emamian
چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟
استاد انصاریان در پاسخ به این سوال که: «چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟» آورده است:
اولا: در قرآن کریم به اشارات و توجیهات زیادی به همه جانشینان به حقّ پیامبر اشاره شده است ولی به صراحت نام آنها برده نشده و علّتش هم پر واضح است چون دشمنان قسم خوردهای که ائمه(ع) داشتند که حتی یک نفر از آنها را نگذاشتند به مرگ طبیعی از دنیا رحلت کند و همه آنها را با وضع مصیبت بار و فجیعی به شهادت رساندند. برای چنین دشمنانی هیچ سختی و کاری نداشت که نام امامان را هم از قرآن حذف کنند و چون خداوند خودش فرموده ما قرآن را فرستادیم و ما خود آن را حفظ خواهیم کرد بهترین راه حفظ قرآن از تحریف این قرار داده که نام اهلبیت و امامان را به اشاره برای صاحبان عقل و بصیرت بیان کند.
ثانیا: قرآن کریم در سوره حشر میفرماید: «وَما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ هر چه را پیامبر اکرم برای شما آورد بگیرید و هر چه را از آن نهی کرد ترک کنید و همه مسلمین بالاتفاق نقل کردهاند که پیامبر اکرم روز غدیر خم علی بن ابیطالب را به عنوان جانشین خود برای مردم آورد.»
آیاتی که در شأن امیرالمومنین و ولایت او بیان فرموده آن هم نه به صورت مبهم بلکه بصورت بسیار روشن بقدری زیاد است که مفسرین اهل سنت بیش از ۷۰۰ (هفتصد) آیه را در شان و ولایت امیرالمومنین علی(ع) می دانند و برای اثبات سخن می توانید به کتاب (شواهد التنزیل) که از بزرگان اهل سنت است مراجعه کنید و با چشم خودتان این اعتراف و اقرار را مشاهده فرمائید.
ثالثاً: چه آیه ای صریحتر و روشنتر از آیه شریفه ۵۵ سوره مائده می خواهید که به اتفاق همه مفسرین تنها در شان امیرالمومنین و ولایت آن حضرت نازل شده است که می فرماید: « انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا ...» آیا کیست به جز علی(ع) آن کس که در حال رکوع انگشتر تصدق دهد؟
دلیل اصلی مخالفت آشکار ابلیس با فرمان خدا چه بود؟
خطبه قاصِعَه، طولانیترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش میکند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.
* نکاتی پیرامون خطبه قاصعه
- دلیل نامگذاری
شارحان نهج البلاغه برای نامگذاری این خطبه چند دلیل ذکر کردهاند. سه دلیل زیر در شرح قطب راوندی آمده است:
قصع در مورد نشخوار شتر به کار میرود و با توجه به اینکه شتر هنگام نشخوارکردن غذا را از درون به دهان میآورد و میجود و دوباره فرو میبرد، این خطبه نیز به جهت اینکه از آغاز تا پایان، پندها و نهیهایش تکرار میشود، قاصعه نامیده شده است.
قصع به معنای کشتن و خُردکردن نیز به کار میرود. بدین معنا گویا خطبه قاصعه، قاتل و خُردکننده ابلیس است.
قصع به معنای تحقیر و کوچککردن نیز به کار میرود. در این معنا گویا این خطبه متکبران را تحقیر میکند؛ هرچند مسلمان باشند.
- علت صدور خطبه
در مورد علت صدور این خطبه، گفتهاند، در اواخر خلافت حضرت، اهل کوفه که قبیلههای گوناگونی بودند، به فساد گرویده بودند. بسیار اتفاق میافتاد که شخصی از محله قبیله خود خارج شده و گذارش به قبیله دیگری میافتاد، در این جا گاهی از بعضی افراد اندک ناراحتی میدید؛ در این هنگام با سر و صدای زیاد و داد و فریاد قبیله خود را به مدد میطلبید و با صدای بلند ندا میکرد؛ مثلاً: ای قبیله نخع! یا ای قبیله کنده! و منظورش ایجاد آشوب و فتنه بود. در این هنگام بر اثر این سر و صدا چند نفر از جوانان قبیله مقابل جمع میشدند و اهل قبیله خود را صدا میزدند و آن شخص را میزدند. سپس او به قبیله خود میآمد و یاری میخواست. بدین طریق بر یکدیگر شمشیر میکشیدند و فتنه و آشوب بر پا میشد بدون اینکه در واقع، منشأ و ریشهای عقلایی داشته باشد. چون این کار بسیار شد، امام(ع) سوار بر ماده شتری به میانشان آمد و این خطبه را ایراد فرمود.
- متن بخش اول خطبه
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکِبْرِیَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُمَا حِمًی وَ حَرَماً عَلَی غَیْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ، وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادِهِ، ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِکَ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ لِیَمِیزَ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَکْبِرِینَ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ -وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُیُوبِ- «إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ»، اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ، فَافْتَخَرَ عَلَی آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لِأَصْلِهِ؛ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ. أَلَا [یَرَوْنَ] تَرَوْنَ کَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَکَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ، فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْآخِرَةِ سَعِیراً.
- ترجمه بخش اول خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که لباس عزت و عظمت را بر خود پوشانده و این دو را ویژه خویش ـ نه مخلوقش ـ ساخته، و آن را حد و مرز و حرم میان خود و دیگران قرار داده و برای جلال خویش برگزیده است، لعن و نفرین را بر بندگانی که با او در این دو صفت به منازعه و ستیز بر می خیزند قرار داده (و آنها را از رحمتش دور ساخته است).
سپس بدین وسیله فرشتگان مقرّب خود را در بوته آزمایش قرار داد تا متواضعان آنها را از متکبران جدا سازد و با اینکه از همه آنچه در دلهاست با خبر و از اسرار نهان آگاه است، به آنها فرمود: «من بشری از گل می آفرینم آنگاه که آفرینش او را کامل کردم و از روح خود در او دمیدم همگی برای او سجده کنید»، فرشتگان همه بدون استثنا سجده کردند جز ابلیس که تعصب و نخوت او را فرا گرفت و به جهت خلقتش (از آتش) بر آدم افتخار کرد و به سبب اصل و ریشه اش نسبت به آدم تعصب ورزید، از این رو این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سر سلسله مستکبران شد که اساس تعصب را بنا نهاد و با خداوند در ردای جبروتیش به ستیز برخاست و لباس بزرگی و تکبر بر تن نمود و پوشش تواضع و فروتنی را از تن در آورد.
آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به سبب تکبّرش کوچک شمرد و بر اثر خود برتر بینی اش وی را پست و خوار گردانید و به همین جهت او را در دنیا طرد کرد و در آخرت آتش فروزان دوزخ را برایش آماده ساخت؟
- شرح بخش اول خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
در مورد شأن ورود این خطبه چنین گفته اند که اهل کوفه در اواخر دوران خلافت امام علیه السلام (بر اثر فراوانی ثروت و انتقال فرهنگ فاسد بعضی از همسایگان به کشور اسلامی و مشکلاتی که در عصر خلفا در جامعه اسلامی به وجود آمد) گرفتار مفاسد زیادی شده بودند که از همه مهم تر، برتری جویی قبائل بر یکدیگر و تعصّبهای جاهلی بود تا آنجا که گاه جوانان جلف و بی بند و بار با یکدیگر درگیر می شدند و هرگاه یکی از آنان مجروح یا مضروب می شد فریاد بلند می کرد و اهل قبیله خود را به یاری می طلبید آنها نیز چشم و گوش بسته به یاری او می شتافتند و چه بسا در این میان خونهای زیادی ریخته می شد.
امام علیه السلام برای خاموش کردن آتش این فتنه ها این خطبه را که همه آن درباره مذمّت و نکوهش تکبّر و تعصّبهای جاهلی است، ایراد فرمود و حق سخن و نصیحت را به عالی ترین وجهی بیان کرد.
خطبه ای است بسیار فصیح و بلیغ و کوبنده و تکان دهنده و به همین دلیل نام آن را خطبه قاصعه (کوبنده) نهاده اند هر چند کلمه قاصعه در این خطبه به کار نرفته است.
شیطان بنیانگذار اساس تعصب!
همان گونه که در شأن ورود خطبه اشاره شد، هدف اصلی از بیان این خطبه طولانی و مملو از اندرزهای عالی و انسان ساز، مبارزه با کبر و غرور و تعصبهای جاهلی و طائفی بوده که در عصر آن حضرت، سرچشمه نزاعهای خونین قبایل و افراد شده است.
بدین جهت امام(علیه السلام) خطبه را با حمد و سپاس الهی، همان خدایی که عظمت و کبریا مخصوص ذات اوست آغاز می کند و می فرماید: «حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که لباس عزت و عظمت را بر خود پوشانده و این دو را ویژه خویش ـ نه مخلوقش ـ برگزیده است و آن را حد و مرز و حرم میان خود و دیگران قرار داده، و برای جلال خویش برگزیده، و لعن و نفرین را بر بندگانی که با او در این دو صفت به منازعه و ستیز بر می خیزند قرار داده (و آنها را از رحمتش دور ساخته است)»؛ (ألْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکِبْرِیَاءَ، وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُمَا حِمیً(۱) وَ حَرَماً عَلَی غَیْرِهِ، وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلاَلِهِ. وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادِهِ).
بی شک عزّت (شکست ناپذیری) و عظمت (بزرگی) مخصوص ذات پاک خداوند است، زیرا غیر او در برابرش موجوداتی ضعیف و ناتوانند، افزون بر اینکه هر چه دارند از او دارند، هر زمان اراده کند به آنها می بخشد و هر لحظه اراده کند از آنان می گیرد.
جمله های پنجگانه ای که در عبارت بالا آمده که می فرماید: لباس عزت و عصمت برازنده غیر او نیست و این دو صفت را مخصوص خود قرار داده و گاه از آن تعبیر به حمی و حرم (منطقه ممنوعه ای که غیر، حق ورود در آن را ندارد) و گاه تعبیر به گزینش برای ذات پاک خود می کند و گاه لعنت را نثار کسانی که راه کبر و برتری جویی را در پیش می گیرند، عبارات مختلفی است که یک حقیقت را دنبال می کند و همه این عبارات می گوید: بندگان خدا جز تواضع و فروتنی در برابر خداوند و نسبت به یکدیگر، راهی ندارند.
حقیقت این است که خداوند نه نیازی به بزرگ نمایی دارد، نه احتیاجی که او را به بزرگی بستایند؛ ذات مقدّس او از هر نظر دارای بزرگی و عظمت است؛ ولی از آنجا که تکبّر و خود برتربینی در بندگان، سرچشمه اکثر نابسامانی ها و بدبختی ها و ظلم و ستم انسانها به یکدیگر است در جمله های بالا آنها را از این موضوع بر حذر داشته و همگان را به تواضع و فروتنی دعوت می کند.
به همین دلیل در ادامه این سخن درباره نخستین آزمون تواضع به هنگام آفرینش آدم اشاره کرده، می فرماید: «سپس بدین وسیله فرشتگان مقرّب خود را در بوته آزمایش قرار داد تا متواضعان آنها را از متکبران جدا سازد و با اینکه از تمام آنچه در دلهاست با خبر و از اسرار نهان آگاه است به آنها فرمود: من بشری از گل می آفرینم آن گاه که آفرینش او را کامل کردم و از روح خود در او دمیدم همگی برای او سجده کنید، فرشتگان همه بدون استثنا سجده کردند جز ابلیس»؛ (ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذلِکَ مَلاَئِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، لِیَمِیزَ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَکْبِرِینَ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ، وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُیُوبِ: (إِنِّی خَالِقٌ بَشَراً مِّنْ طِین * فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ * فَسَجَدَ الْمَلاَئِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلاَّ إِبْلِیسَ)).
به یقین، آزمون خدا با آزمون بندگان متفاوت است؛ ما هنگامی که چیزی یا کسی را می آزماییم می خواهیم جهل خود را درباره آن تبدیل به علم کنیم، لذا از آن تعبیر به اختبار (خبر گرفتن و خبردار شدن) می کنیم؛ ولی خداوند که طبق جمله های بالا عالِم به مکنونات دلها و محجوبات غیوب است هرگز نمی خواهد با آزمایشهای خود چیزی بر علمش بیفزاید، بلکه آزمایش او برای این است که نیات باطنی و خلقیات درونی و اسرار مخفی بندگانش در لباس افعال ظاهر گردد تا مستحقّ جزا شوند، زیرا نیّت به تنهایی برای این معنا کافی نیست، آنچه برای ثواب و عقاب لازم است انجام اعمال است.
این همان چیزی است که امام (علیه السلام) در جایی دیگر می فرماید: «انّه یَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوالِ وَ الاَْوْلادِ لِیَتَبَیَّنَ السّاخِطُ لِرِزْقِهِ وَ الرّاضی بِقِسْمِهِ وَ إنْ کانَ سُبْحانَهُ أعْلَمُ بِهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ لکِنْ لِتُظْهِرَ الاَْفْعالُ الَّتی بِها یَسْتَحِقُّ الثَّوابَ وَ الْعِقابَ؛ خداوند انسان ها را با اموال و فرزندانشان می آزماید تا آن کس که از روزی خود ناخشنود است از آن کس که خرسند است شناخته شود هر چند خداوند به احوالشان از خودشان آگاهتر است (آری! او بندگان خود را می آزماید) تا افعالی که سبب استحقاق پاداش یا کیفر است آشکار گردد».(۱)
سپس به شرح حال ابلیس پرداخته و دلیل مخالفت او را با فرمان قطعی خداوند چنین بیان می کند: «تعصب و نخوت او را فرا گرفت و به جهت خلقتش (از آتش) بر آدم افتخار کرد و به سبب اصل و ریشه اش نسبت به آدم تعصب ورزید، از این رو این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سر سلسله مستکبران شد که اساس تعصب را بنا نهاد و با خداوند در ردای جبروتیش به ستیز برخاست و لباس بزرگی و تکبّر بر تن نمود، و پوشش تواضع و فروتنی را در آورد»؛ (اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَی آدَمَ بِخَلْقِهِ، وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لاَِصْلِهِ. فَعَدُوُّ اللّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ، وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ، الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّةِ، وَ نَازَعَ اللّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّةِ، وَ ادَّرَعَ(۲) لِبَاسَ التَّعَزُّزِ(۳)، وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ).
در واقع سبب اصلی مخالفت آشکار ابلیس نسبت به فرمان قطعی خداوند همان تعصّب و غرور بود که از یک محاسبه غلط و سرچشمه گرفته از خودبینی و خودخواهی ناشی شده بود او تنها از آفرینش آدم جنبه خاکی او را می دید و لذا اصل خود را که از آتش است از او برتر می دانست: (خَلَقْتَنِی مِنْ نَّار وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِین)(۴) و بخش مهم وجود آدم را که همان روح الهی بود (وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ)(۵) به کلّی نادیده می گرفت.
آری! خودبینی و خودخواهی بدترین حجاب است که انسان را از درک واضح ترین حقایق باز می دارد. ابلیس حتی در برتری آتش بر خاک نیز گرفتار خطا و اشتباه شد، زیرا خاک منبع اصلی حیات، نمو گیاهان، پرورش گلها و میوه ها و انواع برکات است در حالی که آتش موجود خطرناکی است که تنها در بخشی از زندگی انسان به کار می آید.
به هر حال تعبیر امام درباره ابلیس به «عدوّ الله» اشاره به این است که او تنها دشمن آدم نبود، بلکه دشمن خالق آدم و معترض به فرمان او بود. او سنگ نخستین تعصب را بنا نهاد و آیین استکبار و تکبّر را آغاز کرد؛ کاری که در واقع جنگ با خدا محسوب می شود، زیرا عزّت و بزرگی تنها شایسته ذات پاک اوست و زیبنده بندگان تنها تواضع و فروتنی است و به گفته بزرگان علمای اخلاق امّ الرذائل تکبّر و غرور است.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که یکی از یارانش می گوید: از آن حضرت سؤال کردم کمترین مرحله الحاد و کفر چیست؟ فرمود: «إنَّ الْکِبْرَ أَدْناهُ؛ تکبّر نخستین مرحله آن است».(۶)
در حدیث دیگر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) می خوانیم: «لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فی قَلْبِهِ مِثْقالُ ذَرَّة مِنْ کِبْر؛ کسی که به اندازه ذره ای تکبر در قلبش باشد وارد بهشت نخواهد شد».(۷)
آن گاه امام روی سخن را به مخاطبین کرده و از سرنوشت شوم شیطان برای هشدار به آنان بهره برداری کرده می فرماید: «آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به سبب تکبّرش تحقیر کرد و کوچک شمرد و بر اثر خود برتر بینی اش وی را پست و خوار گردانید و به همین جهت او را در دنیا طرد کرد و آتش فروزان دوزخ را در آخرت برایش آماده ساخت؟»؛ (ألا تَرَوْنَ کَیْفَ صَغَّرَهُ اللّهُ بِتَکَبُّرِهِ، وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ، فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً(۸)، وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الاْخِرَةِ سَعِیراً؟).
این تعبیرها اشاره به آیات قرآن مجید است، در یکجا می فرماید: «(فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ)؛ از بهشت بیرون رو! که تو رانده شده درگاه مایی و لعنت من بر تو تا روز قیامت باد».(۹)
در جایی دیگر می فرماید: «(قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ لاََمْلاََنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ)؛ فرمود به حق سوگند! و حق می گویم که جهنم را از تو و پیروان تو پر خواهم کرد»(۱۰). (۱۱)
پی نوشت ها:
۱. «حمی» به معنای منطقه ممنوعه است از ریشه حمایت به معنای ممانعت و دفاع کردن از چیزی، گرفته شده و به همین جهت به پرهیز کردن بیمار از آنچه برای او ضرر دارد «حمیة» بر وزن «جزیه» گفته می شود.
۲. نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۳.
۳. «ادرع» از «درع» بر وزن «فکر» به معنای پیراهن گرفته شده و گاه به معنای جامه در تن کردن نیز به کار می رود.
۴. «تعزّز» به معنای به خود بالیدن و خود را بزرگ و عزیز شمردن است.
۵. ص، آیه ۷۶ .
۵. ص، آیه ۷۶ .
۶. الکافی، جلد ۲، صفحه ۳۰۹، حدیث ۱، از باب کبر.
۷. همان، صفحه ۳۱۰.
۸. «مدحور» به معنای رانده شده از ریشه «دحر» بر وزن «دهر» به معنای راندن گرفته شده است.
۹. حجر، آیات ۳۴ و ۳۵.
۱۰. ص، آیات ۸۴ و ۸۵.
۱۱. سند خطبه: نویسنده کتاب مصادر نهج البلاغه پس از بیان این نکته که خطبه قاصعه طولانی ترین خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام است که مسائل مهمی را در مواعظ بازگو می کند، می افزاید (گروهی قبل از سیّد رضی این خطبه را در کتابهای خود آورده اند از جمله) نسخه ای از این خطبه نزد سیّد بن طاوس بوده که در کتاب یقین آن را آورده است و می گوید این نسخه را با اخباری در فضایل اهل بیت علیهم السلام در مجموعه ای دیدم که بزرگان پیشین آن را نقل کرده اند و تاریخ کتاب آن سنه ۲۸۰ هجری بوده است. مرحوم کلینی نیز در جلد چهارم کتاب کافی فصلی از این خطبه را آورده. همان گونه که مرحوم صدوق در جلد اوّل کتاب من لا یحضر بخشی از آن را آورده است. همچنین زمخشری بعد از سید رضی در جلد اوّل ربیع الابرار بعضی از فصول این خطبه را ذکر کرده همان گونه که ماوردی در اعلام النبوة معجزه ای را که امیر مؤمنان علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این خطبه در مورد حرکت درخت نقل فرموده آورده است.(مصادر نهج البلاغه، جلد ۳، صفحه ۵۶).
۱۰ پیام هشدار آمیز بدن که باید جدی بگیرید!
خیلی از نشانههای سادهای که بدن ما بروز میدهد و راحت از کنارشان عبور می کنیم میتواند حاکی از وجود یک مشکل در بدنمان باشد که باید هشدار را جدی بگیریم و فکری برای آن کنیم.
البته قرار نیست بابت هر نشانه نگران شویم، اما نباید بیخیال هم باشیم .بهترین راه در میان گذاشتن موضوع با یک پزشک است نه استرس و ترس. با هم این نشانهها را مرور میکنیم:
1- اگر خالهای پوستی زیادی دارید
شما در خطر ابتلا به دیابت هستید. محققان به طور قطع به این نرسیدهاند اما مطالعات متعددی نشان میدهد که بین تعداد بالای خال پوستی و ابتلا به دیابت نوع دوم رابطه وجود دارد.
2 - اگر به جویدن یخ تمایل دارید
این اتفاق یعنی بدن شما به آهن بیشتری نیاز دارد. بدن برای انتقال اکسیژن به مغز و ماهیچههای شما به آهن نیاز دارد و افرادی که آهن کافی ندارند، اکسیژن کمتری در خون دارند.
3 -اگر بوهایی حس میکنید که وجود ندارد
شما در این شرایط باید نزد متخصص مغز و اعصاب بروید. این اتفاق میتواند نشانه سادهای از سینوسهای ملتهب، تومور مغزی، صرع یا بیماری پارکینسون باشد.
4- اگر هاله طوسی اطراف مردمک چشم شما وجود دارد
باید کلسترول خونتان را بررسی کنید. هاله طوسی یا سفید که دور گردی چشم میافتد، نشان از افزایش کلسترول خون شما دارد که باید در این صورت غذاهای چرب را از سبد غذایی خود حذف کنید.
5- اگر موهای شما کمپشت و نازک شده
به آهن بیشتری نیاز دارید. همان طور که اشاره کردیم نقش اکسیژنرسانی آهن در مغز بسیار اهمیت دارد. کمبود خون میتواند باعث کمپشتی و نازکشدن موی شما شود.
6 - اگر چشمان شما همیشه پف دارد
ممکن است بیماری کلیوی یا قلبی داشته باشید. مشکلات کلیوی و قلبی می تواند مانع از رهایی بدن از مایعات اضافی شود.
7- اگر بیشتر از بقیه سردتان میشود
ممکن است تیروئید کمکار داشته باشید. یکی از علایم شایع تیروئید کمکار، احساس سرماخوردگی غیرعادی است. سطح پایین هورمون تیروئید باعث میشود شما نسبت به اطرافیان تان بیشتر احساس سرما کنید.
8 -اگر در ناخن شما خطهای سفید وجود دارد
ممکن است بیماری کلیوی داشته باشید. اگر ناخنهای شما ناگهان سفید شد و خطهای سفیدی در آنها به وجود آمد، بهتر است سلامت کلیه خودتان را چک کنید.
9- اگر گرفتگیهای عضلانی بیعلت دارید
ممکن است پتاسیم کافی مصرف نکردهاید. اگر سطح پتاسیم شما کم باشد، عضلات شما بدون ارتباط با ورزش، درد میگیرد. معمولاً خوردن موز برای بازگرداندن تعادل میزان پتاسیم کافی است.
۱۰- اگر دستان سردی دارید
ممکن است ویتامین B12 بیشتری لازم داشته باشید. ویتامین B12 برای تشکیل گلبول قرمز اهمیت دارد. کمبود این ویتامین میتواند منجر به کاهش تولید گلبولهای قرمز و کمخونی متعاقب آن شود. کمخونی باعث کاهش اکسیژن و سردی بدن میشود.
ریحان بخورید تا دچار بیماری قلبی نشوید
ریحان بیشتر برای چاشنی و معطر کردن غذاها استفاده میشود.
اما آنچه مهم است خواص ریحان در تقویت سیستم ایمنی بدن و پیشگیری از سرطانهایی مانند سرطان پوست، سرطان کبد و سرطان ریه به دلیل سرشار بودن این سبزی از آنتی اکسیدان است.خواص ریحان که نمیدانیدویتامینها و خواص فراوان اثبات شده در برگ ریحان، تخم ریحان و روغن ریحان امروزه این گیاه را به یکی از مهمترین گیاهان درمانی تبدیل کرده است.
ریحان حاوی آنتی اکسیدانهایضد بیماری است
یکی از خواص اسانس ریحان، توانایی آن در مبارزه با صدمات رادیکالهایآزاد و مراقبت از ساختار دی انای (DNA) و سلولهایبدن است. ریحان حاوی دو نوع آنتی اکسیدان مهم حلال در آب است که از گلبولهایسفیدخون و ساختارهای سلولی که در آنها دی انای ذخیره میشود، مراقبت میکند. آنتی اکسیدانهایموجود در ریحان از تغییر شکل کروموزومها که موجب جهش سلولی و رشد سلولهایسرطانی میشود، پیشگیری میکنند.
ویژگیهایضد التهابی داردریحان حاوی اسانسهایقوی است. این اسانسها، نوعی بازدارندههایآنزیمی هستند که التهاب موجود در بدن را کاهش میدهند. التهاب عامل اصلی بیشتر بیماریها مانند بیماری قلبی، روماتیسم مفصلی و بیماریهایالتهابی روده است.
با سرطان مبارزه میکند
بررسیهایبالینی تغذیه و سرطان نشان میدهد، ریحان به طور طبیعی میتواند از بروز سرطان پوست، کبد، سرطان دهان و سرطان ریه ناشی از وجود مواد مضر شیمیایی جلوگیری کند. همچنین ریحان فعالیت آنتیاکسیدانی را افزایش داده و سلولهایمضر را ازبین میبرد و جلوی رشد تومورهای سرطانی را میگیرد.
حاوی ویژگیهایضد باکتریایییکی دیگر از خواص اسانسهایریحان، محافظت از بدن در برابر رشد باکتریهایمضر است. در بررسیها مشخص شده که عصاره ریحان حتی میتواند جلوی رشد گونههایمقاوم باکتریهایی را که به درمانهایآنتیبیوتیکی پاسخ نمیدهند، بگیرد.
حاوی ویژگیهایضد میکروبی
اسانسهای ریحان، ضدمیکروب هستند و طیف وسیعی از باکتریها، مخمرها، قارچها و ویروسها را از میان برمی دارند. این به این معناست که میتوانید مراقبت از بدن در برابر ویروس و انواع مشکلات پوستی را نیز به فهرست بلند خواص ریحان بیفزایید.
افسردگی را برطرف میکند
ریحان به افرادی که به اختلالات روانی یا خلق وخو، مانند افسردگی و اضطراب مبتلا هستند نیز کمک میکند. این گیاه همچون داروی ضد افسردگی عمل میکند و روی عملکرد مغز درون قشر آدرنال، اثر مثبت میگذارد. درواقع ریحان، انتقال دهندههایعصبی را که مسئول تنظیم هورمونهایشادی بخش و انرژی زا هستند، تحریک میکند.
سلامت قلب و عروق را بهبود میبخشدریحان با خواص آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی خود میتواند به ماهیچههایقلب کمک کند که عملکرد رگهایخونی مسئول انقباض و استراحت را به خوبی کنترل کنند. همچنین ریحان میتواند از تجمع خطرناک پلاکتها در رگهایخونی که سبب لخته شدن خون و در نهایت منجر به ایست قلبی میشوند، جلوگیری کند.
به کمک کبد میآید و بدن را سمزدایی میکند
بنا بر بررسیهایانجام شده روی موشهایبیمار، مشخص شد که عصاره ریحان در یک دوره ۵ روزه میتواند با تولید آنزیمهایسمزدا، سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی را تقویت و از تشکیل چربی در کبد که منجر به بیماریهایکبدی میشود، پیشگیری کند.
بدن را قلیایی میکند و گوارش را بهبود میبخشد
ریحان موجب تعادل اسید در بدن شده و سطح pH خون را در وضعیت مناسبی قرار میدهد. همچنین با افزایش باکتریهایمفید روده، گوارش و سیستم ایمنی بدن در وضعیتی بهتری قرار میدهد. درعین حال ریحان میتواند از سطح باکتریهایمضر بیماری زا بکاهد. از دیگر خواص ریحان که به طور سنتی از آن استفاده شده است، کاهش نفخ و احتباس آب، کاهش اشتها، رفع گرفتگی معده، بهبود رفلاکس اسید معده است. حتی ریحان میتواند کرمها و انگلهایمعده را از بین ببرد. تجمع بیش از حد مایعات در سیستم گردش خون و بافتهایبدن را احتباس آب گویند.
در برابر ابتلا به دیابت و سندرم سوخت وساز مقاومت میکند
مشخص شده که عصاره ریحان میتواند باعث کاهش قند خون و التهاب بدن شود. به این ترتیب، میتواند از بدن در برابر ابتلا به دیابت و دیگر بیماریهایسوخت وسازی محافظت کند. همچنین، از خواص دیگر اسانس ریحان میتوان به توانایی آن در کاهش تریگلیسرید و کاهش کلسترول خون که احتمال این مشکل در بیماران دیابتی بسیار است، اشاره کرد.
مقامات حج ایران و عربستان درباره افزایش سهمیه حجاج ایرانی، رفع موانع عمره، هزینه های سفر و امنیت حجاج رایزنی کردند
دکتر سیدصادق حسینی رئیس سازمان حج و زیارت کشورمان روز دوشنبه با «توفیق بن فوزان الربیعة» وزیر حج و عمره عربستان سعودی در جده دیدار و گفت وگو کرد.
رئیس سازمان حج و زیارت در این دیدار با اشاره به برخی سوء تفاهم های سیاسی موجود میان ایران و عربستان و انجام مذاکرات میان دو کشور در بغداد به منظور حل و فصل مشکلات موجود، ابراز امیدواری کرد که دیپلماسی حج به کمک دیپلماسی سیاسی آمده و در حل شدن مشکلات موجود نقش آفرینی کند.
وی همچنین ابراز امیدواری کرد که با مساعدت طرف سعودی، موانع موجود در مسیر باز شدن مجدد سفر عمره به روی شهروندان ایرانی برداشته شود تا علاقه مندان بتوانند به زیارت مکه مکرمه و مدینه منوره بشتابند.
رئیس سازمان حج و زیارت همچنین با اشاره به اینکه بیش از یک میلیون و200 هزار ایرانی در نوبت اعزام به حج تمتع قرار دارند، از طرف سعودی خواست که موضوع افزایش سهمیه کشورمان در این سفر معنوی مورد موافقت قرار گیرد.
وی همچنین با گلایه از افزایش نرخ ارائه خدمات به حجاج، از مقامات سعودی خواست که در این راستا و به منظور عدم فشار مضاعف بر زائران، مساعدت لازم صورت پذیرد.
وزیر حج و عمره عربستان نیز با بیان اینکه مساله امنیت و سلامت حجاج تمامی کشورها مهم ترین اولویت دولت این کشور به شمار می رود، گفت: نظر به لغو اعزام حجاج از سوی برخی کشورها و همچنین عدم استفاده برخی دیگر از کشورها از تمام سهمیه خود، موضوع افزایش سهمیه امسال مورد بررسی قرار گرفته و در صورت مهیا بودن شرایط به اطلاع مقامات کشورمان خواهد رسید.
وی در رابطه با موضوع افزایش هزینه خدمات اظهار کرد: این موضوع به افزایش قیمت های جهانی و همچنین عدم برگزاری حج با آمار کامل مربوط بوده، اما دولت عربستان با تعیین سقف برای ارائه خدمات از سوی شرکت ها و مؤسسات، تلاش خود را به منظور کمک به حجاج تمام کشورها خواهد کرد.
اثر معنوی حج
عمل حج را نمیتوان با سایر مقررات دین مقایسه نمود. چه برای بسیاری از عبادات مانند نماز و روزه و ذکر خداوند و مانند اینها از اعمال عبادتی اگرچه تأثیر و نتیجه نیکو در روحیه شخص دارد و لیکن آن اثر به هر اندازه که باشد، محدود به حد معینی است، ولی عمل حج اگر از روی التفات و دارای ارکان و شرایط مقرره باشد و به علت عدم توجه به حقیقت آن تباه نشود، در روان انسان نیرویی پدید میآورد که تا زنده است، در پنهان و آشکار نگهبان او خواهد بود و رازهای خواسته شده او را با دقت رسیدگی میکند و قاصد حج هنگامی که مهیا میشود از خانهاش خارج شود، اگر به مقصود خویش و رفعت شأن خود دانا باشد و آن را چنان که سزاوار است دریابد و به نور الهی به آن نظر افکند و خواسته باشد آن راه را بر طبق هدایت و راهنمایی حضرت پروردگار طی نماید، دل او متوجه عالم دیگری خواهد شد و از ظواهر ناپایدار به حقایقی استوار بینا میشود. و در آن هنگام است که خواهان بینیازی و توانایی خود میگردد، نه آنچه تاکنون خواهنده آن بوده است و مهیای آن میشود که همه خواهشها و تاریکیهای طبیعت را از خود پاک سازد. این نخستین اندیشه است که قاصد حج احساس میکند تأثیر آن را در شناسایی مقام نفس انسانی و برتری روح از دلبستگی به ظواهر زندگی دنیایی و هنگامی که در میقات حاضر شد و غسل کرد و جامه احرام در بر نمود، دل او از جلال آن اندیشهها و ملکاتی که در نفس او پیدا شده است، پر گشته و زندگی و همه شئون آن را از خود دور میافکند، جز این که عباداتی را که در حج از او خواسته شده به نحوی که موجب تقرب و قبول باشد انجام دهد و نمیبیند خود را مگر فردی از لشکریان خداوند متعال که آنان را خواندهاند و به اجابت موفق گشتهاند. و هنگامی که پوشش و کیفیت خود را تغییر داد و خواری موقف و بیچارگی خود را آشکار نمود، بر خود لازم میداند که دلش پاک و کردارش پاکیزه و گفتارش راست و بیآلایش باشد و کسی را از خود نرنجاند و برای خشنودی حضرت پروردگار از روی صفا و حقیقت از خود بگذرد و هستی خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به اغراض دور و متوجه حق متعال سازد. در نتیجه هنگامی که عملش را تمام نمود، نور معرفت دل او را فرا گرفته و روشن ساخته و گوشههای قلب او از همه رخنههای ریز و باریک شرک و کفر پاک شده است و فایده عملش در همه قوا و سپاهیان و دستههای مددکار آنها سرایت نموده و همه را اسلام آورنده و در راهی که خداوند متعال مقرر فرموده، پشتیبان یکدیگر و همدست و هماهنگ و یگانه و خرسند میبیند و نفس او به روح تبدیل گشته و گمان و اندیشه بی جای او را تعقل و دانشهای بی حقیقت او را حکم و برهان جایگزین گشته و صفات زشت او نیکو و پسندیده گردیده، شهوات او عفت و پاکدامنی، خشم او بردباری و عزم بر کارهای خیر، لذت شخصی او دوستی و محبت و نومیدی او از خیر و رحمت خداوندی به امیدواری و ناسپاسی او به سپاسگزاری و آز او به توکل بر خدا و توانایی او به مهربانی و حماقت او به فهم و زیرکی و بیپروایی و رسوایی او به نیکی و پرستش خداوندی و خودخواهی او به فروتنی و نرمی و بیهودهگویی او به خاموشی و برتری خواستن و گردنکشی او به تسلیم و پاکی از هر گزندی مبدل گردیده و جز اینها از فضائل دیگری نیز بهره گرفته که نتیجه و اثر حج است و چنان که آثار الکتریسیته از روشنایی و غیر آن بسیار و اطلاع بر کیفیت تأثیر آن دشوار است، حج نیز عاملی است که کلید تمام سعادتها و کامیابیها است. در عصر ما بین ملل پیشرفته جهان مادی چنین مرسوم است که همه ساله در بعضی اوقات جوانان را به تمرینهای نظامی وا میدارند و این خود اندک شباهتی به عمل حج دارد که یک مرتبه در سال، ملل مسلمان طبق برنامه مخصوص دینی انجام میدهند و روح انجام دهنده عمل حج علاوه بر آن خاصیت که در تمرینهای نظامی است، به اصول و ملکاتی که آمیخته به نیکوییها و پاکی و ایمان و فضیلت است، ورزیده میشود.
حج و آثاری بینظیر
سفر کردن و به مسافرت رفتن در اسلام مورد سفارش واقع شده است. در قرآن شش مرتبه عبارت "سِیرُوا فِی الْأَرْضِ[۱]" آمده است که دستوری آشکار برای مسافرت کردن و بهرهمندی از آثار آن است.[۲] در روایات و سیره معصومین علیهمالسلام نیز دستور به سفر کردن به طور ویژه مورد عنایت واقع شده است؛ مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام در حدیثی فرمودهاند: براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف شدن اندوه، بدست آوردن روزى و دانش و آداب زندگى، و همنشينى با بزرگواران.[۳]
سفر همواره با خود صحت و تندرستی و نشاط، پندآموزی و کسب عبرت و تجربه، آشنایی با عظمت خالق هستی، آشنایی با فرهنگ ملل مختلف و کسب رزق و تجارت و ... داشته است. اما برخی از مسافرتها هست که با دیگر سفرها فرق دارد؛ چرا که نیت آن با دیگر سفرها متفاوت است. قصد در این گونه مسافرتها کسب کمال معنوی است. مسافرتهایی از جنس زیارت. مثل سفر برای زیارت قبور متبرک اولیاء الهی و عتبات عالیات. که این سفرها از یک استحباب خاصی برخوردار است. باز در بین این سفرها، سفر برای زیارت خانه خدا اهمیت بینظیری دربر دارد. اهمیتی که به هیچ عنوان نمیبایست از آن چشمپوشی نمود. اهمیتی از جنس اسلام؛ که البته با وجود شرایط تواناییهای لازم ( استطاعت) واجب نیز میگردد. برای چنین سفری آثار بسیار خاص و ویژه در نظر گرفته شده که امروزه تنها برخی از آن آثار برای ما آشکار گردیده است که در اینجا به آن آثار اشاره میشود.
۱ـ حج مهمانی خدا: همیشه مهمانی رفتن و مهمان شدن لذت بخش است و این لذت با بالارفتن و عزیز شدن میزبان بیشتر هم میشود و کدام میزبان والاتر از حضرت معبود. امام صادق علیهالسلام حج و زیارت خانه خدا را مهمانی الهی خواندهاند. مهمانیای که در آن دعا مستجاب است[۴] پس بسیار به جا است برای چنین مهمانیای با سر محیا شد.
۲ـ حج سبب مغفرت و پاکی از گناهان: احادیثی که حکایت از بخشش گناهان به وسیله حج و زیارت خانه خدا دارد بسیار زیاد است. در حدیثی که شبیه به حدیث مورد اشاره در بالا دارد؛ امام علی فرمودهاند: الحاجُّ والمُعتَمِرُ وفدُ اللهِ، وَ حَقٌّ على اللهِ تعالى أن يُكرِمَ وفده وَ يحبوه بالمغفرةِ [۵]: کسیکه حج به جا میآورد و کسیکه عمره انجام میدهد، مهمان خدا است، و بر خدا واجب است که مهمانش را اکرام کند و مغفرت را به او ارزانی دارد.
در این حدیث یکی از ارمغانهایی که حاجی برای خویش کسب میکند غفران و بخشش الهی است. چیزی که از ارزش بالای آخرتی برخوردار است.
۳ـ تمرین مبارزه با نفس: حج از آنجا که دارای احکام خواستیاست و مهندسی این احکام به نوعی میباشد که حاجی را به مخالفت با هواهای نفسانی سوق میدهد؛ سبب تقویت حاجی در مسیر مبارزه با نفس میگردد.
۴ـ کسب خلق و خوی الهی: یکی از موارد حرام در حج جدال کردن است. این حکم در قرآن نیز بیان گردیده است. " فَلا رَفَثَ وَلا فُسوقَ وَلا جِدالَ فِي الحَجِّ[۶]: در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال مجاز نیست!." انجام این حکم الهی علاوه بر تقویت روحیه مبارزه با نفس که به آن اشاره شد، سبب کسب اخلاق الهی و درک زیباییهای اخلاق میشود.
۵- آموزش احکام الهی: حج یکی از واجبات الهی است که علاوه بر دارا بودن احکام خاص، با دیگر احکام در ابواب مختلف فقهی پیوند دارد. مثلا بحثهای طهارت اعم از وضو و غسل و تیمم ، صحت نماز و خمس و... در حج نیز کاربرد مییابد و این سبب آن میشود که یک دوره مطالعه و آموزش احکام در پرتوی حج شکل بگیرد.
۶- آشنایی با مشکلات جهان اسلام و برقراری ارتباط با دیگر مسلمانان: تجمع نمایندگان مسلمانان از اقصی نقاط کشورهای اسلامی در مکانهایی مثل عرفات که تنها ماندن در آنجا در حج شرط شده است و نیاز به انجام عمل دیگری نیست؛ این امکان را به مسلمانان میدهد که با برقرار شدن ارتباط از مشکلات یکدیگر اطلاع یابند و تجربیات خویش را در بین بگذارند. این نوع تجمع از جنس تجمعاتی بین سران مختلف کشورها و مسئولان نیست بلکه تجمعی فارق از مناسبتهای دولتی و کاملا مردمی است. تجمعی که میتواند حتی برای دولتها نیز خط سیر معرفی نماید.
امام خمینی (س) با توجه به این مسئله میفرماید: " یک همچو مجلسهایى که اسلام درست کرده، مثل حج، هیچ قدرتى نمىتواند درست بکند، هیچ قدرتى. همه ممالک اسلامى و سران ممالک اسلامى جمع بشوند که نیم میلیون جمعیت را یک جایى ببرند، نخواهند موفق شد. "[۷]
۷- دشمن شناسی: پس از بررسی مشکلات مجامع اسلامی و فهم و درک آن، مطمئناً ریشههای این مشکلات نیز شناسلیی میگردد. چه مشکلاتی که دشمنان اسلام و مسلمین سبب بروز آن شدهاند. این دشمن شناسی نیز در حج رخ نمایی میکند. امام رضواناللهتعالعلیه نیز به تمام مسلمانان گوشزد کردهاند که حجی خواسته اسلام و دین ناب محمدی است که چنین ثمرهای داشته باشد. ایشان فرمودهاند: " گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است كه به غیر از خدا، گرد دیگری نگردید و رجم عقبات رجم شیاطین انس و جنّ است، شما با رجم، با خدای خود عهد كنید تا شیاطین انس و ابرقدرتها را از كشورهای اسلامی عزیز برانید. امروز جهان اسلام به دست امریكا گرفتار است، شما برای مسلمانان قارههای مختلف جهان پیامی از خداوند ببرید؛ پیامی كه به غیر از خدا بردگی و بندگی هیچ كس را نداشته باشید."[۸]
۸ - حج و قضاوت صحیح: همواره تبلیغات مذهبها علیه دیگر مذاهب و فرقهها وجود داشته است. متاسفانه این روزها در اسلام شاهد تکفیر مسلمانان توسط مسلمانان هستیم. این تبلیغات وسیع و برنامهریزی شده در بیشتر مواقع سبب گمراه شدن و فریب خوردن بدنه عمومی اجتماع میگردد و حج بهترین فرصت است که بدنههای مردمی مسلمانان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و یک قضاوت صحیح داشته باشند.
۹- حج، مسیر وحدت آفرین: اینکه نمایندگان مسلمانان در حج با جمعیتی میلیونی به یک قبله نماز بخوانند و از روی یک قرآن به تلاوت آیات وی بپردازند؛ علاوه بر ایجاد قضاوت درست، سبب وحدت مسلمین نیز میشود. وحدتی که دشمن از آن هراسان است و برای نابودکردن آن برنامه ریزیهای مستمر دارد. امام خمینی ره در این باره فرمودهاند: "حج، بهترین میعادگاه مُعارفه ملّت های اسلامی است که مسلمانان، با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا می شوند، و در آن، خانه ای که متعلق به تمام جوامع اسلامی و پیروان ابراهیم حنیف است، گردهم می آیند و با کنار گذاردن تشخّص ها و رنگ ها و ملیّت ها و نژادها، به سرزمین و خانه اوّلین خود رجعت می کنند و با مراعات اخلاق کریمه اسلامی و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفای اخوّت اسلامی و دور نمای تشکل اُمّت محمدی صلی الله علیه و آله را در سراسر جهان به نمایش می گذارند[۹].
خلاصه آنکه حج آنچنان آثار بینظیری دارد که دشمن برای مقابله با آن دست به کارهایی میزند. از نا امن کردن حریم امن الهی تا ساخت و پخش شبهات و حتی لطیفههایی تلخ ضد این فریضه الهی؛ امید آنکه با هوشیلری مسلمانان و به ویژه هموطنان عزیزمان این توطئههای استکباری نقش بر آب گردد و بی جهت نیست در دعاهای بهترین روزهای سال یعنی ماه میهمانی خدا، رمضان؛ از خدا میخواهیم حج را نه تنها یکبار بلکه بارها و بارها و همه ساله قسمت ما گرداند. اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ
---------------------
پینوشت
[۱] - نمل : ۷۱؛ عنکبوت : ۲۰ و ...
[۲] - رک: مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسير نمونه، ج۳، ص: ۱۰۲
[۳] - نوری، میرزا حسین؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج ۸، ص ۱۱۵، ح ۹۱۹۹
[۴] - رک : الكافي ۴ : ۲۵۵/۱۴ ، التهذيب ۵ : ۲۴/۷۱ ، عدّة الداعي : ۱۱۷ ، الوسائل ۱۱ : ۹۹/۱۴۳۴۰
[۵] - الخصال ۲ : ۶۳۵ ، الوسائل ۴ : ۱۱۶/۴۶۶۶ ، البحار ۱۰ : ۱۱۳ و ۹۹ : ۸/۱۷.
[۶] - سوره بقره ، ۱۹۷
[۷] - صحیفه امام، ج۱۰، ص:۱۲۵
[۸] - صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۲۵.
[۹] - صحیفه نور، ج ۲۰،ص ۱۳
اسرار «تلبیه» از مناسک حجّ
چون اسرار عبادتها در قيامت ظهور مىكند كه روز ظهور باطن افراد و اعمال آنان است، اسرار نماز و روزه و ساير عبادات در قيامت ظهور مىكند اما اگر كسى در دنيا توانست بفهمد حجّش مورد قبول يا مردود واقع شده مىتواند به گوشهاى از اسرار حج واقف شود.
در این نوشتار به گوشهای از اسرار احرام اشاره کردیم در این نوشتار به اسرار «تلبیه» که یکی دیگر از واجبات احرام است اشاره خواهیم کرد:
«تلبيه» عبارت است از: «لبَّيك اللّهُمَ لبّيك لبّيكَ لا شَريك لُك لبّيك اِنَّ الحَمد و النّعمةَ لك و المُلك لا شَريك لَكَ لبَّيك » كه با يك مرتبه گفتن اين جملات، زائر بيت الله الحرام مُحرِم ميشود.
«لبّيك» تنها يك لفظ نيست؛ بلكه رسيدن به مقام «اجابت» است؛ يعني، رسيدن حاجي به مقامي كه رسماً به دعوتي كه از او شده، جواب مثبت ميدهد. مقام اجابت، مقامي بس رفيع است؛ زيرا در اين مقام هم اجابت دعوت پيامبراني چون آدم، ابراهيم، موسي و پيامبر اسلام است كه مردم را به انجام مناسك حج دعوت كردهاند و هم اجابت دعوت خداوند است. رسيدن به مقام اجابت، رسيدن به فوز عظيم است كه نصيب هر كسي نميشود؛ بدين جهت امام صادق (علیه السلام) شرط نيل به اين مقام را مال حلال و لقمه پاك ميداند: «اگر شخصی از راه غیر حلال مالی را کسب کند و سپس حج گزارد و ندا دهد که لبیک؛ در پاسخ به او گفته می شود « لا لبيك و لاسعديك » و اگر از راه حلال کسب کرده باشد در پاسخ تدا داده می شود: « لبيك و سعديك» [1]
كمال انسان در بستر خوف و رجا شكل ميگيرد. در هر «لَبَّيك» احتمال «لا لَبَّيك و لاسَعدَيك» وجود دارد و سرّ رنگ پريدگي از رخسار امام سجّاد (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) به هنگام تلبيه نيز در همين مطلب نهفتـه است. در روايتي آمـده اسـت: «امام زین العابدین علیه السلام زمانی که محرم شدند رنگ از رخسارشان پرید؛ علت را پرسیدند حضرت در پاسخ فرمود: خوف آن دارم در جواب لبیک من گفته شود: «لا لبیک» [2] در مورد امام صادق (علیه السلام) نيز نقل شده است: زمانی که میخواستند تلبیه بگویند صدا در گلویشان گیر میکرد. آنگاه كه از حضرت علت سؤال ميشود، ميفرمايد: چگونه بگویم « لبيك اللهم لبيك » در حالی که میترسم خداوند به من بگوید : نه تو را اجابت نمیکنم. [3]
راوی می گوید با امام باقر علیه السلام در گوشهای از مسجد الحرام نشسته بودم در حالی که عدهای گرداگرد کعبه به گفتن تلبیه مشغول بودند. حضرت فرمودند: اینان را میبینی که تلبیه میگویند؟ به خدا سوگند صدای اینها نزد خدا از صدای الاغ مبغوضتر است.[4]
بنابراین ذکر «تلبیه» اکتفا کردن به تکرار الفاظ نیست، هنگام تکرار تلبیه باید به این نکته نیز توجّه داشت: آنگاه كه حجگزار لباس دوخته را از تن بيرون ميآورد و لباس بندگي و طاعت را بر تن ميكند، هويّت جديدي مييابد و اين پس از آن است كه علايق مادي و دنيوي را قطع ميكند و در كسوت احرام و در جرگه مُحرِمان قرار ميگيرد. پس بايد قبل از احرام و تلبيه، خود را در شكل جديد بيابد و اين تحول و دگرگوني را در خود حسّ كند؛ آنگاه بگويد: «لبيك...» و همچنین توجّه داشت که:
همه عالم هستي، به سوي خدا در حركت است وانسان نيز شتابان به سوي او سير ميكند: « يا ايُّها الاِنسان انَّكَ كادحٌ الي ربِّك كَدحاً فمُلاقِيه» [سوره انشقاق / 6] « تلبيه» ظهور بخشيدن به اين حركت توحيدي است كه حجگزار با آهنگ فَرَحزاي «لَبّيك»، به سوي خدا حركت ميكند و تمام آنچه در اطراف او است، در اين آهنگ با او همراهي ميكنند. پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم)ميفرمايد: هیچ لبّیک گوینده ای لبّیک نمیگوید مگر اینکه هر آنچه در راست و چپ گوینده قرار دارد اعم از سنگ و درخت لبیک میگویند. [5]
.....................................................................
پینوشت:
[1] «اذا اكتسب الرجل مالا من غير حلّه ثم حجّ فلبّي نودي لا لبيك و لاسعديك و ان كان من حلّه فلبّي نودي لبيك و سعديك. [الحج والعمره فی الکتاب والسنه ص226]
[2] حـجّ زين العابدين (علیه السلام) فلما احرم و استوت به راحلة، اصفرّ لونه و وقعت عليه الرعدة و لم يستطع ان يلبي فقيل: الا تلبي فقال: اخشي ان يقول لي لا لبيك ولاسعديك. [وسائل الشیعه،ج9،باب44]
[3] «كلَّما همَ بالتلبيه انقَطَعَ الصَّوت فِي حَلقِه» آنگاه كه از حضرت علت سؤال ميشود، ميفرمايد: «كيف اجسر ان اقول لبيك اللهم لبيك و اخشي ان يقول تعالي لي: لا لبيك و لاسعديك» [علل الشرایع، ص 235]
[4] «كنت مع ابي جعفر (علیه السلام) في ناحية من المسجد و قوم يلبّون حول الكعبه فقال اتري هؤلاء الذين يلبّون؟ والله لاصواتهم ابغض الي الله من اصوات الحمير. [وسائل الشیعه،ج9،باب42]
[5] «ما من ملبّ يلبّي الا لبّي ما عن يمينه و شماله من حَجَرٍ او شجر» [الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص 157]
اسرار «طواف» از مناسک حجّ
نزدیک بیست آیه از قرآن کریم در ارتباط با تسبیح موجودات آمده است که همه نشانگر این هستند که هر آنچه در عالم وجود دارد «سیر الی الله» دارند، به طور مثال میفرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَه [اسراء/44] هفت آسمان و زمين و هر چه در آنهاست تسبيحش مىكنند و هيچ موجودى نيست جز آنكه او را به پاكى مىستايد، ولى شما ذكر تسبيحشان را نمىفهمید».
یکی از بارزترین مصادیق «سیر الی الله» همین جریان حج است؛ انسانی که حج میرود سفر الهی دارد. گر چه در همه جا میتواند خداوند متعال را عبادت کرد و «ضیف الرحمن» بود؛ ولی خداوند سبحان بعضی از مکانها و بعضی از زمانها را برای ضیافت و پذیرایی مشخص کرده است.
حجگزار، بايد بداند اگر میخواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات نفسانی دوری کند، از لذتهای حیوانی منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبی از دنيا برگيرد. سزاوار است در تمامی حركات و سكنات، خود را برای خدا خالص كند، سلوكی خالصانه در پيش گيرد، انس بيشتری با خدا بگيرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد.
منقطع شدن از دنیا و خالص شدن برای خدا مستلزم ایناست که حاجی به اسرار باطنی حج آگاه باشد، اینطور نباشد که بهرهاش از طواف (مثلا) چرخیدن ظاهری به دور خانه خدا باشد. ما در این نوشتار به برخی از اسرار احرام اشاره کردیم؛ در این نوشتار به برخی از اسرار طواف نیز اشارهای کوتاه خواهیم کرد:
خدای سبحان برای اينكه انسان فرشتهخو شده و آثار فرشتگان در او ظاهر شود، همانطور كه با دستور روزه گرفتن از انسانها میخواهد تا همانند فرشتگان از كارهای حيوانی دوری كنند، همچنين با قرار دادن كعبه در زمين، به انسانها امر كرد، تا بر گِرد آن طواف كرده و نام حق را زمزمه كنند و برای خود و ديگران از خدا آمرزش بخواهند و اينگونه به ملائكه عرش الهی اقتدا كرده و به آنها شباهت پيدا كنند، زيرا فرشتگان بهويژه پس از آزمونی كه برای آنان در صحنه خلقت حضرت آدم(علیهالسلام) و سجده او پيش آمد، بر گِرد عرش حق تعالی میچرخند و خداوند را تسبيح گفته و براي مومنان طلب آمرزش میكنند.[1]
حقیقت طواف
طواف، صرف چرخيدن به دور كعبه نيست. زيرا بتپرستان و مشركان نيز چنين میكردند. آنچه طواف يكتاپرستان را از طواف ديگران ممتاز میسازد، توجه به حقيقت طواف است. از اين رو نبايد به ظاهر بسنده كرد و از اسرار و حكم نهفته در مناسك غفلت نمود. حج ابراهيمی به اين معناست كه پيوسته توحيد و ولايت حق مورد التفات و التزام باشد و با نفی شرك و سلطهی طاغوت، بستر مناسب برای رشد و تعالی بشر فراهم آيد.
کعبه نمادی از خداوند متعال در عالم ملک و شهادت است. طواف انسان به دور کعبه ملکی، همان طواف ملائکه به دور عرش الهی است و انسان باید به هنگام طواف تا آسمانها و فرشتگان بالا برود. امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی به این نکته بلند عرفانی اشاره کرده و میفرمایند: «همانگونه که با بدنت همراه مسلمانان بر گِرد کعبه طواف میکنی، با قلبت همراه فرشتگان بر گِرد عرش طواف کن».[2]
طواف برگرد کعبه، چرخیدن است و به دیدار معشوق شتافتن؛ طواف، چرخش عاشق گرداگرد معشوق است تا خود را با آتش عشق او بسوزاند. طواف آن است که عارف پروانهوار بر گرد شمع بچرخد تا عاقبت با بال و پری سوخته خویش را به پای شمع افکند. زائر، آتش عشقی در ضمیر خود دارد و بار سفر را بسته است. از خانه، کاشانه، زن، فرزند و وطن بریده و لبّیک گویان خود را تا پای خانه دوست رسانده است. او آماده چرخیدن است تا پروانه وار گِرد شمع فروزان خانه عشق و بیت محبوب بچرخد.
بنابراین سرّ طواف تشبّه به فرشتگان و همانندی با توبه[3] ملائکه است، دریافت رحمت و مغفرت الهی است، تولدی دوباره است؛ این طواف است که بسیار ارزشمند است. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در مورد چنین طوافی فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یُبَاهِی بِالطَّائِفِینَ: خداوند به طواف کنندگان مباهات میکند».[4]
............................................................
پینوشت
[1] جرعهای ازصهبای حج، ص190.
[2] مستدرک الوسائل ،ج10،ص172.
[3] امام صادق (ع) در این خصوص می فرمایند: «آنگاه که خداوند عزّوجلّ ملائک را امر به سجده نمود آنان در ابتدا سئوال کردند و گفتند: «أتجعل فیها من یُفسِد فیها و یَسفِک الدّماء و نحن نسبّحُ بحمدکَ و نقدّسُ لک...» خداوند بر آنان غضب کرد، فرشتگان الهی درخواست بخشش نمودند، خداوند آنان را امر کرد تا طواف بیت المعمور کنند، آنان هفت سال طواف کردند، تا خداوند آنان را بخشید، و سپس کعبه را به حِذای (امتداد) آن روی زمین مستقر کرد و طواف آن را توبه و طهارت بنی آدم قرار داد. خداوند می خواهد آدمیان مانند فرشتگان دور خانه اش در زمین بگردند تا از این طریق گناهان آنها را بریزد...» (فروع کافی، ج 4،ص 411)
[4] تاریخ الکعبه ص363.
حج تجلی وحدت و همدلی مسلمانان است
خطیب جمعه اهل سنت بندر ترکمن، گفت: شهرهای مکه و مدینه تجلی گاه خداوند است و به همین خاطر سرزمین وحی مبارک و ایمن است.
«آخوند عبدالرشید بشاورد» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع قبا بندر ترکمن، اظهار کرد: خداوند رحمت و برکت واسعه خویش را ابتدا در آنجا نازل می کند و بعد در سرزمین های دیگر فرود می آورد.
به گفته وی؛ خداوند نخستین خانه ای که بر روی زمین برای عبادت بنا کرد مسجد الاحرام بود و بعد با فاصله 40 سال مسجد الاقصی بنا شد.
خطیب جمعه اهل سنت بندر ترکمن، هدف از مناسک حج را انجام تکالیف الهی و رضایت خداوند دانست و گفت: خداوند حج را برای افرادی که استطاعت مالی دارند واجب قرار داده است.
وی، افزود: حج مقبول حجی است که از مال حلال بوده و تمام آداب و مناسک آن به درستی انجام شده باشد و پاداش آن به فرموده رسول گرامی اسلام (ص) جنت است.
به گفته وی؛ روز عرفه 9 ذی الحجه روز زاری و پشیمانی از معاصی به درگاه ایزد متعال است تا گناهان ما را عفو کند و به خاطر مبارک بودن میدان عرفات خداوند گناهان حجاج را می بخشد.
آخوند بشاورد با بیان اینکه خداوند خودش حافظ و نگهبان خانه خودش است، ابراز کرد: شاهان و قدرت های زیادی از جمله سپاه ابرهه که توسط پرندگان ابابیل از بین رفتند قصد تخریب خانه کعبه را داشتند؛ ولی به نقشه شوم خودشان نرسیدند.
وی، ادامه داد: ثواب نمازی که در مسجدالحرام ادا شود 100 هزار برابر بیشتر از سایر مساجد است.
حجاج مناسک حج را به خوبی انجام دهند
امام جمعه اهل سنت گنبد کاووس، گفت: لازم است زائران خانه خدا مناسک و آئین حج را به خوبی انجام دهند.
«آخوند عبدالکریم جاور» در نماز جمعه این هفته مصلای بزرگ وحدت گنبد کاووس، اظهار کرد: فریضه حج سال به سال پرهزینه تر و دشوارتر می شود، زائران با همت، حوصله و حساسیت تمام فرایض و سنن حج را به جا آورند.
به گفته وی؛ به لطف پرردگار روح و جسم حجاج پس از اتمام مناسک حج همانند یک نوزاد پاک می شود؛ لذا این عزیزان پس از بازگشت از سفر حج سعی کنند حرمت و جایگاه خود را در جامعه حفظ کنند.
امام جمعه اهل سنت گنبد کاووس با بیان اینکه انسان خداجوی و مومن در عمل به دستورات الهی نباید تردیدی به خود راه بدهد، تصریح کرد: پیامبران الهی و پیروان آنان هیچگاه در انجام دستورات الهی تردیدی به خود راه ندادند.
وی، افزود: حضرت ابراهیم (ع) علی رغم عشق و علاقه فراوان به فرزندش اسماعیل (ع) در قربانی کردن او به امر الهی هیچ تردیدی به خود راه نداد و سرانجام از این امتحان و آزمایش الهی سربلند بیرون آمد.
آخوند جاور با تأکید بر دقت کشاورزان در پرداخت زکات محصولات خویش، ابراز کرد: پرداخت زکات از وظایف شرعی کشاورزان بوده و در زمان تقسیم محصول نباید شک و شبهه ای در دلشان ایجاد شود.
زکات مال انسان را پاک می گرداند
امام جمعه موقت محله بناور سیمین شهر، گفت: با پرداختن زکات، مال انسان پاک می شود.
«آخوند نیاز قلیچ حنفی» در نماز جمعه این هفته محله بناور سیمین شهر با اشاره به اهمیت زکات در دین اسلام، اظهار کرد: با پاک شدن مال انسان، قلب انسان نیز تزکیه می شود، اگر زکاتش پرداخت نشود برای خود انسان نجس می شود و با استفاده از مال ناپاک قلب انسان آلوده می شود.
به گفته وی؛ همچنین ادای زکات باعث صداقت در ایمان، نیکویی اخلاق، دفع شر، حفاظت اموال، دفع غضب الهی و نجات از مرگ در وضعیت ناخوشایند می شود.
امام جمعه موقت محله بناور سیمین شهر با بیان اینکه نماز عبادت بدنی ولی زکات عبادت مالی است، تصریح کرد: خداوند در قرآن کریم زکات را از نماز دور نکرده و هر دو را همیشه با هم آورده است.
وی، ادامه داد: زکات در اسلام آنقدر اهمیت دارد که در صدر اسلام با کسانی که از پرداخت آن سرباز زده بودند اعلام جهاد شده بود.
به گفته وی؛ عدم پرداخت زکات منجر به برخی از گناهان و گسترش فساد و فحشا در جامعه می شود؛ زیرا اگر به موقع پرداخت می شد بسیاری از افراد فقیر به راه فساد کشیده نمی شدند.
آخوند حنفی، زکات را از قوانین مترقی اسلام دانست و گفت: اگر زکات به درستی پرداخت شود جامعه اسلامی را به سعادت و خوشبختی سوق داده و فقر و فلاکت را از جامعه دور می سازد.
وی، افزود: زکات در ادیان دیگر نبوده است و کشورهای غربی که چنین قانونی ندارند در کمک به افراد نیازمند عاجز شده اند.
به گفته وی؛ کسی که زکات نمی پردازد و ادعای ایمان می کند دروغ می گوید و ایمانش کامل نخواهد بود.
تقوای الهی را رعایت کنید
امام جمعه اهل سنت کلاله، گفت: ای بندگان خدا تقوای الهی را رعایت کنید و بر روی اوامر الهی محکم باشید و از نواهی اجتناب کنید.
«آخوند محمد احمدی» در نماز جمعه این هفته مصلای کلاله، اظهار کرد: خداوند در سوره مبارکه «مومنون» می فرماید: به تحقیق مومنانی که به خداوند و رسول ایمان آوردند و نمازها را با خشوع و خضوع خواندند و از لهو و لعب امتناع کردند و زکات خودشان را پرداخت کردند رستگار و خوشبخت شدند.
به گفته وی؛ افراد مومن همه صفات و ویژگی های خاص خودشان را در کنار هم دارند.
امام جمعه اهل سنت کلاله با یادآوری اینکه پرداخت زکات مال، روح و جسم انسان را پاک می کند، گفت: خداوند می فرماید: «گمان نکنند کسانی که خداوند مالی به آنها داده و نمی پردازند که آن مال برایشان مایه شر و اسارت و طوق گردن خواهد شد».
وی، افزود: اکنون فصل برداشت محصول و موسم پرداخت زکات است و لازم است در این ایام از نیازمندان و مستمندان غافل نشوید.
زکات از ارکان اسلام است
امام جمعه شهر مرزی اینچه برون، گفت: پرداخت زکات از ارکان دین مبین اسلام است.
«آخوند مددآقا هوشمند» در نماز جمعه این هفته مصلای شهر مرزی اینچه برون با اشاره به فضائل پرداخت زکات، اظهار کرد: در صورت اجرای درست آن سعادت هر دو جهان نصیب انسان خواهد شد.
به گفته وی؛ خداوند متعال به کسانی که زکاتشان را درست و به مستحقین پرداخت می کنند، به مال و اموالشان برکت داده، از بلاهای آسمانی و زمینی محافظت خواهد نمود.
امام جمعه شهر اینچه برون با اشاره به سالروز تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی، اظهار کرد: سازمان تبلیغات اسلامی به فرمان امام راحل (ره) در اوایل انقلاب در جهت ترویج دین اسلام تأسیس شد.
وی، افزود: خصوصا در این برهه که دشمنان اسلام تبلیغات گسترده ای علیه اسلام و مسلمین دارند، در زمینههای مذهبی و دینی فعالیت های شایانی انجام می دهند که جا دارد از مسئولان این سازمان تشکر و قدردانی شود.
آخوند هوشمند سپس تاسیس جهاد سازندگی به فرمان حضرت امام راحل (ره) در 27 خرداد سال 1358 را تبریک گفت و ابراز کرد: جهاد سازندگی در مناطق محروم، جهت محرومیت زدایی به ویژه در بخش کشاورزی به مردم خدمات زیادی ارائه داده و می دهد.
مساجد کارخانجات انسان سازی است
خطیب جمعه اهل سنت مسجد جامع ابوحنیفه گرگان، گفت: به راستی که مساجد خداوند مکانی برای انسازی سازی است.
«آخوند فرهاد مهربخش» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع ابوحنیفه گرگان، اظهار کرد: ضروری است خودمان و فرزندانمان از این مکان انسان ساز غفلت نکرده و انسان مسجدی باشیم.
به گفته وی؛ والدین علاوه بر اینکه خودشان افراد نمازخوان و با ایمانی باشند فرزندان خود را به مساجد و مکاتب مذهبی بفرستند تا احکام و دستورات دینی و مذهبی را فراگیرند.
خطیب جمعه اهل سنت مسجد جامع ابوحنیفه گرگان با تأکید بر کوتاه کردن آرزوهای دنیوی، تصریح کرد: اگر آرزوهای انسان طولانی باشد بسیاری از امور عبادی و مذهبی به ورطه فراموشی سپرده می شود.
وی، افزود: رسول گرامی اسلام (ص) فرموده است: «خیر و صلاح امت اسلامی در کسب تقوای الهی و پرهیزکاری و نابودی امت نیز در بخل، کینه و کدورت است».
به گفته وی؛ مسلمان باید حیا خداوند را با زیاد یاد کردن قبر، سیر نکردن شکم و تبعیت نکردن از هوی و هوس می تواند ادا کند.
خداوند توبه کنندگان را دوست دارد
امام جمعه اهل سنت قازان قایه مراوه تپه، گفت: خداوند انسان هایی را که با زاری و تضرع دست به دعا برداشته و از گناهان خود توبه می کنند دوست دارد.
«آخوند ناصر قزل» در نماز جمعه این هفته مصلای قازان قایه مراوه تپه، اظهار کرد: توبه کردن و پشیمانی از گناهان و معاصی که انجام شده خود توفیقی است که شامل حال برخی از انسان ها می شود.
به گفته وی؛ انسان موجودی عجیب خلق شده که نسبت به حیوانات برتری دارد تا زندگی این دنیا و آخرت را تجربه کند.
امام جمعه اهل سنت قازان قایه مراوه تپه با بیان اینکه روح حاکم بر جسم انسان است، تصریح کرد: به گفته ابن سینا پزشک حاذق ایرنی روح با رفتن از بدن، جسم را بی جان می کند و این خود دلیلی بر وجود روح و دنیای دیگر است.
پرداخت زکات فقر را ریشه کن می کند
امام جمعه شهر سیجوال، گفت: پرداخت زکات فقر و نداری را از جامعه ریشه کن می کند.
« آخوند یوسف ایری» در نماز جمعه این هفته مصلای شهر سیجوال با اشاره به اهمیت زکات در اسلام، اظهار کرد: همانگونه که زکات یکی از ارکان اسلام است بر شخص واجب است که زکات خود را پرداخت کند تا فقر از میان میان مسلمانان ریشه کن شود.
به گفته وی؛ خداوند متعال زکات را که از ارکان اسلام است برای افرادی که از نظر مالی توانمند هستند واجب کرده است.
امام جمعه شهر سیجوال با بیان اینکه خداوند متعال در آیات قرآن کریم به پا داشتن نماز و پرداخت زکات تاکید کرده است، گفت:
خداوند متعال ارکان اسلام را لازم و ملزوم یکدیگر قرار داده تا همه آنها به صورت کامل انجام شوند.































