كالبدشكافی یك طرح غربی: تكفیر و تجزیه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

چندی است كه كشورهای اسلامی در منطقه با موج جدید فعالیت‌های گروه‌های تكفیری مواجه شده‌اند. حتی برخی كشورها كه از حامیان این گروه‌ها در سوریه بوده‌اند، اكنون نگران رشد فزاینده‌ی آنها هستند؛ ترسی كه ناشی از احتمال بروز و ظهور تكفیری‌ها در خود این كشورها است. از طرفی با این متغیر تشدیدشده، موضوع «وحدت اسلامی» نیز دستخوش مسائل جدیدی شده است. محمدصادق الحسینی، كارشناس مسائل منطقه این موضوع را مورد بررسی قرار می‌دهد:

وحدت مسلمانان برای جمهوری اسلامی یك طرح تاكتیكی نیست، بلكه جزئی از اصول انقلاب و سیاست خارجی ایران است. لذا طرح موضوع وحدت تنها برای یك شرایط خاص و برای اهداف موقتی نبوده است. امام خمینی رضوان‌الله‌علیه وقتی بحث وحدت اسلامی را مطرح كردند، هم‌زمان دستور دادند كه دو جلد از بحارالانوار علامه مجلسی را كه برخی احادیث آن احتمالاً در بحث وحدت اسلامی ایجاد شبهه می‌كرد، از بازار جمع كردند. كتاب كشف‌الأسرار خود ایشان هم دیگر تجدید چاپ نشد. امروزه اما چه چیزهایی اصل اساسی وحدت مسلمین را تهدید می‌كند؟

رویكرد تكفیری

دشمنان همواره دنبال این بوده‌اند كه یك عامل ضد وحدت را به جهان اسلام تزریق كنند یا این‌كه در بدنه‌ی جهان اسلام رخوتی ایجاد كنند. بهترین گزینه برای این منظور آن بوده كه آدم‌هایی از جنس خود مسلمان‌ها را به میدان مقابله بیاورند. چون اگر از خارج یك عامل نامطلوب را مطرح كنند، مسلمانان به‌آسانی و با استحكام بیشتری مقاومت نشان می‌دهند.

عرب‌ها ضرب‌المثلی دارند با این مضمون كه «آهن را با آهن حك كنید!» لذا مستكبران هم چیزی شبیه بنیادگرایی ناشی از قرائتی از اسلام را ایجاد كردند؛ با این فرق اساسی كه دارای رویكرد تكفیری است و ‌‌نهایتاً به ضد خود تبدیل می‌شود.

آمریكایی‌ها خواستند در برابر قطب پرقدرت حزب‌الله لبنان كه در منطقه ایجاد شده و مثل بازوی امام خمینی، جهان را تحت تأثیر قرار داده است، یك غده‌ی بد‌خیم ایجاد كنند كه‌‌ همانا سازمان‌های مسلّح سلفی و تكفیری باشند. آمریكا این گروه‌ها را در غرب آسیا و شمال آفریقا ایجاد كرده است و آن‌ها نیز تشكیلات نظامی آهنینی دارند، اما مسلمانان دیگر را تكفیر می‌كنند.

رهبر انقلاب: امروز مشاهده ميشود كه غربى ها يك حركت تازه اى را در آفريقا شروع كرده اند براى تسلط بر ملت هاى آفريقا، براى حضور مجدد در زندگى مردم آفريقا. وقتى آتش اختلافات روشن شد، دشمن مجال پيدا مي كند كه همه كار انجام دهد. (۱۳۹۱/۱۱/۱۰)

برخی گفته‌اند كه یك معنی واژه‌ی قاعده در زبان عربی، «پایگاه» است. آمریكایی‌ها با تك‌تك حكومت‌ها مذاكره می‌كردند و آن‌ها را تحت فشار می‌گذاشتند كه یا با خطر القاعده مواجه شوند یا قاعده (پایگاه) به آن‌ها واگذار كنند. امروز نیز در مالی‌‌ همین ماجرا اتفاق افتاده است. فرانسوی‌ها پس از این‌كه خودشان القاعده‌ای‌ها را در مقابل دولت مركزی مالی آوردند، به همین بهانه حمله كردند و یك پایگاه بزرگ نظامی در این كشور ایجاد كردند.

غربی‌ها پس از موج بیداری اسلامی، هر جا كه توانستند، سلفی‌ها را -كه اصلاً اعتقادی به حكومت نداشتند- تحریك به قیام علیه حاكمان كردند؛ حزب تشكیل دادند و تشكیلات راه‌انداختند. آن‌جایی هم كه بیداری به شكل بارز اتفاق نیفتاده بود، پایگاه نظامی زدند. بخش قابل توجهی از ذخیره‌ی استراتژیك طلای دنیا در مالی است. اضافه بر این، اورانیم و دیگر معادن گرانبها نیز در آن‌جا وجود دارد، ولی متأسفانه این‌گونه تبلیغ می‌كنند كه یك عده‌ای تكفیری رادیكال از جنوب به پایتخت حمله كرده‌اند و چون مردم مالی در خطرند، فرانسوی‌های اهل حقوق‌بشر همراه با آمریكایی‌ها و انگلیسی‌ها برای نجات مردم مالی اقدام كرده‌اند! در صورتی كه خود آمریكایی‌ها و غربی‌ها القاعده (گروه‌های تكفیری) را راه‌انداختند. جالب است تنها كشوری كه علیه حمله‌ی گروه‌های تكفیری بیانیه داده است، از تكفیری‌های سوریه پشتیبانی می‌كند!

غربی‌ها در یك طراحی استراتژیك برای نجات خود، یك نوع فكر اسلامی را از جنس اندیشه‌ی توحیدی-وحدتی ما ایجاد كردند تا بتوانند مسلمانان را مشغول همدیگر كنند. برای جلوگیری از نظام‌سازی جنبش‌های جدید بیداری اسلامی، آن‌ها لازم دیدند كه در مقابل وحدت شیعه و سنّی تفرقه ایجاد كنند. در مقابل یكپارچه حركت‌كردن جهان اسلام، آنها می‌خواهند جهان اسلام را تكه‌تكه كنند.

رنج تحجّر و رنج وادادگی

ما مسلمانان انقلابی از دو جریان رنج می‌بریم؛ یكی تحجرگرایی و دیگری وادادگی. تحجّر یعنی‌‌ اسلام تكفیری و وادادگی یعنی اسلام لیبرال. امروز دیگر «ایسم»‌ها مفتضح شده‌اند و مسلمانان به این آسانی فریب نمی‌خورند، چون در عصر بیداری هستند و دیگر غربی‌ها به‌آسانی نمی‌توانند انتهای تاریخ فوكویاما یا جنگ تمدن‌های هانتینگتون را به آن‌ها بقبولانند. غربی‌ها می‌خواهند از جنس خود اسلام اصیل و با نام‌های آشنایی مانند «عبیدالله بن جراح» كه عهد اصحاب پیامبر را در ذهن مسلمانان عادی منطقه تداعی می‌كند، گروه‌های تكفیری بسازند.

انگار كه مردم جمهوری اسلامی ایران یا دیگر مسلمانان منطقه كه داعیه‌ی وحدت دارند، از مسیر اسلام محمدی منحرف شده‌اند؛ حال آقایان آمده‌اند ما را به خط اسلام برگردانند! به نام فقهِ جهاد كه در اسلام یك امر مقدس و برای دفاع از حوزه‌ی اسلام و مسلمین است، به مسلمانان حمله می‌كنند. فكر تكفیری و ارتجاعی با اسلام لاییك همدست شده و به جان مسلمانان و به‌خصوص شیعیان افتاده است.

گاهی مسأله‌ ایران‌هراسی است و گاهی شیعه‌هراسی. این‌ها را آزمایش كردند و جواب نداد. حال تنها چیزی كه برایشان مانده، این است كه بگویند اساساً اسلامتان صحیح نیست. مشكل شما ایرانیان انقلابی با خود اسلام است! تكفیر می‌كنند تا وحدت را بر هم بزنند، ولی ما می‌گوییم همه مسلمانیم. وقتی یونس شفیق بعد از انقلاب به ایران آمد، گفت ما به نمایندگی از ملت مسلمان فلسطین خدمت امام آمده‌ایم، چون احساس می‌كنیم رهبری جهان اسلام از خراسان تا صور در جنوب لبنان كه علیه صهیونیست‌ها مبارزه می‌كند، به دست شما افتاده است. چه توصیه‌هایی برای ما دارید؟ امام هم فرمود: من توصیه‌ی خاصی برای شما ندارم، چون احساس می‌كنم من و شما یكی هستیم. دارای یك قرآن هستیم و یك خدا را می‌پرستیم، یك قبله داریم و یك پرچم كه‌‌ همان لااله‌الا‌الله، محمد‌رسول‌الله است.

این‌كه می‌بینید امروز ژئوپولتیك سنّی توانسته با ژئوپولتیك شیعه یكی شود و در كنار هم به عنوان دو شریك استراتژیك جهان جدید را بسازند، مسأله‌ی پیچ تاریخی جهان اسلام است. لازمه‌ی برند‌ه‌شدن در این امتحان این است كه تحمل همدیگر را داشته باشیم.

دشمنان وقتی می‌توانند این پرچم وحدت را زمین بزنند كه ما را متهم كنند به كافربودن؛ یعنی مردم شیعه در ایران و عراق و ... را خارج از امت اسلام بدانند. این خطرناك‌ترین سلاحی است كه علیه ما به كار می‌برند، چون سلاح فتنه است. چرا گفتند فتنه؟ فتنه یعنی افتنان. وقتی می‌گویند هذا رجلٌ فتنٌ، یعنی این مرد جذابی است. در مرحله‌ی اول مخاطب می‌گوید به‌به چه زیباست! قیافه‌اش و شعارهایی كه مطرح می‌كند، جذاب است؛ مثلاً جهاد برای اسلام و برای پیاده‌كردن سنّت پیامبر. سلفی‌ها می‌گویند بعد از این‌كه معنویت از دنیای امروزی محو شده، باید با جهاد خود آن را برگردانیم به سنّت. سلاح‌هایی كه باید علیه خارجی‌ها و اجنبی‌ها و كفار به كار ببرند،‌‌ همان سلاح را علیه مسلمانان به كار می‌برند! پشت پرده‌ی این ماجرا‌‌ همان كسانی ایستاده‌اند كه برای ایجاد ضعف و وهن در جهان اسلام متّحد شده‌اند و برای غربی‌ها مزدوری می‌كنند.

پرهیز از سنّی‌هراسی

از طرف دیگر، در میان شیعیان نیز گاهی تندروی دیده می‌شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی همان‌طور كه در خیلی از مسائل -از جمله قمه‌زنی- شخصاً وارد شدند، اما همان‌هایی كه به دنبال اسلام آمریكایی هستند و شیعه‌هراسی را دنبال می‌كنند، سنی‌هراسی را هم ایجاد می‌كنند. می‌خواهند وانمود كنند كه شما شیعیان یك كشور یا یك منطقه‌ی جغرافیایی محصور و در اقلیت هستید؛ پس نمی‌توانید جهان اسلام را رهبری كنید یا الگویی برای جهان اسلام باشید.

دشمنان امت اسلامی، در اقلیت‌بودن و منزوی‌بودن را به این دلیل تلقین می‌كنند كه بگویند شما صلاحیت رهبری جهان اسلام را ندارید. به شیعیان هم القا می‌كنند كه دنبال سنّی‌ها نروید، چون این‌ها به درد شما نمی‌خورند؛ نه قدرت اجتهاد دارند و نه اهل ولایت ائمه هستند. چرا وقت خود را تلف می‌كنید؟! در‌‌ همان ایران محدود بمانید. به همین دلیل می‌گویند: نه غزّه، نه لبنان، جانم فدای ایران! این‌ها مكمل همدیگر هستند. برای این‌كه مقاومت و انقلابی‌بودن را تضعیف كنند، می‌گویند: بیش از یك میلیارد از مسلمان جهان سنّی هستند و محدوده‌ی شما‌‌ تنها قم و نجف و یك مقدار از جنوب لبنان است. پس دیگر شما امت اسلامی نیستید كه بخواهید در مقابل دیگر امم و ملل جهان -چینی‌ها، روس‌ها، آمریكایی‌ها و غربی‌ها- بایستید. شما كوچك‌تر از این‌ها هستید.

از طرفی، یكی از مسائل جهان اسلام این است كه اهل سنّت چون اكثریت هستند، چندان احساس نیاز به اقلیت نمی‌كنند. از لحاظ ژئوپلتیك هم جهان عرب، مركز اهل‌ سنّت شد. پس شیعه‌هراسی مكمّل سنّی‌هراسی است تا ما را از هم جدا كنند و یك جدار خوف و دیوار حائل بین قسمت‌های مختلف بدنه‌ی جهان اسلام بگذارند و روح جهان اسلام را خدشه‌دار كنند.

وحدت استراتژیك

یكی از راه‌های كنترل اسلام‌گرایی توسط نظام‌های ارتجاعی منطقه این است كه به‌‌ همان سَلَفی‌هایی متوسل شوند كه تا دیروز در خانه می‌نشستند و وارد سیاست نمی‌شدند، تا بتوانند با إخوان‌المسلمین ائتلاف كنند و آن‌ها را كنترل كنند تا با ایران همگرایی نداشته باشند. این امر علیرغم آن‌كه یك نقطه‌ضعف در هندسه‌ی سیاسی منطقه است، یك نقطه‌ی قوت برای آینده‌ی جهان اسلام هم هست. همین كه این گروه‌ها از لاك و زوایه‌ی خود بیرون آمده‌اند، یك نكته‌ی مثبت است. در شمال آفریقا جاهایی مانند حسینیه‌ها و تكایای ما شیعیان وجود دارد كه به آن‌ها زاویه می‌گویند، اما در آن منطقه اسلام فردی حاكم است.

یكی از مسائل جهان اسلام این است كه اهل سنّت چون اكثریت هستند، چندان احساس نیاز به اقلیت نمی‌كنند. از لحاظ ژئوپلتیك هم جهان عرب، مركز اهل‌ سنّت شد. پس شیعه‌هراسی مكمّل سنّی‌هراسی است تا یك جدار خوف و دیوار حائل بین قسمت‌های مختلف بدنه‌ی جهان اسلام بگذارند.

ما اسلام را یك منظومه‌ی دولتی‌-حكومتی برای زندگی پویا می‌دانیم و اسلام ما مساوی با زندگی است. امام خمینی چگونه پیروز شد؟ ایشان نیامد به مردم بگوید به عقب برگردید؛ گفت با اسلام زندگی كنید؛ یك اسلام انقلابی را وارد زندگی روزمره مردم كرد. اگر بتوانیم این فكر را صادر كنیم، یعنی انقلاب اسلامی را صادر كرده‌ایم. اصرار و تأكید رهبر انقلاب -به عنوان یك استراتژی و نه یك تاكتیك- بر این‌كه امروز مسأله‌ی فلسطین یك مسأله‌ی اصلی و اساسی است، به همین دلیل است. وقتی فقه مقاومت اشاعه پیدا كند، خودبه‌خود و به‌مرور زمان جا خواهد افتاد. در سوریه می‌توانید این وضعیت را ببینید.

دوستان سنّی كه تا حالا بر ما خرده می‌گرفتند كه چرا از بشار اسد و علوی‌ها دفاع می‌كنید، خودشان امروز به این نتیجه رسیده‌اند كه كیان دولت و ملت سوریه در خطر است؛ آن هم از سوی تكفیری‌های تروریست. یعنی اهل سنّت معتدل سوریه -كه اكثریت هستند- در خطر افتاده‌اند. حتی مسیحی‌ها و اسماعیلی‌ها هم در خطرند. در حلب سنّی‌های معتدل هم امكان ادامه‌ی زندگی ندارند و معیشت و اقتصادشان به هم خورده است. وقتی آن‌ها هم به این وضع اعتراض كردند، مصری‌ها به این نتیجه رسیدند كه تنها راه حل در مسأله‌ی سوریه، سیاسی است. ما هم از اول همین را گفتیم.

اگر این تكفیری‌ها كار سوریه را تمام كنند، بعد می‌آیند سراغ بقیه. جمهوری اسلامی علیرغم این همه مشكلات، به دنبال مسأله‌ی فلسطین است. یعنی دفاع از حكومت سوریه تنها به خاطر طرح‌های سیاسی و اقتصادی بشار اسد نیست. مخالفان ما دنبال فلسطین هستند و اگر این خط مقاومت یك حلقه‌اش بشكند، به سود اسرائیل و آمریكا است.

لذا علیرغم اختلافاتی كه ما با حماس در باب مسائل سوریه داریم، باز هم از حماس و از مواضع مردم فلسطین حمایت كنیم. سید حسن نصرالله به رژیم‌های جدید عربی گفت كه بیایید خودتان پرچمدار دفاع از فلسطین باشید. اگر شما دفاع كنید، دیگر ایران جلو نمی‌آید. وقتی شما قدم پیش نمی‌گذارید، ایران وظیفه‌ی خود می‌داند كه از كیان اسلام و جهان اسلام دفاع كند.

خطر تجزیه‌ی جهان اسلام

درست است كه ما با برخی اسلام‌گرایان تركی و مصری اختلاف نظر داریم، ولی به‌مرور آن‌ها هم خطر ازبین‌رفتن دولت سوریه را -به عنوان یك محور استراتژیك برای آزادی فلسطین- احساس می‌كنند. آنها تازه دارند مواضع خود را تعدیل می‌كنند، چون فهمیده‌اند كه نه‌فقط نظام، بلكه كشور سوریه در خطر است. تقسیم‌كردن كشور سوریه به چند كشور، در بلندمدت نتیجه‌اش می‌شود دولت قبائلی در مصر! مطمئن باشید غربی‌ها دنبال همین هم هستند.

آن‌ها می‌خواهند تركیه و عراق را هم تجزیه كنند. اگر آمریكایی‌ها طرح خود در منطقه را پیش ببرند، همه را به دام تجزیه می‌اندازند و آتش تكفیری‌ها همه را می‌سوزاند تا اوضاع این منطقه را به نفع اسرائیل تمام كنند. پس حركت تكفیری، حركت ضد وحدت در جهان اسلام است كه چه از سوی شیعه بیان شود و چه از سوی سنی، به یك جا می‌انجامد؛ یعنی به تسلط اسرائیل بر همه‌ی جهان اسلام.

رهبری می‌گویند كه ما غرب آسیا هستیم و نه خاورمیانه! خاورمیانه مفهومی است كه یك ژنرال انگلیسی در سال ۱۹۱۱ ساخته و منطقه را بر اساس دوری و نزدیكی از لندن ترسیم كرده است. آن‌ها كه خیلی دور هستند، خاور دور و آن‌ها كه نزدیكند، خاور نزدیك. در صورتی كه از نگاه ما كه در جهان اسلام هستیم، این دوری و نزدیكی بی‌معنی است. در همین آخرین كنفرانس بیداری اسلامی، یكی از تونسی‌ها بحث جالبی درباره‌ی بیداری اسلامی كرد و به اساتید اروپایی گفت به شما چه مربوط است كه می‌خواهید روی فرزند ما اسم بگذارید؟! این بیداری اسلامی است، اما به شما چه كه اصرار دارید به آن بگویید بهار عربی؟!

ما از شما قبول می‌كنیم كه وقتی مردم تونس ریختند در خیابان‌ها، گفتند آزادی، عزت و كرامت انسانی می‌خواهیم، ولی اگر این هر سه را با هم جمع كنیم، می‌شود اسلام. مگر اسلام چه می‌خواهد از ما؟ امروز خطرناك‌ترین حربه‌ای كه دست مسلمان‌ها را از فرزند سرنوشت‌شان جدا می‌كند، رخوت ضد وحدت است. چرا صهیونیست‌های بین‌المللی كه هر سال در اسرائیل جمع می‌شوند، می‌گویند می‌خواهیم یك جنگ هزارساله میان مسلمانان راه‌بیندازیم؟ چون می‌خواهند جهان اسلام را تقسیم كنند و فرقه‌گرایی را جابیندازند. آن وقت اسرائیل و آمریكا با خیال راحت می‌توانند حكومت كنند. هر چه جهان اسلام كوچك‌تر شود، قابل مدیریت‌تر است و این به نفع آنهاست.

جمهوری اسلامی علیرغم این همه مشكلات، به دنبال مسأله‌ی فلسطین است. یعنی دفاع از حكومت سوریه تنها به خاطر طرح‌های سیاسی و اقتصادی بشار اسد نیست. مخالفان ما دنبال فلسطین هستند و اگر این خط مقاومت یك حلقه‌اش بشكند، به سود اسرائیل و آمریكا است.

دیپلماسی وحدت اسلامی

من اخیراً در یك روزنامه‌ی عربی مقاله‌ای نوشته‌ام با عنوان «راه‌رفتن بین نقطه‌های باران». این اصطلاحی است برای اشاره به دیپلماسی و سیاست خارجی خاص ایران. دیپلماسی ایران مانند هنر فرشبافی ایرانیان است. وقتی به كار كسانی كه فرش می‌بافند، نگاه كنید، چیز زیادی نمی‌فهمید، اما یك سال دیگر می‌بینید كه چه فرش زیبایی شده است. گاهی چند سال صبر می‌كنند تا گره‌های فرش كامل شود. وسط كار احساس می‌كنید همه چیز به هم ریخته است، اما در پایان درمی‌یابید كه چه اتفاقی جالبی شكل گرفته است.

این‌كه می‌بینید امروز ژئوپولتیك سنّی توانسته با ژئوپولتیك شیعه یكی شود و در كنار هم به عنوان دو شریك استراتژیك جهان جدید را بسازند، مسأله‌ی پیچ تاریخی جهان اسلام است. لازمه‌ی برند‌ه‌شدن در این امتحان این است كه تحمل همدیگر را داشته باشیم. اگر هر دو نقش خود را به عنوان مسلمان به‌درستی و مدارا ایفا كنیم، آن نقشه‌ی زیبای فرش جهان اسلام، درخواهد آمد. تنها با یك نغمه‌ی شیعی نمی‌توان یك سمفونی اسلامی نواخت.

رهبر انقلاب هم چند بار گفته‌اند: ما نمی‌گوییم كه شما بیایید عین حكومت ولایت فقیه را بسازید، بروید با خصوصیت‌های خودتان حكومتی اسلامی شكل بدهید.

به هر حال، جامعه‌ی مصر ویژگی‌های پیچیده‌ای دارد و با جمهوری اسلامی ایران فرق می‌كند. خصوصیت‌های فرهنگی و قومی و تاریخی در تشكیل هر حكومتی اثر دارد. همین كه جهان عرب از فضای پان‌عربی لاییك و متحد با آمریكا و صهیونیست خارج می‌شود و به عصر اسلام‌گرایی پامی‌گذارد، خودش یك قدم بسیار بزرگ و رو به جلو است.

خوانده شده 2242 مرتبه