emamian

emamian

در دنیای امروز انسان‌ها هر کدام دنبال گمشده‌ای می‌گردند؛ یکی به‌دنبال درس و علم است؛ یکی دنبال شغل درست و حسابی می‌گردد؛ یکی دغدغه‌‍‌اش خرید خانه یا ماشین است؛ یکی دنبال این است که ببیند قیمت دلار و سکه چند است تا خرید و فروش انجام دهد؛ یکی دائماً دنبال اخبار اقتصادی و بورس و یکی به‌دنبال مقدار ناچیزی غذا برای گذراندن زندگی خود و خانواده‌اش است.

یکی به‌دنبال این است که پول‌هایش را به خارج از کشور انتقال دهد؛ یکی به‌دنبال این است که بچه‌اش را در خارج کشور به دنیا بیاورد؛ خلاصه هر کسی دغدغه‌ای دارد و در پی رسیدن به آن است. نکته جالب و قابل توجه این است که اگر دغدغه‌هایشان حل شود باز هم به آرامش واقعی نمی‌رسند. اگر هم برسند پایدار نیست.

زمانی که با تأمل به اطرافمان نگاهی بیندازیم متوجه افرادی که برای دنیا حرص و جوش می‌زنند و می‌گویند هرچه می‌رویم نمی‌رسیم، خواهیم شد. دغدغه‌های انسان تمامی ندارد و این‌طور نیست که بگوییم اگر این حل شود دیگر دغدغه‌ای نداریم. دیده‌ایم و شنیده‌ایم افراد ثروتمندی را که در اثر فشار روحی و روانی سکته کرده‌اند؛ لذا می‌بینیم که حد و مرزی در آرزوها و دغدغه‌های انسان نیست، پس راه‌حل رسیدن به آرامش واقعی چیست؟

به‌دنبال آرامش
آرامش واقعی و زندگی بدون نگرانی مسأله‌ای است که خیلی‌ها به‌دنبال آن‌اند اما به نظر می‌رسد بهتر است دیدمان را نسبت به اتفاقات و دغدغه‌ها عوض کنیم تا بتوانیم به آرامش واقعی برسیم. اگر به این دید نگاه کنیم که جز این زندگی دنیا، سرای دیگری نیست، تمام دغدغه ما به دست آوردن پول و امکانات می‌شود؛ آنگاه ذهنمان دائم درگیر رسیدن به مادیات می‌شود؛ دغدغه‌هایی که هیچ‌گاه تمامی ندارند.

با نگاه به تجربه خود از زندگی درمی‌یابیم همواره مشکلات و سختی‌ها در کنار اهداف و آرزوهای گوناگون با ما بوده‌اند. حکمت خدا از خلقت ما در میان این همه سختی‌ها اقتضا می‌کند که هدف اصلی آفرینش ما، این دنیا و سرگرمی‌های آن نباشد؛ در نتیجه باید برای رسیدن به آرامش به گونه دیگری نگریست.

آرامش واقعی
با اندکی تأمل و تفکر می‌توان پی‌برد آرامش واقعی زمانی به‌ وجود می‌آید که انسان دنیا را هدف اصلی نداند و برای رسیدن به اهدافش تلاش کند اما متوجه باشد و این دنیا را مقدمه و راه رسیدن به جهان آخرت بداند. در این صورت حتی کارهای روزمره مثل؛ ورزش کردن و غذا خوردن او می‌تواند با ارزش باشد، چون دارای هدف است و در راه رسیدن به اهدافش چون تمام تلاشش را کرده و این دنیا را هدف نهایی نمی‌داند بلکه به دید راه رسیدن به هدف می‌بیند، ناامید و مأیوس نخواهد شد.

در احادیث اهل بیت علیهم‌السلام هم به این مسأله که انسان دنیا را به عنوان گذرگاهی و خودش را به مانند مسافر ببیند اشاره شده است. چنان که امام علی علیه‌السلام در حدیثی ارزشمند فرمودند: «إنَّ الدُّنیا لَم تُخلَق لَکُم دارَ مُقامٍ، بَل خُلِقَت لَکُم مَجازا لِتَزَوَّدوا مِنهَا الأَعمالَ إلى دارِ القَرارِ فَکونوا مِنها عَلى أوفازٍ، و قَرِّبُوا الظُّهورَ لِلزِّیالِ؛[1] دنیا آفریده نشده که سراى ماندن شما باشد، بلکه آفریده شده، که گذرگاه شما باشد تا از آن براى سراى ماندگارى‌‏تان توشه عمل برگیرید. پس در دنیا همواره مهیّاى سفر باشید و مَرکب‏‌ها را براى رفتن، آماده کنید.»

«إِنَّ الدُّنیا مَشغَلَةٌ عَن غَیرِها و لَم یُصِب صاحِبُها مِنها شَیئا إِلاّ فَتَحَت لَهُ حِرصا عَلَیها و لَهَجا بِها و لَن یَستَغنىَ صاحِبُها بِما نالَ فیها عَمّا لَم یَبلُغهُ مِنها؛[2] به‌راستى که دنیا آدمى را به کلّى سرگرم خود مى‏‌‌کند و دنیاپرست به چیزى از آن نرسد، مگر آن‏که باب حرص و شیفتگى به آن بر رویش گشوده شود و داشته‌هایش هیچ‌گاه او را راضی نمی‌کند و باز هم به دنبال چیزهای دیگر می‌رود.»

در این روایات مسأله‌ای که به آن توجه شده، نوع نگاه به دنیا و آخرت است. در صورتی انسان به سعادت و خوشبختی می‌رسد که دنیا را به عنوان گذرگاه و خودش را مثل یک مسافر بداند. هرچه آدمی بیشتر دنبال دنیا و سرگرمی‌های آن باشد، حرص و طمع او بیشتر خواهد شد و هیچ‌گاه آرام نخواهد شد.

بنابراین دنیا اگر به گونه‌ای انسان را به خودش مشغول کند که از یاد آخرت غافل شود چیزی جز حرص، طمع و حسرت نصیبش نمی‌شود. پس بهتر است دیدمان نسبت به همه خوشی‌ها و ناخوشی‌های دنیا اینگونه باشد که ما همچون مسافری هستیم که تمام اتفاقات دنیا وسیله‌ای برای رسیدن به هدف و آرامش اصلی اوست. موقعی که هدف؛ رضایت و رسیدن به مقام قرب الهی باشد حتی شکست‌ها هم می‌تواند پلی برای رسیدن به موفقیت باشد.

=================
پی‌نوشت:
[1] نهج البلاغة، خطبه 132.
[2] همان، نامه 49.

خانواده به عنوان مهم‌ترین نهاد اجتماعی شمرده می‌شود و نقشی حیاتی در رشد یا افول جوامع ایفا می‌کند؛ چرا که مدیران کارآمد و صالح از بستر خانواده پا به عرصۀ اجتماع می‌گذارند و نقش‌آفرینی می‌کنند. بنابراین توجه به شاخصه‌های تربیتی در محیط خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ از این رو توصیه‌های زیادی از کتب وحیانی، پیامبران و ائمه علیهم‌السلام نسبت به مراقبت از این حریم مقدس به دست ما رسیده است؛ همچنان که یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های زندگانی این بزرگواران را در تحکیم بنیان خانواده می‌بینیم؛ مطالعۀ این شاخصه‌ها ما در اصلاح سبک زندگی یاری می‌رساند.

از جمله آنکه در منابع می‌خوانیم امام رضا علیه‌السلام نسبت به تحکیم بنیان خانواده حساسیت بالایی داشت و خود نیز به شدت مقید به انجام رفتارهای مثبت در خانواده بود. ایشان در بخشی از کلام مبارکشان از رسول‌‏الله صلی الله علیه و آله نقل می‌فرماید «نیکوترین مردم در ایمان  مهربان‌ترین ایشان است با اهل خود و من مهربان‌ترین شما هستم با اهل خود؛ أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً- وَ أَلْطَفُهُمْ‏ بِأَهْلِهِ‏ وَ أَنَا أَلْطَفُكُمْ بِأَهْلِی.» (صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، ص67)

همچنین ایشان نسبت به اهل منزل بسیار خوش رفتار و خوش‌برخورد بود و دیگران را نیز به این امر سفارش می‌کردند. امام (ع) در روایتی دیگر از رسول‏‌الله صلی الله علیه و آله نقل می‌فرماید«أَقْرَبُكُمْ مِنِّى مَجْلِساً یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ خَیْرُكُمْ لِأَهْلِهِ؛در قیامت نزدیک‏‌ترین شما به من، خوش‌خوترین شما است، و خوب‌ترین شما [بهترین شما] آن‌کس است که با خانواده خود به نیکى و مهربانی رفتار کند.» (جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج‏25، ص535)

حتی امام رضا علیه‌السلام برای شاد کردن اهل خانه برنامه‌های تربیتی در نظر داشتند. ایشان در روایتی فرمود «در هر جمعه براى خانواده خود از میوه و گوشت چیزى تحفه ببرید تا به آمدن روز جمعه شادمان شوند؛ أَطْرِفُوا أَهَالِیَکُمْ‏ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْفَاکِهَةِ وَ اللَّحْمِ حَتَّى یَفْرَحُوا بِالْجُمُعَة» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص299)

یکی از ویژگی‌های بارز افراد مؤمن، دقت داشتن نسبت به شرایط اطرافیان است. انسان مؤمن سعی دارد نسبت به سایرین بی‌تفاوت نباشد و مدام مراقب اطرافیان است. در مقابل، افرادی هستند که رفتارهای خنثی دارند؛ یعنی برای خود چارچوبی ایجاد کردند و از آن محدوده خارج نمی‌شوند. هر کجا منافع خودشان باشد، اقدام می‌کنند و خاصیتی برای سایرین ندارند، مگر گاهی که از آنها حاجتی خواسته شود. اما مؤمن حقیقی که به دنبال سبک زندگی مؤمنانه است، قبل از اینکه از او حاجتی خواسته شود، در پی رفع نیاز دیگران می‌رود و در قبال این ابراز مهر و محبت، توقعی ندارد.

این خصلت در این زمانه که مردم درگیر بسیاری از چالش‌های اقتصادی و فشارهای روانی‌اند، باید جلوۀ بهتر و عمیق‌تری به خود بگیرد. سیرۀ امام رضا علیه‌السلام گویای آن است که آن حضرت نسبت به جزئی‌ترین مسائل پیرامونی واکنش نشان می‌دادند. توصیه‌های آن حضرت هنگام خروج از مدینه به‌سوی طوس به امام جواد علیه‌السلام گویای این حقیقت است. ایشان با استفاده از رفتارها و زیبایی کلام، سعی داشتند غم از چهرۀ اطرافیان بزدایند و خود نیز توصیه می‌فرمود «مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ  فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ یَومَ القِیامَةِ ؛ هرکه اندوه مؤمنى را بزداید، خداوند در روز قیامت غم از دلش مى‌زداید.»

حال این رفتار را با شیوه‌هایی متعددی می‌توان انجام داد؛ از جمله اینکه یکی از شیوه‌های آن، رفتاری به نام مواسات و یاری‌رسانی است که در این ایام کرونا، جلوه‌هایی از آن را بین مردم متدین خود مشاهده کردیم. شیوۀ دیگر می‌تواند صلۀ‌رحم و دید و بازدید با آن دست از اقوامی باشد که در مضیقه اقتصادی و یا حتی چالش‌های روانی قرار دارند. گاهی چنین دید و بازدیدهایی بر تقویت روحیۀ افراد اثر مثبت خواهد گذاشت.

هدیه دادن و یا حتی شوخی سالم با مؤمنی که در اندوه قرار دارد، می‌تواند از دیگر شیوه‌های زدودن غم از چهرۀ مؤمنان باشد. این هدیه ممکن است یک شیء ناچیز و یا گرانبها باشد، اما آنچه باقی می‌ماند، ثوابی است که نسبت به زدودن غم از چهرۀ فرد دیگر باقی می‌ماند.

* علت مخفی بودن مزار علی(علیه السلام) چه بوده و قبر آن حضرت تا چه سالی مخفی مانده است؟

 

دوران حکومت امام علی(علیه السلام) را می توان پرآشوب ترین دوران تاریخ اسلام نام نهاد و می توان گفت که در زمان هیچ یک از خلفای پیش از آن حضرت و یا پس از ایشان (امویان و عباسیان)، بدان سان که در زمان ایشان جنگ های داخلی صورت گرفته، فتنه و آشوب های خانگی برپا نشده است.

از آن جا که در زمان حکومت خلفای سه گانه، انحرافاتی صورت گرفته بود، حضرت علی(علیه السلام) در زمان حکومت خویش در صدد اصلاح امور برآمدند، ولی این کار باعث شد تا مخالفان، سودجویان و صاحبان زر و زور با آن حضرت دشمنی بورزند و جنگ های متعددی به راه اندازند. این دشمنی ها منحصر به دوران حیات آن حضرت نبود، بلکه پس از شهادت ایشان نیز ادامه یافت.

ریشه اصلی اختفای مزار آن حضرت را باید در فراوانی و شدت دشمنی ها نسبت به ایشان جست و جو کرد. معاویة بن ابی سفیان دشمنی را با امام علی(علیه السلام) به آن مرحله رسانید که سب و لعن علی(علیه السلام) را بر منابر رایج نمود و در قنوت نماز خود امیر مؤمنان علی(علیه السلام) را لعن می کرد! این دشمنی ها و کینه توزی ها باعث شد تا فرزندان امام علی(علیه السلام) از بیم دشمنی های بنی امیه مزار ایشان را بنابر وصیت خود آن حضرت مخفی کنند و طی سال های متمادی آن را پوشیده نگه دارند.

   

ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه، رویداد به خاکسپاری امیر مؤمنان(علیه السلام) را چنین نقل می کند: «هنگامی که علی(علیه السلام) به شهادت رسید، فرزندان ایشان تصمیم گرفتند تا قبر ایشان را از بنی امیه پنهان نگه دارند تا مبادا بر ایشان در قبر و یا برای قبر ایشان حادثه ای روی دهد. از این رو در شب شهادت ایشان دست به انجام کارهایی زدند تا کسی از محل خاکسپاری ایشان آگاه نشود. آنها تابوتی را در حالی که از آن بوی کافور استشمام می شد بر شتری بستند و به سوی مدینه بردند؛ چنان که گروهی گمان کردند که امام را به مدینه می برند تا در کنار قبر حضرت زهرا(علیها السلام) دفن نمایند. از سوی دیگر بر اشتری دیگر جنازه ای پیچیده شده گذاشتند و چنان وانمود کردند که می خواهند آن حضرت را در حیره دفن کنند و در آن جا تعدادی قبر در مکان های مختلف کندند. در نهایت فرزندان و اصحاب خاص ایشان آن حضرت را در سحرگاه شب بیست و یکم رمضان در نجف به خاک سپردند و از محل خاکسپاری ایشان هیچ کس دیگر آگاه نشد... و محل دفن ایشان پوشیده ماند. بدین سبب بنی امیه شایعات بسیاری ساختند: گروهی ادعا کردند که جمعی از طایفه طی، شتری را در آن شب یافتند که بر آن شتر صندوقی قرار داشت که راه را گم کرده بود و به ایشان گمان دستیابی به مال و ثروت به آن دست یازیدند و هنگامی که فهمیدند در صندوق چه چیز قرار دارد، از بیم آن که کسی به دنبال آن بیاید، صندوق را با آنچه در آن بود، دفن کردند و شتر را نیز کشتند و خوردند. این شایعه به مذاق بنی امیه خوش آمد تا جایی که ولید بن عقبه در یکی از اشعارش به آن اشاره کرده است:

فَإِن یَکُ قَد ضَلَّ البَعیرُ بِحَمْلِهِ *** فَما کانَ مَهدیّاً وَ لا کانَ هادِیاً

اگر شتری که او را حمل می کرده، گم شده است، پس نه او هدایت کننده بوده است و نه هدایت شده.

 

برای آگاهی بیشتر از اقوال و گفتارهای موجود درباره خاکسپاری امام علی(علیه السلام) می توانید به کتاب هایی چون تاریخ خلفا، نوشته سیوطی، ذیل باب ابوالسبطین علی ابن ابی طالب(علیه السلام) ص ۱۷۶ و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۱۶، حوادث سنه اربعین، مراجعه کنید.

  

به طور خلاصه، عامل اصلی پنهان نمودن مزار امام علی(علیه السلام) را می توان در دشمنی بنی امیه با آن حضرت جستجو کرد؛ چرا که هرگونه اطلاع از محل دفن ایشان ممکن بود باعث بی حرمتی و یا حتی نبش قبر آن حضرت شود. بنابر این امام علی(علیه السلام) در وصیت خود دستور داد تا قبر او را مخفی کنند، هم چنان که قبر همسرش حضرت فاطمه(علیها السلام) دختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز مخفی بود و هست.

      

مزار آن حضرت تا حدود صد سال هم چنان مخفی بود تا آن که امام صادق(علیه السلام) محل آن را برای عموم مردم آشکار کرد. سپس به دستور داود بن علی عباس صندوقی بر مزار ایشان نهاده شد و در زمان خلافت هارون، خلیفه عباسی اتاقی بر روی آن ساخته شد و نخستین بقعه بر مزار ایشان بنا گردید.

محمد باقر قالیباف ظهر امروز در جمع  مردم منطقه دشت رباط خاش اظهار کرد: اولویت کاری مجلس یازدهم در سال جاری و آینده رسیدگی به مناطق محروم کشور خصوصا استان های جنوبی است.

وی افزود: استان سیستان و بلوچستان به دلیل وجود محرومیت ها و نبود امکانات لازم در زمینه های مختلف از شاخص های لازم برای توسعه عقب مانده است.

رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: فشار تحریم ها و کمبود فضای مالی در کشور سبب شده تا بسیاری از پروژه های مهم در کشور به اتمام نرسد.

قالیباف به بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش شاخص محرومیت در کشور اشاره کرد و گفت: بنابه دستور رهبر معظم انقلاب، سیستان و بلوچستان اولین استان مورد توجه ما است و برنامه های کاملی برای بهبود وضعیت اجرا خواهیم کرد.

رئیس مجلس شورای اسلامی افزود: ما برای برنامه هفتم، سیاست های جدیدی برای ایجاد اشتغال اعمال خواهیم کرد.

رئیس قوه مقننه اساس و بنیان انقلاب اسلامی را برپایه رسیدگی به مناطق محروم کشور دانست و افزود: در مقایسه با گذشته در استان سیستان و بلوچستان  گام های بلندی جهت توسعه و رفع مشکلات برداشته شده است.

رئیس مجلس شورای اسلامی اذعان داشت: به شما اطمینان میدهم که ما در مجلس یازدهم اولویت کاری را مناطقی قرار میدهیم که از نظر شاخص های توسعه محرومیت بیشتری دارند.

نماینده مردم تهران در مجلس یازدهم خاطر نشان کرد: تأمین زیرساخت های لازم مثل بنادر تجاری،راه آهن،بزرگ راه و پروژه های گوناگون علاوه بر پیشرفت سیستان و بلوچستان رشد سایر مناطق کشور را نیز تضمین میکند.

پیگیری وضعیت معیشت مردم و حل مشکلات آنها وظیفه یکایک نمایندگان مجلس است

محمد باقر قالیباف با بیان اینکه سیستان و بلوچستان در بخش آموزش و پرورش و سلامت از آمار و شاخص های قابل قبولی برخوردار نیست گفت: بچه های بومی استان باید با قابلیت ها و استعداد های خود نسبت به تأمین نیروی انسانی جوان در آینده اقدام کنند.

وی با تاکید بر اینکه نمایندگان مجلس یازدهم محدود به حوزه انتخابیه خود نیستند تصریح کرد: پیگیری وضعیت معیشت مردم و حل مشکلات آنها وظیفه یکایک نمایندگان مجلس است.

قالیباف تاکید کرد: مردم با ایجاد و تقویت امنیت پایدار و جذب سرمایه از محل بخش خصوصی،نهاد های عمومی غیر دولتی، بانک ها و استفاده از ظرفیت ارگان های غیر دولتی سعی در رشد شاخص های توسعه و تحقیق پیشرفت حقیقی داشته باشند.

رئیس مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: در برنامه هفتم مصمم هستیم بگونه‌ای برنامه‌ ریزی کنیم تا احکامی برای استان ها صادر شود که از این طریق پیش راه های اقتصادی آن استان را فعال کنیم.

عدم دسترسی به آب شرب، جاده های ایمن و همچنین راه اندازی بازارچه مرزی روتک و بهبود وضعیت بیمارستان 136 تخته خوابه از مواردی بود که صالحی فرماندار خاش در این دیدار به آن اشاره کرد.

قالیباف در ادامه سفرش، به زاهدان عزیمت و با علماء و ریش‌سفیدان دیدار می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا صبح امروز (دوشنبه) در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشگاههای افسری نیروهای مسلح در دانشگاه افسری امام‌علی علیه‌السلام، لازمه حفظ اقتدار و هویت ملی و تأمین منافع ملی را محاسبه صحیح و عقلانی از تهدیدها و ظرفیتها در مسائل مربوط به «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی» و «توانایی و قوام فرهنگی» دانستند و تأکید کردند: مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، به شرط «تلاش شبانه‌روزی مسئولان» و «مدیریت قوی، جامع و خسته‌نشو» و «تمرکز بر تولید داخلی و چشم امید نداشتن به خارج» قابل حل هستند و سر و صداهای اراذل مسلط بر ملت امریکا هم نباید ذهن کسی را مشغول کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اجرای مراسم مشترک دانش آموختگی دانشگاههای نیروهای مسلح را فرصتی برای استفاده از تجارب یکدیگر و هم افزایی بیشتر خواندند و افزودند: جوانانی که در دانشگاههای نیروهای مسلح تحصیل می کنند در واقع تأمین کنندگان و حافظان امنیت به عنوان یک ارزش بسیار والا و یک عنصر حیاتی برای کشور هستند.

فرمانده کل قوا با اشاره به ارائه خدمات مختلف نیروهای مسلح به ملت از جمله امدادرسانی و کمک در حوادث طبیعی همچون سیل گلستان و زلزله سرپل ذهاب و عرصه های بهداشت و درمان بویژه در شرایط کنونی بیماری کرونا و همچنین نقش آفرینی در رزمایش همدلی و کمکهای مؤمنانه خاطرنشان کردند: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حقیقتاً نیروهایی آبرومند و شرافتمند هستند.

رهبر انقلاب اسلامی «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی»، و «توانایی و قوام فرهنگی» را ارکان اقتدار ملی برشمردند و گفتند: مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی یک مبنای عقلانی و براساس محاسبات صحیح و منطقی درخصوص اندازه قدرت دفاعی، چگونگی تقسیم کار بین نیروهای مسلح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: برای تأمین منافع ملی و حفظ موجودیت و هویت ملی باید محاسبات دقیق و منطقی از حد و اندازه واقعی تهدیدها و همچنین ظرفیت ها و استعدادهای واقعی کشور وجود داشته باشد.

ایشان تأکید کردند: قدرت دفاعی برآمده از چنین محاسبات عقلانی، موجب می شود که مسئولان و مردم با طمأنینه و آرامش مشغول کارهای اساسی شوند.

رهبر انقلاب اسلامی عقلانیت را به معنای محاسبه صحیح دانستند و گفتند: بعضی‌ها اسم عقلانیت و عقل را می آورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است در حالی‌که فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند زیرا عقلانیت به معنای محاسبه درست است. البته دشمن تلاش دارد تا معنای غلط عقلانیت را تلقین کند و برخی هم نادانسته، در داخل همان حرف دشمن را تکرار می کنند.

ایشان علت هیاهوی اراذل یاوه‌گو در آمریکا درباره توانایی های دفاعی و موشکی و منطقه‌ای ایران را، محاسبات دقیق و عقلانی جمهوری اسلامی برای رسیدن به این توانایی‌ها دانستند و گفتند: این یاوه‌گویی‌ها ناشی از ترس آنها و همچنین عقب ماندگی آنها در این عرصه است اما باید بدون توجه به این فضاسازی ها، دستگاه محاسباتی عقلانی را حفظ کرد و به لطف خداوند، جمهوری اسلامی در همه این عرصه ها باز هم پیش خواهد رفت.

رهبر انقلاب اسلامی، عقلانیت را لازمه همه امور دانستند و خاطرنشان کردند: باید ظلم ستیزی، عدالت خواهی و مبارزات اجتماعی نیز براساس عقلانیت باشد و گرفتار حاشیه نشویم و اصل و فرع را اشتباه نگیریم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص مسائل فرهنگی به عنوان یکی دیگر از ارکان اقتدار ملی، افزودند: زمانی که موضوع مبارزه با تهاجم فرهنگی مطرح شد دشمن، سراسیمه تبلیغات خود را به سمت مقابله با این موضوع سوق داد زیرا از بیداری مردم و مقابله با تهاجم فرهنگی هراس دارد.

ایشان با اشاره به «استحکام و ثبات اقتصادی» به عنوان سومین رکن اقتدار ملی گفتند: اقتصاد کشور زیر فشار است و مردم از نظر معیشت دچار مشکلات هستند اما همه این مشکلات قابل حل است.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من عقیده ندارم که مسئولان در زمینه مسائل اقتصادی تلاش نمی‌کنند. تلاش‌های زیاد و خوبی در برخی بخش‌ها انجام شده اگرچه در بعضی بخش‌های اقتصادی توان مدیریتی ضعیف است. ضمن اینکه مصوبات خوبی هم وجود دارد که باید پیگیری شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای لازمه حفظ اقتدار ملی را نگاه جامع و صحیح به مسائل دفاعی، اقتصادی و فرهنگی و حضور مدیران قوی، فعال و خسته‌نشو دانستند و تأکید کردند: در هر عرصه‌ای که مدیریت های خستگی‌ناپذیر، فعال و پرنشاط را داشتیم، کارها پیشرفت کرده است.

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: مکرراً گفته شده که علاج مشکلات اقتصادی در گرو تمرکز بر مسئله تولید، جلوگیری از سقوط پی در پی ارزش پول ملی و بستن رخنه‌هایی همچون قاچاق، واردات بی‌رویه و فسادهای مالی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حضور مدیران خوب و لزوم تلاش شبانه‌روزی و خستگی‌ناپذیر افزودند: البته در مشکلات اقتصادی، ما نقش خباثت‌آمیز آمریکایی‌ها و تحریم‌های آنها را که حقیقتاً جنایت است، نادیده نمی‌گیریم و به ایستادگی و مقاومت ادامه خواهیم داد تا به لطف خداوند فشار حداکثری آمریکا را به روسیاهی حداکثری و مایه پشیمانی آنها تبدیل کنیم.

ایشان با اشاره به ابراز خوشحالی رئیس‌جمهور آمریکا از اختلال در اقتصاد کشور و جنایت علیه ملت ایران، گفتند: افتخار به چنین جنایتی فقط از آدمهای رذلی مثل شما برمی آید.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته وضع امروز آمریکا با هزاران میلیارد دلار کسری بودجه و دهها میلیون گرسنه و انسان زیر خط فقر بسیار بد است و ملت ایران به توفیق الهی با قدرت ایمان و عزم ملی و به کوری چشم مسئولین رذل، خائن و جنایتکار آمریکا بر مشکلات فائق خواهد آمد و از تحریم نیز به‌عنوان وسیله‌ای برای مقاوم‌سازی واقعی اقتصاد کشور استفاده خواهد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید مجدد بر این موضوع که علاج مشکلات کشور در داخل است، گفتند: اگرچه بسیاری از مشکلات ما مربوط به خارج از کشور است اما علاج آنها در داخل و با تکیه بر محاسبه درست و نگاه صحیح به مسائل کشور و منطقه و با بکارگیری تدبیر، تلاش، خرد و عزم راسخ است، بنابراین نباید علاج را در خارج از کشور جستجو کرد چرا که ما هیچ خیر و بهره‌ای از خارج نمی‌بینیم و سر و صدای اراذل مسلط بر ملت آمریکا نیز نباید ذهن کسی را مشغول کند.

بخش دیگری از سخنان فرمانده کل قوا در مراسم مشترک دانش‌آموختگی نیروهای مسلح به بیان چند توصیه به دانشجویان و مسئولان این دانشگاهها اختصاص داشت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تحول در تهدیدها، مقابله با آنها را نیز نیازمند برنامه‌های جدید دانستند و تأکید کردند: در پژوهش‌های دانشگاه‌های نیروهای مسلح باید پیش‌بینی تهدیدهای جدید و شناخت راههای مقابله با آنها مورد توجه جدی قرار بگیرد.

ایشان تجربیات نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس را سرمایه‌ای ارزشمند خواندند و با تأکید بر لزوم تبدیل آن تجربیات برجسته به نظریات دفاعی و بسط و تکمیل آنها، بر توجه ویژه به تربیت اخلاقی در دانشگاههای نظامی توصیه کردند و گفتند: البته این توصیه برای همه جوانان کشور بویژه نیروهای انقلابی است که باید اخلاص و مجاهدت را سرلوحه عمل خود قرار دهند و در مسئولیتها چشم به مقام بالاتر یا مال دنیا نداشته باشند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان بار دیگر با تشکر از مسئولان بخش بهداشت و درمان و پزشکان و پرستاران فداکار، ابتلائات و تلفات موج سوم کرونا را بسیار دردآور خواندند و افزودند: همچنانکه از مدتها قبل به رئیس‌جمهور و مسئولان محترم گفته‌ام، ضابطه‌گذاری‌ها برای مقابله با بیماری باید از جایگاه حاکمیتی و الزام‌آور باشد.

ایشان گفتند: همچنانکه در موضوع سفر اربعین، مردم متدین به مرزها نرفتند و در عزاداری‌های محرم نیز ضوابط ستاد ملی را دقیقاً رعایت کردند، عموم مردم باید در مسائلی همچون نرفتن به سفرها و رعایت شیوه‌نامه‌ها، مراقبت جدی کنند تا از این بیماری خلاص شویم.

پیش از سخنان فرمانده معظم کل قوا، سردار سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گزارشی از توانمندی‌ها و فعالیت‌های نیروهای مسلح و دانشگاههای افسری در سال گذشته بیان کرد و گفت: ناکامی‌های اخیر آمریکا تنها بخشی از شکست‌های دشمن محسوب می‌شود و عصبانیت شیطان بزرگ و تلاش‌ها و تحرکات نظامی پرطمطراق اما توخالی دشمنان و عادی‌سازی روابط خیانت‌بار برخی از کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، تردیدی در برتری جبهه حق ایجاد نخواهد کرد.

در این مراسم که همزمان در همه دانشگاههای افسری نیروهای مسلح از طریق ارتباط تصویری دریافت می‌شد، امیر سرتیپ دوم اوجاقی فرمانده دانشگاه امام علی(ع)، سردار سرتیپ پاسدار غلامی فرمانده دانشگاه امام حسین(ع) و سردار سرتیپ دوم بختیاری فرمانده دانشگاه علوم انتظامی امین گزارشی از فعالیت‌ها، اقدامات و برنامه‌های تحصیلی این دانشگاه‌ها بیان کردند.

قرائت سوگندنامه، اعطای پرچم توسط دانشجویان قدیم به جدید، اجرای سرود مشترک توسط دانشجویان مستقر در میدان از دیگر برنامه‌های مراسم مشترک دانش‌آموختگی نیروهای مسلح بود.

همچنین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با کسب اجازه از فرمانده کل قوا به تعدادی از برگزیدگان دانشگاههای افسری جایزه، درجه و سردوشی داد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

 الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. السّلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

هم‌افزایی و تبادل تجارب دانشگاه‌های نیروهای مسلّح؛ یک مژده‌ی بزرگ و ایجاد فرصت
 اوّلاً تبریک عرض میکنم دانش‌آموختگی جوانان رشید عزیز کار‌آزموده‌ی خودمان در دانشگاه‌های نیروهای مسلّح را و همچنین ورود جوانان سردوشی‌بگیر در عرصه‌ی دانشگاه و آماده‌سازی خود برای طیّ این مراحل پُرافتخار. همچنین تشکّر میکنم از بیانات کوتاه و مفید و گزارشهای خوب سردار رئیس محترم ستاد کل و فرماندهان دانشگاه‌های سازمانهای نیروهای مسلّح ،و نثر شیوا و فصیح مجری محترم مراسم. اجرای این مراسم که همه‌ی دانشگاه‌های نیروهای مسلّح در زمان واحد و در مکان واحد جمع میشوند، یک مژده‌ی بزرگی همراه خود دارد و آن ایجاد فرصتی است برای نزدیکی دانشگاه‌های نیروهای مسلّح به یکدیگر و استفاده‌ی از تجارب یکدیگر و هم‌افزایی آنها با یکدیگر و کمک آنها به یکدیگر؛ ارتباط آنها یقیناً به سود این دانشگاه‌ها است. محلّ این اجتماع هم دانشگاه خوش‌سابقه‌ی امام علی است که من فراموش نمیکنم در سال ۵۹ در اوایل جنگ تحمیلی، دانشجویانی از این دانشگاه آمدند اهواز، رفتند سوسنگرد و مشغول مبارزه شدند؛ دانشجو بودند، امّا مجاهدت خودشان را از همان دوران دانشجویی آغاز کردند.

امنیّت؛ یک ارزش بسیار والا و اساسی و عنصر حیاتی برای کشور
 عزیزان من! یکی از چیزهایی که به یک کاری ارزش میبخشد، هدف آن کار است. اگر بخواهیم ارزش کارها را بدانیم، باید هدف آن کارها را بشناسیم. اگر این محاسبه درست باشد -که درست است- تحصیل در دانشگاه‌های نظامی و دانشگاه‌های سازمانهای نیروهای مسلّحِ ما یکی از باشرف‌ترین و باارزش‌ترین کارها است؛ چرا؟ چون با تحصیل در این دانشگاه‌ها جوانان ما وارد نیروهای مسلّحی میشوند که امنیّت کشور را تأمین میکند و امنیّت برای کشور یک ارزش بسیار والا و اساسی و یک عنصر حیاتی است؛ چون بدون امنیّت، همه‌ی ارزشهای مهمّ کشور دچار اختلال خواهند شد؛ هم رفاه، هم عدالت، هم دانش‌ورزی و دیگرِ ارزشهای مهم. بنابر‌این، حضور در این دانشگاه‌ها یک فرصت بسیار مهمّی است، یک کار بسیار باارزشی است. در این دانشگاه‌ها درس خواندن و فارغ‌التّحصیل شدن، شما را آماده میکند برای اینکه بتوانید ان‌شاءالله به یکی از ارزشمندترین کارها مشغول بشوید، که آن حفظ امنیّت کشور و ملّتتان است.

خدمات نیروهای مسلّح به ملّت در عرصه‌های مختلف
 البتّه نیروهای مسلّح به جز تأمین امنیّت، کارهای مهمّ دیگری هم دارند که یکی از بزرگ‌ترین کارهای نیروهای مسلّحِ ما ارائه‌ی خدمات به ملّت است؛ هم ارتش، هم سپاه، هم نیروی انتظامی و هم بسیج، انواع خدمات را در سالهای گذشته و بخصوص در این برهه‌ی اخیر به ملّت ایران هدیه کرده‌اند: هم خدمات زیربنایی، مثل سد و راه و پالایشگاه و امثال اینها؛ هم در عرصه‌ی بهداشت و درمان، در بخش واکسن فلج اطفال، کار بسیار بزرگی را نیروهای مسلّح کرده‌اند؛ امروز هم در زمینه‌ی مسائل کرونا حقیقتاً نیروهای مسلّح در مِیدانند و انواع کارهای لازم را و خدمات لازم را ارائه میدهند؛ در حوزه‌ی کمکهای معیشتی هم کارهای بسیار خوبی به وسیله‌ی نیروهای مسلّح انجام میگیرد. البتّه اینها را اعلام نمیکنند، تبلیغاتی نمیکنند، ولی کارهای خوبی را دارند انجام میدهند که ما از آنها مطّلعیم. و همچنین در رزمایش همدلی و کمک مؤمنانه، نیروهای مسلّح در این ماه‌های گذشته نقش ایفا کردند. در حوادث سیل و زلزله و امثال اینها هم نقش نیروهای مسلّح نقش واضحی است؛ در سیل اوایل سال ۹۸ و پیش از آن در زلزله‌ی استان کرمانشاه، حقّاً و انصافاً نقش‌آفرینیِ بزرگی را انجام دادند. بنابراین، نیروهای مسلّحِ ما بحمدالله آبرومندند، شرافتمندند و ارزشمندند؛ این را همه میتوانند حس کنند.

قدرت دفاعی، ثبات اقتصادی، و توانایی فرهنگی؛ سه رکن از ارکان اقتدار ملّی
 عزیزان من! قدرت دفاعی یکی از ارکان اقتدار ملّی است. اگر برای اقتدار ملّی ما لااقل سه رکن اصلی را در نظر بگیریم، یکی از این سه رکن استحکام و ثبات اقتصادی است که خیلی مهم است، یکی توانایی و قوام‌یافتگی فرهنگی است که بسیار اساسی است، یکی هم قدرت دفاعی است. قدرت دفاعی برای یک کشور حیاتی است، برای اقتدار یک ملّت حیاتی است. اگر این قدرت دفاعی را ملّتها نداشته باشند، آن کسانی که اهل تجاوز و تعرّض و سوء استفاده و دخالت کردن و دست‌اندازی به دیگر کشورها و ملّتها هستند -که امروز نمونه‌هایش را دارید در دنیا می‌بینید: آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر- آنها را راحت نمیگذارند؛ اگر قدرت دفاعی در یک کشوری وجود نداشته باشد، دیگران آنها را راحت نمیگذارند و به همه چیزِ آنها تعرّض میکنند که امروز می‌بینید به بعضی از کشورها چه تعرّضهایی میشود.

مبانی عقلانی و منطقی برای محاسبه‌ی اقتدار
 مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی یک مبنای «عقلانیّتی» است؛ یعنی ما اقتدار را بر اساس احساسات و عواطف و توهّمات و مانند اینها دنبال نمیکنیم. محاسبه‌ی اقتدار ملّی یک محاسبه‌ی عقلانی است؛ یعنی یک محاسبه‌ِی درست و منطقی. حد و اندازه‌ی قدرت دفاعی، عرض و طول نیروهای مسلّح، چگونگی تقسیم مسئولیّتها میان نیروهای مسلّح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی، همه بر اساس محاسبات درست و منطقی است؛ یعنی بر اساس عقلانیّت است. ما اگر بخواهیم عقلانیّت را به کار بگیریم برای مشخّص کردن حد و حدود قدرت دفاعی‌مان، بایستی تهدید را به شکل واقعی خودش ببینیم. دشمنان گاهی تهدید را مخفی میکنند، پنهان میکنند برای غافلگیری، گاهی تهدید را ده برابر بزرگ‌تر نشان میدهند برای ایجاد ترس و رعب در ملّتهای عالم که این کار دوّم را بیشتر ابرقدرتها میکنند؛ تهدید خودشان را، قدرت خودشان را، خیلیخیلی بیشتر از آنچه هست نشان میدهند برای اینکه دیگران را وادار به تسلیم بکنند. اگر چنانچه یک ملّتی، یک کشوری و نیروهای مسلّح او و سردمداران و مدیران نیروهای مسلّح تهدید را در اندازه‌ی واقعی خودش ببینند، از طرفی ظرفیّتهای خودشان و توان و استعداد خودشان را هم به صورت واقعی ببینند و آن را اِعداد(۲) کنند، آن را بسیج کنند، آماده کنند -وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم؛(۳) هر چه میتوانید اِعداد کنید- امکانات خود را اِعداد بکنند و توان تهدید دشمن را هم ببینند، این قطعاً منافع ملّی را تأمین خواهد کرد و موجودیّت ملّی را حفظ خواهد کرد، هویّت ملّی را محفوظ خواهد داشت. اگر ملّت قدرت دفاعی پدیدآمده‌ی از یک چنین محاسبه‌ای را داشته باشد، آن وقت مسئولان طمأنینه پیدا میکنند، مردم آرامش پیدا میکنند و با آرامش خیال مشغول کارهای اساسی‌ای که در یک کشور لازم است میشوند. بنابر‌این، قدرت دفاعی این جوری است.

تفاوت عقلانیّت و محاسبه‌ی صحیح، با ترسیدن از دشمن و خالی کردن میدان
 ما عرض کردیم که عقلانیّت به معنای محاسبه‌ی درست است؛ محاسبه‌ی صحیح و درست و دستگاه محاسباتی سالم؛ عقلانیّت به این معنا است. بعضی‌ها اسم عقل و عقلانیّت را که می‌آورند، منظورشان از عقلانیّت ترسیدن است؛ وقتی میگویند عاقل باشید، یعنی بترسید، یعنی منفعل باشید، یعنی از مقابل دشمن فرار کنید! نه، [این درست نیست]؛ ترسوها حق ندارند اسم عقلانیّت را بیاورند. ترسیدن و فرار کردن و میدان را خالی کردن، اسمش عقلانیّت نیست، اسمش همان ترس و فرار و مانند اینها است؛ عقلانیّت یعنی محاسبه‌ِی درست. البتّه دشمن سعی میکند عقلانیّت به آن معنای غلط را تلقین کند، بعضی هم نادانسته گاهی حرفهای دشمن را تکرار میکنند.

 اینکه شما می‌بینید علیه امکانات موشکی ما، علیه تشکیلات نظامی ما کارهایی میشود، تبلیغاتی میشود و علیه توانایی‌های منطقه‌ای ما که بسیار مهم است و برای قدرت دفاعی ما حائز اهمّیّت است، تبلیغات میشود و علیه اینها حرف میزنند -این یاوه‌گوهای آمریکایی که ملاحظه میکنید دیگر؛ واقعاً اراذلِ یاوه‌گو که هر حرفی به دهنشان می‌آید، بی‌محابا و بی‌محاسبه میزنند، هر جا میروند می‌نشینند علیه جمهوری اسلامی حرف میزنند- اینها به خاطر همین است که این امکانات اساسی ما با محاسبه‌ی دقیق به وجود آمده و ان‌شاءالله پیش خواهد رفت و اینها[تبلیغات دشمنان] ناشی از عقب‌ماندگی آنها در این میدان و ناشی از ترس آنها است. بنابر‌این، مهم این است که دستگاه محاسباتی را حفظ کنیم، سالم نگه داریم، نگذاریم دچار اختلال بشود. اگر دستگاه محاسباتی ما اختلال پیدا کند، بسیاری از امکانات ما هم از دست ما خواهد رفت، شرایط خوب ما تبدیل به شرایط بد خواهد شد.

 فقط هم مسئله‌ی نیروهای مسلّح و دستگاه دفاعی و قدرت دفاعی نیست که باید ناشی از عقلانیّت باشد؛ نه، در همه‌ی مسائل مهم برای اداره‌ی یک کشور و بخصوص در جمهوری اسلامی که این همه اسلام بر روی عقل و تعقّل و تفکّر تکیه کرده، اگر بخواهیم کارها درست پیش برود، بایستی بر مبنای عقلانیّت عمل کنیم. ما ظلم‌ستیزی را هم بر اساس عقلانیّت میگوییم، عدالت‌خواهی هم باید بر اساس عقلانیّت باشد، مبارزات اجتماعی ما هم باید بر اساس عقلانیّت و محاسبه‌ی درست باشد؛ گرفتار حاشیه نشویم، اصل و فرع را هم اشتباه نگیریم.

قابل حل بودن مشکلات معیشتی و اقتصادی
 البتّه ما عرض کردیم که یک رکن از ارکان اقتدار ملّی عبارت است از قدرت دفاعی، یک رکن هم عبارت است از مسائل اقتصادی و ثبات و استحکام اقتصادی، یک رکن هم مسائل فرهنگی. در زمینه‌ی مسائل فرهنگی وقتی که مثلاً‌ فرض کنید بحث تهاجم فرهنگی پیش آمد، دیدیم که دشمن دستپاچه شد و با تبلیغات خودش علیه شعار «مبارزه‌ی با تهاجم فرهنگی» وارد شد؛ یعنی دشمن از اینکه شما بیدار باشید و بفهمید که تهاجم فرهنگی است و باید مقابله کرد، ترسید. در زمینه‌ی مسائل اقتصادی هم همین ‌جور است. البتّه مسائل اقتصادی زیر فشار است؛ الان ما مشکلاتی در زمینه‌های اقتصادی داریم، معیشت مردم دچار مشکلاتی است که همه‌ی اینها قابل حل است. من عقیده ندارم که مسئولین ذی‌ربط در مسائل اقتصادی تلاش نمیکنند؛ نه، تلاشهای زیادی دارد انجام میگیرد، بخصوص در بعضی از بخشها تلاشهای خوبی هست. البتّه در توان مدیریّتی در بعضی از بخشها اشکال هست؛ این را قبول میکنیم که در برخی از بخشهای اقتصادی ما توان مدیریّتی ضعیف است. مصوّبات خوبی هم داریم که این مصوّبات پیگیری باید بشود. این را من اینجا گفتم برای اینکه در کنار مسئله‌ی قدرت دفاعی که یکی از مهم‌ترین مسائل ما است، مسائل اقتصادی مورد غفلت و فراموشی قرار نگیرد و نگاه جامعی به همه‌ی اینها باشد. مدیریّتها بایستی قوی باشند، فعّال باشند، خسته‌نشو باشند. هر جا ما با مدیریّتهایی با این خصوصیّات -یعنی خستگی‌ناپذیری و فعّالیّت و نشاط- مواجه بودیم دیدیم که کار پیشرفت کرده و هر جا که این جور حضورِ لازم و دائم وجود نداشته باشد، البتّه مشکلات پیش می‌آید.

تمرکز بر مسئله‌ی تولید، جلوگیری از سقوط پی‌درپی ارزش پول ملّی، و بستن رخنه‌ها
 علاج در زمینه‌ی مسائل اقتصاد را ما در این دو سه ساله مرتّباً‌ تکرار کرده‌ایم؛ علاج این است که تکیه کنیم و متمرکز بشویم بر مسئله‌ی تولید و جلوگیری از سقوط پی‌درپی ارزش پول ملّی، و بستن رخنه‌ها. رخنه‌هایی وجود دارد که گاهی کارهای خوبی هم که در کشور انجام میگیرد، این رخنه‌ها مانع میشود؛ مثل قاچاق، مثل واردات بی‌رویّه و بعضی از فسادهای مالی؛ اینها رخنه است. این رخنه‌ها مانع میشود از اینکه این کارهایی که انجام میگیرد به نتایج خودش برسد. باید تلاش بکنند و شبانه‌روز خستگی نشناسند و کار را پیوسته دنبال بکنند، ان‌شاءالله تغییراتی ایجاد خواهد شد.

استقامت در برابر تحریمهای خباثت‌آمیز آمریکا
 البتّه نقش خباثت آمریکا را نباید نادیده گرفت. این تحریمهای خباثت‌‌آمیز [آمریکا]، جنایت است به معنای واقعی کلمه. حالا ما مقاومت میکنیم، ما می‌ایستیم و ان‌شاءالله این فشار حدّاکثری او به روسیاهی حدّاکثری آمریکا منتهی خواهد شد؛ این کار را ما خواهیم کرد به توفیق الهی و او را پشیمان میکنیم از این کار، امّا اینها جنایت خودشان را دارند میکنند؛ یعنی کاری که آنها میکنند جنایت است. رئیس‌جمهور آمریکا اظهار خوشحالی میکند که بله، ما فشار حدّاکثری اقتصادی و تحریمهای حدّاکثری را اِعمال کردیم و اقتصاد ایران را دچار اختلال کردیم. اوّلاً این کار جنایت است و فقط آدمهای رذلی مثل شماها هستند که به جنایت افتخار میکنند؛ این افتخار ندارد؛ علیه یک ملّت دارید جنایت میکنید، افتخار هم میکنید! این اوّلاً. ثانیاً وضع خود شما خیلی بد است؛ آمریکا امروز با هزاران میلیارد دلار کسر بودجه‌ای که دارد،‌ با ده‌ها میلیون بی‌خانمان و آواره و گرسنه و زیر‌خطّ فقری که در آمریکا وجود دارد -که آمارهای خودشان میگوید- وضع اقتصادی خوبی ندارد، روزبه‌روز هم وضع اقتصادی‌شان بدتر شده، بدهکاری‌هایشان بیشتر شده؛ این هم ثانیاً. و ثالثاً ان‌شاءالله ما به کوری چشم شما مسئولین یاوه‌گو و رذل و خائن و جنایت‌کار آمریکا، با قدرت ایمان و عزم ملّی بر مشکلات فائق خواهیم آمد و اوضاع را ان‌شاءالله سر و صورت خواهیم داد.

استفاده از تحریم در جهت مقاوم‌سازی اقتصاد کشور
 از همین تحریم هم ما برای مقاوم‌سازی اقتصادمان استفاده خواهیم کرد؛ یعنی همین تحریم ان‌شاءالله موجب خواهد شد که اقتصاد ما مقاوم‌سازی بشود و بتوانیم یک اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی کلمه را در کشور انجام بدهیم.

 من این را گفته‌ام، باز هم تکرار میکنم، تا فعّالان بخشهای گوناگونی که در زمینه‌ی اقتصاد و غیر اقتصاد مسئول هستند همه بدانند که علاج همه‌ی مشکلات در داخل کشور است. بسیاری از مشکلات ما مربوط به خارج از کشور است، امّا علاجش در داخل است. هیچ‌ کس علاج مشکلات را در خارج از کشور جستجو نکند؛ ما از خارج از کشور هیچ‌ گونه خیر و بهره‌ای نخواهیم دید؛ علاج در داخل است، علاج در تدبیر داخلی است، علاج در تلاش داخلی است، علاج در نگاه صحیح و محاسبه‌ی درست داخلی به مسائل کشور و مسائل منطقه است و با به‌کار‌گیری نیروی خرد؛ با عزم و اراده‌ی راسخ باید و میتوان ان‌شاءالله از مشکلات فارغ شد و این هارت و هورتی هم که این اراذل مسلّط بر ملّت آمریکا میکنند نبایستی ذهن کسی را مشغول کند.

چند توصیه به نیروهای مسلّح: ۱) پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای مقابله با تهدیدهای جدید
 خب؛ برگردیم به نیروهای مسلّح. من چند توصیه میخواهم عرض بکنم. یک توصیه‌ی مهم مربوط به دانشگاه‌ها است. یک کار مهم این است که بدانیم تهدیدهای متوجّه به کشورها -کشور ما و دیگر کشورها- دائم در حال تحوّل است. آن چیزی که امروز یک تهدید نظامی شمرده میشود، لزوماً همان چیزی نیست که بیست سال پیش تهدید نظامی شمرده میشد؛ تهدیدهای جدیدی به صورت تهدید نظامی وجود دارد. چون تهدیدها در حال تحوّل است، دانشگاه‌های نظامیِ ما هم باید برای مقابله‌ی با تهدیدهای نوبه‌نو و جدید، برنامه داشته باشند؛ این باید در پژوهشهای دانشگاه‌ها مورد توجّه قرار بگیرد: برای مقابله برنامه داشته باشند. علاوه‌ی بر این، اصلاً تهدیدهای جدید را پیش‌بینی کنند؛ یعنی شما مثلاً فرض کنید امروز تهدیدهای فضای مجازی وجود دارد که ده سال پیش به این صورت وجود نداشت و ممکن است چند سال بعد از این [هم] تهدیدهای دیگری از همین قبیل به وجود بیاید؛ افرادِ بافکرِ ما بنشینند و با استفاده‌ی از خرد جمعی و پژوهشهای دانشگاه‌های ما اینها را پیش‌بینی کنند. این بایستی بخش مهمّی از فعّالیّت دانشگاه‌های ما باشد و دانشگاه‌ها حرف جدّی باید در این زمینه برای گفتن داشته باشند.

۲) اهمّیّت تبدیل تجربیّات دفاع مقدّس به نظریّات در جهت تدریس، تحقیق و پژوهش
 نکته‌ی بعدی این است که نیروهای مسلّح ما در دوران دفاع مقدّس و حتّی بعد از دفاع مقدّس، تجربیّات ارزشمندی را به دست آوردند؛ یعنی واقعاً بعضی از تاکتیک‌های نظامی و کارهایی که در میدان جنگ در دوره‌ی هشت‌ساله‌ی دفاع مقدّس انجام گرفت، در دنیا بی‌سابقه بود و خیلی از عملیّات‌های ما متضمّن تجربیّات فوق‌العاده است؛ حالا از عملیّات ثامن‌الائمّه (علیه السّلام) بگیریم تا مثلاً فرض بفرمایید که فتح‌المبین، بیت‌المقدّس، خیبر، والفجر هشت، کربلای پنج و امثال اینها، کارهای فوق‌العاده‌ای در این عملیّات‌های پیروز انجام گرفته؛ در عملیّات‌هایی هم که به پیروزی نرسیده است و موفّق نبوده، مثل کربلای چهار، مثل رمضان و امثال اینها، تجربیّات ارزشمندی وجود دارد؛ از این تجربیّات بایستی استفاده کنیم. امروز البتّه روایت این تجربیّات در دانشگاه‌ها معمول است و این روایت انجام میگیرد و بسیار هم خوب است، لکن کافی نیست؛ بایستی این تجربیّات تبدیل بشود به نظریّات؛ تجربه تبدیل بشود به نظریّه‌ی دفاعی و تدریس بشود و تحقیق بشود و اطراف آنها پژوهش انجام بگیرد و این تجربیّات به‌روز بشود و منطبق با نیازهای روز بشود و ان‌شاءالله از آنها [استفاده بشود]؛ اینها سرمایه‌های بسیار باارزشی است که باید از این سرمایه‌ها استفاده کرد و بسط و تکمیل پیدا کند.

۳) لزوم اهتمام به مسئله‌ی تربیت اخلاقی و آرایش معنوی جوانان
 مطلب دیگر هم مسئله‌ی تربیت اخلاقی است. البتّه طبق گزارشهایی که اینجا دادید و گزارشهایی هم که من قبلاً‌ داشتم از جاهای مختلف، کارهای خوبی در دانشگاه‌های ما از لحاظ گرایشهای دینی و ایمانی و اعتقادی و اخلاقی انجام میگیرد؛ لکن من روی مسئله‌ی تربیت اخلاقی بیش از اینها اهتمام دارم؛ دانشگاه‌های ما بایستی [بیشتر] اهمّیّت بدهند. ما باید نفوس جوانهای عزیزمان را صیقل بدهیم. این جوانهایی که اینجا هستند فرزندان عزیز ما هستند؛ اینها ارواح طیّبه و نفوسِ سالمِ اجتماعِ ما هستند؛ این جوانها از جمله‌ی بهترین‌های مردم ما و جامعه‌ی ما محسوب میشوند؛ ما بایست تا آنجایی که میتوانیم وسیله‌ی صیقل دادن نفوس اینها را فراهم کنیم. آرایش معنوی آنها به تقوا است، به اخلاص است، به شجاعت است، به تواضع است، به پایبندی به عهد است، به وفاداری نسبت به قولی است که به نظام و به اسلام و انقلاب داده‌اند؛ اینها آرایشهای معنوی است و جزو واجب‌ترین آنها است. البتّه این چیزها مخصوص جوانهای نیروهای مسلّح نیست؛ همه‌ی نیروهای جوان کشور و بیش از همه نیروهای انقلابی -نیروهایی که خودشان را در خطّ انقلاب، در خطّ تدیّن و تقوا میدانند و قرار میدهند و همین ‌جور هم هست- بایستی به این تقیّدات توجّه بکنند. این جور نباشد که جوان ما اگر وارد یک مسئولیّتی شد، چشم به یک مقام بالایی بدوزد یا چشم به اندوختن مال دنیا داشته باشد. جوان، با اخلاص [کار کند]، مثل همان دوران دفاع مقدّس که واقعاً‌ این جوری بود؛ کسانی که آمدند و خودشان را در این راه در معرض فداکاری قرار دادند، با اخلاص و با فداکاری بود که توانستند کار را پیش ببرند، بعد از آن هم در عرصه‌های مختلف همین‌ جور بوده. این دویدن دنبال موفّقیّتهای دنیایی کار را لنگ میکند. اگر کسانی باشند که کار را انجام بدهند لکن هدفشان اهداف دنیایی و رسیدن به مال و مقام و موقعیّت دنیایی و مانند اینها باشد، این جوری کار پیش نمیرود؛ کار با مجاهدت و اخلاص پیش خواهد رفت.

ضرورت ضابطه‌گذاری‌های الزامی در مبارزه با بیماری کرونا
 آخرین مطلبی که میخواهم عرض بکنم باز راجع به کرونا است که ما در همه‌ی صحبتهایمان مقیّد هستیم این قضیّه را مطرح کنیم. اوّلاً‌ مجدّداً و برای چندمین بار از مسئولین ذی‌ربط بهداشت و درمان، از پرستاران عزیز، از پزشکان عزیز، از کسانی که دست‌اندر‌کار این مسائل هستند، صمیمانه تشکّر میکنیم. در این موج سوّم که واقعاً خطرناک هم هست، ابتلاء و تلفات برای انسانی که نگاه میکند، خیلی دردآور است. بایستی از اینها تشکّر کرد، [چرا] که اینها واقعاً دارند فداکاری میکنند و کار میکنند. آنچه امروز میخواهم عرض بکنم این است که ضابطه‌گذاری‌ها بایستی حاکمیّتی و الزامی باشد. البتّه این را من از مدّتها پیش به مسئولین محترم، به رئیس‌جمهور محترم و به دیگران هم گفته‌ام؛که بایستی الزام بشود. یک مواردی هست که بعضی از فعّالیّتها بایستی تعطیل بشود، بعضی از سفرها بایستی ممنوع بشود. همچنان که ملاحظه کردید، سفر اربعین را مردم متدیّن و مؤمن ما پذیرفتند که گفتیم نروید به طرف مرز، نرفتند؛ این خیلی مهم است. در قضیّه‌ِی عزاداری‌ها که ستاد ملّی مبارزه‌ی با این بیماری ضابطه معیّن کرد، مردمِ مؤمن و متدیّن که پایبندند، ضابطه را دقیق رعایت کردند. این باید در زمینه‌های گوناگون تسرّی پیدا کند و بایستی اجباری و الزامی بشود. جلوی بعضی از سفرها واقعاً باید گرفته بشود؛ گاهی بعضی از سفرها موجب میشود که شیوع، بی‌محابا و بدونِ قابلیّتِ کنترل انجام بگیرد که واقعاً مایه‌ی تأسّف است. بنابر‌این، هم در زبان، هم در عمل، بایستی همه مراقبت بکنند تا ان‌شاءالله بتوانیم از این بیماری خلاص بشویم و ملّت بتواند ان‌شاءالله خودش را آسوده کند از این ابتلاء عظیمی که وجود دارد.

 همه‌ی شما را به خدا می‌سپارم، همه‌ی شما را دعا میکنم؛ امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند متعال [نسبت] به همه‌ی شما، به مسئولین، به جوانهای عزیز، به دانشجویان و به فارغ‌التّحصیلان، توفیقات خودش را روزبه‌روز افزایش بدهد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
 

۱) در ابتدای این مراسم، سرلشکر محمّد باقری (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی)، سرتیپ نعمان غلامی (فرمانده دانشگاه امام حسین)، سرتیپ‌دوّم علی اوجاقی (فرمانده دانشگاه امام علی) و سرتیپ‌دوّم لطفعلی بختیاری (فرمانده دانشگاه علوم انتظامی امین)  گزارشهایی ارائه کردند.
۲) آماده‌سازی، تجهیز
۳) سورهی انفال، بخشی از آیه‌ی ۶۰
شنبه, 19 مهر 1399 10:30

چهل حدیث در مورد حج

 ۱٫اهمیت حج

قال علی علیه السلام: الله الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا.

علی(ع) فرمود: خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالی نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد.(بحارالانوار ج ۹۶ ۱۶)

  1. حج و توجه بسوی خدا

عن ابی جعفر الباقر علیه السلام فی قول الله تبارک و تعالی:«ففروا الی الله انی لکم منه نذیر مبین » قال: حجوا الی الله.

امام باقر(ع) درباره آیه شریفه «ففروا الی الله انی لکم منه نذیر مبین » فرموده است: منظور از فرار بسوی خدا آن است که آهنگ حج کنید. (معانی الاخبار ص ۲۲۲)

  1. لبیک و قربانی

عن علی علیه السلام قال: نزل جبرئیل عی النبی صلی الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد مر اصحابک بالحج و الثلج، فالحج رفع الاصوات بالتلبیه و الثلج نحر البدن.

امام علی علیه السلام فرمود: جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت: ای محمد یارانت را به عج و ثج فرمان ده. عج یعنی فریاد و لبیک برآوردن و ثج یعنی قربانی کردن شتران. (معانی الاخبار ص ۲۲۴)

  1. حج اکبر و اصغر

عن معاویه بن عمار، قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن یوم الحج الاکبر فقال: هو یوم النحر و الاصغر العمره.

معاویه بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم روز حج اکبر چه روزی است؟ حضرت فرمود: روز حج اکبر روز عید قربان است و حج اصغر عمره است. (معانی الاخبار ص ۲۹۵)

  1. آثار حج

عن الرضا علیه السلام قال: ما رایت شیئا اسرع غنا و لا انفی للفقر من ادمان الحج

از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود:هیچ چیزی را بیشتر از حج مداوم، در بی نیازی و فقر زدائی مؤثر ندیدم.

(بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۱۸)

  1. مرگ در راه حج

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: من مات فی طریق مکه ذاهبا اوجائیا امن من الفزغ الاکبر یوم القیامه.

امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس در راه رفت و برگشت مکه بمیرد از اندوه بزرگ روز قیامت ایمن خواهد بود.

(ملاذ الاخیار ج ۷ ۲۲۳)

  1. حرمت مهمانان خدا

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: الحاج و المعتمر وفدالله ان سالوه اعطاهم و ان دعؤه اجابهم و ان شفعوا شفعهم و ان سکتوا ابتداهم و یعوضون بالدرهم الف الف درهم

امام صادق علیه السلام فرمود: حاجی و عمره گزار مهمان خدایند. اگر چیزی بخواهند به ایشان دهد. اگر او را بخوانند، پاسخ می گوید. اگر شفاعت کنند. شفاعت ایشان را می پذیرد، اگر سکوت کنند، با آنان آغاز سخن می کند و در برابر هر درهمی که خرج کرده اند، یک میلیون درهم به آنان می پردازد. (ملاذ الاخبار ج ۷ ۲۲۶)

  1. آمادگی برای احرام

عن حماد بن عیسی قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن التهیؤء اللاحرام، فقال تقلیم الاظفار و اخذ الشارب و حلق العانه.

حماد بن عیسی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم. برای احرام چگونه باید آماده شد؟ فرمود: با گرفتن ناخن ها، کوتاه کردن شارب و تراشیدن موی بالای شرمگاه.(ملاذ الاخیار، ج ۷ ۳۰۸)

  1. نظر به کعبه

عن الباقر علیه السلام من نظر الی الکعبه لم یزل یکتب له حسنه و یمحی عنه سیئه حتی یصرف بصره عنها.

امام باقر -علیه السلام- فرمود: هر کس به کعبه نگاه کند. تا وقتی به آن می نگرد مدام کار نیک برایش نوشته می شود و گناهش پاک می شود تا وقتی دیده از آن برگرداند.(بحار الانوار ج ۹۶ ۶۵)

  1. نیت حج

عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: الحج حجان، حج لله و حج للناس، فمن حج لله کان ثوابه علی الله و الجنه و من حج للناس کان ثوابه علی الناس یوم القیامه.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: حج دوگونه است: حجی برای خدا و حجی برای خلق، هر کس برای خدا حج گزارد، پاداشش آنست که خدا که وی را به بهشت درآورد و هر کس برای مردم حج گزارد، پاداش وی روز قیامت برعهده مردم خواهد بود. (بحار الانوار ج ۹۶ ۲۴)

  1. روزه ایام تشریق در منی

سئل الصادق علیه السلام لم کره الصیام فی ایام التشریق؟ فقال: لان القوم زوار الله و هم فی ضیافته و لا ینبغی للضیف ان یصوم عند من زاره و اضافه.

از امام صادق -علیه السلام- سئوال شد: چرا روزه ایام تشریق «۱۱ – ۱۲ – ۱۳ ذی حجه » نامطلوب است. حضرت فرمود: زیرا مردم، زائران خدا و مهمان وی هستند. و شایسته نیست که مهمان در نزد میزبان و کسی که به دیدارش رفته روزه بگیرد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۴)

  1. حج یا جهاد

عن الصادق -علیه السلام- انه قال: ما سبیل من سبیل الله افضل من الحج الا رجل یخرج بسیفه فیجاهد فی سبیل الله حتی یستشهد.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: هیچ راهی از راههای خدا برتر از حج نیست مگر اینکه مردی شمشیر بردارد و در راه خدا جهاد کند تا شهید گردد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۴۹)

  1. ثواب طواف

عن النبی صلی الله علیه و اله و سلم انه قال: من طاف بهذا البیت اسبوعا و احسن صلاه رکعتیه غفرله.

پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- فرمود: هرکس هفت بار به دور این خانه طواف کند و دو رکعت نماز طواف را بخوبی انجام دهد. گناهش آمرزیده شود.(بحارالانوار ج ۹۶ ۴۹)

  1. حج و تجدید میثاق

قال ابو جعفر علیه السلام والحجر کالمیثاق و استلامه کالبیعه و کان اذا استلمه قال: اللهم امانتی ادیتها و میثاقی تعاهدته لیشهدلی عندک بالبلاغ.

امام باقر -علیه السلام- فرمود: حجرالاسود مثل یک پیمان است و دست کشیدن بر آن چون بیعت [با خدا] است وقتی حضرت دست بر حجرالاسود می کشید می فرمود: خدایا! امانتم را ادا کردم. میثاق خود را تجدید کردم، تو گواه باش که من وظیفه ام را بپایان رساند.(بحار الانوار ج ۹۶ ۴۸)

۱۵٫اهمیت حج

عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: لایزال الدین قائما ما قامت الکعبه.

اما صادق -علیه السلام- فرمود: تا کعبه برپاست دین برپاست.(بحار الانوار ج ۹۶ ۵۷)

  1. فلسفه نام کعبه

عن ابی جعفر -علیه السلام- قال: قلت له: لم سمی البیت العتیق؟ قال: لانه حر عتیق من الناس و لم یملکه، احد.

از امام باقر -علیه السلام- سؤال شد، چرا کعبه را بیت العتیق نامیده اند؟ فرمود: زیرا این خانه آزاد است و رها شده و در ملکیت هیچ کس درنیامده است.(بحارالانوار ج ۹۶ ۵۹)

۱۷٫مثلث مقدس

عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: ان الله عزوجل حرمات ثلاث لیس مثلهن شی ء کتابه و هو حکمه و نوره و بیته الذی جعله قبله للناس لایقبل من احد توجها الی غیره و عتره نبیکم.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: خدای عزوجل سه ناموس محترم و مقدس دارد که هیچ چیز به حرمت آن نرسد.

کتابش که فرمان او و نور اوست و خانه اش که آنرا قبله مردم قرار داده و توجه به جایی غیر آن از هیچ کس پذیرفته نیست و عترت پیامبر شما.(بحار الانوار ج ۹۶ ص۶۰)

  1. نذر کعبه

عن علی -علیه السلام- قال: لو کان لی وادیان یسیلان ذهبا و فضه ما اهدیت الی الکعبه شیئا لانه یصیر الی الحجبه دون المساکین.

امام علی -علیه السلام- فرمود: اگر دو رودخانه مواج از طلا و نقره داشته باشم هیچ چیز به کعبه اهدا نخواهم کرد، زیرا به پرده داران «ناشایست » می رسد نه به مساکین و مستمندان.(بحارالانوار ج ۹۶ ص۶۷)

  1. امنیت حرم

عن عبدالله بن سنان، عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال قلت: ارایت قوله «و من دخله کان امنا» البیت عنی اوالحرم؟ قال:

من دخل الحرم من الناس مستجیرا به فهو امن و من دخل البیت من المؤمنین مستجیرا به فهو امن من سخط الله و من دخل الحرم من الوحش و السباع و الطیر فهو امن من ان یهاج او یؤذی حتی یخرج من الحرم.

عبدالله بن سنان گوید به امام صادق -علیه السلام- گفتم: بفرمایید منظور از آیه «و من دخله کان امنا» چیست؟ کعبه مورد نظر است یا حرم؟ فرمود: هر کس از مردم به حرم پناه آورد در امان است. هرکس از مؤمنین بر حرم پناه آورد از خشم خدا در امان است و هر حیوان وحشی و درنده و پرنده ای که داخل حرم شود. در امان است از ارعاب و اذیت تا از آن بیرون رود.(بحار الانوار ج ۹۶ ص۷۴)

  1. چهار شهر برگزیده

قال رسول الله صلی الله علیه و آله ان الله اختار من البلدان اربعه فقال عزوجل: و التین والزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین. و التین المدینه و الزیتون بیت المقدس و طور سینین الکوفه و هذا البلد الامین مکه.

رسول خدا -صلی الله علیه و آله- فرمود: خداوند از شهرهای چهار شهر برگزیده است و فرموده: والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین. منظور از تین مدینه و منظور از زیتون بیت المقدس است و مقصود از طور سینین کوفه و مقصود از این شهر امن، مکه معظمه است.(بحار الانوار ج ۹۶ ص۷۷)

  1. حج از مال حرام

قال ابو جعفر علیه السلام لایقبل الله عزوجل حجا و لاعمره من مال حرام

امام باقر -علیه السلام- فرمود: خداوند عزوجل، حج و عمره از مال حرام را قبول نمی کند.(بحارالانوار ج ۹۶ ص۱۲۰)

  1. آداب حج

عن ابی جعفر قال: ما یعبؤ بمن یؤم هذا البیت اذا لم یکن فیه ثلاث خصال: ورع یحجزه عن معاصی الله و حلم یملک به غضبه و حسن الصحابه لمن صحبه.

امام باقر -علیه السلام- فرمود: کسی که قصد این خانه می کند اگر سه خصلت نداشته باشد، مورد اعتنا قرار نخواهد گرفت: ورعی که او را از گناهان بازدارد، بردباری که جلو خشمش را بگیرد و حسن معاشرت با همراهان.(خصال ج ۱ ۹۷ و بحار الانوار ج ۹۶ ۱۲۱)

  1. معافیت بانوان در مناسک حج

عن ابی جعفر علیه السلام قال: لیس علی النساء اجهار التلبیه و لاالهروله بین الصفا و المروه ولااستلام الحجر الاسود و لادخول الکعبه و لاالحلق انما یقصرون من شعورهن…

امام باقر -علیه السلام- فرمود: برای زنان در حج این امور لازم نیست: بلند گفتن لبیک ، هروله بین صفا و مروه [که نوعی دویدن است] ، دست کشیدن بر حجرالاسود ،  ورود به کعبه و سرتراشیدن، تنها باید قدری از موی خود را کوتاه کنند. (بحارالانوار ج ۹۶ ۱۸۹)

  1. توزیع و رحمت در اطراف کعبه

عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: لله تبارک و تعالی حول الکعبه عشرون و مائه رحمه منها ستون للطائفین و اربعون للمصلین و عشرون للناظرین.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: خداوند تبارک و تعالی در پیرامون کعبه صدو بیست بخش رحمت دارد، شصت قسمت آن برای طواف کنندگان چهل قسمت برای نمازگزاران و بیست قسمت برای ناظران کعبه است.(بحارالانوار ج ۹۶ ۲۰۲)

۲۵٫حجر اسماعیل

 قال ابوعبدالله علیه السلام ان اسماعیل دفن امه فی الحجر و جعل له حائطا لئلا یوطا قبرها.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: اسماعیل -علیه السلام- مادرش را در حجر دفن کرد و برای آن دیواری قرار داد تا قبرش زیر گامها قرار نگیرد.(بحار الانوار ج ۹۶ ص۲۰۴)

  1. ۳۶۰ طواف

عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: یستحب ان تطوف ثلاث مائه و ستین اسبوعا عدد ایام السنه فان لم تستطع فما قدرت علیه من الطواف.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: مستحب است که ۳۶۰ طواف به تعداد روزهای ایام سال بجای آوری، اگر نتوانستی هر قدر که ممکن شد طواف کن.(بحار الانوار ج ۹۶ ص۲۰۴)

  1. دست کشیدن بر رکن حجرالاسود

قال رسول الله صلی الله علیه و آله طوفوا بالبیت واستلموا الرکن فانه یمین الله ارضه یصافح بها خلقه.

پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- فرمود: دور خانه خدا طواف کنید، رکن «حجر الاسود» را دست بسائید، زیرا به منزله دست است خدا در زمین است که با بندگانش دست می دهد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۰۲)

  1. نماز در مسجد الحرام

عن الباقر -علیه السلام- قال: صلاه فی المسجد الحرام افضل من مائه الف صلاه فی غیره من المساجد.

امام باقر -علیه السلام- فرمود: یک نماز در مسجد الحرام از صد هزار نماز در مساجد دیگر برتر است.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۴۱)

  1. آب زمزم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله ماء زمزم شفاء لما شرب له

 پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- فرمود: آب زمزم به هر قصدی بنوشد برای آن شفاست.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۴۵)

  1. دعا در عرفات

عن الرضا -علیه السلام- قال: کان ابو جعفر یقول:ما من بر و لا فاجر یقف بجبال عرفات فیدعو الله الا استجاب الله له.

اما البر ففی حوائج الدنیا و الاخره و اما الفاجر ففی امر الدنیا.

امام رضا-علیه السلام- فرمود: هیچ نیکوکا و بدکاری در کوههای عرفات دعا نمی کند مگر اینکه خدا دعایش را می پذیرد. دعای نیکوکاران را در حوائج دنیا و آخرت و دعای بدکاران را در کار دنیا می پذیرد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۵۱)

  1. اهمیت عرفات

عن النبی -صلی الله علیه و آله- قال: اعظم اهل عرفات جرما من انصرف و هو یظن انه لن یغفرله.

پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- فرمود: گناه کسی از همه بزرگتر است که از عرفات برگردد و خیال کند آمرزیده نخواهد شد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۴۸)

  1. ثواب رمی شیطان

عن ابی عبدلله -علیه السلام- فی رمی الجمار قال: له بکل حصاه یرمی بها تحط عنه کبیره موبقه.

امام صادق -علیه السلام- درباره رمی جمرات فرمود: با هر سنگریزه ای که حاجی می زند یک گناه کبیره هلاکت بار از وی فرو می ریزد. (بحار الانوار ج ۹۶ ۲۷۳)

  1. فلسفه رمی

عن علی بن جعفر عن اخیه موسی -علیه السلام- قال: سئلته عن رمی الجمار لم جعل قال: لان ابلیس اللعین کان یتراءی لابراهیم -علیه السلام- فی موضع الجمار. فرجمه ابراهیم -علیه السلام- فجرت السنه بذلک.

علی بن جعفر می گوید: از امام کاظم -علیه السلام- پرسیدم: چرا رمی جمرات واجب شده است؟ فرمود: چون ابلیس لعین در جایگاه این سنگها برای ابراهیم -علیه السلام- ظاهر شد و آن حضرت او را سنگسار کرد، این کار در حج سنت شد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۷۳)

۳۴٫قربانی حج

قال علی بن الحسین -علیه السلام- فی حدیث له: اذا ذبح الحاج کان فداه من النار.

امام سجاد -علیه السلام- در ضمن یک حدیث فرمود: وقتی حاجی قربانی را ذبح کند در برابر آتش جهنم فدیه او خواهد بود.(بحار الانوار ج ۹۶ ۲۸۸)

۳۵٫دفن مو در منی

عن جعفر عن ابیه -علیه السلام- قال: ان الحسن و الحسین کانا یامران بدفن شعورهما بمنی.

امام باقر -علیه السلام- از پدرش نقل کرده است که حضرت فرمود: امام حسن و امام حسین علیهم السلام دستور می دادند موهایشان در منی دفن گردد.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۰۲)

۳۶٫زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله

عن النبی -صلی الله علیه و آله- انه قال: من رای [زار] قبری حلت له شفاعتی و من زارنی میتا فکانما زارنی حیا.

پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- فرمود: هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعت من برای او روا گردد. و هر کس پس از مرگ به زیارت من بیاید گویا در زندگی مرا دیدار کرده است.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۳۴)

۳۷٫وداع کعبه

عن ابراهیم بن محمود قال: رایت الرضا -علیه السلام- ودع البیت فلما اراد ان یخرج من باب المسجد خر ساجدا ثم قام فاستقبل الکعبه و قال:اللهم انی انقلب علی ان لا اله الا الله.

ابراهیم بن محمود گوید:اما رضا -علیه السلام- را در حال وداع کعبه دیدم. وقتی می خواست از در مسجد بیرون رود. به سجده افتاد سپس برخاست و رو به کعبه کرد و گفت: خدایا! من با عقیده توحید «لا اله الا الله » بازمی گردم.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۷۰)

۳۸٫حج و رهبری

عن ابی جعفر -علیه السلام- قال: انما امر الناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفو بها ثم یاتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم.

امام باقر -علیه السلام- فرمود: مردم مامور شده اند بیایند دور این سنگها طواف کنند سپس نزد ما بیایند و اعلام وابستگی و حمایت و یاری نمایند.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۷۴)

۳۹٫استقبال و مصافحه حاجیان

عن ابی عبدالله علیه السلام من لقی حاجا فصافحه کان کمن استلم الحجر.

امام صادق -علیه السلام- فرمود: هر کس با حاجی دیدار کند و با او مصافحه نماید گویا بر حجرالاسود دست کشیده است.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۸۴)

  1. ولیمه حج

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لا ولیمه الا فی خمس فی عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز فاما العرس فالتزویج، و الخرس النفاس بالولد و العذار الختان و الوکار الرجل یشتری الدار و الرکاز الذی یقدم من مکه.

رسول خدا -صلی الله علیه و آله- فرمود: ولیمه ای نیست مگر در پنج مورد: در عروسی ، در تولد کودک ، در ختنه سوران ،در خرید منزل و در بازگشت از سفر مکه.(بحار الانوار ج ۹۶ ۳۸۴)

اسلام دینی است که بر مبانی و ارکانی بنا شده که یکی از آنها حج است، آنسان که امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: اسلام بر پنج پایه بنیان نهاده شده است: نماز، روزه، زکات حج و ولایت.

و روایتی که ذکر می شود بیانگر گوشه ای از اهمیت و پاداش آن است: شخصی بر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عرض کرد: من به قصد حج از شهر خارج شدم، ولی به آن موفق نشدم، لکن من مردی ثروتمندم، اکنون بفرمایید با ثروتم چه کنم تا به پاداشی مانند پاداش حج گزاردن نائل آیم؟ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: به کوه ابو قبیس بنگر، اگر به اندازه این کوه طلای سرخ داشته باشی و آن را در راه خدا انفاق کنی هرگز به پاداش حج گزاران، دست نخواهی یافت. سپس آن حضرت فرمود: حج گزار چون مقدمات سفر خود را آماده کند چیزی بر نمی دارد و چیزی نمی نهد مگر آنکه خداوند ده حسنه برای او ثبت و ده سیئه از او محو می کند و ده درجه او را بالا می برد. پس چون بر مرکب خود سوار شود، مرکبش گامی بر نمی دارد و گامی نمی نهد مگر آنکه خداوند باز برای او چنان می کند. پس چون به گرد کعبه طواف کند از گناهانش بیرون می آید.(۱)

با توجه به اهمیت و آثاری که مورد اشاره قرار گرفت جا دارد این پرسش مطرح شود چرا حجی که دارای این همه اهمیت و آثار است، یکبار واجب است؟

امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: به خدا سوگند! خداوند متعال، مکلف نکرده بندگان را مگر به کمتر از توان و قدرت شان، زیرا آنان را در هر شبانه روز به پنج نماز، و در هر سال به سی روز روزه، و در هر دویست درهم به پنج درهم و در تمام عمر به یک حج، مکلف نموده است، در حالی که آنها توان بیشتر از این را دارند.(۲)

امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرماید: علت اینکه که خداوند حج را یکبار واجب نموده این است که خداوند متعال فرائض و واجبات را بر ناتوان ترین مردم قرار داده است (یعنی در واجبات حال ناتوان ترین مردم را لحاظ کرده است).

از جمله آن واجبات حج است که آن را یکبار واجب کرده است، پس توانمندان به اندازه توان خود می توانند آن را بیشتر انجام دهند.(۳) و نیز آن حضرت فرمود: جز این نیست که مردم تنها به یک حج امر شده اند نه بیشتر از آن چون خداوند واجبات را بر ناتوان ترین فرد از مردم قرار داده است.(۴)

ابن عباس می گوید رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای ما خطبه خواند و فرمود: ای مردم! خداوند حج را بر شما واجب نموده است، در این هنگام اقرع بن حابس برخاست وعرض کرد، ای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آیا در هر سال آن را واجب کرده است؟ حضرت فرمود: اگر در هر سال بگویم، در هر سال واجب می شود، و اگر در هر سال واجب شود، نمی توانید به آن عمل کنید (زیرا) توان و قدرت عمل کردن به آن را در هر سال ندارید، حج یکبار واجب است، پس هر کس بخواهد بیشتر انجام دهد مستحب خواهد بود.(۵)

با توجه به اینکه خداوند متعال از یک سو اساس جعل تکلیف را توان و قدرت بندگان، و از سوی دیگر میزان و معیار وجوب یکبار حج را رعایت و ملاحظه حال ضعیف ترین فرد قرار داده است، طبعا نتیجه این می شود که خداوند بر اساس حکمت بالغه خویش و بر پایه توان و قدرت ضعیف ترین فرد و رعایت حال وی، حج را یکبار واجب نموده است، زیرا وجوب حج بیشتر از یکبار و یا در هر سال، همان طور که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و روایت ابن عباس به آن اشاره فرمود: تکلیف ما لایطاق و بالاتر از حد توان ضعیف ترین فرد است که توان و قدرت انجام آن را ندارد و چنین تکلیفی بر خداوند قبیح است و قبیح بر خداوند حکیم محال است.

پی نوشتها:

  1. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۷۹٫
  2. صدوق، محمد، الاعتقادات فی دین الامامیه، دارالمفید للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، ۱۴۱۴ق، ص۲۹٫
  3. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، آل البیت، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بقم، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۲۰٫
  4. حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، موسسه معارف اسلامی امام رضا (ع)، قم، ۱۴۱۸ق، ص۱۷۳٫
  5. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، دارالفکر، بیروت، ج۴، ص۳۲۶٫
شنبه, 19 مهر 1399 10:23

فلسفه حلق و تقصیر در حج

تقصیر آخرین عمل عمره تمتع است که بعد از انجام آن انسان از احرام عمره تمتع خارج می‌شود و یعنی این که شخص در آخر عمل حجّ یا عمره مقداری از موی سر یا صورت خویش را بزند. یکی از اسرار معنوی حلق تواضع و خودسازی موجود در آن است و چون بلند نگه داشتن موی سر نوعی زینت است و از آن جهت که روییدن موی سر و برگشتن به حالت اولیه آن مستلزم گذشت زمان زیادی است و انسان را ماه‌ها از تکبر حفظ می‌کند. جنبه دیگرمعنویت حلق از دیدگاه عرفان تقویت عقل و کسب آمادگی جهت دریافت فیوضات الهی است. سر دیگر عمل حلق و یا تقصیر این است که وقتی انسان موفق به انجام حج می‌شود وبرای تولدی دوباره وکسب روحی خالی از هر گناه به نزد خدا پناه می‌آورد. حکمت اجتماعی نیز در آن ملحوظ شده است که عبارت از ملاقات امت و جامعه‌ی اسلامی است با امام و پیشوا و زمامدار خود با توجه به اینکه مقصود از این ملاقات تجمع و تمرکز قوا در نقطه‌ی واحده است و اعلام اتحاد و اتفاق عمومی بر تبعیت از دستور صادر از مصدر پیشوائی و حکومت که نتیجه‌ی قطعی آن زدودن انواع پلیدی‌ها و مفاسد از صحنه‌ی اجتماع و ایجاد زندگی توأم با طهارت و پاکی مطلق خواهد بود.
کلیدواژه: حلق، تقصیر، حج، غرور، تکبر، معنویت، امام

مقدمه
 

بر شخص مستطیع واجب است در مدت عمر یک بار به مکه رود و اعمال حج را بجا آورد. اعمال حج تمتع دارای دو بخش عمره تمتع و حج تمتع است که عمره تمتع دارای پنج عمل است:
1- احرام
2- طواف خانه خدا
3- دو رکعت نماز طواف
4- سعی بین صفا و مروه
5- تقصیر
تقصیر آخرین عمل عمره تمتع است که بعد از انجام آن انسان از احرام عمره تمتع خارج می‌شود و چیزهایی که در حال احرام بر او حرام شده بود حلال می‌شود مگر سر تراشیدن. واجب است بعد از تمام کردن سعی بین صفا و مروه با قصد قربت تقصیر کند یعنی قدری از ناخن یا موی خودش را بگیرد و تراشیدن سر کافی نیست بلکه حرام است. اگر کسی تقصیر را فراموش کند تا وقتی که احرام حج به بندد عمره او صحیح است و اگر عمدا ترک کند تا بعد از احرام حج عمره او باطل است و باید حج افراد بجا آورد. تقصیر هم مثل سایر اعمال از عبادات است و باید با قصد قربت انجام شود. (2)
همان طور که در عبادات بحثی در مورد احکام آن اعم از وجوب، حرمت، صحت و بطلان است بحث دیگری هم پیرامون حکمت‌های آن می‌باشد. در حدیثی امام سجاد –علیه السلام- به شبلی فرمودکه اگر هنگام اعمال حج را بدون در نظر داشتن اسرار آن انجام داده‌ای گویا احکام آن را انجام نداده‌ای. (3) پس در این تحقیق به بیان قسمتی از اسرار حلق و تقصیر پرداخته می‌شود.

بحث اجمالی پیرامون معنای لغوی حلق و تقصیر
 

راغب در مفردات (4) می‌گوید اصل حلق به معنی گلو است و «حَلََقَه» یعنی گلوی او را برید سپس در قطع مو (تراشیدن) بکار رفته است. از این مادّه فقط دو مورد در قرآن یافت می‌شود که اولی در آیه ﴿وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ ﴾(5) (سر خود را نتراشید تا قربانی بمحل خود برسد) و دومی در آیه ﴿ لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا ﴾(6) آمده است.
قصر(7) به چند معنی آمده است:
1- کوتاهی و ضدّ درازی. فعل آن از ضرب یضرب و بوزن (فلس و عنب) آمده چنانکه در اقرب الموارد است در مفردات و مصباح فقط «وزن عنب» گفته شده و از باب تفعیل نیز آید مثل ﴿ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ﴾. تقصیر یعنی که شخص در آخر عمل حجّ یا عمره مقداری از موی سر یا صورت خویش را بزند و یا مقداری از ناخنش را، بقول طبرسی از آیه بدست می‌آید که شخص میان حلق و تقصیر مخیّر است. ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا﴾(8) قصر صلوة عبارت از دو رکعت خواندن نمازهای چهار رکعتی است. ﴿وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ﴾. (9) قاصِراتُ الطَّرْفِ به معنی زنانی است که نگاهشان را از دیگران کوتاه کرده‌اند و بدیگران نگاه نمی‌کنند و مهر نمی‌ورزند و نگاه و علاقه‌شان منحصر به شوهران خویش است در اقرب الموارد گفته: «امرءة قاصرة الطّرف» یعنی زنی که جز به شوهر خویش نگاه نمی‌کند.
2- (قَصَرَ) به معنی حبس، فعل آن از نصر ینصر آید «قصر الشّی‌ء قصرا: حبسه» ﴿حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ﴾(10) زنان سیمین تن که در خیمه هستند شاید مقصورات به معنی محبوسات باشد.
3- (قصر) به معنی خانه و عمارت، ﴿وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ﴾ (11) چه بسا چاه معطّل که آب بر ندارد و چه بسیار خانه مرتفع یا گچکاری شده که اهلش هلاک شده‌اند. طبرسی فرموده: قصر خانه‌ایست دارای حصار که در آن مقصور و محبوس است.

اسرار تقصیر یا پالایش درون
 

عمل دیگری که در منا بر حاجی واجب است تراشیدن موی سر یا حلق است حاجی که از آغاز احرام جامه فاخر و عطر و زر و زیور و کفش و کلاه را که مایه تعین وتشخص او بود کنار نهاده هنوز یک چیز دارد که به او زیبایی و امتیاز می‌بخشد و آن زلف و کاکلی است که بدان می‌نازد و نصف زیبایی خود را بدان مدیون است. اینک در منا خداوند تیشه دیگری به دست او می‌دهد تا ضربه‌ی دیگری بر بنای خود پرستی وارد آورد. آیا مقصود از این اعمال این است که ما برای قطع تعلق به دنیا و امتیازات و شئون آن تمرینی کرده باشیم آیا همین زلف و زینت و سلاح و تاج نیست که ما را هم از خدا و هم از بندگان خدا جدا کرده و به خود مشغول داشته است؟ ما گرفتاران دام خویشتنیم و خداوند می‌خواهد در نماز بزرگ حج بندهای این دام را یک به یک ببرد و بگسلد تا آزاد شویم و بتوانیم برای ادای نماز بزرگ حج حضور قلب پیداکنیم. اکنون حاجی می‌تواند با گرفتن ناخنی یا چیدن اندک مویی تقصیر کند و از احرام خارج شود گرچه هنوز اعمال مهم‌تری در پیش دارد و هنوز همه چیز بر او حلال نیست. (12)
وقت آن است که جمال خویش را به پای آن جمیل مطلق قربانی کنی و تارهایی از مو یا قدری از ناخن‌ها را به نیت او تقصیر نمایی. قربانی کردن مظاهر زیبایی‌ای که تو را از خالق زیبایی غافل می‌کند. غرور، کبر و نخوت دیگر جایی برای ماندن در تو ندارد. «تو» در آخرین امتحان‌ها هستی. بیرون ریختن هر چه غیر اوست از خانه او و گشودن روزنه‌های دل به سوی معرفت او. دست به دعا بردار که «اللهم اعطنی معشره نوراً یوم القیامه» پیش از این عشق را آموختی خود و خدا را شناختی و اینک در پایان راه، خسته از یک هجرت طولانی، به نشان بازگشتن به زندگی دستی بر سر و روی خود می‌کشی ودر واقع زینتهای ظاهر را از خود دور می‌کنی. اوج تواضع و خضوع در برابر خدا، حتی از مظاهر جمال و زیبایی با گشتن روح غرور، کبر و نخوت که جلال و جمال کبریایی تنها از آن خداست و بزرگی انسان در گرو بندگی او. تقصیر می‌کنی وخود را از آلودگی‌ها می‌رهانی دلت را پاک می‌کنی. درونت را می‌شویی و مناسک، تماماً تکرار این پالایش است. تکرار از خود بریدن گریختن از بدی‌ها زشتی را شستن، تمرین تعبد و بندگی کردن خدایی شدن و باز تکرار، تا ذره ای از نشانه‌های عصیان و طغیان و کدورت و پستی در تو نماند از آلودگی‌ها ببری وعادت کنی به پاک بودن، قفس‌ها را بشکنی خود را برهانی. (13)
حرمت و وجوب یک شی در عمل واحد
حلق یا تقصیر در اثنای احرام بر محرم حرام است ولی در بخش پایانی آن بر او واجب است و با انجام آن بسیاری از چیزهایی که بر محرم حرام بود بر او حلال می‌شود. مانند تسلیم ابتدایی و عمدی بعد از تکبیره الاحرام در نماز که در اوایل و اواسط نماز حرام است ولی در پایان نماز واجب است و با تحقق آن شخص نمازگزار از حالت نماز خارج می‌شود و چیزهایی که در نماز بر او حرام بود با تسلیم خاص بر او حلال می‌شود.

تفاوت تقصیر و سلام در نماز
 

تفاوت تقصیر در اثنای احرام وتسلیم ابتدایی عمدی در اثنای نماز این است که تقصیر مبطل احرام یا حج و عمره نیست هر چند کفاره دارد، لیکن تسلیم مبطل نماز است. کسی که برای حج یا عمره احرام می‌بندد باید به نحو تفصیل یا اجمال قصد انجام حلق یا تقصیر را در بخش پایانی عبادت خود داشته باشد در حالی که بنابر لزوم عزم بر ترک محرمات احرام باید به نحو تفصیل یا اجمال قصد ترک آن‌ها را تا مرحله پایانی احرام داشته باشد. البته برای آشنایان به کیفیت تعبد در امور اعتباری و متخصصان در فقه، ترسیم و تصویر مطلب مزبور، سهل است (14)

حلق نهایت تواضع و دوری از تکبر
 

یکی از اسرار معنوی حلق تواضع و خودسازی موجود در آن است. زیرا عرب خصوصاً عرب جاهلی تراشیدن موی سر راعیب می‌دانستند از این رو همیشه موی سر وریش خود را بلند نگه می‌داشتند. در فقه اسلامی نیز بعضی اعمال زشت مجازاتشان تراشیدن موی سر و چرخاندن مجرم در میان مردم است. چون بلند نگه داشتن موی سر نوعی زینت است و بعضاً همراه تکبر بوده بدین جهت دستور به تراشیدن موی سر داده شده است تا آدمی از تکبر و توجه زیاد به زینت ظاهری به دور باشد. امروزه نیز در بسیاری از ممالک یکی از مجازات‌ها برای زندانیان تراشیدن موی سر است. چون زیبایی ظاهری به میزان قابل توجهی به موی سر است از طرف دیگر همان‌گونه که در ایام حج توجه به سایر امور دنیوی مانند استعمال بوی خوش، پوشاندن سر، رفتن زیر سایه، آرایش به زیور آلات حرام است، توجه به زیبایی ظاهری خود که نمودش در موی سر و شانه کردن و آرایش آن نیز ممنوع شده است. خصوصاً که روییدن موی سر و برگشتن به حالت اولیه آن مستلزم گذشت زمان زیادی است و انسان ماه‌ها این تواضع و دوری از تکبر را می‌تواند حفظ کند.

حلق کسب فیض الهی
 

جنبه دیگرمعنویت حلق از دیدگاه عرفان تقویت عقل و کسب آمادگی جهت دریافت فیوضات الهی است. بعضی از عرفا می‌گویند: موی سر (شعر) حجاب شعور انسانی است. همانگونه که در صورت ظاهری موی سر حجاب و پوشش سر انسان است در صورت معنوی نیز شعور برداشته شده و انسان استعداد بیشتری برای کسب معنویت پیدا می‌کند (15)
سر عمل حلق و یا تقصیر این است که وقتی انسان موفق به انجام حج می‌شود وبرای تولدی دوباره و کسب روحی خالی از هر گناه به نزد خدا پناه می‌آورد، ابتدا با وجود ظلمانی بر خداوند وارد می‌شود و خداوند در این مدت، او را از استفاده بعضی نعمات محروم می‌کند. پس از انجام اعمال حج، آن وجود ظلمانی، تبدیل به وجود نورانی می‌شود و به تعبیر دیگر، قبل از اعمال حج، نفس انسان در خدمت شیطان و مهمان او بود، ولی پس از انجام اعمال حج نفس او مهمان خداوند شده و تبدیل به وجودی نورانی می‌شود. حلق یا تقصیر علامت آن تبدیل و میهمانی خداوند است (16)
موی سر به حسب ظاهر جمال و زیبایی انسان است اگر کسی موی سر شخصی را به اجبار بتراشد زیبای‌اش را از او گرفته و باید دیه بپردازد. هیچکس حاضر نیست موی سر خود را با تیغ بزند به خصوص جوانان اما وقتی وارد سرزمین منا می‌شوند، این جمال را هم که برایش ارزش بسیار قائل است در پای فرمان آن جمیل محض نثار می‌کند. در میان عرب، بسیار سخت و دشوار بوده است که موی سر خود را تیغ بزند اما از آن هنگام که فرمان وحی را توسط پیامبر-صل الله علیه واله- شنیدند برای رضای خدا از این جمال ظاهری و صوری هم دل بریدند. راز سر تراشیدن به این است که انسان از هر گونه غرور و کبر و نخوت و منیت جدا شود و خود را از هر معصیتی تطهیر و تنظیف نماید. امام سجاد –علیه السلام- به شبلی فرمود: آیا هنگام تراشیدن سر و رمی جمرات و قربانی کردن این اسرار را در نظر داشتی یا نه؟ عرض کرد: نه. فرمود:گویا به منا نرفته‌ای و احکام آن را انجام نداده‌ای. این گویاهایی را که امام سجاد-علیه السلام- فرمودند: گویا طواف نکردی، گویا در مقام ابراهیم نماز نخوانده‌ای، گویا آب زمزم را ننوشیده‌ای واشراف نکردی، گویا سعی بین صفا و مروه نکردی، گویا در عرفات نایستادی، گویا به مشعر نرفتی و ... شبلی را به شدت متاثرکرد به طوری که سال بعد موفق شد حجی را با دستورات امام سجاد-علیه السلام-انجام دهد (17)

حلق و تطهیر روح
 

ظاهر عمل واجب تراشیدن است و ناخن چیدن و اوساخ و کثافات را از خود دور نمودن. اما باطن کار و حقیقت آن، عبارت است از تطهیر روح از پلیدی رزائل خلقیه و ریختن آخرین نشان و اثر، از هوی پرستی و خود خواهی از دامن دل و طیب و طاهر ساختن صفحه‌ی جان از لوث تعلقات حیوانی و افکار شیطانی که امام صادق-علیه السلام- می‌فرماید: «واحلق العیوب الظاهره و الباطنه به حلق شعرک» (18) یعنی باتراشیدن موی خود تمام عیب‌های ظاهری و باطنیت را بتراش.
و هم امام سجاد-علیه السلام- به آن شخص حاج که از مکه مراجعت کرده بود ضمن سوالات راجع به توجه اسرار مناسک حج فرمودند: «فعند ما حلقت رأسک ذویت انک تطهرت من الادناس و من تبعته بنی آدم وخرجت من الذنوب کما ولدنک امک» (19) یعنی آیا هنگامی که سر خود را می‌تراشیدی نیت این نمودی که با این عمل خود را از آلودگی‌های گناهان و تعدی به حقوق آدمیان تطهیر نمائی وهم چون روز ولادت از مادر از تمام سیئات و معاصی بیرون رفته و دیگرعود به آن‌ها ننمائی؟

سر حلق ملاقات امام و عرض تسلیم
 

در بعضی از روایات آمده که مراد از «تفث» در آیه قرآن «لقاء امام» است. ذریح از امام صادق-علیه السلام- در بیان مراد از آیه «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» (20) نقل کرده که امام -علیه السلام_فرمود: «تفث» ملاقات با امام است. (21) مرحوم فیض در بیان روایت می‌فرماید جهت مشترک بین تفسیر و تأویل آیه همان «تطهیر» است. چه آنکه مراد از تفسیر ظاهر آیه تطهیر از آلودگی‌های ظاهری است و نتیجه حاصله از تأویل آیه و ملاقات با امام، تطهیر از پلیدی جهل و نابینائی باطنی است.
همچنان که با تراشیدن موی سر و ازاله اوساخ از بدن، نظافت و پاکیزگی ظاهری حاصل می‌شود همچنین با ملاقات امام –علیه السلام- و عرض اطاعت و تسلیم و اهتداء به نور هدایت آن حضرت، ظلمت جهل تبدیل به روشنایی علم می‌گردد و فضائل انسانی جایگزین رذائل حیوانی شده وطهارت باطنی به وجود می‌آید. آری آنچه که جامعه‌ی بشر را از مطلق ارجاس و ادناس و آلودگی‌ها و ناپاکی‌ها تطهیر نموده و طهارت همه جانبه، در تمام شئون زندگی انسان از عالم اعتقاد و اخلاق و اعمال به وجود می‌آورد، همانا وجود اقدس امام –علیه السلام- است که معصوم از خطا و منصوب از جانب خدا می‌باشد. اوست که با اراده نافذ و مشیت قاهره‌ی حضرت حق، دارای منصب مرجعیت و زعامت مطلقه است و زمام رهبری و قیادت در تصحیح عقائد و تهذیب اخلاق و اصلاح برنامه‌های عملی و تمشیت امور اجتماعی و تدبیر جهات امت کلاً به دست او سپرده شده است. واسترعاکم امور خلقه جامعه‌ی بشر اگر «سر» خود را، و فکر وعزم و تصمیم خود را با طوع و رغبت در اختیار امام –علیه السلام- بگذارد و «تیغ» حکومت حقه و شمشیر عدالت او را برای «اصلاح» شئون زندگیش بپذیرد، او با آن قدرت عادله‌اش سراسر حیات انسان‌ها را از هر گونه ناپاکی، تطهیر می‌نماید. خباثت جهل و نابینایی نسبت به حقائق روشن عالم را از فضای زندگی بر می‌دارد و عائله بشر را به «حیات طیبه» و حسن مآب نائل می‌گرداند ﴿ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴾(22)، ﴿ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ﴾(23). حاصل مضمون هر دو آیه آن که انسان‌های مومن شایسته کار (که حقیقت ایمان و عمل صالح همانا اتباع از امام است) هم در دنیا از زندکی پاک و با طهارت برخوردار می‌گردند و هم در آخرت به فرجام نیک نائل می‌شوند؛ و لذا برای توجه دادن مردم به وظیفه‌ی حیاتشان می‌فرمودند: حج خود را از مکه آغاز کنید و با زیارت ما به پایان برسانید (24) البته ضاهر روایت در بیان ترتیب شروع زیارت از مکه یا مدینه است از نظر انکه مقصود از زیارت تجدید عهد ولایت وعرض مراتب تسلیم و اتباع به حضور اقدس امام –علیه السلام- است. این مطلب نیز استفاده می‌شود که مقاصد حج شما وقتی تحقق کامل می‌یابد که با امام و ولی امر خود ملاقات نمایید و سر تسلیم در برابر او فرود آورده و نسبت به امور جاریه‌ی عصری کسب تکلیف و اخذ دستور نموده و رهسپار اوطان خود گردید تا بر اثر ازاله‌ی اوساخ از ظاهر و باطن زندگی به سعادت هر دو جهان نائل شوید بنابراین در صورت تخلف امت از فرمان امام –علیه السلام- با غائب بودن امام از میان مردم و محرومیتشان از درک فیض حضور و اخذ برنامه‌ی حیات از آن جناب از هر دو سعادت بی‌نصیب خواهند بود. نه زندگی خوش خواهند داشت و نه فرجام نیک مانند رمه‌ی بی شبان متفرق گشته و هر دسته سویی خواهند بود و طعمه گرگان خونخوار جهان خواهند شد.
وتنها فائده حلق و تقصیرشان در منی همان تنظیف بدن خواهد بود و آراستگی ظاهر و لاغیر بلکه عیدشان هم معنای حقیقی خود را از دست داده و بر حزن و اندوه ارباب معرفت خواهد افزود. عن عبد الله بن دینار عن ابی جعفر –علیه السلام- قال یا عبدالله ما من عبد المسلمین اضحی و لا فطر الا و هو یتجدد فیه لآل محمد-صل الله علیه وآله- حزن. قلت: فلم؟ قال: لانهم یرون حقهم فی ید غیرهم (25) عبد الله دینار از امام باقر نقل می‌کند که فرمودند: هیچ عیدی از عید فطر و قربان برای مسلمانان پیش نمی‌آید مگر اینکه حزن و اندوه آل محمد تجدید می‌شود. راوی می‌گوید گفتم برای چه؟ فرمودند: از آن جهت که حق خود را در دست دیگران می‌بینند. آری روز عید که مشهد عام و مجمع عمومی مسلمین است باید «امام» و حجت کبرای پروردگار «محور» جمعیت باشد و همگی بر گرد آن «قطب» عالم انسان بچرخند و به امامت او اقامه‌ی نماز نماینده و از زبان درباره او، استماع خطبه نموده و آشنای با حقائق عالیه عالم هستی گردند و با قیادت و رهبری او در راه دفاع از حریم دین با اعداء دین بجنگند.
و طبق تشخیص و فرمان او به اصلاح عیوب و نقائض زندگی در ظاهر و باطن بپردازند. ولی یا للاسف که در تمام این مقامات جای امام خود را خالی می‌بیند به هر سو و به هر جانب که روی می آوررند از صاحب و قیم خود خبری نمی‌یابند. به رمی جمرات و سرکوبی اعداء دین می‌روند بی‌فرمانده می‌روند به کشتارگاه و میدان فداکاری و جانبازی می‌آیند به حلق و تقصیر و ازاله‌ی اوساخ و تهذیب اخلاق می‌رسند باز هم از مصلح اصلی و مطهر حقیقی نشانی بدست نمی‌آورند؛ و لهذا بدیهی است که هم امام –علیه السلام- از مشاهده‌ی وضع نابسامان شیعه و اتباع خود متأثر و غمگین می‌شود. هم شیعه بی‌پناه از فقدان مولا و آقای خود، ناله و آه، از دل سر داده و عیدش تبدیل به عزا می‌گردد؛ و به همین جهت می‌بینیم که یکی از وظائف مستحبه شیعه در اعیاد چهارگانه (فطر، قربان، غدیر و روز جمعه) خواندن دعای ندبه است. آری آن روز روز عید شیعه است که سایه امام خود را بر سر خود بالعیان ببیند که پرچم توحید بر افراشته و دنیا را در پرتو نور هدایت حضرتش به راه خدا افکنده و با تیغ اصلاح و تطهیرش بساط جهل و فساد و تباهی را از زمین برچیده و عالمی سراسر امنیت و سلامت و طهارت به وجود آورده است. نتیجه آن شد که حلق و تقصیر در منی هم دارای فائده بهداشتی که بدن از آلودگی‌ها و کثافات ظاهری تنظیف می‌شود؛ و هم واجد اسرار روحی که رمز تهذیب اخلاق و ازاله ارجاس باطنی از کبر و بخل و حسد و آز و خود خواهی و اشباه این رذائل، صفحه بی جان می‌باشد.
و مهم‌تر آنکه نظر به معنای تأویلی آیه مربوطه به این وظیفه که قبلاً گذشت (ثم لیقضوا تفثهم) حکمت اجتماعی نیز در آن ملحوظ شده است که عبارت است از ملاقات امت و جامعه‌ی اسلامی است با امام و پیشوا و زمامدار خود با توجه به اینکه مقصود از این ملاقات تجمع و تمرکز قوا در نقطه‌ی واحده است و اعلام اتحاد و اتفاق عمومی بر تبعیت از دستور صادر از مصدر پیشوائی و حکومت که نتیجه‌ی قطعی آن زدودن انواع پلیدی‌ها و مفاسد از صحنه‌ی اجتماع و ایجاد زندگی توأم با طهارت و پاکی مطلق خواهد بود (26)

نتیجه گیری
 

تقصیر آخرین عمل عمره تمتع است که بعد از انجام آن انسان از احرام عمره تمتع خارج می‌شود مقصود از این عمل این است که ما برای قطع تعلق به دنیا و امتیازات و شئون آن تمرینی کرده باشیم. یکی از اسرار معنوی حلق تواضع و خودسازی موجود در آن است. چون بلند نگه داشتن موی سر نوعی زینت است و بعضاً همراه تکبر بوده بدین جهت دستور به تراشیدن موی سر داده شده است تا آدمی از تکبر و توجه زیاد به زینت ظاهری به دور باشد. جنبه دیگر معنویت حلق از دیدگاه عرفان تقویت عقل و کسب آمادگی جهت دریافت فیوضات الهی است همانگونه که در صورت ظاهری موی سر حجاب و پوشش سر انسان است در صورت معنوی نیز شعور برداشته شده و انسان استعداد بیشتری برای کسب معنویت پیدا می‌کند؛ و باطن کار و حقیقت آن، عبارت از تطهیر روح از پلیدی رزائل خلقیه و ریختن آخرین نشان و اثر، از هوی پرستی و خود خواهی از دامن دل و طیب و طاهر ساختن صفحه‌ی جان از لوث تعلقات حیوانی و افکار شیطانی است. سر دیگر حلق ملاقات امام و عرض تسلیم به ایشان است. همچنان که با تراشیدن موی سر و ازاله اوساخ از بدن، نظافت و پاکیزگی ظاهری حاصل می‌شود همچنین با ملاقات امام –علیه السلام- و عرض اطاعت و تسلیم و اهتداء به نور هدایت آن حضرت، ظلمت جهل تبدیل به روشنایی علم می‌گردد و فضائل انسانی جایگزین رذائل حیوانی شده وطهارت باطنی به وجود می‌آید. مقاصد حج وقتی تحقق کامل می‌یابد که با امام و ولی امر خود ملاقات نمایید و سر تسلیم در برابر او فرود آورده و نسبت به امور جاریه‌ی عصری کسب تکلیف و اخذ دستور نموده و رهسپار اوطان خود گردید تا بر اثر ازاله‌ی اوساخ از ظاهر و باطن زندگی به سعادت هر دو جهان نائل شوید. حکمت اجتماعی نیز در آن ملحوظ شده است که عبارت است از ملاقات امت و جامعه‌ی اسلامی است با امام و پیشوا و زمامدار خود با توجه به اینکه مقصود از این ملاقات تجمع و تمرکز قوا در نقطه‌ی واحده است و اعلام اتحاد و اتفاق عمومی بر تبعیت از دستور صادر از مصدر پیشوائی و حکومت که نتیجه‌ی قطعی آن زدودن انواع پلیدی‌ها و مفاسد از صحنه‌ی اجتماع و ایجاد زندگی توأم با طهارت و پاکی مطلق خواهد بود.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. طلبه پایه 3 مدرسه علمیه ثامن الحجج علیه السلام
2. همدانی، علی عراقچی، آداب و احکام حج مطابق با فتوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی مد ظله نگارش: از حوزه علمیه قم
3. عرفان حج، ایت الله جوادی آملی
4. قاموس قرآن، ج 2، ص: 167
5. بقره، 196
6. فتح، 27
7. قاموس قرآن، ج 2، ص: 166
8. نساء، 101
9. صافات، 48
10. رحمن،72
11. حجّ، 45
12. حداد عادل، غلامعلی، حج نماز بزرگ
13. مجله حریم یار، ویژه نامه حج تمتع
14. جوادی آملی، عبدالله، صحبای حج
15. فاضلی، قادر، اسرار و عرفان حج
16. زارعی سبزواری، عباسعلی، پرتویی از اسرار حج
17. فاضلی، قادر، اسرار و عرفان حج
18. -مصباح الشریعه باب 21
19. مستدرک الوسائل ج 2 کتاب حج ص 187
20. حج، 29
21. وافی ج 2 ابواب الزیارات ص 194
22. سوره رعد آیه 29
23. سوره نحل آیه 97
24. وافی ج 2 ابواب الزیارات ص 192
25. علل الشرایع ج 2 ص 76
26. ضیاء ابادی، سید محمد، حج برنامه تکامل