یک قرن همراهی دو ملت ایران و عراق در مبارزه با استکبار

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
یک قرن همراهی دو ملت ایران و عراق در مبارزه با استکبار

اتفاقات و حوادث پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، فصل جدیدی در همراهی و هم‌گامی دو ملت ایران و عراق است که این دوره را می‌توان طلایی‌ترین دوره روابط مردم ایران و عراق دانست.

بامداد روز 13 دی سردار سلیمانی که میهمان رسمی مقامات عراق بود، همراه با ابومهدی المهندس معاون حشد شعبی عراق در خروجی فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند. تشییع باشکوه پیکرهای سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در شهرهای عراق و ایران، نمایش وحدت دو ملت بود.

دو روز پس از شهادت این دو مجاهد، مجلس عراق طرحی را به تصویب رساند که طبق آن طرح نیروهای نظامی آمریکایی باید از عراق خارج می‌شدند. این طرح در حالی به تصویب رسید که ایران و جبهه مقاومت، خون‌بهای سرداران شهید سلیمانی و مهندس را خروج نظامیان آمریکا از منطقه عنوان کردند. مردم ایران نیز در تشییع پیکرهای شهدای مقاومت در شهرهای مختلف از جمله تهران و کرمان در شعارهایشان خواهان خروج نظامیان آمریکایی از منطقه شدند.

مردم ایران روز جمعه هفته گذشته با حضور در نمازجمعه تهران به امامت رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر اعلام کردند که خواهان‌ انتقام‌گیری از آمریکا هستند. یک هفته پس از اجتماع مردم ایران در نمازجمعه پایتخت، مردم عراق در پایتخت این کشور به میدان آمدند و در خیابان‌های بغداد، هم‌صدا با مردم ایران خواهان خروج نظامیان آمریکایی از منطقه شدند. تحلیلگران معتقدند که اجتماع میلیونی مردم عراق در خیابان بغداد، نوعی همه‌پرسی و رای تایید به قانونی بود که در مجلس این کشور به تصویب رسید. 

مبارزه مردم ایران و عراق با استعمارگران و مستکبران یک قرن سابقه دارد. سال 1920 مردم عراق به فتوای مراجع دینی در مقابل حضور نظامی انگلیس در این کشور قیام کردند و آن قیام منجر شد که انگلیسی‌ها از عراق خارج شوند.

** «فتوای جهادیه»؛ اولین حرکت ضد استعماری خاورمیانه به رهبری مراجعِ شیعه

در جریان جنگ جهانی اول، انگلستان تلاش داشت عراق را که تحت سلطه پادشاهی عثمانی بود مستعمره خود قرار دهد. با ورود نیروهای بریتانیایی اولین خیزش ضداستعماری منطقه علیه قوای استعمارگر با فتوای مراجع ساکن نجف و کربلا آغاز شد. آبان ماه سال 1293 فتوای معروف به «جهادیه» از سوی علما صادر شد که تا زمان قیام 1920 عراق دامنه آن ادامه یافت. نجف اشرف بیش از صدسال پیش مرکزیت فقاهت مرجعیت شیعه و حوزه علمیه این شهر مهم‌ترین مرکز علمی شیعیان بود که در ماجرای نهضت مشروطه در ایران نیز مراجع مقیم نجف نقش موثری ایفا کردند. در این قیام نیز نجف اشرف از ابتدای تهاجم انگلیس مرکز فرماندهی و مقر رهبری قیام بود.

مراجع آن زمان مقیم نجف آیت‌الله سید محمد حبوبی، آیت‌الله باقر حیدری، آیت‌الله سید محسن حکیم و شیخ الشریعه اصفهانی بطور هماهنگ وارد قیام شدند. نیروهای تحت امر آیت‌الله حبوبی که 90 هزار نفر بودند در شهر ناصریه استقرار یافتند و در جبهه «الشعبیه» شروع به مبارزه کردند.

 

در منطقه «قرنه» نیز جبهه‌ای علیه انگلیس گشایش یافت که آیت‌الله شیخ الشریعه اصفهانی و تعداد دیگری از علما در آنجا رهبری نبرد را برعهده گرفتند. سید محمد یزدی نیز به فرمان پدرش آیت‌الله سید محمد کاظم یزدی که مرجعیت عام شیعه را برعهده داشتو پرچمدار این مبارزات بود، در جبهه نبرد حضور یافت.

آیت‌الله محسن حکیم (مرجع اعلای شیعیان در دهه 40 شمسی) آن دوران در جبهه جنگ حضور داشت و امینِ استادش آیت‌الله حَبّوبی بود. در کاظمین مراجعی مانند آل‌حیدر، شیخ محمدمهدی خالصی که قبرش در حرم رضوی(ع) است و گفته می‌شود در تبعید به مشهد مسموم شد وارد جهاد شدند. حتی بسیاری از علما اموالشان را فروختند و در راه امر جهاد از آن استفاده کردند.

با شدت گرفتن خشونت و وحشی‌گری نیروهای انگلیسی، تشکل‌های سرّی برای انتقام گرفتن پدید آمدند که یکی از مهم‌ترین آنها «النهضة السلامیه» به رهبری آیت‌الله سید محمدعلی بحرالعلوم، شیخ محمدجواد جزایری و میرزا کاظم خلیلی بود که مبارزه با قوای انگلیسی را در دستور کار خود قرار دادند. این دو شخصیت، جمعیت را با هدف مبارزه مسلحانه با انگلیس تجهیز کردند و با حمله به سرای حکومتی فرماندار انگلیس را به‌قتل رساندند که منجر به محاصره نجف به مدت 46 روز شد.

28 اسفند 1296 تعدادی از اعضای النهضة الاسلامیه به فرماندهی «حاج نجم بقال» به مقر انگلیسیها در بیرون شهر نجف حمله کرده، سروان مارشال فرمانده انگلیسی نجف را به هلاکت رساندند ولی به‌دلیل تجهیزات فراوان انگلیسی‌ها پس از یک درگیری شدید به داخل شهر عقب‌نشینی‌ کردند.

پس از این واقعه، سربازان انگلیسی وحشیانه به شهر حمله کردند و با توپ و مسلسل به مردم یورش بردند. مردم شهر پس از مشاهده جنایات انگلیسی‌ها در اطراف حرم مطهر امام علی(ع) به دفاع از شهر پرداختند. در همین زمان «النهضة الاسلامیه» جلسه اضطراری تشکیل داد، در این جلسه هجوم به مقر انگلیس‌ها شتابزده و پیش از موعد ارزیابی شد ولی تصمیم گرفتند هر چه زودتر قبایل اطراف نجف را از آغاز قیام آگاه کرده و مردم شهر به به حفر خندق مشغول شدند. انگلیسی‌ها هم با تجهیزات کامل و افزایش نیروهایشان به محاصره شهر پرداختند. 

نجف اشرف به مدت 46 روز در محاصره بود و متجاوزان آب را بر روی مردم نجف بستند و از آمدن آذوقه به شهر جلوگیری کردند که منجر به فوت بسیاری از مردم ساکن شهر شد با این‌حال مردم هرگز حاضر به تسلیم نشدند و مقاومت کردند. در روز بیستم قیام، سربازان انگلیسی در اثر خیانت برخی خود فروختگان توانستند به برخی تپه‌های مشرف به محله‌های شهر دست یابند و مردم را بیش از گذشته تحت فشار قرار دهند. در طول قیام آیت الله سید محمد کاظم یزدی تلاش بسیار فراوانی انجام داد تا انگلیسی‌ها دست از این جنایت برداشته و آب را باز کنند. ادامه این وضعیت موجب شد تا برخی اعضای «النهضة الاسلامیه» خود را فدا کنند و با تسلیم کردن خود محاصره برچیده شود چراکه  مقامات انگلیسی با انتشار دو لیست خواستار دستگیری افراد شاخه نظامی قیام شدند.

انگلیسی‌ها با سبعیت تمام با تسلیم‌شدگان و اعضای موثر قیام برخورد کردند. ابتدا 11 نفر را در میدان شهر به دار آویختند و تعدادی را نیز تبعید کردند. برخی را به طور زنده با طناب پشت شترها بستند و از نجف تا کوفه روی خاک و سنگ کشاندند. با این وجود اندیشه مبارزه با انگلیسی‌ها از بین نرفت.


از راست: آیت‌الله محمدکاظم یزدی و میرزا محمدتقی شیرازی رهبران قیام ملت عراق

با رحلت آیت‌الله سید محمدکاظم یزدی مردم به سراغ آیت‌الله محمدتقی شیرازی رفته و از وی درخواست کردند که مرجعیت عام شیعیان را برعهده بگیرد. میرزا محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم از مراجع ساکن کربلا بود که با فوت مرحوم یزدی ریاست حوزه نجف را برعهده گرفت. 

آیت‌الله شیرازی ابتدا تلاش داشت از طریق مسالمت‌آمیز برای کسب استقلال عراق تلاش کند لذا در یکی از اعلامیه‌هایش از مردم خواست برای کسب استقلال عراق و تشکیل حکومت اسلامی در این کشور با شرکت در همایش عمومی در بغداد شرکت کنند، اما از آنجاکه در برابر انگلیسی‌ها روش‌های مسالمت‌آمیز جواب نمی‌داد، وی فتوای معروف به دفاعیه را صادر کرد و قیام مسلحانه آن‌ها در سراسر عراق، به ویژه در مناطق شیعه‌نشین آغاز شد.

نخستین درگیری‌ها در مناطق رمیثه، رارنجیه و شامیه به وقوع پیوست و به‌رغم بمباران‌های وحشتناک انگلیسی‌ها، مجاهدان عراقی شکست‌های سنگینی بر تجاوزگران وارد آوردند.

در ادامه این مبارزات عتبات عالیات از اشغال دشمن بیرون آمد و در کربلا حکومت انقلابی تشکیل شد. در حالی‌که پیروزی‌های مهمی به‌دست آمده بود، مرجع عام شیعیان حضرت آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی شهریورماه 1299 به طرز مشکوکی از دنیا رفت. برخی اعتقاد دارند میرزای دوم بر اثر خوراندن سم توسط انگلیسی‌ها به قتل رسید.

با فوت میرزا، رهبری قیام توسط آیات شریعت اصفهانی و  سید ابوالحسن اصفهانی ادامه یافت. عراق 20 آبان 1299 با قیمومت جامعه ملل تحت کنترل بریتانیا درآمد و آنها «فیصل یکم» را به‌عنوان حاکم عراق انتخاب کردند. سید ابوالحسن اصفهانی و سایر علما نقش مقابله‌گرانه با قیمومیت را ادامه دادند و بیعت با ملک فیصل اوّل را رد کردند. ملک فیصل به منظور قانونی جلوه دادن حاکمیت خود اعلام برگزاری انتخابات کرد اما علما چون می‌دانستند وی دست نشانده انگلیس است با انتخابات فرمایشی به مخالفت برخاسته و آن را تحریم کردند که به تبعید برخی از علما منجر شد.

سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نایینی فتوا به حرمت مشارکت در انتخابات مجلس نمایندگان را دادند. دولت عراق عکس‌العمل نشان داد و آیت‌الله مهدی خالصی را که انتخابات را تحریم کرده بود، تبعید کرد.

 در اعتراض به تبعید وی، میرزای نائینی و آیت‌الله ابوالحسن اصفهانی و میرزا علی شهرستانی راهی ایران شدند و حکومت عراق نیز با شیوه ناپسندی که حکایت از اخراج و تبعید آنان داشت، با ایشان برخورد کرد ولی از آن جا که تبعید علما به زیان انگلیس و عراق تمام شد، ایادی انگلیس به تلاش برخاستند و برای پایان دادن به مسئله تبعید علما به گفتگوهای پرداخته و علمای تبعیدی را به نجف بازگرداندند.پادشاهی عراق در سال 1311 از بریتانیا مستقل شد.

** عتبات عالیات و روابط فرهنگی و سیاسی و اقتصادی مردم ایران و عراق

مردم ایران و عراق از زمان حکومت عثمانی ارتباط تجاری و فرهنگی با یکدیگر داشتند. در مناطق مرزی این ارتباطات خانوادگی هم بود، به طوری که بسیاری از ایرانیان در بصره و دیگر شهرهای مرزی عراق زندگی می‌کردند و بسیاری از عراقی‌ها نیز در شهرهای خوزستان و دیگر استان‌های کشور سکونت داشتند.

سفرهای زیارتی مردم ایران به عراق در توسعه روابط فرهنگی و اقتصادی دو کشور نقش مهمی داشته است. در کتاب "موسوعه العتبات المقدسه" جعفرالخیلی به نقل از پیترمان، گردشگر و مستشرق معروف آلمانی آمده است که در سال 1855 میلادی تعداد زائران ایرانی در بغداد و نجف حدود 60 هزار نفر بود. آن زمان جمعیت ایران حدود 8 میلیون نفر بود.

پس از تشکیل دولت عراق در سال 1920، روابط مردم ایران و عراق به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم و مداخله انگلیس نسبت به گذشته کاهش پیدا کرد، اما همچنان مردم ایران و عراق در رفت و آمد بودند و تعامل داشتند.

اردیبهشت ماه سال 1348 روابط ایران و عراق به شدت تیره و جنگ تبلیغاتی طرفین آغاز شد. حتی به ارتش ایران آماده‌باش هم داده شد. دولت عراق در آن سال اعلام کرد که شط العرب جزو قلمرو عراق است و از ایران خواست کشتی‌هایش وارد این رودخانه نشوند.

 

شرایط به گونه‌ای شد که نیروهای نظامی در نزدیکی اروندرود مستقر شدند. نیروی دریایی ایران برای حفظ حاکمیت خود بر شط العرب، کشتی بازرگانی ابن سینا را که پرچم ایران بر بالای خود برافراشته بود، اسکورت کرد. عراق نیز در پاسخ اقدام به اخراج ایرانیان از عراق کرد و بیش از 20 هزار ایرانی از آن کشور اخراج شدند. بسیاری از عراقی‌ها هم که در ایران حضور داشتند، به دلیل فشارهای سیاسی مجبور به ترک ایران شدند.

هرچند در سال 1975 میلادی (1354 شمسی) قرارداد الجزایر مابین ایران و عراق به امضا رسید، اما این قرارداد هم باعث نشد تا موانع ایجاد شده بر سر راه مردم ایران و عراق برداشته شود. پس از انقلاب اسلامی نیز که جنگ تحمیلی از سوی عراق به ایران تحمیل شد، مانع افزایش یافت و روابط تجاری و اقتصادی و رفت و آمدها به پایین‌ترین سطح تنزل پیدا کرد.

** حوزه‌های علمیه نجف و قم

حوزه علمیه نجف اولین حوزه علمیه شیعیان است که در قرن پنجم هجری تاسیس شد. از آن زمان افراد بسیاری از ایران برای کسب علوم دینی به شهر نجف هجرت کردند. بسیاری از اساتید حوزه‌ علمیه نجف نیز روحانیون و علمای ایرانی بودند. بسیاری از مردم نیز برای ملاقات با مراجع تقلید و فقیهان عازم نجف و کربلا می‌شدند. مراجعی که در عراق سکونت داشتند، مقلدان بسیاری در ایران داشتند که وجوهات خود را به دفتر این مراجع پرداخت می‌کردند.

 
تبعید امام خمینی رهبر نهضت اسلامی ایران به نجف در سال 44 موجب شد تا نجف به قطب مبارزان مذهبی سیاسی ایران تبدیل شود و علاوه بر طلبه‌های علوم دینی و مقلدان آیت الله خمینی، مبارزان سیاسی نیز سفرهای متعددی به عراق داشته باشند.
 
 

یکی از حوزه‌های برجسته روابط حوزوی ایران و عراق، فلسفه است. ایران از دوره ابن‌سینا تا خواجه نصیرالدین طوسی مرکز فلسفه اسلامی بود، به‌گونه‌ای که طلبه‌های علوم عقلی در حوزه‌های فلسفی ایران تحصیل می‌کردند. پس از پیدایش مکتب صدرالمتالهین فلسفه با عرفان و کلام اسلامی درآمیخت. بدین ترتیب بسیاری از شخصیت‌ها و طلاب فلسفی ایرانی از آن زمان جهت تکمیل علوم نقلی به عراق مهاجرت کردند و در شهرهای کربلا و نجف زندگی کردند.

با تاسیس حوزه علمیه قم فصل جدیدی در ارتباطات مردم ایران و عراق به وجود آمد و طلبه‌های علوم دینی و علمای ایرانی سفرهای بسیاری به نجف و کربلا داشتند. علمای عراقی نیز به ایران و قم مسافرت می‌کردند.

تبعید امام خمینی رهبر نهضت اسلامی ایران به نجف در سال 44 موجب شد تا نجف به قطب مبارزان مذهبی سیاسی ایران تبدیل شود و علاوه بر طلبه‌های علوم دینی و مقلدان آیت الله خمینی، مبارزان سیاسی نیز سفرهای متعددی به عراق داشته باشند.

امام خمینی در میان مردم عراق نیز جایگاه ویژه‌ای داشت. آبان ماه سال 44 که امام از ترکیه به عراق رفت، بیشتر مردم و علمای کربلا از شهر خارج شدند و در منطقه «مسیب» به استقبال امام آمدند و با احترام ویژه ایشان را وارد کربلا کردند.

زمانی هم که امام از کربلا به نجف رفت، جمع زیادی از علما و اساتید حوزه کربلا و مردم او را بدرقه کردند، از شهر خارج شدند و به سمت نجف حرکت کردند. از شمت نجف هم حدود 80 دستگاه خودرو جهت استقبال از ایشان به سمت کربلا راه افتاد. این دو جمعیت، در منطقه «خان نص» 80 کیلومتری کربلا و 40 کیلومتری نجف به هم رسیدند. 

** مجاهدان و احرار عراقی در جبهه ایران

جنگ ایران و عراق فصل جدیدی در روابط بین دو ملت به وجود آورد. با شروع جنگ تحمیلی، طرفداران انقلاب اسلامی و هواداران امام خمینی در عراق به جبهه‌های ایران آمدند و همکاری خود را با رزمندگان ایرانی آغاز کردند. عمده فعالیت‌های رزمندگان عراقی در جبهه‌های ایران شنود مکالمات بی‌سیم، مترجمی اسرای عراقی، همکاری در شناسایی‌ها و انجام امور فنی بود.

پس از آزادسازی خرمشهر در سال 1361، فعالیت‌های مجاهدان عراقی در جبهه‌های ایران وارد مرحله تازه‌ای شد و مقدمات سازماندهی آنان فراهم شد. هسته اولیه تیپ بدر در سال 1362 و در شرق بصره شکل گرفت. در آنجا تعدادی از مجاهدان عراقی که برخی از آنان از اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بودند، گردانی به نام شهید صدر تشکیل دادند. این گردان تحت فرماندهی لشکر 7 ولی‌عصر(عج) خوزستان بود.

در سال 63 و پیش از اجرای عملیات بدر، رزمندگان عراقی با عنوان گردان‌های شهید صدر در کنار رزمندگان لشکر 25 کربلا، قرارگاه نجف 2 را تشکیل دادند. پس از عملیات نیز مسئولیت پدافندی بخشی از هور به آنان سپرده شد. سال 64 با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، اسماعیل دقایقی مسئول سازماندهی نیروهای عراقی و تشکیل تیپ 9 بدر شد.

پس از تشکیل تیپ بدر، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که اسرای داوطلب عراقی هم می‌توانند با عنوان «احرار» در این یگان حضور یابند. پیش از آن برخی از اسرای داوطلب به صورت انفرادی در برخی از عملیات‌ها شرکت کرده بودند و موفقیت‌هایی هم داشتند. در نخستین فراخوان نیرو از میان اسرای عراقی، حدود 300 تا 500 نفر داوطلب شدند که پس از انجام مصاحبه و شناسایی، جذب و در تیپ بدر سازماندهی شدند.

جذب اسرای عراقی با احتیاط صورت گرفت؛ چرا که ممکن بود آنان در میدان جنگ فرار کنند و به ارتش بعث بپیوندند؛ اما بعد از اینکه احرار عراقی عملیات‌های موفقی انجام دادند و مورد رضایت فرماندهان قرار گرفت، اسرای عراقی بیشتری جذب تیپ بدر شدند. اسماعیل دقایقی، مجاهدان عراقی و برخی از فرماندهان ایرانی اسرایی را که به اجبار به جنگ فرستاده شده بودند را شناسایی و با آنان صحبت می‌کردند تا وارد یگان بدر شوند و از انقلاب اسلامی دفاع کنند.

تیپ بدر در اواخر سال 1365 به لشکر ارتقا یافت و به لحاظ تشکیلاتی زیر نظر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق قرار گرفت. لشکر بدر همچنین از سال 66 یگان ثابت قرارگاه رمضان شد. ماموریت قرارگاه رمضان انجام عملیات‌های نامنظم در خاک عراق با همکاری اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان عراق بود.

آخرین عملیاتی که نیروهای لشکر بدر در آن حضور داشتند، عملیات مرصاد بود. در این عملیات رزمندگان عراقی در برابر اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که به دامن صدام پناهنده شده بودند، ایستادند.

 

لشکر بدر شامل دو دسته مجاهدان و احرار و متشکل از چندین گردان بود که نام برخی از آن گردان‌ها شهید دستغیب، شهید صدر، شهید بهشتی و انصارالحسین بود. فرماندهان این گردان‌ها مجاهدان عراقی بودند. مجاهدان عراقی نیز دو گروه بودند. یک گروه نیروهای نظامی یعنی افسران، درجه‌داران و سربازان عراق بودند که به دلیل علاقه‌مندی به انقلاب اسلامی و امام خمینی از ابتدای جنگ به ایران پناهنده شده بودند. گروه دوم نیز نیروهای مردمی و مبارز شیعی بودند. برخی از آنان دانشجو، مهندس و صاحب تخصص بودند.

تا پایان دفاع مقدس فرماندهی لشکر بدر برعهده سردار نقدی بود و پس از آن مجاهدان عراقی فرماندهی این لشکر را برعهده گرفتند. پس از سقوط صدام در جریان جنگ دوم خلیج فارس، نیروهای لشکر بدر که از طرفداران سید محمدباقر حکیم و سید محمدباقر صدر بودند به عراق بازگشتند و به فعالیت در عرصه‌های نظامی و سیاسی پرداختند و سازمانی را با عنوان «بدر» تشکیل دادند که شاخه نظامی آن سپاه بدر نام گرفت.

در سال‌های اخیر و با شکل‌گیری گروه تکفیری داعش در منطقه، سپاه بدر به جبهه مقابله با داعش پیوست. سپاه بدر ستون شکل‌گیری حشدشعبی (بسیج مردمی عراق) بود. حشدالشعبی با همکاری ارتش عراق توانست داعشی‌ها را از خاک خود بیرون کند.

** خون‌شریکی مردم ایران و عراق

سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جمعیت‌های زیادی از دو ملت ایران و عراق را به شهادت رسانده‌اند. مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق(منافقین) خرداد سال 65 به دنبال امضای معاهده‌ با طارق عزیز، به بغداد رفت. پس از ورود وی، نیروهای سازمان در قرارگاه‌های تشکیلاتی در عراق، سازمان‌دهی شدند. سازمان در این برهه علاوه بر کمک‌های نظامی به ارتش عراق، در زمینه اطلاعاتی نیز به دولت عراق خدمات بسیاری کرد.

پس از قبول قطعنامه، منافقین تهاجم گسترده‌ای را به مرزهای ایران از غرب کشور آغاز کردند. عراق در عملیات فروغ جاویدان، نیروهای منافقین را به انواع تجهیزات مجهز کرد. سازمان اگرچه در عملیات فروغ جاویدان اقدام به کشتار مردم منطقه مرزی گیلانغرب و تخریب ادارات دولتی اسلام‌آباد غرب و جنایت علیه مردم کرد تا رعب و وحشت را در بین مردم به وجود آورد، اما به دلیل مقاومت نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای مردمی که در استان کرمانشاه و مناطق غربی کشور حضور داشتند، در اجرای عملیات ناکام ماند و مجبور به فرار و عقب‌نشینی شد. 

پس از پایان جنگ، عراق به کویت حمله کرد و این حمله مورد واکنش آمریکا قرار گرفت. جنگ اول خلیج فارس فرصتی شد تا شیعیان عراق اعتراضات خود را علیه صدام شدت ببخشند. آمریکا از ترس اینکه مبادا با قیام شیعیان عراق منجر به سرنگونی صدام و روی کار آمدن حکومتی انقلابی مانند جمهوری اسلامی ایران شود، منطقه را ترک کرد و دست صدام را در سرکوب مخالفان خود باز گذاشت.

صدام در برابر کردهای شمال عراق در ابتدا با سرکوب به وسیله منافقین و در مرحله دوم با وعده اعطای خودمختاری آنان را از ادامه قیام ضد بعثی و همراهی با قیام شیعیان بازداشت. اما شیعیان همچنان بر خواسته‌ی قدیمی خود مبنی بر لزوم برپایی یک دولت مستقل و در عین حال اسلامی باقی ماندند.

قیام شیعیان عراق (انتفاضه شعبانیه) از مساجد، حسینیه‌ها، شهرهای مذهبی و با شعار الله اکبر و با رهبری روحانیت آغاز شد و تداوم یافت. از این رو در زمان کوتاهی قیام به شهرهای زیادی گسترش یافت، به گونه‌ای که بصره به تصرف و کنترل انقلابیون شیعی درآمد. پس از آن مبارزان شیعی برای سرنگونی صدام تا 30 کیلومتری بغداد نیز پیشروی کردند اما با پایان یافتن پیش از موعد جنگ اول خلیج فارس از سوی آمریکا، صدام فرصتی یافت تا به سرکوب گسترده شیعیان بپردازد. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در پادگان اشرف تجمع کرده بودند به یاری صدام شتافتند و صدام را در کشتار شیعیان عراق یاری کردند. گفته می‌شود، منافقین 2 برابر آن تعداد افرادی را که در ایران به شهادت رساندند، از شیعیان و کردهای عراق به شهادت رساندند.

 

منافقین در عملیات‌های مختلفی در سرکوب کردهای عراق توسط صدام نقش داشتند که یکی از آن عملیات‌ها موسوم به انفال است که در آن عملیات کُردهای بسیاری کشته شدند. پس از سقوط صدام، منافقین همانند آوارگان در جای جای عراق و علی‌الخصوص نزدیک مرز ایران پراکنده بودند. هنگام جنگ دوم خلیج فارس و حمله آمریکا به عراق، نیروهای آمریکایی به نیروهای سازمان دستور دادند تا به اردوگاه اشرف بازگردند و بر فراز وسائل نقلیه خود پرچم سفید نصب کنند تا هدف هواپیماهای آمریکایی قرار نگیرند. در فاصله بازگشت منافقین به اردوگاه اشرف نیروهای مردمی و اکراد عراق با خاطره جنایات انفال و کشتار سال 1991 (سرکوب اکراد توسط منافقین) تعدادی از نیروهای سازمان را کشتند.

بخشی از عملیات انفال در ارتفاعات مروارید در کردستان عراق انجام شد و آن بخش از عملیات، مروارید نام گرفت. طی 13 روز عملیات از یکم تا سیزدهم فروردین سال 71 چند هزار نفر از مردم غیرنظامی شمال عراق با فرماندهی نیروهای عراق و توسط منافقین کشته شدند.

پس از سقوط صدام، بازماندگان شهدای انتفاضه شعبانیه به پادگان اشرف حمله کردند و برخی از منافقین را به هلاکت رساندند. آن وقتی هم که منافقین از پادگان اشرف به پادگان لیبرتی در غرب عراق رفتند، خانواده‌های قربانیان انتفاضه شعبانیه تحت عنوان جیش المختار به پادگان لیبرتی حمله کردند و انتقام خون شهدای خود را از سازمان مجاهدین خلق(منافقین) گرفتند. جیش المختار در سال‌های 92 و 94 توانستند ضربات سختی به منافقین وارد سازند و حسین ابریشم‌چی (برادر مهدی ابریشم‌چی) از اعضای بلندپایه سازمان را به هلاکت برسانند.

** جهاد علیه تروریست‌ها

فصل برجسته خون‌شریکی دو ملت ایران و عراق، مقابله با گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه است. سردار سیدحمید تقوی‌فر از جمله چهره‌های برجسته‌ای است که در عراق به شهادت رسید. او بنیان‌گذار و اولین فرمانده سرایاالخراسانی بود که نقش مهمی در آزادسازی موصل و مقابله با تروریست‌های داعشی داشت. تقوی‌فر از جمله رزمندگان دوران دفاع مقدس بود که نقش مهمی در اطلاعاتِ عملیات و فعالیت‌های قرارگاه‌ رمضان داشت.

حمیدرضا اسداللهی، هادی ذوالفقاری، مهدی نوروزی و علی یزدانی نیز از جمله مدافعان حرم ایرانی هستند که دوشادوش رزمندگان عراقی در جبهه‌های دفاع از حرم علیه تروریست‌های تکفیری جنگیدند و به شهادت رسیدند.

ایده شکل‌گیری حشد شعبی (بسیج مردمی عراق) برای مقابله با داعش، برگرفته از ایده تشکیل بسیج در دوران دفاع مقدس بود. سردار سلیمانی و دیگر مستشاران نظامی ایران در عراق، نقش مهمی در انتقال تجربیات دوران دفاع مقدس به دولت و نظامیان عراق داشتند. 

در نهایت سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابومهدی مهندس معاون حشد الشعبی، بامداد روز جمعه توسط تروریست‌های آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند تا خون‌شریکی مردم ایران در نقطه اوج قرار بگیرد و از این پس شاهد فصل جدیدی در روابط دو ملت ایران و عراق باشیم.

خوانده شده 1262 مرتبه