emamian

emamian

یکشنبه, 30 آبان 1400 10:31

قرآن از منظر مسیحیان

هر چند کلیسا رسماً به وحیانیت قرآن اعتراف نمی‎کند و گاه کینه توزی ‎هایی هم نسبت به قرآن کریم در آثار نویسندگان و پژوهشگران مسیحی دیده می‎شود.[1] ولی با این‎حال در میان مسیحیان منصف و مطلع همیشه نشانه‎‎هایی از احترام به اسلام و مقدسات مسلمین دیده می‎شود؛ تا آن‎جا که پاپ ژان پل دوم که برخلاف پاپ فعلی، نسبت به اسلام دیدگاه احترام‎آمیزی داشت. در هنگام دریافت نسخه‎ای از قرآن کریم به‎عنوان هدیه، آن را بوسید و به این کتاب مقدس ادای احترام کرد. در نوشته زیر که آن را برای کتاب جدید خود «کتاب مقدس» آماده کرده‎ام و پیشتر به شکل محدود در اختیار برخی از دوستان قرار گرفته است، نمونه‎‎هایی برجسته از ارادت و احترام مسیحیان عرب به قرآن کریم دیده می‎شود.

اگر بخواهیم از قرآن در دیدگاه مسیحیان سخن بگوییم، با موضوعی بسیار گسترده و درازدامن روبه‎رو خواهیم شد؛ از مواضع لاهوتی و کلامی مسیحیت قدیم و جدید در کلیسا‎های مختلف، تا مناظره‎‎های علمی میان دانشمندان مسیحی و علمای مسلمان و از کلیسا‎های غربی کاتولیک و پروتستان، تا کلیسا‎های شرقی با مذاهب مختلف، هرکدام موضوعی مستقل و گسترده به‎شمار می‎آیند.

در این نوشتار به ‎صورت گذرا به موضوع قرآن کریم از دیدگاه نویسندگان و شاعران مسیحی لبنانی می‎پردازیم. نویسندگان و شاعرانی که در دهه‎‎های اخیر پیشتاز جریان‎‎های فکری و فرهنگی جامعه خود بوده‎اند و به‎دلیل تفاوت‎‎های بنیادین مسیحیت شرقی و مسیحیت غربی و به حکم ارتباط نزدیک و اختلاط با مسلمانان، قرآن کریم را شناخته و از آن بهره جسته‎اند.

در این ارتباط و آشنایی، مخصوصاً به سبب پیوند زبان عربی و جایگاه قرآن کریم چنان است که بسیاری از آیات قرآن در حکم امثال سائره درآمده؛ هم در کلام روزمره مردم کوچه و بازار به گوش می‎خورد و هم در سخنرانی‎‎ها و نوشته‎‎های روشنفکران و اساتید مسیحی لبنان، به آن‎ها استشهاد می‎شود و هستند افرادی از کشیش‎‎ها یا اساتید و اهل فکر که بخش‎‎های قابل‎توجهی از قرآن کریم را حفظ هستند و به تناسب بحث تلاوت می‎کنند! از این‎رو، در میان کتاب‎‎ها و نوشته‎‎های این شاعران و نویسندگان مسیحی، گاه آثاری دیده می‎شود که به‎سختی می‎توان باور کرد که صاحب آن مسلمان نباشد. در این‎جا تنها به نمونه‎‎هایی از این آثار اشاره می‎کنیم و قطعا بررسی همه این آثار با توجه به حجم نشریات و کتاب‎‎های منتشره در دهه‎‎های اخیر در محیط فرهنگی مسیحیت عربی ممکن نخواهد بود.

بسیاری از این افراد کسانی هستند که آثاری در بیان و روایت تاریخ اسلام منتشر کرده‎اند، همچون «جرجی زیدان» صاحب کتاب‎‎های مشهوری چون «تاریخ تمدن اسلامی». وی در این کتاب و دیگر آثار خود بار‎ها از قرآن کریم سخن می‎گوید و به‎عنوان مثال در فصل نزول قرآن و بعثت پیامبر اکرم(ص) داستان نزول وحی را به تفصیل شرح می‎دهد.

طبعاً موضع رسمی و دینی کلیسا مخصوصاً کلیسای کاتولیک مارونی، نسبت به قرآن کریم(مانند آنچه استاد حداد در چند جلد آثار خود درباره قرآن نوشته است) خوشایند مسلمانان نیست، لیکن اگر از مواضع رسمی و دینی بگذریم، آنچه در میان عموم مردم مسیحی می‎گذرد، شواهد فراوان از تعلق‎خاطر به قرآن کریم در متن زندگی مشترک اسلامی مسیحی نشان می‎دهد.

اسقف ارتدوکسی لبنان «جورج خضر» که خود بار‎ها در نوشته‎‎ها و آثارش، حتی در موعظه‎‎های روز یکشنبه کلیسا از آیات قرآنی تلاوت می‎کند! با ذکر خاطره‎ای از پدر «یواکیم مبارک»2 می‎گوید: «از او پرسیدم: چه شد که جوانی مارونی به مطالعات اسلامی کشیده شد؟! او پاسخ داد: پدرم که کشیش روستا بود مرا با خود برای خرید شیرینی به مغازه مسلمانی می‎برد که بر دیوار یک تابلو زده بود و من آن را می‎خواندم: «کلُوا مِنْ طَیبَاتِ مَا رَزَقْنَاکمْ وَاشْکرُوا لِلَّهِ إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ»(بقره، 172) از پدرم پرسیدم این چیست؟ گفت آیه‎ای از قرآن است؛ و این شرح و توضیح تا آنجا رسید که آینده مطالعات اسلامی مرا رقم زد. من خندیدم و گفتم: پس شیرینی‎‎های مسلمانان تو را به این عالم کشاند!»

دکتر «میشال کعدی» از نویسندگان و اساتید لبنانی می‎گوید: «زمانی‎که کودک بودم پدرم صبح‎‎ها رادیو را روشن می‎کرد و به آیات قرآن گوش می‎داد و روز خود را این‎گونه آغاز می‎کرد؛ و همواره به ما می‎گفت: انجیل و قرآن و نهج‎البلاغه را با هم داشته باشید و هدایت را از آن‎‎ها بخواهید.»

دکتر «جورج طربیه» می‎گوید: «پدرم صبح‎‎ها به قرآن صبحگاهی رادیو گوش می‎داد و به یاد دارم وقتی بسیار کوچک بودم، یک روز صبح زود از خواب بیدار شدم و دیدم نشسته و به رادیو گوش می‎دهد ـ و بعدها فهمیدم گویا تلاوت عبدالباسط بوده که بسیار دوستش داشت! ـ او مرا در دامان خود نشاند و به من گفت: پسرم گوش کن ببین چه نغمه‎‎های زیبا و دلنشینی دارد! این آیات قرآن در مدح و ستایش خداست.»

رویکرد توجه به قرآن کریم و مدح آیات الاهی آن، پس از دوران بیداری فرهنگی و آغاز شکل‎گیری جریان‎‎های قومی عربی(در واکنش به حاکمیت ترکی عثمانی) تشدید شد و نمونه‎‎های فراوانی از این‎گونه آثار به‎جای گذاشت. این رویکرد بیشتر بر حفظ و تقویت مبانی هویت عربی مسیحیان شرقی، مانند زبان، تأکید داشت.

بسیاری از نویسندگان برجسته مسیحی، آشکارا از قرآن کریم متأثر هستند و مشخص است که این کتاب بزرگ را بسیار خوانده و از آن بهره گرفته‎اند.«جبران خلیل جبران»، نویسنده جهانی و مشهور لبنانی، علاوه ‎بر این‎که گاهی مستقیما درباره قرآن کریم سخن گفته است، بار‎ها در آثار خود از تعابیری استفاده کرده یا آثار خود را به آن نامیده که از سیاق عبارات قرآن برگزیده شده‎اند؛ مانند اثر مشهورش «لکم لبنانکم و لِی لبنان» که متأثر از این آیه است؛ «لَکمْ دِینُکمْ وَلِی دِینِ».(کافرون،6) همچنین در کتاب ماندگارش «پیامبر» تأثیرپذیری او از قرآن کریم کاملاً مشهود است.

بسیاری از کتاب‎‎های ادبی عربی که از نمونه‎‎های آثار جاودان ادبی سخن می‎گویند، معمولا با نمونه‎‎های آیات قرآنی شروع می‎شوند؛[2] مانند کتاب «من ینابیع الحکمه» از شاعر مشهور و برجسته «خلیل مطران» که کتاب را با ذکر آیه شریفه «لا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ»(فصلت،42) شروع می‎کند و بیشترین حجم کتاب را به ذکر نمونه‎‎هایی از آیات قرآن اختصاص داده و آن‎‎ها را در موضوعات مختلفی چون امانت‎داری، نیکی به والدین، شکر، عدل و... تقسیم کرده است.

برخی از نویسندگان و پژوهشگران مسیحی که در این زمینه کار کرده‎اند، چنان به این موضوع پرداخته‎اند که در زمینه قرآن کریم و تفسیر قرآن، صاحب تخصص‎اند. دکتر«عادل تئودور خوری» کشیش لبنانی ساکن آلمان، که سال‎ها مشاور پاپ ژان پل دوم بود، از این گروه است و غیر از این‎که در آثار مختلف خود به قرآن کریم پرداخته، قرآن کریم را به آلمانی ترجمه کرده و علاوه ‎بر آن، یک مجموعه 12 جلدی در تفسیر قرآن کریم منتشر ساخته است! او یک‎بار با افتخار به این موضوع از من می‎پرسید: «چند نفر از علمای مسلمان سراغ‎داری که درباره قرآن کریم به زبان آلمانی کار کرده باشند یا چند نفر از علمای خودتان می‎شناسی که این‎قدر با متون مقدس ما مسیحیان آشنا باشند؟»!

در میان نویسندگان و شاعران مسیحی غیرعرب زبان، این‎گونه شهادت‎‎ها و گواهی‎‎ها فراوان و غیرقابل‎شمارش است؛ و حتی نویسندگان لبنانی هم در آثار متنوع و پراکنده در لابه‎لای مجلات و کتاب‎‎ها بسیار به این موضوع پرداخته‎اند. آنچه اینجا به آن اشاره می‎کنیم، تنها نمونه‎‎های در دسترس از این‎گونه گواهی‎هاست:

ـ «خلیل طوال» از نویسندگان و پژوهشگران قرن گذشته می‎نویسد: «قرآن بود که فکر را از قید و بند‎ها آزاد ساخت و عقل را از اوهام ر‎ها کرد و مشعل تمدن و دانش و علوم اجتماعی را روشن ساخت. آیا قرآن ابر‎های توهم را از عقل کنار نزد و درهای آزادی را برای اندیشه نگشود؟ آیا از مکارم اخلاق و صفات پسندیده سخن نگفت؟ آیا در صفحات خود از علوم و معارف گوناگون بحث نکرد؟ آیا حقوق انسان و وظایفش در زندگی و ازدواج و طلاق و قصاص و... را شرح نداد؟ چه دانش و معرفتی هست که قرآن از آن نگفته باشد و چه مشکل اجتماعی و انسانی هست که در قرآن مطرح نشده باشد؟»

ـ «شبلی شمیل» دانشمند و متفکر پرآوازه نیز هنگامی که سخن از اسلام به میان آمد، در قصیده‎ای چنین سرود: «من دین محمد را نپذیرفته‎ام، اما هرگز به آیات قرآن کفر نمی‎ورزم.»[3] وی پس از مدح فراوان رسول خدا(ص) می‎افزاید «هیچ دینی نمی‎تواند با پیشرفت‎‎های اجتماعی و علمی هماهنگ باشد؛ جز آیین قرآن.»

ـ «مارون عبود» نویسنده و دانشمند معروف لبنانی نیز در قصیده‎ای به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) به مدح حضرت پرداخته و در ضمن آن می‎گوید: «خداوند از آیات خود شهاب‎‎هایی بر تو فرو فرستاد که سپر‎های دروغ و بهتان را شکافتند و اگر این کتاب تو نبود، برای چنین مردمانی هیچ معجزه‎ای نمی‎یافتیم. این کتاب از دل صحرا نور هدایت و آبادانی را به همه‎جا برافشاند.»ـ* «ریاض معلوف» شاعر و ادیب لبنانی، نیز چنین می‎سراید: «اگر شعر راه نیابد، به قرآن کریم و آیات درخشانش راه می‎یابیم. قرآن کریم تمامی گوهر درخشان و عبرت‎‎ها و سخنان ارزشمند است؛ و ما گرچه بر آیین اسلام نیستیم، اما ناقوس کلیساهایمان در نغمه محبت و برادری با اذان مساجد همنوایی می‎کنند.»

ـ «رشید سلیم‎الخوری» معروف به شاعر قروی، نیز در قصیده‎ای که در مدح پیامبر اکرم(ص)سروده می‎گوید: «میلاد کسی است که خورشید هدایت از قرآن آسمانی‎اش طلوع کرده، نوری که از بیابان بر تمام هستی تابیده و تمدن را آغاز کرده است.»

ـ «بولس سلامه» شاعر معروف غدیر، نیز در داستان مفصلی که برای تاریخ اسلام می‎سراید، بار‎ها در سیاق ذکر حوادث تاریخی و موضوعات به آیات قرآن کریم اشاره می‎کند؛ از جمله در بیان مبعث رسول خدا(ص) می‎گوید: «هستی را سکوت و آرامشی فرا گرفت تا صدای زمزمه عطر‎های آسمانی به گوش‎‎ها بنشیند؛ ناگاه بانگ منادی به گوش رسید: إقرأ... و پژواک این نغمه ندای پیامبری را بازگرداند که با تمام وجود، هیبت این بانگ را حس می‎کرد: من نمی‎توانم بخوانم، جبرییل پاسخ داد: ‎ای محمد، به نام خدای بزرگ تکبیر بگو و صفحه هستی در همین چند ثانیه تغییر می‎کند. محمد(ص) پیامبر است و قرآن مجید، این آرزو و رؤیای قرن‎‎ها نازل شده است.»

ـ «امین ریحانی» نویسنده و اندیشمند پرآوازه مسیحی ـ عرب، نیز در برخی آثار خود از قرآن کریم سخن گفته؛ از جمله در پاسخ نامه‎ای از مرحوم کاشف‎الغطاء که او را به اسلام دعوت کرده در عین ردّ این دعوت می‎نویسد: «اما چه‎کسی می‎تواند کتابی را ردّ کند که در آن چنین آیات برجسته‎ای آمده است: «لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی»(انعام، 164)، «ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السَّیئَةَ»(مؤمنون، 96)، «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا»(بقره، 286)، «لَیسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَی»(نجم، 39) و ضمن ذکر آیات متعدد از قرآن کریم می‎افزاید: «بیا تا بر این آیات و امثال این‎‎ها در قرآن با تو دست بدهم.» و می‎گوید: «اگر اسلام و مسلمانان همه همین باشند، من هم به توحید و رسالت پیامبر(ص) شهادت می‎دهم.»

ـ «امین نخله» نویسنده و شاعر برجسته مسیحی، یکی دیگر از کسانی است که بار‎ها در آثار خود از قرآن کریم سخن گفته؛ از جمله یک‎بار تلاوتی از قرآن کریم را در منزل یکی از دوستان خود شنیده و به شکل مفصل آن را از جهت هنری و موسیقایی تحلیل می‎کند و می‎نویسد: «بعد از فوت شیخ محمد رفعت، گمان نمی‎کردم تلاوت قرآن کسی بتواند جانم را آن‎طور تازه کند تا اینکه روزی یکی از دوستانم آمد و گفت: تو همیشه از شیخ محمد حرف می‎زنی، امشب در منزل فلانی تلاوتی خواهی شنید که وجودت را از خوشی و خشوع لبریز می‎کند. و هنگامی که به آنجا رفتیم، دیدم جمعیت روبه‎روی قاری نشسته‎اند و او سوره هود را آغاز کرده است.»

وی سپس شرح می‎دهد که چگونه قاری صدای خود را به تناسب وصف طوفان تغییر داده تا وقتی که به عبارت «مَوْجٍ کالْجِبَالِ»(هود، 42) می‎رسد، فقط پنج سطر به شرح تلاوت قاری و احساس او در این دو کلمه اختصاص می‎دهد و سپس می‎افزاید: «و هنگامی که به تلاوت «یا بُنَی ارْکبْ مَعَنَا»(هود، 42) رسید، برای نشان دادن محبت پدری و نصیحت فرزند، صدای خود را نرم کرد و با آرامش خواند» و سپس به همین ترتیب از آیات بعد با شرح و تفصیل یاد می‎کند.

امین نخله همچنین در کتاب «اساتید نثر عربی» بخش دوم کتاب را به صدر اسلام اختصاص داده و آیات متعددی از قرآن کریم همچون سوره‎‎های مبارکه الرحمن و ضحی و بخش‎‎هایی از سوره‎‎های نجم و یوسف و هود را برگزیده است. وی در آغاز این بخش می‎نویسد: «نثر عربی با قرآن به فراتر از اندیشه صعود کرد و به‎جایی رسید که نمی‎توان گردن افراشت. قرآن در بلاغت و لفظ و شیرینی مقاطعش و ترکیب معانی‎اش معجزه است و هیچ کلامی در عربی از این جهات به پای قرآن نمی‎رسد و به گمان ما دلیل اعجازش این است؛ نه بنا به‎نظر بعضی ارزش موضوعات، یا بنا به رأی گروهی دیگر خبردادن از غیب! پس نمی‎توان کتابی درباره نثر عربی به خوانندگان تقدیم کرد بدون آن‎که پاره‎ای از نور قرآن در خود داشته باشد. برای همین تصمیم گرفتیم این کتاب را با سوره الرحمن آغاز کنیم که به آن عروس قرآن می‎گویند؛ چنانکه در مجمع‎البیان از پیامبر(ص) نقل شده که: هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن الرحمن است.» جالب این‎جاست که این نویسنده مسیحی سپس عبارات متعددی از کتاب «إعجاز القُرآن» باقلانی نقل می‎کند و به تفصیل درباره اعجاز قرآن سخن می‎گوید.

اما اثری شگفت‎تر از این‎‎ها از «حلیم دموس» شاعر و ادیب لبنانی است که در کتاب «یقظه الروح» به معرفی تمامی سوره‎‎های قرآن کریم پرداخته است! وی در قصیده‎ای طولانی با نام «سرود قرآن» 228 بیت به تعریف ویژگی‎‎های هر سوره و نمونه‎‎هایی از عبارات قرآن کریم می‎پردازد. [4] شاید در میان خود مسلمانان تاکنون کسی به چنین موضوعی نپرداخته باشد که این شاعر مسیحی به آن اهتمام کرده است!

باز هم نمونه‎‎های از این دست در آثار نویسندگان مسیحی لبنانی دیده می‎شود و گاه چنان فراوان است که نمی‎توان از آن قطعه‎ای برگزید و نقل کرد. مرحوم«سلیمان کتانی» که 9 جلد کتاب درباره پیامبر و اهل بیت ـ از رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا تا امام کاظم(ع) تألیف کرده، بار‎ها در نوشته‎‎های خود به ویژه در کتاب «محمد شاطئ و سحاب» از قرآن سخن می‎گوید و به آیات قرآن استشهاد می‎کند؛ و مرحوم«نصری سلهب» که سه جلد کتاب در حوزه دین اسلام نوشته، بار‎ها در این آثار مخصوصاً کتاب«فی خطی محمد» و نیز در کتاب«فی خطی الإمام علی» آیات قرآن کریم را نقل می‎کند.

این موضوع در زندگی روزمره نخبگان مسیحی به‎وضوح دیده می‎شود. بار‎ها در کتابخانه و روی میز کار این‎گونه اشخاص، قرآن کریم را به‎عنوان کتابی برای مراجعه مداوم و مکرر دیده‎ام و از یاد نمی‎برم که دوستی از کشیش‎‎های کاتولیک، مدتی از من فایل قرآن کریم را برای موبایل خود طلب می‎کرد تا این‎که آن را دانلود کرده و برایش فرستادم.

ملاحظه این نمونه‎‎ها در عین اینکه امیدبخش و شورانگیز است، در همان حال از یک‎سو ظرفیت عظیم این کتاب آسمانی و معجزه جاوید را نشان می‎دهد که به تعبیر حدیث شریف «فی کل زمان غضٌ جدیدٌ» [5] همیشه تازه و باطراوت است و از سوی دیگر، کوتاهی و قصور ما در مقابل این اشتیاق و آمادگی و پذیرش مخاطب گسترده و جهانی را یادآور می‎شود. این تجربه‎‎ها در واقع به ما نشان می‎دهد که این گنج بی‎پایان هنوز چقدر گوهر‎های ناشناخته و نایافته دارد که به اقتضای هر زمان و به تناسب پیشرفت دانش بشری باید بازیابی و عرضه شوند که«و فی بطنه بطناً إلی سبعه أبطن»[6]

هرچند که همه حقایق این کتاب مبارک جز با ظهور حقیقت قرآن و قرآن ناطق، ولی خداوند، امام عصر(صلوات‎الله و سلامه علیه) آشکار نخواهند شد و تنها آن بزرگوار است که می‎تواند با آب گوارای ذکر، تشنگان حقیقت را در سراسر گیتی سیراب کند، اما این وظیفه ما را نفی نمی‎کند که فرمود:«انکم لا تقدرون علی ذلک و لکن أعینونی...؛ درست است که نمی‎توانید چون من باشید، لیکن اندکی مرا یاری کنید»![7]

 

پی نوشت ها:


[1] حجت‎الاسلام دکتر زمانی در کتاب ارزشمند خود »مستشرقان و قرآن» به تفصیل این موضوع را مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.

[2] از این نمونه است کتاب «اعلام الفلسفه العربیه» از آنتوان کرم و کمال یازجی که به‎عنوان کتاب درسی استفاده می‎شد و در سرآغاز نمونه‎‎های متون عربی آیات برگزیده از قرآن کریم را ذکر کرده. همچنین پدرحنا فاخوری محقق و نویسنده مشهور در کتاب «الجامع فی تاریخ الأدب العربی» به شکل مفصل درباره ویژگی و مضامین آیات قرآن کریم سخن گفته است.

[3] مطلع این قصیده چنین است: إنی و إن أنکرت دین محمد لا أکفرن بمحکم الآیات ببلاغه القرآن قد خلب النهی و بسیفه أخنی علی الهامات.

[4] در این مجموعه دو سوره إنشراح و تین جا افتاده‎اند. در عوض دو بیت در آغاز قصیده و دو بیت در پایان به‎عنوان مقدمه و خاتمه اضافه شده است. به ‎نظر می‎رسد که در هنگام حروفچینی و چاپ متوجه حذف این دو سوره نشده‎اند و شماره قطعات را بر اساس 114 تنظیم کرده‎اند.

[5] فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ (بحارالأنوار، ج 2، ص 280)

[6] این حدیث شریف می‎گوید قرآن لایه لایه است. در ورای ظاهر و پوست خود، مغز و باطنی دارد و در آن نیز لایه‎‎های دیگر تا هفت لایه و مغز تا هفت بطن. در برخی روایات این تعبیر به صورت «هفتاد لایه» ذکر شده است.

[7] بحارالأنوار، ج 33، ص  473.

 اهمیّت اُنس با قرآن

امروزه انسان در معرض آماج حملات روحی و روانی قرار دارد و نگرانی‎های فراوانی او را احاطه کرده، وحشتِ تنهایی در همه حال انسان را تنها نمی گذارد. او به شدّت نیازمند انیس و مونس است که در کنار او آرامش یابد. نگرانی شدید او از تنهایی و بی کسی، در همه حوادث دوران زندگی، روح و روان او را می‎آزارد. قرآن کریم مونسی است که در شرایط عادی و نیز در بحران ها و سختی های زندگی می تواند بهترین همدم انسان باشد؛ امام سجّاد(ع) می‎فرماید: «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی؛[1] اگر همه مردم ما بین مشرق و مغرب بمیرند و هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، وقتی قرآن با من باشد، هرگز از تنهایی وحشت نمی کنم».

 رسول خدا(ص) درمان همه مشکلات را در قرآن می داند ومی فرماید:هر گاه کارها چون شب ظلمانی برایتان مشتبه و تاریک گردید به قرآن پناه ببرید؛ چون او شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاهدی است که تصدیق شده است. هرکس او را رهبر خویش گرداند، وی را به بهشت رهنمون می سازد و هرکس بدان پشت پا زند، به جهنّم سوقش می دهد. قرآن روشن ترین راهنما به سوی بهترین راه‎هاست.[2]

 آری، قرآن بهترین مونس انسان در تنهایی ها و نگرانی‎های زندگی است که جلوه‎ای از علم و حکمت پروردگار و نشانگر عظمت خداوند متعال است. انس با قرآن، همراه شدن با گنجینه بی پایان و در اختیار داشتن برنامه جامع و کامل یک زندگی سعادتمندانه است که همه در پی آنند، ولی نمی دانند که در کنارشان قرار دارد و به قول معروف: یار در خانه و ما گرد جهان می‎گردیم.

 چنانچه ما مسلمانان با قرآن مأنوس نشویم و به آن عمل نکنیم، مورد شکایت و عتاب رسول خدا(ص) قرار خواهیم گرفت که فرمود: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛[3] پروردگارا! قوم من قرآن را رها کرد»

آداب انس با قرآن

1.رعایت حقّ تلاوت

یکی از مهمترین شیوه‎های انس با قرآن رعایت حقّ تلاوت است که در قرآن فرموده:کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده ایم آن را چنانکه شایسته آن است می خوانند، آنها به پیامبر اسلام ایمان می آورند و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.[4]

2.رعایت حرمت قرآن

 پیامبر(ص) فرمود: یا حملة القرآن! تحبّبوا إلی اللَّه بتوقیر کتابه، یزدکم حبّا و یحببکم إلی خلقه[5]

 ای حاملان قرآن! با نگاه‎داشتن حرمت قرآن، خود را محبوب خدا سازید، که در این صورت، بیشتر شما را دوست خواهد داشت و محبوب مردمانتان خواهد ساخت. پیامبر(ص) فرمود: «قرآن از همه چیز، جز خدا، برتر است؛ پس هرکه قرآن را پاس دارد خدا را پاس داشته است و هرکه قرآن را پاس ندارد، احترام خدا را سبک شمرده است.[6]

 نمونه‎ای از تکریم ظاهر قرآن را می خوانیم: امام خمینی به‎طور معمول در حسینیّه جماران روی صندلی می نشست، ولی یک روز وقتی وارد حسینیّه شد، با اینکه صندلی در جای خود بود، روی زمین نشست؛ زیرا آن روز نفرات ممتاز مسابقات قرآن آمده بودند و قرار بود در آن جلسه چند آیه از قرآن تلاوت شود.[7] روزی دیگر امام خمینی طبق معمول روی صندلی نشسته بود، که قرآنی آوردند و روی زمین گذاردند، امام وقتی متوجّه شد، بی درنگ آن را برداشت، روی میزی که در کنارش بود، گذاشت و فرمود: «قرآن را روی زمین نگذارید.[8]

3.رعایت ترتیل

 خداوند در قرآن فرموده است: «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً»[9] و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان! ترتیل در قرآن، خارج کردن کلمه از دهان با سهولت و به شیوه درست است، که از آداب قرائت است.

4.با صوت زیبا خواندن

پیامبر(ص) فرمود: «لِکُلِّ شَی ءٍ حِلْیةٌ وَ حِلْیةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَن»[10] هرچیزی زینت و آرایشی دارد و زینت قرآن هم با صوت زیبا خواندن است.

 اهل بیت (ع)خود نیز چنین بودند و قرآن را با صوت زیبا می خواندند. نوفلی گوید: در نزد حضرت امام هادی (ع) از صدا و آهنگ خوش گفت وگو کردم، فرمود: امام سجّاد(ع) قرآن تلاوت می کرد و گاهی مردم از صدای زیبای او بی‎هوش می شدند، و اگر امام اندکی از صدای زیبای خود را ظاهر کند مردم طاقت شنیدن آن صوت زیبا را ندارند. گفتم: آیا پیامبربا مردم نماز نمی خواند و صدای خود را به تلاوت قرآن بلند نمی ساخت [پس چرا مردم بی‎هوش نمی شدند]؟ فرمود: رسول خدا(ص) به اندازة طاقت مردمی که پشت سر او بودند صدای خود را آشکار می ساخت.[11]

5.مداومت بر انس

 حضرت صادق(ع) فرمود: «فردی سوره ای از قرآن را فراموش می کند، روز قیامت همان سوره در درجه ای از درجات بر او مشرّف می شود و می گوید: السّلام علیک. او در پاسخ می گوید: و علیک السّلام، تو کیستی؟ می گوید: فلان سوره ای هستم که مرا واگذاشتی و ترکم نمودی، اگر نگاهم می داشتی تو را به این درجه می رساندم». آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «بر شما باد به قرآن تا آن را فرا گیرید که بعضی از مردم آن را می آموزند تا گفته شود: فلانی قاری است. و برخی آن را می آموزند و هدفشان تنها صداست که گفته شود: فلانی خوش صوت است، در اینها خیری نیست؛ امّا برخی هم قرآن را می آموزند و شبانه روز بر این کار مداومت دارند و برایشان فرقی نمی کند که کسی این را بداند یا نداند.[12]

مهم ترین شرط انس با قرآن

 گاهی ممکن است این سوال پیش بیاید که چگونه برخی انسان‎ها که انس با قرآن دارند، از آن بهره نمی برند و در عمل، انس با قرآن را نشان نمی دهند؟ امام محمّدباقر(ع) در پاسخ این پرسش، انس‎گیرندگان با قرآن را سه گروه معرّفی می فرماید که دو گروه اوّل هرگز از انس با قرآن بهره مند نمی شوند مگر بهره اندک مادی، ولی گروه سوم بهره واقعی و معنوی را از قرآن خواهند برد. آن حضرت می فرماید:قاریان قرآن سه دسته اند؛ 1.شخصی که تلاوت و انس با قرآن را ابزاری برای کسب سرمایه مادّی و یا کسب موقعیّت در نزد حاکمان و یا مایه فخر و مباهات در میان مردم قرار دهد. 2. شخصی که با تلاوت و انس با قرآن، آداب ظاهری را رعایت کرده، ولی حدود و شرایط و دستورهای واقعی آن را اهمیّت نداده و ضایع می‎کند (انس صوری با قرآن دارد). 3. کسی که قرآن را بخواند و دوای آن را بر دردهای دل و دین خود قرار دهد. او با قرآن شب زنده‎داری می‎کند، عطش معرفت و معنوی‎اش را با قرآن فرو می نشاند. در مساجد با قرآن قیام می کند، برای قرآن از بسترش جدا می‎شود. پس دفع بلا، نابودی دشمنان، نزول باران رحمت از آسمان و پیروزی بر مخالفان همه را خداوند به خاطر عظمت و جایگاه رفیع این گروه سوم انجام می دهد. امام باقر(ع) در پایان با نهایت تأسّف فرمود: «به خدا سوگند، قاریان از نوع سوم خیلی کمیاب است، کمیاب‎تر از کبریت احم.[13]

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش***ولی دام تزویر مکن چون دگران «قرآن» را

 پیامبر اکرم (ص) برخی از تلاوت کنندگان قرآن را به شدّت نکوهش می کند و می فرماید: رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یلْعَنُهُ؛[14] بسا قاریان قرآن که قرآن آنان را لعن می کند.

همان طوری که برخی افراد با پیامبر(ص) بودند، ولی از محضر آن حضرت بهره نبردند، عدّه ای هم ممکن است در ظاهر با قرآن باشند، امّا از معارف بلند آن سودی نبرند و از قرآن به عنوان ابزاری برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش استفاده کنند.

 در این زمینه روایات هشدار دهنده فراوانی از اهل بیت(ع) به ما رسیده است که توجّه قاریان، عالمان و اصحاب قرآن را می‎طلبد که چگونه از این سرمایه معنوی بهره ببرند و این فرصت طلایی را به ثمن بخس نفروشند. البتّه انس حقیقی با قرآن هرگز پشیمانی ندارد؛ زیرا در آن صورت تمام وجود انسان و حرکات و سکناتش وحیانی و الهی خواهد شد، وگرنه قرائت صوری که قرائت و انس نیست.

مراحل انس با قرآن

 در اینجا ما از مرحله پایین انس با قرآن آغاز می‎کنیم و به‎سوی کامل‎ترین مرحله انس پیش می‎رویم که ان‎شاء الله به همه مراحل زیر توفیق یابیم:

1.نگهداری در خانه

 امام صادق(ع) فرمود: «إنَّهُ لَیعْجِبُنِی أَنْ یکُونَ فِی الْبَیتِ مُصْحَفٌ یطْرُدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الشَّیاطِین»[15] من خوش دارم قرآنی در خانه باشد و خداوند شیاطین را به واسطه آن از خانه دفع کند. البتّه در مورد کسانی این مرحله مناسب است که بیش از این نمی توانند استفاده کنند؛ وگرنه قرار دادن قرآن در خانه، بدون بهره برداری معنوی از محتوای آن، مورد نکوهش است و روز قیامت شکایت قرآن را در پی خواهد داشت.

2.نگاه به خطوط قرآن

انس با قرآن مراتبی دارد و کمترین مرحله انس با قرآن، نگاه کردن روزانه به قرآن است که همین نگاه کردن بدون خواندن، جزو عبادات مستحبّی محسوب شده و ثواب دارد. پیامبر(ص) دراین باره فرمود: «النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ مِنْ غَیرِ قِرَاءَةٍ عِبَادَة؛[16] نگاه کردن به خطوط قرآن بدون خواندن آن عبادت است».

3.سکوت هنگام قرائت

خداوند متعال از دیگر مراحل انس با قرآن را رعایتِ سکوت، هنگام قرائت آن بیان می‎کند و دستور می‎دهد که: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»[17]؛هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت خدا شوید!

4.استماع تلاوت قرآن

از مراحل مهم انس با قرآن گوش دادن به تلاوت قاری است که برکات مادّی و معنوی فراوانی به همراه دارد که ما تنها به نقل یک روایت بسنده می‎کنیم؛ حضرت علی بن الحسین(ع) فرمود:هرکس تنها یک حرف از قرآن را گوش کند هرچند آن را قرائت نکند، خداوند برای او یک حسنه می نویسد و یک گناه از او محو می کند و یک درجه بالایش می‎برد.[18]

5.تلاوت با نگاه و بدون تلفّظ

امام سجّاد(ع) در روایتی می فرماید: «مَنْ قَرَأَ نَظَراً مِنْ غَیرِ صَوْتٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً»؛[19] هرکس با نگاه و بدون صوت و تلفّظ، قرآن بخواند، خداوند برایش در برابر هر حرفی حسنه ایی می نویسد و گناهی را از او محو می کند و درجه او را بالا برد.

6.قرائت از روی مصحف

قرائت قرآن مرحله‎ای از مراحل انس با قرآن است، امّا کامل نیست. قرائت ممکن است از روی مصحف باشد و ممکن است از حفظ خوانده شود. رسول خدا (ص) فرمود:

 لَیسَ شَی ءٌ أَشَدَّ عَلَی الشَّیطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ الْمُصْحَفِ نَظَرا؛[20] هیچ چیزی بر شیطان دشوارتر از قرائت قرآن از روی آن نیست.

 امام صادق(ع) هم فرمود:هرکه قرآن را از روی آن بخواند، از دیدگان خود بهره مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آن دو کافر باشند.[21]

7.تلاوت قرآن

تلاوت قرآن، متابعت از قرآن در قرائت و دنبال کردن معانی و پیروی در عمل است؛ پس هر تلاوتی، قرائت می‎باشد، امّا هر قرائتی تلاوت نیست؛ اصولاً تلاوت در مواردی به‎کار می‎رود که مطالب قرائت‎شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد. خداوند می فرماید:الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ؛[22]کسانی که به آنان کتاب دادیم آن را به حق تلاوت می‎نمایند؛ چرا که به آن ایمان دارند.

 رسول خدا(ص) هم در معنای تلاوت در این آیه فرمود: «حقّ تلاوت، یعنی پیرویِ راستین در عمل و تبعیّت راستین از فرامین قرآن».

 تلاوت قرآن از آثار مادّی و معنوی برخوردار است که برخی از آنها را آیه زیر یاد آور شده است: کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند، تجارتی (پرسود و) بی زیان و خالی از کساد را امید دارند *آنها این اعمال صالح را انجام می دهند تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است.[23]

8.تدبّر در آیات

 از مراحل بالای انس با قرآن تدبّر در آیات قرآن است، که قرآن آن را از جمله وظایف انسان به‎شمار آورده است.(نساء/82،ص/19،محمد/24) در تلاوت آیات قرآن هرگز نباید بدون تدبّر و تأمّل رد شد؛ زیرا با تدبّر در آیات قرآن، آنها خودشان را نمایان می کنند. تدبّر در آیات هرگز معطّل شدن و توقّف بی حرکت و تفکّر نیست؛ تدبّر در آیات قرآن در واقع تفسیر آیات به آیات دیگر است، تطبیق آیات با یکدیگر و توأم با حرکت فکری است، در أثر تدبّر در آیات هم‎سویی و هماهنگی معانی و معارف آنها نمایان می شود؛ آنگاه انسان می تواند به معانی اصیل و ناب آیات قرآن دست یابد، البتّه لازم است تدبّر در آیات قرآن با فکر خالص و با ذهن خالی و دلی پاک و همراه با تعقّل، انجام گیرد. از آیات ظاهر می‎شود که تدبّر در آیات از طریق قلب پاک و عقل ناب به عمل می آید.[24]

9.حفظ قرآن

 حفظ قرآن از مراحل انس با قرآن است. امام صادق(ع) فرمود: الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَة؛[25]

 کسی که قرآن را حفظ و از بر نماید و عامل به‎دستورهای آن باشد، (در آخرت) با فرشتگان نیکوکار و ارجمندی که واسطه میان خداوند و پیامبران هستند محشور می گردد. بر اساس این روایت قاریان، تالیان، حافظان و حاملان قرآن توصیه به عمل شده‎اند و با حفظ قرآن بدون عمل، انس با قرآن معنا ندارد.

10.عمل به آیات

این مرتبه، کامل‎ترین مرتبه انس با کلام خداست که در آیات و روایت بیشترین تأکید روی آن شده است. متون دینی ما در این زمینه روایات زیبا و قابل تأمّلی را به‎صورت انبوه آورده است. ما این بخش را با کلام امام صادق(ع) مزیّن می‎کنیم و بحث مفصّل را به مجال دیگری وا می‎گذاریم؛ امام صادق(ع) در سخن گهرباری به لزوم عمل به آیات قرآن پرداخته، فرمود:

 عَلَیکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیةً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ وَ مَا وَجَدْتُمُوهُ مِمَّا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوهُ؛[26] بر شما باد انس با قرآن، پس هنگام تلاوت هر آیه ای یافتید که کسانی پیش از شما با عمل به آن نجات یافته‎اند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیه ای را مشاهده کردید که بیانگر عوامل هلاکت و نابودی پیشینیان است، شما هم از آن عوامل پرهیز کنید.

برخی ازبرکات انس با قرآن

انس با کلام الهی آثار و برکات مادّی و معنوی فراوانی به همراه دارد که در اینجا بخشی از آنها را با توجّه به کلام وحی و روایات مرور می کنیم:

1.افزایش ایمان

مؤمنانی که از تلاوت آیات وحی لذّت می برند طبق وعده خداوند نورانیّت می یابند و ایمانشان کامل می‎شود:مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان می گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می شود، ایمانشان فزون‎تر می گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.[27]

2.نورانیّت فضای زندگی

رسول خدا(ص) فرمود:خانه های خود را با تلاوت قرآن، نورانی کنید و خانه‎هایتان را چون قبرستان قرار ندهید؛ همان‎طور که یهود و نصارا چنان کردند که در معابد و کنیسه ها نماز می گذاردند و خانه های خویش را تعطیل نمودند؛ چون هرگاه در خانه ای قرآن زیاد تلاوت شود، خیرش زیاد می گردد و آن خانواده بهره مند می شود و برای اهل آسمان نور می دهند همچنان که ستارگان آسمان برای اهل زمین، نور افشانی می کنند.[28]

3.بصیرت و آگاهی

شخصی که بصیر نباشد و راه و چاه را در پیچ و خم حوادث تشخیص ندهد، هرگز نمی تواند به سر منزل مقصود برسد. برای همین، زندگی با آیات قرآن برای همه انسان ها آگاهی بخش و بصیرت افزاست و مانند چراغ راه، روشنی بخش است. خداوند می‎فرماید:

 قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یوحی إِلَی مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ؛[29] بگو: من تنها از چیزی پیروی می کنم که بر من وحی می شود. این وسیله بینایی از طرف پروردگارتان و مایه هدایت و رحمت است برای جمعیّتی که ایمان می آورند.

 همچنین درآیه20 سوره جاثیه، قرآن، بهترین وسیله بصیرت معرّفی شده است: هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدی وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یوقِنُون؛این قرآن وسایل بینایی و بصیرت و مایه هدایت و رحمت است برای مردمی که به آن یقین دارند.

 آشکار شدن طرح، نقشه و روش گنه‎کاران،[30] تذکّر و یادآوری وظایف اهل ایمان،[31] زمینه ساز تزکیه و تعلیم انسان،[32] تقویت تفکّر و تعقّل و اندیشه،[33] آراستن انسان ها به لباس زیبای تقوا،[34] شفا بخشیدن به امراض روحی و بیماری های نفسانی اهل ایمان،(فصلت/44) موعظه و عبرت برای پروا پیشگان،(نور/34)هدایت مردم از تاریکی ها به سوی نوراز دیگر برکات انس با قرآن کریم در عرصه زندگی است.

پی نوشت ها:



[1] کافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 602.

[2] حلّی، عدة الداعی، ص 286.

[3] فرقان، 30.

[4] بقره، 121.

[5] طیّب، أطیب البیان، ج 1، ص 39.

[6] جامع الأخبار، ص 40

[7] در سایه آفتاب، ص 114.

[8] همان، ص 115.

[9]  مزّمّل، 4.

[10] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ تَرْتِیلِ الْقُرْآنِ بِالصَّوْتِ الْحَسَن، ص 615.

[11] طباطبائی، سنن النبی، ترجمه محمّدهادی فقهی، ج 1، ص 10.

[12] حلّی، عدة الداعی، ص 291.

[13] جامع الأخبار، ص 48.کبریت احمر اصطلاحی بین کیمیاگرهاست، آن چیزی که به وسیله آن اکسیر می سازند که می تواند طلا را مس کند. به چنین اکسیری کبریت احمر می گویند که بسیار کمیاب است. دهخدا می گوید: «کبریت احمر یا گوگرد سرخ گوهری‎ است و معدن آن بدان سوی بلاد تبّت در وادی النمل است».

[14] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[15] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[16] کشّی، اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 616.

[17] اعراف، 204.

[18] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[19] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[20] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[21] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[22] بقره/21

[23] فاطر/30

[24] آملی، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج 1، ص 134.

[25] صدوق، امالی، ص 59.

[26] عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص.

[27] انفال/2

[28] کلینی، کافی، ج 2، ص 610 و حلّی، عدة الداعی، ص 286.

[29] اعراف/203

[30] انعام/55

[31] نور/1

[32] جمعه/2

[33] بقره/219

[34] بقره/187

 

ماموستا احمد فخری  با اشاره به اهمیت وحدت در جهان اسلام، اظهار داشت: نخستین مساله که در بحث وحدت مورد توجه قرار می گیرد شخصیت وحدت بخش و وحدت آفرین رسول اکرم (ص) است که همواره وحدت را از بنیادی ترین راهکارهای انسجام در بین برادران دینی می دانستند.

امام جمعه شهرستان جوانرود گفت: حضرت علی (ع) می فرمایند:« دل های نیکوکاران شیفته او گشت. نگاه ها به او دوخته شد، خداوند به وسیله او کینه‌های دیرینه را دفن کرد، شعله های فروزان دشمنی و عداوت را خاموش نمود. دل ها را با هم الفت داد و مردم را با هم برادر ساخت و دوستان را در کفر و جهالت از هم جدا کرد، ذلت ها را به عزت و عزت ها را به ذلت تبدیل کرد».

امام جمعه شهرستان جوانرود گفت: زمانی که جهان اسلام به آن وحدتی که مدنظر قرآن کریم، رسول الله(ص) و بزرگان و علما دین است برسد، شاهد خیر و برکات بسیار برای مسلمین خواهیم بود لذا از همین روست که دشمنان دین همواره از تحقق این مهم به هر نحو ممکن جلوگیری می کنند.

این عالم اهل سنت در بخش دیگری از سخنان خود به آراء و نظرات امام راحل در مساله وحدت اشاره کرد و اظهار داشت: از دیدگاه امام خمینی (ره) هرگونه اتحاد و تجمعی مطلوب نیست بلکه آن تجمع و جماعتی مطلوب است که حول محور وحدت شکل گیرد.

این عالم اهل سنت تشریح کرد: از سوی دیگر می‌توان گفت که طرح اندیشه وحدت جهان اسلام، از جمله دغدغه‌های فکری دیرینه و اساسی حضرت امام خمینی (ره) بود که در طول دوران فعالیت اجتماعی و سیاسی خود، چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن ایشان بر آن تاکید داشتند و امروز نیز بیرق وحدت در بین مسلمین در دست رهبر معظم انقلاب اسلامی است.

ماموستا فخری با اشاره به اینکه نتیجه تفرقه در بین مسلمین خسارت های معنوی و مادی بیشماری خواهد بود، تاکید داشت: دشمنان مسلمین که از آغاز ظهور اسلام به عنوان دینی فراتر از مرز‌ها از این امت واحد ضربه های سنگینی خورده اند، هیچگاه از اختلاف افکنی غافل نشده‌اند و بدیهی است تنها راه ناکام ساختن دشمنان، خشکاندن ریشه‌های اندیشه ضد وحدت در جهان اسلام است.

ماموستا فخری در ادامه بیان کرد: از دیدگاه امام خمینی (ره) آنچه حقیقت و ماهیت وحدت را روشن می‌کند این است که وحدت در چه جهتی و با چه انگیزه و قصدی صورت گیرد و محور وحدت و اساس آن چیست؟ محور وحدت در اندیشه امام خمینی «اعتصام» به «ریسمان الهی» است.

امام جمعه شهرستان جوانرود خاطرنشان کرد: وجود وحدت و اتحاد در صفوف داخلی مسلمین از نظر امام راحل، یکی از مهمترین عوامل قدرت به ویژه در مبارزه با دشمن جهانی به شمار می‌آید. امام خمینی (ره) معتقدند که این عامل خارجی با استفاده از عوامل داخلی خود از دو ابزار مهم برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام استفاده کرده است که این دو ابزار مهم عبارتند از اختلاف قومی و اختلاف مذهبی.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تشکر از مطالب مفیدی که نخبگان در این دیدار بیان کردند، نخبگی را موهبت و نعمتی الهی خواندند و افزودند: استعداد و ظرفیت ذهنی تنها شروط تحقق نخبگی نیست بلکه باید با شکرگزاری و قدرشناسی این نعمت، و با کار و تلاش و همت و مجاهدت، استعداد و ظرفیت را به نخبگی تبدیل کرد.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: البته قدرشناسی و شکر عملی نعمت نخبگی جوان، وظیفه پدر و مادر، معلم و استاد و دستگاههای حاکمیتی نیز هست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: ملت ایران، ملتی بالقوه نخبه است و به همین علت از دیر باز هدف جنگ نرم تحقیرکننده استعمارگران قرار داشته تا استعدادها و توانایی‌های خود را فراموش کند و حتی منکر شود و دروغ بزرگ «ما نمی توانیم» را بپذیرد.
ایشان با اشاره به خاطرات جواهر لعل نهرو از هند درباره تلاش مستقیم و غیرمستقیم انگلیسی‌ها برای از بین بردن احساس توانایی و اتکای به خود در ذهن ملت هند گفتند: در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر ایران نیز استعمارگران و حاکمان وقت، هم‌صدا ناتوانی ملت ایران را تبلیغ می‌کردند که پیروزی انقلاب به این روند پایان داد.
رهبر انقلاب غفلت و غارت را دو هدف مکمّل استعمارگران از القای ناتوانی در ملتها برشمردند و افزودند: وقتی ملتی از توانایی‌های خود غفلت کرد، غارت او آسان می‌شود. در واقع غفلت، مقدمه غارت و غارت، افزایش‌دهنده غفلت ملتها از توانایی‌ها و استعدادهای درونی است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به آیات صریح قرآن مجید درباره پیامدهای منفی غفلت افزودند: خداوند در کتاب آسمانی هشدار می‌دهد که دشمن می‌خواهد شما از سلاح و داراییهای خود غافل شوید تا راحت حمله کند که این موضوع امروز با توجه به فشارها و جنجال‌ها در دنیا درباره مسئله پهپاد و موشک قابل توجه است.
«احساس مسئولیت نخبگان» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب در این دیدار به آن پرداختند و تأکید کردند: هم مسئولان باید به وظایف خود درباره نخبگان عمل کنند، هم جوان نخبه باید در قبال مسائل کشور احساس مسئولیت کند و ضمن مبارزه با موانع و پذیرش برخی سختی‌های گاه اجتناب‌ناپذیر، اجازه ندهد نامهربانی‌هایی که در برخی دستگاهها به نخبگان می‌شود، او را از ادامه راه و تلاش و احساس مسئولیت باز دارد.
نکته دیگری که رهبر انقلاب برای نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی بیان کردند «ضرورت توجه به آینده‌ی ترسیم‌شده و هدف‌گذاری‌شده برای ایران عزیز» بود.
ایشان با یادآوری سخنان چند سال قبل خود درباره آینده ایران و ضرورت پیشتازی در عرصه علم جهانی گفتند: باید به‌گونه‌ای حرکت کنیم که در آینده‌ای معقول، ایران منبع علم جهانی بشود و هر کس برای دسترسی به جدیدترین یافته‌های علمی، ناچار از یادگیری زبان فارسی شود، همانگونه که در برهه‌هایی از تاریخ، ایرانیان بر قله‌های دانش جهانی قرار داشتند و کتابهای دانشمندان ایران در دانشگاههای غرب و شرق مورد تدریس و استناد اهل علم و دانش بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای رسیدن به این آینده روشن و افتخارآمیز سه مرحله را ضروری دانستند. اول: تلاش فراوان برای پر کردن فاصله کنونی با خطوط مقدم علم جهانی، دوم: عبور از مرزهای دانش جهانی و عرضه کشفیات نوین علمی به جامعه بشری، و سوم: بنا کردن تمدن نوین اسلامی بر پایه علم نافع.
ایشان تأکید کردند: اگر نخبگان جوان میهن به این افق روشن چشم بدوزند، حرکت علمی آنها جهت گیری درست خواهد داشت و مشکلات نیز رفع خواهد شد.
«لزوم آفرینش علمی» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب در تبیین آن، گفتند: امروز کارهای علمی مهمی در کشور در حال انجام است که غالباً جزو شاخه‌های علمی خلق‌شده به دست دیگران است، در حالی‌که علاوه بر این، باید با خلاقیت و نوآوری، قوانین ناشناخته طبیعت را کشف، و در تولید علم، نوآوری کرد.
ایشان، «مسئله محوری» و حل مسائل کشور را از اهداف مهم جامعه علمی کشور خواندند و با برشمردن مواردی مانند مشکلات آب، محیط زیست، ترافیک، آسیب‌های اجتماعی، تخلیه روستاها، نظام پولی، مالی، مالیاتی، بانکی و مسائل نظام تولید، گفتند: می‌توان برای همه مشکلات کشور راه‌حل علمی پیدا کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: در برخی کشورها با وجود آنکه اغلب دانشگاهها خصوصی است اما بودجه‌های دولتی زیادی به آنها داده می‌شود، البته نه به صورت فله‌ای، بلکه به این شکل که دولت برای دانشگاه مسائلی را تعریف می‌کند و چنانچه دانشگاه در حل آن مسائل پیشرفت داشت، بودجه به آن تعلق می‌گیرد.
رهبر انقلاب از «هوش مصنوعی» به‌عنوان یک مسئله مهم و آینده‌ساز نام بردند و تأکید کردند: این مسئله در اداره آینده دنیا نقش دارد و باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که ایران جزو ۱۰ کشور برتر هوش مصنوعی در دنیا قرار بگیرد.
رهبر انقلاب درباره بحث مهاجرت نخبگان، گفتند: امروز در کشور جوانان نخبه می‌توانند رشد و پیشرفت کنند ولی همچنانکه قبلاً هم گفته‌ایم تمایل یک نخبه برای مهاجرت به کشوری دیگر با این نگاه و توجه که بدهکار کشور است و پس از تحصیل بازخواهد گشت، مانعی ندارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: اما مهاجرفرستی و اینکه عناصری در بعضی دانشگاهها، جوان نخبه را از آینده مأیوس، و او را به ترک میهن تشویق می‌کنند، صریحاً خیانت به کشور و دشمنی با آن است و دوستی با آن جوان هم نیست.
ایشان در ادامه با تأکید بر مسئله مانع‌زدایی از تولید، مهمترین موانع تولید در کشور را موانع فرهنگی همچون «ناامیدی، احساس بی‌آینده بودن، بی‌همتی، بی‌حوصلگی، راحت‌طلبی، سرگرمی‌های مضرّ، احساس ناتوانی و خطرپذیر نبودن» برشمردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان با ابراز خرسندی از رشد کمّی شرکت‌های دانش‌بنیان، بر لزوم افزایش کیفیت این شرکت‌ها تأکید و خاطرنشان کردند: در رعایت ضوابط دانش‌بنیان بودن سخت‌گیری شود.
ایشان با اشاره به دانش‌بنیان نبودن صنایع بزرگ کشور، خاطرنشان کردند: باید با استفاده از شرکت‌های دانش‌بنیان، صنایع بزرگ مانند خودروسازی نیز دانش‌بنیان شوند.
رهبر انقلاب، لازمه رشد و تقویت شرکت‌های دانش‌بنیان را رواج استفاده از محصولات آنها در داخل دانستند و گفتند: وقتی یک محصول دانش‌بنیان در داخل تولید می‌شود، نباید واردات مشابه آن انجام شود، و بخصوص دولتی‌ها و شرکت‌های بزرگ باید از محصولات داخلی استفاده کنند.
ایشان در این زمینه افزودند: البته مجدداً عده‌ای مانند قضیه لوازم خانگی جنجال نکنند که چرا نباید از فلان کشور واردات انجام شود، زیرا لازمه رشد شرکت‌های داخلی، ایجاد بازار داخلی برای آنها است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای البته خطاب به تولیدکنندگان داخلی نیز تأکید کردند: وقتی جلوی واردات گرفته می‌شود، بنگاه داخلی نیز وظایفی دارد و نباید با استفاده از این موقعیت، قیمتها را افزایش، و یا کیفیت محصول را کاهش دهد.
ایشان زمینه‌سازی برای صادرات محصولات دانش‌بنیان را از دیگر وظایف دستگاههای دولتی دانستند و گفتند: مردم در بعضی کشورها که خاطره خوبی از ایران دارند، حتی نام دو محصول ایرانی را نمی‌توانند بیان کنند، بنابراین علاوه بر فعالت دولت و شرکتها برای بازارسازی، بخش خارجی صداوسیما نیز باید برای تبلیغ کالاهای ایرانی، برنامه‌ریزی و اقدام کند.
ایشان با اشاره به گزارشی از معاون علمی رئیس‌جمهور مبنی بر سهم کمتر از یک درصدی شرکت‌های دانش‌بنیان از تولید ناخالص داخلی، تأکید کردند: این سهم باید حتماً افزایش یابد و در طول ۳ تا ۴ سال، حداقل به ۵ درصد برسد.
رهبر انقلاب در پایان، نخبگان را آینده‌سازان و نور چشمان کشور خواندند و افزودند: من در دولتهای قبلی و کنونی برای استفاده از جوانان نخبه در مدیریت‌های میانی و حتی سطح بالا به مسئولان سفارش کرده‌ام اما شما نیز باید خود را آماده و نقش‌تان را در اداره کشور پیدا کنید.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، با اشاره به نقش نوآوری در پیشرفت علمی و مقابله با دشمنی‌ها گفت: در برابر تحریم، هر جا تعداد شرکت‌های دانش‌بنیان کشور زیاد بود، بر مشکلات فائق آمدیم.
همچنین در این دیدار شش تن از نخبگان، دیدگاههای خود را بیان کردند. آقایان:
-   محمد امینی رعیا، دکتری مدیریت از دانشگاه علم و صنعت
-  محمدرضا گنج دانش، دانشجوی پزشکی و دارنده مدال طلای المپیاد دانشجویی
-  مهدی شریف زاده، دانش‌آموخته دکتری مهندسی شیمی
-  جواد آزادی، پژوهشگر در حوزه فضای مجازی
و خانم‌ها:
-  رزان چهاردولی، فعال و پژوهشگر در حوزه هوش مصنوعی
-  فائزه فداکار، معلم و دارنده مدال نقره المپیاد کشوری
در سخنان خود بر این نکات تأکید کردند:
-  اصلاح گلوگاههای تعارض منافع برای جلوگیری از اثرپذیری مسئولان در تصمیمات
-  اتخاذ سازوکارهای هوشمندانه جهت نظارت و پیگیری سیاست‌های کلی نظام
-  لزوم ارتقای فرهنگ سازمانی و بها دادن به جایزه ملی فرهنگ سازمانی
-  افزایش همکاری نیروهای مسلح با وزارت بهداشت برای استفاده بیشتر از سربازان پزشک
-  اهمیت امنیت کودکان در فضای مجازی و چاره‌جویی برای آن با استفاده از هوش مصنوعی
-  لزوم هدایت یارانه‌های انرژی از بخش‌های غیر مولد به مولد
-  ضرورت تحول در سازوکار تربیت معلم متناسب با تربیت انسان تراز انقلاب اسلامی
-  چاره‌جویی برای پدیده فرار نخبگان از نهاد علم به نهاد تجارت
-  لزوم تحول در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و ریل‌گذاری جدید
-  جلوگیری از ‌آسیب‌های تحول در حوزه دیجیتال بدون ظرفیت سازی داخلی

وبگاه شبکه «سی‌اِن‌اِن» روز دوشنبه مدعی شده دفتر «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا و حلقه نزدیکان «کامالا هریس» معاون وی دچار برخی اختلافات کم‌سابقه شده‌اند.

سی‌ان‌ان که با چندین فرد در دولت آمریکا، مقامات حزب دموکرات و حامیان مالی این حزب مصاحبه کرده در گزارش خود می‌نویسد، نارضایتی در میان هردو طرف دیده می‌شود و نشان از پیچیدگی وضعیت در کاخ سفید دارد. تیم هریس معتقدند که او در جایگاه مناسب خود در دولت قرار نداشته و به حاشیه رانده شده است و در مقابل، تیم بایدن، معاون رئیس جمهور را به خیانت متهم می‌کنند.

سی‌ان‌ان می‌نویسد، هریس در یک قدمی ریاست جمهوری قرار گرفته و فقط یک سال با راه انداختن کمپین انتخاباتی خود فاصله دارد و خود وی نیز بارها به‌طور خصوصی و علنی از تمایل برای انتخاب به عنوان رئیس جمهور بعدی سخن گفته است. بخشی از نزدیکان هریس می‌گویند او برای هر کاری آماده است. مدافعین هریس رفته رفته در حال خشمگین شدن هستند و حتی در یادداشتی نوشته‌اند که کاخ سفید از او می‌خواهد تمام روز پای کامپیوتر بنشیند و ایمیل‌ها را چک کند. برخی دیگر نیز شایعاتی درباره احتمال برکناری او توسط بایدن را نقل می‌کنن2د.

«الینی کنالاکیس» فرماندار کالیفرنیا و از دوستان قدیمی هریس می‌گوید:‌ «طبیعی است کسانی که او را می‌شناسند بدانند او تا چه حد می‌تواند موثرتر از چیزی باشد که اکنون از او خواسته می‌شود. این ناامیدی‌ها از اینجا نشأت می‌گیرند».

در این گزارش آمده است، هریس اولین معاون رئیس جمهور آمریکا است که کمتر از خود او تجربه حضور در واشنگتن را دارد. از سوی دیگر به عقیده افرادی که نمی‌خواستند نامشان فاش شود و رک‌تر صحبت کرده‌اند، مشاوران هریس بابت گرایش بیش‌ از حد او به رفتار محتاطانه او کلافه هستند و این مشکلی است که هریس از زمانی که در سانفرانسیسکو دادستان کل بود تا زمان حضورش در سنا با کارکنانش داشته است.

سی‌ان‌ان می‌افزاید، در یکی از جدیدترین موارد اختلافات بایدن و هریس، یک و نیم هفته قبل، در حالی که بایدن و دستیاران او تمام روز در حال متقاعد کردن قانون‌گذاران مردد درخصوص لایحه زیرساخت‌ها بودند، هریس به یکی از مراکز فضایی ناسا در «مریلند» رفته بود. یکی از دستیاران هریس در این‌باره گفته است: «قرار نبود برنامه او را فقط به خاطر حماقت مجلس نمایندگان لغو کنیم». از سوی دیگر حامیان هریس می‌گویند او چیزی حدود صد و پنجاه جلسه با قانون‌گذاران درباره لایحه زیرساخت‌ها برگزار کرده است.

به نوشته سی‌ان‌ان، هریس در دیدار با معتمدانش، درباره عدم اعطای نقش کافی برای وی در ماجرای خروج از افغانستان گلایه کرده است و این در حالی است که او پیش‌تر در مصاحبه با این شبکه آمریکایی عکس این را گفته بود. هنگامی که بایدن، هریس را به عنوان زوج انتخاباتی خود برگزید، به‌دنبال معرفی وی به‌عنوان آینده حزب دموکرات بود اما اکنون افراد نزدیک به هریس این احساس را دارند که هم‌زمان با کاهش مقبولیت بایدن در نظرسنجی‌ها، استقبال از هریس نیز در حال آب رفتن است و ممکن است حتی بدنه اصلی رأی‌دهندگان دموکرات نیز از او روی‌گردان شوند.

یکی از حامیان مالی اصلی بایدن و دیگر دموکرات‌ها می‌گوید: «کامالا هریس یک رهبر است اما در جایگاه رهبری قرار نگرفته است. این با عقل جور درنمی‌آید. باید تفکر درازمدت داشته باشیم و بهترین کاری که به نفع حزب است انجام دهیم. او باید در جایگاهی قرار گیرد که موفقیت حاصل کند. اگر به او توان گام برداشتن داده و به او در رهبری کمک‌کنید، هم شما و هم حزب [دموکرات] تقویت خواهید شد».

در این گزارش آمده است، گرچه هریس به معتمدان خود گفته از پویایی کار با بایدن رضایت دارد، کسانی که برای آن‌ها کار می‌کنند، معتقدند رابطه میان آن‌ها به بن‌بست رسیده است. گلایه‌ها میان بال چپ کاخ سفید و تیم هریس در حال افزایش است. تیم هریس از اینکه بایدن مدیریت روابط دیپلماتیک با مثلث ملت‌های شمال (شامل ال‌سالوادور، هندوراس و گواتمالا) را به معاونش سپرده اما درخصوص خود مرزهای جنوبی آمریکا به او نقشی نداده، بسیار ناراحت هستند. وضعیت پناهجویان در همان روزهای اول دولت بایدن به یک بحران تبدیل شد و در ظاهر این‌طور به نظر می‌رسید که مأموریتی که به هریس محول شده بود، از هر طرف شکست‌خورده است. این در حالی بود که بایدن این مأموریت را از روی احترام به هریس محول کرده بود چرا که این دقیقاً همان مأموریتی بود که «باراک اوباما» رئیس جمهور اسبق آمریکا به او (که در آن زمان در سمت معاون رئیس جمهور قرار داشت) سپرده بود.

سی‌ان‌ان می‌افزاید، هریس پیش‌تر گفته بود نمی‌خواهد مسئولیت مرزهای جنوبی را بر عهده بگیرد چرا که می‌دانست اوضاع پیرامون مرزهای جنوبی آمریکا موفقیتی سیاسی برایش به‌همراه نخواهد آورد. اما اینکه هریس از پاسخ به سوال خبرنگاران درباره مرزهای جنوبی طفره می‌رفت، تیم بایدن را آزار می‌داد. یکبار هنگامی که از او پرسیده شد چرا به مرزهای جنوبی سر نمی‌زند، با خنده و به طرزی عجیب پاسخ داد که جنجالی شد اما تیم بایدن از او دفاعی نکرد.

در ادامه این گزارش آمده، دستیاران بایدن مکرراً به هریس گفته‌اند که علاقه دارند کار بیشتری به او محول کنند و از دفتر هریس خواسته‌اند راهی برای دخیل کردن بیشتر او در امور پیدا کنند. «تینا فلورنوی» رئیس ستاد کارکنان هریس که می‌داند کار او همچنان لنگ است و زمان سیاسی کمی در اختیار دارد، به سراغ «ران کلین» رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید رفته و درخواست کمک می‌کند. کلین که پیش‌تر دوبار سابقه ریاست ستاد کارکنان معاون رئیس جمهور را داشته است، به فلورنوی درباره نحوه جذب منابع به دفتر معاون رئیس جمهور راهنمایی می‌دهد.

سی‌ان‌ان می‌نویسد، دستیاران هریس معتقدند که بایدن به اندازه معاونش تحت حملات مختلف یا در معرض فضای مسموم رسانه‌های اجتماعی قرار نمی‌گیرد. به همین دلیل تغییراتی در دفتر معاون رئیس جمهور ایجاد شد تا این نگرانی‌ها را برطرف کند و دو انتصاب جدید برای کمک به برنامه‌ریزی و ارتباطات درازمدت انجام شد که موجب تقویت روابط تیم هریس و بال چپ کاخ سفید شد و به‌طور هم‌زمان، فلورنوی برای کمک به سراغ کمیته ملی حزب دموکرات رفت.

این شبکه آمریکایی می‌افزاید، کمیته ملی دموکرات‌ها به‌عنوان بخشی از کمک به هریس، یک مشاور قراردادی را به کار گماشتند اما به گفته افراد مطلع، کارها خوب پیش نرفت زیرا کارکنان هریس اغلب فقط برای درخواست ایجاد موج توئیتری بعد از انتشار اخبار منفی تماس می‌گرفتند. در همین حال، عده‌ای از کارکنان دفتر هریس به‌دنبال کناره‌گیری هستند.

با این وجود «سایمون سندرز» سخنگوی دفتر هریس به‌شدت با این گمانه‌زنی‌ها مخالف است در بیانیه‌ای که برای سی‌ان‌ان ارسال کرده نوشته است: «مایه تأسف است که پس از سفری سازنده به فرانسه به‌منظور تأکید مجدد بر روابط آمریکا با قدیمی‌ترین متحد خود و به نمایش گذاشتن رهبری آمریکا در سطح جهانی و بعد از تصویب لایحه تاریخی و فراحزبی زیرساخت‌ها که موجب اشتغال‌زایی و تقویت جامعه می‌شود، عده‌ای در رسانه‌ها بر شایعات تمرکز کرده‌اند نه بر نتایجی که رئیس جمهور و معاونش محقق کرده‌اند».

سی‌ان‌ان می‌نویسد، با این حال برخی نیز معتقدند که شخص بایدن، معاونش را «عامدانه در سرما رها کرده است» و دستورکارهای خود را در اولویت قرار داده است. در این میان، برخی عقیده دارند، شماری از دستیاران بایدن مقصر هستند و برخی نیز معتقدند هریس مشابه زمان حضور در مشاغل دیگر، بیش از حد بر اعضای خانواده‌اش از جمله خواهر و برادرانش تکیه کرده است که در میان روسای جمهور و معاونین آن‌ها بی‌سابقه هم نیست.

در ادامه این گزارش آمده است، هریس در سخنرانی ماه گذشته میلادی در نیویورک انتقادات تندی علیه «گرگ  ابوت» فرماندار جمهوری‌خواه تگزاس و «ران دی‌سانتیس» فرماندار جمهوری‌خواه فلوریدا (احتمالاً زوج انتخاباتی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴) مطرح کرد و گفت آن‌ها با تصویب قوانین ایالتی محدودیت‌زا برای انتخابات، «میراث قهرمانان» آمریکایی را زایل کردند تا «دروغ بزرگ را ترویج دهند» (ادعای تقلب در انتخابات ۲۰۲۰).

به گفته «ال شارپتون» فعال سیاه‌پوست آمریکایی و میزبان سخنرانی هریس، او به‌دلیل زن بودن و سیاه‌پوست بودن، به‌خوبی می‌تواند وجهه مدافع حق رأی و اصلاح عدالت کیفری را داشته باشد. او  معتقد است انتخابات میان‌دوره‌ای سال آینده کنگره فرصت خوبی برای هریس محسوب می‌شود و توجه بیشتری در بدنه حزب دموکرات جلب کند اما به این منظور «تمام لحن دولت باید تغییر کند».

«دونا برازیل» یکی از چهره‌های برجسته جامعه زنان سیاه‌پوست آمریکا که به مشاوران بایدن توصیه کرده بود  از بلیت هریس استفاده کند، معتقد است پس از سپری شدن یک سال سخت برای دولت آمریکا، اکنون زمان بازتجهیز ان رسیده است. او که یکی از مشاوران غیر رسمی هریس است درباره آینده او در فضای سیاسی آمریکا گفت: «او یک پیام‌رسان شگفت‌انگیز است اما [پیام] او باید شفاف، مختصر و مفید و منسجم باشد. او را به موجودی منحصر در کمربندی واشنگتن تبدیل نکنید. بگذارید رها شود».

امام حسن عسکری (ع):


اُوصیکُم بِتَقوَی اللّه، وَالوَرَعِ فی دینِکُم، وَالاِجتِهادِ للّه ، وصِدقِ الحَدیثِ، وأداءِالأَمانَهِ إلی مَنِ ائتَمَنَکُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ، وطولِ السُّجودِ، وحُسنِ الجِوارِ، فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله. صَلّوا فی عَشائِرِهِم، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم، وعودوا مَرضاهُم، وأدّوا حُقوقَهُم، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنکُم إذا وَرَعَ فی دینِهِ وصَدَقَ فی حَدیثِهِ وأدَّی الأَمانَةَ وحَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِیٌّ، فَیَسُرُّنی ذلِکَ. اِتَّقُوا اللّه وکونوا زَینًا ولا تَکونوا شَینًا، جُرّوا إلَینا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَادفَعوا عَنّا کُلَّ قَبیحٍ، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ أهلُهُ، وما قیلَ فینا مِن سوءٍ فَما نَحنُ کَذلِکَ. لَنا حَقٌّ فی کِتابِ اللّه وقَرابَةٌ مِن رَسولِ اللّه وتَطهیرٌ مِنَ اللّه، لا یَدَّعیهِ أحَدٌ غَیرُنا إلاّ کَذّابٌ. أکثِروا ذِکرَ اللّه وذِکرَ المَوتِ وتِلاوَةَ القُرآنِ وَالصَّلاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله، فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلی رَسولِ اللّه عَشرُ حَسَناتٍ. اِحفَظوا ماوَصَّیتُکُم بِهِ، وأستَودِعُکُمُ اللّه، وأقرَأُ عَلَیکُمُ السلام.


از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به شیعیان


شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و مراقبت درامر دینتان وکار و کوشش برای خدا وراستگویی و ادای امانت به کسی که امانتی به شما سپرده است، صاحب امانت نیکوکار باشد یا تبهکار و سجده طولانی و نیکو همسایه داری؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله برای این امور آمده است.


در میان عشیره های (مخالفان ما)، نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان شرکت کنید، از بیمارانشان عیادت کنید، حقوق آنان را بگذارید؛ زیرا هرگاه فردی از شما در دینش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را أدا کند و با مردم خوشخویی کند، گفته شود: این شیعه است و این، مرا شاد می سازد.


تقوای الهی پیشه کنید، مایه آراستگی ما باشید، نه باعث ننگ و زشتی. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هرگونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدی که درباره ما گفته آید، نه چنانیم. ما را در کتاب خدا، حقّی است و با رسول خدا، خویشاوندیم و خداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنین ادعایی کند، دروغگوست.


خدا و مرگ را فراوان یاد کنید و بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد. آن چه را به شما سفارش کردم پاس دارید، شما را به خدا می سپارم و بدرودتان می گویم.


تحف‌العقول، صفحه ۴۸۷

 

 

«حضرت معصومه سلام الله علیها یکی از بانوان بافضیلت و باشخصیت خاندان اهل بیت علیهم السلام می‌باشد محل تولد و رشد حضرت معصومه سلام الله علیها خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت روبه‌رو ساخت. ولی بیش از 10 بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا علیه السّلام بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نمود.

حضرت معصومه سلام الله علیها که بعد از پدرش تنها امیدش یعنی برادرش را از خود دور می‌دید بسیار آزرده خاطر و افسرده بود و نمی‌توانست دوری برادرش را تحمل کند تا اینکه بعد از یک سال به سوی ایران حرکت کرده اما اینکه علت سفر آن حضرت به ایران چه بوده دقیقاً مشخص نیست اما طبق اقوال و گزارشات موجود تاریخی علت سفر به ایران را اینگونه می‌توان بیان کرد.

1 . طبق برخی از گزارشات علت سفر حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران جهت دیدار با برادر خودش بوده چون همانطور که اشاره شد حضرت معصومه بعد از شهادت پدر بزرگوارش علاقه و محبت و وابستگی خاصی به برادر خودش امام رضا علیه السّلام داشت و از محضر علمی و معنوی آن حضرت سود می‌برد حال که امام و برادرش را از خود دور می‌دید نمی‌توانست این دوری را تحمل بکند از این رو تصمیم گرفت برای زیارت برادرش از مدینه به مقصد خراسان حرکت بکند و در سال 201 هجری وارد ایران گردید.1

2 . طبق نقل دیگر امام رضا علیه السّلام بعد از ورودش به خراسان نامه‌ای خطاب به خواهر گرامی‌اش فاطمه معصومه مرقوم فرمود و آن را توسط یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال فرمود. امام به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. و حضرت معصومه به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود.2 البته جریان این نامه در کتاب‌های دست اول و قدیمی نیست. برخی محققین از لابلای مطالب کتاب‌های گذشته وجود چنین نامه‌ای را اثبات می‌کنند.3

از این دو نقل استفاده می‌شود که حضرت معصومه سلام الله علیها به خاطر وابستگی که به برادر بزرگوار خود داشته و اوضاع مساعد برادرش در خراسان آن حضرت را بر آن داشت تا به حضور برادر خود در خراسان برسد. لذا محقق بزرگوار آقای جعفریان می‌نویسد: پس از آمدن علی بن موسی علیه السّلام به ایران گروه‌هایی از «سادات» راهی ایران شدند. تسامح مأمون در مقابل سخت‌گیری پدرش نسبت به سادات، در رشد و سربلندی علویان، تأثیر بسزایی داشت و آمدن حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران از جمله مهاجرت‌هایی بوده که در رابطه با آمدن امام رضا علیه السّلام به ایران صورت گرفته است.4

مرعشی هم در این باره می‌نویسد: سادات از آوازه ولایت امام رضا علیه السّلام و پناهی که مأمون به آن حضرت داده بود،‌ روی به طرف ایران نهادند و مجموع برادران و بنواعمام که به بیش از 20 نفر می‌رسید به ایران آمده و در قم مورد تکریم واقع شدند.5

دلایل تاریخی

سفر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و سایر امام‌زادگان و همراهان از روی غفلت نبوده است. بنا به دلایل تاریخی این سفر با علم و آگاهی از اوضاع صورت گرفته است. این دلایل عبارتند از:

1 . در کتاب کریمه اهل بیت علیهم السّلام سخن از نامه امام رضا علیه السلام به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که امام علیه السلام خواستار سفر خواهرش شده است. نویسنده کتاب که سند این نامه را از کتاب «من لایحضره الفقیه» نقل می‌کند آورده است که حضرت امام رضا علیه السلام به یکی از غلامانشان دستور دادند که نوشته‌ای را به خدمت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برسانند و حضرت به مجرد رسیدن نامه آماده سفر شدند.6

2 . سیاست مأمون که خلیفه مسلمین بود ابتدا جلب نظر علویان به سوی خود بود و سیاست خوبی با علویان داشته ولی بعداً این سیاست تبدیل به شکنجه و آزار و اذیت علویان گشت. شاید به همان خاطر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و سایر امام‌زادگان دست به سفر زدند.

«مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام به سال 202 قمری طی نامه‌ای به بنی عباس و موالی آنها در بغداد، از آنها استمالت نمود و پایان سیاست گرایش به علویان را اعلام کرد. و سیاست سابق دولت عباسی در قتل عام شیعیان و سرکوب طالبیان را به رویه‌ی ثابت خود قرار داد.»7

3 . اکثر منابع علت سفر حضرت معصومه سلام الله علیها را زیارت برادرش ذکر کردند. در هیچ یک از منابع در مورد غفلت آن بانو حرفی نزدند.

از منابع مهم می‌توان به کتب ذیل اشاره کرد:

کتاب «تاریخ قم»، نوشته حسن بن محمد بن حسن،8 کتاب «حیاة الست» «تألیف مهدی منصوری»،9 «ریاحین الشریعة» تألیف ذبیح الله محلاتی،10 «منتهی الآمال»، تألیف شیخ عباس قمی11 و ...

4. مسیرهایی که حضرت معصومه سلام الله علیها جهت سفر انتخاب کردند آن مسیرهایی بود که امام رضا علیه السلام از آنها ممنوع شده بودند. این یعنی دقت و آگاهی و یعنی اینکه ایشان می‌خواستند هدف از سفر برادرشان را تبلیغ و تبیین کنند و فرهنگ ناب و اصیل اسلامی را بیان کنند.

مأمون امام علیه السلام را از مسیرهایی که شیعه‌نشین بودند مانع شد تا مبادا شورش و طغیان علیه حکومت و دولت صورت گیرد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با دقت و زیرکی خاص از این مسیرهای ممنوع شده سفر کردند تا توطئه مأمون را خنثی کنند و همچنین ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم که مرکز تجمع مخالفان دولت عباسی بود دلیل بر انتخاب و اراده آن حضرت در این سفر است.12

5 . یک مطلب مهم که بالاتر و مهمتر از همه موارد یاد شده است، فشار و اختناق حاکم بر عراق بود که منجر به هجرت امامزادگان و همراهان و حتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از مدینه به سوی ایران گردیده است:

«در دوران خلفای اموی و عباسی، یکی از جریان‌های معارض و ستیزه‌گر با ایشان، علویان بودند. در دوره حکومت ظالمانه حجاج بن یوسف (75 95 ه ) بر عراق، علویان در معرض آماج حملات وی قرار گرفتند. این امر موجب گردید تا علویان به منظور پناه‌جویی متوجه سرزمین‌های شرق قلمرو خلافت گردند. علویان که به عنوان جریان معارض، مورد ضرب و شتم و تعقیب عمال خلفا قرار می‌گرفتند، در جستجوی پناهگاه، مناسب‌ترین منطقه را در ایران، مناطق هموار جنوب، سلسله کوه‌های البرز، یعنی شهرهایی چون قزوین، ری، قم، ساوه و آوه تشخیص دادند. این نواحی بیشتر بدین علت مورد توجه بود که در مواقع خطر، دستیابی به مناطق کوهستانی مشرف به این شهرها به سهولت امکان‌پذیر می‌گشت.

بعد از این (قیام یحیی بن عبدالله) نیز مهاجرت علویان ادامه یافت و به هنگام طرح مسأله ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام شماری از علویان به همراه آن حضرت به خراسان آمدند. وقتی آوازه این حرکت در جهان اسلام پیچید، علویان دیگری از نقاط مختلف، بویژه مدینه، عازم خراسان گشتند. حضرت رضا علیه السلام 21 برادر داشت که همه آنها به همراهی بنی اعمام خود از سادات حسینی و حسنی به سوی خراسان حرکت کردند.

آنان وقتی به نواحی ری رسیدند، بر خبر شهادت آن حضرت وقوف یافتند و مورد تهدید و تعقیب مأموران قرار گرفتند. برخی از این سادات در همین نواحی به شهادت رسیدند، ولی اکثر آنها به کوه‌های طبرستان پناه برده، در آن دیار سکونت گزیدند.

عده‌ای از علویان نیز که به همراه برادر حضرت رضا علیه السلام مشهور به «سید جمال‌الدین اشرف» تا شهر قم آمده بودند، به محض وصول خبر شهادت آن حضرت، از راه قزوین به دیلمان پناه بردند... مهاجرت علویان در دوره‌های بعد نیز ادامه یافت...»13

نتیجه‌گیری:

با دلایل تاریخی که گفته شد، مشخص می‌شود حضرت معصومه سلام الله علیها و سایر امام‌زادگان و همراهان از روی غفلت دست به سفر به سوی ایران نمی‌زدند، نامه‌ امام رضا (ع)، سیاست مأمون، دیدار امام رضا (ع)، تبلیغ امامت و مذهب تشیع، انتخاب مسیر و از همه مهمتر جوّ اختناق و فشار حاکم بر عراق از جمله دلایل تاریخی است که حضرت معصومه (س) برای دیدن برادرش به سمت ایران حرکت کرد و در این راه از تبلیغ امامت و مذهب تشیع فرو گذار نکرد.14

لذا با توجه به این توضیحات، می توان گفت که دو عامل مهم باعث شد حضرت معصومه (س) به ایران سفر کنند:

1. علاقه بسیار شدید بین امام رضا علیه السّلام و حضرت معصومه سلام الله علیها که فوق العاده زیاد بود و حضرت معصومه (س) از جهات گوناگونی وابستگی خاصی به برادرش داشت.

2. موقعیت عالی امام رضا علیه السّلام در دستگاه خلافت مأمون که فرصتی بود برای فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سادات برای تبلیغ تشیع که از هر سو به طرف ایران مهاجرت کردند و مورد محبت مردم قرار گرفتند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1 . اصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبین، چاپ دوم، قاهره: دارالاحیاء الکتب العربیه، 1368 ه / 1949 م.

2 . زرین‌کوب‌، عبدالحسین؛ تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ج 2، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1367.

3 . قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم؛ ترجمه حسن بن علی بن حسن قمی، تصحیح سید جلال الدین طهرانی، تهران: انتشارات توس، 1361.

4 . مستوفی، حمدالله؛ تاریخ گزیده؛ به اهتمام عبدالحسین نوایی، چاپ دوم، تهران؛ انتشارات امیر کبیر، 1362.

5. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلّاتی.

6. حضرت معصومه و شهر قم، محمد حکیمی.

7. حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدمحمدی اشتهاردی.

8. کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور.

پی نوشت‌ها:

1 . میرعظیمی، بارگاه فاطمه معصومه، چاپ نهضت، ص 24.

2 . فقیه محمدی، محمدمهدی‌، انوار پراکنده، انتشارات جمکران، ج 6، ص 123.

3 . همان.

4 . جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، انتشارات سازمان تبلیغات، ص 162، الاصفهان، مقاتل‌الطالبین، ص 319.

5 . مرعشی، تاریخ طبرستان، تهران، انتشارات گسترده، ص 277.

6 . مهدی‌پور، علی اکبر، کریمه اهل بیت علیهم السّلام چ نهضت، نشر حاذق، اول ذیقعده 1415 ه . ق، قم، ص 493.

7 . پاک، محمدرضا، قم در دو قرن نخست هجری، فصلنامه تخصصی تاریخ اسلام، تابستان، 82، مؤسسه باقرالعلوم، شماره 14، ص 35.

8 . قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، تصحیح و تحشیه جلال الدین طهرانی، تهران، توس 61، مترجم: حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، ص 213.

9 . منصوری، مهدی، حیاة الست، انتشارات صحفی، قم، 39 ش، موضوع چهارم، ص 9.

10 . محلاتی، ذبیح الله ریاحین الشریعة در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، ناشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 5، ص 30.

11 . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، چاپ احمدی، چ 9، 77، نشر مطبوعاتی حسینی، تهران، ج 2، باب 9، فصل 6، ص 843.

12 . پاک، محمدرضا، پیشین.

13 . پرگاری، صالح، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفاریان و علویان، چ اول، تابستان 78، چاپ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ناشر سمت، تهران، 78، بخش دوم، فصل دوم، 126.

14 . کریمان، قصران، انتشارات انجمن آثار ملی، ج 1، ص 171.

گوشه ای از فضائل حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ

حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ دختر امام موسي بن جعفر الکاظم و خواهر امام علي بن موسي الرضا و عمه امام محمد تقي الجواد ـ عليهم آلاف تحيه و السلام ـ است.

مادر امام رضا ـ عليه السلام ـ و حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ نجمه خاتون است، اين بانو فقط اين دو فرزند بزرگوار را داشته است و هر دوي آنها با حضور خود در سرزمين اهلبيت (ايران) سبب پيشرفت و تعالي معنوي و فرهنگي شده اند.

فضايل حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ وقتي روشن مي شود که پيوند آن بزرگوار با علم معلوم گردد. علم و دانش اين بانوي گرامي اسلام بيش از آن است که در معرض شناخت ما قرار گرفته است. جايگاه علم در دين مبين اسلام بسيار خطير است. خداوند متعال علم و دانش را از الطاف خاص و ويژه خود به پيامبران و دانشمندان قرار داده درک و دريافت وحي و ابلاغ آن را با علم عجين کرده است. براي پي بردن به فضيلت و مقام والاي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ و اينکه چرا و چگونه بوده است که آن بانوي کريمه در بين ديگر امامزادگان از برتري و جلالت شأن ويژه برخوردار بوده است در اين خصوص کافي است به فضايل و ويژگي هاي علمي آن بانوي گرامي پي ببريم. پيوند بين علم و معنويت است که به انسان جاودانگي مي بخشد چون علم از صفات الهي است و از تجليات بزرگ خداوند است و همين تجلي بزرگ است که آدم را مسجود ملائکه قرار داده.[1]

درباره امتيازات و ويژگي هاي همه پيامبران علم برجستگي خاص و يک مأموريت ويژه است، پيامبران به همان ميزان که مأمور به انذار بوده اند، مأمور به تعليم نيز بوده اند، انذار و تزکيه مقدمه علم است. تعليم مردم و علم محوري و حمايت از دانش يکي از ماموريت هاي بزرگ انبياي الهي است. هر جا علم و دانش رونق داشته فرهنگ و تمدن در دامن آن جوانه زده است اگر گذشته تاريخ بشريت و تمدن ها را مورد بازشناسي قرار دهيم. مهد تمدن هاي بزرگ انساني در نقطه اي از جهان قرار دارد که پيامبران بزرگ الهي از آن برخاسته اند. علم و تمدن از محل زيستن انبياء به جاهاي ديگر رسيده است.

در دين اسلام علم و عالم از جايگاه بي نظير برخوردار است. نگاه قرآن و سيره معصومان به علم نيز مؤيد جايگاه رفيع علم است. امتياز و ويژگي بزرگ حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ پيوند آن حضرت با علم است. تأکيد ائمه به زيارت و پاداش بزرگ زيارت آن حضرت،[2] همه از اين جهت است که مکانت علمي حضرت براي ديگران روشن شود.

پيوند آن بانوي گرامي با علم و فضيلت است که مدفن آن حضرت سبب پيدايش يک شهر بزرگ معنوي در مرکز ايران گرديده و پس از حضور آن حضرت در اين شهر و واقع شدن مزارش، علم اهل بيت در اين شهر جوانه زده و روز به روز رشد يافته است. محدثان بزرگ در اين شهر برخاسته و علوم اهلبيت را رواج داده اند، و آثار علمي بزرگ پديد آورده و تمدن اسلامي را رونق بخشيده اند.

پس از حضور حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ در شهر قم به عنوان يک شهر بزرگ علمي مورد توجه قرار گرفت، و به تدريج اين شهر تبديل به مرکزي در علم گرديد که براي خود سبک خاص داشت.

برخورداري حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ از برجستگي علمي و نيز با حضورش در قم، روح بزرگ علمي از مدينه به ايران مهاجرت کرد همان سان که با حضور برادرش در خراسان علم از مدينه غروب کرد و در ايران طلوع نموده، امام رضا ـ عليه السلام ـ به منزله خورشيد از مدينه غروب و در شرق ايران طلوع کرد، علم الهي نيز با آن حضرت در خراسان طلوع کرد، که پس از حضور آن حضرت خراسان هم از جهت تمدني روز به روز در پيشرفت بود هم از لحاظ علمي و رويش عالمان کم نظير تاريخ، که در بلاغت و هنر نوشتن سرآمدان تمام روزگار در جهان اسلام شده اند، بسياري از دانشمندان بليغ و زبردست در اين منطقه پرورش يافته اند، نفس قدسي امام و جلسات علمي و مناظرات با دانشمندان فضاي خراسان را علمي کرد و عالمان و فقيهان بزرگ اسلام از اهل سنت و شيعه از اين ديار برخاستند، همين پيوند و قرابت علمي در حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ نيز وجود داشت چنان که نقل شده جمعي از شيعيان به مدينه آمدند تا به محضر امام برسند و سئوالات خود را جواب بگيرند، حضرت حضور نداشت، مراجعه کنندگان که سئوال علمي داشتند مي خواستند از در خانه حضرت با يأس و نااميدي و اندوه برگردند اما حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ که هنوز به سن بلوغ نرسيده بودند آنها را از اندوه رها کرد و تمام سئوال هاي آنان را پاسخ داد. شيعيان مدينه را ترک و در بيرون شهر با امام روبرو شدند و پاسخ هاي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ را به آن حضرت نشان دادند و امام با ديدن دستخط و پاسخ هاي دخترش اظهار شعف و شادي نمود و فرمود «فداها ابوها» پدرش فداي چنين دختري باد.[3]

اين پيوند با علم و دانش، با روح ملکوتي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ به شهر قم منتقل شد و فقاهت را در شهر قم به اوج رشد خود رسانيد، حکمت و سرّ برتري حضرت معصومه به ساير امامزادگان را بايد با ادراک شهودي و باطني تفسير کرد. حيات انسانيت با علم است و علم حياتي مرگ ناپذير است، علم هميشه زنده است و مايه حيات جوامع انساني است از اين رو شهرهايي که مدفن و مزار اهلبيت در آن قرار گرفت چون شمع هميشه روشن، مرکزيت علمي را مختص خود کرده اند، در حالي که قبرستان هاي فراواني در دنيا وجود دارد که هرگز بوي علم از آنها به مشام نمي رسد بلکه بوي ويراني و اندوه از آنها مشام انسان را از حيات نااميد مي کند، اما مزار اهلبيت، مرکز نشر علوم شده است، تفاوت قبر آنها با ديگران در اين است چنان که در زيارت جامعه مي خوانيم «قبورکم في القبور» قبرهاي شما در ميان قبرهاست اما با اين تفاوت که از آنها زندگي رضايت و معنويت به جامعه الهام مي شود اين ويژگي از پيوند علم با اين خاندان حکايت دارد. برتري حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ از اين قرابت و پيوند حکايت دارد که مدفنش مرکز نشر علوم گرديده و علم از کوفه و نجف و مدينه غروب کرده و در شهر مقدس قم سر برآورده است. اين مرکزيت علمي در اخبار اهلبيت نيز منعکس شده[4] که حکمت آن بعدها روشن شده و روند تاريخ علمي به خوبي نشان مي دهد که پس از رحلت حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ در قم اين شهر مرکز ثقل علمي شد بي حکمت نيست که بزرگترين فلاسفه و حکماي جهان افرادي چون ملاصدراي شيرازي بهترين آثار علمي خود را در مجاورت و با استعانت از اين بانوي بزرگ مي نويسد.[5] حال و هواي شهر قم مملو از رويش علمي است و اين فرصت بي نظير در هيچ نقطه جهان با اين امنيت ميسر نبوده است، چون معصومه بانوي علم و فضايل است.

يکي ديگر از علل برتري بانوي فضيلت و کريمه اهلبيت نسبت به ساير امامزادگان تقوي زهرا گونه آن حضرت است، بانوي فضيلت ها چونان مادرش در تقوي و پاکدامني در عصر خود در ميان بانوان نظير نداشته، اگر چه اطلاعات زيادي از زندگي آن حضرت در مدينه در منابع ديرين وجود ندارد اما با اينکه آن حضرت در جواني در شهر قم رحلت نموده و در مدت کمي که در شهر قم، اقامت کرد محل عبادت مخصوصي داشت، که اکنون مزار عابدان و مؤمنان در شهر قم و محلي است که الهام بخش و منعکس کننده اوصاف و سيره عبادي حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ است.

اين دو ويژگي مهم حضرت معصومه از شهر قم يک شهر مهم مذهبي و علمي بي نظير در دنيا ساخته است که مردم از تمام کشورها و ملت هاي جهان براي تحصيل در اين شهر حضور دارند و به کسب علوم آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با عشق وافر و زايد الوصف اشتغال دارند.

در پرتو توجهات و فيوضات حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ علوم اسلامي در اين شهر رشد و گسترش بي نظير در طول تاريخ يافته و عالمان بزرگي در دامن معنويت اين بقعه مطهر و آسماني تربيت شده[6] هر يک از عالمان تربيت شده در فضاي معنوي شهر قم در هر نقطه از ايران و جهان استقرار يافته اند. نور علم و معنويت را در آن منتشر کرده و بذر علم و تقوي را در دل شيفتگان علم و تقوي نهاده اند. به نحوي که شعاع نورشان تا قيامت درخشش خواهد داشت.

حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ با فضايل و کرامات محسوس مشتاقان علم و علماي بزرگ را مورد لطف و توجه قرار داده و هيچ حاجتمندي از لطف آن حضرت محروم نبوده است. باب کرامت و بخشش امامت از سوي آن بانوي الهي نيز پيوسته در حال تربيت نفوس کريم است. هر يک از ابعاد شخصيتي آن بانوي مقدس براي دانشمندان يک ويژگي و برتري بخشيده است. درباره کرامات آن بانوي گرامي مراجع عظام و طلاب علوم ديني خاطرات و تجارب ذي قيمتي دارند که اگر تمام آنها به دقت ثبت شود هزاران اوراق را طلايي خواهد کرد.

از ديگر علل برتري حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السلام ـ و توجه و علاقه عمومي و اقبال مردم به زيارت آن حضرت، که از توجه ائمه ـ عليهم السلام ـ به آن حضرت برآمده به نحوي که رواياتي از امام صادق و ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ درباره فضايل و امتيازات شهر قم وارد شده که رويکرد آنها به وجود مرقد حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ در شهر قم است،[7] اين روايات در بين مردم توسط علما رواج يافته و توجهات عمومي را به اين شهر معطوف داشته است.

امام رضا ـ عليه السلام ـ که در ايران حضور داشت بر اساس برخي از روايات در قم حضور يافته و قبر خواهر کريمه اش را زيارت و نحوه زيارت و آثار و برکات آن را به مردم تبيين فرموده، نظير روايتي که سعد قمي از امام نقل کرده که هر کس او را (معصومه) با شناخت و معرفت زيارت کند، پاداش معنوي آن معادل بهشت است.[8] زيارتنامه اي که حضرت معصومه ـ عليها السلام ـ دارد مأثور است، چون امام رضا ـ عليه السلام ـ آن را به مردم تعليم و آموزش داد، که شايد بيشتر امامزادگان چنين متن زيارتي معتبر نداشته باشند. از اين روي شهر قم همواره امتيازات و ويژگي خاص داشته و دارد و تمام امتيازات معنوي و فرهنگي که در اين شهر وجود دارد مرهون وجود اين بانوي بسيار کريم است.

جایگاه حضرت معصومه و رفعت منزلت حضرت

در ميان امام زادگان ايران و شهرقم وفرزندان حضرت امام موسی (عليه السلام) كه نورافشاني مي‌كنند، ماه تاباني كه همه آنها را تحت‌الشعاع انوار درخشان خود قرار داده ، تربت پاك شفيعه محشر، كريمه اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دخت گرامي موسي بن جعفر، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ مي‌باشد.

حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ از جهت شخصيت فردي و كمالات روحي در بين فرزندان موسي بن جعفر ـ سلام الله عليها ـ بعد از برادرش، علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ در والاترين رتبه‌ جاي دارد. اين در حالي است كه شيخ مفيد و ديگران فرزندان دختر امام كاظم ـ عليه السّلام ـ حداقل هجده تن بوده‌اند و فاطمه در بين اين همه بانوي مكرمه سرآمد بوده است.[9]

حاج شيخ عباس قمي درباره دختران موسي بن جعفر مي‌نويسد: «برحسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي ـ عليه السّلام ـ معروف به حضرت معصومه است».[10]

اما شيخ محمد تقي تستري در «قاموسي الرجال» فضيلت وي را نه تنها در بين دختران،‌ بلكه پسران حضرت غير از امام رضا ـ عليه السّلام ـ بي‌نظير مي‌داند و مي‌نويسد: «در ميان فرزندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ با آن همه كثرتشان، بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ كسي هم‌شأن حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ نيست.»[11]

بي‌گمان اين نحوه اظهار نظرها و نگرش به شخصيت فاطمه دختر موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ بر برداشتهايي استوار است كه از متن روايات وارده از ائمه به دست آمده است. رواياتي كه مقامهايي را براي فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ برشمرده‌اند مقامي كه نظير آن را براي ديگر برادران و خواهران وي ذكر نكرده‌اند و به اين ترتيب نام فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ را در شمار زنان برتر جهان قرار داده‌اند. حال به طور اختصار به بررسي بعضي از خصوصياتي كه آن حضرت را از ديگر امام‌زادگان جدا مي‌كند مي‌پردازيم.

1 . شرافت خانوادگي:

تأثير شخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمي‌توان انكار كرد. اين تأثيرپذيري در وجود فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ از برجستگي خاصي برخوردار است. اواز هر دو طرف (پدر و مادر) فضايلي را به ارث برد كه تنها برادرش علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ آنها را به صورت كامل در خود جمع كرده بود و به نظر مي‌رسد بتوان سربرتري شخصيت والاي فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ بر ديگر فرزندان حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ را در همين نكته يافت كه فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ مانند برادرش از هر دو طرف پاكيزه‌ترين خصال و ويژگيها را به ارث برد با وجود بانوان ديگري در خاندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ گويي «نجمه» ستاره پر نور بانوان امام كاظم است كه به سان پرفروغ‌ترين ستاره‌ها مي‌درخشد و به راستي كه تمام فروغش را به دو پاكيزه گوهرش، علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ و فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ منتقل كرد.[12]

مطالعه سيره ائمه گواهي مي‌دهد كه طهارت و پاكي مادر شرط اساسي براي گزينش مادران امامان بوده است و سعادتي كه نصيب فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ شده اين بود كه مادرش، مادر امام رضا ـ عليه السّلام ـ نيز بود. لذا از هر آلودگي در هر اندازه‌اش به دور ماند.[13]

2 . شفاعت گسترده:

بالاترين جايگاه شفاعت از آن رسول گرامي اسلام است،[14] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مكرم شفاعت گسترده‌اي دارند كه بسيار وسيع و جهان شمول است و مي‌تواند همه اهالي محشر را فرا گيرد: 1 . خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ   2 . شفيعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ

در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ طبق احاديث منقول از اهل سنت و شيعه هيچ شكي نيست. اما در مورد حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ از جهت گستردگي شفاعت، هيچ‌كس ـ حداقل هيچ بانويي ـ به شفيعه محشر معصومه نمي‌رسد،‌كه امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ در اين رابطه مي‌فرمايد: «تدخل بشفاعتها شيعتنا الجنه باجمعهم» با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مي‌شوند.[15]

3 . و ده‌ها ويژگي ديگر:

مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زيارتنامه مخصوص، و ... باعث شده كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ از ديگر امام‌‌زادگان پيشي گيرد.[16] و همچون ستاره‌اي درخشان در اين آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصي بشود همان‌طوري كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ در فقره‌اي از زيارتنامه آن حضرت مي‌فرمايد:‌ «فان للك عند الله شانا من الشان»[17] يعني تو در محضر الهي شأن و منزلت وصف‌ناپذيري داري، كه بر خاك‌نشينان اين عالم قابل تصور نيست و تنها خدا و پيامبر و اوصياء طاهرينش بر آن واقفند.

 

[1] . سوره بقره.

[2] . شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج2، ص376، ماده قم.

[3] . مهدي پور، علي اکبر، زندگاني کريمه اهلبيت، قم، نشر حاذق، چاپ اول، 1380ش، ص135 به نقل از کشف اللئالي.

[4] . حسن بن محمد بن حسن قمي، تاريخ قم، قم، آستانه مقدسه، چاپ اول، 1385ش، ص140.

[5] . خواجوي، محمد، ترجمه مفاتيح الغيب، تهران، نشر مولي، چاپ اول، 1363ش، ص122.

[6] . حکيمي، محمد، حضرت معصومه و شهر قم، قم، نشر دفتر تبليغات، چاپ دوم، 1376ش، ص47.

[7] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج99، ص267.

[8] . حرعاملي، وسائل الشيعه، ج14، ص576؛ بحارالانوار، همان، ج48، ص316 به نقل از شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا.

[9]  . صدوق، عيون‌الاخبار، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، ج 1، ص 14؛ شيخ مفيد، الارشاد، دارالمفيد، ج 2،‌ص 244.

[10]  . شيخ عباس قمي، منتهي‌الامال، انتشارات هجرت، ج 2، ص 273.

[11]  . ر.ك: مجله كوثر، شماره 33،‌ شخصيت‌حضرت معصومه.

[12]  . كليني، اصول كافي، چاپ مكتبة الصدوق، تهران، ج 1، ص 477.

[13]  . طبرسي، اعلام الوري، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ص 302.

[14]  . سوره بقره، آيه 256.

[15]  . سفينة البحار، شيخ عباس قمي، كتابخانه سنائي، تهران، ج 2، ص 376.

[16]  . طبق حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و اين دلالت بر عصمت و پاكي آن حضرت دارد. طبق نقل علامه اميني در الغدير، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ناقل حديث از اجداد خود بوده است از اين روي به وي محدثه مي‌گويند. (علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196).

[17]  . علامه مجلسي، بحارالانوار،‌مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 102، ص 266.

یکشنبه, 23 آبان 1400 16:48

حقیقت عبادت

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
 
لَیْسَتِ العِبادةُ کثرةُ الصّیامِ و الصّلاهِ، و اِنَّما العبادةُ کثرَةُ التّفکُّرِ فی امرِ الله؛
 
بحارالانوار، ج75، ص 373
 

 

عبادت، روزه و نماز بسیار نیست؛ بلکه عبادت، تفکر بسیار در امر خداوند است.

 

شرح حدیث:

تفکر، از ارزنده ترین عبادتهاست. در حدیث است که «هیچ عبادتی همچون تفکّر نیست.»(1)
ولی فکر در چه؟ این مهم است. قرآن کریم، آن جا که از شگفتی های خلقت و عجایب آفرینش سخن می گوید، در پایان آیه های متعدد می فرماید: «لعلهم یتفکّرون»؛ «باشد که فکر و اندیشه کنند».
قدرت خداوند، بی نهایت است و آفریده هایش شگفت. در ذرّه ذرّه ی اجزای آفرینش، نظم و تدبیر دیده می شود.
هرچه در این جهان است، یک «نشانه» است؛ نشانه ای که ما را به خدا راهنمایی می کند. برگ برگ درختان، کتاب معرفت است.
دل هر ذرّه را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
درست است که عبادتهایی مثل نماز و روزه، از واجبات دینی اند و بسیار بااهمیت و سازنده، ولی وقتی ارزشمندند که با معرفت و شناخت و تفکر همراه باشند. از سخنان امام علی علیه السلام است که: «لا خیرَ فی عبادةٍ لیس فیها تفقّةٌ»(2) «عبادتی که در آن ژرف نگری و عمق بینش نباشد، خیری در آن نیست.»
آنچه عبادت راستین است، تأمّل و تفکّر در امر خدا، در خلقت و تدبیر او، در حکمت و اراده ی او، در شگفتیهای آفرینش و قدرت نماییهای اوست. وقتی این نگاه در انسان باشد، عبادتهایش هم عارفانه و عاشقانه خواهد بود و عبادت کننده خواهد دید که:
یار، بی پرده از در و دیوار
در تجلّی است، یا اولی الابصار

پی نوشت:
1.لا عبادة کالتفکّر (غررالحکم، ج6، ص 348).
2.تحف العقول، ص 204.
منبع: حکمت های عسکری (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391).

متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله والصلاة علی رسوله‌المصطفی و آله الاطهار. سلام‌الله علیهم اجمعین.
ورود در دومین چهلواره‌ی انقلاب اسلامی که با آغاز سده‌ی جدید هجری شمسی همزمان شده است، نگاهی نو، آسیب‌شناسانه و روزآمدساز، به مجموعه‌ئی از زیرساختهای تمدنی را ضروری میسازد. در رأس این مجموعه، مقوله‌ی فرهنگ است. فرهنگ، جهت دهند‌ه‌ی همه‌ی اقدامهای اساسی و زیر بنائی جوامع بشری و شتاب‌دهنده یا کُندکننده‌ی آن است.
این رویکرد در مقطع کنونی، عمدتاً ناظر به ارتقاء نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی و نخبگان و فعالان عرصه‌های گوناگون کشور به مقوله‌ی فرهنگ و پدیدآمدن این باور عمیق است که فرهنگ‌سازی در هریک از اجزاء تمدّنی جامعه، برترین وسیله‌ی پیشرفت و موفقیت آن و بی‌نیازکننده از ابزارهای الزام‌آور و تحکّمی است.
همچنین ناظر به این نکته‌ی حیاتی است که شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همه‌ی بخشهای گسترده‌ی آن، نیازمند نظم و محتوای انقلابی است. این یگانه وسیله‌ی مصون‌سازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانه‌ئی برنامه‌ریزی شده‌ی بیگانگان بدخواه است.
مأموریت شورای عالی انقلاب فرهنگی، از آغاز، ساماندهی به وضعیت فرهنگ و دانش در کشور، و سیاست‌گذاری در این دو مقوله، و هدایت دستگاههای متصدی آن به سمت ارزشها و هدفهای انقلاب، و برآوردن نیازهای فکری این دستگاهها و ظاهر شدن در نقش قرارگاه فرهنگی کشور بوده است.
شورای عالی خدمات با ارزشی در این زمینه‌ها ارائه داده است و اینجانب بر خود فرض میدانم از همه‌ی اعضاء محترم که در دوره‌های مختلف نقش آفریده‌اند، بویژه از دانشمندان و اساتیدی که در دوره‌ی جدید در شورای عالی حضور نخواهند داشت صمیمانه سپاسگزاری کنم و ادامه‌ی کمکهای مشاوره‌ئی آنان را به این شورا درخواست نمایم.
اینک برای دوره‌ی جدید -که از ابلاغ این نوشته آغاز خواهد شد- اشخاص حقوقی و حقیقی نامبرده در ذیل را برای چهار سال به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب میکنم.
اشخاص حقوقی: فعلاً رؤسای سه قوه و دستگاههائی که تاکنون عضو شورای عالی بوده‌اند.
و اشخاص حقیقی: جناب آقای اعرافی، جناب آقای ایمان افتخاری، جناب آقای امیرحسین بانکی پور فرد، جناب آقای حمید پارسانیا، جناب آقای عادل پیغامی، جناب آقای غلامعلی حدادعادل، جناب آقای حسن رحیم‌پور ازغدی، جناب آقای علی‌اکبر رشاد، جناب آقای حسین ساعی، جناب آقای ابراهیم سوزنچی، جناب آقای سعیدرضا عاملی، جناب آقای منصور کبکانیان، جناب آقای علی لاریجانی، جناب آقای محمود محمدی‌عراقی، جناب آقای محمدرضا مخبر دزفولی، جناب آقای مرتضی میرباقری، جناب آقای صادق واعظ زاده، جناب آقای احمد واعظی.
نکات حائز اهمیتی در پیوست این حکم به نظر حضرات اعضای محترم خواهد رسید. توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.