emamian
ازسرگیری اعزام زائران اندونزی برای عمره
دولت اندونزی امیدوار است که سفر عمره گزاران از این کشور به تدریج به وضعیت پیش از شیوع کرونا برگردد. هفته قبل ۴۱۹ عمرهگزار اندونزیایی به عربستان رفتند.
پس از اینکه دولت اندونزی تدابیر ویژه تازه ای از جمله لزوم قرنطینه همه زائران در فرودگاه سوکارنو هاتا پیش از عزیمت به حج را برای پایش کرونا اعلام کرد، عربستان پذیرش حجاج اندونزی را آغاز کرد. همچنین اندونزی پایش سلامت و تست پیسیآر را به صورت متمرکز انجام میدهد.
حلمان لطیف، مسئول سازمان حج و عمره در وزارت امور دینی اندونزی اعلام کرد: ما باید اطمینان حاصل کنیم که این اعزام موفقیتآمیز است و اگر موفق شویم تدابیر اتخاذ شده میتواند برای ادامه اعزام زائران امسال مبنای عمل قرار گیرد.
از فوریه سال ۲۰۲۰ میلادی دهها هزار سفر عمره در اندونزی لغو شده است. پیش از شیوع کرونا اندونزی هرساله یک میلیون عمرهگزار به عربستان اعزام میکرد.
سیام رسفیادی رئیس انجمن سفر حج و عمره اندونزی اعلام کرد که در پایان ماه ژانویه فروش بستههای سفر عمره را در این کشور از سر خواهد گرفت.
وی گفت که تدابیر پیشگیرانه جدید اقدام درستی است که از سوی دولت برای جلوگیری از صدور آزمایشهای جعلی کرونا یا جعل مدارک از سوی آژانسهای مسافرتی غیرمجاز صورت میگیرد.
با از سرگیری سفر عمره شرکت هواپیمایی دو بار در هفته روزهای چهارشنبه و جمعه از فرودگاه سوکارنو هاتا به مدینه منوره پرواز خواهد داشت.
ام البنين (س)؛ الگویی برای همه زنان جهان
سیزدهم جمادی الثانی، روز وفات مادری فداکار و بانوی مکرمی است که عزیزترین ثمره های زندگیش را در راه دین و ولایت تقدیم کرد. بانویی با عظمتی که از تبار دلاوران بود و تا پایان عمر بر راه امام زمان خود حضرت حسین بن علی علیه السلام محکم و استوار باقی ماند. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه السلام، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامتْ و صبر بر شهادت مولا و چهار فرزند رشیدش، با دلی مالامال از محبت و عشق،راهی دیار دوست شد و در بقیع، آرام گاهِ نیکان، آرمید.
بعد از شهادت سرور زنان عالميان حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و پس از گذشت زمان نسبتا زیادی از این واقعه غم بار، امام علی (ع) برادرش عقيل بن ابى طالب را كه آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برايش همسرى از تبار سلحشوران بر گزيند تا پسر دليرى براى مولا به ارمغان آورد كه یار و یاور سالار شهيدان حسين بن على عليه السلام در كربلا باشد. ایشان نیز بانوی با فضیلت و شجاعی به نام فاطمه از خاندان با اصالت بني کلاب را برگزید.
پدر و مادر فاطمه از اجداد بزرگ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) بودند و داراي خوبي ها و صفات خانوادگي مشترک بودند فاطمه دختري پاکدل وباتقوا بود.
فضايل اخلاقي، کمالات انساني، نيروي ايماني، ثبات و پايداري، شکيبايي و بردباري، بصيرت و دانايي، نطق و سخنداني او را به شايستگي ، بانوي بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد بن کعب بن عامر بن کلاب پدر ام البنين است او مردي شجاع و دلير و راستگو بود که شجاعت از صفات ويژه اوست. وي از استوانه هاى شرافت در ميان عرب به شمار مى رفت و در بخشش، مهماننوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوي مشهور بود.
پس از خواستگاری عقیل هنگامی که پدر فاطمه به نزد همسر و دخترش برگشت ديد همسرش موهاي دخترش را شانه مي زند و او از خوابي که شب گذشته ديده بود براي مادر سخن مي گويد... «مادر خواب ديدم که در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه هاي فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مي درخشيدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فکر مي کردم... در اين افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي شد که چشمها را خيره مي کرد. در حال تعجب و تحير بودم که سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم که هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدايش را مي شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت:«فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است»
پس از خواب بيدار شدم در حالي که مي ترسيدم. مادرم! تاويل رؤياي من چيست؟!»
مادر به دخترک فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دخترم به زودي تو با مرد جليل القدري که مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج مي کني. مردي که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب چهار فرزند مي شوي که اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تاي ديگر چونان ستارگانند«پس از صحبت هاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذيرش علي(عليه السلام) سؤال کرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي داني؟ بدان که خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي داني - که خادمه اين خانه باشد - قبول کنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟
همسر او که قلبي مالامال از عشق به امامت داشت گفت: «اي حزام ! به خدا سوگند من او را خوب تربيت کردم و از خداي متعال و قدير خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين(عليه السلام) پس او را به علي بن ابيطالب، مولايم، تزويج کن.» عقيل با اجازه از ام البنين عقد بين اين دو بزرگوار را اجرا کرد با مهريه اي که سنت رسول اللّه (صلي الله عليه و آله) بود و براي دختران و همسران خود معين کرده بود و آن 500 درهم بود در حالي که پدر او مي گفت: «او هديه اي است از سوي ما به پسرعموي رسول خدا و ما طمع به مال و ثروت او ندوخته ايم»
فاطمه کلابيه سراسر نجابت و پاکي و خلوص بود. هنگامي که مي خواست پابه خانه علي بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (س) اجازه نفرمايند وارد خانه نمي شوم اين نهايت ادب او را به خاندان امامت مي رساند.
روز اولي که ام البنين عليهاالسلام پا در خانه علي عليهالسلام گذاشت، حسن و حسين عليهماالسلام مريض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالين آن دو عزيز عالم وجود رسانيد و همچون مادري مهربان به دلجويي و پرستاري آنان پرداخت و همواره مي گفت من کنيز فرزندان فاطمه هستم
ایشان بعدها پس از ازدواج با حضرت علي (عليه السلام) با کنيه "امُّ البنين" مشهور گردید. به اميرالمؤمنين پيشنهاد کرد که به جاي «فاطمه»، که اسم قبلي و اصلي وي بوده، او را ام البنين صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام از ذکر نام اصلي او توسط پدرشان، به ياد مادر خويش، فاطمه زهرا عليهاالسلام نيفتند و در نتيجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آنها تداعي نگردد و رنج بيمادري آنها را آزار ندهد.
حضرت علي (عليه السلام) در همسرش، خردى نيرومند، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صميم قلب در حفظ او کوشيد.
در کتب تاريخي در خصوص تولد ایشان نوشته اند: حَزام بن خالد به همراه جمعي از «بني کلاب» به سفر رفته بود. در يکي از شبها به خواب فرو رفته و در عالم رؤيا ديد که در زمين سرسبزي نشسته است و مرواريدهاي درخشاني از اطراف بر دستان او مي ريزد و او از زيبايي آنها متعجب مي شود.
سپس مردي را مي بيند که به سوي او مي آيد ـ از طرف بلندي ـ و هنگامي که به او مي رسد سلام مي کند و حزام او را جواب مي دهد. آن مرد به او مي گويد: اين مرواريد را به چه قيمت مي فروشي؟ حزام نگاه کرد و آن درّ زيبا را در دستان خود ديد؛ رو به مرد کرده و گفت: من قيمت اين درّ را نمي دانم که به شما بگويم، شما آن را به چه قيمت خريداري؟ مرد گفت: من نيز نمي دانم قيمت او را ولي اين هديه اي است که يکي از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم براي تو به چيزي که از درهم و دينار بالاتر است. حزام گفت: آن چيز چيست؟ مرد گفت: تضمين مي کنم که او شرافت و سيادت ابدي دارد و بهره و بزرگي از او است. حزام گفت: آيا اين را برايم ضمانت مي کني. و مرد پاسخ داد: آري. و حزام در پايان به مرد گفت: و تو اکنون واسطه در اين امر مي شوي.
و مرد نيز گفت: و من واسطه مي شوم؛ او را به من اعطاء کرده اند و من به تو عطا مي کنم. وقتي حزام از خواب بيدار شد رؤياي خود را براي بني کلاب گفت و خواستار تعبير آن شد. يکي از خاندان وي گفت: اگر رؤياي صادقه باشد دختري روزي تو خواهد شد که يکي از بزرگان او را عقد خواهد کرد و به سبب اين دختر مجد و شرافت و آقايي نصيب تو خواهد شد. و هنگامي که او از سفر برگشت، ثمامة بنت سهيل، همسر باوفاي او، که حامله بود وضع حمل کرده و دختري چونان مرواريد درخشان وزيبا به دنيا آورد. حزام پس از آگاه شدن از تولد دخترش به خود گفت: «قد صدّقت الرؤيا» و از اين بشارت شاد و مسرور شد.
نام او را «فاطمه» نهاد، و به رسم عرب کنيه اي براي وي برگزيدند که «ام البنين» بود. به هر حال پس از اين رؤياي صادقه فاطمه، مادر فضليت ها، به دنيا آمد و دوران کودکي را چونان ديگر کودکان گذراند و در دامان مادري مهربان و پاک و پدري شجاع که داراي سجاياي اخلاقي فراوان بودند رشد کرد. مورخان در مورد مادر بزرگوار فاطمه اين گونه مي نويسند:«ثمامه، مادر ام البنين، بانويي اديب و کامل و عاقل بود. آداب عرب را به دخترش آموخت و هر آنچه مورد نياز يک دختر است در زندگاني از مسايل مربوط به خانه داري و اَداي حقوق و همسرداري و غيره را به او ياد داد.
در خاندان و تبار پاک ام البنين چند ويژگي مهم وجود دارد که همگي در وجود عباس(عليه السلام) به ظهور رسيد.
1) شجاعت و دلاوري که در کربلا زيباترين چهره خويش را نماياند.
2) ادب و متانت و عزت نفس که در زندگاني 34 ساله عباس بن علي به وضوح ديده مي شود.
3) هنر و ادبيات که ام البنين از «دايي » خويش لبيد شاعر به ارث برده بود و فرزند عزيزش عباس(عليه السلام) از مادر اديبه خود.
4) ايثارگري و احترام به حقوق ديگران که نمود آن در عشق به ولايت و امامت متجلي شد.
5) وفا و پايبندي به تعهدات.
ثمره ازدواج حضرت علي با او، چهار پسر رشيد بود به نام هاي: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان. فرزندان ام البنين همگي در کربلا به شهادت رسيدند و نسل ايشان از طريق عُبيداللّه فرزند حضرت ابوالفضل عليهالسلام ادامه يافت.
هنگامي که امام حسين عليهالسلام آهنگ ترک مدينه و تشرف براي حج و به دنبال آنْ هجرت به سوي عراق کرد، ام البنين عليهاالسلام به همراهان امام حسين عليهالسلام چنين سفارش مي کرد: «چشم و دل مولايم امام حسين عليهالسلام و فرمانبردار او باشيد» مورخان مي نويسند: پس از واقعه کربلا بشير در مدينه ام البنين را ملاقات مي کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد.
ام البنين پس از ديدن وي که فرستاده امام سجاد عليهالسلام بود مي گويد:«اي بشير! از امام حسين عليهالسلام چه خبر داري؟ بشير گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گرديد. ام البنين فرمود: از حسين عليهالسلام مرا خبر ده!» بشير خبر شهادت بقيه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولي ام البنين پيوسته از امام حسين عليهالسلام خبر مي گرفت و با صبر و بصيرتي بي نظير مي گويد:اي بشير خبر از [امام من]اباعبدالله الحسين بده فرزندان من و همه آنچه زير اين آسمان مينايي است فداي اباعبدالله(عليه السلام) باد.
چون بشير خبر شهادت امام حسين عليهالسلام را به آن حضرت داد، صيحه اي کشيد و گفت: : اي بشير! رگ قلبم را پاره کردي و سپس صدا به ناله و شيون بلند کرد. اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتي حضرت زينب(س) سپرخونين حضرت عباس را به عنوان يادگاري به ام البنين نشان داد، وي تا آن را ديد چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بي هوش بر زمين افتاد.
با شهادت چهار فرزند ام البنين عليهاالسلام در کربلا، اين بانوي شکيبا، به افتخار مادر شهيدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهيد بودن، افتخاري ديگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.
وقتي خبر شهادت فرزندانش به او رسيد، سرشک اشک از ديده فرو ريخت و با روحيه اي قوي در اشعاري گفت: «اي کسي که فرزند رشيدم عباس را ديدي که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علي عليهالسلام همه شيران بيشه شجاعتند.
شنيده ام بر سر عباس عمود آهنين زدند، در حالي که دست هايش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسي مي توانست نزد او آيد و با او بجنگد؟
از ويژگي هاي بسيار مهم ام البنين، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وي پس از واقعه عاشورا، از مرثيه خواني و نوحه سرايي استفاده کرده تا نداي مظلوميت کربلاييان را به گوش نسل هاي آينده برساند.
ايشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس عليه السلام ، عبيداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده اي براي بيان وقايع عاشورا بود، به بقيع مي رفت و نوحه مي خواند و شور و غوغايي بپا مي کرد . مردم مدينه اطراف او گرد مي آمدند و با او هم ناله مي شدند. امام باقر(سلام الله عليه)مي فرمايد: آن حضرت به بقيع مي رفت و آن قدر جانسوز مرثيه مي خواند که مروان با آن قساوت قلب گريه مي کرد.
وفاداري ام البنين به همسر بزرگوار خويش به حدي است که پس از شهادت حضرت علي(عليه السلام) با آنکه جوان بود اما به احترام آن حضرت و براي حفظ حرمت او، تا پايان عمر ازدواج نکرده و همسر ديگري را اختيار نمي کند. با آن که مدّتي نسبتاً طولاني (بيش از بيست سال) پس از آن حضرت زنده بود. آنگاه که «امامه» يکي از همسران آن حضرت(عليه السلام) توسط «مغيرة بن نوفل»که يکي از مشاهير عرب است خواستگاري مي شود با ام البنين در مورد ازدواج مشورت مي کند، او در جواب مي گويد: «سزاوار نيست پس از علي، ما در خانه ديگري باشيم و با مرد ديگر پيمان همسري بنديم»
اين سخن ام البنين نه تنها در اَمامه که در ليلي تميميه و اسماء بنت عميس نيز اثر گذاشت و تا پايان عمر هر چهار همسر علي بن ابيطالب(عليه السلام) ازدواج مجدد نکردند.
از ديگر صفات والاي ام البنين فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زيبا و جاودانه وي متجلي است.
از جمله اشعار جاودانه وي که مورد تجليل و تحسين بزرگان ادب قرار گرفته است شعر جانسوز وي پس از شهادت پسرش که پدر فضايل بود مي باشد:«مرا ام البنين نخوانيد که به ياد شيران دلاور مي افکنيدم. مرا فرزنداني بود که به نام آنها خوانده مي شدم ولي امروز فرزندي ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهاي شکاري و همگي به شهادت رسيدند.»
علاقه ام البنين به اهل بيت(عليهم السلام) و بصيرت ديني او به امامت به قدري بود که درباره او مي نويسند«براي عظمت و معرفت و بصيرت ام البنين کافي است که او هر گاه بر اميرالمؤمنين وارد مي شد و حسنين مريض بودند با ملاطفت و مهرباني با آنها صحبت مي کرد و از صميم قلب با آنها برخورد مي کرد چونان مادري مهربان و دلسوز» علمِ سرشارِ وي در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس نمايان است. او از محدثات شيعه است و فرزندان خود را با علم و دانايي تربيت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبي» بودند اما از دانش مادري هم بي بهره نبودند چنانکه حضرت علي(عليه السلام) در مورد عباس مي فرمايد:«همانا فرزندم عباس در کودکي علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا مي گيرد از من معارف را فرا گرفت»
آن مادر فداکار، بعد از زينب کبري عليهاالسلام دار فاني را وداع گفت و در سيزدهم جمادي الثاني سال 64 هجري قمري به دیدار معبود شتافت و در قبرستان بقيع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن(علیه السلام)، و فاطمه بنت اسد و ديگر چهره هاي درخشان شريعت محمدي(صلي الله عليه و آله) به خاک سپرده شد.
و چه مناسب روز رحلت این بانوی بزرگوار که خود همسر و مادر شهید است به عنوان روز تکریم مادران و همسران شهدا انتخاب شد.
سزاوار است مادران ، همسران و دختران با تاسی به این بانوی عالمه و فاضله که زندگانيش همواره با بصيرت ، شجاعت و نور دانش همراه بوده است ، ایشان را الگوی عملی برای زندگی خود قرار دهند.
بیانات در ارتباط تصویری با مردم قم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
السّلام علیک یا سیّدتی یا فاطمة المعصومة یا بنت موسی بن جعفر و رحمة الله و برکاته.
دیدار جمع پُرشور مردم عزیز قم برای این حقیر همیشه فرصت مغتنمی بود؛ دو سال است که محروم بودیم، امروز تجدید دیداری با جمع حاضر میکنیم و به همهی مردم عزیز قم سلام و درود و اظهار ارادت خودمان را ابلاغ میکنیم.
صحبت امروز دربارهی حادثهی مهم و تاریخی نوزدهم دی ماه ۱۳۵۶ است. بعضی از حوادث تاریخی که دارای مضمونهای عمیق هستند و پیامهای بلندی را به مردم نسلهای بعد میرسانند، باید زنده بمانند؛ دربارهی اینها بایستی بحث بشود، صحبت بشود؛ نباید بگذاریم غبار فراموشی بر روی این حوادث بزرگ بنشیند. حادثهی نوزدهم دی از این قبیل است.
البتّه حادثهی نوزدهم دی را وقتی بحث میکنیم، در واقع این حادثه و دنبالههای این حادثه -[چون] این حادثه منشأ یک حرکت سلسلهواری شد که همان حرکت هم به پیروزی انقلاب انجامید؛ بنابراین، نگاه صرفاً به یک حادثهی محدود در یکی دو روز نیست؛ نگاه به این حادثه به عنوان سرمنشأ یک تحوّل عظیم است- نشانهی عمق اعتقاد دینی مردم است؛ ما روی این نکته تکیه میکنیم، تأکید میکنیم؛ [این] جزو واضحات و بیّنات انقلاب است، منتها تبلیغات کسانی که کینهی انقلاب همچنان در دل آنها هست، بتدریج موجب میشود که حتّی بیّنات انقلاب هم مورد تردید قرار بگیرد. من تأکید میکنم که حادثهی نوزدهم دی ماه در قم و همچنین دنبالههای آن حادثه نشاندهندهی عمق اعتقاد دینی مردم است. ربط این حادثه به یک مرجع دینی، به مرجع تقلید، این حادثه را به وجود آورد؛ یعنی اگر محور این حادثه شخص امام راحل (رضوان الله علیه) به عنوان یک مرجع و به عنوان یک رهبر روحانی و عالِمِ مبارز نمیبود، این حادثه پیش نمیآمد، و چیزی از قبیل این حادثه پیش نمیآمد؛ هیچ شخص دیگری، هیچ جریان دیگری، نمیتوانست کاری کند و وضعی داشته باشد که یک شهر را، بعد یک شهر دیگر را، بعد همین طور شهرهای متعدّد دیگر را و در نهایت یک ملّت را این جور به حرکت وادار کند.
شما میدانید در رژیم طاغوت صدها نفر از بزرگان و شخصیّتهای جریانهای مختلف سیاسی که بعضیشان یا اکثرشان اهل مبارزه هم بودند، از چپ، راست، مارکسیست و دیگران، مورد تهدید قرار گرفتند، زندان افتادند، شکنجه شدند، اعدام شدند، و مورد اهانت قرار گرفتند، آب از آب تکان نخورد؛ یعنی نتوانست هیچ تأثیری در محیط اجتماعی مردم بگذارد امّا برای امام بزرگوار چهار خط در روزنامه نوشتند، این حادثهی عظیم در قم پیش آمد؛ این به معنای آن است که این حادثه با مرجع تقلید، با عالِم روحانی، با دین و با مسائل دینی ارتباط دارد.
و من به شما عرض بکنم که اغلب قضایای مهمّی که در این ۱۵۰ سال اخیر در کشور ما واقع شده، از این قبیل است؛ تقریباً در همهی حوادث تاریخی، حوادث اجتماعی، حوادثی که مردم وارد میدان شدند و توانستند یک کاری را به ثمر برسانند و انجام بدهند -یعنی تا آنجایی که بنده در ذهنم هست- پای یک مرجع دینی، یک عالِم دینی و عالِم شجاع، مبارز و سیاستشناس در میان است. مثلاً فرض بفرمایید که در قضیّهی تنباکو، میرزای شیرازی است؛ در مشروطه مراجع نجفند، علمای بزرگ تهران و تبریز و اصفهان و جاهای دیگرند؛ در مسئلهی حادثهی مهمّ مسجد گوهرشاد، مرحوم حاج آقا حسین قمی (رضوان الله علیه) و علمای مشهدند؛ در سیام تیر، مرحوم آیتالله کاشانی است؛ در پانزدهم خرداد سال ۴۲، امام بزرگوار و برخی از بزرگان و علمای دیگر هستند؛ یک روحانی شجاع، مبارز و سیاستشناس در همهی این حوادث حضور دارد، و این حضور او است که سرمنشأ تحرّک مردمی است. بله، ممکن است مثلاً یک شخصی، یک آدم بانفوذی بتواند یک تعدادی از مردم را یک جایی وادار به یک عکسالعملی، به یک تحرّکی بکند لکن حرکت عظیم مردم، تکان دادن و به موج درآوردن این اقیانوس عظیم، فقط کار عالِم دینی است، فقط کار مرجع روحانی است؛ و از اینجا میشود راز دشمنیِ قدرتهای مستکبر عالم را با علمای دین، علمای سیاسی، با دین سیاسی، با فقه سیاسی، با عالِم سیاسی فهمید که چرا دشمنند؛ چون حضور اینها، حضور ضدّ استکباری و ضدّ استعماری است و این قضایای بزرگ را به وجود آورده؛ اینها میدانند، لذا با عالِم سیاسی مخالفند، با مرجع سیاسی مخالفند، با فقه سیاسی مخالفند، با دین سیاسی و اسلام سیاسی صریحاً میگویند مخالفند؛ و این حقیقتی است که باید [به آن] توجّه داشت.
ضمناً دشمنی و کینهورزی عمیق آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران هم از همین جا فهمیده میشود. نظام جمهوری اسلامی، مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاستهی از دین به مسائل جاری جهان و کشور است؛ از این جهت رأس استکبار که آمریکا است، با جمهوری اسلامی مخالف است. اینکه حالا بعضیها بگویند چرا شما با آمریکا مخالفت میکنید، چرا میگویید «مرگ بر آمریکا»، به نظر ما ظاهربینانه است، سطحینگری است؛ عمق قضیّه همین است که طبیعت استکبار، با پدیدهای مثل جمهوری اسلامی که همه چیزش از دین است، مربوط به تفسیر علمای دین و یک حرکت دینی است، طبیعتاً مخالف است. این یک مطلب و یک نکته در مورد مسئلهی نوزدهم دی.
یک نکتهی دیگر این است که نقش غیرت دینی مردم را در این قضیّه نبایستی نادیده گرفت. علّت اینکه من روی این تکیه میکنم این است که انسان میبیند تبلیغ میشود و در واقع تلاش فرهنگی وسیعی انجام میگیرد برای اینکه چیزهایی که ناشی از غیرت دینی است، به بیمنطقی و خشونتهای بیمنطق متّهم کنند. من میخواهم عرض بکنم که نه، قضیّه این جور نیست؛ غیرت دینی، در آنجایی که خودش را نشان میدهد و تأثیرگذار است، همراه با عقلانیّت است؛ و غیرت دینی اساساً ناشی از بصیرت است، که بصیرت یک شعبهای از عقلانیّت است و نشاندهندهی عمق دینداری است و در اغلب موارد این غیرت دینی وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که با عقلانیّت همراه است. شخصیّتهایی که بیشترین غیرت دینی را دارند، اینها غالباً دارای عقلانیّت بالا هستند؛ نمونهاش شخص امام بزرگوار؛ اوج غیرت دینی بود، واقعاً هیچ کس را ما ندیدیم و نشناختیم که از لحاظ غیرت نسبت به دین و فرهنگ دینی و زندگی دینی و سبْک زندگی دینی و احکام دینی مثل امام بزرگوار باشد؛ در عین حال در اوج عقلانیّت بود؛ خردمند، عاقل و دانشمند. و من خوب است در این مناسبت یاد کنم از فقیه و فیلسوف معاصرمان، مرحوم آیتالله مصباحیزدی که ایشان هم همین جور بودند؛ ایشان هم انصافاً شاگرد شایستهی امام بود و هم در غیرت دینی در اوج بود، هم در عقلانیّت، یک فیلسوف به معنای واقعی کلمه بود. قیام نوزدهم دی یک ترکیب درخشانی است از غیرت و عقلانیّت.
حالا من یک مختصر توضیحی عرض میکنم تا روشن بشود که چقدر در زمینهی عقلانیّت، این قیام توفیق به دست آورده است. هدف طاغوت این بود -یعنی مسئلهی نوشتن آن مقاله در [روزنامهی] اطّلاعات(۲) یک چیز دفعی و آنی نبود که آناً تصمیمگیری کرده باشند؛ این یک هدف بزرگی را تعقیب میکرد- که قدسیّت امام را بشکنند؛ آن عظمتی را که امام در چشم مردم داشت و به فرمان او حرکت میکردند، بشکنند و از بین ببرند. میدیدند نفوذ روزافزون امام را در افکار مردم، در اذهان مردم؛ این را مشاهده میکردند؛ میخواستند جایگاه امام را تنزّل بدهند در بین مردم؛ لذا شروع کردند به این کار. اگر چنانچه مشت محکم مردم قم در روز نوزدهم دی به سینهی طاغوت نمیخورد، این کار ادامه پیدا میکرد؛ فقط همان یک مقاله نبود؛ مقالات متعدّد، کتاب، داستان مینوشتند، فیلم و غیره درست میکردند برای اینکه امام را و جایگاه امام را در چشم مردم تنزّل بدهند، و در واقع مرکزیّت نهضت را از بین ببرند؛ چون امام محور این حرکت عظیم مردم که روزبهروز گسترش پیدا میکرد [بود] و دستگاههای امنیّتی طاغوت میدیدند و میفهمیدند این حقیقت را، [لذا] میخواستند این محور حرکت را و مرکز نیروبخش این حرکت را با این کار از بین ببرند.
پشت طاغوت هم به آمریکا گرم بود؛ یعنی خاطرش جمع بود که هر حرکتی که در این زمینه انجام بدهد و دنبالههایش امام را به یک امر مثلاً افراطی و خشونتزایی متّهم کنند و بنا بگذارند بر اینکه هر کسی را که طرفدار این بزرگوار است، مورد فشار قرار بدهند، آمریکا پشت سر او است و عکسالعمل جهانی، واکنش بینالمللی و امثال اینها پیدا نمیکند. میدانید در همان روزها در ژانویهی آن سال، [یعنی] دهم دی سال ۵۶، کارتر در تهران بود و جشن ژانویهشان را در تهران با شاه گرفتند؛ آنجا یک نطقی کرد که و گفت که ایران -ایران پهلوی- جزیرهی ثبات است. از غلطهایی و اشتباهاتی که کرد و واضح شد چقدر محاسبات اینها اشتباه است -هنوز هم محاسبات آمریکاییها اشتباه است- یکیاش همین حرف بود که گفت ایران جزیرهی ثبات است. پس بنابراین طاغوت -محمّدرضا- احساس میکرد که موقعیّت کاملاً مناسب است برای اینکه نهضت را با کوبیدن امام بزرگوار [خاموش کند]؛ که حالا جسمش از دسترس آنها دور بود، [چون] امام در نجف بودند، ولیکن میتوانستند ذکر امام، یاد امام، حرمت امام را مورد خدشه و مناقشه و توهین قرار بدهند؛ دیدند فرصت، فرصت خوبی است و این کار را شروع کردند. پس کار، کار یک محاسبه بود، یعنی آنها روی مسئله محاسبه کرده بودند و نشسته بودند و نقشه کشیده بودند.
مردم قم این محاسبه را به هم زدند؛ یعنی در واقع این کار مردم قم محاسبهی دشمن را به هم زد؛ فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون؛(۳) آنها توطئه چیدند امّا این توطئه علیه خودشان تمام شد؛ یعنی میخواستند امام را بشکنند، [امّا] موجب شد که امام مستحکمتر، پُرفروغتر در صحنه ظاهر شد؛ میخواستند رابطهی مردم را با امام ضعیف کنند، این رابطه مستحکمتر شد؛ میخواستند نهضت را تضعیف کنند، این نهضت قویتر شد؛ در واقع حرکت مردم متضمّن یک چنین محاسبهای بود. نمیگوییم تکتک آحاد مردمی که آمدند به خیابان این محاسبه را کرده بودند، امّا پشت این حرکت جمعی، که در واقع خدای متعال این حرکت را به مردم الهام کرده بود، یک محاسبهی مهمّی بود که این محاسبه، محاسبهی دشمن را به هم زد، نابود کرد نقشهی دشمن را؛ یعنی همان کسی که در این روز -دهم دی سال ۵۶- ایران را جزیرهی ثبات نامیده بود، یعنی خود این کارتر، سال بعد در دی سال ۵۷ مجبور شد که هایزر(۴) را بفرستد تهران برای اینکه نهضت را به هر وسیلهای که هست و هر جور که ممکن است خاموش کند -با کودتا، با کشتار، با قتلعام مردم، این کار را بکند- که البتّه در این کار هم بحمدالله ناموفّق ماند و نتوانستند جلوی حدوث انقلاب را بگیرند.
این محاسبهی غلط آمریکا در دستگاه محاسباتیشان همین طور ادامه دارد؛ الان هم همین جور است؛ الان هم دربارهی مسائل گوناگون، یک محاسبهای میکنند، [ولی شکست میخورند؛] نمونهاش همین مسئلهی تازه باقی ماندن شهادت شهید عزیزمان، شهید سلیمانی است؛ چه فکر میکردند، چه شد! آنها فکر میکردند که با از بین بردن شهید سلیمانی، نهضت و حرکت عظیمی که او نمایندهاش بود، نمودارش بود و نمادش بود خاموش خواهد شد؛ میبینید که بیشتر شده. امسال در سالگرد دوّم شهادت شهید سلیمانی، این حرکت عظیم کار چه کسی بود؟ دست چه کسی بود؟ چه کسی میتواند ادّعا کند که این کار را من کردم و ما کردیم؟ جز کار قدرت الهی و دست قدرت الهی نبود. در ایران، در خارج از ایران، این حرکت عظیم، این اظهار ارادت و اخلاص عمومی نسبت به شهید سلیمانی را دشمن نمیتوانست محاسبه بکند و نمیتواند محاسبه کند این چیزها را؛ دستگاه محاسباتی دشمن حقّاً و انصافاً غافل و خراب است؛ نمیتوانند حقایق مربوط به جمهوری اسلامی را آن چنان که هست دریابند. وقتی محاسبهی وضعیّت موجود غلط بود، تصمیمها هم غلط خواهد بود؛ تصمیم غلط هم موجب میشود که ناکام بمانند، که تا حالا ماندهاند، بعد از این هم انشاءالله ناکام خواهند ماند.
خب، عزیزان من! آن روزها گذشت؛ نوزدهم دی هم فراموش نخواهد شد؛ بحمدالله تا امروز زنده است، بعد از این هم فراموش نخواهد شد. بعد از حادثهی نوزدهم دی قم نهضت اوج گرفت؛ خدا حرکت قمیها را برکت داد، این نهضت اوج گرفت، به انقلاب منتهی شد، به روزهای بزرگ انقلاب منتهی شد، امام عظیمالشّأن پیروزمندانه به کشور برگشت، انقلاب به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی-که نظام مردمسالار دینی است- برپا شد و به وجود آمد.
۴۳ سال از آن روز دارد میگذرد و این ۴۳ سال با جهاد، با اُفت و خیز، با انواع و اقسام تحرّکات همراه بوده. این حوادث، حوادث گذشتهی ما است که باید از آنها عبرت بگیریم و درس بگیریم، لکن یک ملّت زنده فقط به گذشته نگاه نمیکند؛ یک ملّت زنده، در هر مقطعی از تاریخ خود، به اقتضائات زمان خود و وظیفهای که در این لحظه بر عهدهی او است و به قدم بعدی -که بعد بایستی چه کار کند- و به چشمانداز هم نظر دارد. ما بایستی وظیفهی لحظهی کنونی را بشناسیم، بایستی گامهای خودمان را برای آینده مشخّص کنیم، بایستی چشمانداز را روشن کنیم، به آن چشمانداز چشم بدوزیم و با همهی قدرت و همهی توان باید به سوی آن حرکت بکنیم؛ این جوری این نهضت به معنای واقعی کلمه کامیاب خواهد شد، به پیروزی نهایی خواهد رسید که عبارت است از حیات طیّبهی ملّت ایران در درجهی اوّل -حالا دیگران هم درس گرفتند، آن بحث دیگری است؛ الگو شد، موضوع دیگری است- به سعادت و زندگی اسلامی که حیات طیّبه است و در آن، هم دنیا هست، هم دین هست، هم رفاه هست، هم جسم هست، هم روح هست و تأمین همهی اینها وجود دارد، انشاءالله دست پیدا کنیم. الان وسط راهیم. البتّه تا امروز مبالغی از راه طی شده است، ملّت ایران کار کرده، تلاش کرده و یک مقداری ما جلو آمدهایم، لکن بایستی امروز وظیفهمان را بدانیم و وظیفهی فردا و چشماندازمان را هم بدانیم.
حالا گاهی اوقات انسان میبیند مثلاً فرض کنید یک نظرسنجیهایی را دربارهی نظرات مردم ابراز میکنند، [امّا] اینها حقیقت ملّت ایران را نشان نمیدهد؛ حقیقت ملّت ایران را جریان تشییع شهید سلیمانی نشان میدهد؛ اینها است که نشان میدهد ملّت ایران چه حال و هوایی دارند، چه روز و روزگاری را میگذرانند، احساساتشان چیست، باطنشان چیست؛ یعنی یک عرصهای به عظمت و پهنای کشور ایران و ملّت ایران لازم است که بتواند حقیقت این ملّت را و باطن این ملّت را نشان بدهد. این نظرسنجیهایی که حالا بعضی باغرض یا بیغرض در گوشه و کنار انجام میدهند، نمیتواند ملاک باشد.
خوشبختانه امروز فکر جوانهای حزباللهی مؤمن در کشور گسترده است. ما خوشبختانه امروز همراه هستیم با فکر انقلابی و مؤمن، فکر زاینده، فکر پیشرونده از سوی جمع کثیری از جوانها. بنابراین، بر این اساس من چند تذکّر را عرض میکنم. البتّه تذکّرها زیاد است، [امّا] اقتضای این جلسه این نیست که انسان وسیع صحبت کند؛ [لذا] یک تعدادی از تذکّرات را عرض میکنم.
تذکّر اوّل این است: عزیزان من، کسانی که این سخن را از این بندهی حقیر میشنوید! غیرت دینی را حفظ کنید؛ غیرت دینی را حفظ کنید. عامل نجات کشور در بزنگاههای مختلف، غیرت دینی ملّت ایران بوده. غیرت دینی است که تهدیدها را به فرصت تبدیل میکند. یک نمونهاش جنگ تحمیلی و دفاع هشتساله که یک تهدید بزرگ بود، [امّا] غیرت دینی مردم، غیرت دینی جوانها، غیرت دینی پدران و مادران و همسران موجب شد که جوانهای ما بروند به جبهه و در این جنگِ در واقع بینالمللی، که آمریکای آن روز، شوروی آن روز، ناتوی آن روز، ارتجاع منطقه در آن روز، همه با هم همدست شده بودند که ایران را شکست بدهند و امام را به زانو در بیاورند و نهضت را نابود بکنند، همهی اینها را شکست داد و توانست پیروز بشود. منشأ این، غیرت دینی بود. حالا این، دفاع مقدّس؛ در سالهای بعد هم حوادث گوناگونی وجود داشته.
در همین برههی کنونی خودمان، شهادت همین شهید عزیزمان، شهید سلیمانی. واقعاً شهادت شهید سلیمانی یک حادثهی تاریخی و عجیب شد؛ هیچ کس فکر نمیکرد، دوستان هم فکر نمیکردند که این حادثه این جور عظمت پیدا بکند و خدای متعال به این حادثه برکت بدهد تا بتواند هویّت دینی و انقلابی مردم را جلوی چشم همه قرار بدهد و همه ببینند. ملّت ایران ، زیر تابوت شهید سلیمانی به معنای واقعی کلمه هویّت خودش را نشان داد، وحدت خودش را نشان داد. خب در تهران تشییع، در کرمان تشییع، در تبریز تشییع، در مشهد تشییع، در شهرهای مختلف [ایران] تشییع، در عراق آن تشییع عظیم؛ اگر چنانچه بنا بر این بود که مثلاً این پیکر شهید و مقدّس را به سوریه و لبنان ببرند، آنجا هم همین حادثه به وجود میآمد؛ اگر پاکستان هم میبردند، آنجا هم این حادثه همین جور به وجود میآمد. یعنی این حرکت عظیم ملّت مسلمان را نشان داد؛ این حادثه، حادثهی عظیمی بود. یعنی شهادت یک شخصیّت بزرگی مثل شهید سلیمانی از نظر دشمن و از نظر همه، یک تهدید محسوب میشد امّا غیرت ملّت مسلمان، ملّت ایران، این تهدید را تبدیل کرد به فرصت و یک فرصتی شد.
ما از این قبیل [حوادث] در تاریخ گذشتهمان داریم؛ حادثهی نهم دی هم از همین قبیل است. حادثهی نهم دی سال ۸۸ هم همین جور است؛ آنجا هم یک تهدید بزرگی راه افتاد، چند ماه هم طول کشید امّا غیرت مردم روز نهم دی به میدان آمد و آن حادثه را از بین برد، بلکه آثار سوء را هم از بین برد، آن تهدید را تبدیل کرد به فرصت. این یک نکته که عامل اصلی این پیروزیها، این موفّقیّتها، این تبدیل شدن تهدیدها به فرصت، غیرت دینی مردم بوده؛ این را بایستی حفظ کرد. گویندگان، نویسندگان، افراد مؤثّرِ در فضاهای ذهنی و فکری مردم به این نکته توجّه کنند. البتّه معلوم است که مخالفین و دشمنان هم کار خودشان را در این زمینه انجام میدهند؛ به همین عرایض بنده هم در این زمینه ایراد خواهند کرد، حرف خواهند زد، امّا حقیقت همین است؛ حقیقت این است که بایستی این غیرت دینی در مردم محفوظ بماند، و به توفیق الهی محفوظ خواهد ماند.
تذکّر دوّمی که عرض میکنم این است: توجّه کنید که یکی از کارهایی که امروز بشدّت در برنامهریزیهای دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حسّاسیّتزدایی نسبت به اصول و بیّنات و مبانی انقلاب. مردم حسّاسند دیگر؛ مردم نسبت به مسائل اساسی انقلاب حسّاسند؛ کسی به این مبانی تعرض بکند، مردم موضع میگیرند. میخواهند این حسّاسیّت را بتدریج کم کنند؛ این هم باز از راه همین تبلیغات وسیعی است که این روزها در فضای مجازی، در رسانههای جمعی بیگانه به انواع مختلف انجام میگیرد. گاهی حرف بعضی افراد گوناگون را، آدمهایی را که خیلی ارزشی هم ندارند ــ نه حرفشان، نه فکرشان ــ برجسته میکنند و بزرگ میکنند افراد کممایه و پُرمدّعایی هستند که همین مبانی انقلاب را، اصول انقلاب را زیر سؤال میبرند.
اصول انقلاب در درجهی اوّل، مثل حاکمیّت دین. اصلاً جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیّت دین خدا تشکیل شد؛ اصلاً برای این است که جامعه با شکل و هندسهی دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسهی دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بیّنات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتّفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف میکنند. یا مثلاً عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمّل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِنبابمثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما میگوید که در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشدهایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف میکنند، [میگویند] مثلاً «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجستهای. یا استقلال کشور، یا مبارزهی با فساد، مبارزهی با بیعدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است.
اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوّع دشمن است که این را دنبال میکنند. بایستی به این توجّه داشت و در مقابل این حسّاسیّتزدایی باید ایستاد. اهل فکر، اهل قلم، اهل بیان، اهل فعّالیّتهای گوناگون اجتماعی، اهل فعّالیّت در فضای مجازی، آن کسانی که میتوانند و دستشان باز است، در این زمینه مسئولیّت دارند؛ و نگذارند که دشمنان بتدریج این حسّاسیّت و حمیّت مردمی را کمرنگ کنند.
این را هم ضمناً بدانیم که تصوّر اینکه این اصول برای مردم، برای کشور و برای آینده سودمند نیست، تصوّر بسیار غلط و خلاف واقعی است؛ بیانصافی محض است. ما در کشورمان در این ۴۳ سال هر جایی که پیشرفتی داشتهایم، حرکت موفّقی داشتهایم، و دست بازی داشتهایم، آنجایی بوده است که افراد انقلابی با روحیه، با مجاهدت فعّال شدهاند، وارد میدان شدهاند، کار کردهاند، پیش رفتهایم. ما در زمینهی پیشرفت علمی، در زمینهی پیشرفتهای صنعتی، پیشرفتهای فنّی، پیشرفتهای سیاسی، بخشهای گوناگون، آنجایی که افراد مؤمن، آگاه، وارد، انقلابی، وارد میدان بودند، توانستهایم پیشرفت کنیم؛ [امّا] هر جا کار زمین مانده، انسان نگاه که میکند، میبیند پای فرصتطلبیها در میان است، پای فساد، اشرافیگری و نگاههای غیر انقلابی، حرکتهای غیر انقلابی [در میان است]؛ اینها است که موجب میشود که کارها روی زمین بماند و پیشرفت نکند. بنابراین پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهمترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و پیشرفت ملّت است؛ این هم یک تذکّر که به این توجّه داشته باشید.
تذکّر بعدی که به نظر من این هم بسیار مهم است، مسئلهی حفظ وحدت در کشور است. ما عوامل تفرقه را هر چه میتوانیم باید کم کنیم. البتّه اختلاف سلیقهها وجود دارد، اختلاف نظرها وجود دارد، اختلاف روشها و منشها وجود دارد؛ اینها هست، منتها نباید بگذاریم که اینها به جبههگیری در مقابل یکدیگر بینجامد؛ آن انسجام عمومی مردم با این چیزها نبایستی از بین برود؛ نباید بگذاریم این اختلافها اوج پیدا بکند.
البتّه به طور طبیعی بعضی هستند که میایستند در مقابل انقلاب، و انقلاب چارهای ندارد که در مقابل آنها بِایستد؛ امّا اگر بحث بر سر اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف دیدگاه هست، [اگر] این اختلافها وجود داشته باشد در جامعه، نباید موجب شود که انسجام ملّی از بین برود؛ یعنی تصمیم جمعی برای دفاع از کشور، برای پیشرفت کشور، برای امید بخشیدن به جوانها در کشور، و مانند اینها، بایستی باقی بماند.
این را ما باید همیشه در نظر داشته باشیم که در میان جبههی دشمنی ما در دنیا، دشمنانی هستند که تخصّصشان ایجاد اختلاف است؛ تخصّصشان «تفرقه بینداز و حکومت کن یا سیادت کن» است؛ این جزو چیزهای قدیمیای است که مربوط به بعضی از همینها است؛ اینها بلدند این کار را انجام بدهند؛ و انسان میبیند هر جا توانستهاند، این کار را هم انجام دادهاند؛ از جمله اختلاف مذهبی، اختلاف شیعه و سنّی؛ نباید بگذاریم که این چیزها در کشور رخ بدهد یا اوج پیدا بکند. خب در کشور، شیعه و سنّی در کنار هم قرنها است زندگی کردهاند، سالها است زندگی کردهاند، مشکلی نداشتهاند. ما گاهی اختلاف در بین اقوام داشتهایم، درگیری در بین اقوام مختلف، قومیّتهای مختلف داشتهایم [امّا] در بین شیعه و سنّی درگیری و اختلاف نداشتهایم؛ حالا [نباید] یک بهانهای به وجود بیاید، یک چنین چیزهایی به وجود بیاید، که البتّه خوشبختانه بحمدالله چنین چیزی پیش نیامده امّا نباید بگذاریم پیش بیاید، باید مراقبت بکنیم. حالا این را که یک کسی یک حرف غلطی میزند، یک نفر هم احساس تکلیف میکند در مقابل او، نباید کش داد، نباید ادامه داد. بنابراین بایستی همه این انسجام را حفظ بکنند.
شما ملاحظه کنید، خب حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت اسلامی است و پرچمش پرچم تشیّع است امّا الان در کشورهای اسلامیای که در آنها اهلسنّت زندگی میکنند، گاهی اوقات انسان از آنها نسبت به جمهوری اسلامی بشدّت اظهار علاقه و ابراز علاقه و تعصّب و همکاری و پشتیبانی مشاهده میکند؛ در کشورهای متعدّدی از شرق آسیا تا غرب آفریقا، هستند کسانی که این جوری برخورد میکنند با جمهوری اسلامی، شیعه هم نیستند. بنابراین در دنیای اسلام، امروز جمهوری اسلامی مظهر اسلام است، مظهر امّت اسلامی است، مظهر حاکمیّت امّت اسلامی است. عرض کردم، شما دیدید در همین سالگرد شهید سلیمانی، در کشورهای مختلف، که خیلی از آنها اهلسنّت هم بودند، آن تظاهرات عظیم و مانند اینها را به وجود آوردند. بایستی تصوّر نکرد که امروز ما حق داریم که با این مسئلهی انسجام ملّی با بیتوجّهی رفتار بکنیم.
البتّه تذکّرات دیگری هم هست که بارها گفته شده: تقویت امید و چشمانداز به آینده؛ این یکی از مسائل مهمّ امروز ما است. کسانی هستند که سعی میکنند امید را در جوانها تضعیف کنند و جوانها را نسبت به آینده ناامید و بیاعتماد کنند، تا چشماندازی در مقابل آنها وجود نداشته باشد؛ این وظیفهی ما است که این امید را در دلها تقویت بکنیم. [تقویت] این امید فقط هم با حرف زدن نمیشود؛ با تلاش، با حرکت [باید باشد]. و مسئولین کشور، دولتمردان کشور که خب بحمدالله مشغول کار و فعّالیّتند، به این نکته توجّه کنند که بسیاری از کارهای مثبت آنها میتواند دل جوانها را پُر از امید کند، لبریز از امید بکند و اینها را امیدوار بکند. وقتی که جوان امید داشت، در میدانهای مختلف خوب کار میکند، خوب تلاش میکند، خوب درس میخواند، خوب تحقیق میکند. یکی این است که نگذارید بعضی با وسوسههای خود در فضای مجازی و غیر فضای مجازی در جهت مخالفِ امیدوار کردن جوانها حرکت بکنند.
یک نکتهی دیگر و تذکّر دیگر هم این است که ما باید نگذاریم که موفّقیّتهای جمهوری اسلامی مکتوم بماند؛ این یکی از مسائل واقعاً مهم است. خب ما امروز در مسائل اقتصادی مشکلاتی داریم؛ فرض کنید مسئلهی تورّم، مسئلهی گرانی بعضی از اجناس، معیشت مردم بخصوص طبقات ضعیف، مشکلات بانکها، مشکلات مالیاتی و امثال اینها؛ خب اینها مشکلات ما است. بعضی، این مشکلات را آن چنان بیان میکنند که گویا هیچ موفّقیّتی در جمهوری اسلامی اتّفاق نیفتاده و [آنها را] مکتوم میکنند. دهها موفّقیّت در بخشهای مختلف نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که بنده در بیانیّهی گام دوّم(۵) به بعضی از اینها اشاره کردهام. ما بایستی این موفّقیّتهای بزرگ نظام جمهوری اسلامی را بگوییم و به یاد مردم و به یاد کسانی که غفلت میکنند بیاوریم. بنابراین این هم یک نکته است که بایستی مورد توجّه قرار بگیرد.
یک نکتهی دیگر، مسئلهی مردمی بودن است. خب بحمدالله دولتی که امروز بر سر کار است، ارتباطاتش با مردم خوب است؛ به میان مردم میرود، در بین مردم حضور دارد؛ یک حرکت مردمی، گرایش مردمی محسوس است که این را باید تکمیل کرد؛ اوّلاً ادامه پیدا کند. حالا بعضی همین را هم زیر سؤال میبرند که [باید] به اینها اعتنا نشود. واقعاً حضور در بین مردم ولو برای دولتمردان خستهکننده است -این کار سختی است، کار آسانی نیست- امّا بسیار مؤثّر است، بسیار خوب است و این ادامه پیدا کند. ثانیاً به وعدههایی که به مردم داده میشود عمل بشود؛ باید در موعد خود به این وعدهها عمل بشود که مردم بدانند جدّیّت هست. آنجایی که عمل به این وعده امکانپذیر نیست -مواردی پیش میآید که یک وعدهای داده شده ولی در عمل، امکانات فراهم نمیشود- آنجا، بروند برای همان مردمی که به آنها این وعده داده شده، صریح، واضح توضیح بدهند، بگویند علّت اینکه این کار را نتوانستیم بکنیم این است و انشاءالله مثلاً خواهیم کرد؛ این هم این [مورد] که عمل به وعدهها است.
یکی دیگر این است که گاهی اوقات صاحبنظران و متخصّصین که جزو مردمند، نظراتی، شیوههایی را برای کار در بخشهای مختلف به دولتمردان ارائه میدهند، [مسئولین] یک ساز و کاری را پیش بگیرند که بتوانند از این نظرات استفاده کنند که در حقیقت مردم را در تصمیمسازیهای دستگاههای مسئول کشور شریک کنند؛ این یک. و برای این هم که از ظرفیّتهای مردمی هم در عمل چگونه بایستی استفاده کرد، ساز و کار درست کنند که مردم را در اقدام هم شریک کنند. کسان زیادی هستند که مایلند به دولت در بخشی از کارها کمک برسانند و کمک کنند؛ راهش باید مشخّص بشود که طریقهی اتّصال کمک مردمی مثلاً به این بخش این است؛ اینها را باید بنشینند فکر کنند؛ اینها احتیاج دارد به فکر کردن، مطالعه کردن و مانند اینها.
و از ظرفیّت مردمی هم برای نظارت عمومی استفاده کنند. در گوشه و کنار کشور مواردی هست که فساد هست، ویژهخواری هست که ممکن است از چشم مسئولین ذیربط دور مانده باشد، پنهان مانده باشد؛ اینها را مردم مشاهده میکنند، میبینند؛ از ظرفیّت مردم در این زمینه هم استفاده بشود. بنابراین مردمی بودن یکی از کارهای بسیار اساسی است و باید دولتمردان این را به همین شکلی که اجمالاً عرض شد دنبال بکنند.
و به طور کلّی در مقابل این توصیههایی که به مردم عزیزمان میکنیم، مسئولین محترم کشور هم باید خودشان را موظّف بدانند که واقعاً با همهی وجود کار کنند. البتّه امروز آن چیزی که من مشاهده میکنم، این است که بحمدالله مسئولین محترم -از صدر تا ذیل- مشغول کارند، تلاش میکنند و زحمت میکشند؛ تا آنجایی که ما چشممان مشاهده میکند و میبیند، دارند تلاش میکنند، واقعاً زحمت میکشند؛ این زحمتها انشاءالله مورد برکت الهی قرار بگیرد. این مجاهدتها را ادامه بدهند، برای مردم کار کنند، نیّتشان را خالص کنند برای خدا، که این حرکت آن وقت عبادت بزرگی هم خواهد بود. من عرایضم را پایان میدهم.
از خداوند متعال میخواهم که ملّت ایران را در همهی عرصهها و صحنهها موفّق کند؛ بر دشمنانش پیروز کند؛ روح مطهّر امام بزرگوار را شاد کند و با اولیائش محشور کند و او را از ما راضی و خشنود کند و بتوانیم شرمندهی امام بزرگوارمان نباشیم؛ ارواح طیّبهی شهدا را از ما راضی کند و آنها را با اولیای خودش محشور کند و ما را در مقابل آنها شرمنده نکند.
مجدّداً به مردم عزیز قم و به شما حضّار محترم این جلسه، عرض سلام و اخلاص میکنم و امیدوارم انشاءالله خداوند همهی شما را مشمول لطف و رحمت و برکات خودش قرار بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
دستور کار اصلی دشمنان ایجاد اختلاف و تشدید تعصب های مذهبی است
شیخ احــمد آرول، مدرس علوم قرآنی در مدرسه قرآن حمزه(ع) در شهر آدیس آبابا کشور اتیوپیبا اشاره به اینکه یکی از آسیب های جدی برای ملت های اسلامی اختلافات مذهبی است، افزود: از دیدگاه اسلام، امت اسلامی یک مجموعه بزرگ و گسترده با مسائل مبتلا به دردهای مشترک و دشمنی ها و راهکارهای علاج مشترک است. در حقیت امت اسلامی به مجموعه ای از انسان ها با عقیده و مسلک واحد گفته می شود که ورای نژاد و قومیت وحول عقیده مشترک به یکدیگر پیوند خورده اند.
او در ادامه افزود: امت اسلامی سرنوشت مشترکی دارد که تهدیدات و خطرها متوجه کلیات آن است. کاستی های داخلی این جامعه مبنا و ظرفیت مشترکی دارد و عوامل وحدت بخش آنها نیز مشترک است. در همین راستا مسلمانان می توانند از ظرفیت آیین های مشترک و جمعی اسلام مانند موسم سالانه حج استفاده کرده و جهت رسیدن به وحدت بیشترین بهره برداری را ببرند. هماهنگی امت اسلامی در قالب یک اجتماع سیاسی و مذهبی می تواند به معنای فهم دردها و دشمنی های مشترک و نیز ظرفیت ها، تهدیدات و فرصت های مشترک است که زیر سایه این فهم مشترک با هم متحد و یکدل و هم صدا شوند.
شیخ احــمد آرول در ادامه افزود: مسلمانان با درک ضرورت وحدت و نیل به آن می توانند دشمن را خلع سلاح کرده و ابزارها را از دست دشمن بگیرند. همچنین می توانند دوست راستین خود را شناسایی کرده و دشمنان اصیل و کینه توز را شناسایی و به نابودی بکشانند. به همین دلیل است که یکی از مهم ترین دستورات اسلام، خطاب به مسلمانان این است که به هر شکلی سایرین را به وحدت دعوت کنند و مانع از تحریک مسلمانان توسط نقشه های شیطانی دشمنان شوند. زیرا دستور کار اصلی دشمنان ایجاد اختلاف و تشدید تعصب های مذهبی است.
قدرت محور مقاومت از وحدت میان امت اسلامی است
مولوي غلام حیدر فاروقی مدیر حوزه علميه الصدیق و امام جمعه اهل سنت بیرجند در ارتباط با لزوم توجه به دستاوردهای وحدت امت اسلامی، بیان کرد: در ابتدا باید به وظایف امت اسلامی در پاسداری از ارزش ها و آرمان های اسلام اشاره نمود؛ زیرا در شرایط کنونی امت اسلامی باید هوشیاری ، بیداری و وحدت کلمه خود را حفظ نماید تا مبادا گامی در جهت تضعیف اسلام بردارد.
وی افزود: همانگونه که مشاهده می کنیم دنیای اسلام پیوسته در حال رخ داد های مختلف است که سبب خواهد شد علما و امت اسلامی مجدانه در میدان عمل حضور پیدا کنند، همگان بر این باور هستند که ملت های مظلوم نظیر یمن ، فلسطین، سوریه و دیگر کشورهای اسلامی تحت ظلم مستکبران عالم، تحت هیچ شرایطی تنها نخواهند ماند.
امام جمعه اهل سنت بیرجند عنوان کرد: محور مقاومت که از همین کشورهای مظلوم تشکیل و تاسیس شده است تاکنون توانسته است در مقابل زورگویی و سلطه گری های استکبار جهانی به خصوص رژیم صهیونیستی، با همت ملت های خود بایستد.
وی اظهار داشت: اکنون رژیم صهیونیستی، قدرت مقابله با محور مقاومت که بر گرفته از اتحاد امت اسلامی است را ندارد و این قدرت ایستادگی از برکات عمل به دستورات الهی و قرآن کریم می باشد، انسان های مومنی که با تقوا و روحیه ای شکست ناپذیر با تکیه بر رهنمودهای پیامبر اسلام(ص) فاتح میدان های جنگ خواهند بود.
امام جمعه اهل سنت بیرجند در پایان تاکید کرد: امیدواریم امت اسلامی همگام با محور مقاومت اتحاد و انسجام خود را بیش از گذشته حفظ و تقویت نمایند تا انشاالله جبهه یکپارچه ای از ملت های مسلمان جهان شکل گیرد و بر تمام جبهه کفر پیروز و سربلند پیروز شود.
تبادل نظر علما بادیدگاه های مختلف جامعه را آماده گفت وگو می کند
رضا کریم رییس سازمان بنگلادشی مردم نهاد امداد و حمایت از مسلمانان روهینگیا با اشاره به فریب خوردن برخی از حکومت های اسلامی از ترفندهای دشمنان اسلام گفت: با توجه به موج اسلام ستیزی که توسط دشمنان از سالها پیش به جریان افتاده است، می توان گفت که در شرایط کنونی دشمنان شمشیر را علیه مسلمانان از رو بسته اند بنابراین ملت های مسلمان باید عوامل اقتدار و توانایی درونی خود را تقویت کنند که یکی از این عوامل، اتحاد و یکپارچگی و تمرکز بر نقاط مشترک است.
او در ادامه افزود: انسجام و هماهنگی اسلامی در یک وجه، به همه جهان اسلام ناظر است یعنی هم دولت های اسلامی و هم ملت ها در استفاده از ظرفیت ملت های اسلامی برای ایجاد وحدت بزرگ می توانند نقش داشته باشند. آنها باید با یکدیگر منسجم و هماهنگ بوده و کمک رسان یکدیگر باشند. این در حالی است که یکی از اصلی ترین مشکلات رایج در میان ملت های مسلمان عدم برداشت درست از عقاید یکدیگر است و شیعه درباره سنی و سنی درباره شیعه به اشتباه فکر می کند.
رضا کریم افزود: دشمنان هم با سوءنیت و آگاهانه به این دشمنی دامن می زنند و برخی از مسلمانان هم به دلیل سوءبرداشت و سوءتحلیل و عدم اطلاع دقیق از نقشه دشمنان بازیچه این بازی قرار می گیرند و دشمن از آنها سوءاستفاده می کند. حال آنکه اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات یک امر طبیعی است و مخصوص شیعه و سنی هم نیست. اما وقتی این اختلافات به سطوح مردم عادی می رسد، درگیری و تقابل خشونت بار شکل می گیرد. حال آنکه اگر در ابتدا علما و اندیشمندان درباره نکات اختلافی به گفت وگو بنشینند و در فضایی به دور از تعصب تبادل نظر کنند، آن وقت درگیری های احساسی و فرقه ای بر اساس تعصب افراطی از میان می رود و جامعه آماده گفت وگو می شود.
برترین سرمایه
بالاترین سرمایه ها عقل، و بزرگ ترین فقر حماقت، و بدترین تنهایى و وحشت خودبینى، و برترین حسب و نسب اخلاق نیک است.
شرح حدیث:
عقل، از هر سرمایه اى برتر است و بدترین فقر، فقر عقل است. انسان سرمایه هایى در اختیار دارد، ازجمله سرمایه عمر، سلامتى، مال، آبرو و نفوذ اجتماعى، وعلم؛ ولى اگر این سرمایه ها زیر چتر عقل قرار نگیرد، از بین مى رود: عالم نمى تواند از علمش استفاده کند و ثروتمند از ثروتش بى بهره مى ماند همچنین دارنده سایر نعمت ها. کسى که همه چیز دارد الّا عقل، انسان فقیر و بى مایه اى است؛ زیرا مسئله مهم درباره سرمایه، تدبیر آن است، به این معنا که سرمایه را چگونه و در کجا خرج کند؟ و این تنها عقل است که مى تواند نعمت ها را در جاى مناسب به کار بگیرد و به جا مصرف کند.
نکته سوم: وحشتناک ترین وحشت ها
حضرت در سومین نکته مى فرماید: بدترین تنهایى و وحشت عجب و خودبرتربینى است. زیرا هنگامى که کسى خود را از مردم برتر مى بیند، مردم او را ترک مى کنند و از او دور مى شوند. نتیجه این کار تنهایى و وحشت است.
نکته چهارم: اخلاق نیک
برترین حسب و شرف و شخصیّت، اخلاق نیک است. انسان گاهى اوقات این شرف و بزرگى را از پدران خود کسب مى کند؛ به این معنا که چون فرزند فلان شخصیّت است مردم او را احترام مى کنند؛ امّا گاهى اوقات، خودش آن را به دست مى آورد؛ مثلا علم و دانش اوست که باعث شرف وى مى شود. امام (علیه السلام) مى فرماید: بالاترین شرف، حسن خلق است که مى تواند شخص را در دل ها جا بدهد؛ چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با جاذبه اخلاقى خود، در دل ها نفوذ کرد.
سرچشمۀ عُجب
«عُجب» به معناى خود را برتر از دیگران دیدن است. سرچشمه اصلى این صفت ناپسند، عدم شناخت خویشتن است؛ زیرا اگر انسان خود را به خوبى بشناسد و کوچکى خود را دربرابر عظمت و بزرگى خداوند در نظر بگیرد، هرگز دچار عُجب و خودستایى نمى شود. عُجب، گویاى اعتقاد انسان به کمال خویشتن است؛ لذا باعث عقب ماندگى شخص مى گردد؛ چون رمز تکامل انسان، اعتراف به تقصیر و قبول ضعف هاست.
خداوند متعال در سوره نجم، آیه 32 مى فرماید: «(فَلاَتُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى)؛ خودستایى مکنید، خداوند پرهیزکاران را بهتر مى شناسد».
سرچشمه خودستایى، همان عجب و غرور و خودبینى است که از تکبر و برترى جویى سر درمى آورد.
امام على (علیه السلام) در خطبه همام درباره صفات پرهیزکاران مى فرماید: «لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَلاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَمِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسی مِنْ غَیْرِی وَرَبِّی أَعْلَمُ بی مِنِّی بِنَفْسی اللَّهُمَّ لاَتُوَاخِذْنِى بِمَا یَقُولُونَ وَاجْعَلْنی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِى مَا لاَیَعْلَمُونَ؛
آن ها هرگز از اعمال کم خودراضى نیستند و هیچ گاه اعمال زیاد خود را بزرگ نمى شمرند. پرهیزکاران در همه حال، خود را دربرابر انجام دادن وظایف متهم مى دانند و از اعمال خویش بیمناک اند. هنگامى که کسى یکى از آنان را بستاید، او از آنچه آن کس در حقش مى گوید، وحشت مى کند وچنین مى گوید: من به حال خود از دیگران آگاه ترم و خدا درباره من از من آگاه تر است. پروردگارا! به این ستایشى که ستایشگران در حقّ من مى کنند، مرا مؤاخذه مکن و مرا از آنچه گمان مى برند نیز برتر قرار بده و آنچه را که آن ها از خطاهاى من نمى دانند، بر من ببخش!».{1}
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «لاَیَفْتَخر اَحَدُکم بِکَثْرَةِ صَلاتِهِ وَصِیامِهِ وَزَکاتِهِ وَنُسُکِهِ، لاَِنَّ الله عزّوجلّ اَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى مِنْکُمْ؛ هیچ کس از شما نباید به زیادى نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره خود افتخار کند؛ چون خداوند پرهیزکاران شما را از همه بهتر مى شناسد».{2}
در حدیث دیگر آمده است: «اَلْعُجْبُ یَأْکُلُ الْحَسناتَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ اَلْحَطَبَ؛ عُجب، نیکى هاى انسان را مى خورد و از بین مى برد، همان گونه که آتش، هیزم را مى خورد».{3}
راهکار معالجه عُجب و خودپسندى این است که انسان به فرموده امام على (علیه السلام){4} به خلقت اولیه خود نگاه کند و بنگرد که از چه چیز آفریده شده است.{5}
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 193
2. نور الثقلین، ج 5، ص 165، ح 77.
3. روح البیان، ج 8، ص 522.
4. شرح غررالحکم و درر الکلم، ج 6، ص 98، ح 9666.
5. گفتار معصومین (علیهم السلام)، ج 3، ص 293-296، ح 48.
مواد خوراکی که برای رفع خستگی خوبند!
زمانی که احساس خستگی می کنید ممکن است به سراغ یک فنجان قهوه بروید که این میزان کافئین بسیار به شما انرژی می بخشد اما با تغییراتی در رژیم غذایی خود می توانید انرژی روزانه تان را افزایش دهید. با مصرف این مواد می توانید انرژی بیشتر از 5 فنجان قهوه دریافت کنید که بسیار شما را هوشمند تر نگه می دارد.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، ترکیبی از عناصر مغذی مانند کربوهیدرات ها، پروتئین و چربی به شما کمک می کند تا ابتدا با خستگی مقابله کرده و سطح انرژی خود را بالا ببرید. اگر انرژی کمی دارید، یکی از این 15 ماده غذایی پیشنهاد شده در بخش سلامت را امتحان کنید تا با خستگی خود مقابله کنید.
1. جو دوسر
مصرف غلات سبوس دار بهترین راه برای افزایش انرژی می باشند. بر اساس مطالعات مجله بین المللی غذا، افرادی که صبحانه سرشار از غلات مصرف می کنند، بسیار هوشیارتر از افرادی هستند که یک صبحانه سرشار از چربی می خورند.
2. موز
موز سرشار از کربوهیدرات های پبچیده، قند طبیعی و اسید های آمینه است که آن را به یک بمب انرژی تبدیل می کند. همچنین این میوه حاوی یک اسیدآمینه به نام تیروزین است که به بهبود سطح هوشیاری کمک خواهد کرد.
3. مغز ها
چه یک مشت آجیل بخورید و چه مقداری کره بادام زمینی، مغزها یک میان وعده ی عالی برای کاهش خستگی می باشند. تحقیقاتی در مجله ی تغذیه ی بالینی نشان می دهد که مغزها می توانند به شما احساس سیری بدهند و با تعادل سالم چربی و پروتئین سطح قند خون را ثابت نگه دارند.
4. ادویه کاری
هرگز شما در حالت خواب آلودگی به فکر خوردن غذای هندی نمی افتید اما ادویه ی کاری دارای یک ماده ی فعال به نام کورکومین است که عملکرد ذهن را بهبود می بخشد و سطح انرژی را بالا می برد.
5. تخم مرغ
دلیل این که افراد بیشتر از خوردن تخم مرغ در وعده ی صبحانه لذت می برند این است که تخم مرغ انرژی بیشتری نسبت به نان های شیرین به بدن منتقل می کند. تخم مرغ حاوی ویتامین ب و کولین است که حافظه کلامی و بصری مغز را افزایش می دهد.
6. آووکادو
آووکادو دارای سطح بالایی از انرژی است که حس سیری را به فرد منتقل می کند. همچنین اسید های چرب موجود در آن به کاهش خستگی کمک می کند. یک رژیم غذایی غنی از چربی های اشباع نشده در مقایسه با رژیم پرچربی با چربی های اشباع، به بهبود سطح انرژی کمک می کند.
7. توت ها
طبق مطالعات اخیر، توت مانند زغال اخته می تواند به بهبود عملکرد حافظه کمک کند. توت ها مقدار کربوهیدرات لازم را برای احیای انرژی؛ بدون افزایش قند خون تامین می کنند.
8. شکلات تلخ
شکلات تلخ مانند قهوه دارای مقدار زیاد کافئین می باشد و می تواند یک انتخاب عالی محسوب شود. خوردن شکلات تلخ عملکرد شناختی مغز را افزایش خواهد داد.
9. سبزیجات برگ سبز
سبزیجات برگ سبز تیره دارای انرژی، فیبر و پروتئین می باشند وسرشار از آنتی اکسیدان هستند. سعی کنید برای افزایش انرژی سبزیجاتی مانند کلم پیچ و یا اسفناج مصرف کنید.
10. ماهی سالمون
این ماهی حاوی مقدار قابل توجهی پروتئین است که برای سوخت و ساز بدن و افزایش انرژی مفید است. اسید های چرب موجود در این ماهی به کاهش خستگی و التهاب کمک می کند.
11. دانه ی چیا
دانه ی کوچک اما بسیار مفید. این دانه با جذب 10 برابر آب به هیدراته کردن بدن کمک می کند. به علاوه دارای مقدار مناسبی از چربی، پروتئین و فیبر است.
12. بادام
بادام مملو از چربی های مفید اشباع نشده است و این همان چیزی است که بدن شما نیاز دارد.
13. لوبیا
لوبیا منبع کاملی از کربوهیدرات، فیبر و پروتئین می باشد که انرژی بدن را تامین می کنند. لوبیای سیاه منبع کاملی از انرژی می باشد.
14. نان گندم کامل
بدن شما به میزان ثابتی از کربوهیدرات نیاز دارد اما همه مواد غذایی دارای کربوهیدرات یکسان نیستند. نان گندم کامل برای افزایش انرژی در زمان طولانی مناسب است. نان یک کربوهیدرات پیچیده است که قند خود را به تدریج در بدن آزاد می کند.
15. آب
آخرین و مهم ترین نکته این است زمانی که احساس خستگی می کنید، مقدار زیادی آب بنوشید. تحقیقات نشان می دهد که کم آبی موجب احساس خستگی در بدن و بدخلقی خواهد شد.
غذاهایی که باید از آن ها اجتناب کنید
اگر احساس خستگی و رخوت دست از شما برنمیدارد پس باید برخی از مواد غذایی را از برنامه خود حذف کنید، خوردنی هایی شامل :
1. عسل
مطمعنا عسل فوایدی برای سلامتی دارد اما برای زمانی که نیازمند انرژی پایدار هستید، مناسب نیست. افزودن یک قاشق عسل به چای ، سریعا قند خون را افزایش می دهد و سطح انرژی را به یکباره بالا می برد.
2. نوشیدنی های انرژی زا
نوشیدنی های انرژی زا کمک چندانی به کاهش خواب آلودگی نمی کنند. ترکیب کافئین و شکر باعث کاهش هوشیاری می شود و کمبود آب و خستگی در بدن شما ایجاد می کند.
3. نان سفید
در حالی که کربوهیدرات های پیچیده سطح انرژی را ثابت نگه می دارند، اما کربوهیدرات های ساده مانند نان سفید قند خون را به یکباره بالا می برند.
4. آب نبات
گاهی شما با کاهش شدید قند خون مواجه می شوید. شیرینی ها می توانند به شما انرژی سریع بدهند اما این سطح انرژی پایدار نیست و بسیار کوتاه خواهد بود. آب نبات کربوهیدرات ساده است و از شکر تشکیل شده است.
5. غذا های بی ارزش و فست فودها
این یک واقعیت بیرحمانه است که دردسترس ترین، آسان ترین و خوشمزه ترین غذاها باعث کاهش سطح انرژی می شوند.
• در نهایت بدانید که با خوردن مواد غذایی متعادل کمتر احساس خستگی می کنید. سعی کنید از غذاهای سرشار از مواد مغذی استفاده کنید تا به عملکرد مطلوب بدن خود کمک کنید.
کلیدواژه
برگزاری گستردهترین رزمایش ترکیبی نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور
رزمایش مشترک و ترکیبی نیروی زمینی سپاه با نام"محمد رسول الله (ص)" در منطقه جنوب شرق کشور برگزار شد.
این رزمایش با محوریت جغرافیایی و عملیاتی قرارگاه قدس در استان سیستان و بلوچستان به صورت ترکیبی در دو فاز بزرگ رزمی -نظامی و مردمیاری- غیرنظامی برگزار شد.
در رزمایش محمد رسول الله(ص) یگانهای گوناگون عملیاتی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه اعم از موشکی، توپخانه، پهپادی، بالگردی، زرهی، تخریب و انفجارات، نیروهای مخصوص و واحدهای تخصصی- رزمی قرارگاه قدس، شرایط شبیهسازی شده درگیریها و عملیات های واقعی را با موفقیت کامل اجرا کردند.
در فاز رزمی و نظامی این رزمایش تاکتیک های ترکیبی یگانهای موشکی، ادوات و زرهی، توپخانه، پهپاد، بالگردهای تهاجمی و نیروهای پیاده و تکاور با همراهی جنگال و بهداری رزم با تمرکز بر عملیات هجومی و دفاع مستحکم به مرحله اجرا درآمد.
یکی از ویژگیهای مهم و اجرایی رزمایش اخیر محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه که با مشارکت نیروهای مردمی و بسیج، نیروی انتظامی و مرزبانی همراه بود، تمرکز بر مشارکت مردمی در تامین امنیت پایدار و مردمی کردن امنیت بود.
فرماندهان و بازرسان قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(صل الله علیه و آله و سلم) و ستاد کل سپاه، سردار علی شادمانی معاون هماهنگکننده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(صل الله علیه و آله و سلم )، سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه، سردار محمد کرمی فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق و جمعی از فرماندهان و مسئولین نیروی زمینی سپاه در مراحل مختلف رزمایش و مقامات استانی و محلی، سران طوایف مختلف، معتمدین تشیع و تسنن منطقه در مرحله نهایی اجرای این رزمایش حضور داشتند.
در جریان این نمایش اقتدار مردمی برای مقابله با تهدیدات تروریستی و اقدامات شرارتآمیز گروهکهای نیابتی دشمن، سران طوایف گوناگون استان سیستان و بلوچستان ضمن دیدار و گفتگوی صمیمی با سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه مراتب سپاس و تقدیر مردم استان از اقدامات نیروی زمینی در حوزه امنیت مردم و فعالیتهای عمرانی، خدماتی و فرهنگی را اعلام کردند.
در این دیدارها که در حاشیه رزمایش محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برگزار شد، سران طوایف مختلف استان از فراهم شدن زمینه مشارکت مردمی در تامین امنیت منطقه تقدیر کرده و آمادگی کامل خود را برای مقابله با تحرکات شرارتآمیز در منطقه اعلام کردند.
در این رزمایش، علاوه بر اجرای تاکتیکها و تمرینات رزمی برای مقابله با تهدیدات متصور، برنامههای متنوع و گوناگون غیر نظامی و مردمیاری قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هدف تحکیم همدلی و همراهی و کمک به تامین برخی نیازهای مردم شریف و نجیب استان سیستان و بلوچستان اجرایی شد.
بنا بر این گزارش؛ تهیه و توزیع صدها قلم کالای اساسی و جهیزیه عروسی برای خانوادههای محروم، تهیه و توزیع هزاران بسته کمک معیشتی شامل اقلام ضروری، تهیه و توزیع بستههای فرهنگی و ورزشی و... از جمله مهمترین اقدامات غیرنظامی و مردمیاری نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان رزمایش بزرگ محمد رسول الله(ص) بود.
اجرای برنامههای متنوع فرهنگی و حضور فرماندهان در سطح مدارس مختلف، تجمع گسترده بسیجیان استان و همچنین اجرای فعالیتهای عمرانی و خدماتی قرارگاه محرومیتزدایی نیروی زمینی سپاه در کنار نمایش اقتدار و آمادگیهای نظامی و دفاعی، برگ زرین و صحنه افتخارآمیز جدیدی از قدرتنمایی ملت عزتمند ایران برای مقابله با تهدیدات متصور دشمنان را خلق کرد.
راهبرد خنثیسازی تحریم و دست برتر ایران در مذاکرات وین
سید ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران از ابتدای آغاز به کار خود درباره نحوه مقابله کشور با تحریمهای آمریکا گفت که او همزمان با تلاش برای رفع تحریمها مقوله مهمتر خنثیسازی تحریمها را در دستور کار قرار دارد تا اجازه ندهد «منافع ملت مورد هجوم دشمنان قرار گیرد.»
بحث «خنثیسازی تحریمها» در مقایسه با «رفع تحریمها» از جمله محورهایی بوده که همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار داشته است. ایشان در دیدار دستاندرکاران نخستین مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در روز 26 آذرماه سال 1399، درباره چرایی اولویت داشتن خنثیسازی به رفع تحریمها فرمودند: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی کردن تحریم دست ما است؛ دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده. اگر بتوانیم با روش درست تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است.»
بین سالهای 1392 تا 1400، دولت دوازدهم هدف غائی خودش در مسئله تحریمها را «رفع» این اقدامات ظالمانه قرار داده بود و عملاً برنامهای برای «خنثیسازی تحریمها» در حالتی که توافقی حاصل نشود و یا دشمن در رفع مؤثر تحریمها کارشکنی کند، طراحی نکرده بود. تیم مذاکرهکننده سابق ایران با محور قرار دادن این دیدگاه خوشبینانه که تنشهای ایران و آمریکا ـ و به تبع آن مسئله تحریمها ـ به ادراکهای متفاوت طرفین از چند موضوع از جمله برنامه هستهای ایران محدود میشود تمام همّ و غم خود را بر از بین بردن این «بحرانهای غیرضرور» متمرکز کرده و راه برونرفت از تحریم را تعامل با آمریکا بر مبنای «حسن نیت» میدانست.
دولت حسن روحانی بر مبنای این دیدگاه، هر آنچه شرط حسن نیت بود را (چه در مذاکرات منتهی به برجام و چه در دوران اجرای این توافق) برای آمریکاییها و به طور کلی ضلع غربی مذاکرات به نمایش گذاشت: مثلاً در دوران باراک اوباما، هنگامی که کارشکنیهای آمریکا در رفع مؤثر تحریمها عملاً امکان مراودات بانکی با ایران را سد کرده بود دولت روحانی نه تنها هیچ واکنش متقابل به آن نشان نداد بلکه گاه حتی با صدای بنگاههای تبلیغاتی طرف مقابل مبنی بر اینکه نمایان شدن آثار ملموس تحریمها به اقدامات دیگر تهران در زمینههای موشکی و منطقهای بستگی دارد، همنوایی و همسویی کرد؛ یا هنگامی که باراک اوباما با امضای «قانون ویزا» که هدف آن دشوار کردن ورود تجار به ایران بود، بند 29 برجام را نقض و در مسیر عادیسازی تجارت با ایران اخلال ایجاد کرد، جواد ظریف و سید عباس عراقچی امضای جان کری پای نامهای که او بعد از تصویب این قانون نوشته بود را مصداق تضمین آمریکا برای اجرای برجام گرفت.
این روال، حتی در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ و بعد از خروج آمریکا از برجام نیز ادامه داشت؛ به گونهای که دولت روحانی، تا یک سال بعد از خروج آمریکا تمامی تعهدات برجامی ایران را بیکم و کاست اجرا کرد و به وعده طرفهای اروپایی که مدعی بودند قصد دارند مقابل تحریمهای آمریکا قد علم کنند دل خوش کرد.
نتیجه این نگاه، همانطور که اکنون بدون تردید روشن است، معطل ماندن از خنثیسازی تحریمها و محقق نشدن رفع تحریمها بود. در دولت اوباما که برجام روی کاغذ اجرا میشد سهم ایران از مزایای آن توافق ـ به گفته ولیالله سیف ـ «تقریباً هیچ» بود و در دوران ترامپ که روی کاغذ هم تعهدی برای آمریکا وجود نداشت تنها بر شدت تحریمها افزوده شد.
درباره اینکه چرا دولت روحانی در مقوله رفع تحریمها موفق نبود دلایل متفاوتی را میتوان برشمرد اما دستکم یکی از مهمترین عوامل این مسئله به این برمیگردد که بر خلاف تصور طرف ایرانی، «رفع تحریمها» نقطه مماس راهبرد مدنظر واشنگتن و تهران از اجرای توافق هستهای برجام نبود.
به بیان دقیقتر، تصور دولت دوازدهم ایران این بود که از آنجا که مسئله و نگرانی آمریکاییها واقعاً برنامه هستهای ایران است، دولت اوباما بعد از اجرایی شدن برجام، تحریمها را عملاً رفع خواهد کرد تا بدین طریق، هم ایران و هم آمریکا فصل مشترکی برای برخورداری از مزایای توافق پیدا کنند: ایرانیها از طریق مزایای اقتصادی ناشی از رفع تحریمها و آمریکاییها از طریق «مهار برنامه هستهای ایران.» حال آنکه، راهبرد آمریکاییها چیز دیگری بود و «رفع تحریم» در دل آن به گونه دیگری تعریف شده بود که با تصور طرف ایرانی تفاوت داشت.
دولت آمریکا از زمان جدی شدن مذاکرات هستهای با ایران راهبردش را بر این قرار داده بود که هر گونه توافق با ایران، حتی اگر در یک مقطع زمانی به مسائل هستهای محدود شود نباید به آن متوقف بماند و بایستی مسیر را برای محدود کردن سایر مؤلفههای قدرت ایران شامل مسائل موشکی و منطقهای باز کند.
در دولت اوباما او بارها در برابر انتقادهای حزب جمهوریخواه مبنی بر اینکه برجام به تمامی زمینههای اختلاف با ایران نمیپردازد هرگز این را پنهان نکرد که این توافق را گام نخست و سکویی برای آوردن ایران پای میز مذاکره در پروندههای منطقهای و موشکی میداند.
عملی کردن چنین راهبردی، در وهله نخست سبک خاصی از رفع تحریم و بالتبع، اجرای آن به عنوان بخشی از هر توافق را میطلبید. از منظر نظام حاکمیتی آمریکا چنانچه تحریمها به طور کامل علیه ایران رفع میشد جمهوری اسلامی ایران از مذاکره در پروندههای دیگر بینیاز میشد و این به معنی ناتمام ماندن راهبرد کلان گنجاندهشده در دل برجام بود.
لذا، برای طرف غربی این ضرورت وجود داشت که اولاً ساختار تحریمها دستنخورده باقی بماند و ثانیاً بعد از اجرای توافق هم تعلیق موقت تحریمها نباید به گونهای میبود که باعث انتفاع اقتصادی کامل ایران شود، چرا که ورود پول زیاد به اقتصاد ایران هم میتوانست قدرت ایران در زمینههای موشکی و منطقهای را چنان بالا ببرد که باز هم ایران را از مذاکرات بعدی بینیاز کند و یا دستکم دستش را در گفتوگوهای برنامهریزیشده بعدی به شدت بالا ببرد.
اکنون در پرتو تجربههای مختلف به دست آمده از حوادث پیرامون برجام در 6 سال گذشته این استدلال متقن به نظر میرسد که روالی که هیأت حاکمه آمریکا و به موازات آنها کشورهای غربی در تعلیق موقت تحریمها در دستور کار داشتند ایجاد «شیرینیهای آدامسی» برای ایران از تجربه رفع تحریمها بود: یعنی ایجاد تجربههای خوشایندی که کوتاهموقت و گذرا است اما بعد از بین رفتن، طرف مقابل را به جستجوی دوباره آن شرطی میکند.
به عبارت دیگر، طرفهای غربی به دنبال آن بودند که رفع تحریمها به شیرینیهای زودگذری مانند آزادسازی بخش اندکی از داراییهای ایران و یا خرید چند هواپیما محدود شود اما هر گاه سخن از دلیل عدول غربیها از گشایش در مراودات بانکی یا تسهیل روابط تجاری با ایران به میان میآمد، مسئله به سیاستهای موشکی و منطقهای ایران گره زده میشد تا راه برای اجرای برجامهای 2 و 3 باز شود.
نتیجه این تفاوت در راهبردها و نگاه به مقوله تحریمها میان دو طرف این بود که طرفهای غربی در طول 6 سال گذشته توانستند به بهانههای مختلف از محقق کردن مزایای اقتصادی برای ایران شانه خالی کنند و دولت ایران در هدفش برای محقق کردن «رفع تحریمها» عملاً ناکام بماند، ضمن آنکه این رویکرد موجب شده بود ایران هیچگاه دست برتر را در مذاکرات در اختیار نداشته باشد.
در دور جدید مذاکرات رفع تحریمها که در وین جاری است، رویکرد دولت ایران به طور اساسی تغییر کرده و هدف از اولویت دادن به «رفع تحریمها» به سمت «خنثیسازی تحریمها» تغییر پیدا کرده، در عین حال که رفع تحریمها هم هنوز در دستور کار قرار دارد. دولت سیزدهم در مدتی که از حضورش در قدرت میگذرد تلاش کرده برای هر مسئله سیاست خارجی یک پیوست اقتصادی تعریف کند و نمونه آن تلاش دولت برای عضویت در سازمانهای بینالمللی مانند سازمان شانگهای و تکمیل روند عضویت در اتحادیه اوراسیا و شکلدهی پیوندها و پیمانهای دوجانبه یا چندجانبه اقتصادی در قالب سیاست خارجی است.
افزایش فروش نفت در ماههای اخیر با وجود تحریمهای نفتی و تلاش آمریکا برای کاهش فروش نفت ایران نیز نشان داده که ایران تسلط خوبی بر راههای دور زدن تحریم پیدا کرده است. پایگاه بلومبرگ روز گذشته گزارش داده بود چین واردات نفت خام از ایران و ونزوئلا را در سال 2021 افزایش داده است.
از طرف دیگر، «محمد حسینی»، معاون رئیسجمهور ایران چند روز پیش گفت که از اسفندماه 1400 یعنی کمتر از دو ماه دیگر فروش نفت ایران به میزان قبل از تحریمهای دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ میرسد. او گفته است «فروش نفت و منابع ارزی اینک بهتر شده و کارها در حال رونق گرفتن است».
چنین شرایطی موجب شده مذاکرهکنندگان ایران دست برتر را در مذاکرات در اختیار داشته باشند و در جهت رفع واقعی و پایدار تحریمها حرکت کنند.































