تازهترین تحول در صحنه منطقه اخباری است که درباره جابجایی مرکز فرماندهی نیروی هوایی آمریکا از العدید قطرمنتشر شده، خبری که صرفنظر از ابعاد آن نشان از بعد جدیدی از تأثیر سیاست مقاومت فعال ایران در عقبراندن دشمنی دارد که چندی پیش تهاجمی عمل میکرد.
روزنامه واشنگتن پست شب گذشته در گزارشی نوشت که در بحبوحه تشدید تنشها بین دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و ایران، ایالات متحده تصمیم گرفته است تا مرکز فرماندهی نیروی هوایی خود در قطر را به طور موقت به کارولینای جنوبی منتقل کند.
این نخستین بار در 13 سال گذشته است که آمریکا مرکز فرماندهی نیروی هوایی خود را از منطقه خاورمیانه خارج کرده است. در نتیجه این تصمیم، مرکز عملیات نیروی هوایی آمریکا در پایگاه العدید قطر طی روز شنبه تخلیه شده و کلیه فعالیتهای آن به یک پایگاه هوایی در کارولینای جنوبی منتقل شده است.
«فردریک کلمن» فرمانده مرکز عملیات هوایی و فضایی 609 آمریکا در این باره علت این امر مدعی شد: ایران بارها از طریق منابع مختلف تمایل خود را برای حمله به نیروهای آمریکایی نشان داده است.
صرفنظر از ابعاد این اقدام باید گفت که این همان پایگاهی است که اردیبهشت 98 و در بحبوحه تلاش آمریکا برای تقویت فشار حداکثری بر ایران و تقویت دوقطبی جنگ و صلح در قبال ایران خبر استقرار چهار بمبافکن بی52 آمریکا در آن با سر و صدای زیادی توسط آمریکاییها و رسانههای طرفدار آنها منتشر شد.
استقرار این بمبافکنها در آن زمان تقویت کننده کمپین رسانهای گزینه ارعاب علیه ایران بود که پیش از آن با اخبار اعزام ناوگان هواپیمابر آبراهام لینکلن به منطقه آغاز شده بود.
البته بعداً در اواسط مرداد بود که تصاویر ماهوارهای نشان داد این چهار فروند بی52 پایگاه قطر را بی سر و صدا ترک کردهاند. در واقع خبر استقرار این چهار بمبافکن در راستای جنگ روانی آمریکاییها علیه ایران صورت گرفت چراکه یگانهای مختلف پروازی آمریکا به صورت دورهای در نقاط مختلف جهان حضور پیدا میکنند که این اتفاق، یک امر عادی در طول سال است همانطور که این روال برای اعزام ناوهای هواپیمابر نیز صدق میکند و تصمیم اعزام این ناو نیز طبق روال عادی جابجایی نیروها است.
مفاهیم جابجایی
درباره تصمیم اخیر در پایگاه هوایی العدید باید گفت که صرفه نظر از صحت ادعاهای آمریکاییها درباره این که تهدید ایران باعث شده که مرکز فرماندهی این پایگاه به آمریکا منتقل شود و صرفنظر از ابعاد این جابجایی، این خبر دربردارنده چند مفهوم برای ایران و منطقه است.
نکته اول این که آمریکاییها جابهجایی برنامهریزی شده سالانه جنگ افزارهای خود را مانند ورود ناوهای نیروی دریایی به خلیج فارس یا استقرار دورهای بمبافکنها در پایگاههای خاورمیانه را وسیله عملیات روانی علیه ایران استفاده میکنند و آن را در چارچوب پازل بزرگتری که درباره ایران تعریف کردهاند یعنی زنده نگهداشتن دو قطبی جنگ و صلح در منطقه و ایران هراسی بازی میکنند. هدف نیز این است که اینگونه جلوه دهند که اگر کسی تن به سازش با آنها و خواستههای آنها ندهد لاجرم با مشت آهنین رو به رو است.
به رغم این تلاشهای آمریکاییها، تاکیدات مقام رهبری مبنی بر «نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم» در کنار تحولات چند ماه اخیر نشان داد که گزینه جنگ علیه ایران بخاطر دلایل مختلف از جمله ناتوانی آمریکا در آغاز جنگ تازه در منطقه، موقعیت ضعیف همپیمانان غربی و منطقهای، کاهش اعتماد به دولت ترامپ و همچنین ناتوانی در کنترل عواقب هر تقابل احتمالی، اصلاً مطرح نیست.
همچنین نتایج ناشی از راهبرد مقاومت فعالی که از سوی ایران و بعد از یک سال سیاست انفعال نسبت به بدعهدی غرب در پیش گرفته شد، نشان داد که گزینه نظامی لافی بیش نیست. واکنش آمریکا به ساقط شدن پهپاد جاسوسی بر فراز آبهای ایران و همچنین توقیف کشتی قانون شکن انگلیسی، نشان داد که حرف از گزینه نظامی بنا بر تحلیلها امکان پذیر نیست. حمله یمنیها به خطوط انرژی یمن در کنار حمله اخیر به تاسیسات آرامکو نیز نشان داد نهتنها خود آمریکا بلکه همپینانان نیز در نقطه اوج آسیبپذیری در منطقه قرار دارند و دامنه تقابل احتمالی برای آمریکا قابل کنترل نیست.
بدعهدی آمریکا و غرب به تعهدات مذاکراتی و بینتیجه بودن تلاش غرب برای به سازش و مذاکره کشاندن ایران در ازای گزینههای فریبکارانهای همچون ارایه امتیازات موقت و کمتر از تعهداتی که در برجام از سوی غرب ارایه شده بود، مانند طرح پیشنهادی فرانسه که با اجازه آمریکا ارایه شده بود و همچنین تلاش اخیر آنها برای دیدار نمایشی میان آقای روحانی و ترامپ نیز نشان داد که گزینه "مذاکره برای تحمیل" نیز میدانی برای ایفای نقش ندارد.
تقویت بازدارندگی مقاومت فعال
نکته اصلی دراعلام جابجایی در این پایگاه العدید و مرتبط کردن آن به ایران این است که تجربه آمریکاییها در قبال راهبرد مقاومت فعال ایران آنها را به این قطعیت رسانده که تهدید ایران به تلافی هرنوع خرابکاری علیه امنیت ایران را جدی بگیرند و بر اساس آن تصمیمگیری کنند و این یک بازدارندگی دیگری است که این راهبرد مقاومتی برای ایران به همراه داشته است.
به عبارتی این رویکرد ایران در طول این مدت توانسته علاوه بر خنثی کردن فشار حداکثری بر ایران و قراردادن تهران در موضع برتر منطقهای، چرخش عملیاتی و تاکتیکی از سوی آمریکا و همپینانان آن ایجاد کند.
چرخش در اظهارات تهاجمی و تند مقامات امارات و عربستان در ماههای اخیر، تلاش آنها برای یافتن راهکارهای منطقهای از جمله میانجیگری برای کاهش تنش با ایران را نیز میتوان در همین دستاورد تعریف کرد.