emamian
حج؛ نماد اتحاد و همبستگی
این اتحاد و یکپارچگی همواره تهدیدی بزرگ برای دشمنان اسلام بوده است، به همین دلیل از دیرباز دشمنان، به دنبال ایجاد تفرقه و بدبینی بین مسلمانان بوده اند. در واقع می توان گفت تفرقه بین مسلمانان تهدیدی بزرگ تر از اختلافات مذهبی به شمار می آید.
خداوند در سوره آل عمران آیه 103 تفرقه بین مسلمین را به مانند حفره از آتش می داند و می فرماید:« وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ؛ و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت)، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او، برادر شدید و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد شاید پذیرای هدایت شوید.»
حج به عنوان یکی از واجباتی که نقش به سزایی در تحقق وحدت اسلامی دارد، موجب می گردد که همه مسلمانان از نقاط مختلف دنیا با رنگ های و زبان های گوناگون در زمان و مکان مشخصی برای طواف خانه خدا گرد هم آیند و از تفرقه و جدایی دوری گزینند.
این مرکز اجتماع و اتحاد مسلمین، منافع فراوانی نیز به همراه دارد که در ادامه به بعضی از آنها اشاره می شود.
تحکیم برادری
اولین و مهمترین مزیت حج، رفع اختلافات دینی و مذهبی و ایجاد تفاهم بین مسلمانان است. تمامی مسلمانانی که استطاعت مالی دارند از تمامی نقاط جهان گرد خانه کعبه جمع می شوند و دست اتحاد و برادری به سوی یکدیگر دراز می نمایند و در پرتو آن، مشکلات یکدیگر را حل می کنند.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛ همه مؤمنان، چه آنان که با یکدیگر در ستیزند و چه غیر آنان ـ جز این نیستند که با یکدیگر برادرند، پس بر شما فرض است که میان آن دو گروه از برادرانتان که با یکدیگر در ستیزند صلح و سازش برقرار کنید و همگان تقواى الهى را رعایت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.» (آیه 10 سوره حجرات)
آشنایی و شناخت
یکی از عوامل اختلاف و تفرقه، عدم شناخت و آشنایی بین مردم است. امام جعفر صادق(ع) می فرمایند: «خداوند در حج وسیلة اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورده تا همدیگر را بشناسند و تفاهم کنند». در زمان حج گروه ها و اقشار مسلمان از جای جای دنیا همزمان با هم لبیک می گویند و مناسک حج را به جا می آورند. این همراهی باعث آشنایی با افکار و عقاید یکدیگر می شود و در نتیجه، همبستگی آنان بیشتر شود.
وحدت کلمه
تمامی مسلمانان به خدای واحد ایمان دارند و او را می پرستند، به کتاب قرآن اعتقاد دارند، حضرت رسول(ص) را به عنوان خاتم انبیا قبول دارند و از او پیروی می کنند و به سمت یک قبله نماز می خوانند. این چنین وحدتی به طور قطع ملت ها را متراکم تر و قلب ها را به هم نزدیک تر میکند.
پیامبر گرامی اسلام در اشاره به این موضوع در خطبه معروف حجه الوداع می فرمایند: «اهل ایمان با هم برادرند، خون های آنها ارزش مساوی دارند. پیمان کوچکترین فردشان در حکم پیمان عموم مسلمین است همه با هم در حکم یک دست و قدرت واحد در مقابل بیگانه اند.»
حضرت امام خمینی(ره) نیز در این باره فرمودند: «بر همه ما اقشار ملت، در هر مقامی که هستیم، واجب است، واجب الهی است که با هم پیوسته باشیم.»
امنیت اجتماعی
یکی از مواردی که در ایام حج توسط حج گذاران باید رعایت شود این است که هیچ کس حق تعرض به دیگران حتی حیوانات را ندارد.
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعَاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنید.» (آیه 125 سوره بقره)
مساوات اجتماعی
یکی دیگر از نکات قابل توجه در این رویداد بزرگ این است که زندگی اکثر زائرین نزدیک به هم است، لباس هایشان یکسان و مکان ها و غذاها شبیه به هم میباشند. برتری های نژادی و قومیتی، ثروت و مقام لغو می شود و تنها ملاک برتری، تقوا شناخته می شود و این شاهد بر مساوات اجتماعی در ایام حج است.
حضرت محمد در خطبه حجه الوداع فرمودند: «ای مردم! پروردگار همة شما یکی است و پدر همة شما یکی است؛ همه از آدم هستید و آدم از خاک است؛ عرب را بر عجم فضیلتی نیست مگر به ملاک تقوا.»
به امید آن که مراسم هر ساله حج فرصتی باشد برای آن که مردم به یاد توصیه های پیامبر عظیم الشان بیفتند، راه جدایی و تفرقه در پیش نگیرند، دست یکدیگر را به عنوان دوستی و برادری بفشارند و عهد و پیمان های معنوی و مادی با هم را برقرار کنند.
فضایل حضرت مهدی (عج) در نگاه اهل سنت
بسیاری از علمای اهل سنت علاوه بر اذعان بر اصالت مهدویت وصحیح دانستن احادیث آن، دست به تالیف کتاب ورساله هائی در این باره زده اند تا نسلهای بعدی، حقیقت وواقعیتی را که در شرع مطهر بر زبان رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جاری شده، به خوبی بشناسند. مولف کتاب (الامام المهدی) (عجل الله فرجه) استاد (علی محمد علی دخیل) اسامی ۲۰۵ نفر از بزرگان علمای اهل سنت را در کتاب خود آورده به این ترتیب که تعداد ۳۰ نفر از آنها مستقلا درباره ی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) کتاب نوشته اند و۳۱ نفر دیر فصلی را در کتابهای خود به روایات حضرت مهدی اختصاص داده اند و۱۴۴ نفرشان به مناسبتهای مختلف روایات حضرت مهدی (عجل الله فرجه) را در کتابهای خود آورده اند اگر بخواهیم همه ی این علماء را با اسامی کتابهایشان وقسمتی از نوشته هایشان در اینجا ذکر کنیم، سخن به درازا کشیده واز تناسب بحث نیز بیرون می رویم بدین جهت فقط از علمای بزرگ اهل سنت از ۱۶ تن نام می بریم که صحت احادیث مربوط به مهدی موعود را پذیرفته اند واز اوصاف وخصوصیات آن حضرت سخن گفته اند.
ابوبکر محمد بن علی معروف به محیی الدین عربی (۵۶۰- ۶۳۸ ه)
مولف (الفتوحات المکیه) درباره ی (مهدی موعود) علیه السلام می نویسد:
(… ان لله خلیفه یخرج وقد امتلات الارض جورا وظلما فیملوها قسطا وعدلا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طول الله ذلک الیوم حتی یلی هذا الخیفه من عتره رسول الله من ولد فاطمه، یواطی اسمه اسم رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم…).
(خداوند را خلیفه ای است که روزی ظاهر می شود وظهورش زمانی اتفاق می افتد که دنیا پر از جور وستم باشد واو دنیا را پر از عدل وقسط می فرماید واگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نماند، خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا این خلیفه که از عترت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم واز اولاد فاطمه زهرا علیهاالسلام است ونامش با نام رسول خدا یکی باشد، حکومت روی زمین را به دست گیرد).
(محیی الدین) به دنبال این عبارت پس از ذکر شمائل وفضائل مهدی ووصف یارانش وشرح شروع وپایان کارش چنین می افزاید:
الا ان ختم الاولیاء شهید هو السید المهدی من آل احمد
هو الشمس یجلو کل غم وظلمه وعین امام العالمین فقید
هو الصارم الهندی حین یبید هم الوابل الوسمی حین یجود۱
سبط ابن جوزی (م ۶۵۴ ه)
صاحب کتاب (تذکره الخواص) در زمینه ی امام مهدی علیه السلام می نویسد:
(فصل فی ذکر الحجه المهدی. هو محمد بن الحسن بن علی بن موسی الرضا… کنیته ابو عبدالله وابو القاسم وهو الخلف الحجه صاحب الزمان، القائم المنتظر والتالی وهو آخر الائمه انبانا عبدالعزیز بن محمود بن البزاز عن ابن عمر قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی وکنیته ککنیتی یملا الارض عدلا کما ملئت جورا. فذلک هو المهدی، وهذا حدیث مشهور وقداخرج ابوداود والزهری عن علی بمعناه وفیه لو لم یبق من الدهر الا یوم واحد لبعث الله من اهل بیتی من یملا الارض عدلا وذکره فی روایات کثیره).۲
(فصلی در ذکر حجت مهدی: او محمد فرزند حسن بن علی بن موسی الرضا… است کنیه اش ابوعبدالله وابوالقاسم والقابش: خلف، حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر وتالی است واو آخر ائمه ی دوازده گانه است. عبدالعزیز محمود بن بزاز از ابن عمر روایت کرد که می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: در آخر الزمان مردی از فرزندان من قیام می کند که نام وکنیه اش مانند نام وکنیه ی من است زمین را از عدالت پر می کند چنانکه پر از ظلم وستم شود. واو همان مهدی است. واین حدیث مشهوری است که آن را ابوداود وزهری به همین معنی از علی علیه السلام نقل کرده اند ودر روایت آنان این جمله هم وجود دارد که اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا برانگیزد تا زمین را از عدالت پر کند. واین مضمون در روایات زیادی ذکر شده است).
علی بن محمد المالکی ابن الصباغ (متوفی ۸۵۵ ه)
صاحب کتاب (الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه) می گوید:
(الفصل الثانی عشر فی ذکر ابی القاسم محمد الحجه الخلف الصالح ابن ابی محمد الحسن الخالص وهو الامام الثانی عشر…).
کان الامام بعد ابی محمد الحسن ابنه محمدا ولمخ یخلف ابوه ولدا غیره وخلفه ابوه غایبا مستترا بالمدیه وکان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحکمه کما اتاها یحیی صبیا وجعله اماما فی حال الطفولیه کما جعل عیسی بن مریم فی المهد نبیا وقد سبق النص علیه فی مله الاسلام من النبی محمد علیه الصلاه والسلام وکذلک من جده علی بن ابی طالب ومن بقیه آبائه اهل الشرف والمراتب وهو صاحب السیف القائم المنتظر کما…)
(فصل دوازدهم در بیان حالات ابوالقاسم محمد حجت وخلف صالح فرزند ابو محمد حسن عسکری که امام دوازدهم است، می باشد. امام پس از ابو محمد حسن بن علی فرزند آن جناب بود که همنام روسلخدا صلی الله علیه وآله وسلم است وپدرش جز او فرزندی نه آشکار ونه در نهان از خود به جای نگذاشت وامام عسگری در حالی که آن حضرت درپرده غیبت بود، پس از خویش در مدینه جانشین خود ساخت. روزی که پدرش فوت کرد، پنج سال بیشتر نداشت ودر همان پنج سالگی خداوند او را حکمت عنایت فرمود. چنان که به یحیی در سن کودکی عنایت فرمود وهم چنان که عیسی بن مریم را در گهواره منصب نبوت داد او را نیز در طفولیت مقام امامت داد وپیش از آن نص بر امامت آن حضرت از زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در میان مسلمین معروف وثابت شده بود. وسپس امیرالمومنین بدان خبر داده وتصریح به امامت او کرد وهمچنین ائمه اطهرا علیهماالسلام یکی پس از دیگری تا برسد به پدر ارجمندش همگی بر امامت وظهورش به طور صریح خبر دادند. او صاحب شمشیر وقیام کننده به حق وهمه ی چشم به راه برپائی دولت او هستند چنان که در خبر صحیح وارد شده است).
(وله قبل قیامه غیبتان احدهما اطول من الاخری فاما الاولی فهی القصری فمنذ ولادته الی انقطاع السفاره بینه وبین شیعته واما الثانیه فهی التی بعد الاولی فی آخرها یقوم بالسیف قال الله تعالی:(ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون) وقال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: لم تنقض الایام واللیالی حتی یبعث الله رجلا من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی یملا الارض عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا.
(آن حضرت پیش از قیام خود دوبار غیبت اختیار می کند یکی طولانی تر از دیگری است. غیبت نخستین او به غیبت صغری مشهور است که مدت آن کوتاه واز ولادت او آغاز وتا پایان سفارت در میان او وشیعیانش خاتمه می پذیرد واما غیبت کبری وطولانی پس از نخستین غیبت او است که در پایان آن حضرت به شمشیر قیام خواهد فرمود. چنان که خدای تعالی می فرماید:(پس از ذکر، در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ی من به ارث برند) (سوره ی انبیاء، آیه ۱۰۵).
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: روزها وشبها نگذرد (ودنیا به پایان نرسد) تا این که خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد که همنام من است او زمین را پر از عدل وداد کند چنان که از ظلم وستم پر شده باشد).
(اما کنیته فابوالقاسم واما لقبه فالحجه والمهدی والخلف الصالح والقائم المنتظر وصاحب الزمان واشهرها المهدی. صفته علیه السلام شاب مرفوع القامه حسن الوجه والشعر یسیل شعره علی منکبیه اقنی الانف اجلی الجبهه بوابه محمد بن عثمان…
وهذا طرف یسیر بما جاء من النصوص الداله علی الامام الثانی عشر عن الائمه الثقات والروایات فی ذلک کثیره اضربنا عن ذکرها وقد دونها اصحاب الحدیث فی کتبهم واعتنوا بجمعها ولم یترکوا شیئا…).۳
(کنیه ی وی ابوالقاسم ولقبش، حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظر، وصاحب الزمان ومشهورترین آنها (مهدی) است. آن حضرت جوان بلندقامت، زیباروی وزیباموئی است که مویش بر شانه هایش ریخته ورویش روشن ووسط بینی اش کمی برآمدگی دارد ودربانش محمد بن عثمان بود).
این قسمتی از نصوصی است که دلالت بر امامت امام دوازدهم دارد که از ائمه ی حدیث رسیده است. وروایات در این باره زیاد است که از ذکر آنها صرفنظر کردیم وهمه ی آنها را اصحاب حدیث در کتابهای خود جمع آوری کرده اند.
شیخ محمد بن ابراهیم الجوینی الخراسانی الحموینی (م ۶۴۴- ۷۳۰ هـ)
محدث وفقیه شافعی صاحب کتاب فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمه من ذریتهم) که سمط اول آن مخصوص به اخبار فضائل امیرالمومنین علیه السلام بوده وسمط دومش در مناقب سایر ائمه ی اطهار
وخاندان عصمت وطهارت علیهم السلام می باشد. درباره ی حضرت مهدی علیه السلام چنین نوشته است:
(بسنده عن الشیخ ابی اسحاق ابراهیم بن یعقوب الکلابادی البخاری بسنده عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد ومن انکر نزول عیسی فقد کفر من انکر خروج الدجال فقد کفر).۴
(وفی هذا الکتاب عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: ان خلفائی واوصیائی وحجج الله علی الخلق بعدی الاثنا عشر اولهم علی وآخرهم ولدی المهدی فینزل روح الله عیسی بن مریم فیصلی خلف المهدی وتشرق الارض بنور ربها ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب).۵
(جوینی مولف کتاب (فرائد السمطین) به سند خود از شیخ ابواسحاق ابراهیم کلابادی بخاری او هم به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری رضی الله عنه روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هر کس قیام مهدی را انکار کند به دین محمد کافر شده است ونیز هر کس نزول عیسی را – در آخر الزمان به یاری حضرت مهدی – وخروج دجال را انکار کند، کافر است.
ودر همان کتاب (فرائد السمطین) از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت شده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خلفا واوصیای من وحجتهای خدا بر مردم بعد از من دوازده نفر هستند که اول آنها علی صلی الله علیه وآله وسلم وآخرشان فرزندم(مهدی) است.(به هنگام ظهور او)روح خدا عیسی پسر مریم از آسمان نازل می شود وپشت سر مهدی نماز می گزارد وزمین به نور پروردگارش روشن می گردد وسیره وفرمانروائیش مشرق ومغرب را فرامی گیرد).
اسماعیل بن عمر بن کثیر شافعی معروف به ابن کثیر (۷۰۱- ۷۷۴ ه)
محدث، مورخ، مفسر وفقیه مولف کتاب (البدایه والنهایه) در کتاب خود می گوید:
(بخشی جداگانه به بیان مساله مهدی اختصاص دادم ولله الحمد والمنه)
(فصل فی ذکر المهدی الذی یکون فی آخر الزمان.و هو احد الخلفاء الراشدین والائمه المهدیین… فقد نطقت به الاحادیث المرویه عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انه یکون فی آخر الدهر واظن ظهوره یکون قبل نزول عیسی بن مریم کما دلت علی ذلک الاحادیث).
(در بیان مهدی که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. مهدی یکی از خلفای راشدین وامامانی است که خداوند آنها را به سوی حق هدایت فرموده است. واین منطوق احادیثی است از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده که او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد ومن گمان می کنم ظهور آن حضرت قبل از نزول عیسی خواهد بود چنان که روایات بر این مطلب دلالت دارد).
(قال الامام احمد بن حنبل:… قال حجاج: سمعت علیا یقول: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: لو لم یبق من الدنیا الا یوم لبعث الله رجلا منا یملاها عدلا کما ملئت جورا).۶
(امام احمد بن حنبل به سند خود از حجاج نقل کرده که گفت: از علی علیه السلام شنیدم می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز نماند،در همان روز خداوند مردی را از ما بر می انگیزد که زمین را پر از عدل وداد کند چنان که از ظلم پر شده باشد).
ابن الوردی (۶۹۱- ۷۴۹ ه)
(عمر بن مظفر بن عمر بن محمد بن ابی الفوارس بکری حلبی معری، مکنی به ابو حفص معروف به ابن الوردی) از اکابر ادباء وشعرا وفقهای شافعی ومولف کتاب (خریده العجائب وفریده الغرائب) می باشد. درباره ی حضرت مهدی علیه السلام می نویسد:
(ومن حلیه المهدی انه اسمر اللون، کث اللحیه، اکحل العینین، براق الثنایا، فی خده خال، یرفع الجور عن الارض ویفیض المعدله عن الخلق، ویستوی بین الضعیف والقوی فی الحق ویبلغ الاسلام مشارق الارض ومغاربها ویفتح القسطنطنیه ولایبقی احد فی الارض الادخل فی الاسلام او ادی الجزیه وعند ذلک یتم وعد الله (لیظهره علی الدین کله…).۷
(از شکل وشمایل مهدی آن است که رنگش گندمگون، موی محاسنش انبوه، دو چشمش سیاه، دندانهای جلو دهانش بسیار درخشان، ودر رخسارش خالی وجوددارد. او ریشه ظلم وجور را از روی زمین برمی کند وعدل وداد را در سرتاسر آن می گستراند ودر اجرای حق میان ضعیف وقوی فرق نمی گذارد واسلام مشارق ومغارب زمین را فرامی گیرد وقسطنطنیه را فتح می کند در روی زمین کسی نمی ماند که یا داخل اسلام می شود یا این که جزیه می پردازد، اینجاست که وعده ی الهی در آیه ی شریفه (لیظهره علی الدین کله…) تحقق پیدا می کند).
جلال الدین سیوطی شافعی (۷۴۹- ۹۱۱ ه)
امام حافظ، مورخ، ادیب، جامع انواع علوم، صاحب کتاب (الحاوی للفتاوی) در همین کتاب بخشی را به احادیث مهدی علیه السلام اختصاص داده وآن را (العرف الوردی فی اخبار المهدی) نامیده ودر آغاز آن می گوید:
(الحمد لله وسلام علی عباده الذی اصطفی، هذا جزء جمعت فیه الاحادیث والاثار الوارده فی المهدی، لخصت فیه الاربعین التی جمعها الحافظ ابونعیم وزدت علیه مافاته).
(سپاس خدای را ودرود بر بندگان برگزیده اش، این بخشی است که در آن احادیث وآثار وارده درباره ی مهدی را جمع آوری کردم ودر آن چهل حدیثی را که حافظ ابونعیم گردآوری کرده است. تلخیص نمودم وآنچه راکه از قلم وی افتاده بود، بدان اضافه کردم).
احادیثی را که (سیوطی) در پیرامون حضرت مهدی علیه السلام آورده، بیش از ۲۰۰ حدیث است ودر بین آنها حدیث صحیح، حسن، ضعیف، ومجهول وجود دارد وی هنگام ذکر حدیث اسامی کسانی را که آن را نقل کرده اند، نیز ذکر می کند.
مثلا می گوید: (اخرج ابوداود والطبرانی عن ابن مسعود عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم قال:(لو لم یبق من الدنیاالا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجل من اهل بیتی، یواطی اسمه اسمی واسم ابیه اسم ابی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا).۸
(ابو داود وطبرانی از ابن مسعود نقل کرده اند که پیامبر فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانی گرداند که در آن مردی از اهل بیت مرا برانگیزد که اسم او با اسم من ونام پدرش با نام پدر من یکی است، او زمین را پر از عدل وداد می کند چنان که پر از ظلم وجور شده باشد).
الشیخ الامام علی بن حسام الدین الشهیر بالمتقی الهندی (۸۸۵- ۹)
فقیه، محدث، واعظ مولف کتاب (کنز العمال) است که عنایت خاصی به امر مهدی علیه السلام داشت وآثار متعددی حول اخبار مهدی جمع آوری کرده است از جمله:
۱- البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان.
۲- تلخیص البیان، ایضا فی علامات مهدی آخر الزمان.
۳- فصل خاصی در (کنز العمال) زیر عنوان (خروج المهدی) منعقد ساخته است.۹
او از رسول خدا روایت می کند که المهدی رجل من ولدی وجهه کالکوب الدری.۱۰
(مهدی از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره ی تابان است).
فضل الله روزبهان خنجی اصفهانی (م ۹۲۷ ه)
در شرح صلوات بر امام دوازدهم مهدی موعود می نویسد:
(اللهم صل وسلم علی الامام الثانی عشر).
(بارخدایا درود وصلوات فرست بر امام دوازدهم).
بدان که جمیع امت متفقند در این که در آخر الزمان شخصی از اولاد حضرت پیغمبر ظهور خواهد کرد وعالم را از عدل پر خواهد ساخت همچنان که از جور پر شده باشد. این اتفاق به واسطه ی احادیث صحیحه است که در این باب وارد شده چنانچه(ام سلمه) – رضی الله عنها – روایت کند از حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم کمه فرمود: مهدی از عترت من است از اولاد (فاطمه) علیهاالسلام وپیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: مهدی از عترت من است از اولاد (فاطمه) علیهاالسلام و(ابوسعید خدری) روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مهدی از من است گشاده پیشانی، بلند بینی، پر گرداندن زمین را از عدل، همچنان که پر گردانیده شده از ظلم وجور…
(ابن روزبهان) پس از نقل چندین روایت تحت عنوان (عقیده ی مولف درباره ی مهدی) می نویسد:
(ومختار ما آن است که وجود مهدی در آخر زمان بنابر احادیث صحیحه که یاد کردیم واجب است که حکم کنند که از اولاد فاطمه علیهاالسلام است ونام او محمد است اکنون این صفات تمامی در محمد بن الحسن جمع است طائفه ای عظیم از مومنان برآن رفته اند که او محمد بن الحسن است، آثار وحکایات بسیار روایت می کند تا به غایتی که به حد استفاضه وتواتر رسیده است وحکم کردن بدانکه مهدی موعود علیه السلام محمد بن الحسن است، با هیچ قاعده ای از قواعد اسلام منافات ندارد ودر هیچ حکم از احکام شریعت قدحی وخلائی پیدا نمی کند، بلکه اولی وانسب آن است که او باشد، زیرا که عدد دوازده امام که در حدیث بدان اشارت واقع شده به وجود محمد بن الحسن تمام می شود وآن مهدی موعود علیه السلام که در حدیث بدان واقع شده که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد عالم را پر از عدل خواهد ساخت اگر محمد بن الحسن باشد، نسب او از همه شریفتر باشد ونظم دوازده امام به وجود مهدی موعود مکمل شده باشد واثر امامت خلافت هم در این مسلک کمال یافته باشد وعالم از عدل او تازه گردد وفائده ی آن حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم دوازده امام را همچون دوازده نقیب بنی اسرائیل خواهد بر آن تقدیر ظاهر شود.
پس به حسب احتیاط در آن امر موافقت با امامیه می کنیم ومی گوئیم مهدی موعود محمد بن الحسن است واو قائم ومنتظر است وچون وعده ی او برسد، ظهور خواهد کرد وعالم را از عدل واحسان مالامال خواهد ساخت وجور وطغیان رااز جهان دور خواهد گردانید وحالا آثار لطف او به خاصان می رسد اگر این حکم که ما کردیم با واقع مطابق باشد ومهدی موعود او خواهد بود وحالا در قید حیات است پس راه صواب یافته ایم واز فرستادن درود وصلوات بر آن ذات مقدس ثواب می خواهیم واز آثار لطف او انشاء الله بهره مند می شویم…
به هر تقدیر احتیاط آن است که اختیار کنیم واعتقاد نمائیم که مهدی موعود در آخر زمان حضرت امام معصوم ابوالقاسم محمد المهدی ابن الامام ابی محمد الحسن العسکری است صلوات الله علیه. القائم المنتظر، العالم المقتدر(او قائم به وظائف امامت در مدت پوشیده شدن از چشم مردمان).
یعنی آن حضرت در این مدت که غائب است، از حال مردمان غافل نیست، بلکه قائم است بدانچه امام را بدان قائم باید بود. واین اشاره است به الطاف آن حضرت نسبت به بندگان در مدت غیبت وآن که آن حضرت از دنیا غافل نیست وغائب بودنش نه از آن قبیل است که در سرداب پوشیده باشد وآنجا نشسته، بلکه در اطراف عالم در سیر وحرکت است ودر هر زمان از او لطفی نسبت به دوستان ظاهر می گردد. وآن حضرت منتظر زمان ظهور است تا چون رخصت دهند او را جهت قیام بر مردمان ظاهر گردد وآثار امامت وخلافت او به مردمان رسد وزمین را از عدل واحسان پر گرداند همچنان که از جور پرگردانیده شده است. او دانای صاحب قدرت است. این اشاره است به انصاف ذات آن حضرت به علم وقدرت که اصل جمیع کمالات است زیرا که حضرت مظهر موعود است وباید که او را جاهلیت کامله باشد ومنشا جمیع کمالات این دو صفت است، خصوصا در وجود امام کامل خاتم وارث الصفوه المصطفویه.
او وارث صفوت وبرگزیدگی مصطفویست یعنی این صفوت وبرگزیدگی را از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به ارث برده است.
سپس (ابن روبهان) زیر عنوان (معنای ختم ولایت مهدی علیه السلام) می نویسد:
(بدان که حضرت مهدی علیه السلام نسبت با ائمه واولیاء نسبت خاتم الانبیاء را دارد نسبت با انبیاء در آن که جامع جمیع صفات کمال سابقیان باشد ووارث کمالات خاصه ی هر یک به قدر استعداد، همچنان که حضرت خاتم الانبیاء جامع جمیع سفات کمال پیغمبران متقدم بود وحقیقت معنی ختم آن است که نقطه ی منتهای دایره ی نبوت وامامت منطبق شود بر نقطه ی مبدا دایره وهر آینه که نقطه ی منتها چون منطبق شود بر نقطه ی ابتدا دایره ی تمام گردد).
باید دانست که نقطه ی ختمیه در دائره ی نبوت حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم واو جامع جمیع صفات نقاط دائره است که وجودات انبیاء ومرسلین است وبه وجود مبارک آن حضرت صفات جمیع انبیاء اثر دارد وظاهر شد ودایره ی نبوت به وجود آن حضرت تمام گشت وآن حضرت را(محمد) نام بود ومعنی(محمد) مبالغه در ستوده شدن است زیرا که چون آن حضرت جامع جمیع صفات کمال انبیاء باشد که ایشان جامع جمیع صفات کمال مخلوقاتند پس جامعیت صفات کمال، مقتضی آن است که نشاء حمد که آن اظهار صفات کمال است در مظهر او بروجه مبالغه واقع باشد ولهذا اسم مبارک آن حضرت هم محمد است.
وچون وجود حضرت مهدی علیه السلام نقطه ی ختمیه ی دائره ی امامت وولایت است، هر آینه او جامع جمیع صفات کمالات ائمه ی عظام خواهد بود ورسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بدین معنی اشاره فرموده که اسم او مطابق اسم من باشد وکسی از این سخن توهم نکند که لازم می آید که(مهدی) از سایر ائمه افضل باشد زیرا که جامعیت اوصاف کمال لازم نیست که موجب افضلیت باشد بنابر آنکه می تواند بود که هر یکی از اوصاف در افراد ائمه کمال واشتدادی داشته باشد که در مظهر جامع آن، اشتداد نداشته باشد. یکی او را وصف جامعیت باشد وایشان در هر وصف در غایت کمال باشند تحقیق این سخن، آن است که نقطه ی ختمیه دائره ی کار او همین است که دائره را کامل می گرداند، چون دائره ی کامل شد همه نقاط مساویند وبر هر یک صادق است که مبدا دائره ومنتهای آن می توانند بود، همچنین وجود حضرت مهدی علیه السلام خاتم دائره ی امامت است وبعد از آن که او ختم کرد، تمام اجزای دائره متساوی شدند ومیان ایشان تفاوت نیست وهر یک مبتدی دائره ومنتهای اویند وفضیلت کمال همه یکی است.
واز اینجاست که حضرت پیغمبر فرمود که میان پیغمبران تفاضل مکنید ومگویید که کدام افضل از کدامند وحال ائمه اثنا عشر همچنین است ولذا هرگز میان ائمه کسی تفاضل نکرده وحکم ننموده که کدام افضلند، بلی هر کدام که به مبدا قربند ایشان را فضل وشرف مقدم هست واز این تمثیل وتوضیح ظاهر شد که حق آن است که حضرت مهدی علیه السلام متولد شده وامروز موجود است زیرا مقتضای اکمال دین حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم که بر حسب مقتضای (الیوم اکملت لکم دینکم…)حکم به وقوع آن شده آن است که همچنان که دائره ی نبوت به وجود آن حضرت کمال یافت، دائره ی امامت که قرینه ی نبوت است، هم کمال بیابد تا اکمال دین محقق شده باشد واگر کمال دین تا آخر زمان موقوف باشد، در سنن متطاوله، عالم از امام به حق خالی باشد ونقاط دائره ی امامت در عصری به ظهور نیاید زیرا که از انقضای زمان امام حسن عسکری علیه السلام هیچ امامی دیگر ظاهر نشده به خلافت دائره ی نبوت که از زمان آدم تا زمان خاتم در هر عصری انبیا می بوده اند پس لابد است که دائره ی امامت به وجود امام خاتم تمام شده باشد تا اکمال دین محقق شود وحکمت الهی مقتضی آن است که او پوشیده باشد در هر عصری تا عصر آخر زیرا که اگر او در تمامی عصر ظاهر باشد، اصلا خلل در هیچ کار نباشد وظلم وجور سلاطین ظاهر نگردد وامت مبتلای بلیات نشوند.
(والقوه المرتضویه والمکارم الحسنیه والعزائم الحسینیه والعباده العلویه، والعلوم الباقریه، والامامه الصادقیه والاخلاق الکاظمیه والمعارف الرضویه والکرامات التقویه والمقامات النقویه والعساکر العسکریه، الذی فاق الانام کرامه وفضلا، الامام المودود والمظهر الموعود، ابی القاسم محمد المهدی العبد الصالح والحجه القائم المنتظر لزمان الظهور).
پی نوشت:
۱. الفتوحات المکیه، ج ۳، ص ۳۲۷ – ۳۲۸.
۲. تذکره الخواص، ص ۳۶۳ -۴.
۳. الفصول المهمه،ص ۳۰۴ – ۲۹۱.
۴. فرائد السمطین، ص ۹۲، حدیث ۵۸۵.
۵. فرائد السمطین،ص ۹۲.
۶. کتاب النهایه، ج ۱، ص ۱۰۶ – ۷.
۷. خریده العجائب، ص ۱۹۹، ط مصر، سال ۱۰۳۹.
۸. الحاوی للفتاوی، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ج ۲، ص ۱۷۰ – ۱۳۰.
۹. کنز العمال، از ص ۲۰۴ تا ۲۱۹.
۱۰. کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۰۹ – ح ۳۸۶۷۴.
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز و کارکنان بااخلاص نیروی بسیار حسّاس و مهمّ هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران. از بیانات فرمانده محترم نیرو تشکّر میکنم؛ همچنین از گروه سرود، از شعرشان، از اجرایشان، از خود مجریان متشکّرم؛ خیلی خوب بود.
این جلسه سالها است در مثل امروزی تشکیل میشود به یاد یک حادثهی فراموشنشدنی و اعجاببرانگیز. شما جوانها در محیطی بحمدالله پرورش پیدا کردهاید که تصوّر آن وضعیّت برایتان خیلی آسان نیست. نیروی هوایی در دوران پهلوی یکی از نزدیکترین نیروها به مرکز قدرت و به دربار و به آمریکاییها بود. خب ما از این حادثه باید عبرت بگیریم؛ درسهایی دارد، عبرتهایی دارد.
اوّلین درسی که خوب است ما به آن توجّه داشته باشیم این است که رژیم طاغوت از جایی ضربه خورد که انتظار آن را نداشت؛ همچنان که خداوند در قرآن راجع به یهود بنیالنّضیر میفرماید که «فَاَتیٰهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا»؛(۲) از جایی خدای متعال به سمت اینها هجوم آورد که انتظارش را نداشتند. نیروی هوایی با فرماندهان آنچنانیِ وابسته، با شرایط ویژهای که این نیرو همیشه در آن دوره داشته است -[یعنی] ارتباط و اتّصال شدید به آمریکاییها و مدیران آمریکایی و آموزشگاههای آمریکا و مانند اینها- ناگهان در حسّاسترین موقع به نفع انقلاب وارد میدان میشود که اوّلش روز نوزدهم بهمن بود که آمدند با امام دیدار کردند و بیعت کردند؛ بعد هم ایستادگی در مقابل بخش دیگری از ارتش بود که به آنها حمله کرده بودند و آن قضایای عجیب آن روزها که من نمیدانم اصلاً جزئیّات این مسائل در جایی برای خود نیرو ثبت شده یا نشده، واقعاً اگر نشده، باید [ثبت] بشود که چه اتّفاقی در پایگاه تهران افتاد و هجومی که [به اینها] شد و دفاعی که مردم از اینها کردند. این یک مسئله است که خدای متعال از جایی به دشمن ضربه وارد آورد که انتظار نداشت. این، یک طرف قضیّه است.
نقطهی مقابل این، آن است که مؤمنین از نقطهای تقویت شدند که انتظار نداشتند؛ این در تعریف اسلامی و در فرهنگ اسلامی، در ادبیّات دینیِ ما اسمش «رزق لایُحتَسَب» است. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجـًا * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛(۳) کسانی که دستاندرکار مبارزه بودند تصوّر نمیکردند که یک چنین دستاورد عظیمی برای آنها به وجود بیاید که قطعهای از حسّاسترین مراکزِ مربوط به ارتش آن روزِ کشور بیایند در خدمت انقلاب قرار بگیرند و با امام بیعت کنند.
خب این یکی از درسهای نوزدهم بهمن است؛ این در محاسباتِ امروز ما هم بایستی وجود داشته باشد؛ من این را میخواهم بگویم. باید بدانید که ممکن است دشمن از جایی ضربه بخورد که انتظار ندارد، و شما که بندهی خدا و مؤمن بِالله و در راه صراط مستقیم هستید، از جایی برایتان عایدی به وجود بیاید که «رزق لایُحتَسَب» باشد و انتظارش را نداشته باشید. به نظر من این خیلی نکتهی اساسیای است که ما توجّه کنیم همهی حوادث عالم بر اساس محاسبات مادّی و دنیایی نیست؛ این هم جزو محاسبات است که گاهی اوقات خدای متعال یک راه میانبُری را به وجود میآورد، یک حرکت اینچنینی را به وجود میآورد.
یک مسئلهی دیگر، اعتماد به وعدهی الهی است. خداوند متعال در چند جای قرآن بروشنی و باصراحت وعده داده است که اگر کسی در راه خدا و در راه دین تلاش کند، او را نصرت خواهد داد؛ این وعدهی الهی است. در یک جا میفرماید: وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه.(۴) در این تعبیرِ «لَیَنصُرَنَّ الله» چند علامت تأکید هست، که یعنی مؤکّداً، مؤکّداً خدای متعال نصرت میکند کسانی را که دین خدا را و او را نصرت کنند. خب این یک وعده است، وعدهی الهی است، به این وعده باید اعتماد کرد. در همان روز نوزدهم بهمن، با وجود اینکه این حادثه اتّفاق افتاد و دیدند که جمعی از ارتش آمدند با انقلاب بیعت کردند، هنوز بودند کسانی که مطمئن نبودند، خاطرجمع نبودند، امیدوار نبودند که این کار به نتیجه خواهد رسید؛ امّا امام به وعدهی الهی اطمینان داشت. امام و کسانی که دنبالهرو فکر امام و رأی امام و راه امام بودند میدانستند که این وعده قطعاً تحقّق پیدا خواهد کرد؛ نگذاشتند حرکت کُند بشود. وقتی که اطمینان بود، امید به آینده بود، نمیگذارند که حرکت کُند بشود. اینها محاسبات مهمّی است که انسان بداند خدای متعال به وعدهی خود وفا میکند؛ این هم آیهی قرآن است: وَ مَن اَوفیٰ بِعَهدِه؛ مِنَ الله؛(۵) هیچ کس باوفاتر از خدای متعال نیست، در وعدهای که میدهد. خدای متعال وعده کرده و به این وعده عمل خواهد کرد.
خب این مسائل، صرفاً مسائل شخصی نیست، مسائل اجتماعی و عمومی است. یک جامعهی مؤمن، یک مجموعهی مؤمن، یک نیروی هوایی مؤمن وقتی که یک چنین اطمینانی را داشت، آن وقت با عزم راسخ، تهدیدها را تبدیل میکند به فرصت. خب حالا هم گزارش دادند که ما فلان تعداد هواپیمای جنگنده را یا مسافربری را تعمیر کردیم، اُوِرهال(۶) کردیم و مبالغ زیادی ساختیم؛ این چیزها کِی برای نیروی هوایی ما ممکن شد؟ آن وقتی که از دیگران چشم بریدند؛ یعنی دیگران تهدید کردند، گفتند که ما نمیدهیم، نمیفروشیم، نمیگذاریم. اجناس و کالاهای نظامیِ متعلّق به ما در انبارهای شرکتهای نظامیِ آمریکا هنوز موجود است؛ یعنی هنوز هست و به ما ندادهاند؛ حالا چه کارش کردند نمیدانیم. و جالب این است که چند سال قبل از این، [هزینهی] انبارداری هم از ما میخواستند؛ اجناسی که پولش را گرفتهاند، جنس را نمیدهند، انبارداری هم میخواستند. خب این، معنایش آن است که نظام جمهوری اسلامی بایستی توانایی ادارهی یک نیروی هوایی کارآمد را نداشته باشد؛ امّا نتیجه چه شده است؟ نتیجه این شده است که نیروی هوایی ما که آن روز یک قطعهی فلان جنگنده را یا فلان هواپیما را نمیتوانست تعمیر کند، حق نداشت تعمیر کند، امروز کلّ هواپیما را میسازد؛ یعنی تهدید را تبدیل کرده به فرصت، خطر را تبدیل کرده به سود؛ خاصیّت یک مجموعهی مؤمن این است.
شما در سطح کلّی کشور هم که نگاه کنید، همین جور است. ما از اوّل انقلاب دچار تحریم بودیم، در این چند سال اخیر تحریمها با شدّت بیشتری هم ادامه پیدا کرده -یعنی شدّت پیدا کرده- خودشان هم افتخار میکنند که اینها شدیدترین تحریم را علیه جمهوری اسلامی ترتیب دادهاند. این تحریم به معنای واقعی کلمه یک جنایت است؛ یک جنایت است که اینها دارند میکنند؛ یعنی یک تهدیدِ مهمّ محکوم از لحاظ افکار عمومی دنیا است؛ چون بحث سرِ تحریم خود آمریکا نیست؛ بحث سرِ تحریمِ زورکیِ دیگران به وسیلهی آمریکا است. یعنی مثلاً فرض بفرمایید دستگاههای گوناگون آمریکایی تلاش میکنند که با شرکتها، با کمپانیها، با اشخاص گوناگون، با دولتها دائم در تماس باشند که شما با ایران معامله نکنید؛ یعنی یک تحریم همهجانبه. خب حالا میتوانند یا نمیتوانند بحث دیگری است امّا آنها دارند این کار میکنند که این واقعاً یک حرکت جنایتکارانه است.
همین تحریم میتواند یک فرصت باشد که تا کنون هم تا حدود زیادی فرصتهایی را برای ما به وجود آورده، بعد از این هم میتواند یک فرصت بزرگ را برای ما به وجود بیاورد. اگر ما مسئولین هوشیارانه عمل بکنیم، میتواند اقتصاد کشور را از اتّکاء به نفت نجات بدهد، بندِ نافِ اقتصاد را از نفت بِبُرد و قطع کند. عامل عمده و مهمّ مشکلات اقتصادی ما این است: وابستگی به نفت که موجب شده برای درآمد کشور، به نیروی داخل و جوشش داخلی، به استعدادهای گوناگون و ظرفیّتهای گوناگون داخلی توجّه چندانی نشود، خاطرمان جمع باشد که نفت میفروشیم، درآمد کشور تأمین خواهد شد؛ عامل عمدهی مشکلات کشور این است. اگر چنانچه ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم، بهترین فرصت را از تهدید دشمن -یعنی از همین تحریم- توانستهایم برای خودمان به دست بیاوریم.
کما اینکه آنها هم متوجّهند؛ این را هم عرض بکنیم. باهوشهایشان البتّه؛ آنهایی را که گیج و گمند و ملتفت نیستند کار نداریم؛ باهوشهایشان توجّه به این نکته دارند. در گزارشهایی بنده دیدم که توصیه میکنند که نگذارید ایران، اقتصاد بدون نفت را تجربه کند؛ بین خودهایشان این گفته میشود که نگذارید ایران، اقتصاد بدون نفت را تجربه کند. یک راه پشتیای درست کنید، حالا تحریمها را برنمیدارید، امّا یک راهی را پیدا کنید، درست کنید که ایران بکلّی منقطع نشود، چون اگر منقطع شد میرود سراغ اقتصاد غیرنفتی. آنها به این توجّه دارند و دنبالش میروند؛ ما مسئولین بایستی حواسمان جمع باشد. مسئولین کشور، بخصوص مسئولین اقتصادی باید حواسشان جمع باشد. خب، پس درس مهمّ نوزدهم بهمن اینها است: اعتماد به وعدهی الهی، انتظار «رزق لایُحتَسَب»، تشویق به حضور و حرکت مستمرّی که موجب نصرت الهی میشود.
در همان ایّام نوزدهم بهمن و چند روز قبل از نوزدهم بهمن، آمریکا همهی امکانات خودش را به میدان آورد؛ فرستادن یک نظامی عالیرتبه -هایزر- به تهران و تماس با کسانی در رأس، تا بلکه بتوانند یک کاری انجام بدهند، کودتایی، چیزی راه بیندازند که انقلاب را متوقّف کنند؛ کارهای فراوانی بود که اینها انجام دادند. علیرغم همهی اینها ملّت پیروز شد و آنها شکست خوردند. این به خاطر اعتماد و تکیهی به وعدهی الهی است. البتّه امروز کارهای آنها و ابزارهای آنها پیچیدهتر شده، در این تردیدی نیست؛ امروز دشمنها پیچیدهتر حرکت میکنند امّا کار ما هم پیچیدهتر شده. امروز به توفیق الهی در بدنهی سیاسی کشور، در بدنهی نظامی کشور، در بدنهی فنّی کشور و در بخشهای گوناگون کشور حرکاتی وجود دارد که کاملاً حرکات حسابشده، دقیق، منطقی، پیچیده و پیشرونده [است] که عمق راهبردی کشور را همین وضعیّت پیچیدهی کشور بحمدالله توانسته تأمین کند و دشمن را زمینگیر کند.
آن چیزی که من میخواهم عرض بکنم این است که شما -بخصوص جوانها- در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با دل پُرامید، با نگاه کاملاً امیدوار به آینده، کارهایی را که برای تقویت این نیرو لازم است انجام بدهید. هر کدام در هر نقطهای که قرار دارید، همان نقطه را اصل بدانید، مرکز بدانید، آن وظیفهای که بر عهدهی شما است -آنچه مربوط به مسائل فنّی است، آنچه مربوط به مسائل پروازی است، آنچه مربوط به مسائل سازمانی است و بقیّهی کارهای مهمّی که وجود دارد- با دقّت پیش ببرید. ما احتیاج داریم که کشور از همهی جهات قوی بشود که یکی از جهات هم، جهات نظامی است. ما نمیخواهیم کسی را تهدید کنیم؛ ما که [روی] قوّت نظامی و اقتدار نظامی اصرار میکنیم، توصیه میکنیم، برای تهدید هیچ کشوری و هیچ ملّتی نیست؛ برای تهدید نیست، برای جلوگیری از تهدید است، برای حفظ امنیّت کشور است. اگر شما ضعیف باشید، دشمن تشویق میشود به اینکه آزار و اذیت بکند شما را؛ اگر شما قوی بودید دشمن جرئت نمیکند نزدیک بیاید. قوی بشویم تا جنگ نشود؛ قوی بشویم تا تهدید دشمن تمام بشود؛ هم شما، هم نیروی هوافضای سپاه، هم دستگاه صنعت وزارت دفاع در بخش تجهیزات، در بخش مدیریّتهای انسانی و کارهای فراوانی که بر عهدهی یک مجموعهای مثل مجموعهی شما است، همهی تلاشتان را به کار ببرید تا به توفیق الهی، به فضل الهی، به آن نقطهای که مورد نیاز یک جامعهی مستقل و آزاد و سربلند است، انشاءالله بتوانید برسید. بنده کاملاً امیدوارم.
ما از اوّل انقلاب تا حالا کاملاً با نیروی هوایی مأنوس بودهایم، با فرماندهان نیرو، با مسئولین عالیرتبهی این نیرو کار کردهایم. امروز بحمدالله نیرو خیلی پیشرفت کرده، گامهای بلندی برداشته، کارهای بزرگی انجام داده؛ امروز عناصر بسیار لایق و قابلی در نیروی هوایی جمهوری اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی حضور دارند. بعضی از جوانها را من دیدم که کارهای بزرگی کرده بودند و بحمدالله نیرو سرشار از توان و استعداد و ظرفیّت برای پیشرفت است؛ از این توان، حدّاکثر استفاده را انشاءالله بکنید و روزبهروز انشاءالله قویتر بشوید. بنده هم دعا میکنم که خداوند توفیقات شما را روزبهروز بیشتر کند.
و بدانید که دشمن ملّت ایران محکوم به شکست است؛ علّت هم این است که دشمن ملّت ایران در راه باطل دارد حرکت میکند، در راه غلط دارد حرکت میکند. اگر گذشتگانِ رؤسای آمریکا زیر پوششهایی، کارهایی میکردند، حالا که دیگر علنی و بدون پوشش، فسادهای خودشان، انحرافهای خودشان، جنگافروزی خودشان، فتنهسازی خودشان، طمعورزی خودشان به داشتهها و ثروتهای دیگران را دارند نشان میدهند. راه، راه باطل است، راه شیطان است؛ و این راه شیطان، همان است که خدای متعال فرمود: اُولئکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَمَن یَلعَنِ اللهُ فَلَن تَجِدَ لَه نَصیرًا؛(۷) کسی که خدا او را لعنت میکند و از درگاه خودش دور میکند، نصرتی نخواهد یافت، نصرتکنندهای نخواهد یافت؛ واقع قضیّه هم همین است. ولی شما نصرتکننده دارید و آن نصرتکننده خداوند عزیز و حکیم است و انشاءالله شما را نصرت خواهد کرد و به مقصودتان خواهد رساند.
انشاءالله همهی شما موفّق باشید و مؤیّد باشید، و روزبهروز پیشتر و جلوتر حرکت کنید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار -که در سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضرت امام خمینی (قدّس سرّه الشّریف) برگزار شد- سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده (فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) گزارشی ارائه کرد.
۲) سورهی حشر، بخشی از آیهِی ۲
۳) سورهی طلاق، بخشی از آیات ۲ و ۳؛ «... و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] برای او راه بیرونشدنی قرار میدهد؛ و از جایی که حسابش را نمیکند، به او روزی میرساند ...»
۴) سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۰
۵) سورهی توبه، بخشی از آیه ۱۱۱
۶) تعمیرات اساسی
۷) سورهی نساء، آیهی ۵۲
حزبالله: امام خمینی، معامله قرن را 40 سال به تأخیر انداخت
«سید ابراهیم امین السید» رئیس شورای سیاسی حزبالله اعلام کرد، پس از رونمایی آنچه «معامله قرن» نامیده میشود، مرحله جدیدی از درگیری و نزاع آغاز شده است.
بر اساس گزارش شبکه «المنار»، السید گفت: قرار بود معامله قرن بر پایه پیروزیها بر لبنان، پیروزی بر ایران پس از جنگ با عراق سپس بر پایه سقوط سوریه عملی شود اما این اتفاق نیفتاد. آمریکاییها دیگر یک گزینه بیشتر نداشتند اینکه به صورت یکطرفه و در نبود طرف فلسطینی گزینه خود را تحمیل کنند و این نشان دهنده شکست و ناتوانی است.
السید ادامه داد: امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران معامله قرن را چهل سال به تأخیر انداخت و مانع از تحقق آن توسط آمریکاییها شد؛ وی چهل سال به جهان فرصت داد تا در محاسبات خود بازنگری کند و در جایگاهی شایسته برای مقابله با اسرائیل و پروژه آمریکایی قرار بگیرد.
رئیس شورای سیاسی حزبالله در ادامه گفت: مقاومت در لبنان نیز مانع از آن شد که آمریکاییها و اسرائیلیها بتوانند معامله قرن را محقق کنند.

ترامپ در هشتم بهمن ماه از طرح خود رونمایی کرد و از آن زمان تا کنون فلسطینیها دست به اعتراضهای گستردهای زدهاند. پنجشنه هفته گذشته کرانه باختری و قدس شاهد چندین عملیات مقاومتی در رد این طرح بود که طی آن شانزده نظامی اسرائیلی زخمی شدند و چهار فلسطینی به شهادت رسیدند.
سازمان آزدیبخش فلسطین سندی شامل ۳۰۰ مورد نقض قوانین بینالملل در طرح ادعایی صلح آمریکا آماده کرده است و قصد دارد همزمان با سفر رئیس تشکیلات خودگردان به نیویورک، آن را میان اعضای شورای امنیت پخش کند.
«معامله قرن» چیست و جزئیات آن کدام است؟
با رونمایی دونالد ترامپ از چارچوب سیاسی طرح دولت وی که برای فلسطین که تحت عنوان «معامله قرن» شناخته میشود، این طرح آمریکایی به پر مخاطبترین خبر رسانههای دنیا تبدیل شده است. با نگاهی به رسانههای مختلف میتوان انبوهی از مطالب را در خصوص این طرح پیدا کرد اما واقعاً این طرح چه میخواهد بگوید وجزئیات آن چیست؟
تعریف
معامله قرن، طرح دولت «دونالد ترامپ» برای حل مسئله فلسطین است که تحت این عنوان مطرح شده است. این طرح نسبت به طرحهای دولتهای گذشته آمریکا- که تحت عنوان «روند صلح خاورمیانه» معرفی شده بودند- تفاوتهایی بنیادین دارد. مهمترین تفاوت آن این است که ترامپ اساس طرح خود را بر اقتصاد گذاشته است. در حالی که طرحهای دولتهای گذشته آمریکا برای فلسطین همگی طرحهایی سیاسی بودند.

بخش های معامله قرن
معامله قرن دارای دوبخش است که تحت عنوان «چارچوب اقتصادی» و «چارچوب سیاسی» ارائه شده است.
بخش اقتصادی
چارچوب اقتصادی معامله قرن در ماه ژوئن 2019، در جریان برگزاری «کارگاه اقتصادی منامه»در بحرین ارائه شد. براساس طرحی که 2 روز قبل از این کنفرانس، از سوی کاخ سفید منتشر شد، چارچوب اقتصادی معامله قرن شامل 3 بخش است:
- آزاد کردن پتانسیلهای اقتصادی از طریق ایجاد زیر ساخت رشد و سرمایه گذاری تجاری
- توانمندسازی ملت فلسطین از طریق تقویت خدمات آموزشی
- تقویت حاکمیت فلسطینی از طریق ایجاد فضای عملکرد بهتر
در بخش اقتصادی معامله قرن ترامپ هزینههای اجرایای این طرح را بین کشورهایی که از پیش با آمریکا ائتلاف تشکیل داده بودند تقسیم کرد. برای اجرای معامله قرن 50 میلیارد دلار هزینه برآورد شد. آمریکا اعلام کرد صندوقی با سرمایهای بالغ بر50 میلیارد دلار ایجاد خواهد کرد که برای سرمایهگذاری و ایجاد زیر ساخت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. از این مبلغ، 28 میلیون دلار آن به فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری اختصاص خواهد یافت. 9 میلیارد دلار به مصر، 7.5 میلیارد دلار به اردن و 6 میلیارد دلار به لبنان اختصاص خواهد یافت.
بخش سیاسی
بخش سیاسی معامله قرن 28ژانویه 2020 توسط دونالد ترامپ رونمایی شد. این بخش شامل 22 فصل بود که در آن تمامی مسائلی مورد اختلاف فلسطینیان ارائه شده است.
- مقدمه
- رویکرد
- چشم انداز صلح بین دولت اسرائیل فلسطینیان و منطقه
- مرزها
- قدس
- طرح اقتصادی ترامپ
- امنیت
- گذرگاهها
- باریکه غزه
- منطقه آزاد تجاری
- توافق تجاری با ایالات متحده
- بنادر
- منطقه گردشگری دریای مرده
- مسئله آب و تصفیه فاضلاب
- اسیران
- آوارگان
- زیرساختهای دولت فلسطین
- تعلیم و فرهنگ صلح
- روابط عربها و اسرائیل- شریکان اقتصادی منطقه ای
- شناخت متقابل دو دولت
- پایان دعاوی، پایان درگیری
- مدیریت در جریان مذاکرات
نتایج و پیامدها
در نتیجه اجرای این دو بخش پیامدهای زیر را شاهد خواهیم بود:
- دولت قوم یهود در فلسطین تاریخی به وجود خواهد آمد و دولت فلسطینی بدون آنکه جایگاهش مشخص باشد آن را به رسمیت خواهد شناخت.
- قدس پایتخت دولت یهودی خواهد بود و فلسطینیان حومه قدس با نام «ابودیس » را به عنوان پایتخت در اختیار خواهند داشت.
- دولت فلسطینی به وجود نمیآید بلکه مقدمات ایجاد یک دولت بدون ارتش در بخشهایی از کرانه باختری که کمتر از 40 درصد آن است طی مذاکراتی بلند مدت مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
- آوارگان فلسطینی دیگر حق بازگشت به فلسطین را نخواهند داشت.
- مقاومت تحت عنوان تروریسم قرار میگیرد و در متون آموزشی به جوانان فلسطینی به عنوان تروریسیم معرفی خواهد شد.
- حق مقاومت مسلحانه از فلسطینیان گرفته میشود و نوار غزه باید از سلاح مقاومت خالی شود. این منطقه در وضعیت کنونی منطقه منزوی و بدون ارتباط با جهان خارج خواهد بود.
- آمریکا هرگونه حق فلسطینیان برای عضویت در سازمان ملل را غیرقانونی اعلام خواهد کرد.
- زمینهای فلسطینیان در سرزمینهای سال 1948 از آنها گرفته میشود و به جای زمینهایی در صحرای نقب به آنها واگذار می شود.
- کشورهای عرب منطقه ضمن به رسمیت شناختن دولت قوم یهود با این رژیم روابط رسمی برقرار خواهند کرد.
- به فلسطینیان ساکن سرزمین تاریخی فلسطین به جای حق سیاسی امکانات اقتصادی داده میشود.
- در اطراف نوار غزه در صحرای سینا شهرکهایی صنعتی به وجود میآید تا جمعیت موجود در غزه برای کار به آنجا بروند.
- به کشورهای حاشیه فلسطین مبالغی پرداخت میشود تا آوارگان فلسطینی رادر کشورهای خود حفظ کنند.

رهبر انقلاب: باید قوی شویم تا جنگ نشود و تهدید دشمن تمام شود
حضرت آیت الله خامنهای فرمانده کل قوا صبح امروز (شنبه) در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش، واقعه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ را نتیجه اطمینان امام خمینی(ره) و مبارزان به وعده الهی دانستند و گفتند: اگر تفکر تخلفناپذیر بودن وعده الهی در جامعه حاکم شود و مسئولان هوشیارانه عمل کنند، تهدیدها به فرصت تبدیل خواهد شد و تحریم می تواند عامل نجات کشور از وابستگی به نفت و حل بسیاری از مشکلات شود.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار که در چهل و یکمین سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۵۷ برگزار شد، این واقعه را یک حادثه فراموش نشدنی و اعجاب برانگیز و دارای درس ها و عبرت هایی خواندند و افزودند: در دوران رژیم گذشته، نیروی هوایی ارتش یکی از نزدیکترین نیروها به مرکز قدرت و امریکا بود اما رژیم طاغوت، ضربه را از همین نیرو خورد که هیچگاه تصور آن را نمی کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: براساس آیات قرآنی، خداوند از جایی به دشمن ضربه می زند که هیچگاه انتظار آن را ندارد و مؤمنین نیز از ناحیه ای تقویت و حمایت می شوند که انتظار آن را نداشته اند که در فرهنگ دینی، «رزق لا یُحتَسَب» یا همان رزقی که در محاسبات مادی جایی نداشته است، نامیده می شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آیات قرآنی که صراحتاً و مؤکداً از نصرت یاری کنندگان دین خدا یاد شده است، افزودند: باید به این وعده های الهی اطمینان داشت و با امید به آینده به حرکت رو به جلو با قدرت ادامه داد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اگر چنین تفکر و روحیه ای در هر مجموعه و جامعه ایمانی حاکم شود، افراد آن مجموعه با عزم راسخ، تهدیدها را به فرصت تبدیل خواهند کرد. همان گونه که نیروی هوایی به رغم تحریم های امریکا، اکنون علاوه بر تعمیر و بازسازی جنگندهها و هواپیماها، طراحی و ساخت جنگنده را نیز انجام داده است.
ایشان رمز موفقیت و پیشرفت نیروی هوایی را تبدیل تهدید به فرصت، قطع امید از بیگانگان و تکیه بر توانایی ها و ظرفیت های داخلی برشمردند و افزودند: این موضوع قابل تعمیم به کل کشور است و می توان به رغم تحریم ها که یک حرکت جنایتکارانه است، برای کشور فرصتهای زیادی را بهوجود آورد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر مسئولان هوشیارانه عمل کنند می توان با استفاده از شرایط تحریم، اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت که عامل مهم بسیاری از مشکلات است، نجات داد.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: البته برخی افراد با هوش در داخل هیأت حاکمه امریکا متوجه این موضوع هستند و گفته اند نباید بگذاریم ایران اقتصاد بدون نفت را تجربه کند و به همین دلیل باید مسیری را باز بگذاریم تا اقتصاد ایران بهکلی از پول نفت جدا نشود که مسئولان بهخصوص مسئولان اقتصادی باید در این خصوص هوشیار باشند.
ایشان با اشاره به پیچیده تر شدن ابزارها و شیوه های دشمنان خاطرنشان کردند: در مقابل، شیوهها و روشهای جمهوری اسلامی نیز پیچیده تر از گذشته شده است بهگونهای که اکنون در بخش های گوناگون کشور، روش ها و کارهای کاملاً منطقی، پیچیده و پیش رونده ای در جریان است که تأمین کننده عمق راهبردی کشور است و دشمن را زمینگیر کرده است.
ایشان با تأکید بر لزوم قوی شدن کشور در همه جهات بهویژه در زمینه دفاعی گفتند: ما بهدنبال تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام خواهد کرد، افزودند: برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، نیروهای مسلح بهویژه نیروی هوایی ارتش، نیروی هوافضای سپاه و سازمان صنایع دفاع را به تلاش برای تقویت بنیه دفاعی در ابعاد مختلف، دقت در پیش بردن کارهای مهم و حداکثر استفاده از ظرفیت ها و استعدادها توصیه کردند و گفتند: اگر رؤسای قبلی آمریکا مسیر شیطانی این رژیم را در زیر پوششهایی دنبال میکردند، امروز انحراف، جنگافروزی، فتنهسازی و طمع آمریکاییها به داشتههای دیگران، علنی و بدون پوشش است و این مسیر باطل دشمنان ملت ایران قطعاً محکوم به شکست است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرتیپ نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از پیشرفت برنامههای این نیرو در ابعاد «ارتقاء توان رزم»، «پشتیبانی، فنی و قطعهسازی» و «پویایی سازمان و ارتقاء کیفیت نیروی انسانی» گفت: طراحی و ساخت پهپاد، مهمات هوشمند و هواپیمای با سرنشین، تعمیرات موتور و قطعات هواپیما، کمک به مناطق سیلزده از طریق پرواز هواپیماهای ترابری و راهاندازی آمبولانس هوایی کشور با تجهیز یک هواپیما به امکانات پیشرفته پزشکی از جمله فعالیتهای نیروی هوایی بوده است.
«ایران 2020»؛ ناگفتههایی از حاج قاسم؛ از توصیه رهبری درباره داعش تا نظر سردار درباره عربستان
موسوی در این گفتوگو به سوالات مختلف شبکه المیادین درباره ابعاد مختلف شخصیتی و سیاسی و نظامی سردار شهید سلیمانی پاسخ داد و ناگفتههایی درباره ایشان ذکر کرد.
تمایل سعد الحریری برای دیدار با سردار
موسوی در خصوص عملکرد سردار سلیمانی گفت، او شخصی بود که با همه طرفها در منطقه روابط خوبی داشت. مثلا در عراق بر خلاف آنچه که گفته میشود که فقط با یک گروه خاص ارتباط داشت اصلا اینطور نبود. او در عراق با همه طرفها مرتبط بود. در کردستان یا در الانبار اگر مشکلی پیش میآمد، حضور مییافت. مثلا با عشایر سنی در الانبار در جنوب در کردستان ارتباط داشت و گاهی اگر مشکلی پیش میآمد او برای حل آن تلاش میکرد. فقط اینطور نبود که منحصر به یک گروه باشد. در لبنان هم همینطور بود. مثلا زمانیکه سعد الحریری به تهران سفر کرد خیلی دوست داشت که با سردار سلیمانی حتما دیدار کند. نمیتوانم انجام شدن یا نشدن این دیدار را در اینجا تایید یا رد کنم اما به هر حال وی خیلی مایل بود که با ایشان دیدار کند. در لبنان حتی کسانی که مواضعی تند علیه جمهوری اسلامی ایران دارند وقتی میشنیدند که شهید سلیمانی در جایی در این نزدیکی است، دوست داشتند که با او جلسهای داشته و او را ببینند.

امیر موسوی
فرامذهبی و فراقومیتی برای اهداف بزرگتر؛
موسوی در پاسخ به این سوال که این تمایلات چه معنایی دارد، گفت، این نشان میدهد که هر کس که با او دیداری داشته یا زندگی کرده میداند که او دو مشخصه داشت. اول اینکه او فرامذهبی یا فراقومی بود. دوم اینکه فراسیاسی و فراحزبی بود چه در عراق، چه در لبنان یا فلسطین یا حتی در ایران. همیشه میگفت که باید بر مسائل اصلی و مرکزی تفاهم کنیم. این دیدگاه راهبردی سبب شده بود که از مسائل کوچک عبور کند. او به دنبال ایجاد تفاهم میان طرفها بود. هیچ مانعی برای تفاهم نمیدید و تنها هدفش مبارزه با طرح صهیونیستی آمریکایی ارتجاعی در منطقه بود. برای همین بر خلاف آنچه فکر میکنند، دسترسی به او آسان بود. مثلا یادم میآید یکی از شخصیتهای عراقی به فرودگاه تهران آمده بود و شهید وقتی شنید غافلگیر شد و به او خبر دادند که فلانی الان فرودگاه است و میخواهد شما را ببینید و به بغداد برگردد. با آنکه خارج از تهران بود، به تهران و به نزدیکی فرودگاه رفت و دیدار کرد. این ارتباط برای حل مشکلات امت بود.
حل یک مشکل هیأت فلسطینی در چند دقیقه؛
در مسئله فلسطین هم همینطور بود. خب البته گاهی مشکلاتی بین برادران فلسطینی به وجود میآمد در غزه یا میان غزه و کرانه باختری. او با همه روابط خوبی داشت حتی با طرفها در کرانه باختری. زمانیکه عزام الاحمد با هیأتی از جانب محمود عباس به تهران آمد تمایل داشتند که با سردار شهید دیدار کنند. نمیگویم دیدار انجام شد یا خیر، اما مشکلی که بود، بسادگی با حضور سردار سلیمانی در چند دقیقه حل شد. هیأت فلسطینی هم غافلگیر شد که چطور مشکل در چند دقیقه حل شد. خب آنها فکر میکردند که او علیه محمود عباس موضع دارد . گفت خیر. مهم این است که با همه از جمله فلسطینیها باید تعامل کرد چرا که مسئله بزرگتر از این چیزهاست و آن مقابله با رژیم صهیونیستی و ایجاد بازدارندگی مقابل آن است. هر کس که از نزدیک او را میشناخت، میدانست که این رفتارهای عاقلانه و سادگی و تواضعش از مشخصات او بود. او حتی در برخی دیدارها دوست داشت که مترجم نباشد و ارتباط مستقیم برقرار شود هر چند که سختش بود در [تکلم به] زبان عربی. اما دوست داشت که مترجم گاهی اجازه دهد که مستقیم ارتباط برقرار کند.

سردار صرفاً مردی امنیتی نبود؛
وفا سرایا مجری المیادین گفت، آقای ظریف گفت، شهید سلیمانی بیش از ژنرال سلیمانی اثرگذار خواهد بود. مقصود از این سخن چیست، گفت: این به دلیل مظلومیت اوست. او به شیوه خائنانهای ترور شد و به شکل مستقیم در میدان نبرد نبود. ما در ایران و در کشورهای منطقه شاهد برگزاری مراسم برای ایشان بودیم حتی در ونزوئلا و روسای احزاب و مردم که عشق عجیبی به شهید سلیمانی داشتند. آنطور که آقای وزیر [ظریف] گفت، در کشورهای مختلف ما شاهد این موضوع بودیم. او فقط مردی نظامی نبود بلکه فردی بود که در دل مردم جای گرفته بود و اثر گذار شده بود. خون او و ابومهدی المهندس و رفقایشان سبب ایجاد شوری در میان مردم شد. موسوی گفت، بر خلاف آنچه که گفته میشود وی مردمی امنیتی بود اما او در سطح دیپلماتیک هم فعال بود و بر مسئولان کشورهای مختلف در سطوح مختلف دیدار میکرد.
نظر سردار درباره عربستان؛
مثلا در موضوع عربستان سعودی نکته مهمی هست که خوب است اشاره شود. او برنامهای برای داشت برای خلاص کردن عربستان سعودی از توهماتی که [آل سعود] دارد. او همیشه میگفت که آنها [سعودیها] را باید کمک کنیم چون توهمهای خطرناکی دارند که سبب آسیب زدن به خودشان و جامعه و منطقه میشود. چون دچار اشتباه هستند و نمیتوانند نگاه درستی به امور داشته باشند. او دوست داشت به آنان کمک کند. حتی زمانیکه هیأتهای امنیتی از امارات، عربستان یا بحرین میآمد دوست داشت با آنان ارتباط بگیرد و نظراتشان را بداند و برخی مشورتها به آنها بدهد.

او دوست داشت که محور مقاومت در منطقه قوی باشد. او وقتی با سران کشورهای منطقه دیدار داشت و از او نظری میخواستند، او یادآوری میکرد که من مشاور هستم در محور مقاومت، تصمیم با خود شماست. شما فلسطینی هستید و تصمیم با خود شماست یا شما لبنانی هستید و هر چه برای کشورتان مناسب است تصمیم بگیرید. بر خلاف اتهاماتی که مطرح میکنند، چیزی را دیکته نمیکرد.
توصیه رهبری درباره جنگ با داعش؛
المیادین در ادامه از ابعاد انسانی شخصیت سردار سلیمانی پرسید و گفت،آقای ظریف در مصاحبه با ما گفت که بارها پیش آمده بود که عملیات را به خاطر مسائل انسانی متوقف کرده بود. موسوی گفت: من هم به سخن آقای ظریف چیزی اضافه کنم و میگویم که او این رفتار را حتی در قبال جنگجوها و حتی [عناصر] داعش داشت. میگفت امام خامنهای به سپاه و دوستان ایران گفته که حتی در جنگ با داعش در سوریه و عراق، تا جایی که میشود آنان را [نکشید و] به اسارت بگیرید. چون آنان جوانانی هستند که فریبشان دادهاند. با فتواهایی از جانب مفتیهای سعودی و غیره... اغفال شدهاند و سبب شده که چنین جنایاتی را در سوریه و عراق و دیگر نقاط مرتکب شوند. همیشه توصیه میکرد که تا جایی که میشود آنها را نکشند و اسیر بگیرند و بیاورندشان افکار آنان را اصلاح کنند چرا که افکارشان به دلیل وعاظ درباری در بحرین و عربستان و دیگر نقاط، تکفیری شده است و اندیشههایی جنایتکارانه در ذهن آنان کاشتهاند.
نتیجه توصیه رهبری؛ جذب عناصری از داعش
لذا ایشان رسالتی انسانی داشت نه فقط اسلامی. سعی او بر این بود که این افراد را تا جایی که میشود توجیه کند و من در اینجا فقط یک نمونه ساده آن را ذکر میکنم. برخی از اسرای داعش که نزد جوانان سوری بودند، در نهایت آمدند [در صفوف ارتش سوریه] در یکی از نبردهای آزادسازی دیرالزور شرکت کردند تا کفاره گناهانشان شود. یعنی تا اینجا رسیدند فقط به این دلیل که متوجه شدند که اشتباه میکردند. بنابراین کار به جایی رسید که از این نیروها برای آزادسازی خاک سوریه استفاده کردند و با همانها تکفیریهای دیگر را میزدند. لذا فکر میکنم که این نوعی مکتب است و در تاریخ خواهد ماند.
ترور سردار پیگیری حقوقی میشود
المیادین گفت، نکته مهم دیگر، پیگرد قانونی عامل ترور سردار سلیمانی است. در این خصوص چه نظری دارید که موسوی گفت،آقای ظریف با حقوقدانهای بینالمللی جلسه دارد و آنها مستنداتی دارند از جمله اعتراف دونالد ترامپ رئیس جمهور عراق و دیگر وزرای او. خانواده شهید هم گفته که در ایام چهلم ایشان رسما از رئیس جمهور آمریک و وزرایش شکایت خواهند کرد. کمیتهای مشترک میان وزارت خارجه و دستگاه قضای ایران هم تشکیل شده که موضوع را دارد به شکل حقوقی و قانونی پیگیری میکنند و قرار است از دولت آمریکا در محاکم بینالمللی شکایت کنند چرا که ایران ادله محکمی دارد. سه اتهام متوجه ترامپ است.

سفر سردار به دو کشور اروپایی
المیادین در ادامه به این سخن ظریف اشاره کرد که ظاهرا سردار سلیمانی به اروپا سفر نکرده اما آن را خوب میشناسد. موسوی گفت، خیر. من فکر میکنم که ایشان سفرهای مهمی به اروپا و کشورهای آمریکای لاتین کرده است بخصوص به آمریکای لاتین که طبق اطلاعات من حداقل دو بار رفته است. حداقل به دو کشور اروپایی هم سفر کرده است بخصوص در یکی از سفرهای اروپایی مشکلاتی به وجود آمد که بعد از آنکه از آنجا بازگشتند متوجه شدند که ایشان که بود.
وفا سرایا در پایان این برنامه خبر داد که شبکه المیادین در ادامه ویژهبرنامههای خود در ایام دهه فجر و ایام قبل از انتخابات مجلس، با دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی مصاحبه کرده و این مصاحبه، اولین مصاحبه مطبوعاتی ویژه فرمانده سپاه است.
خصوصیات یک زن خوب برای ازدواج چیست؟
ملزومات همسری:
آمادگیهای لازم قبل از ازدواج:
حتما به تناسب طرفین در موارد زیر دقت کنید:
از کجاها تحقیق کنیم؟
ملاک های دسته اول عبارتند از:
۱ - تدیّن و دیندارى: کسى که پاى بند دین نیست، تضمینى وجود ندارد که پاى بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگى مشترک باشد. اگر یکى دیندار و دیگرى بى دین باشد، زندگی آنان روى سعادت را نخواهد دید. سعادت بدون دیانت محال است. اگر هر دو بى دین باشند، باز تضمینى وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از دیندارى و تدیّن این است که پاى بندی به اسلام داشته باشند و اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن کوشا باشند، نه تدین سطحى و بى ریشه و بى عمل.
پیامبر(ص) به شخصى که مىخواست ازدواج کند، فرمود«علیک بذات الدین؛[۱] بر تو باد که همسر دیندار بگیرى».
در مورد دیگرى فرمود: «کسى که با زنى به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به حال خودش وامىگذارد . کسى که فقط به خاطر زیبایى با زنى ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید. کسى که به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج کند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد».[۲]
دین دار بودن، به این است که داراى صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقهمند به قرآن و اهل بیت، ترس از خدا داشتن، آبرونگهدار بودن، اسراف کار نبودن و... .
۲ - اخلاق خوب از ویژگىهاى لازم و اساسى براى همسر است: منظور از اخلاق خوب تنها خنده رویى و خوش خلقى نیست، بلکه به معناى اخلاق اسلامى داشتن و نفس را تهذیب و پاک نمودن است.
پیامبر(ص) فرمود:« اذا جاءکم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنة فى الارض و فساد کبیر؛[۳] با کسى که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین به وجود خواهد آمد».
فردى از امام رضا(ع) سؤال کرد: براى دخترم خواستگارى آمده که بد اخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: «لا تزوّجه ان کان سیئى الخُلق؛[۴] اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده».
نمونه اخلاق بد، لجاجت و یکدندگى، تکبر نسبت به همسر، بى ادب بودن، بى وفایى، کینه توزى، سوءظن داشتن، سبکى و هرزگى، کم ظرفیتى و بى تابى، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.
۳- شرافت خانوادگى: منظور از شرافت خانوادگى، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعى نیست، بلکه منظور نجابت و پاکى و تدین خانوادگى طرفین است، زیرا ازدواج با یک فرد مساوى است با پیوند با یک خانواده و فامیل ایجاد و یک نسل. در ازدواج و انتخاب همسر معقول نیست که انسان بگوید: مىخواهم با خود این فرد زندگى کنم و کارى به کار خانوادهاش ندارم. پیامبر(ص) فرمود: «انظر فى أى شى تضع ولدک فان العرق دساس؛ نیک بنگر که فرزندت را کجا قرار مىدهى، زیرا نطفه و ژنها و خصوصیات ارثى، خواه ناخواه منتقل مىشود و تأثیر مىگذارد».
پیامبر(ص) فرمود: «بنگرید چه کسى را به همسرى بر مىگزینید، زیرا فرزندان، مانند دایى هایشان مىشوند».[۵]
باز حضرت در تمثیلی زیبا فرمود: «ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله: و ما خضراء الدمن؟ قال: المرءة الحسناء فى منبت السوء؛ از سبزههاى قشنگى که روى مزبلهها سبز می شود، پرهیز کنید. پرسیدند: مقصودتان چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خانواده ناپسندی رشد کرده باشد .[۶]
۴ - زیبایى: زیبایى نیز یک امتیاز است و در شیرینى و سعادت زندگى زناشویى تأثیر به سزایى دارد. اگرانسانى، قیافه ظاهرى و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگى را بر او تلخ نماید یا حتی بعد از ازدواج دل به دیگری دهد.
به همسران سفارش شده است که خود را براى هم بیارایند و یکدیگر را اشباع و ارضا کنند تا از انحرافات و مفاسد مصون بمانند.
۵ - کفو همدیگر بودن: سنخیت و تناسب و همتایى در علم و سواد و دین و ایمان و فرهنگ و فکر و اخلاق و تحصیلات علمى و سن و مال.
اگر در تمامى جهات تناسب بیشتر باشد، مشکلات خانوادگى کمتر خواهد بود.[۷] هر قدر روحیات دختر و پسر به یکدیگر نزدیک تر باشد، پیوند ازدواج آن دو از استحکام بیش تری برخوردار خواهد بود. دختر دیندار باید با شخص دیندار ازدواج کند زیرا دیندار و بی دین به طور طبیعی در مواردی با یکدیگر اصطکاک و در گیری خواهند داشت. فرد تحصیل کرده هم بهتر است با شخص درس خوانده ازدواج کند تا یکدیگر را درک کنند. هم چنین تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دختر و پسر زیاد باشد، پس ازگذشت سالیانی استحکام خانواده دچار تزلزل می شود. البته همانندی کامل امکان پذیر نیست و نباید در انتخاب همسر وسواسی بود، ولی همانندی نسبی لازم است.
احادیث و روایاتی که بیان شده، اگر چه بیشتر خطاب به مردان در انتخاب همسر است، اما معیار هایی که در آنها آمده، کلی است و در انتخاب همسر از طرف زنان نیز همین معیارها وجود دارد.
ملاکها و معیار و مسائل دیگرى که بیشتر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد است، در دستهى دوم قرار مىگیرد و مىتوان از آن صرف نظر کرد مانند: هم نژاد بودن ، یا هم شهری بودن ، یا هم زبان بودن.
اما اینکه چگونه می توانید یک همسر خوب بیابید، این کار می تواند به شکل ها و شیوه های مختلف صورت گیرد. از طریق خواهران، از طریق معرفی دوستان. از طرف افراد فامیل و خانواده ، یا بستگانی که می شناسید.
اوصاف زنان شايسته:
۱. اگر شوهر در زندگي يادآور خدا شد او را همراهي و اگر خدا را فراموش كرد، يادآور او شود و به او تذكر دهد.
۲. در حفظ دين و تقوا و انجام وظايف الهي و اجتماعي، شوهرش را ياري كند.
۳. كم خرج باشد و مهرش سنگين نباشد.
۴. خوش زبان و مهربان باشد و مانند مادري مهربان از او پرستاري و محافظت كند.
۵. ولود باشد. نازا و عقيم نباشد.
۶. خانه را محل استراحت شوهر قرار دهد و هنگام بروز مشكلات و ناراحتيها دلداريش دهد.
۷. از زحمات شوهر و چيزهايي كه به منزل مي آورد تشكر و قدرداني نمايد.
۸. هيچگاه از شوهر چيزي را مطالبه نكند كه قدرت تهيه آن را ندارد.
۹. هنگام خروج شوهر از منزل، خودش و اموال شوهرش را حفظ كند و هنگام ورود او، با خوشحالي به استقبال او برود.
۱۰. در منزل و براي شوهرش آرايش كند و بهترين لباسها را بپوشد و برايش دلبري كند.
۱۱. هنگام خروج از منزل سنگين و با وقار و بدون آرايش خارج شود و با مردان بيگانه گرم نگيرد و شوخي نكند.
۱۲. در حضور شوهر از مردهاي ديگر تعريف و تمجيد نكند.
۱۳. اگر مرتكب اشتباهي شد فوراً از شوهر عذر خواهي كند.
۱۴. اسباب خوشنودي شوهر را فراهم كند و موجب خشم و عصبانيت شوهر نشود و اگر عصباني شد رضايت او را جلب كند.
۱۵. اگر شوهر فرمان داد، اطاعت كند و اگر قسم خورد، باور كند و تكليف خود را انجام دهد.
۱۶، اهل قناعت باشد تا در زندگي شوهر خود را به زحمت نيندازد.
۱۷. چنانچه از شوهر كار ناروايي سرزد، عفو و اغماض نمايد.
۱۸. خانه را لطيف، پاكيزه و زيبا و مرتب نگه دارد و در زندگي اقتصاد و ميانه روي را رعايت كند و از اسراف و تبذير و ولخرجي اجتناب كند. و در غذا پختن خوش سليقه و كاردان باشد. به سليقه شوهرش توجه كند.
۱۹. در تغذيه، بهداشت و سلامت جسم و روح بچه ها كوشا باشد و در معالجه، درمان و پرستاري از آنها جديت نمايد.
۲۰. امانتدار، راز نگه دار و راستگو باشد[۸].
منابع:
[۱]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۰.
[۲]. همان، ص ۳۱.
[۳]. همان، ص ۵۱.
[۴]. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص ۲۳۵.
[۵]. جواهرالکلام،ج ۲۹، ص ۳۷.
[۶]. وسائل الشیعه ج۲۰ ص۴۸
[۷]. على اکبر مظاهرى، جوانان و انتخاب همسر، با تلخیص و اضافات.
[۸]. ر.ك: اميني، آئين همسر داري، انتشارات اسلامي.
شیوههای مبارزه با فساد از دیدگاه قرآن
یکی از دغدغههای انسان، مبارزه با فساد است. آدمی میداند که فساد در هر حوزهای و به هر علتی، نظام کامل را به هم میریزد و زندگی را دچار اختلال میکند. اما مشکل اصلی انسان، اصل مبارزه با فساد نیست؛ زیرا همه به این باور عقلانی رسیدهاند که اصلاح کردن امری لازم و ضروری است و هر جایی که فساد راه یافته میبایست اصلاحات در آن انجام پذیرد؛ بلکه مشکل اصلی انسان، چگونگی اصلاحات و شیوههای مبارزه با آن است؛ چرا که فساد، دارای اشکال و انواع و اقسام چندی است و نمیتوان با یک نسخه اصلاحی در همه حوزهها موفقیت کسب کرد.
اینجاست که جستوجو برای شناسایی شیوههای مبارزه با انواع و اقسام فساد در دستور کار قرار میگیرد. با این همه به سبب پیچیدگی بسیار فسادگران و بهرهمندی آنان از عقل ابزاری و هوش و ذکاوت انسانی، کار با دشواری پیش میرود؛ افزون بر اینکه بسیاری از فسادها با نام اصلاحات انجام میپذیرد و مفسدان خود را مصلحان واقعی بر میشمارند.
مشکل عمده دیگر در سر راه اصلاحات و مبارزه با فساد، وجود بسترهای مناسب درونی و بیرونی برای فساد و فسادگری است. گرایشهای طبیعی به شهوات نفسانی و تجاوزگری موجب میشود که همه قوانین تکوینی و تشریعی و همه اصول و مبانی اخلاقی و حقوقی که عقل و عقلا بر آن صحه گذاشتهاند، زیر پا نهاده شود و همین خردمندان شهوتران و تجاوزگر برای دستیابی به نیازهای شهوانی خود، از همه شیوههای دور زدن قانون بهره گیرند.
قرآن به عنوان کتاب راهنمای زندگی وحیانی، به این مهم توجه داشته و شیوهها و راهکارهایی را برای مبارزه با فساد و تحقق اصلاحات واقعی بیان کرده که نویسنده در این مطلب بدان اشاره نموده است.
* فساد، خروج از حد اعتدال و تعادل
یکی از بیماریهای اجتماعی که گریبانگیر همه جوامع بشری میشود، مسئله فساد است. فساد که نقیض صلاح است به معنای خروج هر چیزی از حد اعتدال و تعادل است؛ (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۳۶ ذیل واژه فسد) زیرا صلاح هر چیزی، همان حالت طبیعی است که بر اساس نظام احسن الهی بر اصول عدالت و اعتدال آفریده شده است.
خروج از اعتدال به دو شکل افراطی و تفریطی صورت میگیرد. بنابراین اگر کم یا زیادی در چیزی تحقق یابد و همین افزایش و کاهش، آن چیز را از اصل آفرینش آن بیرون کند، در حقیقت در آن چیز فساد راه یافته است. پس میتوان گفت هر گونه تغییرات در چیزی که موجب شود تا آن چیز از اصل خود خارج و کاربرد خود را از دست دهد، تغییر فاسدی است؛ چرا که صلاح هر چیزی، همان بقای بر خلقت اصلی و اهداف و کاربردهای آن است. بر این اساس اگر تغییر در خلقت اصلی چیزی موجب دستیابی به کمالی شود و در راستای اهداف آن چیز باشد، تغییر مثبت ارزیابی میشود و فساد بر آن اطلاق نمیشود.
به سخن دیگر، اگر خروج از اعتدال و تغییر در کمیت و کیفیت هر چیزی موجب نقص و خروج از کمال و اهداف چیزی شود، آن چیز فاسد شده است.
در قرآن اموری چون انحراف در راه خدا (اعراف، آیه ۸۶)، تخریب آبادانیهای زمین و به هدر دادن امکانات طبیعی آن (اعراف، آیه ۵۶)، نابودی کشاورزی (بقره، آیه ۲۰۵)، خونریزی و کشتار (بقره، آیه ۳۰)، نسلکشی (بقره، آیه ۲۰۵)، ظلم و ستم (اعراف، آیه ۱۰۳)، کفر به خداوند (بقره، آیات ۸ و ۱۲)، شرک و رویگردانی از توحید (آل عمران، آیه ۶۳)، ذلیل کردن عزیزان شهر به هنگام جنگ (نمل، آیه ۳۴)، سرقت (یوسف، آیه ۷۳) جلوگیری از رواج دین توحیدی والهی در جامعه (نحل، آیه ۸۸)، قطع صلهرحم (محمد، آیه ۲۲) برترجویی و خود بزرگ بینی نژادی (اسراء، آیه ۴)، کمفروشی (هود، آیات ۸۴ و ۸۵ و نیز شعراء، آیات ۱۸۱ و ۱۸۳) به عنوان مصادیقی از فساد مطرح شده است.
در این مصادیق میتوان امور مختلفی یافت که به حوزه باورها و رفتارها تعلق دارد. این بدان معناست که فساد تنها در حوزه رفتاری مطرح نیست، بلکه کفر و شرک نیز به عنوان مصادیقی از فساد به شمار میرود.
اما با نگاهی گذرا به همین مصادیق بیان شده میتوان این نکته را نیز دریافت که بیشترین مصادیق فساد را میتوان در حوزه رفتارها و آن هم در حوزه رفتارهای اجتماعی یافت. بر این اساس میتوان گفت که بیشترین نمود فساد و خروج از مرزهای صلاح و اعتدال و تعادل در امور اجتماعی اتفاق میافتد، هر چند که ریشه و خاستگاه آن را میبایست در همان حوزه بینشها و نگرشها یعنی امور اعتقادی و باورها جست؛ زیرا نوع تفکر و بینش و نگرش آدمی به خود و خدا و هستی است که رفتارهای او را جهت میدهد. از این رو در قرآن اموری چون ایمان به خدا (مائده، آیات ۶۴ و ۶۵)، تفکر درباره آیات الهی و سرگذشت مفسدان (اعراف، آیات ۸۶ و ۱۰۳)، توجه به آخرت (قصص، آیات ۷۷ و ۸۳) توحید (روم، آیات ۴۱ تا ۴۳)، توجه به علم خدا (بقره، آیه ۲۲۰)، خوف از خدا (اعراف، آیات ۵۵ و ۵۶) اطاعت از خدا (مومنون، آیه ۷۱)، تقوای الهی (بقره، آیات ۲۰۵ و ۲۰۶) و عبادت خدا (هود، آیات ۸۴ و ۸۵) به عنوان موانع فساد در انسان بیان شده است.
به سخن دیگر، میان بینشها و باورها از سویی و با نگرشها و رفتارها از سوی دیگر ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بنابراین اگر بخواهیم رفتارها را اصلاح کنیم میبایست به اصلاح باورها بپردازیم.
* چرایی اصلاحگری
بر اساس آموزههای قرآنی هستی بر مدار و محور عدالت است. بر این اساس میتوان گفت که جهان هستی به طور طبیعی بر مدار صلاح میگردد و فساد، امری عارضی بر برخی از چیزهاست. پس هنگامی که در چیزی فسادی راه یابد، ریشه آن را میبایست در تصرفات و تغییراتی جست که خروج از اعتدال و عدالت را سبب شده است، چرا که هر چیزی به خودی خود در مسیر عدالت و گرایش به حفظ حالت نخست خود قرار دارد.
البته انسانها به عنوان خلیفه الهی ماموریت دارند تا اصلاحاتی را انجام دهند که موجب تقویت مسیر کمالی میشود که بر مدار عدالت و صلاح شکل گرفته است. بر همین پایه است که ماموریت آبادانی زمین به عنوان ظهور نقش خلافت الهی بر عهده آدمی گذاشته شده است تا با تلاش و کوشش در مقام مظهر ربوبیت الهی، به پرورش کمالی چیزهای زمین اقدام کند. (هود، آیه ۶۱)
اما آدمی به علل درونی چون خواستههای نفسانی و یا بیرونی چون وسوسههای شیطانی، گاه بر خلاف خلافت و ماموریت خویش عمل میکند و هر آنچه را ساخته و اصلاح کرده است فاسد میکند (اعراف، آیه ۵۶) و یا آنکه از همان ابتدا به گونهای رفتار و عمل میکند که فساد را در چیزی پدید میآورد. بنابراین لازم است تا دوباره با اصلاح تفکر و بینش و نگرش خود، به اصلاح چیزها اقدام کند؛ چرا که اگر به اصلاحات نپردازد نه تنها به زمین و محیط زیست خود (روم، آیه ۴۱ و بقره، آیه ۲۷) ضربه میزند و کار را بر خود سخت میکند، بلکه موجب میشود دچار محرومیت از خلافت خدا (بقره، آیه ۳۰)، محرومیت از محبت خدا و لطف او (بقره، آیه ۲۰۵)، کوردلی و درک نکردن حقایق و از دست دادن بصیرت (محمد، آیات ۲۲ و ۲۳)، نفرین الهی (همان) گرفتاری در فتنه (آلعمران، آیه ۷) و خسران واقعی (اعراف، آیه ۱۰۳) و مانند آن شود. بنابراین برای رهایی از چنین آثار و پیامدهایی لازم است تا آدمی در اندیشه اصلاح باشد و به مبارزه با فساد و افساد اقدام کند.
* اصلاح امور، رسالت الهی
از آموزههای قرآنی این معنا به دست میآید که مبارزه با فساد و اقدام به اصلاح امور نه تنها یک وظیفه انسانی بلکه رسالت الهی است که حتی پیامبران الهی نیز ماموریت داشتند تا در این راستا فعالیت و تلاش کنند.
خداوند در آیه ۱۱۶ سوره هود، اصلاح و پاک کردن زمین از فساد انسانها را مسئولیت عقلانی و وظیفهای دینی بر میشمارد و در آیات ۲۰ و ۲۲ سوره محمد(ص) به مومنان هشدار میدهد که درصورت رویگردانی از مبارزه با فساد از طریق جهاد میبایست خود را آماده کنند تا گرفتار فساد و آثار آن شوند. به سخن دیگر، اگر جامعهای با فساد مبارزه نکند خود کسانی که با فساد مخالف هستند در یک فرآیند گرفتار فساد میشوند و در دام آن میافتند. بنابراین، مبارزه با فساد و اقدام به اصلاح امور یک رفتار پیشگیرانه است تا خود گرفتار فساد و تبعات آن نشود.
از آیات ۲۴۶ و ۲۵۱ سوره بقره این معنا را میتوان استنباط کرد که دفع فساد از زمین، پیامد طبیعی مبارزه با آن میباشد و اصولا چنین مبارزهای همان پیکار حق علیه باطل است، زیرا صلاح و اصلاح امری حق است که هستی بر مدار آن میباشد و فساد و تباهی امری باطل است که تحقق آن در جامعه یک امر خلاف حق به شمار میرود.
بنابراین، کسانی که در جستوجوی حق میباشند و به حق گرایش دارند، نسبت به باطل کراهت داشته و با آن مخالفت میورزند. نتیجه این مخالفت مبارزه با فساد و حمایت از صلاح و اصلاح است.
با نگاهی گذرا به گزارشهای قرآنی نسبت به ماموریت و پیامبران(ع) این معنا اثبات میشود که جلوگیری از فساد در هر شکل و نوعی، از اهداف رسالتی آنان بوده است. (مائده، آیه ۳۲) خداوند در آیات ۷۳ و ۷۴ سوره اعراف و نیز ۱۴۱ تا ۱۵۲ سوره شعراء، مبارزه با فساد و اصلاح جامعه ثمود را از اهداف رسالتی حضرت صالح پیامبر(ع) بر میشمارد و در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره هود مبارزه با فساد را مهمترین هدف حضرت شعیب(ع) بیان میکند.
مبارزه با فسق و فساد فرعونیان از اهداف رسالتی حضرت موسی(ع) است که در آیات ۱۲ و ۱۴ سوره نمل بیان شده است. با نگاهی به درخواست و استمداد حضرت لوط(ع) از خداوند این معنا به دست میآید که آن حضرت(ع) نیز ماموریت داشته است تا با فساد قوم خود مبارزه کند و چون آن حضرت(ع) خود را در برابر پافشاری قوم بر فساد ناتوان مییابد، از خداوند برای مبارزه با مفسدان و اجرای اصلاحات یاری میجوید. (عنکبوت، آیات ۲۸ و ۳۰)
البته مبارزه با فساد با همه ارزش و اهمیت آن بسیار دشوار است؛ زیرا انسانها به طور طبیعی تحت تاثیر محیط و نیز هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی به سوی فساد و تجاوزگری گرایش دارند و کم هستند که تقوای الهی در پیش گیرند و به مبارزه با هواهای نفسانی اقدام کنند. بدتر از این، آن است که عوامل نهیکننده از فساد و منکرات بسیار اندک هستند (هود، آیه ۱۱۶) از این رو خداوند در آیه ۳۰ سوره عنکبوت، دعا و استمداد طلبی از خداوند برای مبارزه با مفاسد اجتماعی و مفسدان را امری شایسته میداند تا این گونه با توکل به خداوند و استعانت و یاری او، بتوان در برابر فشارهای فساد و مفسدان ایستاد و کاری از پیش برد.
با آنکه انسان میداند که فساد امری باطل است و آدمی را به سقوط میکشاند و جامعه سالم را نابود میکند، با این همه یا گرایش به فساد پیدا میکند و یا نسبت به فساد دیگران سکوت میکند. خداوند در آیه ۱۱۶ سوره هود به انسانها هشدار میدهد که نهی از منکر و بازداشتن مردمان از فساد، میتواند مایه نجات و رهایی ایشان از عذابهای الهی شود تا این گونه به مبارزه با فساد اقدام کنند. با این همه چنانکه گفته شد، اصلاحگران و جهادگران علیه فساد بسیار اندک هستند.
* شیوههای مبارزه با فساد
از آنچه تاکنون گفته شد میتوان این معنا را به دست آورد که نمیتوان از یک شیوه برای مبارزه با فساد و انجام اصلاحات سود جست و برای همه آنها یک نسخه پیچید ، چنانکه با توجه به اختلاف مفسدان میبایست شیوههای اختصاصی را نیز مد نظر قرار داد؛ زیرا برخی از مفسدان دانسته و خواسته، اقدام به فساد حتی تحت نام اصلاحات میکنند. بنابراین نمیتوان تنها با هشدار و یا آگاهسازی نسبت به آثار و تبعات فساد، آنان را به سوی اصلاح امور رهنمون ساخت و از فساد و تباهی باز داشت.
مبارزه بنیادی، شاید نسبت به برخی از افراد و جوامع کارساز باشد ولی نسبت به برخی دیگر، این مبارزه میبایست به صورت حذفی انجام گیرد که همان حذف فیزیکی مفسدان است که گاه به شکل اعدام و گاه عذابهای استعجالی و استیصالی یعنی نابودی امتها و ملتها انجام میگیرد. خداوند در آیه ۲۷ سوره بقره و ۳۳ سوره مائده از مجازاتهای کیفری دنیا، به عنوان یک راهکار دفع فساد از جامعه یاد میکند. بر این اساس میتوان گفت که مجازات کیفری اشخاص مفسد نیز در همین چارچوب معنا مییابد؛ زیرا زمانی که راههای بازسازی و اصلاح شخص یا اشخاص جامعه به بنبست میرسد حذف فیزیکی مفسد یا مفسدان تنها راه درمان است تا این گونه غده سرطانی از جامعه برداشته شود؛ چرا که بقای این غده سرطانی موجب آلودگی دیگر افراد جامعه میشود. از این رو میبایست شخص به صورت فیزیکی حذف شود و اگر جامعه دچار فساد است میبایست همان جامعه حذف شود تا دیگر جوامع بشری آلوده نشوند.
از آنجایی که بینشها و باورها تاثیر اساسی در رفتارهای آدمی دارد، یکی از شیوههای مبارزه با فساد آن است که بینش و نگرش مردمان را تغییر داده و با بیان زشتی فساد و آثار آن در دنیا و آخرت، مفسدان را از انجام آن باز داشت. خداوند در آیه ۲۰۵ سوره بقره و نیز ۶۴ سوره مائده و ۱۱۶ سوره هود و ۷۷ سوره قصص به این راهکاراشاره میکند و آن را شیوهای برای جلوگیری از مفاسد بر میشمارد.
اصولا اشاره به آثار فساد که در همین مقاله نیز به برخی از آن اشاره شده است، از آن رو مورد توجه و اهتمام قرآن است تا شخص با تفکر و اندیشه در آنها به تاثیرات بد فساد پی برد و در مسیر اصلاح و مبارزه با فساد گام بردارد.
از دیگر شیوههای مبارزه با فساد و اقدام به اصلاحگری، تشویق و برانگیختن عواطف و احساسات است تا اشخاص به اعمال نیک و اهداف عالی در برابر مفسدان پایبند شوند. این روشی است که در آیات ۳۲ سوره مائده و ۷۷ و ۸۸ سوره قصص و ۲۸ سوره ص مطرح شده است.
در مقابل، گاهی لازم است که افراد انسانی تهدید شوند؛ زیرا برخی تنها با تشویق به راه نمیآیند و لازم است تا به مجازاتهای سخت دنیوی و اخروی تهدید شوند. خداوند این شیوه را در آیه ۳۳ سوره مائده و ۲۵ سوره رعد و ۸۸ سوره نحل مورد توجه قرار داده است.
نهی از فساد، از دیگر شیوههایی است که قرآن خود بدان عمل کرده و پیامبران و مومنان را بدان انگیخته است. این روش مبارزه با فساد از سوی همه پیامبران به کار رفته است و گزارشهای قرآنی از شعیب(ع) در آیاتی از جمله ۸۵ سوره اعراف و ۳۶ سوره عنکبوت و نیز صالح (ع) در آیات ۷۳ و ۷۴ سوره اعراف و ۱۴۲ و۱۵۰ و ۱۵۲ سوره شعراء نمونههایی از این اقدام پیامبران است.
اصولا یکی از پایههای رستگاری و رهایی از خسران و زیانی که همه انسانها بدان گرفتارند، سفارش دیگران به کارهای نیک و بازداشتن از کارهای زشت و فاسد است. مومنان و معتقدان به لقای الهی از مبارزان اصلی با فساد میباشند که خداوند در آیاتی از جمله آیات ۲۴۶ تا ۲۵۱ سوره بقره از ایشان سخن به میان آورده است.
احسان و نیکوکاری به نیازمندان جامعه، خود موجب دفع فساد است. این معنا را میتوان از آیه ۷۷ سوره قصص به دست آورد و آن را به عنوان یک شیوه قرآنی در مبارزه با فساد مطرح کرد.
آنچه بیان شد بخشی از شیوههای مهم مبارزه با فساد که در آیات فوقالذکر بدان اشاره شده بود. بیگمان تفکر و تدبر در آیات دیگر قرآن میتواند شیوههای دیگری را به آدمی بیاموزد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ فضای مجلس ما و حسینیّهی ما را با معنویّت خودتان، با اخلاص خودتان معطّر و منوّر کردید؛ بخصوص عزیزانی که از راههای دور تشریف آوردهاند، از شهرهای دوردست تشریف آوردهاند. از سرودی که این نوجوانهای عزیز هم خواندند -که خیلی خوب بود، هنرمندانه تنظیم کرده بودند- تشکّر میکنیم؛ قاری محترم هم همین جور، تلاوت زیبایی کردند.
البتّه نظام اسلامی مردمی است، امّا خصوصیّتش فقط مردمی بودن نیست؛ نظام ما، نظام ایمانی است، نظام دینی است، مردمسالاریِ اسلامی است. «اسلامی» است که مثل شهید سلیمانی تربیت میکند؛ «اسلامی» است که خانوادهها را در دوران دفاع مقدّس وادار میکند که جوانهای خودشان، پارههای تن خودشان را برای جهاد فیسبیلالله بفرستند، بعد هم افتخار کنند. در کجای دنیا هست که مادری سه فرزند یا چهار فرزند رشید خودش را داده است و افتخار میکند و از هیچ کس گلایه نمیکند؟ هیچ جا نیست. ما اوضاع و احوال کشورهای دیگر را خواندهایم، شنیدهایم؛ آنها هم جنگهایی داشتهاند، آنها هم کشتههایی داشتهاند، امّا اصلاً قابل مقایسه نیست با آنچه در اینجا گذشته است؛ این به خاطر ایمان است.
خب، حالا امروز بنده دو مطلب میخواهم عرض بکنم. یکی بحث حضور مردمی است که ما دو آزمون در مقابلمان داریم: یکی راهپیمایی بیستودوّم بهمن است؛ یکی هم انتخابات است. یک موضوع هم مسئلهی فلسطین که چند جملهای راجع به [آن] میخواهم عرض بکنم؛ موضع ما البتّه روشن است، لکن مؤکّداً این مطلب را باز میخواهیم دوباره تکرار کنیم.
ثانیاً نشاندهندهی عزم و اقتدار ملّت ایران است. خب، گرفتاریهایی وجود دارد در کشور؛ خود آنها هم میدانند. این تحریمهای آنها، به اضافهی بعضی از کمکاریهایی که خود ما داریم، مشکلاتی برای مردم درست کرده، مردم گلایههایی دارند، با وجود این، چون پای انتخابات در میان است، چون پای آبروی نظام در میان است، چون پای امنیّت کشور در میان است، مردم میآیند وسط میدان؛ این نشاندهندهی عزم ملّی، اقتدار ملّی و بصیرت ملّی است؛ این هم مطلب دیگر.
بعد خود انتخابات حلکنندهی بسیاری از مشکلات بینالمللی ما است. کسانی که ناظران بینالمللی هستند، قضاوتشان نسبت به کشورها و برخوردی که باید با این کشورها داشته باشند به این چیزها خیلی وابسته است. ببینند مجلس این کشور -اگر مجلسی دارد- رؤسای این کشور چه جور انتخاب میشوند؟ به وسیلهی چه کسانی انتخاب میشوند؟ با چه حجمی از پشتیبانی انتخاب میشوند؟ اینها تأثیر دارد.
علاوهی بر اینها انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی یک فرصتی است برای ورود افکار جدید، راههای نو در چرخهی تصمیمگذاری کشور، تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور. افکار نویی میآید، بخصوص اگر چنانچه -انشاءالله بعد عرض خواهم کرد- آدمهای درست و حسابی را بتوانیم پیدا کنیم و آنها را انتخاب بکنیم، این تأثیر میگذارد و حرفهای جدیدی وارد چرخهی تصمیمگیری کشور و تصمیمسازی کشور خواهد شد و میتوانند برای [حلّ] مشکلات کشور راههای تازهای ارائه کنند، چارهاندیشی کنند و حرفهای کارشناسانهای بزنند. مسئلهی اقتصاد خیلی مهم است که بنده همیشه تکرار کردهام، مسئلهِی فرهنگ خیلی مهم است، مسئلهی تقویت علمی و پیشرفت خیلی مهم است امّا اساس همهی اینها مسئلهی انتخابات است. انتخاب ما اگر یک انتخاب قوی و درست و عمومی باشد، به نظر من همهی این مشکلات بتدریج حل خواهد شد. این نشاندهندهی اهمّیّت انتخابات است.
بنابراین انتخابات اساسیترین مسئلهی کشور است. نباید این مسئلهی اساسی را با حاشیهسازی و اظهارات گوناگون و حرفهای دلسردکننده و ناامیدکننده از رونق انداخت؛ متأسّفانه از این حرفها هست. البتّه دشمن فعّال است، تازگی هم ندارد؛ دشمنان از همان سالهای اوّل روی انتخابات ما همیشه علامت سؤال میگذاشتند. گاهی میگفتند که در این انتخابات تخلّف شده، گاهی میگفتند مهندسیشده است؛ خارجیها از این حرفها مکرّر میگفتند. خیلی هم تأثیری نداشت، در مردم تأثیری ندارد. مردم به فلان رادیوی خائنی که اجتماعات عظیم میلیونی را میگوید چند هزار نفر امّا اگر چنانچه دویست نفر آدم در خیابان مشغول شرارت بشوند، میگوید ملّت ایران، اطمینان نمیکنند، اعتماد نمیکنند؛ معلوم است. لکن این مشروط بر این است که از داخل به آنها مایه داده نشود. تأکید بنده روی این است. توجّه بکنند گویندگان و کسانی که تریبونهایی در اختیار دارند، جایگاهی دارند و میتوانند حرف بزنند -چه در رسانهها، چه در فضای مجازی- جوری حرف نزنند که دشمن سوءاستفاده کند و از قول آنها این مطلب را چند برابر بزرگ کند و مایهی دلسری مردم در انتخابات بشوند. وقتی شما بگویید این انتخابات مهندسیشده است، خب مردم دلسرد میشوند. وقتی شما بگویید که اینجا دموکراسی نیست، اینها انتخابات نیست، انتصابات است، خب مردم دلسرد میشوند؛ در حالی که این دروغ است، چنین چیزی نیست.
انتخابات در ایران جزو سالمترین انتخابات در دنیا است. بعضی از کشورهای دنیا البتّه انتخابات خوبی دارند امّا بهتر از انتخابات ما نیست، سالمتر از انتخابات ما نیست. در بعضی از کشورها هم که اصلاً تقلّب رایج است. بعضی از کشورها هم هستند که قوانینشان، قوانینی است که در واقع در آنها دموکراسی به معنای واقعی و کامل وجود ندارد؛ از جمله خود آمریکا. خود آمریکا که بهاصطلاح مرکز دموکراسی است -با قطع نظر از تبلیغاتی که میکنند که مسیر رأی مردم را با پول و با قدرتِ سرمایه عوض میکنند که حالا این به جای خود، آن را نمیخواهیم مطرح کنیم- قانونشان این جوری است که یک نفری بیشتر رأی میآورد، [امّا] آن که کمتر رأی آورده میشود رئیسجمهور؛ قانونشان این است.(۱) رقیب همین رئیسجمهور فعلیای که در انتخابات دو سه سال قبل از این سر کار آمد، ظاهراً چند میلیون رأی بیشتر از این داشت، امّا طبق قوانین خودشان طوری است که این آدم رئیسجمهور میشود؛ خب این دموکراسی است؟ این رأی اکثریّت است؟ اینجا این جوری نیست؛ اینجا دقیق است؛ کسی که از پنجاه درصد آراء مردم -حالا آنجایی که پنجاه درصد ملاک است- یک عُشری(۲) هم بیشتر باشد، او میشود رئیس؛ در طول این سالهای متمادی ما این جوری عمل کردهایم. در انتخابات مجلس در طول این دورههای مختلف افراد گوناگون بارها به بنده نامه نوشتند که آقا تقلّب شده و مثلاً اِشکال داریم، خیلی خب، ما هیئت معیّن کردیم، دنبال کردند، تحقیق کردند، با دقّت رسیدگی کردند، دیدند نه، این کسی که گزارش داده اشتباه کرده؛ یک چیزی را اطّلاع نداشته.
انتخابات در کشور ما انتخابات سالمی است؛ من تعجّب میکنم از بعضیها که خودشان به وسیلهی انتخابات به یک جایی رسیدهاند، همینها انتخابات را زیر سؤال میبرند؛ چطور آن وقتی که انتخابات به نفع شما است، صحیح و متقن است، امّا آنجایی که به نفع شما نیست، انتخابات میشود خراب؟ وَ اِن یَکُن لَهُمُ الحَقُّ یَأتوا اِلَیهِ مُذعِنین؛(۳) قرآن میگوید اگر در قضاوت، حق طرف آنها شد، قبول میکنند قضاوت را، اگر طرف آنها نشد، قبول نمیکنند؛ بعد میفرماید: «اَ فی قُلوبِهِم مَرَض»؟(۴) در دل اینها مرض هست؟
خب پس ما از دشمن که گلایهای نداریم، دشمن خُب دشمنی میکند، شأنش این است، امّا از دوستان، از کسانی که در داخل کشور هستند -چه یک نویسندهی روزنامه، چه [آن] کسی که با فضای مجازی ارتباط دارد، چه آن کسی که نمایندهی مجلس است، چه آن کسی که مسئول مهمّ دولتی است- [توقّع داریم]؛ همه بایستی مراقبت کنند. این جور نباشد که ما به زبان به مردم بگوییم که در انتخابات شرکت کنید، منتها یک جوری حرف بزنیم که مردم را از ورود در انتخابات دلسرد کند؛ این درست نیست، این غلط است.
یکی از غلطترین کارها در این زمینه، حملهی به شورای نگهبان است؛ خب، شورای نگهبان یک مجموعهی مورد اعتماد است؛ در قانون اساسی شأنی برای شورای نگهبان معیّن شده است، مشخّص شده است؛ شش نفر فقیهِ عادل، شش نفر حقوقدانِ برجسته که منتخب مجلس شورای اسلامی در شورای نگهبان هستند؛ چطور آسان متّهم بکنند شورای نگهبان را که مثلاً از روی غرض فلان کس را رد کردهاند، یا فلان کس را قبول کردهاند؟ خب این تهمت زدن است. تهمت گناه کبیره است؛ توبه لازم دارد؛ باید توبه کنند.
انتخابات مهم است؛ من در نماز جمعهی چند هفتهی قبل(۵) عرض کردم به ملّت ایران که علاج مشکل ما با دشمنان قویپنجهی بیرحمِ بینالمللی این است که باید قوی بشویم؛ یکی از مؤلّفههای قوی شدن این است که مجلس قوی داشته باشیم. مجلس شورای اسلامی که محلّ قانونگذاری است بایستی قوی باشد؛ کِی مجلس قوی خواهد شد؟ آن وقتی که مجلس شورای اسلامی با رأی بالایی تشکیل بشود؛ این مجلس آن وقت قوی خواهد بود، پشتوانه خواهد داشت.
گلایههای مردمی ربطی به انتخابات ندارد. مردم گلایههایی دارند از مسائل معیشتی؛ یک مقداریاش مربوط به برخی از قوانین ما است، یک مقداریاش مربوط به برخی از مدیران اجرائی ما است که موجب گلایهی مردم است؛ حق هم دارند و در اغلب موارد این گلایهها بهجا است امّا این ربطی به انتخابات ندارد. مردم گلایهشان را از کس دیگری میکنند امّا قدر مجلس را که مال نظام، مال کشور و مال عموم ملّت ایران است میدانند و در تعیین مجلس انشاءالله و به توفیق الهی حضور قویای خواهند داشت.
من عرض میکنم که هر کسی به ایران علاقهمند است [باید رأی بدهد]. قبلها هم ما این را عرض کردهایم، حالا هم تکرار میکنیم؛ ممکن است یکی، از شخص این حقیر خوشش نیاید، خب نیاید عیبی ندارد، [امّا] ایران را، کشورش را دوست دارد یا نه؟ [پس] باید در انتخابات شرکت کند. هر کسی که امنیّت کشور را دوست دارد، هر کسی که حل شدن مشکلات کشور را دوست دارد، هر کسی که گردش نخبگانیِ صحیح را در کشور دوست دارد باید در انتخابات شرکت کند؛ همه باید شرکت کنند. البتّه بنده مطمئنّم که افراد مؤمن و انقلابی و علاقهمند به سرنوشت انقلاب، با انگیزهی بیشتری شرکت میکنند امّا آن کسانی هم که انگیزهی انقلابی ندارند، انگیزهی دینی ندارند، خب کشورشان را که دوست دارند؛ اینها هم باید در انتخابات شرکت کنند. خب این راجع به اصل انتخاب.
امّا نوع انتخاب؛ چه کسی را انتخاب بکنیم؟ خب ما آدم معرّفی نمیکنیم. هرگز در هیچ انتخاباتی رسم بنده نیست که حتّی اشاره کنم به کسی تا انتخاب بشود، امّا این خصوصیّات به نظر من در منتخب [باید] وجود داشته باشد: اوّلاً مؤمن باشد. کسانی را انتخاب کنید که دارای ایمان باشند. ایمان است که از کجروی و انحراف و پای غلط گذاشتن و پای کج گذاشتن جلوگیری میکند؛ ایمان، نمیگذارد که وسوسهها در انسان اثر بکند. بعضیها ابتدای کار، آدمهای خوبی هستند، منتها وقتی وارد عرصههایی میشوند، وسوسهها اینها را به این طرف و آن طرف میکشاند؛ اگر ایمانِ قوی باشد، از این انحرافها مصون میمانند. [پس]، مؤمن باشند.
بعد، انقلابی باشند؛ واقعاً به معنای واقعی کلمه، دل به انقلاب داده باشند و انقلاب را به معنای واقعی کلمه پذیرفته باشند؛ اینها را انتخاب کنید. بعد، شجاع باشند. آن نمایندهای که از حرف زدن علیه فلان قدرت خارجی هم میترسد، لایق این نیست که بیاید [برای] مردم ایران، با این عزّت، با این شجاعت نمایندگی کند. البتّه نمایندگان کنونی مجلس کار خوبی کردند؛ این آخر، بعد از شهادت شهید سلیمانی، علیه آمریکا حرکت خوبی را انجام دادند.(۶) بایستی باشجاعت [عمل کرد]؛ چون هیچ کاری با ترس و لرز و خوف و هراس پیش نخواهد رفت. باید شجاعانه، البتّه مدبّرانه و عاقلانه عمل کرد.
دارای روحیهی جهادی باشند؛ شب و روز نشناسند. کارآمد باشند؛ به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند. کشور ما به عدالت احتیاج دارد، بشریّت به عدالت احتیاج دارد؛ منتها عدالت در دنیا مهجور و غریب است. جمهوری اسلامی پرچم عدالت را بلند کرده؛ نگذاریم که این پرچم بخوابد. به معنای واقعی کلمه دنبال عدالت باشیم؛ هم عدالت اقتصادی، هم عدالت حقوقی، هم عدالت سیاسی؛ در همهی زمینهها عدالت باید وجود داشته باشد.
خب اگر میتوانیم یک چنین افرادی را بشناسیم، که بهشان رأی میدهیم؛ اگر نشناختیم، از آدمهای بصیر و مورد اعتماد استفاده کنیم. کسی نگوید که «خیلی خب، شرایط نامزد انتخاباتی، اینها باید باشد، من که نمیشناسم، نمیدانم، پس بنابراین بهتر است که رأی ندهم»؛ نه، حتماً رأی بدهید، منتها به افراد بصیر، به افراد مورد اعتماد، به کسانی که انسان بتواند به اینها اطمینان بکند مراجعه کنید، از اینها سؤال کنید، از اینها بپرسید؛ اگر راهنمایی کردند، راهنماییشان را قبول بکنید تا انشاءالله همهی مردم با نیّت خالص و با اتّکاء به خدای متعال وارد میدان بشوند.
امّا مسئلهی فلسطین. خب شنیدید دیگر؛ همهی دنیا شنیدند که زورگویان و سر گردنه بگیران آمریکایی اخیراً از یک طرحی رونمایی کردند؛ اسم آن را هم گذاشتهاند «معاملهی قرن». خودشان را دلخوش میکنند به اینکه یک اسم بزرگی برایش بگذارند، شاید بگیرد، شاید بشود. به نظر بنده این کاری که اینها انجام دادند و دنبالش هستند اوّلاً احمقانه است، ثانیاً نشانهی خباثت است، ثالثاً از همین شروع کار به ضرر خودشان است.(۷) (خب قبل از آنکه بنده توضیح بدهم که چرا احمقانه است، شما تکبیر فرستادید؛ معلوم میشود همهی شما میدانید که چرا احمقانه است؛ امّا در عین حال بنده تکرار میکنم و باز این را میگویم.) احمقانه است؛چرا؟ چون این طرح قطعاً به نتیجه نمیرسد، این طرح قبل از مردن ترامپ، میمیرد؛ بنابراین [برای] یک کاری که قطعاً تحقّق پیدا نخواهد کرد، آمدن و نشستن و خرج کردن و این و آن را دعوت کردن و در دنیا جنجال راه انداختن و رونمایی کردن یک عمل احمقانهای است.
ثانیاً نشانهی خباثت و دغلکاری آمریکاییها است. حالا صهیونیستها که به جای خود، آنکه معلوم است، امّا آمریکاییها با این کار نشان دادند چقدر خبیث و چقدر دغلکارند. چرا؟ برای خاطر اینکه آنها آمدهاند با یک طرف دیگری که همان صهیونیستها هستند، معامله کردهاند، موضوع معامله یک چیزی است که متعلّق به آنها نیست؛ مال فلسطینیها را با همدیگر معامله کردهاند و یکی داده، یکی گرفته! این خباثت نیست؟ این دغلکاری نیست؟ فلسطین، مال فلسطینیها است؛ شما چهکاره هستید که بیایید راجع به فلسطین تصمیم بگیرید که بیتالمقدّس این جور باشد، فلان جا این جور باشد، مرکز حکومت فلسطین در فلان جا باشد؟ به شما چه؟ شما چه کسی هستید؟ فلسطین مال فلسطینیها است، تصمیمگیری دربارهی فلسطین فقط به دست فلسطینیها است، که من حالا عرض خواهم کرد. تنها راه برای حلّ مشکل فلسطین آن طرحی است که ما چند سال قبل پیشنهاد کردیم، که امروز هم عرض خواهم کرد. بنابراین اینکه دیگران بیایند، آمریکا بیاید دربارهی مِلک دیگران و زمین دیگران و کشور و خانهی دیگران تصمیمگیری بکند، نشاندهندهی دغلکاری و خباثت و بدنهادی کسانی است که این کار را انجام میدهند.
بعد هم گفتیم از اوّلِ کار، این کار به ضرر خودشان است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه همهی تلاش دستگاه استکبار این بود و این است که نام فلسطین و یاد فلسطین را به فراموشی بسپرند، از خاطرهها محو کنند، [امّا] این کاری که اینها کردند، بعکس موجب شد که مسئلهی فلسطین زنده شد. الان همهی دنیا نسبت به مظلومیّت مردم فلسطین و اینکه حق با اینها است، دارند حرف میزنند و آمریکا را محکوم میکنند. حالا به چهار نفر سران خائن عرب نباید نگاه کرد که اینها رفتند و کف زدند؛ آنها ارزشی ندارند، لیاقتی ندارند، بین ملّت خودشان هم آبرویی ندارند. بنابراین این کار به ضرر آنها تمام شد؛ همین حالا فلسطین زندهتر شد، مجموعههای فلسطینی در دنیا بیشتر مطرح شدند، نام فلسطین بیشتر سر زبانها افتاد و مظلومیّتشان واضح شد؛ پس این طرح یک چنین وضعی است. خب، حالا آنها تلاشهایی خواهند کرد برای اینکه این طرح را پیش ببرند. آنها برای اینکه کار را پیش ببرند، به سلاح و پول تکیه میکنند؛ بعضیها را با رشوه، بعضیها را با اسلحه؛ او را تطمیع میکنند، این را تهدید میکنند. خطّ عملیشان این است.
علاج [مسئلهی فلسطین] چیست؟ علاج عبارت است از ایستادگی و مقاومت شجاعانه. ملّت فلسطین و عناصر فلسطینی و سازمانهای فلسطینی بایستی با جهاد فداکارانهی خودشان، عرصه را بر دشمن صهیونیست و بر آمریکا تنگ کنند؛ راهش فقط این است و همهی دنیای اسلام هم باید به اینها کمک کنند؛ همهی ملّتهای مسلمان باید از فلسطینیها پشتیبانی کنند و حمایت کنند؛ این علاج است. البتّه عقیدهی من این است که سازمانهای مسلّح فلسطینی خواهند ایستاد، مقاومت را ادامه خواهند داد؛ راهش مقاومت است.
این مقاومت خوشبختانه امروز در منطقهی غرب آسیا مخصوص فلسطین نیست، در یک دایرهی وسیعتری از فلسطین این مقاومت وجود دارد و روزبهروز انشاءالله این مقاومت بیشتر خواهد شد. و ما به عنوان نظام جمهوری اسلامی وظیفهی خودمان را پشتیبانی از گروههای مبارز فلسطینی میدانیم و هر جور بتوانیم، هر مقدار بتوانیم، با همهی وجود از آنها پشتیبانی خواهیم کرد؛ این خواست نظام جمهوری اسلامی و خواست ملّت ایران است. انشاءالله آنها تقویت خواهند شد و دشمنشان را به ضعف خواهند کشاند.
امّا علاج اساسی و زیربنائی مسئلهی فلسطین، همان مطلبی است که ما چند سال قبل گفتیم و در مراکز مهمّ بینالمللی هم این ثبت شده است؛ از همهی مردم فلسطینیّالاصل، نه آن که مال فلان کشور است و آمده در منطقهِی فلسطین ساکن شد، آن که اهل فلسطین است و از هر مذهبی ــ چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی؛ چون بعضی از فلسطینیها مسلمانند، بعضی مسیحیاند، بعضی یهودیاند ــ نظرخواهی بشود و نظامِ مورد قبول آنها سرِ کار بیاید و آن نظام بر تمام سرزمین فلسطین [حکومت کند]، نه فقط فرض کنید که مربوط به آن محدودهی به قول خودشان سرزمینهای اشغالی؛ یک بخشی از فلسطین را میگویند سرزمین اشغالی؛ در همهی فلسطین، یک حکومتی با رأی عمومی مردم باید سرِ کار بیاید که دربارهی مسائل فلسطین تصمیمگیری کند، دربارهی امثال نتانیاهو و دیگران هم خودشان تصمیمگیری کنند. اختیار دست آنها است. این تنها راهی است که برای صلح در فلسطین و حلّ مسئلهی فلسطین وجود دارد.
و انشاءالله این [مطلب] پیش خواهد رفت و امیدواریم که شما جوانها آن روز را ببینید و انشاءالله خواهید دید و انشاءالله و به توفیق الهی در بیتالمقدّس که این قدر برای اینها مسئلهی مهمّی است، نماز خواهید خواند. امیدواریم خداوند متعال سایهی جهاد فیسبیلالله و مجاهدین فیسبیلالله را از سر ما و کشور ما و مردم ما کوتاه نکند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) اشاره به انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا که علیرغم تعداد آرای مردمی کمتر، با آرای الکترال بر رقیب خود پیروز شد.































