مؤسسه مطالعات خاور نزديك واشنگتن در مقالهاي به بررسي چالش هاي قيام مردم بحرين براي منافع آمريكا پرداخت و نوشت:
در صورتي كه ناآراميهاي بحرين به پادشاهي عربستان نيز سرايت كند، بحران در اين كشور از يك مسئله منطقهاي به سرعت به يك بحران جهاني تبديل خواهد شد وقيام مردم بحرين ميتواند آمريكا را وارد بحراني جهاني كند .
این مقاله چالش هاي امریکا در قيام مردم بحرين رااینگونه توصیف می کند :
1- بحران در بحرين مي تواند امنيت توليد 10 درصد از نفت جهان را دچار مشكل كند
واشنگتن در حال حاضر با چند چالش بالقوه در سياستگذاري خود در قبال بحرين ـ عربستان مواجه است. اول اينكه، الشرقيه مركز ميدانهاي نفتي عربستان سعودي به شمار ميرود كه 10 درصد نفت كل دنيا را تأمين ميكند. با اينكه امنيت اين منطقه افزايش يافته است، تأسيسات نفتي آن در گذشته مورد حملات خرابكارانه القاعده قرار ميگرفت. اگر ناآراميهاي بحرين به پادشاهي عربستان نيز سرايت كند، بحران در اين كشور از يك مسئله منطقهاي به سرعت به يك بحران جهاني تبديل خواهد شد.
2- مركز فرماندهي ناوگان پنجم فرماندهي (سنتكام) آمريكا فاصله كمي با مركز اعتراضات در بحرين دارد
مسئله دوم به مركز فرماندهي ناوگان پنجم فرماندهي كل (سنتكام) آمريكا ميشود كه در بحرين مستقر است. در حال حاضر، كشتيهاي آمريكايي حاضر در آبهاي بحرين دور از سواحل اين كشور لنگر مياندازند، اما رژيم بحرين با ايجاد موج شكنهايي در اطراف سواحل خود اين امكان را فراهم آورده است كه كشتيها در نزديكي ساحل لنگر بياندازند. از آن مهمتر اين كه پايگاه مركز فرماندهي ـ كه عملياتهاي پشتيباني از نيروهاي آمريكايي در خليج فارس، عراق و افغانستان را به انجام ميرساند و همچنين با دزدان دريايي سوماليايي مبارزه ميكند ـ در نزديكي يك منطقه شيعي نشين قرار گرفته است كه فاصله اندكي با ميدان اللؤلؤه دارد. حضور مردم در اين ميدان باعث نگراني حكومت بحرين شده است، اما تا كنون، خروج نيروهاي آمريكايي هنوز به بخشي از خواستههاي مردم معترض تبديل نشده است.
3- دستگاه ديپلماسي آمريكا در تلاش بود تا ميان حمايت از حكام عرب و دموكراسي خواهي مردم بحرين تعادل ايجاد كند
دستگاه ديپلماسي آمريكا در تلاش بود تا ميان حمايت از حكام عرب و دموكراسي خواهي مردم، تعادل ايجاد كند. سال گذشته، هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه اظهاراتي را در حمايت از رژيم بحرين ايراد كرد؛ رژيمي كه اكنون تظاهرات كنندگان غير مسلح، از جمله زنان و كودكان را به خاك و خون كشيده است. اكثريت شيعه در بحرين و ارتباط تاريخي اين كشور با ايران، آن را به موردي خاص تبديل كرده است؛ اما ديگر كشورهايي كه تأسيسات نظامي كم اهميتتر آمريكا در آنها مستقر هستند (براي مثال، كويت، قطر، امارات متحده عربي و عمان)، حاضرند تحت شرايط مشخصي از اين ارتباطات بكاهند.
براین اساس مؤسسه مطالعات خاور نزديك واشنگتن به دولت اوباما پيشنهادکرد:
الف - نيروهاي نظامي بحرين به مردم تيراندازي نكنند
فعالان بحريني انجام تظاهراتهاي گستردهتر را خواستار شدهاند، اين در حالي است كه رژيم اين كشور هرگونه تظاهراتي را ممنوع اعلام كرده و تانكها و زره پوشهاي خود را در نزديكي ساختمانهاي دولتي و تقاطعهاي حساس مستقر ساخته است. با توجه به اين نكات، واشنگتن ميبايست به پادشاه حمد فشار آورده و مطمئن شود كه اين نيروها به اقدامات خشونتآميز متوسل نشده و به سمت مردم تيراندازي نكنند
ب - در اولين قدم وزيركشور بحرين بايد كنار گذاشته شود
علاوه بر اين، واشنگتن بايد انجام اصلاحات را تشويق كند؛ چنين اقدامي ميتواند سبب اميدواري مردمي شود كه از حكومتي والد گونه به تنگ آمدهاند. اين اصلاحات، ميبايست شامل اقداماتي در جهت از ميان بردن فساد گسترده در اين كشور شوند. از اين رو، لازم است توصيهاي كه سفير آمريكا به شيخ عيسي، پدر پادشاه حمد، كرد جدي گرفته شود و ابتدا وزير كشور، يعني شيخ خليفه (عموي حمد)، كنار گذاشته شود. خليفه بسيار فاسد بوده و چهل سال است كه منصب نخست وزيري را در اختيار دارد.
ج - راه حل ناآرامي هاي بحرين را بايد در رياض بايد جستجو كرد
هر اتفاقي كه در بحرين رخ دهد، بر كل منطقه خليج فارس تأثير بسيار جدي خواهد نهاد. در عربستان سعودي عواقب ناشي از بيثباتي سياسي، جديتر خواهد بود چرا كه اين كشور از خلأ رهبري رنج ميبرد. از اين رو واشنگتن بايد با فشار آوردن به رياض، از تنش و ناآرامي در منامه بكاهد. در نهايت بايد گفت چنانچه واشنگتن در جستجوي راه حلي مسالمتآميز براي حل و فصل ناآراميهاي داخلي بحرين است، نبايد در بحرين به دنبال آن باشد، بلكه بايد آن را در رياض جستجو كند.