emamian

emamian

محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی امروز (جمعه ۱۹ آذرماه) در شانزدهمین کنفرانس اتحادیه مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی (PUIC) با موضوعات محوری فلسطین، مهاجرت و افغانستان حاضر شد و سخنرانی کرد.

بر اساس این گزارش رئیس مجلس شورای اسلامی ضمن تاکید بر نقش موثر پارلمان‌ها به عنوان نمایندگان مردم در همگرایی ملت‌های مسلمان، گفت: فراموش نکنیم  مساله فلسطین  مهم ترین اولویت جهان اسلام است.

دکتر قالیباف در ادامه مباحث خود موضوع افغانستان را   یکی از دغدغه های جدی امت اسلامی دانست و ادامه داد: وضعیت افغانستان با گذشت بیست سال از حضور مخرب نیروهای خارجی،  بحرانی است و این وخامت اوضاع،  میراث اشغالگران  برای مردم رنجور و ستمدیده افغانستان است.
 
متن سخنان رئیس مجلس شورای اسلامی در شانزدهمین کنفرانس اتحادیه مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین  و الصلوه و السلام  علی سیدنا و نبینا  محمد و اله الطاهرین  و صحبه المنتجبین

 
جناب آقای رئیس،  رؤسا  و نمایندگان محترم مجالس،

آقایان  و خانم‌ها،

در ابتدا،  خرسندیِ خود را  از حضور در جمعِ همکارانم  که از مجالسِ کشورهایِ اسلامی  در این نشستِ مهم  حاضر هستند  ابراز می کنم.   همچنین  از میهمان نوازی گرمِ مردم  و مجلسِ کشورِ دوست و برادر  ترکیه  و تلاش‌ها و فعالیت‌های  جناب آقای مصطفی شَنتُپ،  رئیسِ محترمِ مجلسِ ملیِ ترکیه  و همکارانِ ایشان  برای سازماندهی و مدیریتِ این اجلاس  قدردانی ‌می کنم.  همچنین  مایلم  از تلاش‌های ارزشمندِ جناب آقای محمد قریشی نیاس،  دبیرکلِ محترمِ اتحادیهِ بین المجالسِ کشورهایِ عضوِ سازمانِ همکاریِ اسلامی  و همکاران ایشان  تشکر و قدردانی داشته باشم.

آقای رئیس،  همکاران گرامی،

کشورهای اسلامی  طی دهه های اخیر  به مدد تلاش های ملی  برای توسعه در ابعاد گوناگون حیات فرهنگی،  اجتماعی و سیاسی،   حرکت نوینی را آغاز کرده اند.  اما این تحول تدریجی،  زمانی  آینده نویدبخشی را  برای جهان اسلام رقم خواهد زد  که همه ملت‌های مسلمان  با وحدت  حولِ ارزش‌های مشترک اسلامی،  برای حل مشکلاتِ جهانِ اسلام  توان‌ها را هم افزا کنند.  البته  پارلمان‌ها،  به عنوان نمایندگانِ مردم،  در همگرایی ملت‌های مسلمان  وظیفه اصلی را برعهده دارند. در حالی که می دانیم  وحدت و انسجام  درمانِ دردهای امت اسلامی است،  در مقابلِ حرکت‌هایِ وحدت گرا،  مخالفانِ فرهنگ اسلامی،  از رژیم صهیونیستی  تا دولتِ مستکبرِ آمریکا با تمرکزِ بر اختلافِ نظر مسلمانان در موضوعات غیراصلی، تفرقه بین مسلمانان را دامن می زنند  تا از رهگذر این افتراق،  نفوذ خود را بسط دهند. با این حال  اتحاد،  همگرایی و مشارکت میان مسلمانان  باید به ‌عنوان مهم‌ترین موضوع راهبردی جهان اسلام  مورد عنایتِ ویژهِ اتحادیهِ بین‌المجالسِ کشورهایِ عضو سازمان همکاری اسلامی ِ قرار داشته باشد.  همچنانکه بر اساس آیه شریفه  «إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُکُم أُمَّةً واحِدَةً  وَأَنا رَبُّکُم فَاعبُدونِ»  خدای تعالی همه مسلمانانِ جهان را  به انسجام و برادری  حول فرامین الهی فراخوانده است.

برادران  و خواهران گرامی،

فراموش نکنیم  مساله فلسطین  مهم ترین اولویت جهان اسلام است.  بیش از هفت دهه است  که دنیا نظاره گر سیاست‌ها و اقدامات وحشیانهِ رژیم صهیونیستی  در نقض بنیادین حقوق بشر  و کرامت مردم فلسطین است.  یورش صهیونیست‌ها به سرزمین فلسطین، نه هجوم یک قبیله به قیبله ای دیگر  و یا تجاوز کشوری به کشور دیگر بود،  بلکه به شهادت تاریخ  آنچه در 3 دهه ابتدایی به وجود آمدنِ این رژیم، میبینیم تلاشی گسترده و برنامه ریزی شده با حمایت استکبار  برای تسخیر کل فلسطین  و نابودسازی موجودیت ملت فلسطین  و براندازی نسل آنان  بوده است. درست مانند همان کاری که غربی ها  در ابتدای آشنایی خود با قاره های آمریکا و استرالیا کردند.

بررسی دقیق رفتار صهیونیست ها  و حامیان انگلیسی آنان، که پیش از آن تجربه نسل کشی و از بین بردن بومیان را  در قاره آمریکا و استرالیا داشتند،  نشان می دهد که در فلسطین نیز برنامه ای مشابه در دست اجرا بود، اما صهیونیست ها  علیرغم اینکه همراهی جریان قدرت در اکثریت کشورهای غربی  در این پروژه را با خود داشتند،  در نیل به هدف نهایی آن ناکام ماندند؛  زیرا مقاومتِ حماسیِ ملت فلسطین  مانع نیت شوم آنان شد. مگر نه این است که اکنون  حدود 7 میلیون فلسطینی در داخل این سرزمین  و حدود 7 میلیون دیگر در خارج از سرزمین فلسطین  اما با حفظ هویت فلسطینی خود زندگی می کنند؟ مگر نه این است که رژیم صهیونیستی  ناگریز، روند گسترش خود را متوقف ساخته و با عقب نشینی تدریجی  اینک دیوار بر گِرد خود می کشد  تا از هجوم مقاومت ملت فلسطین امان یابد؟

مقاومت  نه تنها پروژه شبکه صهیونیزم را ناکام گذاشت  بلکه همگان شاهدیم  که روند عقب نشینی آنان آغاز شده و پیش می رود. مقاومت،  فرهنگ مرگ نیست  بلکه فرهنگِ زندگی است  اما، برای زندگی با عزت  باید مبارزه کرد.  ملت فلسطین از زمانی که فرهنگ مقاومت را انتخاب کرد، نه تنها از اذهان پاک نشد  بلکه الهام بخش آزادیخواهان جهان شد  و با دفاعِ خود از قبلهِ اول ما، خود را بین مسلمانان،  عزیز کرد  و بلکه ، صهیونیست ها را نیز در خود غرب  ذلیل و منفور کرد. نگاهی به حامیان فلسطین در خیابان‌های اروپا و آمریکا بیاندازید.  ملت فلسطین  سرنوشتی را که برایش طراحی کرده بودند  با مقاومت تغییر داد. ادامه مسیر مقاومت، نابودی رژیم صهیونیستی است. هر چند  عده ای از سر استیصال  سخن از سازش و صلح با رژیم صهیونیستی می گویند  اما رژیم صهیونیستی  در قوسِ نزولِ خود قرار دارد  و خواسته و یا ناخواسته  نباید به دوران حیات این رژیم بیافزایند.  شرط پیروزی نهایی  قطع خط شوم سازش با اشغالگران  و یاری همه جانبه فلسطینیان در استمرار این مقاومت مبارک برای آزادی قدس شریف است. «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا  وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا  وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد»   و در این دوران  بی دلیل نیست که دولت های غربی و آمریکا  حمایت آشکار خود از رژیم صهیونیستی  و اتخاذ سیاست جانبدارانه در قضیه فلسطین را تشدید کرده اند. چنانکه تصمیم غلط اخیر دولت انگلیس  علیه جنبش جهادی حماس   بار دیگر  حقیقت جانبداری از این رژیم کودک کش را  بیش از پیش اثبات کرد.

آقای رئیس،

این روزها،  موضوع افغانستان  یکی از دغدغه های جدی امت اسلامی به شمار می آید.  وضعیت افغانستان با گذشت بیست سال از حضور مخرب نیروهای خارجی،  بحرانی است  و این وخامت اوضاع،  میراث اشغالگران  برای مردم رنجور و ستمدیده افغانستان است.  بر این اساس  کشورهای اسلامی  می بایست با اتخاذ رویکردی جمعی،  جدیت لازم  جهت ارائه کمک‌های بشردوستانه به مردم افغانستان را به صورت فوری، در دستورکار خود قرار دهند.

 
همکاران محترم،

با خروج اشغالگران، نباید امنیت و حقوق اولیه مردم افغانستان به خطر بیفتد. یکی از نگرانی های جدی که می بایست مورد توجه همگان باشد،  خیزش داعش در افغانستان است  که علاوه بر امنیت،  وحدت ملی و مذهبی افغانستان را نشانه رفته  و با اقدامات تروریستی علیه مردم عادی، درصدد هستند تا جنگ داخلی و مذهبی را  در افغانستان شعله ور کند. همچنین  نسبت به تلاش¬ها  برای بی¬ثبات¬سازی افغانستان در بلند مدت  هشدار می¬دهیم. افغانها  برادران تاریخی و فرهنگی ما هستند  که می¬خواهند استقلال خود را بازیابی کنند  ولی آمریکا  به دنبال بی¬ثباتیِ بلند مدت  در این کشور است.  جمهوری اسلامی ایران  به مسئولیت خود در قبال مردم افغانستان  عمل خواهد کرد  ولی هوشیاری کل جهان اسلام  در این¬باره ضرورت دارد.

آنچه می تواند منجر به ثبات در افغانستان شود  و اوضاع این کشور را به سمت بهبود ببرد،  تشکیل یک دولتِ فراگیر و مشارکتی  در جهت تامین حقوق همه مردم این کشور  اعم از مرد و زن، پَشتون، تاجیک  هَزارَه و ازبک است.

آقای رئیس،

ورود هزاران آواره افغان به ایران در شرایط فعلی، بخش های مختلف کشورمان را درگیر کرده است. جمهوری اسلامی ایران  برای چندین دهه ثابت کرده که حامی و میزبان شایسته ای برای مردم عزیز افغانستان است  و در حد توان،  امکانات معیشتی،  بهداشتی و آموزشی را برای بیش از 3 و نیم میلیون پناهجوی افغان فراهم آورده است؛ لیکن به دلیل تحریمهای ظالمانه‌ اعمال شده علیه کشورمان، ظرفیت های اقتصادی موجودمان  جوابگویی به نیازهای فزاینده را  مشکل کرده است.  برای مواجهه با وضعیت آوارگان  باید مشورت‌ها و همکاری های تنگاتنگی را در دستور کار قرار دهند.

نمایندگان محترم،

ما به حمایت خود از برادران و خواهران افغان  با هدف کاهش آلام ایشان  ادامه می دهیم  اما مدیریت و حل این بحران  نیازمند اراده، اقدام و سرمایه گذاری همه کشورها   به ویژه کشورهای اسلامی است.  لازم است نهادهای بین المللی  و کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای کمک‌های سریع، مکفی و مستمر خود را به کشورهای میزبان آوارگان افغان  اختصاص داده  و به مدیریتِ جمعیِ ابعادِ انسانی این تحولات  کمک نمایند.  بر این اساس از کشورهای اسلامی انتظار داریم  از نفوذ خود در نهادهای بین المللی به منظور ترغیب کشورها و نهادها  به ارائه کمک های مالی  جهت ساماندهی سیل مهاجرین استفاده کنند.

در خاتمه  امیدوارم  این نشست بتواند نقش مهم خود را در تحکیم،  همبستگی و اتحاد میان ملت‌های مسلمان در راستای آزادیِ کاملِ سرزمین‌هایِ اشغالیِ فلسطین و تشکیلِ یک دولت مستقل فلسطینی در سراسر سرزمین‌های اشغالی  به مرکزیت قدس شریف  ایفا نموده  و گامی موثر در کاهش مشکلات  و آلامِ برادران افغانستانیِ ما باشد.

آمریکایی‌ها و رسانه‌های وابسته به آنها طی روزهای گذشته با موضع‌گیری‌های جهت‌داری مانند آمادگی برای اعمال تحریم‌های بیشتر و یا تهدید تلاش کرده  با تاکتیک ارعاب همزمان با مذاکره، ایران را برای امتیازدهی تحت فشار قرار دهد،

آمریکا قبل از آغاز دور جدید مذاکرات رفع تحریم‌ها در وین در اقدامی مغایر با ادعاهایش درباره داشتن حسن نیت ابتدا علیه 12 شخص و نهاد ایرانی تحریم‌های جدید اعمال کرد. بعد از آن روزنامه وال‌استریت‌ژورنال گزارش داد واشنگتن آماده است اجرای تحریم‌ها علیه ایران را سخت‌گیرانه کند.

بعد از آن مقام‌های دولت جو بایدن هم شب گذشته (پنجشنبه) در اظهارنظرهای جداگانه روی تشدید فشارها علیه ایران از طریق تحریم‌ها یا توسل به آنچه «گزینه‌های دیگر» خوانده می‌شد تأکید کردند.

درباره این فضای ارعاب دو نکته قابل توجه و شایان ذکر است. نخست اینکه، تحولات و رویدادهای گذشته کاملاً آشکار می‌کنند که این تهدیدها به جای آنکه برآمده از گزینه‌های واقعی آمریکایی‌ها باشند نشان‌دهنده دست‌های خالی آنها در مذاکرات است.

درباره تحریم‌ها، حتی مقام‌های دولت بایدن هم پیش از این اعتراف کرده‌اند که آمریکا همه توان تحریمی خود علیه ایران را به خصوص در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ به کار گرفته اما به هیچ نتیجه‌ای دست پیدا نکرده است.

از آن گذشته، آن‌طور که می‌دانیم تحریم به ویژه از آن جهت که علاوه بر گزندگی‌های اقتصادی‌اش بایستی با مولفه‌های روان‌شناختی همراه شده و اراده طرف مقابل را در هم بشکند مقوله‌ای زمان‌مند است. به این معنا که در یک بازه زمانی خاص بیشترین اثرگذاری را دارد و با گذشت زمان، اثراتش را از دست می‌دهد، زیرا اقتصاد کشور هدف به مرور راه سازگاری و همزیستی با شرایط تحریم را پیدا می‌کند.

لذا یکی از دلایل مانورهای شتابزده آمریکایی‌ها روی مقوله تحریم‌ها همین نگرانی از کند شدن تیغ تحریم‌ها با گذشت زمان است. از این جهت، آمریکایی‌ها با راه‌اندازی جنگ‌های روانی-رسانه‌ای، در واقع در پی آن هستند که یک ابزار فشاری که اثراتش رو به محو شدن است را هر چه سریعتر به قیمتی بالاتر به طرف مقابل بفروشند. تلاش طرف‌های غربی برای ایجاد حس اضطرار ساختگی در مذاکرات نیز احتمالاً از همین ناشی می‌شود. 

نکته دوم درباره فضای ارعاب آنکه، این اقدامات قطعاً بر فضای مذاکرات اثر منفی خواهد گذاشت و علاوه بر آنکه ادعاهای حسن نیت طرف مقابل را بیش از پیش زیر سوال خواهد برد باعث عقب‌نشینی تیم مذاکره‌کننده ایران از خواسته‌های مشروع خود نخواهد شد.  

تیم مذاکره‌کننده ایران به صراحت اعلام کرده که پیشرفت مذاکرات تنها در گرو توقف اقدامات مخرب آمریکا، دست کشیدن از ذهنیت فشار حداکثری و کنار گذاشتن تاکتیک‌های گذشته برای مطالبه «بیش از برجام» در ازای اعطای «کمتر از برجام» به ایران است. 

خواسته‌ها و مطالبات ایران، بر خلاف تبلیغات و عملیات روانی طرف‌های غربی ریشه در بافت کلی رفتار غرب در چارچوب برجام دارند و از واقعیت‌های زمینه‌ای تقطیع نشده‌اند. 

مثلاً ایران با توجه به اینکه آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شده خواستار معرفی شدن مکانیسمی است که ضمانت کند چنین نقض عهدی مجدداً تکرار نخواهد شد و برجام توافقی ماندگار و ضامن منافع دو طرف خواهد بود.

ناگفته پیدا است هر گونه توافق بر سر برجام تنها زمانی قابلیت ماندگاری خواهد داشت که با در نظر گرفتن تغییرات صورت گرفته در متغیرهای مربوط به هر یک از طرف‌ها به ساز و کارهایی برای تضمین انتفاع هر دو طرف با توجه به شرایط و معادلات جدید دست پیدا کند. 

طرف‌های غربی معمولاً هنگام بحث درباره اینکه شرایط پیرامون برجام نسبت به سال 2015 تغییر کرده به پیشرفت‌های هسته‌ای ایران اشاره کرده و عنوان می‌کنند که این پیشرفت‌ها موجب می‌شود که برجام حائز همان منافع توافق سال 2015 برای طرف غربی نباشد.

با این حال نکته‌ای که آنها از نظر می‌اندازند این است که شرایط انتفاع اقتصادی ایران از برجام هم دستخوش تغییر شده است. نباید فراموش کرد که برجام هم‌اکنون توافقی است که حزب جمهوری‌خواه آمریکا یک بار تهدیدهایش مبنی بر پاره کردن آن را عملی کرده و هنوز هم با زبان تهدیدهای گذشته درباره آن سخن می‌گوید و این واقعیتی است که بر ذهن هر بانک و شرکت غربی هنگام تعامل با طرف‌های ایرانی اثر خواهد داشت. چنین مسئله‌ای مگر در صورت در نظر گرفتن مکانیسم‌هایی برای حل و فصل آن برجام را به توافقی یک سویه تبدیل خواهد کرد و ماندگاری آن را زیر سوال خواهد برد.   

چندی پیش «جرارد آرود»، سفیر اسبق فرانسه در تهران به همین مسئله اشاره کرد و در توییتر نوشت: «حتی اگر برجام احیا شود هیچ شرکت غربی جرأت سرمایه‌گذاری به‌اندازه یک سنت در ایران نخواهد داشت و هیچ بانک غربی هم به‌دلیل تهدید بازگشت تحریم‌ها در سال 2025 مبادلات مربوط به ایران را تسهیل نخواهد کرد. یک بار بس است. ایرانی‌ها این را می‌دانند.»

جمهوری اسلامی ایران هر چند آمادگی خودش را برای رسیدن به توافق اعلام کرده اما تأکید کرده که از پیگیری منافع خود دست نخواهد کشید. نکته اساسی که در اینجا ذکر آن لازم است این است که برای ایران «نتیجه» مهم‌تر از «زمان» است.

همه مردم و مسئولین منتظر لغو تحریم‌ها هستند و این لغو تحریم‌ها هرچه زودتر انجام شود، بهتر است، اما تجربه نحوه رفع تحریم‌ در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما نشان می‌دهد چنانچه در مرحله مذاکرات محکم‌کاری‌های لازم صورت نگیرد نه تنها مشکل تحریم‌ها برطرف نمی‌شود، بلکه دستیابی به لغو تحریم‌ها در قالب برجام ناممکن می‌شود.

از مجموع آن چه گفته شد می‌توان به این نتیجه رسید که پیشرفت در گفتگوهای و توافق در وین در صورتی که آمریکا ذهنیت‌های پیشین را کنار بگذارد و به دنبال رسیدن به توافقی مبتنی بر برد-برد باشد در دسترس است. اینکه آیا آمریکا برای چنین امری آمادگی دارد چیزی است که در روزهای آینده معلوم خواهد شد.

به نقل از وال استریت ژورنال، یک مقام ارشد اروپایی روز جمعه در گفتگو با خبرنگاران روند مذاکرات وین را «منطقی» توصیف کرد.

این مقام ارشد اروپایی که وال استریت ژورنال به نامش اشاره نکرده است، در خصوص آخرین تحولات مرتبط با مذاکرات وین گفت: «احساس من این است که مذاکرات به نحوی منطقی پیش می‌رود.»

وی ادامه داد: «انتظار می‌رفت که یک دولت جدید، یک هیأت جدید [ایرانی] روزهای بیشتری را در ابتدای دور جدید صرف تبین دیدگاه‌های سیاسی خود کند و همین‌طور هم شد. آنها این کار را انجام دادند. سپس ما وارد جزئیات بیشتر شدیم. ما اکنون در مذاکرات در حال تعامل بر سر جزئیات بیشتر هستیم.»

این مقام اروپایی افزود: «مسلماً متن توافق 20 ژوئن [30 خرداد] یک مبنای مشترک برای کار [مذاکره] است. این متن هیچ‌یک از هیأت‌های مذاکره‌کننده را از ارائه پیشنهادات جدید برای تغییر آن منع نمی‌کند.»

وی در عین حال خاطرنشان کرد که در متن تدوین شده در ماه ژوئن نیز 7 یا 8 مورد باز وجود داشته که باید در مورد آنها مذاکره شود.

زينب کبري(س) عقيله بني هاشم، دانشمند بدون معلم، متفکر بدون استاد، دختر ارجمند علي بن ابيطالب(ع) و فاطمه زهرا(س) و همسر بزرگوار عبدالله بن جعفر از بانوان با فضيلت[1]  و قهرمان کربلاست.
او بود که پس از شهادت امام حسين(ع) سرپرستي اسراي کربلا را به عهده گرفت و از امام زين العابدين(ع) که به شدت بيمار بود، مراقبت کرد و ضمناً با خطبه‌هاي آتشين خود در کوفه و شام، يزيد و يزيديان را رسوا کرده و پيام امام حسين(ع) را به مردمان آن زمان رسانيد.
پيامبر اکرم(ص) در مراسم نام‌گذاري حضرت زينب(س) به شدت گريه کرد و فرمود: اين دختر به بلاها مبتلا مي‌شود و مصيبت‌هاي مختلفي بر وي وارد مي‌شود و ... به درستي که هر کس بر او و بر مصيبت‌هاي او گريه کند، ثوابش همانند ثواب گريه بر برادرانش (حسن و حسين و...) هست، سپس او را زينب ناميد.[2]
آنگاه فرمود: «به حاضران و غايبان وصيت و سفارش مي‌کنم که احترام اين دختر را پاس دارند، همانا اين دختر، شبيه حضرت خديجه(س) است»[3].
امام حسين(ع) درباره حضرت زينب(س) مي‌فرمايد: «به درستي که تو در حقيقت از درخت نبوت و از معدن رسالت هستي»؛ يعني گفتار و روش و منش تو، از مرکز نبوت و مخزن رسالت پيامبر اسلام(ص) نشأت مي‌گيرد.[4]
امام سجاد(ع) پس از خطبه غرّا، و آتشين و پر محتواي حضرت زينب(س) در کوفه در مقام تأييد علمي آن مخدّره خطاب به او فرمود: «بحمد الله تو دانشمند بدون آموزگار و انديشمند بدون استاد هستي»[5].
اين سخن بيانگر آن است که حضرت زينب(س) داراي علم لدنّي (خدادادي و غير اکتسابي) بوده و بدون اينکه علم را از کسي آموخته باشد، از چشمه جوشان وجودش مي‌جوشيد.[6]
سلوک زينب سلوک معنوي است به همين لحاظ است که بانوي بزرگوار اسلام زينب کبري(س) وقتي به او گفته شد چگونه ديدي خدا با شما چکار کرد ؟ چنين اظهار مي‌دارد که ما جز زيبايي چيزي نديديم، چون در معرض امتحان معشوق، عاشق سعي مي‌کند تمام مراحل را با هر سختي که باشد به جان و دل بخرد و به خواسته معشوق خويش نايل شود. از اين جمله حضرت زينب(س) مي‌توان استنباط کرد که آن بانوي مکرمه:
1. به يقين دانسته که انقلاب بزرگ حسيني در طول تاريخ به نتيجه بسيار گرانبها رسيده است.
2. در اين نهضت علاوه بر آثار مادي و ظاهري، آثار معنوي و ثمرات معنوي بسيار زيبا به دست آمد.

درس‌هايي که مي‌توان از حضرت زينب(س) آموخت


1. ايمان و تقوا:

حضرت زينب(س) در دامن پاک‌ترين و با ايمان‌ترين انسان‌ها رشد کرد و معارف الهي را آموخت و با تقويت ايمان خويش آن‌ها را در خود شکوفا ساخت. ايشان هميشه تقوا و پرهيزکاري پيشه مي‌کردند حيا و عفت را سرلوحه زندگاني خويش کرده بودند. شما نيز که در دامن يک خانواده مؤمن و متقي رشد کرديد، بايد همچون حضرت زينب(س) اصلي‌ترين و مرکزي‌ترين وسيله اسلام يعني ايمان را در خود تقويت سازيد و صفت تقوا، حيا و عفت را ملکه خود قرار دهيد تا مثل ايشان به قله‌هاي سعادت و کمال دست يابيد.

2. ثبات قدم و جانفشاني در راه هدف:

حضرت زينب(س) در راه اهداف عالي خويش هميشه ثابت قدم بود و در اين راه از جان و مال خويش دريغ نکرد. بدترين مصيبت‌ها را تجربه کرد از زندگي آرام و آسوده دست کشيد، سختي‌هاي سفر و جنگ را به جان خريد، عزيزترين کسان خود را در مقابل ديدگانش قطعه قطعه کردند، باز از آرمان‌هاي اصيل خويش دست برنداشت و در اين راه هميشه ثابت قدم باقي ماند.

3. وفاداري به ولايت الهي:

حضرت زينب(س) از بهترين موقعيت در مدينه برخوردار بود، اما حتي شوهر خويش را ترک کرد تا با امام خود يعني امام حسين(ع) همراه باشد. ايشان نه تنها از اين جهت که خواهر امام حسين(ع) بود محبت واقعي به ايشان داشت، بلکه از اين جهت که ايشان امام زمانش بود به ايشان عشق مي‌ورزيد و مطيع کامل ايشان بود. حضرت زينب(س) هميشه به امام خويش وفادار بود.

4. امانت‌داري:

کسي که در او شرط انصاف و عدل تحقق پيدا کند، مردم اشياء گرانقدر خود را نزد او به امانت مي‌گذارند. حضرت زينب(س) به خاطر دارا بودن اين شرط‌ها حافظ بسياري از امانت‌ها بود که بزرگترين امانت نزد ايشان حفظ وجود امام عصرشان يعني امام سجاد(ع) بود و ايشان در حفظ اين امانت تا سر حد جان کوشيدند و هيچ گاه او را تنها نگذاشتند. از ديگر امانت‌ها نزد ايشان حفاظت از عزت اسلام و خاندان آل محمد(ص) است؛ طوري که در رويارويي با عبيدالله به او سلام ندادند و او گفت که اين زن متکبر کيست؟ زنان گفتند: زينب کبري(س) دختر علي(ع) است همان که تو در جايش نشسته‌اي.
اما امانت بعدي حفظ و حراست از دين در تمامي مراحل به خصوص در سختي‌هاست.

5. صبر و شکيبايي:

در اين وادي نيز زينب سرآمد وسرافراز بود و از اين جهت نيز بهترين الگو براي بانوان و مادران شهيد و خواهران شهيد و... هست.

6. دانش و هوشمندي:

با بررسي عملکرد حضرت زينب و خطبه‌هايش به مقام عالمانه و معرفت و آگاهي ايشان مي‌توان پي‌برد. وقتي امام سجاد(ع) فرمود: اي عمه! به حق دانشمندي هستي که پيش کسي درس نياموخته، اين جمله خبر از هوش و دانش حضرت مي‌دهد.

7. عبادت و تهجد:

حضرت زينب(س) کسي بود که هيچ يک از زنان هم‌عصرش به پاي عبادت او نمي‌رسد، ما بارها در مورد نماز شب او شنيده‌ايم، آن هنگام که مصائب به او روي آورد و داغ عزيزان توان ايستادن را از او گرفت، در آنجا نيز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبي که واجب نبود، اما زينب کبري(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسي از زينب(س) در انجام محوري‌ترين اصل در زندگي يعني عبادت را در نهايت اخلاص و بندگي بجا آورند و تنها به واجبات اکتفا نکنند، بلکه مستحبات و نمازهاي شب را تا حد توان بجا آورند. در اين فضا است که مي‌توان شيران بيشه جهاد و تقوا را تربيت کرد و ايثارگري‌ها آفريد.

8. هدايت‌گري:

يکي از درسهايي که زينب به بانوان مسلمان مي دهد اين است که زنان در جهت دهي جامعه نقش بسزايي دارند. خداوند اين وديعه را در درون زنان به وديعه سپرده است با بررسي حرکت‌هاي زينب(س) در تصميم گيري‌ها، خطبه‌ها، حرف‌ها، سکوت‌ها و ... به نقش هدايت‌گريشان پي مي‌بريم.[7]

9. شجاعت و تدبير:

زينب کبري(س) آن بانوي قهرمان با شجاعت و تدبير رهبري نهضت را به عهده گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبير اهل بيت(ع) و دختران و زنان را اداره کرد تا به مقصد برسند؛ در اين راه به همه انسان‌ها درس‌ها آموخت.[8] زنان مسلمان مي توانند از زينب درس شجاعت وشهامت فرا بگيرند.[9]
10. دفاع از ارزش‌هاي اسلامي: اين درس مهم را بانوان مي توانند از سبک رفتاري زينب در مقابل زورگويان ستم پيشه فرا بگيرند ؛ حضرت زينب(س) از دين و ارزش‌هاي الهي دفاع کرد و در اين راه از جان و مال و فرزندان و عزيزترين کسان خود گذشت و بر غم فقدان آنان دلش را گداخت و به خاطر زنده ماندن دين و امر به معروف و نهي از منکر که برادرش براي آن قيام کرد و به آن عمل کرد.[10]

---------------------------
[1] . صادقي اردستاني، احمد، زنان دانشمند و راوي حديث، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ دوم، 1377ش، ص258.
[2] . قزويني، سيد محمد کاظم، زينب الکبري من المهد الي اللحد، قم، دارالانصار، چاپ اول، 1426ق، ص35 و 36.
[3] . محلاتي، ذبيح الله، رياحين الشريعه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، بي تا، ج3، ص38.
[4] . همان، ص76، به نقل از السيدة زينب، ص98.
[5] . مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، ص1403ق، ج45، ص164.
[6] . حضرت زينب(س) فروغ تابان کوثر، ص72.
[7] . رک:  بنت الشاطي ،زينب بانوي قهرمان کربلا ،ترجمه حبيب چايچيان ومهدي آيه الله زاده نائيني ؛تهران ،اميرکبير،ص 20 -30
[8] . همان
[9] . همان
[10] .همان

علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل با فیصل مقداد وزیر امور خارجه سوریه دیدار و در خصوص روابط دو کشور و مسایل بین المللی و منطقه ای گفتگو کردند.

ولایتی در این دیدار که بشار الجعفری معاون وزیر خارجه و اتباع خارجی این کشور نیز حضور داشت، ضمن تاکید بر روابط راهبردی دو کشور، بر ضرورت تمرکز ویژه به منظور ارتقاء و گسترش همه جانبه روابط ایران و سوریه تاکید کرد و گفت: راه ایستادگی و مقابله با دشمنان در سوریه  ادامه دارد و اتحاد کشورهای عضو جبهه مقاومت طی سالهای اخیر موجب شده که در این منطقه بسیار حساس که مورد طمع آمریکا و در گذشته انگلیس بوده،  بتوان در مقابل ادامه سلطه بیگانگان اقدامات موثر، موفق و بی سابقه ای را محقق کرد.

وی افزود: نتایج بسیار مفید و مبارکی که از شکل گیری مقاومت ایجاد شده، جهان اسلام را امیدوار کرده است که با مقاومت می توان ابر قدرتهای متجاوز را به خاک ذلت نشاند.

ولایتی یادآور شد: آنچه رئیس جمهور سوریه در طی سال های سخت اخیر در برابر تهاجم ناجوانمردانه ازحدود ۸۰ کشور در سوریه با محوریت آمریکا، صهیونیست و برخی کشورهای مرتجع منطقه انجام داده اند با حمایت ایران، روسیه،  حزب الله لبنان و از همه مهم تر مقاومت ملت شجاع سوریه در نوع خود بی نظیر است و بی تردید جبهه مقاومت ان شاءلله به پیروزی نهایی خواهد رسید.

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مقاومت یمن اشغالگران را شکست داده و به زودی آنان را وادار به عقب نشینی خواهند نمود و شاهد کشوری مستقل، مقتدر و حامی قدرتمند ارزش های اسلامی و منافع ملت رنج دیده این کشور خواهیم بود.

وی با اشاره به این که برخی کشورهایی که در گذشته جزء موثرین و مقصرین تحمیل یک تهاجم ناجوانمردانه از سوی سلطه گران بین المللی بودند اکنون خواهان برقراری ارتباطات هستند، افزود: این مهم نشان می دهد حتی وابستگان اجانب در منطقه و جهان اسلام نیز دریافتند دوره وادادگی و دلبستگی به بیگانگان گذشته است و صحت و درستی راهی که شما انتخاب کرده اید را مورد تاکید قرار می دهد. 

ولایتی گفت: بی تردید مردم لبنان هم بر مشکلاتی که آمریکا و عوامل مزدور آن در منطقه به وجود آورده اند پیروز خواهند شد و کماکان به عنوان پرچمدار استقلال و تمامیت ارضی لبنان، به مقاومت خود ادامه خواهند داد و این نوع مبارزه که حاصل اتحاد کلمه بین کشورهای جبهه مقاومت است، با آثار مثبت خود در سالهای اخیر می تواند الگویی برای همه جهان به خصوص ملت های مسلمان باشد که در تاریخ معاصر کم نظیر است.

در ادامه این دیدار فیصل مقداد وزیر خارجه سوریه نیز ضمن تشکر از حمایت های تهران از مردم و دولت سوریه و با اشاره به اهمیت کلیدی روابط دمشق و تهران، ملاقات روسای جمهور دو کشور را نقطه عطفی در روابط دانست و اظهار داشت: رابطه راهبردی دو کشور بسیار اهمیت دارد و با اتمام مقدمات لازم این ملاقات انجام خواهد شد.

وی با تبیین آخرین وضعیت میدانی و سیاسی سوریه، از تجاوز مستمر رژیم صهیونیستی و حضور نظامی و تحریم های غیرقانونی ایالات متحده به عنوان نقض حاکمیت و تمامیت ارضی آن کشور و منبع اصلی نا امنی و فشار اقتصادی نام برد و تاکید کرد: ملت سوریه با مقاومت همه جانبه خود این توطئه‌ها را شکست داده و خواهند داد. 

فیصل مقداد تصریح کرد: تعامل و همکاری جمهوری اسلامی ایران و سوریه یک پیام است برای نسل های آینده که ابعاد استراتژیک این رابطه قوی را درک کنند و اجازه دخالت به بیگانگان و ماجراجویان را ندهند.

وزیر خارجه سوریه با تاکید بر ضرورت خروج آمریکا از منطقه هم تاکید کرد: آمریکا در این منطقه آینده ای ندارد و باید خاک سوریه را ترک نماید.

بعد از اتمام نخستین دور مذاکرات رفع تحریم‌ها در وین، طرف‌های غربی بلافاصله در ادامه تلاش‌های مقصرنمایی که حتی قبل از شروع گفت‌وگوها کلید خورده بود، ایران را به طرح مطالبات زیاده‌خواهانه و خارج از چارچوب برجام متهم کردند. 

از جمله راهبردهای مقصرنمایی که مقام‌های دولت‌های غربی و امپراطوری‌های رسانه‌ای وابسته به آنها دنبال می‌کردند این بود که ایران بدون توجه به مسائل مطرح شده در شش دور قبلی گفت‌وگوهای انجام‌شده در وین مطالبات جدیدی را مطرح کرده که از برجام فراتر می‌رود. 

این در حالی است که تیم مذاکره‌کننده ایران اعلام کرده که متن پیشنهادی تهران مبتنی و براساس پیش‌نویس 6 دور قبل بوده و همان متن مبنا قرار گرفته و اصلاحات و پیشنهادهای مورد نظر ایران بر روی متن مشخص شده و ارائه گردیده‌اند. تهران علاوه بر این، تصریح کرده که برجام را مبنای مشترک گفت‌وگو می‌داند و به هیچ عنوان خواسته‌ای که ناقض چارچوب توافق باشد مطرح نکرده است. 

مطرح کردن این اتهام که جمهوری اسلامی ایران درخواست‌هایی بیشتر از برجام مطرح کرده در حالی صورت می‌گیرد که  در تمام این سال‌ها گره اصلی احیای توافق هسته‌ای، مطالبات فرابرجامی غرب و طرح ادعاهایی در زمینه برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه ای ایران بوده است. 

 از قضا اکنون، ایران در مذاکرات وین خواستار جلوگیری از همین رویه‌های نامتوازن و یک‌سویه‌ای است که غرب در گذشته دنبال کرده و به همین دلیل از طرف‌های برجامی خواسته به جای آنکه به دنبال تغییر در توافق باشند رفتارشان در اجرای توافق را تغییر دهند و به جای طرح انتظارات حداکثری و پایبندی حداقلی به توافق، دنبال پایبندی متوازن و دوسوگرایانه در اجرای توافق باشند. 

با این حال به نظر می‌رسد طرف‌های غربی در مکانیسمی فرافکنانه آنچه خود مبدع و آغازگر آن بوده‌اند را به ایران نسبت داده و تلاش  تهران برای جلوگیری از آن رویه‌های غیرمنطقی را مطرح کردن «مطالبات زیاده‌خواهانه» و «خارج از برجام» معرفی می‌کنند.

   فرابرجام اوباما

  اولین نشانه راهبرد گره زدن برجام به فرابرجام توسط طرف‌های غربی را می‌توان تنها یک روز بعد از اجرایی شدن توافق هسته‌ای مشاهده کرد، آنجا که خزانه‌داری آمریکا روز 27 دی‌ماه سال 1394 اعلام کرد که به بهانه برنامه موشکی تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرده است. 

اندکی بعد باراک اوباما در یک سخنرانی در روز 14 فروردین 1395 با گره زدن انتفاع اقتصادی ایران به مسائل موشکی و منطقه‌ای نشان داد که واشنگتن، برجام را نه یک توافق صرفاً در زمینه هسته‌ای، بلکه قطعه‌ای از یک پازل بزرگتر با چشم‌انداز عقب راندن ایران در حیطه‌های دیگر از جمله برنامه موشکی، سیاست خارجی و در نهایت مسخ شخصیت و هویت جمهوری اسلامی می‌بیند. 

 اوباما، در آن زمان در بحبوحه انتقادات شرکت‌های اروپایی از کارشکنی‌های دولت آمریکا در تسهیل روابط تجاری با ایران گفت: «توافق هسته‌ای برای توقف برنامه هسته‌ای ایران و انتقال مواد هسته‌ای بود که محقق شد. ایران تا کنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد. من نمی‌توانم قول بدهم ایران می‌تواند از این فرصت برای ورود به جامعه بین‌الملل استفاده کند.»

چندی بعد (ششم خردادماه 1395) «استفان مول»، هماهنگ‌کننده دولت اوباما برای اجرای برجام در شرایطی که امتناع خزانه‌داری آمریکا از صدور دستورالعمل کتبی درباره مراوده با ایران مورد انتقاد شدید بانک‌ها و شرکت‌های بین‌المللی قرار داشت اظهاراتی مشابه با اوباما مطرح کرد و گفت: «ایران برای اینکه به طور کامل از فرصت‌های اقتصادی ایجاد شده (بعد از اجرایی شدن برجام) بهره‌مند شود بایستی مسائل داخلی‌اش که بر روی تصمیم گیری‌های بین‌المللی اثرگذار است را هم حل و فصل کند که از جمله آن مسائل می‌توان به عدم وجود شفافیت در بخش‌های مالی و تجاری و همچنین اقدامات تحریک‌آمیز از قبیل آزمایش مکرر موشک‌های بالستیک اشاره کرد.»

فرابرجام ترامپ

جالب آنکه «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور سابق آمریکا هم هنگامی که خواستار خروج از برجام شد اساساً خواستار چیزی غیر از آنچه اوباما دنبال می‌کرد نبود. ترامپ منتقد برجام بود اما آنگاه که از او خواسته شد به‌صورت دقیقتر درباره‌ چرایی مخالفتش با برجام سخن بگوید، به فاکس‌نیوز این‌گونه پاسخ می‌دهد که «من با آن توافق (برجام)، می‌توانستم کنار بیایم اگر آنها (ایرانی‌ها) می‌گفتند خب پس دیگر با هم باشیم؛ اما آنها خلاف این عمل کردند و گستاخ‌تر شدند».

 درواقع ترامپ مشکل فی‌النفسه‌ای با برجام نداشت؛ او برجام را نه یک توافق بد، بلکه توافق کمی می‌دانست که باید بیشتر می‌شد؛ ترامپ مشخصا سه شرط را برای باقی‌ماندن در برجام تعیین می‌کرد: اولا موضوع موشکی و ثانیا مساله منطقه‌ای یعنی ایران نیز در چارچوبی قرار بگیرد که آمریکا می‌خواهد و ثالثا اصطلاحا Sunset Clause‌ها، یعنی در بندهایی که محدودیت‌های برجامی ایران قید زمانی دارد، این قید زمان برداشته و محدودیت‌ها دائمی شود.

درواقع ترامپ نیز همچون اوباما معتقد بود تا وقتی که ایران در این دو موضوع موشکی و منطقه‌ای نیز امتیاز ندهد، وارد فاز بهره‌مندی از منافع اقتصادی برجام نمی‌شد. 

فرابرجام بایدن 

 مقام‌های دولت بایدن بارها به صراحت گفته‌اند که قصد دارند از مقوله بازگشت به توافق به عنوان «سکویی برای دستیابی به یک توافق بهتر و قوی‌تر»، یعنی توافقی که در آن به مسائل موشکی و منطقه‌ای با ایران پرداخته می‌شود استفاده کنند. 

مثلاً «جیک سالیوان»، دی‌ماه 1399 به شبکه خبری سی‌ان‌‌ان گفت: ««رئیس‌جمهور بایدن گفته که اگر ایران به پایبندی به مفاد توافق برگردد، به نحوی که برنامه هسته‌ای ایران مجدداً مهار شود ما هم برمی‌گردیم اما این مسئله مبنایی برای مذاکرات بعدی خواهد بود.»   او در ادامه تأکید کرد که مسئله برنامه موشکی ایران باید یکی از موضوعاتی باشد که بر روی میز مذاکره قرار می‌گیرد.

او در مصاحبه‌ای چند ماه قبل‌تر هم گفته بود که چنانچه ایران خواستار رفع تحریم‌ها است باید ضمانت دهد که وارد مذاکره بر سر توافقات متعاقب بر سر مسائل موشکی و منطقه‌ای شود. او در آن مصاحبه گفته بود: «ایرانی‌ها باید واقع‌بین‌تر باشند. تصور کاهش عمده تحریم‌ها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانت‌هایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دست‌کم چارچوب‌های زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستی‌آزمایی و موشک‌های بالیستیک قاره‌پیما حل شده باشند، غیرعملی است.»

«وندی شرمن»، قائم مقام وزارت خارجه آمریکا هم هنگامی که برای تأیید صلاحیت در مجلس سنا حاضر شده بود تصریح کرد که بازگشت به برجام 2015 ممکن نیست. او گفت: « «من درباره ایران هوشیار هستم. سال 2021، مثل سال 2015 که برجام مورد توافق قرار گرفت نیست. مثل 2016 که برجام اجرا شد هم نیست. واقعیت‌های میدانی تغییر کرده‌اند. ژئوپولتیک منطقه تغییر کرده است.»

از مجموع این اظهارات در واقع اینطور برمی‌آید که دولت بایدن هم بازگشت به برجام را به عنوان فصلی برای جبران عدم اجرای تعهدات خود نمی‌بیند بلکه آن را «سکویی» برای مطالبه تعهدات بیشتر و تحمیل محدودیت‌های بیشتر در زمینه‌های موشکی و منطقه‌ای به ایران می‌بینند و این یعنی اینکه دولت بایدن، ادامه همان خط اوباما و ترامپ است. 

مطالبه ایران، تغییر رفتار غرب

هنگامی که ایران می‌گوید در مذاکرات وین به دنبال دستیابی به یک «توافق خوب» است منظور این نیست که تهران به دنبال ایجاد تغییرات در توافق قبلی و یا رسیدن به توافقی جدید با آورده‌های بیشتر از متن برجام است بلکه، به کلامی ساده، دنبال تغییر رفتار طرف‌های مقابل و ملزم کردن آنها به اجرای تعهداتشان به صورت کامل است. این درخواست ایران هم  نه برآمده از مفروضه‌های ذهنی بلکه مستند به کارنامه عملی 6 ساله طرف‌های غربی در اجرای برجام است.

در سوی مقابل،  آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان که تا کنون به هیچ یک از تعهداتشان در قبال ایران عمل نکرده‌اند هنوز سوادی ادامه مسیر غیرمسئولانه گذشته- یعنی مطالبه انتظارات حداکثری از ایران در ازای پایبندی حداقلی به برجام- را در سر می‌پرورانند و هر گاه با درخواست محکم ایران برای اجرای کامل برجام (و فقط برجام) مواجه می‌شوند از طریق ایجاد هیاهو ایران را به خواسته‌های زیادتر از برجام متهم می‌کنند. 

دور بعدی مذاکرات آشکار خواهد کرد جهان غرب بالاخره از این مسیر به عقب بازخواهد گشت یا خیر. 

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

خیلی خوش‌آمدید برادران و خواهران عزیز. جدّاً تشکّر میکنم از اینکه این بزرگداشت را اقامه کردید و این حرکت بسیار مفید را انجام دادید. قبل از آمدن به داخل حسینیّه دیدم نمایشگاه را؛ خدماتی که انجام گرفته، خدمات بسیار خوبی است. البتّه از این کارهای جنبی و حاشیه‌ای خیلی در این کنگره‌ها باید انجام بگیرد و ان‌شاءالله موفّق باشید که انجام بدهید.

استان ایلام در دوران دفاع مقدّس، یک دژ مستحکم بود. درست است که بعضی از شهرها و بعضی از مناطق این استان بین دو طرف جنگ، و یک برهه‌ای به دست خبیث منافقین دست‌به‌دست شد ، لکن این استان مثل کوه، مثل همان قلّه‌ی میمک -که بنده رفتم روی آن قلّه و از نزدیک دیدم کار رزمندگان عزیزمان را- در مقابل دشمنِ صدّامیِ خبیث ایستاد. اوّلاً از همه‌ جای کشور زودتر در معرض جنگ قرار گرفت؛ همان‌ طور که آقایان هم گفتند. دشمن قبل از اینکه به تهران و جاهای دیگر به طور رسمی حمله بکند، به ایلام حمله کرد. اوّلین شهید هم که همان شهید «شنبه‌ای»(۲) است که ایشان گفتند؛ قبل از شروع جنگ در ایلام به شهادت رسید، یعنی کلّ استان ایلام جزو اَلسّابقون در دفاع مقدّس است.

بعد هم حوادث کم‌نظیری در استان ایلام به وقوع پیوست که متأسّفانه مردمِ خودمان هم خبر  ندارند، چه برسد به دیگران و خارج و ملّتهای دیگری که مشتاقند حوادث کشور ما را بدانند؛ آنها که هیچ، حتّی مردمِ خودمان هم از خیلی از این قضایا خبر ندارند. یکی همین قضیّه‌ی بمباران مسابقه‌ی فوتبال بچّه‌ها است در سال ۶۵ -بیست‌وسوّم بهمن ۶۵- که این جوانهای ایلامی، دو تیم ایلامی برای بزرگداشت و به یادبود هفتمین سال پیروزی انقلاب، یک مسابقه‌ای به این عنوان درست کردند و تعدادی از مردم هم جمع شدند، تماشا میکردند؛ هواپیمای عراقی آمد بالای سر، از نزدیک یعنی با توجّه به اینکه اینجا چه [برنامه‌ای] هست -نه اینکه همین ‌طور بمب بیندازند و تصادفاً بخورد به زمین فوتبال؛ نه، با توجّه- اینجا را زد و ده‌ بازیکن شهید شدند، داور شهید شد، چند بچّه شهید شدند، بعضی از تماشاچیان شهید شدند؛ این حادثه‌ی کوچکی نیست، این حادثه‌ی بزرگی است؛ جا دارد که این‌ جور حوادث در ابعاد جهانی شناخته بشود، گفته بشود، تکرار بشود. این پیامِ مظلومیّتِ شهدای ورزشکار ما است؛ جرمشان این بوده است که برای [سالگرد پیروزی] جمهوری اسلامی و برای انقلاب، مسابقه تشکیل دادند.

صدّام خبیث به پشتوانه‌ی کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بی‌پروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز دَم از حقوق بشر میزنند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همه‌ی دنیا میدانند!‌ این ‌قدر بی‌حیائی و بی‌شرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ چه کسی باید این حقایق را بیان کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفه‌ی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. برای همین قضیّه‌ی ورزشگاه باید داستان، فیلم، کتاب، خاطره تولید بشود؛ این کارها باید انجام بگیرد.

یکی از خصوصیّات کم‌نظیر استان ایلام عبارت است از اینکه خانواده‌های دو شهید و سه شهید و چهار شهید و پنج شهید، همین‌ طور تا ده شهیدی که گفتند، در این استان هستند، حضور دارند؛ یک خانواده با ده شهید، یک خانواده‌ با نُه شهید، یکی با هشت شهید، چند خانواده با پنج شهید، با شش شهید؛ اصلاً گفتن اینها در زبان آسان است؟ تصوّرش هم انسان را دچار حیرت میکند. ایلام این ‌جوری است؛ از این خانواده‌ها حضور دارند که خب حالا گفتند که بعضی از کسانِ این خانواده‌ها در این جمع هم حضور دارید که خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را مشمول رحمت و لطف الهی بکند.

یکی از خصوصیّات دیگر ایلام، حضور همه‌جانبه‌ی همه‌ی قشرها بود؛ از عالِم برجسته‌ی فاضل آنجا، مرحوم آشیخ عبدالرّحمن حیدری (رحمة الله ‌علیه) -که در آن بالای میمک هم با ما بود؛ ما که آمدیم، مرحوم آشیخ عبدالرّحمن در همه‌جا [با ما بود]؛ بنده چند بار آمدم ایلام؛ چه قبل از ریاست جمهوری، چه بعد از آن، ایشان بودند- که تا حیات داشت در میدان جنگ بود، اسلحه می‌بست و به معنای واقعی کلمه آماده‌ی رزم بود، تا عشایر متعدّد ایلام، و مردم عادی ایلام؛ عدّه‌ای که اهل جنگ بودند در میدان حضور داشتند؛ عامّه‌ی مردم هم مقاومت [میکردند]. این را که یکی از آقایان گفتند که [مردم] از شهر مهاجرت نکردند، بنده به چشم خودم در شهر ایلام دیدم؛ هواپیماهای دشمن در یک موعد معیّنی می‌آمدند پشت سر هم شهر را بمباران میکردند، در آن وقت ایلام خلوت بود، کسی نبود، مردم میرفتند به  این بیابانها و جنگلهای اطراف و آنجا بودند، بعد که تمام شد، برمیگشتند به شهر. یعنی این رفتن بیرون شهر و برگشتن به شهر برای مردم یک کار عادی روزمرّه شده بود؛ امّا شهر را ترک نکردند، استان را، خانه را ترک نکردند، ایستادند.

آن وقت در زیر همین بمبارانها و در همین شرایط سخت است که یک نخبه‌ی نابغه‌ای مثل شهید رضایی‌نژاد(۳) تربیت میشود. شهید رضایی‌نژاد، شهید علم، شهید هسته‌ای که آن‌چنان رتبه‌ی علمی دارد که دشمن احساس میکند وجود این آدم برای جمهوری اسلامی مایه‌ی ترقّی و تعالی است و باید او را از بین ببرند؛ می‌آیند جلوی همسر و دختر خردسالش او را شهید میکنند. این دانشمند جوان دوره‌ی کودکی‌اش را  در همین بمبارانها و در همین شرایط سخت در ایلام گذرانده؛ یعنی فشار دشمن و فشار جنگ نتوانسته از بُروز استعدادهای این مردم چیزی کم کند؛ این خیلی مهم است. امثال این شهید رضایی‌نژاد عزیز که شهید علمند و مقامات علمی دارند، اینها مقامات معنوی هم دارند؛ دلیلش هم خود شهادت است؛ چون شهادت را به کسی ارزان نمیدهند.

این [کسی] که شهید شد، این که این رتبه‌ی شهادت به او داده شد، این یک مقدّماتی در وجود انسان، در باطن انسان، در عمل انسان لازم دارد که بدون این به انسان نمیدهند این رتبه را؛ و این جوان دانشمند این مقام معنوی را داشت که شهید شد؛ بدون آن نمیشد شهید بشود.

یک نکته‌ی مهم این است که خب، گفته میشود که استان ایلام سه هزار و اندی شهید تقدیم کرده و استانهای دیگر هم هر کدام به فراخور جمعیّت و وضعیّت خودشان شهدای زیادی را تقدیم کرده‌اند. مفهوم شهادت را بایستی ما درست درک کنیم. درباره‌ی مفهوم شهادت [باید درک کرد که] شهادت فقط قربانیِ جنگ شدن نیست؛ خب در دنیا کسان زیادی هستند که در جنگهای کشورهایشان شرکت میکنند و کشته میشوند؛ بسیاری از آنها هم مثلاً برای دفاع از مرزهای جغرافیایی کشورشان، به‌ عنوان یک انسان میهن‌دوست و میهن‌پرست این کار را میکنند -البتّه بعضی مزدورند امّا عدّه‌ای هم به این عنوان [کشته میشوند]- شهید ما این جوری نیست؛ مسئله‌ی رزمنده‌ی ما که وارد میدان جنگ میشود و حالا یا [کارش] به شهادت یا به جانبازی منتهی میشود یا نمیشود، فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست؛ او در دفاع از مرزهای عقیده، مرزهای اخلاق، مرزهای دین، مرزهای فرهنگ، مرزهای هویّت، در دفاع از این مرزهای مهمّ معنوی وارد میشود؛ البتّه دفاع از مرزهای جغرافیایی کشور هم چیز باارزشی است و ارزش محسوب میشود؛ امّا آن کجا و توأم شدن آن معنا با این معانی مهم و والای دیگر کجا! [مسئله‌ی] شهدای ما این است.

از این بالاتر اگر بخواهیم به مسئله‌ی شهادت نگاه کنیم، شهید ما در واقع مصداق و مظهرِ «اِنَّ اللهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة»(۴) است؛ یعنی جان خودش را دارد با خدا معامله میکند؛ شهید این است. یا آن آیه‌ی شریفه‌ی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِر»؛(۵) اینها با عهد خود، پیمان خود، با خدای متعال صادقانه رفتار کردند؛ شهید این است؛ یعنی [این] پیمان بستن با خدا است، معامله کردن با خدا است؛ لذا شما می‌بینید که رزمنده‌ی در میدان جهاد فی‌سبیل‌الله با رزمنده‌های متعارف دنیا فرق دارد. در میدان جنگ آن کسانی از شماها که بودید و آن وقت دیدید، حتماً مشاهده کردید، بعضی‌ها هم در کتابها خوانده‌اید که رزمنده‌ی مؤمن در دوره‌ی دفاع ‌مقدّس، همچنین در برخی از خطوط دفاعی دیگر مثل دفاع از حرم یا امثال اینها، وقتی که در حال مجاهدت در میدان جنگ است، اخلاصش بیشتر از حالت معمولی است، توکّلش بیشتر است، تواضعش بیشتر است، مراقبتش از حدود الهی بیشتر است.

در دنیا معمول است که وقتی یک لشکری پیروز میشود در یک شهری، برایشان غارت و چپاول و ظلم و این چیزها یک چیز عادّی است؛ اینجا نخیر؛ اینجا رزمنده‌ی مجاهد فی‌سبیل‌الله در میدان جنگ اگر پیروز هم بشود، اخلاصش و رعایت حدود الهی‌اش اندکی کم نمیشود، بلکه در حال پیروزی، به خاطر شکرانه‌ی پیروزی، این رعایتها بیشتر هم میشود. رزمندگان ما از دشمن که اسیر میگرفتند، همان دشمنی که اسیر ما را از وقتی که گرفته بود تا داخل آن اردوگاهی که اینها را نگه میداشتند، چند بار کأنّه اینها را میکشتند و زنده میکردند، از بس آنها را آزار میکردند -آنجا هم که خب معلوم بود در اردوگاه چه میکنند با آنها- همان آدمها وقتی که اسیر ما میشدند، اگر مجروح بود، رزمنده‌ی ما او را درمان میکرد؛ اگر تشنه بود، به او آب میداد؛ مثل خودش با او رفتار میکرد؛ اینها واقعاً یک چیزهای مهمّی است.

سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجسته‌ای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکته‌ی الهام‌بخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانه‌ای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمنده‌ی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند.

این یادبودی که شما فراهم کرده‌اید، بایستی گوش ما را به پیام شهیدان باز کند. شهیدان به ما میگویند: وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(۶) این راه، راهی است که خوف و حزن ندارد، ترس و اندوه ندارد؛ راه خدا است دیگر؛ در این راه بایستی ثابت‌قدم بود، در این راه بایستی با قدرت حرکت کرد، در این راه باید با وسوسه‌های دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد خود، اتّفاق خود، انگیزه‌ی خود، تلاش خود را بیشتر کند؛ پیام شهیدان به ما این است. مسئولین جمهوری اسلامی با شنیدن پیام شهیدان در این بزرگداشتها، بایستی احساس مسئولیّت بیشتری نسبت به آن امنیّتی بکنند که این شهدا برای ما فراهم کردند و در اختیار ما گذاشتند؛ همه باید احساس مسئولیّت بکنند و همه هم توجّه بکنیم که بدون تلاش، بدون مجاهدت فی‌سبیل‌الله، بدون تحمّل بسیاری از سختی‌ها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا [برای] ما هم اگر چنانچه سختی‌هایی هست، ان‌شاءالله تحمّل این سختی‌ها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند، به قلّه خواهد رساند.

امیدواریم که ان‌شاءالله خدای متعال همه‌ی شماها را موفّق و مؤیّد بدارد و شهدای عزیز ایلامی و همه‌ی شهدای کشور را مشمول رحمت و مغفرت خودش بکند و امام بزرگوار را که این راه را در مقابل ما باز کرد و این هدایت عمومی را در کشور به وجود آورد، ان‌شاءالله با اولیائش، با هادیان بزرگ دوران تاریخ، انبیا و ائمّه‌ی معصومین (علیهم السّلام) محشور کند و شماها را هم ان‌شاءالله خداوند موفّق کند.

این مطالبی هم که آقایان بیان کردند -این پیشنهادها و درخواست‌ها- البتّه عمدتاً کارهای دستگاه‌های اجرائی است، باید به آنها سفارش کرد؛ خود شما ان‌شاءالله دنبال کنید، ما هم سفارش میکنیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
 
در ابتدای این دیدار حجّت‌الاسلام والمسلمین الله‌یار کریمی‌تبار (نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در استان و رئیس شورای سیاستگذاری کنگره)، آقای محمّد نوذری (استاندار و رئیس ستاد اجرائی کنگره) و سرتیپ دوّم پاسدار جمال شاکرمی (فرمانده سپاه استان و دبیرکلّ کنگره) مطالبی بیان کردند.
شهید روح‌الله شنبه‌ای، در ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ و در زمانی که هنوز جنگ تحمیلی به صورت رسمی آغاز نشده بود، در مقابله با پیشروی نیروهای بعثی در منطقه‌ی مرزی بهرام‌آباد در شهر مهران به درجه‌ی رفیع شهادت نائل آمد.
شهید داریوش رضایی‌نژاد، در یکم مرداد ۱۳۹۰ در مقابل منزل خود ترور شد. 
سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۱۱؛ «در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای‌] اینکه بهشت برای آنان باشد، خریده است ...»
سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۲۳؛ «از میان مؤمنان مردانی‌اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنها در [همین‌] انتظارند ...»
سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۷۰؛ «... و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند.»

مولوی نذیر احمد سلامی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب، با اشاره به بیداری امت اسلامی در برابر توطئه های جهان غرب و خنثی نمودن اهداف منحرف استکبار جهانی، بیان کرد: دنیای غرب و رسانه های شیاطین و ایادی آنان، جریانات منحرف را راه اندازی می کنند که چه بسا امت اسلامی را از راه صحیح و درست خود منحرف سازند.

وی افزود:  امت اسلام باید با یک اتحاد و خرد جمعی به میدان آیند، زیرا دولتمردان غربی درصدد آن هستند که مسلمانان را از اهداف اصلی خود منحرف سازند و توطئه هایی که برعلیه مسلمانان انجام داده اند را به فراموشی بسپارند.

مولوی سلامی ادامه داد: از سویی دیگر علما ، اندیشمندان و نخبگان جهان اسلام باید وضعیت کنونی جهان اسلام را به درستی و مستمرا رصد و پیگیری کنند زیرا که هر نوع بی توجهی و سهل انگاری می تواند آسیب جدی را بر پیکر اسلام وارد کند که در آینده قابل جبران نباشد.
 
وی تصریح کرد: در جهت خنثی نمودن توطئه های دشمنان، امت اسلامی و خصوصا صاحبان قدرت در جهان اسلام با تکیه برمشترکات می توانند گروه ها و مراکز پژوهشی، تعیلم و تفسیر را در یک مسیر قرار دهند و با توجه به مشترکاتی که وجود دارد، کمک بسیار بزرگی برای مجمع جهانی تقریب باشند.

عضو شورای عالی مجمع تقریب افزود: از تمام امت اسلامی می خواهیم غبارشبهات را با عمل به دین زدوده و مسیر تقریب و وحدت را باز و هموار کنند و در مسیر اصلی اهداف وحدت و انسجام حرکت نمایند.
 

مولوی شرف الدین جامی احمدی عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت و امام جمعه تربت جام در ارتباط با لزوم توجه به تحکیم وحدت امت اسلامی، بیان نمود: در عصر حاصر نخبگان و اندیشمندان فراوانی وجود دارند که بر اثر تفرقه بین کشورهای اسلامی نمی توان آنان را گردهم آورد و از فکر و نوآوری آنان به نفع اسلام و مسلمین استفاده کرد.

وی افزود: خدواند متعال خود واحد است و امت اسلامی و بشریت را به وحدت و انسجام دعوت می کند؛ لازمه تقویت کشورهای اسلامی ، اتحاد و انسجام است؛ رهبری ایران اسلامی نیز به خوبی این مسئله را هدایت فرموده اند، در واقع کشوری متشکل از اقوام و قومیت های مختلف تحت ارشاد  مقام معظم رهبری یک ملت واحد با عنوان "ایران اسلامی" تشکیل داده اند؛ در زمان فعلی تنها کشوری که رهبری یکپارچه دارد و می تواند الگویی برای جهان اسلام و امت اسلامی باشد، کشور ایران اسلامی است و نمونه دیگری در هیچ یک از کشورهای اسلامی دیده نمی شود.

مولوی جامی در بخش دیگری از این گفتگو تصریح کرد: در صدر اسلام پیامبر اکرم(ص) امت را به انسجام و وحدت و عمل به فرامین وحی الهی دعوت و نصیحت می کردند؛ اتفاقی دیگر که در صدر اسلام انجام شده است، شکل گرفتن اخوت و اتحاد اسلامی بین مهاجرین و انصار بود.

وی در پایان تاکید کرد: اکنون اختلاف ، تشتت و انحرافات فکری که دنیای اسلام را مبتلا کرده است  و استکبار جهانی آن را دنبال می کند خطری برای آینده امت اسلامی است لذا توصیه می شود این وحدتی که با هزاران خون دل به ثمر نشسته است را پاسداری نماییم.

نخستین دور از مذاکرات رفع تحریم‌ها روز گذشته (جمعه) در شهر وین اتریش پایان یافت، اما تنها اندکی بعد از اتمام گفت‌وگوها، طرف‌های غربی و رسانه‌های نزدیک به آنها بازی مقصرنمایی با هدف  آغاز کردند.

«امانوئل ماکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه نخستین فردی بود که دیروز جمعه بعد از اتمام جلسه کمیسیون مشترک مدعی شد این دور از مذاکرات وین موفقیت‌آمیز نبوده و به احتمال زیاد دور بعدی این گفت‌وگوها در کوتاه مدت از سر گرفته نخواهد شد.

اندکی بعد از اظهارات ماکرون و مواضع مشابه سایر طرف‌‌های غربی یک دیپلمات ارشد ایرانی گفت که بن‌بستی در مذاکرات وجود ندارد و ایران پیشنهادات «مشخص و ملموس» خودش را به طرف‌های غربی داده و آنها را تشویق کرده با پاسخ‌های کتبی و ایده‌های جدید به مذاکرات بیایند.

«علی باقری»، معاون سیاسی وزیر امور خارجه و مذاکره‌کننده ارشد جمهوری اسلامی ایران هم تصریح کرد که حتی طرف اروپایی هرگز ادعا نکرده که پیشنهادهای ایران فاقد مبانی حقوقی بوده است.  او گفت: «اینکه طرف‌های اروپایی از پیشنهادهای ما رضایت نداشتند، درست است. اما نکته مهم این است که این پیشنهادها بر اساس مبانی مشترک بین دو طرف تدوین شده است؛ لذا آنها اعتراضی مبنی بر اینکه این پیشنهادها نامربوط است، نداشتند اما می‌گفتند این‌ها با دیدگاه‌های ما انطباق ندارند. من هم به آنها گفتم که این امر طبیعی است و قرار نیست که ما در مذاکرات مطالبی را بگوییم که مطابق با دیدگاه‌های شما باشد. ما مطالبی را بر اساس دیدگاه‌‌ها، منافع و سیاست‌های خودمان می‌گوییم، اما نکته مهم این است که این پیشنهادها بر اساس یک مبنایی است و آن مبنا مورد قبول طرف مقابل هم هست. روی این [موضوع] همه اتفاق نظر داشتند و هیچ‌کس و هیچ طرف اروپایی به هیچ وجه ادعا نمی‌کرد که پیشنهادهای ایران فاقد مبنای حقوقی و قانونی مورد قبول دو طرف است.»

وی در پاسخ به این سؤال که آیا فکر می‌کند طرف‌های اروپایی پس از بازگشت به مذاکرات پیش‌نویس جدیدی را به ایران ارائه خواهند کرد، اظهار داشت: «اشکالی ندارد. اگر طرف اروپایی هم پیش‌نویس بدهد، آن پیش‌نویس هم قابل مذاکره خواهد بود. اما شرط ارائه پیش‌نویس این است که آن پیش‌نویس مبتنی بر مبانی مشترک دو طرف باشد. اگر آن پیش‌نویس مبتنی بر مبانی مشترک نباشد، قاعدتاً دیگر پیشنهادی برای مذاکره و دستیابی به توافق نیست، بلکه برای گفتگویی است که معلوم نیست به چه نتیجه‌ای می‌رسد.»

این اختلاف در روایت را می‌توان در سایه بازی مقصرنمایی که رسانه‌ها و مقام‌های غربی سعی داشتند مذاکرات وین را با آن آغاز کنند، بهتر درک کرد. این رسانه‌ها و مقام‌ها، پیش از شنیدن نظرات طرف‌های ایران روی احتمال به ثمر ننشستن مذاکرات مانور می‌دادند.

به عنوان مثال خبرگزاری رویترز یکشنبه هفته گذشته از تاکتیک قدیمی‌اش یعنی استناد به منابع گمنام غربی برای القای این پیام که نباید انتظار چندانی از گفت‌وگوها داشت استفاده و تلاش کرد تیم مذاکره‌کننده جدید ایرانی را مقصر هر گونه شکست احتمالی در گفت‌وگوها نشان دهد.

پس از پایان مذاکرات هم هیأت‌های اروپایی که قرار است پیش‌نویس‌های ارائه‌شده از سوی ایران را در پایتخت‌های خود مورد بررسی قرار دهند در یک سناریوی پیش‌دستانه سعی کردند با طرح ادعاهایی مانند اینکه مطالبات ایران «زیاده‌خواهانه» یا «مغایر با برجام» بوده سعی کردند انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه رفتند تا اصطلاحاً از این طریق، فشارها بر تیم مذاکره‌کننده را افزایش دهند. 

نکته شایان توجه آنکه چین و روسیه، به عنوان شریکان کشورهای غربی در گروه 1+4، هیچ یک نه تنها مبنای استدلال‌های ایران را زیر سوال نبردند بلکه از آن حمایت کردند. مثلاً «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌‌المللی مستقر در وین گفت: « درخواست ایرانی‌ها برای دریافت ضمانت‌ها کاملاً واضح و موجه است. باید این اطمینان وجود داشته باشد که اقدام بدخواهانه‌ای که در زمان دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا از طریق سیاست فشار حداکثری انجام شد، تکرار نخواهد شد. همه این‌ها باید مورد بحث قرار گیرد.»

حتی برخی از تحلیلگران و مقام‌های سابق غربی هم با توجه به ناکارآمدی برجام از نگاه سرمایه‌گذاران و بانک‌های بین‌المللی در اثر خروج آمریکا از ایران  به ایران بابت درخواست ضمانت‌‌ها و تضمین‌هایی از طرف‌های غربی که بتواند تجارت مشروع بین‌المللی با ایران را تسهیل کند، حق‌ می‌دهند. 

مثلاً «جرارد آرود»، سفیر اسبق فرانسه در تهران روز گذشته، ضمن انتقاد از اینکه چرا دولت بایدن زودتر از این با رفع تحریم‌ها دیوار بی‌اعتمادی ایجادشده در اثر فشار حداکثری دوران ترامپ را نشکسته در توییتر نوشت: «حتی اگر برجام احیا شود هیچ شرکت غربی جرأت سرمایه‌گذاری به اندازه یک سنت در ایران نخواهد داشت و هیچ بانک غربی هم به دلیل تهدید بازگشت تحریم‌ها در سال 2025 مبادلات مربوط به ایران را تسهیل نخواهد کرد. یک بار بس است. ایرانی‌ها این را می‌دانند.»

با آنکه جزئیاتی از مفاد پیش‌نویس پیشنهادی ایران به گروه 1+4 منتشر نشده اما قابل پیش‌بینی است که درخواست‌های ایران مواردی را شامل می‌شوند که هدف آن ضمن حفظ مفاد توافق اصلی، تبدیل برجام از سندی یکجانبه و غیرمتوازن -که کفه تعهدات ایران بر کفه منافع اقتصادی‌اش سنگینی می‌کند- به قراردادی دوجانبه و متوازن و بالتبع، تضمین رفع واقعی تحریم‌ها به جای رفع نمایشی و سمبلیک تحریم‌ها است.

با این توضیحات، واکنش اروپایی‌ها که از سال 2015 به این سو با پایبندی حداقلی به برجام به دنبال تحمیل تکالیف حداکثری به ایران بوده‌اند قابل پیش‌بینی است. بدون شک، طرف‌های غربی با توجه به سیاست‌های کلانی که ضد جمهوری اسلامی دارند انتفاع اقتصادی ایران از برجام را به زیان خود می‌دانند.

بر همین اساس، بازگشت تیم‌های اروپایی به پایتخت به نوعی تکرار سناریویی پیش دستانه، برای مقصر جلوه دادن ایران در عدم نتیجه گیری از این دور مذاکرات است.  پیشنهادات دقیق و عملی ایران تا شروع دور بعدی مذاکرات پیش روی طرف های مذاکره به ویژه اروپا قرار خواهد داشت و باید دید این سه کشور اروپایی در دور بعد با چه دستورالعملی وارد مذاکرات خواهند شد.