emamian
خواص و مضرات دارچین/ مبتلایان به دیابت دارچین مصرف کنند؟
دارچین، ادویهای است که از پوست داخلی درخت دارچین تهیه میشود. این ادویه در کنترل قند خون و کاهش برخی عوامل پرخطر بیماریهای قلبی موثر است. دو نوع دارچین اصلی با نامهای کاسیا و سیلان در بازار وجود دارد. دارچین کاسیا رایجترین نوع دارچین است اما نوع باکیفیت آن دارچین سیلان است که طعمی نسبتا تلخ دارد.
با وجود اینکه دارچین خواص متعددی دارد، اگر از آن بیش از حد مصرف شود، بهدلیل وجود ماده کومارین، که معمولا در گیاهان یافت میشود، ممکن است منجر به عوارض جانبی همچون واکنشهای حساسیتی یا صدمات کبدی شود.
در ادامه به خواص و مضرات دارچین اشاره کردهایم:
خواص دارچین
۱. ویژگیهای آنتیاکسیدانی
دارچین سرشار از آنتیاکسیدانهای قوی پلیفنول است و از بدن در برابر رادیکالهای آزاد که خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهند محافظت میکنند. همچنین دارچین ویژگیهای ضدباکتری دارد و از آن میتوان بهعنوان نگهدارنده طبیعی غذا استفاده کرد.
۲. ضدالتهاب قوی
التهاب نقش مهمی در ترمیم بافتهای بدن و مقابله با عفونت دارد، اما وقتی مزمن میشود، به بافتهای بدن حمله میکند. دارچین، ضدالتهابی قوی است و میتواند از التهابهای بدن بکاهد.
۳. بهبود حساسیت انسولینی
مقاومت به انسولین که از ویژگیهای مهم سندرم متابولیک و دیابت نوع دوم است، با مصرف دارچین به مقدار قابلتوجهی کاهش مییابد. همچنین دارچین با تقلید از عملکرد انسولین، قند خون بالا را کاهش میدهد.
از دیگر فواید دارچین باید به مبارزه با عفونتهای باکتریایی و قارچی، پیشگیری از بیماریهای ناشی از تخریب سلولهای عصبی، بهبود درمان پیری پوست بهوسیله کنترل موثر ژنها و پروتئینهای کلاژن موجود در پوست و همینطور بهبود علائم سندرم پیشقاعدگی اشاره کرد.
مضرات مصرف بیش از حد دارچین
مصرف بالای ماده شیمیایی کومارین موجود در دارچین به کبد صدمه میزند و برخی از افراد به این ادویه حساسیت نشان داده و دچار بثورات پوستی، مشکلات تنفسی یا زخم و سوزش در دهان میشوند.
افراد مبتلا به دیابت با مصرف بیش از حد دارچین ممکن است دچار افت شدید قند خون که بسیار خطرناک است شوند.
همچنین مصرف بالای دارچین موجب تحریک انقباضات بدن زنان باردار شده و اثرات نامطلوبی روی آنها میگذارد.
اگر میخواهید از خواص دارچین بهرهمند شوید و از مضرات آن دور بمانید، باید این ادویه را در حد اعتدال مصرف کنید.
نعیم قاسم: زمان پاسخ به جنایت ترور شهید الطباطبائی را مشخص میکنیم
نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم بزرگداشت شهید هیثم الطباطبائی تاکید کرد: این شهید بزرگوار تأثیر مهمی در یک مرحله تاریخی و حساس برجای گذاشت. وی شخصیت ایمانی خود را با دیدگاه راهبردی تلفیق داده بود. شهید الطباطبائی پروژه نیروهای ویژه را طی چهار سال پیش برد و در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ در منطقه الخیام ایستاد. هدف دشمن صهیونیستی از ترور این شخصیت برجسته از بین بردن روحیه نیروها بود. این شهید عملکرد حرفهای مهمی در نبرد اخیر با دشمن صهیونیستی داشت. اما این هدف محقق نشده و نخواهد شد و ما در همان خط همچنان در حرکت هستیم.
وی اضافه کرد: ما در یک میدان باز حضور داریم که دشمن صهیونیستی به راحتی با هماهنگی سرویس اطلاعات آمریکا و کشورهای غربی و عربی در آن فعالیت میکند. خطاب به دشمن صهیونیستی می گویم که ما به مقاومت خود ادامه میدهیم. شهید الطباطبائی تأثیر آشکاری در میدان یمن برجای گذاشت چرا که برای آموزش نیروها به این کشور رفت و نزد یمنیها محبوب شد. از دست دادن این شهید بسیار سنگین است اما وی با این شهادت به سعادت و هدف اصلی خود رسید. ما هزاران شهید تقدیم کردیم اما در هر مرحله توانستیم قدرت خود را بازسازی کرده و با قدرت تمام فرماندهان را جایگزین کنیم.
آتش بس یک دستاورد برای مقاومت لبنان است
نعیم قاسم بیان کرد: ترور این شهید و همراهانش یک تجاوز و جنایت آشکار بوده و حق پاسخ به این جنایت را برای خود محفوظ میداریم و زمان آن را مشخص خواهیم کرد. وی در میادین مختلف نبرد از جمله لبنان و سوریه و یمن حضور داشت. باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم و خلأها را پر کنیم. آتش بس در لبنان یک پیروزی و دستاورد برای مقاومت و حزب الله و این کشور بود چرا که ما مانع تحقق اهداف دشمن به ویژه از بین بردن مقاومت شدیم. ما همچنین از سفر پاپ واتیکان به لبنان استقبال کرده و یک پیام از سمت حزب الله به پاپ ارسال میکنیم. این پیام به سفارت واتیکان ابلاغ شده است.
در مرحله جدیدی قرار داریم
دبیرکل حزب الله لبنان اضافه کرد: ما در مرحله جدیدی قرار داریم و حاکمیت لبنان مسئول است. اسرائیل باید از لبنان عقب نشینی و تجاوزات خود را متوقف کرده و اسرا را آزاد کند. تجاوز اسرائیل تجاوز به سراسر لبنان و نه فقط مقاومت، است. آیا به رئیس جمهور به دلیل اینکه عاقلانه عمل میکند و به فرمانده ارتش به دلیل اینکه بر اساس حفظ صلح داخلی عمل میکند، حمله نمیشود؟ ما امروزه شاهد تجاوزات هوایی رژیم صهیونیستی علیه لبنان هستیم. همه لبنان مسئول دفاع از کشور هستند و دولت در درجه نخست، چرا که با این توافق موافقت و اعلام کرده میخواهد ابتکار عمل را به دست بگیرد. بازدارندگی در برابر دشمن در آزادی سازی مناطق یا حمایت یا ممانعت از استقرار عناصر دشمن در خاک اشغال شده کشور ما تبلور پیدا میکند. مسئول نخست این اقدامات نیز دولت است که تا الان جایی را آزاد نکرده و باید مانع استقرار عناصر دشمن در خاک کشورمان شود.
حامیان اسرائیل در لبنان مانع رشد کشور میشوند
وی تاکید کرد: دولت گزینه دیپلماسی را برای ممانعت از استقرار دشمن در خاک لبنان انتخاب کرده است. اسرائیل میداند که با حضور مقاومت نمیتواند در لبنان مستقر شود. ما به دولت میگوئیم که آماده دفاع هستیم و حاکمیت باید از این آمادگی استفاده کند. در داخل لبنان گروههایی هستند که اسرائیل را نمیخواهند و حاضرند با این رژیم مقابله کنند پس این مسأله تنها در انحصار مقاومت نیست. حامیان اسرائیل در لبنان کم هستند اما باعث ایجاد مشکل شدهاند چرا که آنها به همراه آمریکا و تل آویو مانع تحقق ثبات در کشور و رشد لبنان میشوند. سلاح مقاومت، مانع اجرای پروژه اسرائیل میشود و هر کس که خواهان خلع آن است همان طور که اسرائیل میخواهد، به این رژیم خدمت میکند. دشمن بعد از تمام فشارهای یک سال گذشته متوجه شده که این فشارها جواب نداده است.
مردم سوریه هرگز در برابر اسرائیل تسلیم نمیشوند
نعیم قاسم بیان کرد: احتمال وقوع جنگ یا عدم وقوع آن وجود دارد چرا که اسرائیل و آمریکا در حال بررسی گزینههایشان هستند. آنها هر کاری که انجام دهند این ملت شکست نخواهد خورد و تسلیم نخواهد شد. راهکار حل و فصل شرایط موجود توقف تجاوزات اسرائیل است و اگر این تجاوزات ادامه پیدا کرد دولت باید با گزینهها و امکانات خود دشمن را تهدید کند. خون شهدای ما هرگز هدر نخواهد رفت. مصلحت مردم لبنان آن است که متحد باشند؛ در آن صورت است که بیگانگان تسلیم اراده ما میشوند. عملیات بیت جن در حومه دمشق نشان داد که ملت سوریه هرگز تسلیم شدن در برابر اسرائیل را نخواهند پذیرفت و این موضوع یک نشانه مثبت و درست است. امتیاز دهی باعث میشود دشمن بیشتر طمع کند. اسرائیل میخواهد لبنان را به حیات خلوت خود تبدیل کند.
رهبر انقلاب: آمریکا با همه تجهیزات مدرنش در جنگ ۱۲ روزه شکست خورد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی امشب در سخنرانی تلویزیونی فرمودند: بسیج باید در نسلهای پیدرپی جریان پیدا کند و ادامه پیدا کند. بسیج یک حرکت ارزشمند ملی است. انگیزههای بسیج هم انگیزههای خدایی است، هم انگیزههای وجدانی است، هم ناشی از غیرتمندی و اعتماد به نفس است. امروز بحمداللّه بسیج با این خصوصیات در همه جای کشور پراکنده است و نسل چهارم بسیج که همین نوجوانان تازه به دوران رسیده هستند، اینها مشغول آماده شدن برای حرکت و تلاش و کار در مجموعهی کارهای بسیجی هستند که حالا بعداً توضیح خواهم داد. این برای کشور ثروت بزرگی است. این را نباید از دست داد. این ثروت بایستی نسل به نسل در کشور باقی بماند. در همه جای دنیا، در همهی کشورها اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، برای آنها ارزشمند و بسیار مهم و مفید و لازم است، به خصوص در کشوری مثل کشور ما که علناً در مقابل قلدرهای زورگوی جهانی و در واقع چاقوکشهای بینالمللی سینه سپر کرده و ایستاده و جبههای به عنوان جبههی مقاومت پدید آورده. کشوری مثل کشور ما با این خصوصیات، نیازش به بسیج از همهی کشورها بیشتر است. دشمنیها زیاد است، طمعورزیها زیاد است، دخالتهای قدرتها در کشورها زیاد است و یک عنصر مقاومت در مقابل همهی این ظلمها و زیادهرویها و زیادهخواهیها باید وجود داشته باشد در دنیا.
ایشان در ادامه افزودند: امروز این عنصر، عنصر مقاومت که در ایران پایهگذاری شده و روییده، گسترش پیدا کرده، رشد پیدا کرده و وجود دارد و شما میبینید که امروز در خیابانهای کشورهای غربی، کشورهای اروپا و حتی خود آمریکا به نفع مقاومت شعار میدهند، به نفع مقاومت غزه و مقاومت فلسطین شعار میدهند. یعنی این رویش عظیم و ارزشمند که از ایران آغاز شد، این امروز به تدریج در بخش عظیم دنیا گسترش پیدا کرده. این لازم است. این باید وجود داشته باشد. این جریان مبارک، این جریان بسیج، جریان مبارک، جریان مقاومت در زادگاه خود که ایران اسلامی است، باید بماند، بایستی نسل به نسل، دست به دست بگردد و پیش برود و روزبهروز هم انشاءاللّه قویتر و کاملتر بشود. بنابراین هر سال ما باید بیش از سال قبل از بسیج تمجید کنیم، تقدیس کنیم و در بین جوانان کشورمان، جوانان آماده به کار کشور آن را ترویج کنیم. با زنده بودن بسیج، مقاومت زنده میماند. اگر بسیج سرحال باشد، با نشاط باشد، زنده باشد، آن پدیدهی مقاومت در مقابل زورگویان عالم، در مقابل ستمگران عالم، این پدیده زنده خواهد ماند و رشد خواهد کرد و مستضعفان عالم احساس پشتگرمی خواهند کرد، احساس میکنند نیرویی وجود دارد که از آنها حمایت کند، از آنها دفاع کند، به نفع آنها حرف بزند و سخن آنها را به دنیا برساند.
بسیج، چهرهی سازمانی مقتدر و پشتوانهی وسیع مردمی دارد

حضرت آیت الله خامنهای فرمودند: بسیج یک چهرهی رسمی و سازمانی دارد که بخشی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این چهره، چهرهی باصلابتی است، چهرهی خدومی است. آنجایی که در مقابل دشمن قرار میگیرد، دشمنشکن است به معنای واقعی کلمه و قوی است. آنجایی که در مقابل مردم قرار میگیرد، خدوم است. در زلزلهها، در سیلها، در حوادث طبیعی، در مسائل گوناگون، شما بسیج را در خدمت مردم مشاهده میکنید. این آن چهرهی رسمی بسیج است که جزئی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، یک نیرویی است. لکن عقبهی این چهرهی رسمی و آشکار، یک صحنهی بسیار وسیع و قابل شمارش وجود دارد که آن خیلی مهم است برای کشور. هر شخصی، هر مجموعهی غیور و آماده به کار و پرانگیزهای که در کشور وجود داشته باشد، جزو آن مجموعهی بسیجی است که عقبهی این چهرهی آشکار بسیج است. چهرهی سازمانی. در عرصههای گوناگون، کسانی که در عرصههای گوناگون فعالند، پرتلاشند، پرانگیزه هستند، در علم، در صنعت، در اقتصاد، در دانشگاه، در حوزه، در محیط کسب و کار، در محیط تولید، در همه جا؛ همهی کسانی که با انگیزه، با ایمان، با همت، با امید مشغول کار هستند، این در واقع اجزا این بسیج بزرگ و وسیعی هستند که سرتاسر کشور بحمدالله متنعم به وجود آنهاست.
آمریکا با همه تجهیزات مدرنش در جنگ ۱۲ روزه شکست خورد

رهبر انقلاب با اشاره به وقایع اخیر کشور و منطقه فرمودند: در جنگ دوازدهروزه، ملت ایران هم آمریکا را شکست داد هم صهیونیستها را شکست داد؛ بدون تردید. آمدند شرارت کردند کتک خوردند و دست خالی برگشتند. این شکست به معنای واقعی کلمه این است. بله، شرارت کردند، اما دست خالی برگشتند، یعنی به هیچکدام از هدفهای خودشان نرسیدند. بنا به قولی رژیم صهیونی بیست سال برای این جنگ برنامهریزی و آمادهسازی کرده بود. بعضی این جور نقل کردند. بیست سال برنامهریزی برای اینکه یک جنگی در ایران رخ بدهد و مردم تحریک بشوند و با آنها همراهی کنند، با نظام بجنگند، برای این برنامهریزی شده بود. دست خالی برگشتند قضیه بهعکس شد و ناکام شدند و حتی کسانی که با نظام زاویه هم داشتند در کنار نظام قرار گرفتند، یک اتحاد عمومی در کشور به وجود آمد که باید این را قدر دانست و نگه داشت. بله ما خسارتهایی دیدیم، جانهای عزیزی از دست ما رفتند، تردیدی در این نیست، خب این طبیعت جنگ است. «فیَقتُلونَ و یُقتَلون»، در آیهی شریفهی قرآن. در طبیعت جنگ همین هست لکن جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی نشان داد که کانون اراده و قدرت است، میتواند تصمیم بگیرد، میتواند قدرتمندانه بایستد و از هایوهوی این و آن واهمه نکند. خسارتهای مادیای که بر دشمن وارد شد بسیار بیشتر بود از خسارتهای مادیای که بر کشور ما وارد شد. ما هم البته خسارت دیدیم اما او که حمله را او شروع کرد بیشتر خسارت دید از ما.
ایشان خاطرنشان کردند: در این جنگ دوازده روزه آمریکا به شدت ضرر کرد، به شدت ضرر کرد. آخرین تسلیحات و پیشرفتهترین تسلیحات را در آفند و پدافند به کار برد، از زیردریاییهایش استفاده کرد، از هواپیماهای جنگندهاش استفاده کرد، از پیشرفتهترین پدافندش استفاده کرد اما نتوانست به آنچه که میخواهد به او برسد. او میخواست ملت ایران را فریب بدهد، ملت ایران را به دنبال خودش بکشد، قضیه بهعکس شد، همین طور که گفتم ملت ایران اتحادشان در مقابل آمریکا بیشتر شد و توانستند به معنای واقعی کلمه طرف را ناکام کنند.
پیغام با واسطه ایران به آمریکا دروغ محض است

رهبر انقلاب اسلامی امشب در سخنرانی تلویزیونی تاکید کردند: آمریکا هر جا که دخالت کرده یا جنگافروزی است یا نسلکشی است یا ویرانی و آوارگی است. اینها نتایج ورود آمریکا است. جنگ پرخسارت اکراین را آمریکا به راه انداخت و به نتیجه هم نرسید؛ این رئیس کنونی آمریکا میگفت که سهروزه حل خواهد کرد قضیه را، الان حدود یک سال، یک طرح ۲۸ مادهای را دارد به زور تحمیل میکند بر آن کشوری که خودش آن را وارد جنگ کرده؛ و حملات رژیم صهیونیستی به لبنان، تجاوز به سوریه، جنایاتش در کرانه و غزه هم که همهی دنیا شاهد وضع غزه هستند. همهی اینها با پشتگرمی آمریکا است و آمریکا در این زمینه به معنای واقعی کلمه ضرر کرد و منفور واقع شد. حالا البته شایعاتی درست میکنند که ایران، دولت ایران، به واسطهی فلان کشور پیغام فرستاده به آمریکا، دروغ محض. چنین چیزی حتماً وجود نداشت. و آمریکاییها به دوستان خودشان هم خیانت میکنند، یعنی کسانی که دوستان آنها هستند به آنها هم خیانت میکنند. از باند جنایتکار صهیونی حاکم بر فلسطین حمایت میکنند. به خاطر نفت و معادن زیرزمینی حاضرند در هر جای دنیا جنگافروزی کنند که امروز به آمریکای لاتین هم این جنگافروزی رسیده و یک چنینی دولتی در خور آن نیست که جمهوری، کسی، دولتی مثل جمهوری اسلامی به دنبال ارتباط با او و همکاری با او باشد؛ به طور قطع.
مثل دوران جنگ ۱۲ روزه کنار هم باشیم / از مهمترین خطرها برای کشور، اسراف است

حضرت آیتالله خامنهای افزودند: در برابر دشمن همه باهم باشید. اختلافاتی وجود دارد در بین اقشار مختلف یا جناحهای سیاسی مختلف، اختلافاتی هست، باشد، لکن در مقابل دشمن مثل دوران جنگ دوازده روزه همه در کنار هم قرار بگیریم. این یک عامل بسیار مهم برای اقتدار ملی کشور عزیزمان هست.
ایشان خاطرنشان کردند: از اسراف اجتناب کنید، همهمان. اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در گاز، اسراف در بنزین، اسراف در ارزاق و خوراکیها و ارزاق روزانه. از اسراف باید پرهیز کرد که یکی از مهمترین خطرها و ضررها برای کشور و برای خانوادهها اسراف در اینهاست و اگر اسراف نباشد، اگر در واقع دورریختن این عوامل لازم زندگی، این نیازهای ضروری زندگی نباشد، بلاشک اوضاع کشور خیلی بهتر از این خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان توصیه فرمودند: ارتباط با خدا را بیشتر کنید، برای باران، برای امنیت، برای عافیت، برای همه چیز از خدای متعال کمک بخواهید. با خدا حرف بزنید. از خدا بخواهید، متضرعانه به درگاه خدا بروید. انشاءاللّه خدای متعال اسباب اصلاح همهی امور را فراهم خواهد کرد.
اولین کسی که در اسلام اذان گفت بلال نبود!
اذان جایگاهی مهم در اسلام دارد و برخلاف تصور عموم، اولین گوینده آن بلال نبوده است.
گفتار پیرامون اولین اذان، محورهای گوناگونی دارد:
تشریع اذان: یعنی زمانی که خداوند اذان را در قانون اسلام گنجاند؛ در اینباره گفتهاند که اولین زمانی که اذان مشروعیت پیدا کرد، برای نماز صبح بوده است.[۱]
اگر یاد دادن اذان را اذان گفتن به حساب نیاوریم، اولین کسی که اذان گفت و از جنس بشر بوده و صدای اذان بر روی زمین توسط وی بلند گردیده، بلال بن رباح حبشی بود.[۲]
اما با توجه به قیدی که برای اولین گوینده اذان آوردیم، نکته زیر مهم است:
اگر یاد دادن اذان را اذان گفتن بدانیم، اولین اذان را جبرئیل (ع) بر روی زمین گفته است؛ زیرا او برای اجرای این مأموریت در حالی بر زمین فرود آمد که سر مبارک رسول خدا (ص) بر بالین امیرمؤمنان (ع) بود و در همان حال اذان و اقامه را گفت. رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان فرمود: «آیا آنچه جبرئیل گفت شنیدی؟» گفت: «بلی.» فرمود: «آیا حفظ کردی؟» گفت: «بلی.» فرمود: «پس برو و بلال را فرا بخوان و اذان و اقامه را به او یاد بده.»[۳]
در این صورت، اولین آدمی که بر روی زمین اذان گفت، امیرمؤمنان (ع) است؛ زیرا او به بلال یاد داده؛ و جبرئیل، گرچه قبل از امیرمؤمنان شروع به یاد دادن کرد، اما از جنس فرشته بود.
اولین کسی که در آسمان اذان گفت، جبرئیل (ع) بود[۴] که ظاهراً در زمانی بوده که رسول خدا (ص) را به معراج بردند و در آنجا جبرئیل اذان را و میکائیل اقامه را گفت.[۵]
اولین مکانهایی که اذان گفته شد:
اولین اذانی که در زمین به صورت رسمی گفته شد، مدینه بود.
این اذان در خانهای نزدیک مسجدالنبی (ص) بود. شخصی به نام نوار امّ زید بن ثابت گوید: «خانه من طولانیترین خانهها بود که پیرامون مسجد قرار داشت. پس بلال میآمد و روی آن اذان میگفت. این اذان گفتن، که از آغاز در همانجا بود، تا آنگاه که رسول خدا (ص) مسجدش را بنا نهاد، ادامه داشت؛ سپس در پشتبام مسجد اذان میگفتند.»[۶]
اولین اذانی را که جبرئیل گفت، در آسمان، در مکانی به نام بیتالمعمور بود.[۷]
پینوشت:
۱. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ۸، ص ۲۶۱، ناشر، دارالفکر.
۲. ابن اثیر، اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۴۳، بیروت، دارالفکر، چاپ ۱، ۱۴۰۹ق؛ ابن حجر، عسقلانی، الاصابة، ج ۱، ص ۹۷، دارالکتب العلمیة، چاپ ۱، ۱۴۱۵؛ البلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۸۷، بیروت، دارالفکر، چاپ ۱، ۱۴۱۷ق؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۹۶، تهران، دارالکتب العلمیة، چاپ ۱، ۱۴۲۰ق؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۵، ص ۶۳۳۳، بیروت، دارالفکر، چاپ ۱، ۱۴۰۷ق؛ شیخ صدوق، تهذیب، ج ۲، ص ۲۸۴، تهران، دارالکتب العلمیة، ۱۳۶۵ه؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۸، لبنان، موسسة الوفاء، ۱۴۰۹ق.
۳. شیخ صدوق، تهذیب، ج ۲، ص ۲۷۷؛ عاملی، حر، وسائل الشیعة، ج ۵، ص ۳۶۹، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ق؛ کلینی، یعقوب، کافی، ج ۳، ص ۳۰۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ه.
۴. صالحی شامر، سبل الهدی، ج ۳، ص ۳۵۸، تهران، دارالکتب العلمیة، چاپ ۱، ۱۴۱۴ق؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۸۳، لبنان، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
۵. وسائل الشیعة، ج ۵، ص ۴۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۵۰.
۶. تفسیر روح البیان، ج ۸، ص ۲۶۱، بیروت، دارالفکر.
۷. همان
حجاب زهرایی اندیشه را میرویاند، حجاب زینبی جامعه را بیدار میکند
حجاب در نگاه اسلامی، سرچشمه رشد فکری، آرامش روحی و حضور فعال زن در عرصههای اجتماعی است. رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار ۱۲ آبان ۱۴۰۴، با تأکید بر ضرورت حفظ حجاب زهرایی و زینبی، آن را نشانهای از کرامت و هویت زن مسلمان دانستند. این تعبیر، فراتر از ظاهر پوشش است.
حجاب زهرایی یادآور شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) است؛ بانویی که در سایه عفاف و پاکدامنی، به قلههای معرفت، علم و استدلال رسید. خطبه فدکیه او نمونهای از زنی است که با حجاب و وقار، از جایگاه دین، عقل و عدالت دفاع کرد. این حجاب، اندیشه را میرویاند، زیرا زن را از وابستگی ظاهری و سطحی میرهاند و او را به ژرفای علم و ایمان میکشاند.
در مقابل، حجاب زینبی الهامگرفته از حضرت زینب کبری(س) است؛ بانویی که در میدانهای دشوار تاریخ، در اوج پوشیدگی، پرچم آگاهی و مقاومت را برافراشت. او با حجاب خود، نه کنارهگیری که حضور مسئولانه و مؤثر در اجتماع را معنا کرد. حجاب زینبی جامعه را بیدار میکند، زیرا زنی که بر ارزشهای خود پای میفشارد، الهامبخش بیداری و استقامت برای دیگران میشود.
رهبر انقلاب با اشاره به این دو الگو، به بانوان یادآور شدند که حجاب، عامل محدودیت نیست، بلکه رمز آزادی درونی، قدرت عقلانی و استقلال اجتماعی زن مؤمن است. جامعهای که زنانش با روحیه زهرایی و زینبی پرورش یابند، جامعهای است که از درون میبالد و در برابر هجمه فرهنگی و فکری دشمنان استوار میماند.
امروز زنان و دختران ایران اسلامی، با تکیه بر همین دو الگو، در عرصههای علم، پژوهش، مدیریت، هنر و فعالیتهای اجتماعی میدرخشند. حجاب زهرایی و زینبی برای آنان نه مانع که پرچم هویت است؛ پوششی که آنان را از سطحگرایی و مصرفزدگی جهانی دور کرده و به سرچشمه خلاقیت، ایمان و پیشرفت پیوند میدهد. این زنان ادامهدهندگان راه فاطمه و زینباند؛ زنانی که در پرتو ایمان و عفاف، مسیر عزت و تمدن نوین اسلامی را روشن میسازند.
به این ترتیب حجاب زهرایی، اندیشه را می پروراند؛ حجاب زینبی، جامعه را بیدار میکند و هر دو، ریشههای ایمان، اندیشه و عزت در امت اسلامی اند
زهره امانی
آیا حجاب حضرت زهرا (س) مانند حجاب امروزی بوده است؟
حجت الاسلام والمسلمین محمدی شاهرودی به پرسش و پاسخی پیرامون موضوع «حجاب حضرت زهرا (س)» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
* پرسش
* آیا حجابی که حضرت زهرا سلاماللهعلیها داشتند، مشابه چادر امروز ما بود و وضعیت پوشش آن زمان چگونه بود؟
* پاسخ
بسماللهالرحمنالرحیم؛ گرچه نمیتوان با قطعیت گفت، اما با توجه به نقلها، پوشش حضرت کامل و سراسری بوده است.
وقتی حضرت زهرا سلاماللهعلیها میخواستند وارد مسجد شوند یا سخنرانی کنند، چند نکته رعایت میشد:
۱. حضرت ابتدا گوشهای از مسجد را با چادر خود جدا میکردند تا از بقیه مسجد تفکیک شود.
۲. حضرت همراه گروهی از بانوان وارد مسجد میشدند.
۳. لباس حضرت شامل مقنعهای بود که تا زیر زانو میرسید و جلبابی که تا زمین امتداد داشت؛ بهطوری که وقتی راه میرفت، چادرش زیر پا کشیده میشد.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها حتی در حضور فرد نابینا نیز حجاب کامل خود را رعایت میکردند.
نقل شده است که شخص نابینایی همراه پیامبر به خانه حضرت آمد و حضرت حجاب کامل گرفتند.
پیامبر فرمودند: «دخترم، او نابیناست، چرا چنین پوشیدهای؟»
حضرت پاسخ دادند: «پدر، او نابینا است، اما ممکن است بتواند عطر یا بوی مرا استشمام کند.»
این نکته نشاندهنده اهمیت و جامعیت پوشش حضرت بود.
توجه به این نکته نیز ضروری است که حجاب اختصاص به اسلام ندارد.
همه ملتها و امتها در زمانهای گذشته پوشش داشتهاند.
برای مثال، در ایران باستان و در بسیاری از جوامع، پوشش کامل زنان مرسوم بوده است؛ حتی در اروپا و جوامع مسیحی نیز تا حدود ۱۵۰–۲۰۰ سال پیش، پوشش کامل وجود داشت.
بعد از انقلاب صنعتی و دوره رنسانس، با پیشرفت صنایع و تولید کالاهای متنوع، غربیها برای تأمین اغراض اقتصادی خود از برهنگی زنان در تبلیغات و بازاریابی استفاده کردند.
بنابراین، برهنگی و کاهش پوشش، پدیدهای جدید و مرتبط با منافع اقتصادی غرب بوده است، نه سنت اولیه جوامع.
در اسلام نیز قرآن بهطور مستقیم نگفت «چادر سر کنید» یا «مقنعه سر کنید».
دستور اسلام این بود که زنان مقنعه خود را به نحوی بپوشانند که بدنشان کاملاً پوشیده باشد و دو طرف مقنعه روی هم قرار گیرد.
اسلام در نحوه پوشش زنان تغییرات جزئی ایجاد کرد تا پوشش کامل و معقول باشد، اما لباس و پوشش کامل پیش از آن نیز در جوامع وجود داشت.
بنابراین، حجاب حضرت زهرا سلاماللهعلیها، کامل و سراسری بود و رعایت آن حتی در حضور افراد نابینا نیز انجام میشد.
ارزش سخنِ حق
امام صادق علیهالسلام:
«کَلامٌ فی حَقٍّ خَیرٌ مِن سُکوتٍ عَلی باطِلٍ.»
سخن گفتن درباره حق، از سکوت بر باطل بهتر است.
من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۶.
چرا پیامبر اسلام آخرین پیامبر بود؟ پاسخ قرآن به یک پرسش همیشگی
به این پرسش میپردازیم که چرا پیامبر اسلام آخرین پیامبر است و پس از او دیگر پیامبری فرستاده نشد.
پرسش از اینکه «چرا خداوند پس از پیامبر اسلام پیامبر دیگری نفرستاد؟»
از مهمترین و قدیمیترین سؤالهاست. پاسخ این مسئله نه پیچیده است و نه مبهم؛ قرآن، تاریخ و عقل هر سه در یک نقطه مشترک قرار میگیرند:
«پیام الهی با اسلام کامل شد و جهان دیگر به پیامبر جدید نیاز نداشت.»
قرآن در آیه ۴۰ سوره احزاب، بهصراحت میگوید:
مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ: حضرت محمد صلی اللهعلیه و آله و سلم فرستاده خدا و آخرین پیامبران است.
مفسران بزرگ مانند علامه طباطبایی نیز «خاتَم» را بهمعنای پایانبخش و مُهر تکمیلکننده دانستهاند؛ همانگونه که در پایان یک نامه، مُهر نهایی زده میشود و متن کامل میگردد.
در آیهای دیگر، خداوند میفرماید: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ :امروز دین شما را کامل کردم (مائده/۳). پیامبری که حامل پیام «کامل» است، پیامبری است که پس از او دیگر نیازی به فرستاده تازه نیست.
مسئله این نیست که «مردم همه چیز را فهمیدهاند یا نه»، بلکه خود پیام الهی به درجهای رسیده که پاسخگوی همه نیازهای بشر تا پایان دنیا باشد.
برای فهم این نکته، یک مثال روشن کافی است:
وقتی نسخه نهایی یک کتاب منتشر میشود، دیگر نیاز به چاپ کتاب از نویسنده جدید نیست؛ چرا؟ چون کتاب ناقص نیست. تا زمانی که پیام دین ناقص بود، پیامبران جدید آمدند؛ اما وقتی کامل شد، سلسله پیامبری پایان یافت.
* در ادیان گذشته، کتابهای آسمانی دچار تحریف میشدند؛ همین تحریفها ضرورت آمدن پیامبر جدید را پدید میآورد. اما قرآن خود میگوید: «ما این کتاب را نازل کردیم و خود نگهبان آن هستیم» (حجر/۹). این وعده الهی یعنی پیام نهایی نه دستخوش تحریف میشود و نه نیازمند اصلاح. وقتی «متن دین» حفاظتشده و کامل باشد، «فرستاده جدید» معنایی ندارد.
* نکته مهم این است که ختم نبوت به معنای رها شدن بشر نیست. پس از پیامبر اسلام، وظیفه هدایت و تبیین دین به امامان معصوم و پس از آنان به عالمان سپرده شد. همانگونه که پس از پایان یافتن دوره یک معلم، درسها تعطیل نمیشود؛ بلکه کتاب درسی باقی میماند و استادان دیگر آموزش را ادامه میدهند، پس از خاتم پیامبران نیز قرآن و سنت باقی است و هدایت از مسیر دیگری جریان پیدا میکند، نه با پیامبر تازه.
* از سوی دیگر، اسلام دینی است که برای یک قوم یا یک دوره نیامده؛ قوانین ثابت و اصول بنیادین آن برای همه زمانها قابل اجراست. در کنار این اصول ثابت، خداوند ابزار «اجتهاد» و «عقل» را قرار داده تا انسان بتواند در هر دوره نیازهای تازه را در چارچوب همان دین پاسخ دهد؛ بنابراین، بشر برای زندگی امروز خود هم دستورالعمل دارد و هم توان فهم و اجرا. این یعنی جهان دیگر محتاج پیامبر جدید نیست.
جمعبندی:
پیامبر اسلام آخرین پیامبر است چون: پیام الهی با او کامل شد؛ قرآن کتابی محفوظ و تغییرناپذیر است؛ اسلام قابلیت هدایت تمام دورانها را دارد؛ و انسان به رشد فکری رسیده که این پیام کامل را حفظ و اجرا کند. امامان معصوم علیهمالسلام نیز راهنمایی امت را در تبیین و اجرای این پیام ادامه میدهند.
نسخه قرآنی برای آرامش در دنیای پراضطراب
در روزگاری که اضطراب و بیثباتی روحی به یکی از چالشهای جدی انسان معاصر تبدیل شده است، بازگشت به ایمان و معنویت، نه تنها یک نیاز فردی، بلکه ضرورتی اجتماعی است. آموزههای قرآن کریم با تأکید بر پیوند ناگسستنی میان ایمان، امید و آرامش، نسخهای جاودانه برای سلامت روان و پایداری در برابر فشارهای زندگی ارائه میدهد. پرسش اصلی این است که چرا ایمان میتواند سرچشمه امید و آرامش باشد و چگونه میتوان این حقیقت قرآنی را در زیست روزمره بازآفرینی کرد؟ در عصری که بحرانهای هویتی و روانی، جوامع مختلف را درنوردیده، تمسک به منابع وحیانی میتواند پناهگاهی امن برای روح تشنه آرامش باشد.
۱. ایمان؛ ریشه آرامش درونی
قرآن کریم ایمان را نه صرفاً یک اعتقاد ذهنی، بلکه عاملی برای اطمینان قلبی معرفی میکند. در آیه شریفه «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/۲۸)، آرامش قلبی، نتیجه مستقیم یاد خدا دانسته شده است. این یاد و ذکر، انسان را از آشفتگی دنیای بیرون به ثبات درونی میرساند؛ زیرا فرد مؤمن، تکیهگاهی فراتر از جهان مادی دارد و خود را در مدار اراده الهی میبیند. ایمان به عنوان یک نیروی درونزا، اضطراب را به آرامش و تردید را به یقین تبدیل میکند. در روانشناسی مثبتنگر نیز بر نقش باورهای معنوی در کاهش تنشهای روانی تأکید شده است، اما قرآن این نقش را در قالب رابطه مستقیم با خالق هستی تعریف میکند. مؤمن با یاد خدا، گویی پناهگاهی نفوذناپذیر در درون خود میسازد که هیچ طوفانی قادر به ویرانی آن نیست.
۲. امید؛ ثمره باور به رحمت الهی
یکی از زیباترین جلوههای ایمان، امید است. قرآن امید را در بستر توکل و رحمت الهی مینشاند. در آیه «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق/۳)، انسان مؤمن از وابستگیهای اضطرابآور رها میشود، زیرا باور دارد که خداوند کافی است. این باور، او را به امیدی فعال و سازنده میرساند؛ امیدی که برخلاف خوشبینی سطحی، بر پایه یقین به رحمت الهی استوار است. مؤمن امیدوار، در سختیها مأیوس نمیشود، چون میداند شکست، پایان راه نیست، بلکه زمینه رشد و آزمون است. در فرهنگ قرآنی، امید تنها یک احساس زودگذر نیست، بلکه موتور محرکه عمل صالح و تلاش برای ساختن فردایی بهتر است. این امید، حتی در تاریکترین لحظات، چراغ راه انسان باقی میماند و او را از فروغلتیدن به ورطه ناامیدی بازمیدارد.
۳. آرامش؛ میوه همنشینی ایمان و امید
وقتی ایمان و امید در جان انسان ریشه میدواند، آرامش، ثمر طبیعی آن است. آرامشی که قرآن از آن سخن میگوید، سکون منفعل نیست؛ بلکه «اطمینان فعال» است آرامشی که انسان را برای پایداری در مسیر حق توانمند میسازد. در سیره پیامبران نیز این پیوند آشکار است: نوح(ع) در میان طوفان، موسی(ع) در برابر فرعون، و پیامبر اکرم(ص) در سختترین شرایط، آرامش خود را از ایمان و امید به وعدههای الهی میگرفتند. این آرامش، مایه مقاومت در برابر ظلم، استقامت در دعوت و بردباری در برابر آزارها بود. در زندگی امروز نیز این الگو قابل بازتولید است: ایمان به خدا و امید به یاری او، به انسان توان میبخشد تا در برابر مشکلات ایستادگی کند، بدون آنکه روحش در گرداب یأس و پریشانی فروبلعد.
۴. نقش اجتماعی ایمان و امید در ایجاد آرامش جمعی
ایمان و امید تنها در سطح فردی عمل نمیکنند، بلکه توانایی دگرگونی فضای اجتماعی را نیز دارند. جامعهای که بر پایه ایمان و امید بنا شده باشد، در برابر بحرانهای روانی و اخلاقی مقاومتر خواهد بود. قرآن کریم با اشاره به جوامعی که به سبب بیایمانی و یأس دچار فروپاشی شدند، هشدار میدهد که ناامیدی، بیماری مهلک تمدنهاست. در مقابل، جامعه مؤمن، با تکیه بر ارزشهای الهی و امید به آینده، میتواند بر دشواریها غلبه کند و آرامش را نه تنها در دل افراد، که در روابط و مناسبات اجتماعی نیز جاری سازد. این آرامش جمعی، بستری برای پیشرفت، همبستگی و تعالی اخلاقی فراهم میآورد.
۵. راهکارهای عملی برای تقویت ایمان و امید در زندگی روزمره
برای آنکه ایمان و امید به آرامش واقعی بینجامد، باید به صورت عملی در زندگی جاری شوند. از جمله این راهکارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: مداومت بر ذکر و عبادت: یاد خدا و انجام مناسک عبادی به صورت منظم، روح را با منبع آرامش پیوند میزند. همانگونه که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: حتی در مشغلههای روزمره، میتوان با اذکار مختصر اما پیوسته، این ارتباط را زنده نگه داشت.
توکل در عمل: توکل به خدا به معنای دست کشیدن از تلاش نیست، بلکه به معنای تلاش کردن و سپس نتیجه را به خدا واگذار کردن است. این نگرش، بار اضطراب را از دوش انسان برمیدارد.
انجام کارهای خیر: کمک به دیگران و خدمت به خلق، احساس معناداری و امید را در فرد زنده نگه میدارد. همانگونه که در روایت داریم: »الخلق عیال الله...»(کلینی، محمدبن یعقوب، ج۲، ص۱۶۴) و خدمت به بندگان، خدمت به خداست.
مطالعه آیات و روایات: انس با متون دینی، بینش و امید فرد را عمق میبخشد. تأمل در سرنوشت گذشتگان و وعدههای الهی، چشمانداز روشنی پیش رو میگذارد.
همنشینی با افراد مؤمن و امیدوار: محیط اجتماعی تأثیر زیادی بر روحیه دارد و همنشینی با انسانهای باایمان، ایمان و امید را تقویت میکند.
۶. ایمان و امید در برابر چالشهای معاصر
در جهان امروز که با چالشهای متعددی از جمله بحرانهای محیط زیستی، اقتصادی و اخلاقی روبروست، ایمان و امید میتوانند نقش راهگشایی ایفا کنند. ایمان به خداوند و امید به آینده، به انسان توان میبخشد تا بدون تسلیم شدن در برابر مشکلات، برای بهبود شرایط تلاش کند. این نگرش، نه تنها به فرد کمک میکند، بلکه میتواند الهامبخش حرکتهای جمعی برای ساختن جامعهای بهتر باشد. تجربه نشان داده است که جامعهای که به ارزشهای معنوی پایبند است، بهتر میتواند در برابر بحرانها مقاومت کند و راه حلهای خلاقانه بیابد.
۷. پیامدهای فقدان ایمان و امید در زندگی فردی و اجتماعی
فقدان ایمان و امید میتواند پیامدهای ویرانگری برای فرد و جامعه داشته باشد. در سطح فردی، این فقدان منجر به اضطراب، افسردگی و احساس پوچی میشود. در سطح اجتماعی نیز ناامیدی عمومی میتواند به بیاعتمادی، کاهش مشارکت اجتماعی و در نهایت فروپاشی روابط اجتماعی بینجامد. قرآن کریم با اشاره به سرنوشت اقوام گذشته که به سبب ناامیدی و بیایمانی نابود شدند، هشدار میدهد که حفظ ایمان و امید، شرط بقا و تعالی جامعه است.
جمعبندی
ایمان، امید و آرامش سه حلقه از یک زنجیر الهیاند که انسان را از ترس، یأس و اضطراب میرهانند. قرآن کریم با تکیه بر ذکر، توکل و یقین، الگویی جامع برای ساختن دنیایی آرامتر درون ما ترسیم میکند. جامعهای که ایمان و امید در آن زنده بماند، از بحرانهای روانی و اخلاقی نیز در امانتر خواهد بود. بازگشت به این آیات، دعوتی است برای بازسازی آرامش درونی؛ آرامشی که نه از خاموشی مشکلات، بلکه از روشن شدن دل با نور ایمان برمیخیزد. در دنیای پرشتاب و پراضطراب امروز، این پیام قرآن بیش از هر زمان دیگری ضرورت خود را نشان میدهد. ما با بهرهگیری از این آموزهها میتوانیم هم در زندگی فردی و هم در عرصه اجتماعی، آرامش و امید را تجربه کنیم و در نهایت، به جامعهای متعالی و انسانیتر دست یابیم.
سید مهدی حسینی تبار
سفیانی کیست؟ تحلیل شخصیت، نسب و اهداف او در منابع شیعه
بحث «سفیانی» از موضوعات بسیار مهم در معارف مهدویت است که هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت مطرح شده؛ اما در مکتب اهلبیت(ع) با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گرفته است. در سالهای اخیر، انتشار گسترده شایعاتی مانند «دیده شدن سفیانی»، «عکس سفیانی»، «خروج سفیانی بسیار نزدیک است» یا تحلیلهای غیرعلمی درباره «سفیانی الان کجاست؟» اهمیت پرداختن علمی به این موضوع را دوچندان کرده است.
این مقاله با هدف ارائه یک تحلیل عمیق، مستدل و منطبق بر مبانی حدیثی شیعه برای انتشار در سایت حوزه نیوز نوشته شده است. متن حاضر تلاش دارد:
-
چهره واقعی سفیانی را طبق روایات معتبر بازسازی کند
-
از افراطها و شایعات فضای مجازی فاصله بگیرد
-
و با زبانی علمی، محققانه و در عین حال قابلفهم، برداشت صحیح شیعی از این شخصیت را بیان کند
در این مسیر، پرسشهایی چون «سفیانی کیست؟»، «سفیانی چه کسانی هستند؟»، «خروج او چه زمانی است؟»، «آیا حمله سفیانی به ایران واقعیت دارد؟»، «سفیانی از کجا ظهور میکند؟»، «رابطه دروزیها و سفیانی چیست؟» و «پرچم سفیانی چگونه است؟» مورد بررسی دقیق قرار میگیرد.
جایگاه سفیانی در منظومه علائم ظهور
در روایات شیعه، نشانههای ظهور پیامبرگونه و حکیمانه دستهبندی شدهاند. برخی نشانهها غیرقطعی هستند و ممکن است رخ دهند یا رخ ندهند، اما پنج نشانه، طبق روایات معتبر، حتمیاند:
-
خروج سفیانی
-
خروج یمانی
-
صیحه آسمانی
-
خسف بیداء
-
قتل نفس زکیه
این فهرست نشان میدهد که سفیانی یک نقطه عطف تاریخی در تحولات آخرالزمان است. او نه یک شخصیت خیالی و نمادین، بلکه یک انسان حقیقی است که در برههای خاص از تاریخ بشریت ظهور میکند و بخش بزرگی از تحولات سیاسی و نظامی منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد.
علت اهمیت شخصیت سفیانی
اهمیت سفیانی از چند جهت است:
-
او نخستین علامت حتمی ظهور است.
-
ظهور او آغازگر درگیریهای بزرگ منطقهای خواهد بود.
-
او در برابر جبهه حق و امام مهدی(عج) میایستد.
-
سقوط او زمینهساز تشکیل حکومت عدل الهی است.
به همین دلیل است که شناخت دقیق و علمی او از نگاه دین، اهمیت فراوان دارد.
سفیانی کیست؟ بررسی هویت تاریخی و روایی
۱. معنای لغوی و تاریخی "سفیانی"
سفیانی منسوب به «سفیان» است؛ و مشهورترین فرد این شاخه، ابوسفیان بن حرب، دشمن سرسخت پیامبر اکرم(ص) است. بسیاری از روایات اشاره دارند که سفیانی از نسل ابوسفیان است و شخصیت او امتداد تاریخی جریان اموی دشمن اهلبیت(ع) محسوب میشود.
۲. آیا سفیانی یک فرد حقیقی است؟
در برخی تحلیلهای مدرن، برخی اندیشمندان اهل سنت تلاش کردهاند سفیانی را نمادین و استعاری تفسیر کنند.
اما در منابع شیعه، هیچ روایت معتبری سفیانی را نماد یا جریان صرفاً فکری معرفی نمیکند.
همه احادیث معتبر نشان میدهند که:
-
سفیانی شخصی واقعی است
-
در زمان ظهور، حضور عینی دارد
-
و فرماندهی آشکار نیروهای نظامی را در دست خواهد داشت
۳. ویژگیهای شخصیتی سفیانی
روایات او را چنین توصیف میکنند:
-
چهرهای خشن، بیرحم و سنگدل
-
اهل خونریزی و خشونت
-
بدون پایبندی به ارزشهای اخلاقی
-
دارای قدرت سیاسی و نظامی
-
مورد حمایت قبایل و گروههای سیاسی در شام
این ویژگیها با سنت تاریخی امویان همخوانی دارد.
از کجا ظهور میکند؟
محل خروج سفیانی در روایات معتبر
در منابع شیعه مانند الغیبة شیخ طوسی و الغیبة نعمانی، محل خروج سفیانی منطقه شام (دمشق) معرفی شده است. در برخی روایتها، دقیقتر آمده است که او از وادی یابس خروج میکند؛ منطقهای در اطراف دمشق که در متون جغرافیایی قدیم ذکر شده است.
نکته مهم درباره موقعیت جغرافیایی
روایات سفیانی را یک پدیده شامی معرفی میکنند.
این نکته برای تحلیلهای سیاسی معاصر بسیار کلیدی است؛ چرا که بسیاری از شایعات، خروج او را به مناطق دیگر مانند عراق، اردن، یا حتی ایران نسبت میدهند که هیچ مبنای حدیثی ندارد.
سفیانی الان کجاست؟ آیا زنده است؟
این پرسش یکی از رایجترین جستجوهای اینترنتی درباره سفیانی است. برخی مدعیاند که سفیانی زنده است و در سازمانهای مخفی یا گروههای سیاسی پنهان شده است.
اما هیچ روایت معتبر چنین ادعایی را تأیید نمیکند.
چند نکته مهم:
-
روایات میگویند او در زمان خروجش متولد شده و بزرگ میشود؛ نه اینکه هزارسال عمر داشته باشد.
-
او مانند انسانهای معمولی رشد میکند.
-
محل زندگی او پیش از خروج تعیین نشده است.
بنابراین مطالبی مانند:
-
«سفیانی متولد شده است»
-
«سفیانی الان در لبنان است»
-
«سفیانی از دروزیهاست»
-
«سفیانی در ارتش سوریه فعالیت میکند»
همه گمانهزنیهای غیرمعتبر هستند.
خروج سفیانی چگونه رخ میدهد؟
۱. زمینههای سیاسی–اجتماعی خروج
روایات میگویند:
-
در شام هرجومرج شدید رخ میدهد
-
چند دولت کوچک بهوجود میآیند
-
اختلافهای داخلی گسترش مییابد
در چنین فضایی سفیانی فرصت مییابد که با تکیه بر پشتوانه قبیلهای و نظامی، قدرت بگیرد.
۲. همزمانی خروج سفیانی با یمانی و خراسانی
طبق روایات، خروج سفیانی همراه با:
-
خروج یمانی از یمن
-
خروج خراسانی از شرق اسلامی
این سه پرچم نماد سه جریان مهم آخرالزمان هستند:
-
پرچم باطل (سفیانی)
-
پرچم هدایت (یمانی)
-
پرچم عدالتگستر (خراسانی)
آیا خروج سفیانی نزدیک است؟ بررسی روایات
برخلاف شایعات رایج، در روایات:
-
هیچگاه زمان خروج سفیانی تعیین نشده است
-
هیچ نشانهای برای «نزدیکی قطعی» خروج بیان نشده
بنابراین ادعاهایی مانند:
-
«خروج سفیانی بسیار نزدیک است»
-
«فلان حادثه یعنی نزدیک شدن خروج سفیانی»
-
«نشانههای تازه دیده شده»
همگی فاقد پشتوانه معتبر بوده و بیشتر برداشت سیاسی و رسانهای است.
سفیانی چه کارهایی انجام میدهد؟ نقش او در جنگها
۱. سیطره بر شام
پس از خروج، سفیانی:
-
دمشق را در اختیار میگیرد
-
مخالفان را سرکوب میکند
-
مناطق اطراف سوریه را تصرف میکند
۲. حمله به عراق
روایات میگویند او به:
-
کوفه
-
بغداد
-
و برخی شهرهای عراق
حمله میکند. این حملات جنبه نظامی و رسانهای گستردهای خواهند داشت.
۳. آیا حمله سفیانی به ایران صحت دارد؟
در هیچ روایت معتبر شیعه حمله مستقیم سفیانی به ایران بیان نشده است.
آنچه مطرح شده:
-
درگیری او با «سپاه خراسانی» است
-
که ممکن است شامل نیروهایی از ایران، افغانستان یا منطقه شرق اسلامی باشد
پس ادعای «حمله سفیانی به ایران» نادرست و غیرروایی است.
خسف بیداء؛ نقطه پایان
مهمترین نقطه شکست سفیانی، حادثه خسف بیداء است؛ یعنی:
-
فرو رفتن سپاه سفیانی در زمین
-
در منطقه بیداء بین مکه و مدینه
-
که از علائم حتمی ظهور است
این حادثه نشانهای قطعی برای اهل ایمان خواهد بود که سفیانی پایان یافته و ظهور نزدیک است.
پرچم سفیانی؛ تحلیل روایات و شایعات
در روایات معتبر:
-
خبری از شکل ظاهری پرچم سفیانی نیست
-
رنگ آن نیز مشخص نشده
تصاویر و نمادهایی که با عنوان «پرچم سفیانی» در اینترنت منتشر میشوند:
-
ساختگی
-
بدون پشتوانه تاریخی
-
و گمراهکننده هستند
رابطه دروزیها و سفیانی؛ بررسی علمی یک شایعه
در برخی نوشتههای غیرعلمی گفته میشود:
«سفیانی از قوم دروزیهاست.»
اما در منابع حدیثی:
-
هیچ اشارهای به دروزیها نشده
-
هیچ ارتباطی بین آنها و نسب سفیانی ذکر نشده
بنابراین این ادعا یک شایعه سیاسی–رسانهای است که در سالهای اخیر رواج یافته است.
دیده شدن سفیانی یا اسراری از محل خروج سفیانی؛ چرا این شایعات همیشه تکرار میشود؟
دلایل انتشار مکرر این شایعه:
-
ناشناخته بودن چهره واقعی سفیانی
-
التهاب سیاسی در منطقه
-
جذابیت رسانهای موضوعات آخرالزمانی
-
استفاده رسانهها از عنوان «دجال»، «سفیانی» برای جذب مخاطب
اما حقیقت این است:
تشخیص سفیانی تنها زمانی ممکن است که تمام نشانههای رواییاش تحقق یابد.
آیا سفیانی یک نفر است یا یک جریان؟
دیدگاه معتبر شیعه:
-
سفیانی یک فرد خاص است
-
اما میتواند نماینده یک جریان فکری و تاریخی باشد
-
این جریان ادامه همان تفکر دشمن اهلبیت(ع) است
اما این «جریان» به معنای چند فرد یا گروه امروزی نیست؛ بلکه ریشه تاریخی دارد و بر پایه روایات، شخص سفیانی در آخرالزمان نمود عینی مییابد.
سفیانی چه کسانی هستند؟ تحلیل اجتماعی
برخی روایات اشاره دارند که سفیانی:
-
از خاندان ابوسفیان
-
از نسل بنیامیه
-
و دارای پیروان قبیلهای خاص در منطقه شام است
این موضوع نشان میدهد که:
-
پیروان سفیانی، «جریان اموی» در عصر جدید خواهند بود
-
نه تمام مردم شام، و نه گروه خاص مانند دروزیها
پاسخ به پرسشهای پرجستجوی مردم
۱. عکس سفیانی چیست؟
هیچ عکسی از او موجود نیست.
تمام تصاویر منتشرشده، ساختگیاند.
۲. سفیانی الان کجاست؟
روایات محل زندگی او را تعیین نکردهاند.
۳. خروج سفیانی بسیار نزدیک است؟
هیچ دلیل روایی برای نزدیک بودن خروج وجود ندارد.
۴. آیا ممکن است با فردی معاصر تطبیق داده شود؟
قبل از تحقق علائم حتمی، هیچ تطبیقی معتبر نیست.
منابع روایی درباره سفیانی
مهمترین منابع:
-
الغیبة (نعمانی)
-
الغیبة (شیخ طوسی)
-
کمالالدین (شیخ صدوق)
-
ارشاد (شیخ مفید)
-
بحارالانوار (علامه مجلسی)
این آثار پایه اصلی روایتشناسی شخصیت سفیانی هستند.
نتیجهگیری نهایی
سفیانی یکی از مهمترین شخصیتهای منفی در منظومه آخرالزمان از دیدگاه شیعه است. او:
-
یک فرد حقیقی است
-
از شام خروج میکند
-
ظلم و آشوب بزرگی ایجاد مینماید
-
با امام مهدی(عج) دشمنی میورزد
-
و سرانجام به اراده الهی نابود میشود
اما برای فهم صحیح این شخصیت، باید از:
-
تحلیلهای سطحی
-
شایعات اینترنتی
-
تصاویر ساختگی
-
تعیین زمان برای خروج
پرهیز کرد و تنها به روایات معتبر و تحلیل عالمانه تکیه نمود.































