emamian

emamian

معارف خطبه «فدکیه» با منزلت علمی نهج البلاغه و قرآن قابل قیاس می باشند. البته این به معنای آن است که هر مطلبی از این خطبه را می توان در قرآن کریم و نهج البلاغه بررسی کرد و در مرحله بعد، می توان آن را با کلماتی که از ائمّه اطهار علیهاالسلام باقی مانده اند مقایسه نمود.

گفتمان حاضر در واقع جمع آوری دیدگاه هایی از سخنان حجج اسلام والمسلمین محمود تقی زاده داوری، (۱) استاد علی اکبر رشاد (۲) و دکتر احمد بهشتی (۳) می باشد که در باب نقش و نفوذ حضرت فاطمه علیهاالسلام در میان مسلمانان و علل این تأثیر و نیز در خصوص مقام مربّیگری و منزلت علمی و معارف فاطمی تدوین گردیده است.

 

- لطفا در زمینه نقش و نفوذ حضرت زهرا علیهاالسلام در میان مسلمانان توضیح دهید.

 

تقی زاده داوری: در تاریخ، فرهنگ و تمدّن ایران پس از اسلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام یکی از چهره های مستمرّ الهام آفرین برای متدیّنان راست کیش، فعّالان سیاسی حق طلب، مصلحان اجتماعی خیرخواه، معلّمان صبور و حلیم، نویسندگان آگاه و اصلاح طلب، اسلام شناسان متعهد و دنیاناگرا، روشن فکران زمان شناس و اصولگرا، هنرمندان دیندار و سنّتگرا، شاعران قوم دوست و مذهبگرا، خطّاطان با ذوق و معنویتگرا، کارشناسان مسائل جنسیتی، خانواده و تعلیم و تربیت، همسران خانواده دوست، زنان پرکار و قناعت پیشه، و مادران دلسوز و مهربان بوده است. عرصه های این سازندگی و نفوذ را می توان در ادبیات (شعر و نثر)، الهیّات، عرفان، اخلاق، تعلیم و تربیت، هنر (خطّاطی، طرّاحی، خوش نویسی، کتیبه ها و نقاشی ها)، در شعارهای سیاسی و انقلابی، در توسّلات و عزلت ها و خلوت نشینی های دین دارانه مشاهده نمود. فاطمه زهرا علیهاالسلام به طور غیرمستقیم، از طریق فرزندان اسوه اش، حسنین و زینبین علیهم السلام نیز در قوام و بقای حیات شیعی ما مؤثر بوده است. از این رو، به نظر می رسد اصل نقش و نفوذ این بانوی بزرگ در زندگی جمعی ما چندان موردی برای بحث نداشته باشد. او بدون تردید، یکی از پرجاذبه ترین شخصیت های معنوی برای گروه های وسیعی از اقشار جامعه در طول تاریخ مسلمانی ما بوده، بلکه بحث در نوع نقش و نوع جاذبه ای است که ایشان در قالب مذهب و فرهنگ و تاریخ برای ما دارد.

 

- علت اصلی اهمیت و نفوذ حضرت زهرا علیهاالسلام چیست؟

 

تقی زاده داوری: قطعا به خاطر مزایا، فضایل و کمالات متعالی این بانوی بزرگ است. برخی از این مزیّت ها و فضیلت ها، اعطایی، غیراکتسابی و انتسابی است. مزیّت خانوادگیْ حَسَبی، نَسَبی و ارثی است. شرافت خانوادگی او به دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودن، دختر حضرت خدیجه علیهاالسلام بودن، همسر حضرت علی علیه السلام بودن، مادر حسنین علیهماالسلام بودن، از تبار موحّدان و مذهب حنیف ابراهیمی بودن و امثال آن بازگشت می کند که ویژگی هایی نادر، انحصاری و یگانه اند. و به همین دلیل، اگرچه فاطمه علیهاالسلام برای به دست آوردن آن ها، تلاشی انجام نداده و این امتیازات معنوی از طریق تولّد در خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان اعطا شده اند، ولی همچنان موجب عزّت، شرافت و تعالی این بانوی نمونه اند.

 

اجازه دهید این ایده را از طریق تمثیل روشن سازیم. ممکن است از شما پرسیده شود: جایگاه و منزلت «الماس» در میان سنگ های طبیعی به چه دلیلی است؟ شما احتمالاً پاسخ خواهید داد: بدون تردید، الماس برای همه اقوام و همه جوامع، سنگی گران بها و گران قیمت است. ولی گرانی قیمت آن به لحاظ مزیّت های طبیعی است که برای ما دارد؛ مثلاً، هیچ سنگی را نمی توان جایگزین آن کرد، به وفور یافت نمی شود، بلکه به ندرت به چنگ می آید، استحکام و صلابت، شفّافیت و قدرت خیره کنندگی یگانه ای دارد و امثال آن. «طاووس» نیز در میان پرندگان چنین است، از منزلتی والا نزد ما انسان ها برخوردار است، بسیار باشکوه، با جلالت و با عظمت به چشم می آید، بسیار جذّاب و دوست داشتنی به نظر می رسد، با هیچ پرنده و حیوانی قابل جابه جایی نیست؛ شکل، اندام، رنگ و ترکیبی منحصر به فرد دارد که برای ما بسیار باارزش، گران قدر و یگانه است. از این رو، ملاحظه می کنید که سنگ های طبیعی با منزلت زیادند، ولی هیچ کدام «الماس» نمی شوند؛ پرندگان زیبا فراوانند، ولی هیچ کدام «طاووس» نمی شوند. سطح، درجه و حدّ الماس و طاووس از سطح و درجه و حدّ سایر سنگ ها و پرنده ها برای ما انسان ها کاملاً متفاوتند. این ارزش اکتسابی نیست، محصول تلاش و رنج و کار نیست، اعطایی و موهوبی است. برای ما انسان ها، اصولاً امور یگانه و اشیای منحصر به فرد، جذّاب و دلربا هستند. فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز این چنین است؛ دومی ندارد، جایگزین ندارد، نادر و یگانه است. از مزیّت حَسَبی و نَسَبی ممتازی برخوردار است که برای ما باحیثیت و ارزشمند می باشد.

 

- لطفا این ایده را قدری بیشتر توضیح دهید.

 

تقی زاده داوری: اجازه دهید این ایده را با مسئله ولادت این بانوی بزرگ توضیح دهم. بنابر نقل مشهور، تولّد آن حضرت در روز جمعه ۲۰ جمادی الثانی سال دوم بعثت روی داده است. در زمینه تولّد ایشان، گزارشی در متون تاریخی اسلام ثبت شده که صرف نظر از صحّت و یا عدم صحّت تاریخی آن، به یک امر مهمّی در زمینه نقش و تأثیر حالات روحی والدین در هنگام تکوین نطفه و شکل گیری جنین اشاره دارد؛ امری که امروزه مطالعات پزشکی و روان پزشکی نیز آن را تأیید می کنند. (مانند مطالعاتی که در زمینه اثرات نامطلوب سیگار و مشروبات الکلی در نوزادِ والدین سیگاری یا الکلی انجام شده و صحّت این امر را تأیید کرده اند.) طبق گزارش مزبور، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مأمور شد چهل روز از حضرت خدیجه علیهاالسلام فاصله بگیرد و به عبادت و مناجات مشغول شود. حضرت در خانه فاطمه بنت اسد علیهاالسلام، مادر حضرت امیر علیه السلام، به مدت چهل روز ماند و روزها را به روزه داری و شب ها را به تهجّد مشغول بود. غروب، هنگام افطار، امر می کرد تا درِ خانه را باز کنند و هر که می خواهد وارد شود و میهمان پیامبر باشد.

 

نکته اول در این گزارش تاریخی، آن است که پیامبر به طور ارادی مدتی از حضرت خدیجه علیهاالسلام فاصله گرفته است. فاصله منزل پیامبر صلی الله علیه و آله تا منزل فاطمه بنت اسد علیهاالسلام به لحاظ بُعد مسافت، اصلاً دور نبود، ولی نکته مهم در مفارقت ارادی کوتاه مدت پیامبر از خدیجه علیهاالسلام است که امروزه همه افراد دست اندرکار مسائل خانواده، آن را برای تداوم محبت خانوادگی و تجدید طراوت و نشاط رابطه زن و شوهری ضروری می دانند و بدان توصیه می کنند. در واقع، در انعقاد نطفه این بانوی بزرگ علیهاالسلام، علمی ترین و دقیق ترین شرایط تکوین و تولید یک نوزاد سالم، صالح و بهنجار رعایت شده است.

 

اینکه در متون دینی همواره به وضودار بودن زوجین توصیه شده است، اینکه توصیه شده مقاربت جنسی مسبوق به نماز و مناجات با خدای بزرگ باشد، اینکه پس از پُرخوری در اطعمه و اشربه و پُری معده مقاربتی صورت نگیرد، همه این ها، نقش و تأثیر تعادل قوای جسمانی و حالات روانی همسرخواهانه سرشار از معنویت و عشق را در تکوین جنینی سالم نشان می دهند. البته توصیه های مذکور به معنای نادیده گرفتن اثرات محیط خانوادگی، آموزشی و اجتماعی در شکل گیری شخصیت کودک نیستند آن موارد نیز در جای خود، در متون دینی ما مطرح شده اند بلکه بدین معنایند که شخصیت کودک از عوامل متعددی تأثیر می پذیرد که زمینه ابتدایی و اول آن طهارت جسم و جان، بدن و روان والدین می باشد. بخشی از متون دینی، مثلاً آنجا که خوردن میوه های خاصی همانند «سیب» و یا «به» را در دوران حاملگی توصیه می کنند، در واقع به همین تأثیر اشاره دارند.

 

گزارش مزبور در ادامه، از حضرت امیر علیه السلام، که خود میزبان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است، نقل می کند که در شب چهلم، پیامبر صلی الله علیه و آله با خوشه ای از خرما و انگور و همچنین آب افطار نمود و سپس به خانه خود رفت.

 

نکته دیگری که از این گزارش می توان آموخت آن است که حالات روحی و روانی هنگامی مؤثّر واقع می شوند که به صورت ملکه درآمده، در روح رسوخ و استواری یابند. صِرف یک حالت آنیِ معنوی جذّاب و یا یک احساس دفعی روح بخش لطیف کفایت نمی کند و به نسل بعد منتقل نمی شود، بلکه احساسی ریشه دار، میلی راسخ، تمایلی قویم و کششی برآمده از تمام وجود است که در نطفه و جنین مؤثر می افتد. اگر روح سرشار از معنا و خلوص و محبت باشد (چنان که در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله این چنین بود) نطفه ای پاک، مصفّا و سالم را نتیجه می دهد، وگرنه چه بسا زمینه شرارت، خباثت و شیطنت پدید آورد. البته قوام گرفتن چنین احساس و تمایلی نیازمند گذشت زمان و تکرار و فاصله و فراق است که در این گزارش، چهل روز ذکر شده؛ یعنی برای بسته شدن نطفه فاطمه زهرا علیهاالسلام یک احساس نیرومند عاطفیِ چهل روزه فراهم شده است.

 

-  آیا نکته و یا نکات قابل ذکر دیگری نیز در این گزارش وجود دارند؟

 

تقی زاده داوری: بلی، نکته آموزنده دیگر این گزارش، داشتن برنامه در مسئله زاد و ولد است؛ بدین معنا که والدین پیش از انعقاد نطفه، متّفق و مصمّم در داشتن فرزند باشند و برای تولّد او برنامه ریزی کنند؛ نه اینکه فرزندان، معلول هوس های آنی و تمایلات دفعی والدین بوده و ناخواسته به جامعه تحویل داده شوند. گزارش مذکور به خوبی گویای آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیهاالسلام از مدت ها قبل، تولّد این بانوی بزرگ را طالب بوده و برای آن، مقدّماتی تدارک دیده بودند.

 

به طور خلاصه، می توان گفت: اهمیت، تأثیر و نفوذ حضرت فاطمه علیهاالسلام در فرهنگ ما، به خاطر فضایل، کمالات و آراستگی های این بانوی بزرگ می باشد. برخی از این مزیّت ها اعطایی و غیراکتسابی اند که همه گفتار ما در این بخش بدان ها اختصاص داشت؛ قرار گرفتن در جایگاه فرزندی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، جای گرفتن در محل همسری خلیفه و وصی پیامبر صلی الله علیه و آله، قرار گرفتن در جایگاه تنها ادامه دهنده نسل پیامبر صلی الله علیه و آله، جای گرفتن در محل مادری دو سیّد جوانان بهشت، حسن و حسین علیهماالسلام، قرار گرفتن در جایگاه عضویت در حلقه شریف کسا، جای گرفتن در محل عضویت گروه مباهله، قرار گرفتن در جایگاه معنوی خیر کثیر (کوثر)، و سرانجام، جای گرفتن در محل ویژه و انحصاری فاطمه علیهاالسلام بودن، همه این موارد و ده ها فضایل اکتسابی دیگر که در اینجا طرح نشده اند از فاطمه زهرا علیهاالسلام شخصیتی ممتاز و متعالی فراهم آورده اند.

 

ولی اهم و عمده فضایل این بانو در کمالات اکتسابی اوست که ذکر آن ها مجالی دیگر می طلبد. حالات معنوی، روحیات انسانی، عادات کریمانه، رفتارهای منطقی، گفتارهای حکیمانه، برخوردهای صمیمانه و سایر ویژگی های برجسته این بانوی بزرگ از او یک اسوه حسنه و یک نمونه مثالین در جامعه و فرهنگ ما ساخته اند. آن ها باید یک به یک شرح داده شوند تا زمینه تأسّی ما به ایشان را فراهم آورند.

 

این را هم باید اضافه کرد که بخشی از منقبت و اهمیت و ارزش فاطمه زهرا علیهاالسلام در فرهنگ ما، به خاطر تعبیرات و تمجیداتی است که پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و امامان اهل بیت علیهم السلام از این بانو به عمل آورده اند. این تعابیر باید به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند و وجوه آن توضیح داده شوند. به نظر می رسد این عرصه نیز کاملاً آموزنده و الهام بخش می باشد.

 

-  لطفا درباره تأثیر و نقش مربّیگری و احیاگری حضرت فاطمه علیهاالسلام در جامعه نبوی صدر اسلام و جوامع بشری توضیح دهید.

 

رشاد: اصولاً زن هویّت تربیتی و نقش مربیگری برای جامعه بشری دارد. در کنار هر پیامبر عظیم الشأن و هر مصلح بزرگ، چهره یک زن مربّی وجود دارد که او را پرورده است. در کنار مصلحان و احیاگران بزرگ همچون حضرت ابراهیم، موسی و عیسی و پیامبر علیهم السلام و در کنار امیرالمؤمنین و ائمّه اطهار علیهم السلام یک زن و بانوی بزرگوار قرار داشته که واسطه فیض خدا با بشریت بوده است. حضرت موسی علیه السلام در کنار مادر و خواهر ارجمندش پرورده شد و در دوره ظهور عیسوی، گویا در میان مردان (مردی که شأن ابوّت حضرت عیسی علیه السلام را داشته باشد، وجود نداشت)، ولی زنی که شایستگی پیامبرپروری داشته باشد، بود و از این رو، حضرت عیسی علیه السلام فقط از دامن یک زن ظهور کرد.

 

اولین انیس و یاور پیامبر صلی الله علیه و آله یک زن بود و این زن اولین کسی بود که به او گروید. پس از حضرت خدیجه علیهاالسلام در کنار تنهایی های پیامبر صلی الله علیه و آله، فاطمه کوچک سررسید و برای او مادری کرد و پیامبر همیشه می فرمود: «الفاطمة امُّ ابیها. »(۴) اگر پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: فاطمه مادر من است، از این نظر بود که حضرت فاطمه علیهاالسلام در سن کم، برای پیامبر صلی الله علیه و آله مادری می کرد و پس از آن، وجود حضرت زهرا علیهاالسلام در کنار حضرت علی علیه السلام. منشأ برترین احیاگری ها در همه تاریخ و در میان همه اقوام، و واسطه دوام نسل ها مردها هستند، ولی سلسله رهبری و نسل عصمت می بایست از طریق زن به پیامبر صلی الله علیه و آله متصل شود و حضرت فاطمه علیهاالسلام این حلقه اتصال بود. زنان نقش مربّیگری در تاریخ دارند و تاریخ گواه این واقعیت است.

 

از امام راحل رحمه الله تعبیری به یاد دارم که بر این نکته تأکید می فرمود که: زن رهبرپرور است. امام راحل، که این تعبیر را بیان می فرمود، در فرهنگ وحی ذوب شده بود. اگر فاطمه علیهاالسلام «کوثر» است، به همین دلیل است. مقام تربیتی و علمی او همانند کوثری جوشان، هنوز هم موج می زند و همه پهنای تاریخ را سیراب می کند. فاطمه معصومه علیهاالسلام، که در قم مدفون است و مرقد ایشان قرن هاست منشأ حرکت و برکت می باشد، تنها جرقه ای از وجود پربرکت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می باشد؛ زیرا حوزه علمیه در کنار ایشان تأسیس شده و حوزه در جوار فاطمه معصومه علیهاالسلام وجودی همچون امام عزیز رحمه الله پرورانده است. در طول تاریخ تشیّع، همه فیلسوفان، متفکران و همه فقیهان و عالمان مصلح به لحاظ معنوی، فرزندان کوثر پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و فرزندان قرن عصمتند.

 

یکی از بزرگان می فرماید: در خواب به من گفته شد که «الفاطمةُ لیلةُ القدرِ. » او می گوید: به آیة اللّه شعرانی عرض کردم که من در خواب یا مکاشفه، چنین پیامی را شنیدم. ایشان فرمودند: از امام صادق علیه السلام نیز روایتی است که در آن، این مضمون به چشم می خورد و کتاب تفسیری را به من توصیه کردند که در آن این روایت وجود دارد. به واقع، بین حضرت فاطمه علیهاالسلام و «لیلة القدر» شباهت هایی وجود دارد؛ از جمله آن ها، اینکه همان گونه که تدبیر یازده ماه دیگر در ماهی که مشتمل بر لیلة القدر است، انجام می پذیرد، یازده امام معصوم علیهم السلام نیز در وجود حضرت فاطمه علیهاالسلام مقدّر می گردند و مقدر می شود که یازده ماه عصمت از دامن او ظهور کنند.

 

-  اگر درباره کمّ و کیف علوم و معارفی که از وجود پربرکت حضرت فاطمه علیهاالسلام به یادگار مانده اند نکات خاصی در نظر دارید بفرمایید.

 

رشاد: غربت حضرت فاطمه علیهاالسلام در عصر ما، به غربت حکمت و معرفت فاطمی علیهاالسلام است. غربت فاطمی علیهاالسلام در این است که ما هنوز یک تفسیر و شرح درخور برای خطبه آن بزرگوار ننوشته ایم. عجیب است من از دو اندیشمند، از دو ذوق و دو جنس تفکر یک عبارت را در این باره شنیدم؛ وقتی خدمت عالم ربّانی آیة اللّه جوادی آملی رسیدم و درباره مشکلات دانشنامه فاطمی مطالبی را بیان کردم و از جمله متذکر شدم که منابع کم هستند و مستندات و روایات محدود، ایشان فرمود: روایات کم هستند ولی غنی اند. مردی باید که از این عبارات کم و کوتاه، مطالب فراوانی اجتهاد نماید. فحل اگر باشد از یک عبارت می تواند سه جلد کتاب استخراج کند و اضافه کردند: خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام مادر نهج البلاغه، و همه کلمات و نامه ها و خطب امیرالمؤمنین علیه السلام شرح این خطبه اند.

 

افسوس که باید به ساحت قدسی حضرت فاطمه علیهاالسلام عذر تقصیر ببریم که تا این حد معارف ایشان مظلوم و غریب واقع شده اند. بنده نظرم به این جمله، که «خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام مادر نهج البلاغه است»، جلب شد. در مشورت با استاد فرزانه و اندیشمند، محمّد حکیمی، هم درباره دانشنامه مشورت می کردم، ایشان نیز همین حرف را زدند و گفتند: نهج البلاغه فرزند خطبه های حضرت فاطمه علیهاالسلام است و کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام شرح خطبه فدکیه اند. به ایشان گفتم: جناب حضرت آیة اللّه جوادی آملی هم چنین مطلبی را بیان کردند. آیا مظلومیتی بالاتر از این وجود دارد که مظلوم اول و آخر، امیرالمؤمنین علیه السلام، با این همه عظمت، شرح وجود فاطمه علیهاالسلام باشد و امامت تفصیل وجود زهرا علیهاالسلام باشد، ولی معارف آن بزرگوار تا این اندازه غریب بمانند؟ آیا مظلومیت بالاتر از این که مظلوم اول و آخر هستی امیرالمؤمنین علیه السلام است و امیرالمؤمنین علیه السلام با این همه عظمت، شرح وجودی این بانوست، ولی هنوز آن قدر معارف فاطمی غریب هستند که ما طلبه ها نیز برای فهم و انتشار آن ها با مشکل محتوا، مستند و منبع روبه رو هستیم. خدا را شاکریم که توفیق عنایت کرد که مجموعه ای از افراد متخصص فراهم شوند تا دانشنامه فاطمی به عنوان گامی برای احیای این غربت ها طرّاحی گردد.

 

برای تهیه این دانشنامه، سی مرحله را برنامه ریزی نمودیم؛ از جمله طرّاحی مدخل ها، شیوه نامه نویسی، ساختاردهی و تهیه اصولی که باید بر این اثر عظیم حاکم باشند. در هر حال، ما وظیفه داریم اعلام آمادگی نماییم و همّت کنیم که خدمتی انجام دهیم. کار خودش انجام می شود. کار دانشنامه امام علی علیه السلام نیز در فضای عجیبی از عشق و شیفتگی انجام شد. به هر حال، امیدواریم که در بیان معارف فاطمی از افراط و تفریط مصون بمانیم.

 

-  لطفا تصویری از منزلت علمی حضرت فاطمه علیهاالسلام ترسیم نمایید.

 

بهشتی: حضرت زهرا علیهاالسلام درس رسمی و مکتبی به شیوه متعارف نخوانده اند و در تاریخ نیز در این باره که ایشان نزد معلّم و آموزگار خاصی (غیر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله) تحصیل کرده باشد، مطلبی وارد نشده است، ولی در عین حال، ایشان با وجود آنکه راه معمولی و طولانی کثرت تعلیم و تعلّم را به طریق عادی طی نکرده، حایز بالاترین منازل و مراتبِ علمی است و هرگز نمی توان گفت: ایشان توانایی خواندن و نوشتن نداشته و از این موهبت محروم بوده است؛ چنان که درباره حضرت امیر علیه السلام هم در تاریخ ثبت نشده که ایشان در جایی خاص، دروس اکتسابی را به صورت مکتبی فراگرفته باشند، ولی در عین حال، بسیاری از کتابت ها و حتی کتابت قرآن و کتابت امور مربوط به پیامبر صلی الله علیه و آله و نگارش نامه ها را انجام می داد. تاریخ زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام در خصوصِ این مطلب (تعلّم و نوشتن) صامت است، ولی قراینی در زندگی ایشان وجود دارند که نشان می دهند ایشان خواندن و نوشتن می دانست. در تاریخ آمده است که روزی حسنین علیهماالسلام خطی را نوشتند و نزد مادر آوردند تا ایشان قضاوت نماید که کدام یک از دو خط نیکوترند. ایشان امر را به حضرت پیامبر و علی علیهماالسلام ارجاع دادند، ولی در نهایت، آن بزرگواران نیز قضاوت امر را به وجود خود حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام موکول کردند و این ها نشانه آن هستند که در این بانو، شایستگی حلّ و فصل چنین امر ظریف و مهمّی را می دیدند.

 

یکی از نکات مهمی که درباره منزلت علمی حضرت فاطمه علیهاالسلام باید گفت، مطلبی است که می توان از تعبیر بلند حضرت سجّاد علیه السلام درباره حضرت زینب علیهاالسلام استنباط نمود. حضرت سجّاد علیه السلام درباره حضرت زینب علیهاالسلام می فرماید: «أنتِ بِحمد اللّهِ عالمةٌ غیر معلَّمةٍ»؛ (۵) شما بحمدالله دانایی هستی که با تعلیم معمولی به علم و دانش دست نیافته ای.

 

قطعا این تعبیر و این تعریف درباره حضرت زهرا علیهاالسلام بیشتر صدق می کند و ایشان عالمه غیرمعلَّمه است و علم ایشان خدادادی می باشد. کسی که در روایات، به عنوان «محدَّثه» معرفی شده و فرشته با او سخن می گفته و حقایق را برای او بیان می کرده و ایشان املا می نموده و حضرت امیر علیه السلام می نوشته، قطعا وجودی است که به گنجینه های علم لدنّی راه دارد.

 

کسی که وجود مبارکش طبق شهادتِ روایات و زیارات، مهبط ملائکه الهی و محل نزولِ کلام و تکلّم پروردگار بوده، مسلّما دارای مقامِ بلند «عالمه غیرمعلَّمه» است. حضرت زینب کبری علیهاالسلام دارای عصمت صغرا و حضرت زهرا علیهاالسلام دارای عصمت کبرا می باشند. و اگر مقاماتِ علوم لدنّی و افاضات نوریه و اشراقیه علوم الهیّه از لوازم مقام عصمت است، مسلّما و به طریق اولی حضرت فاطمه علیهاالسلام صاحب مقامات علوم غیرتعلیمی است.

 

حضرت مریم علیهاالسلام با فرشته ها، هم صحبت بود و قرآن او را زنی برگزیده می داند: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاء الْعَالَمِین. » (آل عمران: ۴۲) و در جای دیگری می فرماید: «یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ. » (آل عمران: ۴۳) حضرت مریم علیهاالسلام نخست برگزیده می شود و از لوازم اصطفا و عبودیت الهی این است که فرد همراز فرشتگان می گردد. خداوند درباره گفت وگوی فرشته با مادر حضرت موسی علیه السلام هم می فرماید: «أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ. » (قصص: ۷)

 

این وحی توسط فرشته بود و یا بی واسطه؟ بعضی ها گفته اند: مگر می شود غیر از انبیا کسی با فرشته گفت وگو داشته باشد؟ بعضی از اهل سنّت مخالفت می کنند و می گویند: محال است فرشتگان با غیرانبیا تکلّم داشته باشند. ولی این آیات نشان می دهند که این زن ها نبی نبودند، ولی با خدا تکلّم داشتند.

 

بنابراین، حضرت فاطمه علیهاالسلام، که مقام و منزلتش از زن های برجسته یاد شده در تاریخ برتر است، به طریق اولی از چنین مقام و منزلتی برخوردار بوده است. این مقامِ والا مقامی است برای بالاترین زن و بالاترین مرد غیر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.

 

مرحوم علاّمه مطهّری گاهی در جلسات طلبگی می فرمودند: بعید نیست حضرت فاطمه علیهاالسلام مقامشان از ائمّه هم بالاتر باشد؛ ائمّه ای که مقامشان از انبیا بالاتر است؛ مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام از ایشان بالاتر است. من خودم این حدیث را ندیدم و نخواندم، ولی این حدیث را یکی از علما از قول امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کرد: «الفاطمةُ الحجةُ علینا»؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام حجت بر ما ائمّه علیهم السلام است. وقتی ائمّه اطهار علیهم السلام بر مردم حجتند و حضرت زهرا علیهاالسلام حجت بر ائمّه است، بنابراین، مقام علمی آن حضرت علیهاالسلام را نمی توان دستِ کم گرفت. «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل. »

 

بنابراین، اگر پیامبر صلی الله علیه و آله هزار باب علم را به امیرالمؤمنین علیه السلام تعلیم داده، می فرماید: «اَنَا مدینةُ العلمِ و علیٌّ بابُها»، (۶) اگر پیامبر صلی الله علیه و آله شهر علم و حضرت علی علیه السلام باب علم است، حضرت زهرا علیهاالسلام از این باب باید جلوتر باشد و طبق این شواهد، حضرت صدیقه علیهاالسلام باید از لحاظ علمی، مقام بسیار برجسته و بالایی داشته باشد.

 

-  از جلسات تدریس و تفسیر قرآن حضرت فاطمه علیهاالسلام در تاریخ چیزی به یادگار مانده است؟

 

بهشتی: قدر مسلّم از محضر چنین بانویی زن ها استفاده می کردند، اما زن هایی که سطح سوادشان صفر و یا در حداقل بود نمی توانستند بهره ای را که باید و شاید از این بانو ببرند. قصور از زن ها بود، از حضرت زهرا علیهاالسلام نبود؛ مثل آنکه یک ریاضیدان بزرگ بخواهد به بچه های کلاس اول ریاضیات عالی درس بدهد. آن زن ها در مرحله ای نبودند که بتوانند از محضر ایشان بهره های کافی و وافی ببرند، ولی همین که آن حضرت علیهاالسلام ملهمات خویش و احادیثی را که از سوی فرشته برایش گفته می شدند و حضرت امیر علیهاالسلام آن ها را می نوشت، بهترین دلیل برای آن است که مقامش چقدر والا بوده است. حضرت علی علیه السلام به سینه اش اشاره می کرد و می فرمود: «اِنّ ههُنا لعلما جمّا»؛ (۷) «أنَا اعلمُ بِطُرُقِ السماءِ من طرق الارضِ. »(۸)

 

اگر همین خطبه ای را که حضرت زهرا علیهاالسلام ایراد نمودند مورد مطالعه قرار دهیم مقام علمی آن حضرت هویدا می شود و عجیب اینکه حضرت زینب علیهاالسلام این خطبه را حفظ کرد و روایت نمود. در اینجا، انسان هم به مقام حضرت زهرا علیهاالسلام و هم حضرت زینب علیهاالسلام پی می برد. اگر قسمت هایی را که در این خطبه مربوط به توحید و فلسفه و جهان بینی و فقه است مورد مطالعه قرار دهیم و تجزیه و تحلیل کنیم، می توان درباره اش مقالات و کتاب های متعدد نوشت البته به اندازه ظرفیت خود نویسنده، نه به اندازه ظرفیت حضرت زهرا علیهاالسلام.

 

آب دریا را اگر نتوان کشید     هم به قدر تشنگی باید چشید.

 

خطبه های یادگار مانده از آن بانو خود بهترین شاهد برای مقام علمی و فقهی و فلسفی این بزرگوار است و از هر نظر، می تواند شخصیت علمی و فقهی آن بزرگوار را نشان دهد.

 

-  در باب معارف و منزلت علمی خطبه «فدکیه»، اگر مطلب ویژه ای مدّ نظر دارید بیان نمایید.

 

بهشتی: معارف خطبه «فدکیه» با منزلت علمی نهج البلاغه و قرآن قابل قیاس می باشند. البته این به معنای آن است که هر مطلبی از این خطبه را می توان در قرآن کریم و نهج البلاغه بررسی کرد و در مرحله بعد، می توان آن را با کلماتی که از ائمّه اطهار علیهاالسلام باقی مانده اند مقایسه نمود؛ یعنی در حقیقت، می توان گفت: سرچشمه همه معارفی که در قرآن و بیانات حضرت صدیقه و امیرالمؤمنین علیهماالسلام وجود دارند یکی است و آن خداوند متعال است. آن ها هر چه دارند از آن سرچشمه غیب دارند. وقتی سرچشمه یکی باشد همه آن ها به یک جا می رسند و ما فوقِ قرآن چیزی نداریم و هر چه داریم پرتوی است از وحی و در آئینه خطبه فدکیه زلالی و نورانیت وحی الهی هویداست.

 

-  اگر با یک رویکرد کلی به زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام نظر شود، چه نکته ای برای شخص شما از میان ویژگی های زندگی آن بزرگوار بسیار چشمگیر بوده است؟

 

احمد بهشتی: من به لحاظ اینکه چند کتاب درباره تربیت و خانواده نوشته ام، مثل خانواده در قرآن، مسائل و مشکلات خانوادگی، مسائل و مشکلات زناشویی، و اسلام و تربیت کودکان، و ...، ظواهر زندگی آن حضرت برایم بسیار جذّاب بوده و مرا تحت تأثیر قرار داده است. مناجات ها و حالات معنوی و شب زنده داری ها، همه مهم هستند، ولی آن ها در حقیقت و باطنِ نورانی حضرت زهرا علیهاالسلام تجلّی می کنند. هر چند قوامِ ظواهر زندگی حضرت علیهاالسلام به اخلاص و عبادت و معرفتِ باطنی ایشان بوده ولی ما که نمی توانیم اوجِ آن معارف را فهم نماییم حداقل تأمّل در سطر سطر ظواهرِ زندگی آن حضرت علیهاالسلام می تواند ابوابِ بی شماری از معارف را به روی ما بگشاید. برای شخص من وقتی با نگاهی تربیتی به ظواهر زندگی آن بانو می نگرم، چند نکته مهم بوده اند:

 

یکی مسئله همسرداری حضرت زهرا علیهاالسلام است؛ با آن عظمت مقام و شخصیت، ایشان چه از لحاظ خانوادگی و چه از لحاظ شخصی، در برابر حضرت امیر علیه السلام در نهایت تواضع رفتار می کنند؛ بانویی که تمام مشکلات خانوادگی را تحمّل می کند و یک بار به روی حضرت علی علیه السلام نمی آورد. بعضی از زن ها چقدر در عظمت مردها مؤثرند! (مثلاً، همسر علاّمه طباطبایی رحمه الله در موفقیت ایشان خیلی مؤثر بوده است.) وقتی حضرت امیر علیهاالسلام به جنگ می رفت و شمشیر خون آلودی را به خانه می آورد و کناری می گذاشت، حضرت فاطمه علیهاالسلام نمی پرسید: چه غنیمت آورده ای؟ وقتی خیلی گرسنه می شدند و سه روز افطارشان را می بخشیدند، یک بار کلمه ای که گله ای از آن استشمام شود بر زبان نمی آورد. آن حضرت علیهاالسلام از لحاظ همسرداری، برترین و بزرگ ترین الگوست برای تمام زن های مسلمان و تمام دین های دنیا.

 

دوم از حیث تربیت اولاد، اهمیت کارهای ایشان کم نیست. در آن شرایط سخت و دشوار، دختران و پسرانی تربیت کرد که هر کدام نمونه روزگارند، و با آن روش بسیار متین و خداپسندانه آن ها را تحویل جامعه داد.

 

برای من، این ظواهر بسیار جذّابند. ما نمی توانیم به کنه این مطلب پی ببریم. اخلاقِ مادری و اخلاق همسرداری و درجه گذشت و فداکاری ایشان قابل تقدیر است. ایشان فداکارانه از کیان امامت و حقوق حضرت علی علیه السلام و ولایت ایشان دفاع کرد.

 

-  آیا از شواهد و قراینِ تاریخی می توان به این معنی نزدیک شد که وجود این بانو، در بین اهل بیت علیهم السلام محوریّت ویژه ای داشته است؟

 

احمد بهشتی: بله وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام وارد می شود، پیامبر صلی الله علیه و آله برمی خیزد و دست ایشان را می بوسد. این مطلب معنا می دهد. وقتی ایشان از شهر بیرون می رود، آخرین فردی را که وداع می کند حضرت زهرا علیهاالسلام است، و وقتی وارد می شود، اولین فردی را که دیدار می کند فاطمه زهرا علیهاالسلام است. همه این ها رموزی است که صاحبانِ خرد باید در آن دقّت نمایند. در حدیث «کساء» آمده است: «جابر بن عبداللّه انصاری از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل می کند: روزی پدرم بر من وارد شد و فرمود: سلام بر تو، ای فاطمه. عرض کردم: بر شما باد سلام خدا. فرمود: در بدن خود احساس ناتوانی می کنم. عرض کردم: پدر جان! شما را به خدا می سپارم تا ضعف از شما رخت بربندد. فرمود: عبای یمنی را بیاور و مرا با آن بپوشان ... سپس من و حسن و حسین و علی علیهم السلام به فرموده پیامبر در زیر عبا جمع شدیم. پس از آن، پیامبر طرفین عبا را گرفته، دست راست خود را به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت: پروردگارا! اینان اهل بیت و خاصان و یاران من اند. جبرئیل می پرسد: آنان چه کسانی اند؟ خداوند جواب داد: آنان فاطمه اند و پدر فاطمه، فاطمه اند و شوهر فاطمه، فاطمه اند و فرزندان فاطمه علیهم السلام. (۹)

 

محور در حدیث کساء فاطمه است. خداوند نفرمود آنان محمّد و دخترش و دامادش و نوه هایش هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله محور قرار نگرفت، بلکه حضرت فاطمه علیهاالسلام محور قرار گرفت.

 

این ها نشان می دهند که مقام حضرت زهرا علیهاالسلام در اوج بوده است. زن های آن موقع که یا سوادشان صفر بود و یا کم، چگونه می توانستند از این دریای بیکران استفاده کنند؛ در جایی که حضرت امیر با آنکه هزار باب علم داشته است، در مقابل او زانو می زند و آن الهامات و محدّثاتی را که برای حضرت زهرا علیهاالسلام از طریق فرشته وحی آمده بودند، می نویسد از این نکته محوریت و اهمیّت منزلت علمی آن بانو آشکار می شود.

---------------------

پی نوشت ها:

۱ عضو هیئت علمی و معاون پژوهشی دانشگاه قم، ریاست مؤسسه شیعه شناسی.

۲ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و محقق و مدرس حوزه و دانشگاه.

۳ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، محقق و مدرس حوزه و دانشگاه.

۴. ر. ک. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹، روایت ۱۹، باب ۲.

۵. همان، ج ۴۵، ص ۱۶۴، روایت ۷، باب ۳۹.

۶. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۰، ص ۱۲۰، روایت ۱، باب ۸.

۷. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.

۸. همان، خطبه ۱۹۰.

۹. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، چ شانزدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۸، ج ۱۷، ص ۲۹۸ ۳۰۳ / قاضی نوراللّه شوشتری، احقاق الحق، تعلیقات شهاب الدین مرعشی نجفی، قم، مکتبة آیة اللّه مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۵۵۴ ۵۵۷.

پنج شنبه, 26 دی 1398 11:11

آثار محبت به حضرت زهرا (س)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سلمان فرمود: ای سلمان! محبت فاطمه در صد جا سودمند است که آسان ترین آنها هنگام مرگ و ورود به قبر، هنگام سنجش اعمال و بر انگیخته شدن و گذر از پل صراط و محاسبه اعمال است.

 

مَنْ اَحَبَّ فاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الجَنَّةِ مَعی وَ مَنْ اَبْغَضَها فَهُوَ فِی النَّارِ یا سَلمانُ حُبُّ فاطِمَةَ یَنْفَعُ مِائَةً مِنَ المَواطِن اَیْسَرُ تِلْکَ المَواطِنِ المَوتُ والقَبْر و المیزانُ والصِّراطُ والُمحاسَبَةُ فَمَنْ رَضِیَتْ عَنْهُ اِبنتی رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ یا سلمانُ وَیلٌ لِمَن یَظْلِمُها وَ یَظْلِمُ بَعلَها وَ وَیلٌ لِمَن یَظْلِمُ ذُرِّیَّتَها

 

رسول خدا«صلی الله علیه و آله» به سلمان فرمود:

«ای سلمان! هر کس فاطمه دختر مرا دوست بدارد او با من در بهشت است و هر کس او را دشمن بدارد او در آتش است. ای سلمان! حبّ فاطمه علیها السلام» در صد جایگاه از مواطن سود می دهد. آسان ترین آن مواطن مرگ و قبر و میزان و صراط و محاسبه است. هر کس از او، دخترم راضی باشد من از او راضیم و هر کس من از او راضی باشم خدا از او راضی باشد و هر که بر او خشم کند من بر او خشم کنم و هر کس بر او خشم نمایم خدا بر او خشم کند. ای سلمان! وای بر کسی که به او و شوهرش ستم کند. وای به کسیکه به ذریه او ستم کند.»

بحارالانوار، ج 27، ص116

پنج شنبه, 26 دی 1398 11:06

معجزات صله رحم در زندگی

معجزات صله رحم در زندگی

دین اسلام و بزرگان و پیشوایان دینی زیادی را برای تجربه یک زندگی خوب معرفی کرده اند زندگی خوبی که با صله رحم و حفظ و نگهداری روابط خویشاوندی میسر می شود بنابراین باید بدانید برای افزایش طول عمر و رزق و روزی دین اسلام بر صله رحم تاکید بسیاری داشته است.

صله رحم

تاثیر صله رحم بر افزایش روزی و طول عمر

یکی از با ارزشترین و زیباترین اقدامات دینی و اخلاقی دید و بازدید از اقوام و آشنایان و توجه به نزدیکان می باشد که این کار در طول سال از جمله کارهای شایسته ایرانیان است چرا که بارونق یافتن این رفت و آمدها در ایام فراغت و تعطیلات طراوت ، شادابی و نشاط خاصی به زندگی افراد بخشیده می شود.

یکی از راه های مهم مهرورزی، ابراز محبت و همنوع دوستی برقراری ارتباط و به یاد داشتن اطرافیان می باشد پس با توجه به کارکرد مهم و اهمیت این واجب الهی در زندگی اجتماعی هر فرد برای گسترش دادن و تقویت این فرهنگ شایسته است با برطرف کردن و شناسایی آسیب های پیش روی آن اسباب بهره مندی از این کار فرهنگی را فراهم کنیم.

دو واژه صِلِه و رَحِم مفهوم و معنای صله رحم در فرهنگ اسلامی را تشکیل داده اند.صله به معنی پیوستن دو چیز از ریشه «وصل» می باشد و معنی اصطلاحی صله رحم، ارتباط گرفتن و دیدار با اقوام و یاری رساندن به آنهاست.

کلمه «ارحام» نیز جمع کلمه «رحم» می باشد در واقع رحم به معنی محل نشو و نمای جنین در شکم مادر است اما بعدها به عنوان استعاره و به علاقه ظرف و مظروف در معنای قرابت و خویشاوندی بکار برده شد،بخاطر اینکه خویشاوندان همه در اینکه از یک رحم خارج شده اند مشترکند بنابراین واژه " رحم" به معنی نزدیک و ارحام به معنای نزدیکان انسان است.

در روایتی امام علی (علیه السلام) فرموده است:«فَمَنْ أَتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ قَرابَتَه کسی که از سوی خدا ثروتی به دست آورد، باید بستگان خویش را به وسیله آن دستگیری کند».

همان طور که به ارزش و جایگاه صله رحم در روایات و آیات برای تقویت و حفظ بنیان های اجتماعی و روابط خویشاوندی تاکید بسیاری شده است بی تفاوتی و ترک آن نیز در فرهنگ و منطق اسلامی یکی از بزرگترین و زشت ترین گناهان کبیره محسوب می شود.

صله رحم

بی تفاوت بودن نسبت به ارحام به قدری در منطق قرآن مورد مذمت قرار گرفته است که در آیاتی از سوی خداوند متعال به شکل آشکار و صریحی افرادی که نسبت به این واجب دینی بی توجه هستند را به شدت نکوهش کرده و مانع ترک رحم می شود:«وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً؛ [نساء، آیه1] و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید و از [بریدن با] خویشاوندان پروا داشته باشید، که خداوند بر شما نگاهبان است».

در نکوهش و شومی صله رحم با خویشاوندان همین روایت از امام محمد باقر (ع) کافی است:«مبادا با کسی که قاطع رحم است رفاقت کنی، زیرا من او را در سه موضع از قرآن خدای عز و جل یافتم که به او لعن شده است»

خداوند متعال نیز در سوره محمد آیه 23 و 24 می فرماید:«بسا باشد که اگر پشت دادید در زمین تباهی به بار آورید و قطع رحم کنید آنهایند آن کسانی که خدا لعنتشان کرده است و آنها را از گوش و چشم هایشان کور نموده است» و در آیه 24 سوره رعد فرموده است:«آن کسانی که بشکنند پیمان خدا را پس از بستن آن و ببرند از آنچه خدا فرمان داده که پیوست باشد و فساد کنند در زمین، آنانند که لعنت از آن آنها است و بد خانمانی» و همچنین در آیه 27 در بقره چنین آمده است:«آن کسانی که بشکنند عهد و پیمان خدا را پس از بستن آن و ببرند آنچه را خدا فرمان داده که پیوست شود و فساد کنند در زمین هم آنانند زیان کاران».

فقرزدایی با صله رحم

آیا تا به حال به ارتباط بین صله ارحام و توسعه روزی و فقرزدایی فکر کرده اید مگر چنین چیزی وجود دارد که بتوان فقر را با این روش از خود دور کرد؟ این ارتباط شاید در نظر بعضی افراد مشکل به نظر برسد اما اگر فقط کمی دیدگاهمان را در خصوص عوامل گسترش رزق و روزی بهبود ببخشیم و نگرش خود را در مورد تاثیر گذار بودن عوامل مادی و محاسبات دنیوی اصلاح کنیم اراده ، قدرت و تقدیر الهی را در اینباره پر رنگ تر و برجسته ملاحظه خواهیم کرد.

افرادی که روابطشان با دیگران قوی است از روحیه بالاتری برخوردارند و به زندگی امیدوار تر هستند. در حقیقت می توان از این مطلب چنان برداشت کرد که ارتباط با خویشاوندان و ادامه صله رحم رحمت و برکت الهی در زندگی پر رنگ شود و قانون مشخص و ثابتی نیز در فرهنگ روایات اشاره شده است.

از پیامبر اکرم (ص) در روایتی نقل شده است:« هیچ خانواده ای صله رحم نمی کند، جز اینکه خداوند روزی را بر آنها جاری می نماید و آنها در تحت حمایت خداوند هستند»

همچنین در روایتی دیگر از امام علی (ع) آمده است:«اِذا قَطَّعُوا الرحامَ جُعِلَتِ الموالُ فی أیدیِ الشرارِ؛هرگاه مردم قطع رحم کنند، ثروت ها در دست افراد شرور قرار می گیرد».

تفسیری ابتدایی و ظاهری که از این روایت می شود کسب کرد آن است که افرادی که اقدام به قطع صله رحم می کنند ممکن است که مال و منال شان را از دست داده و به چنگ افراد ناسالمی همچون کلاهبرداران و دزدان بیفتند. بنابر این برای حفاظت از دارایی و نعمات زندگیتان ارتباط با خویشاوندان سفارش شده است ، همانگونه که امام علی علیه السلام فرموده اند:«حِراسَةُ النِّعَمِ فی صِلَةِ الرَّحِمِ؛ حفظ نعمت ها در صله رحم است».

صله رحم و افزایش رزق

رابطه طول عمر با صله رحم

ذاتآ افرادی که در وجود خود دارای همنوع دوستی و روحیه اجتماعی بالاتری هستند و ارتباط قوی با دیگران دارند از شادابی و سرزندگی بیشتری برخوردار بوده و به زندگی امیدوار تر هستند افراد منزوی با روحیه منفی هیچ رغبتی به ارتباط گرفتن با نزدیکان خود ندارند بنابراین خودشان را محروم از هرگونه شادی و نشاط می سازند.

این دسته اشخاص جدا از محرومیت از نشاط اجتماعی ، برکات خاصی که توسط خدا برای ارتباط با خویشاوندان شده است را نیز لمس نمی کنند و از آن بی بهره اند. از جمله همین برکات با اهمیت ارتباط با خویشاوندان طول عمر است.

چنانچه از پیامبر اکرم (ص) شده است:«مَن سَرَّهُ اَن یُنسَاَل َهُ فی عُمُرِهِ وَ یُوَسَّعَ لَهُ فی رِزقِهِ فَلیَتَّقِ اللّه وَ لیَصِل رَحِمَهُ؛ هر کس دوست دارد که عمرش طولانی و روزی اش زیاد شود، تقوای الهی پیشه کند و صله رحم نماید».

چه آسیب هایی پیش روی صله رحم است؟

1- اسراف و زیاده روی و تجملات

گرفتار شدن در تجملات و اسراف از جمله آسیب هایی است که در مجالس صله رحم پیش می آید این روال نامناسب و آسیب زا منجر می شود نقش دید و بازدید رفته رفته کمرنگ شود چرا که چشم و هم چشمی باعث شده افراد خواستار برگزاری مجلس مهمانی مشابه باشند اما از طرفی عدم استطاعت مالی مانع آن می شود و منجر به خاتمه یافتن ارتباطات خویشاوندی می شود.

2- پرهیز از غیبت کردن

شادی دید و بازدید از اقوام و آشنایان یکی از آسیبهای شوم و خطرناک که تبدیل به تباهی و سیاهی می شود گرفتار شدن در دام گناهان کبیره و دور شدن از موازین اخلاقی می باشد چرا که بارها ثابت شده است مجالس مهمانی و دید و بازدید به یک مجلسی مبدل شده است که بدگویی و غیبت در آن موج می زند این اتفاق تلخ سزاوار آموزه ها و فرهنگ اسلامی نمی باشد و بایستی از آن اجتناب کرد.

چند مورد از روش های حمایتی خویشاوندان با صله رحم

1- حمایت جانی

به جرأت می توان گفت که مهمترین و بزرگترین مرتبه صله رحم کمک رسانی جانی به خویشاوندان است و چنانچه جان یکی از بستگان انسان به خطر افتاد بایستی تا پای جان ایستاده و از خویشاوندان خود در چارچوب معیارهای مکتبی و اسلام دفاع کرده تا بلا از او دور شود.

به فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله:مَنْ مَشی إِلی ذی قَرابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَجْرَ مِأَةِ شَهیدٍ هر کس با جان و مالش، صله رحم کند، خدای متعال اجر صد شهید به او می دهد.

2- حمایت فکری

حمایت فکری زمانی اتفاق می افتد که یکی از بستگان شخص برای هدایت شدن به تصمیم گیری نیازمند راهنمایی باشد. به طور مثال یکی از اقوام انسان اهل نماز خواندن و عبادت نیست چنانچه راهنمایی و ترساندن او از پیامدهای نماز و روزه تاثیر گذار بود لازم است هر کسی که نزد او رفته امر به معروف و نهی از منکر کند و او را از لحاظ فکری راهنمایی کند به استفتایی در این زمینه توجّه فرمایید:

«آیا انسان می تواند از نظر شرعی با خویشاوندانی که بی تقوا و بی نماز و ضدّ انقلابند از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نماید؟ جواب:قطع رحم جایز نیست، ولی باید آن ها را با مراعات موازین امر به معروف و نهی از منکر کند.»

فواید صله رحم در زندگی

3- حمایت مالی

چنانچه در بعضی موارد بین خویشاوندان افرادی نیازمند وجود داشت لازم است که از لحاظ مالی به آنها رسیدگی شود چرا که حمایت مالی در موضوع صله رحم از اهمیت بالایی برخوردار است. به فرموده امیر مۆمنان علی علیه السلام:فَمَنْ أَتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ قَرابَتَهُ کسی که از سوی خدا ثروتی به دست آورد، باید بستگان خویش را به وسیله آن دستگیری کند.

4- ترک اذیت و آزار

ترک آزار و اذیت خویشاوندان یکی از برترین روش های صله رحم می باشد به این معنی که از تهمت ، شماتت ، غیبت و زخم زبان پرهیز کند چرا که دخالت نکردن در زندگی آنها و عیب جویی نکردن از آنها از جمله برترین موارد صله رحم می باشد. همانطور که امام صادق (ع) می فرمایید:أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذی عَنْها برترین چیزی که به آن صله رحم می شود، خودداری کردن از اذّیت و آزار آنان است.

5- حمایت عاطفی

گاهی مواقع یک سلام و احوالپرسی و یا رفتن به منزل خویشاوندانشان و یک نامه یا تماس تلفنی می تواند ایجاد محبت کرده و موجب دلجویی اقوام شود.بنابه فرموده امیر مۆمنان علیه السلام :صِلُوا أَرْحامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلیمِ با بستگان خود صله رحم کنید، گرچه با سلام کردن (به آنان) باشد. امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:پیوند میان برادران آن گاه که پیش هم هستند، دیدار همدیگر است و در مسافرت نامه نوشتن به یکدیگر.

گاهی همچنین شرکت در غم و شادی خویشان از موارد صله رحم است؛ شرکت در مراسم تشییع جنازه و مجالس ترحیم و دل جویی از بازماندگان آنان، و نیز شرکت در مجالس جشن و سرور ایشان، رسیدگی عاطفی به آنان بوده، در تقویت و تحکیم رابطه خویشاوندی نقش مۆثّری دارد.

تاثیرات صله رحم و کمک به خویشاوندان

فواید و آثار ارزنده ای از صله رحم برای هر انسان وجود دارد که در ادامه این بخش از دین و مذهب نمناک به چند مورد از آنها اشاره ای خواهیم داشت.

طول عمر

همانطور که دانستیم که پیشتر اشاره شد یکی از مهمترین و بزرگترین آثار صله رحم طولانی شدن عمر می باشد. امام رضا علیه السلام در این مورد فرموده است:یَکُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ فَیَکُونُ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللَّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ چه بسا مردی که تنها سه سال از عمرش باقی مانده است، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقی مانده عمرش را به سی سال می رساند و خدا آنچه را می خواهد، انجام می دهد.

شخصی به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق علیهم السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:ای مَیسر! گمان می کنم به خویشان خود نیکی می کنی؟ گفتم:آری فدایت شوم! من در نوجوانی در بازار کار می کردم و دو درهم مزد می گرفتم، یک درهم آن را به عمّه ام و درهم دیگر را به خاله ام می دادم. آن گاه امام فرمود:به خدا سوگند تا کنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولی به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است.

 

داشتن خلق و خوی نیک

امام صادق علیه السلام می فرماید:صِلَةُ الْأَرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ رسیدگی به خویشان، اخلاق را نیکو می کند.

فراوانی رزق و روزی

به فرموده حضرت سجاد علیه السلام:مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فی عُمْرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ ... هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانی و روزی اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند.

دفع بلا و پاکی اعمال

امام باقر علیه السلام می فرماید:صِلَةُ الْأَرْحامِ تُزَکِّی الْأَعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوی ... رسیدگی به خویشان، اعمال را پاک می کند و بلا را دور می سازد.

آباد شدن شهرها

امام صادق علیه السلام فرمود:صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ صله رحم و خوش رفتاری با همسایه شهرها را آباد می کند.

آسان شدن حساب در قیامت

امام صادق علیه السلام فرمود:صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ ... وَ تَقی مَصارِعَ السُّوءِ رسیدگی به خویشان حساب روز قیامت را آسان کرده و از مرگ بد جلوگیری می کند.

نتیجه گیری

بر اساس برکات و آثار خارق العاده ای که دیدار با آشنایان و صله رحم به دنبال دارد شایسته است با حذف و شناختن گناهان معمول در این مجالس زمینه ای برای خود و دیگران جهت بهره مندی از برکات و اثار مفید صله رحم فراهم کنیم.

پوشش و آرایش مجاز در اسلام

آرایش در اسلام نفی نشده و در صورتی که برای جذب نامحرم نباشد و زن برای همسرش خود را بیاراید ، اشکالی ندارد . در اسلام به پوشش فرد نیز توجه شده است و در زمینه پوشش و آرایش احکامی وضع شده است. در این بخش از نمناک بیان حکم کلی پوشش و آرایش برای خانم ها و آقایان، از نظر اسلام می پردازیم.

آرایش اسلامی

پوشش و آرایش مجاز اسلامی

اگر فکر می کنید فقط خانم ها هستند که باید پوشش خود را رعایت کنن در اشتباهید بلکه اسلام به پوشش آقایان نیز توجه کرده و تفکیک جنسیت نمی کند . به هرحال به علت زیبایی زن و حفظ حرمت و ارزش او در اسلام تاکید ویژه ای بر روی پوشش و آرایش آنان شده است .

میزان پوشش زنان مسلمان چقدر باید باشد ؟

زن مسلمان باید در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. در اسلام به حجاب سفارش شده است ، اما این مسئله فقط به موضوع پوشش مربوط نیست بلکه فرد مسلمان باید از نظررفتاری، نوع سخن گفتنش، نوع راه رفتنش، حتّی نوع نگاهش به افراد و اطرافیان، متین و سنگین باشد.

زنان در برابر نامحرم باید تمام بدن خود را به غیراز گردی صورت به مقداری که در وضو لازم است و دست ها از نوک انگشتان تا مچ را بپوشانند البته اگر این قسمت از بدن آرایش و زینتی نداشته باشد . برخی به اشتباه تصور می کنند حد مجاز پوشش خانم ها، همان مواضعی است که نپوشاندن آن ها برای نمازخواندن اشکالی ندارد اما در نماز پوشاندن 3 بخش بدن برای خانم ها واجب نیست؛ «گردی صورت» به مقداری که در وضو شسته می شود، «دست ها تا مچ» و «پا ها تا مچ، به شرط اینکه نامحرمی نباشد».

حجاب زنان  

پوشیدن چه نوع لباسی از نظر اسلام اشکالی ندارد ؟

در دین اسلام حجاب برتر را چادر معرفی کرده اند اما اگر لباس خانم ها طوری باشد که موجب تحریک آقایان نشود و برجستگی بدن آنها را مشخص نکند ، اشکالی ندارد . همچنین در دین اسلام نسبت به نوع و رنگ، حتی دوخت لباس تأکید چندانی نشده است .

در اسلام پوشیدن لباس نازک و بدن نما ، لباس تنگ و چسبان ، لباس کوتاه که برجستگی ها و حجم بدن زن را مشخص می کند ، اشکال دارد و در مقابل، به پوشیدن لباس های غیر بدن نما که دیده ها را از خود دور می سازد و سلامت جسمی و معنوی بانوان را تضمین می کند ، تاکید شده است .

استفاده از چادر مشکی برای زنان مکروه نیست و بهتر است چادری برای پوشیدن انتخاب شود که ا رنگ‏ های‏ ساده دارد.

حجاب زنان در مقابل محارم

زنان و دختران در برابر محارم می توانند سر و گردن و مقداری از سینه و دست ها و پاها را نپوشانند، اما بهتر است باقی بدن را بپوشانند.

علی علیه السلام می فرماید:

عَلَیکم بالصفیقَ مِنَ الثیاب فَانَّ مَنْ رَقّ ثَوبُه رَقَّ دینُه[2]

بر شما باد لباس ضخیم، زیرا کسی که لباسش نازک باشد دینش هم ضعیف می شود.

نقل شده است أسماء، در حالی که لباس نازک بر تن کرده بود، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شد. حضرت به نشانه اعتراض از وی روی گردانید و فرمود:

یا اسماء انّ المرئةً اذا بَلغتِ المحیض لم تَصلح ان یری مِنها الّا هذا و هذا و اشار الی وجهه و...

زن که به حد بلوغ رسید، سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر چهره و قسمت مچ دست به پایین.

حکم حجاب برای زنان سالخورده‏

دو شرط وجود دارد که لازم نیست زنان سالخورده حجاب خود را رعایت کنند :

اگر به سن و سالی برسند که امیدی به ازدواج ندارندو جاذبه جنسی خود را از دست داده باشند.

اگر در حال بر داشتن حجاب خود را زینت ننمایند. البته منظور تنها کنار گذاشتن لباس های رویین است که بعضی روایات از آن تعبیر به چادر و روسری کرده است.

رنگ لباس

رنگ لباس نباید طوری باشد که فرد انگشت نما شود . لباس نباید فرهنگ ابتذال یا فرهنگ دشمنان را ترویج دهد و متناسب با عرف جامعه باشد .

میزان پوشش مردان چقدر باید باشد ؟

اسلام تاکید کرده که مردان نیز به مقدار لازم و متعارف بدن را بپوشانند و عورت خود را پوشانده تا در معرض نگاه شهوتی دیگران قرار نگیرند .

مردان می‏ توانند سر و گردن و مقداری از سینه و دست ها و پاها را در مقابل نامحرم نپوشانند . نگاه کردن به بدن مرد نامحرم به آن مقدار که معمولا آن را نمی‏ پوشانند اشکال ندارد.

بنابر احتیاط واجب آقایان نباید لباس خاص خانم ها را بپوشند مگر برای یک غرض عقلایی مثلا اجرای فیلم یا نمایش.

تی شرت های آستین کوتاه برای مردان

لباس مردان باید نامتعارف نباشد و قسمتی از بدن را مشخص نکند و یا شکل و شمایل خاصی نداشته باشد تا فرد انگشت نما شود . پوشیدن پیراهن های آستین کوتاه برای مردان اگر باعث ایجاد فسادی نشود، جایز است.

تیشرت مردانه

ماجرای لباس شهرت چیست؟

لباس شهرت لباسی است که پوشیدن آن برای شخص، به علت رنگ یا کیفیت دوخت یا مندرس بودن آن و ...مناسب نیست زیرا اینگونه لباس پوشیدن توجه ها را به خود جلب می کند و سبب انگشت نما شدن فرد می شود.

کفش هم جزو پوشش است؟ 

از نظر شرعی اگر خانم کفش پاشنه بلندی بپوشد که موجب جلب توجه نامحرم شود یا او را انگشت نما کند ، اشکال دارد اما اگر سبب جذب نامحرم نشود ، اشکالی ندارد.

اگر خانم جوراب نازک بپوشد و پاها در معرض دید نگاه نامحرم قرار بگیرد، حجاب کامل نیست و مشکل دارد .

میزان آرایش زنان باید چقدر باشد؟

از نظر شرعی خانم مسلمان نباید خود را در مقابل نامحرم آرایش کند و در این مورد فرقی بین آرایش کم و زیاد نیست و اگر آرایش خود را از نامحرم نپوشاند، حرام است. آرایش در مقابل محارم از نظر اسلام اشکالی ندارد و بهتر است خانم برای دیده شدن زیبایی هایش در مقابل همسر خود را بیاراید .

همچنین اگر آرایش در حدی نیست که عرفاً بگویند آرایش کرده مثلا کرمی زده است، پوشاندنش از نگاه نامحرم واجب نیست.

تتو کردن و آرایش ابرو برای زنان 

اگر آرایش ابرو برای زنان طوری باشد بگویند آرایش یا رنگ کرده باید از نگاه نامحرم بپوشاند، اما اگر مختصر و طوری باشد که نمی گویند آرایش کرده، پوشاندنش واجب نیست. تتوکردن ابرو که در آن جوهر زیر پوست می رود، در وضو و غسل فرد اشکالی به وجود نمی آورد.

آرایش مردان

از نظر عرف، تراشیدن با تیغ بنا بر احتیاط جایز نیست، اما اصلاح گونه ها و زیر گلو اشکالی ندارد و باید میزان کوتاه کردن ریش طوری باشد که گذاشتن ریش صدق کند. تراشیدن مقداری از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد پس گذاشتن ریش پروفسوری جایز نیست.

ریش مردان  

آرایش ابرو برای مردان و پسران 

از نظر شرعی آرایش زنانه برای مردان حرام است زیرا باید شخصیت و تشخص مردانه برای مردان حفظ شود .

تتوکردن اندام بدن برای زنان و مردان 

آرایش باید برای بدن ضرر نداشته باشد. تتوکردن اگر برای بدن ضرر داشته باشد یا تصاویر مستهجن و یا مطالب باطلی بر بدن تتو شود جایز نیست؛ اما اگر برای بدن ضرری نداشته باشد و مطالب یا نماهای حرامی بر بدن حک نشود اشکالی ندارداما مستحب و پسندیده نیز نیست .

آراستگی و آرایش با یکدیگر متفاوت است

اسلام لزومی برای آرایش زنان و مردان نمی بیند ولی همیشه تاکید دارد که افراد آراسته در جامعه ظاهر شوند مانند پیامبر اکرم(ص) که همواره آراسته بود و به آراستگی امر می فرمود. آن حضرت آراستگی را چه در بعد نظافت همچون مداومت بر مسواک، استحمام، گرفتن ناخن ها و شانه زدن موی سر... و چه در بعد آرایش همچون رنگ کردن موی سر و محاسن، سرمه کشیدن در چشم، پوشیدن لباس سفید و استعمال عطر و ... رعایت می نمود و هرگاه قصد خروج از خانه یا پذیرفتن کسی را داشت، موی سر خود را شانه می ‏زد، سر و وضع خود را مرتب می‏ کرد، خویشتن را می آراست و برای آن که تصویر خود را ببیند، در ظرف آبی می‏ نگریست. وقتی سبب این کار را می ‏پرسیدند، می ‏‍فرمود:«اِنَّ الله‏َ تَعالی یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلی إخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیّاَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ؛ خداوند متعال دوست دارد که بنده‏اش چون به سوی برادران خود بیرون می رود خود را برای‏ آن ها بیاراید و زیبا سازد».(سنن النبی، جلد1)

حضرت محمدمصطفی(ص) تحمل ژولیدگی و سر و وضع نامناسب اصحاب را نیز نداشت انتقاداتی که در این زمینه در اخبار هست، سندی بر این مدعاست . 

کودکان، از سنین نوزادی و شیرخوارگی، عاشق ساختن صداهای جدید و سر و صدا کردن هستند. این موضوع در سنین بالاتر می‌تواند به کنترل خشم و حتی مهارت‌های شنیداری و موسیقیایی کودک کمک کند.

بسیاری از متخصصان از بازی برای کنترل خشم کودکان استفاده می‌کنند. خشم در کودکان مانند یکی از هیجان‌های طبیعی در انسان می‌باشد، خشم حتی در مواقعی، برای بقا لازم است. بروز خشم، در زمان و مکان مناسب، به فرد کمک می‌کند که هیجانات خود را متعادل نگه داشته و با تخلیه هیجانی سلامت روان وی حفظ شود.

 

اما نحوه ابراز خشم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. والدین از همان دوران کودکی می‌توانند مهارت‌های کنترل خشم را به کودک خود آموزش دهند. آموزش مهارت کنترل خشم در کودکان، عمدتا به وسیله بازی انجام می‌شود. بنابراین در این مطلب، در مورد بازی‌هایی که منجر به یادگیری مهارت کنترل خشم در کودکان می‌شود، اشاره کرده ایم.


ساختن و خراب کردن، معجزه کنترل خشم
معمولا کودکان زمانی که خشمگین هستند، اشیاء را به هم می‌کوبند، پرت می‌کنند، سرو صدا می‌کنند و در نهایت با تخلیه هیجان، به گونه ای آرام می‌گیرند. در این مواقع باید برای کودک بازی‌هایی فراهم کرد تا امکان ساختن و خراب کردن را به او بدهد، بدون اینکه به چیزی آسیبی برساند. یکی از این بازی‌ها، ابزار خانه سازی یا کلا ساخت و ساز است که کودک با ساختن و خراب کردن می‌توانند تا حدودی خشم خود را تخلیه کرده و کنترل کنند.


کودکان عاشق سر و صدا هستند
کودکان، از سنین نوزادی و شیرخوارگی، عاشق ساختن صداهای جدید و سر و صدا کردن هستند. این موضوع در سنین بالاتر می‌تواند به کنترل خشم و حتی مهارت‌های شنیداری و موسیقیایی کودک کمک کند. وسایلی مثل طبل و سازهای موسیقی بهترین گزینه است، اما اگر شرایطش را ندارید، با یک قاشق و یک ظرف، می‌توانید خشم کودک تان را کنترل کنید.


بازی‌های موثر بر کنترل خشم کودک
بسیاری از شما این بازی‌ها را می‌شناسید و گاهی با فرزندتان آن‌ها را بازی کرده اید؛ اما شاید ندانید همین بازی‌های ساده راهی برای تخلیه هیجانی و کنترل خشم فرزندتان می‌باشد. در ادامه تعدادی بازی که می‌تواند به آموزش مهارت کنترل خشم کودکان کمک کند را بیان می کنیم:


حباب بازی
حباب بازی، یکی از همان نوع بازی‌های ساختن و خراب کردن است. کودکان برای ساختن حباب، مجبورند تنفس آرام، طولانی و آهسته داشته باشند و همین مسئله، به آرامش کودک کمک می‌کند. این بازی برای کودکان 3 – 5 ساله مناسب است.

 

بازی پا کوبیدن
در این بازی کودک مجاز است که پاهایش را به هرشکلی که می‌خواهد به زمین بکوبد. باید سعی کنید که سلامت کودک به خطر نیافتد و یا کفش پای او باشد یا در زمینی نرم به این کار بپردازد. به او بگویید که عصبانیت و خشمش، با هر ضربه از پاهایش خارج شده و روی زمین پخش می‌شود.


گِل بازی و خمیر بازی
یکی از بهترین بازی‌ها برای پرورش و تربیت کودک، گِل بازی و خمیر بازی است. متاسفانه این روزها والدین، کودکانشان را به خاطر مسائل بهداشتی از گل بازی منع می‌کنند، اما در صورت رعایت نکات بهداشتی، گِل بازی و خمیر بازی، هم برای رشد خلاقیت کودک و هم برای تخلیه هیجانی و کنترل خشم او موثر است. بهتر است در این بازی از قالب‌های آماده استفاده نکنید تا کودک هیجاناتش را به راحتی و بدون هیچ تسهیل کننده ای ابراز کند. این بازی برای سنین 3 تا 11 سال مناسب می‌باشد.

 

 گل بازی و خمیر بازی برای تخلیه هیجانی و کنترل خشم کودک موثر است

 

بادکنک‌های خشم
این بازی، بیان مستقیم خشم است. کودک با نفس‌های سنگین و عمیق به داخل بادکنک، می‌تواند انتقال خشم خود به داخل بادکنک را لمس کند و ببیند. والدین باید به او بفهمانند که نفس‌های او، همراه با خشم است که در حال پر کردن بادکنک می‌باشد. سپس از او بخواهید که بادکنکش را بترکاند. او بدون اینکه به کسی آسیبی برساند خشم خود را تخلیه کرده است. همچنین کودک می‌تواند با تخلیه باد بادکنک و مشاهده آن، خالی شدن خشم را مشاهده کند.


پاره کردن روزنامه
برای کودکتان مقداری روزنامه باطله تهیه کرده و به او بگویید هر وقت عصبانی شد و خواست واکنش نشان دهد، روزنامه هایش را تا آنجا که می‌تواند پاره کرده و ریز ریز کند.


آیا می دانید برای کنترل خشم فرزندتان چه کارهایی را لازم است انجام دهید؟
- به او نگویید که عصبانیتش بی مورد است و مسئله مهمی برای عصبانیت وجود ندارد.
- هرگز نگویید تو بزرگ شدی نباید گریه کنی، مرد که گریه نمی کنه
-خشم او را کوچک و مسخره جلوه ندهید. مثلاً “خجالت داره مرد به این بزرگی سر مسئله به این کوچیکی اینقدر عصبانی شود”.


-در هنگام خشم کودک، خودتان را مثال بزنید و از خاطرات کودکی خود برای او تعریف کنید.
- وقتی فرزندتان در حال عصبانیت است، او را نصیحت نکنید و به سخنرانی نپردازید.
- او را با کودکان دیگر مثل خواهر و برادرهای دیگرش، کودک همسایه یا همکلاسی‌هایش مقایسه نکنید.
-یک صندلی در اتاق بگذارید و بگویید هر وقت هر کس از اعضای خانواده عصبانی شد روی آن بنشیند تا آرام شود، خودتان هم می‌تواند این کار را بکنید.
- یک بالش در اتاق فرزندتان بگذارید و به او بگویید در هنگام عصبانیت می تواند با تمام قدرت بر آن بالش ضربه بزند.


آیا می دانید برای کمک به کنترل خشم فرزندتان عبارتی نباید استفاده کنید؟
- در هنگامی که فرزند شما عصبانی و ناراحت است او را با برخی عبارات سرزنش نکنید و  سعی کنید آمرانه با او صحبت نکنید.


- این کلمات را هنگام عصبانیت فرزندتان به کار نبرید: “تو باید …” “تو نمی‌توانی…”تو اشتباه می کنی …” ” تو نمیفهمی …” من الان برای…  وقت ندارم.”

 

- هیچگاه به او حرفهای تحقیر کننده نزنید و شخصیت او را کوچک نکنید. دختر بدی هستی… پسر بدی هستی بگوید:” آن روز کار بدی انجام دادی”


- به او نگویید “دیگه تو را دوست ندارنم”.
بهتر است بگوئید: ” من وقتی تو این کار را کردی دلخور شدم و سعی کن دیگه این کار را تکرار نکنی “


- کنترل خشم یک مهارت است که با یادگیری آن می توان ارتباط خود را با دیگران توسعه و بهبود بخشید. اگرچه برای به دست آوردن آن زمان و حوصله زیادی لازم است اما به کمک آن می‌توان بر بسیاری از مشکلات زندگی غلبه کنید.


همراهی والدین، محور اصلی
نکته بسیار مهم در این بازی‌ها و کنترل خشم، این است که کودک به تنهایی موضوع را یاد نمی‌گیرد، بلکه کاملا وابسته به آموزش والدین هستند. بنابراین، والدینی که به روش‌های تربیتی مسلط نباشند و نتوانند یا نخواهند برای آموزش این مهارت‌ها به کودک خود وقت بگذارند، در آینده نمی‌توانند انتظار رفتار منطقی و معقول از او داشته باشند.

به کودک یاد بدهید که در وهله اول، سعی کند از محیط خارج شود و برای آرام شدن صبر کند. همچنین لازم است که والدین در طول این بازی‌ها، به کودک، هیجان خشم را توضیح داده و در طول بازی‌ها، به او نشان دهند که چگونه خشم از سر و بدن او به نوک انگشتان می‌آید و با کاری که می‌کند، از بدن او خارج می‌شود. کنترل خشم، مهارتی است که اگر درست آموخته شود، تضمین یک زندگی سالم و بی دردسر را در آینده خواهد داد.

هیچ گاه برای شیطنت کودکان از تنبيه بدني استفاده نکنید. نه تنها اثر عکس دارد، بلکه عقده هایی در دل کودک شکل خواهد گرفت.

با بازیگوشی و شیطنت کودکان چه کنیم؟

شیطنت کودکان تا حدودی به سن بستگی دارد، به دلیل اینکه زمانیکه کودکان راه رفتن را می آموزند، کنجکاوند و برای ارتباط گیری با افراد مختلف فعالیت زيادي می کنند. عموما این رفتار در ۲ تا ۴ سالگی طبیعی است و قابل کنترل نخواهد بود.


شیطنت و جنب و جوش در کودکان با عواملی مثل ژنتیک، نوع رفتار خانواده، تغذیه، استرس،  پرکاری تیروئید، عدم اعتماد به نفس و جلب توجه ارتباط دارد.  چنانچه والدین یا اقوام نزدیک کودک در زمان بچگی سابقه شیطنت و بازیگوشی زیاد را داشته باشند امکان دارد کودک هم پرجنب و جوش شود، البته تربیت و نوع رفتار والدین با کودک در بازیگوشی و شیطنتکودکان بی اثر نیست، به طور مثال چنانچه والدین در زمان بازیگوشی و شیطنت کودکشان با جملاتی مثل" چه قدر اذیت می کنی"،" چرا آروم وقرار نداری"،" دیگه از شیطنتات خسته شدم" بخواهند بچه خود را آرام کنند نه تنها این عبارات در وی تاثیرگذار نیست بلکه باعث تقویت آن رفتار می شود. حتی گاها کودکانی که نگران و مضطرب هستند امکان دارد برای دفع و بروز اضطراب خویش فعالیت زيادي داشته باشند.


 در زیر روشهایی در مورد چگونگی رفتار با شیطنت کودکان ذکر شده است:
- خانه باید خاص کودک باشد
خانه ای که در آن نوزاد یا کودک وجود دارد ، باید حتی الامکان با خانه های معمولی تفاوت داشته باشد. وضعیت خانه طوری باشد که هم به بچه آزادی عمل دهد و هم آسیبی به وسائل منزل و خودش نزند. پله، وسایل برقی، وسایل تیز و برنده ، مکانهای خطرناک برای مخفی شدن و... باید کنترل شود. به کودک اجازه کثیف کاری دهید. بچه بخاطر کثیف کاری مقصر نیست، شما باید شرایط را طوری ایجاد کنید که در پایان مجبور به تنبیه کودک تان نشوید.


-  کودکان را از برخی از بازی ها منع نکنید
از رفتارهایی مانند سر و صدای زیاد در صورتی که باعث آزار دیگران نشود ؛ دویدن و تحرّک زیاد در صورتی که خطری برایش نداشته باشد؛ مانند پریدن از ارتفاعات کم یا پریدن روی تشک و جاهای نرم، بازي روی مبل و صندلی و… بچه را منع نکنید. اما مراقبت کنید، ولی توجه داشته باشید که مراقبت از وی، شدید و غیر متعارف نباشد؛ چون مراقبت شدید، استرس و تحیّر می آورد. قدرت تصمیم گیری و اعتماد به نفس را از وی می گیرد.

-  به بازی پناه ببرید
تمام روز بچه ها تان را محدود به تکلیف نوشتن و درس خواندن نکنید. برنامه ای تنظیم کنید تا هرروز بعدازظهر ها فرزندتان را به پارک ببرید تا با بازي و دویدن هیجانش را کم کند.
میتوانید برای او وسایل بازي پر تحرک مثل دوچرخه یا اسکوتر تهیه کنید تا جنب و جوش بیشتری داشته باشد، همچنين به تغذیه وی توجه کنید. مطالعات نشان داده است تغذیه نقش چشمگیری در روند بیش فعالی کودکان دارد.

 

هیچ گاه از تنبيه بدني برای مهار کردن شیطنت کودکان استفاده نکنید


- او را برای بازی کردن به بیرون از خانه ببرید
بچه باید بیرون از خانه رفته و با ديگر کودکان بازي کند. درصورتی که شما 12ساعت در روز کار می کنید و نمی توانید یا نمی خواهید برای بازي کردن کودک خارج از خانه و دویدن و شر و شور هایش وقت بگذارید، حق ندارید نسبت به رفتارهای او و مشکلات روانی آینده اش معترض باشید.


- شیطنت کودک در مکانهای عمومی
ممکن است کودک شما در خانه رفتار خوبی داشته باشد، ولی خارج از خانه و در مکان هایی مانند فروشگاه ها، رستوران و پارک، آنقدر شیطنت کند که حس کنید او را نمی شناسید! به عنوان مثال کودک چهار ساله تان ناگهان در فروشگاه شلوغ جیغ می زند ؛معمولاً مشکل این جاست که اینگونه کودکان به تجربه دیده اند که تنبیه رفتارهای نادرستشان در خارج از خانه با تنبیه همان رفتار در منزل متفاوت است، این که شما به هر دلیلی بچه را در جمع تنبیه نمی کنید و مدام جمله آشنای« بعد توی خونه باهات کار دارم» را می شنود، سبب می شود که بداند میتواند چنين کند و فقط عاید او، وعده تهدید آمیز همیشگی است.


توصیه ما پيش‌گيري است؛ یعنی باید از دردسر و بروز بدرفتاری جلوگیری کنید تا ناگزیر نشوید کودک را در جمع تنبیه کنید یا بدرفتاری اش را بی پاسخ بگذارید. با یک برنامه ریزی ساده، مثل همراه بردن وسیله سرگرمی یا اسباب بازي برای بچه، میتوانید با درایت، پیش از این که به علت خستگی بدقلق شود، مانع بدرفتاری اش شوید. حتی میتوانید با کودک در خصوص برنامه بیرون از منزل صحبت بزنید. این که اول به کجا می روید و میخواهید چه کنید یا انتظارتان از وی چیست، واقعاً کمک کننده است.


چند نکته درباره شیطنت کودکان
1- هیچ گاه از تنبيه بدني استفاده نکنید. نه تنها اثر عکس دارد، بلکه عقده هایی در دل کودک شکل خواهد گرفت.

2- هر کودک پر انرژی، بیش فعال نیست. بدون تشخیص قطعی هیچ گاه به کودک خود برچسب نزنید.

3- هرگز داروهای آرام بخش یا خواب آور به کودک ندهید.

4- فعالیت های بدنی کودکتان را افزایش دهید تا در طول روز خسته شود. هم زمان خودتان هم باید بدنتان را سالم نگه دارید تا بتوانید با او همراهی کنید.

5- بدون حضور یک روان شناس متخصص رفتار کودک، امکان دارد نتوانید به تنهایی از پس کودک شیطون خویش بر بیایید. این شرایط میتواند حتی مشکلات روحی برای شما ایجاد کند ، بعد از مشاوره کودک برای رفع مسائلتان استفاده کنید.

والدین همیشه سعی می کنند بهترین روش را برای مراقبت از فرزندانشان داشته باشند اما بعضی اوقات آنها مرتکب اشتباهاتی می شوند که می تواند در زندگی فرزندشان تأثیر بگذارد. در حقیقت مجموعه ای از خطاهای والدین وجود دارد که بدون آنکه والدین متوجه اشتباه بودن آن باشند از آنها استفاده میکند. در این مقاله 10 مورد از این اشتباهات را جمع آوری کرده ایم که همه والدین باید از انجام آن جلوگیری کنند.

1. بررسی دمای کودک با دست:

در حقیقت، دمای طبیعی بدن کودک می تواند از ۳۶٫۶ درجه سانتیگراد تا ۳۷٫۲ درجه سانتیگراد باشد. هر چیزی بالاتر از آن تب محسوب می شود. تشخیص چنین تغییر جزئی با دست غیرممکن است و همیشه توصیه می شود به جای آن از دماسنج استفاده کنید. برای نوزادان زیر 3 ماه، یک دماسنج رکتال دقیق ترین دما را به شما می دهد و به شما در حفظ و سالم نگه داشتن کودک کمک می کند.

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

برای اندازه گیری درجه حرارت بدن کودکان حتما از دماسنج استفاده کنید

 
2- خرید تعداد زیاد بسته های پوشک
وقتی به بازار میروید و تعداد زیادی  بسته پوشک میخرید در حقیقت شما پول خود را هدر داده اید چون نوزاد در حدود 1/2 تا 1 اینچ  در هر ماه و در حدود 140 تا 200 گرم در هفته اضافه میکند. و ممکن است پوشک ها برای هفته های بعدی به کار شما نیاید و مجبور باشید پوشک با سایز بزرگ تر بخرید.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

تعداد زیادی پوشگ هم سایز نخرید

 
۳- زود گرفتن پستانک از نوزاد
بسیاری از والدین از ترس این که نوزادان آنها در معرض عفونت گوش و مشکلات دندانی قرار گیرند، خیلی زود پستانک را از آنها دور می کنند. زمان مناسب برای جدا کردن نوزادان ازپستانک حدود 6 ماه است و زودتر از این زمان نیست.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

نباید کمتر از 6 ماه پستانک را از نوزادتان بگیرید

 
4- در کارهای بد کودک والدین پاسخگو هستند
از سنین پایین به فرزندان خود آموزش دهید تا در قبال کارهای خود پاسخگو باشند. اگر از سال های اولیه زندگی برای کارهای بدی که کودک انجام داده پاسخگو باشید کودک یاد میگیرد که حتی در آینده هم اگر کار اشتباهی انجام دهند شما پاسخگو هستید.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

کودکان باید در قبال کار بدشان پاسخگو باشد

 
5- استفاده از فناوری برای نگه داشتن بچه ها
بیشتر والدین برای سرگرمی بچه های خود از تلفن همراه و تلویزیون استفاده می کنند ، اما این در واقع برای سلامتی آنها بد است. طبق یک مطالعه، اشعه ناشی از این دستگاه ها به طور مستقیم بر مغز کودکان تأثیر می گذارد و خطر ابتلا به تومور را افزایش می دهد.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

برای آرام کردن کودک از تبلت و موبایل استفاده نکنید

 
6- هنگام داشتن تب، پاهای کودکان را می پوشانند
 با پوشاندن کودک هنگام تب، آنها را بیشتر گرم میکنید. به جای پوشاندن لباس بیش از حد به کودکان، یک لباس راحت انتخاب کنید و از خنک بودن اتاق اطمینان حاصل نمایید

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

موقعی که کودکتان تب دارد به او جوراب نپوشانید

 
7- بلافاصله بعد از کارخرابی نوزاد پوشک را تعویض کنید
بعضی اوقات کودکان با فاصله زمانی مدفوع و ادرار میکنند. و اگر شما بلافاصله بعد از متوجه شدن اینکه نوزاد مدفوع یا ادرار کرده مشغول عوض کردن پوشک شوید ممکن است در حین تعویض دوباره کار دستتان دهند. بهترین روش این است که بعد از متوجه شدن کارخرابی نوزاد چند دقیقه ای صبر کنید.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

بعد از متوجه شدن کارخرابی نوزاد چند دقیقه ای صبر کنید

 
8- غذا دادن به کودک 
توصیه میشود که اجازه دهید خود کودکان تلاش برای غذا خوردن کنند. بچه هایی که والدینشان به آنها غذا میدهد احتمال اینکه در آینده دچار اضافه وزن شوند  را دارند و درعوض بچه هایی که خودشان غذا می خورند احتمالاً سالم تر هستند.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

اجازه دهید خود کودکان غذا بخورند

 
9. هزینه زیادی برای کودکان خرج میکنید
نوزادان واقعاً سریع رشد می کنند ، بنابراین باید لباس های آنها را نیز تغییر دهید. به علاوه  آنها لباسشان را کثیف میکنند و نمی دانند لباس های جدیدشان گران قیمت است و  اخیراً آن را خریداری کرده اید.

 

مراقبت از کودک,روش های مراقبت از کودک,بهترین روش مراقبت از کودک

لباس های گران قیمت برای کودکان در حال رشدتان نخرید

 
10. بلند کردن صدا موقع عصبانیت سر کودکان
عصبانی شدن و یا بلند کردن صدا هرگز راه حل مناسبی نیست. در حقیقت این کار فقط مشکلاتی را به وجود می آورد. به گفته یک روانشناس ، هر چه بیشتر بر سر فرزندتان فریاد بزنید، کمتر می توانند به حرف شما گوش دهند. ترس راهی برای تربیت کودکان شما نیست. به جای اینکه به کودکتان دستور دهید که کاری را انجام دهد سعی کنید با آنها دوستانه صحبت کنید.

برخی از خانواده ها سعی می کنند کودکان را مثل هم بزرگ کنند. از جمله کارهایی که اکثر والدین فرزندان دوقلو انجام می دهند پوشاندن لباس های مشابه تن آنها، اسباب بازی های مشابه و.... است این کار بر هویت مستقل کودک اثر نامطلوب می گذارد.

تربیت کودکان دوقلو
تربیت دو قلوها از مسائل پیچیده و دشواری است که والدین را درگیر می کند. شاید اگر از دور به دوقلوها نگاه کنید فقط جذابیت های داشتن فرزند دوقلو را ببینید. دیدن شباهتشان با هم، ویژگی های روانی و دلبستگی شان کنار هم به نوعی لذت بخش است. اما واقعیت متفاوت است. پدر و مادرها برای تربیت کودکان دوقلو خود می بایست مسیر دشواری را طی کنند. برای تمام دوقلوها نمی توان نسخه یکسانی پیچید، چرا که با هم متفاوت اند.

 

ویژگی های دوقلوها
ویژگی های شخصیتی، روانی والدین و شرایط محیطی بر ساختار شخصیتی دوقلو اثرگذار است. دوقلو ها از ابتدای شکل گیری دوران جنینی تا زمان به دنیا آمدن و بزرگ شدن در کنار هم هستند. تربیت کودکان دوقلو به علت ویژگی های منحصر به فردشان متفاوت است. بخصوص در سنین زیر 3 سال نیازمند ظرفیت جسمانی و روانی زیادی از سوی والدین به ویژه مادر هستند. شاید تصور کنید فرزندان دوقلو چون در کنار هم هستند ویژگی های مشابهی دارند، در صورتی که طبق تحقیقات انجام شده هر قل  تیب شخصیتی متفاوتی نسبت به قل دیگر دارد.


ناسازگاری دوقلوها در سنین ابتدایی یک امر شایع در میان آنهاست. کارهایی مثل هل دادن، کتک زدن یکدیگر، گاز گرفتن، در دوقلوها زیاد اتفاق می افتد. اما کنترل و شیوه های تربیتی در این شرایط کدام است؟ با ما همراه باشید.


کودکان دوقلو، سر ناسازگاری دارند!
چرا کودکان دوقلو با هم دعوا می کنند؟ از یک طرف به هم علاقه دارند و از طرف دیگر با هم نمی سازند، مشکل کجاست؟
کودکان دوقلو به علت همسنی و همزمانی رشدشان، رابطه بسیار نزدیکی دارند. داشتن علایق مشترک بین آنها مثل: اسباب بازی، برنامه های تلویزیونی و ... امری طبیعی است. این نزدیکی یکی از دلایل بزرگ بروز اختلافات می شود. رقابت و دعوا بین کودکان دوقلو به علت همسن بودن بر سر موضوعات یکسان رخ می دهد. در صورتی که فرزندان با اختلاف سنی بر سر موضوعات متفاوتی با هم بحث می کنند.


علاقه بین دوقلوها یکی از عواملی است که منجر به بروز دعوا بین آنها می شود. آنها همدیگر را دوست دارند. داشتن رابطه عمیق در بروز این دعواها بی تأثیر نیست. حتما شما هم برایتان پیش آمده کسی را بسیار دوست داشته باشید و انتظار و توقعتان از او بالا می رود. در چنین شرایطی هر رفتار مخالف انتظار شما از این فرد شما را آزرده خاطر می کند. این قضیه در خصوص دوقلوها هم اتفاق می افتد.


آنها مرتب از هم می رنجند. به علت رابطه نزدیکشان، انتظار دارند همدیگر را در هر شرایطی درک کنند یا حتی بدانند در فکر یکدیگر چه می گذرد. چنین انتظاری منطقی به نظر نمی رسد. حتی در سنین کم آنها نمی توانند تشخیص دهند خواهر یا برادرشان یک شخصیت مستقل از آنهاست.


برخلاف تصور عموم دوقلو به زمان هایی نیاز دارند که جدا از هم باشند. درست است که آنها با هم به دنیا می آیند و در کنار هم بزرگ می شوند اما بدین معنی نیست که مجبور به گذراندن تمام وقت خود در کنار هم هستند. به عنوان نمونه: یکی از کودکان  تمایل دارد در بیرون از منزل ورزش کند و قل دیگر ورزش کردن در داخل خانه را ترجیح می دهد. والدین نباید نسبت به این کار مخالفت نشان دهند. علاوه بر این، داشتن زمان های اختصاصی، باعث پرورش استعداد و نبوغ آنها خواهد شد و به رشد انفرادی و شخصیتی هر کدام کمک خواهد کرد.

 

 تربیت کودکان دوقلو به علت ویژگی های منحصر به فردشان متفاوت است


هنگام دعوای دوقلوها چه کار کنیم؟
وقتی دوقلوها با هم دعوا می کنند شما خود را کنار بکشید. مداخله در دعوای آنها کار اشتباهیست مگر در شرایط استثنا مثلا هنگام برخورد فیزیکی که احتمال آسیب به هم وجود داشته باشد. با هر دو مهربان و جدی باشید بدین صورت به کودکان احساس امنیت می دهید. همان لحظه پس از دعوا دنبال مقصر نگردید و دنبال تجزیه تحلیل نباشید. تعیین مقصر را در فرصت بهتری انجام دهید. چرا که توجه زیاد به قضاوت کردن، کودکان شما را به سرزنش و غردزدن تشویق خواهد کرد.


تنبیه کردن هر دو کار اشتباهی ست. چرا که تنبیه شدن کودک بی گناه به دور از انصاف است. بهتر است رفتار نامناسب را به او گوشزد کنید و از راه های دیگر رفتار مناسب را به او یاد دهید. تنبیه کردن هر دو، مربوط به زمانی ست که هر دوی آنها مرتکب اشتباه شده اند.
مرتب با کودکان خود تکرار کنید «زدن، نه»، «گاز گرفتن، نه»! این روش بسیار مؤثر است و باعث کاهش دعوا می شود به خصوص اگر این روش را با مهارت  یاد بگیرند.


در صورتی که در دعوا، درگیری فیزیکی پیش نیاید اکثر کودکان می توانند از پس مشکلات خود بربیایند. می دانیم که دعوا بین کودکان همیشه اتفاق می افتد. آنچه در این خصوص اهمیت دارد توانایی سازش و کنار آمدن با یکدیگر است. حسادت سر منشاء بسیاری از دعواهاست. بخصوص اگر توجه به یک فرزند بیشتر باشد، کودک احساس کمبود توجه از سوی والدین داشته و این حسادت افزایش می یابد. پس این امر شروعی برای دعوا خواهد بود.


یک روش جدید و بسیار اثر گذار در این خصوص، منحرف کردن توجه کودک است. برای مثال: اگر کودک بر سر به دست آوردن یک اسباب بازی دعوا می کند، یک اسباب بازی دیگر به او بدهید. یا اینکه چند اسباب بازی برای روز مبادا نگه دارید و هنگام دعوا به آنها بدهید. داشتن اسباب بازی جدید باعث آرامش آنها می شود.


پیش بینی زمان وقوع دعوا
تشخیص دادن زمان دعوا به جلوگیری از آن کمک خواهد کرد. بطور مثال: اگر کودکان قبل از آماده شدن غذا با هم درگیر می شوند سعی کنید غذا را زودتر آماده کنید تا فرصت دعوا از آنها گرفته شود.


مشارکت والدین دوقلو در فعالیت های فرزندان بسیار مهم است. با بچه ها مستقیما وارد بازی شوید. برخی مهارت ها مثل: استفاده از اسباب بازی ها، نوبت دادن دربازی ها و... احتیاج به تمرین و یادگیری دارد. والدین با مشارکت در بازی می توانند هم به آنها آموزش داده و هم آنها را تشویق کنند.
اختصاص دادن زمان های خصوصی به هر کودک از طرف والدین هر چند وقت یک بار بسیار مفید است. حتی به مدت 5 دقیقه با هر کودک تنها باشید. این کار به ایجاد شخصیت منحصر به فرد در کودک کمک می کند.


نسبت به نیازهای فرزندان دوقلوهای خود آگاه باشید و این احساس را به آنها دهید که در چشم شما یکی هستند. همواره این موضوع را به خاطر داشته باشید این دوران می گذرد پس لذت بردن از زمان حال بهترین کار است. به گفته یکی از والدین: « بچه هایم در راه مهدکودک همدیگر را می زنند و با هم دعوا می کنند اما به محض اینکه به مهدکودک می رسند دست هم را محکم میگیرند و مراقب هم هستند. دیدن این بخش از قضیه واقعا لذت بخش است».

 

 وقتی دوقلوها با هم دعوا می کنند شما خود را کنار بکشید


رشد هویت مستقل دوقلوها مهم است
برخی از خانواده ها سعی می کنند کودکان را مثل هم بزرگ کنند. از جمله کارهایی که اکثر والدین فرزندان دوقلو انجام می دهند پوشاندن لباس های مشابه تن آنها، اسباب بازی های مشابه و.... است. شاید اینکارها از نظر کسانی که دوقلوها را می بینند جالب باشد اما برای داشتن هویت مستقل اثر نامطلوب می گذارد. کودکان دوقلو با گرفتن این توجه از دیگران فکر می کنند خاص و متفاوت هستند. و هنگامی که شبیه به هم باشند این احساس را بیشتر دریافت می کنند.


رشد و مهارت های زبانی کودکان دوقلو کندتر است
کودکان تک قلو، زبان را از پدر و مادرشان می آموزند در حالی که کودکان دوقلو به دلیل اینکه اکثر مواقع کنار هم هستند زبان را از همدیگر می آموزند. حتی برخی تلفظ ها را به صورت غلط از هم یاد می گیرند. حتی در بعضی موارد اگر والدین فرزندان دیگری نیز داشته باشند کمتر می توانند برای مهارت کلامی فرزند دوقلوی خود وقت بگذارند و این یادگیری کندتر اتفاق می افتد.
از طرف دیگر حدود 50 درصد از دوقلوها نارس به دنیا می آیند. این عامل سبب کاهش رشد طبیعی آنها می شود و رشدشان نسبت به دیگر کودکان هم سن خود کمتر است.

 

  پدر و مادرها برای "تربیت کودکان دوقلو" خود می بایست مسیر دشواری را طی کنند


دوقلوها را «دوقلوها» صدا نزنید
خانواده ها نباید دو کودک خود را دوقلو صدا کنند. همواره باید حواسشان باشد آن ها را با اسمشان صدا بزنند. چرا که وقتی آنها را دوقلو صدا بزنید گویی آن ها را یک شخص خطاب کرده اید و از آن ها یک هویت مشترک ساخته اید.


ارائه آموزش های لازم برای انجام کارهای فردی به هر قل به طور مستقل در بزرگسالی آن ها کمک کننده خواهد بود. داشتن استقلال به شناخت توانایی  منجر می شود که لازم است در کودکان دوقلو اتفاق بیفتد. بیشتر شخصیت افراد تا قبل از 10 سالگی شکل می گیرد. پس دوران خردسالی سن حساسی برای دوقلوهاست و تربیت درست، به شکل گیری شخصیت سالم و منحصربه فرد آنها کمک خواهد کرد.

 

چه جمله هایی نباید به دوقلوها بگویید:
1- «کتک بخوری خواهر/برادرت هم دردش میاد» این تصور اشتباه است. درست است دوقلوها دارای ارتباط عمیقی با هم هستند اما قرار نیست قوانین فیزیک را در این رابطه بر هم بزنیم.


2- «تو را نسبت به خواهر/برادرت بیشتر دوست دارم!» مقایسه دو کودک با هم کاری کاملا اشتباه ست. بهتر است به جای برتری دادن یکی بر دیگری، ویژگی های مثبت هر کدام را بیان کنیم.

 

 در تربیت کودکان دوقلو باید به این نکته توجه شود که آنها دارای شخصیت مستقلی هستند


3-«وای، شما دوقلویین؟» تأکید بر روی این موضوع باعث می شود توجه افرد به سمت دوقولوها جلب شده که شاید از نظر دوقلوها خوشایند نباشد. بهتر است به جای گفتن این جمله، به صورت غیرمستقیم بپرسیم.


4- «کدوم تون بزرگتره؟» فرزندان بزرگتر معمولا مورد حمایت بیشتری از طرف والدین قرار می گیرند. همچنین الگوی فرزندان کوچکترند. این سوال به کودکان القا می کند که کدام یک از آنها رئیس تر است.


5- «کاش من هم دوقلو داشتم!». همانطور که گفتیم دیدن دوقلوها از دور لذت بخش است. اما تربیت آنها و مشکلاتی که هنگام بزرگ کردن آنها با آن روبرو می شوید بخش سخت ماجراست.


6- «شماها می تونین فکر همو بخونین؟» درست است کودکان جهت فکری نزدیک به هم دارند و دارای ارتباط نزدیک به هم هستند اما قرار نیست این مسائل را با خرافات اشتباه بگیریم.


7- همیشه کارهاتون را با هم انجام می دهید؟ در دوران کودکی معمولا تغذیه آنها خواباندن و بازی همزمان آنها برای والدین راحت تر است. اما اینها مربوط به خردسالی ست. در دوران کودکی و نوجوانی هر کدام از قل ها به دلیل داشتن شخصیت منحصربه فرد برنامه مشخصی برای کارهای خود دارد.


8- شماها دو روی یک صفحه اید» این انتظار از کودکان دوقلو می رود که همه جا با هم حضور داشته باشند. حتی هنگام دعوت کردن در مهمانی ها و مجالس موظف می دانند یا هر دو را دعوت کنند یا هیچ کدام. این برداشت اشتباه است. شاید در کودکی این اتفاق زیاد بیفتد اما هنگام بزرگسالی این کار نوعی کوچک شمردن جایگاه انسانی هرکدام است.


9- «تو کدومی؟» بهتر است پرسشتان مؤدبانه تر مطرح شود برای نمونه اینطور سوال کنید:« شما واقعا شبیه هم هستید و تشخیص برای من سخت است، شما... هستی یا....؟»


10- «دوقلو بودن چه حسی دارد» این سوال همانقدر غیرمعمول هست که یک نفر از شما بپرسد «دوقلو نبودن چه حسی دارد» آنها از ابتدای تولد به همین شکل به دنیا آمده اند و تفاوت زندگی خودشان با دیگران برایشان قابل فهم نیست.

چهارشنبه, 25 دی 1398 17:28

نگاهی به تاریخ وجوب حج

در پاسخ تشریع حج از چه زمانی آغاز شده است؟ می توان به دو پاسخ اجمالی و تفضیلی اشاره کرد.


پاسخ اجمالی
بر اساس روایات؛ حج، از سابقه‌ای بسیار طولانی برخوردار است و سابقه و قدمتی دارد که امتداد آن، به سال‌ها قبل از خلقت حضرت آدم( علیه السلام ) می‌رسد. پس از آن‌که حج حضرت آدم    ( علیه السلام ) به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود گوارا باد بر تو، ای آدم، بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کرده‌ام.
شیوه و ترتیب حجِّ مسلمانان، با مناسکی از قبیل: «طواف»، «سعی»، «قربانی» و «رمی شیطان»، به زمان سرسلسله پیامبرانِ حنیف، حضرت ابراهیم( علیه السلام ) باز می‌گردد. همان‌گونه که به طور قطع، بینان‌گذار عمومی‌کردن حج نیز، آن‌حضرت بوده و خدای تعالی به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانه خود، فرا خواند.

پاسخ تفصیلی
بر اساس روایات؛ حج، از سابقه‌ای بس زیاد برخوردار است و سابقه و قدمتی دارد که امتداد آن، به سال‌ها قبل از خلقت حضرت آدم ابوالبشر( علیه السلام ) می‌رسد. چنان‌که امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «پس از آن‌که حج حضرت آدم( علیه السلام ) به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود: گوارا باد بر تو، ای آدم، بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کرده‌ام». [1]همچنین آن‌حضرت فرمود: «پس از آن‌که حضرت آدم از مِنی بازگشت [و حجش به پایان رسید]، فرشتگان ملاقاتش کرده، به او گفتند: ای آدم، حَجّت نیکو! ما این خانه را دو هزار سال قبل از تو، حج گزارده‌ایم».[2]
مردی از امیرمؤمنان علی( علیه السلام ) پرسید: از اهل آسمان نخستین کسی که حج گزارد، چه نام داشت؟ آن‌حضرت فرمود: «جبرئیل، نخستین حج‌گزار از آسمانیان بود».[3]
البته شیوه و ترتیب حجِّ مسلمانان، با مناسکی از قبیل: «طواف»، «سعی»، «قربانی» و «رمی شیطان»، به زمان سرسلسله پیامبرانِ حنیف، حضرت ابراهیم( علیه السلام ) باز می‌گردد. همان‌گونه که به طور قطع، بینان‌گذار عمومی‌کردن حج نیز، آن‌حضرت بوده و خدای تعالی به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانه خود، فرا خواند. در این مورد قرآن کریم می‌فرماید: «و مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب‌هاى لاغر از هر راه دورى به سوى تو بیایند».[4]‏
امّا در طول زمان – به ویژه در زمان جاهلیت - حج ابراهیمی نیز مانند سایر احکام مورد تحریف‌هایی قرار گرفته بود.
اکنون به برخی از اعمال حج پرداخته و به مناسبت، تحریف‌هایی که در این عبادت بزرگ به وجود آمده بود را نیز یادآور خواهیم شد:
1. «سپس از همان‌جا که مردم کوچ می‌کنند، (به سوى سرزمین مِنى) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!».[5] این آیه شریفه ناظر به یکی از عادات مشرکان مکه در زمان جاهلیت است که وقوف در عرفات را مربوط به کسانی می‌دانستند که از خارج مکه برای حج می‌آمدند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش، از این کار معاف بودند، چنان‌که امام صادق( علیه السلام ) در بیان این آیه فرمود: «قریش می‌گفتند: ما نسبت به خانه خدا از سایرین برتری داریم، پس باید [برای اعمال حج] از مزدلفه (مشعر) کوچ کنید، (به عرفات نروید)! خداوند به آنان دستور داد تا مانند دیگران از عرفات شروع کنند». [6]
2. «جز این نیست که تأخیر انداختن (و جابه‌جا نمودن ماه‌هاى حرام) افزایشى در کفر است که کافران را به سبب آن گمراه می‌سازند، در یک سال آن‌را حلال و در سال دیگر حرام می‌شمرند تا با شما و آنچه خدا حرام کرده موافقت کنند. اما در (نتیجه) آنچه را خدا حرام کرده حلال می‌نمایند. زشتى اعمالشان بر آنها آراسته شده، و خداوند گروه کافران را هدایت نمی‌کند».[7] این آیه کریمه ناظر به یک سنت غلط جاهلی به نام «نسیء» به معنای تغییر دادن جای ماه‌های حرام است که این عمل، هر ساله طی مراسم خاصی در سرزمین مِنی انجام می‌گرفت که نشان از سودجویی آنها بود؛ چون با این تغییر و تحوّل، قصد داشتند حج در موقعی برپا شود که منافع بازرگانی و تجارتی آنها هم تأمین گردد؛ از این‌رو، سعی می‌کردند که حج در خرّم‌ترین ایّام سال و آسان‌ترین زمان برای رفت و آمدهای تجاری انجام پذیرد، اما از آن‌جا که حج باید در ایام ذی حجه واقع شود و گاهی ذی حجه در فصل گرمای طاقت فرسای مکه می‌افتاد که هم حج گزاران به زحمت می‌افتادند و هم معادلات تجاری به نحو مطلوب انجام نمی‌گرفت؛ از این‌رو، با عمل «نسیء»، کاری می‌کردند که موسم حج، همواره در فصل معتدلی واقع شود و این عمل تا سال دهم هجرت ادامه داشت، تا این‌که به وسیله پیامبر خدا در حجة الوداع، استفاده از این عمل ممنوع و باطل اعلام گردید[8] و نسیء با نزول این آیه کفر محسوب گردید تا مراسم حج، بازیچه‌ای در دست سودجویان واقع نگردد.
3. « صفا و مروه از شعائر [و نشانه‌هاى] خداست! بنابر این، کسانى که حج خانه خدا و یا عمره انجام می‌دهند، مانعى نیست که بر آن دو طواف کنند [و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بی‌رویّه مشرکان، که بت‌هایى بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمی‌کاهد!] و کسى که فرمان خدا را در انجام کارهاى نیک اطاعت کند، خداوند [در برابر عمل او] شکرگزار، و [از افعال وى] آگاه است».[9]
یکی از اعمال حج در جاهلیت، سعی میان کوه‌های صفا و مروه بود، ولی در بالای این دو کوه، دو بُت به نام‌های «اساف» و «نائله» نصب بود که مشرکان به هنگام سعی، برای این دو بُت احترام قائل می‌شدند. مسلمانان به خاطر چنین سابقه ناپسندی، کراهت داشتند در ایام حج، میان صفا و مروه سعی کنند و تصوّر می‌کردند این یک عمل جاهلی است. خداوند با نزول این آیه، آن تصوّرات را مردود دانسته و سعی میان صفا و مروه را یکی از شعائر دین مطرح کرد، چنان‌که معاویة بن عمار از امام صادق( علیه السلام ) روایت کرده که آن‌حضرت فرمود: «مسلمانان گمان می‌کردند که سعی صفا و مروه از ابتکارات مشرکان است، در پی آن خداوند این آیه شریفه را نازل نمود...».[10]
4. از عادات دیگر جاهلیت در مراسم حج، طواف در حال برهنگی است. آنان معتقد بودند که تأمین لباس احرام در اختیار قریش قرار دارد و اگر کسی جامه احرام تهیه نمی‌کرد، می‌بایست برهنه طواف کند و طواف با لباس و پارچه‌ای که از خارج حرم باشد را باطل می‌دانستند. امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بعد از آن‌که مکه را فتح کرد، در آن سال از زیارت مشرکان جلوگیرى نفرمود و از سنت‌هاى زیارتى مشرکان یکى این بود که اگر با لباس وارد مکه می‌شدند و با آن لباس، دور خانه خدا طواف می‌کردند، دیگر آن لباس را به تن نکرده و صدقه آن‌ را واجب می‌دانستند؛ لذا براى این‌که لباس‌هایشان را از دست نداده باشند، قبل از طواف از دیگران لباسى را عاریه و یا کرایه ‌کرده و بعد از طواف به صاحبانشان بر می‌گرداندند، در این میان؛ اگر کسى به لباس عاریه و اجاره دست نمی‌یافت و خودش هم تنها یک دست لباس همراه داشت، براى آن‌که آن لباس را از دست ندهد، ناچار برهنه می‌شد و لُخت مادرزاد به طواف می‌پرداخت».[11]
با ظهور و استقرار اسلام، پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) با تحریفات جاهلی به مبارزه برخاست و ضمن پیراسته کردن حج از تحریفات جاهلی، سنت ابراهیمی را در حج احیاء نموده است؛ لذا حجِّ مورد قبول و سفارش اسلام، سنّتی ابراهیمی است و شریعت مقدّس اسلام نیز، همان شکل حج را، بر مسلمانان تکلیف کرده؛ مناسک، اجزاء، شرایط و ارکان آن‌را به ما آموخته است.

[1]. شیخ صدوق‏، علل الشرائع‏، ج ‏2، ص 407‏، کتاب فروشى‏ داورى‏، چاپ اول‏، قم، 1385ش‏.
[2]. شیخ صدوق، ‏من لا یحضره الفقیه، ج ‏2، ص 230، دفتر نشر اسلامی‏، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ‏10، ص 78، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، 1403ق.
[4]. «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق»؛ حج، 27.
[5]. «ثُمَّ أَفیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم»؛ بقره، 199.
[6]. عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج‏1، ص 195،اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق.
[7]. توبه، 37.
[8]. تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 217.
[9]. بقره، 158.
[10]. تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 146 و 148.
[11]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر صافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 2، ص 192، الصدر، تهران، چاپ دوم.

آیات مرتبط

سوره البقرة (158) : إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ
سوره البقرة (196) : وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ ۚ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ ۖ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّىٰ یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ ۚ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ ۚ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ ۚ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ۗ ذَٰلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
سوره البقرة (197) : الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ ۚ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ ۗ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ
سوره البقرة (199) : ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
سوره التوبة (3) : وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ۙ وَرَسُولُهُ ۚ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

ملاک ازدواج موفق می تواند دهها و یا شاید صدها گزینه در بر داشته باشد ولی آیا برای داشتن یک زندگی مشترک موفق و دلخواه ملاک های اصلی باید مادی باشند یا معنویات هم می تواند دخیل باشد؟

با توجّه به اهمیّتی که همسر در زندگی دارد و آثاری که بر آن مترتّب است ونقشی که هر یک از زن و مرد در آن دارند، می بایست برای انتخاب همسر ملاک ها و دستورالعمل هایی وجود داشته باشد تا افراد با توجّه به آن ملاک ها، همسر مورد نظر خود را انتخاب نمایند و سعادت دنیا و آخرت را به دست آورند.

در ازدواج، افراد دارای سلیقه های مختلفی هستند و هر شخصی برای خود ملاک هایی در نظر می گیرد، امّا از نظر قرآن کریم، و سنّت ملاک های مورد توجّه است:

توصیه ها و ملاک ازدواج در قرآن به شرح زیر است

۱. اسلام و ایمان:

یکی از شرایط انتخاب همسر که در واقع شریک زندگی است، اسلام و بُعد مذهبی عقیدتی فرد می باشد. زن و مرد می بایست در این امر هم فکر و هم عقیده باشند و اگر یکی از آن ها مشرک باشد، عقد و ازدواج آن ها باطل خواهد بود.

قرآن کریم، به صراحت این مطلب را بیان می کند و می فرماید مرد مسلمان هرگز حقّ ندارد با زن مشرک ازدواج کند، همین طور از ازدواج زنان مسلمان با مردان کافر منع کرده است و این نکته را یادآوری کرده است که ازدواج مردان مسلمان با کنیزان مسلمان بهتر است از ازدواج با زنان آزاده ی مشرک و همین طور ازدواج زنان مسلمان با بردگان مسلمان بهتر از ازدواج با مردان مشرک است:

»ولا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ [۱]؛ با زنان مشرک ازدواج نکنید، تا این که ایمان بیاورند و کنیز باایمان از زن مشرک بهتر است، اگرچه آن زن مشرک (از لحاظ زیبایی) مایه شگفتی شما باشد و به مردان مشرک زن ندهید تا این که ایمان بیاورند و بنده با ایمان از مرد مشرک بهتر است، اگرچه آن مرد مشرک مایه شگفتی شما باشد».

در ادامه، حکمت حرمت ازدواج با مشرکان را بیان کرده است، می فرماید:« … أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ…[۲]؛ آن ها به آتش دوزخ می خوانند.» چرا که مسیر مشرک یک مسیر انحرافی است، مسیری است که به ظلمت و تباهی و جهنم ختم می شود.

در مقابل آن ها، مسیر افراد مؤمن بهشت، رحمت، مودّت و غفران است:« وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّهِ وَ الْمَغْفِرَهِ بِإِذْنِهِ.»[۳] در آیه ی شریفه، دعوت خداوند و مسیر او به جای دعوت و مسیر افراد مؤمن است، به جهت این که مؤمنین همه دعوت های آن ها، بلکه تمام شئون زندگی آن ها در مسیر خداوند تبارک و تعالی است.

مسیر افراد مؤمن با مسیر افراد مشرک تفاوت اساسی و فاحشی دارد، مسیر فکری عقیدتی رفتاری آن ها مختلف است، چگونه با ازدواج که یک وحدت و یگانگی لازم دارد و همراه با رحمت و مودّت است، جمع شود.

بنابراین یگانگی و وحدت که در ازدواج مطرح است با اختلاف عقیده و مذهب هرگز جمع نخواهد شد، نه تنها در دین و مذهب می بایست یکی باشند، بلکه در اخلاق هم می بایست، در یک مسیر باشند و در یک جهت حرکت کنند.

به همین جهت است که در روایات تأکید شده که زن و مرد باید «هم کفو» یکدیگر باشند و هم کفو مؤمن را افراد مؤمن و با ایمان دانسته است.

از پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ ، سؤال شد که کفو چیست و چه کسانی کفو یکدیگر هستند؟ فرمود:« المؤمنون بعضهم اکفاء بعض».[۴]

ملاک قرآن کریم برای ازدواج چیست؟

دانستن ملاک ازدواج در قرآن یعنی قدم اصلی برای ساخت یک زندگی مشترک موفق و پایدار

۲. هم سنخ بودن در پاکدامنی:

از نظر قرآن کریم، فطرت و طبیعت پاکی که به گناهان آلوده نشده، طالب پاکی است؛ چنین فطرت وطبعی جز مجذوب پاکی نمی شوند و جز پاکی را به خود جذب نمی کند:« الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ[۵]؛ زن های پلید برای مردهای پلید و مردهای پلید برای زن های پلید و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکند».

مراد از خبیث بودن که دسته ای از زنان ومردان را متّصف به آن کرده است یا طیب بودن دسته دیگر، همان جنبه های عفت و ناموسی است و لاابالی بودن نسبت به تقیدات مذهبی، اخلاقی و ناموسی است این معنای اوّلی آیه است، امّا از نظر ملاک و علت معنای وسیعی دارد که منحصر به آلودگی و پاکی جنسی نیست، بلکه هرگونه ناپاکی فکری، عملی و زبانی را شامل می شود.

۳. تواضع، توبه، عبادت خداوند، اطاعت فرمان خدا:

قرآن کریم، در سوره ی تحریم، شش وصف از برای همسران خوب اشاره کرده و می فرماید:

…»مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا[۶]؛ همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، اطاعت کننده ی فرمان خدا … . «

شخصی که می خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ایمانی را بنا نهد، باید قبل از هر چیز همسر مسلمان و پاکدامنی را جستجو کند وگرنه بنای خانواده مسلمان و ساختار جامعه ی اسلامی مدّت ها به تأخیر می افتد و به زودی بنیان و اساس آن سست و ناپایدار و بسیار متزلزل و آسیب پذیر می گردد.

۴. ایمان و عمل صالح:

»مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً[۷]؛ هر کس (از مرد یا زن) کار شایسته کند و مؤمن باشد، به طور قطع او را با زندگی پاکیزه ای حیات (حقیقی) بخشیم. «

۵. تقوا:

» یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ[۸]؛ ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید، هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. «

امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، در روایتی درباره ی همسر خوب می فرماید: هرگاه کسی از شما قصد ازدواج کرد، سزاوار است دو رکعت نماز بخواند و خدا را بخواند که همسری عفیف و امین، بادیانت و متواضع و حافظ ناموس و اسرار… نصیب وی نماید.[۹ ]

خلاصه آن که، دین مبین اسلام، در انتخاب همسر فوق العاده توجّه دارد و پیروان خود را به دقّت و احتیاط لازم دعوت نموده است.