پایان قرن بیستم به عقیده بسیاری از صاحبنظران حوزه بینالملل عصر پایان هژمونی آمریکا بود و تداوم آن در قرن بیستویکم هم قابل مشاهده است. تقریبا در تمام مناطقی که آمریکاییها اقدام به غارت منابع مردم کردند، جنبشهای آزادیبخشی بر مبنای ایدئولوژیهای متنوعی شکل گرفت و از کوبا گرفته تا لبنان و فلسطین علیه آمریکا برخاستند.
اما به اعتقاد صاحبنظران نقطه آغازین افول هژمونی آمریکا در تاریخ معاصر وقوع انقلاب اسلامی است که همه معادلات منطقهای و بین المللی را برهم زد و مهمترین کشور اسیر سلطۀ آمریکا در خاورمیانه را از زیر سلطه امریکا خارج کرد و به مبارزه با هژمون امریکا در جهان اسلام برخاست. این گزارش بر آن است تا تنها بخشی از شکستهای سیاسی آمریکا مقابل ایران اسلامی را مورد اشاره قرار دهد.
انقلاب اسلامی ایران
از زمان تقسیم و جانمایی نقشه کنونی غرب آسیا در معاهده «سایکس -پیکو» (که در روز نهم ماه مه ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول بین فرانسه و انگلستان بصورت سری امضا شد) کسی فکر نمیکرد که چنین قدرت منطقهای با رویکرد مقاومتی در این منطقه که شاهراه انرژی دنیاست ایجاد شده و در مقابل نظام سلطه قد علم کند. شکست جنگهای مستقیم وغیر مستقیم که علیه ملّت ایران به راه افتاد و محاصره و تحریم بر ضد ایران در چهل سال گذشته، اگر چه موجب مزاحمت برای ملّت ایران شد ولی شرایط هژمون آمریکا به ویژه در خاورمیانه را با بحران مواجه ساخت.
انقلاب اسلامی ایران فی نفسه بزرگترین شکست برای آمریکا بود. ایرانی که یکسال قبل از انقلاب و در آبانماه 1356 توسط کارتر جزیره ثبات نام گرفته بود. آمریکاییها کوشیدند تا برای اعاده هژمون از دست رفته خود طرح خاورمیانه بزرگ و اشغال نظامی افغانستان و عراق را کلید بزنند و برای این هدف خود تقویت تروریسم در منطقه غرب آسیا را در دستور کار خود قرار دادند. هرچند با شکست تروریستها و نیروهای مترقی عملا سلطه آمریکا در خاورمیانه تضعیف شد.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
تسخیر لانه جاسوسی را امام انقلاب دوم قلمداد کرد و وقتی به جزئیات آن نگاه می کنیم عنوانی جز انقلاب را برازنده آن نمییابیم. اهمیت و میزان تاثیر گذاری این حرکت در سرنوشت از سوی و نظام حاکمه آمریکا از سوی دیگر مسئله ای است که در بیان و قلم بسیاری از صاحب نظران بین المللی و حتی مسئولین کنونی سابق کاخ سفید نمود آشکار دارد. برای مثال همیلتون جردن رئیس ستاد کاخ سفید و نزدیکترین مشاور به جیمی کارتر اوضاع حاکم بر کاخ سفید را پس از تسخیر لانه جاسوسی در کتاب خود یعنی «بحران» اینگونه تشریح میکند: «ساعت 11:40 صبح بود. تا چند دقیقه دیگر رونالد ریگان رسما با ادای سوگند دوران ریاست جمهوری خود را آغاز میکرد؛ ولی آنچه برای من اهمیت داشت این بود که از این پس دیگر جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا نبود. بیش از یکسال تلاش ما برای رهایی گروگانهای آمریکایی در ایران به نتیجه نرسید، ولی در این 20 دقیقه آخر دوران ریاست جمهوری کارتر امید پایان بخشیدن به این کابوس از هر زمان دیگری بیشتر میشد. تمام اوقات شبانهروز ما در آخرین روزهای ریاست جمهوری کارتر صرف حل این مساله شد و اکنون برای وصول خبر پرواز گروگانها از تهران دقیقهشماری بلکه ثانیهشماری میکردیم...».
این اظهارات که در کتاب بحران همیلتون جردن آمده و تشریحکننده فضای ملموسی از بحران در کاخ سفید پس از تسخیر لانه جاسوسی است، بیش از پیش اهمیت این حرکت دانشجویان مسلمان ایرانی را نشان می دهد. تسخیر لانه جاسوسی بی شک اولین پیروزی مستقیم ایران بر ایالات متحده آمریکا پس از انقلاب اسلامی بود.
پیر سالینجر در کتاب «آمریکا در بند» در خصوص تحقیر و ذلت آمریکا در جریان گروگانگیریها اذعان میدارد که بزرگترین قدرت جهان زیر منت کشوری که دچار بینظمی انقلابی است، قرار گرفته و اوج این حقارت را اینگونه نشان میدهد: «چگونه امکان دارد کشوری که از چنان قدرت فنی برخوردار است که میتواند انسانها را با فضاپیما به خارج از جو زمین بفرستد و دوباره بازگرداند، نتواند کسی را برای پاسخگویی به تلفن در تهران بیابد؟ فقط زمانیکه به این سؤال پاسخ داده شود، میتوان به عظمت مشکلی که دولت به ناگاه بییاورشدۀ کارتر با آن روبهرو گردیده بود، پی برد. پرسیدن این سؤال همچنین نیازمند پرسیدن سؤال دیگری میباشد که چگونه ممکن است که بزرگترین قدرت جهان ناگهان خود را زیر منت کشوری که دچار بینظمی انقلابی شده است، بیابد؟».
شکست تحریمهای فزاینده اقتصادی علیه مردم ایران
ایران از همان ابتدای انقلاب درگیر تحریمهای ناجوانمردانه در حوزههای مختلف مخصوصا در حوزه نظامی بود ولی در طول سالیان متمادی با افزایش توان جمهوری اسلامی ایران و مقاومت در برابر تحریمها، این تحریمها همواره ابعاد گستردهتری یافته به طوری که در چند سال گذشته ایران تقریبا در تمامی حوزه ها اعم از بانکی، علم و فناوری، نظامی، حمل و نقل و...در تحریم بی سابقه به سر میبرد.
با این حال تارنمای اندیشکده «شورای آتلانتیک» مردادماه امسال در یادداشتی نوشت: نفوذ منطقهای ایران به رغم تحریمهای آمریکا گسترش یافته است.
در این یادداشت که به قلم «کِنِت کاتسمن» کارشناس امور ایران در «سرویس خدمات کنگره» آمریکا نگاشته شده، آمده است: دولت آمریکا خروج خود از توافق هستهای را با این بهانه توجیه کرد که برداشته شدن تحریمها براساس این توافق، باعث تقویت توان ایران برای اعمال نفوذ در منطقه شده است.
کاتسمن افزود: به گفته دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا و سایر مقامهای این کشور خروج از توافق هستهای و بازگرداندن تحریمها موجب اعمال سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران شده و مانع از دستیابی این کشور به منابع مالی، سلاح و آموزش شبکه گستردهای از متحدان و گروههای نیابتیاش میشود.
ترامپ ادعا کرده که بازگرداندن تحریمها ایران را تبدیل به «کشوری بسیار متفاوت» کرده است. او و سایر مقامهای آمریکایی مدعی هستند تحریمها از جمله لغو معافیتهای خرید نفت، اقتصاد ایران را نابود کرده و سبب کاهش حضور منطقهای ایران شده است.
شورای آتلانتیک در ادامه یادداشت خود تایید کرد که آمار و دادهها نشان میدهد که تاثیرات اقتصادی تحریمها لزوما به معنای کسب دستاوردهای اقتصادی برای سیاست آمریکا نیست.
کاتسمن به روند صعودی نفوذ منطقهای ایران در سالهای بازگرداندن تحریم و تطبیق آن با اظهارات مسئولان پرداخته و میافزاید: اگر تحریم به معنای تغییر رفتار منطقهای ایران بود نفوذ این کشور در خاورمیانه باید در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ کاهش مییافت؛ این درحالی است که رخدادها و روندها عکس این قضیه را نشان میدهد.
وی ابتدا به پرونده سوریه اشاره و خاطرنشان میکند که ایران در سال ۲۰۱۳ و در دوره تحریمهای شدید اقتصادی توانست در جنگ سوریه نقش ایفا کرده و اقدام قاطعی انجام دهد تا نظام بشار اسد قدرت را حفظ کند.
به نوشته شورای آتلانتیک، ایران در سال ۲۰۱۴ نیز با وجود تحریمهای بینالمللی توانست در عراق نقش داشته و به جلوگیری از پیشروی داعش کمک کند.
این اندیشکده آمریکایی در پایان نتیجهگیری کرد: مقامهای دولت ترامپ در سال ۲۰۱۹ مدعی شدند که فشار حداکثری باعث کاهش نفوذ منطقهای ایران شده است. آنها مشخصا به گزارشهایی اشاره میکردند که در آنها ادعا میشد حزب الله لبنان به محدودیتهای مالی اذعان کرده و خواستار کمکهای مردمی شده است. اما هیچ قرینهای وجود ندارد که نشان دهد قابلیتها یا عزم حزب الله برای کمک به اسد تغییر کرده باشد. جایگاه ایران در عراق، یمن و جاهای دیگر در واقعیت تغییر نکرده است.
شکست طرح «خاورمیانه بزرگ» آمریکا
وسعت رویارویی ایران با ایالات متحده آمریکا امروز از چارچوب سرزمینی جمهوری اسلامی فراتر رفته و تقریبا از دوران جرج بوش، آمریکا سیاستی به نام «خاورمیانه بزرگ» را کلید زد که ذیل آن تسلط خود را بر منطقه غرب آسیا گسترش دهد ولی خط مقاومت و در رأس آنها، ایران اجازه تحقق این هدف را نداده است. تجزیه کشورهای منطقه بر اساس دین، مذهب، نژاد و قومیت، حفظ و استمرار حیات و اقتدار رژیم صهیونیستی، گسترش هژمونی آمریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، تسلط آمریکا بر ذخایر و منابع انرژی منطقه و سرکوب خیزشهای اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران از مواردی است که ذیل هدف خاورمیانه بزرگ دنبال میشود.
شکست طرح خاورمیانه بزرگ در حالی است که این طرح ۷تریلیون دلار هزینه در برداشته و طراحان جنگ روانی و نظامی و متفکران قدرتمند آن را برنامهریزی کرده بودند. از نظر نظامی نیز آمریکا در اطراف ایران ۴۸ پایگاه نظامی دارد و مدام به کشورهای منطقه قراردادهای نظامی تحمیل میکند. در بعد سیاسی یک منظومه سیاسی تحت عنوان کشورهای همافزا با خود دارد که برخی کاملاً گوشبهفرمان هستند، برخی صرفاً رابطه دادوستد دارند و برخی دیگر رابطهای حداقلی دارند. این منظومه از جنبه جنگ نرم اهمیت دارد.
شکستهای اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده از ایران
عرصه امنیتی شاید مهمترین بخش رویارویی آمریکا با ایران در 40سال گذشته باشد. بخشی از این دشمنی در خلال افشای اسناد لانه جاسوسی برملا شد و پس از آن نیز سرویس جاسوسی آمریکا سیا همواره در طول جنگ تحمیلی و پس از آن در اختیار بعثی ها گروهک منافقین و هر گروه دیگری برای نفوذ و تحمیل خسارت به ایران بوده است.
اما آنچه به نظر میرسد اینکه آمریکا از جنگ نیابتی در عرصه اطلاعاتی راه به جایی نبرده و مدتی است با فرستادن جاسوسان مستقیم دستگاه اطلاعاتی آمریکا قصد ادامه این نبرد را دارد.
همین خردادماه امسال بود که مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات از انهدام بزرگ ترین شبکه جهانی جاسوسی آمریکا در بستر سایبر توسط این وزارتخانه خبر داد و جزییاتی از این عملیات را تشریح کرد.
این مقام ارشد وزارت اطلاعات اظهارداشت: ضد جاسوسی وزارت اطلاعات در یک رویکرد حرفه ای ۲ موضوع اشراف اطلاعاتی بر جاسوسان حاضر در داخل کشور و ضربه به شبکه های جاسوسی را به صورت جدی دنبال می کند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اخیراً برای نخستین بار در جهان در یک اقدام قابل توجه یک شبکه بزرگ جاسوسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دنیا را شناسایی و منهدم کرد.
این فقط یک نمونه از تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) برای خنثی سازی پروژههای اطلاعاتی آمریکاست و نمونههای بی شماری چون جیسون رضاییان نیز را می توان در این خصوص نام برد.
رضائیان به ظاهر یک خبرنگار آمریکایی بود که ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ به اتهام جاسوسی دستگیر شد. به دنبال این دستگیری، ماری هارف سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا واکنش نشان داد و گفت: ما مراتب نگرانی خود را درباره شهروندان آمریکایی که بهتازگی در ایران بازداشت شدهاند، از جمله جیسون رضائیان، خبرنگار واشنگتنپست و دیگر شهروندان غیرآمریکایی اعلام میکنیم. با توجه به محرمانه بودن موضوع قصد نداریم اظهار نظر بیشتری درباره این موضوع کنیم.
هرچند در نهایت رضاییان با پرداخت مبلغ بالایی از سوی آمریکا تحویل آمریکا شد ولی این دستگیری به یکی از بزرگترین اقدامات امنیتی ایران در برابر جاسوسیهای آمریکا بدل گشت.
شکستهای آمریکا صرفا به ابعاد سیاسی خلاصه نمیشود و این کشور طی 40سال گذشته در ابعاد بسیاری چون نظامی، اقتصادی، امنیتی و منطقه ای و بین المللی متحمل شکست های مفتضحانهای از ایران شده و به اذعان بسیاری از صاحبنظران جهانی، این ایران است که علیرغم همه فشارها، پیشتاز این رویارویی بی امان 40ساله بوده است.