فضایل حضرت مهدی (عج) در نگاه اهل سنت

امتیاز بدهید
(1 امتیاز)
فضایل حضرت مهدی (عج) در نگاه اهل سنت

بسیاری از علمای اهل سنت علاوه بر اذعان بر اصالت مهدویت وصحیح دانستن احادیث آن، دست به تالیف کتاب ورساله هائی در این باره زده اند تا نسلهای بعدی، حقیقت وواقعیتی را که در شرع مطهر بر زبان رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جاری شده، به خوبی بشناسند. مولف کتاب (الامام المهدی) (عجل الله فرجه) استاد (علی محمد علی دخیل) اسامی ۲۰۵ نفر از بزرگان علمای اهل سنت را در کتاب خود آورده به این ترتیب که تعداد ۳۰ نفر از آنها مستقلا درباره ی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) کتاب نوشته اند و۳۱ نفر دیر فصلی را در کتابهای خود به روایات حضرت مهدی اختصاص داده اند و۱۴۴ نفرشان به مناسبتهای مختلف روایات حضرت مهدی (عجل الله فرجه) را در کتابهای خود آورده اند اگر بخواهیم همه ی این علماء را با اسامی کتابهایشان وقسمتی از نوشته هایشان در اینجا ذکر کنیم، سخن به درازا کشیده واز تناسب بحث نیز بیرون می رویم بدین جهت فقط از علمای بزرگ اهل سنت از ۱۶ تن نام می بریم که صحت احادیث مربوط به مهدی موعود را پذیرفته اند واز اوصاف وخصوصیات آن حضرت سخن گفته اند.

ابوبکر محمد بن علی معروف به محیی الدین عربی (۵۶۰- ۶۳۸ ه)

مولف (الفتوحات المکیه) درباره ی (مهدی موعود) علیه السلام می نویسد:
(… ان لله خلیفه یخرج وقد امتلات الارض جورا وظلما فیملوها قسطا وعدلا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طول الله ذلک الیوم حتی یلی هذا الخیفه من عتره رسول الله من ولد فاطمه، یواطی اسمه اسم رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم…).
(خداوند را خلیفه ای است که روزی ظاهر می شود وظهورش زمانی اتفاق می افتد که دنیا پر از جور وستم باشد واو دنیا را پر از عدل وقسط می فرماید واگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نماند، خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا این خلیفه که از عترت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم واز اولاد فاطمه زهرا علیهاالسلام است ونامش با نام رسول خدا یکی باشد، حکومت روی زمین را به دست گیرد).
(محیی الدین) به دنبال این عبارت پس از ذکر شمائل وفضائل مهدی ووصف یارانش وشرح شروع وپایان کارش چنین می افزاید:
الا ان ختم الاولیاء شهید                    هو السید المهدی من آل احمد
هو الشمس یجلو کل غم وظلمه         وعین امام العالمین فقید
هو الصارم الهندی حین یبید               هم الوابل الوسمی حین یجود۱

سبط ابن جوزی (م ۶۵۴ ه)

صاحب کتاب (تذکره الخواص) در زمینه ی امام مهدی علیه السلام می نویسد:
(فصل فی ذکر الحجه المهدی. هو محمد بن الحسن بن علی بن موسی الرضا… کنیته ابو عبدالله وابو القاسم وهو الخلف الحجه صاحب الزمان، القائم المنتظر والتالی وهو آخر الائمه انبانا عبدالعزیز بن محمود بن البزاز عن ابن عمر قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی وکنیته ککنیتی یملا الارض عدلا کما ملئت جورا. فذلک هو المهدی، وهذا حدیث مشهور وقداخرج ابوداود والزهری عن علی بمعناه وفیه لو لم یبق من الدهر الا یوم واحد لبعث الله من اهل بیتی من یملا الارض عدلا وذکره فی روایات کثیره).۲
(فصلی در ذکر حجت مهدی: او محمد فرزند حسن بن علی بن موسی الرضا… است کنیه اش ابوعبدالله وابوالقاسم والقابش: خلف، حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر وتالی است واو آخر ائمه ی دوازده گانه است. عبدالعزیز محمود بن بزاز از ابن عمر روایت کرد که می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: در آخر الزمان مردی از فرزندان من قیام می کند که نام وکنیه اش مانند نام وکنیه ی من است زمین را از عدالت پر می کند چنانکه پر از ظلم وستم شود. واو همان مهدی است. واین حدیث مشهوری است که آن را ابوداود وزهری به همین معنی از علی علیه السلام نقل کرده اند ودر روایت آنان این جمله هم وجود دارد که اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا برانگیزد تا زمین را از عدالت پر کند. واین مضمون در روایات زیادی ذکر شده است).

علی بن محمد المالکی ابن الصباغ (متوفی ۸۵۵ ه)

صاحب کتاب (الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه) می گوید:
(الفصل الثانی عشر فی ذکر ابی القاسم محمد الحجه الخلف الصالح ابن ابی محمد الحسن الخالص وهو الامام الثانی عشر…).
کان الامام بعد ابی محمد الحسن ابنه محمدا ولمخ یخلف ابوه ولدا غیره وخلفه ابوه غایبا مستترا بالمدیه وکان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحکمه کما اتاها یحیی صبیا وجعله اماما فی حال الطفولیه کما جعل عیسی بن مریم فی المهد نبیا وقد سبق النص علیه فی مله الاسلام من النبی محمد علیه الصلاه والسلام وکذلک من جده علی بن ابی طالب ومن بقیه آبائه اهل الشرف والمراتب وهو صاحب السیف القائم المنتظر کما…)
(فصل دوازدهم در بیان حالات ابوالقاسم محمد حجت وخلف صالح فرزند ابو محمد حسن عسکری که امام دوازدهم است، می باشد. امام پس از ابو محمد حسن بن علی فرزند آن جناب بود که همنام روسلخدا صلی الله علیه وآله وسلم است وپدرش جز او فرزندی نه آشکار ونه در نهان از خود به جای نگذاشت وامام عسگری در حالی که آن حضرت درپرده غیبت بود، پس از خویش در مدینه جانشین خود ساخت. روزی که پدرش فوت کرد، پنج سال بیشتر نداشت ودر همان پنج سالگی خداوند او را حکمت عنایت فرمود. چنان که به یحیی در سن کودکی عنایت فرمود وهم چنان که عیسی بن مریم را در گهواره منصب نبوت داد او را نیز در طفولیت مقام امامت داد وپیش از آن نص بر امامت آن حضرت از زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در میان مسلمین معروف وثابت شده بود. وسپس امیرالمومنین بدان خبر داده وتصریح به امامت او کرد وهمچنین ائمه اطهرا علیهماالسلام یکی پس از دیگری تا برسد به پدر ارجمندش همگی بر امامت وظهورش به طور صریح خبر دادند. او صاحب شمشیر وقیام کننده به حق وهمه ی چشم به راه برپائی دولت او هستند چنان که در خبر صحیح وارد شده است).
(وله قبل قیامه غیبتان احدهما اطول من الاخری فاما الاولی فهی القصری فمنذ ولادته الی انقطاع السفاره بینه وبین شیعته واما الثانیه فهی التی بعد الاولی فی آخرها یقوم بالسیف قال الله تعالی:(ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون) وقال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: لم تنقض الایام واللیالی حتی یبعث الله رجلا من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی یملا الارض عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا.
(آن حضرت پیش از قیام خود دوبار غیبت اختیار می کند یکی طولانی تر از دیگری است. غیبت نخستین او به غیبت صغری مشهور است که مدت آن کوتاه واز ولادت او آغاز وتا پایان سفارت در میان او وشیعیانش خاتمه می پذیرد واما غیبت کبری وطولانی پس از نخستین غیبت او است که در پایان آن حضرت به شمشیر قیام خواهد فرمود. چنان که خدای تعالی می فرماید:(پس از ذکر، در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ی من به ارث برند) (سوره ی انبیاء، آیه ۱۰۵).
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: روزها وشبها نگذرد (ودنیا به پایان نرسد) تا این که خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد که همنام من است او زمین را پر از عدل وداد کند چنان که از ظلم وستم پر شده باشد).
(اما کنیته فابوالقاسم واما لقبه فالحجه والمهدی والخلف الصالح والقائم المنتظر وصاحب الزمان واشهرها المهدی. صفته علیه السلام شاب مرفوع القامه حسن الوجه والشعر یسیل شعره علی منکبیه اقنی الانف اجلی الجبهه بوابه محمد بن عثمان…
وهذا طرف یسیر بما جاء من النصوص الداله علی الامام الثانی عشر عن الائمه الثقات والروایات فی ذلک کثیره اضربنا عن ذکرها وقد دونها اصحاب الحدیث فی کتبهم واعتنوا بجمعها ولم یترکوا شیئا…).۳
(کنیه ی وی ابوالقاسم ولقبش، حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظر، وصاحب الزمان ومشهورترین آنها (مهدی) است. آن حضرت جوان بلندقامت، زیباروی وزیباموئی است که مویش بر شانه هایش ریخته ورویش روشن ووسط بینی اش کمی برآمدگی دارد ودربانش محمد بن عثمان بود).
این قسمتی از نصوصی است که دلالت بر امامت امام دوازدهم دارد که از ائمه ی حدیث رسیده است. وروایات در این باره زیاد است که از ذکر آنها صرفنظر کردیم وهمه ی آنها را اصحاب حدیث در کتابهای خود جمع آوری کرده اند.

شیخ محمد بن ابراهیم الجوینی الخراسانی الحموینی (م ۶۴۴- ۷۳۰ هـ)

محدث وفقیه شافعی صاحب کتاب فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمه من ذریتهم) که سمط اول آن مخصوص به اخبار فضائل امیرالمومنین علیه السلام بوده وسمط دومش در مناقب سایر ائمه ی اطهار
وخاندان عصمت وطهارت علیهم السلام می باشد. درباره ی حضرت مهدی علیه السلام چنین نوشته است:
(بسنده عن الشیخ ابی اسحاق ابراهیم بن یعقوب الکلابادی البخاری بسنده عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد ومن انکر نزول عیسی فقد کفر من انکر خروج الدجال فقد کفر).۴
(وفی هذا الکتاب عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: ان خلفائی واوصیائی وحجج الله علی الخلق بعدی الاثنا عشر اولهم علی وآخرهم ولدی المهدی فینزل روح الله عیسی بن مریم فیصلی خلف المهدی وتشرق الارض بنور ربها ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب).۵
(جوینی مولف کتاب (فرائد السمطین) به سند خود از شیخ ابواسحاق ابراهیم کلابادی بخاری او هم به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری رضی الله عنه روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هر کس قیام مهدی را انکار کند به دین محمد کافر شده است ونیز هر کس نزول عیسی را – در آخر الزمان به یاری حضرت مهدی – وخروج دجال را انکار کند، کافر است.
ودر همان کتاب (فرائد السمطین) از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت شده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خلفا واوصیای من وحجتهای خدا بر مردم بعد از من دوازده نفر هستند که اول آنها علی صلی الله علیه وآله وسلم وآخرشان فرزندم(مهدی) است.(به هنگام ظهور او)روح خدا عیسی پسر مریم از آسمان نازل می شود وپشت سر مهدی نماز می گزارد وزمین به نور پروردگارش روشن می گردد وسیره وفرمانروائیش مشرق ومغرب را فرامی گیرد).

اسماعیل بن عمر بن کثیر شافعی معروف به ابن کثیر (۷۰۱- ۷۷۴ ه)

محدث، مورخ، مفسر وفقیه مولف کتاب (البدایه والنهایه) در کتاب خود می گوید:
(بخشی جداگانه به بیان مساله مهدی اختصاص دادم ولله الحمد والمنه)
(فصل فی ذکر المهدی الذی یکون فی آخر الزمان.و هو احد الخلفاء الراشدین والائمه المهدیین… فقد نطقت به الاحادیث المرویه عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انه یکون فی آخر الدهر واظن ظهوره یکون قبل نزول عیسی بن مریم کما دلت علی ذلک الاحادیث).
(در بیان مهدی که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. مهدی یکی از خلفای راشدین وامامانی است که خداوند آنها را به سوی حق هدایت فرموده است. واین منطوق احادیثی است از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده که او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد ومن گمان می کنم ظهور آن حضرت قبل از نزول عیسی خواهد بود چنان که روایات بر این مطلب دلالت دارد).
(قال الامام احمد بن حنبل:… قال حجاج: سمعت علیا یقول: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: لو لم یبق من الدنیا الا یوم لبعث الله رجلا منا یملاها عدلا کما ملئت جورا).۶
(امام احمد بن حنبل به سند خود از حجاج نقل کرده که گفت: از علی علیه السلام شنیدم می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز نماند،در همان روز خداوند مردی را از ما بر می انگیزد که زمین را پر از عدل وداد کند چنان که از ظلم پر شده باشد).

ابن الوردی (۶۹۱- ۷۴۹ ه)

(عمر بن مظفر بن عمر بن محمد بن ابی الفوارس بکری حلبی معری، مکنی به ابو حفص معروف به ابن الوردی) از اکابر ادباء وشعرا وفقهای شافعی ومولف کتاب (خریده العجائب وفریده الغرائب) می باشد. درباره ی حضرت مهدی علیه السلام می نویسد:
(ومن حلیه المهدی انه اسمر اللون، کث اللحیه، اکحل العینین، براق الثنایا، فی خده خال، یرفع الجور عن الارض ویفیض المعدله عن الخلق، ویستوی بین الضعیف والقوی فی الحق ویبلغ الاسلام مشارق الارض ومغاربها ویفتح القسطنطنیه ولایبقی احد فی الارض الادخل فی الاسلام او ادی الجزیه وعند ذلک یتم وعد الله (لیظهره علی الدین کله…).۷
(از شکل وشمایل مهدی آن است که رنگش گندمگون، موی محاسنش انبوه، دو چشمش سیاه، دندانهای جلو دهانش بسیار درخشان، ودر رخسارش خالی وجوددارد. او ریشه ظلم وجور را از روی زمین برمی کند وعدل وداد را در سرتاسر آن می گستراند ودر اجرای حق میان ضعیف وقوی فرق نمی گذارد واسلام مشارق ومغارب زمین را فرامی گیرد وقسطنطنیه را فتح می کند در روی زمین کسی نمی ماند که یا داخل اسلام می شود یا این که جزیه می پردازد، اینجاست که وعده ی الهی در آیه ی شریفه (لیظهره علی الدین کله…) تحقق پیدا می کند).

جلال الدین سیوطی شافعی (۷۴۹- ۹۱۱ ه)

امام حافظ، مورخ، ادیب، جامع انواع علوم، صاحب کتاب (الحاوی للفتاوی) در همین کتاب بخشی را به احادیث مهدی علیه السلام اختصاص داده وآن را (العرف الوردی فی اخبار المهدی) نامیده ودر آغاز آن می گوید:
(الحمد لله وسلام علی عباده الذی اصطفی، هذا جزء جمعت فیه الاحادیث والاثار الوارده فی المهدی، لخصت فیه الاربعین التی جمعها الحافظ ابونعیم وزدت علیه مافاته).
(سپاس خدای را ودرود بر بندگان برگزیده اش، این بخشی است که در آن احادیث وآثار وارده درباره ی مهدی را جمع آوری کردم ودر آن چهل حدیثی را که حافظ ابونعیم گردآوری کرده است. تلخیص نمودم وآنچه راکه از قلم وی افتاده بود، بدان اضافه کردم).
احادیثی را که (سیوطی) در پیرامون حضرت مهدی علیه السلام آورده، بیش از ۲۰۰ حدیث است ودر بین آنها حدیث صحیح، حسن، ضعیف، ومجهول وجود دارد وی هنگام ذکر حدیث اسامی کسانی را که آن را نقل کرده اند، نیز ذکر می کند.
مثلا می گوید: (اخرج ابوداود والطبرانی عن ابن مسعود عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم قال:(لو لم یبق من الدنیاالا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجل من اهل بیتی، یواطی اسمه اسمی واسم ابیه اسم ابی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا).۸
(ابو داود وطبرانی از ابن مسعود نقل کرده اند که پیامبر فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانی گرداند که در آن مردی از اهل بیت مرا برانگیزد که اسم او با اسم من ونام پدرش با نام پدر من یکی است، او زمین را پر از عدل وداد می کند چنان که پر از ظلم وجور شده باشد).

الشیخ الامام علی بن حسام الدین الشهیر بالمتقی الهندی (۸۸۵- ۹)

فقیه، محدث، واعظ مولف کتاب (کنز العمال) است که عنایت خاصی به امر مهدی علیه السلام داشت وآثار متعددی حول اخبار مهدی جمع آوری کرده است از جمله:
۱- البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان.
۲- تلخیص البیان، ایضا فی علامات مهدی آخر الزمان.
۳- فصل خاصی در (کنز العمال) زیر عنوان (خروج المهدی) منعقد ساخته است.۹
او از رسول خدا روایت می کند که المهدی رجل من ولدی وجهه کالکوب الدری.۱۰
(مهدی از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره ی تابان است).

فضل الله روزبهان خنجی اصفهانی (م ۹۲۷ ه)

در شرح صلوات بر امام دوازدهم مهدی موعود می نویسد:
(اللهم صل وسلم علی الامام الثانی عشر).
(بارخدایا درود وصلوات فرست بر امام دوازدهم).
بدان که جمیع امت متفقند در این که در آخر الزمان شخصی از اولاد حضرت پیغمبر ظهور خواهد کرد وعالم را از عدل پر خواهد ساخت همچنان که از جور پر شده باشد. این اتفاق به واسطه ی احادیث صحیحه است که در این باب وارد شده چنانچه(ام سلمه) – رضی الله عنها – روایت کند از حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم کمه فرمود: مهدی از عترت من است از اولاد (فاطمه) علیهاالسلام وپیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: مهدی از عترت من است از اولاد (فاطمه) علیهاالسلام و(ابوسعید خدری) روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مهدی از من است گشاده پیشانی، بلند بینی، پر گرداندن زمین را از عدل، همچنان که پر گردانیده شده از ظلم وجور…
(ابن روزبهان) پس از نقل چندین روایت تحت عنوان (عقیده ی مولف درباره ی مهدی) می نویسد:
(ومختار ما آن است که وجود مهدی در آخر زمان بنابر احادیث صحیحه که یاد کردیم واجب است که حکم کنند که از اولاد فاطمه علیهاالسلام است ونام او محمد است اکنون این صفات تمامی در محمد بن الحسن جمع است طائفه ای عظیم از مومنان برآن رفته اند که او محمد بن الحسن است، آثار وحکایات بسیار روایت می کند تا به غایتی که به حد استفاضه وتواتر رسیده است وحکم کردن بدانکه مهدی موعود علیه السلام محمد بن الحسن است، با هیچ قاعده ای از قواعد اسلام منافات ندارد ودر هیچ حکم از احکام شریعت قدحی وخلائی پیدا نمی کند، بلکه اولی وانسب آن است که او باشد، زیرا که عدد دوازده امام که در حدیث بدان اشارت واقع شده به وجود محمد بن الحسن تمام می شود وآن مهدی موعود علیه السلام که در حدیث بدان واقع شده که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد عالم را پر از عدل خواهد ساخت اگر محمد بن الحسن باشد، نسب او از همه شریفتر باشد ونظم دوازده امام به وجود مهدی موعود مکمل شده باشد واثر امامت خلافت هم در این مسلک کمال یافته باشد وعالم از عدل او تازه گردد وفائده ی آن حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم دوازده امام را همچون دوازده نقیب بنی اسرائیل خواهد بر آن تقدیر ظاهر شود.
پس به حسب احتیاط در آن امر موافقت با امامیه می کنیم ومی گوئیم مهدی موعود محمد بن الحسن است واو قائم ومنتظر است وچون وعده ی او برسد، ظهور خواهد کرد وعالم را از عدل واحسان مالامال خواهد ساخت وجور وطغیان رااز جهان دور خواهد گردانید وحالا آثار لطف او به خاصان می رسد اگر این حکم که ما کردیم با واقع مطابق باشد ومهدی موعود او خواهد بود وحالا در قید حیات است پس راه صواب یافته ایم واز فرستادن درود وصلوات بر آن ذات مقدس ثواب می خواهیم واز آثار لطف او انشاء الله بهره مند می شویم…
به هر تقدیر احتیاط آن است که اختیار کنیم واعتقاد نمائیم که مهدی موعود در آخر زمان حضرت امام معصوم ابوالقاسم محمد المهدی ابن الامام ابی محمد الحسن العسکری است صلوات الله علیه. القائم المنتظر، العالم المقتدر(او قائم به وظائف امامت در مدت پوشیده شدن از چشم مردمان).
یعنی آن حضرت در این مدت که غائب است، از حال مردمان غافل نیست، بلکه قائم است بدانچه امام را بدان قائم باید بود. واین اشاره است به الطاف آن حضرت نسبت به بندگان در مدت غیبت وآن که آن حضرت از دنیا غافل نیست وغائب بودنش نه از آن قبیل است که در سرداب پوشیده باشد وآنجا نشسته، بلکه در اطراف عالم در سیر وحرکت است ودر هر زمان از او لطفی نسبت به دوستان ظاهر می گردد. وآن حضرت منتظر زمان ظهور است تا چون رخصت دهند او را جهت قیام بر مردمان ظاهر گردد وآثار امامت وخلافت او به مردمان رسد وزمین را از عدل واحسان پر گرداند همچنان که از جور پرگردانیده شده است. او دانای صاحب قدرت است. این اشاره است به انصاف ذات آن حضرت به علم وقدرت که اصل جمیع کمالات است زیرا که حضرت مظهر موعود است وباید که او را جاهلیت کامله باشد ومنشا جمیع کمالات این دو صفت است، خصوصا در وجود امام کامل خاتم وارث الصفوه المصطفویه.
او وارث صفوت وبرگزیدگی مصطفویست یعنی این صفوت وبرگزیدگی را از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به ارث برده است.
سپس (ابن روبهان) زیر عنوان (معنای ختم ولایت مهدی علیه السلام) می نویسد:
(بدان که حضرت مهدی علیه السلام نسبت با ائمه واولیاء نسبت خاتم الانبیاء را دارد نسبت با انبیاء در آن که جامع جمیع صفات کمال سابقیان باشد ووارث کمالات خاصه ی هر یک به قدر استعداد، همچنان که حضرت خاتم الانبیاء جامع جمیع سفات کمال پیغمبران متقدم بود وحقیقت معنی ختم آن است که نقطه ی منتهای دایره ی نبوت وامامت منطبق شود بر نقطه ی مبدا دایره وهر آینه که نقطه ی منتها چون منطبق شود بر نقطه ی ابتدا دایره ی تمام گردد).
باید دانست که نقطه ی ختمیه در دائره ی نبوت حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم واو جامع جمیع صفات نقاط دائره است که وجودات انبیاء ومرسلین است وبه وجود مبارک آن حضرت صفات جمیع انبیاء اثر دارد وظاهر شد ودایره ی نبوت به وجود آن حضرت تمام گشت وآن حضرت را(محمد) نام بود ومعنی(محمد) مبالغه در ستوده شدن است زیرا که چون آن حضرت جامع جمیع صفات کمال انبیاء باشد که ایشان جامع جمیع صفات کمال مخلوقاتند پس جامعیت صفات کمال، مقتضی آن است که نشاء حمد که آن اظهار صفات کمال است در مظهر او بروجه مبالغه واقع باشد ولهذا اسم مبارک آن حضرت هم محمد است.
وچون وجود حضرت مهدی علیه السلام نقطه ی ختمیه ی دائره ی امامت وولایت است، هر آینه او جامع جمیع صفات کمالات ائمه ی عظام خواهد بود ورسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بدین معنی اشاره فرموده که اسم او مطابق اسم من باشد وکسی از این سخن توهم نکند که لازم می آید که(مهدی) از سایر ائمه افضل باشد زیرا که جامعیت اوصاف کمال لازم نیست که موجب افضلیت باشد بنابر آنکه می تواند بود که هر یکی از اوصاف در افراد ائمه کمال واشتدادی داشته باشد که در مظهر جامع آن، اشتداد نداشته باشد. یکی او را وصف جامعیت باشد وایشان در هر وصف در غایت کمال باشند تحقیق این سخن، آن است که نقطه ی ختمیه دائره ی کار او همین است که دائره را کامل می گرداند، چون دائره ی کامل شد همه نقاط مساویند وبر هر یک صادق است که مبدا دائره ومنتهای آن می توانند بود، همچنین وجود حضرت مهدی علیه السلام خاتم دائره ی امامت است وبعد از آن که او ختم کرد، تمام اجزای دائره متساوی شدند ومیان ایشان تفاوت نیست وهر یک مبتدی دائره ومنتهای اویند وفضیلت کمال همه یکی است.
واز اینجاست که حضرت پیغمبر فرمود که میان پیغمبران تفاضل مکنید ومگویید که کدام افضل از کدامند وحال ائمه اثنا عشر همچنین است ولذا هرگز میان ائمه کسی تفاضل نکرده وحکم ننموده که کدام افضلند، بلی هر کدام که به مبدا قربند ایشان را فضل وشرف مقدم هست واز این تمثیل وتوضیح ظاهر شد که حق آن است که حضرت مهدی علیه السلام متولد شده وامروز موجود است زیرا مقتضای اکمال دین حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم که بر حسب مقتضای (الیوم اکملت لکم دینکم…)حکم به وقوع آن شده آن است که همچنان که دائره ی نبوت به وجود آن حضرت کمال یافت، دائره ی امامت که قرینه ی نبوت است، هم کمال بیابد تا اکمال دین محقق شده باشد واگر کمال دین تا آخر زمان موقوف باشد، در سنن متطاوله، عالم از امام به حق خالی باشد ونقاط دائره ی امامت در عصری به ظهور نیاید زیرا که از انقضای زمان امام حسن عسکری علیه السلام هیچ امامی دیگر ظاهر نشده به خلافت دائره ی نبوت که از زمان آدم تا زمان خاتم در هر عصری انبیا می بوده اند پس لابد است که دائره ی امامت به وجود امام خاتم تمام شده باشد تا اکمال دین محقق شود وحکمت الهی مقتضی آن است که او پوشیده باشد در هر عصری تا عصر آخر زیرا که اگر او در تمامی عصر ظاهر باشد، اصلا خلل در هیچ کار نباشد وظلم وجور سلاطین ظاهر نگردد وامت مبتلای بلیات نشوند.
(والقوه المرتضویه والمکارم الحسنیه والعزائم الحسینیه والعباده العلویه، والعلوم الباقریه، والامامه الصادقیه والاخلاق الکاظمیه والمعارف الرضویه والکرامات التقویه والمقامات النقویه والعساکر العسکریه، الذی فاق الانام کرامه وفضلا، الامام المودود والمظهر الموعود، ابی القاسم محمد المهدی العبد الصالح والحجه القائم المنتظر لزمان الظهور).

پی نوشت:

۱. الفتوحات المکیه، ج ۳، ص ۳۲۷ – ۳۲۸.

۲. تذکره الخواص، ص ۳۶۳ -۴.

۳. الفصول المهمه،ص ۳۰۴ – ۲۹۱.

۴. فرائد السمطین، ص ۹۲، حدیث ۵۸۵.

۵. فرائد السمطین،ص ۹۲.

۶. کتاب النهایه، ج ۱، ص ۱۰۶ – ۷.

۷. خریده العجائب، ص ۱۹۹، ط مصر، سال ۱۰۳۹.

۸. الحاوی للفتاوی، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ج ۲، ص ۱۷۰ – ۱۳۰.

۹. کنز العمال، از ص ۲۰۴ تا ۲۱۹.

۱۰. کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۰۹ – ح ۳۸۶۷۴.

خوانده شده 1721 مرتبه