emamian
"خَیْرُ الْبَرِیَّة" چه کسانی هستند؟!
حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
- حدیث هفدهم: ایمنی از عذاب با پناه بردن به حصن حصین خداوند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
در این جلسه به شرح روایتی از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) میپردازیم.
خداوند حضرت رضا«سلاماللهعلیه» را در واقع به اجبار، اما با یک احترام خاصّ ظاهری، از مدینه به طوس آوردند. کاروان به نیشابور رسید. جمعیّت عجیبی برای استقبال آمده بودند که معلوم میشود آن زمان شهر نیشابور و اطراف آن مهد تشیّع بوده است.
امام«سلاماللهعلیه» در هودَجی سر پوشیده بودند. مردم اصرار داشتند که ایشان را ببینند و از آن حضرت حدیثی بشنوند تا سرمشق زندگی خود قرار دهند.
امام رضا«سلاماللهعلیه» سر مبارک خویش را از هودج بیرون آوردند و فرمودند: من از پدرم، پدرم از پدرشان تا رسید به امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» و ایشان از رسول گرامی «صلّی الله علیه و آله و سلّم»، رسول گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» از جبرئیل و جبرئیل از خداوند نقل میکند که خدا فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»[۱]
این روایت شریف را روایت «سلسلة الذّهب» خواندهاند؛ یعنی سندهای حدیث طلایی است. سلسلۀ سند و راویان گرامی آن، از امام هفتم تا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیهم» و پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و جبرئیل تا اینکه از خداوند متعال نقل شده است.
طبق این حدیث نورانی، قلعۀ محکم خداوند متعال، «لاالهالاالله» است و هر که در این قلعه وارد شود، از عذاب خدا ایمن است، حتی از بلاهای دنیوی و بلاهای اخروی، مصون خواهد شد.
همچنین شیطان نمیتواند کاربرد روی او داشته باشد؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»[۲]؛ کسی که زیر پرچم خداست، دیگر شیطان بر او سلطنت ندارد. شیطان بر چه کسی سلطه دارد؟ «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَه»[۳]؛ بر کسی تسلّط دارد که در قلعۀ محکم خداوند نباشد، زیر پرچم خدا نباشد؛ خودش به زیر پرچم شیطان رفته باشد و آن وقت است که شیطان روی او کاربرد و بر وی سلطنت دارد.
در ادامۀ روایت، نقل شده است که حضرت امام رضا«سلاماللهعلیه» پس از بیان حدیث، سرشان را داخل هودج بردند. مردم دو مرتبه احساساتی شدند و سر و صدا کردند. پس از کمی که حاضرین مهیّا شدند، آن حضرت سر مبارکشان را بیرون آوردند و فرمودند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[۴]؛ یعنی «لاالهالاالله» واقعی که توأم با ولایت باشد، انسان را از عذاب الهی ایمن میسازد.
مرحوم صدوق«رحمتاللهعلیه» در عیون اخبار الرضا«سلاماللهعلیه» همین روایت را راجع به ولایت نیز نقل میکند. روایت اوّل در اجتماع گستردۀ مردم و بهصورت عمومی بیان شده است. آن حضرت ظاهراً در جمع خواص، روایت دیگری با همین محتوا و بهصورت آشکارتر بیان فرمودهاند. به روایت دوّم نیز به جهت برخورداری از همان اسناد و راویان گرانقدر، «سلسلة الذهب» گفته میشود. میفرمایند: «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»[۵]
در آن روایت، خداوند سبحان میفرماید: «لاالهالاالله» قلعۀ محکم من است. در روایت اخیر میفرماید: ولایت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» قلعۀ محکم من است.
هرکه زیر پرچم ولایت برود، در آخرت زیر لوای حمد خواهد رفت و به دست امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» از آب کوثر مینوشد؛ آنگاه اگر پیر است، جوان میشود؛ اگر نازیباست، زیبا میشود؛ اگر جاهل است، عالم میشود و اگر صفت رذیله دارد، از صفات رذیله پاک میشود و یک انسان کامل میشود و با امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» به بهشت میرود.
قرآن کریم میفرماید: «وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»[۶]؛ هر رذیلتی، مثل کبر و حسد، در قلب آنها باشد، پاک میکنیم.
هرکه زیر پرچم خدا و زیر پرچم ولایت برود، علاوه بر ایمنی از عذاب آخرت، در دنیا نیز مصونیّت دارد و شیطان نمیتواند کاربرد روی او داشته باشد.
این دو روایت از امام رضا«سلاماللهعلیه» و اینکه آن حضرت رستگاری را در گرو تمسّک به «لاالهالاالله» و «ولایت» اهلبیت«سلاماللهعلیهم» میدانند، نظیر تأکید پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در روایت ثقلین است.
در کتب معتبر شیعه و سنّی فراوان نقل کردهاند که پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» مقیّد بودند در هر فرصتی روایت ثقلین را بخوانند و به مسلمانان تأکید کنند که با تمسّک به قرآن و عترت، بهصورت توأمان، میتوانند به سعادت دنیا و آخرت دست یابند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَمْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا»[۷]
حتی آن حضرت، در آخرین ساعتهای حیات دنیوی، به مسجد آمدند، نماز را نشسته خواندند و مأمومین ایستاده خواندند، بعد روی پلۀ اوّل منبر نشستند و فرمودند: این نمازی که من خواندم استثناء بود. [۸] شاید معنایش این است که همه بدانند که در یک وضع خاصی برای یک امر خاصی آمدهاند مسجد، بعد هم روایت ثقلین را خواندند. [۹] سپس به منزل آمدند، همه نشسته بودند، در حالی که پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» «امّی» بودند و در مدت عمرشان چیزی ننوشته بودند، حالا میخواستند با معجزه بنویسند. فرمودند: قلم و دوات بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید: «ائْتُونِی بِالْکَتِفِ وَ الدَّوَاةِ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً»[۱۰]
برخی از بزرگان اهل سنّت میگویند: از این جملۀ «لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً» معلوم میشود که میخواستهاند روایت ثقلین را بنویسند.
افراد حاضر در جلسه نیز فهمیدند که پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» قصد نوشتن روایت ثقلین را دارند. لذا در آن جلسه با وقاحت تمام گفته شد: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَهْجُر»[۱۱]. پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» خیلی ناراحت شدند و همه را اخراج کردند. همه رفتند، به غیر از امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» که بعد هم حسنین«سلاماللهعلیهما» آمدند، کسی نبود و آن حضرت از دنیا رفتند.
شکی نیست که «قرآن و عترت» یا همان «لاالهالاالله و ولایت»، قلعۀ محکم خداست که هرکس وارد آن شود در دنیا و آخرت رستگار میگردد.
حال باید ببینیم این دو رکن رستگاری، یعنی «لاالهالاالله» و «ولایت» چه معنایی دارد و چگونه انسان میتواند این دو رکن را به دست آورد و وارد قلعۀ محکم الهی شود؟
«لاالهالاالله» توحید است. توحید به چهار قسم منقسم میگردد:
قسم اوّل؛ توحید ذاتی است. یعنی ذات خداوند متعال بیهمتاست و واجبالوجودی جز او نیست.
قسم دوّم؛ توحید صفاتی است. به این معنا که ذات خداوند متعال بسیط است و هیچ ترکیبی در آن راه ندارد و صفات پروردگار عالمیان نظیر علم و قدرت، عین ذات اوست.
قسم سوّم؛ توحید عبادی است. یعنی انسان در مقابل هیچ کسی کرنش نکند به جز خدای سبحان، یعنی عبادت و پرستش فقط شایستۀ خدا و مختص ذات او است.
قسم چهارم؛ توحید افعالی است. به معنای اینکه موثّری در جهان هستی جز خداوند متعال نیست.
متأسّفانه اکثر انسانها توحید افعالی ندارند. قرآن کریم کسانی که توحید افعالی ندارند را مشرک میداند: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ»[۱۲]
این آیه مربوط به توحید افعالی است. یعنی اگر کسی خدا را تنها مؤثر، در جهان هستی نداند، توحید افعالی ندارد و کسی که توحید افعالی ندارد، مشرک است.
بهدست آوردن توحید افعالی بسیار سخت است، خیلی مبارزه میخواهد، خیلی زحمت و خون جگر میخواهد، ریاضتهای شرعی و دینی میخواهد.
راجع به توحید عبادی نیز قرآن کریم میفرماید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْم»[۱۳]؛ یا رسول الله! آیا نمیبینی بعضی هوا و هوس میپرستند؟ آیا نمیبینی به جای متابعت صددرصد از خدا، از شیطان تبعیّت میکنند؟ تابع هوا و هوسند؟ از صفات رذیله و از نفس امّاره، فرمان میگیرند؟
کسی که تابع هوا و هوس باشد، فاسق و گناهکار باشد، یعنی از شیطان تبعیّت کند، مشرک است.
قرآن شریف در آیۀ دیگری میفرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»[۱۴]؛ مگر در ازل با هم معاهده نکردیم شیطانپرست نباشید؟ چرا شیطانپرست شدید؟ یعنی متابعت از شیطان شرک است، شرک در عبادت است.
بهدست آوردن توحید ذاتی سخت نیست. حتی بعضی از بزرگان نظیر صدرالمتألهین«رحمتاللهعلیه» میگویند: نمیتوانیم کسی را پیدا کنیم که قائل به دو خدا باشد، یعنی اعتقاد به دو ذات واجبالوجود داشته باشد.
توحید صفاتی نیز به آسانی فهمیده میشود و پیدا کردن آن مشکل نیست. با یک فکر ساده انسان میفهمد که خداوند مستجمع جمیع صفات کمالات است و صفات او عین ذات اوست. اگر غیر از این باشد، محدود است، محتاج است و چنین موجودی دیگر خدا نیست.
اما رسیدن به توحید افعالی و توحید عبادی، کار آسانی نیست. از این جهت اگر شرک هست، مربوط به فعل و عبادت است. رسیدن به جایگاهی که انسان زیر پرچم خدا، مؤثری به جز خدا در جهان هستی نبیند و به جز از خدا، از کسی یا چیزی متابعت نکند، بسیار سخت است.
بی جهت نیست که قرآن کریم میفرماید: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ»؛ یعنی بیشتر مردم، توحید افعالی و توحید عبادی ندارند. در این صورت، بیشتر مردم «لاالهالاالله» ندارند، پس بیشتر مردم در قلعۀ محکم خدا و زیر پرچم خدا نیستند. در نتیجه، بیشتر مردم از عذاب الهی ایمن نیستند. شیطان، هوا و هوس و نفس امّاره، بر آنها تسلط دارند و باید شرک خود را از بین ببرند تا به «لاالهالاالله» برسند و استحقاق بهشت پیدا کنند.
«ولایت» نیز معنایی مشابه توحید دارد. من از چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» روایت دیدهام [۱۵] که میفرمایند: ایمان و بنابر تعبیر دقیقتر، ولایت، سه مرتبه یا سه رکن دارد که عبارتند از اعتقاد، شعار و عمل.
بهعنوان نمونه، از امام صادق«سلاماللهعلیه» سؤال کردند: ایمان چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: «الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ» [۱۶]
مرتبۀ اوّل، مرتبۀ زبانی یا شعار است. از این نظر وضع جامعۀ فعلی رضایتبخش است. همین که در مأذنهها «اشهد ان علیًّا ولیّ الله» گفته میشود، نشانۀ حیات شعارهای تشیّع در ایران است. برگزاری مراسم شادی یا عزاداری مربوط به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» نیز از دیگر مصادیق شعائر تشیّع است و بحمدالله در جامعۀ ما به آن اهمیّت داده میشود.
مرتبۀ دوّم، اعتقاد قلبی است. از حیث اعتقاد نیز جامعه در وضعیّت مطلوبی است. اعتقاد به اصول دین و اعتقاد به حقّانیّت و امامت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» در بین مردم وجود دارد.
از این گذشته، محبّت مردم به معصومین«سلاماللهعلیهم» در سر حدّ عشق است. خدا رحمت کند آن کسانی که تشیّع را از نسلی به نسل بعد به ما رسانیدهاند.
مرتبۀ سوّم، متابعت عملی از اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است که متأسفانه در جامعه مطلوب نیست. خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت مختصات شیعیان را بیان کرده و از جمله میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»[۱۷]
بنابر تصریح روایات که در کتب شیعه [۱۸] و نیز برخی کتب اهل سنّت [۱۹]، نقل شده، منظور از عبارت «خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»، شیعیان هستند؛ لذا قرآن کریم میفرماید: برترین افراد شیعیان هستند. شیعیان نیز کسانی هستند که علاوه بر شعار و اعتقاد قلبی، عمل صالح داشته باشند.
قرآن کریم خطاب به مؤمنین میفرماید: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۲۰]؛ اطاعت از خدا، اطاعت از پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و اطاعت از اهلبیت«سلاماللهعلیهم» داشته باشید. یعنی در عمل مطیع ایشان باشید. خود مولا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: مثل من نه، اما شباهت به من داشته باشید: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد»[۲۱].
اهل بیت«سلاماللهعلیهم» شیعۀ آلوده به گناه را شیعۀ حقیقی نمیدانند. این مطلب در روایاتی از قول معصومین«سلاماللهعلیهم» بیان شده است. [۲۲] آن بزرگواران فرمودهاند: کسی که فاسق و فاجر باشد، یعنی کسی که متابعت عملی از قرآن و عترت نکند و بر طبق عقیدهای که به تشیّع دارد، عمل ننماید، شیعه نیست.
امام باقر«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ»[۲۳]؛ به خدا قسم، شیعۀ ما نیست، مگر کسی که تقوای الهی را رعایت کند و از خدا اطاعت نماید.
آن امام بزرگوار در روایت دیگری میفرمایند: «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مُطِیعاً لِلَّهِ تَنْفَعُهُ وَلَایَتُنَا وَ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ عَاصِیاً لِلَّهِ لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایَتُنَا»[۲۴]؛ بر اساس این سخن نورانی، اساساً ولایت به افراد گناهکار که از خدا اطاعت نمیکنند، سودی نخواهد بخشید.
خلاصۀ سخن اینکه، شیعه یعنی کسی که از سه رکن یا سه مرتبۀ ایمان، عقیده، زبان و عمل برخوردار باشد و اگر یکی از سه رکن در او نباشد، ولایتش ناقص است. لذا قلعۀ محکم خداوند در روایت حضرت رضا«سلاماللهعلیه»: «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»[۲۵]، مشتمل بر عقیده، زبان و عمل است. یعنی ورود به آن قلعه و ایمنی از عذاب، با تحقّق این سه رکن میسّر خواهد شد. پس اگر کسی عمل نیکو نداشته نباشد، در حصن ولایت نیست و نمیتواند به قلعۀ محکم ولایت وارد شود. خواهناخواه تجسّم عمل چنین کسی باعث میشود که در روز قیامت نتواند به زیر لوای حمد برود.
در قیامت به افراد گناهکار خطاب میشود: «وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ»[۲۶]، و آنها را از صف اهل بهشت جدا میکنند. پناه بر خدا از شیعیانی که باید در قیامت به دنبال امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» به زیر لوای حمد بروند. اما در اثر گناه، از صف مؤمنین و بهشتیان اخراج میشوند. لوای حمد چیست؟ تجسّم ولایت در دنیا، لوای حمد در آخرت است. هر که در دنیا زیر پرچم ولایت باشد، در قیامت میتواند زیر لوای حمد برود. افراد مجرم و گناهکار، اگر بدون توبه از دنیا بروند، نمیتوانند زیر لوای حمد جای گیرند. این افراد در دنیا زیر لوای ولایت نبودهاند و در قیامت زیر لوای حمد نخواهند بود.
لذا اینکه برخی شبهه وارد میکنند و میگویند: چگونه میشود کلمۀ «لاالهالاالله» یا «ولایت»، حصن حصین خدا باشد و انسان را از عذاب الهی برهاند، با تفسیری که بیان شد، از نظر عقلی پاسخ داده میشود. یعنی «لاالهالاالله» با آن چهار مرتبه، و همچنین «ولایت» با این سه مرتبه، واقعیّت پیدا میکنند و «توحید واقعی» یا «ولایت واقعی» میشوند و انسان با دستیابی به این توحید و ولایت، رستگار و سعادتمند خواهد شد.
پی نوشت ها:
[۱]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۵.
[۲]. النحل، ۹۹: «چرا که او را بر کسانی که ایمان آوردهاند، و بر پروردگارشان توکل میکنند، تسلطی نیست. »
[۳]. النحل، ۱۰۰: «تسلط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمیگیرند. »
[۴]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۵.
[۵]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۶.
[۶]. الأعراف. ۴۳
[۷]. الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۵۰؛ جهت اطّلاع از سایر مصادر روایت ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۶تا ۱۵۲ و إحقاق الحق و إزهاق الباطل و ملحقّات آن، ج ۹، ص ۳۰۹ تا ۳۷۵ و ...
[۸]. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۸۱.
[۹]. شرف المصطفی، ج ۳، ص ۱۲۹؛ امالی المفید، ص ۴۶.
[۱۰]. الطبقات الکبری (ابن سعد)، ج ۲، ص ۱۸۸؛ ر. ک: تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۹۳ و...
[۱۱]. الطرائف، ج ۲، ص ۴۳۲.
[۱۲]. یوسف، ۱۰۶: «و بیشترشان به خدا ایمان نمیآورند جز اینکه [با او چیزی را] شریک میگیرند. »
[۱۳]. جاثیه، ۲۳: «پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده.»
[۱۴]. یس، ۶۰: «ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟ »
[۱۵]. ر. ک: الکافی، ج ۲، ص ۲۷؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷؛ الجعفریّات، ص ۲۳۰؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳؛ تحف العقول، ص ۴۲۲.
[۱۶]. الکافی، ج ۲، ص ۲۷.
[۱۷]. بیّنة، ۷: «در حقیقت کسانی که گرویده و کارهای شایسته کردهاند، آنانند که بهترین آفریدگانند. »
[۱۸]. تفسیر القمی، ج، ص۴۳۲؛ المحاسن، ج۱، ۱۷۱.
[۱۹]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ۴۵۹.
[۲۰]. نساء، ۵۹: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید. »
[۲۱]. نهجالبلاغه، نامه ۴۵.
[۲۲]. ر. ک: الکافی، ج ۲، ص ۷۳ تا ۷۶.
[۲۳]. الکافی، ج۲، ص۷۴.
[۲۴]. الکافی، ج۲، ص۷۵.
[۲۵]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۵.
[۲۶]. یس، ۵۹: «و ای گناهکاران، امروز [از بیگناهان] جدا شوید. »
جلوههای رفتاری حضرت فاطمه زهرا (س)
آنچه در زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار پرفروغ و تابنده است، نهایت عشق و علاقه ای است که به همسر والامقام خود حضرت علی علیه السلام داشت و در نکوداشت و حفظ حریم او، از هیچ تلاش وکوششی دریغ نمی ورزید.
* جلوه های رفتاری حضرت زهرا علیهاالسلام
رفتار با پدر
هنگامی که کودکان مکه در ناز و نوازش و رفاه بودند، فاطمه در سختی و رنج بزرگ شد و فرش گام هایش ریگ های داغ بیابان مکه بود. او هنوز کودکی بیش نبود که غم بی مادری بر زندگی اش سایه افکند. ولی فاطمه پیش از آن که غم از دست دادن مادر را در خاطره بگنجاند، یارو غمخوار پدر شد برای روزهای سخت و محنت افزا؛ روزهایی که پدرش تنها بود و غم هایش بسیار. در این وقت فاطمه برای پدر یاوری شایسته به شمار می آمد و نقش مادری مهربان را ایفا می نمود. به راستی سزاوار لقب امّ ابیهاست؛ زیرا هم چون پروانه ای بر گرد شمع وجود پیامبر می چرخید و غبار غم و اندوه را از چهره آن حضرت می زدود. همان گاه که دشمن حرمت حضرت رسول را در حالی که در سجده بود شکست و به زشت کرداری خویش، شکمبه شتر تازه ذبح شده ای را بر پشت ایشان فرو ریخت، زهرا با دستان کوچک و زلال مهربانی اش، بدن پدر را پاک نمود و او را به خانه برد.
رفتار با همسر
حضرت زهرا علیهاالسلام نماد خوب همسرداری است؛ زیرا همواره در استحکام پیوند مشترک خویش با حضرت علی علیه السلام اهتمام می ورزید و در تمامی مراحل زندگی، به عنوان یار و مددکار همسر خود به شمار می رفت. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله از حضرت علی علیه السلام پرسید: زهرا را چگونه یافتی؟ امام پاسخ داد: فاطمه، خوب یاوری برای اطاعت الهی است.
عشق به همسر
آن چه در زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار پرفروغ و تابنده است، نهایت عشق وعلاقه ای است که به همسر والامقام خود حضرت علی علیه السلام داشت و در نکوداشت و حفظ حریم او، از هیچ تلاش وکوششی دریغ نمی ورزید. در مورد میزان عشق و علاقه حضرت زهرا علیهاالسلام به علی علیه السلام نقل است که: وقتی پیامبر حضرت علی علیه السلام را به جنگ ذاتُ السلاسل می فرستاد، علی علیه السلام نزد فاطمه علیهاالسلام رفت و دستمال مخصوصی راکه در جنگ های سخت به سر می بست طلبید. فاطمه علیهاالسلام گفت: به کجا می روی؟ حضرت علی علیه السلام پاسخ داد: به جنگ ذات السّلاسل. حضرت فاطمه علیهاالسلام به دلیل مهر و محبتی که به علی علیه السلام داشت، گریان شد. در همین هنگام پیامبر به خانه فاطمه آمد وبه او فرمود: آیا می ترسی که شوهرت کشته شود، نه ان شاءاللّه کشته نمی شود.
تندیس مهربانی
فاطمه علیهاالسلام با جایگاه حساس و خطیر شوهرش آشنا بود و به خوبی می دانست که علی علیه السلام در محیط بیرون، با چه مشکلاتی روبه روست. ازاین رو کوشش او، ایجاد محیطی آرام و با صفا درخانه بود. فاطمه علیهاالسلام نه تنها سخنی که موجب پریشانی همسر خود بشود بر زبان نمی آورد، بلکه هر آن چه می گفت وانجام می داد، در راه مصالح عالی همسر فداکار و دلاورش بود. بر این اساس است که حضرت علی علیه السلام، زندگی خویش را با فاطمه علیهاالسلام این گونه توصیف می کند: «فاطمه هیچ گاه از من نرنجید و او نیز هرگز من را نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده نساخت. درهیچ امری قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به رخسارش می نگریستم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می نمودم».
یک زندگی زیبا
یکی از جلوه های زندگی مشترک حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام، تقسیم مطلوب وظایف و مسئولیت های زندگی بود. آن ها در ابتدای زندگی زناشویی، از پیامبر تقاضا کردند کارها را میان آن دو قسمت کند. رسول خدا نیز کارهای خانه را به فاطمه سپرد و مسئولیت های خارج از منزل را به علی علیه السلام واگذار کرد. بعد از این بود که زهرا بارها اظهار خشنودی می کرد و رضایت خود را از آن ابراز می داشت. بی تردید این تقسیم بندی پیامبر، بر مبنای ساختار روحی و جسمی، و نیز مصلحت اجتماعی آن ها بود.
پرتوی از ایثار
یکی از ارکان بنیادی زندگی موفق، گذشت و فداکاری زن و شوهر است. در زندگی مشترک علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام، فداکاری موج می زد؛ زیرا حضرت زهرا علیهاالسلام که اُسوه ایثار و فداکاری بود، هیچ گاه از شوهر خویش خواهش و تمنّایی نمی کرد. در تاریخ آمده که: حضرت علی علیه السلام صبحگاهی گرسنه بود و از حضرت زهرا علیهاالسلام غذایی طلبید. ایشان پاسخ داد: دو روز است که چیزی در خانه نداریم جز همان خوراک مختصر که شما را بدان بر خود مقدم داشتم و برای شما آوردم. علی علیه السلام فرمود: چرا به من نگفتی که چیزی تهیّه نمایم. ایشان در جواب گفت: «من از خدایم خجالت کشیدم که تو را برآن چه توانش را نداری وادار نمایم».
- رفتار با فرزند
مهر مادری
محبت مادرانه، نیاز اساسی تربیت فرزندان است و فاطمه علیهاالسلام مهربان ترینِ مادران دنیا بود. سلمان دراین باره می گوید: روزی فاطمه زهرا علیهاالسلام را دیدم که مشغول آسیاب بود. دراین هنگام فرزندش حسین گریه می کرد و بی تابی می نمود. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم. ایشان فرمود: «من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید».
توجه به نیازهای کودک
حضرت زهرا علیهاالسلام با آگاهی هایی که از نیازهای کودکان داشت، به ابعاد گوناگون آن نیازها، پاسخ می داد. ایشان چنان مراقب سلامت فرزندان خود بود که گاه می شد شکم فرزندان خودرا به قیمت گرسنگی خود سیر می کرد یا در مواقعی برای حفظ شادابی و پویایی آنان به بازی کردن با ایشان می پرداخت که در این مورد نقل است که: حضرت زهرا علیهاالسلام با امام حسن بازی می کرد و او را بالا می انداخت و برایش این اشعار را می خواند: پسرم! حسن، مانند پدرت باش، ریسمان را از گردن ظلم بَرکن، خدایی را بپرست که صاحب نعمت های متعدد است، هیچ گاه با صاحبان ظلم دوستی نکن. با توجه بدین اشعار بدیهی است که حضرت زهرا علیهاالسلام از همان اوان کودکی در قالب بازی های کودکانه در اندیشه تکمیل و تثبیت شخصیت فرزندان خویش بودند.
آموزش عبادت در کودکی
یکی از محورهای اساسی که حضرت زهرا علیهاالسلام بدان توجه و تأکید داشت، بُعد پرستش و گرایش کودکان به انجام تکلیف عبادی و الهی بود. دختر گرامی رسول اکرم، فرزندان را از کودکی به انجام عبادت فرا می خواند و آنان را به خدا پیوند می داد. حضرت زهرا علیهاالسلام کودکان خود را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به بیداری و شب زنده داری وادار می کرد و به حدی در این کار جدی و قاطع بود که نمی گذاشت کسی از اهل خانه بخوابد و می فرمود: «کسی که از برکات شب قدر دور بماند، محروم است».
رفتار عادلانه
رفتار عادلانه با فرزندان، اصل سازنده ای است که تا اعماق وجود کودک اثر می گذارد. حضرت زهرا علیهاالسلام با سرلوحه قرار دادن این امر در رفتار با کودکان خود، از هرگونه تبعیض و رعایت نکردن انصاف پرهیز می نمود. در سیره رفتاری آن حضرت نقل است که: روزی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در یک مسابقه خطاطی به رقابت پرداختند. امام حسن علیه السلام گفت: خط من بهتر است وامام حسین علیه السلام گفت: آن چه من نوشته ام زیباتر می باشد. سرانجام هر دو برای داوری خدمت مادرشان رسیدند. فاطمه زهرا علیهاالسلام نمی خواست بچه ها آزرده شوند؛ به همین دلیل گردن بند خود را پاره کرد و دانه های آن را که زوج نبود بر زمین ریخت و سپس فرمود: هر که بیشترین دانه ها را جمع کرد، برنده خواهد بود. دراین هنگام جبرئیل یکی از این دانه ها را به دو نیم تقسیم کرد تاهر دو به طور مساوی دانه بردارند؛ بدین ترتیب مسابقه دو برنده داشت.
مراقبت از فرزندان
در سیره حضرت زهرا علیهاالسلام آمده که ایشان در عین محبت و علاقه ای که به فرزندانش نشان می داد، مراقب تمامی رفتارهای آن ها بود. نقل شده که روزی پیامبر صلی الله علیه و آله عازم خانه دخترش فاطمه گردید. چون به خانه رسید، دید فاطمه با نگرانی منتظر آمدن فرزندانش پشت در ایستاده است. آن حضرت فرمود: چرا این جا ایستاده ای؟ فاطمه علیهاالسلام با آهنگی مضطرب عرض کرد: فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تاکنون هیچ خبری از آن ها ندارم. پیامبر به دنبال آن ها روانه شد و چون به نزدیک غار جَبَل رسید، آن دو را دید که در کمال سلامت و آرامش مشغول بازی اند. پس آن ها را بر دوش گرفت و به خانه فاطمه آورد.
- رفتار با مردم
با همسایگان
زیباترین شیوه رفتار با همسایه، در عمل فاطمه زهرا علیهاالسلام بروز پیدا کرده است. ایشان همیشه همسایگان را بر خود مقدم می دانست و در مناجات های شبانه، برای آنان دعا می کرد و خیرشان را از خدا می خواست. امام حسن مجتبی علیه السلام در این زمینه چنین فرمود: مادرم شب جمعه یکسره در حال عبادت بود و مدام برای مردم دعا می کرد و نام آنان را به زبان می آورد. صبح به ایشان گفتم: در دعای دیشب برای خودتان چیزی طلب نکردید. آن حضرت جواب داد: «اول برای همسایگان و پس از آن برای خود».
هم چنین در تاریخ آمده که مردی خدمت ایشان رسید و عرض کرد: ای دختر رسول خدا! لطفا سخنی از پیامبر به من هدیه کنید. آن حضرت فرمود: پیامبر به ما سفارش کرد: «از مؤمنان نیست کسی که همسایه اش از او ایمن نباشد. هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد، همسایه را نمی آزارد».
برخورد با مهمان
زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام، جلوه ای از ایثار وگذشت بود، به نحوی که ایشان همواره دیگران را بر خود مقدم می داشت و در زمینه پذیرایی و گرامی داشت مهمان، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. نقل است که: مردی خدمت نبی اکرم صلی الله علیه و آله رسید و اظهار گرسنگی نمود. پیامبر او را به خانه همسران خود راهنمایی کرد تا از او پذیرایی کنند. آن ها گفتند: در خانه چیزی جز آب نداریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به اصحاب خود کرد و فرمود: چه کسی این مهمان را به خانه خود می پذیرد. علی علیه السلام فرمود: من او را به خانه می برم. هر دو به اتفاق روانه منزل آن حضرت شدند. امیرمؤمنان آمدنِ مهمان را به همسرش فاطمه اطلاع داد و از وضع غذای خانه خود جویا شد، حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب داد: «قدری خوراک به اندازه بچه ها موجود است، ولی مهمان را بر خود مقدم می داریم».
رفتار با خدمتکار
حضرت فاطمه علیهاالسلام با همه بزرگواری و مقام و منزلتی که در پیشگاه خدا داشت، کار خانه را خود انجام می داد و تا مدت ها خدمتکارنداشت. تا این که روزی پیامبر زنی را که در یکی از جنگ ها به اسارت مسلمانان درآمده بود، نزد فاطمه علیهاالسلام آورد و دست او را در دست آن حضرت گذاشت و فرمود: ای فاطمه! این زن در خدمت توست. فاطمه نگاهی به صورت پیامبر کرد و چنین پاسخ داد: کار خانه را تقسیم می کنیم؛ یک روز من کار می کنم و یک روز او. از این رو آن حضرت نه تنها خدمتکار خود را به زحمت نمی انداخت، بلکه گاهی در انتخاب نوع کار از او سؤال می کرد تا هر کاری که بیشتر دوست دارد بپذیرد.
فاطمه و مستمندان
فاطمه علیهاالسلام، انسانی کامل و خود ساخته بود. او با این که فقیر نبود و درآمد قابل توجهی از فدک داشت، ولی آن را صرف کارهای شخصی خود و خانواده نمی کرد، بلکه از آن در راه یاری دادن و کمک به مستمندان استفاده می نمود. از این رو گاهی می شد که با وجود درآمد فدک، چند روز در خانه حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام غذایی پیدا نمی شد. در شب عروسی حضرت زهرا علیهاالسلام بینوایی به منزل پیامبر آمد و از اهل آن خانه لباسی طلبید. در این هنگام فاطمه علیهاالسلام پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه عادی همیشگی اش را پوشید. فاطمه علیهاالسلام با این عمل، انفاق خویش را به تأیید کلام خداوند متعال رسانید که: «هرگز به نیکوکاری نمی رسید مگر از آن چه خود دوست دارید انفاق کنید».
رفتار با بانوان
یکی از نقش آفرینی های درخشان فاطمه زهرا علیهاالسلام، بالا بردن فرهنگ جامعه، رشد فکر و اندیشه مردم و دفع مشکلات و شبهه های آنان بود که از آن جمله می توان به تعلیم و تربیت بانوان اشاره کرد تا ایشان بهتر بتوانند مسیر سعادت خویش را بپیمایند. نقل است که زنی به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: مادر پیر و ناتوانی دارم که در نماز زیاد اشتباه می کند مرا فرستاده تا از شما بپرسم که چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: هر چه می خواهی بپرس. آن زن پرسش های متعددی طرح کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام با روی گشاده پاسخ داد. در این هنگام زن از زیادی پرسش خود شرمنده شد و گفت: شما را بیش از این زحمت نمی دهم. حضرت فرمود: «باز هم بپرس؛ زیرا من در مقابل هر پرسشی که جواب می گویم، از خدا پاداشی افزون دریافت می نمایم و هرگز ملول و خسته نمی شوم».
در حریم عفاف
فاطمه زهرا علیهاالسلام می خواهد که بانوان امتش، چون فرشته، پاک و آزاده باشند؛ نه به سان بَردگان در اسارتِ نفس و شیطان. او می خواهد که زنان جهان، قدر گوهر وجودی خود را بشناسند و آن را با تمام قوا پاس دارند. از آموزش های فرهنگی و سازنده ای که دُخت فرزانه پیامبر بدان بسیار بها می داد، رعایت شرف و حفظ هویت و کرامت زن از راه پوشش شایسته بود تا ایشان بتوانند در عینِ حفظ شئونات اسلامی، به شایستگی های خویش در جامعه دست یابند. نقل است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر انبوهی از مسلمانان این سوال را طرح کرد که به نظر شما بهترین چیز برای زن چیست؟ اصحاب از پاسخ این سؤال درماندند. در این میان امیرمؤمنان به خانه رفت و این سؤال را از حضرت زهرا علیهاالسلام نمود. ایشان فرمود: «بهترین چیز برای زن این است که مردان بیگانه او را نبینند و آنان نیز او را نبینند».
بانوی خانه
خانه فاطمه، مَهد تعلیم و تربیت او به شمار می رفت؛ سنگری که از آن در راه حفظ دین و پاسداری از ارزش های اسلامی استفاده می نمود. خانه داری فاطمه، مهم ترین آموزشی بود که به دخترانش در راه زندگی می آموخت تا بتوانند مادرانی نمونه برای نسل آینده باشند و به حق که فاطمه در این امر سرآمد روزگارش گردید؛ زیرا او به خوبی می دانست که خانه هم چون پایگاهی برای تربیت فرزندان است و در این راه فراوان تلاش می کرد و از هیچ کوششی فروگذار نبود. از حضرت علی علیه السلام روایت است که: «فاطمه با این که از محبوب ترین افراد نزد رسول خدا بود، آن قدر با مشک آب کشید که اثر بند مشک در بدنش نمایان شد و آن قدر خانه را جارو کرد که لباس هایش غبارآلود شد و آن قدر زیردیگ آتش افروخت که رنگ لباسش تغییر کرد، به طوری که در سختی و زحمت افتاد».
بر مزار شهیدان
حضرت زهرا علیهاالسلام برای شهیدان اهمیت به سزایی قائل بود و همواره به شهید به دیده احترام می نگریست. او گاه بر سر مزار آنان می رفت و به یاد حماسه سازی هایشان دلسوزانه اشک می ریخت. از جمله شهیدانی که حضرت زهرا علیهاالسلام زیاد بر سر مزار پاکش می رفت و به او اُنس گرفته بود، عموی بزرگوار پیامبر، جناب حمزة بن عبدالمطلب بود؛ زیرا فاطمه علیهاالسلام از مقام حمزه آگاهی داشت و به خوبی می دانست که ایمان حمزه، دل دشمنان اسلام را سخت لرزانْد، جبهه پیامبر را استوار کرد وغم ها را از چهره ایشان زدود. حضرت زهرا علیهاالسلام حتی برای نکوداشت مقام او، تسبیح خویش را از تربت پاک حمزه سیدالشهداء ساخت.
- کتابشناسی حضرت فاطمه علیهاالسلام
۱. احمدی، حسین، در سنگر عفاف، چاپ اول، بهار ۱۳۷۸.
۲. حافظی، محسن، زلال کوثر، نشر ارم، ۱۳۷۵.
۳. حسینیان قمی، مهدی، زخم خورشید، نشر امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۴. حسینی شاهرودی، سیدمحمد، راز عظمت، انتشارات سازمان تحقیقات خودکفایی بسیج تهران، ۱۳۷۶.
۵. رحمانی مقدم، احمد، شادمانی دل پیامبر، ترجمه: دکتر سید حسن افتخارزاده، نشر بدر، چاپ چهارم، بهار ۱۳۸۱.
۶. قائمی، علی، در مکتب فاطمه علیهاالسلام، نشر امیری، ۱۳۷۱.
۷. محمدنژاد، میرعلی، ششصد پرسش و پاسخ پیرامون فاطمه زهرا علیهاالسلام، نشر سنا، چاپ اول، شهریور ۱۳۸۰.
۸. مقرّم، سید عبدالرزاق، صدیقه شهیده، ترجمه: محمدرضا امین زاده، انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، بهار ۱۳۷۵.
۹. ملتزمی، احمد، ستاره دنباله دار امامت، نشر الهادی، چاپ اول، بهار ۱۳۷۹.
کاهش عمر با عادت های ناسالم/ عادات رایجی که طول عمر انسان را کاهش می دهد
عادت های روزانه که خیلی هم مورد توجه قرار نمیگیرد سهم قابل توجهی در حفظ سلامت ما دارد . کارهایی مانند ورزش، نوشیدن آب کافی، رعایت بهداشت دهان و دندان، خواب کافی و دنبال کردن یک رژیم غذایی سالم می تواند طول عمر ما را تضمین کند.
در ادامه با برخی عادات رایج که می تواند طول عمر انسان را کاهش دهد بیشتر آشنا می شویم.
مصرف غذای ناسالم
دنبال کردن یک رژیم غذایی ناسالم بیش ازمجموع سیگار کشیدن و فشار خون بالا موجب مرگ افراد می شود. رژیم غذایی نقش قابل توجهی درافزایش طول عمر ایفا می کند.
مصرف ناکافی غذاهای کامل ومصرف بیش ازحد غذاهای فراوری شده که در رژیم غذایی غربی می تواند آثار منفی بر سلامت انسان داشته باشد.نکته قابل توجه این است که تنها محدود کردن مصرف محصولات حیوانی مانند گوشت قرمز و نوشیدنی های شیرین کفایت نمی کند بلکه باید به مصرف کافی مواد غذایی مغذی مانند میوه و سبزیجات و غلات کامل نیز توجه داشت.
طبق یک مطالعه در مجله انجمن پزشکی آمریکا ، مصرف بیش از حد غذای شور باعث 9.5 درصد از کل مرگ های ناشی از رژیم می شود.نمک زیاد می تواند به قلب یا کلیه آسیب برساند.
شستن نادرست دست ها
شست وشوی نادرست دست می تواند شما را مستعد میکروب کند. به گفته مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری های آمریکا ، نه تنها بسیاری از بیماری های ناشی از غذا توسط دست های شسته نشده گسترش می یابد ، بلکه شستن دست ها با آب و صابون می تواند مرگ و میر ناشی از بیماری اسهال را کاهش دهد. شستن مناسب دست می تواند بسیاری از موارد بیماری های خطرناک تنفسی را هم از بین ببرد.
نشستن زیاد
یک سبک زندگی کم تحرک با چاقیدیابت، بیماری قلبی و برخی انواع سرطان پیوند خورده است که می تواند عمر انسان را کاهش دهد. اگر کمترازسه ساعت از روز خود را در حالت نشسته سپری کنید و تماشای تلویزیون را به کمتر از دو ساعت در روز کاهش دهید، می توانید تقریبا 2.5 سال به عمر متوسط خود اضافه کنید.
خواب بی کیفیت
خواب بی کیفیت می تواند در تشکیل پلاک در سرخرگ ها و افزایش التهاب در رگ های خونی نقش داشته باشد.به طورهمزمان، خواب بی کیفیت، سطوح هورمونی که این سلول های التهابی را کنترل می کند، کاهش می دهد.
این موضوع می تواند زمینه را برای سکته مغزی فراهم کند. خواب نامنظم می تواند فرد را در معرض خطر مواردی مانند بیماری قلبی، نارسایی قلبی، دیابت سکته مغزی و حتی زوال عقل قرار دهد.
مصرف کم آب
آیا به این نکته توجه داشته اید که گاهی اوقات، فکرمی کنیم گرسنه هستیم اما در واقع این احساس تشنگی است که با گرسنگی اشتباه گرفته می شود.
بدن ممکن است با کم آبی مزمن سازگار شود و ارسال سیگنال های تشنگی را متوقف کند. در این شرایط به آن میزان که باید احساس تشنگی را تجربه نمی کنید. از این رو، آب رسانی به بدن حتی در صورت احساس نکردن تشنگی اهمیت دارد.آب به تنظیم دمای بدن کمک و از مغزونخاع محافظت همچنین، آب امکان رشد و بازتولید را برای سلول های بدن فراهم می کند. درغیر این صورت، شما با خطر پیری زودرس مواجه خواهید شد.
رعایت نکردن بهداشت دندان
مطالعات متعدد پیوند بین بیماری لثه با برخی انواع سرطان، بیماری قلبیدیابت و بیماری کلیوی را نشان می دهد.بیماری لثه و بیماری ریوی نیز با یکدیگر پیوند خورده اند که انتقال باکتری های مضر از دهان به ریه ها از دلایل احتمالی این پیوند است.
استفاده زیاد از فناوری های جدید
صرف زمان زیاد در استفاده از نمایشگرها مانند تلویزیون، رایانه، تبلت و گوشی هوشمند می تواند به افت سلامت و کاهش طول عمرانسان منجر شود.نور آبی که از نمایشگر دستگاه های الکترونیکی مانند رایانه، گوشی هوشمند و تلویزیون ساطع می شود می تواند به مغزوسلول های شبکیه چشم آسیب برساند.
اگر مجبور به استفاده از این وسایل هستید، زمان های استراحت کوتاه را برای خود در نظر بگیرید و از جای خود بلند شوید و مقداری پیادهروی کنید.
زندگی با روابط کم اجتماعی
مطالعات نشان می دهد خطر مرگ زودرس در کمین افرادی است که روابط اجتماعی ندارند. دانشمندان در تجزیه و تحلیل داده های ۷۰ تحقیق مختلف، دریافتند که احساس تنهایی خطر مرگ زودرس را تا ۲۶ درصد افزایش میدهد، حال آن که زندگی کردن به تنهایی این رقم را به ۳۲ درصد می رساند. افزون بر این محققان دریافتند که انزوا طلبی با خطر ابتلا به چاقی مفرط ارتباط مستقیم دارد.
نگرش منفی به زندگی
نگرش منفی به زندگی ، به دلایل مختلف می تواند به طول عمر کوتاهتر منجر شود. براساس یک مطالعه 30 ساله از کلینیک مایو، افرادی که به عنوان خوش بین طبقه بندی میشدند، تمایل به زندگی طولانیتر از افرادی داشتند که به عنوان بدبین شناخته میشدند.
مصرف ظروف پلاستیکی
بیس فنول (BPA) که در پلاستیک یافت میشود میتواند باعث رشد سلولهای سرطانی در بدن انسان و همچنین کاهش تعداد اسپرم در موشها شود. در این گزارش همچنین آمده است که مقدار BPA در پلاستیک وقتی مواد در معرض گرمای زیاد قرار میگیرند افزایش می یابد .
هشت طرز فکر بسیار اشتباه والدین!
حاضر نشدن بر سر میز غذا و صحبت کردن در مورد مسایل مالی در حضور فرزندان، آن قدر هم مهم نیستند که به خاطر آنها احساس گناه کنید. سعی کنید از اجبارها و قانونهایی که ایجاد کرده اید، دست بکشید.
در ادامه هشت طرز فکر اشتباه والدین در تربیت فرزندانشان را نام برده و دلیل غلط بودن آن را گفتهایم.
۱- فرزندان را باید تنبیه کرد
شما بزرگتر و مسوول خانه هستید اما به این معنی نیست که در خانه نظام دیکتاتوری راه بیندازید. تحقیقات بسیاری ثابت کرده اند این گونه رفتار و مدیریت نه تنها در خانه که در هیچ شرکت، تیم ورزشی یا گروهی پاسخگو نیست. هنگامی که کودکان خودشان تنبیه یا تشویق خود را انتخاب میکنند، یاد میگیرند مسوولیت کارهای خود را به عهده بگیرند و این همان چیزی است که شما به عنوان والدین از آنها میخواهید.
برای این منظور میتوانید جلسات هفتگی در خانه ترتیب بدهید و در مورد کارهایی که باید در طول هفته انجام شود همه با هم تصمیمگیری کنید. و برای انجام هر کار خوب یک پاداش یا برای کارهای اشتباه تنبیه در نظر بگیرید.
۲- استفاده از تهدید برای درس دادن به فرزندان
هنگامی که پسر شما شبها به موقع خانه نمیآید و هنگام شام در کنار شما نیست یا دخترتان از شستن عروسکهایش سر باز میزند، شاید تمایل داشته باشید برای تنبیه، آنها را از خوردن غذا یا استفاده از اسباببازیهایشان منع کنید. اما راههای بهتری برای این منظور وجود دارد.
مردم بیشتر از این که از یافتهها خود خوشنود شوند، از ضررهایشان بیزار هستند. به همین دلیل، میتوانید به طور مثال ۲۰ هزار تومان به پسر خود بدهید تا به سینما برود اما به او بگویید اگر به موقع به خانه بر نگردد باید پول را به شما بازگرداند. با این کار به فرزند خود نشان میدهید که به او اعتماد دارید و او نیز در مقابل، مسوولیت پذیر میشود.
۳- اعضای خانواده باید هر شب در کنار هم شام صرف کنند
این جمله که همه اعضای خانواده باید با هم غذا بخورند درست و بسیار عالیست. اما با وجود برنامههای تحصیلی زیاد، برنامههای کاری فشرده و درخواستهای زیادی که با آنها روبه رو هستیم، چندان واقع گرایانه نیست که مثلا ساعت ۹ همه دور میز شام جمع شوند. طولانیترین زمانی که صرف غذاخوردن میشود فقط ۱۰ دقیقه است. این ده دقیقه میتواند هر زمان دیگری صورت بگیرد.
میتوانید دور هم جمع شدن اعضای خانواده را هنگام صبحانه یا موقع خواب داشته باشید. مهم موضوعاتی است که با هم صحبت میکنید. به طور مثال، از فرزندان خود بخواهید هر روز یک لغت جدید انگلیسی به شما یاد بدهند و به این ترتیب با هم تعامل داشته باشید.
۴- پاداش باید در قبال مسوولیتها و انجام کارهای روزانه باشد
این سیاست که به فرزندان خود پولی پرداخت کنید تا اتاقهای خود را تمیز کنند، بسیار اشتباه است و عواقب بدی نیز دارد. با ادامه این کار برای طولانی مدت، فرزندان ما فقط برای دریافت پول کارهایشان را انجام میدهند نه برای اینکه همه ما اعضای یک خانواده هستیم و باید با همکاری هم کارهای خانه را انجام دهیم.
فرزندان باید یاد بگیرند در کارهای خانه همچون تا کردن لباس ها، چیدن میز غذا و شستن ظرفها به والدین خود کمک کنند. با اختصاص پاداشهای پولی برای انجام هر کار ساده و ابتدایی به نوعی به فرزند خود میآموزید پول در اولویت همه چیز قرار دارد و این بسیار خودخواهانه است. به جای این کار، به فرزندان خود اجازه اشتباه کردن بدهید.
۵- در حضور فرزندان در مورد مسایل مالی صحبت نکنید
این طرز فکر که نباید هرگز در حضور فرزندان در مورد مسایل مالی صحبت کرد، درست نیست. کارشناسان میگویند حدود ۸ درصد از مردم هرگز در مورد مسایل مالی با والدین خود صحبت نمیکنند. با این کار، فرزندان از هیچ کجا، نه در مدرسه، نه موسسات آموزشی یا در کنار دوستان هرگز یاد نمیگیرند چگونه میتوان پول درآورد، چگونه آن را خرج یا سرمایهگذاری کرد. منظور این است، اگر شما در مورد مسایل مالی صحبت نکنید، آنها از هیچ کجا این مسایل را نخواهند آموخت. پس این طرز فکر اشتباه را فراموش کنید.
۶- در دعوای خواهر/برادرها، دخالت نکنید
بیشتر والدین دوست ندارند در دعوای خواهر/برادرها، دخالت کنند اما باید بدانید این کار بسیار هم خوب است. شاید به نظر برسد کودکان خودشان از عهده یکدیگر بر میآیند و به دخالت نیازی نیست، اما آنها تا زمانی که کوچک هستند توانایی این کار را ندارند. بنابراین، سعی کنید ابتدا دو فرزند خود را هنگام دعوا از هم جدا کنید و به آنها فرصت دهید تا کمی آرام بشوند. سپس، از همه – خود، همسر و هر کدام از فرزندان– بخواهید تا به راهکارهای جدید فکر کنند و در مورد آنها با هم صحبت کنید. این کار باعث از بین رفتن هیجان منفی میشود و طرف هیچ کدام از فرزندان را نیز نگرفتهاید.
۷- در مورد مسایل جنسی صحبت کنید
به جای یکبار صحبت کردن در مورد مسایل جنسی، به طور مرتب مکالماتی بر این اساس با فرزندان خود داشته باشید. این کار بسیار دشوار است و والدین احساس ناراحتی میکنند. اما بر اساس گزارش موسسه تحقیقات بیماریهای کودکان در آمریکا، والدین باید از ۱۸ ماهگی به فرزندان خود نام درست اعضای بدنشان را بیاموزند. هنگامی که کودکان بزرگ شدند، هرگز آنها را تهدید نکنید که مبادا با کسی دوست شوند.
این کار باعث میشود تصور کنند دوستی نوعی عیب و ننگ است. صحبت کردن با کودک ۸ ساله بسیار آسانتر از صحبت با فرزند ۱۳ ساله است، زیرا آنها در سن بلوغ قرار دارند و خیلی تمایلی به گوش کردن به حرفهای والدین خود ندارند.
۸- هنگام تادیب فرزندان بالای سر آنها بایستید
هنگامی که میخواهید به فرزند خود بفهمانید کارش اشتباه بوده است، احتمالا دوست دارید بالای سرش بایستید و انگشت اشاره خود را نیز به نشانه اخطار تکان دهید. در عوض این کار، روی صندلی بنشینید و مثلا کوسنی را نیز در آغوش بگیرید. این کار باعث میشود تا تنش و اضطراب از بین برود و با آرامش بیشتری با هم صحبت کنید. مسلما دوست ندارید در موضع قدرت قرار داشته باشید و فقط منظور از این کارها بهتر کردن اوضاع است.
امام جمعه اهل سنت عسلویه : بیداری ملت های مسلمان نشات گرفته ازتعالیم امام خمینی است/ انقلاب اسلامی تحولی عظیم را در توجه به اهل سنت رقم زد
شيخ ابراهيم محمدی، امام جمعه اهل سنت عسلویه با اشاره به این مطلب که پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد وحدت امت اسلامی بیش از پیش نمایان شده و برادری واتحاد بین مسلمانان رواج یابد گفت: بی شک انقلاب اسلامی حركتی بسیارعظیم و استثنایی دركشورهای اسلامی ومنطقه خاورمیانه بودكه یک نظام تادندان مسلح و به ظاهر مستحكم توسط مردمی با دست های خالی و فقط بااتكاء و اعتقاد و ایمان خودبطوركلی برچیده وسرنگون گردید.
وی ادامه داد: یكی ازعوامل مهم پیروزی انقلاب اسلامی وحدت وهمدلی بود. وحدت بین همه اقوام وبخصوص وحدت بین مذاهب مختلف شیعه واهل سنت وهمچنین ادیان مختلف بود که این پیروزی عظیم را رقم زد.
محمدی با بیان اینکه چهار دهه از انقلاب می گذرد وهمچنان شاهد این هستیم كه اغلب كشورهای اسلامی درآتش اختلاف ودودستگی میسوزند، بیان داشت: وحدت ویكپارچگی بین شیعه وسنی در ایران به همت پیروزی انقلاب اسلامی روزبه روز بیشترمیشود واقوام مختلف دركنارهمدیگر و درسایه رهبرفرزانه از دستاوردهای انقلاب ونظام اسلامی پاسداری میکنند.
امام جمعه اهل سنت عسلویه خاطر نشان ساخت: حضرت امام خمینی رحمت الله علیه ازهمان روزهای اولیه انقلاب منادی وحدت بین كشورهای اسلامی بودند. دیدگاه های ایشان روشن وبرای تمام مسلمانان جهان واضح ومبرهن بود.
وی در ادامه به این مطلب که امروزه انقلاب اسلامی ایران را به نام امام خمینی می شناسند اشاره کرد و گفت: واضح است كه مسلمانان جهان ازجهت گیری حكومت های خود چه مثبت وچه منفی همه بااهداف نظام اسلامی ایران آشنایی كامل دارند و بیداری ملت های مسلمان نشات گرفته ازتعالیم ورهنمودهای امام خمینی رحمه الله است.
شيخ ابراهيم محمدی با بیان اینکه هرچه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی فاصله می گیریم تبیین دستاوردها و پیشرفتهای جمهوری اسلامی بیشتر میشود، خاطرنشان کرد: هم اكنون اهل سنت دركنار برادران شیعه خود درآرامش وهمدلی دركناریکدیگر زندگی کرده وارتباط تنگاتنگی باهم دارند ومسلما این همدلی ووحدت ازثمرات انقلاب اسلامی وتبعیت ازرهنمودهای رهبرفرزانه انقلاب است.
این عالم اهل سنت با اشاره به اینکه امام خامنه ای با فتوای تحریم اهانت به مقدسات اهل سنت تمام راه ها را برسودجویان وسوءاستفاده كنندگان كه هم وغم خود را برای ایجاد فتنه واختلاف بین برادران مسلمان گذاشته اند، گرفتند، اضافه کرد: بحمدالله درجمهوری اسلامی ایران درسایه رهنمودها وفهم ملت هیج گونه اختلافی وجود نداشته ومردم دركناریکدیگر بدون توجه به مذاهب برادروارزندگی می کنند.
مولوی کریمزایی: مردم بار دیگر نشان دادند در هر شرایطی پای نظام هستند
مولوی عبدالصمد کریمزایی در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن اظهار داشت: 22 بهمن امسال مصادف شده با چهلم شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و همین امر موجب شده مردم با حال و هوای دیگری در راهپیمایی حضور یابند.
امام جمعه اهل سنت ایرانشهر گفت: ملت ایران با حضور کمنظیر و پررنگ خود آمدهاند تا به دشمنان ایران اسلامی بفهمانند همیشه برای دفاع از آرمانهای انقلاب در همه عرصهها در صحنه هستند.
وی با اشاره به تحریمهای گستردهای که توسط غرب بر کشور اعمال شده، گفت: کشورهای مستکبر تصور میکنند با اقداماتی مانند تحریم میتوانند ملت ایران را تسلیم کنند اما امروز مردم بار دیگر نشان دادند در هر شرایطی پای نظام هستند.
عالم برجسته اهل سنت عراق از ایران قدردانی کرد
عالم برجسته اهل سنت عراق در آیین گرامیداشت سرداران شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در بغداد از جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد.
شیخ «خالد الملا» رییس جماعت علمای اهل سنت عراق در آیین چهلم شهدای مقاومت گفت که با شجاعت از همه مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال عراق از جمله جنگ با داعش قدردانی می کند.
وی دربارهشعار برخی عوامل هنگام تظاهرات خیابانی در بغداد علیه ایران گفت که این نقض بیعت و نمک نشناسی است، از ملت عراق این گونه خصلت ها به دور است.
این عالم دین اهل سنت عراق تاکید کرد که الحشد الشعبی متعلق به یک گروه و طایفه خاص نیست بلکه متعلق به کل عراق است.
عالم برجسته اهل سنت عراق اظهار کرد که اگر می خواهیم انتقام خون این سرداران شهید را از عامل ترور آنها بگیریم باید همواره برای حفظ الحشد الشعبی تلاش کرده و آن را عامل امنیت و دفاع از خود بدانیم و هرگز در دفاع از آن از هیچ کمکی دریغ نکنیم.
شیخ الملا همچنین از موضع شجاعانه پارلمان عراق در تصویب قانون اخراج نیروهای آمریکایی قدردانی کرد و افزود که تقاص خون سرداران شهید، اخراج همه نیروهای بیگانه از خاک عراق است.
سخنرانی این عالم دینی اهل سنت عراق با واکنش های حماسی حاضران مواجه شد و بارها سخنان او با شعار «الموت لآمریکا» و «کلا کلا آمریکا» قطع شد.
شعارهای «نعم نعم للحشد» نیز هنگامی که الملا درباره حفظ الحشد الشعبی سخن گفت، سالن همایش را فرا گرفت.
شیخ الملا همچنین وقتی درباره خدمات سردار سلیمانی به ملت عراق سخن گفت، حاضران در سالن همایش یکپارچه شعار «ما قصرت وینا مشکور حجی قاسم» (حاج قاسم در حق ما عراقی ها کوتاهی نکردی... تشکر تشکر) سردادند.
«اخوان سنه و الشیعه ..هذا البلد منبیعه» (شیعه و اهل سنت برادرند و عراق را نمی فروشند) از جمله شعارهای حاضران در حمایت از الحشد الشعبی بود.
خبرگزاری فرانسه: راهپیمایی ۲۲ بهمن، نمایش اتحاد ایرانیها در برابر آمریکا بود
روز سهشنبه خبرگزاری فرانسه هم مانند بسیاری دیگر از رسانههای جهان به پوشش مراسم راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و نوشت که این راهپیمایی جلوه اتحاد ایرانیها در برابر آمریکا بود.
این خبرگزاری نوشته است: «هزاران نفر از ایرانیها روز سهشنبه در نمایشی از اتحاد همزمان با تنشهای اوجگرفته با ایالات متحده، برای گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی تجمع کردند.»
این رسانه اشاره کرده است که حاضران در این راهپیمایی تصاویر امام خمینی (ره)، پرچمهای ایران و دستنوشتههایی با شعار «مرگ بر آمریکا» و «تا آخر ایستادهایم» به دست داشتند.
خبرگزاری فرانسه در گزارش خود به تحولات یک سال گذشته در ایران از جمله ترور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دست آمریکا، پاسخ موشکی جمهوری اسلامی ایران به این اقدام تروریستی و همچنین انتخابات پیش رو در ایران اشاره کرده است.
گزارش خبرگزاری فرانسه در چندین رسانه دیگر از جمله شبکه «فرانس ۲۴» و شبکه صهیونیستی «آی ۲۴» هم بازتاب یافته است. علاوه بر این رسانهها، امروز شبکههای روسی، روزنامه «واشنگتنپست»، خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، خبرگزاری «رویترز» و دهها پایگاه خبری دیگری هم به انتشار خبر و گزارش در مورد این مراسم پرداختهاند.
آمریکاییها، جایگاه و عظمت ملت ایران را در 41 سال گذشته درک نکردند
در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی؛ میلیونها نفر از مردم ایران در شهرهای مختلف با حضور در راهپیمایی 22 بهمن بر ایستادگی و مقاومت در برابر توطئههای استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا تاکید کردند.
41 سال پیش در 22 بهمن 57، ملت بزرگ ایران با اراده ای محکم و بدون اتکاء به هیچ قدرت و ابرقدرتی انقلاب شکوهمند اسلامی را به پیروزی رساند. ملت ایران در همه این سال ها با دشمنان قسم خورده و سرسختی مواجه بوده است؛ اما علت دشمنی ها با این انقلاب و نظام برخاسته از آن چیست؟ چرا این خصومت ورزی ها نقطه پایان و توقفی ندارد؟
بارزترین علت این خصومت ورزی را می توان در تاثیر گذار بودن این انقلاب در فراتر ازمرزهای ایران دانست. انقلاب اسلامی در حقیقت از همان ابتدای پیروزی اش به الگویی امید بخش برای رهایی ملت های تحت ستم از نظام سلطه تبدیل شد. ازاینرو مشخص بود که پیروزی بزرگ ملت ایران و بیرون راندن ابرقدرت آمریکا از این سرزمین برای قدرتی، چون آمریکا غیرقابل تحمل باشد.
آمریکا و دشمنان این انقلاب هر آنچه را در توان داشتند بکار گرفتند تا شاید بتوانند دوران گذشته را یکبار دیگر احیا کنند اما نتوانستند. سوال مهم دیگر نیزهمین است که چرا آمریکا و دشمنان ملت ایران در همه این سال ها نتوانستند به هدف خود برسند؟
سخن رییس جمهوری اسلامی ایران در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب در واقع پاسخ به همین سوال است.
روحانی در بخشی از سخنرانی خود گفت:
"راه و مسیر ما برای پیشرفت و تعالی این کشور است و لذا شما میبینید این دشمنی و کینه توزی در طول 41 سال گذشته به شکلهای مختلف ظهور و بروز پیدا کرد، اما راه انقلاب، همان راه روز اول است. "رییس جمهوری اسلامی ایران بدرستی گفت؛ "آنچه انقلاب را استحکام بخشیده است، حضور مردم و رأی مردم است."
روحانی یاد آور شد که آمریکا در همه این سال ها، بزرگترین خطاها را مرتکب شده است. آمریکا تاکنون جنایتهای زیادی انجام داده و دراقدام تروریستی اخیر نیز سردار سپهبد "قاسم سلیمانی"را که میهمان عراق بود ترورکرد. مردم ایران در روزهای تلخ وداع با شهید بزرگوار، سردار سپهبد قاسم سلیمانی، با چنان شکوه و عظمتی به خیابانها آمدند که حتی دشمنان این نظام و انقلاب را هم به اذعان به واقعیت ها واداشتند.
شهید سلیمانی به کمک مردم و ارتش عراق به عراق، سوریه و لبنان ثبات و به منطقه امنیت داد.
آمریکایی ها از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، دچار محاسبات غلط و اشتباه بودند. علت این محاسبات غلط در دو عامل نهفته است: نخست آنکه، عناصر و باورهای دینی و معنوی جایی در این محاسبات ندارند.
دوم آنکه، دشمنان تا کنون موفق به شناخت درست مردم ایران نشده اند.
محاسبات غلط و اشتباه می تواند یک نیروی بزرگ را دچار ناکامی و شکست کند. 41 سال ایستادگی ملت ایران در مقابل آمریکا نیز خارج از این قاعده و چارچوب نیست.
آنچه آمریکا از درک آن ناتوان است، این است که جایگاه و عظمت ملت ایران را در 41 سال گذشته درک نکرد.
"ترامپ" با اقدامات و مواضع ابلهانه نشان داد که درک واقع بینانهای از گذشته و حال آمریکا و ایران ندارد. ایران در زمانی که "اوباما" مشت آهنین آمریکا را به تعبیر "رهبرمعظم انقلاب"، در دستکش مخملی پنهان کرده بود و از تغییر سخن می گفت، از شنیدن این الفاظ، ذوق زده نشد که امروز از تهدید ها و لفاظی های "ترامپ" دچار هراس شود.
رئیس جمهوری اسلامی ایران در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگیها و سازمانهای خارجی مقیم تهران، در روز دوشنبه نیز که به مناسبت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد، گفت:
" آنهایی که با تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران آشنا هستند، میدانند که مردم ایران در برابر قلدری و زور، سخن ناحق و غلط و فشار ناروا، هیچگاه تسلیم نمیشوند."
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿٣﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی بی تردید ما به تو خیر فراوان [که برکت در نسل است و از فاطمه ریشه می گیرد] عطا کردیم. (۱) پس [به شکرانه آن] برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن. (۲) یقیناً دشمن [که به] تو [زخم زبان می زند] خود بدون تبار و نسل [و بریده از همه خیرات و برکات] است. (۳)































