emamian
دشمن شناسی صهيونيزم با تكيه بر انديشههای سياسی امام خمينی «ره»
ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان یادداشتی با عنوان دشمن شناسي صهيونيزم با تكيه بر انديشههاي سياسي امام خميني «ره» دارد که در ادامه می آید:
اولين گام در اين مسير، پاسخ به اين پرسش اساسي است كه از ديد امام خميني، عمدهترين جريان خطرآفرين براي اسلام و مسلمين – و بلكه جهان بشريت- كدام است؟
حضرت امام از آغاز علني شدن قيام خويش در سال 1341 شمسي، طي نطقي مبسوط، در اينباره فرمود:
«حالا كه خطر وارد شده است، و آن خطر يهود است... آقايان بدانند كه خطر امروز به اسلام كمتر از خطر حكومتهاي متكبر اوليه و صدر اسلام «بنياميه» نيست.»
فيلسوف و متفكر عاليقدر، علامهي شهيد «مرتضي مطهري(ره)»اين شاگرد شايستهی امام خميني دربارهي اين خطر جهاني فرمود:
«اگر پيغمبر اسلام زنده بود، امروز چه ميكرد؟ دربارهي چه مسئلهاي ميانديشيد؟ والله، والله قسم ميخورم كه پيغمبر اكرم (ص)، در قبر مقدسش، امروز از دست يهود ميلرزد... والله قضيهاي كه دل پيغمبر اكرم را خون كرده است، اين قضيه اشغال فلسطين است.»
حضرت امام پرچم مبارزه با برنامهها، اهداف، و عملكرد جنايتبار صهيونيسم جهاني را كه در چند محور ذيل قابل تلخيص است، در دستان مبارك خويش گرفته بود:
مسألهي قدس
حضرت امام در تمام دوران مبارزات خويش، مسلمانان را تشويق ميكرد كه براي آزادي قدس و فلسطين و محو رژيم نامشروع صهيونيستي بكوشند:
«از مصيبتهاي بزرگ مسلمين، قضيهي اسرائيل تجاوزكار است. ما ميگوييم: اسرائيل بايد از صفحهي روزگار محو شود و بيتالمقدس مال مسلمين و قبلهي اول مسلين است.»
نبايد فراموش كرد كه توطئهي اشغال فلسطين و ايجاد «اسرائيل» در قلب جهان اسلام، سرفصل توسعهطلبي گستردهاي است كه متأسفانه هنوز ملتهاي مسلمان از عمق و گسترهي آن، آگاهي كافي نيافتهاند.
حضرت امام، به خصوص رهبران و انديشمندان امت را به مبارزه براي نابودي دشمن مشترك اسلام، يعني رژيم غاصب صهيونيستي وآزادي سرزمين فلسطين دعوت مينمود:
«بيش از بيست سال است كه فرياد كردهايم كه اجتماع كنيد و اين غدهي سرطاني را از بين مسلمين بيرون كنيد. «بيتالمقدس» را از او بگيريد؛ كشورهاي اسلامي را از اين غدهي سرطاني آزاد كنيد.»
سلطهي يهود بر ايران شاهنشاهي
سلطهي روزافزون يهوديان و دستپروردهگان آنها به ايران شاهنشاهي- كه روابط عميق سران پهلوي با رژيم صهيونيستي، از آن حكايت ميكرد- يكي از انگيزههاي قيام حضرت امام خميني در برابر حاكميت پهلوي بود:
«اين جانب كراراً خطر اسرائيل و عمال آن را- كه در رأس آنها، شاه ايران است- گوشزد كردهام. ملت اسلام تا اين جرثومهي فساد را از بن نكنند، روي خوش نميبينند، روي آزادي نخواهد ديد. از خداوند متعال، نصرت مسلمين را خواستارم.»
براساس مدارك موجود، يهوديها و مأمورانشان سِمَتهاي حساس كشور را بر عهده داشتند و در جنبههاي گوناگون، امور را در جهت برنامهها و اهداف خود سوق ميدادند.
به عبارتي، آنان طرح و برنامهريز حكومت پهلوي نيز بودند. در حقيقت، محمدرضا پهلوي، به عنوان سركردهي مأموران اسرائيل، ايران شاهنشاهي را پايگاه نظامي و جاسوسي صهيونيسم جهاني ساخته بود. در اين ميان، حضرت امام كه به حقانيت مبارزهاش يقين كامل داشت، لحظهاي از حركت پيامبر گونهاش باز نايستاد:
«امروز به من اطلاع دادند كه بعضي اهل منبر را بردهاند در سازمان امنيت و گفتهاند: شما با سه چيز كار نداشته باشيد، ديگر هر چيز ميخواهيد بگوييد. يكي شاه را كار نداشته باشيد، يكي هم اسرائيل را كار نداشته باشيد، يكي هم نگوييد دين در خطر است. اين سهتا امر را كار نداشته باشيد؛ هر چه ميخواهيد بگوييد. خوب؛ اگر اين سهتا امر را كنار بگذاريم،؛ ديگر چه بگوييم؟ ما هرچه گرفتاري داريم، از اين سهتاست، تمام گرفتاريهاي ما. اسرائيل مملكت را به باد ميدهد. اسرائيل سلطنت را ميبرد، عمال اسرائيلي، آقا! اسرائيل دوست اعلاحضرت است؟ يك چيزهايي، يك حقايقي در كار است.... ميگويند از شاه و اسرائيل حرف نزنيد. رابطهي بين شاه و اسرائيل چيست؟
شايد به نظر سازمان امنيت، شاه يهودي باشد. اين كه ادعاي اسلام ميكند و ميگويد: من مسلمانم و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شايد سري در كار باشد...»
«تأثرات ما زياد است. نه اين كه امروز «عاشورا» است و زياد است- آن هم بايد باشد- لكن اين چيزي كه براي اين ملت دارد پيش ميآيد، اين چيزي كه در شُرُف تكوين است، از آن ما تأثرمان زياد است؛ ميترسيم. روابط ما بين شاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت ميگويد: از اسرائيل حرف نزنيد! ميگويد: از اسرائيل حرف نزنيد! از شاه هم حرف نزنيد! اين دوتا تناسبشان چيست؟ مگر شاه اسرائيلي است؟ به نظر سازمان امنيت شاه يهودي است؟»
در اينجا لازم است تا به پارهاي از اسناد تاريخي اشاره كنيم. طبق مدارك موجود در دوران حساس مشروطه تا كودتاي رضاخان، رئيسالوزراهاي (نخستوزيرهاي) دولتهاي مختلف از مأموران شبكهي جهاني يهود- و به عبارت دقيقتر، سازمان جهاني «فراماسونري»- بودند. اين عده، هم از لحاظ فكري و هم از جنبهي تشكيلاتي، موظف به فرمان برداري از كارفرمايان خود بودند و در اجراي برنامههاي سياسي، اقتصادي، و فرهنگي آنها از هيچ تلاشي فروگذار نكردند. صرفنظر از شخصيتهاي مورد اشاره، وزرا و صاحب منصبان ديگري نيز داراي چنين ماهيّت و وابستهگيهايي بودند كه تشريح عملكرد خائنانهي آنان از عهدهي اين نوشتار خارج است. اينك به بررسي ماهيت دو تن از اين گونه افراد، به طور گذرا ميپردازيم.
«محمدعلي فروغي» از خانوادهاي يهودي بود، جالب توجه است كه هم سلطنت رضا خان و هم سلطنت پسرش محمدرضا با نخستوزير فروغي شروع شد. او علاوه بر عهدهداري مأموريتهاي خارجي، جمعاً پنج بار وزير امور خارجه، چهاربار وزير دارائي، سه بار وزير عدليه، چهار بار وزير جنگ، يك بار وزير اقتصاد ملي، و يك بار وزير دربار بود.
«امير عباس هويدا» از نخستوزيران معروف دوران سلطنت محمدرضا پهلوي به شمار ميرفت. او از نوادهگان «ميرزا يعقوب» يهودي و از بهائيان مشهور و عضو بلند پايهي فراماسونري ايران بود. وي از بهمن 1343 تا مرداد 1356، حدود سيزدهسال سمت نخستوزيري را بر عهده داشت و در ميداني به پهنهي ايران زمين، يكه تازي ميكرد و امام خميني لحظهاي در مبارزه با امثال فروغي و هويدا، سستي نورزيد:
«تأسف بالاتر، تسلط اسرائيل و عمّال اسرائيل است بر بسياري از شئون حساس مملكت و قبضه نمودن اقتصاديات آن، به كمك دولت و عمال دستگاه جبار.»
«ذخاير ما اين جوانها هستند. جوانهاي ما را دارند اغفال ميكنند؛ دارند به آنها تزريق ميكنند كه هر بدبختي شما داريد از اسلام است.»
امام خميني ضمن نكوهيدن فسادگريهاي شاه و يهوديها در ايران، سكوت برخي از روحانيون و طلاب را به باد انتقاد گرفت و از آنها خواست كه دستكم با نوشتن يك نامه اعتراضآميز، با اين فسادگريها مقابله كنند:
«اگر علماي ايران دستهجمعي اعتراض كنند، همهشان را ميگيرند؟ همهي علماي ايران را ميگيرند و اعدام ميكنند يا تبعيد ميكنند؟ اگر از تمام مملكت ايران، علماي ايران- كه اقلاً 150/000 نفر معمّم در ايران دارد و آن همه مُلا و مرجع و حجتالاسلام و آيتا... دارد- اگر اين اعتراض بكنند و اين مهر سكوت آنها امضا حساب ميشود- اين مهر را بردارند، سكوت را بردارند، همهي آنها را از بين ببرند، اولش خوب بود مرا از بين ببرند. نبردند از بين؛ صلاحشان نميدانند. اي كاش صلاحشان بود! من ميخواهم چه كنم اين زندگي را؟ مرگ بر اين زندگي من!»
استراتژي ايجاد «اسرائيل بزرگ»
يكي ديگر از اهداف حضرت امام خمينی (ره) در جريان مبارزه با خطر يهود، مقابله با استراتژي توسعهطلبانهي اين غدهی سرطانی در منطقه و جهان اسلام بود كه از آن، با عنوان «ايجاد اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات» ياد می شود:
«ما مكرّر گفتهايم كه اسرائيل، اين جرثومهي فساد، به قدس و بيتالمقدس اكتفا نخواهد كرد؛ و اگر مهلت داده شود، تمام دول اسلامی در معرض خطر است.»
استراتژي «اشغال سرزمينهاي زرخيز خاورميانه» رؤياي ديرينهاي است كه سران امروز نيز با گستاخي بدان اصرار ميورزند.
حضرت امام، سهلانگاري و نابخردي برخي از سران كشورهاي اسلامي در قبال استراتژي توسعهطلبانه صهيونيسم را از مشكلات بزرگ جهان اسلام دانسته، فرمودند:
«از اول گفته است كه «اسرائيل بزرگ» بايد تحقق پيدا بكند؛ بايد فلسطين به كلي از بين برود؛ تمام جاهايي كه دست اسرائيل است، اينها لاينفك از اسرائيل است، اسرائيل بزرگ يعني «از نيل تا فرات» يعني تمام منطقهاي كه عربنشين است. حجاز هم جزء اين بايد باشد؛ مصر هم جزء اين است. و اينها (سران عرب) نشستهاند آنجا، دارند تماشا ميكنند، عدهي كثيرشان هم همراهي ميكنند و اسرائيل را ميخواهند بشناسند و امثال ذلك اينها يك مصيبتهايي است كه در قرن ما واقع شده است. و معالأسف، مسلمين يعني حكومتهاي اسلامي، بيتفاوت هستند. و آنها نميگذارند كه كشورهاي خودشان، مردم عاديشان، راجع به اينها صحبت بكنند.»
سيطرهی جهاني يهود
از ديگر محورهاي مبارزات حماسي حضرت امام(ره)، افشاي طرحها و توطئههای يهود براي يافتن نفوذ و سيطرهی جهاني بود:
«من نزديك بيستسال است كه خطر صهيونيسم بينالملل را گوشزد نمودهام و امروز خطر آن را براي تمامي انقلاب اصيل اسلامي ايران، نه تنها كمتر از گذشته نميدانم، كه امروز، اين زالوهاي جهان خوار با فنون مختلف براي شكست مستعضفان جهان قيام و اقدام نمودهاند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسههاي خطرناك، با شجاعت و آگاهي ايستادگي نمايند.»
در اين بخش از مقال، نخست بايد ميزان عمق و گستردهگي خطر صهيونيسم را دريافت و دانست كه چرا حضرت امام بر آن بود كه يهود و صهيونيسم جهاني بيشاز هر جريان يا پديدهاي براي جهانيان خطرناك است. آنگاه، بايد ديد كه چرا در اكثر بيانات و پيامهاي حضرت امام، آمريكا و قدرتهاي بزرگ جهان در رديف يهود و صهيونيسم جهاني جاي گرفتهاند.
طبق مدارك معتبر، در كشورهاي آمريكايي و اروپايي قدرت و صنعت، ابزارها و اهرمهاي كليدي يا در دست اقليتي يهودي قرار دارند و يا در قبضهي نهادها و شبكههاي وابسته به يهودند. البته از ديد بعضي روشنفكران و فرنگرفتهگان، موارد مزبور در رديف «فرضيههاي توطئه» جاي دارند؛ اما با مراجعه به اسناد و مدارك روشن، ميتوان به نتيجهاي متقن دست يافت.
در جهان امروز، كم نيستند سازمانها و محافل و احزاب و گروههايي كه با پوششهاي گوناگون و گاه با شعارهاي خيرخواهانه در راستاي اهداف يهود ميكوشند. سازمانها و محافل رسمي بينالمللي، هم چون سازمان ملل و شوراي امنيت، كميسيون حقوق بشر، بانك جهاني، يونسكو، و صندوق بينالمللي پول، از نفوذ اين جماعت مصون نيستند. بهعلاوه برخي بنيادها و مجامع قدرتمند پنهان يا نيمه پنهان نيز هستند كه عمدتاً زير سلطهي يهوديها قرار دارند. گرچه اين مجامع براي عموم چندان شناخته شده نيستند، اما در سرنوشت بسياري از ملتهاي جهان تأثير اساسي دارند.
در دوران معاصر، تصميمات اين مجامع مستقر در مناطق و اماكن مخفي جهان – از قصر «لاكسنبورگ» در نزديك «وين» گرفته تا «كاخ فرهنگستان بروكسل»؛ از سالن محرمانهي «فيكسينگ» در لندن تا «پاگواش» كانادا و از مقر دفتر «كميسيون سه جانبه» در ساختمان «بنياد كارنگي». كنار دفتر سازمان ملل متحد در واشنگتن تا شعبههاي آن در توكيو و پاريس- به منظور پايهگذاري «سلطنت جهاني يهود»، بسيار اساسيتر و مهمتر از تصميمات رؤساي دولتهاي رسمي جهان است.
بر اين اساس، سياستمدار مشهور يهودي و نخستوزير پيشين بريتانيا، «بنيامين ديزرائيلي»، سخن به گزاف نگفته است:
«كساني كه بر جهان حكومت ميكنند، بسيار متفاوت از شخصيتهاي مشهوري هستند كه افراد بيخبر از پشت صحنه، تصور ميكنند.»
همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، در مراكز سياسي و تصميمگيري جهان، بهويژه در دولتهاي مقتدر آمريكايي و اروپايي، يهوديها و ماسونيها، سمتهاي حساس را بر عهده دارند يا از پشت پرده امور را هدايت ميكنند. براي ارائهي تصويري روشن، ميتوان به ساختار سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي- اطلاعاتي آمريكا اشاره نمود. طبق اسناد غربي، در آمريكاي امروز، صهيونيستها، ايالات و شهرهاي بزرگ و بازارهاي عمده را در دست دارند؛ دو مجلس سنا و كنگره را به ميل خود اداره ميكنند؛ و مراكز بزرگ سينمايي مانند «هاليوود»، خبرگزاريهايي همچون «آسوشيتدپرس» و «يونايتدپرس». مطبوعات و راديو و تلويزيون، و بانكها و مؤسسات بزرگ بانكي و مالي را در چنگ دارند. به اعتراف نويسندگان غربي، اكثر شهروندان آمريكايي همان نظرگاهي را نسبت به جهان دارند كه از طريق وسايل ارتباط جمعي صهيونيستي آمريكا تبليغ ميشود.
در هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه قدرت و نفوذ اصلي از آن يهوديهاست. اين واقعيت، حداقل پس از جنگ جهاني دوم، كاملاً آشكار شده است. از دوران رياست جمهوري «ترومن» تا امروز، تسلط صهيونيسم بر كاخ سفيد و ديگر مراكز سياستگذاري آمريكا سايه گسترده است. اين، حقيقتي است كه حضرت امام، بيشتر و پيشتر از هر كسي، آن را بيان كرده است:
«آمريكا دشمن شمارهي يك مردم محروم و مستضعف جهان است. آمريكا براي سيطرهي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي خويش بر جهان زير سلطه، از هيچ جنايتي خودداري نمينمايد. او مردم جهان را با تبليغات وسيعش- كه به وسيله صهيونيزم بينالملل سازماندهي ميگردد- استثمار مينمايد.»
خطر تأثير تبليغات شبكهها و مراكز تبليغي و خبري آمريكا بر ذهن و ديدگاه جوامع، از نكات قابل توجهي است كه هيچگاه از ديد حضرت امام پنهان نماند:
«در بين ما هست، در بين شما هم هست افرادي كه همان مسائلي را كه آنها ميخواهند – همان مسائلي كه در غرب گفته ميشود- آنها در بين جامعهي خودشان تبليغ ميكنند و ميگويند؛ همانطوري كه مطبوعات آمريكا، مطبوعاتي كه تحتنظر مستقيم صهيونيسم هستند ... مينويسند.»
اگرچه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بساط صهيونيستها از اين كشور برچيده گشته و سلطهي آنها در اين آب و خاك پايان يافته است، ليكن محافل قدرتمند يهودي-صهيونيستي جهان، يك لحظه در دشمني و توطئةگري بر ضد ملت مسلمان و انقلابي ما كوتاهي نكردهاند و انواع دسايس را براي انهدام پايههاي نظام نوپاي اسلامي به كار بستهاند. ايجاد آشوب در گوشه و كنار مملكت، طراحي توطئهي كودتا و براندازي، محاصرهي اقتصادي، فتنهانگيزي فرهنگي، و برافروختن آتش جنگ تحميلي از جملهي اين دسايس بودهاند. در مقابل، حضرت امام با بيداري و هوشياري، به مبارزات و افشاگريهاي خود بر ضد آمريكا و صهيونيستها ادامه ميدادند و پرده از فتنهها و دسايس شيطاني آنها برميداشتند:
«ما امروز فكر بكنيم در دنيا چه خبر است؛ تكليف ما در مقابل دنيا چه چيز است. همين جنگ تحميلي را درست كردند [تا] نقشهاي كه صهيونيستها دارند عملي بشود: از يك طرف نگذارند اسلام تحقق پيدا كند. اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند- و قهراً در ممالك ديگر هم خواهد رفت و رفته است هم- آن وقت، آن بساط آنها، بساط صهيونيستها، برچيده ميشود.»
«من همانگونه كه بارها در سالهای گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار دادهام، مجدداً خطر فراگیری غدهی چركین و سرطانی صهیونیسم را در كالبد كشورهای اسلامی گوشزد میكنم و حمایت بیدریغ خود و ملت و مسئولین ایران را از تمامی مبارزات اسلامی ملتها و جوانان غیور و مسلمانان، در راه آزادی قدس اعلام مینمایم.»
«این جانب به برادران اسلامی در همهی كشورها، خصوصاً برادران عرب و ملت عظیم عرب كه پیشتازان اسلامند، خطر عظیم اجانب، خصوصاً صهیونیسم، را كراراً اعلام كردهام. لازم است در شهر رمضان كه ماه اجتماعات اسلامی است، مؤمنین در مجامع عمومی، پرده از توطئههای این غول جهانخوار برداشته و خطرات این دشمن انسانیت را بر ملا كنند.»
حضرت امام پس از تبیین رسالت نهضت جهانی اسلام و تكلیف مسلمانان آزاده و انقلابی، فرمودند:
«ما درصدد خشكاندن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و كمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را كه به این سه پایه استوار گردیدهاند، نابود كنیم و نظام اسلام رسولالله (ص) را در جهان استكبار ترویج نماییم و دیر یا زود، ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود. من خودم و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضهی دفاع از مسلمانان آماده نمودهام ودر انتظار فوز عظیم شهادتم. قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمینی یكه و تنها هم بماند، به راه خود- كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شركت و بتپرستی است- ادامه میدهد.»
سخن آخر
در بخش پایانی این مقاله، باید یادآوری كنیم كه نه فقط از دیدگاه ما، بلكه به اعتراف نظریهپردازان دشمن نیز تلاش مستمر امام خمینی (ره) در مسیر مبارزه با خطر یهود، منطبق با سیرهی حسین بن علی (ع) و ملهم از حماسهی كربلا بوده است كه در این بخش به دو مورد از آن اشاره و اكتفا میكنیم:
«مارتین كرامر»، یكی از مسئولان و اعضای فعال كنفرانس بینالمللی «تشیع و مقاومت، انقلاب»- كه در سال 1363 ش (دسامبر 1983 م) در «مركز مطالعات استراتژیك دایان» وابسته به «دانشگاه تلآویو» برگزار شد- نوشته است:
«حملهی رژیم پهلوی به آداب و رسوم مذهبی، واكنشهایی را سبب شد و بعضی از علمای ایران، نمایندهی این واكنشها بودند كه برجستهترین آنها، آیتالله روح الله خمینی بود. سیاسی كردن مراسم سالیانهی عاشورا، یا همان فاجعهی كربلا، یكی از نمونههای بارز [همین واكنشها] بود. [امام] خمینی با تأكید بر اعتقاد دینی كه حسین (ع) آگاهانه به استقبال مرگ شتافت، حتی نوعی شهادت عمدی را مشروع میشمارد. اسطورهی حسین در كربلا[...] كه الهامبخش انقلاب شد، اكنون نیز هدف سیاستهای دفاعی و ... ایران قرار گرفته است.»
«مانگول بیات» دیگر شركت كننده در این كنفرانس صهیونیستی، نوشته است:
«اگر فردی قصد دارد انقلاب ایران را بفهمد، باید [امام] خمینی را به عنوان بخشی از یك حركت تاریخی بزرگتر و گستردهتر مطالعه كند.»
و به همین خاطر است كه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرمودند: این انقلاب بدون نام امام خمینی (ره) شناخته شده نیست.
ویژگی های عبادت امیر مؤمنان علیه السلام
از برترین امتیازات امیرمؤمنان علیه السلام که تمام صفات برتر او به نحوی از آن سرچشمه می گیرد، عبادت و بندگی اوست. او عابد شب و شیر دلاور روز بود که هرگز از عبادت و بندگی خدا خسته نشد. او در مرکز عبادت، یعنی کعبه به دنیا آمد و در حال نماز، در محراب عبادت مجروح گشت و با آن جراحت به شهادت رسید.
و در حال شهادت نیز جملات نماز را بر زبان داشت که «ماتَ عَلِیٌّ وَ الصَّلوةُ بَیْنَ شَفَتَیْهِ؛ علی از دنیا رفت در حالی که نماز بین دو لبش بود.» با این حال، علی علیه السلام اهل سیاست و حکومت، مَرد رَزْم و جهاد، و اهل اجتماع و مردم داری بود. این گونه نبود که عبادت، او را از مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی باز دارد. عبادت او با همه امور زندگی پیوند داشت، بر عکس عده ای که در طول تاریخ اهل عبادت و ریاضت بوده اند، ولی بریده از اجتماع و زندگی و خانواده به سر می بردند.
ضروری می نماید که نگاهی به ویژگیهای عبادت مولا داشته باشیم تا راهنمایی باشد برای جامعه اسلامی، مخصوصا تشیع و آنهایی که می خواهند عبادت را همراه با مسئولیتهای دیگر داشته باشند.
الف. اهمیت عبادت و بندگی از دیدگاه علی علیه السلام
در فرهنگ قرآن و روایات، عبادت از اهمیت والایی برخوردار است تا آنجا که هدف خلقت انسان و جن عبادت و بندگی دانسته شده است.(1) در روایات، از جمله کلمات امیر عابدان، علی علیه السلام تعبیرات زیبایی درباره عبادت آمده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. محبوب خدا: امام علی علیه السلام فرمود: «اِذا اَحَبَّ اللّهُ عَبْدا اَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبادَةِ؛(2) هر گاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، خوب عبادت کردن را به او الهام می کند.»
2. قرب الهی: امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «ما تَقَرَّبَ مُتَقَرِّبٌ بِمِثْلِ عِبادَةِ اللّه؛(3) نزدیک نشده است نزدیک شونده ای [به خداوند متعال] به [وسیله ای] مانند عبادت خداوند.»
3. فضیلت بزرگان: بزرگی به مال و حسب و نسب نیست، بلکه «فَضیلَةُ السّادَةِ حُسْنُ الْعِبادَةِ؛(4)برتری سروران (و بزرگان) نیکو عبادت نمودن است.»
5. حُرّ واقعی: آزاد واقعی کسی است که از بند هوس رسته و به بندگی مولای حقیقی در آمده است. امام علی علیه السلام فرمود: «مَنْ قامَ بِشَرائِطِ الْعُبُودیَّةِ اُهِّلَ لِلْعِتْقِ؛(5)هر کس به شرائط بندگی قیام کند، اهلیّت (و سزاواری) آزادگی یافته است.»
ب. ویژگیهای عبادت علی علیه السلام
جامعیّت اوصاف علی علیه السلام در جامعیّت عبادت او نهفته است. اگر آن حضرت تمامی آنچه را که خوبان عالم دارند، داراست، بخاطر آن است که عبادت او تمام اوصاف بایسته و شایسته عبادات را در خود فراهم آورده و برخوردار است که به نمونه هایی اشاره می شود.
1. عبادت آگاهانه
از مهم ترین ویژگی یک عبادت برتر این است که عابد آن آگاه به معبود و آگاه به مسئولیت خویش و زمان خود باشد وگرنه، نه تنها ثمربخش نخواهد بود که خطرساز و انحراف آور است.
علی علیه السلام این حقیقت را با زبانها و بیانهای مختلفی گوشزد و بیان می نمود، گاه می فرمود:
«اَلْمُتَعَبِّدُ عَلی غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمارِ الطّاحُونَةِ یَدُورُ وَ لا یَبْرَحُ وَ رَکْعَتانِ مِنْ عالِمٍ خَیْرٌ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً مِنْ جاهِلٍ لاَِنَّ الْعالِمَ تَأْتیهِ الْفِتْنَةُ فَیَخْرُجُ مِنْها بِعِلْمِهِ وَ تَأْتِی الْجاهِلَ فَتَنْسِفُهُ نَسْفا وَ قَلیلُ الْعَمَلِ مَعَ کَثیرِ الْعِلْمِ خَیْرٌ مِنْ کَثیر الْعَمَلِ مَعَ قَلیلِ العِلْمِ وَ الشَّکِّ وَ الشُّبْهَةِ؛(6) پرستشگر نادان همچون خرِ آسیاب است که به گرد خود می گردد و گامی به پیش نمی رود. و دو رکعت (نماز) از شخص عالم برتر از هفتاد رکعت نماز نادان است؛ زیرا عالم وقتی گرفتار فتنه شود، با علم خود از آن بیرون می آید، ولی جاهل وقتی دچار فتنه گردد، غرق شود. و عمل اندک با علم زیاد بهتر از عمل بسیار با علم اندک همراه با شک و تردید می باشد.»
و گاهی آن حضرت اعلام خطر می کرد که «مَنْ عَبَدَ اللّهَ بِغَیْرِ عِلْمٍ کَفَرَ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُ؛(7) هر کس بدون آگاهی و معرفت خدا را عبادت کند، از جایی که خود نمی داند سر از کفر در می آورد.» مصداق بارز این حدیث در تاریخ اسلام، خوارج است که با آن همه عبادت بر علیه امام زمان خویش قیام کردند. اگر هم جاهلی به چنان خطری دچار نشود، لااقل بهره کافی از عبادت نمی برد؛ چنان که علی علیه السلام فرمود: «لا خَیْرَ فی عِبادَةٍ لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ؛(8) عبادتی که آگاهانه نباشد، خیری در آن نیست.»
و گاه دردمندانه سفارش می فرمود: «سَکِّنُوا فی اَنْفُسِکُمْ مَعْرِفَةَ ما تَعْبُدُونَ حَتّی یَنْفَعَکُمْ ما تُحَرِّکُونَ مِنَ الْجَوارِحِ بِعِبادَةِ مَنْ تَعْرِفُون؛(9) معرفت و شناخت آن کس را که می پرستید، در جان خود جای دهید تا حرکتهای بدنی که برای عبادت معبود شناخته شده خویش تحمل می کنید، شما را سود رساند.»
و عبادت آن حضرت در اوج عرفان و آگاهی بود. ذِعْلِب عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! آیا پروردگارت را دیده ای؟ آن حضرت فرمود: «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیْفَ رَاَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الاَْبْصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ؛(10) من پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم. عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! او را چگونه دیدی؟ فرمود: ای ذعلب! وای بر تو! دیده های ظاهر او را نتواند دید، ولی دیده های دل به وسیله حقایق ایمان او را مشاهده می کنند.»
2. عبادت عاشقانه
| ز بارگاه قدس حق یک نفس او کنار نیست | علی است عاشق خدا بندگیش شعار نیست |
وقتی معرفت و شناخت به معبود اصلی به حد اعلای خود رسید، به دنبال آن عشق و محبت آشکار می شود.
بار دگر نکو ترش بینم از آنکه دیده ام
| نقش جمال یار را تا که بدل کشیده ام | یکسره مهر این و آن از دل خود بریده ام |
| هر نظری که بگذرد جلوه رویش از نظر |
(11)
را عبادت می کنم.»
در روایت دیگری، عبادت را به سه گونه تقسیم نموده: عبادت بردگان که ناشی از ترس است، و عبادت تاجران که برای رسیدن به بهشت است، و عبادت آزادمردان، و آن گاه می فرماید: «وَ قَوْمٌ عَبَدْوا اللّهَ حُبّا لَهُ فَتِلْکَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِیَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ؛(12) و گروهی خدا را به خاطر دوستی (و عشق) او می پرستند، پس این گونه عبادت، عبادت آزادمردان است و برترین عبادت هم همین است.» و در جای دیگر فرمود: «لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللّهُ علی مَعْصِیَتِهِ لَکانَ یَجِبُ اَنْ لا یُعْصی شُکْرا لِنِعْمَتِهِ؛(13)اگر [فرضا] خداوند کیفری برای معصیت خود معیّن نکرده بود، سپاس گزاری از نعمتش ایجاب می کرد که از فرمانش سرپیچی نشود.»
3. عبادت خاشعانه
نماز یکی از مهم ترین عبادات است و از ویژگیهای مهم یک نماز مطلوب این است که انسان در حال نماز، خضوع و خشوع داشته باشد. هم اعضا و اندام در خدمت نماز باشد و هم دل در گرو خداوند. قرآن کریم درباره مؤمنان می فرماید: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ اَلَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛(14) «به راستی که ایمان آورندگان رستگار شدند؛ همانان که در نماز خود [فروتن و [خاشع اند.»
علی علیه السلام بر این ویژگی نیز تأکید دارد و به دیگران سفارش می فرماید که «لِیَخْشَعِ الرَّجُلُ فی صَلاتِهِ، فَاِنَّهُ مَنْ خَشَعَ قَلْبُهُ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ خَشَعَتْ جَوارِحُهُ فَلا یَعْبَثُ بِشَی ءٍ؛(15) آدمی باید در نمازش خشوع داشته باشد؛ زیرا کسی که قلبش برای خدای عزیز و جلیل خاشع شد، همه اعضا و اندامش نیز خاشع گردد. پس با چیزی سرگرم و مشغول نمی شود.»
در جای دیگر به کمیل چنین سفارش نمود: «یا کُمیْلُ لَیْسَ الشَّأْنُ اَنْ تُصَلِّیَ وَ تَصُومَ وَ تَتَصَدَّقَ اِنَّمَا الشَّأْنُ أَنْ تَکُونَ الصَّلاةُ فُعِلَتْ بِقَلْبٍ نَقِیٍّ وَ عَمَلٍ عِنْدَ اللّهِ مَرْضِیٍّ وَ خُشُوعٍ سَوِیٍّ، وَ اِبْقاءٍ لِلْجِدِّ فیها؛(16) ای کمیل! مقام این نیست که نماز گذاری و روزه بگیری و صدقه دهی، مقام آن است که نماز همراه قلب پاک انجام شود و مورد پسند الهی بوده، همراه با خشوع متعادل، و دوام جدیت باشد.»
و علی علیه السلام خود چنان عبادتی داشت. شاهدش عبادتهای شبانه اوست که هر شب بر اثر درک عظمت خدا و خوف از او غش می کرد.
4. عبادت خالصانه
آن گاه که معرفت و عشق وجود انسان را فرا گرفت، بوی شرک و ریا نیز از انسان دور می شود و عبادت رنگ خلوص به خود خواهد گرفت. علی علیه السلام عبادت خالصانه را این گونه توصیف می کند: «اَلْعِبادَةُ الْخالِصَةُ اَنْ لا یَرْجُو الرَّجُلُ اِلاّ رَبَّهُ وَ لا یَخافُ اِلاّ ذَنْبَهُ؛(17) عبادت خالص آن است که آدمی فقط به پروردگارش امید داشته باشد و جز از گناهش نترسد.»
از آنجا که یقین و باور علی علیه السلام در بالاترین قله معرفت قرار دارد، اخلاص او نیز چنین است؛ چرا که خود فرمود: «سَبَبُ الاِْخْلاصِ اَلْیَقینُ؛(18) سبب و علّت اخلاص ورزیدن، باور است.»
و در جای دیگر فرمود: «ثَمَرةُ الْعِلْمِ اِخْلاصُ الْعَمَلِ؛(19) میوه علم و دانش، خالص نمودن عمل است.»
5. عبادت مستمر
علی علیه السلام می فرماید: «دَوامُ الْعِبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ وَ السَّعادَةِ وَ دَوامُ الشُّکْرِ عُنْوانُ دَرْکِ الزِّیادَةِ؛(20) عبادت دائمی دلیل پیروزی و نیک بختی است و سپاس گذاری همیشگی، نشانه دریافت فزونی [نعمت [می باشد.»
و فرمود: «قَلیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ اَرْجی مِنْ کَثیرٍ مَمْلُولٍ مِنْه؛(21) [عمل[ اندکی که به آن ادامه می دهی، امید [سُود دهی] به آن بیشتر از کار بسیاری است که ملال آور [و غیر دائمی] است.»
6. میانه روی در عبادت
نکته دیگری که مولا علی علیه السلام به آن توجه دارد، اقتصاد و میانه روی در عبادات است؛ یعنی انسان به قدری که توان دارد و حال و نشاط او را یاری می کند، به عبادت بپردازد و از افراط و تفریط پرهیز نماید.
| رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود | رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود |
در بخشی از وصیت نامه آن حضرت به فرزندش می خوانیم: «وَ اقْتَصِدْ فی عِبادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فیها بِالاْءَمْرِ الدّائِمِ الَّذی تُطیقُهُ؛(22) [پسرم!] در انجام عبادت میانه رو باش و بر تو لازم است که در انجام عبادت روش دائمی که توانش را داری، پیشه سازی.»
ج. برترین عبادات
در این بخش به نمونه هایی از برترین عبادات از دیدگاه امیر موحّدان علیه السلام اشاره می کنیم.
1. رکوع و سجود: از میان عبادات، برترین عبادتی که انسان را بیشتر به خداوند نزدیک می کند، رکوع و سجود است. آن حضرت می فرماید: «نِعْمَ الْعِبادَةُ اَلسُّجُودُ وَ الرُّکُوعُ؛(23) بهترین عبادت سجده و رکوع است.»
2. انجام واجبات: آن حضرت فرمود: «وَلا عِبادَةَ کَأَداءِ الْفَرائِضِ؛(24) هیچ عبادتی همچون انجام دادن واجبات نیست.»
این نکته درخور دقت است، مخصوصا در جامعه امروزی، که خیلیها دنبال انجام کارهای غیر واجب، و ترک واجبات هستند. ایام عاشورا خرج می دهند، ولی خمس مال خویش را نمی پردازند. شبها تا دیروقت عزاداری می کنند، ولی نماز صبح از دست می رود. هر سال به مشهد و عمره... می روند، اما زکات و خمس را نمی پردازند و ... .
3. اندیشیدن: امام علی علیه السلام می فرماید: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْفِکْرُ؛(25) برترین عبادت تفکر است.»
و علم و دانش نیز که باعث پرورش اندیشه می شود، مشمول این برتری خواهد شد؛ چنان که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْفِقْهُ؛(26) برترین عبادت فهم [دین] است.»
4. اخلاص: حضرت علی علیه السلام فرمود:«اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الاِْخْلاصُ؛(27) برترین عبادت اخلاص است.»
«اَفْضَلُ العِبادَةِ الْعِفافُ؛(28) برترین عبادت پاکدامنی است.»
اَلزَّهادَةُ؛(29) برترین عبادت زهدورزی است.»
(30)
فروتنی در مقابل اوست.»
8. پیروزی بر عادت: و فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ غَلَبَةُ الْعادَةِ؛(31) برترین عبادت پیروزی بر عادت است.»
| ز نخلستان بگوش آید طنینی | عجائب جان فزا و دلنشینی |
| علی دارد مناجات شبانه | ندای آتشین و عاشقانه |
| به روز واقعه ضرّاب میدان | به نخلستان بود گریان و نالان |
| در آن جا چون نهنگ بحر تقدیر | در اینجا آتشین آهش جهان گیر |
| گهی انبان زاد و توشه بر دوش | یتیمان را نمی کردی فراموش |
| ز تاریکی به شب پوشیده رخسار | سراغ کودکان رفتی پدروار |
| بر آن دستی که خیبر می گشودی | یتیمان را نوازش می نمودی |
| بسی از دهر دون پرور، غمین بود | شرار آه سروش آتشین بود |
1. ذاریات/56.
2. غرر الحکم و درر الکلم، ص198، ح 3935.
3. همان، ص 199، ح 3942.
4. همان، ص 199، ح 3937.
5. همان، ح 3940 و ر. ک: آثار الصادقین، صادق احسان بخش، ج 12، ص 298.
6. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 114.
7. اعلام الدین، ص 96؛ آثار الصادقین، ص 298.
8. تحف العقول، ص 204؛ منتخب میزان الحکمة، ص 325.
9. بحار الانوار، ج 75، ص 63.
10. اصول کافی، ج 1، ص 245؛ توحید صدوق، ص 109؛ سفینة البحار، ج 2، ص 180.
11. تفسیر صافی، چاپ قدیم، ص 333؛ آثار الصادقین، ص 325؛ نهج البلاغه، حکمت 290.
12. الکافی، ج 2، ص 84، ح 5؛ منتخب المیزان، ص 326؛ نهج البلاغة، حکمت 237.
13. سیری در نهج البلاغة، ص 86.
14. مؤمنون / 1ـ2.
15. بحار الانوار، ح 81، ص 239؛ آثار الصادقین، ج 11، ص 107.
16. بحار الانوار، ج 74، ص 273؛ آثار الصادقین، ج 11، ص 106.
17. غرر الحکم و درر الکلم، ص 199، ح 3945.
18. همان، ص62، ح 746.
19. همان، ص 64، ح 799.
20. آثار الصادقین، ج 12، ص 301؛ ناسخ التواریخ، ج 6، ص 187.
21. بحار الانوار، ج 68، ص 218.
22. همان، ج 68، ص 214.
23. غرر الحکم و دررالکلم، ص 175، ح3355.
24. نهج البلاغة، حکمت 113.
25. غرر الحکم و درر الکلم، ص 56، ح 532.
26. بحار الانوار، ج 67، ص 304؛ آثار الصادقین، ج 12، ص 313.
27. مجموعه ورام، ج 2، ص 109.
28. بحار الانوار، ج 68، ص 269.
29. میزان الحکمة، ج6، ص20، ح11365.
30. بحار الانوار، ج 75، ص 247؛ تحف العقول، ص 424.
31. غرر الحکم و دررالکلم، ص199، ح 3947.
نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا است
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در سخنان زنده تلویزیونی خطاب به ملت بزرگ ایران با تشریح جایگاه مهم معلمان و کارگران در پیشرفت کشور، انتخابات را به معنای واقعی کلمه فرصتی مهم برای ایران عزیز و عاملی بیبدیل برای استحکام پایههای نظام خواندند و با انتقاد از برخی تلاشها برای دلسرد کردن مردم نسبت به انتخابات تأکید کردند: داوطلبان وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه ندهند و با ارائه برنامههای واقعی با مردم سخن بگویند.
ایشان همچنین با ابراز تأسف و تعجب از سخنان نادرست برخی مسئولان در خصوص سیاست خارجی تأکید کردند: نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا است و نباید بهگونهای سخن گفت که حرفهای بیگانگان را به اذهان متبادر کند.
ایشان در آغاز سخنانشان، لیالی مبارک قدر را قله ماه پر عظمت رمضان خواندند و با توصیه به آحاد مردم برای استفاده از ظرفیت بینظیر ایام قدر افزودند: دعا و تضرع واستغفار و اشک، از نمونههای ضیافت پر برکت رمضان است که باید با توجه وتوسل هرچه بیشتر به پروردگار کریم، خود را مستعد بهرهمندی از این نعمتهای گرانقدر کرد.
رهبر انقلاب در نگاهی کوتاه به شخصیت امام علی بن ابیطالب (ع )، امامت را مقامی بسیار والا و عالی برشمردند و افزودند: معنای امامت، ریاست دین و دنیا نیست بلکه امامت مفهومی بسیار عالی است که درک آن به جز معصومین و نخبگان معدود، برای دیگران ممکن نیست.
رهبر انقلاب با اشاره به ارادت شیعیان و پیروان ادیان و مذاهب دیگر به امیرمؤمنان افزودند: این محبت و ارادت به علت خصوصیات عجیب مولای متقیان است که «عدالت حیرتانگیز، بی اغماض، گسترده و بدون هیچ ملاحظه» در رأس این خصوصیات قرار دارد.
ایشان زهد و بی اعتنایی کامل به دنیا، شجاعت، مهربانی و رأفت در مقابل ضعیفان، عزم راسخ در مقابل زورگویان و مستکبران، فداکاری در راه حق، حکمت عمیق در گفتار و استواری در رفتار را از دیگر ویژگیهایی دانستند که در حضرت علی(ع) در اوج کمال و درخشش است.
رهبر انقلاب، پیروی از امیرمومنان در خصوصیات شخصی و آداب حکومت را وظیفه ای سنگین خواندند و افزودند: ما در این زمینهها خیلی عقب هستیم.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شوق بینظیر مولای متقیان به شهادت گفتند: خدا را شاکریم که در دوران ما نیز مردان فداکاری بودند و هستند که در اقتدا به مولایشان، عاشق شهادت بودند که حاج قاسم سلیمانی از چهرههای بزرگ این عرصه است.
رهبر انقلاب سپس در تبیین جایگاه و شأن مهم معلم به برخی ویژگیهای شهید مطهری پرداختند و افزودند: شهید مطهری عالِم، فیلسوف، متفکر، فقیه و مسلط به مسائل فکری بود اما ویژگی مهم استاد شهید آن بود که در عرصه تولید و انتشار فکر درست، متقن و عمیق، در یک جهاد نرمافزاری مداوم بود و با دغدغهمندی نسبت به مخاطبانش و جامعه، با امواج منحرف فکری شرق و غرب مقابله می کرد.
رهبر انقلاب، مسئولیتشناسی و تکلیفگرایی را دو ویژگی دیگر شهید مطهری خواندند و گفتند: او با اولویت دادن به نیازهای جامعه، ظرفیتهای حوزه فکر و علم را به این نیازها نزدیک میکرد که معلمان عزیز باید این ویژگی ها و روش ها را الگو قرار دهند.
حضرت آیتالله خامنهای صیانت از فکر دانشآموزان و دانشجویان را از مسئولیتهای مهم معلمان برشمردند و افزودند: معلمان باید با امانت و توانایی و مهارت، اندوختههای علمی بشر را به نسل نوجوان و جوان منتقل کنند و شاگردان خود را اهل فکر و اندیشه بار بیاورند.
ایشان معلمان را از افسران سپاه پیشرفت کشور خواندند و افزودند: معلمان باید این جایگاه عظیم را باور کنند و با احساس مسئولیت، نقش تاریخی خودرا ایفا نمایند.
رهبر انقلاب با اشاره به هجوم بیگانگان و منحرفان به افکار جوانان تاکید کردند: معلمان باید ضمن استفاده از ظرفیت عظیم آموزش و پرورش، برای خنثی کردن این تهاجم بزرگ نیز جهادگونه تلاش کنند تا ریزشها به صفر نزدیک شود و رویشها در بالاترین سطح قرار گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شأن بسیار با ارزش و تأثیرگذار معلمان افزودند: درک این جایگاه والا و تعیینکننده باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود که رسانهها، دستگاههای تبلیغاتی و آموزش و پرورش در این عرصه مسئولیت سنگینی دارند.
حضرت آیتالله خامنهای، گشودن گرههای معیشتی معلمان را مهم خواندند و با اشاره به مسئولیت دولت و مجلس در این زمینه، از تلاش بی دریغ معلمان برای ادامه آموزش در دوران کرونا و همراهی خانوادهها به خصوص مادران صمیمانه تشکر کردند.
رهبر انقلاب اسلامی بخش دیگری از سخنانشان را به مناسبت روز کارگر، به موضوع شأن و جایگاه کارگر و لزوم حمایت همهجانبه از این قشر زحمتکش و تأثیرگذار و همچنین نقش کارگران در پیشرفت اقتصادی و استقلال کشور اختصاص دادند.
حضرت آیتالله خامنهای به جایگاه والای کارگر در اسلام و بوسه پیامبر بر دستان کارگر اشاره کردند و گفتند: در یک اقتصاد مستقل و تولیدمحور، کارگر ستون اصلی است و این نقش تأثیرگذار کارگران باید با کمک دستگاههای تبلیغاتی و رسانهها به فرهنگعمومی تبدیل شود.
ایشان افزودند: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بدخواهان و بیگانگان تلاش کردند تا جامعه کارگری را در مقابل نظام قرار دهند اما کارگران جانانه در کنار نظام ایستادند که نمونه بارز آن دوران دفاع مقدس است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شعار سال و موضوع پشتیبانی از تولید، خاطر نشان کردند: یکی از انواع پشتیبانی از تولید، حمایت از کارگران است زیرا کارگر فعال و با نشاط، ثروت ملی ایجاد می کند که در نهایت زمینهساز آبرو، اقتدار و استقلال کشور خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه حمایت از کارگر فقط افزایش پایه حقوقی متناسب با افزایش تورم نیست، افزودند: ارتقای سطح مهارت آموزی و تخصص کارگران، توجه به بیمه و بهداشت و درمان آنان، امنیت شغلی، برنامهریزی برای مسکن کارگران و ایجاد روابط عادلانه میان کارگر، کارآفرین و دولت ابعاد دیگر موضوع حمایت از کارگر است.
ایشان برنامه ریزی صحیح برای ایجاد اشتغال و پیگیری دقیق و منضبط آن و همچنین استفاده از ظرفیت بخش خصوصی برای ایجاد اشتغال را کمک بزرگ به پیشرفت اقتصادی کشور خواندند و گفتند: ایجاد اشتغال علاوه بر برکات اقتصادی، برکات اجتماعی و سیاسی هم دارد زیرا در جامعه بویژه در نسل جوان، زمینهساز نشاط و تحرک و سرزندگی و مانع از شکلگیری بسیاری از آسیبهای اجتماعی و حتی امنیتی است.
ایشان با اشاره به ابعاد چند جانبه ایجاد اشتغال در جامعه، یکی از برنامههای مهم و مورد انتظار از دولتها را برنامه ایجاد اشتغال دانستند و با بیانی هشدارآمیز خاطرنشان کردند: افرادی که به علت منافع شخصی خود و برای استفاده از زمین و ارزش افزوده آن، کارخانه ها را به تعطیلی میکشانند، بدانند که مرتکب کار باطل و حرام شده اند و این کار، خیانت به مردم و کارگران و استقلال و اقتصاد کشورو ضربه به تولید ملی است.
رهبر انقلاب اسلامی دستگاههای مسئول بویژه وزارتهای صمت و وزارت جهادکشاورزی را به نقش آفرینی جدی برای مقابله با این پدیده و برخورد با این افراد توصیه مؤکد کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به نظر کارشناسان اقتصادی مبنی بر لزوم فعال شدن کارگاههای کوچک و متوسط در کنار کارگاههای بزرگ، افزودند: گسترش این کارگاهها علاوه بر ایجاد اشتغال زمینهساز تولید ثروت برای عموم مردم بویژه طبقات ضعیف و متوسط است.
ایشان خاطر نشان کردند: بهترین روش برای خنثی کردن تحریمها تلاش واقعی و غیر شعاری برای تقویت تولید ملی است که دشمن را از ادامه تحریم مأیوس خواهد کرد و در نتیجه تحریمها برطرف می شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، انتخابات را به معنی واقعی کلمه فرصت مهم و بی نظیری برای استحکام پایه های اقتدار و امنیت کشور خواندند و گفتند: عده ای با خدشه وارد کردن در اصل انتخابات و یا در عملکرد دست اندرکاران اعم از شورای نگهبان یا دستگاههای دیگر موجب دلسردی مردم می شوند که این کار غلط است.
ایشان افزودند: در جمهوری اسلامی همه انتخاباتها سالم برگزار شده است. ممکن است تخلفات کوچکی روی داده باشد اما در نتیجه انتخابات هیچ تأثیری نداشته و همواره انتخابات در جمهوری اسلامی همراه با امانت بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: البته برخیها هنگامی که نتیجه مورد نظر آنها در انتخابات حاصل می شود آن انتخابات را سالم می خوانند اما اگر نتیجه مورد نظر آنها بهدست نیاید یا برگزارکنندگان را متهم می کنند و یا همانند سال ۸۸ اغتشاش بهپا می کنند که آن متهم کردنها بی انصافی است و اغتشاش بهراه انداختن جرم است.
ایشان در یک توصیه مهم به افرادی که وارد عرصه انتخابات می شوند، گفتند: این افراد از سخنان و وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه فکری و بدون در نظر گرفتن امکانات و یا بدون اطلاع از آنها حتماً پرهیز کنند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: کسانی که وارد عرصه انتخابات میشوند باید یک برنامه واقعی ارائه دهند بهگونه ای که کارشناسان با شنیدن این برنامه، آن را تصدیق کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته برخی اوقات هم از برخی افراد حرف هایی صادر میشود که گویا قانون اساسی را قبول ندارند، در حالیکه کسی که می خواهد وارد عرصه انتخابات شود باید معتقد به اسلام، قانون اساسی و رای مردم باشد لذا مطالبه جدی داریم که این موضوع رعایت شود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین از اظهارات بعضی از مسئولان که در روزهای اخیر از رسانههای مخالف جمهوری اسلامی پخش شد و تکرار حرفهای خصمانه دشمنان و آمریکا بود، ابراز تعجب و تأسف کردند و گفتند: آمریکاییها سالها است که از نفوذ معنوی ایران در منطقه و عوامل آن یعنی نیروی قدس و شهید سلیمانی بهشدت ناراحتند و اساساً سردار سلیمانی را به همین علت به شهادت رساندند، بنابراین نباید چیزی گفته شود که حرف آنها را تأیید کند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: سیاست کشور از انواع برنامههای اقتصادی، نظامی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و همچنین سیاست خارجی تشکیل شده که همه این بخشها باید با هم به پیش برود و نفی هر یک از این بخشها خطای بزرگی است که نباید از مسئولین کشور سر بزند.
ایشان تأکید کردند: نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا است و زمینه ساز تحقق سیاست عزتمندانه جمهوری اسلامی شده است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تمایل غربیها برای بازگرداندن سیطره دوران طاغوت خود بر ایران، گفتند: بر همین اساس آنها از هرگونه تحرک دیپلماسی و گسترش روابط ایران با چین و روسیه و همچنین با همسایگان مخالفند و حتی در مواردی با فشار به مسئولان کشورهای همسایه را از سفر به ایران منصرف کردهاند که ما در مقابل این فشارها باید به شکل مستقل، پر تلاش و پر توان عمل کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه سیاست خارجی در همه جای دنیا در مجامع بالادستی تعیین میشود و نه در وزارت امور خارجه، افزودند: وزارت امور خارجه در تعیین سیاستها مشارکت دارد اما تصمیمگیر نیست بلکه مجری است.
ایشان خاطر نشان کردند: در کشور ما نیز سیاست خارجی در شورایعالی امنیت ملی با حضور مسئولان تعیین میشود و وزارت امور خارجه باید با شیوههای خود آن را اجرا کند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان با آرزوی توفیق الهی برای مسئولانی که قصد خدمت به میهن دارند، تأکید کردند: نباید جوری حرف زد که از آن برداشت قبول نداشتن سیاستهای کشور شود و دشمنان از آن مطالب شاد شوند.
شب قدر، مبدأ کمال بشر
شب قدر، شب نور، رحمت و شب نزول قرآن و مَطلع خیرات و سعادات، و هنگام نزول برکات و سرآغاز زندگی نوین بشر و مبدأ تحوّل و تاریخ کمال واقعی انسانهاست.
شب آزادی بشر
شبی که اگر نبود و نیامده بود، شب تیره بدبختی انسان به پایان نمیرسید و بامداد نیکبختی او طلوع نمیکرد و از بند اسارت اقویا و استعمارگران آزاد نمیگشت.
شب قدر، لیله مبارکه، شب آزادی بشر و اعلان حقوق انسان و حکومت عدالت و دادگستری است. شبی که برای ملّتهای غفلتزده، ناآگاه و آلوده به فساد و تباهی و گمراهی، صبح هدایت و بیداری و آگاهی و رستگاری گشت و بزرگترین و گرامیترین کتب آسمانی ـ که إلی الأبد و جاودان، راهنمای بشر و ضامن سعادت است ـ نازل شد و با اشراق ملکوتی، جهان را از ظلمت شرک و ثنویتِ مجوس، تثلیث ترسا، خرافات یهود و بتپرستی و... به روشنایی توحید و پرستش خدای یگانه راهبر شد.
اگر این شب نبود، تمدّن عظیم اسلامی با آن همه ارزشها و علوم معارف، اخلاقیات، فقه و... شخصیتهای والای پرورش یافته در دامن آن نیز وجود نداشت.
ترقّی جامعه بشری
مدارجی که بشر پس از نزول قرآن طی کرده و به منازل و معارجی که پس از این میرسد، همه از برکات این شب و هدایت قرآن است.
برای این که تأثیر این شب عزیز در پیشرفت اهداف انسانی و ترقّی جامعه بشری آشکار شود، موفقیتهای بزرگ و حرکتها و جهشهایی را که تحت تأثیر تعالیم آزادی بخش قرآن در علم و صنعت و تمدّن در طول چهارده قرن، نصیب انسان شده است در نظر بگیریم، و با زندگی کم تحرّک و خاموش و کم نور پیش از آن مقایسه کنیم تا معلوم شود چگونه جنبش و نهضت اسلام و قیام مسلمین و رسالت پیامبر بزرگ خدا محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه وآله، مبدأ اصلاحات، جنبشها و انقلابات آزادیخواهانه و مترقّی گردید و کاروان بشریت را با سرعت و شتاب روزافزون، هر چه بیشتر به پیش برد و این آدمیزاد را که صدها قرن بود با کندی و سستی و ناتوانی گام بر میداشت، در ظرف چهارده قرن به کجا رسانید و دامنه فکر و اندیشه او را از حدود زمین و ماه و کرات در گذرانید.
محور شب قدر
آری، قرآن افکار را دگرگون کرده و شخصیّت انسان را محترم شمرد و حقوق بشر را با صراحت اعلام کرد و پرستش افراد را محکوم کرده و قدرتهای شخصی را در هم شکست و هیأت حاکمه را محدود و از آن تجمّلات، تبذیرها، امتیازات و حیف و میل بیت المال و غارت دسترنج مردم باز داشت و برای همه، حقوق مدنی متساوی قرار داد.
راز پنهانی شب قدر
قرآن، شب قدر را «لیلة مبارکة» خوانده و در شأن آن یک سوره نازل شده و شرافت آن شب، از هزار ماه بیشتر است. هر چند در تعیین شب قدر اختلاف است، ولی قول معتمد و محقّق ـ که از روایات معتبره گرفته شده ـ این است که از شب «نوزدهم» و «بیست و یکم» و «بیست و سوّم» ماه رمضان بیرون نیست و به احتمال قوی ـ که برخی از احادیث هم مثل «روایت جهنی» مؤید آن است ـ شب قدر، شب بیست و سوم است و از برخی اخبار دیگر استفاده میشود که هر یک از این سه شب «شب قدر» است.
به هر حال اگر به طور یقین، شب قدر معلوم نشود، نهان بودن آن متضمّن حکمت و مصلحتی بوده و ممکن است آن مصلحت این باشد که مسلمانان تمام شبهای این ماه، یا لااقل این سه شب را در عبادت و پرستش خدای تعالی و تلاوت قرآن و آموختن معارف، حقایق و تعالیم آن، بیشتر اهتمام نمایند و سراسر ماه را «ماه قرآن» قرار دهند و در شبهای «نوزدهم» و «بیست و یکم» و «بیست و سوّم»، در توبه و استغفار و اصلاح احوال و خواندن قرآن و دعا، جدّ و جهد بلیغ نمایند و تا صبح بیدار باشند.
نکته دیگری که در پنهانماندن شب قدر به نظر میرسد، این است که اگر این شب با این همه قدر و منزلت، مشخّص و شناخته شود، بسیاری از مردم به عبادت در آن اکتفا کرده و از فیض توجّه و دعا در سایر شبها باز میمانند و بسا که سبب غرور یا عجز بعضی شود؛ در حالی که چون پنهان و نامشخّص است، مؤمنان در تمام شبهایی که طرفِ احتمال است به ذکر الهی و توبه اشتغال میورزند و از برکات و ثوابهای بیشتری مستفیض شده و به واسطه تمرین زیادتر، ملکات فاضله در آنها راسختر میشود.
ضرورت بهرهبرداری معنوی
پس، شب قدر از فرصتهای بسیار ارزنده و مغتنم است و ما باید این شب را برای تفکّر در اوضاع اسلامی و توجّه بیشتر به تعالیم قرآن مجید غنیمت بدانیم و به مقدار ارتباط خود با قرآن و احکام آن، کاملاً رسیدگی کنیم.
باید از لیالی متبرّکه «احیاء» ـ که در فضیلت آن و شب زندهداری و عبادت در آن در کتب دعا و حدیث، اخبار بسیار وارد شده ـ استفاده کنیم. شبهای قدر شبهایی است که هر شخصی در آن به در خانه خدا برود، به سعادت حضور معنوی و لذّت تقرّب نایل میشود.
دعا برای تعجیل در فرج امام زمان علیهالسلام
از جمله وظایف مهمّ در این شبها، تجدید عهد با ولیّ امر حضرت بقیةالله عجّل الله تعالی فرجه و خواندن دعای معروف: «اَللهم کُن لِوَلِیکَ...» میباشد؛ زیرا شب قدر به آن حضرت تعلّق خاص دارد و در آن شب ملائکه بر آن بزرگوار نازل میشوند و تمسّک به قرآن و عترت و کتاب مبین و امام مبین هم اقتضا دارد که در شب قدر، مؤمنان به ثقلین قرآن مجید و آخرین امامِ عدالتگستر و بقیّه عترت هادیه و مصداق حقیقی «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبَادِنَا»؛ یعنی به حضرت حجّة بن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین له الفدا تمسّک نموده و بدانند که به تصریح اخبار متواتره ثقلین، امن و نجات از ضلالت و گمراهی، فقط در سایه تمسّک به قرآن و عترت حاصل میشود و برای نجات از این همه انحرافات و سرگردانیهای گوناگون، راهی جز توسّل و تمسّک به هدایت «قرآن و عترت» نیست.
باید همگان این شب را غنیمت بدانیم؛ برای کسب معارف دین، توبه، تجدید عهد، اعاده حیثیت، دعا، خودسازی اخلاقی و نو کردن ایمان به خدا، یقین به حساب و معاد، پاک ساختن نیّات از غل و غش و کینهی برادران اسلامی و درخواست خیر، سعادت، هدایت و امنیت برای همه بنی نوع بشر و مخصوصاً دعا برای تعجیل در امر فرج صاحب این شبها حضرت صاحبالزّمان علیهالسلام؛ آقایی که «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء» است.
امّید است جلوههای اسلامی در همه نهادها و برنامهها از برکت دعاهای خالصانه در این شبها بیش از پیش شود و نقاط ضعف اقتصادی، اجتماعی و مناهی و ملاهی و معاصی که هویّت جامعه را تهدید میکند در این شب برطرف شود.
اینجانب از همه شبزنده داران در این شبهای مبارک قدر، خاضعانه استدعا دارم که همه دلها را متوجّه آن امام عزیز و مهربان، محبوب دلهای عارفان و ذخیره بزرگ پیامبران نمایند و شب قدر را با یاد آن حضرت و دعا برای فرج موفور السّرورش و اجرای عدالت واقعی در سراسر گیتی تمام کنند؛ برای فرج آن حضرت دعا کنید تا برای همه گشایش و فرج حاصل شود. وظیفه همه مسلمانان در این شبهای مبارک، دعای همگانی برای فرج است.
بیایید پیمانی محکم و استوار با آن حضرت داشته باشیم که همه زندگی خود را در راه رضا و خوشنودی ایشان سپری نموده و غم و غصّههایی که آن بزرگوار برای مشکلات مسلمانان دارند را برطرف نماییم.
پایگاه تروریستهای امریکایی در قندهار هدف حمله راکتی قرار گرفت
«سانی لگیت» فرمانده نیروهای خارجی امروز در یک پیام توئیتری با اعلام اینکه این حمله راکتی تلفات و خسارات در پی نداشته است، به جزئیات بیشتری در این خصوص اشاره نکرده است.
سید شریف سرتیپ، رئیس امنیت پلیس ولایت قندهار افغانستان نیز امروز در گفت وگو با رسانههای داخلی این کشور گفت که دو راکت به فرودگاه قندهار شلیک شده، اما خساراتی نداشته است.
وی در عین حال افزوده است که چهار راکت دیگر در شهرستان «ارغستان» کشف و خنثی شده است که آنها نیز آماده پرتاب به سوی اهدافی در فرودگاه قندهار بوده اند.
سانی لگیت در این رابطه هشدار "اسکات میلر" فرمانده نظامیان آمریکایی را نیز منتشر کرد که در آن به طالبان هشدار داده شده است که "اشتباه نکنید ما تجهیزاتی برای پاسخ قدرتمند داریم و به تمام حملات علیه نیروهای ائتلاف پاسخ خواهیم داد".
گروه طالبان تأخیر چند ماه نیروهای آمریکایی برای خروج از افغانستان را یک تخطی آشکار از توافقنامه دوحه عنوان کرده و محمد نعیم وردک سخنگوی دفتر سیاسی طالبان دیروز اعلام کرد که پس از اول ماه مه هیچ ضمانتی نمی کنند که به نظامیان خارجی حمله نشود.
وی نیز در توئیتی گزارش رسانه ها مبنی بر حفاظت طالبان از پایگاه های نیروهای خارجی طی یک سال گذشته را رد کرده است.
این در حالی است که روند خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان بصورت رسمی آغاز شده است و امروز یکشنبه پایگاه "شورابک" در استان هلمند به ارتش افغانستان سپرده می شود و نظامیان آمریکایی این پایگاه بزرگ را ترک خواهند کرد.
اندیشمند نیجریه ای : اختلافات ظاهری در دین اسلام راهی برای تفرقه افکنی دشمنان است
یونس عبا محقق و اندیشمند مسلمان نیجریه ای با اشاره به اینکه بقا و حیات دشمنان دین اسلام در ایجاد دشمنی و اختلاف میان مسلمانان است، گفت: به همان اندازه که حکومت اسلامی بر اساس توحید و اتحاد میان امت مسلمان بنا می شود، به همان اندازه هم حکومت های ضد اسلامی بر اساس شرک و تفرقه اقدامات خود را پیش می برند. بنابراین اگر مردم مسلمان با یکدیگر متحد شوند، آن روز دشمنان اسلام مرگ خود را به چشم خواهند دید از این رو هرگز برای تفرقه افکنی دست از تلاش برنمی دارند.
یونس عبا در ادامه اظهار داشت: اگر مسلمانان به آموزه های دین مبنی بر لزوم وحدت وقعی ننهند و همچنان از تندروها و افراط گرایان پیروی کرده و اداره جامعه را به دست تفرقه افکنان دهند، نسل های جدید در جوامع اسلامی این مسائل برایشان قابل قبول نیست و دین را کنار می گذارند. این در حالی است که مردم با اصول و مقررات دینی که اصول اخلاقی، اعتقادی و عملی آن مطابق با فطرت انسانی است، مخالف نیستند. هیچ فردی با صداقت، عدالت و مهربانی مخالف نیست و دین اسلام هم دعوت کننده به عدالت، اعتدال و علم است. اغلب دشمنان تلاش می کنند که خرافات را وارد دین کنند و بر اساس این روند ممکن است تعداد بسیاری که شناخت درستی از دین ندارند خیال کنند که دین اصیل هم همین است و لذا از خود اسلام هم دور شوند.
او در ادامه افزود: مسلمانان و علمای مذهبی نباید اجازه دهند که دشمنان این هدف را اجرایی کنند. آنها باید به پیروان فرقه ها و گرایش های مختلف مذهبی آموزش دهند تا جایی که می توان اختلافات ظاهری را کنار بگذارند و همچنین موارد مورد تفرقه میان احکام بین شیعه و سنی را کاهش دهند و احکام را به هم نزدیک کنند تا اختلافات ظاهری برجسته نشود.
ماموستا محمودی : شب قدر؛ فرصتی برای وحدت و نزدیکی دلها
ماموستا مصطفی محمودی امام جمعه پیرانشهر با تسلیت به مناسبت شهادت مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) و با اشاره به اهمیت و قرارگرفتن شب لیلة القدر در ماه مبارک رمضان، افزود: قرآن کریم در بیان شب قدر می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ/وَ ما أَدْراکَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ/لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ/تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ/سَلامٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ با توجه به آيات سوره قدر ميتوان به فضيلتهاي شب قدر پي برد زیراکه در این ماه قرآن نازل شده و عبادت و احياي آن معادل بيش از هزار ماه است.
وی افزود: شب قدر فرصتي زرين و طلايي براي شستشوي آينه دل است؛ اين شب بهترين فرصت است تا خوبيها را جايگزين بديها، صلح و صفا را جايگزين اختلاف و تفرقه، احسان و نيکي را جايگزين ظلم و ستم، احسان به والدين را جايگزين عاق والدين و صله رحم را جايگزين قطع رحم نماييم.
وی ادامه داد: شب قدر از شبهاي مقدس و متبرک اسلامي است؛ خداوند در قرآن مجيد از آن به بزرگي ياد کرده و سورهاي نيز به نام "سوره قدر" نازل فرموده است، در تمام سال، شبي به خوبي و فضيلت شب قدر نخواهد رسید.
ماموستا محمودی در پایان در کرد: از ویژگی های این شب می توان به چند مورد اشاره نمود؛ قرآن در آن نازل شده است، عبادت و احياي آن معادل بيش از هزار ماه است، خيرات و برکات الهي در آن شب نازل ميشود، رحمت خاص خدا شامل حال بندگان ميگردد، فرشتگان و روح در آن شب نازل ميگردند.
شیوه حق طلبی امام علی(ع) در مقابل افراد قدرتمند
فَقُمْتُ بِالْاءَمْرِ حِینَ فَشِلُوا، وَ تَطَلَّعْتُ حِینَ تَقَبَّعُوا، وَ نَطَقْتُ حِینَ تَعْتَعُوا، وَ مَضَیْتُ بِنُورِ اللَّهِ حِینَ وَقَفُوا وَ کُنْتُ اءَخْفَضَهُمْ صَوْتا، وَ اءَعْلاَهُمْ فَوْتا، فَطِرْتُ بِعِنانِها، وَ اسْتَبْدَدْتُ بِرِهانِها، کَالْجَبَلِ لا تُحَرِّکُهُ الْقَوَاصِفُ، وَ لا تُزِیلُهُ الْعَوَاصِفُ، لَمْ یَکُنْ لِاءَحَدٍ فِیَّ مَهْمَزٌ، وَ لا لِقَائِلٍ فِیَّ مَغْمَزٌ.
الذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَ الْقَوِیُّ عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ، رَضِینا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ، وَ سَلَّمْنا لِلَّهِ اءَمْرَهُ، اءَتَرانِی اءَکْذِبُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ ص ؟ وَ اللَّهِ لَاءَنَا اءَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ فَلا اءَکُونُ اءَوَّلَ مَنْ کَذَبَ عَلَیْهِ، فَنَظَرْتُ فِی اءَمْرِی فَإِذا طَاعَتِی قَدْ سَبَقَتْ بَیْعَتِی ، وَ إ ذَا الْمِیثاقُ فِی عُنُقِی لِغَیْرِی.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام: آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم.
و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پیشتاز بودم.
زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلتها را بردم. همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت درنمی آورد، و طوفانها آن را از جای برنمی کند، کسی نمی توانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمی یافت.
خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
در برابر خواسته های خدا راضی، و تسلیم فرمان او هستم، آیا می پندارید من به رسول خدا (ص) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردم، و هرگز اول کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم.
در کار خود اندیشیدم دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا (ص ) را برعهده دارم، که از من برای دیگری پیمان گرفت (پیامبر (ص) فرمود اگر در امر حکومت کار به جدال و خونریزی کشانده شود، سکوت کن)
«نهج البلاغه، خطبه 37»
ده ویژگی اخلاقی امام مجتبی (ع)
۱- عبادت
امام صادق (ع) در بیان حال معنوی ایشان می فرمود: امام مجتبی (ع) عابدترین مردم زمان خود بود. بسیار حج به صورت پیاده و گاه با پای برهنه به جای می آورد. همیشه او را در حال گفتن ذکر می دیدند و هر گاه آیه «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُو» را می شنید، پاسخ می گفت: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک»
(خداوند! گوش به فرمان توام. )[۱]
آن امام همواره در قنوت نمازش، بسیار دعا می کرد و خدا را این گونه می خواند: «ای پناهگاه درماندگان! فهمها در درک تو حیران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قیومی که جاودانه است. تو خود می بینی آنچه را که می دانی و در آن کار، دانا و بردبار هستی. تو بر آشکار ساختن هر پنهان، قدرت داری و می توانی از انجام هر کاری جلوگیری کنی؛ بدون آنکه در تنگنا واقع شوی. بازگشت همه چیز به سوی توست؛ همان سان که آغاز آن از خواست تو سرچشمه می گیرد. تو آگاهی از آنچه در سینه ها پنهان می دارند. آنچه را خواسته ای اجرا شده است. آنچه را در خزانه غیب خودت بوده بر عقلها واداشته ای تا هر که نابود شود، از روی دلیل آن کار نابود شود و هر که زنده شود، از روی دلیل زنده شود. به راستی که تو شنوا و دانایی و یکتا و بینایی.
بارخدایا! تو خود می دانی که من از تلاش خود فروگذار نکرده ام تا هنگامی که برش تیغم از میان رفت و تنها شدم. در آن وقت از گذشتگان خودم پیروی کردم (صبر کردم) تا جلوی این دشمن سرکش و ریختن خون شیعیان را بگیرم تا اینکه حفظ کردم آنچه را اولیای من حفظ کردند. خشم خود را فرو بردم و به خواسته آنها تن در دادم. به راهی رفتم که می خواستند و هیچ نگفتم تا یاری تو فرا برسد که تو تنها یاور حق و بهترین پشتیبان آن هستی؛ گرچه این یاری تأخیر افتد و نابود شدن دشمن اندکی به درازا کشد. »[۲]
۲- ترس از خدا
هرگاه امام مجتبی (ع) وضو می گرفت، تمام بدنش از ترس خدا می لرزید و رنگ چهره اش زرد می شد. وقتی از او در این باره می پرسیدند، می فرمود: «بنده خدا باید وقتی برای بندگی به درگاه او، آماده می شود، از ترس او رنگش تغییر کند و اعضایش بلرزد. »[۳]
هرگاه برای نماز به مسجد می رفت، کنار در می ایستاد و این گونه زمزمه می کرد:
«إِلَهِی ضَیفُک بِبَابِک یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاک الْمُسِی ءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَک یا کرِیم؛
[۴] خدایا! مهمانت به درگاهت آمده است. ای نیکوکردار! بدکار به نزد تو آمده است. پس از زشتی و گناهی که نزد من است به زیبایی آنچه نزد توست، درگذر؛ ای بخشاینده!»
امام صادق (ع) فرمود:
«کانَ إِذَا ذَکرَ الْمَوْتَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْقَبْرَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْعَرْضَ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یغْشَی عَلَیهِ مِنْهَا وَ کانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَینَ یدَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کانَ إِذَا ذَکرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِیمِ وَ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّار؛
[۵] وقتی (امام حسن (ع)) به یاد مرگ می افتاد می گریست. هرگاه به یاد قبر می افتاد، گریه می کرد. وقتی به یاد قیامت می افتاد، ناله می کرد، هرگاه به یاد گذشتن از [پل ] صراط می افتاد، می گریست. هرگاه به یاد عرضه اعمال بر خداوند می افتاد، ناله ای می کرد و از هوش می رفت. وقتی به نماز می ایستاد، بدنش در مقابل پروردگارش می لرزید. هرگاه بهشت و دوزخ را به یاد می آورد، مانند مارگزیده، مضطرب می شد و از خدا بهشت را می خواست و از آتش جهنم به او پناه می برد. »
هنگامی که آثار مرگ در چهره اش آشکار شد، او را دیدند که می گرید. پرسیدند: «چرا می گریید؛ در حالی که مقام والایی نزد خدا و رسولش دارید و پیامبر (ص) آن سخنان والا گهر را درباره شما فرموده است؛ شما که بیست مرتبه پیاده، حج به جای آورده و سه بار همه داراییهای خود را در راه خدا تقسیم کرده اید؟» در پاسخ می فرمود:
«إِنَّمَا أَبْکی لِخَصْلَتَینِ: لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّة؛
[۶] به دو دلیل می گریم: از ترس روز قیامت و از دوری دوستانم. »
۳- همنشینی با قرآن
آن بزرگوار، صوتی زیبا در قرائت قرآن داشت و علوم قرآن را از کودکی به نیکی می دانست. همواره پیش از خوابیدن، سوره کهف را تلاوت می کرد و سپس می خوابید. گفته اند در دوران زندگانی پیامبر اکرم (ص)، شخصی وارد مسجد شد و از کسی درباره تفسیر شاهد و مشهود[۷] پرسید؛ آن مرد پاسخ داد: «شاهد، روز جمعه است و مشهود، روز عرفه. » از مرد دیگری پرسید؛ ولی او گفت: «شاهد روز جمعه و مشهود روز عید قربان است. »
سپس نزد کودکی رفت که گوشه مسجد نشسته بود. او پاسخ داد:
«أَمَّا الشَّاهِدُ فَمحمد (ص) وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَیوْمُ الْقِیامَةِ أَ مَا سَمِعْتَهُ سُبْحَانَهُ یقُولُ یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْناک شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً؛
[۸] «شاهد محمد (ص) رسول خدا و مشهود روز قیامت است؛ مگر نخوانده ای که خداوند [درباره رسولش ] می فرماید: ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم. »
و نیز درباره قیامت می فرماید:
«ذلِک یوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِک یوْمٌ مَشْهُود»؛
[۹] «آن روز، روزی است که مردم را برای آن گرد می آورند و روزی است که (جملگی در آن) حاضر می شوند. »
راوی داستان می گوید که پرسیدم: «فردی که اول پاسخ داد که بود؟» گفتند: «ابن عباس. » پرسیدم: «دومی که بود؟» گفتند: «ابن عمر. » سپس گفتم: «آن کودک که از همه بهتر و درست تر پاسخ داد که بود؟» گفتند: «او حسن بن علی بن ابی طالب بود». [۱۰]
آن امام بزرگوار در خانه ای تربیت یافته بود که کلام خدا پیوسته سخن آغاز و انجام آن بود؛ در خانه ای که پدر آن نخستین گرد آوردنده قرآن و اهل خانواده بهترین عمل کنندگان به آیات آن بودند.
۴- مهربانی
مهربانی با بندگان خدا از ویژگیهای بارز ایشان بود. انس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْه»؛ [۱۱] «هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید. » سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود. »[۱۲]
امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود؛ همچنان که نوشته اند، امام گوسفند زیبایی داشت که به آن علاقه نشان می داد. روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله می کند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکسته ام. » حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم. » امام با تبسّمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم و غلام را آزاد کرد. »[۱۳]
همچنین آورده اند، روزی امام، مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت، هر لقمه ای که می خوردند، یک لقمه نیز جلوی آن می اندختند. مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم. » امام فرمود:
«دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یکونَ ذُو رُوحٍ ینْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ؛
[۱۴] نه رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم. »
۵- گذشت
امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.
در همسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی، شکافی پیدا کرده بود و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا اینکه روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت آمد و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد.
امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که به همسایه مهربانی کنید. » یهودی با دیدن گذشت، چشم پوشی و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت، دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد. [۱۵]
پیشوایان پاک دین: به دلیل بهره مندی از ویژگی عصمت و دوری از عصیان و اشتباه، برترین مربیان اخلاق برای انسان، به ویژه برای دوستداران و پیروان خود به شمار می روند
همچنین داستان مشهوری است که درباره گذشت امام از بی ادبی مردی شامی است. خود آن شخص می گوید که به مدینه رفته بودم. مردی را دیدم که بر مرکبی گران قیمت سوار شده و لباسهای نفیسی پوشیده بود. از شکوه او خوشم آمد. پرسیدم: «او که بود؟» گفتند: «حسن بن علی بن ابی طالب. » وقتی نام علی را شنیدم، سینه ام دریایی از کینه و دشمنی علیه او شد. به او حسادت کردم که چرا علی باید چنین فرزندی داشته باشد؛ از اینرو، نزد او رفتم و با تندی گفتم: «تو پسر علی هستی؟» فرمود: «آری! فرزند اویم. » سپس من تا توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم.
او صبر کرد تا سخنانم پایان یابد. سپس با خوشرویی از من پرسید: «به گمانم در این شهر غریبی. اگر به خانه نیازداری، به تو خانه می دهم. اگر به مال نیاز داری به تو ببخشم. اگر کمک دیگری می خواهی، بگو تا انجام دهم. شاید مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته ای. اگر جایی می خواهی بروی تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنه ای سیرت کنم. اگر برهنه ای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی در این شهر هستی، میهمان من باشی، خوشحال می شوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است. »
مرد شامی با دیدن این همه گذشت و مهربانی، اشک شرمساری می ریخت و می گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم؛ ولی اکنون شما دوست داشتنی ترین بندگان خدا نزد من هستید. »
سپس آن مرد به خانه امام مجتبی (ع) رفت و تا وقتی در مدینه حضور داشت، میهمان حضرت بود. از آن پس، از بهترین دوستداران آن خاندان شد. [۱۶]
گستره گذشت و مهرورزی امام، آن قدر پردامنه بود که قاتل او را هم در برگرفت؛ همچنان که عمر بن اسحاق می گوید که من و حسین (ع) در لحظه شهادت، نزد امام مجتبی (ع) بودیم که فرمود: «بارها به من زهر داده اند؛ ولی این بار تفاوت می کند؛ زیرا این بار، جگرم را قطعه قطعه کرده است. »
حسین (ع) با ناراحتی پرسید: «چه کسی شما را زهر داده است؟» فرمود: «از او چه می خواهی؟ می خواهی او بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می دانم، خشم و عذاب خداوند بیش تر از تو خواهد بود. اگر هم او نباشد، دوست ندارم که برای من، بی گناهی گرفتار شود. »[۱۷]
۶- فروتنی
امام مانند جدش رسول الله (ص) بدون هیچ تکبری روی زمین می نشست و با تهی دستان هم سفره می شد. روزی سواره از محلی می گذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته اند و مقداری نان را پیش خود گذارده اند و می خورند. وقتی امام حسن (ع) را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند. امام از مرکب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْتَکبِرین»؛ «خداوند خود بزرگ بینان را دوست نمی دارد (نحل/ ۲۳). » سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه کرد. [۱۸]
آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد. روزی ایشان در مکانی نشسته بود. برخاست که برود؛ ولی در این لحظه، پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوشامد گفت و برای ادای احترام و فروتنی به او، فرمود: «ای مرد! وقتی وارد شدی که ما می خواستیم برویم. آیا به ما اجازه رفتن می دهی؟»
و مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا!»[۱۹]
امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود
۷- میهمان نوازی
آن گرامی، همواره از میهمانان پذیرایی می کرد. گاه از اشخاصی پذیرایی می کرد که حتی آنان را نمی شناخت؛ به ویژه، امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت، آنان را به خانه خود می برد و به گرمی پذیرایی می کرد و به آنها لباس و مال می بخشید. [۲۰]
در سفری که امام حسن (ع) همراه امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر به حج می رفتند، شتری که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آنها در میانه راه، گرسنه و تشنه ماندند. در این هنگام، متوجه خیمه ای شدند که در آن پیرزنی تنها زندگی می کرد. از او آب و غذا خواستند. پیرزن نیز که انسان مهربان و میهمان نوازی بود، تنها گوسفندی را که داشت دوشید و گفت: «برای غذا نیز آن را ذبح کنید تا برای شما غذایی آماده کنم. » امام نیز آن گوسفند را ذبح کرد و زن از آن، غذایی برای ایشان درست کرد.
آنان غذا را خوردند و پس از صرف غذا از وی تشکر کردند و گفتند: «ما افرادی از قریش هستیم که به حج می رویم. اگر به مدینه آمدی نزد ما بیا تا میهمان نوازی ات را جبران کنیم. » سپس از زن خداحافظی کردند و به راه خویش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خیمه اش آمد و او داستان میهمانی را برایش بازگفت. مرد، خشمگین شد و گفت: «چگونه در این برهوت، تنها گوسفندی را که همه دارایی مان بود برای کسانی کشتی که نمی شناختی؟»
مدتها از این جریان گذشت تا اینکه بادیه نشینان به سبب فقر و خشکسالی به مدینه سرازیر شدند. آن زن نیز همراه شوهرش به مدینه آمد. در یکی از همین روزها، امام مجتبی (ع) همان پیرزن را در کوچه دید و فرمود:
«یا أَمَةَ اللَّهِ!تَعْرِفِینِی؟
ای کنیز خدا! آیا مرا می شناسی؟» گفت: «نه. » فرمود: «من همان کسی هستم که مدتها پیش، همراه دو نفر به خیمه ات آمدیم. نامم حسن بن علی است. » پیرزن خوشحال شد و عرض کرد: «پدر و مادرم به فدای تو باد!»
امام به پاس فداکاری و پذیرایی او، هزار گوسفند و هزار دینار طلا به او بخشید و او را نزد برادرش حسین (ع) فرستاد. او نیز همین مقدار به او گوسفند و دینار طلا بخشید و وی را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد. عبدالله نیز به پیروی از پیشوایان خود، همان مقدار را به آن پیرزن بخشید. [۲۱] حضرت با این سپاسگزاری، هم از میهمان غریبی پذیرایی کرد و هم جایگاه و ارزش میزبانی او را به سبب عمل نیکویش، پاس داشت. آن حضرت بارها درباره فقیرانی که از ایشان پذیرایی کرده بودند، می فرمود: «فضیلت با آنان است. پذیرایی شان اندک است و مالی ندارند؛ ولی برترند؛ زیرا آنان غیر از آنچه که ما را به آن پذیرایی می کنند، چیز دیگری ندارند و از همه چیز خود گذشته اند؛ ولی ما بیش از آنچه پیش میهمان می گذاریم، اموال داریم. »[۲۲]
۸- بردباری
از سخت ترین دوران زندگانی با برکت امام مجتبی (ع)، دوران پس از صلح با معاویه بود. ایشان، سختی این سالهای ستم را با بردباری وصف ناشدنی اش سپری می کرد. ایشان در این سالها، از غریبه و آشنا سخنان زشت و گزنده می شنید و از خدنگ بی وفایی، زخم می خورد. بسیاری از دوستان به ایشان پشت کرده بودند. روزگار، برایشان به سختی می گذشت. ناسزا گفتن به حضرت علی (ع) شیوه سخنرانان شهر شده بود. هرگاه امام را می دیدند می گفتند: «السَّلَامُ عَلَیک یا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین؛ [۲۳] سلام بر تو ای خوار کننده مؤمنان. » در حضور ایشان، به هتک و دشنام امیر المؤمنین (ع) زبان می گشودند و امام با بردباری و مظلومیت بسیار، هتاکیها و دشنامها را تحمل می کرد.
روزی ایشان، وارد مجلس معاویه شد. مجلسی شلوغ و پر ازدحام بود. امام، جای خالی نیافت و ناگزیر، نزدیک پای معاویه نشست که بالای منبر بود. معاویه با دشنام به حضرت علی (ع) سخنش را آغاز کرد و درباره خلافت خودش سخن راند و گفت: «من از عایشه در شگفتم که مرا در خور خلافت ندیده است و فکر می کند که این جایگاه، حق من نیست. » سپس با حالتی تمسخرآمیز گفت: «زن را به این سخنان چه کار؟ خدا از گناهش بگذرد. آری! پدر این مرد [با اشاره به امام مجتبی (ع)] در کار خلافت با من سرستیز داشت، خدا هم جانش را گرفت. »
امام فرمود: «ای معاویه! آیا از سخنان عایشه تعجب می کنی؟» معاویه گفت: «بله به خدا!» امام (ع) فرمود: «می خواهی عجیب تر از آن را برایت بگویم؟» گفت: «بگو. » آن حضرت پاسخ داد: «عجیب تر از این که عایشه تو را قبول ندارد، این است که من پای منبر تو و نزد پای تو بنشینم. »[۲۴]
این بردباری تا جایی بود که مروان بن حکم دشمن سرسخت امام با حالتی اندوهگین در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد و در پاسخ آنانی که به او می گفتند تو تا دیروز با او دشمن بودی، گفت: «او کسی بود که بردباری اش با کوهها سنجیده نمی شد. »[۲۵]
۹- بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران
می توان گفت که بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) که بهترین سرمشق برای دوستداران او است، بخشندگی بسیار و دستگیری از دیگران است. ایشان به بهانه های مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهره مند می ساخت و آن قدر بخشش می کرد تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه ای باشد که فرهنگ گدایی را ریشه کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون کند.
روزی حضرت مشغول عبادت بود. دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا می گوید: «خدایا! هزار درهم به من ارزانی دار. حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد. [۲۶]
امام حسن (ع) هیچ گاه سائلی را از خود نمی راند و هرگز پاسخ «نه» به نیازمندان نمی فرمود و تمامی جنبه های معنوی بخشش را در نظر می گرفت.
آورده اند روزی امام مجتبی (ع) شنید مردی در دعا با پروردگار خویش با گریه می گوید: «خدایا! ده هزار درهم به من روزی بده. » امام وقتی سخن او را شنید سریع از مسجد به خانه برگشت و به همان مقدار درهم از خانه برداشت و به او داد. مرد، بسیار خوشحال شد؛ اما وقتی خواست سکه ها را ببرد نتوانست آن را حمل کند. رو به امام کرد و گفت: «اکنون دو نفر را صدا بزن که این سکه ها را برای من حمل کنند». امام، عبایش را از دوش برداشت و سکه ها را درون آن گذاشت و دستور داد تا آن را برای مرد ببرند؛ اما دیگر درهمی در میان نبود که به آن دو نفر بدهد. غلامان حضرت گفتند: والله ما عندنا درهم؛ دیگر [حتی ] درهمی نداریم، امام فرمود:
«لَکنِّی أَرْجُو أَنْ یکونَ لِی عِنْدَ اللَّهِ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛
[۲۷] اما من امید پاداشی بزرگ از نزد پروردگار خویش دارم. »
روزی خلیفه سوم در مسجد نشسته بود که مرد فقیری وارد مسجد شد. نزد او رفت و درخواست کمک کرد. عثمان به او پنج درهم داد. آن مرد نگاهی به سکه ها کرد و گفت: «مرا نزد کسی راهنمایی کن [تا کمک بیش تری به من کند]. » عثمان او را به امام مجتبی (ع) که همراه حسین (ع) و عبدالله بن جعفر نشسته بودند، فرستاد و گفت: «نزد آن چند جوان برو و از آنها کمک بخواه. » فقیر نزد آنها رفت و نیاز خود را بیان داشت. امام حسن (ع) برای نمایاندن جنبه های تربیتی بخشش، از مرد پرسید:
«إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا فِی إِحْدَی ثَلَاثٍ دَمٍ مُفْجِعٍ أَوْ دَینٍ مُقْرِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ فَفِی أَیهَا تَسْأَلُ؟
کمک خواستن از دیگران، تنها در سه مورد رواست:
۱- خون بهایی به گردن انسان باشد [و توان پرداخت آن نداشته باشد]؛
۲- بدهی سنگینی داشته باشد [و از عهده پرداخت آن برنیاید]؛
۳- درمانده ای باشد [که دستش به جایی نرسد. ] تو کدام یک از این سه دسته هستی؟»
مرد فقیر سبب نیازمندی خود را بیان کرد. سپس امام حسن (ع) پنجاه دینار طلا به او بخشید. حضرت امام حسین (ع) به پیروی از ایشان و نیز رعایت جایگاه امامت، چهل و نه درهم و عبدالله بن جعفر نیز با همین انگیزه چهل و هشت درهم به او کمک کردند. عثمان با دیدن این جریان گفت: «این خاندان، کانون علم، حکمت و سرچشمه همه نیکیها هستند. »[۲۸]
امام برآوردن نیاز دیگران را در هر حالی در اولویت قرار می داد. ابن عباس می گوید که با حضرت مجتبی (ع) در مسجدالحرام بودم. آن جناب در آنجا معتکف و مشغول طواف بود. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! به فلان شخص، مقداری بدهکارم و از عهده قرض او بر نمی آیم. اگر ممکن است [مرا کمک کنید]. » امام فرمود: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کرد] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم. » شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان می اندازد. حضرت طواف خود را قطع کرد و همراه آن مرد به راه افتاد تا نزد طلبکارش بروند و از او مهلت بگیرند. »
آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد
ابن عباس می گوید عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کرده اید که در مسجد، قصد اعتکاف کرده اید. »[۲۹] حضرت فرمود: «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خدا مانند کسی است که نه هزار سال، روزها روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده است. »[۳۰]
۱۰- شجاعت
شجاعت، میراث ماندگار امیر مومنان (ع) بود و امام مجتبی (ع) وارث آن بزرگوار. در کتابهای تاریخی آمده است که امام علی (ع) در تقویت این روحیه در کودکانش، خود به طور مستقیم دخالت می کرد. شمشیرزنی و مهارتهای نظامی را از کودکی به آنان می آموخت و پشتیبانی از حق و حقیقت را به آنان درس می داد. میدانهای نبرد، مکتب درس شجاعت حضرت علی (ع) به فرزندانش بود.
با آغاز خلافت امام علی (ع)، کشمکشها نیز آغاز شد. نخستین فتنه، جنگ جمل بود که به بهانه خونخواهی عثمان بر پا شد. شعله های جنگ زبانه می کشید. امیر مومنان (ع) پسرش محمد بن حنفیه را فراخواند و نیزه خود را به او داد و فرمود: «برو، شتر عایشه را نحر کن. » محمد بن حنفیه نیزه را گرفت و حمله کرد؛ ولی کسانی که به سختی اطراف شتر عایشه را گرفته بودند، حمله او را دفع کردند. او چندین بار حمله کرد؛ ولی نمی توانست خود را به شتر برساند. ناچار نزد پدر آمد و اظهار ناتوانی کرد. امام نیزه را پس گرفت و به حسن (ع) داد. او نیزه را گرفت و به سوی شتر تاخت و پس از مدتی کوتاه، بازگشت؛ در حالی که از نوک نیزه اش خون می ریخت. محمد حنفیه به شتر نحر شده و نیزه خونین نگریست و شرمنده شد. امیرمؤمنان به او فرمود: «شرمنده نشو؛ زیرا او فرزند پیامبر (ص) است و تو فرزند علی هستی. »[۳۱]
امام مجتبی (ع) در دیگر جنگهای آن دوران نیز شرکت کرد و دلاوریهای بسیاری از خود نشان داد. معاویه درباره دلاوریهای او می گفت: «او فرزند کسی است که به هر کجا می رفت، مرگ نیز همواره به دنبالش بود (کنایه از اینکه نترس بود و از مرگ نمی هراسید). »[۳۲][۳۳]
پی نوشت ها:
[۱] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسة الرساله، بیروت، ۱۴۰۳ ق، ج ۴۳، ص ۳۳۱.
[۲] مهج الدعوات، سید بن طاووس، دار الذخائر، قم، ۱۴۱۱ ق، ص ۱۴۵.
[۳] مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۰۸ ق، ج ۴، ص ۱۴ و بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۹.
[۴] مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۷ و بحارالانوار، همان.
[۵] بحارالانوار، همان.
[۶] همان، ص ۳۳۲.
[۷] بروج/ ۳.
[۸] احزاب/ ۴۵.
[۹] هود/ ۱۰۳.
[۱۰] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۵.
[۱۱] نساء/ ۸۶.
[۱۲] مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۸.
[۱۳] حیاة الامام الحسن بن علی( ع)، باقر شریف القرشی، ج ۱، ص ۳۱۴.
[۱۴] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۲.
[۱۵] تحفة الواعظین، ج ۲، ص ۱۰۶.
[۱۶] مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۹.
[۱۷] اسد الغابه، ابن اثیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۲۹۳ ق، ج ۲، ص ۱۵.
[۱۸] « وَ جَعَلَ یأْکُلُ حَتَّی اکْتَفَوْا دَعَاهُمْ إِلَی ضِیافَتِهِ وَ أَطْعَمَهُمْ وَ کَسَاهُمْ» بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۲.
[۱۹] ملحقات احقاق الحق، سید نور الله مرعشی التستری، مطبعة الاسلامیه، تهران، ۱۳۹۵ ق، ج ۱۱، ص ۱۱۴.
[۲۰] مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۶ و ۱۷.
[۲۱] همان، ص ۱۶ و کشف الغمه، علی بن عیسی الإربلی، بی تا، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ج ۲، ص ۱۳۳.( با گزینش).
[۲۲] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۵۳.
[۲۳] همان، ج ۷۵، ص ۲۸۷.
[۲۴] ناسخ التواریخ، میرزا محمد تقی سپهر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۴۲ ق، ج ۲، ص ۲۹۳.
[۲۵] زندگی دوازده امام، هاشم معروف الحسینی، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۳ ش، ج ۱، ص ۵۰۶.
[۲۶] مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۷.
[۲۷] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۷.
[۲۸] همان، ص ۳۳۳.
[۲۹] انسان معتکف، پیش از پایان اعتکاف، جز برای کارهای ضروری نمی تواند از مسجد خارج شود.
[۳۰] سفینه البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنایی، تهران، بی تا، باب الحاء.
[۳۱] مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۱.
[۳۲] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الفکر، بیروت، بی تا، ج ۴، ۷۳.
[۳۳] ، مقالات، ۲۸جلد، مجمع.
سیره معصومان(ع) در ماه رمضان
از امام صادق(ع) روایت است که هنگامی که حضرت امام زین العابدین(ع) روزه میگرفت دستور می داد گوسفندی را سر می بریدند، و آن را تکه تکه ساخته و در دیگ می ریختند، آن حضرت در وقت غروب به دیگها سر میزد و در حالی روزه داشت بوی آبگوشت را استشمام می نمود، آنگاه می فرمود: کاسه ها را بیاورید این کاسه را برای فلان کس و دیگری را برای فلان بکشید، و همینطور کاسه ها را پر میکردند تا آبگوشت به اتمام می رسید، آنگاه خود با نان و خرما افطار میکرد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، ماه مبارک رمضان ماه ضیافت رحمان از بندگان خود می باشد و خوان رحمت الهی گسترده است- بجاست که با نگاهی گذار به سیره معصومان(ع) در این ماه رفتارهای فردی و اجتماعی آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهیم.
بطور کلی می توان سیره آن بزرگواران را در دو بخش مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
الف) رابطه خود و خدا (بعد فردی)
۱- تغییر حالت
سید ابن طاووس« ره» نقل می فرماید که وقتی ماه مبارک رمضان فرا می رسید رنگ چهره پیامبر اکرم(ص) عوض می شد و زیاد به نماز و دعا می پرداخت (۱)، تغییر حالت آن حضرت در دهه آخر ماه مبارک رنگ مضاعفی به خود می گرفت، بگونه ای که تمام شبها را به شب زنده داری و عبادت سپری میکرد. (۲)
درباره حضرت امام زین العابدین(ع) نقل شده است که ایشان در این ماه کاملا غرق در دعا و تسبیح و استغفار و ذکر تکبیر می گشت. (۳)
۲- نمازهای مستحبی
گرچه بجا آوردن نمازهای مستحبی و نوافل یکی از مسائل عادی و روزمره آن بزرگواران بوده است. ولی در ماه رمضان حالت مضاعف به خود میگرفت، تا آنجا که نمازهای مخصوصی توسط آنان در ماه مبارک رمضان و شبهای قدر خوانده میشد، که ذکر تفصیل آن مجال دیگری میطلبد.
۳- تلاوت قرآن
ماه مبارک رمضان بهار قرآن است و پیامبر اکرم(ص) و عترت طاهرینش که خود قرآن ناطقند و هیچگاه ایشان از قرآن، و قرآن از ایشان جدا نبوده، و تلاوت آیات دلنشین آن جزء برنامه روزمره ایشان بوده است، عنایت خاصی نسبتبه تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان مبذول می داشتند و توجه اصحاب و یاران خود را نسبت به آن جلب می نمودند، تا آنجا که در مورد حضرت امام سجاد(ع) نقل شده است که چهل بار قرآن را در ماه مبارک ختم می نمود. (۴)
۴- نیایش
چگونه خواستن و از چه کسی خواستن و به چه انگیزه ای خواهش کردن از مهمترین مطالبی است که در هر درخواستی، نهفته است اینجا سخن از درخواست از یگانه معبود قادر و تواناست که معصومین(ع) بر بشریت منت نهاده و نحوه درخواست را در قالب« دعا» به عالیترین وجه ممکن نشان داده اند و علاوه بر لذت سخن گفتن با خداوند عالیترین مضامین معارف تابناک الهی را در آن جای داده و از خود یادگارهایی بس ارزشمند به ودیعت نهادهاند.
در ماه مبارک رمضان دعاهای مخصوصی از آن بزرگواران رسیده است که تنها به ذکر عناوین آنها در این مقاله اکتفا می شود:
الف- دعا در وقت دیدن هلال ماه مبارک.
ب- دعای پیامبر اکرم(ص) در وقت وارد شدن به ماه مبارک رمضان،
ج- دعای پیغمبر اکرم(ص) در شب اول،
د- دعای ابو حمزه ثمالی در هر شب،
ح- دعای سحر،
و- دعای اول صحیفه سجادیه،
ز- دعای وقت افطار،
ط- دعای امام زین العابدین(ع) در شبهای نوزدهم و بیست و یکم،
ظ- دعای پیامبر اکرم(ص)، و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) در ماه مبارک رمضان.
ی- دعای پیامبر اکرم(ص) و امام زین العابدین(ص) در شب بیست و هفتم،
ل- دعای پیامبر اکرم(ص) در شب آخر هر ماه،
ن- دعا به هنگام وداع با ماه رمضان،
۵- احیای شب قدر
معصومین(ع) در شبهای قدر شب زنده دار بودند، و نه تنها خود به احیاء آن می پرداختند بلکه خانواده و کودکان و فرزندان خویش را به انجام آن وامیداشتند، روایت شده است که رسول خدا(ص) در شب بیست و سوم ماه، خفتگان از خانواده خود را از خواب بیدار میکرد و آب به صورت آنها میپاشید. (۵)
حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نمیگذاشت کسی از فرزندانش در آن شب به خواب رود، و آنان را با کمی غذا و ایجاد آمادگی از روز و با انجام استراحت در روز، آماده می ساخت، و میفرمود محروم کسی است که از خیر این شب محروم ماند. (۶)
و یک سال حضرت امام صادق(ع) به بیماری سختی گرفتار شده بود، آن حضرت دستور داد که در شب بیست و سوم ایشان را برداشته و به مسجد پیامبر(ص) بردند، و آن شب را در آن مکان شریف به احیاء گذارند. (۷)
۶- آداب افطار
چگونه افطار کردن، و با چه افطار کردن از جمله مسائل قابل توجه سیره است. از پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع) ادعیه خاصی در وقت افطار نقل شده است. امام صادق(ع) میفرماید که پیامبر اکرم در وقت افطار این دعا را میفرمود:« اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبله منا، ذهب الظلما و ابتلت العروق و بقی الاجر» (۸) بار خدایا برای تو روزه گرفتیم، و بر روزی تو افطار نمودیم، پس آن را از ما بپذیر.
حضرت امیر المؤمنین(ع) در وقت افطار میفرمود: «اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبله منا انک انت و السیمع العلیم» (۹) خدایا برای تو روزه داشتیم، و بر روزی تو افطار کردیم. پس آن را از ما قبول نما، همانا که تو شنوا و دانایی.
و اما اینکه با چه چیزی افطار مینمودند، مواردی نقل شده است، از امام باقر(ع) نقل شده است که پیامبر اکرم با آب و خرما، و یا آب و رطب افطار مینمودند (رطب غیر از خرما است). (۱۰) و اگر آن حضرت شیرینی و حلوا نمی یافت با آن افطار و گاهی با شکر که از نی گرفته میشد، افطار میکرد. (۱۳) و امام صادق(ع) می فرماید: پیامبر، اکرم(ص) با شیرینی و حلوا افطار می نمود، و اگر آن را نمی یافت با آب ولرم افطار میکرد، و میفرمود: آن باعث پاکیزگی کبد و معده است،و دهان را خوشبو میسازد، و ریشه دندان و دید چشم را تقویت مینماید. (۱۴) بنابر این از مجموعه روایات استفاده میشود که آن حضرت- در صورت امکان- با یک ماده شیرینی مثل حلوا، خرما، و در صورت نبود آنها با آب نیمه گرم و ولرم فطار مینمود.
ابن طاووس از امام باقر(ع) نقل میکند که حضرت علی(ع) دوست داشت که با شیر افطار کند. (۱۵)
۷- غسل
پیامبر اکرم(ص) در دهه آخر ماه مبارک رمضان هر شب غسل میکرد. (۱۶) حضرت امام باقر(ع) شبهای نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم و بیست و پنجم را غسل میکرد (۱۷)، و امام صادق(ع) در شب بیست و سوم دو بار غسل مینمود، یک بار در اول شب، بار دوم در آخر شب. (۱۸)
۸- اعتکاف
یکی از مستحبات بسیار مهم و سازنده اعتکاف است. که تفصیل و شرائط آن در کتب فقهی آمده است و از عهده این نوشته خارج میباشد، امام صادق(ع) فرمود: یکبار رسول خدا(ص) در دهه اول ماه رمضان به اعتکاف نشست و در رمضان دیگر در دهه دوم، و در رمضان پس از آن در دهه سوم اعتکاف نمود. و بعد از آن همیشه در دهه آخر رمضان به اعتکاف مینشست. (۱۹)
۹- وداع با ماه رمضان
برخاستن از سفره ضیافت الله برای عارفان دلداده حق سخت و ناگوار است. لذا همانطور که جدایی عاشق از معشوق، به سختی هر چه تمامتر صورت میگیرد، پیامبر اکرم(ص) چگونگی وداع با ماه رمضان را چنین بیان میکند: جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند که در جمعه ماه رمضان، بر رسول خدا وارد شدم. هنگامی که چشم او بر من افتاد فرمود: ای جابر این جمعه آخر ماه رمضان است، پس با او وداع کن و بگو:« اللهم لا تجعله آخر العهد من صیامنا ایاه، فان جعلته فاجعلنی مرحوما، و لا تجعلنی محروما» یعنی خدایا، این رمضان را آخرین روزه ما قرار مده، و چنانچه قرار دادی پس ما را مورد رحمتخود قرار بده و ما را محروم ساز، و هر کس این را بگوید به یکی از دو امر نیکو( احدی الحسنیین) نائل میشود، یا آنکه عمر پیدا میکند و ماه رمضان بعدی را درک مینماید، و یا آنکه مورد بخشش و رحمتخدا قرار میگیرد. (۲۰)
۱۰- شب عید فطر
از مجموعه روایات استنباط میشود که این شب از جایگاه بس والایی برخوردار است، و معصومین(ع) آن را به احیاء و شب زنده داری میگذراندند. حضرت علی بن الحسین امام زین العابدین(ع) شب عید فطر را در مسجد به نماز میگذارند تا آنگاه که صبح شود.
۱۱- نماز عید فطر
رسول خدا(ص) روز عید بعد از طلوع آفتاب خارج میشد و هنگامه خروج به اطراف آسمان مینگریست و میفرمود که در آن روز بر جا نماز و حصیر نماز مخوان،یعنی روی خاک بنشین و بر آن نماز بخوان.
فقهاء عظام مستحباتی را برای این روز ذکر نمودهاند که از جمله آنها، نماز را در صحرا بپا داشتن، خارج شدن امام با پای برهنه و پیاده، و توام با وقار و ذکر خدا، و سجده بر زمین و...
روز عید فطر روز اجر و گرفتن نتیجه امتحان است. قهرا در هر امتحانی نتایجیکسان نیست. شیخ صدوق(ره) نقل مینماید: امام حسن مجتبی(ع) گروهی از مردم را در روز عید فطر دید که به بازی و خنده مشغولند، حضرت رو به یاران خود کرد و فرمود:« خدای عز و جل ماه رمضان را محل مسابقه بندگان خود قرار داده است که به واسطه اطاعتخویش بسوی رضوان الهی پیشی میگیرند، پس گروهی سبقت گرفتند و پیروز و رستگار گشتند، و گروهی عقب ماندند و محروم شدند، پس عجب دارم از کسی که خندان است و به لهو و بازی مشغول است در روزی که نیکوکاران به اجر و ثواب رسیده و کوتاهی ورزان از آن بیفیض و محرومند، به خدا سوگند اگر پرده برداشته شود هر آینه نیکوکار به عمل نیک خویش و بدکار به عمل بد خود مشغول خواهد شد.» (۲۱)
ب) رابطه خود و مردم( بعد اجتماعی):
۱- ایجاد آمادگی برای ماه رمضان
در آستانه ماه مبارک، معصومان(ع) اهمیت و عظمت ماه مبارک رمضان را به مرمدم گوشزد نموده و آنان را به استفاده از این ضیافت الهی فرا میخواندند که در این زمینه خطبههای بسیار جالب از پیامبر اکرم(ص) و امیر المؤمنین(ع) و روایات تکان دهندهای صادر شده است، که برای نمونه به ذکر دو روایتبسنده میکنیم:
امام صادق(ع) در آستانه ماه مبارک رمضان اینگونه به فرزندان خویش سفارش میفرمود:« نهایت کوشش خودتان را بنمایید که در این ماه روزیها تقسیم میشوند، و سرآمد عمرها و اجلها نوشته میشود و در آن شبی است که عمل در آن ماه از عمل هزار ماه برتر و افضل است.»
ابو صلت میگوید: بر حضرت امام رضا(ع) در جمعه آخر شعبان وارد شدم. حضرت به من فرمود: «ای ابا صلت، بیشتر روزهای ماه شعبان گذشت، و این جمعه آخر ماه است پس در این باقیمانده آن کوتاهی مورز و سابق خود را جبران کن،... و بیشتر به دعا و استفغار و تلاوت قرآن بپرداز، و از گناهانت توبه کن، تا با خلوص در ماه خدا وارد گردی.» (۲۲)
۲- سفارش به تلاوت قرآن
اهل بیت عصمت و طهارت(ع) علاوه بر آنکه خود موفق به تلاوت قرآن بودند دیگران را به تلاوت آن سفارش مینمودند، و گاه نسبتبه تلاوت بعضی سورهها در بعضی از شبها عنایت خاصی از خود نشان دادهاند، توجه عزیزان را به چند روایت که دو نکته ذکر شده را در بر دارد جلب مینماییم.
وهب از امام صادق(ع) میپرسد خوب است در ماه رمضان در چند روز قرآن خوانده شود؟ حضرت فرمود: در سه روز به بالا.
امام باقر(ع) فرمود:« لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان» (۲۳) هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
از بین سورههای قرآن به تلاوت این سورهها سفارش شده است.
۱و ۲: سوره عنکبوت و روم:
تلاوت این دو سوره در شب بیست و سوم ماه رمضان توصیه شده است.
امام صادق(ع) فرمود:« من قرا سورة العنکبوت و الروم فی لیلة ثلاث و عشرین فهو و الله یا ابا محمد من اهل الجنة» (۲۴) سوگند به خدا کسی که سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم رمضان بخواند از اهل بهشت است. البته این به معنای اقتضاء است که با وجود شرائطش چنین نتیجهای را بدنبال خواهد داشت.
۳- سوره قدر در وقتسحر و افطار:
از امام زین العابدین(ع) روایتشده است:« من قرا انا انزلناه فی لیلة القدر عند فطوره و عند سحوره کان فیما بینهما کالمتشحط بدمه فی سبیل الله» (۲۵) کسی که سوره قدر را در هنگام افطار و سحر بخواند مانند کسی است که در این فاصله در راه خدا بخون خود غلتیده باشد.
و همین مضمون نیز از حضرت امام صادق(ع) روایتشده است. (۲۶)
و نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که هر کسی که در هر شب ماه رمضان هزار بار سوره قدر را بخواند در شب بیست و سوم عجایبی را درک خواهد کرد. (۲۷) و در روایتی دیگر از آن حضرت اثر آن را در رسیدن انسان به سرحد نهایتیقین در امور اختصاصی اهل بیت(ع) قرار داده است که به واسطه دیدن بعضی از حقایق در عالم رؤیا به آن میرسد. (۲۸)
۴- سوره دخان:
شیخ صدوق روایت کرده است که مردی خدمت امام باقر(ع) رسید و پرسید چگونه من شب قدر را در هر سال شناسایی کنم؟ حضرت فرمود: «وقتی که ماه رمضان آمد هر شب یکبار سوره دخان را بخوان، وقتی که شب بیست و سوم فرا رسید به آنچه که میخواهی خواهی رسید.» (۲۹)
۳- کمک به مستمندان
یکی از علل و حکمتهای روزه این است که با ایجاد حالت گرسنگی و تشنگی انسان به یاد ضعیفان و مستمندان و تنگدستان بیفتد، و هر کسی به فراخور حال ووسع خود نسبتبه آنان کمک نماید. (۳۰) ابن عباس میگوید: وقی که ماه رمضان فرا میرسید هر صاحب حاجتی که به نزد رسول خدا مراجعه میکرد حاجتش برآورده میشد. (۳۱) راجع به حضرت زین العابدین(ع) نقل است که هر روز ماه رمضان را صدقه میداد. (۳۲)
۴- افطاری دادن
این عمل در سیره معصومین(ع) بنحو کاملی مشاهده میشود. و از امام صادق(ع) روایت است که هنگامی که حضرت امام زین العابدین(ع) روزه میگرفت دستور میداد گوسفندی را سر میبریدند، و آن را تکه تکه ساخته و در دیگ میریختند، آن حضرت در وقت غروب به دیگها سر میزد و در حالی روزه داشتبوی آبگوشت را استشمام مینمود، آنگاه میفرمود: کاسهها را بیاورید این کاسه را برای فلان کس و دیگری را برای فلان بکشید، و همینطور کاسهها را پر میکردند تا آبگوشتبه اتمام میرسید، آنگاه خود با نان و خرما افطار میکرد. (۳۳)
۵- توجه بیشتر به زیردستان و گذشت از خطای آنان
از امام صادق(ع) روایت است که امام زین العابدین(ع) در ماه مبارک رمضان توجه خاصی به زیردستان و خدمتکاران خود داشت، و هرگاه یکی از آنها مرتکب خطایی میشد او را مورد عقوبت قرار نمیداد، و تنها گناه او را یادداشت مینمود، تا آنکه که شب آخر ماه رمضان فرا میرسید، همه آنان را گرد خود جمع مینمود، و کاغذهای خطایای آنان را بیرون میآورد و بر تک تک آنان میخواند و آنان به گناه خود اعتراف و اقرار مینمودند، پس از آن در میان ایشان برمیخاست و میفرمود:« با صدای بلند بگویید: ای علی بن الحسین، همان خدایت نیز خطاهایت را شمارش کرده است همانگونه که تو گناهانمان را شمردی، و در کتاب، تمام اعمال کوچک و بزرگ ثبت است، و همه اعمال در نزد او حاضر است همانگونه که اعمال ما در نزد تو حاضر بود( و تو بر آن ناظر بودی)، پس از ما درگذر همانگونه که تو امید عفو و گذشت داری، از ما درگذر تا که خدایت را بخشنده و رحیم یابی... ای علی بن الحسین، کوچکی مقام خود را در برابر خدای داور دادگری که به هیچ کس ظلم روا نمیدارد یادآور و از گناه ما درگذر،...» و حضرت در حالی که گریه و زاری میکرد مرتب این کلمات را میفرمود و آنان هم با وی هم آواز میشدند و میفرمود: بار خدایا تو به ما دستور دادی که از کسانی که به ما ظلمی روا داشتند درگذریم، ما بخود ظلم کردیم، پس از ما درگذر، که تو نسبتبه آن سزاوارتری. تو به ما فرمودی که هیچ درخواست کنندهای را از در خانههایمان رد نکنیم، ما به درگاه تو دست نیاز و درخواستبلند کردهایم، و از تو طلب مینماییم، پس بر ما منت نه، و ما را محروم مساز... آنگاه رو به آنان مینمود و میفرمود: من از خطایای شما گذشتم، آیا شما نیز از من میگذرید؟
و آنان در پاسخ میگفتند: از تو گذشتیم ای آقای ما، و تو به ما هیچ بدی روا نداشتی، پس آن حضرت میفرمود بگوئید: بار خدایا: از علی بن الحسین درگذر، همانگونه که او از ما گذشت، و او را از آتش آزاد آن همانطوری که او ما را از بندگی رهانید، و آنان آمین گفتند، و حضرت فرمود: بروید که از شما گذشتم، و همگی شما را آزاد کردم، و همگی آنان را آزاد میفرمود. (۳۴)
۶- حفظ حریم دین و حرمت زمان
حفظ عفت عمومی جامعه از جمله مهمترین وظایف نظام اسلامی استبه عنوان نمونه حد شرابخوار ۸۰ تازیانه است، ولی اگر در ماه رمضان شراب خورده شود حالت دیگری دارد، نجاشی شاعر در روز ماه رمضان شراب خورد، او را بنزد امیر المؤمنین آوردند، حضرت پس از یک شب زندان کردن او، و اجرای حد شرعی شرابخواری( ۸۰ ضربه)، ۲۰ ضربه شلاق اضافی، بخاطر شکستن حرمت ماه رمضان بر او زد. (۳۵) و در برخی روایات او پذیرای ۳۹ ضربه اضافی بدان جهتشد. (۳۶)
۷- آزادی اسیران
بنابر نقل برخی از روایات حضرت رسول اکرم در ماه رمضان تمامی اسیران را آزاد میساخت. (۳۷) البته این مربوط به حفظ مصالح عمومی اسلام و مسلمین است و تشخیص آن به دستحاکم شرعی و ولی امر مسلمین است.
این نوشته چکیدهای است گویا از کتابی که توسط این نویسنده در دست نگارش است، که امید استبه فضل الهی تقدیم محضر دانش پژوهان و شیفتگان معارف گردد.
پینوشت ها:
۱- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ۷۰.
۲- من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ۲: ۱۵۶/۲۰۱۸.
۳- الکافی(فروع)، شیخ کلینی، ۴:۸۸/۸، وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ۱۰: ۳۰۹/۱۳۴۷۸۶( چاپ آل البیت).
۴- بحار الانوار، علامه مجلسی، ۹۸/۵.
۵- همان، ۹۸/۱۶۰، دعائم الاسلام ۱/۲۸۲.
۶- دعائم الاسلام ۱/۲۸۲.
۷- بحار الانوار، ۹۸/۱۶۹.
۸- الکافی ۴: ۹۵/۱، من لا یحضره الفقیه ۲:۱۰۶/ ۱۸۵۰، تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ۴: ۱۹۹/۵۷۶، المقنعة، شیخ مفید، ۵۱، مصباح المجتهد، شیخ طوسی، ۵۶۸، وسائل الشیعه ۱۰: ۱۴۷/۱۳۰۷۰.
۹- تهذیب الاحکام ۴: ۲۰۰/۵۷۸، بحار الانوار ۹۸/۱۵.
۱۰- بحار الانوار ۹۶، ۳۱۴/۱۵.
۱۱- الکافی ۴: ۱۵۲/۱، وسائل الشیعه ۱۰:۱۵۷/۱۳۱۰.
۱۲- تهذیب الاحکام ۴:۱۹۸/۵۶۹، وسائل الشیعه ۱۰: ۱۴۶/۱۳۰۶۷.
۱۳- بحار الانوار، ۹۶/۳۱۵.
۱۴- الکافی ۴:۱۵۲/۴، وسائل الشیعه ۱۰: ۱۵۸/۱۳۰۵.
۱۵- بحار الانوار ۹۸/۱۲.
۱۶- اقبال الاعمال ۱۹۵ و ۲۳۷، وسائل الشیعه ۳: ۳۲۷/۳۷۷۹ و ۳۷۸۳، بحار الانوار ۹۸/۱۲.
۱۷- بحار الانوار ۹۸/۵۸.
۱۸- همان ۹۸/۱۶۰.
۱۹- الکافی ۴: ۱۷۵/۴، من لا یحضره الفقیه ۲: ۱۸۹/۲۱۰۵، اقبال الاعمال ۱۰۷، بحار الانوار ۹۸/۴ و ۱۵۰.
۲۰- فضائل الاشهر الثلاثة، شیخ صدوق ۱۳۸/۱۴۹، وسائل الشیعه ۱۰: ۳۶۵/۱۳۶۱۷، بحار الانوار ۹۸/۱۷۲.
۲۱- من لا یحضره الفقیه ۲: ۱۷۴/۲۰۵۷.
۲۲- الکافی ۴: ۶۶/۲، تهذیب الاحکام ۴:۱۹۲/۵۴۷، وسائل الشیعه ۱۰: ۳۰۵/۱۳۴۸۱.
۲۳- عیون اخبار الرضا ۲: ۵۱/۱۹۸.
۲۴- الکافی ۲: ۴۶۱/۱۰، ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ۱۲۹/۱، معانی الاخبار، شیخ صدوق، ۲۲۸/۱، امالی الصدوق ۵۷/۵، المقنعة ۵۰، وسائل الشیعه ۱۰: ۳۰۲/۱۳۴۷۲، بحار الانوار ۹۶/۳۸۶.
۲۵- ثواب الاعمال ۱۳۶/۱، تهذیب الاحکام ۳:۱۰۰/۲۶۱، مصباح المتهجد ۵۷۱، المقنعة ۵۰، وسائل الشیعه ۱۰: ۳۶۱/۱۳۶۱۱، بحار الانوار ۹۸/۱۶۵.
۲۶- اقبال الاعمال ۱۱۴، وسائل الشیعه ۱۰: ۱۴۹/۱۳۰۷۶، بحار الانوار ۹۸/۱۱.
۲۷- بحار الانوار ۹۷/۳۴۴.
۲۸- همان ۹۶/۳۷۹.
۲۹- مصباح المتهجد ۵۷۱، المنقعة ۵۰، وسایل الشیعه ۱۰: ۳۶۲/۱۳۶۱۲، بحار الانوار ۹۸/۱۶۵.
۳۰- الکافی ۱: ۱۹۶/ ۸، امالی الصدوق ۳۸۸، وسائل الشیعه ۱۰: ۳۶۲/۱۳۶۱۲، بحار الانوار ۹۶/۳۷۹.
۳۱- الکافی ۴: ۱۸۱/۶، علل الشرائع، شیخ صدوق ۳۷۸/۱، فضائل الاشهر الثلاثه ۱۰۲، المناقب ۴/۶۸، وسائل الشیعه ۱۰: ۸/۱۲۶۹۹ و ۲۱۷۰۰ و ۱۰: ۷/۱۲۶۹۷، بحار الانوار ۹۶: ۳۷۵/۶۲ و ۹۶: ۳۶۹/۵۰.
۳۲- بحار الانوار ۹۶/۳۶۳.
۳۳- اقبال الاعمال ۶۴، بحار الانوار ۹۸/ ۸۲.
۳۴- المحاسن، الشیخ ابو جعفر احمد بن محمد بن ابی خالد البرقی، ۳۹۶/۶۷، وسائل الشیعه ۱۰:۱۴۰/۱۳۰۴۹، بحار الانوار ۹۶/۳۱۷.
۳۵- اقبال الاعمال ۲۶۰، وسائل الشیعه ۱۰:۳۱۷، بحار الانوار ۹۸/۱۸۶.
۳۶- الکافی ۷: ۲۱۶/۱۵، من لا یحضره الفقیه ۴:۵۵/۵۰۸۹، تهذیب الاحکام ۱۰: ۹۴/۳۶۲، وسائل الشیعه ۲۸: ۲۳۱/۳۴۶۳۲
۳۷- دعائم الاسلام، قاضی نعمان ۲: ۴۶۴/ ۱۶۴۴، مستدرک الوسائل، محدث نوری ۱۸: ۱۱۳.
۳۸- بحار الانوار ۹۶/۳۶۳.































