emamian
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، کارکنان محترم قوّهی بسیار حسّاس قضائی که حقیقتاً زحمت در این مجموعهی دادگستری کشور به خاطر اهمّیّت زیادی که این قوّه دارد، دارای اجر مضاعف است؛ انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید.
اوّلاً اشاره کنم به اهمّیّت این روزها؛ شماها که خدمتگزاران نظام اسلامی هستید و انشاءالله پیش خدای متعال ارج و قرب دارید، در این ایّام، بخصوص این یکی دو روز آخر دههی باعظمت اوّل ذیحجّه، ارتباط قلبیتان با خدای متعال را هر چه میتوانید تقویت کنید. روز عرفه را که فردا است، قدر بدانید و با دعا و تضرّع و توجّه و مسئلت از خداوند متعال به معنای واقعی کلمه گرهگشایی کنید. اگر فضل الهی و لطف الهی نباشد، کوششهای ما، و زحماتی که میکشید و میکشیم، به جایی نمیرسد. در دعای شریف کمیل [عرض میکند:] «لا یُنالُ ذلِکَ اِلّا بِفَضلِک»؛(۲) یعنی همهی وظایف را انجام میدهیم، [امّا] آنچه به این تلاشهای ما و وظایف ما روح میدهد، جان میدهد، لطف الهی و فضل الهی و توجّه الهی است. البتّه در همهی آنات میشود با خدا ارتباط گرفت؛ رابطه گرفتن با خدا آسان است منتها بعضی از ساعات، بعضی از روزها یک اهمّیّت ویژهای دارد؛ در رأس این روزها، یکی همین فردا [یعنی] روز عرفه است؛ عید قربان هم همینجور.
یادی کنیم از شهید بهشتی (رضوان الله علیه) که تعیین این روز به مناسبت یادبود آن شهید بزرگوار است. مرحوم بهشتی (رضوان الله تعالی علیه) علاوه بر مقامات علمی که معقولاً و منقولاً دارای رتبهی عالی علمی بود ــ ایشان هم در علوم معقول حوزوی، و هم در علوم منقول حوزوی حقّاً و انصافاً رتبهی بالایی داشت ــ و ملّای حسابیای بود، علاوهی بر اینها خصوصیّات اخلاقی و کاری این بزرگوار میتواند برای همهی ما درس باشد. اوّلاً بسیار پُرکار بود؛ از کار اظهار خستگی نمیکرد و همان قدری که توان داشت، واقعاً همه را صرف کار میکرد. بسیار بانظم بود که در طول سالهای متمادیِ آشنایی و همکاری با ایشان، چه قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب، من هیچ کس را در بین دوستان خودمان، مرتبطین خودمان، مثل مرحوم آقای بهشتی در نظم ندیدم؛ نظم کار. نظم خیلی مهم است. باابتکار بود، پُرحوصله بود؛ در مقابل اعتراض حتّی اعتراضهای اهانتآمیز از جا درنمیرفت؛ حرفها را میشنید، حتّی حرف مخالف را مینشست گوش میداد و میشنید؛ بسیار پُرحوصله [بود]. اینها همه برای ما درس است، باید یاد بگیریم اینجوری عمل کنیم. بیتظاهر بود؛ آدم اهل تظاهری نبود؛ نه، ما سالهای طولانی دیده بودیم؛ باطن او همان چیزی بود که در ظاهرش آن را نشان میداد. آدم اهل تظاهر نبود. خب خدای متعال هم اجرِ شایستهی برترین بندگان خودش را به او داد و آن، شهادت به دست اشقیالاشقیاء در آن دوران بود که خدای متعال آن را به این بندهی مؤمن و صالح خودش هدیه کرد.
دربارهی قوّهی قضائیّه خب حرفهای زیادی هست؛ هم در تذکّر، هم در باب تشکّر؛ هم میشود تشکّر کرد، هم میشود تذکّر داد؛ حرف زیاد است. مطالبی که جناب آقای محسنی اینجا بیان کردند، مطالب مهمّی بود؛ این [مطالبی] که ایشان گفتند، بنده هم طیّ گزارشات مختلف خیلی از همین چیزها را شنیدهام و اطّلاع دارم. مطالب مهمّی را ایشان بیان کردند. خب یکی از محسّنات جناب آقای محسنی آشنایی با زوایای قوّهی قضائیّه است؛ سالها ایشان در این قوّه بودهاند و حضور داشتهاند. بنده هم چند جملهای را در این موارد عرض میکنم.
اوّلاً اهمّیّت قوّهی قضائیّه است. شماها که یا به صورت قاضی ــ چه قاضی دادگاه، چه قاضی دادسرا ــ یا به صورت کارمند مثلاً، به هر شکلی، در این قوّه مشغول خدمت هستید، بدانید در یکی از مهمترین ارکان نظام اسلامی دارید کار میکنید و با خیلی جاهای دیگر قابل مقایسه نیست. واقعاً قوّهی قضائیّه یکی از ستونهای اصلی در برپایی نظام اسلامی است. معلوم است که اگر در این ستونهای اصلی اختلالی به وجود بیاید، در کلّ نظام اختلال به وجود خواهد آمد. بنابراین کارتان بسیار مهم است. به همین نسبت، اگر چنانچه اشتباهاتی در اینجا انجام بگیرد، اختلالی صورت بگیرید، ضربهی آن هم مهم است؛ این [طور] است دیگر؛ وقتی جایگاه انسان بالا رفت، هم کار مثبت او، هم کار منفی او، هر دو، تأثیراتش تأثیرات شگرفی است. شما اینجوری هستید؛ کار خوبتان هم، کار مثبتتان هم، تأثیر شگرفی دارد در بهبود زندگی مردم، در پیشرفت نظام اسلامی؛ خدای نکرده اشتباهی هم بکنید، همینجور است.
بنده در سال گذشته، در این دیدار سالیانهای که با شما داریم، موارد مهمّی را عرض کردم،(۳) نمیخواهم باز همانها را تکرار کنم یا بتفصیل صحبت کنم؛ یک چند نکته را فقط تأکید میکنم. کارهایی که ما سال گذشته گفتیم، خب من همان وقت اطّلاع پیدا کردم که در قوّهی قضائیّه یک قرارگاهی تشکیل شد برای پیگیری آن کارها. در بخشی از آن کارها پیشرفتهای خوبی هم بوده، در بخشی هم پیشرفتی نبوده؛ بالاخره کار شد، ترتیباتی فراهم شد، که خود این ایجاد ترتیبات برای اینکه کارها را جلو ببرند، یک چیز مهم و قابل توجّهی است؛ منتها یک نکته را من عرض بکنم: مناط(۴) داوری خودتان را کاری که انجام دادهاید قرار ندهید؛ مناط داوری را خروجی کار قرار بدهید. مثلاً فرض کنید اینکه ما سر فلان قضیّه این کارها را کردیم، این تعداد جلسه گذاشتیم و غیره، اینها ملاک نیست؛ ملاک این است که نتیجه چه شد، خروجی کارها چه شد؛ در همهی مسائل کشور اینجوری است. آمارها مهمّند منتها باید نشان داده شود که خروجی این آمارها و این مطالبی که گفته شد چیست؛ آن مهم است. محصول نهایی مهم است که دست مردم چه میرسد.
اوّلین مطلبی که من میخواهم عرض کنم، همین مسئلهی تحوّل در قوّهی قضائیّه است. خب قوّهی قضائیّه چهل و چند سال پشتوانهی تجربه و آزمون و خطا دارد؛ این خیلی مهم است. چهل و چند سال است که ما در قوّهی قضائیّه شاهد طرحهای گوناگون، برنامههای مختلف، اقدامهای گوناگون هستیم و این تجربههای متراکم و انباشتهای را در اختیار صاحبنظران قرار میدهد؛ این چیز خیلی باارزشی است؛ از این تجربهها باید استفاده کرد برای تحوّل. تحوّل را هم معنا کردیم؛ تحوّل یعنی نقاط مثبت را تقویت کنیم، نقاط منفی را به صفر برسانیم؛ این معنای تحوّل است. گاهی اوقات به صفر رساندن نقاط منفی مستلزم یک کار مهمّ تغییر سازمانی است؛ در سازمان باید تغییر داده بشود؛ گاهی در جهتگیریها باید تغییر داده بشود؛ موارد معدودی در آدمها باید تغییر داده بشود؛ تحوّل به این چیزها احتیاج دارد؛ این تحوّل است.
طرح تحوّلی چند سال قبل از این در قوّهی قضائیّه تهیّه شده. کارشناسهایی که در این چند سال راجع به این طرح با بنده صحبت کردند یا گزارش کتبی دادند، همه میگویند این طرح، طرحِ خوبی است، طرح متقنی است. این طرح الان در اختیار شما است، در اختیار قوّهی قضائیّه است. من سال گذشته هم روی آن تکیه کردم. این طرح باید پیش برود، باید پیشرفت کند؛ پیشرفتش کم بوده. باید به سمت عملی شدن، عملیّاتی شدن طرح تحوّل و سند تحوّل قوّهی قضائیّه پیش بروید. البتّه احتیاج دارد به بودجه، که دولت و مجلس باید کمک کنند؛ احتیاج دارد به نیروهای کارآمد، که در بعضی از جاها نیروهای کارآمد بحمدالله هستند، در بعضی از جاها هم شاید بایستی یک مقداری بحث نیروی کارآمد و قوی تقویت بشود. احتمالاً یک مواردی [از سند] هم باید تغییر پیدا کند؛ بالاخره هر سند که دائمی و ابدی نیست.
شاید مواردی باید بهروزرسانی بشود؛ این هم یک نکتهی دیگر است. سند را نگاه کنید، ببینید کجا به تکمیل احتیاج دارد، کجا به بهروزرسانی احتیاج دارد، آن را روزآمد کنید؛ لکن باید عمل بشود. حُسن این سند و هر سندِ برنامهای در این است که کار را منضبط میکند؛ از پراکندهکاری جلوگیری میکند، کار منضبط پیش میرود؛ این خیلی چیز مغتنم و مهمّی است. البتّه به قانون هم احتیاج دارد. یک مواردی اِعمالِ سند احتیاج به قانون دارد، که این را هم باید مجلس کمک کند؛ شما باید بخواهید، از دولت و مجلس مطالبه کنید تا قانون را برایتان فراهم بکنند.
من به مناسبت اینکه گفتم [تحوّل قوّهی قضائیّه] احتیاج به نیروی کارآمد دارد، همین جا از فرصت استفاده کنم و تأکید کنم بر روی ساختن نیروهای متخصّص، پرورش نیروهای متخصّص؛ این از جملهی کارهای خیلی لازم است. قوّهی قضائیّه بایستی در هر بخشی از بخشها یک مجموعهی آمادهی متخصّص و کارشناس در اختیار داشته باشد که هر وقت لازم شد ــ تبدیلی، تغییری، اضافهکردنی [بود] ــ از اینها استفاده کند. این مسئلهی جانشینپروری که بنده در مورد دستگاههای مختلف گفتهام، اینجا مصداقش همین پرورش نیروهای متخصّصی است که عرض کردم. این یک مطلب که من روی این تأکید میکنم، تکیه میکنم. مسئلهی سند را با همین خصوصیّاتی که عرض شد، جدّی بگیرید.
مسئلهی بعدی مسئلهی مبارزه با فساد است، هم در درون قوّه، هم در بیرون قوّه؛ یکی از وظایف شما این است. البتّه [مبارزه با فساد در] درون قوّه را به جناب آقای محسنی هم که دیروز پریروز با ایشان ملاقات داشتیم گفتم و روی این تکیه کردم. البتّه یک اکثریّت قاطع ــ نزدیک به همه ــ در قوّهی قضائیّه مردمان شریفیاند، چه قضات، چه کارمندان؛ با امکانات کم، با درآمد کم ــ واقعاً کم ــ دارند کار سخت انجام میدهند. شرافت این عزیزان را انسان نبایست از نظر دور بدارد. یک اقلّیّت کوچکی هم هستند که از موقعیّت سوء استفاده میکنند و چهرهی قوّه را در نظر مردم مخدوش میکنند. این کسی هم که این کار را انجام میدهد، یعنی کار خلاف را انجام میدهد، لزوماً قاضی نیست؛ گاهی مثلاً منشی فلان دادسرای فلان شهر دوردست یک حرکتی انجام میدهد، همین را تکثیر میکنند و غلبه میدهند به قوّه و بر اساس آن روی قوّه قضاوت میکنند. حیف است [چنین شود]. با این باید مبارزه کرد. باید همهی اجزای قوّه مراقبت کنند که فساد وارد نشود. فساد چیز مسریای هم هست. خدای نکرده وقتی [در] یک بخشی فساد وارد شد، این بیماری سرایت میکند؛ روزبهروز هم زیادتر میشود. وقتی که با فاسد برخورد نشود، فساد افزایش پیدا میکند. این در درون قوّه ، در بیرون قوّه هم همین جور.
حالا البتّه در بیرون قوّه دیگران هم در مسئولیّتِ جلوگیری از فساد شریکند؛ یعنی گاهی یک فسادی واقع میشود، منشأ فساد دست قوّهی قضائیّه نیست، دست قوّهی مجریّه است، دست قوّهی مقنّنه است، دست نیروهای مسلّح است؛ آنها بایستی جلوی مبادی و مناشئ فساد را بگیرند. البتّه اگر چنانچه قطع نشد، جلویش گرفته نشد، آنوقت وظیفهی قوّهی قضائیّه است که وارد بشود. البتّه امروز آدمهای مغرض و مریضالقلب، آنهایی که واقعاً «فی قُلوبِهِم مَرَض»(۵) هستند، شایعهپراکنیای که علیه قوّهی قضائیّه میکنند، گاهی جنجال میکنند، گاهی یک چیزی میگویند، خیلی بیشتر از واقعیّت آن چیزی است که در قوّه وجود دارد لکن نگذارید؛ همین را دنبال کنید. این هم نکتهی دوّمی که راجع به مسئلهی فساد عرض کردیم.
یک مسئلهی دیگر که اینجا من یادداشت کردهام و جزو مناشئ فساد است و گفتیم دست قوّههای دیگر است، همین نکتهای بود که آقای محسنی هم به آن اشاره کردند، [یعنی] همین مسئلهی سلب اعتبار از معاملات غیر رسمی در اموال غیرمنقول؛ این چیز مهمی است. خیلی از فسادها در مورد اموال غیرمنقول، از همین معاملات غیر رسمی و معاملات عادی به وجود میآید؛ باید جلوی این گرفته بشود. و واقعاً اینجوری است که اگر حالا به فرض از دیدگاه شورای محترم نگهبان یک اشکالی هم این قانون مجلس داشته باشد، مصلحت قطعی نظام و کشور در این است که این قانون دنبال بشود؛ یعنی این شیوهای که الان رایج است که دو خط بنویسند، منتقل کنند و مانند اینها، خودش منشأ فسادهای بزرگ است. این هم این مطلب.
مطلب بعدی دربارهی وظایف دیگر قوّهی قضائیّه است. به قانون اساسی که شما مراجعه میکنید، میبینید که وظیفهی قوّهی قضائیّه فقط محکمهداری در دادسراها یا در دادگاهها نیست که دادرسی دعاوی و اختلافات و مانند این چیزها باشد؛ فقط این نیست؛ وظایف مهمّ دیگری در قانون اساسی بر عهدهی قوّهی قضائیّه گذاشته شده. مثلاً یکی از آنها احیای حقوق عامّه است؛ حقوق عامّه خیلی چیز مهمّی است. شناسایی حقوق عامّه خودش یک مسئله است؛ احقاقش [هم] یک مسئلهای است که خیلی هم سخت است. حالا مثلاً اگر من بخواهم مثال بزنم، یکی از حقوق عامّه، امنیّت روانی جامعه است. اینکه یک عدّهای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیّت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامّه است و قوّهی قضائیّه باید وارد بشود. البتّه اطّلاع دارم که در بعضی اوقات و در بعضی از موارد دادستانیها وارد شدهاند و کارهایی هم انجام دادهاند، لکن باید با برنامهریزی و با انضباط این کار انجام بگیرد، این کار باید با قاعده انجام بگیرد؛ این جایش خالی است و بایستی مثلاً این کارها را انجام بدهد.
یا «تأمین آزادیهای مشروع»؛ یکی از وظایف قوّهی قضائیّه تأمین آزادیهای مشروع است. خیلی دقیق نوشتهاند؛ آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع. آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، آزادیهای مردم باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در این زمینه به داد مردم برسد؟ قوّهی قضائیّه؛ یعنی یکی از کارهای مهمّ قوّهی قضائیّه همین است. یا مثلاً پیشگیری از وقوع جرم که البتّه این از جملهی آن مواردی است که دستگاههای دیگر هم در آن نقش دارند؛ اینها چیزهایی است که در قانون اساسی به اینها تصریح شده و بایستی برای اینها برنامهریزی کرد. اینها چیزهایی نیست که با حرف زدن و با گفتن و تصمیمگیریهای موردی و موضعی و فردی و ریاستی و مانند اینها حل بشود؛ اینها برنامهریزی میخواهد، دستور میخواهد، روش میخواهد، احیاناً قانون میخواهد؛ باید اینها دنبال بشود. و این کارها ساز و کارِ سنجیده و اندیشیده لازم دارد؛ باید نشست، فکر کرد، اندیشید. خب حالا اینها ظرفیّتهای قانونی قوّهی قضائیّه است که باید از این ظرفیّتها حدّاکثر استفاده بشود.
یک نکتهی دیگر هم مسئلهی برخورد با مراجعان است که این را هم ما قبلها گفتهایم(۶) و یک جاهایی هم البتّه انجام گرفته؛ این خیلی تأثیر دارد؛ یعنی کسی که مراجعه میکند به دادگستری، اگر چنانچه با اخم آن کسی که به او مراجعه شده مواجه بشود، این دلشکسته از آنجا بیرون میآید، ولو حالا شما آن اخم را بکنید بعد هم به کارش رسیدگی کنید، این باز همان تأثیر سوء را دارد و فرق نمیکند؛ یعنی برخوردِ خوب [لازم است]. البتّه کار سختی است، بنده میدانم؛ یعنی مراجعات مردمی گاهی اوقات واقعاً انسان را خسته میکند؛ در نوع مواجهه و مراجعه، آدم خسته میشود، اعصاب انسان [به هم میریزد] لکن باید تحمّل کرد.
و آخرین مطلبی که میخواهم عرض کنم تصویر رسانهای قوّهی قضائیّه است. قوّهی قضائیّه تصویر رسانهای خوبی ندارد؛ از رسانه و تبلیغات بدرستی در این قوّه و برای این قوّه استفاده نمیشود. البتّه بخشیاش مربوط به دستگاههای رسانهها [مثل] رادیو و تلویزیون و روزنامهها و مانند اینها است، بخشیاش هم مربوط به خود درون قوّه است. خدا رحمت کند مرحوم آقای موسوی اردبیلی(۷) را؛ آن وقتها شکایت میکرد پیش ما از صداوسیما؛ میگفت که «اخبار قوّهی قضائیّه بعد از اخبار کیفیّت راه جیرفت که [مثلاً] راه بسته است یا برف آمده و مانند اینها! اینها را که گفت، بعد نوبت میرسد به قوّهی قضائیّه»؛ شکایت ایشان این بود. البتّه حالا اینجور نیست؛ حالا بحمدالله از این جهت بهتر است لکن تصویر قوّهی قضائیّه، اینهمه کاری که انجام گرفته، اینها را [باید] مردم بدانند، اینها را مردم مطّلع بشوند. حالا همین نکتهای که آقای محسنی اشاره کردند، این نشست و برخاست با قشرهای مختلف، این خیلی مهم است؛ هم از لحاظ شکلی کار مهمّی است، کار بزرگی است، هم از لحاظ نتیجهگیری کار مهمّی است؛ خب قوّهی قضائیّه گسترش پیدا میکند، فکرش باز میشود، افقها در مقابلش روشن میشود. با حقوقدانها بنشینید، با افراد مختلف، کارشناس اقتصادی، کارشناس سیاسی، دانشجو، جوانهایی که ادّعا دارند، حرف دارند، استاد، کسبه، روحانیّون؛ این نشست و برخاست با اینها خیلی مهم است؛ خب اینها منعکس بشود؛ به شکل درست، منعکس بشود؛ یعنی گزارشگریِ درست انجام بگیرد.
و انشاءالله که خداوند متعال کمک کند بتوانید این فاصلهای را که ایشان تکرار کردند ــ که تا وضع مطلوب فاصله داریم که درست هم هست، واقعاً فاصله هست ــ این فاصله را انشاءالله بتوانید بزودی پُر کنید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین ارواحنا فداه.
خیلی خوش آمدید پدران و مادران و همسران شهدای عزیزمان، فرزندان قهرمانانمان. جلسهی امروزِ حسینیّهی ما با حضور شما پدران، مادران، همسران، فرزندان و کسان شهدا، حقیقتاً یک جلسهی پُرنور است؛ نور حضور شهدا را انسان با بودن شماها احساس میکند. امیدواریم سایهی خانوادهی شهدا بر سر این ملّت همیشه مستدام باشد. این ملّت احتیاج دارد به یاد شهیدان، به نام شهیدان، به خاطرهی شهیدان.
من امروز یک مطلبی را در ذهنم آماده کردهام، یادداشت کردهام، دربارهی پدران و مادران و همسران شهدا. دربارهی شهدای عزیز، خب همه گفتهاند و تا آخر و تا ابد هم که بگوییم، فضیلت شهدا تمام نمیشود. من میخواهم یاد پدران و مادران و همسران ــ که حالا عرض خواهم کرد که در این جهاد عظیم، اینها شریکند و مجاهدند ــ به دست غفلت نیفتد؛ امروز بحث من این است. از چند زاویه میشود نگاه کرد به پدران، به مادران و به همسران. البتّه دیگر افراد خانوادهی شهدا هم در این معنا شریکند، لکن آن که از همه مهمتر است مادر شهید است، پدر شهید است و همسر شهید، آن وقتی که شهید همسر داشته باشد. از چند زاویه میشود به اینها نگاه کرد. یکی از دیدگاه و زاویهی ارزشگذاری قرآنی است؛ ببینیم قرآن که دربارهی شهدا این آیات متعدّد را دارد، دربارهی پدرمادر و همسر شهدا چه بیانی دارد. این یک مطلب؛ از این دیدگاه ببینیم ارزشگذاری قرآن نسبت به این بازماندگان شهدا چگونه است. یکی از دیدگاهِ مجاهدتِ موردِ غفلت قرارگرفتهی این عزیزان، یعنی پدران و مادران و همسران؛ از این دیدگاه نگاه کنیم. حقیقتاً تا امروز مجاهدت اینها مورد غفلت قرار گرفته، که حالا دربارهی هر کدام چند کلمهی مختصری عرض خواهم کرد. یکی از دیدگاه رنج و دردی که این عزیزان به خاطر فقدان و از دست دادن عزیزانشان حس میکنند؛ که خب خود رنج کشیدن مایهی علوّ درجات پیش خدای متعال است. رنجی که پدر، مادر و همسر میکشند، باید مورد توجّه قرار بگیرد؛ از این زوایه نگاه کنیم. یکی از ناحیهی گنجینهی باارزش خاطرات و یادهایی است که در سینهی پدران و مادران و همسران وجود دارد؛ این هم از این دیدگاه. حالا من این چهار مورد را ذکر کردم، [امّا] از زوایای مختلف دیگر هم میشود به زندگی پدران و مادران و همسران نگاه کرد؛ من حالا این چند مورد را انتخاب کردهام که عرض کنم. از هر کدام از این دیدگاهها که نگاه کنیم، عظمت پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید، جلوی چشم انسان مثل خورشید نمایان میشود.
امّا در مورد دیدگاه اوّل، یعنی ارزش قرآنی؛ صبری که پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کردهاند ــ که [وقتی] انسان میخواند شرح حال اینها را، میبیند چه کشیدند وقتی خبر شهادت عزیزشان به اینها رسید و چه صبری کردهاند، چه تحمّلی کردهاند ــ این صبر بالاترین صبرها است. خدای متعال در مورد افراد صابر از قبیل این عزیزان میفرماید: اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة؛(۱) شما بر پیامبر و آل پیامبر صلوات فرستادید،(۲) خدا برای شما صلوات میفرستد. از این مهمتر چه چیزی میشود فرض کرد که خدای متعال، خالق هستی، مالک دنیا و آخرت، به بندگان خودش صلوات بفرستد؟ این خیلی چیز مهمّی است. این مال شماها است؛ این مال پدر و مادر و همسر و احیاناً فرزندانی است که درک کردند شهادت پدر را. یا یک آیهی دیگر میفرماید: لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون؛(۳) کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد. انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟ آن زن جوان که همسرش میرود شهید میشود، این محبّت عاشقانهی بین زن و شوهر را با چه چیزی میتواند جایگزین کند؟ اینها این را در راه خدا دادند؛ پدر و مادر، این فرزند محبوب را در راه خدا تقدیم کرده و اهدا کرده؛ یا آن همسر جوان، همسر محبوبش را در راه خدا داده. پس مصداق اتم و اکملِ «لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا» شماها هستید: پدران شهدا، مادران شهدا، همسران شهدا.
بعد از یک جنگ سخت که اصحاب جنگیده بودند، شهید داده بودند، چه زحماتی را متحمّل شده بودند، چه خطراتی را به جان خریده بودند، از جنگ که برمیگشتند پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به اینها فرمود که شماها از جهاد اصغر برگشتید، حالا جهاد اکبر بر عهدهی شما است؛ گفتند یا رسولالله! از این جهادی که ما کردیم دیگر چه چیزی بالاتر، فرمودند جهاد اکبر جهاد با نفْس است.(۴) «جهاد با نفْس» یعنی چه؟ یعنی مبارزهی با احساسات درونی انسان؛ انسان در درون خود یک احساسی دارد، یک میلی دارد، یک توجّهی دارد، آن وقتی که مقتضیِ مبارزه است، با این مبارزه کند. [اگر] از این جهت هم نگاه کنیم، باز میبینیم پدران شهدا، مادران شهدا، همسران شهدا در درجهی اوّلِ جهادِ اکبرند؛ چرا؟ چون بر احساسات خودشان فائق آمدند. جوان اصرار دارد به میدان جنگ برود، موانعی سر راهش هست؛ مادر، با آن عشقی که به فرزند دارد، این موانع را برطرف میکند! این در حالات شهدای ما وجود دارد، ما دیدهایم اینها را. بنده مادران شهیدی را زیارت کردم که فرزند خودشان را خودشان دفن کرده بودند، خودشان تجهیز کرده بودند؛ اینها شوخی است؟ اگر ما اینها را ندیده بودیم یا از افرادی که دیدند نشنیده بودیم، اصلاً قابل باور نبود، امّا اتّفاق افتاده. پس نتیجه اینکه از لحاظِ ارزشگذاریِ نظامِ ارزشیِ اسلامی، خانوادهی شهدا، یعنی پدر، مادر، همسر، در رتبهی بسیار بالایی قرار دارند و فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و مانند اینها بیشتر است. با پدر و مادر شهید، با همسر شهید، با این دید باید روبهرو شد، با این دید باید به آنها نگاه کرد. این، مطلب اوّل.
مطلب دوّم؛ گفتیم جهاد مورد غفلت. اسم «جهاد» که میآید، آنچه اوّل در مقابل چشم انسان ظاهر میشود، آن جوان رزمندهای است که در میدان دارد میجنگد؛ خب بله، او مجاهد فیسبیلالله است، امّا فقط او نیست؛ مجاهدینی [هم] بیرون از میدان هستند: آن بانویی که خانهی خودش را محلّ پختن نان برای رزمندگان قرار میدهد، او هم مجاهد است؛ آن خانوادهای که همهی زندگی خودشان را صرف پشتیبانی تغذیه و امکانات زندگی برای رزمندگان قرار میدهند، آنها هم مجاهدند، [حاضر در] جهادند. مجاهد فقط آن [کسی] نیست که در داخل میدان است؛ او البتّه مصداق کامل و اصلی است، امّا مجاهدینی هم بیرونِ میدانند. خب، در بین مجاهدین بیرون میدان، رتبه و منزلهی چه کسی به اندازهی پدر شهید یا مادر شهید یا همسر شهید میرسد؟ آن که در منزلش نان میپزد و میفرستد البتّه ارزش بسیار بزرگی دارد، ارزش او را نباید انکار کرد، امّا آن که جوان عزیزش را میفرستد چطور؟ فرستادن غذا و پتو و لباس کجا، فرستادن میوهی دل و جوان برومند کجا! اینها مجاهدند. این جهاد، مورد غفلت قرار گرفته. ما وقتی مجاهدین را میشمریم، به آن بانویی که مادر شهید است یا آن آقایی که پدر شهید است یا آن خانمی که همسر شهید است توجّه نمیکنیم؛ اینها مجاهدین فیسبیلالله هستند، «فَضَّلَ اللَهُ المُجاهِدینَ عَلَى القاعِدین»(۵) شامل اینها هم میشود؛ اینها مجاهد فیسبیلالله هستند. اگر خانوادهها همراهی نمیکردند، این حماسه راه نمیافتاد. این هشت سال دفاع مقدّس، این حماسهی بزرگ ــ که بعد خواهم گفت چقدر این حماسه اهمّیّت دارد برای تاریخ کشور ما ــ به همّت پدرها و مادرها و همسرها [راه افتاد]؛ اینها بودند که این حماسه را راه انداختند. اگر پدرها بیصبری میکردند، اظهار ناراحتی میکردند، اعتراض میکردند که چرا بچّهی ما رفت، چرا بچّهی ما کشته شد، مادرها همینجور، این حماسه راه نمیافتاد؛ طبقهی اوّل که رفتند، دستهی دوّم دیگر نمیرفتند. این هم از این دیدگاه.
دیدگاه سوّم مسئلهی رنج خانوادهی شهدا است. وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظهی شهادت، اوّلِ راحتِ او است امّا برای پدرمادر و همسر، اوّلِ رنجِ آنها است. شهید وقتی از این دنیا میرود، در ملکوت اعلیٰ میهمان خود خدا است، رزق او را خود خدا عنایت میکند، اوّلِ راحتیِ او است؛ امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟ وقتی اینها میشنوند که عزیزشان به شهادت رسیده، رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود؛ گذران زندگی خیلی از چیزها را از یاد انسان میبرد؛ آنچه از یاد انسان نمیرود داغ عزیزان است، به این شکل و به این صورت. [وقتی] انسان این کتابهایی را که دربارهی شهدا نوشته شدند میخواند، آنجا میفهمد که بر پدر شهید، مادر شهید، همسر شهید چه گذشته است؛ این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند. این رنج، علوّ درجات را میآورد؛ این رنج پیش خدای متعال بیحسابوکتاب نیست؛ قدرت تحمّل این رنج به انسان عظمت میبخشد.
دیدگاه چهارم؛ گفتیم پدر و مادر و همسر شهید گنجینهی یادهای شهیدند. شهدا قهرمان کشورند؛ قهرمانهای کشور ما شهدا هستند؛ بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛ اینها هستند که در دشوارترین میدانها مبارزه کردند و توانستند به عالیترین درجات برسند و توانستند دشمن را شکست بدهند؛ اینها قهرمانند. یاد قهرمانها را همهی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست؛ گاهی در یک ملّتی یک نفر به عنوان قهرمان شناخته میشود، خاطرات او، جزئیّات او، زندگی او برای مردم اهمّیّت پیدا میکند. شهدای ما همه قهرمانند؛ یاد اینها اهمّیّت دارد. رفتار شهیدان چگونه بوده؟ این را پدرمادرها و همسرها میتوانند بگویند؛ اینها الگو میشود. برجستگیهای اخلاقی شهدا چگونه بوده؟ چه برجستگیهای اخلاقیای اینها داشتند؟ سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟ این کتابهای شرح حال شهدا را که انسان میخواند، مثل اینکه وارد یک باغی شده با زیباترین و معطّرترین گلهای متنوّع؛ انواع و اقسام خُلقیّات نیکو، برجسته و زیبا را انسان در این کتابها میبیند که مال این شهیدان است. تحوّلی که در زندگی بعضی از این شهیدان به وجود آمده؛ بعضی از این شهدا، تا اندکی قبل از شهادت، در راه خدا و در راه جهاد نبودند، بعد یک اتّفاقی میافتد، یک تحوّلی در زندگی اینها به وجود میآید، او از آن عقب ــ که ماها جلو داریم راه میرویم ــ میآید از ما جلو میزند میرود به شهادت میرسد؛ همهی اینها درس است. گذشت شهدا از محبّتهای آتشین به همسر و فرزندان؛ شهید فرزندان کوچکی دارد ــ جوان است دیگر؛ یکی دو تا یا سه تا فرزند دارد ــ به اینها دلبسته است، به همسرش دلبسته است، به پدر و مادرش علاقهمند است، [ولی] برای خاطر خدا، برای خاطر دفاع از دین، از اسلام، از انقلاب، رها میکند میرود. چه آنهایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آنهایی که شهدای امنیّتند و در مرزها به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در این چند سال اخیر برای دفاع از حرم رفتند و از حرم عتبات عالیات دفاع کردند، از حرم حضرت زینب دفاع کردند، اینها از بهترین تعلّقات و شیرینترین تعلّقات خودشان گذشتند، پا گذاشتند روی تعلّقات خودشان و رفتند. اینها همه الگویند؛ جوان احتیاج به الگو دارد و اینها الگوهای زندهی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛ یاد اینها باید زنده بماند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟ پدران، مادران، آنهایی که اینها را بزرگ کردند، آن همسری که مدّتی با اینها زندگی کرده. رفتارهای اینها، پایبندیهای اینها، دلبستگیهای دینیشان، دلبستگیهای اجتماعیشان، دلبستگیهای عاطفیشان را شرح بدهند؛ اینها همه درس است. همهی آنچه در خاطرهی شماها از شهیدانتان وجود دارد، درس است؛ اینها باید گفته بشود، اینها باید منتشر بشود، اینها باید مورد استفادهی نسل جوان کشور قرار بگیرد.
عزیزان من! آن چیزی که خیلی مهم است ــ و این کلمهی آخر من است که عرض میکنم ــ [این است که] فرزندان شما، شهیدان شما، در یکی از حسّاسترین مقاطع تاریخ کشور، سرنوشت کشور را عوض کردند؛ در یکی از حسّاسترین مقاطع. انقلاب اسلامی رخ داد تا کشور را که داشت بسرعت به سمت درّهی انحطاط اخلاقی و دینی و سیاسی پیش میرفت حفظ کند و حفظ کرد، بعد دشمن حملهی نظامی کرد و این جوانها بودند که رفتند ایستادند هشت سال مقاومت کردند، کشور را نجات دادند؛ بعد، در طول این زمان تا امروز، در فتنههای مختلف، در آشوبافکنیهای مختلف، در نوع متنوّع حملات دشمن، جوانها سینه سپر کردند، تعدادی از اینها به شهادت رسیدند ــ مثل همین حوادثی که در این سال گذشته یا سالهای گذشته اتّفاق افتاد ــ توانستند این کشور را حفظ کنند. سرنوشت کشور را اینها به سمت سربلندی کشاندند. امروز کشور ما سربلند است؛ جوانها این کار را کردند، شهدای شما این کار را کردند. امثال ماها نمیتوانیم ادّعا کنیم که ما فلان اقدام را کردیم، فلان حرکت را کردیم؛ نه، اگر فداکاری این جوانها نبود، هیچ اتّفاقی برای این کشور نمیافتاد و میرفت به طرف درّهی سقوط؛ آن که مانع شد، جوان شجاع و مؤمن و متدیّن و انقلابی و فداکار بود که توانست این کار مهم را انجام بدهد. این جوانهای ما توانستند کشور را از تهدیدها و از خطرها عبور بدهند؛ توانستند کشور ما را از خطرهای بزرگ نجات بدهند، از تهدیدها عبور بدهند، خیلی از تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند.
اینجا من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانهاند، اهل نگارشند، قلمبهدستند، شاعرند، نقّاشند، هنرمندند. این خاطرهها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. البتّه کارهای خوبی در این سالهای آخر اتّفاق افتاده و انجام گرفته است؛ این کتابها و بعضی از فیلمها، بعضی از کارهای هنریای که انجام گرفته، خوب است، باارزش است، باید سپاسگزاری کنیم، امّا نسبت به آنچه باید اتّفاق بیفتد کم است. تعداد شهدای ما زیاد است؛ هر کدام از اینها یک دنیایی هستند، هر کدام از اینها موضوع یک یا چند کار هنری باارزشند؛ دربارهی اینها میشود فیلم ساخت، میشود کتاب نوشت، میشود نقّاشی کرد و اینها را به نسل جوانمان معرّفی کرد؛ این وظیفهی ما است. اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید مصاحبه کنید، امتناع نکنید. من میشنوم بعضیها میگویند رفتیم سراغ خانوادهی شهید، جواب ندادند؛ نه، شهید را هر چه میتوانید معرّفی کنید؛ بیشتر معرّفی کنید، بیشتر بگویید؛ این وظیفهی همهی ما است.
به هر حال، خدای متعال شماها را عزیز کرده؛ وظیفهی ما است که عزّت الهی شما را حفظ کنیم و باید این کار را بکنیم. و امیدواریم انشاءالله خدای متعال توفیق بدهد به همهی مسئولان که بتوانند وظیفهشان را در قبال خانوادههای معظّم شهدا بدرستی انجام بدهند و خدا را از خودشان راضی کنند. مدّتها است که بنده اشتیاق دارم با خانوادههای شهدا ملاقات کنم، منتها وقت و امکانات و مانند اینها واقعاً مانع میشود؛ حالا هم تعداد بسیاری از پدران و مادران شهدا و خانوادههای شهدا هستند که ما آرزو داریم اینها را ببینیم، منتها متأسّفانه نشده؛ حالا همین مقداری که امروز شما را زیارت کردیم، خدا را شاکر هستیم. انشاءالله موفّق باشید. خدا انشاءالله همهی شما را محفوظ بدارد، شهدائتان را با پیغمبر محشور کند و شما را از شفاعت شهدائتان انشاءالله برخوردار کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بهترین خوراکیهای کاهنده وزن را بشناسیم
برخی مطالعات نشان میدهند که سرکه سیب حاوی اسید استیک با خواص ضد التهابی و ضد چاقی است و این ویژگی میتواند به کاهش وزن کمک کند.
ترکیب سرکه سیب در یک رژیم غذایی متعادل با ورزش میتواند به اهداف کاهش وزن کمک کند.
آب آلوئه ورا هم به دلیل فعالیتهای متابولیکی قدرتمندی که به سوزاندن کالری و شکستن چربیها کمک میکند و یک درمان طبیعی عالی برای کاهش وزن به شمار میرود.
این ماده همچنین به هضم غذا کمک میکند، التهاب را کاهش میدهد و کاهش وزن آب را تسهیل میکند.
علاوه بر این، افزودن لیمو به آب آلوئه ورا طعم بهتری به آن میدهد و میتواند فواید سلامتی بیشتری مانند افزایش متابولیسم و کمک به هضم غذا را به همراه داشته باشد.
ثمره گریه بر أباعبدالله الحسین (علیه السلام)
امام علیبنموسیالرضا (علیهالسلام):
فَعَلی مِثلِ الحُسینِ فَلیَبکِ الباکُونَ فَإنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ العِظامَ.
گریهکنندگان باید برای حسین گریه کنند؛ چراکه گریه بر حسین(ع) گناهان عظیم و بزرگ را پاک و منهدم میکند.
بحارالأنوار، ج ٤٤، ص ٢٨٤
پیامها و عبرت های عاشورا
عاشورا، تبلور زنده نماز، مناجات، حماسه، عدالت، و شهادت است. در مورد اين رخداد بزرگ، بسيار سخن گفته شده و ابعاد گوناگون انساني، اجتماعي آن، درسها و پيامهاي زندگي ساز و حماسهآفرين آن مورد توجه بوده است. در این مجال به اختصار به برخی از عبرتها و پيام های عاشورا اشاره میشود:
1. عبرتهاي سياسي
حركت و نهضت امام حسين ـ عليه السّلام ـ يك جنبش خصوصي يا خانوادگي نبود بلكه حركتي عظيم و انقلابي بزرگ عليه حكومت بني اميه بود. از اين رو يك حركت سياسي محسوب ميشود. كه ازجهات گوناگون ميتواند الگوي سياسي جوامع باشد كه مهمترين آنها عبارتند:
رعايت تعهدات و پيمانهاي سياسي
امام حسين ـ عليه السّلام ـ با اينكه معاويه را انسان شايستهاي براي رهبري جامعه اسلامي نميدانست ولي تا وقتي معاويه زنده بود، با او درگيري شديد پيدا نكرد، چرا كه ميخواست به پيمان صلحي كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ با معاويه بسته بود احترام بگذارد.[1]
ولايت و رهبري
از مهمترين اصول اسلام، «ولايت» است. ولايت بر مسلمين را امامان حق خودشان ميدانستند و به غاصب بودن ديگران تصریح و تأکید داشتند؛ از اين رو امام حسين ـ عليه السّلام ـ فرمودند: « ما خاندان پيامبر بر تصدي اين امر (حكومت بر امت) از اين مدّعيان ناحق سزاوارتريم».[2]؛ در زيارتنامهها گاهي لعنت بر كساني آمده است كه ولايت آنان را انكار كردند.
از سرمايهها و عبرتهاي نهفته در حركت عاشورا، معرفي «رهبري صالح» به امت اسلام و افشاي رهبران ناشايسته است.
عدم ترك امر به معروف و نهي از منكر
حيات جامعة اسلامي به حساسيت مردم نسبت به احكام خدا و نظارت عمومي در امور واليان و مسئولان و مردم عادي است. از اين رو امام حسين ـ عليه السّلام ـ با درك موقعيت حساس جامعه كه روز به روز از سنت رسول خدا فاصله ميگرفت، پرچم امر به معروف و نهي ازمنكر را علم كرد و در اين راه جان خود و اطرافيانش را به خطر انداخت و براي هميشه و به همگان آموخت كه سكوت در برابر ظلم، بدعت، انحراف، گناهي بزرگ و قيام عليه آنها بالاترين درجه امر به معروف و نهي از منكر است. حال پيروان فرهنگ عاشورا، با الهام از عاشورا بايد نبض پرحركت جامعه اسلامي باشند و نسبت به جريان امور و وضعيت فرهنگي و سياسي حساسيت نشان دهند و با حضور دائم در ميدان امر به معروف و نهي از منكر، عرصه را بر فساد آفرينان تنگ سازند.
باطل ستيزي
تلاش براي بازگرداندن خلافت اسلامي و حاكميت مسلمين به مجراي حق و اصيل خود و از بين بردن سلطة جائرانه باطل، صفحه ديگري از مبارزات امام حسين ـ عليه السلام ـ ميباشد كه تكليف «باطل ستيزي» را بصورت كلي و هميشگي روشن ميسازد و اينكه در برابر قدرتهاي باطل، نبايد سكوت و سازش كرد.
جهاد
از تكاليف مهم مسلمانان در حراست از دين و كيان خويش و مقابله با دشمنان «جهاد» است كه عامل عزّت مسلمين است. كربلا و عاشورا يكي از مظاهر عمل به اين تكليف ديني بود و درسي براي همه آزادگان جهان كه در همه حال با همة توان تا آخرين دم، به نبرد با دشمنان اسلام و دين خدا برخيزند.
تدبير و برنامهريزي
قيام عاشورا، يك نهضت حساب شده و با برنامه بود نه يك شورش كور و بيهدف. براي لحظه به لحظه و روز بروز آن، دورانديشي و تدبير به كار گرفته شده بود.
هر روز عاشورا
از عبرتها و درسهاي مهم عاشورا، شناخت تكليف دفاع از حق و مبارزه با باطل و ستم در هر جا و هر زمان است. قيام عاشورا تكليف خاص آنحضرت و يارانش در آن مقطع زماني خاص نبود، بلكه هرگاه هر جا نظير آن شرايط پيش آيد، همان تكليف هم ثابت است.
2. پيامها و عبرتهاي اخلاقي
آزادگي
آزادي در مقابل بردگي، اصطلاحي، حقوقي و اجتماعي است، اما «آزادگي» برتر از آزادي است و نوعي حريت و رهايي انسان از قيد ذلتآور و حقارت بار است. نهضت عاشورا جلوة بارزي از آزادگي در مورد امام حسين ـ عليه السلام ـ و خاندان و ياران شهيد او است كه از ميان دو امر شمشير يا ذلّت، مرگ با افتخار را پذيرفت و فرمود: «هيهات منَّ الذّلة»[3] انسانهاي آزاده در راه استقلال و رهايي از ستم طاغوتها و در آن لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونين را برميگزينند و فداكارانه جان ميبازند تا جامعه خود را آزاد كنند.
ايثار
اوج ايثار، ايثار خون و جان است. ايثارگر كسي است كه حاضر باشد هستي و جان خود را براي دين فدا كند. در صحنه كربلا نخستين ايثارگر سيد الشهدا ـ عليه السلام ـ بود كه در راه خدا از جان و مال و ناموس خود گذشت. و براي همه مخصوصاً شيعيان اين درس را داد كه در راه رضاي خدا و حفظ دين خدا بايد از تمنيات خويش گذشت.
شجاعت
صحنه عاشورا تصويري است واضح از شجاعت امام حسين ـ عليه السلام ـ و اهل بيتش. شجاعت عاشورائيان ريشه در اعتقادشان داشت. لذا عاشورا الهام بخش شجاعت به مبارزان بوده است و محرم همواره روحيه، شهامت و ظلمستيزي به مردم ميداده است.
عزت
عزت يعني، شكست ناپذيري، صلابت نفس، و حفظ كرامت و شخصيت والاي انسان است. ستمپذيري و تحمل سلطة باطل و سكوت در برابر تعدي و تسليم فرومايگان شدن و اطاعت از فاجران همه از ذلت نفس و زبوني وحقارت روح سرچشمه ميگيرد.
عزت و كرامت امام ـ عليه السلام ـ در عاشورا درس عبرتي بر تمام مسلمانان كه به زير بار خواستههاي ستمگران و ظالمان و قدرتهاي بزرگ نروند و در برابر تعدي آنها با تمام قوا با عزت و سربلندي بايستند.
عمل به تكليف
فرهنگ «عمل به تكليف» وقتي در جامعه و ميان افراد حاكم باشد، همواره احساس پيروزي ميكنند. امامان شيعه در هر شرايطي طبق تكليف عمل ميكردند. حادثه عاشورا نيز يكي از جلوههاي عمل به وظيفه بود.
پيام عاشورا: «شناخت تكليف» و «عمل به تكليف» است. از سوي همه مردم، بويژه آنان كه موقعيت ويژه و خط دهنده و الگويي براي ديگران دارند.
عشق به خدا
از والاترين و زلالترين حالات جان آدمي، عشق به كمال مطلق خداي متعال است. سراسر عاشورا و صحنههاي رزم رزمندگان، جلوهاي از اين جذبه معنوي و عشق برين است و شهادت ياران و عزيزان هر كدام هديهاي به درگاه دوست است تا رضاي او تأمين شود. اين مشرب عرفاني و عشق به خدا بايد سرمشق صاحبدلان و عاشقان درگاه حضرت دوست باشد. حفظ دين خدا قرباني ميخواهد كه امام و يارانش قربانيان در اين راه بودند.
براي ملتها هم قرباني شدن و قرباني دادن، رمز عزت و پيروزي است عبرت و پيام عاشورا اين است كه به ملتي كه در راه «آزادي» گام برداشته بايد قربانيان بسياري تقديم آستان حرّيت كند.
آري حوادث تاريخي اگر به چشم عبرت و درس گرفتن مورد مطالعه قرار گيرد «درس آموز» است. حادثه كربلا يكي از اين حوادث «الهام بخش» و «عبرت آموز» است. در عين حال كه براي همة حقجويان و عدالت خواهان و مبارزان راه حق و آزادي، يكي از غنيترين منابع الهامگيري است، از نگاه ديگر يكي از تلخترين حوادث و فجايعي است كه در تاريخ اسلام پديد آمد و جا دارد كه كاملاً بيان شود كه چه عواملي سبب شد، اين فاجعه به بار آمد و از آن درس عبرت گرفت. عواملي مثل دنياطلبي، غفلت، رها كردن تكليف، بيطرفي نسبت به حق و باطل و... كه همة اينها در به وجود آمدن اين فاجعه به نوعي دخيل بودند.
پاورقي ها:
[1] . موسوعة كلمات امام حسين، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، ص 338.
[2] . محمد بن جرير طبري، تاريخ طبري، بيروت، دار الكتب العلميه، ج 4، ص 303.
[3] . لهوف، سيد بن طاوس، ص 57.
امام حسین علیه السلام الگوی بشریت
امام حسین علیه السلام به عنوان نمونه انسان کامل و مصداق خلیفه الهی که مظهر صفات جلال و جمال الهی است ، نه تنها الگویی برای مسلمانان و شیعیان می باشند که الگوی بشریت و تمامی انسان ها هستند واگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) حسین را مصباح هدایت و کشتی نجات معرفی نموده و فرمودند :« ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه »[1] این شعاع هدایت ایشان مخصوص به شیعیان و یا محدوده خاصی از زمان نبوده و امام حسین علیه السلام چراغ هدایتی برای گستره بشریت و تمامی انسانها در عرصه مادی و معنوی می باشد و بشریت تنها در سایه پناه بردن به این کشتی نجات از گرداب جهل و نادانی ،ظلم و خود خواهی و هواخواهی و هوا پرستی و... نجات پیدا می کند و همانگونه که تعالیم نورانی دین اسلام هماهنگ با فطرت پاک انسان ها می باشد وهمه انسان های برخوردار از فطرت پاک ، پذیرای تعالیم نورانی آن هستند ، نهضت امام حسین علیه السلام نیز تمام انسان های آزاده و خواهان آزادگی را به خود فرا می خواند و یکی از رمز و راز های ماندگاری این نهضت این است که بر اساس فطرت الهی انسان استوار شده و ارزش های مطرح شده در آن زمان را درنوردیده و فرازمانی بوده و پهنه زمان و گستره بشریت و نیازهای مادی و معنوی او را در بر می گیرد «ارزش های مطرح شده در نهضت امام حسین علیه السلام فرازمانی بود یعنی درست است که علیه یزید بود ، اما به قدری این ارزشها کلی و فراگیر بوده و هست که مربوط به هیچ زمانی نبوده و نیست . لذاست که در زیارت وارث امام حسین علیه السلام از زاویه تاریخی و ارزش فراگیر و فرازمانی ، در ادامه مسیر انبیا مطرح می شود و وارث آنان تلقی می گردد.»[2] پیام های مطرح شده از سوی امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا پیام مخصوص به یک زمان یا گروه خاصی از انسان ها نبود بلکه همه زمان ها و همه انسان ها را فارغ از هر گونه دین و آیینی مخاطب قرار می داد .زیرا «شعاع هر پيامي وابسته به شعاع هستي انشاءكننده آن پيام است. اگر مبدأ پيام در محدودهاي خاص حضور وجودي داشت، قلمرو پيام او هم به همان جا محدود خواهد بود و اگر مصدر پيام، منطقهاي وسيع را در حيطه هستي خويش داشت، شعاع پيام او نيز به همان اندازه وسيع خواهد بود.اگرحسين بن علي (عليهالسلام) را فقط امام شيعيان بشناسيم، با چنين معرفت محدودي منطقه پيام او جهان تشيّع خواهد بود و اگر او را فقط والي مسلمانان بدانيم، منطقهٴ نفوذ او قلمرو مسلمان نشين است. نيز اگر حسين بن علي (عليهالسلام) را به الگوي توحيد بشناسيم، شعاع رسالت و پيام او منطقهٴ موحّدنشين خواهد بود؛ امّا اگر حسين بن علي (عليهالسلام) را به انسان كامل و خليفهٴ خدا در زمين بشناسيم، منطقهٴ نفوذ پيام او محدود نيست، بلكه تا آن جا كه شعاع انسانيّت هست، پيام حسيني نيز هست؛ خواه در پهنهٴ زمين، خواه در گسترهٴ زمان. يعني در طول تاريخ، هر جا انساني حضور و ظهور دارد، مخاطب كربلاي حسيني است. قلمرو پيام نهضت حسيني محدود نيست؛ بلكه مخاطب اصيل آن، انسان است و مؤيّد آن، سخن وجود مبارك رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است كه «حسين منّى و أنا من حسين»[3]؛ «حسين (عليهالسلام) از من است و من از او هستم». درست است كه حسين بن علي (عليهالسلام) نوهٴ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است، ولي آن حضرت نوههاي ديگري هم داشتهاند كه دربارهٴ آنها چنين تعبيري نفرمودند. بنابراين، سخن رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به اين معناست كه كيان دين و نبوّت و رسالت من با قيام حسين (عليهالسلام) زنده است. از اينرو، پيام نهضت حسيني تا شعاع رسالت و نبوّت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نفوذ دارد.بر پايهٴ قرآن، وجود پربركت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي همهٴ مردم و جوامع بشري (جهانيان) منشأ رحمت است؛ ﴿و ما أرسلناك إلّا رحمة للعالمين﴾[4]و ﴿و ما أرسلناك إلّا كافّة للنّاس﴾[5]. اگر خداوند پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را به نام رحمت عوالم ارسال كرده است و اگر همين پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايدكه من از حسين (عليهالسلام) هستم، با اين شكل منطقي قلمرو پيام كربلا روشن ميشود.
زيرا خدا دربارهٴ پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد: بركت وجود او جهاني است و ايشان نيز با چنان شعاع رحمتي فرمودند: كيان من به كربلاي حسين زنده است؛ «و أنا من حسين». از اين رو، پيام نهضت حسيني نيز جهاني است. معناي جهاني بودن يك مكتب، حفظ دو اصل جامع و كلي است: يكي همگاني بودن به لحاظ افراد و ديگري هميشگي بودن به لحاظ ازمان.
بنابراين، پيام نهضت عاشورا براي شيعيان سودمند است؛ چون آنان امّت امام حسين (عليهالسلام) هستند. نيز براي قاطبهٴ مسلمانان جهان مفيد است؛ زيرا همگي زير ولايت اويند؛ گرچه برخي به ولايت وي معتقد نيستند. همچنين براي همهٴ موحّدان و اهل كتاب عالم سودمند است؛ چون او پيام توحيدي دارد و همهٴ موحّدان مورد عنايت توحيدي آن حضرت (عليهالسلام) هستند و سرانجام، براي همهٴ جوامع بشري نفع دارد؛ زيرا كربلا قيام انساني را به همراه دارد. بنابراين، هيچ انساني از پيام نهضت كربلا محروم نيست و شعاع آن همهٴ افراد بشريت را در بر ميگيرد.
از نظر كمّي، مخاطبان پيام عاشورا همه ٴ جوامع بشري است و از جهت كيفي، گذشته از تودهٴ مردم، عالمان الهي، حكيمان، متكلّمان و عارفان، مستمعان آن پيام هستند؛ پيامي كه تا روز قيامتْ حضور و ظهور دارد.»[6]
همانگونه که از نظر کمی پیام نهضت امام حسین علیه السلام گستره بشریت را در بر می گیرد ، از جهت کیفی نیز گستره مسائل مادی و معنوی و نیازهای دنیوی و اخروی او را شامل می شود و نباید نگاه به قیام امام حسین علیه السلام و پیام ها و ارزش های مطرح شده از سوی ایشان را تنها در پیامهای معنوی خلاصه و محدود نمود، بلکه پیام های مطرح شده از سوی ایشان گستره مادی و معنوی زندگی انسان و تمامی نیازهای او را در برگرفته و ظرفیت رشد و تعالی روحی و معنوی انسان و بالندگی فردی و اجتماعی انسان را دارا می باشد . از این رو نگاه معنوی صرف به نهضت امام حسین علیه السلام ، نمی تواند نگاهی جامع و کامل باشد و ترسیم کننده تمامی جوانب آن نمی باشد . اگر امام حسین علیه السلام آمده تا چراغ هدایت برای بشریت باشد و اگر آمده تا نقش اصلاح گری داشته باشد و امنیت را به ستمدیدگان ارزانی کند « و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون من عبادک »[7]باید تمامی ابعاد زندگی مادی و معنوی او و تمامی زوایای زندگی او را روشن نموده و مورد توجه قرار دهد .
در اینجا ما به جلوه هایی از پیام ها و ارزش های مطرح شده از سوی امام حسین علیه السلام در نهضت کربلا که ظرفیت و زمینه تحقق رشد و تعالی مادی و معنوی افراد و جوامع را دارا بوده و می تواند پیشرفت و توسعه را برای همگان به ارمغان بیاورد ، اشاره می کنیم.
« توجه به ارزش های انسانی »
یکی از پیام های حضرت در صحنه کربلا که پهنه زمان را در نوردیده وگستره بشریت و همه نیازهای مادی و معنوی او را در بر می گیرد توجه به ارزش های انسانی است حضرت در آن جمله معروف فرمودند: «ویحکم یا شیعه آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم هذه »[8]« وای بر شما ای پیروان آل ابوسفیان اگر دین ندارید و شما از قیامت نمی ترسید ، پس در این دنیا آزاد مرد باشید .»
حاکمیت ارزش های انسانی بر انسان که برگرفته از فطرت پاک انسانی است می تواند تکامل مادی و معنوی انسان را به همراه داشته باشد. آزاد منشی از یک سو رعایت ارزش های انسانی را در زندگی فرد و جامعه ایجاب می کند که رشد و تعالی معنوی جامعه را بدنبال خواهد داشت و از بروز خصلت های زشت و نا زیبا در انسان و ملاک قرار دادن آن در رفتار فردی و اجتماعی و مسائل حکومتی جلوگیری می کند و از سوی دیگر لازمه آزاد منشی و آزاد زیستی این است که انسان زیر بار سلطه دیگران نرود و خود را اسیر دیگران نسازد . «خاصيّت آزاد انديشي و آزادمنشي اين است كه انسان نه سلطه پذير باشد، نه سلطهگر ، درس آزادگي نشانهٴ آن است كه جنبهٴ انساني كربلا همچنان محفوظ است و اگر كسي به مبدأ و معاد عالَم معتقد نبود، به اصل حرّيّت بشر اعتقاد دارد و كربلا معلّم حرّيت جوامع بشري است.»[9]
این آزادگی و حرکت بر اساس ارزش های انسانی ایجاب می کند که یک فرد و جامعه در برآوردن نیازهای مادی و اقتصادی خویش دست نیاز به سایر انسان ها و جوامع دراز نکند بلکه خود در راه کسب آزادی گام بر دارد که این مسأله به استقلال و پیشرفت او خواهد انجامید و پویایی و نشاط را در جامعه به ارمغان خواهد آورد و اگر تنها همین سخن فراروی همه انسان ها قرار می گرفت امروز اثری از استعمار و چپاول و سلطه گری و سلطه پذیری نبود . سلطه گری و استعمار نتیجه بی توجهی به ارزش های انسانی و نادیده گرفتن آن در مناسبات است و سلطه پذیری نیز پیامد نادیده انگاشتن آزادگی است . در جهان امروز اگر چنین نگاهی بر کشورها حاکم شود که ارزش های انسانی را ملاک
« عزت مداری و نپذیرفتن ذلت »
عزت مداری و نپذیرفتن ذلت از پیام های اساسی امام حسین علیه السلام می باشد که نقش محوری در رشد و تعالی مادی و معنوی جوامع خواهد داشت . این پیام امام حسین علیه السلام به بشریت است که « هیهات منا الذله و ما اخذ الدنیه ، ابی الله ذلک و رسوله و جدود طابت و حجور طهرت و انوف حمیه ونفوس ابیه لا تؤثر طاعه اللئام علی مصارع الکرام »[10]
« دور است که ذلت و خواری را بپذیریم ، خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنین روا نداشته است و دامن های پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزت نفس هرگز اجازه نمی دهند که اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهند .»
یکی از شاخصه های عزت مداری و نپذیرفتن ذلت ، کسب استقلال و قطع وابستگی به دیگران است که نکته ای اساسی در پیشرفت مادی و اقتصادی محسوب می گردد . اگر کشوری فارغ از هر دین و آیینی در راستای کسب عزت خویش گام بردارد و ذلت وابستگی را نپذیرد ، بی تردید بدین منظور قله های پیشرفت را طی خواهد نمود و در عرصه علم و آگاهی با جدیت گام برخواهد داشت .
پیام بزرگ امام حسین علیه السلام به تمامی انسان ها نپذیرفتن زندگانی در سایه ذلت و تلاش برای بدست آوردن عزت و ترجیح مرگ در عزت بر زندگانی با ذلت است .« موت فی عز خیر من حیاه فی ذل »[11]« مرگ در عزت بهتر از زندگی در ذلت است .» در اندیشه و نگاه امام حسین علیه السلام مرگ در راه کسب آزادی ، سعادت و زندگانی تحت ظلم ستمگران نابودی است « انی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برماً»[12]«همانا من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز نابودی نمی نگرم» و « لیس الموت فی سبیل العز الا حیاه خالده و لیست الحیاه مع الذل الا الموت الذی لا حیاه معه »[13]« مرگ در راه به دست آوردن عزت وزنده کردن حق مرگ در راه عزت چیزی نیست جز زندگی جاویدان و زندگی با ذلت چیزی نیست جز مرگ پایدار .»
براستی اگر تمام جوامع بشری چنین پیامی را با جان و دل می پذیرفتند امروز اثری از ظلم و استعمار و استکبار و سلطه پذیری در عرصه های فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی وجود داشت ؟
« ایستادگی ، شجاعت و نهراسیدن از دشمنان »
یکی از پیام های نهضت امام حسین علیه السلام ایستادگی ، شجاعت و نهراسیدن از روبرو شدن با دشمنان و مشکلات است « لیس شأنی من یخاف الموت »[14] « شأن من این نیست که از مرگ بترسم »
شجاعت و شهامت در روبرو شدن با دشمنان و مشکلات و نهراسیدن ازآنها از بایسته ها و الزامات پیشرفت یک کشور است اگر کشوری از رویارویی با دشمنان هراس داشته باشد یا قدرت برخورد با مشکلات و موانع را نداشته باشد نمی تواند به پیشرفت و تعالی دست یابد . شجاعت مقابله با دشمنان و تهدیدهای آنان و وارد شدن در میدان های جدید و نوین علمی زمینه ساز رشد و پیشرفت یک کشور خواهد بود و این درسی است که امام حسن علیه السلام به بشریت داد که در راه دستیابی به اهداف و آرمانهای خویش از هیچ چیز نهراسید . همان مسأله ای که در طول حیات پر برکت نظام جمهوری اسلامی شاهد آن بوده ایم که مردم با الهام از نهضت امام حسین علیه السلام در برابر تمامی مشکلات و دشمنی ها ایستادگی نموده اند و حاضر نشده اند که عزت خود را در این را فدا کنند در حالی که امروز متأسفانه شاهدیم که چگونه کشورها به دلیل ترس از روبرو شدن با دشمنان و مشکلات ، حاضر به پذیرش سلطه آنان شده و از عزت خویش چشم پوشیده اند .
بنابر این، قیام امام حسین علیه السلام و پیام ها و ارزش های مطرح شده از سوی حضرت زمان و مکان را در نوردیده و گستره تاریخ و بشریت و تمام نیازهای مادی و معنوی او را در برگرفته است و ظرفیت هدایت بشر را در همه عرصه ها دارا می باشد .و اگر جوامع صرف نظر از هر آیین و مذهبی این پیام ها و ارزش ها را فراروی خویش قرار دهند به مسیر سعادت مادی و معنوی خویش رهنمون خواهند شد .
[1] . مجلسی ، محمد باقر ، بحار الأنوار، بیروت ، الوفاء، 1403ق، ج36، ص205
2.جعفریان ، رسول ،تأملی در نهضت عاشورا ، قم ، نشر مورخ، 1386،ص 248-249
3.مجلسی ، محمد باقر ، بحار الأنوار، پشین ، ج 43، ص 261
4.سورهٴ انبياء، آيهٴ 107
- سورهٴ سبأ، آيهٴ 28
6- جوادی آملی ، عبد الله ، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، قم، مرکز نشر اسراء،1381،ص83-86
- مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، پیشین ، ج44، ص 127
- همان، ج45، ص 51
- جوادی آملی ، عبد الله ، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، پیشین ،ص86
- مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، پیشین ،ج 45، ص 8
- همان ، ج44، ص 192
- همان، ج44، ص 381
- دشتی ، محمد ، فرهنگ سخنان امام حسین (ع) ، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیر المؤمنین علیه السلام ، 1377، ص 529
- همان ، ص 528
قیام امام حسین عليه السلام قیام علیه ظلم و بی عدالتی
قیام و نهضت حسینی و به ویژه ماهیت و اهداف این قیام، همواره یکی از مباحث مطرح میان اندیشمندان رشته های مختلف بوده است و هر کدام از این اندیشمندان از منظری به این حادثه مهم و تاثیر گذار پرداخته اند، در این میان شاید بتوان گفت یکی از موضوعاتی که کمتر در ارتباط با آن اختلاف دیدگاهی وجود داشته و به عنوان یک واقعیت مقبول در میان علاقمندان مطرح بوده است ماهیت ضد ظلم و ستم این نهضت بوده است، با این حال برخی، اخیراً تلاش کرده اند تا این واقعیت را زیر سوال برده و ماهیت ضد ظلم نهضت حسینی را انکار نمایند و یا حداقل چنین عنوان نمایند که ظلمی که در نهضت حسینی با آن مبارزه می شود مفهومی اخص از ظلم است که مبتنی بر ایدئولوژی اسلام و به مفهوم عدم اطاعت از فرامین خدا می باشد که با ظلم به مفهوم مصطلح آن که به مفهوم ستم کردن بر دیگران و دارای جنبه اجتماعی است تفاوت دارد و به همین دلیل، این قیام نمی تواند جنبه الگوبخشی برای بشریت داشته باشد.
برای دانستن واقعیت امر و زدوده شدن شبهه، لازم است ابتدا وجود یا عدم وجود عناصر ظلم ستیزی را در نهضت حسینی مورد مطالعه قرار داده و آنگاه به مفهوم شناسی «ظلم» از منظر دینی بپردازیم تا دریابیم آیا این واژه آنگونه که شبهه گران مدعی هستند معنایی اخص و محدود دارد و یا اینکه معنایی عام دارد.
ظلم ستیزی در نهضت حسینی
همانگونه که گذشت ظلم ستیزی در نهضت حسینی یکی از عناصر مهمی است که فارغ از تردیدهایی که اخیراً صورت گرفته است، در گذشته هیچ شک و تردیدی در آن وجود نداشت، علت این امر نیز این بود که وجود این عنصر در این نهضت، روشن تر از آن بود که نیاز به اثبات و استدلال مفصل داشته باشد، با این حال برای اثبات مطلب می توان ماهیت و هدف قیام ابی عبدالله الحسین ع را بررسی کرد.
قیام ابی عبدالله الحسین علیه السلام دارای اهداف و انگیزه های متعددی بود که یکی از مهم ترین آنها عبارت بود از «مبارزه با ظلم» و حاکم ظالمی همچون یزید، در واقع ایشان به دلیل ظالمانه دانستن حکومت یزید، با وی بیعت نکرد و به همین دلیل اساس قیام حسینی را می توان بر مبنای مبارزه با ظلم و ظالم عنوان کرد، حضرت در سخنان و نامه هایی که از مدینه تا کربلا عنوان نمودند بارها به حاکمیت ظالمانه بنی امیه و لزوم قیام در برابر آن اشاره کرده و آن را فرمانی الهی عنوان می نماید، ایشان در یکی از این سخنان در توجیه قیام خود بر علیه یزید اینگونه می فرماید:
«کسی که سلطان ظالمی را ببیند که حرام الهی را حلال نموده، عهد و پیمان شکسته، ... نسبت به بندگان خدا به گناه و دشمنی می پردازد ولی نسبت به او در عمل و کلام، اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که وی را در همان جایگاه حاکم ظالم در آتش دوزخ وارد نماید.»[1]
آن حضرت در سخنانی که پس از ورود به کربلا ایراد فرمودند به اهداف قیام و حرکت خود پرداخته و ضمن آن به نکوهش ظلم می پردازد تا جایی که ضمن اعلام اینکه مرگ را بر زندگی با ظالمان ترجیح می دهد فرمود: «انی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما»[2]
در فرمایشی دیگر، امام حسین عليه السلام در سخنانی که با فرزندق شاعر عنوان می کند، عنوان می دارد که علت قیام وی بر علیه بنی امیه این است که آنان کسانی هستند که «به اطاعت شیطان در آمده و از اطاعت خداوند روی برگردانده اند، در زمین به فساد پرداخته اند و حدود الهی را زیر پا گذاشته اند، و به اموال فقرا و مردم زمین گیر تجاوز نموده اند»[3] و وی برای قیام برای چنین فرد ظالم و ستمکاری اولویت دارد.
حضرت به لحاظ شخصیتی نیز فردی ظلم ستیز است و اعلام می دارد که پذیرش ذلت و خواری که به مفهوم ظلم پذیری است با شخصیت وی هیچ نسبتی ندارد[4].
به همین دلیل است که امام خمینی (ره) هدف حرکت امام حسین عليه السلام را برقراری عدالت در برابر ظلم عنوان کرده و می فرماید: «محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است.[5]» و یا در جایی دیگر می فرماید: «در صدر اسلام پس از رحلت پیغمبر ختمی مرتبت، پایه گذار عدالت و آزادی، می رفت که با کج روی های بنی امیه، اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت، در زیر پای تبهکاران نابود شود که سید الشهداء عليه السلام نهضت عظیم عاشورا را برپا نمودند.[6]»
چنین هدفی در واقع ریشه در ایدئولوژی و مکتبی دارد که امام حسین عليه السلام از آن برخاسته است و قیام خود را هم در راستای این مکتب عنوان می دارد، از این روی مناسب است دیدگاه اسلام را نسبت به ظلم مورد مطالعه قرار دهیم.
ظلم و ظالم در دیدگاه اسلام
دین مبین اسلام همواره ظلم و ستم را مورد نکوهش قرار می دهد، به عنوان مثال خداوند متعال در قرآن کریم اعلام می دارد که «خداوند ظالمان را دوست ندارد[7]» و «ظالمان رستگار نخواهند شد[8].»، همچنین پروردگار متعال به مومنان فرمان می دهد که از کرنش و اطاعت ظالمان خودداری نمایند و گرنه آتش دوزخ الهی دامنشان را فراخواهد گرفت[9].
در کنار آیات، روایات فراوانی نیز در نکوهش ظلم وجود دارد، به عنوان نمونه پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله، ظلم را باعث ویرانی دل ها[10] می داند و حضرت علی عليه السلام، آن را مادر رذایل[11] معرفی می کند. علاوه بر این دهها روایت در نکوهش ظلم و ظالم و لزوم یاری مظلومان وجود دارد که در مجموع حاکی از این است که اسلام دین ظلم ستیز است. امام حسین عليه السلام نیز برخاسته از چنین مکتبی بود و وصیت پدر بزرگوارش الهام بخش حرکت و قيام او بود که فرمود: «کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً » ، از طرفی هدف آن حضرت احیای مکتبی بود که در آن ستیز با ظلم ظالمان و برقراری عدل و قسط به عنوان یکی از اصلی ترین اهداف انبیاء و اولیاء معرفی شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.[12]»
مفهوم ظلم در فرهنگ اسلامی
پس از اثبات اینکه فرهنگ اسلام، فرهنگ ضد ظلم است و امام حسین عليه السلام نیز که با هدف احیای اسلام قیام کرده بود در واقع به دنبال مبارزه با ظلم و ستم بود، باید به این سوال نیز پاسخ داد که ظلم از منظر اسلام چه معنایی دارد؟ آیا آنگونه که برخی شبهه افکنان در صدد القاء آن هستند، ظلم از منظر اسلامی، مفهومی خاص دارد که صرفاً به معنای ظلم به خود به دلیل اطاعت نکردن از پروردگار می باشد و یا مفهومی عامتر دارد که شامل ستم بر دیگر بندگان و پایمال کردن حقوق آنها نیز می باشد که اگر چنین باشد در آن صورت قیام حسینی نیز جنبه عام، اجتماعی، فراگیر و فرامکتبی داشته و قابلیت الگو دهی برای تمام جوامع بشری خواهد داشت.
در پاسخ به این سوال باید به این واقعیت توجه داشت که بی شک در فرهنگ دینی، یکی از معانی ظلم، عبارت است از ظلم به خود که به مفهوم اطاعت از شیطان و عصیان در برابر پروردگار می باشد و جنبه فردی دارد، چنانکه در روایت های متعدد به این موضوع اشاره شده است، به عنوان نمونه در روایتی از امیر المومنان علی عليه السلام اینگونه وارد شده است: «ظلم نفسه من عصی الله و اطاع الشیطان[13]»، این معنا از ظلم، همان است که در قرآن کریم خداوند متعال، به آن اشاره کرده و از زبان مومنان اینگونه می فرماید: «ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین.[14]»
با این حال، بررسی مجموعه آیات و روایات حاکی از آن است که ظلم، صرفاً اختصاص به این معنا نداشته و شامل ظلم به مفهوم ستم بر دیگران و نادیده گرفتن حقوق آنها نیز می شود، یکی از نشانه های این مطلب این است که در منابع دینی، بسیار از دو طرف تحت عنوان ظالم و مظلوم یاد شده است که باید از عنوان نخست اجتناب کرده و به دومی یاری رسانده شود و اگر عنوان «ظلم» تنها منحصر در معنای پیش گفته بود این دو طرف بی معنا بود، به عنوان نمونه پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در روایتی اینگونه می فرماید: «کسی که داد ستمدیده ای را از ستمگر بگیرد، در بهشت با من یار و همنشین باشد.[15]» و یا امام علی علیه السلام می فرماید: «هر گاه ستمدیده ای را دیدی او را در برابر ستمگر یاری رسان.[16]»
در برخی روایات نیز به صورت صریح تر به انواع مختلف ظلم از منظر اسلام اشاره شده است که ستم انسان ها به یکدیگر یکی از آنها شمرده شده است، به عنوان مثال امام علی علیه السلام می فرماید: «بدانید و آگاه باشید که ظلم بر سه گونه است: ظلمی که هرگز بخشیده نمی شود، ظلمی که بازخواست می شود و ظلمی که بخشیده می شود و بازخواست نمی شود. اما ظلمی که هرگز بخشیده نمی شود، شرک ورزیدن به خداست ... اما ظلمی که بخشوده می شود ستمی است که بنده با ارتکاب گناهان کوچک خود به خود روا می دارد و اما ظلمی که بازخواست خواهد شد، ستم بندگان به یکدیگر است.[17]»
با توجه به این شواهد و قرائن می توان دریافت که اولاً قیام امام حسین علیه السلام قطعاً جنبه ظلم ستیزانه داشت و ثانیاً ظلم در نگاه دینی مفهومی فراتر از ظلم به معنای عصیان در برابر پروردگار و اموری از این قبیل داشته و شامل ظلم نسبت به دیگران و در واقع پایمال کردن حقوق آنها نیز می شود و از این روی، این قیام و حماسه از قابلیت الگو دهی برای همه بشریت برخوردار است و به همین دلیل اندیشمندان و شخصیت های صاحب نام فراوانی به تجلیل از این حماسه پرداخته اند که برخی از آنها اساساً مسلمان نبودند، همچنانکه چهره های مبارز غیر مسلمان فراوانی نیز امام حسین علیه السلام را به عنوان الگوی خویش برگزیده اند، به عنوان مثال شخصی همچون خسرو گلسرخی که یک مبارز مارکسیست بود به دلیل همین نگاه حاکم بر قیام حسینی، در بیدادگاه رژیم پهلوی، سخن خود را با جمله مشهور منتسب به امام حسین علیه السلام آغاز و اینگونه به تجلیل از این قیام می پردازد: « انالحياة عقيده و جهاد. سخنم را با گفتهاي از مولاحسين شهيد بزرگ خلقهاي خاورميانه آغاز ميكنم. من كه يك ماركسيست-لنينيست هستم براي نخستين بار عدالت اجتماعي را در مكتب اسلام جستم ... زندگي مولاحسين نمودار زندگي كنوني ماست كه جان بر كف براي خلقهاي محروم ميهن خود در اين دادگاه محاكمه ميشويم. او در اقليت بود و يزيد، بارگاه، قشون، حكومت و قدرت داشت. او ايستاد و شهيد شد هر چند يزيد گوشهاي از تاريخ را اشغال كرد ولي آنچه كه در تداوم تاريخ تكرار شد راه مولا حسين و پايداري او بود، نه حكومت يزيد. آنچه را خلقها تكرار كردند و ميكنند راه مولا حسين است.[18]»
علاوه بر گلسرخی، شخصیت های صاحب نام غیر مسلمان دیگری همچون جواهر لعل نهرو و مهاتما گاندی در سخنان خود، قیام حسینی را به عنوان الگوی فعالیت اجتماعی خود معرفی کرده اند که به جهت پرهیز از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می کنیم [19]و صرفاً به این نکته اشاره می کنیم که اگر قیام حسینی قابلیت الگو گیری نداشت و یا «ظلم» ستیزی در اسلام، مفهوم خاص بود که اختصاص به فرهنگ اسلام داشت، این شخصیت ها هرگز این حادثه را به عنوان الگوی خویش انتخاب نمی کردند.
نتیجه گیری
حادثه عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام ، اهداف متعددی داشت که یکی از اصلی ترین آنها ظلم ستیزی بود که با مراجعه به ادلّه متعدد از جمله سخنان ابی عبدالله الحسین علیه السلام می توان این واقعیت را دریافت، از طرفی قیام امام حسین علیه السلام ریشه در مکتب اسلام داشت که ذاتاً مکتبی ظلم ستیز است و به همین دلیل شخصیتی همچون امام حسین عليه السلام که به دنبال احیای این مکتب است، طبیعتاً این هدف مهم را دنبال می کرد. همچنین با بررسی مفهوم ظلم در اسلام در می یابیم که ظلم در اسلام معانی متعددی دارد که برخی از آنها اختصاص به اسلام دارد و ظلم ستیزی بر مبنای آن، نمی تواند جنبه اجتماعی داشته و در مقابل عدالت اجتماعی مطرح باشد چنانکه قابل الگوگیری برای غیر مسلمانان نیز نخواهد بود، با این حال، ظلم در اسلام علاوه بر مفهوم اخص خود، به مفهوم ستم بر دیگران و پایمال کردن حقوق فردی و اجتماعی آنان نیز به کار می رود و به همین دلیل قیام امام حسین عليه السلام قیام بر علیه بی عدالتی و ستم نیز تلقی می گردد و به دلیل همین ویژگی، قابل الگوگیری برای غیر مسلمانان می باشد، چنانکه تمجیدهای غیر مسلمانان از این قیام شاهدی بر وجود « ظلم ستيزی » و گسترده بودن مفهوم آن در مکتب اسلام می باشد.
[1] تاریخ طبری، ج7، ص 300، نقل از نجمی، محمدصادق، سخنان امام حسین از مدینه تا کربلا، دفتر انتشارات اسلامی، ص 127.
[2] تحف العقول، ص 1174، نقل از نجمی، محمدصادق، همان، ص 155.
[3] تذکره الخواص، ص 217، نقل از محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین ع، مجموعه نهج الحیاه، ج6، انتشارات موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین، ص 247.
[4] الان و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنتین، بین الذله و السله و هیهات منا الذله، تحف العقول، ص 171، نقل از محمدصادق نجمی، همان، ص 199.
[5] کتاب «پیام انقلاب»، ج3، مصاحبه امام با رادیو لوکزامبورگ مورخه 14/9/57، نقل از بخشعلی قنبری، فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان مسلمان جهان، مرکز بررسی های اسلامی، ص 73.
[6] صحیفه نور، ج4، ص 42، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1361، نقل از فلسفه عاشورا، همان.
[7] آل عمران/57.
[8] انعام/21.
[9] هود/113.
[10] کنزالعمال، 7639، نقل از محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ج6، ص 534.
[11] غرر الحکم، 804، نقل از همان، ص 535.
[12] حدید/25.
[13] غرر الحکم، 6057، نقل از میزان الحکمه، همان، ص 562
[14] اعراف/23.
[15] میزان الحکمه، ص 558.
[16] غرر الحکم، 4068، نقل از میزان الحکمه، همان.
[17] نهج البلاغه، خطبه 176.
[18] خبرگزاری فارس، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8511210385
[19] . مهاتما گاندی می گوید: من برای مردم هند چیز تازه ای نیاورده ام فقط نتیجه ای را که از تحقیقاتم درباره زندگی قهرمان کربلا به دست آورده ام ارمغان ملّت هند کردم، اگر بخواهیم هند را نجات دهیم لازم است همان راهی بپیمايم که حسین بن علی پيمود. آنتوان بارا نويسنده کتاب الحسین فی الفکر المسيحی می گوید: امام حسين خاص شيعه و مسلمانان نیست بلکه گوهر جاودانه همه اديان است، حسين تنها يک مرحله تاريخی نیست بلکه حرکت آزادی انسان است.
قدرت خدا و ثواب زیارت امام حسین (ع)
یکی از نشانههای قدرت خداوند، نعمتهای بیشماری میباشد که به ما ارزانی داشته است، قرآن کریم بیان میکند: «إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»؛[1] «اگر نعمتهاى خدا را شماره كنيد، آن را نمىتوانيد بشماريد». یکی از این نعمتهای الهی برکتی است که در دانه گندم وجود دارد؛ زیرا وقتی کشاورز آن را در خاک میکارد، بعد از مدتی چندین برابر آن را برداشت میکند.
در این دنیای مادی و دارای محدودیت، وقتی خداوند میتواند یکدانه گندم را چند برابر کند، تصور این امر در آخرت که محدودیت ماده و دنیا را ندارد، برای ما راحتتر است؛ همچنان که قرآن کریم در مورد ثواب قرضالحسنه میفرماید: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛[2] «مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق میکنند، مانند دانهای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند براى هر كس كه بخواهد [آن را] چند برابر مىكند و خداوند گشايشگر داناست».
مقدماتی که بیان شد، ما را متوجه این نکته میسازد که نباید قدرت خدا را با قدرت انسان مقایسه کرده و بگوییم: امکان ندارد اجر و ثواب یک عمل، هزار برابر آن باشد؛ زیرا همان خدایی که قدرت دارد نعمتهای فراوانی به بندگان خود عطا کرده و یک دانه گندم را چند برابر کند، میتواند برای عملی مانند زیارت امام حسین علیهالسلام ثواب هزاران حج را بدهد. امام صادق علیهالسلام در ثواب زیارت امام حسین علیهالسلام میفرماید: «مَنْ زَارَهُ يَوْمَ عَرَفَةَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ أَلْفِ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ»؛[3] «هر کس ایشان را در روز عرفه زیارت کند، خداوند، ثواب هزار حج قبولشده و هزار عمره پسندیده برایش مینویسد».
تعلق قدرت خدا بر این امور علاوه بر اینکه ناممکن نیست، از عدالت او نیز این امر دور نیست؛ زیرا سیدالشهدا با شهادت خود، شهادت اطرافیان، اسارت زنان و فرزندان و... دین خدا را حفظ کرده و اسلام را از مسیر انحرافی که یزید و یزیدیان پیشگرفته بودند به مسیر درست برگرداند و یک الگو برای مبارزه هر مسلمانی در برابر طاغوت شد؛ ازاینرو از حکمت و عدالت خداوندی که برای یک صدقه چندین برابر ثواب میدهد، دور نیست که برای زائر سیدالشهدا که کاری با این عظمت انجام دادند،چنین پاداشی عطا فرماید.
درنتیجه خداوندی که در این دنیای مادی، یک دانه گندم را چندین برابر میکند، این قدرت را نیز دارد که در آخرت، برای عملی مانند زیارت امام حسین علیهالسلام چندین برابر ثواب عطا کند و این مهم از دامنه حکمت و عدالت او خارج نیست.
پینوشت:
[1]. نحل: 18.
[2]. بقره: 261.
[3]. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، دار المرتضوية، ج1، ص182.
سیدحسن نصر الله: تمامی کشورهای اسلامی باید روابط خود را با سوئد قطع کنند
سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی خود در جمع عزاداران حسینی اعلام کرد: اقدام عراق مهمترین اقدام رسمی در بین کشورها بود و کاردار خود را از سوئد فراخواند.
وی تاکید کرد، در صورتی که سوئد به این رویکرد خود ادامه دهد، در شرع اسلامی به عنوان کشوری محارب اسلام و مسلمین دسته بندی خواهد شد.
دبیرکل حزب الله لبنان با ستایش از اقدام عراق در فراخوانی کاردار خود از استکهلم تاکید کرد، اقدام عراق مهمترین اقدام در سطح رسمی بود که صورت گرفت.
سید حسن نصر الله در بخش دیگری از سخنرانی خود خاطر نشان کرد: ارزیابیهایی وجود دارند که نشان میدهند موساد در پس حوادث سوئد ایستاده است، پس ما در برابر جریانی قرار داریم که ادامه پیدا خواهد کرد و ما نیازمند مواضع قدرتمندانه مردمی و رسمی هستیم.
وی در عین حال توصیه کرد باید از همگان بخواهیم تا از اقدامات فردی و خارج از چارچوبهای برنامه ریزی شده اجتناب کنند تا به روند تقابل با این هجمه خدشهای وارد نشود.































