جامعه ایران برای تغییر شرایط موجود در ساختار مدیریتی پیر و خسته کشور به دنبال یک اتفاق نو و جریان پرتکاپوی «جوان» است؛ جریانی که ساختارهای محافظه کارانه را بشکند و با انرژی برای تغییر و تحول گام بردارد. جوانی که مخاطب اصلی بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب قرار می گیرد و آتیه تشکیل یک «دولت جوان» نیز برایش ترسیم می شود.
اما سوالی که ممکن است برای خیلی از مردم جامعه پیش بیاید این است که برای روی کار آمدن این دولت جوان تا چه حد به «جوان گرایی» اهمیت و اهتمام ورزیده ایم؟
*جوان گرایی و آرزوی بیش از 30 درصد جمعیت ایران
در اغلب کشورهای دنیا مشاوران و تصمیم سازان افراد با تجربه هستند، اما مسئولان و تصمیم گیرندگانی که باید کار اجرایی انجام دهند، متشکل از جوانان هستند. این در حالی است که در کشور ما این مساله دقیقا برعکس است، مشاوران جوان و مدیران پا به سن گذاشتهاند. در صورتی که سهم جمعیت جوان از کل جمعیت ایران طبق چیزی که آمارهای سازمان ثبت احوال در سال 97 نشان میدهد حدود 30 درصد است؛ این یعنی 30 درصد جمعیت ایران را جوانان تشکیل میدهند؛ به عبارت دیگر یعنی یک و نیم درصد بالاتر از میانگین جهان! اما در شرایط فعلی شاهد سهم اندک مشارکت این جمعیت جوان در اداره کشور هستیم. در حالی که برانگیختن رضایت جوانان یعنی برانگیختن رضایت حدود 30 درصد جامعه و این هم به مشروعیت و هم به کارآمدی نظام کمک می کند.
*قوانینی که کاری از پیش نمی برند/ مدیران دولتی پنج سال پیرتر شدند
در سال گذشته پس از رسانه ای شدن خبر اصلاح قانون «ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان» از سوی مجلس علی رغم آنچه از حضور پررنگ تر جوانان در عرصه مدیریتی کشور انتظار می رفت؛ کماکان شاهد منع برخی سمتها از این قانون بودیم وهمین مساله بستری فراهم کرد که بسیاری از مدیران سالمند، همچنان به فعالیت ادامه دهند.
نمونه مشابه این قانون در روزهای گذشته توسط دفتر هیئت دولت اعلام شد که شورای عالی اداری در مصوبهای سن تصدی سطوح مدیریتی را کاهش میدهد، موضوعی که فینفسه خبر خوبی بود و میتوانست ترکیب مدیران کشوری را تغییر دهد. اما بررسی\ های بیشتر و مقایسه این مصوبه با نمونه قبلی خود، این شبهه را بوجود میآورد که آیا سن مدیران پایین تر رفته و یا بیشتر شده است؟
با یک مقایسه ساده از مصوبه تازه ابلاغ شده با مصوبه ای که مشابه آن در سال 93 به منظور «آموزش و تربیت مدیران آینده دستگاههای اجرایی»، ابلاغ شد و سقف سن افراد را 45 سال تعیین کرده بود؛ می فهمیم در مصوبه جدید، با تقسیمبندی سطوح مدیران، افراد برای حضور در مدیریت سطح ارشد میتوانند تا 50 سال سن داشته باشند و این یعنی دولت نهتنها سن مدیران را نسبت به قبل پایینتر نیاورده، (در هردو مصوبه سن 45 وجود دارد) بلکه در بخشی از سطوح مدیریت، ما با افزایش سن نیز روبهرو هستیم چراکه طبق مصوبه جدید، در سطح ارشد، افراد 50ساله نیز میتوانند حضور پیدا کنند.
این در حالی است که اجرای چنین قوانینی به شکل صحیح، برای کشوری که بخش عمدهای از جمعیت آن در سن جوانی قرار داشته و تحصیلات عالی دارند، حتما مفید خواهد بود. البته مشکلات ریشه ای در این زمینه آنقدر زیاد است که صرفا با اصلاح قانون حل نخواهد شد واز بخش آموزش کشور گرفته تا فرهنگ، جامعه، مردم و ... برای رسیدن به جوان گرایی در کشور دخیل هستند. برای بررسی این موانع و مشکلات، خبرگزاری تسنیم نیز به همین خاطر در پرونده ای تحت عنوان «دولت جوان» پای صحبت ها و نظرات صاحبنظران درباره چرایی و چگونگی «جوانگرایی» در مدیریت کشور نشسته است.
*صاحب نظران چه می گویند؟
امروز صاحب نظران بر روی اینکه جوانان از انرژی بالاتر و نیروی بیشتری نسبت به مدیران اسبق خود برخوردار هستند متفق القول اند؛ اما این نکته را نیز متذکر می شوند که این حضور باید مشروط به یک انتخاب شایسته باشد. انتخابی که با درک بهتر از مقتضیات امروز ایران و جهان، بهره وری و کارایی بالا، علم و دانایی، مسئولیت پذیری، نشاط، خستگی ناپذیری، محفاظه کار نبودن همراهی بیشتری داشته باشد و از همه مهم تردو ویژگی اصلی «متعهد و انقلابی» را که مورد تاکید رهبر است دارا باشد. اما در این بین باید به یک نکته کلیدی نیز توجه کرد که جوان گرایی و به طبع آن دولت جوان حتما در کنار یک سامانه کارآمد در ساختار اداره کشور میتواند معنای لازم را بدهد وگرنه ممکن است مانند دولت های پیشین خود، شرایط را به مراتب بدتر کند.
آنها معتقدند برای اینکه مردم به جوانان اعتماد کنند باید بستر کسب تجارب آنها در حوزه های جدی مدیریتی فراهم گردد و سیستم آموزشی مدارس و دانشگاه ها بر روی توانایی های جوانان کار کرده و آنها را آماده پذیرش مسئولیت های بزرگ و سخت کنند.
در کنار اصلاح بعضی قوانین، مجلس و سازمان امور اداری و استخدامی نیز باید، معیارهایی برای استفاده از جوانان شایسته تدوین و به طور جدی آنها را اعمال کنند. در غیر این صورت ممکن است به جای بازنشستگان ناکارآمد، جوانان فرصتطلبی بر سر کار بیایند که بدون طی کردن مراحل کارشناسی و سلسله مراتب مدیریتی، تبدیل به تهدید تازهای برای سیستم اداره کشور شوند.
*جوانان چه می گویند؟
جوانان نیز از طرف دیگر معتقدند، برای افزایش حضور آنها در عرصههای مدیریتی باید تحولات عمده ای اعمال شود، زیرا چیزی که تا کنون شاهدش بودند عدم فرصت و زمینه حضور آنها در پست های مدیریت کشور بوده است.
شاید بتوان در این بین تنها کسی که کلید شروع جوان گرایی را در کشور زده است؛ رهبر انقلاب عنوان کرد. چرا که در سال های اخیر در خصوص انتصاباتی که به مجموعه های تحت امر ایشان بر می گشته، شاهد حضور جوانان شاخص انقلابی بوده ایم، که حضورشان موجب تحول در حوزه مدیریتی کشور گشته است.
رسیدن به یک دولت جوان نیازمند ایجاد جوانگرایی در پستهای مدیریتی است تا ساختارهایی که در جامعه در حال درجا زدند هستند را با تکانه پر شور و عالمانه خود به سمت جلو پیش ببرد.
اما بسیاری از افراد جوان به رغم تجربیات فراوان و مدارج علمی تاکنون در حوزه انتصابها هیچ تغییر و تحولی برایشان ایجاد نشده است. از سوی دیگر در کشور هم نیازمند تغییر در زمینه انتصاب مدیران هستیم، چون سالمندی مدیران اجرایی موجب شده تا برای تصمیمگیری ها و تحولات به سختی دست به اقدام و یا حتی تغییر بزنند.
حالا زمانی است که باید به جوانان اعتماد کرد. ایران یک کشور جوان است، اما دستگاه عریض و طویل اداری کشور در طول این سالها به یمن مدیران سالخورده و محافظهکار، کند و بدون انعطاف شده و از حداقل بهره وری بهره مند شده است. شاید بر همین اساس مقام معظم رهبری سیاستهایی در جهت تحول اداری به روسای قوای سهگانه، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغ کردند. متاسفانه پس از سالها هنوز بسیاری از آنها اجرایی نشده است. نمی شود در سیاستهای راهبردی ارائه شده از سوی رهبری برای تحول نظام اداری دقت کرد و اثری از جوانگرایی و تخصصگرایی در آن ندید.
*جوان گرایی به معنای پیرزدایی نیست
حقیقت این است که مدیران سالخورده کشور باید بپذیرند که حمایت از روحیه نوآوری و ابتکار و اشاعه فرهنگ و بهبود مستمر به منظور پویایی نظام اداری؛ از طریق حلقه مدیران سالخورده محقق نخواهد شد. باید باور کنند که یکی از راههای شفاف سازی و آگاهی بخشی نسبت به حقوق و تکالیف متقابل مردم و نظام اداری که مورد تاکید رهبری نیز هست جز از طرق جوانگرایی و شایستهسالاری به سر منزل مفصود نمیرسد.
البته باید این نکته را یادآور شد که منظور رهبر از روی کار آمدن یک دولت جوان به منزله «پیرزدایی» نیست چرا که پیران و مرشدان انقلاب در هر سطحی باید زمینه ظهور و پیدایی جوانان در صحنه های مدیریت کشور را فراهم سازند. اما انقلاب امروز در موقعیتی خاص قرار دارد و از گردنه ای در حال گذر است که به تعبیر رهبر انقلاب «پیچ تند تاریخ معاصر» است و عبور از این گردنه بدون همت مدیران و فرماندهان جوان ممکن نیست.
در واقع حقیقت امر در باب جوان گرایی و اهمیت به روی کار آمدن آن در قالب یک دولت، لزوما به مثابه حضور جوانان بیست تا بیست و پنج ساله نیست، بلکه منظور از جوان گرایی نوع تفکر و نگرشی است که در فرد جریان دارد. گاهی ما در همین جوان بیست ساله محافظه کاری یک مدیر شصت ساله را شاهدیم و گاهی در یک فرد شصت ساله پویایی، نشاط، کارآمدی، خلاقیت و محافظه کار نبودن یک جوان را. از سوی دیگر فراگیر شدن فرهنگ جوان گرایی در سیستم اداری کشور، تنها منوط به ابلاغ مصوبات و قوانین دستگاه های اجرایی نیست که اگر اینگونه بود امروز در خصوص عدم توجه به جوان گرایی در کشور سخن به میان نمی آوردیم. پس باید این مهم را یادآور شد که جوان گرایی صرفا نه به سن افراد و نه به قوانین و اجرایی شدن آنها برمی گردد؛ بلکه باید فرهنگ مردم و جامعه، نگرش و بینش، تفکر و ساختارهای ذهنی موجود در کشور را در برگیرد.
در قرن بیست ویکم که بنابر نتایج مطالعات بین المللی در باب شاخص سرمایه های انسانی، «استعداد» عامل اصلی رشد، رقابت پذیری و نوآوری است و توسعه اقتصادی کشورها در گرو حفظ استعدادها، جذب سرمایه گذاری های خارجی و توسعه زیرساخت های فناورانه بوده و دسترسی عموم به اطلاعات و اشتراک محتوا بر بسترهای نوین ارتباطی از الزامات آن است، چگونه می توان با ذهن دیروز، فردایی بهتر ساخت که توان رویارویی با رقبای منطقه ای و بین المللی را داشته باشد؟
اینجاست که باید از خود بپرسیم چگونه است در کشورهای توسعه یافته، افراد کاردان از بخش خصوصی و مستقل، دانشگاه ها و پزوهشکده ها برای مقاطعی به بدنه دولت جذب می شوند، ولی در کشور ما مدیران اسبق دولتی هستند که به وفور در سطوح مدیریتی بخش خصوصی و دولتی حضور دارند؟
*میوه نارسی که هنوز نرسیده است
نگاه به چنین تغییر و تحولی حدودا از 10 سال گذشته آغاز شده، اما در عمل محصول این نگرش، میوه نارسی است که هنوز آن طور که باید کام جوانان مستعد و توانمند کشور را شیرین نکرده است. آنچه در این سال ها شاهد بوده ایم، حضور انگشت شمار جوانان در مناصب مدیریتی و تصمیم سازی کشور است. اما در حال حاضر روایت های گسترده ای از مقامات درباره لزوم به کارگیری جوانان در حوزه های ارشد اجرایی شنیده می شود؛ که نشان دهنده پالس های جدی جریان جوان گرایی در سال های پیش روی کشور است.
اما باید مراقب این آفت نیز بود که اگر در زمان درست تعریف مشخصی از جوان متعهد انقلابی ارائه نشود، با تهدید انتصابات وراثتی و ژنتیکی یا به عبارت دیگر جوان گرایی وراثتی مواجه خواهیم شد که در این صورت طیف گسترده ای از نخبگان و جوانان مستعد را به دایره امور مملکتی کشور راه نخواهیم داد.