emamian

emamian

در ابتدا این را بگوییم که همه‌ی وزن افزودن‌ها ناشی از چربی نیستند. اگر شما مدتی با وزنه تمرین کنید، بافت عضله می‌سازید و این باعث می‌شود وزنتان بالا برود. نیازی نیست ناراحت و عصبانی شوید زیرا عضله‌ی بیشتر به معنی ساختار بدنی سالم‌تر است. اما اگر پیگیر وضعیت چربی بدنتان هستید و می‌بینید بیشتر شده است چطور؟ در این مطلب به دلایلی می‌پردازیم که باعث می‌شوند حتی با ورزش کردن هم همچنان روند افزایش وزنتان ادامه پیدا کند:
 

اثر ورزش را با تغذیه نامناسب از بین می‌برید

شما با شروع یک برنامه ورزشی منظم، انتخاب هوشمندانه‌ای انجام داده‌اید اما اگر بعد از ورزش و تلاش و عرق ریختن، غذاهای پُرکالری و ناسالم بخورید تا مثلا انرژی از دست رفته‌تان را جبران کنید، نتیجه‌ی تلاشتان را نابود خواهید کرد. وقتی سعی دارید انرژی از دست رفته بدنتان را جایگزین کنید ممکن است به راحتی در مصرف اسنک‌ها و غذاهای ناسالم زیاده‌روی کنید و بیشتر از نیازتان کالری دریافت کنید و این چیزی است که منجر به افزایش وزن می‌شود و ضمنا درشت‌مغذی‌ها و ریزمغذی‌هایی که بدنتان نیاز دارد هم تامین نخواهد شد.

تمرینات هوازی کالری‌سوز هستند اما تمرینات قدرتی می‌توانند بافت عضلانی بسازند و از این طریق متابولیسم بدن را افزایش داده و ساختار بدنی را بهبود دهند. هر چه بافت عضلانی بیشتری داشته باشید، در زمان استراحت کالری بیشتری می‌سوزانید

یک اشتباه دیگر هم این که ممکن است در تخمین اینکه چقدر کالری برای تمرین نیاز دارید دچار اشتباه شوید و آن را زیادی حدس بزنید. تحقیقات نشان می‌دهد معمولا افراد کالری سوزانده شدن در تمرین را بیشتر از حدی که واقعیت دارد تخمین می‌زنند. یک مطالعه دریافت افراد کالری سوخت شده‌ی خود را 150 واحد بیشتر از حدی که واقعا سوزانده بودند تخمین زده بودند. اگر شما هم دچار همین اشتباه شوید و وعده‌ی غذایی بعد از تمرینتان را بر اساس همین اشتباه تعیین کنید، میزان کالری که می‌خورید بیشتر از حد نیازتان خواهد بود.  
ضمنا در حدس میزان کالری موجود در غذایی که می‌خورید نیز ممکن است اشتباه کنید. مثلا وقتی قهوه‌تان را با خامه و شکر مصرف می‌کنید، دیگر فقط کالری قهوه را دریافت نمی‌کنید. ضمنا کیک یا مافینی که احتمالا همراه آن می‌خورید هم کالری زیادی دارد. بنابراین خیلی راحت ممکن است متوجه نشوید چقدر کالری دریافت کرده‌اید.
راه حل؟ بهترین کار این است که دفترچه‌ای برای غذاهایی که می‌خورید داشته باشید و هر چیزی که می‌خورید در آن بنویسید تا کالری‌های دریافتی خود را واقعا چک کنید.

 

ورزش اشتهایتان را افزایش می‌دهد

مشکل دیگر هم این است که ورزش می‌تواند اشتها را بیشتر کند، خصوصا در خانم‌ها. اثر ورزش بر اشتها می‌تواند با توجه به شدت و طول مدت تمرین متفاوت باشد. مطالعات در این مورد به نتایج ضد و نقیضی دست یافته‌اند؛ اما مهم است بدانید ورزش این پتانسیل را دارد که اشتهایتان را بیشتر کند. مثلا محققان دریافته‌اند افرادی که هر روز ورزش می‌کنند نسبت به کسانی که ورزش نمی‌کنند، بیشتر احساس گرسنگی می‌کنند و کالری بیشتری هم مصرف می‌کنند و همچنین غذای بیشتری بعد از ورزش می‌خورند. خیلی خوب است که کالری بسوزانید اما تصور نکنید می‌توانید بعد از کالری‌سوزی هر آنچه خواستید بخورید صرفا به این دلیل که فعالیت فیزیکی داشته‌اید.
 

زمان‌هایی که ورزش نمی‌کنید زیاد یک‌جا می‌نشینید

اگر هر روز 30 دقیقه ورزش می‌کنید، این تنها بخش کوچکی از روزتان است. حتی اگر در این 30 دقیقه یا حتی یک ساعت، تمام تلا‌شتان را بکنید، در یک جلسه، کالری محدودی می‌توانید بسوزانید. بیست و سه ساعت باقیمانده روز را چه می‌کنید؟ یک جلسه تمرین و ورزش نمی‌تواند جبران مدت زمانی را بکند که پشت میز کارتان یا مقابل تلویزیون می‌نشینید. مطالعه‌ای دریافت خانم‌هایی که روزانه بیشتر از سه ساعت تلویزیون تماشا می‌کردند، 51 درصد بیشتر از خانم‌هایی که کمتر پای تلویزیون می‌نشستند در معرض اضافه وزن بودند.
شما باید به کارهایی که بین دو جلسه تمرین‌تان می‌کنید هم توجه کنید. فرصت‌هایی پیدا کنید که تحرک بدنی روزانه‌تان را انجام دهید. بیشتر بایستید و راه بروید و کمتر بنشینید. یک ساعت ایستادن نسبت به یک ساعت نشستن، 30 کالری بیشتر می سوزاند. همین تغییرات کوچک می‌توانند به کنترل بهتر وزنتان و در نتیجه سلامتی‌تان کمک زیادی بکنند. به جای آسانسور از پله‌ها استفاده کنید، هر نیم ساعت از پشت میز کارتان بلند شوید و چند دقیقه‌ای راه بروید؛ به هر حال کاری کنید که ساعت‌های متمادی ننشینید.

 

روی تمرینات هوازی زیاد متمرکز شده‌اید

خیلی‌ها فکر می‌کنند هر چه بیشتر برای تمرینات هوازی وقت بگذارند، بیشتر وزن کم می‌کنند و تعجب می‌کنند وقتی ترازو چنین چیزی را نشان نمی‌دهد. تمرینات هوازی کالری‌سوز هستند اما تمرینات قدرتی می‌توانند بافت عضلانی بسازند و از این طریق متابولیسم بدن را افزایش داده و ساختار بدنی را بهبود دهند. هر چه بافت عضلانی بیشتری داشته باشید، در زمان استراحت کالری بیشتری می‌سوزانید. مطالعه‌ای نشان داد افراد وقتی که هم تمرین قدرتی و هم تمرین هوازی انجام می‌دادند، وزن بیشتری کم کرده بودند.

 

سایر فاکتورهای سبک زندگی‌تان را مدیریت نمی‌کنید

وزن کم کردن فراتر از نحوه‌ی تغذیه و ورزش است. کنترل استرس و خواب کافی نیز اهمیت دارد. وقتی بدن شما تحت استرس‌های زیاد و مداوم است، سطح کورتیزول‌تان بالا می‌رود و بیشتر هوس می‌کنید خوراکی‌های شیرین بخورید. بدن شما به غذاهای ارزشمند نیاز دارد تا سالم بمانید، نه کربوهیدرات‌ها و قندهای تصفیه شده. پس حتما استرستان را مدیریت کرده و به خواب شبتان اهمیت دهید. بیشتر افراد به هفت ساعت خواب باکیفیت شبانه نیاز دارند. به بدنتان فرصت کافی برای ریکاوری بین جلسات تمرین بدهید. هرگز  بیشتر از سه روز پشت سر هم ورزش نکنید و حتما بعد از سه جلسه، یک روز استراحت کرده و اصلا ورزش نکنید.
 

کلام پایانی

حالا می‌دانید چرا با اینکه ورزش می‌کنید وزن اضافه می‌کنید یا وزن کم نمی‌کنید. فراموش نکنید، حتی اگر وزن کم نکنید، قوی‌تر و مقاوم‌تر خواهید شد و این نیز ارزشمند است. شما می‌توانید با ورزش مناسب و منظم، تغذیه سالم، کنترل استرس و خواب و استراحت کافی وزن کم کنید و وزن سالمتان را حفظ نمایید. اگر یکی از این موارد را دست کم بگیرید آن وقت با چالش بزرگ‌تری روبرو خواهید شد.

اسلام کسب درآمد (حلال) یا همان دخل، نفقه و مسئولیت اقتصادی خانواده را وظیفه مرد دانسته و حفظ و نگهداری مال، تدبیر و اداره‌­ی فضای داخل خانه را به زن سپرده است. رسول اکرم(صلی‌الله‌و‌علیه‌وآله) در این‌باره می‌فرمایند: « اَلرَّجُلُ راعٍ اَهلِ بَیتِه وَ کُلُّ راعٍ مسؤولٌ عَن رَعیَّتِه وَ المَرأَه راعِیه عَلی مالِ زَوجِها وَ مَسؤُولَه عَنه»؛ مرد سرپرست خانواده است و هر سرپرستی مسئول زیردستان است، زن هم نسبت به مال شوهر سرپرست و مسئول است.(إرشاد القلوب ،ج1،  ص184)

- یادداشت کردن خریدها که دو فایده دارد؛ اولاً: بدانید چه موادغذایی دارید تا از خرید اضافی جلوگیری شود. ثانیاً: نحوه هزینه‌ کردن حقوق ماهانه خود را بررسی می‌کنید و آخر ماه نمی‌گویید پولم را چگونه خرج کردم.


زن با توجه به آینده نگری ذاتی و قناعت‌پیشگی فطری که قرار داده شده، می‌تواند حتی در موقعیتی که مرد خانواده درآمد زیادی ندارد، به‌گونه‌ای اقتصاد داخلی خانه و خانواده را مدیریت کند که زندگی شکل آبرومندانه خود را حفظ کرده و به کمک کسی نیاز نداشته باشند.
بانوی خانه با توانایی خود و توجه داشتن به نکاتی که در ادامه بیان می‌شود، می‌تواند نقش مهمی در بحث مدیریت دخل و خرج خانه ایفا کند.

 

میانه‌رو باشید

یکی از مواردی که در خرج کردن و مدیریت اقتصاد باید به آن توجه داشت، میانه‌روی و دوری از زیاده‌روی، اسراف، همچنین بخل‌ورزی و خساست است. خداوند در قرآن کریم میانه‌روى را از علائم ایمان و بندگان خوب خود (فرقان،آیه 67) معرفی و امیرالمومنین(علیه‌السلام) در خطبه متقین یکی از ویژگی مؤمنان را میانه‌رو بودن آن‌ها بیان می‌فرمایند.
 

مصرف‌گرایی را رها کنید

مصرف باید براساس نیاز باشد. اگر انسان بدون نیاز به سمت مصرف کالا برود، اسراف و زیاده‌روی شکل خواهد گرفت. از طرفی خساست و تنگ‌نظری در استفاده از نعمت‌ها نیز مورد تأیید نمی‌باشد. چنانچه در قرآن کریم این امور در مصادیق مختلفی مذمت شده است. (الإسراء/ ۲۹) در جایی دیگر، مصرف‌گرایی عامل قحطی و گرسنگی معرفی شده است. (النحل/۱۱۲)
بنابراین یک بانوی مقتصد با کنارگذاشتن مصرف گرایی و اسراف، با همان مواد اولیه‌ای که در سبد خانواده وجود دارد، از تهیه غذا تا چینش خانه  و .. خلاقیت به خرج داده و از هزینه‌های بیش از اندازه خودداری می‌کند.

 

صرفه‌جویی کنید

راه دیگر برای کاهش هزینه‌ها، صرفه‌جویی است و بانوی خانه به عنوان یک مدیر داخلی در خانه می‌تواند با استفاده از روش‌های مختلف در این امر موفق باشد.
-  یادگیری علم مصرف کردن درست؛ برای مثال در مورد کاهش مصرف برق از لامپ‌ها یا لوازم برقی کم مصرف استفاده کرده، استفاده از لوازم برقی در ساعات اوج مصرف را کنترل کرده، غیر از وسایل الکتریکی ضروری مثل یخچال، بقیه وسایل را شب‌ها قبل از خواب خاموش کرده واز شیرهای آبی که مصرف را کاهش می دهد استفاده کنید.
-  پرهیز از خریدهای ناگهانی و بی‌برنامه .
- مشخص کردن سقف و محدودیت برای مخارج اعضای خانواده.
- شناسایی هزینه‌های جانبی و پنهان موجود در حواشی خرید. مثلاً در مجتمع خرید به قصد خرید لباس رفته‌اید، از خوردن ناهار یا چیزهای اضافی صرف‌نظر کنید.
-  اجتناب از خرید غذای بیرون تهیه غذا در خانه.
- یادداشت کردن خریدها که دو فایده دارد؛ اولاً: بدانید چه موادغذایی دارید تا از خرید اضافی جلوگیری شود. ثانیاً: نحوه هزینه‌ کردن حقوق ماهانه خود را بررسی می‌کنید و آخر ماه نمی‌گویید پولم را چگونه خرج کردم.
- مراقبت از دندان‌ها برای جلوگیری از هزینه‌های درمان.
- همراه داشتن بطری آب در بیرون از منزل برای صرفه‌جویی در نوشیدنی.
- محافظت از پوست با استفاده از ماسک‌های خانگی به جای ماسک و لوازش آرایشی گران‌قیمت.
- استفاده از پول نقد به جای کارت.
- عدم استفاده از وام و مساعده برای مسافرت و ولخرجی‌های غیرمنطقی.
- پرداخت منظم حق بیمه تا از تحمیل خسارات بزرگی چون دزدی،آتش سوزی و .. جلوگیری شود.

 

اگر بانوی شاغلی هستید، درآمد‌تان را در حساب مشترک ریخته تا همسرتان را دلگرم و امیدوار کنید.

اگر خانه‌دار هستید، از هنرها و استعدادهایی که دارید مثل آشپزی، خیاطی، عروسک‌سازی، شمع‌سازی و... می‌توانید در جهت درآمد‌زایی استفاده کنید

آینده‌نگر باشید

از آینده‌نگری درست در امور اقتصادی و به تعبیری "تقدیر المعیشه"، امروزه به پس‌انداز یاد می‌شود.کار، تجارت و معامله درست اقتصادی با تفکر دینی و پس‌انداز از مصادیق دنیاطلبی و دنیاخواهی نبوده و نه تنها در اسلام از آن‌ها مذمت نشده، بلکه از آن به عنوان عاملی برای دور شدن از فقر، وسیله‌ای برای حل مشکلات و اتفاقات ناگهانی در زندگی، تأمین‌کننده آرامش انسان و نیز زمینه ساز رشد دینی فرد یاد می‌شود.
خداوند در ادامه آیه «و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى»(قصص/77) می‌فرماید: «و سهم خود را از دنیا فراموش مکن» هدف آخرت است اما بایستی در مدت کوتاه دنیا، بهره و سهم خود را از زندگی دنیا فراموش نکرد.

 

راهکارهایی برای پس‌انداز

-  پس‌انداز فقط اندوخته مالی نیست، از طرق دیگر نیز پس‌انداز کنید.
-  ورزش کرده و سالم بخورید. با رعایت این نکات در حقیقت سلامتیتان را پس‌انداز کرده و با بیمارنشدن، مجبور به پرداخت هزینه‌های گزاف درمان نمی‌شوید.
- حتی‌الامکان پاداش آخر سال، کارانه، عیدی و پول‌هایی از این قبیل که مازاد بر حقوق ماهانه خود دریافت می‌کنید را نادیده گرفته و پس‌انداز کنید.
- هر ماه پولی ولو اندک را برای پیشامدهای غیرمنتظره پس‌انداز کنید.
- هنگام پایان یافتن اقساط اجناسی که در طول سال خریده‌اید، باز هم به میزان قسط پرداختی ماهانه از حقوقتان را پس‌انداز کنید.
- از راه‌های پس‌انداز برای آینده و بازنشستگی خرید یک بیمه عمرخوب است.
- متناسب با میزان درآمد و هزینه‌های خود، عضو صندوق‌های قرض‌الحسنه پس‌انداز خانوادگ
ی یا دوستانه شوید. با این کار مجبورید هرماه مبلغی را به حساب خود پس‌انداز ‌کنید. بهتر است وامی را که بابت ثبت نام در این صندوق‌ها کسب می‌کنید صرف کالاهای لوکس یا غیرضروری نکنید.

 

رفتار اقتصادی درست را آموزش دهید

یک از بهترین کارها در تربیت اقتصادی فرزندان این است که با روش‌های تربیتی صحیح، رفتار اقتصادی فرزندان را اصلاح کرده و آن‌ها را با محدودیت‌های اقتصادی خانواده آشنا کرد.
-  به فرزندانتان آموزش دهید کسب درآمد راحت نبوده و پدر و مادر برای آن بسیار زحمت می‌کشند.
- به آن ها یاد دهید که قدردان محبت والدینش بوده و بی‌خود و بی‌جهت پولی را خرج نکنند.

- متناسب با میزان درآمد و هزینه‌های خود، عضو صندوق‌های قرض‌الحسنه پس‌انداز خانوادگی یا دوستانه شوید. با این کار مجبورید هرماه مبلغی را به حساب خود پس‌انداز ‌کنید. بهتر است وامی را که بابت ثبت نام در این صندوق‌ها کسب می‌کنید صرف کالاهای لوکس یا غیرضروری نکنید.


- گاهی هنگام خرید، فرزندانتان را همراه خود ببرید یا اگر شرایط سنی آنها اجازه می‌دهد، گاهی آنها را برای خرید برخی از مایحتاج خانه بیرون بفرستید تا با ایستادن در صف نانوایی یا با دست به جیب شدن و... حساب کار دست‌شان آمده و به‌سختی و خستگی خرید آشنایی پیدا کنند.
 

به پدر خانواده کمک کنید

خانم خانه می‌تواند در شرایط سخت و مشکلات اقتصادی این روزها، به‌عنوان شریک و همدم زندگی همسرش، به او کمک کند. بنابراین اگر بانوی شاغلی هستید، درآمد‌تان را در حساب مشترک ریخته تا همسرتان را دلگرم و امیدوار کنید.
اگر خانه‌دار هستید، از هنرها و استعدادهایی که دارید مثل آشپزی، خیاطی، عروسک‌سازی، شمع‌سازی و... می‌توانید در جهت 
درآمد‌زایی استفاده کنید.

 

توصیه‌های دینی را جدی بگیرید

در آیات و روایات، راهکارهایی برای افزایش رزق و روزی بیان شده که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم؛
شکرگزار باشید .
- از اذان صبح تا طلوع خورشید بیدار بمانید.
- استغفار کنید .
- با خانواده خوش‌اخلاق باشید.
صدقه دهید .
- از خواندن سوره واقعه بعد از نماز عشاء و سوره ذاریات از اذان صبح تا غروب آفتاب غافل نشوید.

هسته اصلی خانواده با پیوند زناشویی دائمی زن و مرد شکل می‌گیرد اما برای آن که زوجین بتوانند تشکیل خانواده موفق دهند و بنیان محکم در خانواده به واقعیت تبدیل شود، لازم است به نکات زیر توجه کنند:
 

هدفمندی

اساساً انسان‌های هدفمند می‌توانند به موفقیت واقعی دست یابند؛ هدفمندی در یک خانواده موفق به طور کلی به معنای رسیدن به آرامش است. وقتی زن و شوهر در کنار هم قرار می‌گیرند و قدرتشان بر اساس اصل توان‌افزایی، افزایش پیدا می‌کند، می‌توانند با کمک یکدیگر آرامش گرفته و مسائل و مشکلات را حل کنند. خداوند در آیه 21 سوره روم می‌فرمایند: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛ یکی از آیات (لطف) او آن است برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و باهم انس‌گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود.»

بنابراین اولین ویژگی یک خانواده موفق، هدفمندی برای رسیدن به آرامش است اما این آرامش از رهگذر تلاش، همدلی و مسئولیت‌پذیری به دست می‌آید نه امکانات مالی. خانواده‌هایی که تصور می‌کنند با امکانات مالی و رفاهی آرامش به دست می‌آید، سخت در اشتباه‌اند؛ چنانچه اکثر طلاق‌ها و جدایی‌ها در خانواده‌های رفاه‌زده اتفاق می‌افتد و آمار جدایی و طلاق به شکل معناداری در خانواده‌های ثروتمند بیشتر است.

 

تلاش‌گری و امیدواری

تلاش، محصول امید بوده و امیدوار بودن یکی از رموز موفقیت و استحکام در خانواده به شمار می‌آید. درست است که مشکلات زندگی، گرانی، بیماری و... بسیار است اما خانواده موفق، خانواده‌ای است که از پا نمی‌افتد و امیدوارانه و همدلانه در کنار هم می‌کوشند.
 

درک یکدیگر

سومین ویژگی خانواده موفق این است که طرف مقابلشان را به خاطر مشکلات و اشکالات متهم نمی‌کنند و رأفت و مهربانی بینشان (وجَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً) را به خاطر یکسری از مشکلات به هم نمی‌زنند. اختلاف‌نظر در زندگی زناشویی طبیعی است و بر اساس آیه 14 سوره نوح (خَلَقَکُم أطْوارا) خداوند انسان‌ها را به شکل‌های مختلفی آفریده است؛ بنابراین درک اختلافات، یکی از مهم‌ترین علائم موفقیت در خانواده است. به‌عبارتی ‌دیگر، خانواده موفق، خانواده‌ای است که در راه ایجاد تفاهم و همدلی گفت‌وگو می‌کنند و مشکلات و تفاوت‌ها را تبدیل به اختلاف نمی‌کنند.
 

گفت‌وگو کردن

یکی از ویژگی‌ها مهم خانواده موفق، مهارت گفت‌وگو با یکدیگر است. داشتن گوش شنوا، زبان گویا و مهارت گفت‌وگو 

 زیبا صدا کردن یکدیگر، محبت کردن و احترام گذاشتن از ویژگی‌های بارز خانواده موفق و مستحکم است. خانواده موفق در رفتارشان تبادل محبت می‌کنند

 گفتگو کردن از ویژگی‌هایی است که باعث می‌شود اعضای خانواده بتوانند حرف‌ها، کینه‌ها، خستگی‌ها و ناراحتی‌هایشان را با یکدیگر در میان گذاشته و مسالمت‌آمیز مشکلاتشان را حل کنند. درواقع، از ویژگی‌های خانواده موفق این است که عیب‌جویی نمی‌کنند و می‌دانند مشکلات را چگونه و چه زمانی مطرح کنند.
 

پوزش‌خواهی و پوزش طلبی

متأسفانه برخی افراد هزینه عذرخواهی را بالا می‌برند و وقتی کسی عذرخواهی می‌کند، با او سخت برخورد می‌کنند اما در یک خانواده موفق، پوزش‌خواهی و پوزش‌طلبی امری متداول است.
 

محبت کردن

زیبا صدا کردن یکدیگر، محبت کردن و احترام گذاشتن از ویژگی‌های بارز خانواده موفق و مستحکم است. خانواده موفق در رفتارشان تبادل محبت می‌کنند.
 

پوشش مناسب

خانواده موفق به‌قدری برای همدیگر ارزش و احترام قائل هستند که حتی در برابر یکدیگر پوشش‌های آراسته و مرتبی دارند. در روایات است که گاهی اوقات معصوم (ع) رنگی از لباس را می‌پوشیدند که در عرف آن زمان تعریف ‌شده نبود اما وقتی پرس‌وجو می‌کردند، حضرت می‌فرمودند که به خاطر همسرم که از این رنگ خوشش می‌آید، این رنگ لباس را می‌پوشم.
 

مشارکت در کارهای خانه

خانواده موفق، خانواده‌ای مشارکتی هستند و در امور منزل مثل پخت غذا و تمیز کردن خانه به یکدیگر کمک می‌کنند؛ این‌ها چیزهایی است که اتفاقاً در روایات هم بسیار بر آنها تأکید شده است. چنانچه پیامبر اکرم(ص) در خطاب به حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «ای علی! خدمت به همسر کفاره (پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار است.»
 

توجه به امور معنوی

خانواده موفق اهل معنویت، برنامه‌های عبادی، نماز، زیارت و... است زیرا فضای معنوی یک بارانداز روحی خوبی است تا خانواده‌ها بتوانند از ظرفیت معنویت در جهت تلطیف روابط و بالا بردن گرایش‌هایشان استفاده کنند.

۱۵ ذی الحجه، سالروز ولادت امام هادی علیه السلام است که به این مناسبت به انتشار برخی از فعالیت های این امام همام خواهیم پرداخت:

 

دوران امامت

امام هادی علیه‌السلام در نیمه ماه ذی‌الحجه سال دویست و دوازده در صریا، واقع در مدینه منوره متولد شد و در روایت ابن عیاش آمده که ایشان در روز سه‌شنبه، پنجم ماه رجب متولد شد، و وفات امام هادی هم در ماه رجب سال دویست و پنجاه و چهار در سامراء واقع شد، و در هنگام وفات، چهل و یک سال و چند ماه از عمرش گذشته بود.

متوکل عباسی، حضرت ابو الحسن هادی علیه‌السلام را به اتفاق یحیی بن هرثمه از مدینه بسامراء آورد، و در آنجا اقامت کرد تا هنگامی که از دنیا رفت، مدت امامت آن جناب سی و سه سال بود.

حضرت امام هادی علیه‌السلام به نقی، عالم، فقیه، امین، و طیب ملقب بودند و به آن جناب «ابو الحسن ثالث» هم می‌گفتند، ایام امامت آن حضرت مصادف بود با زمان خلافت معتصم و واثق و متوکل و منتصر و مستعین و معتز و در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند و در خانه خود در سامراء دفن شدند.

 

اوضاع اجتماعی- سیاسی عصر امام علیه السلام

هر چه دوران حکومت عباسی از استقرار و ثبات فاصله می‌گرفت، تنزل قدرت ایشان نیز مشهودتر بود و این امر دلایلی داشت، از جمله این دلایل می‌توان به گسترش نارضایتی اجتماعی و مفاسد هیئت حاکمه و شیوع فساد از سوی درباریان و نفوذ عناصر ناشایسته در هرم قدرت و حاکمیت از جمله عوامل زوال قدرت سلاطین مستبد عباسی اشاره کرد، در ابتدا عباسیان برای تضعیف دولت امویان شعار محبوبیت آل محمد و خونخواهی شهدای کربلا را سر دادند و توانستند با این شعار، قلوب مردم را به سوی خود جذب کنند، چنانچه در این عصر ایرانیان نقش اساسی داشتند و عباسیان توانستند با کمک ایرانیان امویان را از بین ببرند، چرا که عشق به اهل بیت (ع) از زمان حکومت علی بن ابیطالب علیه‌السلام در بین آنها ریشه کرده بود و امویان از همین عشق به اهل بیت ایرانیان استفاده کردند و امویان را سرکوب کردند، ایرانیان در پیشبرد علوم هم نقش بسزایی داشتند، لذا بیشتر تکیه عباسیان بر ایرانیان بود ، ایرانیان در انتقال علوم، نقش داشتند و از نظر دیوانی و تشکیلات اداری، بسیار قوی بودند و عباسیان از آنها الهام گرفتند و این تجربه را به حکومت عباسی انتقال دادند، مدیریت شایسته عناصر و خاندان ایرانی در تشکیل حکومت عباسی قابل انکار نیست، اما به تدریج که مدیریت ایرانیان از این تشکیلات کم می‌شد، اقتدار عباسیان رو به افول رفت ، روش نامناسب عباسیان نسبت با اهل بیت (ع) خصوصاً شهادت امام رضا علیه‌السلام موجب بدبینی ایرانیان به حکومت عباسی شد البته آن‌ها هم نسبت به ایرانیان بدبین شدند .

 

امام هادی(ع) و شرایط خاص سیاسی

دشمنی متوکل با اهل بیت (ع)و علویان به حدی بود که امنیت آن‌ها را به خطر انداخته بود، لذا امام هادی(ع) فعالیت‌های سرّی و پنهانی داشتند و حمایت‌های مادی و معنوی از ایشان می‌نمودند و از طریق نامه نگاری این امور انجام می‌شد، در آن روزگار امام(ع) در مدینه بودند و محوریت علمی در آن پایگاه بود بر اساس گزارش شیخ مفید امام در ده سال آخر عمر در سامرا و تحت نظر بودند، آن هم با سعایت یکی از حکام مدینه که به متوکل گزارش می‌داد که امام در حال جمع کردن نیرو و اسلحه است، لذا متوکل امام را به سامرا برد و اگر تدابیر علمی و سیاسی مدبرانه امام نبود مکتب اسلام در معرض خطر جدی بود[۱] اختناق شدید سیاسی، دسترسی به امام را مشکل نموده بود و در دسترس نبودن امام، خود زمینه ساز مشکلات عقیدتی در پی داشت که منجر به ایجاد فرقه‌های مختلف کلامی و ترویج عقاید سستی در جامعه می‌شد و دین اسلام در معرض شبهات شدید کلامی و.. قرار گرفته بود، از پیامدهای تلخ اختناق سیاسی، ایجاد تفرقه بین شیعیان بود و با تدابیر حضرت از این فرقه‌ها فقط نامی باقی ماند فرقه‌هایی مانند کیسانیه و اسماعیلیه و ... امام از طریق وکلای خود جامعه مسلمین را اداره می نمودند و در واقع مؤسس امر وکالت در این چارچوب، بودند و این امر در دوران غیبت به خوبی برجسته می‌شود .

 

وضعیت فرهنگی عصر امام هادی (ع) و پاسخ گویی به شبهات

عباسیان از نظر سیاسی درگیری‌های فراوانی داشتند و این درگیری ها و مخالفتها بنیان و ریشه های فرهنگی نیز داشت؛ تنها روش ایشان سرکوب بود و البته سرکوب نتیجه عکس می‌داد و موجب آشفتگی بیشتر ایشان می‌شد.

وضع فرهنگی در این شرایط بحرانی به گونه‌ای بود که جامعه مسلمین گرفتار فرقه‌های نوظهور و ساختگی باشد و در این ظلمتکده، اگر چراغ پر نور امامت نور افشانی نمی‌کرد و به شبهات گسترده در اصل دین و مکتب پاسخ نمی داد، مردم گمراه می‌شدند و اصل دین منحرف و دگرگون می شد؛ فرقه هایی برآمدند از این وضع اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نامطلوب که لازم بود آنان را به مردم شناساند تا آموزه های دینی با این خرافات بی اساس آمیخته نگردد.

 

۱- صوفیه : در دوران حیات امام هادی علیه‌السلام فرقه‌های پیدا شدند که تفاسیر نادرست از شریعت بیان نموده ومردم را جذب حلقه های خود می نمودند ؛ گرایشاتی از صوفیه با افکار ونگاه خاص وبرداشتهای منحرف از دین رواج می دادند ومردم را اغفال و منحرف می نمودند ؛ امام(ع) با منطق و برهان، شیعه از ملحق شدن به آنان دور نمود ؛ صوفیه مردم را از ارتباط با امام برحذر می‌داشتند ؛ مکتب تصوف و فرقه‌های صوفیه که امروزه در میان برخی از جوامع اسلامی رایج است، خاستگاه درست دینی ندارد ؛در قرآن کریم و نه در متون روایی معتبر هیچ پایگاه و ریشه‌ای برای بسیاری از افکار واعمال تصوف و فرقه‌های منحرف آن وجود ندارد ، از دیدگاه تاریخی نیز این نتیجه بدست می‌آید که تا زمان حکومت عباسیان‌ اثری از صوفیه و تصوف و فرقه‌ها و اقطاب آن در میان مسلمین به چشم نمی‌خورد و بسیاری از محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند ؛ لذا تصوف وقطب سازی احتمال دارد همانند قضیه فقیه سازی در قبال محوریت ائمه شکل گرفته باشد که عباسیان فقهایی برساختند در مقابل زعامت علمی ودینی ائمه (ع) وچهار مذهب فقهی اهل سنت در همین زمان شکل گرفته است ؛ قطب سازی نیز از این مقولات است ؛ عباسیان به دو صورت در تشکیل صوفیه نقش داشتند مستقیم یا غیر مستقیم ؛ سخت گیری وسرکوب مردم می تواند به شکل گیری گروههای زیر زمینی منجر شود ؛ روش مستقیم نیز حمایت از آنان وشخصیت سازی در مقابل اهل بیت (ع) که هردو نیازمند تحقیق وتامل بیشتر است.

امام هادی ـ علیه السّلام ـ در مسجد النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ نشسته بود، گروهی از صوفیه وارد شدند امام ـ علیه السّلام ـ به اطرافیان خود فرمود به آن‌ها توجه نکنید... آنگاه اضافه کرده و فرمودند: همه صوفیان از مخالفین ما هستند و راه و مسلک آن‌ها مغایر با راه و مسلک ما می‌باشد و این‌ها نصارا و مجوس این امت هستند.

شیخ مفید به سند صحیح از امام علی النقی ـ علیه السلام ـ روایت کرده است، محمد بن حسین می‌گوید: در مسجد النبی خدمت امام علی النقی بودم که جمعی از اصحاب شرفیاب حضور حضرت شدند؛ در میان ایشان «ابوهاشم جعفری» نیز بود. او که مردی بسیار بلیغ و نزد آن حضرت مقام و منزلت عظیمی داشت، چون اصحاب در کنارش قرار گرفتند به ناگاه جمعی از صوفیه داخل مسجد شدند و حلقه زدند و مشغول ذکر گردیدند، حضرت فرمود: به این حیله گران اعتنا نکنید زیرا جانشینان شیاطین و خراب کننده قواعد دین می‌باشند زهد ایشان برای راحتی بدن‌هایشان و تهجّد و شب زنده داری شان برای صید کردن عوام است، عمری را در گرسنگی به سر بردند تا عوام و نادانان را مانند خرها پالان کنند و زین بر پشت آن‌ها گذارند. ذکر نمی‌گویند مگر برای فریب مردم و خوراک خود را کم نمی‌کنند مگر برای پرکردن قدح و ربودن دل احمقان، با مردم دم از دوستی خدا می‌زنند تا ایشان را به چاه اندازند، اوراد ایشان رقص و کف زدن و غنا و آواز خوانی است و هر کس به زیارت یکی از آنان در حال حیات و یا بعد از مرگ برود، مانند آن است که به زیارت شیطان و بت پرستان رفته باشد. و هر کس یاری‌شان کند گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را یاری کرده است.

در همان موقع یکی از اصحاب آن حضرت عرض کرد: «و ان کان معترفاً بحقوقکم؟» و اگر چه آن کس به حقوق شما اقرار داشته باشد؟ حضرت نگاه تندی به او کرد و فرمود: این سخن را ترک کن، مگر نمی‌دانی هر کس حق ما را بشناسد مخالفت امر ما نمی‌کند، آیا نمی‌دانی ایشان پست‌ترین طوائف صوفیه می‌باشند، و فرقه‌های صوفیه عموماً مخالف ما هستند و طریقه آنان باطل و برخلاف طریقه ما است. و این گروه نصاری و مجوس این ملت هستند و آنان سعی در خاموش کردن نور خدا (محو اسلام) می‌کنند و خداوند نور خود را تمام می‌کند، گرچه کافران خوش ندارند.[۲]

 

۲-غلات : در اصطلاح شیعه عبارت است از گروهی که امیر المؤمنین و امامان و فرزندان او را به اولوهیت و نبوت توصیف می‌کنند و در حق آنان از حد اعتدال تجاوز کرده‌اند. و در عین حال خود را شیعه می‌پندارند. ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام چنین شیوه‌ای را شدیداً انکار نموده‌اند و آن‌ها را مذمت نموده‌اند، مرحوم مجلسی در بحار، حدود صد روایت در مذمت و کافر بودن آن‌ها از امامان شیعه بیان می‌کند .این فرقه از دیر باز در میان جامعه مسلمین وجود داشتند و امام هادی ( علیه السلام ) ایشان را از خود راند، البته برخی هدایت شدند، امام هادی ـ علیه السّلام ـ همچون دیگر معصومین که پرچمدار هدایت اسلامی بودند، از یک سو مردم را به مبانی قرآنی با تفسیر اهل بیت راهنمایی می‌کردند و از دیگر سو، انحراف غلات را به جامعه اعلام کرده و از آن‌ها بیزاری جسته و مورد لعن قرار می‌دادند و از شیعیان نیز می‌خواستند که از آن‌ها دوری گزینند. ؛ امام علیه‌السلام تفکر ایشان را از جامعه زدود و تکلیف شیعه در برخورد با آنها را روشن نمود و فهماند که در کار شیعه غلو نیست « قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ ؛ مائده ۷۷ »

 

۳-ثنویان : ایشان قائل به قدیم بودن نور و ظلمت بودند این افکار از اندیشه های ادیان ایرانی و هندو ها و...در میان جوامع اسلامی رسوخ یافته بود ؛ امام هادی با این افکار نیز مقابله نمود و شیعه را از آلوده شدن به این اوهام وافکار باز داشت .

 

۴- مجسمه : این فرقه بیشتر در بین اهل سنت ، اهل حدیث و حنابله رویش یافته بود که آثار آن در اندیشه های ابن تیمیه واکنون در افکار وهابیت که فرقه استعماری است نمود دارد وآنها به جسمانیت خداوند معتقد بود ودر گفتگوهای خود به آن تصریح دارند ؛ امام هادی در آن زمان به شیعیان از طریق وکلای خود نامه نوشتند و از هم‌نشینی با ایشان بر حذر داشتند روش امام(ع) بهره گیری از نظام وکالت و نامه‌نگاری بود و تکلیف شیعیان را مشخص فرمودند.

 

۵- جاعلان حدیث : گروه دیگری که امام با ایشان مقابله می‌نمود جاعلان حدیث بودند که درباره غاصبان خلافت و حکومت اهل بیت (ع)جعل حدیث می‌کردند و امام با آن‌ها مناظراتی داشته‌اند و حضرت با پاسخگویی به شبهات مانند پدری مهربان از ماهیت مکتب واصلت آن صیانت ‌نمودند و پیروان واقعی دین ومکتب اهل بیت(ع) را در برابر انواع خطرات بیمه کردند .

امام (ع) در مقابل همه این انحرافات فکری موضع گرفت و اصل مگتب را از این انرافات تمایز داد ومردم راهنمایی فرمود وگاهی تصریحا مردم وپیروان اهل بیت را از نزدیک شدن به این گروهها منع فرمود ؛ ودر مقابل این قطب سازی و قطب بازی فقها ونمایندگان خود را در میان مردم گماشت و به مردم فرمود که به آنان در امور دین مراجعه نمایند.[۳]

 

پی نوشت ها:

[۱] . شیخ مفید ، الارشاد ج۲ص ۳۱۲

[۲] . حر عاملی، الاثنی عشریه، قم، دارالکتب العلمیه، بی تا، ص۲۸.

[۳] . بر گرفته از شکوه سامرا: مجموعه مقالات درباره امام هادی و امام عسگری (ع) مقاله تحلیلی بر اوضاع سیاسی معاصر امام هادی(ع)

شخصیت امام هادی از دیدگاه اهل سنت

امام هادی امام دهم ما شیعیان، شخصیتی است که متأسفانه به علت محدویت‌های زمانی و مکانی که از سوی دشمنان برای ایشان ایجاد شده بود، کمتر مورد شناخت واقع شده‌اند این در حالی است که ایشان از نظر علمی و عملی سرآمد روزگار خویش بوده‌اند و به مانند اجداد مطهر خود نوری فروزان در شبستان روزگار سیاه ظلمت و تباهی بودند و به تشنگان هدایت  راه را از بیراهه نشان می‌دادند.

وصف شخصیت عظیم این امام همام وقتی از زبان کسانی بیان شود که با ایشان قرابت اعتقادی نداشتند یقیناً جالب و خواندنی می‌شود از این رو در این نوشتار بر آن شدیم تا بخشی از سخنان بزرگان اهل سنت را در مورد ایشان بیان کنیم:  

- ولادت و وفات آن حضرت؛ ابن الوردی می‌گوید: «مولد علی بن محمد (علیه السلام) در ماه رجب، سال 214 ه.ق اتفاق افتاد. و برخی نیز سال 213 ذکر کرده‌اند... و او دهمین امام از ائمه دوازده‌گانه و پدر حسن عسکری است».[1] خطیب بغدادی می‌نویسد: «ابوالحسن عسکری (علی بن محمّد) در ماه رجب، سال 214 ه.ق متولد شد. و در روز دوشنبه بیست و پنجم جمادی الآخر، سال 254 ه.ق وفات یافت».[2] ابن حجر هیتمی می‌نویسد: «او در سامرا در ماه جمادی الآخر، سال 254 وفات یافت، و در خانه خود مدفون شد. و عمرش چهل سال بود...».[3]

- القاب حضرت هادی؛ ابن صبّاغ مالکی به نقل از ابن خشّاب گفت: «و امّا نسب او علی هادی، فرزند محمّد جواد، فرزند علی الرضا، فرزند موسی کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمّد باقر، فرزند علی زین العابدین، فرزند حسین بن علی بن ابی طالب(علیهم السلام) است... و امّا کنیه‌اش ابوالحسن است. و القابش عبارتند از: هادی، متوکّل، ناصح، متّقی، مرتضی، فقیه، امین، طیب. و مشهورترین آن‌ها هادی است».[4]

- تصریح بر امامت ایشان؛ ابن صبّاغ مالکی از اسماعیل بن مهران نقل می‌کند که گفت: «چون ابوجعفر محمّد جواد از مدینه با درخواست معتصم به طرف بغداد رفت، هنگام خروج از مدینه به او عرض کردم: «فدایت گردم! من بر شما در این راه می‌ترسم، بعد از شما امر اطاعت به دست کیست؟» حضرت به من التفات کرده و فرمودند: «الأمر بعدی لولدی علیّ؛[5] امر (امامت) بعد از من بر عهده فرزندم علی است.» مسعودی به سندش از محمّد بن عثمان کوفی از ابی جعفر نقل کرده که به او گفت: «اگر برای شما حادثه‌ای رخ داد -پناه بر خدا- به چه کسی رجوع کنیم؟» حضرت فرمود: «به فرزندم، این شخص؛ یعنی ابوالحسن...».[6]

- امام هادی در کلمات اهل سنت: با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پی‌می‌بریم که حضرت هادی (علیه السلام) از مقام و منزلت و احترام ویژه‌ای نزد آنان برخوردار بوده‌است. اینک به برخی از کلمات اشاره می‌کنیم: ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ (ت: 250 ه.ق)؛ او بعد از ستایش از ده نفر از امامان که از آن جمله امام هادی (علیه السلام) است می‌گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاکٍ... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم.[7] هر یک از آنان، عالم، زاهد، ناسک، شجاع، جواد، طاهر و تزکیه کننده‌اند... این سلسله جلیل القدر برای هیچ خانه‌ای از خانواده‌های عرب و نه از خانواده‌های عجم اتفاق نیفتاده است».

ذهبی می‌گوید: «و فيها توفّی ابوالحسن علی بن الجواد... وکان فقیهاً اماماً متعبداً [8] در سال 254 ه.ق ابوالحسن علی بن جواد... وفات یافت... او شخصی فقیه، امام و متعبّد بود.» او در جایی دیگر از حضرت به شخص «شریف و جلیل» تعبیر کرده‌است.[9] عبداللَّه بن اسعد یافعی: «توفی العسکری ابوالحسن الهادی... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً در سال 254 ه.ق [10] ابوالحسن هادی... وفات یافت. او که متعبّد، فقیه و امام بود، چهل سال زندگی نمود.» ابن کثیر دمشقی (ت: 774 ه.ق) «و امّا ابوالحسن علی الهادی... و قد کان عابداً زاهداً...[11] و امّا ابوالحسن علی الهادی...، او مردی عابد و زاهد... بود.» ابن صبّاغ مالکی: «... و لا تذکر کریمة الّا وله فضیلت‌ها و لا تورد محمدة الّا و له تفضّل‌ها و جملتها...[12] هیچ کریم‌هایی ذکر نمی‌شود جز آن‌که فضیلت آن برای او است، و هیچ عمل ستوده‌ای وارد نمی‌گردد جز آن‌که تفضّل و کمال و تمام آن برای او است...» ابن حجر هیثمی: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء.[13] ... او وارث علم و سخاوت پدرش بود.» احمد بن یوسف قرمانی: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة.[14] و امّا مناقب او نفیس و اوصاف او شریف است.» ابن عماد حنبلی: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...[15] ... او شخصی فقیه، امام و متعبّد... بود.»

عبداللَّه شبراوی: «العاشر من الأئمة علی الهادی ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة؛[16] دهمین از امامان، علی هادی است. او در مدینه، در ماه رجب، سال 214 ه.ق متولد شد. و کراماتش بسیار است» -محمّد امین سویدی بغدادی: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادی... و مناقبه کثیرة؛[17] او در مدینه متولد شد، و کنیه‌اش ابوالحسن است، و لقبش هادی، و مناقبش بسیار است» شیخ مؤمن شبلنجی: «... و مناقبه کثیرة؛[18]... مناقب او بسیار است» -شریف علی فکری حسینی قاهری (ت: 1372 ه.ق) «کان ابوالحسن العسکری وارث ابیه علماً و منحاً، وکان فقیهاً فصیحاً جمیلاً مهیباً. وکان اطیب الناس بهجة و اصدقهم لهجة؛[19] ابوالحسن عسکری وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او فقیهی فصیح و جمیل و با هیبت بود. و او خوش‌ترین مردم از حیث بهجت و راستگوترین آنان از جهت لهجه بود.» سید محمّد عبدالغفار هاشمی حنفی «فلمّا ذاعت شهرته استدعاه الملک المتوکل من المدینة المنورة حیث خاف علی ملکه و زوال دولته إلیه به ماله من علم کثیر و عمل صالح و سداد رأی...؛[20] هنگامی که مناقب آن حضرت برای همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت علم بسیار و عمل صالح و استحکام رأیی که امام هادی (علیه السلام)داشت، بر پادشاهی و دولتش می‌ترسید...» شیخانی: «و کان علی العسکری صاحب وقار و سکون و هیبة و طمأنینة و عفة و نزاهة. و کانت نفسه زکیة و همّته عالیة و طریقته حسنة مرضیة...؛[21] علی عسکری صاحب وقار و سکون و هیبت و طمأنینه و عفت و پاکیزگی بود. او دارای نفسی پاک و همّتی عالی و طریقی زیبا و مورد رضایت بود...». عبدالسلام ترمانینی: «... کان علی جانب عظیم من التقوی و الصلاح...[22] او در جانبی عظیم از تقوا و صلاح بود» این هم چند کلام از بزرگان اهل سنت در مورد امام دهم ما شیعیان،  به قول معروف؛ چه خوش باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دگران.

پی‌نوشت:

[1]. تتمه المختصر،  ابن الوردی، ج 12، ص 56.
[2]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 12، ص 56.
[4]. الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، ص 124.
[5]. الفصول المهمة، ابن صباغ مالکی، ص 259.
[6]. اثبات الوصیة، مسعودی، ص 221.
[7]. رسائل جاحظ، جاحظ، ص 106. اثبات الوصیة، ص 221.
[8]. العِبَر فی اخبار من غبر، ذهبی، ج 1، ص 364.
[9]. سیر اعلام النبلاء،  ذهبی، ج 13، ص 121.
[10]. مرآة الجنان، عبداللَّه بن اسعد یافعی، ج 2، ص 119.
[11]. البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج 11، ص 19.
[12]. الفصول المهمة،  ابن صباغ مالکی، ص 270.
[13]. الصواعق المحرقة،  ابن حجر عسقلانی، ص 312.
[14]. اخبار الدول و آثار الأول، احمد بن یوسف قرمانی، ج 1، ص 349.
[15]. شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، ج 2، ص 272.
[16]. الاتحاف بحبّ الاشراف،  عبدالله شبراوی، ص 136.
[17]. سبائک الذهب، محمّد امین سویدی بغدادی، ص 77.
[18]. نور الابصار، مؤمن شبلنجی، ص 181.
[19]. احسن القصص، شریف علی فکری حسینی قاهری، ج 4، ص 300.
[20]. ائمة الهدی، سید محمّد عبدالغفار هاشمی حنفی، ص 136، چاپ قاهره.
[21]. الصراط السوی، شیخانی، ص 409.
[22]. احداث التاریخ الاسلامی، عبدالسلام ترمانینی، مجلد اول، ج 2، ص 131.

حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالفتاح نواب امروز پنجشنبه ( 23 تیرماه ) در نشست هم اندیشی علمی علما و فرهیختگان اهل سنت که در هتل ویولت مکه مکرمه برگزار شد، افزود: به فرموده امام صادق ( ع ) گاهی انسان بصورت مستقیم و آگاهانه مرتکب گناه می شود اما گاهی اوقات انسان به دلیل ناآگاهی و اینکه دیگری زمینه روشنایی او نسبت به گناه را فراهم نمی کند، مرتکب گناه می شود.

 

وی با بیان اینکه دانشمندان، علما و فرهیختگان باید مردم را نسبت به عواقب گناهان و رفتارهایی که آنها را به گناهان سوق می دهد، هوشیار و بیدار کنند، گفت: اگر بررسی کنیم، جامعه از لحاظ دانش به سه گروه کم ، متوسط و فرهیخته طبقه بندی می شود البته خداوند نسبت به آنها یکسان برخورد نمی کند و در مقابل هر اختیار و مسئولیتی که به فرد داده می شود، از او سوال خواهد کرد.

 

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت ادامه داد: به فرموده امام صادق ( ع ) علما و فرهیختگان در صورت کوتاهی در انجام وظایف خود که منجر به ارتکاب گناه توسط دیگران می شود، در پیشگاه الهی پاسخگو هستند.

 

وی تصریح کرد: همه ما به نوعی مخاطب این سخن امام صادق ( ع ) هستیم و شیعه و سنی را شامل می شود.

 

حجت الاسلام والمسلمین نواب در ادامه به حدیثی از امام باقر (ع ) مبنی بر اینکه سفر حج وارد شدن به بازار آخرت است که انسان می تواند از این بازار سود یا ضرر کند، اشاره کرد و گفت: گاهی مباحث حاشیه ای مانع طرح مباحث اصلی می شود لذا همه باید دست به دست هم بدهیم تا بتوانیم در حج مباحث اصلی را طرح کنیم.

 

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در بخش دیگری از سخنان خود با بیان روایتی از امام هادی (ع) که دنیا را بازار آخرت دانستند، گفت: برخی  انسان ها در این بازار برای آخرت خود سود می کنند و برخی انسان ها دچار خسران می شوند.

 

وی از شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرهیخته ای نام برد که در بازار دنیا برای آخرت سود بُرد و افزود: شهید سلیمانی با تن مجروحش برای خدمت به مردم و جامعه به دورترین نقاط ایران و کشورهای همسایه سفر می کرد و با خلاقیت گره از کار مردم آن مناطق باز می کرد.

 

حجت الاسلام والمسلمین نواب گفت: خداوند بخاطر همین فرهیختگی جایگاهی به شهید قاسم سلیمانی اعطا کرد که پیکر مطهرش در تمام مشاعر مشرفه و چند شهر بزرگ ایران با حضور گسترده مردم تشییع شد.

 

وی افزود: همه ما نسبت به وظایف خود مسئول هستیم و امیدواریم خداوند توفیق دهد که وظیفه شناس باشیم و در انجام وظایف خود کوتاهی نکنیم.

 

پیش ازسخنان نماینده ولی فیقه در امور حج و زیارت، حجت الاسلام و المسلمین هادی اکبری مدیر امور اهل سنت بعثه مقام معظم رهبری با ارائه گزارشی از اقدامات انجام شده در این حوزه گفت: این همایش علمی با شعار « حج؛ خودسازی، انسجام، اقتداراسلامی و دفاع از مسجدالاقصی »  برگزار شده است.

 

مدیر امور اهل سنت بعثه مقام معظم رهبری همچنین هدف از برگزاری این همایش علمی را ارتقای سطح علمی خادمان فرهنگی کاروان های اهل سنت، استفاده از فرصت حج برای هم اندیشی علمای شیعه و اهل سنت و تولید محتوای علمی برای زائران و فرهیختگان بیان کرد.

 

وی افزود: از 21 مقاله رسیده به این همایش 5 مقاله به عنوان مقاله برتر انتخاب شد.

 

در این همایش علمی پنج مقاله برتر از « عبدالله یاقدی » از گلستان با موضوع « اقتدار، انسجام و هم افزایی مسلمانان»، « پری ریگی لادز » از سیستان و بلوچستان با موضوع « ظرفیت های حج در سرزمین فرهنگ اسلامی ، « عبدالغفار نیک نهاد » از گلستان با موضوع « خدا شناسی، انسجام و اقتدار اسلامی » ، « افضل دهمرده نژاد » از سیستان و بلوچستان با موضوع « خدا شناسی، انسجام و اقتدار اسلامی » و « عصام الدین گوگلان » از گلستان با موضوع « خدا شناسی، انسجام و اقتدار اسلامی » قرائت شد.

دارالفتوای مصر به سؤال حجاج بیت الله الحرام مبنی بر حکم زیارت قبرستان بقیع بعد از ادای مناسک حج پاسخ داد.

درالفتوا در فتوایی تأکید کرد: فقها اجماع دارند که زیارت قبور اهل بیت بزرگوار (علیهم السلام) بعد از ادای مناسک حج مستحب است.

دارالفتوا به سخن "ابن مودود الموصلی الحنفی اشاره کرد که می گوید: « مستحب است حاجی بعد از زیارت حرم نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبرستان بقیع برود و قبور حضرت حمزه سید الشهدا (ع)، امام حسن بن علی، امام زین العابدین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق (علیهم السلام) و قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص) را زیارت کند.

دارالفتوای مصر افزود: زیارت قبور بقیع بعد از ادای مناسک حج مناسک حج جایز است؛ چراکه زیارت بقیع بر امور دیگر فضیلت دارد و با ایام پر برکت حج همزمان شده است.

احادیث گوناگونی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله در بیان امامت و وصایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است. برخی از این روایات به‌صراحت از مقام خلافت و جانشینی سخن می‌گویند و برخی باتوجه‌به قرائن و شواهد بر این موضوع دلالت دارند.

به نصوصی که به‌صراحت و بدون نیاز قرینه و شاهد، امامت را ثابت می‌کنند «نص جلی»، و به نصوصی که نیازمند قرینه عقلی یا لفظی هستند «نص خفی» گفته می‌شود.

برخی متکلمان شیعه، مانند سید مرتضی، جمله معروف و مشهور «مَن کُنتُ مَولا فَعَلی مَولاه» را از جمله نصوص خفی بر امامت امیرالمؤمنین علیه‌السلام دانسته‌اند.[۱]

همین موضوع، بهانه‌ای برای مخالفان امامت دست‌وپا کرده تا بگویند طبق اعتراف علمای شیعه، پیامبر صلی‌الله علیه و آله به‌صراحت از ولایت امام علی علیه‌السلام سخن نگفته و با این بهانه، امامت حضرت را انکار می‌کنند.

منظور سید مرتضی از نص خفی چه بوده است؟

همان‌طور که گفتیم نص خفی نصی است که لفظ آن قابلیت حمل بر معنایی غیر از ولایت و امامت را دارد. واژه «مولا» معانی گوناگونی دارد؛ دوست، محب، سرپرست و امام از جمله این معانی هستند.

شیعه معتقد است «مولا» در عبارت «مَن کُنتُ مَولا فَهذا عَلیٌ مولاه»، به معنای امامت و سرپرستی جامعه است. در مقابل برخی اهل‌سنت این واژه را به معنای دوست دانسته‌اند.

متکلمان شیعه و از جمله شیخ مفید با دلایل و شواهد متقنْ ثابت کرده‌اند که «مولا» در این کلام، به معنای ولی و سرپرست به‌کاررفته است.[۲]

بنابراین از آنجا که «مولا» معانی گوناگونی دارد و عده‌ای نیز در دلالت این واژه بر امامت و ولایت تشکیک کرده‌اند، سید مرتضی این فراز از حدیث را جزو نصوص خفی قرار داده است؛ اما این به معنای عدم دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیرالمؤمنین نیست؛ بلکه طبق نظر سید مرتضی و تمام متکلمان شیعه، اگر کل ماجرای غدیر و تمام خطبه پیامبر صلی‌الله علیه و آله را منصفانه و بدون غرض نگاه کنیم، شکی باقی نمی‌ماند که مقصود پیامبر از «مولا» در این فراز، ولایت و سرپرستی بوده است.[۳]

نصوص جلی بر ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در منابع شیعه

امیرالمؤمنین

میان روایات شیعه، احادیث بسیاری وجود دارد که به‌صراحت از جانشینی و خلافت امیرالمؤمنین سخن می‌گویند؛ از جمله:

- شیخ صدوق از ابن عباس روایت کرده که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به امام علی علیه‌السلام می‌فرمود: «ای علی! تو وصی من هستی. به امر پروردگارم تو را جانشين خود کردم. ای علی! سخن تو سخن من، و امر تو امر من، و اطاعت از تو اطاعت از من، و اطاعت از من اطاعت از خداست».[۴]

- رسول خدا صلی‌الله علیه و آله می‌فرمایند: «علی بن ابی‌طالب، امام امت من و جانشین من است».[۵]

در این باب احادیث فراوانی وارد شده است که ما فقط به دو نمونه از آن‌ها اشاره کردیم. همان‌طور که مشخص است در این تعابیر به‌صراحت از کلمات جانشینی، امامت و وصایت استفاده شده و شک و تردیدی در آن‌ها نیست.

اما جالب اینجاست که نظیر این نصوص را می‌توان در منابع اهل‌سنت نیز پیدا کرد.

نصوص جلی بر ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در منابع اهل‌سنت

فارغ از احادیثی مانند غدیر که برخی در دلالت آن بر امامت اشکال می‌کنند، در منابع اهل‌سنت می‌توان احادیثی پیدا کرد که به‌صراحت به مقام ولایت و جانشینی دلالت دارند؛ از جمله:

- ام‌سلمه از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند: «اين [علی] اميرالمؤمنين و سید المسلمین و ظرف علم و وصی من و بابی است که از آن به‌سوی من راه‌یافته می‌شود».[۶]

در این حدیث، امیرالمؤمنین علیه‌السلام سید و بزرگ مسلمانان و وصی پیامبر معرفی شده است.

- روایت دوازده جانشین (اثنی‌عشر خلیفه): در این روایت زیبا، پیامبر صلی‌الله علیه و آله جانشینان پس از خود را دوازده نفر معرفی می‌کنند که اولین آن‌ها امیرالمؤمنین علیه‌السلام است.

در این روایت آمده است: «پيامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمود: جانشين و اوصيای من و حجت‌ها‌ی خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند که اولين آنان برادرم و آخرين آنان فرزندم است. به پيامبر گفته شد: برادرت کيست؟ فرمود: علی بن ابی‌طالب».[۷]

نتیجه
برای اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرقی میان نص جلی (صریح) و خفی (نیازمند قرینه) وجود ندارد و هر دو ولایت و امامت حضرت را اثبات می‌کنند.

بااین‌وجود می‌توان در منابع اهل تسنن نیز روایاتی را یافت که به‌صراحت از جانشینی و خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام پس از پیامبر صلی‌الله علیه و آله سخن گفته‌اند.

پی‌نوشت:
1. الشافی فی الامامة، ج۲، ص۶۷.
2. معنای کلمه «مولا» در واقعه غدیر.
3. اثبات ولایت امام علی در غدیر.
4. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹.
5. کمال الدین، ص۲۲۸، حدیث۷.
6. المحاسن و المساوی، ص۴۴؛ المناقب(خوارزمی)، ص۸۶.
7. فرائد السمطین، ج۲، ص۳۱۲.

دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند. آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:

«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همكیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، یا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت كه پنهان كرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنید، باشد كه رستگار گردید.»

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

به نظر مى‏ رسد حكم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردید. شاهد بر آن، آیات سوره نور است كه داستان معروف افك در آن آمده است. در همین زمان بود كه منافقین و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان پیامبر (ص) و با درست كردن مزاحمت‏ها راهى براى زنان آزاده به بهانه كنیز انگاشتن آنها قلوب پیامبر(ص) و مسلمانان را جریحه‏دار بكنند. به دنبال این اوضاع و شرایط بود كه خداوند آیات مربوط به پوشش را براى بازگویى به امت نازل فرمود.

البته باید توجه کرد که در اینجا به معنای معروف حجاب پرداخته ایم. و اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید بگوییم که این آیات پوشش بانوان را مطرح کرده است. و بحث حیاء و عفت، حکم ویژه همسران پیامبر (ص) مبنی بر پرده نشینی، و واجباتی که برای مردان در این زمینه وجود دارد، در آیات دیگر مطرح شده است.
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/۵۳] و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است.»

«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/۳۰] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند این براى آنان پاكیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است!»

سه شنبه, 21 تیر 1401 17:52

حج؛ زبان دینی مشترک مسلمانان

دکتر نَودی لونبا، محقق علوم سیاسی در دانشگاه ناتال شهر دوربان در کشور آفریقای جنوبی با بیان اینکه فارغ از لزوم دستیابی همه انسان ها و جوامع بشری به وحدت، خداوند در قرآن کریم پیروان ادیان را به طور ویژه ای به اتحاد در کلمه توحید دعوت نموده است تا زیر سایه آن با یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند، افزود: خداوند در همین زمینه می فرماید: اى اهل كتاب! بیایید به سوى سخنى  كه ميان ما و شما يكسان است كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شریک او نپنداریم، و بعضى از ما، بعضی ديگر را به جای خدا به عنوان پروردگار برنگیریم، پس اگر از این پیشنهاد روی گردان شدند، بگویید: شما شاهد باشید که ما مسلمانيم.

وی با بیان اینکه پیروان همه ادیان آسمانی براساس محور ایمان به خدا و توحید می توانند متحد شوند، افزود: آرمان اتحاد و همبستگی از اهداف و ارمان های فراجناحى، فراملیتی، فرامذهبى و آرزوهاى بين المللى جامه بشرى است. این در حالی است که ارزش ها و اصول مشترک میان مسلمانان بسیار بیشتر از ادیان آسمانی دیگر است، بنابراین مبانی وحدت مسلمین بیشتر و مستحکم تر است.

او در ادامه اظهار داشت: مسلمانان بنیان های وحدت بسیاری دارند که می تواند اساس و پایه اتحادی محکم گردد و وقتی در اصلی ترین و مبنایی ترین اصول دین اتفاق نظر داشته باشند، می توان تفرقه و تشتت آن ها را به وحدت تبدیل کرد.

دکتر نَودی لونبا به زمینه های دستیابی به وفاق و همبستگی مسلمانان اشاره کرد و افزود: آیین های جمعی عبادی همچون نماز جماعت در  مساجد و نماز جمعه و همچنین حج زبان دینی مشترک است. حضور مسلمانان در این مناسبتها با توجه به هدف مشترکی که دارند، در به وجود آوردن همبستگی و وحدت محلی، منطقه ای، ملی، و بین المللی مسلمانان نقش بسیار اثرگذاری دارد، به گونه ای که گویی یک روح در کالبدهای متعدد آنان جریان دارد و همگان خداوند را به یک زبان می خوانند و احساس قدرت و شکست ناپذیر بودن در آنان تقویت می شود. بنابراین، محورهای مشترک میان مسلمین، زمینه بسیار خوبی است تا پایه گذار اتحاد، همدلی و همبستگی در میان آن ها شود.

احادیث