مبارزه برای تحقق حق؛ مسیر زندگی همه انبیای الهی
رهبر معظم انقلاب با استناد به آیه ۱۴۶ سوره «آل عمران»، حضور انبیا در میان بشریت را نه فقط برای تبیین احکام الهی، بلکه برای تحقق این احکام دانسته و از آنجا که لازمه آن مبارزه با ظالمان و ستمگران است، براین مبنا همه انبیای الهی، چه زمانی که توانایی کسب قدرت داشتند و چه زمانی که نمیتوانستند به قدرت دست پیدا کنند، در مسیر مبارزه با طاغوت گام برمیداشتند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود در دیدار هفته گذشته با طلاب و روحانیون با اشاره به قیام برای قسط به منزله فلسفه حضور و بعثت انبیا فرمودند: «اگر نبی نمیخواست اقامه قسط بکند، توحید را نمیخواست عملی بکند، اندادالله را نمیخواست به کنار بزند، جهاد لازم نبود. این «وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنوا لِمآ اَصابَهُم فی سَبیلِ الله» برای چیست؟ چرا مجاهدت کردند؟ همه انبیا مجاهدت کردند، حالا بعضیها توانستند، دستشان رسید، مقاتله کردند: قاتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ کَثیر، [بعضی هم نتوانستند.]»
رهبر معظم انقلاب در این بخش از سخنان خود آیه ۱۴۶ سوره آل عمران را مورد استناد قرار دادند که خداوند میفرماید: «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» (چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنها جنگ كردند، آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها مىرسيد سست نشدند، و ناتوان نگرديدند و تن به تسليم ندادند و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد.)
درباره شأن نزول این آیه آمده است: «از ابن دأب روايت شده كه هنگامى كه امیرالمؤمنین على عليهالسلام از غزوه احد مراجعت فرمود. هشتاد جراحت بر بدن او وارد آمده بود پيامبر به عيادت نزد وى آمد و وقتى على را بدان وضع كه از جراحات زياد رنج ميبرد، ديد. گريست و فرمود: يا على هر كسى كه در راه خدا صدمات و لطماتى را متحمل شود، اجر و پاداش او با خداوند خواهد بود. على ابیطالب در پاسخ در حالتى كه گريه ميكرد، گفت: پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول اللّه، شكر ميكنم پروردگار را كه پشت به جنگ نكردم و فرار اختيار ننمودم، سپس پيامبر فرمود: يا على ابوسفيان موعد ملاقات خود را با ما در حمراء الاسد قرار داده است. على گفت: يا رسول اللّه اگر او هر قدر افرادى را بسيج كند و به نبرد پردازد با او به مقابله خواهيم پرداخت و از جنگ با او رو گردان نخواهيم بود سپس اين آيات نازل گرديد.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان پیرامون این بیان کرده است: «كلمه (كاين) كلمهاى است كه براى افاده كثرت بهكار مىرود، و در فارسى به معناى (چه بسا) است و كلمه (من) در اينجا بيانيه است، و كلمه (ربيون) جمع كلمه (ربى) است، كه نظير كلمه (ربانى) به معناى كسى است كه مختص براى رب العالمين باشد، يعنى جز به كار خدا به هيچ كار ديگر مشغول نباشد، ولى بعضى گفتهاند مراد از اين كلمه هزاران و مراد از كلمه (ربى) هزار است، و كلمه (استكانت) كه مصدر فعل (استكانوا) است، به معناى تضرع و زارى است.
در اين آيه موعظتى و اعتبارى آميخته باعتاب و نيز تشويقى براى مؤمنين است، تا به اين ربيون اقتدا كنند، و در نتيجه خداى تعالى هم ثواب دنيا و حسن ثواب آخرت به ايشان بدهد همانطور كه به ربيون داد و ايشان را به خاطر احسانشان دوست بدارد، همان طور كه آنان را بدين جهت دوست داشت و خداى تعالى از فعل و قول آنان چيزهایى را براى مؤمنين حكايت كرد، كه مايه عبرت آنان باشد، و آن را شعار خود سازند تا مبتلا به كردار و گفتارى كه آنان در جنگ احد بدان مبتلا شدند نشوند، گفتار و كردارى كه مرضى خداى تعالى نبود، كه تا در نتيجه خدا نيز هم ثواب دنيا را به ايشان بدهد و هم ثواب آخرت را، همانطور كه نسبت به آن ربيون جمع كرد ميان ثواب دنيا و ثواب آخرت.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه آورده است: «به دنبال حوادث احد آيه فوق با يادآورى شجاعت و ايمان و استقامت مجاهدان و ياران پيامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداكارى و پايدارى تشويق مى كند و ضمنا آن دستهاى را كه از ميدان احد فرار كردند سرزنش مى`نمايد و مى گويد: پيامبران بسيارى بودند كه خدا پرستان مبارزى در صف ياران آنها قرار داشتند؛ (و كاين من نبى قاتل معه ربيون كثير فما و هنوا لما اصابهم فى سبيل الله )
(كاين) به معنى چه بسيار است و مى گويند در اصل مركب از (كاف تشبيه) و (اى) استفهاميه است كه به صورت يك كلمه در آمده و معنى سابق متروك شده و معنى تازهاى مساوى (چه بسيار) پيدا كرده است.
(ربيون ) جمع ربى (بر وزن ملى) است و به كسى گفته مى شود كه ارتباط و پيوند او با خدا محكم باشد، با ايمان، دانشمند و با استقامت و با اخلاص باشد.
سپس رفتار و گفتار آنها را چنين شرح مىدهد: آنان به يارى پيامبران خود برخاستند و از تلفات سنگين و جراحات سخت و مشكلات طاقت فرسائى كه در راه خدا ديدند هرگز سست و ناتوان نشدند، آنها در مقابل دشمن هيچگاه تضرع و زارى و خضوع و كرنش نكردند و تسليم نشدند (ما ضعفوا و ما استكانوا). بديهى است خداوند هم چنين افرادى را دوست دارد كه دست از مقاومت برنمىدارند (و الله يحب الصابرين ).»
همچنین از آین آیه میتوان این گونه برداشت کرد: «(صبر همانطور كه سابقا هم اشاره كردهايم به معنى استقامت است و لذا در برابر (ضعف) و (تسليم) در اين آيه قرار گرفته و ضمنا صابران و نيكوكاران در يك رديف قرار گرفتهاند زيرا در آخر آيه مىفرمايد: (و الله يحب الصابرين)».
رهبر معظم انقلاب نیز در چندین سخنرانی این آیه را مورد استناد قرار دادهاند. ایشان در ۳۰ مهر ۱۳۸۱ میفرمایند: «پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم میخواند، به گوش دشمنان هم میرسانید؛ اما به این اکتفا نمیکرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما میبینید از روزی که نظام اسلامی به وجود آمد - یعنی اسلام مجهّز به قدرتِ یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّی گرفتند و علاقهمندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیاری از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم میگذاشتند: «و کأیّن من نبیٍّ قاتل معه ربّیون کثیرٌ».
همچنین در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ ایشان میفرمایند: «این تجربههای دشواری که انبیاء الهی در طول عمر مبارک خودشان متحمل شدند، برای کی بود؟ چه کار میکردند؟ «و کأیّن من نبیّ قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل اللَّه و ما ضعفوا و ما استکانوا».(۳) چی بود این رسالتی که باید برایش جنگید؟ باید جنود اللَّه را برای او بسیج کرد، پیش برد؛ فقط گفتن چند جمله حلال و حرام و گفتن چند مسئله است؟ انبیاء برای اقامه حق، برای اقامه عدل، برای مبارزه با ظلم، برای مبارزه با فساد قیام کردند، برای شکستن طاغوتها قیام کردند. طاغوت آن بتی نیست که به فلان دیوار یا در آن زمان به کعبه آویزان میکردند؛ او که چیزی نیست که طغیان بخواهد بکند. طاغوت آن انسان طغیانگری است که به پشتوانه آن بت، بت وجود خود را بر مردم تحمیل میکند».
به عبارتی مجاهده و مبارزه برای تحقق عدل و محو ظلم و فساد یکی از دلایل اصلی بعثت انبیا بوده است. در واقع انبیا تنها در مقام تبییت مسائل و حقایق و احکام نبودن بلکه در مقام تحقق آنها نیز برمیآمدند که اگر دست به این کار نمیزدند اساساً بعثت و حضور انبیا بیمعنا بود.
با نگاه قرآنی میتوان گفت مبارزه سیاسی و نبرد با دشمنان در زمان همه انبیا بوده و این گونه نیست که با امدن اسلام مطرح شده باشد و این فارغ از آن است که میتوانستند قدرت را به دست بیاورند یا نمیتوانستند صاحب قدرت شوند.
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی نیز در تفسیر نور نکاتی را در خصوص این آیه برمیشمرد که عبارتاند از:
۱ـ تاريخ انبيا همواره همراه با مبارزه بوده است.
۲ـ با نگاه به زندگى اولياى خدا در طول تاريخ و مقاومت آنان درس بگيريم.
۳- جنگ و جهادى حقّ است كه زير نظر رهبر الهى باشد. «قاتَلَ مَعَهُ» در دعاى ماه رمضان نيز مىخوانيم: «اللهم ارزقنا قتلا فى سبيلك تحت رآية نبيك مع اوليائك»
۴- تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاريخ بسيار است.
۵- گرچه همه مجاهدان عزيزند، ولى رزمندگان خداپرست و دانشمند حساب ديگرى دارند.
۶- ايمان به خدا، سرچشمه مقاومت است.
۷ـ مشكلات نبايد عامل سستى وضعف شود، بلكه بايد عامل حركت و تلاش جديدى گردد.
۸- حركت مخلصانه و تحمل مشکلات در مسير الهى به انسان روحيّه مىدهد.
۹ـ مشكلات و ناملايمات، مردان خدا را وادار به تسليم نمىكند.
۱۰- هر چند در بدر پيروز شديد، ولى راه آينده شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس بايد صبور و مقاوم باشيد. (با توجّه به آيات قبل و بعد)
۱۱- رزمندگانِ بصير، نه از درون روحيّه خود را مىبازند؛ «فَما وَهَنُوا» و نه توان رزمى خود را از دست مىدهند؛ «وَ ما ضَعُفُوا» و نه در اثر ناملايمات تسليم مىشوند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
۱۲- انجام وظيفه و پايدارى بر حقّ مهم است، پيروز بشويم يا نشويم. آيه مىفرمايد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» و نفرمود: «يحبّ الفاتحين».
همانطور که مشاهده میشود در این آیه مبارزه و مقاومت جزئی جداناپذیر از تاریخ انبیا بوده و این میتواند درس مهمی به ویژه برای ما در وضعیت امروزی باشد. همچنین همراهان انبیا نیز باید در کنار روحیه جهاد، دانشمند و بااخلاص باشند و در نهایت اینکه آنچه باید همواره در دستور کار باشد پافشای بر حق و مبارزه با باطل است نه اینکه نتیجه این نبرد ملاک قرار گیرد و از همین روست که در انتهای آیه مژده بشارت به صابرین که همان استقامتکنندگان است داده شده است.