گرا و لیبرال به دنبال همراه نمودن مردم و هدایت و جهت دهی مبارزات مردمی بودند، بر پایه فرهنگ دینی و شناخت عمیق از مردم، جریان مردمی را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی سازماندهی نموده و قدرت مدیریت اسلامی را به رخ همه مکاتب غربی و غربگرا کشاندند.
میشل فوکو در این مورد می گوید: « شخصیت آیت الله خمینی پهلو به افسانه می زند. امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند ».[5]
فایننشال تایمز در مطلبی مینویسد: « امام خمینی (ره) مهمترین استراتژیست انقلابی ایران بود که کشور تا آن زمان به خود دیده بود؛ یکی از استراتژیستهای سیاسی پیشرفتهای که قرن بیستم به خود دید؛ او دو چیز را درک کرد: قدرت شیعه و توانایی آن برای بسیج مردم ».[6]
تایمز لندن درتوصیف امام خمینی (ره) می نویسد : « امام خمینی (ره) مردی بود که توده ها را با کلام خود مسحور می کرد، وی به زبان مردم عادی سخن می گفت و به طرفداران فقیر و محروم خود اعتماد به نفس می بخشید، این احساس آنها را قادر ساخت تا هر کسی را که سر راهشان باشد از بین ببرند، وی به مردم نشان داد که حتی می توان در برابر قدرت هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.».[7]
4. حفظ جهت گیری اصولی انقلاب اسلامی
از جلوه های مدیریتی حضرت امام، حفظ جهت گیری انقلاب اسلامی و جلوگیری از افتادن آن در دامن الگوهای شرقی و غربی و هضم شدن آن در اردوگاه شرق و غرب بود. با توجه به بلوک بندی کشورها در دو اردوگاه شرق و غرب، شکل گیری انقلابی بر پایه دین در چنین فضا و شرایطی و حفظ ماهیت اصولی آن، کار بسیار مهمی بود که حضرت امام با درایت و هوشمندی خود انجام دادند.
هنري كيسينجر استراتژیست مشهور آمریکایی و مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا در توصیف حضرت امام می گوید:« آيت الله خميني غرب را با بحران جدي برنامه ريزي مواجه كرد. تصميمات او آنچنان رعدآسا بود كه مجال هر نوع تفكر و برنامه ريزي را از سياستمداران و نظريه پردازان سياسي مي گرفت. هيچ كس نمي توانست تصميمات او را از پيش حدس بزند. او با معيارهاي ديگري غير از معيارهاي شناخته شده در دنيا سخن مي گفت و عمل مي كرد. گويي از جاي ديگر الهام مي گرفت ».[8]
مقام معظم رهبری فرمودند:« هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرتها و جریانهای سیاسیِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهداریِ لیبرال اردوگاه غرب، علّت اینکه شرق و غرب با این انقلاب دشمنی کردهاند و سرسختی نشان دادهاند، همین بود ».[9]
5. مواجهه حضرت امام با جریان ها و گروههای سیاسی
با توجه به حضور و فعالیت گسترده جریان ها و گروههای سیاسی با گرایشات التقاطی در جریان مبارزات انقلابی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش آنها برای سهم خواهی از انقلاب و سوق دادن انقلاب به سمت اهداف مورد نظر خود، حفظ جهت گیری اصولی انقلاب اسلامی و جلوگیری از افتادن آن در مسیر تفکرات و جریان های التقاطی و انحرافی، در عین مدیریت و کنترل این جریان ها از جلوه های بزرگ مدیریتی حضرت امام است.
حضرت امام جریان های سیاسی و ماهیت آنها را به خوبی می شناختند و نفوذ رگه هاي تفکرات التقاطی در جریان مبارزاتي را، موجب انحراف انقلاب اسلامی از مسیر اصلی خویش می دانستند و در عین تلاش برای اصلاح و جذب این جریان ها و طرد نکردن کلی این جریان ها تا حدا امکان و جلوگیری از تبدیل شدن این جریان ها به نیروهایی علیه نظام، راه هر گونه سوء استفاده را بر آنان بستند و با توجه به نفوذ فکری این جریان ها در میان برخی از افراد جامعه و گرایش به آنها، بستر و شرایطی را ایجاد نمودند تا مردم، ماهیت این جریان ها و زاویه داشتن آنها با اصول و ارزش های اسلامی را عملاً بشناسند.
6. امام خمینی و مدیریت بحران
یکی از جلوه های مدیریتی حضرت امام، مدیریت بحران های پس از انقلاب اسلامی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بحران ها و تهدیدات بسیارخطرناکی می باشید که امام با هوشمندی و درایت کم نظیر و با استعانت از قدرت لایزال الهی و پشتیبانی مردم انقلابی موفق به مدیریت این بحرانها گردیدند. بحران های همچون تحرکات قومی و اقدامات گروههای تجزیه طلب، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، قطع رابطه آمریکا با کشورمان، استعفای دولت موقت، درگیری های مسلحانه گروههای مخالف و ترورهای بعد از انقلاب، طراحی کودتا، عزل بنی صدر، وقوع جنگ تحمیلی و پیامدهای آن، ماجرای مک فارلین، پایان جنگ، غائله منافقین، عزل قائم مقام رهبری و...که هر یک از آنها می توانست تهدیدی جدی برای هر نظام سیاسی به وجود آورده و موجودیت آن را به خطر بیندازد. هدایت و مدیریت انقلاب اسلامی و عبور دادن آن از لابلای امواج سهمگین این بحران ها، شاهد روشنی بر درایت و توانایی مدیریتی حضرت امام خمینی است.
[1] . امام خمینی(ره) از دید چهرههای سرشناس جهان؛ www.mashreghnews.ir/news/582862؛ تاریخ انتشار:12 خرداد 1395
[2] . یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیر شانهچی، تهران: نشر مرکز، 1381،ص 490 و 491.
[3] . www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-271209؛ تاریخ انتشار11/12/1397
[4] .میشل فوکو، روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکوسرخوش وافشین جهاندیده، تهران: نشر نی، 1380،ص61
[5] .میشل فوکو، ایرانیها چه رؤیایی در سردارند؟ ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران: هرمس، 1377، ص 64
[6] . انقلاب اسلامی؛ «انقلابی که جهان را لرزاند»؛ www.mizanonline.com/fa/news/595261؛ تاریخ انتشار:22 بهمن 1398
[7] . نظر اندیشمندان و صاحب نظران خارجی درباره بنیانگذار انقلاب اسلامی؛ www.mojnews.com/fa/tiny/news-161868؛ تاریخ انتشار14/3/1396
[8] . انقلاب اسلامی؛ «انقلابی که جهان را لرزاند»؛ www.mizanonline.com/fa/news/595261؛ تاریخ انتشار:22 بهمن 1398
[9] . بیانات در مراسم سیزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)؛
رهاوردهای ورود حضرت امام به کشور
*تجدید حیات اجتماعی اسلام
امام در روزگاری که دین از ساحت زندگی اجتماعی بشر کنار گذاشته شده و شاهد یکه تازی و جولان تفکر سکولار بودیم و از دین به عنوان افیون توده ها یاد می شد، اسلام را به صحنه سیاسی اجتماعی بازگرداند و با تکیه بر آموزه های اسلام ناب، الگویی از حاکمیت را فرا روی بشر قرار داد که الگوهای غربی را به چالش کشید.آنتونی گیدنز، جامعه شناس مشهور می گوید: « در گذشته سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم و بیش اختلافاتی فرآیند عمومی جهانی را به سمت سکولاریزیسون و به حاشیه رفتن دین می دیدند، ولی از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود ... احياگرى اسلامى را نمى توان صرفاً براساس ملاحظات مذهبى درك كرد. اين جنبش تا حدى نشان دهنده واكنش عليه تأثير غرب و يك جنبش ابراز هويت ملى يا فرهنگى است. آنچه رخ داده است چيزى پيچيده تر است؛ آداب و شيوه هاى زندگى سنتى احيا گرديده اند، امّا با علايقى همراه اند كه خاص دوران مدرن است ».[1]
مقام معظم رهبری فرمودند: «دويست سال است كه دستگاههاى استعمارى سعى كردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخستوزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه اول از صحنه زندگى، و در درجه دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مىدانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است. امام ما، اسلام را دوباره زنده كرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه سياسى جهان برگرداند.»[2]
«او به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد... و او، در عصرى كه همه دستهاى قدرتمند سياسى براى منزوى كردن دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى تلاش مىكردند، نظامى بر اساس دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى پديد آورد و دولت و سياستى اسلامى بنيان نهاد ».[3]
*بازگرداندن عزت وغرور ملی ایرانیان
حضرت امام، عزت و غرور ملی از دست رفته مردم را که در سایه سرسپردگی و خود باختگی رژیم پهلوی و در پرتو قانون ننگینی همچون کاپیتولاسیون لگد مال شده بود را به آنان باز گرداند.
مقام معظم رهبری فرمودند: « برادران عزيز! حكومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرىخور در آورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فوقالعاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اينهمه افتخارات علمى و سياسى دارد.
قدرتهاى خارجى - مدتى انگليسيها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى و پس از آن امريكايي ها - ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمىآيد، ابتكار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى كنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما كشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده كردند...امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئه مشترك شرق و غرب و ارتجاع نمىترسند و احساس ضعف هم نمىكنند. جوانهاى ما احساس مىكنند كه خودشان مىتوانند كشورشان را بسازند. مردم ما احساس مىكنند كه قدرت و توان آن را دارند كه در مقابل تحميلها و زورگويي هاى شرق و غرب بايستند. اين روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقيقى و اصيل را امام(ره) در ملت ما زنده كرد ».[4]
*بازگرداندن عزت به ایرانیان
حضرت امام نه تنها عزت و غرور ملی را به ایرانیان بازگرداند، بلکه ایران را به ایرانیان بازگرداند، ایرانی که تبدیل به حافظ منافع آمریکا و جزیره ثبات این کشور در منطقه شده بود را به کشوری مستقل تبدیل کرد که شعار نفی سلطه شرق و غرب را سر داده و به بزرگترین کابوس نظام سلطه بدل شد. برژنیسکی نظريه پرداز مشهور آمريکايی می گويد : «تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ايران ( امام ) خمينی ( ره) يک مخاطره مستمر برای منافع ما در منطقه ای که حيات جهان غرب کاملاً به آن وابسته است ايجاد کرده است . بنيادگرايی اسلامی پديده ای است که امروزه آشکار نظم و ثبات موجود را تهديد می کند ».[5]
مقام معظم رهبری فرمودند: « اینکه ملاحظه میکنید بعد از پیروزی انقلاب تاکنون آمریکایی ها از دشمنی با ملت و کشور و نظام جمهوری اسلامی هرگز دست نکشیدهاند و یک لحظه از دشمنی باز نایستادهاند علّت همین است اینجا پایگاه سیاسی و اقتصادی امن و امان آمریکایی ها بود، اما فکر اسلامی و ایمان اسلامی این ملت را بیدار کرد و آنها توانستند به برکت اسلام، دست این سلطهطلبِ زیاده خواهِ زورگوی چپاولگر را کوتاه کنند, در حقیقت اسلام در کشور ما بزرگترین ضربه را به استکبار آمریکایی زده است، بنابراین آنها هم بزرگترین کینه را دارند و بیمهار اقداماتی میکنند ».[6]
*دمیدن روحیه خود باوری و اعتماد به نفس
حضرت امام با دم مسیحایی خویش، روحیه خودباوری و اعتماد به نفس را در مردم دمید و به آنان جرأت و جسارت تغییر سرنوشت خویش، ایستادن روی پای خود و مبارزه و مقاومت داد.
مقام معظم رهبری فرمودند: « امام ملت ما را به این باور رساند که می تواند بایستاد؛ می تواند مقاومت کند؛ می تواند کشور خود را آزاد کند؛ می تواند نظامی را که خود به وجود آورده است، با کمال قدرت این نظام را حفظ کند؛ می تواند در دنیا، در سیاستهای بینالملل اثر بگذارد که همینجور هم شد....ملت ما از صد و پنجاه سال پیش، صد سال پیش، بر اثر عوامل گوناگون، در خود احساس حقارت می كرد؛ خودكمبینی احساس می كرد؛ از جنگهای دوران قاجار بگیرید و آن شكستهای سخت و از دست دادن شهرهای مختلف در زمان قاجار، تا بعد در دوران پهلوی، زمان رضاخان، آن دیكتاتوری و سركوب سخت ملت كه مجال نفس كشیدن به كسی داده نمی شد؛ بعد در دوران بعد از پهلوی اول، زمان محمدرضا، با حضور آمریكائی ها، با ایجاد سازمان امنیت و ساواك، با آن رفتار خشنی كه با مردم می كردند، مردم احساس می كردند كه هیچ توانی دیگر برایشان نمانده است... امام آمد این روح حقارت را گرفت و در طول پانزده سال نهضت امام تا پیروزی انقلاب و از روز پیروزی انقلاب به نحو دیگری تا ده سال عمر بابركت آن بزرگوار، دائم روح خودباوری را در این ملت دمید: شما می توانید، ما می توانیم، شما قادرید، شما بزرگید، شما قدرتمندید ».[7]
*احیای هویت دینی و ملی
حضرت امام هویت دینی و ملی فراموش شده ایرانیان را به آنها بازگرداند و چه زیبا شهید مطهری فرمودند: « ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی خاست، مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر...و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند .علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند. امام خمینی چه کرد؟ او به مردم ما شخصیت داد.خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند.آنها را از حالت خود باختگی و استسباع خارج کرد این بزرگترین هدیه ای بود که رهبر به ملت داد، او توانست ایمان از دست رفته مردم را به آنها بازگرداند و آنها را به خودشان مؤمن کند.او با صراحت اعلام کرد که تنها اسلام نجات بخش شماست ».[8]
*بازگرداندن حق فراموش شده مردم
حضرت امام، حق فراموش شده مردم در تاریخ این سرزمین در تعیین سرنوشت خویش و مشارکت سیاسی را به آنها بازگرداند و مردم را حاکم نمود. « اگر فایده ای از این جمهوری اسلامی نداشتیم الاّ همین حضور ملت به همۀ قشرهایش در صحنه و نظارت همۀ قشرها در امور همه، این یک معجزه ای است که جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد ».[9]
« مهم این است که انقلاب اسلامی، انقلابی است که به دست مردم صورت گرفته، مردم انقلاب کرده اند، مردم باید آن را به آخر برسانند. مردم قیام کرده اند، شاه را بیرون کرده اند و رژیم او را سرنگون نموده و نظام اسلامی را که به نفع مستضعفین است جایگزین آن کرده اند، پس مردم باید پای کاری که کرده اند بایستند، هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بیشتر و بزرگتر است ».[10]
[1] . گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی دین، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، 1374، ص 75 و 513
[2] . خطبههای نماز جمعه؛ 23/4/1368
[3] . فرازی از پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امّت 18/3/1368
[4] . خطبههای نماز جمعه؛ 23/4/1368
[5] . داودی، محسن، ستيز غرب با آنچه بنيادگرايی اسلامی می نامد، تهران:دفتر مطالعات سياسی و بين المللی،1368، ص 80
[6] . خطبههای نماز جمعه تهران؛1/9/1381
[7] .مراسم سالگرد حضرت امام خمینی(ره)؛14/3/1388
[8] . مطهری ، مرتضی ، پیرامون انقلاب اسلامی ، تهران : صدرا ، ۱۳۷۴، ص ۱۱۹-۱۲۱
[9] . صحیفه امام، ج 14، ص 204.
[10] . صحیفه امام، ج 19،ص 54
آیت الله صافی گلپایگانی از استوانههای حوزه علمیه قم و امین امام خمینی(ره) بودند
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت فقیه عالیمقام و مرجع بصیر، حضرت آیة الله آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تاسف خبر درگذشت فقیه عالیمقام و مرجع بصیر، حضرت آیة الله آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی رضوان الله علیه را دریافت کردم. ایشان از استوانههای حوزهی علمیه قم و از برجستگان علمی و عملی و پر سابقهترین عالم دینی در آن حوزهی مبارک بودند. در دوران مرحوم آیة الله بروجردی در شمار برترین تلامذهی آن استاد بزرگ، در زمان مرحوم آیة الله سید محمدرضا گلپایگانی همراه و مشاور علمی و عملی ایشان، و در دوران انقلاب، امین و مورد اعتماد حضرت امام خمینی رحمة الله علیهم به شمار میرفتند. سالها در شورای نگهبان رکن اصلی آن شورا محسوب میشدند و پس از آن هم همواره دربارهی مسائل انقلاب و کشور، دلسوزانه و مسئولانه ورود میکردند و بارها اینجانب را از نظرات و مشورتهای خود مطلع و بهرهمند میساختند. قریحهی شعری، حافظهی تاریخی، پرداختن به مسائل اجتماعی از دیگر ابعاد شخصیت این عالم کهنسال و بزرگوار بود. رحلت ایشان برای جامعهی علمیِ دینیِ کشور مایهی تأسف است. اینجانب به خاندان مکرّم و فرزندان گرامی ایشان و نیز به مراجع معظم و علمای اعلام حوزهی علمیه و مقلدان و ارادتمندان ایشان بویژه در قم و گلپایگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱۲ بهمن ۱۴۰۰
حضور رهبر انقلاب در مرقد مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی
در آستانه ایامالله دههفجر و چهلوسومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در نخستین ساعات صبح امروز در مرقد بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی حاضر شدند و با قرائت نماز و قرآن، یاد و خاطره امام عظیمالشأن ملت ایران را گرامی داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با حضور بر مزار شهیدان عالیمقام بهشتی، رجایی، باهنر و شهدای حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰، علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت کردند.
حضرت آیتالله خامنهای سپس در گلزار شهیدان سرافراز حضور یافتند و به ارواح مطهر مدافعان اسلام و ایران ادای احترام کردند.